پرش به محتوا

خواجوی کرمانی (غزلیات)/ای خوشه چین سنبل پرچینت سنبله

از ویکی‌نبشته
خواجوی کرمانی (غزلیات) از خواجوی کرمانی
(ای خوشه چین سنبل پرچینت سنبله)
  ای خوشه چین سنبل پرچینت سنبله وی بر قمر ز عنبر تر بسته سلسله  
  وی تیر چشم مست تو پیوسته در کمان وی آفتاب روی تو طالع ز سنبله  
  بازار لاله بشکن و مقدار گل ببر برلاله زن گلاله و برگل فکن کله  
  در ده شراب روشن و در تیره شب مرا از عکس جام باده برافروز مشعله  
  فصل بهار و موسم نوروز خوش بود در سر نوای بلبل و در دست بلبله  
  گل جامه چاک کرده و نرگس فتاده مست وز عندلیب در چمن افتاده غلغله  
  در وادی فراق چو خواجو قدم زند از خون دل گیاش بروید ز مرحله