خواجوی کرمانی (غزلیات)/حسن تو نهایت جمالست
ظاهر
حسن تو نهایت جمالست | لطف تو بغایت کمالست | |||||
با زلف تو هر که را سری هست | سر در قدم تو پایمالست | |||||
بی روی تو زندگی حرامست | وز دست تو جام می حلالست | |||||
باز آی که بی رخ تو ما را | از صحبت خویشتن ملالست | |||||
جانم که تذر و باغ عشقست | زین گونه شکسته پر و بالست | |||||
مرغ دل من هوا نگیرد | زانرو که چنین شکسته بالست | |||||
این نفحهی روضهی بهشتست | یا نکهت گلشن وصالست | |||||
این خود چه شمامهی شمیمست | وین خود چه شمایل شمالست | |||||
خواجو بلب تو آرزومند | چون تشنه بشربت زلالست |