خواجوی کرمانی (غزلیات)/اهل تحقیق چو در کوی خرابات آیند
ظاهر
اهل تحقیق چو در کوی خرابات آیند | از ره میکده بر بام سماوات آیند | |||||
تا ببینند مگر نور تجلی جمال | همچو موسی ارنی گوی به میقات آیند | |||||
گر کرامت نشمارند می و مستی را | از چه در معرض ارباب کرامات آیند | |||||
بر سر کوی خرابات خراب اولیتر | زانکه از بهر خرابی بخرابات آیند | |||||
پارسایان که می و میکده را نفی کنند | گر بنوشند می جمله در اثبات آیند | |||||
ور چو من محرم اسرار خرابات شوند | فارغ از صومعه و زهد و عبادات آیند | |||||
بدواخانهی الطاف خداوند کرم | دردمندان تمنای مداوات آیند | |||||
تشنگان آب اگر از چشمهی حیوان جویند | فرض عینست که چون خضر بظلمات آیند | |||||
اسب اگر بر سر خواجو بدواند رسدش | آنکه شاهان جهان پیش رخش مات آیند |