پرش به محتوا

خواجوی کرمانی (غزلیات)/در جهان قصه حسن تو نشد فاش هنوز

از ویکی‌نبشته
خواجوی کرمانی (غزلیات) از خواجوی کرمانی
(در جهان قصه حسن تو نشد فاش هنوز)
  در جهان قصه حسن تو نشد فاش هنوز تو دل خلق جهان صید کنی باش هنوز  
  هیچ دل سوخته کام دل شوریده نیافت زان عقیق لب در پوش گهر پاش هنوز  
  باش تا نقش ترا سجده کند لعبت چین زانکه فارغ نشد از نقش تو نقاش هنوز  
  تا دلم صید نگشتی بکمند غم عشق سنبلت سلسله بر گل نزدی کاش هنوز  
  گرچه فرهاد نماندست ولیکن ماندست شور لعل لب شیرین شکر خاش هنوز  
  چند گوئی که شدی فتنه‌ی رویم خواجو نشدم در غمت افسانه‌ی او باش هنوز  
  عاقبت فاش شود سر من از شور غمت گر به شیدایی و رندی نشدم فاش هنوز