خواجوی کرمانی (غزلیات)/ای می لعل تو کام رندان
ظاهر
ای می لعل تو کام رندان | جعد تو زنجیر پای بندان | |||||
کفر تو ایمان پاک دینان | درد تو درمان دردمندان | |||||
لعل تو در خون باده نوشان | چشم تو در چشم چشم بندان | |||||
پستهی تنگ تو نقل مستان | نرگس مستت بلای رندان | |||||
تشنهی لعل تو می پرستان | کشتهی جور تو مستمندان | |||||
جور کشیدم ولی نه چندین | لطف شنیدم ولی نه چندان | |||||
بر دل خواجو چرا پسندی | این همه بیداد ناپسندان |