خواجوی کرمانی (غزلیات)/ای دو چشم خوش پر خواب تو درخوابی خوش
ظاهر
ای دو چشم خوش پر خواب تو درخوابی خوش | وی دو زلف کژ پر تاب تو درتابی خوش | |||||
خفته چون چشم تو در هرطرفی بیماری | وانگه از قند تو درحسرت جلابی خوش | |||||
همچو زلف سیه و روی جهان افروزت | نتوان دید شبی تیره و مهتابی خوش | |||||
نرگست فتنهی هر گوشه نشینست مقیم | خوابگه ساخته بر گوشهی محرابی خوش | |||||
تا برفت از نظرم چشم خوش پرخوابت | در شب هجر نکردم نفسی خوابی خوش | |||||
بجز از مردم چشمم که بخونم تشنهست | بیتو برلب نچکاندست کسم آبی خوش | |||||
گوش کن شرح شرف نامهی مهر از خواجو | زانکه باشد صفت مهر رخت بابی خوش |