خواجوی کرمانی (غزلیات)/حدیث عشق ز ما یادگار خواهد ماند
ظاهر
حدیث عشق ز ما یادگار خواهد ماند | بنای شوق ز ما استوار خواهد ماند | |||||
کنون که کشتی ما در میان موج افتاد | سرشک دیده ز ما برکنار خواهد ماند | |||||
اساس عهد مودت که در ازل رفتست | میان ما و شما پایدار خواهد ماند | |||||
ز چهره هیچ نماند نشان ولی ما را | نشان چهره برین رهگذار خواهد ماند | |||||
ز روزگار جفا نامهئی که عرض افتاد | مدام بر ورق روزگار خواهد ماند | |||||
شکنج زلف تو تا بیقرار خواهد گشت | درازی شب ما برقرار خواهد ماند | |||||
چنین که بر سر میدان عشق مینگرم | دل پیاده بدست سوار خواهد ماند | |||||
حدیث زلف و رخ دلکش تو خواهد بود | که بر صحیفهی لیل و نهار خواهد ماند | |||||
فراق نامهی خواجو و شرح قصهی شوق | میان زندهدلان یادگار خواهد ماند |