پرش به محتوا

ترجمه قرآن (قمشه‌ای)/سبا

از ویکی‌نبشته
از وبگاه تنزیل و نرم‌افزار جامع تفاسیر نور متن اصلی: سورة سبأ در ویکی‌نبشته عربی

به نام خداوند بخشنده مهربان‏

ستایش و سپاس مخصوص خداست که هر آن‌چه در آسمان‌ها و زمین است همه ملک اوست و در عالم آخرت نیز شکر و سپاس مخصوص خداست (زیرا نعمت‌های دنیا و آخرت همه عطای اوست) و او حکیم و آگاه است. (۱)

او هر چه درون زمین رود (از اموات و بذرها و هسته‏ها و قطرات) و هر چه از زمین به درآید (از درختان و حبوبات و چشمه‏ها و معادن) و هر چه از آسمان فرود آید (از فرشتگان و ارواح و ارزاق) و هر چه در آسمان بالا رود (از اعمال صالح و ارواح پاک) همه را می‏داند و اوست که بسی مهربان و بخشاینده است. (۲)

و کافران (منکر قیامت) گفتند که هرگز ساعت قیامتی بر ما نمی‏آید، بگو: چرا، به خدای من قسم که البته (ساعت قیامت) شما را خواهد آمد، خدایی که بر غیب جهان آگاه است و مقدار ذره‏ای (از موجودات عالم) در آسمان‌ها و زمین از او پوشیده نیست و نه کمتر و نه بیشتر از ذره‏ای جز آن‌که در کتاب روشن (علم ازلی حق) ثبت است. (۳)

تا (مطابق آن علم) آنان را که ایمان آورده و به اعمال صالح پرداختند (در قیامت) پاداش نیکو دهد، که آمرزش حق و رزق نیکوی بهشتی مخصوص آن‌هاست. (۴)

و آنان که (از کفر و عناد) در (محو و نابود ساختن) آیات ما سعی و کوشش کردند تا مگر (رسول ما را) ناتوان کنند (و از قهر و قدرت ما بیاسایند) بر آن‌ها عذاب سخت دردناک خواهد بود. (۵)

و آنان که اهل دانش و معرفت گردیدند (یعنی مؤمنان و نیکان اهل کتاب) یقین دارند که قرآنی که بر تو نازل شده است از جانب پروردگار تو به حق نازل گردیده است و رهنمای خلق به راه خدای بی‏همتای ستوده صفات است. (۶)

و کافران (به تمسخر و استهزاء مؤمنان، با مردم) گفتند که آیا می‏خواهید شما را به مردی رهبری کنیم که شما را خبر می‏دهد که پس از آن‌که مردید و ذرّات جسمتان متفرق و پراکنده گردید از نو باز زنده خواهید شد. (۷)

آیا این مرد دانسته به خدا دروغ می‏بندد یا جنون بر این گفتارش وا می‏دارد؟ (این‌ها که می‏پندارید هیچ نیست) بلکه (قیامت به زودی بیاید و) آنان که به عالم آخرت ایمان نمی‏آورند (آن‌جا) در عذاب و (این جا) در گمراهی دور (از نجات) گرفتارند. (۸)

آیا (کافران منکر قیامت) به آسمان و زمین که بر آن‌ها از پیش و پس احاطه کرده ننگریستند (تا از حکمت خلقت پی به زندگانی ابدی قیامت برند) که اگر ما بخواهیم آن‌ها را به زمین فرو می‏بریم یا یک قطعه از آسمان را بر سرشان فرود آوریم؟ همانا در آن آیتی (از حکمت و قدرت ما) بر هر بنده‌ی خداشناس با اخلاص به خوبی پدیدار است. (۹)

و ما حظّ و بهره داود را به فضل و کرم خود کاملاً افزودیم (و امر کردیم که) ای کوه‏ها و ای مرغان شما نیز با (تسبیح و نغمه الهی) داود هماهنگ شوید، و آهن سخت را (چون موم) بر دست او نرم گردانیدیم. (۱۰)

(و به او دستور دادیم) که از آهن زره فراخ و گشاد بساز و حلقه‌ی زره به اندازه و یک شکل گردان و خود با قومت همه نیکوکار باشید که من کاملاً به هر چه کنید بینایم. (۱۱)

و باد را مسخّر سلیمان ساختیم که (بساطش را) صبحگاه یک ماه راه می‏برد و عصر یک ماه، و معدن مس گداخته (یا نفت یا معادن دیگر) را برای او جاری گردانیدیم، و برخی از دیوان به اذن پروردگار در حضورش به خدمت می‌پرداختند و از آن‌ها هر که سر از فرمان ما بپیچد عذاب آتش سوزانش می‏چشانیم. (۱۲)

آن دیوان بر او هر چه می‏خواست از (کاخ و عمارات و) معابد عالی و نقوش و تمثال‌ها و ظروف بزرگ مانند حوض‌ها و دیگ‌های عظیم که بر زمین کار گذاشته بودی همه را می‏ساختند. (و گفتیم که) ای آل داود شما شکر و ستایش خدا به جای آرید و (هر چند) از بندگان من عدّه قلیلی شکر گزارند. (۱۳)

و چون ما بر سلیمان مرگ را مأمور ساختیم (دیوان را) بر مرگ او به جز حیوان زمین (موریانه) که عصای او را می‏خورد (و جسد سلیمان که تا یک سال بر آن عصا تکیه داشت بر روی زمین افتاد) کسی دیگر به مرگ او رهبر نگشت. پس چون جسد سلیمان به زمین افتاد دیوان که از مرگ سلیمان آگاه شدند اگر از اسرار غیب آگاه بودند تا دیر زمانی در عذاب و ذلّت و خواری باقی نمی‏ماندند (و از اعمال شاقّه‏ای که به اجبار انجام می‏دادند همان دم که سلیمان مرد دست می‏کشیدند). (۱۴)

و برای (اولاد و قوم) سبا در وطنشان (سرزمین یمن و شام) از راست و چپ (جنوب و شمال) دو سلسله باغ و بوستان آیتی (از لطف و رحمت حق) بود (همه پر نعمت، و به آن‌ها گفتیم که) بخورید از رزق خدای خود و شکر وی به جای آرید، که مسکنتان شهری نیکو و پر نعمت است و خدای شما غفور (و مهربان) است. (۱۵)

با وجود این باز (از شکر خدا و طاعت حق) اعراض کردند، ما هم سیلی سخت بر هلاک ایشان فرستادیم و به جای آن دو نوع باغ پر نعمت دو باغ دیگرشان دادیم که بار درختانش تلخ و ترش و بد طعم و شوره گز و اندکی درخت سدر بود. (۱۶)

این کیفر کفران آن‌ها بود، و آیا ما تا کسی کفران نکند مجازاتش خواهیم کرد؟ (۱۷)

و ما به میان آن‌ها و شهرهایی که پر نعمت و برکت گردانیدیم باز قریه‏هایی نزدیک به هم قرار دادیم با فاصله‌ی کوتاه و سیر سفری معین (و آن‌ها را گفتیم که) در این ده و شهرهای نزدیک به هم شبان و روزان با ایمنی کامل مسافرت کنید. (۱۸)

باز آن‌ها گفتند: بار الها، سفرهای ما را دور و دراز گردان، و (به این تقاضای بی‏جا) بر خویش ستم کردند، ما هم آن‌ها را داستان‌ها و مثل‌های عبرت‌آموز کردیم و به کلی متفرق و پراکنده ساختیم. در این عقوبت برای مردمان پر صبر و شکر آیاتی (از عبرت و حکمت) آشکار است. (۱۹)

و شیطان گمان باطل خود را درباره‌ی مردم، سخت به صدق و حقیقت رساند، پس جز فرقه‌ی کمی از اهل ایمان همه پیرو او شدند. (۲۰)

در صورتی که شیطان بر مردمان تسلطی نداشت (بلکه از حرص دنیا پیرو او شدند. و شیطان را بر این نداشتیم) مگر برای آن‌که (به امتحان) آن کس را که به عالم قیامت ایمان آورد از آن کس که شک دارد معلوم گردانیم. و خدای تو بر هر چیز نگهبان و آگاه است. (۲۱)

(ای رسول ما، مشرکان را) بگو: آن‌هایی را که به جز خدا شما مؤثر پنداشتید بخوانید (خواهید دانست که) هیچ یک مقدار ذره‏ای در آسمان‌ها و زمین مالک نیستند و با خدا شرکتی در خلقت آسمان و زمین نداشته و به او در آفرینش یاری و کمکی نکرده‏اند. (۲۲)

و شفاعت کسی نزد خدا هم جز آن که خدا به او اذن شفاعت داده سودمند نیست (پس از اینان چشم شفاعت مدارید و خاصّان و انبیاء را در دنیا و آخرت شفیع خود قرار دهید) تا چون (آن خاصان) از دل‌هاشان اضطراب (جلال و سطوت الهی) بر طرف شود پرسند: خدای شما (در باب شفاعت) چه فرمود؟ پاسخ دهند که حقّ (و درستکاری و شفاعت مؤمنان نه مشرکان و منافقان) فرمود، و اوست خدای بلند مرتبه بزرگوار (و هیچ کس را جرأت مخالفت امرش نیست). (۲۳)

بگو: آن‌که از (نعم) آسمان‌ها و زمین به شما روزی می‏دهد کیست؟ بگو: آن خداست، و ما (که موحدیم) یا شما (که مشرکید) کدام در هدایت یا ضلالتیم (به زودی معلوم شما خواهد شد). (۲۴)

باز بگو: (خدا داور عدل است، پس) شما مسئول جرم ما نبوده و ما هم مسئول کردار زشت شما هرگز نخواهیم بود. (۲۵)

باز بگو که خدا بین همه‌ی ما جمع کند آن‌گاه میان ما به حق، فتح و داوری خواهد فرمود و اوست که عقده‌گشا (ی مشکلات) و دانا (ی اسرار عالم) است. (۲۶)

باز بگو: شما به من آنان را که به عنوان شریک به خدا بستید نشان دهید (چه قدرت و اثری در عالم دارند؟) هیچ و هرگز، بلکه خداست آن که مقتدر (بر جهان) و با علم و حکمت (در ایجاد) است. (۲۷)

و ما تو را جز برای این‌که عموم بشر را (به رحمت خدا) بشارت دهی و (از عذابش) بترسانی نفرستادیم، و لیکن اکثر مردم (از این حقیقت) آگاه نیستند. (۲۸)

و (کافران) می‏گویند: پس این وعده قیامتی که شما پیغمبران می‏دهید اگر راست می‏گویید که خواهد بود؟ (۲۹)

بگو: وعده‌گاه شما روزی است که ساعتی از آن تقدیم و تأخیر نخواهید داشت. (۳۰)

و کافران مشرک گفتند: ما هرگز به این قرآن و به کتاب‌هایی که پیش از این فرستاده‏اند (از تورات و انجیل و زبور و غیره) ایمان نخواهیم آورد. (وای بر آن‌ها) و اگر روزی که آن ستمکاران را در پیشگاه خدا باز داشته‌اند مشاهده کنی در حالی که با یکدیگر به خصومت و گفتگو برخاسته و ضعیفان تابع به رؤسای گردنکش خطاب کنند که اگر اغوای شما نبود ما البته ایمان می‏آوردیم! (۳۱)

باز رؤسای متکبّر با پیروان ضعیف خویش گویند: آیا با آن‌که (از جانب خدا) راه هدایت را به شما نمودند باز ما (به اجبار) شما را از هدایت منع کردیم؟ (هرگز چنین نیست) بلکه شما خود مردم بدکاری بودید. (۳۲)

باز آنان که ضعیف و تابع بودند به رؤسای متکبر جواب دهند: بلکه مکر و فریب شب و روز شما بود که پیوسته ما را وا می‏داشتید که به خدای یکتا کافر شویم و بر او شریکانی قرار دهیم. و چون عذاب قیامت را به چشم مشاهده کنند سخت اظهار پشیمانی کنند، و ما زنجیرهای عقاب به گردن (همه فرماندهان و فرمانبران) اهل کفر نهیم، آیا این رنج و شکنجه جز کیفر کردار زشت آن‌هاست؟ (۳۳)

و ما هیچ رسول بیم‌دهنده‏ای در دیاری نفرستادیم جز آنکه ثروتمندان عیاش آن دیار (به رسولان) گفتند: ما به آن‌چه شما را به رسالت آن فرستاده‏اند کافریم. (۳۴)

و باز گفتند که ما بیش از شما مال و فرزند داریم و (چون نعمت دنیای ما افزون‏تر است در آخرت هم) هرگز رنج و عذابی نخواهیم داشت. (۳۵)

بگو: خدای من هر که را بخواهد روزی وسیع دهد و (هر که را بخواهد) تنگ‌روزی گرداند و لیکن اکثر مردم (از این حقیقت) آگاه نیستند. (۳۶)

و هرگز اموال و اولاد شما چیزی که شما را به درگاه ما مقرّب گرداند نیست مگر آن‌که با ایمان و عمل صالح کسی مقرّب شود که آنان پاداش اعمال صالحشان مضاعف و افزون است و در غرفه‏های بهشت ابدی (از هر غم و رنج) ایمن و آسوده خاطرند. (۳۷)

و آنان که در (محو و نابودی) آیات (و رسل) ما می‏کوشند تا (رسولان) ما را زبون و مغلوب خود کنند آن‌ها را البته برای عذاب و انتقام حاضر خواهند کرد و به کیفر سخت می‏رسانند. (۳۸)

بگو: خدای من هر که از بندگان خود را خواهد وسیع روزی یا تنگ روزی می‏گرداند، و شما هر چه (در راه رضای حق) انفاق کنید به شما عوض می‏بخشد و او بهترین روزی دهندگان است. (۳۹)

(و یاد آر از آن) روزی که خدا همه مردم را به عرصه‌ی محشر جمع آورد آن گاه به فرشتگان گوید: آیا این گروه شما را معبود خود می‏گرفتند؟ (۴۰)

فرشتگان گویند: بار الها، تو از هر شرک و نقصی پاک و منزّهی، تو خدا و یاور مایی نه ایشان، بلکه اینان جنّ و شیاطین را می‏پرستیدند و به طوری که اکثرشان گرویده به آن‌ها بودند. (۴۱)

(و به مشرکان خطاب شود) پس امروز شما هیچ مالک نفع و ضرر یکدیگر نیستند. و ما آنان را که ظلم و ستم کردند گوییم: اینک بچشید عذاب آتشی را که تکذیب آن می‏کردید. (۴۲)

و چون (توسط رسول) بر کافران آیات روشن ما تلاوت شود گویند: این شخص جز آن‌که مردی است که می‏خواهد شما را از آن‌چه پدرانتان می‏پرستیدند برگرداند هیچ مزیت دیگری ندارد. و نیز گفتند: این قرآنش هم جز آن‌که خود فرابافته (و به دروغ به خدا نسبت می‏دهد) چیز دیگری نباشد. و کافران چون آیات حقّ بر (هدایت) آن‌ها آمد گفتند که این کتاب جز آن‌که سحری آشکار است چیز دیگری نیست. (۴۳)

در صورتی که ما هیچ کتاب و سندی که آن را بخوانند (و به آن سند تکذیب تو کنند) و یا رسولی پیش از تو (که به قول او بر ردّ تو دلیل آرند) بر این مشرکان نفرستادیم. (۴۴)

و کفار پیش از اینان هم پیغمبرانشان را تکذیب کردند و این کافران امت تو به عشر آن‌چه به آن گذشتگان دادیم (از ثروت و جاه) نرسیدند، پس آن‌ها که رسولان مرا تکذیب کردند چگونه به عذاب من گرفتار شدند (اینان هم مانند آنان به کیفر می‏رسند). (۴۵)

بگو که من به یک سخن شما را پند می‏دهم و آن سخن این است که شما خالص برای خدا دو نفر دو نفر با هم یا هر یک تنها قیام کنید و (درباره من) عقل و فکرت کار بندید تا به خوبی دریابید که صاحب شما امت را جنون نیست، او جز این نیست که رسول خداست و از عذاب سخت روز قیامت که شما را در پیش است می‏ترساند. (۴۶)

باز بگو: آن‌چه من از شما مزد رسالت خواستم آن هم برای شما باشد (یعنی هرگز مزدی از شما نخواسته و نمی‏خواهم. و شاید معنی این باشد که مودّت و حبّ ذوی‌القربی که از شما مزد رسالت خواستم آن هم برای ثواب و سعادت خود شماست) تنها پاداش (رسالت) من بر خداست و بس، و او بر هر چیز دانا و گواه است. (۴۷)

باز بگو: خدای من حق را (به وحی بر من) القا می‏فرماید و او به اسرار عوالم غیب آگاه است. (۴۸)

باز بگو: (کتاب و رسول و یا شمشیر) حق آمد و دیگر باطل در اول و آخر (در دنیا و آخرت) محو و نابود است. (۴۹)

باز بگو: اگر من (به عقیده‌ی شما) گمراه شده‏ام زیانش بر من است (نه بر شما)، و اگر هدایت یافته‏ام آن به وحی خدای من به من است (نه به هوش و تدبیر من) که خدا البته (دعای بندگان را) شنوا و (به قلوب خلق) نزدیک است. (۵۰)

و اگر تو سختی حال مجرمان را مشاهده کنی هنگامی که ترسان و هراسانند، در آن حال هیچ (از عذاب و قهر الهی) فوت نشوند و از مکان نزدیکی دستگیر شوند. (۵۱)

و کافران (در آن حال که عذاب دوزخ را به چشم ببینند پشیمان شده و) گویند: ما به حق ایمان آوردیم. و با این همه دوری (از مقام ایمان) کجا بدان مقام در قیامت نائل توانند شد؟ (۵۲)

در صورتی که آن‌ها پیش از این به حق کافر بودند و از جایی دور (از مقام علم و یقین) نسبت ناروا (ی جنون و سحر و کذب به رسول حق) می‏دادند. (۵۳)

و (امروز) میان آن‌ها و آرزوهایشان (که به دنیا بر گردند یا توبه و ایمانشان را بپذیرند تا از عذاب رهایی یابند) به کلی دوری و مباینت افکندند چنان که به امثال آن‌ها از امم گذشته که آن‌ها هم در شک و ریب بودند نیز چنین کردند. (۵۴)