خواجوی کرمانی (غزلیات)/اهل دل پیش تو مردن ز خدا میخواهند
ظاهر
اهل دل پیش تو مردن ز خدا میخواهند | کشتهی تیغ تو گشتن بدعا میخواهند | |||||
مرض شوق تو بر بوی شفا میطلبند | درد عشق تو بامید دوا میخواهند | |||||
طلب هر کسی از وصل تو چیزی دگرست | بجز ارباب نظر کز تو ترا میخواهند | |||||
ما چنین سوخته از تشنگی و لاله رخان | آب سر چشمهی مقصود ز ما میخواهند | |||||
روی ننموده ز ما نقد روان میجویند | ملک در بیع نیاورده بها میخواهند | |||||
بسرا مطرب عشاق که مستان از ما | دمبدم زمزمهی پردهسرا میخواهند | |||||
آن جماعت که من از ورطه امانشان دادم | این دمم غرقهی طوفان بلا میخواهند | |||||
من وفا میکنم و نیستم آگه که مرا | از چه رو کشته شمشیر جفا میخواهند | |||||
پادشاهان جهان هیچ شنیدی خواجو | که چرا درد دل ریش گدا میخواهند |