تاریخ منتظم ناصری/دیباچه
دیباچه
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرُّحیم
سلطنت و جهانبانی ملکی کریم راست که ملکش از زوال مصون است و مملکتش از حیَز تحدید بیرون یرلیغ بلیغش بطغرای کن فیکون موشح و توقیع وقیعش بطراز لهالخلق و الامر مطرّز در قلمرو حکمش کرهٔ زمین جرمی صغیر است و کوی آسمان مسخّر و ربوده صولجان تقدیر سنین این سلطنت که ازل و ابد بعضی از قرون آن میباشد نامورخ است و حوادث و سوانح آن که بعّد و حصر نیاید لاعلی التعّیین و غیر مدوّن کیست که مورّخ این تاریخ تواند بود و حساب این شهوُر و سنین تواند نمود در دفتر ایام حرفی از آن نیست و مجموُعهٔ اوهام را طرفی از آن نه سندیکه بدان دسترسی باشد کجاست و خبریکه اعتماد را شاید کراست تنها اگر کشف رازی توان کرد از سفرای کبار انحضرتست که رسولان مرسلاند و امنای وحی منزل خاصّه پیغمبری که علّت بعثت آن تتمیم مکارم اخلاق است و قانون و دستور متقن او مایهٔ تکمیل ترّقی و زینت انفس و آفاق پناه امّت نبّی امّی فرستاده کزیدهٔ پروردکار محمّد مختار
صلوات اللّه علیه و علی آله الاطهار
و الائمة الاخیار
الابرار
اما در ضمن تحصیل آن لوازم با وجود مشاغل مهم باز خود را از متعطلین میدید و بدینواسطه خاری دریای خاطر مخلید طبیعت که با بیکاری مانوس نبود احساس تحسر و افسوس مینمود شباهنکامیکه خیل خیال ابواب خواب را دریده مسدود کرده و لشکر اندیشه بر کشور دماغ از هر طرف هجوم اورده با خود کفتم بنای حیات بر آبست و هستی ما چون وجود حباب شک نیست که بسی نپاید و اعتماد را نشاید تا زمام فرصت و لجام توانائی بچنک است چه جای تعلل و درنک است تمثالی باید ساخت و نقشی باید پرداخت که از ما باز ماند و آیندکان را فیضی رساند در زمانیکه کلیه امور عالم را میل بانتظام است و مهام کیتی را حله و زیور نظام تواریخ فارسی را غیرمنتظم داشتن و سوانح هر سالی را مبهم و غیرمعین کذاشتن نوعی از قصور است و قسمی از سستی و فتور چه زیان اکر در ضمن جمعآوری اسباب مرآتالبلدان اینکار نیز صورت پذیرد و در مضمار انتشار جولان نموده بر مجلیان میدان مسابقت سبقت کیرد در زمان این خیالم پسند آمد و خاطرم بانجام آن نیازمند برای نکارش تاریخی منتظم از اول هجرت سید عالم و نبی خاتم صلی الله علیه و اله و سلم دامن همت بر کمر زدم و مصمم اتمام آن شدم حوادث عمده و سوانح معظمهٔ تمام روی زمین را بیاطناب ممل و ایجاز مخل بعبارتی سلیس و روان سهل و آسان نکاشتم و برای صحت اسناد و روایات و تطبیق سنوات نظر دقت و اهتمام را محصل کماشتم و با انکه اختصار منظور بود هر جا که حاجت ببسط داشت از آن بطور اهمال نکذشتم و شرحی که ایضاح مطلب بدان محتاح بود نوشتم و فقط وقایع را محصور و محدود بشرح سلطنت سلاطین و جنک و صلح آنها و امثال آن سوانح ننمودم بلکه هر کونه حوادث را از قبیل تولد و ارتحال علما و اعیان ممالک و اختراعات و انکشافات و وقوع زلازل و طوفان و طغیان میاه و بروز امراض عمومی و سقوط صواعق و ظهور عجایب حتی بعضی از خسوف و کسوف و غیرها را بر آن مزید نمودم تا مجمع فواید و مجموعهٔ مواید بوده مقبول طباع بوده باشد و قابل انطباع
و از آنجا که در ممالک اسلامیه شیدالله ارکانها از صدر اسلام تا کنون دو قسم فرمانفرمائی در کار بوده یکی حکمرانی مذهبی بعنوان خلافت دیکری حکومت اسلامیه باسم سلطنت این کتاب را در دو جلد قرار دادم جلد اول را که عبارت از همین دفتر باشد بانقراض و زوال دولت خلفای بنیعباس که اشهر خلفا میباشند ختم کردم و جلد ثانی را از استیلای هلاکوخان و طایفه مغول بر اینممالک شروع نموده بآخر هذهالسنه ئیلان ئیل خیریت دلیل میرسانم و چون اخبار این سفینه و سیر این کنجینه سال بسال منتظم نوشته شده و نکارنده نیز از پرتو آفتاب تربیت و سحاب مکرمت و عنایت اعلیحضرت قدر قدرت شاهنشاه جمجاه اسلامپناه وارث افسر کیان خسرو صاحبقران السلطان بن السلطان بن السلطان ناصرالدین شاه قاجار لا زال ملکه مقرونا بالفخار بنیل هر مقصودی نایل و هر چه دارد از این آستان سپهر توان مقدس حاصل کرده ادای شکر ولینعمت را که از واجبات اعمال و مفترضات اشغال است کتاب را موشح و منسوب باسم همایون این پادشاه معدلت دستکاه نموده منتظم ناصری نامیدم و جلد اول را که عبارت از شرح سوانح ششصد و پنجاه و شش سال است بیاری قادر متعال در این سال منتشر ساخت جلد ثانی انشاءالله در ابتدای سنهٔ آتیه جلوهٔ ظهور مییابد و در هر حال از زلات کذشته و آینده استغفار مینماید کیست که از سهو و نسیان مصونست و هر چه کوید بصحت و درستی مقرون همینکه اغلب صواب باشد مقبول اولیالالباب کردد و السلام علی من اتبع الهدی