خواجوی کرمانی (غزلیات)/ای قمر تابی از بناگوشت
ظاهر
ای قمر تابی از بناگوشت | شکر آبی ز چشمهی نوشت | |||||
جاودان مست چشم می گونت | واهوان صید خواب خرگوشت | |||||
خسرو آسمان حلقه نمای | حلقه در گوش حلقه در گوشت | |||||
آن خط سبز هیچ دانی چیست | که دمید از عقیق در پوشت | |||||
از زمرد ز دست خازن حسن | قفل بر درج لعل خاموشت | |||||
ایکه هرگز نمیکنی یادم | نکنم یک نفس فراموشت | |||||
کاش کامشب بدیدمی در خواب | مست از آنسان که دیدهام دوشت | |||||
گر چه ما بیتو زهر مینوشیم | باد هرمی که میخوری نوشت | |||||
تو از آن برتری بزیبایی | که رسد دست ما در آغوشت | |||||
چهرهی خویش را در آینه بین | تا ببینیم مست و مدهوشت | |||||
باده امشب چنان مخور خواجو | که چو دیشب برند بر دوشت |