خواجوی کرمانی (غزلیات)/جمشید بنده در دولتسرای ماست
ظاهر
جمشید بنده در دولتسرای ماست | خورشید شمسهی حرم کبریای ماست | |||||
جعد عروس ماهرخ حجلهی ظفر | گیسوی پرچم علم سدرهسای ماست | |||||
آن اطلس سیه که شب تار نام اوست | تاری ز پردهی در خلوتسرای ماست | |||||
کیوان که هست برهمن دیر شش دری | با آن علو مرتبه مامور رای ماست | |||||
گر زیر دست ما بود آفاق دور نیست | کافلاک را چو درنگری زیر پای ماست | |||||
بنمای ملکتی که نباشد خللپذیر | ور زانک هست مملکت دیرپای ماست | |||||
تا چتر ما همای هوای ممالکست | فر همای سایهی پر همای ماست | |||||
ما تاج تارک خلفای زمانهایم | وآئینهی جمال خلافت لقای ماست | |||||
خورشید آتشین رخ گیتی فروز چرخ | عکسی ز جام خاطر گیتی نمای ماست | |||||
خواجو سزد که بندهی درگاه ما بود | چون شاه هفت کشور گردون گدای ماست |