خواجوی کرمانی (غزلیات)/تخت خیری بین دگر بر تختهی خارا زده
ظاهر
تخت خیری بین دگر بر تختهی خارا زده | خیمه سلطان گل بر دامن صحرا زده | |||||
دوستان در بوستان برگ صبوحی ساخته | بلبلان گلبانگ بر طوطی شکر خا زده | |||||
از شقایق در میان سبزه فراش ربیع | چار طاق لعل بر پیروزه گون دیبا زده | |||||
زرگر باد بهاری از کلاه سیم دوز | قبهئی از زر بنام نرگس رعنا زده | |||||
خوش نوایان چمن در پردهی عشاق راست | نوبت نوروز بر بانگ هزار آواز ده | |||||
غنچه همچون گلرخی کو داده باشد دل بباد | دست در پیراهن زنگاری والا زده | |||||
از چراغ بوستان افروز شمع زر چکان | باد آتش در نهاد لالهی حمرا زده | |||||
نو عروسان چمن در کلههای فستقی | تاب در مرغول ریحان سمن فرسا زده | |||||
دمبدم در گوشههای باغ گوید باغبان | چشم خواجو بین دم از سر چشمههای ما زده |