خواجوی کرمانی (غزلیات)/آن ماه بین که فتنه شود مهر انورش
ظاهر
آن ماه بین که فتنه شود مهر انورش | آن نقش بین که سجده کند نقش آذرش | |||||
بدری که در شکن شود از باد کاکلش | سروی که بر سمن فتد از مشک چنبرش | |||||
مرجان کهینه بندهی یاقوت و للش | سنبل کمینه خادم ریحان و عنبرش | |||||
مه سایه پرور شب خورشید مسکنش | شب سایه گستر مه خورشید منظرش | |||||
تابی فکنده بر قمر از زلف تابدار | شوری فتاده در شکر از تنک شکرش | |||||
هاروت در جوار هلال منعلش | خورشید در نقاب شب سایه گسترش | |||||
سنبل دمیده گرد گلستان عارضش | ریحان شکفته بر سر سرو سمن برش | |||||
جان در پناه لعل روان بخش جان فزاش | دل در کمند زلف دلاویز دلبرش | |||||
طوطی شکر شکن شده در باغ عارضش | زاغ آشیانه ساخته بر شاخ عرعرش | |||||
خواجو سرشک اگر چه ز چشمش فکندهئی | بر دیده جاش ساز که اصلیست گوهرش |