تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، جلد اول/مقدمه

از ویکی‌نبشته
تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، جلد اول از محمدتقی بهار
مقدمه

عکس سلطان احمد شاه - که در سفر سوم فرنگ در یکی از راهگذرها از او برداشتند و برای اینکه نسبت باو دشمنی کرده باشند در یکی از جراید فارس انتشار دادند.

۱ - مقدمه

در آغاز مشروطه دو حزب در ایران پیدا شد: مشروطه‌خواه و مستبد. اعیان و طبقهٔ اول و طبقهٔ سوم یعنی تودهٔ مردم مستبد بودند و مشروطه‌خواهان را بیدین و انقلابی و هرج‌ومرج‌طلب میشمردند و مشروطه‌خواهان که عددشان قلیل ولی بیشتر آنان از طبقهٔ باسواد و روشن‌فکر بودند، و میتوان آنان را طبقهٔ دوم نامید، مستبدان را جاهل و ظالم و ارتجاعی و غارتگر میشمردند.

اکثریت مردم ایران ارتجاعی و اقلیت مردم انقلابی و متجدد بود و چون بعضی از علمای بزرگ با مشروطه و انقلاب موافقت کردند و سیاست انگلیس نیز محرمانه از مشروطه حمایت میکرد و مظفرالدین‌شاه نیز سیاستی عاقلانه و درباریانی دانا نداشت، در ۱۳۲۴ اقلیت بر اکثریت مسلط گردید و تجدد بر ارتجاع فایق آمد و قانون اساسی امضا شد.

آنروز هر کس بر خلاف آزادی عقیده و آزادی قلم و مجلس و حکومت ملی و قانون دم میزد و این اصول را خلاف دیانت و مخالف مصلحت کشور میشمرد مرتجع و مستبد نامیده میشد، کمترین مجازاتش این بود که داخل کارهای مملکتی نشود و اگر بمصلحت خود میخواهد رفتار کند در خانه‌اش بتمرگد یا گورش را گم کند!

رفته رفته مرتجعین حس کردند که مقاومت در برابر این قوهٔ تازه و حزب نوظهور فایده ندارد. اول ساکت شدند، بعد خود را داخل مشروطه‌خواهان کردند یعنی باحزاب سیاسی پیوستند.

مجلس اول از ۱۸ شعبان ۱۳۲۴ تا ۲۳ جمادی‌الاولی ۱۳۲۶ دوام آورد، و مهمترین کارش اصلاحات مالی و تدوین قانون اساسی و متمم آن بود.[۱]

در سنهٔ ۱۳۲۶ محمدعلی‌شاه پسر مظفرالدین‌شاه بمساعدت معنوی دولت تزاری روس و سکوت دولت بریتانیا بتاریخ ۲۳ جمادی‌الاولی توسط قزاقها که یکدسته گارد مخصوص سلطنتی و از یک بریگاد تشکیل شده بودند و رئیس آنها «لیاخف» نام داشت، مجلس شورای ملی را بتوپ بست و جمعی از وکلا را تبعید کرد و چند روزنامه‌نویس و ناطق را کشت و گروهی را حبس کرد و مشروطه را موقوف داشت

۱ـ محمدعلی شاه

بلافاصله فعالیت‌های سیاسی بین دول روس و انگلیس در مورد ایران آغاز شد و این فعالیتها بتفصیل در کتاب آنی ضبط است. جـان کلام آنکه دولت روس مایل بود بدولت ایران قرضی داده شود و با آن پول اصلاحات مالی و تأمینیه شروع گردد، ولی دولت بریتانیا از دادن این قرض بدربار بی‌بندوبار و رجال غیر امین و تشکیلات غلط آنروز ابا داشت و معتقد بود که باید نخست تکلیف قانون اساسی و مجلس ایران معین گردد و این قرض بتصویب مجلس بشاه داده شود.

در آنروزها مناسبات دولت بریتانیا با زعمای مردم طهران و آزادی‌خواهان ولایات و ایرانیان خارج از مملکت بسیار دوستانه بود و در لندن نیز مرحوم پرفسور براون و عده‌ای از وکلای مجلس عوام و بعضی از رجال انگلستان و جراید با مشروطه‌خواهان همراهی‌های زیاد داشتند و اساساً هم بیخبر نیستیم که دولت بریتانیا با دربار قاجاریه بنظر خوب نگاه نمیکرد زیرا شاه بروسها بیشتر متمایل بود، و کشته شدن اتابک اعظم «میرزا علی‌اصغر خان» رئیس‌الوزراء در مشروطة صغیر نیز نتوانسته بود شاه را ازین خواب بیدار سازد!

۲ـ عده‌ای از نمایندگان مجلس اول
از راست: مخبرالملک ـ صدیق حضرت ـ حاج میرزا آقا فرشی ـ حاج میرزا ابراهیم آقا ـ مرتضی‌قلیخان ـ وثوق‌الدوله ـ رئیس‌التجار آقارضا ـ مستشارالدوله صادق ـ نصرالملک ـ سیدحسن تقی‌زاده و دیگری

نتیجهٔ فعالیت‌های سیاسی این شد که پولی بدست شاه نرسید و مالیات مملکت در آنسال درست وصول نشد، زیرا هم اغتشاش زیاد بود، هم از طرف علمای نجف حکم شده بود که رعایا بشاه مالیات ندهند، بنابراین یکباره کلاه شاه و دربار پس معرکه ماند. بی‌پولی کار را بجایی کشانید که شاه ناچار شد قدری از جواهرات سلطنتی را توسط «کامران میرزا» پدر زن و عموی خود، نزد بانک روس گرو بگذارد و پولی تدارک کند... از طرف دیگر در ولایات و ایالات طغیانها برخاست و در طهران جمعی در سفارتخانهای بریتانیا و عثمانی پناه بردند.

ستار و باقر دو تن از طبقات فرودین در تبریز علم طغیان برافراشتند و بقدری قوی شدند که تبریز و توابع را بدست آوردند و در تحت رایت «انجمن ایالتی» حکومت را در دست گرفتند و شاه ناچار شد «سلطان عبدالمجید میرزا عین‌الدوله» را با سپاهی از نظامی و چریک و الوار بدفع طاغیان گسیل دارد، و عاقبت منجر بدخالت قوای نظامی روس گردید.

سیدعبدالحسین نامی در لار و نیریز قیام کرد و رایت طغیان برافراشت ولی عاقبت بر قوای چریک محلی غالب نیامد.

خوانین بختیاری بریاست صمصام‌السلطنه و ضرغام‌السلطنه باصفهان تاختند و علی‌قلیخان سردار اسعد نیز از فرنگستان بآنان پیوست و اصفهان را گرفته بسوی مرکز حرکت کردند.

نصرالدوله ملقب بسپهدار هم در گیلان جمعیتی فراهم کرده بطهران رو آوردند و این دو قوه یعنی قوای بختیاری و مجاهدان گیلانی و ارمنی در اول ماه رجب ۱۳۲۷ هجری قمری طهران را فتح کردند. این قوی از روز حرکت تا روزی که خبر تحصن شاه بسفارت روس در زرگنده شایع شد، همواره از طرف رجال و آزادیخواهان بریتانیا و آزادیخواهان ایرانی در داخل و خارج از ایران مساعدتهای مادی و فکری میگرفتند.


  1. قانون اساسی در ایران که قسمت اساسیش ترجمه از قانون اساسی دولت بلژیک است باسم نظامنامهٔ اساسی مشتمل بر ۵۱ اصل مورخه ۱۴ ذی‌القعده ۱۳۲۴ و متمم قانون اساسی مشتمل بر ۱۰۵ ماده که در حقیقت اصول عمدهٔ قوانین اساسی در همین منهم مندرج است، در تاریخ ۲۹ شعبان ۱۳۲۵ امضا شده است.