خواجوی کرمانی (غزلیات)/اینجا نماز زندهدلان جز نیاز نیست
ظاهر
اینجا نماز زندهدلان جز نیاز نیست | وآنرا که در نیاز نبینی نماز نیست | |||||
مشتاق را بقطع منازل چه حاجتست | کاین ره بپای اهل طریقت دراز نیست | |||||
رهبانت ار بدیر مغان راه میدهد | آنجا مقام کن که در کعبه باز نیست | |||||
گر زانکه راه سوختگان میزنی رواست | چیزی بگو بسوز که حاجت بساز نیست | |||||
بازار قتل ما که چو نیکو نظر کنی | صیاد صعوه جز نظر شاهباز نیست | |||||
دردیکشان جام فنا را ز بی نیاز | جز نیستی بهیچ عطایی نیاز نیست | |||||
محمود را رسد که زند کوس سلطنت | کز سلطنت مراد دلش جز ایاز نیست | |||||
عشق مجاز در ره معنی حقیقتست | عشق ار چه پیش اهل حقیقت مجاز نیست | |||||
آن یار نازنین اگرت تیغ میزند | خواجو متاب روی که حاجت بناز نیست |