خواجوی کرمانی (غزلیات)/ای غره ماه از اثر صنع تو غرا
ظاهر
ای غره ماه از اثر صنع تو غرا | وی طره شب از دم لطف تو مطرا | |||||
نوک قلم صنع تودر مبدا فطرت | انگیخته برصفحهی کن صورت اشیا | |||||
سجاده نشینان نه ایوان فلک را | حکم تو فروزنده قنادیل زوایا | |||||
هم رازق بی ریبی و هم خالق بی عیب | هم ظاهر پنهانی و هم باطن پیدا | |||||
مامور تو از برگ سمن تا بسمندر | مصنوع تو از تحت ثری تا بثریا | |||||
توحید تو خواند بسحر مرغ سحر خوان | تسبیح تو گوید بچمن بلبل گویا | |||||
برقلهی کهسار زنی بیرق خورشید | برپردهی زنگار کشی پیکر جوزا | |||||
از عکس رخ لاله عذران سپهری | چون منظر مینو کنی این چنبر مینا | |||||
بید طبری را کند از امر تو بلبل | وصف الف قامت ممدودهی حمرا | |||||
از رایحهی لطف تو ساید گل سوری | در صحن چمن لخلخهی عنبر سارا | |||||
تا از دم جان پرور او زنده شود خاک | در کالبد باد دمی روح مسیحا | |||||
خواجو نسزد مدح و ثنا هیچ ملک را | آلا ملک العرش تبارک و تعالی |