پرش به محتوا

تاریخ جراید و مجلات ایران جلد دوم

از ویکی‌نبشته

بنام خداوند بخشنده مهربان


پس از انتشار جلد اول کتاب تاریخ جراید و مجلات ایران ، کتاب مذکور مورد پسند و توجه فضلا و دانشمندان کشور قرار گرفت و همه متفق القول انجام این کار سترك را موهبتی الهی دانسته و آنرا مورد تمجید و تعریف قرار دادند و با نوشتن نامه ها و درج مقالات در جراید نگارنده را به نشر جلد دوم و بقیه مجلدات كتاب تشویق فرمودند. اینهمه تمجید و تعریف که زبان و قلم نگارنده از پاسخ دادن بدانها الکن است سبب گردید که با نبودن وسائل لازم هر چه زودتر بتهیه مقدمات چاپ جلد دوم مشغول شوم و هر گونه مانع و رادعی در بین است از میان بردارم . اکنون بحمد الله تا اندازه مقدمات کار فراهم گردیده و لذا بطبع ونشر جلد دوم میپردازم و برای اینکه ادعای این جانب حمل برگزافه گویی نشود و کسانی آنرا اغراق و خود ستائی ندانند ، بعنوان مقدمه قسمتی از این تقاریظ را چاپ نموده و بعد باصل کتاب شروع مینماید.

در خاتمه چون چاپ تمام تقاریظ از حوصله مقدمه کتاب خارج بود و خود رساله عليحده میگردید لذا بذکر قسمتی از آنها مبادرت شد و از دوستان و کسانیکه مقالات و یا تقاریظ آنها چاپ نگردید. بدینوسیله معذرت میطلبد چه در چاپ این تقاریظ نظری جز ابراز حق شناسی نبوده است.

جناب آقای دکتر شفق استاد محترم دانشگاه و نماینده مجلس شورایملی در پایان نامه مشروح ومفصلی اینطور مینویسند : « صحیفه پایان یافت و عرایض بنده پایان نیافت. چون این کار حضرتعالی بسیار مهم وسود مند است و مانند کتاب لغت مورد مراجعه و احتیاج همه مردم و مورخین از داخلی و خارجی خواهد بود هر چه در باب مشخصات مطبوعات بخصوص بانقل مقالاتيكه ملك خاص علمی یا سیاسی آنها را تعیین دقت فرمائید اجر جنابعالی عند الله و عند الناس ملحوظ خواهد بود و از شما که شخص فاضل محققی هستید با تمام مشکلاتیکه میدانم چنین انتظار یرا میتوان داشت . از خداوند موفقیت و حوصله و پشت کار برای حضرتعالی تمنی میکنم . »

دانشمند گرام جناب آقای سعید نفیسی استاد محترم دانشگاه طی نامه نظر خود را اینطور اظهار داشتهاند : « عجالتاً بهمین قدر سر کار را از این پشتکار و همت سر رشاری که مایه اعجابست تبریک میگویم و امیدوارم هر چه زودتر بتدوین و چاپ مجلدات دیگر کامیاب شوید . »

استاد بزرگوار حضرت آقای اقبال مدیر محترم مجله یادگار در شماره ٤ و ٥ سال پنجم مجله چنین مینویسند : « این کتاب در نوع خود از بهترین تألیفات عصر ماست و نگارنده فاضل آن در تهیه آن متحمل زحمت و رنج بسیار شده اند . امیدواریم خداوند توفیق اتمام مجلدات دیگر آنرا شامل حال آقای صدر هاشمی که عشقی سوزان بخدمت بمعارف ایران دارند بنماید . »

آقای فرخ دین پارسای مدیر محترم روزنامه عصر جدید طی نامه شرحی درباره کتاب نوشته و نامه را بدین قسم شروع نموده اند: « آقای عزیز مطمئناً قدر زحمات و مشقات شمارا در جمع آوری و تدوین تاریخ جراید و مجلات ایران من و امثال من که هنوز زنده و گذشت ایام خاطرات زندگی را از یادمان برده است بیشتر و بهتر میدانیم زیرا این ما هستیم که بوسیله کتاب شما رویاهای اولیه زندگی را بخاطر آورده و مواجهه با مشکلات و خطرات را از مد نظر گذرانده گاهی بواسطه نیل ببعضی مقاصد ملی خورسند و گهی از جان سختی خویش در حیرتیم. در این صورت اگر من شما را بستایم و این زحمات را تقدیر کنم حقیقی ترین احساسات بدون مجامله و اغراق است که تسلیم شما میشود . »

منجمله خواندنیها ( شماره ۳۴ سال نهم ) بنقل از روز نامه سپنتا بقلم نویسنده با ذوق و شاعر شیرین گفتار آقای عبدالحسین سپنتا در باره کتاب تاریخ جراید و مجلات ایران اینطور اظهار عقیده مینماید : « بهمان اندازه که شخصی از مطالعه جلد اول کتاب تاریخ جراید و مجلات ایران تأليف محقق فاضل آقای محمد - صدر هاشمی که این روزها چشم دوستان علم و ادب را روشن ساخته است خوشوقت و محظوظ میگردد، بهمان اندازه از تطبیق اغلب جراید فعلی با بیشتر روزنامه های سابق متأسف و متأثر میگردد زیرا از این مقایسه سیر قهقرای مطبوعات ایران را می توان حس کرد و با کمال تأسف باید اعتراف نمود اغلب جرايد كثير الانتشار امروزی از لحاظ صراحت و شرافت و خدمت آزادی به هیچ وجه بپایه و مایه روزنامه های اوايل مشروطیت ایران نمیرسند. قبل از انتشار این کتاب که واقعاً نتیجه ابتکار و زحمات طاقت فرسای چندین ساله آقای صدر هاشمی است جز فهرست ناقصی که پرفور برون طی کتاب ( مطبوعات ایران)از خود بیادگار گذاشته وسیله اطلاعی از تاریخ و چگونگی جراید و مجلات ایران در دست نبود و همانطور که خود نویسنده در مقدمه کتاب مزبور میگوید تاریخ جراید و مجلات ایران در حقیقت تدوین و تألیف نیست بلکه ایجاد وابداع تاریخ است و از دقت آقای صدر هاشمی در تهیه متن کتاب و تحقیق و تفحص در آن همین بس است که باظهارات و مسموعات اکتفا نکرده مطالب کتاب مستند بعین شماره روز نامه هاست. اگر در یکی دو جا نیز بادعا ها و مراسلات اشخاص توجهی نکرده بودند قطعاً این موضوع بهتر رعایت شده بود . برای مقدمه محققانه این کتاب باید ارزش بسیار قائل شد زیرا قسمتهای مهمی راجع به مطبوعات ایران مکشوف میدارد که در هيچ يك آثار محققین دیگر نظیر ندارد بعقيده ما كتاب تاریخ جراید و مجلات ایران یکی از کتب مفید و لازمی است که در سنوات اخیر بچاپ رسیده و دوست عزیز خودمان آقای صدر هاشمی را به این اثر مهم تبريك گفته اميدواريم فرهنك ، و فرهنگ دوستان ایران تشویقی که حقا در خور ایشان باشد از ایشان بنمایند تا با همین دقت و حرارت بطبع انتشار جلدهای بعدی این کتاب موفق گردند . »

و نیز همین آقای سپنتا در شماره ۱۵۰ روز نامه خود تحت عنوان ( يك كتاب فراموش نشدنی ) در زیر کلیشه یکی از روز نامه های قدیمی( انجمن بلديه )اينطور مینویسند : « در شماره گذشته تقریظی راجع یک کتاب گرانبهای تاریخ جراید و مجلات ایران تألیف دوست فاضل خودمان آقای محمد صدر هاشمی نوشته گفتیم با نشر این اثر مفید و بی نظیر يك كتاب ذيقيمت بگنجینه مطبوعات ایران افزوده شد . ما امیدواریم علاقه مندان بفضل وهنر با قرائت این اثر مفید که نتیجه ابتکار آقای صدر هاشمی است از تاریخ مطبوعات کشوری که در علم وادب مشهور دنیاست آگاه گردند و با تقدیر و تشویق نویسنده فاضل موجبات چاپ جلد دوم کتاب نام برده را فراهم نمایند. ما برای یکبار دیگر دوست محقق خود آقای صدر هاشمی را به نشر چنین اثر مفید تبريك گفته و موفقیت ایشان را در نشر و چاپ بقیه این کتاب خواستاریم . »

نویسنده و مورخ مشهور آقای استخر مدیر محترم روزنامه استخر شیراز در شماره ۱۳۳۸ این روزنامه بدينقسم اظهار نظر میفرمایند : « پشت کار و فعالیت یکی از نویسندگان دانشمند ابتکاری در مطبوعات نموده و تاریخی احداث کرده است که در عالم خود در ایران بی نظیر است و کسی تاکنون مبادرت بچنین تألیفی ننموده . نویسنده دانشمند آقای محمد صدر هاشمی است و مجموعه ابتکاری ایشان تاريخ جرايد و مجلات ایران است که از چند ماه باین طرف جلد اول آن در (۳۵۰) صفحه قطع متوسط از چاپ در آمده و در دسترس عموم گذاشته شده است ؛ مقدمه که بر این کتاب نوشته شده است خواننده را بتحولات نامه نگاری در ایران از اواسط دوره سلطنت قاجاریه تا کنون آشنا و مطلع میسازد و در ضمن آن نکات و وقایعی را از نظر خواننده میگذراند که همه مفید و دلپذیر است که علاوه بر آشنا شدن و اطلاع یافتن بر واقعات این مدت يك ميزان و درجه حساسی از تحولات فکری و تبدلات اجتماعی بدست خواننده میدهد که اوضاع اجتماعی و میزان تبدلات ادبی مادر طی این یکقرن چه بوده و از کجا باینجا رسید.

این مجموعه نفیس که حاصل چند سال زحمت و تحقیق و پشتکار آقای صدر هاشمی است برای کسانیکه با کتاب و مطالعه سروکار داشته باشند بهترین سرگرمیست زیرا هم تاریخ یکدسته از نویسندگان و سوانح عمری آنهاست و هم اتفاقات و واقعاتی که در طول این مدت در شئون مطبوعات رخ داده از قید بآزادی و از آزادی بقید افتاده ولی از حرکت نایستاده گاهی کند و گاهی سریع مراحل خود را پیموده تا بمرحله کنونی رسیده است. آقای صدر هاشمی بترتیب حروف تهجی از اسامی روز نامه ها شروع نموده و خصوصیات آن روزنامه را بقلم آورده و شرحی از حالات مدير وصاحب امتیاز آنرا که از منابع مرجوعه بدست آورده نوشته واحيانا عکس او را گراور کرده است حاصل زحمت و نتیجه چند سال جدیت و پشتکار آقای صدر هاشمی که چنین ابتکاری در عالم تاریخ ادبیات و مطبوعات بوجود آورده نهایت درحد خود گرانبها و قابل تقدیر است. ما خوانندگان عزیز را بخریداری يك جلد از این کتاب و استفاده از مطالب آن توصیه مینمائیم و توفیقات دانشمند گرامی آقای صدر هاشمی را در تهیه و فراهم آوردن جلد دوم این تاریخ از خداوند درخواست مینمائیم . »

روزنامه فکر جوان منطبعه رشت در شماره ۴۷۴ سال بیست و چهارم آن مورخ ۵ شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۲۷ شمسی بقلم مدیر آن درباره این کتاب اینطور مينويسد : «اخيراً جلد اول كتابي بسيار مفيد و جامع بنام تاریخ جراید و مجلات ایران در اصفهان انتشار یافته است که جا دارد دوستداران کتاب بیکدیگر مژده بدهند متفقاً بآقای محمد صدر هاشمی که یکی از نویسندگان فاضل و محقق بسیار معدود کشور ما میباشند بمناسبت انجام این خدمت بی شائبه که بعالم تاریخ کشور کرده اند تبريك بگويند. تاکسی این کتاب را نه بیند نمیتواند بمقدار زحمات آقای صدر هاشمی هم چنین با همیت این کتاب تألیف شده ( بدرستی بگوئیم ایجاد شده ) ایشان پی برد آقای صدر هاشمی با داشتن چنین فکری تألیف و شاید بهتر باشد که بگوئیم تصنیفی به فرهنگ ایران سپرده اند که حقاً باید در ردیف (سیر حکمت در اروپا ) تألیف دانشمند فقید مرحوم فروغی و امثال و حکم آقای علی اکبر دهخدا و مانند آنها شمرد شما با داشتن این کتاب بتاریخ ادبی و سیاسی و عقلی یکقرن اخیر ایران آشنا خواهید شد و مطالب بقدری شیرین و گیر است که نویسنده این سطور با اینکه خود از آشنایان بتاريخ مطبوعات است چون مامور نوشتن این مختصر شده ناچار تا از ( ب ) بسم الله تا (ت) تمت نخواند نتوانست دست بقلم ببرد . »

آقای وحید زاده مدیر محترم مجله ارمغان در شماره ۸ و ۹ سال بیست و سوم مجله مذکور در ذیل آگهی راجع بانتشار کتاب اینطور اظهار نظر مینماید : «دوست فاضل ما آقای صدر هاشمی در تهیه و تدوین و طبع تاریخ جراید و مجلات ایران رنج بسیار برده اند و خدمت گرانبهائی بعالم مطبوعات نمودهاند انتظار داریم قسمتهای دیگر بن کتاب مفید از طبع خارج گردد و موجبات تشویق مؤلف محترم نیز از هر جهت فراهم گردد . »

جناب آقای فرامرزی مدیر محترم روزنامه کیهان و نماینده مجلس شور ایملی در شماره ۱۸۰۰ روزنامه کیهان چنین مینویسند: «در کشور ما از سال ١٢٥٣ قمری که نخستین روز نامه انتشار یافت تاقبل از شهریور ۱۳۲۰ فقط دویست و شصت و شش روزنامه و مجله که حرف اول اسمشان ( الف ) بوده منتشر شده است. این آمار را ما از تاریخ جرايد ومجلات ایران که اخیراً جلد اول آن بچاپ رسیده است بدست آورده ایم . تاریخ جرايد و مجلات ایران کتاب سودمند و پر ارزشی است که آقای محمد صدر هاشمی در طی ده سال کوشش و تحقیق موفق شده اند نخستین جلد آنرا با يك مقد مه مفید و مفصل در باره تاریخ پیدایش روزنامه در ایران و تحولاتی که در آن رویداده؛ بقطع مناسب و چاپ مرغوبی در اصفهان ، اقامتگاه خویش، منتشر سازند. در این کتاب بر تاریخ مطبوعات صد و چند ساله ایران بطور مشروح میتوان آگاهی یافت و این آگاهی که باید اعتراف کرد قبل از انتشار کتاب تاریخ جراید و مجلات ایران ، برای ما میسر نبود مرهون ذوق و جدیت آقای محمد صدر هاشمی است .»

دانشمند گرام آقای امیر قلی امینی مدیر محترم روزنامه اصفهان در شماره ۵۲۷ سال ششم روز نامه خود درباره کتاب تاریخ جراید و مجلات ایران اینطور اظهار نظر میفرمایند: « یکی از بهترین و مفید ترین کتاب هایی که در سالهای اخیر تألیف شده و بمانند خورشید تابانی از افق نشریات ایران طلوع نموده است کتاب تاریخ جراید و مجلات ایران تألیف دوست دانشمند و فاضل ما آقای محمد صدر هاشمی است که بدون شك میتوان گفت چنین کتابی بدین مفیدی در سال های اخیر بطبع نرسیده بود و بلکه همانطور که خود مؤلف محترمش مدعی است این عمل پر زحمت و مرارت ایشان تنها تأليف يك كتاب نيست بلكه ايجاد يك قسمت از تاریخ است.

در اینکه جراید فارسی زبان از آغاز پیدایش خود خدمات مؤثر و ذیقیمتی به تنویر افکار عمومی و بالنتيجه باستقرار اصول مشروطیت و آزادی در قدم اول و حفظ این آزادی در قدم دوم نموده اند جای شك و تردید نیست و وقتی نشریاتی تا بدین در جه از اهمیت مصدر خدمت بشوند حق این است که تاریخ پیدایش و خدمت هريك از آن ها بصورت نگارش در آمده و محفوظ بماند ولی متأسفانه بیقیدی مشترکین اولیه این جراید و حتی بیقیدی مدیران خود آنها در حفظ محصول زحمت و نتیجه افکار و عقایدشان بطوری اکثریت این جراید و مدیران آنها را گمنام ساخته بود . که حتی نگارنده تا قبل از انتشار این کتاب مفید اطلاع نداشتم که در آغاز مشروطیت ایران روزنامه ای هم بنام (اصفهان) بقلم و مدیریت مرحوم میرزا حسینخان اعلاءالدوله مدتی در شهر اصفهان انتشار مییافته است . ( تقریظ مذکور مفصل و ما برای خوف از اطناب بنقل قسمت آخر آن میپردازیم) خلاصه اینکه کتابی که دوست دانشمند ما تألیف نموده از جمله کتبی است که در تاریخ ادبیات ایران برای همیشه باقی خواهد ماند و حتی میشود گفت مصدر و منبع اطلاعات مورخین آینده قرار خواهد گرفت و ما امیدواریم که مؤلف محترمش آنقدر دارای عمر طولانی بشود که بتواند در آینده با تکمیل اطلاعات خود در چابهای ما بعد بیش از پیش بر فواید و کمال این کتاب سودمند افزوده و آنرا سرچشمه استفاده آیندگان قرار دهد.»

آقای میرزا عبدالله خان وزیر زاده مدیر محترم روزنامه ارژنگ در شماره ۸۳۸ روزنامه خود تحت عنوان ( تاریخ جرايد و مجلات ایران ) اینطور اظهار نظر مینمایند : « فاضل دانشمند آقای صدر هاشمی مدیر کتابخانه فرهنگ استان دهم و مدیر دبیرستان فرهنك كه همیشه اوقات خود را صرف ترجمه مجلات عربی و فرانسه مینمایند و آثار قلمی ایشان زینت بخش اغلب جراید اصفهان است مدتهاست مشغول جمع آوری و تنظیم تاریخ جراید و مجلات ایران میباشند. اخیرا جلد اول این تاریخ حاوی تمام مجلات و روز نامه هایی است که بحرف الف شروع میشود با مشخصات و روش آن بچاپ رسیده و در دسترس عموم گذارده شده است. کسانیکه با کتاب و مجله سروکار دارند و از مطالعه كتب مفيده لذت میبرند قدر این آثار و زحمات را میدانند ما بنوبه خود از زحمات مشقاتیکه آقای صدر هاشمی در این راه کشیده اند قدردانی نموده امیدواریم هر چه زود تر جلد دوم را شروع و علاقه مندان بعلم وادب نیز در این مورد در خریداری آن کتاب سودمند کوتاهی ننموده قدر و قیمت چنین آثاری را بدانند . »

این بود نمونه ای از تقاریظ و نامههای تشویق آمیزی که پس از نشر کتاب تاریخ جراید و مجلات ایران نوشته شده است بعضی از دوستان و موالی گرام که حین تألیف از رنج و زحمت متمادی نگارنده آگاهی داشته قبل از آنکه کتاب تاریخ جراید و مجلات ایران منتشر گردد نامه ها و تقاریظی مرقوم فرموده که همگی مشعر بر تشویق و ترغیب نگارنده با تمام طبع کتاب بود و همین نامه ها و تقاریظ بود که باعث پشتگرمی نگارنده بانجام و اتمام این تألیف سودمند و مفید گردید . منجمله جناب آقای حسام الدین دولت آبادی نماینده محترم مجلس شورای ملی در دوره چهاردهم و شهردار کنونی طهران ؛ چند سال قبل از نشر جلد اول، در شماره ۳۱ سال اول روز نامه نقش جهان مورخ دهم مهر ماه ۱۳۲۲ مینویسند : « تاریخ جراید و مجلات ایران - این اثر ادبی با ارزش که حاصل سعی دانشمند گرامی آقای صدر هاشمی است از بهترین آثار معاصر و در حقیقت تاریخ مطبوعات کشور میباشد. اشخاصیکه با مطبوعات سرو کار دارند خوب میدانند که تتبع در موضوعات ادبی و علمی بسی دشوار مخصوصا اگر جنبه بداهت و ابتکار داشته باشد بویژه با فقدان وسائل که رنج تتبع را چندین برابر میکند و معلوم نیست سررشته مطلب و دنباله تحقیق بکجا میکشد. نگارنده با عشق مفرط و علاقه قلبی که برشد و رقاء دانش و فرهنك كشور دارد این موفقیت را بدوست فاضل خود آقای صدر هاشمی صمیمانه تبريك گفته امیدوارم ایشان و عموم طبقه فاضله مملکت بانجام این گونه خدمات علمی مخصوصا جمع آوری آثار پریشانی که شاهد دانش و فرهنك كشور بوده موفق شوند. اصفهان . شهریور ماه ۱۳۲۲ . حسام الدین دولت آبادی »

فاضل ارجمند آقای نور شرق در شماره ۲۳ سال اول روز نامه نقش جهان تحت عنوان ( تاریخ جرايد و مجلات ایران) نظر خود را اینطور بیان مینمایند : « یکی از مفاخر دوره دیکتاتوری ( در مقابل صدها سيئات ) نشر معارف و تأسیس دانشگاه و دانشکده هاست که هر چند بحكم تناسب عمومی بیشتر بظواهر وزرق و برق پرداخته میشد ولی باز هم جوانان با ذوق و مستعد از آن بنگاه های فرهنگی استفاده کرده جسته جسته دانش جريان ومحصلين لایقی از آنجا خارج شدند؛ یکی از آنها آقای محمد صدر هاشمی است که در اثر استعداد و پشتکار موفق بدریافت دو لیسانس از دانشکده معقول و منقول و از دانشسرای عالی گردید. آقای صدر هاشمی پس از فراغت از تحصیل و اشتغال بخدمات فرهنگی از چندین سال قبل در صدد تأليف تاریخ جرايد و مجلات از عهد قاجاریه تازمان حاضر بر آمده و اينك پس از مدتها تتبع و زحمت تاریخ خود را برای طبع آماده نموده اند. اشخاصیکه با کتاب و نویسندگی سروکار دارند میفهمند که اقدام بچنین کاری مخصوصاً در این ایام و با اوضاع تلخ فعلی چه قدر زحمت و رنج دارد . اساساً يك چنين تألیفی برای اطلاع از وضعیت افکار و سیر تدریجی مطبوعات ایران و ابقاء نام متفکرین و خدام آزادی بینهایت ضرور و برای آیندگان بی اندازه نافع و جالب توجه خواهد بود و بهمین علت ما ایشانرا بر این اقدام سودمند صمیمانه تبريك گفته و موفقیت ایشان را خواهانیم . نور شرق

اینها قسمتی از مقالات و نامه هائیست که فضلا و دانشمندان کشور در باره کتاب تاریخ جراید و مجلات ایران در آنها اظهار نظر فرموده اند و اگر بخواهیم تمام را نقل کنیم محتاج برساله مستقلی خواهد بود و از حوصله این مقدمه خارج خواهد شد لذا مقدمه را بهمین جا خاتمه داده و از دانشمندان و مدیران جراید دیگر که تقاریظ آنها چاپ نگردید. معذرت میطلبد. امید است سایر مجلدات کتاب نیز مورد توجه اهل فضل و دانش قرار گیرد و با نظر رضامندی در آنها بنگرند و اگر سهو وخطائی در آنها بینند يكرم عميم ولطف بی پایان خود برنگارنده منت نهند و مرا آگاه سازند تا در چاپهای بعد إصلاح گردد. از خداوند مسئلت مینماید که در این راه مشگل و پر پیچ وخم عنایت خود را دریغ نداشته و همانقسم که تاکنون وسائل كاررا من حيث لا يحتسب فراهم نموده در آینده نیز كمك و لطف خود را از ما سلب ننماید.

جلد اول کتاب بروزنامه ها و مجلاتیکه بحرف (الف) شروع میشد پایان یافت و جلد دوم بروزنامه ها و مجلاتيكه بحرف ( ب بعده الف ) شروع شده ، آغاز میگردد وضع واسلوب کتاب در جلد دوم بعینه مانند جلد اول و در این مجلد نیز رعایت حرف دوم وسوم اسامی شده است.

اردیبهشت ماه ۱۳۲۸ - محمد . صدر هاشمی .

(۲۶۷) باختر

مجله باختر بصاحب امتیازی و مسؤلی (سیف پور فاطمی) و مدیری (امیرقلی امینی) در اصفهان در سال ۱۳۱۲ شمسی تأسیس و شماره اول آن در آذر ماه سال مذکور در ۴۴ صفحه بقطع خشتی منتشر شده است. مجله باختر اولین مجله ایست که بسبک جدید با مقالات متنوع ادبی؛ علمی و اجتماعی در اصفهان منتشر شده و مقالات و مندرجات آن غالباً بقلم نویسندگان مشهور آن عصر تنظیم یافته است با اینکه اغلب نویسندگان مجله از قبیل آقایان سعید نفیسی؛ ملک الشعرای بهار، دکتر شفق و غیره در طهران مسکن داشته مع ذلک مرتباً مقالات خود را با پست برای درج در مجله باصفهان میفرستاده اند سرلوحه مجله دورنمای پل خواجوی اصفهان و خورشیدیست که از پشت کوهسار سر برآورده و کلمه (باختر) در بالای آن نوشته شده است. در زیر سرلوحه که روی جلد مجله چاپ گردیده کلمات (خدا - شاه - وطن) و خصوصیات مجله طبع شده است خصوصیات مجله بدین قرار است: محل اداره اصفهان - اداره اخگر . قیمت اشتراک سالیانه برای نظامیان و محصلین و مشترکین روزنامه اخگر سی ریال؛ ششماهه ۱۵ ریال و برای سایرین یکساله چهل ریال؛ ششماهه ۲۰ ریال و در خارجه ۱۵ شیلینک و ۸ شیلینک است. تکشماره مجله سه ریال.

مقاله افتتاحی مجله پس از عکس (اعلیحضرت پهلوی فقید) تحت عنوان (چرا باختر پیدا شد) بقلم آقای امینی نوشته شده و با این جملات شروع میگردد: «گر چه امروز افکار و اذهان عمومی تا آن اندازه بیدار شده است که از بحث در اطراف سؤال فوق ما را بی نیاز مینماید...» درباره پیدایش و در حقیقت مرام و مسلک مجله در همین مقاله چنین مینویسد: «خدمت بتوسعه دایره افکار؛ بالا بردن سطح معرفت عمومی کوشش در طریق تهذیب و تربیت اخلاق هموطنان و مخصوصاً نو کردن و نو ساختن جامعه ایرانی در نظر اول یگانه مسلک و مرام این مجله است و خدمت بمعارف اصفهان در وهله ثانی تنها مقصد و مقصود از تأسیس و انتشار آن.»

باختر از حیث زیبائی طبع و نفاست کاغذ و اشتمال بر تصاویر و گراورهای متعدد یکی از بهترین مجلاتیست که تاکنون در ایران منتشر شده و با اینکه بیش از دو سال انتشار آن دوام پیدا نکرد و بعد چنانچه شرح آن خواهد آمد تبدیل بروزنامه گردید؛ مع ذلک همین شماره های منتشره گواه بر حسن انتخاب و کوشش در گرد آوردن مطالب مفید ادبی و تاریخی از طرف مدیر و مؤسس آنست. مقالات مجله بیشتر بقلم دانشمندان و فضلای طهران تهیه شده و منجمله از مقالات بسیار خوب آن مقالات مسلسلی است که راجع بشاعر بزرک ایران (حکیم ابوالقاسم فردوسی) بقلم آقای ملک الشعرای بهار تدوین یافته و دیگر مقالات راجع بشرح احوال منوچهری شاعر بقلم آقای سعید نفیسی و نیز شرح احوال گالیله بقلم آقای میرزا رضا خان افشار که در آنوقت حکمران اصفهان بوده؛ نوشته شده. اشماری نیز از شعرای معاصر مانند آزاد؛ ادیب السلطنه، مرور، حسام الدین دولت آبادی، بهار و شعرای متقدم در مجله چاپ شده است. آقایان علی صادقی، هاشمی حائری، محمد جناب‌زاده و استخر از نویسندگان دیگر مجله می‌باشند.

مجله باختر ماهانه بوده و سال اول آن با انتشار دوازده شماره که باستثنای شماره‌های اول و دوم و سوم معمولاً هر شماره آن در هشتاد و گاهی هشتاد و چند صفحه منتشر می‌شده؛ پایان یافته و شماره اول سال دوم در آذر ماه ۱۳۱۳ شمسی انتشار یافته است. سبك مندرجات و مطالب مجله در این سال نیز مانند سال گذشته متنوع و دلپذیر و مشتمل بر مقالات و ترجمه‌های مفید است. در این سال آقای کاظم‌زاده ایرانشهر به نویسندگان مجله افزوده شده و مقالاتی از دانشمند مذکور تحت عنوان (نوروز) در مجله بچاپ رسیده است.

از شماره نهم سال دوم نام آقای‌امینی از مجله حذف شده و (سیف پور فاطمی) بعنوان مؤسس و مدیر مسؤل معرفی شده است. با انتشار شماره ۱۱ این سال مورخ مهر ماه ١٣١۴ دوره مجله پایان یافته و بجای آن روزنامه باختر منتشر گردیده است. برای اطلاع از شرح احوال آقای‌امیرقلی‌امینی مدیر مجله رجوع شود بجلد اول این کتاب کلمه (اخگر)

(۲۶۸ ) باختر

پس از تعطیل مجله باختر بلافاصله در سال ۱۳۱۴ شمسی روزنامه باختر بمدیری (نصر الله سیف پور) در اصفهان تأسیس و منتشر شده. روزنامه باختر ابتدا هفتگی و پس از مدتی هفته سه شماره انتشار می‌یافت تا اینکه قبل از شهریور ۱۳۲۰ شمسی محل طبع آن بطهران انتقال یافت و در آنجا بطور روزانه منتشر گردید روزنامه باختر در سالهای اول انتشار بمدیری سید نصر الله سیف پور اداره می‌شد ولی پس از آنکه فعالیت سیاسی نامبرده شروع گردید و سمت شهرداری شیراز انتخاب همه امور اداره روزنامه در اصفهان بعهده برادر‌ایشان آقای (حسین فاطمی) واگذار گشت و مشارالیه روزنامه را چه در اصفهان و چه پس از انتقال بطهران اداره می‌نمود.

سیف پور فاطمی در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی بنمایندگی اهالی نجف آباد و فریدن انتخاب و جزء نمایندگان استان دهم بمجلس شورای ملی وارد گردید. در مجلس نیز از نمایندگان مبرز و فعال بشمار می‌رفت تا اینکه تا اواخر این دوره بانگلستان سفرنمود و هنوز هم در خارج ایران بسر می‌برد. پس از آنکه باختر در طهران منتشر شد آقای سیف پور فقط سمت صاحب امتیازی روزنامه را داشت و باختر بمدیری ( حسین فاطمی) منتشر گردید تا اینکه نامبرده هم عزیمت پاریس نمود و از آن پس دیگر روزنامه باختر منتشر نشد از روزنامه باختر منتشر در طهران، در ذیل کتاب، در جائیکه از جراید بعد از شهریور ۱۳۲۰ گفتگو می‌نمائیم بتفصیل بحث خواهیم کرد. واما خصوصیات روزنامه باختر در اصفهان، این روز نامه مانند سایر جراید شهرستان ‌ها مندرجاتش عبارت است از یك سرمقاله و بعد مقالات مختلف و اخبار محلی اصفهان ومركز واخبار خارجه و اعلانات است.

روزنامه معمولاً در چهار صفحه با چاپ سربی و بقطع بزرك چاپ و منتشر شده محل اداره روزنامه مدتی در محل اداره روز نامه اخگر (اصفهان حالیه) و زمانی هم در پای قصر شمس آباد بوده است. تنظیم کردن اخبار و قسمتی از مقالات روز نامه مدتی بعهده آقای محمد حسین میرزا فصیح بوده که گاهی اشعاری نیز از نامبرده در روزنامه چاپ شده است.

آقای دکتر حسین فاطمی از جوانان دانشمند و روشن فکر و نوشته‌هایش سلیس و روان است. وی پس از تحصیل مقدمات علوم در اصفهان وطهران عزیمت پاریس و در آنجا موفق بگرفتن درجه دکترا در علم اجتماع و لیسانس در روزنامه‌نگاری گردید در بهمن ۱۳۲۷ بایران بازگشت و در طهران مسکن نمود و در نظر دارد مجدداً روزنامه باختر را پس از دو سال تعطیل منتشر نماید.

سید نصر الله سیف پور فاطمی- سیف پور فاطمی از اهالی نائین اصفهان و فرزند سیف العلمای نائینی است و بهمین مناسبت نام‌فامیلی خود را سیف پور گرفته است، سیف پور تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در اصفهان بپایان رسانیده و بلا فاصله در دبیرستان کالج اصفهان بشغل معلمی مشغول گردید و در اوان اشتغال امتحان دیلم ادبی را داد و بدر یافت دیپلم نائل گردید.

آغاز شهرت و فعالیت او پس از نشر مجله و روزنامه باختر بود هنگامیکه در اصفهان بود بعضویت انجمن شهرداری انتخاب گردیدو پس از آن بسمت شهردار شیراز منتخب گشت و با واگذاری اداره امور روزنامه به برادرش( حسین فاطمی ) بمحل مأموریت خود عزیمت نمود.

در دوره چهاردهم از طرف اهالی نجف آباد و فریدن بنمایندگی مجلس انتخاب گشت. در اواخر دوره چهاردهم مجلس بعلل و جهاتی که منجمله نامساعدی او ضاع ایران با توقف او بود مجبور بمسافرت بانگلستان و امریکا گردید و فعلا نیز در آنجاست سیف پور جوانی فعال و با حرارت و خواهان پیشرفت و ترقی است. وی قسمتی از کتاب تاریخ ادبیات ادوارد برون را بفارسی ترجمه نموده و بنام ( گلزار ادبیات ایران )آن را در یکصد صفحه خشتی چاپ و منتشر نموده است. علاوه رساله‌ای بنام شرح حال شمس الدین محمد حافظ انتشار داده است. وی در دوره چهاردهم مجلس از مخالفین سرسخت دسته اقلیت مجلس و نمایندگان حزب توده بود.

(٢۶٩) باران

در سال ۱۳۰۱ شمسی مجله‌ای در طهران بنام باران بطور پانزده روزه تأسیس و منتشر شده است.

(۲۷۰)بارسکاهای

در سال ۱۳۰۶ شمسی روزنامه بزبان ارمنی بنام بارسکا‌های در طهران تأسیس و منتشر شده است.

(۲۷۱)بازپرس

در صورت امتیازات جراید مصوب شورای عالی فرهنگ نوشته شده که در جلسه ٢۴ تیرماه ١٣٠۴ شمسی امتیاز روزنامه باز پرس بمدیری (آقا سید جعفر قزوینی ) برای نشر روزنامه در قزوین بتصویب رسید ولی در شماره‌های موجود باز پرس صاحب امتیاز و مدیر مسول آقای ( ادیب مجابی ) معرفی شده است و بهر صورت روز نامه بازپرس در سال ۱۳۰۴ شمسی در شهر قزوین انتشار یافته و تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد روز نامه مذکور تا سال ۱۳۱۷ شمسی نیز منتشر می‌شده گرچه انتشار آن مرتب نبوده و گاهی بتعویق افتاده است. طبق نمونه‌های موجود بازپرس در سال نهم انتشار که سال ۱۳۱۳ میباشد هفته سه بار روز‌های شنبه، دوشنبه و چهار شنبه روی چهار صفحه با چاپ سر بی (مطبعه اتحاد) منتشر می‌گردیده است. شماره ۶٢ سال نهم آن روز شنبه ۲۸ آبان ۱۳۱۲ نشر شده و خصوصیات روزنامه از روی نمونه‌های موجود بدین قرار است: عنوان تلگرافی: قزوین بازپرس جایگاه اداره: خیابان سپه وجه اشتراک آن: سالیانه ۶٠ ریال، ششماهه ۳۰ ریال. معلمین، محصلین؛ معلمات محصلات نصف قیمت. تك نمره نیم ریال. بازپرس (روزنامه (ملی) معرفی شده و سال تأسیس آن ( ١٣٠۴ ) در زیر اسم روزنامه چاپ شده و نیز در عنوان هر شماره روز نامه بدینقسم معرفی گردیده است: < نامه‌ایست سیاسی، علمی، ادبی اخلاقی و خلاصه اخبار و وقایع روزانه را بسمع قارئین خود می‌رساند. »

مندرجات بازپرس مانند سایر جراید شهرستانها؛ پس از درج سرمقاله را جمع به موضوعات مختلف، عبارت است از اخبار داخله و مختصری از اخبار خارجه و هم چنین اخبار محلی قزوین. ونیز مقالات متفرق در آن درج است. پس از برقراری ثبت عمومی در قزوین غالباً صفحات ٣ و ۴ آن پر از آگهی ثبتی است. در فروردین ۱۳۱۸ شمسی نگارنده نامه از شهر زنجان بعنوان مدیر روزنامه باز پرس مبنی بر درخواست شرح احوال مشارالیه، بوسیله پست بقزوین فرستادم. پس از چندی پستخانه نامه را از قزوین عودت داد و روی پاکت نوشته بود مدتیست اداره روز نامه باز پرس منحل شده است. اگر این نوشته پستخانه معتبر باشد باید بگوئیم که روزنامه بازپرس تا سال ۱۳۱۷ بیشتر منتشر نشده است، چه نگارنده اطلاع دارد که باز پرس تا ابتدای این سال هفته سه بار هر نوبت ۴۵٠ شماره منتشر می‌شده است.

(۲۷۷)باغ و بوستان

در سال ۱۳۱۰ شمسی در طهران مجله بنام باغ و بوستان بطور ماهیانه تأسیس و منتشر شده است.

(۲۷۲)بامداد

روزنامه هفتگی با مداد بمدیری ( غلامعلی خان قاجار ) در سال ۱۳۲۵ قمری در طهران منتشر شده است. این روزنامه از طرف (انجمن اتحادیه اصناف ) منتشر می‌ شده و اغلب مقالات آن بوسیله مرحوم حاج میرزا یحیی دولت آبادی تنظیم و تد و ین گردیده است. شماره بیستم با مداد در تاریخ ۱۲ ربیع الثانی ۱۳۲۹ قمری در چهار صفحه نشر شده و وجه اشتراک آن بدین قرار است: در طهران ده قران، در خارج ایران ۵ فرانک.

نکته شایان توجه اینکه روز نامه با مداد با روز نامه ( انجمن اصناف ) یک در میان منتشر می‌شده بدین ترتیب که یکبار امداد ودفعه بعد انجمن اصناف توزیع می‌ گردیده است و علت هم این بوده که چنانکه سابقا در مجلد اول کتاب در ذیل روزنامه (انجمن اصناف ) یاد‌آور شده‌ایم این روز نامه بمدیری( سید مصطفی ) طهرانی مؤسس (انجمن اتحادیه اصناف ) بوده نشر می‌شده و با مداد هم ارگان انجمن مذکور بوده لذا هر دو بترتیب یک در میان خارج می‌شده‌اند.

در شماره ۱۲۴ سال دوم روز نامه ندای وطن مورخ پنجشنبه ۲۸ شوال ۱۳۲۵ قمری بعنوان مطبوعات جدید طلوع روز نامه با مداد را اینطور می‌نویسد: « روز نامه مبار که با مداد متعلق بانجمن اتحادیه اصناف مشتمل بر مقالات سیاسیه و قوانین اساسیه مدیر روشن ضمیرش جناب ( آقا سید مصطفی )از وکلای محترم مجلس مقدس شورای ملی است.

پر واضح است که چون روزنامه بامداد و انجمن اصناف هر دو ارگان انجمن اتحادیه اصناف بوده لذا مرحوم مجد الاسلام مدیر بامداد را نیز آسید مصطفی محرمی کرده است و گرنه همانقسم که قبلاً یاد‌آور شدیم مدیر روز نامه بامداد غلامعلی خان قاجار است.

(۲۷۲)بامداد روشن

روزنامه با مداد روشن بمدیری و سردبیری ( میرزا محمد علیخان خراسانی ) در طهران تأسیس و شماره اول سال اول آن در تاریخ ۱۶ ربیع الاول ۱۳۳۳ قمری مطابق ۱۲ دلو واول فوریه ۱۹۱۵ میلادی، در چهار صفحه بقطع بزرک؛ با چاپ سربی، در مطبعه باقر‌زاده، طبع و توزیع شده است. محل اداره: طهران. جنب شمس العماره آدرس تلگرافی: تهران؛ بامداد • قیمت اشتراک: تهران سالیانه نه ۵۰ قران، شش ماهه ۲۸ قران. ولایات داخله ۵۵ و ۲۵ قران ممالک خارج ۷۰ قران، ۴۰ قران. تک نمره ۵ شاهی. طرز انتشار هفته سه بار روز‌های شنبه؛ دوشنبه و چهار شنبه منتشر می‌شده است: « این روزنامه طرفدار اتحاد اسلام و استقلال ایران است. »

مقاله افتتاحی روزنامه بدینقسم شروع می‌کردد: « اوضاع امروزی ما و منظورات . ما. نامه ملی ما در موقعی انتشار خود را آغاز می‌کند که برای عالم صلح و مسالمت ابدأ مجال خود نمائی و اظهار حیات باقی نمانده و تمام ملل دنیا خواه ضعیف وخواه قوی خود را در پناه شمشیر و سایه آتش و آهن کشیده و می‌کشند... » در این مقاله پس از شرح مفصلی از اینکه امروز در ملل اسلامی شور و غوغایی بر پا شده خواهند از زیر بار ظلم و عدوان خارج شوند و مقصود ما از این نامه بیرون آوردن و بیدار کردن ملت ایران از زیر بار پنجه قهر اجانب است، می‌نویسد: « این است نقطه نظر وهدف مقصود که در طلیعه خودمان بطور مجمل بیان کردیم. »

در شماره اول پس از سرمقاله مذکور (اخبار مهمه جنگ) نوشته شده است بطور کلی مندرجات بامداد روشن عبارت از یک مقاله که معمولاً راجع باوضاع سیاسی و اجتماعی کشور تحت عناوین (پروگرام کابینه جدید) و (کارکنان ایران بخوانند) و (در ایام فترت چه کرده‌اند) می‌باشد. پس از آن اخبار داخله و بعد اخبار خارجه مربوط بوقایع جنک بطور تفصیل نوشته شده است. از همان شماره اول در پاورقی صفحات ۲ و ۳ تحت عنوان ( شرح حال رجال بزرک ) بنقل از کتاب (مشاهیر الشرق) کتابی طبع شده و این شرح حال از شیخ عبدالقادر جزایری شروع شده است. در شماره اول اشعاری بعنوان (ادبیات) بامضای (شیخ حسنخان) چاپ شده که باین شعر شروع می‌گردد: امروز روز غیرت و مردانگی است. غوغای جان و جنبش جانانگی است:

با مداد روشن از حیث مندرجات یکی از روزنامه‌های خوب و مفید آن ایامست از سال اول این روزنامه فعلا نگارنده تا شماره ۱۱۲ مورخ شنبه ۵ محرم ۱۳۳۴ قمری را در دست دارد.

روز نامه در سال دوم یعنی در شوال سال ۱۳۳۵ قمری توقیف گردیده و خبر توقیف آنرا در شماره ۵ سال نهم روز نامه وطن بعنوان ( یک خبر تأثر‌آمیز ) این طور نوشته است: « از قراریکه می‌شنویم جریده با مداد روشن توقیف شده است به مندرجات نمرات قبل آن جریده رجوع کردیم چیزیکه باعث توقیف با شد دیده نشد با مداد روشن تا سال ۱۳۰۱ شمسی گاهی توقیف و زمانی منتشر می‌شده تا اینکه در سال مذکور مدیری آن آقای (آقا میرزا حسین قزوینی) واگذار شده و برای بار دیگر منتشر شده است. این خبر را در شماره ۴۶ سال دوم روز نامه طوفان مورخ دهم حوت ۱۳۰۱ تحت عنوان اخطار راجع بانتشار مجدد روزنامه بامداد رو شن این قسم آورده است: « برای اطاعت و اجابت درخواست و تقاضای یکعده از رفقای صالح برای دفعه چهارم روزنامه ملی بامداد بمدیریت آقای آقا میرزا حسین قزوینی دامت توفیقاته انتشار خواهد یافت. دلو ۱۳۰۱. محمد علی بامداد » در روز نامه ایران مورخ ۵ دلو ۱۳۰۱ شمسی تحت عنوان (سعادت چیست) متجاوز از بیست شعر از ادیب دانشمند آقای میرزا محمد علیخان بامداد نقل می‌کند که چند تای اول و مقطع آن‌ها این است:

  نغز و شیرین تخیلی چو شکر از دماغ بشر نمود گذر  
  که در اینجا چو جاگزین گردید بشریت سعادتش نامید  
  . . . . . . . . . . . . . . . . . .  
  که در اینجا نه جای اظهار است عالم دیگریش در کار است  

(۲۷۴) بانگملی

مجله بانگملی که از انتشارات ( اداره بررسیهای اقتصادی و مالی بانکملی ایران) است در طهران تأسیس و شماره اول آن در بهمن ۱۳۱۲ شمسی منتشر شده است. مجله مذکور چون نشریه یک مؤسسه رسمی بوده در هیچ کجای آن از مدیر یا صاحب امتیاز اسمی برده نشده و هم چنین چون در سنوات اول انتشار مجانی بوده از قیمت اشتراک ذکری در مجله نیست.

مجله بانک در ابتدا هر سه ماه یک شماره منتشر میشده ولی از اردیبهشت ۱۳۱۶ شمسی ماهیانه گردیده و مرتب ماهی یکشماره منتشر گردیده است. روی پشت جلد مجله نام آن ( مجله بانگملی ایران) و در زیر نام مجله مرکز اصلی بانک (طهران) و بعد بخط ریز نامهای شعب بانک در شهرستانها چاپ شده است مندرجات مجله اغلب مربوط بامور بانکی و راجع باوضاع تجارتی و اقتصادی کشور و خارجه و تمام مقالات بدون امضاء و متعلق باداره مجله است. برای نمونه فهرست مندرجات شماره ۱۰ متعلق باسفند ماه ۱۳۱۵ شمسی را نقل مینمائیم: ( تشکیل و توسعه شرکتها در ایران طی سالهای اخیر - شرکتهای ولایات و شرکتهای خارجی - انحصارهای تجارتی ایران قانون جدید راجع بکالای وارده - بازار اسعار - بازار پول - نرخ ربح در معاملات قصیرالمدة و طویل المدة - فلاحت - صناعت - تجارت - خلاصه وضعیت تجارت در شهرهای عمده ایران - قسمت عمده فروشی مال التجاره های مختلفه در بازار طهران جدول پول ایران - ایام تعطیل بانکملی ایران»

از امتیازات مجله بانک این است که اغلب نمرات منتشره آن بیک زبان دیگر ( زبان فرانسه ) مستقلا و جداگانه چاپ شده چنانچه شماره های ۷ و ۹ و ۱۰ سال ۱۳۱۵ هر کدام دارای یک شماره بزبان فرانسه میباشد (نمره ۷ متعلق بآوریل ۱۹۳۶ نمره ۹ متعلق بنوامبر ۱۹۳۶ و نمره ۱۰ متعلق بمارس ۱۹۳۷ ) مطالب نمرات فرانسه بعینه مانند فارسی است جز اینکه تاریخ و اسامی ماهها و فرانسه است. از سال ۱۳۱۶ در هر ماه در مجله یکی بزبان فارسی و دیگری فرانسه طبع و منتشر شده و به عنوان مجله فرانسه () است.

بانک ملی ایران علاوه بر مجله مذکور رساله هائی بنام ( بیلان) چاپ و منتشر کرده و من جمله بیلان سال ۱۳۱۴ است که در ۲۸ اسفند ۱۳۱۴ منتشر گردید. قطع صفحات این بیلان باندازه صفحات مجله (وزیری متوسط ) و ۳۲ صفحه میباشد مندرجات بیلان عبارت از گزارش سالیانه بانک بمجمع عمومی صاحبان سهام و سیاست عمومی بانک در سال ۱۳۱۴؛ بیلان سال مذکور قبل از تقسیم، حساب سود و زبان در سال، پیلان سال بعد از تقسیم، میباشد. علاوه بر بیلان بانک ملی همه ساله یک تقویم بغلی و دیواری توزیع مینماید.

مجله بانک تا این تاریخ مرتب منتشر شده و در بدو تأسیس هر بار ۴۰۰۰ نسخه از آن طبع و توزیع میشده است.

(۲۷۵) بانور

در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۳۰۴ شمسی امتیاز روزنامه بانور بمدیری (یرواند موسسیان) در تهران از تصویب شورایعالی معارف گذشته و منتشر شده است.

(۲۷۱) بایکار

بایکار بزبان ارمنی یعنی پیکار. مرحوم تربیت در فهرست روز نامه های آذربایجان در باره این روزنامه مینویسد:« بایکار. روزنامه نیم ماهه منتشر در تبریز در زبان ارمنی «۱۹-۱۹۱۸»

(۲۷۷) بحر خزر

روزنامه ای بنام بحر خزر در سال ۱۳۰۱ شمسی در شهر رشت بطور هفتگی تأسیس و منتشر شده است.

(۲۷۸) بخارای شریف


روزنامه بخارای شریف در شهر بخارای جدید از بلاد ترکستان مدیری (م. جلال یوسف‌زاده که اصلاً از مردم قفقاز است) وصاحب امتیازی (ق ۰ ل ۰ لیوین) و نویسندگی (میر حیدر فرزند حاج کاظم)تأسیس و شماره اول آن در چهارم ربیع الثانی ۱۳۳۰ قمری منتشر شده است.

بخارای شریف بزبان فارسی و معمولاً در چهار صفحه بقطع بزرک و در وسط شین ( شریف )ماهی بشکل هلال رسم شده است. قیمت اشتراک آن در خود ادا ر ه سالیانه ۵منات؛ شش ماهه منات ونیم، سه ماهه یک منات و نیم. در بخارا و سایر شهر‌های روسیه سالیانه ۶ صوم، شش ماهه ۳ صوم، سه ماهه یک صوم و نهم خارجه سالیانه ۸ صوم. قیمت اعلانات در صفحه اولی ۳۰ تین، در صفحه آخری ۲۰ تین. قیمت یک نسخه در بخارا ۳ تین، در سایر شهر‌ها ۴ تین. محل اداره روزنامه این قسم تعیین گردیده است: بخارای نوی. اداره روز نامه بخارای شریف، مکتوباتیکه باداره فرستاده می‌شوند در صورت عدم درج بصاحبانش بر نمی‌گردانیم.

با اینکه روزنامه بزبان فارسی است ولی اسم و محل اداره روزنامه در عنوان آن بزبان فارسی نیز نوشته شده است. در عنوان روزنامه بخارای شریف بد بن قسم معرفی شده است: « صفحات روزنامه ما بجهت تحریرات علمیه وادبیة و فنیة و بالعموم بمقالات نافعه باز است. مقالات مغایره باسبک ترقی خواهانه درج نخواهد گردید. »

مندرجات روزنامه پس از درج سر مقاله از قبیل ( تدین و تمدن ) عبارت است از اخبار خارجه، اخبار داخله ترکستان؛ مکاتیب و مقالاتی که از شهر‌های ترکستان بزبان فارسی نوشته و فرستاده شده؛ صفحه چهارم روز نامه بیشتر مخصوص درج اعلانات است و اغلب آن‌ها بزبان محلی و زبان روسی است. بغیر از اینقسمت تمام مندرجات روزنامه بزبان فارسی است و گاه گاه اشعاری نیز در آن درج است که منجمله در نمره ۵۰ سال اول مورخ چهار شنبه ۵ جمادی الاخر ۱۳۳۰ قمری اشعاری باین مطلع چاپ شده است:

ابناء چمن ز هر گرانی
بر سر زنشم شده زبانی
 
گفتندبه هم به قهر خنده
خیزید ار سید نکته دانی
 

(۳۹) بدر


روزنامه بدر در طهران بمدیر مسؤلی وصاحب امتیازی (ح - سبک پیما) و سردبیری (محمد - جناب‌زاده) در چهار صفحه بقطع بزرگ در مطبعه سر بی(ایران شرکت رفقا) هفته یک شماره، روز‌های جمعه؛ طبع و منتشر شده و شماره پنجم سال اول بدر در تاریخ ۲۱ ذیحجه ۱۳۳۹ قمری مطابق سوم برج سنبله ۱۳۰۰ شمسی و ۲۶ اوت ۱۹۲۱ میلادی توزیع گردیده است. محل اداره: طهران، خیابان ناصریه شمس العماره عنوان تلگرافی: بدر. قیمت اشتراک یکساله ۵۰ قران؛ ششما هه ۳۰ قران، خارجه ۶۰ و ۳۵ قران. تک نمره ۷ شاهی در بالای اسم روز نامه که بدین شکل(بدر۱۳۳۹) رسم شده، این کلمات: دین ووطن. من لم یحکم بما انزل الله فأولئک هم الظالمون) و در زیر آن جمله: (الدین و الملک توامان) چاپ شده است. در زیر عنوان، در ضمن یک سطر روزنامه بدینقسم معرفی گردیده است جریده بدر مستقل الافکار است و در قسمت‌های دیانتی - تاریخی - ادبی - سیاسی اخلاقی - فکاهی و بر منافع عمومی وطن سخن میراند. »

مندرجات بدر پس از سرمقاله که در شماره پنجم بعنوان (موقع مهم است بیدار باشیم) و در شماره دهم بعنوان (پرگرام دولت - مطالعات نمایندگان - عقاید ما ) نوشته شده عبارت است از اخبار داخله، اخبار خارجه، یکی دو مقاله و چند شعر بعنوان ادبیات.

از شماره ۱۰ سال اول مورخ ۲۹ میزان ۱۳۰۰ شمسی محل اداره: ناصریه اتحادیه جراید و مؤسس ومدیر مسؤل (حسنعلی فردوس) معرفی شده و نامی از دیگران نیست. شماره اول سال دوم بدر در تاریخ چهارشنبه ۱۵ حمل ۱۳۰۱ مطابق ۷شعبان ۱۳۴۰ و شماره اول سال سوم در ۱۸ جدی ۱۳۰۱ شمسی چاپ و منتشر شده است. تواریخ مذکور از متن شماره‌های منتشره اقتباس شده و معلوم نیست که اگر آغاز سال دوم در حمل ۱۳۰۱ است چرا آغاز سال سوم در جدی همان سال است. بهر جهت تواریخ می‌نه همانهاست که نقل شد و ممکن است از طرف ناشر اشتباه شده باشد؛ از روزنامه بدر فعلا تا شماره ۲۲ سال سوم مورخ ۹ سرطان ۱۳۴۱ قمری در دست است.

(۲۸۰) بدر منیر

روزنامه بدر منیر در سال ۱۲۹۸ شمسی، بمدیری (آقا سید جلال بدری) در بندر پهلوی ( انزلی سابق ) تأسیس و بطور هفتگی منتشر شده است. انتشار روزنامه بدر منیر در بندر پهلوی ظاهراً دوام زیادی پیدا نکرده و مصادف با انقلابات گیلان و تفرقه آزادیخواهان گردیده و از اینرو نگارنده اطلاع قطعی ندارد که روزنامه مذکور برای چه مدتی و تاکی در بندر پهلوی منتشر گردیده است.

از تسکین انقلابات و آرامش اوضاع گیلان روز نامه بدر منیر در اواخر حمل ۱۳۰۴ شمسی در شهر رشت به دیری همان آقای بدری مجدداً پا بدایره انتشار گذاشته و اولین شماره آن در ماه مذکور از طبع خارج شده است و این روز نامه تا کنون یعنی تا حین تنظیم این قسمت (آذر ۱۳۲۰ شمسی) در شهر رشد منتشر می‌ شود. بدر منیر که در تاریخ یکشنبه ۹ آذر ۱۳۲۰ مطابق ۱۰ ذیقعده ۱۳۶۰ منتشر شده؛ مطابق سال ۲۴ تأسیس روز نامه می‌باشد و در داخل اسم روزنامه (بدر منیر) سال (۱۳۳۷ قمری) قید گردیده و همین شماره مذکور دارای شماره مسلسل ۲۹۰۰ است

حاصل سخن درباره این روزنامه چنین است که بدر منیر در سال ۱۳۳۷ قمری در انزلی تأسیس گردیده و بعداً در سال ۱۳۰۲ شمسی محل انتشار آن برشت منتقل شده و تاکنون در شهر مذکور منتشر می‌گردد.

روزنامه طلوع منتشره در رشت در شماره ۱۷ سال اول مورخ پنجشنبه ۳۰ حوت ۱۳۰۲ در باره این روزنامه چنین می‌نویسد: « روزنامه بدر منیر که بواسطه ظهور انقلاب گیلان سپس بملاحظه دشمنی دشمنان تمدن نتوانست موفق بانتشار خود گردد اینک با عزم سرشار مدیر آن آقاسید جلال بدری در نزدیکترین موقع طالع و باعث توسعه معارف انزلی خواهد گردید. پس از این قسمت روزنامه طلوع در شماره ۲۱ خود مورخ ۲۷ حمل ۱۳۰۳ شمسی می‌نویسد: « طلوع بدر منیر - جریده فریده بدر منیر که خبر انتشار آنرا داده بودیم اولین شماره آن با اسلوبی مطلوب و متین باداره واصل شده> هما نقسم که یاد‌آور شدیم بدر منیر تا سال ۱۳۲۰ هم منتشر می‌شده و خصوصیات روز نامه در سنوات اخیر بدین قرار است: صاحب و نگارنده (بدری). محل اداره رشت خیابان پهلوی. وجه اشتراک سالیانه داخله ۸۰ ریال ، ششمامة ۵۰ ریال . خارجه باضافه اجرت پست . قیمت آبونه کارگران با گواهی مؤسسه مربوطه ماهی ۴ ریا لست تکشماره روز انتشار ۵۰ دینار. عنوان تلگرافی : رشت بدر منیر طرز انتشار روز نامه یومیه بوده است. مندرجات روز نامه پس از درج سرمقاله و مقالات مختلف ؛ عبارت است از ، اخبار شهری؛ اخبار داخله و اخبار خارجه و اعلانات.

جلال بدری - آقای سید جلال بدری از آزادیخواهان گیلان و انزلی بوده و در مجامع گیلان نطق هائی راجع بآزادی و برقراری رژیم جمهوریت در ایران نموده است نامبرده در متینگی که در حوت ۱۳۰۲ شمسی در مسجد جامع انزلی در باره جمهوریت داده شد چنین اظهار نموده است: ۲۳ برج جاری روز افتتاح دار الشوری است . گیلان که سابقه پیشقدمی در بنای جمهوریت دارد لازم است حالیه هم برای برانداختن اساس سلطنت و برقراری کردن اصول جمهوریت بدولت ودار الشوری تلگرافات نمایند.»

روزنامه بدر منیر روی چهار صفحه بقطع بزرک و با چاپ سربی در مطبعه ( شرکت سهامی چاپ شهرستان رشت )طبع و توزیع گردیده است.

(۲۸۱) برجیس

روزنامه برجیس در شهر تبریز بمدیری (مصور السلطان ارژنک ) در حدود جمادی الاول ۱۳۳۸ قمری تأسیس و منتشر شده .است مرحوم تربیت در فهرست جراید آذربایجان ( ص ۴۰۸ ) در باره این روزنامه چنین مینویسد : « برجیس روز نامه ایست نیم ماهه بذله سرای منتشر در تبریز بمدیریت صور السلطان با چاپ سربی و صور و نگین هزلی در ۱۳۳۸ »

(۲۸۳) برزگر

در تاریخ ۱۸ اسفند ۱۳۰۶ شمسی شورای عالی فرهنک امتیاز مجله برزگر را بنام آقای (میرزا ابو القاسم ذوالریاستین ) تصویب نموده ولی نگارنده تا کنون اطلاعی بدست نیاورده که مجله مذکور منتشر شده است یا خیر. این مجله برزگر غیر از روزنامه برزگران است که در سال ۱۳۰۵ شمسی در شهر رشت بطور هفتگی تأسیس و منتشر شده است .

(۲۸۳) برق


پس از انتشار شماره ۱۰۶ روزنامه شرق مورخ شنبه ۲۱ شعبان ۱۳۲۸ قمری؛ بشرحیکه بعداً در حرف شین کتاب (کلمه شرق )بتفصیل بیان خواهیم کرد؛ روزنامه مذکور از طرف دولت توقیف گردید و بعوض آن در تاریخ یکشنبه ۵ شوال ۱۳۲۸ قمری روزنامه برق با همان تشکیلات و بهان سبک منتشر شد. بنابرین آقای سید ضیاء الدین طباطبائی سیاستمدار و روزنامه‌نگار معروف؛ از اواخر شعبان و ماه رمضان سال ۱۳۲۸ را بعلت توقیف روزنامه از انتشار افکار خود محروم بوده است.

گرچه حکم توقیف روزنامه شرق از طرف دولت که بوسیله نظمیه بسید ابلاغ گردیده قبل از تاریخ شعبان یعنی در چهارم جمادی الاولی ۱۳۲۸ قمریست ولی در این مدت سید وقتی بحکم دولت ننهاده و باز روزنامه را با لحن شدید‌تری منتشر نموده و بخصوص در باره چند تن از وزرای کابینه و مخصوصاً با قوام السلطنه نبرد سختی داشته است تا اینکه در تاریخ مذکور جداً دولت از انتشار روزنامه شرق جلوگیری کرده و چنانچه دیدیم آقای سید ضیاء الدین در پنجم ماه شوال اولین شماره برق را بجای شرق منتشر نموده است.


متن حکمیکه درباره توقیف روزنامه شرق از طرف نظمیه بسید ابلاغ شده بدین قرار است:

د اداره نظمیه. دایره کابینه. نمره ۳۳۰۰. خدمت جناب آقای سید ضیاء الدین صاحب امتیاز و مدیر جریده شرق دام اقباله از قرار رقومه حضرت اشرف رئیس الوزراء ووزیر داخله در چندین نمرات روزنامه شرق نسبت بوزراء عظام تخفیف وتوهین شده و این قسم مذاکرات در روزنامه محل انتظام مملکت و مخالف قانون مشروطیت است لذا مقرر فرموده‌اند طبع و نشر روزنامه فعلا موقوف وبولایات ودار الخلافه منتشر ننمایند تا قراری در این کار بدهند لازم است بترتیبی که مقرر داشته‌اند رفتار نموده خو د جناب عالی هم بروید خدمت حضرت اشرف و ترتیب اصلاح آنرا فراهم داشته حکم کتبی به نظمیه صادر و روانه دارند تا بموقع اجرا گذارده شود. »

سید ضیاء الدین در شماره اول روزنامه برق درباره توقیف روزنامه شرق و انتشار برق بعوض آن، تحت عنوان: <توقیف شرق یا مخاطره شرف ملت » اینطور مینوید روزنامه شرق که فقط جریده آزاد بی‌غرض ملی بود تقریباً بیست روز است (بیست روز بیشتر بوده و بلکه متجاوز از یکماه بوده است. مؤلف) از طرف وزرای عظام باسم تجدد پرور بعلت هواخواهی ناموس ملی بجرم طرفداری از شرف ملت بتقصیر ادای وظیفه ملیت، بگناه دعوت ملت را بحفظ حقوق خود بدون محاکمه و ثبوت تقصیر مخالف نص قانون اساسی محکوم بتوقیف گردید... شرق چه تقصیری داشت- چه گناهی کرده بود جز اینکه وظیفه ملیت خود را اداء نموده بود آیا از توقیف شرق زبان ما بسته شد. قلم ما شکسته گردید؛ افکار ما از میان رفت، نیاتمان در بوته اهمال ماند! اشتباهی است بس بزرک، خطائی است بس سترک. شرق را توقیف کردید برق را منتشر ساختیم، برق را توقیف بکنید رعد را طبع و نشر می‌سازیم - رعد را از ما بگیرید لغات معمول دیگر از میان نرفته خود ما را توقیف کنید هستند کسانیکه نیات و افکار و خیالات ملت پرستانه ما را منتشر سازند.... شرق بخلاف حق توقیف باشد چنانچه همین چند روزه علت قانونی توقیف را بما ثابت کردند فی‌ها و الا بطبع و نشر شرق اقدام نموده و مسلک حقه خود را تعقیب خواهیم کرد. »

این بود قسمت عمده مقاله روزنامه برق. روزنامه برق مانند شرق در چهار صفحه بقطع بزرك بصاحب امتیازی و نگارندگی(سید ضیاء الدین الطباطبا أی ) منتشر شده و صفحه چهارم آن نیز مانند شرق بزبان فرانسه است (درباره اینکه چرا صفحه چهارم روزنامه شرق و بعد برق بلغت فرانسه نشر شده در جائیکه از روزنامه شرق سخن بمیان خواهد آمد مفصلاً گفتگو می‌نمائیم. )

شماره هفتم برق در تاریخ یکشنبه ۱۰ ذیقعده و شماره نهم آن در تاریخ پنجشنبه ۱۲ ذیحجه ۱۳۲۸ قمری منتشر شده و پس از نشر شماره سیزده روزنامه برق هم مانند سلف خود شرق طبق حکم شماره ۱۳۳۱ نظمیه توقیف گردید، متن عبارت حکم اینست: <آقای مدیر محترم روزنامه برق بر حسب امر وزراء عظام اخطار می‌شود که از این تاریخ تا صدور حکم مجدد نبایستی روزنامه برق طبع و نشر گردد. رئیس تشکیلات نظمیه. وستداهل >٠ بلا فاصله پس از توقیف برق روزنامه رعد بجای آن منتشر شد که در محل خود از آن گفتگو خواهیم کرد.

روی هم رفته ۱۳ شماره روزنامه بنام برق منتشر گردیده و هر شماره آن در چهار صفحه بتقطع مزرك و هر صفحه آن مشتمل بر پنج ستون وصفحات اول و دوم و سوم بلغت فارسی و چهارم آن بلغت فرانسه و هر دو قسمت در مطبعه سربی ( فاروس ) چاپ شده است. وجه اشتراك روز نامه یکساله طهران ۴۵ قران؛ ششماهه ٢۴ قرآا، سه ماهه ۱۳ قران؛ ولایات داخله بترتیب ۵٠ قران؛ ۲۷ قران، ۱۵ قران. مما الك خارجه ۶۵ قران، ٣۴ قران، ۲۰ قران • طهران تك نمره چهار شاهی • ولایات، پنج شاهی اعلانات صفحه اول سطری یکقران و در صفحه آخر سطری دهشاهی • محل اداره: طهران - خیابان علاء الدوله نمره ٠١۴ نمره تلفون ٢۵٩. عنوان تلگراف (طهران برق) روزنامه برق در عنوان قسمت فارسی اینطور معرفی شده: این نامه آزاد ملی با مسلك بیطرفانه خود حقوق ملت و مملکت را مدافعه خواهد کرد >۰ در عنوان صفحه فرانسه ( روزنامه سیاسی؛ اجتماعی؛ مستقل ) معرفی گردیده است.

مندرجات برق پس از درج سرمقاله در ستون اول صفحه اول تحت عناوین ( ملت بخوانید ) و یا ( ملت حقیقت را بدانید )عبارت است از ذکر وقایع وحوادث طهرات و ولایات ومكاتیب مختلف. قسمت عمده سرمقاله‌های روزنامه است که بقلم مدیر روز نامه سید ضیاء الدین نوشته شده است.

روزنامه برق یکی از روز نام‌های مهم سیاسی ایران است که بقلم سیاستمدار معروف ایران سید ضیاء الدین منتشر شده و دارای مقالات سیاسی مهمی است.

سید ضیاء الدین طباطبائی - سید ضیاء الدین فرزند سید علی یزدی دوران کودکی و جوانی را در شیراز گذرانده و پس از نشر روزنامه كوچك ندای اسلام در شیراز بطهران عزیمت نمود و در اینجا مدتی روزنامه‌های شرق؛ برق، رعد را منتشر ساخت در حوت ۱۲۹۹ شمسی موفق بکودتا گردید و پس از نود روز حکومب از ایران خارج ومدت بیست سال یعنی تا پس از شهریور ۱۳۲۰ شمسی در خارج مملکت بسر می‌برد. پس از مراجعت بایران در دوره چهاردهم بنمایندگی مردم یزد بمجلس شورایملی رفت و تا آخر این دوره سمت نمایندگی داشت در همین ایام احزاب مختلفی در طهران تشکیل داد که مهمتر از همه حزب وطن بود. وی در ایران متهم بطرفداری از سیاست انگلستان میباشد و از اینرو احزاب دست چپ جداً با او مخالفند. سید در دوره ریاست وزراتی قوام السلطنه مدتی زندانی و از هر گونه فعالیت سیاسی برکنار بود فولا که آزاد شده بصورت ظاهر فعالیتی ندارد.

(۲۸۴ ) برک سبز

روزنامه برگ سبز در شهر اردبیل بمدیری ( فضل الله شیخ الاسلام‌زاده ) تأسیس و در سال ۱۳۲۹ قمری هر پانزده روز یکشماره با چاپ سنگی منتشر شده است.

برون در کتاب مطبوعات و شعر فارسی ( ص ۵۵) مدیر و نویسنده روز نامه برک سبز را ( آقا میر احمد ) ضبط کرده و می‌نویسد من نمرات ۴، ۷، ۹؛ ۱۰، و ۱۲ این روزنامه را در دست دارم. بنا بر نوشته برون در کتاب مذکور شماره اول برک سبز در تاریخ ۲۷ ربیع الثانی ۱۳۲۶ قمری منتشر شده. هر شماره روزنامه در چهار صفحه بقطع ۸/۰ در ۱۱ سانتیمتر؛ با چاپ سنگی و بخط نسخ درشت بوده و به اشتراک سالیانه آن در اردبیل ده قرآن؛ در سایر شهر‌های ایران ۱۵ قرآن؛ در روسیه چهار منات؛ در ترکیه ۴۰ مجیدی. در اروپا ده فرانک است.

(۲۸۵) برید شمال

روزنامه برید شمال بمدیریت (بابا معصوم زاده) در شهر خوی تأسیس و در سال ۱۳۴۰ قمری با چاپ سنگی هفته یک شماره منتشر شده است.

(۲۸۶) بستان

روز نامه بستان در اصفهان بمدیر مسئولی و مؤسسی (حسین سراجی) و سردبیری (ب) تأسیس و شماره اول آن در چهار صفحه بقطع متوسط در مطبعه سربی(پروین مؤسسه عرفان) طبع و در تاریخ دو شنبه ۸ اسفند ماه ۱۳۰۵ شمسی مطابق ۲۵ شعبان ۱۳۴۵ قمری منتشر شده است. بستان روزنامه ایست هفتگی و در عنوان آن به ینقسم معرفی شده اجتماعی ، علمی ، تاریخی، ادبی، اخلاقی ، فکاهی، کاریکاتوری ، طرف دار کارگر و رنجبران> محل اداره روزنامه: اصفهان کتابخانه عمومی . قیمت اشتراک داخله سالیانه ۲۴ قران ؛ برای محصلین و کارگران نصف. خارجه اجرت پست علاوه میشود . با کمترین قیمت اعلانات درج میشود . تک شماره ه شاهی.

مقاله افتتاحی روزنامه که تا اندازه از سبک مندرجات آن خبر میدهد تحت عنوان (در باغ سبز) و بدین قرار است: « روزنامه بستان فکاهی است و باید مطالبش خنده‌آور و شوخی بوده باشد چنین روزنامه در این محیط خالی از اشکال نیست زیر دل‌ها عموماً مرده و خاطر‌ها همه محزون و اندوهناک یکی برای نان شب محتاج؛ یکی برای ناهار ظهر معطل آن یکی آلوده و مقروض آن دیگری عیال بار و عاجز یکی دردمند و علیل، یکی ناتوان و بیچاره و همه آنقدر مأنوس با غصه و غم شده‌اند که خنداندن آن‌ها کار حضرت فیل و راستی خیلی قریحه و زبردستی می‌خواهد....

(این مقاله مفصل و تمام سه ستون صفحه اول روزنامه را گرفته است) تا باینجا که باین حساب بعد از خیلی فکر و تعمق کار خنده این بستان برخر محول گردید هر هفته در موقع انتشار هر چه بعقلش می‌رسد برای نشاط و سرور خوانندگان مزه و شوخی تهیه خواهد کرد. هرگاه بعضی از خوانندگان هم خواهند معاونت ومساعدت باو کرده باشند نه من باب همکاری بلکه فقط بعنوان مساعدت می‌توانند مزه‌های خود را در این بستان پخش کنند. قیمت هر مزه یاشوخی هم دنبال خود آن است یعنی همان مقدار خنده است که برای مشترکین دست می‌دهد و البته می‌دانید هر کسی مؤمنی را بخنداند چقدر ثواب و اجر دارد یکی از خصوصیات و اخلاق سر خرما این است که هم کار بدش نمی‌آید بلکه با همکاران خود گرمتر و بهتر می‌جوشد مسلم است خوانندگان محترم از مزایای او مستفیض خواهند گردید. »

نقل قسمت عمده از مقاله افتتاحی روزنامه بدان جهت بود که خوانندگان گرام پی برند که بعضی از جراید تا چه اندازه سست و كم مغز و مطالب آن مبتذل است.

در شماره اول پس از درج مقاله مذكور، یك ستون خبار داخله چاپ شده و صفحه دوم و سوم آن کاریکاتوریست مربوط بانحلال عدلیه ایران بدست مرحوم داور و نیز تشکیلات مفیدی که برای مملکت لازم است.

از روزنامه بستان بیش از سه شماره منتشر نگردیده و تعطیل شده است.

میرزا حسینخان سراجی- میرزا حسینخان سراجی مدیر روزنامه بستان از مردم نجیب و شریف اصفهان و قسمت عمده دوران عمر خود را در خدمات دولتی گذرانیده است. مدتی در فرمانداری اصفهان و درحین نشر روزنامه بستان متصدی کتابخانه عمومی که از مؤسسات شهرداری است می‌بود. چندی هم نایب الحكومه و بخشدار قرای اطراف اصفهان از قبیل فریدن، دهق و غیره بود و در سال ۱۳۱۹ بخشدار نطنز گردید؛ نگارنده در تیر ماه سال مذکور اورا در طهران ملاقات کردم و از کارش جویا شدم اظهار داشت که یکی دو ماه است از شغل خود معزول و فعلا بیکارم. بعد مجدداً مشغول بکار شد واکنو نهم بخشدار صده اصفهان است.

(۲۸۷) بشارت

روزنامه بشارت بمدیری ( شیخ محمد علی مدیر مدرسه مظفری ) در شهر مشهد تأسیس و شماره چهارم آن در تاریخ ۲۰ ذیقعده ۱۳۲۴ قمری منتشر شده است.

هر شماره روزنامه در چهار صفحه بقطع ۶/۵ در ۱۳ سانتیمتر طبع شده و و چه اشتراک آن بدین قرار است: در مشهد ۱۲ قران؛ در سایر شهر‌های ایران ۱۵ قران در روسیه و ترکستان چهار منات، هندوستان و چین ۲۴ قران؛ افغانستان ۲۰ قران ترکیه و مصر ۲۰ قران.

برون در کتاب مطبوعات و شعر فارسی ( ص ۵۵) می‌نویسد: من نمرت ۱۳۰۴ ۱۴، ۱۸، و ۲۲ این روزنامه را در دست دارم و ظاهراً انتشار آن در سال ۱۳۲۶ قمری پایان یافته است.

(۲۸۸) بصیرت

روزنامه هفتگی بصیرت در سال ۱۳۲۵ قمری در تهران منتشر شده است.

(۲۸۹ ) بلاغ

مجله بلاغ در طهران به دوری ( نصرت الله ) تأسیس و شماره اول سال اول آن در ذیقعده ۱۳۴۶ قمری مطابق اردیبهشت ماه ۱۳۰۷ شمسی در چهل صفحه بقطع وزیری منتشر شده است. مجله بلاغ ماهانه بوده و با چاپ سربی در(چاپخانه خاور طهران) طبع گردیده و در زیر نام مجله (بلاغ) بعنوان شعار این آیه (و ما علینا الا البلاغ) درج است.

در باره هدف وعلت تأسیس مجله در مقاله افتتا حی آن چنین آورده است : چون سرافرازی و تقدم مال و اقوام عالم در نمایش علم و ظهور معارف آنهاست و ترقیات عصر تجدد و اوضاع حاضره دنیا با فنون علم توأم شده و حقیقت حاکمیت و معنی غلبه بر خصم با روح برهان و قوت منطق بمیدان آمده و جهاد بزرک مذاهب متنوعه و ملل متحده بدعوت و تبلیغ انحصار پذیرفته و تزریقات علمی در جامعه بشر بالاترین مؤثری است که در انجام مرام ووصول بمقصود تجربه گردیده. جمعی از علمای حساس با وقوف بمقتضیات عصر بمعاونت اکابر از رجال دانشند که حاوی علوم قدیمه وجدیده هستند مجمع علمی داار فرمودند و یکی از مآثر جمیله آن را نشر این مجله قرار دادند که با اعتماد و توسل بحق مقالات مندرجه آن کاشف رموز و دقایق و عنوان حلال مشکلات بر آن صادق باشد. بتمام دوائر علم و مراکز معرفت این مژده و بشارت داده میشود و مخصوصاً اهالی ایران و طهران را تذکر میدهیم که با تمام قوای خود مهیای مطالعه و اغتنام فرصت و کمک بعالم معرفت باشند و از بذل جهد در تقویت علم مضایقه نفرمایند . »

اصول مندرجات مجله بلاغ بقسمیکه در پشت جلد شماره اول نوشته شده تحت این عناوین است:(۱- لزوم دیانت بر هر بشری وجواب مقالات ممو هه ضد دیانت ۲-سهولت طریق تعلیم دین و انحصار دین حق باسلام. ۳- تزریق دین بزبان علمی دقیق با ملاحظه تناسب عصر و بزبان ساده و شیرین. ۴- حیات اجتماعی و فلسفی آن. ۵- تهذیب دین حق از تهمت‌ها وخرافات مشهوره ۶- قران حدیث - اخلاق وقایع مهم اسلام - تبلیغ - مستظرفات.)

از عناوین فوق و همچنین فهرست مندرجات شماره اول (بیانیه - مجاهده و کلمات قصار - باب مدینه علم - عصمت بشر - مالی و آمال - اشارت و بشارت فروغی از کلمات قصار -) معلوم می‌گردد که مجله بلاغ کاملاً یک مجله‌ایست دینی و اخلاقی قیمت اشتراک سالیانه آن پانزده قران - ولایات ماضافه اجرت پست تک نمره یکقران.

لازم بیاد‌آوری است که (نصرت الله) مدیر مجله بلاغ غیر از نصرت الله نوریانی مدیر مجله پرچم اسلام است؛ که در ذیل کتاب تاریخ جراید و مجلات ایران از او گفتگو خواهیم کرد.

(۲۹۰ ) بلد الامین

روزنامه هفتگی بلد الامین بمدیری (میرزامحمد صادق ) با چاپ سنگی در شهر مشهد تأسیس و شماره دوم آن در تاریخ ۲۸ محرم ۱۳۲۸ قمری منتشر شده است. بلد الامین هر شماره آن در چهار صفحه بقطع ۷/۵ در ۱۳ سانتیمتر و با چاپ سنگی و خط نسخ طبع گردیده. وجه اشتراک آن در مشهد ده قران، در سایر شهر‌های ایران ۱۲ قران، در ممالک خارجه ۱۵ قران،

برون در کتاب مطبوعات و شعر فارسی ( ص ۵۵) مینوید من نمرات ۶۰۲ ۱۲، ۱۵، ۱۷ این روزنامه را در دست دارم.

(۲۹۱ ) بلدیه

روزنامه بلدیه در شهر طهران بصاحب امتیازی و مدبری(مرتضی موسوی و میرزا ابوالقاسم همدانی)در سال ۱۳۲۵ قمری تأسیس ومنتشر شده است ، قبل از آن که ذکر خصوصیات این روزنامه بپردازیم لازم است یادآور شویم که گرچه اسم این روزنامه( بلدیه) است و چنین بنظر میرسد که روزنامه مذکور از نشریات اداره بلدیه طهران میباشد در صورتیکه در هنگام تأسیس این روزنامه اداره بلدیه هنوز در طهران و همچنین در سایر شهرها تشکیل نگردیده بوده است چنانچه در چند شماره روزنامه خبر تأسیس قریب الوقوع بلدیه را میدهد. منجمله در شماره ۱۰ روزنامه بعنوان (بشارت) خبر تأسیس بلدیه را داده و مینویسد ریاست آن بعهده (حاج رد میرزا کاشف السلطنه) است. و نیز در شماره ۱۱ روزنامه چنین نوشته است: « چون از ابتدا این جریده متعاق باداره بلدیه بوده و بآن اسم نیز موسوم گشته چندیست که بواسطه دایر نشدن اداره بلدیه اخبار متفرق در این اوراق درج می‌شد و ساعت بساعت نگران این اداره مبارکه بود ولی بحمد الله والمنه مدت انتظار سرآمد و چند روز دیگر اداره بلدیه تأسیس و اینجریده بوظایف خود عمل خواهد نمود. » در شماره ۱۰ روزنامه شرایط انتخاب‌کنندگان و انتخاب شوندگان انجمن بلدی درج شده است.

حاصل سخن آنکه روزنامه بلدیه در بدو تأسیس ارتباطی با بلدیه طهران نداشته و روزنامه مستقلی بوده که باین اسم نامگذاری شده است. و بهمین مناسبت در باره مندرجات روزنامه در زیر عنوان هر شماره اینطور می‌نویسد: این جریده مطلق و آزاد است و از قوانین بلدی و علمی و ادبی و کلیه فواید و مصالح دولتی و ملتی و سیاسی و تجارتی و حوادث در این جریده درج می‌شود. مکانیبی که محتوی بر مقالات فوق با شد پذیرفته خواهد شد و از القاب متکاثره معذرت می‌خواهد. »

بلدیة در بدو تأسیس هفتگی بوده و هفته یک نمره طبع و توزیع می‌شد.. هر شماره آن در هشت صفحه بقطع وزیری و با چاپ سربی در مطبعه ( شرقی ) طبع گردیده از شماره هشتم تعداد صفحات بچهار صفحه تقلیل یافته و در عوض هفته دو نمره طبع و توزیع شده و در این باره شرحی در آخر صفحه چهار شماره ۸ بدین قسم درج است: برحسب خواهش بعضی از مشترکین عظام که امروز اوراق جراید بسیار است و روز نامه‌ها اغلب یکورق است و خواندن دو ورق روزنامه قدری اشکال دارد عجالتاً روز نامه بلدیه در هفته دو شماره طبع و توزیع می‌شود و انشاء الله تعالی پس از تشکیل اداره دوایر بلدیه این جریده بطور یومیه طبع و منتشر خواهد شد. » بمناسبت این تصمیم جدید پس از نشر شماره ۸ در تاریخ پنجشنبه ۱۰ ربیع الثانی؛ شماره ۹ در دو شنبه ۱۴ ربیع الثانی ۱۳۲۵ قمری منتشر گردیده است.

مندرجات، روزنامه که فهرست آن‌ها در هر شماره در اول ستون اول درج شده عبارت از مطالب و مقالات گوناگون و اخبار خارجه و داخله واخبار شهری و مکتوب و اعلان و غیره است. منجمله فهرست مندرجات شماره پنجم از این قرار است: بقیه لسان الغیب سؤال وجواب مفید - اخبار خارجه - اخبار شهری - عراق - ردانکار - مکتوب شهری وقایع شهری - اعلان » این شماره در تاریخ پنجشنبه ۱۱ شهر ربیع الاول و شماره ۶ در هشت صفحه در تاریخ پنجشنبه ۲۵ ربیع الاول و شماره هفتم در تاریخ پنجشنبه ۳ ربیع الثانی ۱۳۲۵ قمری منتشر شده و سرمقاله شماره اخیر بدین قرار است:

چندیست از گوشه و کنار می‌شنویم از بعضی اشخاص بیخرد کم ظرف که متصل تشکی از وضع ناگوار این مملکت می‌نمایند که بعد از صدمات و مشقات و تحمل خسارات تکلیف ما هنوز معلوم نشده است (منتظران را بلب آمد نفس) ما ملت بدبخت بی‌پناه بی کس خانمان سوخته فلک‌زده دولتخواه مجلس پرست نمی‌دانیم تا کی باید منتظر تشکیلات ادارات و قوانین اساسی بشویم که هریک بوظیفه خود عمل نموده آسوده خاطر و فارغ بال مشغول دعاگوئی دولت اهدایت و مجلس مقدس شورای ملی بوده باشیم یک روز می‌شنویم که امروز در مجلس فصول نظامنامه اساسی را که بر نظامنامه سابق افزوده‌اند قرائت شد. روز دیگر می‌گویند قوانین بلدی و غیره قرائت شد و همه روزه خود را دلخوش می‌داریم که انشاء الله بهمین زودی اداره بلدیه و غیره تشکیل داده خواهد شد و ابداً اثری براین مسموعات مترتب نیست این صحبت‌های ملت دلیل بر بی صبری و کم ظرفی‌ایشان است ولی ما‌ایشان را بشارت می‌دهیم که یکی دو هفته دیگر بیش نمانده که ادارات خصوصاً اداره بلدیه تشکیل داده شود که هم ملت آسوده شوند و هم ما بوظیفه خود عمل نمائیم. » این بود یکی از سرمقاله‌های روز نامه بلدیه و اما نمونه اخبار شهری آن بنقل از شماره نهم بدین قرار است: بواسطه اغتشاش پسر رحیم خان چلیپانی در تبریز و رسیدن تلگرافات متعد د یکشنبه ۱۳ تمام دکاکین بسته و تمام مدارس علمی و غیره تعطیل ومتدرسین دسته بدسته با بیرق‌ها والحان فصیح مترنم بذکر پاینده باد مجلس مقدس شورایملی بمجلس شورای کبری روان »

گفتیم مدیر و صاحب امتیاز روزنامه دو نفر ( مرتضی موسوی و میرزا ابوالقاسم همدانی ) بودند. این وضع تا شماره ۱۷ بیشتر دوام نداشته و از شماره ۱۷ مورخ پنج شنبه ۲۹ جمادی الاولی ۱۳۲۵ قمری صاحب امتیاز و مدیر منحصر به ( میرزا ابوالقاسم همدانی ) گردیده و نام دیگری در عنوان روزنامه نیست. محل اداره روز نامه طهران سرای حاج سقاباشی. قیمت آبونه سالیانه: طهران ۱۸ قران، سایر بلاد داخله ۲۳ قرآن در بلاد خارجه: قفقاز و روسیه ۶ منات؛ هندوستان ۹ روپیه، عثمان سه مجیدی؛ فرنگستان ۲۱ منات. قیمت یک نسخه چهار شاهی و از شماره ۸ که تعداد صفحات روزنامه کسر شده صد دینار است.

در عنوان روزنامه؛ در بالای اسم آن ( بلدیه ) سال تأسیس وجمله (هو الله تعالی) وقیمت یک نسخه و در زیر آیه (رب اجعل هذا بلداً امناً) چاپ شده است. نگارنده فعلا تا شماره ۱۹ سال اول مورخ دو شنبه ۱۱ جمادی الثانی ۱۳۲۵ قمری این روزنامه را در دست دارد ولی برون در کتاب مطبوعات و شعر فارسی ( من ۵۶ ) پس از اظهار نظر باینکه روز نامه بلدیه بطور غیر مرتب و در تحت مدیریت اشخاص مختلف منتشر شده می‌نویسد من نمرات ۷، ۱۰، ۱۶، ۲۱، ۴۶٬۴۳، ۴۷ آنرا در دست دارم.

(۲۹۲) بلدیه

مرحوم تربیت در فهرست جراید آذربایجان (ص ۴۰۸ کتاب دانشمندان آذربایجان) می‌نویسد روز نامه هفتگی بلدیه منتشر در تبریز با چاپ سنگی بمدیریت (احمد میرزا) در ۱۳۲۷ قمری. برون هم در کتاب خود (ص ۵۶) عین همین مطلب را نوشته منتهی اضافه می‌کند که روزنامه مذکور از نشریات اداره بلدیه و تمایلات و درخواست‌های این اداره را منتشر می‌نمود. وی مینوید من از این روز نامه یک نسخه

هم در دست ندارم.

(۲۹۲) بلديه

مجله بلدیه در شهر رشت بمدیری (نادر میرزا) در اواخر سنه ۱۳۳۷ قمری منتشر شده است

(٢٩٤) بلديه

مجله بلدیه در طهران در سال ۱۳۰۰ شمسی از طرف (اداره نشریات بلدیه) ماهی دو بار در ۱۸ صفحه منتشر شده است. مجله مذکور با اینکه عنوان آن بلدیه است ولی از حیث مطالب و مندرجات مشتمل بر اطلاعات واحصائیه‌های بسیار مفید است. پس از آنکه مدیری مجله در سال ۱۳۰۲ شمسی بعهده آقای (میرزا ابو الحسن خان معدنچی) واگذار شد چهارده شماره از آن منتشر شد و بعد در سال ١٣٠۶ شمسی نیز سه شماره از آن منتشر گردید تا اینکه مدیری آن بعهده آقای (سعد الملك مافی) محول شد و از شهریور ۱۳۰۹ تا اسفند ۱۳۱۰ که مطابق سال نهم تأسیس مجله بوده ۱۲ شماره از آن منتشر گردیده است.

(٢٩٥) بلدیه اصفهان

روزنامه بلدیه اصفهان بمدیری و نگارندگی (میرزا عباسخان چهار محالی) و دفتر دار کل ( میرزا احمد خان چهار محالی) در شهر اصفهان تأسیس وشماره اول سال اول آن در چهار صفحه بقطع وزیری بزرك باچاپ سنگی در مطبعه (فرهنك) طبع و در تاریخ پنجشنبه چهارم ذیحجة الحرام ۱۳۲۵ قمری منتشر شده است. عنوان مراسلات: اصفهان اداره جریده بلدیه. آبونه اشتراك سالیانه: اصفهان ۲۵ قران سایر بلاد محروسه ایران ۳۰ قران. در ممالك خارجه ۳۲ قران. قیمت یکسطر اعلان یك قران. قیمت تك نمره دویست و پنجاه دینار. پس از ایصال هشت نمره وجه دریافت می‌شود. اجرت پست با اداره بوده روزنامه بلدیه اصفهان هفته دوبار روزهای دو شنبه و پنجشنبه طبع و توزیع می‌شده است.

اسم روزنامه (بلدیه اصفهان) با خط نسخ درشت در عنوان روز نامه چاپ شده و خطوط روزنامه با خط نسخ متوسط و كاتب آن (عبد الله) است. در باره مسلك و مرام روزنامه در ضمن دو سطر در زیر عنوان آن چنین نوشته شده است: « این جریده که دیده حقیقت بینش باز و با انصاف و واقعیت دمساز است‌اندیشه‌اش قلع ریشه نفاق و پیشه‌اش قطع شجره شقاق بغیر از وداد مقصودی و بجز اتحاد منظوری ندار د آزادانه نیك و بد را محض تنبه و آگاهی می‌نگارد و دندان روی حرف نمی‌گذارد. تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال. »

مقاله افتتاحی روزنامه چون خالی از نکات ادبی نیست وضمنا بعلت انتشار رونامه نیز خوانندگان را آگاه میسازد آنرا بعينه نقل مینمائیم :

« بسمه تبارك وتعالى. حمد فزون از حد مبدعی را زیبد که اشمه قهرش پیوسته برنیك و بد و از طفیل وجودش نابودان بیدای نیستی صورت هستی و بود یابد هر ذره پرتو نور و هر ذره مجلای بروز و ظهور اوست در کمال بیگانگی باهمه یگانه و دوست و در عین نا پدیدی شاهد وجودش در طنازی با هر سر موست. اونهان گشته چه مغز بیوست. عبادت با سعادت و اطاعت مقرون برحسن عاقبت خالقی را سزاست که فیض عامش تمام کائنات را فرا و خوان بسیطش همه خواص و عوام را صلا داده سلطنت حقیقى هر مالك الملكی را در خور است که از صدف عنایتش ناج و دیهیم شهان در هفت اقلیم جهان پردر است و خزائن حاملین و دایمش از معادن مرحمت پیوسته نقو د هراست و حفاظت را در او مملو. جلالت و عظمت مرخدایرا جل جلاله که ودیعه سلطنت وتور معدلت که نعمتی است الهی و موهبتی است لایتناهی بتوسط مشتی رعیت و بذریعه واماندگان وادى فقر ومسكنت شخص شخیص اعلی حضرت عنایت و آن ظل ذلیل را حامل این ودیعت فرمود. قلب سلطانی را که حاوی نور معدلت وحاكی فروغ نصفت است مهبط انوار رحمانی و محط اسرار سبحانی بمدلول قلب السلطان بین اصبعی الرحمان نمود و دری از غیب بلاشك و ریب برضمیر منیرش گشود. برای نظم مملکت و رفاهیت از طرفی امر بعدالت و از جانبی رعب و بیم که مستلزم اطاعت و تسلیم است در دل رعیت افکند پس بدون چون و چند لازمه عدالت اطاعت و نتیجه انقیاد اتحاد دولت و ملت است......... مقصود از نگارش با عدم بضاعت و دانش و تصادم موانع وعوائق انقلاب روزگار و رسیدن اخبار ناگوار آنکه یکی از دوستان بامنش از سوابق زمان الفتی و پیوسته از طریق مهر و محبت عنایتی بود در این لیالی که غریق مکاره نامتناهی بودم چون بخت بیدار از پی دیدار در ملاطفت بر رویم گشود و زنك کدورت از آئینه دل زدود و فرمود اگر بدیده تحقیق بنگریم و از راستین نگذریم امروزه خدمت بوطن بر تمام افراد واجب وهرکس باندازه قوه ومایه خویش لا زمست که اقدامات جانبازانه در میدان وطن نماید و دست مردی گشاید. گفتمش ایدوست عزیز و ایصاحب عقل و تمیز بنده هماره خدمت بنوع را فرض ذرت دانسته و می‌داند ولی از خس چه نقصی و از افتاده چه دستگیری بر آید؟ چون غنچه شکفته لب مهر باز و سر را فراز فرمود و چنین بگوش جان سرود که روزنامه‌ای تأسیس و خود را با خویش و بیگانه انیس کن بنده بواسطه حقوقی که بر منش از سوابق ایام بود با بضاعت موجات ومتاع کاسه دست اطاعت بچشم قبول نهاده متوكلا على الله ومتوسلا على الائمة الهدی پشت پا بر هر چه هست‌زده خیر ملت و دولت را مطمح نظر نموده را ست بین و راست گوئی را فرض دیده و زبان شمرده و از خداوند تبارك وتعالى توفیق طى طریق در این راه می‌طلبم وصیانت از لغزش وزلل را از ائمة هدا مسئلت می‌نمایم که با قلبی صافی کعبه دل‌ها را طوافی و بیغرضانه استقامت رای را پیشه و یدای صدق نور و یرا اندیشه نماید. مشترکین فخام از راست نرنجند و از حقیقت گوئی ترش روئی نمایند که آئینه را در زیبائی و زشتی مدخلیتی متصور نیست و منظور را در دو بینی احول و کج بین تغییری ملحوظ نباشد‌امیدوارم قصدی بجز راستی وعرضه مقاصد بی‌کم و کاستی درخواستی نداشته باشم اکنون شروع بمقصود می‌نماید و آستین جانبازی تا به صاعد بالا می‌نماید علی الله فی کل الامور توکلی. انه حسبی ونعم الوکیل. » پس از مقاله افتتاحی مذکور، مقاله تحت عنوان (جشن ملی و سرور جبلی)راجع به هیجان مردم اصفهان برای مشروطیت و بعد (مذاکرات روز سه شنبه ۲۵ ذیقعده) انجمن بلدیه اصفهان درج شده است مذاکرات انجمن بنام اعضای انجمن چاپ شده است.

نمره دوم روزنامه در تاریخ دوشنبه هشتم ذیحجه ۱۳۲۵ قمری منتشر شده و بذکر ( مذاکرات انجمن بلدیه روز شنبه ۲۹ ذیقعده )شروع گردیده در این شماره مقالات دیگری بعناوین (این به بیداریست بینم یا بخواب) و (جفنگیات) درج است

نمونه از مذاکرات انجمن بلدیه سه شنبه دوم ذیحجه بنقل از نمره ۴ مورخ ۱۵ ذیحجه ۱۳۲۵ قمری: « نایب رئیس. دو روز قبل جناب صدر المحدثین تشریف آوردند در انجمن که از جانب ملت وکیل هستم چند مطلب دارم یکی در خصوص سد سنافات که چرا سوار نمی‌فرستید سناقات را مسدود کنند بعد از مذاکرات بسیار قرار شد خود‌ایشان با آسید عبدالرسول حضور ایالت کبری شرفیاب شده جواب و سؤال نمایند که از سوار‌های فتحیه بمفتشی زین العابدین خان - بعض سد سناقات حرکت کند ایالت کبری فرموده بودند که بمجلس شورایملی اطلاع دهید تا تکلیف معلوم شود.

حاجی میرزا علی اکبر. اعضای این انجمن در این باب باولیای محترم انجمن ملی عریضه کنند و کسب تکلیف نمایند...... از روزنامه (بلدیه اصفهان) فعلا تا شماره پنجم سال اول مورخ دو شنبه هفتم محرم الحرام (بدون ذکر سال ولی معلوم است که سال ۱۳۲۶ قمریست) در دست است.

میرزا عباسخان چهار محالی - آقای میرزا عباسخان متخلص شیدا از شعرای معروف اصفهان و از ادبای بنام این شهر است. شماره‌های مجله دانشکده اصفهان که از انتشارات‌ایشان می‌باشد گواه و شاهد زنده‌ای بر مقامات فضلی مشار الیه است و ما شرح حال مفصل آقای شیدا را در حرف دال کتاب ( دانشکده اصفهان ) بیان خواهیم کرد.

(۲۹۶) بلدیه اصفهان

مجله بلدیه اصفهان بمؤسسی (سرهنک حبیب الله خان شهردار) و نگارندگی و مدیر مسئولی(مع محمد علی مکرم) در شهر اصفهان تأسیس و شماره اول آن در ۲۰ صفحه بقطع خشتی در مطبعه سربی (سعادت) چاپ و در تاریخ آبانماه ۱۳۰۹ شمسی منتشر شده است. مجله بلدیه ماهیانه بوده و وجه اشتراک سالیانه آن بدین قرار است: در اصفهان ۱۲ قران داخله ۱۵ قران. خارجه ۲۰ قران. تك نمره یك قران. سایر خصوصیات مجله بدین قسم تعیین گردیده: عنوان مراسلات. مجله بلدیه اصفهان محتویات مجله: دارای اخبار انجمن بلدی و مقالات اجتماعی تاریخی فنی و اطلاعات رسمی بلدیه » اداره در اصلاح مقالات آزاد است. مقالات وارده مستر د نمی‌شود اعلانات برای درج از قرار سطری دو قران در پشت جلد قبول می‌شود.

سرلوحه مجله عبارت است از کلیشه ( پل خواجوی اصفهان ) که در داخل آن مجله ( بلدیه اصفهان ) و در بالای آن شیر و خورشید که علامت دولتی بودن مجله می‌باشد، چاپ شده است. در صفحه اول مجله تصویر ( پادشاه ایران رضا شاه پهلوی ) طبع و در زیر آن این عبارات درج است: « بتوفیق و تأیید خداوند قادر متعال و ستایش ذات ذو الجلال بیزوالش تعظیم باد بینجه آهنین نابغه شرق و ناجی مملکت پر شرأفت ایران بندگان اعلیحضرت قدر قدرت قویشوكت همایون شاهنشاه رضا شاه پهلوی خلد الله سلطانه تکریم باد بر بازوی توانایش همان بازوی مبار کی که رسوم خود را بایران و ایرانیان مبارك نمود. تعالی و ترقی مملکت را روز افزون و امور اجتماعی ملت ایران در تمام نقاط مملکت در پرتو اراده سنیه‌اش اصلاح وروی اوراق سیاهیکه بعد از عصر نادری تاریخ پر افتخار مملکت ما را ننگین و تاریك نموده بود قلم بطلان کشیده و تا چندین قرن دیگر عظمت باستانی مملکت کهن سال ایران را در جامعه عالم تأمین فرموده زنده یاد رضا شاه پهلوی پاینده مملکت ایران. »

در حقیقت مقاله مذكور بمنزله مقاله افتتاحی مجله بوده و پس از آن بذکر مذاکرات و اصلاحات شهرداری پرداخته است.

از شماره دوم مختصر تغییری در اعضای مجله پیدا شده و بعوض سرهنك شهردار مؤسس (میرزا حسین خان جلائی )و نگارنده و مدیر مسؤل ( محمد علی مکرم ) معرفی گردیده است. مندرجات مجله بیشتر عبارت از مذاکرات انجمن شهرداری و پیشنهاد اصلاحات مربوط‌بان اداره می‌باشد. از مجله مذکور نگارند. فعلا تا شماره ۷ و ۸ مورخ اردیبهشت و خرداد ماه ۱۲۱۰ شمسی را در دست دارد.

سرهنك شهردار - سرهنگ شهردار از هنرمندان معروف ایران و در نواختن پیانو استادی زبردست بشمار می‌رود. صفحات ساز پیانوی‌ایشان را اغلی خواننده گان گرام شنیده‌اند. در تاریخ تأسیس مجله نامبرده رئیس شهربانی و کفیل شهرداری اصفهان بوده و در مدت تصدی خود خدمات فراموش نشدنی بشهر اصفهان نموده است از آقای محمد علی مکرم مدیر مجله سپاهان و روزنامه صدای اصفهان در محل خود بتفصیل گفتگو خواهیم کرد.

آقای میرزا حسین خان جلایی از روشن فکران اصفهان است زمانی کارمند مجلس شورایملی و مدتی هم در شهرداری اصفهان بخدمت‌گزاری مشغول بود وهم اکنون از اعضای فعال شهرداری اصفهان است.

( ۲۹۷ ) بنی هاشمی

روزنامه بنی هاشمی در تهران مدیری ( ش. ح. بنی هاشمی ) تأسیس و شماره دوم آن روی یک ورق بقطع بزرک با چاپ سری در مطبعه ( سعادت ) طبع و در تاریخ یک شنبه ۲۹ رمضان ۱۳۴۲ قمری مطابق ۱۵ نور ۱۳۰۳ شمسی منتشر شده است. بنی هاشمی روزنامه هفتگی بوده و محل اداره آن آب منگول • کوچه نوری معین گردیده است. وجه اشتراک آن طبقه اول ۳۰ قران، کارگران ۲۰ قران. اعلانات سطری ۲ قران. تک شماره ۵ شاهی • لوایح خصوصی بطرز اعلان پذیرفته می‌شود.

اسم روزنامه(بنی هاشمی)بخط نسخ و در زیر آن تاریخ تأسیس ( ۱۳۴۲) نوشته شده. نکته شایان توجه اینکه شماره اول این روزنامه پس از چاپ در مطبعه توقیف گردیده و در انتهای صفحه دوم شماره دوم اشاره با مطلب نموده می‌نویسد: « تذکره شماره یک روزنامه ما در دوم شهر جاری در مطبعه تو قیف شد بنا براین شماره اول روزنامه بنی هاشمی در اوائل ماه تور طبع گردیده و چون از مقاله افتتاحی شماره اول اطلاعی نداریم بجای آن مقاله افتتاحی شماره دوم را نقل می کنیم. سرمقاله شماره دوم تحت عنوان ( باز گفته می‌شود ) نوشته شده و بد بن قرار است: « روزنامه ما وقتی منتشر گردید که در غلیان جوشش و بایستی افکار و عقاید مشی سیاسی خود را در ایام عادی مملکت اظهار و ابراز نماید ولی از طرفی خوشحال هستیم وقتی قلم را در دست گرفته که بعون الله تعالی تا حدی می‌توانیم حقایق را در صفحات نامه خود نگارش دهیم وامیدواریم مسولیت هدایت و تنویر افکار عمومی را که به عهده گرفتیم با استمداد از افکار صلحاء وعقلا و خیر خواهان ملک و ملت آنجا داده و از عهده بر آئیم. »

پس از سرمقاله مذکور، مقاله دیگری تحت عنوان (کی باید حکومت کند؟ ) درج است و این مقاله تمام صفحه یک و دو روزنامه را فرا گرفته و در ستون آخر صفحه دوم شکایتی بعنوان ( بیان حقیقت ) طبع شده است. هر صفحه روز نامه مشتمل بر چهار ستون و مندرجات آن بیشتر یک سر مقاله و چند آگهی و مختصر اخبار داخله است. از روزنامه بنی هاشمی فعلا تا شماره ۵ سال اول مورخ یکشنبه ۲۷ شوال ۱۳۴۲ مطابق ۱۲ جوزای ۱۳۰۳ شمسی در دست است.

(۲۹۸) بوبوخ

روزنامه بو بوخ در سال ۱۲۹۸ شمسی در تهران بزمان ارمنی تأسیس شد. و تا این اواخر بمدیری ( ها یک کاراکاش ) بطور هفتگی منتشر میشد.

(۲۹۹) بوستان

روزنامه بوستان بمدیری آقای ( مجد العلی بوستان ) در شهر مشهد تاسپس و شماره اول آن روی چهار صفحه بقطع کوچک؛ با چاپ سربی؛ در مطبعه خراسان طبع و در تاریخ سه شنبه ۸ ربیع الاول ۱۳۴۳ قمری مطابق ۱۵ میزان ۱۳۰۳ شمسی منتشر شده است. قبل از انتشار شماره اول طلیعه بوستان روی یک ورق در تاریخ ۳ شنبه ۲۳ صفر مطابق اول میزان ۱۳۰۳ نشر شده و مندرجات طلیعه مذکور پس از ستایش یزدان در باره تعریف ( بوستان ) بدینقسم شروع می‌گردد: « بوستان اسمی است فارسی و مرکب از کلمه بو و ستان. بو بضم حرف اول وسکون وا و را عرب رایحه می‌گوید و ستان بکر سین بر وزن نشان جا و مکان زیادی و بسیاری و انبو بودن از هر چیز را گویند مثل نیستان و شکرستان و گلستان که بمعنی جای زیاد بودن نی و بسیار بودن شکر و انبوهی گل می‌باشد و بستان بضم اول مخفف و معرب بوستانست جمعش هم بر بساتین بسته شده است... »

بوستان نامه‌ایست هفتگی و اشتراک ششماهه آن یکتومان و محل اداره سر درب مطبعه خراسان است. در عنوان روزنامه بوستان نامه اخلاقی، تاریخی، ادبی و علمی معرفی شده است. مقاله افتتاحی روزنامه تحت عنوان ( نتیجه تقریظ و انتقاد ) و بدین قسم شروع می‌گردد: نهایت امتنان و تشکر از همقلمان محترم داشته احترامات فائقه و تکریمات لازمه را تقدیم‌ایشان می‌دارم که پس از نشر طلیعه نامه کوچک بوستان هر کدام نظر بحسن ظن بلکه لطف و مرحمتی که بنویسنده این نامه دارند تقریظی نوشته و مارا رهین منت خود ساختند... »

پس از سرمقاله مختصری از اخبار داخله و خارجه چاپ شده و در صفحه سوم غزلی از استاد ادیب نیشابوری و قطعه از شاهزاده جلال الممالک درج گردیده و مدیر روزنامه در همین شماره وعده داده است که در تمام شماره‌ها از ادیب نیشابوری و جلال الممالک اشعاری نقل نماید. غزل مرحوم ادیب باین مطلع است: « باز از فراق آن بت نوشادی * چشم من است د جلسه بغداری، روزنامه بوستان پس از مدتی نشر در خراسان یعنی بعد از آبان ۱۳۰۵ شمسی محل انتشار آن بطهران منتقل شده و در شهر اخیر با قطع بزرک منتشر شده ولی دوام زیادی نداشته است.

مجدا لعلی بوستان فرزند مرحوم آ شیخ حسن امام جماعت از نواده‌های حاج شیخ عبد الحسین دررودی خراسانی در ۱۷ ذیقعده ۱۳۱۷ قمری در خراسان بدنیا آمده و پس از تحصیل فارسی و مقدمات عربیت نزد آخوند ملا احمد کدکنی بفرا گرفتن علوم ادبی نزد مرحوم میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری پرداخته و سپس بطهران رهسپار و در آن جا در محضر استاد معظم آقای آ قا میرزا مهدی آشتیانی و حکیم معروف آقای آقا ضیاء الدین دری بتحصیل حکمت مشغول گردیده است، در سال ۱۳۰۶ شمسی در تشکیلات جدید عدلیه وارد و تا کنون مقامات مختلفی را از قبیل مدعی العموم عدلیه ملایر، ریاست دادگستری سمنان؛ مستشار محکمه استیناف مرکز، ریاست دفتر دیوان عالی کشور را طی کرده است. آثار و تألیفات او علاوه بر مقالات مختلف که در جراید و مجلات بطبع رسیده عبارت است از کتاب طریقه ترجمه و پند ما در به دختر که اولی در سال ۱۳۱۴ و دومی در ۱۳۰۶ شمسی در طهران چاپ و منتشر گردیده است.

(۳۰۰) بوقلمون

مرحوم تربیت در فهرست جراید آذربایجان راجع باین روز نامه می‌نویسد: « بوقلمون. روزنامه نیم ورقی منتشر در تبریز با چاپ سربی بمدیریت غنی‌زاده در ۱۳۲۷ قمری»

بنقل برون در کتاب مطبوعات و شعر فارسی (ص ۵۶) شماره دوم این روز نامه در تاریخ ۲۴ شهر رجب ۱۳۲۷ قمری منتشر شده است.

آقای میرزا محمود غنی‌زاده سلماسی علاوه بر روزنامه بوقلمون روزنامه‌های انجمن، فریاد و شفق را نیز منتشر کرده است.

(۳۰۱) بهار

مجله بهار بمدیری و نگارندگی ( یوسف اعتصام الملک ) در طهران تأسیس و شماره اول را در اول اردیبهشت ماه ۸۳۲ جلالی مطابق دهم ربیع الثانی ۱۳۲۸ قمری منتشر کرده است. پس از نشر سه شماره یعنی از شماره ۴ مدیر اداره مجله آقای ( مدیر الممالک ) معرفی گردیده و آقای اعتصام الملک سمت نگارندگی مجله را داشته است.

مجله بهار‌گر چه عنوان ماهیانه داشته ولی مرتب منتشر نشده چنانچه این موضوع تحت عنوان ( اخطار ) در شماره هفتم بدینقسم بیان گردیده است: « بر اسطه ترتیبی که در بدو شروع بانتشار مجله دست داد و انتظام توالی نمرات مجله از میان رفت و تقریباً هر شماره از شماره‌های اخیر مجله در پنج ماه بعد از تاریخ مقرر انتشار مییافت و غالباً همچو تصو می‌نمودند که در ارسال مجله از طرف اداره قصوری دست میدهد. شماره هفتم را مطابق بیستم ربیع الاول ۱۳۲۹ و اول حمل قرار دادیم که بعد از این مرتباً در اول هر ماه شمسی بدون تخلف طبع و نشر گردد تا دوازده شماره سال اول تمام و شروع بسال دوم شود. »

شماره اول مجله در ۶۴ صفحه بقطع کوچک خشتی و با چاپ سربی در مطبعه ( فاروس ) طبع و منتشر شده و سال اول مجله با انتشار شماره ۱۲ مورخ ۲۵ ذ یقعد. ۱۳۲۹ قمری مطابق ۱۷ نوامبر ۱۹۱۱ میلادی خاتمه یافته است. مجموع صفحات سال اول بغیر از فهرست مندرجات و غلطنامه ۷۶۸ صفحه است. بهار مجموعه ادبی، اخلاقی تاریخی علمی، سیاسی، اجتماعی معرفی شده ولی بیشتر اهمیت این مجله بعلت ترجمه‌های مفیدیست که از کتب و مجلات خارجی در آن دیده می‌شود و همین مزیت باعث گردیده که از همان ابتدا مجله بهار موقعیت خاصی در بین مجلات ایران پیدا نماید بقسمیکه با ستثنای یکی دو مجله که تکرار طبع شده، این مجله در سنوات اخیر مجدداً بطبع رسیده و چون نسخ آن خیلی کمیاب گردیده بود ناچار بخواهش علاقه‌مندان آنرا دو مرتبه بچاپ رسانیدند.

در باره پیدایش مجله و مقصود از تأسیس آن مقاله افتتاحی شماره اول مجله مطلب را روشن می‌کند و آن این است: « مقصود از تأسیس مجموعه بها را این است که مطالب سودمند علمی وادبی، اخلاقی تاریخی؛ اقتصادی، فنون متنوعه را که امروز دانستن آن‌ها دارای اهمیت بیشمار است بطرزی نیکو و اسلوبی مرغوب بانظار ارباب دانش عرضه بدارد. و تعمیم معارف را که اکسیر نیکبختی و مصدر زندگانی جاوید ملل متمدنه است بر عهده گرفته افکار عمومی را با معلومات مفیده آشنا نماید...

امروز که دوره مطبوعات ما بوجود روزنامه‌های ایران نو؛ شرق، مجلس، وقت؛ تمدن افتخار می‌کند: کویا بی‌مناسبت نباشد که مجله بهار نیز جامه انتشار به پوشد و با قدم‌های آهسته یعنی آنقدر که می‌تواند بتقدیم خدماتی که در نظر دارد مشغول شود. چقدر جای تأسف است که اغلب جراید مملکت ما بعد از چند روز یا چند ماه در پس پرده تعطیل ابدی پنهان شده بواسطه نداشتن مسلک مستقیم و فقدان میل عمومی جزاستی بی‌مسمی چیزی از خود باقی نمی‌گذارند خریداران این کالای گرانب‌ها در مملکت ما کم است و اکثر اشخاص هنوز بلذت مطالعه جراید ومجلات ملتفت نشده‌اند و ضعف قوه مالی و پریشان حالی نیز بسرد کمال رسید. مجله بهار محض جلوگیری این ناخوشی مزمن محض ر‌هایی از موانع نشر و ترویج تمام هم خود را مصروف این می‌دارد که بقیمتی ارزان فروخته شده لایق استفاده عموم باشد.

این مجله ماهی یکبار در ۶۴ صفحه چاپ خواهد شد و از ۱۳ نمره سالیانه برای هر یک از مشترکین عظام کتابی مشتمل بر ۷۶۸ صحیفه تشکیل خواهد یافت

در طهران قیمت هر نمره یکقران و آبونمان سالیانه دوازده قران است. در خارج فقط کرایه پست بر قیمت اصلی افزوده می‌شود ۰۰۰»

این بود قسمتی از مقاله افتتاحی مجله بهار درباره مندرجات مجله بهار لا زم است یاد‌آور شویم که اغلب ترجمه‌های خارجیست و هیچ قسم مقالات سیاسی در آن دیده نمی‌شود. والحق می‌توان گفت از لحاظ آشنا ساختن مردم بسبک نوشته‌های اروپائی مجله بهار خدمت بزرگی نموده است. برای مزید اطلاع خوانندگان فهرست مندرجات شماره‌های سوم و دوازدهم سال اول مجله را نقل می‌نمائیم: هفت پیکر (ترجمه) ( این ترجمه مقاله اول مجله را تشکیل می‌دهد و نقل از رسملی کتاب اثر عالی یک است) سوق طبیعی و ذکاوت. لغت جدید - اسپرانتو. انواع مدارس در فرانه. مکتوب به تولستوی(بقیه از شماره ۲) هم چشمی با مجله بهار - مجله موسدی. توماس ادیسون پادشاه الکتریک. گذشته و آینده( مقالات ارتور بریزیان) یک شب در وارن. سرگذشت یک محکوم. رادیوم زن. آیا دانسته‌اید؟ سخنان حکمت‌آموز انژپیتو (بقیه از شماره ۳)

فهرست مندرجات شماره ۱۲: با یک گل بهار نمی‌شود. چین در چه حال است برای استقلال. عجایب نیویورک. تراجم مشاهیر. ژوکونه. بومپه‌یی. هر کولانم. عالم نسوان. در اینجا و در همه جا. پس از ده سال؛ متنوعه. سخنان حکمت‌آمیز. آیا دانسته‌اید؟

نکته شایان توجه اینکه تمام ترجمه‌ها و مقالات بقلم خود اعتصام الملک مدیر مجله است، سال اول مجله همانقسم که یاد‌آور شدیم با نشر شماره ۱۲ در ۷۶۸ صفحه پایان یافته و مجله بهار مدت ده سال تعطیل گردیده است. و برای بار دوم شماره اول سال دوم آن در اردیبهشت ۸۴۳ جلالی مطابق شعبان ۱۳۳۹ قمری منتشر شده است. مقاله افتتاحی این شماره که تحت عنوان ( هزار سال اگر بگذرد بهار یکی است) نوشته بدین قسم شروع می‌گردد: « مجله بهار پس از ده سال سکوت و خاموشی سال دوم انتشار خود را شروع نموده مجدداً قدم بساحت مطبوعات می‌گذارد. »

در سال دوم مجله بهار بهمان سبک و روش سال اول منتشر شده و در اینسال بخصوص بترجمه آثار بزرگان و نویسندگانی از قبیل ژان ژاک روسو، ویکتور هوگو و سایر نویسندگان فرانسه بیشتر توجه شده است.

سابقاً یاد‌آور شدیم که صاحب امتیاز و نگارنده مجله یوسف اعتصام الملک بوده و پس از نشر چند شماره مدیر اداره مدبر الممالک معرفی گردیده. در سال دوم نیز در دو سه شماره اول بجای مدبر الممالک؛ عباس خلیلی مدیر اقدام مد بر مجله گردیده ولی از شماره ۴ تمام امور مجله بعهده خود اعتصام الملک محو ل شده است محل اداره مجله در سال اول طهران خیابان ناصریه؛ کتابخانه تربیت و چندی هم در همین خیابان در اداره جریده تمدن بوده و در سال دوم مرتباً در سرچشمه واقع بوده است. مجله بهار از حیث طبع و کاغذ چندان مرغوب نیست.

یوسف اعتصام الملک

علامه قزوینی در یادداشت های وفیات معاصر ین در شرح احوال اعتصام الملک ابن طور مینویسند : میرزا یوسف خان اشتیانی ملقب باعتصام دفتر واعتصام الملک إسر میرزا ابراهیم خان اعتصام الملک آشتیانی مقیم تبریز که در دوره دوم و کیل مجلس شورایملی و در اواخر عمر یعنی از ابتدای تاسیس کتابخانه مجلس ریاست آن را داشت و او مؤلف فهرست بسیار نفیس کتب خطی آن کتابخانه است و از عربی و فرانسه چند کتاب بفارسی ترجمه کرده و بزبان عربی غیر از شرح اطواق الذهب زمخشری؛ داستانی بنام الثورة الهندیه ترجمه نموده که در مصر بطبع رسیده است. مجله ادبی بهار نیز به قلم اوست وفاتش در شب یکشنبه دوازدهم دیماه هزار وسیصد و شانزده شمسی مطابق ۲۹ شوال ۱۳۵۶ قمری در طهران > شماره سوم سال سوم مجله یادگار.

(۳۰۲) بهار

روزنامه بهار بمدیری ( آقا شیخ احمد ) در شهر مشهد تأسیس و در سال ۱۲۹۶ شمسی در مطبعه (خراسان ) طبع و در هر نوبت ۱۲۰۰ نسخه از آن منتشر شده است آخرین شماره سال دوازدهم تأسیس روزنامه بهار و بنابر آنچه در عنوان آن قید گردیده مطابق سال ششم انتشار در تاریخ ۳ شنبه ۳۰ مهرماه ۱۳۰۸ شمسی مطابق ۱۸ جمادی الاول ۱۳۴۸ قمری منتشر گردیده است. از اینجا معلوم می‌شود روزنامه بهار با این که در سال ۱۲۹۶ شمسی تأسیس شده ولی تا سال ۱۳۰۸ شمسی بیش از شش سال انتشار نیافته است بها در ابتدا هفتگی بوده ولی در سنوات اخیر نشر آن بومیه گردیده و باستثنای ایام تعطیل همه روزه منتشر می‌شده است. محل اداره روز نامه مشهد مطبعه خراسان و قیمت اشتراک آن بدین قرار است: یکساله ۷۰ قران، طلاب ومحصلین پنجاه قران، تک شماره شش شاهی.

شماره ۵ و ۶ سال شانزدهم تأسیس روزنامه بنگارندگی ( احمد بهار ) مشتمل بر چند صفحه بقطع بزرک، با چاپ سربی؛ در مطبعه خراسان طبع و در تاریخ سه شنبه أول آذر ۱۳۱۱ شمسی مطابق ۲۲ رجب ۱۳۵۱ قمری منتشر شده. در این سال نیز بهار پومیه بوده و وجه اشتراک بدینقسم معین شده است: ۲۵۰ شماره ۷۰ ریال، ۱۲۵ شماره ۴۰ ریال؛ برای طلاب و محصلین ۶۰ ریال، تک شماره ۵۰ دینار بعد از سه روز یکریال. قیمت اعلان: جای هر یک سطر صفحه اول دو ریال، دوم و سوم یک ریال، چهارم ۷۵ دینار. شماره مسلسل یعنی مجموع شماره هائی که تا این تاریخ یعنی در طول مدت شانزده سال تأسیس روزنامه انتشار یافته، ۱۳۰۸ شماره است. مندرجات روزنامه مانند سایر جراید معلمی عبارت از مقالات گوناگون و اخبار محلی خراسان و حوادث داخلی و خارجی است و نیز اعلانات مختلف و بخصوص اعلانات ثبت اسناد بعد وفور در روزنامه درج است. روزنامه بهار بر حسب زیادتی اعلانات ثبتی گاهی در چند صفحه چاپ شده و هر صفحه آن مشتمل بر پنج ستون است. نام روز نامه ( بهار ) بخط نستعلیق نوشته شده و در دو طرف آن خصوصیات روزنامه درج است.

شیخ احمد بهار

نام برده از خویشاوندان آقای ملک الشعرای بهار و اکنون در دفتر نخست وزیری در طهران بخدمات دولتی مشغول است. در طهران ملاقات ایشان دست داد پیری زنده دل بنظر رسید. با اینکه شرح احوال‌ایشان درخواست گردیده مع ذلک از دادن جواب خودداری فرموده‌اند و لذا نتوانستیم شرح احوال‌ایشان را در این جا بنوبسیم.

(۲۰۲) بهار ایران

روزنامه بهار ایران در شهر شیراز بصاحب امتیازی و مدیر مسؤلی آقای (محمد حسین مجاهد ) تأسیس و شماره اول آن در ۱۵ آذر سال ۱۳۰۹ شمسی منتشر شده است روزنامه بهار ایران در ابتدا هفتگی بوده ولی هیچگاه مرتب و منظم منتشر نشده. و در بین سنوات انتشار گاهی در دو صفحه و گاهی روی یک ورق نشر گردیده است، این روزنامه با چاپ سربی در مطابع مختلف شیراز از قبیل مطبعه هزار و در سنوات اخیر در چاپخانه اختصاصی ( بهار ایران ) بطبع رسیده. در عنوان هر شماره مدتی این جمله ( حق و حقیقت طرفدار ماست ) و زمانی آیه ( یدالله فوق‌ایدیهم ) درج شده. محل اداره ابتدا: شیراز. درب سید حاجی غریب. و بعد در خیابان ناصر خسرو معین گردیده. قیمت اشتراک در بدو تأسیس سالیانه ۴۰ ریال و تک شماره ۵۰ دینار و در سال هفدهم تأسیس سالیانه ۲۰۰ ریال تعیین شده است.

مندرجات بهار ایران پس از درج مقاله اساسی، عبارت از مقالات گوناگون و اخبار مختلف محلی و حوادث داخلی و خارجی است. اعلانات مختلف ادارات نیز طبق معمول در آن درج است بهار ایران در تیر ماه ۱۳۲۶ شمسی شانزدهمین سال تأسیس خود را پایان داده و‌وار د هفدهمین سال خود گردیده است. آقای علینقی بهروزی در شماره ۵۰۲ روزنامه مورخ سه شنبه شانزدهم تیر ماه ۱۳۲۶ تحت عنوان (هفدهمین سال بهار ایران )مقاله‌ای نوشته که قسمتی از آن چنین است: «... گذرانیدن مدت شانزده سال آنهم در راه روزنامه‌نگاری، مخصو ماً در محیط عقب مانده فارس، آنهم محیط شانزده سال پیش این سرزمین که علاوه بر جهل عمومی و عدم اقبال توده بروزنامه و مخصوصاً فراهم نبودن وسائل بقدری طاقت‌فرسا و جا نگاه است که کمتر کسی می‌تواند مقاومت نماید چه اشخاص جدی و مردمان نویسنده که در عرض این مدت وارد در این مرحله پر مخافت شده ولی پایداری از آنان سلب و احیانا هستی و جان خود را روی این کار گذارده‌اند... »

آقای مجاهد در ضمن نامه که درباره تاریخچه روزنامه بنگارنده نوشته تاریخ ولادت خود و سبک روزنامه بهار ایران اینطور می‌نویسند: « آقای مجاهد متولد سال ۱۲۷۷ شمسی است که با تمام مشکلات و صدمات کمرشکن مقاومت نموده و نگذاشته است که این نامه ملی دوچار تعطیل گردد. روزنامه ملی بهار ایران بهیچ حزب و دسته متکی نبوده و در عرض این مدت بدون تمایل بجبهه افراطی راست و یا جب، همیشه مصالح کشور و منافع ملت را در نظر داشته است. آقای مجاهد علاوه بر امتیاز روزنامه بهار ایران امتیاز مجله ( پارس قدیم )را نیز دارا بوده و مجله مزبور در سال سال ۱۳۱۲و۱۳۲۱ شمسی در شیراز منتشر گردیده است »

(۳۰۴) بهار دلکش

روزنامه بهار دلکش در طهران بصاحب امتیازی و مدیری ( حسین تقی‌زاده) تأسیس و شماره اول آن در تاریخ چهار شنبه ۲۳ جمادی الثانی ۱۳۴۲ قمری مطابق ۱۰ برج دلو ۱۳۰۲ شمسی منتشر شده است.

شماره اول بهار دلکش در چهار صفحه بقطع روزنامه نسیم شمال در مطبعه سربی ( سعادت ) چاپ و نشر شده و مقاله افتتاحی آن تحت عنوان ( قدر‌شناسی) و خلاصه آن تعریف از شاه و ولیعهد و سردار سپه ( که بعداً رضا شاه شد ) می‌باشد تصویر ولیعهد در صفحه اول چاپ شده و پس از سرمقاله اشعاری بعنوان ( فغان کار‌گر از کارفرما) و در صفحات ۳ و ۴ روزنامه تمام شعر است. در شماره اول این رباعی ملای رومی بمسابقه گذاشته شده که هر کس آنرا معنی کرد سه ماه روزنامه بگیرد رباعی این است:

آدینه ببازار شدم وقتک چاشت
تا پنبه خرم خر علی گوش نداشت
 
رفتم طبری به پنبه دوزی دادم
تا پنبه زند کلاه داری برداشت
 

بهار دلکش روزنامه هفتگی بوده و چنانچه در سر لوحه آن نوشته شده (ملک این جریده فقط طرفدار کارگران است ) محل اداره: طهران. بالاخانه‌های شمس العماره عنوان تلگرافی: طهران. بهار دلکش. قیمت اشتراک سالیانه در همه جا طبقه اول ۶۰ قران طبقه دوم ۴۰ قران محصلین و کارگران ۲۰ قران. تک شماره ۶ شاهی از روزنامه بهار دلکش فعلا تا شماره ۵ سال اول مورخ ۵ شنبه ۲۹ رجب ۱۳۴۳ مطابق ۱۶ برج حوت ۱۳۰۲ در دست است و سرمقاله این شماره بعنوان (درد دل پدر بسر ) از حال خودم خبر ندارم * عید آمد و سیم وزر ندارم. نوشته شده است.

(۳۰۰) بهارستان

روزنامه بهارستان مدیری آقای ( نوبخت ) در سال ۱۲۹۸ شمسی ابتدا در شیراز و بعداً در طهران تأسیس و منتشر شده است.

روزنامه بهارستان در شیراز - پس از مراجعت آقای نوبخت از اسلامبول به ایران و توقف در شیراز که مصادف با اواخر جنک عمومی اول بود، مشارالیه از طرف معارف بسمت معلمی طبیعیات در دارالمعلمین فارس معین گردید و مدت یکسال مشغول بتعلیم بود. پس از آن مجله‌ای بنام ( زندگانی ) تأسیس نمود و شماره اول آن دوچار توقیف گردید، بعد مجله بنام ( فکر آزاد )تأسیس کرد که آنهم بیش از دو شماره انتشار نیافت. ( از این دو مجله جداگانه در محل خود گفتگو خواهیم کرد) بعد از آن بتأسیس و نشر روزنامه بهارستان اقدام نمود و انتشار این روزنامه چنانچه فوقاً اشاره شد در سال ۱۲۹۸ شمسی بود. پس از نشر دو شماره بهارستان، روز نامه توقیف گردید و این توقیف مدت دو ماه ادامه داشت تا بالاخره بحکم وزارت معارف در دوره آقای نصیر الدوله بدر از توقیف خارج شد ولی باز هم روزنامه مکررا توقیف شد و بخصوص در موقع کودتای سوم حوت چون روزنامه‌ایشان طرفدار کودتا بوده مورد حمله مخالفین واقع گردید و آقای نوبخت مدتی از کار روزنامه کناره گرفت و متعاقب آن بطهران حرکت نمود و در این جا نیز بهارستان را انتشار داد و از این وقت دوره دوم روزنامه یعنی انتشار بهارستان در طهران شروع گردید. پس از بیان این شرح بذکر خصوصیات بهارستان در شیراز می‌پردازیم:

شماره اول روزنامه بهارستان در اوایل حمل ۱۲۹۸ شمسی در شیراز منتشر شده و شماره ۶ سال دوم آن در ۲۹ حمل ۱۲۹۹ مطابق ۲۸ رجب ۱۳۳۸ قمری و ۱۸‌آوریل ۱۹۲۰ در چهار صفحه بقطع وزیری بزرگ در مطبعه سنگی ( محمدی ) شیراز طبع و توزیع گردیده است. محل اداره: شیراز • مدرسه خیریه مؤید الملک. بهای بهارستان سالیانه ۴۰ داخله ۵۰ قران، خارجه ۲۰ روپیه. بهارستان روزنامه‌ایست هفتگی و مندرجات آن پس از درج مقاله اساسی در صفحه اول ( مقاله‌های اساسی در شماره‌های نمونه تحت عنوان بلشویزم در چند شماره منتشر شده است ) عبارت از اخبار ولایات تحت عنوان ( اخبار و اطلاعات ) و اخبار خصوصی در باره شهرستان‌ها که اداره روزنامه

از مخبرین دریافت کرده، می‌باشد. پس از آن اخبار ممالک اسلامی و سایر مما لک درج شده و صفحه آخر روزنامه مخصوص آگهی‌ها و دنباله مطالب قبل است. در روز نامه گاهگاهی اشعاری اثر طبع آقای نوبخت و سایر شعرای فارس درج شده که برای نمونه چند شعر از صفحه چهارم شماره ۶ سال دوم روزنامه نقل می‌نمائیم.

زلف را تاب مده روز مرا تار مکن
در سیه بختی من این همه اصرار مکن
 
خون ما را مطلب با دیگران عهد مبند
عهد ما را مشکن روی باغیار مکن
 
گو یدان نرگس بیمار که از بهر خدا
اینهمه خون بدل عاشق بیمار مکن
 

از روزنامه بهارستان منطبعه در شیراز فعلا نگارنده تا شماره‌های ۳۸ و ۴۰ آن را که یکجا در دوازده صفحه در چاپخانه سنگی محمدی شیراز طبع شده و در تاریخ ۱۲ قوس ۱۲۹۹ شمسی منتشر شده است در دست دارد.

روزنامه بهارستان در طهران- پس از انتقال اداره روزنامه بطهران بهارستان چنانچه فوقا اشاره کردیم از شماره ۱۸ سال سوم در طهران منتشر گردیده و در طول مدت انتشار در طهران با ارتجاع و زور جنگیده و از اینجهت هم روز نامه مکرر از طرف قوام السلطنه و دیگران توقیف شده است. منجمله یکمرتبه در سنبله ۱۳۰۱ است که خبر توقیف آنرا روزنامه ایران نوشته است.

بهارستان در طهران روی چهار صفحه بقطع بزرک چاپ شده و شماره ۸ سال ۵ آن در تاریخ شنبه ۱۷ رمضان ۱۳۴۱ قمری و شماره ۲۷ سال مذکور در تاریخ سه شنبه جمادی الاول ۱۳۴۲ قمری مطابق ۲۶ قوس ۱۳۰۲ شمسی انتشار یافته است. بهارستان در طهران هفته سه شماره روز‌های دوشنبه، چهارشنبه و جمعه منتشر می‌گردیده و روی یک صفحه اسم روزنامه (بهارستان) بخط نستعلیق بارنک قرمز و در صفحه دیگر بارنک سیاه چاپ شده و در هر دو صفحه اسم مدیر ( نوبخت ) در زیر نام روزنامه بخط ریز‌تری نوشته شده است. صفحه‌ای که در آن نام روز نامه بخط قرمز چاپ گردیده، مشتمل بر چهار ستون و عنوان هر ستون باز بخط قرمز نوشته شده است. ستون اول بعنوان ( مطالعات یومیه ) و مشتمل بر وقایع وحوادث روز است. ستون دوم بعنوان ( گذارشات دنیا ) و مشتمل بر حوادث جهان است. ستون سوم تحت عنوان ( نمایندگان ملت ) و مختص مذاکرات نمایندگان مجلس شورایملی است. ستون چهارم بعنوان ( اطلاعات بهارستان ) و مخصوص وقایع متفرقه است. سرمقاله روز نامه صفحه‌ایست که خصوصیات روزنامه در بالای آن قید گردیده و غالباً تند و حمله بسیاست داخلی و تجاوزات خارجیهاست. منجمله یکی از سرمقاله‌های آن ( شماره ۸ سال پنجم ) تحت عنوان ( آسمان پیمای انگلیس - آیا تجاوز از این بیشتر ممکن است!! ) نوشته شده و بدین عبارات شروع می‌گردد: ( رعایای ایران، رعایای صاحب بدبخت؟ رعایا ئیکه هنوز نمی‌دانند حکم فرمای ایران کیست و دولت ما یک حکومت مطلقه یا مشروطه یا ملوک الطوایفی است؛ بالاخره از ظلم انگلیس؛ از تجاوز انگلیس، از ظلم شیخ خزعل خان بتنک آمده و فریاد خود را بلند نموده و برضد شیخ خزعل شورش کرده اند» رویهمرفته روزنامه بهارستان علاوه بر و مقاله‌های تند و حساس دارای مطالب مفید و اخبار گوناگون و گاهی هم کاریکاتوریست بخصوص سبک مخصوص آن در جدا کردن مطالب بشرحیکه فوقا یاد‌آور شدیم، خیلی تازگی دارد. محل اداره در طهران خیابان چراغ برق و آبونه آن داخله ۷۰ قران؛ خارجه مساوی ۲۰ روپیه. تک شماره ۶ شاهی. از خصوصیات روزنامه اینکه اعلانات در تمام صفحات آن سطری دهشاهی است. از روزنامه بهارستان فعلا تا سال ششم که دارای شماره مسلسل ۲۶۲ و مورخ بتاریخ ۲۳ ذیحجه ۱۳۴۲ قمری مطابق ۴ اسد ۱۳۰۳ شمسی میباشد در دست نگارنده است. ‌

شرع احوال نوبخت

‌ نوبخت بعلت انتشار روزنامه بهارستان و چند مجله بنام‌های فکر آزاد، دنیای ایران و گل آتشین که از هر یک در محل خود جداگانه گفتگو خواهیم کرد؛ در تاریخ جراید و مجلات ایران موقعیت خاصی دارد و لذا مقتضی است که بتفصیل از شرح احوال او گفتگو نمائیم، نوبخت چه در دوران نامه‌نگاری و چه در حیات سیاسی خود مردی فعال و زرنک و باهوش بوده و از این جهت چه در سلطنت پهلوی و چه در اوائل آن و چه پس از وقایع شهریور، نام او در تاریخ معاصر زیاد آورده شده و مردم ایران بخوبی ویرا میشناسند. مجملی از آغاز زندگانی او از اینقرار است:

« نوبخت ابن محمد حسن شیرازی ابن محمد رفیع نوری مازندرانی ابر جهانی مهران داد. پدر مادرش ملا علی اصغر مجتهد خراسانی که امامت و وعظ مسجد گوهر شاد با او بوده و در اواخر عمر مسموم شده است مسقط الراس و مولد نوبخت شیراز. حکمت الهی و فلسفه را نزد سید علی وسید محمد هندی در نجف خوانده و ادبیات عرب را پیش شیخ عبدالرحمن کویتی که از مشایخ ادب عرب محسوب است و تا کنون متجاوز از یکصد سال از عمر او رفته است در عراق تحصیل نموده. نوبخت در سن ۱۸‌سالگی بخوبی زبان عربی را فرا گرفت بطوری که کتاب گلستان شیخ را شعر بشعر و نثر بنشر بعربی ترجمه کرد وغالب اشعار او در مجلات مصر از قبیل البیان والهلال طبع شده. منجمله از اشعار او قصیده ایست که در موقع جنک عمومی در تهییج ملل اسلامی بجنک سروده و حاوی یکصد و پنجاه شعر میباشد و در جریده (الهلال) اسلامبول طبع شده است. نوبخت پس از آنکه در سن ۱۲ سالگی از شیراز خارج شد، در اواخر جنک عمومی اول بموطن خود شیراز بازگشت و از این وقت است که دوران مجله و روزنامه‌نگاری و دست بکار تألیف نمودن وی شروع می‌گردد.

آقای نوبخت در نظم و نثر دارای تألیفاتیست که منجمله کتاب ( می‌تولوژی ) که آنرا کتابخانه مهدیه طبع نموده و دیگر کتاب ( ماوراء مدرسه ) که کتاب متنوع و نفیسی است. و کتاب‌های ( علم تربیت - علم روح - علم منطق ) که هر سه از طرف وزارت جنک طبع شده است. و ( تاریخ شاهنشاه پهلوی ) تاریخ مذکور از سوم حوت تا جلوس اعلیحضرت پهلوی و دارای تصاویر و کراور‌های ممتاز و عالی است. (بند نامه نوبخت ) این کتاب را آقای نوبخت خطاب به پسر کوچکشان در ترغیب حس وطن پرستی سروده و در سال ۱۳۰۶ شمسی در مطبعه مجلس در ده صفحه کوچک بطبع رسیده است. مهمترین آثار نظمی نوبخت ( شاهنامه نوبخت ) است که تاریخ ایران را از آخر سلطنت ساسانیان یعنی از جائیکه شاهنامه فردوسی ختم گردیده تا سلطنت اعلیحضرت پهلوی بنظم در آورده است. این کتاب بطرز شاهنامه فردوسی و بهمان رسیده است سبک و اسلوب سروده شده و در واقع جلد دوم شاهنامه فردوسی محسوب می‌شود. آقای حبیب الله نو بخت که در سال ۱۲۷۴ شمسی در شیراز متولد شده یکی از فضلای متجدد و شاعری زبر دست و در سیاست نیز مردی ماهر و پخته می‌باشد. وی پس از ترک روزنامه‌نگاری در تهران و عدم انتشار روزنامه بهارستان؛ از طرف وزارت فرهنگ پیشنهاد معلمی فلسفه در دارالفنون و تدریس ادبیات در مدرسه صنایع آلمان بایشان شد ولی نامبرده قبول نکرد و پس از آن مدت یکسال از طرف وزارت جنک به ریاست هیأت تحریریه مجله قشون انتخاب گردید در دوره ششم و هفتم از طرف اهالی کهکیلویه و بهبهان بنمایندگی مجلس انتخاب گشت و پس از ختم دوره هفتم بعللی از کار سیاست کناره گرفت تا اینکه وقایع شهریور پیش آمد و در دوره سیزدهم باز بنمایندگی مجلس انتخاب گردید. در این دوره وی از کسانی بود که با عقد پیمان با متفقین از طرف ایران؛ مخالف بود و از طرفداران جدی آلمان بشمار می‌رفت و عاقبت هم در اواخر جنگ جهانی دوم که از ایرانیان بدست انگلیسهار روس‌ها توقیف شدند وی نیز جزء متهمین توقیف گردید و با اینکه بعد از یکی دو سال عده زیادی از آن‌ها نجات پیدا کردند با وجود این نوبخت گرفتار بود و بالاخره پس از پایان جنک آزاد گردید. شرح فعالیت‌های سیاسی او در ایام جنگ دوم و تشکیل حزب کبود از موضوع گفتار ما خارج است و خوانندگان گرام برای اطلاع از آن می‌توانند به مقالات مسلسل آقای نامدار در روزنامه پیکار روز که عین آن‌ها در مجله خواندنی‌ها نقل گردیده مراجعه و مطالعه فرمایند. آقای نوبخت فعلا در قید حبات و از هر گونه فعالیت سیاسی و اجتماعی برکنارند. فرزندی از‌ایشان بنام دانش نوبخت مشهور است که مدتی روزنامه آفتاب را منتشر میساخت و از ایشان جداگانه در ذیل کتاب تاریخ جراید و مجلات ایران گفتگو خواهیم کرد.

( ۳۰۶ ) بهار شرق

روزنامه بهار شرق در سال ۱۳۰۳ شمسی بطور هفتگی در شهر مشهد تأسیس و منتشر شده است.

(۳۰۷) بهبهان

در تاریخ ششم خرداد ۱۳۰۴ شمسی امتیاز روزنامه بهبهان بمدیری (سید امان الله مقیم بهبهان ) در شهر بهبهان از تصویب شورایعالی معارف گذشته است.

( ۳۰۸ ) بهلول

روزنامه بهلول در طهران ابتدا بمدیر مسولی شیخ علی عراقی و بعد بمدیری (اسدالله خان پارسی) و از شماره ۱۱ بانطرف بمدیر مسولی (شیخ حسن) تاسیس و شماره ۵ سال اول آن در تاریخ شنبه ۱۶ ربیع‌الاول ۱۳۲۹ قمری در چهار صفحه به قطع متوسط و با چاپ سنگی منتشر شده است. بهلول روزنامه هفتگی بوده و معمولا صفحه اول و چهارم آن مخصوص کاریکاتور و صفحه دوم و سوم بد‌رج مطالب اختصاص داده شده. اسم روزنامه (بهلول) در صفحه اول و در زیر آن تاریخ انتشار و قیمت تک نمره و محل توزیع چاپ شده وجه اشتراک در اول صفحه دوم درج است. اسم مدیر روزنامه (اسدالله) در انتهای صفحه سوم درج است. بهلول در مطبعه سنگی (میرزا علی اصغر) بطبع می‌رسیده و محل توزیع آن که در حقیقت ادار ه روز نامه بوده (کاروانسرای خدائی حجره میرزا علی اکبر خان) است. قیمت اشتراک آن سالیانه در طهران شش قران. شش ماهه سه قران و ده شاهی. ولایات داخله بترتیب ده قران، شش قران ممالک خارجه سیزده قران، هفت قران تک نمره صد دینار صفحات کاریکاتور روز نامه رنگی و بالوان آبی؛ قرمز؛ وسبز است و بیشتر مربوط قضایای آغاز مشروطیت میباشد مثلا کاریکاتور شماره ۷ سال اول مورخ غره ربیع الثانی ۱۳۲۹ قمری مقایسه مطبوعات در زمان مشروطیت و در زمان استبداد است که این دو قسمت را مجسم نموده و زیر آن نوشته است ( باز همان آش و همان کاسه است ) مندرجات بهلول پس از درج سرمقاله که تحت عنا و بین ( فلسفه تنبلی ) و ( مکتوب مزدک از عالم برزخ) و غیره می‌باشد عبارت است از اشعاری تحت عنوان ( ادبیات ) و مطالبی بعنوان ( استخراج از کهنه مقویم بهلول ) واخبار و تلگرافات.

هما نقسم که قبلاً یاد‌آور شدیم صفحات اول و چهارم روزنامه بهلول مخصوص درج کاریکاتور است و در هر شماره یک قسمت از اوضاع را بوسیله کاریکاتور نشان داده است. منجمله از کاریکاتوری روز نامه کاریکاتوریست که در صفحه ۴ شماره ۱۱ سال اول چاپ شده و آن مربوط بوقایع یار محمد خان کرمانشاهی هنگام استبداد صغیر در تبریز است. در همین صفحه تصویر یار محمد خان در محبس خانه علاء الدوله و تبعید او در زمان مشروطه و رفتار اعظم الدوله کرمانشاهی در زمان استبداد و توقیف او در ایام مشروطه، دیده می‌شود. برای اطلاع از سبک مندرجات بهلول اشعاری را که بعنوان ادبیات در شماره ۱۶ سال اول چاپ کرده نقل می‌کنیم:

گویند که دسته زجهال
تا مثل زمان شاه مخلوع
خواهند حکومت نظامی
این ملت بی‌نوا تمامی
چون آل علی بدست شامی
باشند اسیر دست قزاق
برگردنشان نهد حکومت
مشروطه طلب کنند توقیف
بیواهمه رشته غلامی
هر جا بینند مرد نامی
بندند ابواب شاد کامی
در ضمن بفرقه دموکرات
بهلول‌گر این سخن پذیرد
فرضا که بوند چون بهائم
هر پخته ستایدش بخامی
بی مدرک این گروه عامی
خرخسته شود ز بی‌لگامی
عاقل نکند تصو ر ایزاک

نمونه از( کهنه مقویم بهلول ): احوال فلک اصلاحات دلالت دارد بر لایری بودن وزراء و گردن کلفتی امرا معمول شدن امتحان مسلکی در ادارات اضافه مواجب گرفتن دشمنان دموکرات هجوم از قحطی گریختگان بخوان یغما ولا ینحل ماندن معما، مباینت فعل با قول، رقابت رؤساء با فرعون وابوالهول؛ محبوس شدن بزرگان و میل آن‌ها با فروختن آتش در مملکت، ضدیت افکار اکثریت ملت با آراء اکثریت پارلمان...

روزنامه بهلول از روزنامه‌های فکاهی بوده و در آن ایام طرفدار و خواننده زیاد داشته است چنانچه تک شماره‌های آن همیشه بیش از قیمت معمول بفروش می‌رسیده است.

در نمونه‌های مختلفی که نگارنده از این روزنامه در دست دارد در حاشیه صفحه اول شماره پنجم سال اول آن مورخ شنبه ۱۶ ربیع الاول ۱۳۲۹ قمری، باخط جوهری نوشته شده این شماره پس از انتشار تماماً توقیف وصاحب خط اضافه کرده است که بز حمت زیاد این شماره را بدست آورده است. از اینرو جای آنرا دارد که مختصری از خصوصیات این شماره را نقل کنیم: کاریکاتور صفحه اول این شماره راجع بکارهای ( پیرم خان ) معروف و مشتمل بر دو قسمت می‌باشد، یک قسمت مربوط باصلاح ادارات دولتی بدست پیرم است و نامبرده در حالیکه عده‌ای را با شلاق بیرون می‌کند ( یالا یالا) قسمت دوم پیرم خان خطاب بعده نموده می‌گوید: (شما اینجا چه می‌کنید بیرون بروید بالا بیرون) بهلول چون روزنامه انتقادی و تند بوده از اینجهت چندین بار توقیف گردیده و هر نوبت پس از توقیف، فوق‌العاده بنام( فوق‌العاده بهلول ) منتشر می‌ساخته و مطالب خود را در آن چاپ می‌رسانده چنانچه یکمرتبه روزنامه بعلت قرمز بودن رنک کاریکاتور که علامت انقلاب بوده دو چار توقیف گردیده. این دفعه مطبعه و تمام کارگران مطبعه که در آن بهلول چاپ شده توقیف شده است بهلول در فوق‌العاده خود از این وضع شکایت می‌کند. چند شماره از این فوق‌العاده‌ها در دست است.

در سال ۱۳۴۱ قمری مدتی روزنامه بهلول بجای روزنامه آزادی منتشر شده و در شماره اول بعنوان مناظره بین بهلول و آزادی می‌نویسد بهلول می‌گوید من آمده ام و آزادی می‌گوید من بصورت بهلول آمده‌ام و حالا هر چه بخواهم می‌گویم. از بهلول بجای آزادی نگارنده تا شماره ۱۷ مورخ سه شنبه ۵ ربیع الاول ۱۳۴۲ قمری مطابق ۲۳ برج میزان ۱۳۰۳ شمسی را در دست دارد.

( ۳۰۹) بیان حقیقت

روزنامه بیان حقیقت در شیراز به مدیری آقای ( میرزا حسن خان دیانت ) ملقب به معاون دیوان، تأسیس و شماره اول آن در تاریخ ۲۷ ربیع الاول ۱۳۴۳ قمری منتشر شده است؛ روزنامه بیان حقیقت ابتدا هفتگی بوده و با چاپ سنگی در چهار صفحه بقطع بزرگ در مطبعه ( محمدی شیراز ) چاپ و منتشر شده است. پس از مدتی چاپ سنگی هفته سه بار نشر یافته است.

در سرلوحه روزنامه اسم روزنامه با خط نستعلیق و بالای آن ( هو المعین ) و در دو طرف خصوصیات روزنامه چاپ شده است. آبونه اشتراک سالیانه شیراز ۴۰ قران سایر نقاط ۴۵ قران • خارجه مقابل ۶ تومان. قیمت اعلان عمومی سطری ده قران آبونه سالیانه پس از قبول سه شمار دریافت می‌شود و هر کس از یک تا سه شمار قبول نمود مسول آبونه سالیانه است. محل اداره: شیراز خیابان ( دهنادی) مندرجات روزنامه پس از درج سرمقاله عبارت از اخبار طهران ومجلس واخبار شهرستان‌های تابعه شیراز و در صفحه چهارم مقالات مختلف و بقیه اخبار درج است. سرمقاله شماره ۲۴ سال سوم مورخ ۲۶ آبان ۱۳۰۶ شمسی تحت عنوان < گناه جنوبی چیست؟ - مقدرات ملت جنوب بدست کیست؟ ) نوشته شده است. و سرمقاله شماره ۴۴ سال دوازدهم مورخ ۱۲ دی ۱۳۱۵ شمسی بعنوان (استحکام قوه قضائیه کشوری) می‌باشد بیان حیقت تا سال ۱۳۱۷ شمسی هفته سه بار در ۲۴۰ شماره منتشر می‌شده است.

(۳۱۰) بیان واقع

روزنامه بیان واقع در سال ۱۳۰۵ شمسی در طهران بطور هفتگی تأسیس و منتشر شده است.

(۲۱۱) بیدار

روزنامه بیدار در حوت ۱۳۰۱ شمسی بمدیری عباس خلیلی مدیر روزنامه اقدام در طهران، بعوض روزنامه اقدام منتشر شده است؛ از روزنامه بیدار که پس از توقیف روزنامه اقدام بجای آن منتشر شده، بیش از چهار شماره نشر نشده و از طرف رئیس الوزراى وقت، مستوفی الممالك توقیف گردیده است. در شماره ۴۵ سال دوم روز نامه طوفان مورخ ۸ حوت ۱۳۰۱ راجع بتوقیف روزنامه بیدار اینطور می‌نویسد: <اقدام - بیدار. چهار شماره بیدار بجای اقدام منتشر و از طرف آقای رئیس الوزراء بدون مجوز قانونی توقیف شده ما که از هر حیث ضعیف هستیم فقط در محکمه و جدان با‌ایشان محاکمه خواهیم کرد. » نظیر آگهی مذکور در شماره ۲۰ نو بهار مورخ پنجشنبه ۱۰ حوت چاپ شده و در ذیل آن ( اقدام - بیدار ) امضا شده است برای اطلاع از شرح احوال آقای خلیلی بجلد اول کتاب کلمه اقدام مراجعه شود:

(۲۱۲) بیدار

در روزنامه ارژنگ، شماره ۲۸ سال دوم مورخ ۳۰ بهمن ۱۳۰۵، منطبعه اصفهان وصول روزنامه‌ای را بنام بیدار از مزار شریف افغانستان خبر داده است و‌ای نگارنده تا کنون بنمونه از این روزنامه دسترسی پیدا نکرده‌ام. شرح مسطور در روزنامه ارژنگ بدین قرار است: ( روزنامه بیدار ) گرامی روزنامه بیدار منطبعه مزار شریف افغانستان در این هفته باداره ما رسیده است ماطلوع این نامه شریف را تبریك میگوئیم.

(۳۱۳) بیداری

روزنامه بیداری در طهران، بمدیرى ( فتح الممالك ) در سال ۱۳۲۵ قمری، با چاپ سنگی منتشر شده است برون در کتاب مطبوعات و شعر فارسی ( ص ۵۷) در باره این روزنامه می‌نویسد: «من نمره اول و سوم این روزنامه را دارم و نمره اول آن در ۲۳ جمادى الثانى ۱۳۲۵ قمری منتشر شده است. هر شماره روزنامه در چهار صفحه بقطع ۷ در ۱۲ سانتیمتر و با چاپ سنگی و بخط نستعلیق می‌باشد. اشتراك سالیانه آن سی قران است. »

(۳۱۴) بیداری

روزنامه بیداری در شهر رشت بمدیری ( ح. جودت ) تأسیس و در ماه سوم سال ۱۲۹۹ شمسی منتشر شده است در شماره ۱۹ سال اول روزنامه اختر مسعود مورخ ۱۸ جوزای ۱۲۹۹ شمسی راجع بطلوع روزنامه بیداری اینطور نوشته است جریده شریفه بیداری که اسمی است با مسمی برای بیداری خواب رفته‌گان بغفلت بتازگی از افق مطبوعات گیلان طلوع و عالم مطبوعات را روشنی بخش گردیده> روزنامه مذکور ماهی سه مرتبه منتشر شده است.

(۳۱۰) بیداری

روزنامه بیداری بمدیر مسؤلی و نگارندگی ( سید محمد هاشمی ) در سال ۱۳۰۲ شمسی در شهر کرمان تأسیس و شماره ۱۷ سال اول آن در چهار صفحه بقطع کوچک و با چاپ سربی ( مطبعه سعادت کرمان) و در تاریخ شنبه ۲۰ محرم الحرام ۱۳۴۵ قمری مطابق ۸ مرداد ۱۳۰۵ شمسی منتشر شده است. روزنامه بیداری عنوان هفتگی و یا ماهیانه نداشته و بطور غیر مرتب هر چندی یکبار منتشر شده است. چنانچه شماره ۱۷ سال اول در سال ۱۳۰۵ شمسی و شماره ششم سال دوم آن در ۴ اردیبهشت ۱۳۱۰ شمسی انتشار یافته و نمره مسلسل این شماره ۷۵ است یعنی جمعاً در طول مدت هشت سال ۷۵ شماره از روزنامه منتشر گردیده است. محل اداره روز نامه ( مدرسه ملی )و عنوان تلگرافی ( جریده بیداری) و آبونمان روزنامه بدینقم شده است: یکساله کرمان ۳۰ قران؛ شهر‌های ایران ۳۵ قران؛ شهر‌های خارجه ۱۳ روپیه؛ شش ماهه بترتیب ۱۶ قران، ۱۸ قران، ۶ روپیه. تک نمره ۶ شاهی. در عنوان روزنامه، بیداری ( روزنامه طرفدار حکومت ملی و عظمت معارف) معرفی شده است.

مندرجات روزنامه پس از درج سرمقاله، اخبار محلی و مقالات مختلف می‌باشد برای نمونه قسمتی از سرمقاله شماره ۱۷ سال اول را نقل می‌نمائیم سرمقاله مذکور تحت عنوان ( من بگیرم عنان شه روزی * زنم از دست ظلم اینان داد ) و با ینقسم شر و ع میگردد: ( شهر یارا، تاجدارا؛ آیا خبرت هست که اینجا چه خبر شد، بیداد نمودند و زاندازه بدر شد. در ایالت کرمان قهرمانیت افراد حکمفرما قانون و طرفدار قانون ضعیف وضع برعلیه جمعی و بر له بعضی در میانه ضعفا پریشان پامال شدگان بی‌گناه ستمدید کان بی‌ملجاه و پناه روح واحد ملت به ضمون این چامه حکیم متونم است که بداندیش را روی نیکی مباد؛ که کردار نیکم ببد کرد باد. آری آری مجاهدت‌های ملت در راه تو فراموش نشدنی است طرفداری علاقمندان از خاطر‌ها نرود و از روز گار محو نشود. شاها؛ خسروا. خبرداری یا نه در ایالت کرمان جمعی از استبداد خویان را از زوایای خمود و یاس بیرون آورده در بهار آزادی بر گردن ملت سوار گردند... در سال ۱۳۱۰ شمسی بقسمیکه جراید آن تاریخ ضبط کرده علاوه بر روزنامه بیداری که بطور یومیه چاپ می‌شده و برای احتیاجات محلی کرمان و اعلانات ثبتی مربوط بآن ایالت بوده؛ یک شماره هم بنام هفتگی نشر شده که از حیث قطع وطبع و از جهت مطالب با یومیه فرق بسیار دارد بدین قسم که در هفتگی اعلان طبع نخواهد شد و برای هر گونه مطالب علمی و تاریخی و شرح حال رجال ومفاخر ایران و نظم و نثر و پادشاهان و اساتید سخن و آثار عتیق تحت عنوان‌های خاص و مشخص ستونی در آن منظور خواهد بود. (نگارنده تاکنون نمونه‌ای از بیداری هفتگی بدست نیاورده است ) سال ۱۳۱۵ شمسی مطابق هفتمین سال انتشار روزنامه بیداری بوده و در روزنامه بیان حقیقت منطبعه شیراز شماره ۴۴ سال دوازدهم مورخ ۱۲ دیماه ۱۳۱۰ شمسی بعنوان اخطار می‌نویسد: بعموم هموطنان اخطار می‌شود که بهمین زودی روزنامه بیداری منطبعه کرمان هفتمین سال خود را با مزایای بیشتری آغاز خواهد کرد. »

روزنامه بیداری تاپس از شهریور ۱۳۲۰ شمسی بطور روزانه هر نوبت ١٤٠٠ نسخه منتشر شده و قیمت هر شماره آن ۵۰ دینار وعده اعضای اداره آن ۷ تن بوده است.

آقای هاشمی

شرح زیر درباره آقای هاشمی مدیر روزنامه بیداری در شماره ١٦٠ سال ٤ اطلاعات هفتگی مورخ دوم تیرماه ۱۳۲۳ درج است که بعینه نقل مینمائیم :

آقای محمد شعری هاشمی پسر مرحوم حاج سید باقر تبریزی در آبان ۱۲۷۹ خورشیدی متولد شده و در دوازده سالگی کلاس نهم مدرسه سعادت کرمان را بیایان رسانیده و از سیزده سالگی شروع بتدریس نمودند و تحصیلات خود را در نزد اساتید بزرك و همچنین پدر خود ادامه داده و علوم ادبی ، منطق ، حكمت وطب قديم نيز تحصیل کردند وضمنا بتحصيل زبان انگلیسی و ترکی پرداختند. از سال ۱۳۰۲ خورشیدی روزنامه بیداری را در کرمان تأسیس نموده و این روزنامه هنوز منتشر میشود . آقای هاشمی در همین ایام ریاست دبیرستان ملی ) شهاب امروز ( وریاست انجمن شهرداری و عضویت شیر و خورشید سرخ و کمیونهای ملی خیریه و ریاست انجمن ادبی کرمان را داشتند. آقای هاشمی چند دوره است که نمایندگی کرمان را دارا میباشند »

آقای هاشمی در دوره پانزدهم مجلس شورایملی نیز سمت نمایندگی داشت و علاوه اداره روزنامه رسمی کشور بعهده ایشان بود و ما برمین مناسبت باز د و ذیل روزنامه رسمی کشور از ایشان گفتگو خواهیم کرد.

رو همرفته بیداری کرمان از روزنامههای قدیمی و در آغاز امر گرچه مرتب انتشار نیافته ولی از سال ۱۳۱۰ با نطرف بعلت اعلانات تبتی مرتب گردیده و یکی از روزنامههای خوب ولایات است.

(۳۱۹) بیستون

روزنامه بیستون در شهر کرمانشاه بمدیری آقای ( صدیق دفتر ) در اواخر سال ۱۳۲۵ قمری تأسیس و هفته دو مرتبه در مطبعه ( شرافت احمدی ) طبع و در هر نوبت ۵۰۰ نسخه از آن منتشر شده است. بیستون پس از مدتی تعطیل مجدداً در سال ١٣٠٤ شمسی بمدیری ( میرزا مهدی خان فرهپور ) در شهر مذکور تأسیس و مرتباً هفته سه شماره انتشار یافته است . شماره ۳۱ سال سیزدهم بصاحب امتیازی و مدیر مسؤلی ( مهدیخان فرهپور ) در مطبعه سربی ( شرکت سعادت کرمانشاه مؤسسه ١٣٤٣ قمری) در چهار صفحه بقطع بزرك چاپ شده و در تاریخ چهارشنبه ۱۳ مهرماه ۱۳۱۱ شمسی مطابق ٤ جمادى الثاني ١٣٥١ قرى منتشر گردیده است. محل اداره : کرمانشاه خیابان دولتشاه. قیمت اشتراك روزنامه بدین قرار است : سالیانه کرمانشاه ۵٠ ريال ششماهه ۳۰ ریال . سایر ولایات ۶٠ ريال و ٣۵ ريال از اعضاء معارف و محصلین نصف قيمت اخذ خواهد شد. تك شماره ۵۰ دینار پس از يك هفته يك ريال شعار روزنامه عبارت از تصویریست از حجاریهای بیستون که بشکل مستطیلی در عنوان روزنامه چاپ شده و در بالای آن اسم روزنامه ( بیستون ) نوشته شده است در دو طرف این تصویر این رباعی درج است : « در گوش کسانیکه بعشقند آزاد * هر لحظه از بیستون رسد این فریاد. * گرتیشه کین خورد بفرق فرهاد * زان تیشه بنای عشق گردید آباد.» شماره مسلسل نمره ۳۱ مذکور ۶۴۵ است که میرساند تا تاریخ فوق ۶۴۵ شماره منتشر گردیده است . مندرجات روزنامه بیستون پس از درج سر مقاله عبارت از مقالات مختلف اقتصادی و تاریخی و همچنین اخبار داخلی و تلگرافات خارجی و در صفحه چهارم اعلانات ثبتی و اعلانات ادارات و غیره است. در روز نامه بیستون مانند سایر جراید محلی قسمتی از قوانین و تصویبنامههای دولتی چاپ شده است.

روزنامه رهبر (ارگان حزب توده ایران) شماره مورخ سه شنبه ۳۰ فروردین ۱۳۳۵ شمسی تحت عنوان ( سی و یکمین سال تأسیس و انتشار روزنامه بیستون ) در باره این روز نامه چنین مینویسد: «می و یکسال قبل روزنامه بیستون بمدیریت آقای ابوالقاسم لاهوتى بعالم مطبوعات قدم گذاشت و از همان اولین شماره تمام نوشتجات خود را صرف بدست آوردن آزادی ایران و بیدار کردن تودههای زحمتکش غرب نمود . مدیریت این روزنامه پس از چندی بآقای مهدی فرهبور که از سربازان قدیمی و با شهامت آزادی ایران است واگذار شد. این روزنامه دایر چه در آغاز مشروطیت و چه در روز های قبل و بعد از کودتا حتى يك لحظه هم از وظیفه مقدس خود کوتاهی نکرد و در نهضت های چپی که مخصوصا بیست سال پیش در غرب آغاز شده بود پیشقدم و پرچمدار بود در زمان دیکتاتوری سیاه رضا خان بحكم اجبار تعطیل شد و بلا فاصله پس از وقایع شهریور و شروع نهضت مشروطیت سوم ایران باز پرچم مبارزه آزادیخواهان غرب و ا بدست گرفت در آبانماه ۱۳۲۵ رسماً بصورت ارکان شورای متحده ایالتی کارگران غرب بیرون آمد و اکنون مدت ٦ ماه است که با انتشار روزانه این وظیفه مقدس ر کمال خوبی انجام میدهد سه ماه قبل برای استفاده جوانان بصورت هفتگی نیز انتشار یافته و مورد استقبال عموم جوانان روشنفکر غرب قرار گرفته است. ما سی و یکمین سال روزنامه بیستون را بآزادیخواهان و زحمتکشان غرب تبريك گفته و موفقیت مدیر با شهامت و دلیر آنرا خواهانیم . »

این بود نظريه يك روزنامه دست چپ نسبت بروزنامه بیستون . و اما در باره سال تأسیس روزنامه که آنرا سی و یکسال قبل دانسته ظاهر آتا اندازه اشتباه میباشد و صحیح همانست که ما در ابتدای شرح این روزنامه نوشتیم.

آقای مهدی فرهبور پس از سوء قصدی که در که در در ۱۵ بهمن ماه در دانشگاه نسبت با علیحضرت همایونی بعمل آمد و حزب توده ایران منحل گردید و سران آن گرفتار شدند نامبرده نیز بگناه عضویت حزب و اخلال بر علیه امنیت کشور ؛ پس از محاکمه در محکمه نظامی بدوی کرمانشاه محکوم به پنج سال حبس گردید ولی دادستان بعلت کمی مجازات ومتهم بواسطه زیادی مجازات صادره اعتراض نمود و بمحكمه تجدید نظر احاله گردید.

(۳۱۷) بيضاء

روزنامه بیضاء در شهر بروجرد با چاپ ژلاتین در سال ۱۳۲۷ قمری منتشر شده است . در شماره ٤٤ سال اول روزنامه زاینده رود منطبعه اصفهان ، مورخ چهار شنبه ۲۲ شهر ذیحجه ۱۳۲۷ قمری از قول خبرنگار خود از بروجرد در باره روز نامه بیضا اینطور مینویسد : « جریده بنام بيضاء در بروجرد با ژلاتین طبع و نشر میشود و چون نشر معارف کاملا بوجود مطبعه موقوفت جناب آهیاسی تاجر رناسی اصفهانی محض خدمت بمعارف در مقام بر آمده كه يك مطبعه باسمه بانجا بیاورند و از اصفهان از عالیجاه آقا میرزا حسين مدير مطبعه فرهنك خواسته اند كه يك مطبعه بروجرد برده مشارالیه مطبعه را مهیا نموده بجهت تعلیم و آموختن صنعت طباعی همراه می رود و چندی را در آنجا اقامت خواهد نمود ما هم در مرغوبی آن مطبعه سفارش و تأکید بسیار نموده ایم و امید وارم دار الطباعه صحیحی در آنجا مر تب شده عالم مطبوعات را رونقی تازه حاصل نماید . »

شرح فوق خلاصه از تاریخچه تأسیس مطبعه در شهر بروجرد است ولی نگارنده دیگر اطلاعی ندارد که مطبعه مذکور در بروجرد دائر شده یا نه و آیا روزنامه بيضاء بالاخره بمطبعه برده شده است یا نه ابر آیندگان است که این قسمت را روشن نمایند. و نیز در روزنامه انجمن اصفهان مورخ شنبه ۱۸ شهر ذيحجه ۱۳۲۷ قمری در ضمن اخبار چنین مینویسد : « الحمد لله در این هفته از معارف پروری اهالی بروجرد امیدواری حاصل که با عدم تهیه اسباب جريده باسم بيضاء بچاپ ( جلاتين ) منطبع گردیده و ملاحظه شد تبریک میگوئیم و از اولیای امور استدعا میکنیم که عطف توجهی بطرف بروجرد نمایند . »

(۳۱۸) بیطاری

مجله بیطاری در طهران بصاحب امتیازی و مدیری ( مرتضی ) تأسیس شماره اول آن در تاریخ اول برج حوت مطابق یکشنبه ١٦ ربيع الثاني ١٣٣٤ قمری با چاپ سربی در ۲۲ صفحه بقطع كوچك منتشر شده است. شماره اول مجله در مطبعه سربی ( برادران باقر زاده ) طبع گردیده است. طرز انتشار مجله چنانچه درروی جلد شماره اول ثبت شده اول و پانزدهم هر برج بوده ولی این ترتیب در شمار های سوم و چهارم که یکجا انتشار یافته رعایت نگردیده و دو شماره اخیر در تاریخ سه شنبه اول اور مطابق ۲۹ جمادی الثانی ١٣٣٤ قمری انتشار یافته است.

محل اداره در شماره اول ( خیابان ناصر يه كتاب خانه فرهنك ) و در شماره های دیگر ( خیابان ناصر به مرکز توزیع جراید ) تعیین گردیده . قیمت اشتراك واعلانات مجله بدین قرار است: سالیانه ٢٤ قرآن. ولايات ٢۶ قران . ششماهه ۱۲ قران و ۱۵ قران ، اعلانات در صفحات مجله سطری دو قران و در پشت جلد مجله سطری یکفران قيمت تك شماره ۱۰ شاهی است.

در پشت جلد بالای اسم مجله این شعر شیخ سعدی: غرض نقشی است کزما باز ماند که هستی را نمیبینم قاتی بعنوان شعار مجله چاپ شده مندرجات مجله طاری چنانچه از اسم آن نیز پیداست مربوط بهداشت حیوانات و طرز تکثیر و تربیت و طرق جلوگیری از امراض و علاج حیوانات میباشد و روی جلد مجله بدينقسم معرفی شده است :« این مجله در شعب مختلف علم بيطاری (۱) در طرق تکثیر و تربیت وحفظ الصحه حيوانات اهلی که یکی از مهمترین منابع ثروت مملکت ایران است (۲) در فواید فلاحتی وزراعتی و تجارتی که از آنها حاصل میشود و راه ازدیاد آن فواید (۳) امراض حیوانات اهلی وطرق جلوگیری و علاج آنها (٤) در نظارت لحوم و لبنیات گفتگو میکند و نیز در جزء آخر هر شماره برای آنکه دماغ خوانندگان از قرائت مطالب علمی زیاد خسته و کسل نگردد شرح حال يك يا چند از حیوانات عجیب و غریب روی زمین نگاشته میشود .»

برای اینکه خوانندگان از نوع مطالب مجله اطلاع حاصل کنند بهتر آنست فهرست مندرجات شماره اول و دوم مجله را بعينه نقل نمائهم. فهرست مندرجات شماره اول : د امتحان اسب برای خرید دستور نعل بندی مرض كتو در اسب ، مرض سوء هضم نفخی گاوان. آبله مرغان. شرح حال فیل . > فهرست مندرجات شماره دوم فواید تکثیر و تربیت حیوانات اهلی. بيطار کیست . اصطبل . طويله . طویله اسبان تشخيص تب حیوانات و گذاردن درجه تب. بقيه شرح حال فیل » لازم است یاد آور شویم که تحت عنوان ( مدارس بیطاری ) تاریخچه جامعی از مدارس بیطاری در خارج و در ایران ذکر شده که دنباله آن بشمارههای سوم و چهارم نیز کشیده شده و در محل خود تاریخچه مفید و جامعیست.

درباره علت انتشار و پیدایش مجله بیطاری شرحی بقلم مدیر مجله در شماره اول ذکر شده که در حقیقت مقاله افتتاحی مجله بشمار میرود. در مقاله مذکور که شش صفحه مجله را فرا گرفته، چهار صفحه اول آن مخصوص حمد و ستایش بار يتعالى و درود بر محمد و آل اوست و چون در نقل این قسمت چندان مفید فایده نبود از آوردن آن صرفنظر کرده بنقل بقیه مقاله که راجع بعلت انتشار مجله میباشد اكتفا مينما ليم اينك بقيه مقاله افتتاحی مجله بیطاری :

«... باری با همه بیمایگی بمفاد مالا يدرك كله لا يترك كله از علم بحكم ضرور اشاره ای رفت و حال عنان کلام را بوی حقیقت مرام معطوف داشته معروض میدارم در این عهد سعادت مهد که وطن عزیز محبوب در عداد دول قانونی محسوب و پدر تاجدار فرزندان ایران نقاوه سلاطین کیان منتخب ملوك باستان خسرو عادل سحاب وائل ؛ ماحی اساس ظلم و شر ، حامی شریعت فخر بشر مشيد قوانین مشر و طیت ، مهد قواعد بشریت. شهنشه احمد آنکو کز عدالت * ختیم آمد چو احمد بر رسالت.

ابد عشيه وايد جشیه از بذل توجهات ملوکانه و عنایات خسروانه در حق رعایای خود دریغ نفرمایند . پس بر هر يك از افراد ایرانیان شاه پرست وطن دوست ترین فریضه است که که این عصر ستوده حصر را مغتنم شمرده و بمصداق تا که دستت میرسد کاری بکن در زیر سایه هما پایه این سایه یزدان بر حسب قدرت و امکان از تقديم خدمات شايان و اهتمام در تعمیر وطن وانتشار معارف و تنویر اذهان انی تغافل روا ندارند تا مگر ایران زمین که قطعه از مشرق دنیا است مجدداً بصورت و معنى محل اشراق | نفس و آفاق شود و آب رفته بجو باز آید و باشد که بتدابیر علمی و عملی ساحت فلك مساحت این سرزمین جواهر خیز گوهر بیز دوباره رشك روضه برین گردد.

لذا این بنده هیچ نیرزنده که از تحصیل و فراغت از علم شریف طب انسانی نیز سالیان دراز در تحصیل علم بیماری که از سوء اقبال در سوابق ایام گروهی از مردمان جاهل بازیچه دست خود قرار داده بودند رنج فراوان برده و تجارب وافیه نمایان بدست آورده ام بر آن شدم که نمونه از معلومات خود را که نتیجه زحمات و اطلاعات مشاهیر دانشمندان مغرب زمین است در هر يك ماه در مجله با مواد و فقرات منظمه به زبانی ساده و نزديك بفهم هوام در شعب مختلفه علم شريف بيطاری نگاشته و امراض مسریه و مزمنه انواع حیوانات اهلی را یگان یگان بیان کرده و اسباب آنها را نشان داده و معالجات قطعیه و دوای برء الساعه آن امراض مهلکه را شرح داده و نیز جهت تربیت و تکثیر و نظارت لحوم و لبنيات آنها دستورات کافیه نویسم و بعلاوه همیشه در جزء اخیر هر شماره شرح حال يك يا چند از حیوانات غیر اهلی غریب و عجیب روی زمین را داده تا دماغ قارئین محترم از خواندن مطالب علمی زیاد خسته و کل نگردد و برای استحضار کامل آنان عرض میکنم که در طی نگارش این مجلات هیچگاه در مطالب سیاسی که خارج از شیوه و مقصد اصلی ماست مداخله نکرده و سخن نمیرانم و رجای واثق چنان است که بتقدیم این خدمت هموطنان عزیز را از خواب غفلت بیدار سازم و مسلمانان حقیقت شمار دانند که محافظه حیوانات بیگناه بی زبان و استخلاص آنان از امراض و اوجاع فراوان علاوه در ازدیاد و تکثیر نسل آنها و فزونی ثروت مملکت در يوم الحساب نیز در حضرت رب الارباب شامل اجر جزیل و ثواب جمیلند .»

مجله بیطاری پس از توزیع چند شماره بعلل چندی منجمله پيش آمد جنك بين الملل اول و گرانی کاغذ و غیره دیگر چاپ و منتشر نشده است. نگارنده چنانکه قبلا یاد آور شدم تا شماره چهارم مجله را در دست دارد و شاید پس از این شماره یا اصلا دیگر منتشر نشده و یا اگر هم شده باشد بیش از یکی نبوده است.

مرتضی - گفتیم مدیر و صاحب امتیاز مجله آقای (مرتضی ) است که در آن وقت رئيس دائره صحيه قصاب خانه بوده است . این آقای مرتضی همان ( دکتر مرتضی گل سرخی ) است که بعداً از اعضای عالیرتبه وزارت کشاورزی گردیده و مدت چند سال هم مجله فلاحت را منتشر نموده است.

دکتر گلسرخی دو جلد کتاب منام ( كتاب فلاحت ) تأليف و منتشر نموده که جلد اول آن در سال ۱۳۱۵ و جلد دوم که بدستور جناب آقای حكمت وزیر فرهنك و آقای احمد عدل كفيل كل فلاحت تأليف شده ؛ در سال ۱۳١۶ منتشر شده است. از تألیفات دیگر آقای دکتر گلرخی کتاب ( علاج الطير ) در حفظ الصحه علاج امراض طيور اهلی است که در سالهای سابق بطبع رسیده است.

دکتر گلسرخی اکنون چند سال است رخت از جهان فانی بربسته و بعالم باقی شتافته است . برای چاپ شرح حال نامبرده چند کاغذ بفرزند آنمرحوم که در ورامین طهران بخدمات دولتی اشتغال دارد نوشته شدولی تا کنون پاسخی نرسیده و لذا شرح حال ایشان درج نگردید.

(۳۱۹) بیطرف

روز نامه بیطرف در طهران بمدیری ( حسین خان ) تأسیس و منتشر شده است متأسفانه نگارنده با تمام کوشش و جد و جهدی که نموده تا کنون نمونه از این روز نامه بدست نیاورده و لذا توضیح زیادی در باره آن نمیتوانم بدهم . فقط بنقل تقريظي که در شماره ٤ سال ۱۱ چهره نما مورخ غره ربیع الثانی ۱۳۲۲ قمری نوشته شده اکتفا مینمایم. متن عبارت تقریظ این است: گرامی روزنامه بیطرف منطبعه طهران اثر خامه دانشمند زمانه فاضل امجد یگانه ) میرزا حسین خان ( این مجله از مزایای فائقه قدرت قلم مدیر مالی ضمیرش عبارت از ۲۰ صفحه بورقه نیم ورق نصف بفارسی نصف بفرانسه و گاهی باقتضای وقت قسم فارسی او زیاد تر از فرانسوی میگردد و بمناسبت وقت و مقام مصور و کلیشه برخی مرتسم میگردد و این نخستین روزنامه ایست در وطن عزیز ما بفارسی و فرانسوی توأم انتشار مییابد ۲۰ لازم است یاد آور شویم که برای رفع احتمال که این آقای حسین خان همان آقای پرویز مدیر کتابخانه طهران باشد، نامه پایشان نوشتم و ایشان در پاسخ نامه مذکور اظهار بی اطلاعی نموده و نوشتند تا کنون روزنامه باین اسم نشنیده بودم .

(۳۲۰) بين النهرين

روزنامه بین النهرین در سال ۱۳۰۲ شمسی در طهران بطور هفتگی تأسیس و منتشر شده است .

(۳۲۱) پارس

مجله پارس صاحب امتیازی و مدیری ) لاهوتی ) و مدیر مسؤلی ( جلال انسی) شهر اسلامبول تأسیس و در دو قسمت بفارسی و فرانسه منتشر شده است . در دبیر بخش فرانسه مجله ( علی نوروز ) است . پارس مجله ایست ادبی و ماهی دوبار منتشر میشده شماره سوم سال اول آن در اول خرداد ماه پارسی ٥١٤٥ باستانی مطابق هنده ۱۲ رمضان ۱۳۳۹ قمری و شماره ٤ آن در ۲۸ رمضان سال مذکور ، با چاپ سر بی و ۳۲ در صفحه بقطع وزيرى كوچك انتشار یافته است . آدرس مجله : استانبول قوطی پست نمره (۱۰۳) و محل اداره آن جاده ابو السعود نمره ۷۵ مطبعه نجم استقبال قیمت اشتراك : يكساله خاک عثمانی ( ٤٠٠ ) غروش ، ایران ٤٠ قران ؛ ممالك سائره ۴۰ فرانک فرانسه. شش ماهه ۲۲۵ غروش. ۲۲٫۵ قران؛ ۲۲٫۵ فرانک تک شماره ۲۰ فروش ۱۰ قران و نیم؛ ۲ فرانک.

همانقسم که یاد‌آور شدیم مجله پارس در دو قسمت فارسی و فرانسه نوشته شده و مندرجات قسمت فارسی با قسمت فرانسه متفاوت است برای اطلاع از نوع مندرجات مجله فهرست هر دو قسمت فارسی و فرانسه را از شماره سوم و چهارم نقل می‌نمائیم:

فهرست مندرجات شماره سوم: کمالی. (مهر اسپند) قرن بیستم (کمالی) حکایت (لاهوتی) در توصیف حکام جور (ادیب الممالک) منظومه (ح) غزل (لاهوتی)

بخش فرانسه: هم قلمان ما. آزادی زبان شعرای ایرانی ( علی نوروز ) افسانه (ح. مقدم) ترجمه غزل لاهوتی (نقاب لازم نیست) علی (نوروز). فضولی (میرزاحسن)

فهرست مندرجات شماره چهارم ایران و ادبای آن (لاهوتی) روزه و رمضان (شوریده) غزل (توحید) عرق ایرانی (فیلسوف رضا توفیق). دل آرام ندارد (شوریده) چه توان کرد (لاهوتی)

بخش فرانسه: چند شاعر‌امی (علی نوروز) ترجمه مقاله مهر اسپند راجع به (کمالی) پر چانگی (میرزا حسن) ترجمه غزل لاهوتی (هر چه بادا باد) (علی نوروز) فضولی (میرزا حسن)

فهرست مندرجات و سایر خصوصیات روی یکطرف جلد مجله بزبان فارسی و روی طرف دیگر بزبان فرانسه است مجله پارس از لحاظ کاغذ وطبع و پشت جلد بسیار زیباست. برای نمونه اشعار زیر را از شماره چهارم مجله اثر طبع لاهوتی نقل می‌نمائیم این اشعار تحت عنوان (چه توان کرد) است:

چه توان کرد

با این همه بی‌مهری جانان چه توان کرد
جان است و مکدر شده ماجان چه توان کرد
 
آنجا که بود صحن چمن خانه صیاد
جز گریه بمرغان گلستان چه توان کرد
 
از گندم خال تو بجز فتنه ندیدیم
شیطان جنان است؛ بشیطان چه توان کرد
 
با هجر و تهی دستی و بیماری غربت
جز ریختن اشک بدامان چه توان کرد
 
جمعند میو مطرب و ساقی همه اما
اما با دوری از آن زلف پریشان چه توان کرد
 
زود است که بنیاد مرا برکند از بیخ
با جوشش این دیده گریان چه توان گرد
 
ویران‌تر از ایران بود امروز دل من
ای وای باین خانه و پسران چه توان کرد
 
دانم که خیانت بوطن راه ترقی است
اما جلوگیری وجدان چه توان کرد
 
گفتی بچه روشیخ دغل منکر عشق است
قربان تو با مردم نادان چه توان کرد
 
گیرم که اجل رحم برنجوری من کرد
با سختی آن ناوک مژگان چه توان کرد
 
ناموس زلیخای وطن هر که نگه داشت
یوسف صفت افتاد بزندان چه توان کرد
 
لاهوتی ماره بدر یار ندارد
چون نیست هوادار رقیبان چه توان کرد
 
استانبول- ۱۰ رجب ۱۳۳۹. لاهوتی
 

(۳۲۲) پارس قدیم

آقای حسین مجاهد مدیر روزنامه بهار ایران منطبعه شیراز ؛ در سال ۱۳۱۳ شمسی موفق بدریافت امتیاز مجله بنام پارس قدیم گردید ولی گویا مجله مذکور در آن تاریخ منتشر نشده بعدا در سال ۱۳۳۱ شمسی در شیراز منتشر گردیده است. ( شرح مذکور از نامه ایست که آقای مجاهد باين جانب نوشته اند )

(۳۲۳) پارسنامه

آقای حسام الدین بازارگاد مدیر روزنامه خورشید ایران و مجله بازارگاد در ضمن تاریخچه و حیات سیاسی روزنامه خورشید ایران ( شماره دوم ٤ شنبه ۱۷ تیرماه ۱۳۲۱ شمسی ) اشاره بروزنامه پارسنامه نموده که خود ایشان در شیراز منتشر نموده و شماره اول آن در خرداد ١٣٠٤ شمسی نشر یافته است . عین عبارت ایشان این است : « خورشید ایران بواسطه کاریکاتور مهدی که در شماره ۲۱ شهریور ماه ۱۳۰۲ درج کرده بود از طرف امیر لشگر ایرم فرمانده جنوب توقیف گردید. پس از نه ماه توقیف روزنامه پارسنامه را در خرداد ١٣٠٤ بجای آن دائر کردیم .» از شرح مذکور معلوم میشود پارسنامه پس از توقیف خورشید ایران منتشر شده و چون خورشید ایران در تاریخ ۲۸ مهرماه ۱۳۰۴ از توقیف خارج گردیده قهر آدیگر پارسنامه انتشار نیافته است

(٣٢٤) پارسي

روزنامه پارسی در سال ۱۲۹٤ شمسی در طهران بطور پانزده روزه تأسیس و منتشر شده است.

(۳۲۰) پازارگاد

در فروردین ۱۳۰۵ شمسی شورایعالی فرهنگ امتیاز مجله بازارگاد را در شیراز بمدیری آقای (میرزا بهاء الدین حسام زاده) تصویب نموده و این مجله که بطور ماهیانه چاپ شده در بهمن ماه سال ۱۳۰۵ شمسی شروع بانتشار نموده است و تا سال ۱۳۰۶ شمسی جمعاً شش شماره از آن نشر گردیده است .

پازارگاد مجله ماهانه ادبی؛ علمی و اجتماعی و حاوی مندرجات سودمندی بوده است. و پس از توقیف روزنامه خورشید ایران در شیراز، برای آخرین بار « از روزنامه خورشید ایران و تاریخچه مفصل و توقیفهای متوالی آن در محل خود گفتگو خواهیم کرد. » مجله بازارگاد منتشر شده است. آقای بهاءالدین پازارگاد ، مدیر مجله ؛ در این باره مینویسد : « پس از تعطیل خورشید ایران مدت یکسال مجله ماهیانه ادبی و علمی و اجتماعی بازارگاد را با قطعی مناسب و حاوی مندرجات سود مند نشر دادیم و پس از آن یکباره دم فرو بسته گوشه گرفتیم و بقیه عمر را بتدريس وتعليم و تألیف و ترجمه کتب پرداختیم وغالباً وقت را در کنج کتابخانه گذراندیم و بانيتى باك و احساساتی سرشار گامهایی در راه تربیت جوانان و ابناء وطن برداشتیم .»

در حقیقت با تعطیل مجله بازارگاد دوران جریده نگاری آقای حسامزاده پایان یافته تا پس از شهریور ۱۳۲۰ که مجددا روزنامه خورشید ایران را برای بار دوم در طهران منتشر ساخته اند.

آقای پازارگاد علاوه بر نشر روزنامه و مجله کتبی نیز تألیف و منتشر نموده که بذکر بعضی از آنها میپردازیم :

۱ - سرود ورزش این کتاب مجموعه سرودهای وطنی و ورزشی و منظومه ای قطعه است دارای بیست سرود راجع بترغیب وطن پرستی و علم میباشد . کتاب مذکور در آذر ۱۳۰۹ شمسی در مطبعه خاور در ۱۲ صفحه بستی چاپ شده است. ۲- میکروسکوپ و میکروسکوپی . این کتاب در تاریخ و شرح میکروسکوپ و طرز استعمال و نگاهداری و استفاده از آن با خلاصه از اصول علم ميكروب شناسی است کتاب مذکور در چاپخانه خاور در تیرماه سیصد و ده در ۲۲۲ صفحه پستی طبع شده است.

۳- تعلیم و تربیت پیشاهنگی ؛ این کتاب در سال ۱۳۱۰ شمسی در مطبعه هزار شیراز در ۷۲ صفحه پستی چاپ شده است ۴- تحليل ماده وقوه . کتاب مذکور در سال ۱۳۱۰ شمسی در مطبعه سیروس در ١٠٦ صفحه پستی طبع گردیده است . شرح احوال آقای بازارگاد را در حرف ( خ ) کلمه خورشید ایران بتفصیل خواهیم نوشت و در اینجا بچاپ عکس ایشان قناعت مینمائیم .

(۳۲۶) پایتخت

برون در کتاب مطبوعات و شعر فارسی ( ص ٥٧) راجع باین روزنامه مینویسد روزنامه هفتگی پایتخت با چاپ سنگی در سال ۱۳۲۹ قمری در طهران منتشر شده است»

(۳۲۷) پاینده

در سال ۱۳۱۱ شمسی مجله پاینده در طهران بطور هفتگی تأسیس شده است لازم است یاد آور شویم که این مجله هیچگونه ارتباطی با آقای ابوالقاسم پاینده مدیر محترم مجله صبا ندارد .

(۳۲۸) پرتو

پرتو در بدو تأسیس بصورت مجله ادبی هفتگی بوده و شماره اول آن در سنبله ۱۳۰۱ شمسی مطابق محرم ١٣٤١ قمرى منتشر شده است : مجله پرتو بمدیری و نگارند گی آقای (میر محمد علیخان واله خراسانی) و سردبیری آقای ( میرزا سعیدخان نفیسی) روزهای شنبه و پس از مدتی روزهای دوشنبه انتشار یافته و مندرجات آن عبارت از يك سله مقالات شیرین و آثار اغلب از نویسندگان طهران بوده است.

پرتو تا عقرب ۱۳۰۱ بصورت مجله هفتگی انتشار یافته و پس از آن تبدیل بروزنامه شده هفته سه بار نشر یافته است. در شماره ۷ دوره پنجم توبها و منطبه طهران مورخ سه شنبه ١٥ عقرب ۱۳۰۱ شمسی راجع بطلوع روزنامه پرتو اینطور مینویسد : « مجله ادبی پرتو که قبل از نشر نوبهار هفتگی منتشر میشد اکنون بمدیریت و نگارندگی آقای میرزا محمد علیخان واله خراسانی که یکی از شعرای جوان و دانشمند محسوب میشوند هفته سه بار با قطعی مرغوب طبع و نشر میشود . »

ولی ظاهرا تا قوس سال مذکور انتشار روزنامه پرتو صورت تحقق پیدا نکرده است زیرا در روزنامه ایران مورخ ١٦ قوس ۱۳۰۱ شمسی باز اینطور اعلان کرده « پرتو از هفته آتیه روزهای دوشنبه و چهار شنبه در چهار صفحه منتشر خواهد شد.

دانشمند گرامی آقای سعید نفیسی سردبیر روزنامه پرتو در پاسخ پرسش این جانب راجع بروزنامه مذکور و مدیر آن اینطور مینویسند : « روزنامه پرتو در شهریور ماه ( سنبله ) ۱۳۰۱ تاسیس شد و بنا بود نخست روزنامه هفتگی ادبی با شد بهمین جهت من متصدی آن شدم و تا سه شماره را چاپ کردم و چون از شماره چهارم يبعد مدیر آن روزنامه را بسیاست کشاند من از آن تعهد آزاد شدم و در این صورت تنها سه شماره اول آن را من تدوین و چاپ کرده ام . »

آقای سعید نفیسی در همین نامه درباره میرزا محمد علی واله مدیر روزنامه پرتو چنین مینویسند : « میرزا محمد علی واله مشهدی از شعرای متوسط آن زمان بود و در انجمن ادبی دانشکده با ما معاشرت داشت و سرانجام در وزارت راه مشغول کار شد و در ١٣١۵ جزو متهمین وزارت راه دستگیر شد و در زندان در همان روزهای اول استنطاق از ترس جان سپرد . »

از جریده پرتو تا شماره ۱۸ مورخ ۲۸ قوس ۱۳۰۱ شمسی در دست است.

(۳۲۹) پرچم آزادی

در آذر ۱۲٠٤ شمسی شورایعالی فرهنگ امتیاز روزنامه پر چم آزادی را در شیراز بمدیری ( میرزا محمود خان شیرازی ) تصویب نموده ولی بقراریکه در سالنامه ١٤ - ١٣١۵ فارس ضبط کرده انتشار آن در سال ۱۳۰۰ شمسی بوده است . آقای میرزا محمودخان علاوه بر این روزنامه روزنامه اسمان و مجله خاور را نیز منتشر نموده اند برای اطلاع از شرح حال ایشان رجوع شود بجلد اول کتاب کلمه ( اسمان ) .

(۳۳۰) برساد

در تاریخ چهارم قوس ۱۳۰۳ شمسی امتیاز روزنامه پرساد بمدیری آقای (کسی استوان) در طهران از تصویب شورایعالی معارف گذشته است. در شماره چهارم سال بیستم روزنامه جارچی ملت مورخ تیر ماه ١٣٠٦ شمسی شرح احوال آقای کی استوان صاحب امتیاز و مدیر روزنامه پرساد را اینطور نوشته است: «دانشمند معظم و نویسنده معروف آقای کی استوان نماینده مجلس شورا یملی منتخب بندر پهلوی که در مسائل اجتماعی و خدمات دولتی و وطن پرستی همیشه از مبارزین بوده . تمام دوره پنجم مجلس را بسر برده و در مجلس موسسان عضویت داشته و ار آغاز مجلس ششم نیز نماینده هستند - ایشان در اوقات اولتیماتوم دولت در سن بایران ( سال ۱۳۲۹ قمری ) بر حسب یادداشت سفارت تزار بوزارت امور خارجه جزو سیاسیون ملی تبعید گردیدند. برای تاریخچه ایشان این بس که ثروت بلند وی در خدمت بوطن بر باد رفت و هنوز در زیر بار قروضند . »

(۲۲۱) پرو

روزنامه هفتگی پرو در شهر کرمانشاه بمدیری ) میرزا حيدر ولد آقا غلام رضا ملقب بمظهر ( تاسيس و در ذیقعده ۱٣٤٦ قمری طلیعه آن منتشر شده است. روز نامه مذکور هفتگی و فکاهی بوده و در شماره ۷ و ۸ مجله دعوت اسلامی منطبعه کرمان شاه مورخ شوال و ذیقعده ١٣٤٦ قمری در باره این روزنامه مینویسد : « از جمله جراید محلی جریده شریفه پر و است که طلیعه آن روح بخش این محیط گرد بد . تبریکات صمیمانه خود را خدمت آقای مظهر مدیر محترم آن نامه نامی تقدیم میداریم . » با اینکه طبق فهرست امتیازات سال دوم مجله تعلیم و تربیت صدور امتیاز روزنامه پر و در ٢٦ تیرماه ١٣٠٤ شمسی از شورایعالی فرهنگ بوده ولی نشر روزنامه تا سال ١٣٠٦ بتأخير افتاده است نگارنده تاکنون نمونه ای از این روزنامه بدست نیاورده است.

(۳۳۲ ) پروانه

روزنامه پروانه در شهر اصفهات بصاحب امتیازی ( سید حسن مومن زاده ) و مدیر مسؤلی مرحوم (وحید) تأسیس و شماره اول آن در تاریخ ۷ شوال ۱۳۲۸ قمری منتشر شده است. پروانه روزنامه ایست هفتگی و روزهای دو شنبه طبع و سه شنبه توزیع و چنانچه در عنوان روزنامه ضبط گردیده سالی چهل نمره منتشر میشده است وجه اشتراك در عنوان روزنامه بدین قسم معین گردیده : ( اصفهان حب وطن ، تفکر رقت بحالت کنونی - سایر بلاد ، بانضمام اجرت پست و توجهی بحال برادران دور از مرکز اعانه سالیانه : اصفهان ۱۲ قرآن» پروانه در ۸ صفحه بقطع ۶٫۵ در ۱۳ سانتیمتر با چاپ سربی و در مطبعه (حبل المتین) اصفهان طبع گردیده محل اداره آن : اصفهان . قهوه كاشيها ، كليه عنوانات (پروانه) و تمام امورات اداره با صاحب امتیاز سید حسن مومن زاده است.

مرام و مسلك روزنامه در ضمن دو سطر در زیر عنوان روزنامه بدينهم نوشته شده است: این پروانه طرفدار مظلومین مهیا برای نشر معلومات صحيحه مشروعه . بی اختیار در انجام خدمات مرجوعه؛ در باطنش غرض و در کالبدش مرضی نیست گفتار و رفتارش یکی است و غیر از استقلال وطن هر چه هست در نظرش اندکی خوف از سوختن ندارد و رعب را کفر میداند. » شماره ۱۵ سال اول در تاریخ سه شنبه ۲۹ محرم و شماره ۱۷ در تاریخ سه شنبه ۲۱ صفر و شماره ۳۱ سال اول در تاریخ سه شنبه ۲۹ شهر ذيقعده الحرام ۱۳۲۹ قمری در هشت صفحه منتشر شده است . و از این شماره ۳۱ است که دیگر اسمی از مدیر مسئول روزنامه ) وحید ) نیست واسم وحيد از روز نامه حذف شده و در عوض صاحب امتیاز و مدیر مسئول که معمولا اسم او در انتهای صفحه هشت نوشته میشده ؛ ( مومن زاده ( معرفی شده است. معلوم میشود از این تاریخ دریگر مرحوم وحید در امور روزنامه دخالتی نداشته است .

لازم است یاد آور شویم که برون در کتاب مطبوعات و شعر فارسی (ص ۵۷) جائیکه اسمی از روزنامه پروانه برده نام مدیر مسئول یعنی وحید را ذکر نکرده است . در صورتیکه طبق نمونههای موجود و المعاریکه از وحید در روزنامه چاپ شده مسلماً روزنامه پروانه با شرکت وحید چاپ و منتشر میشده است. و اینهم یکی از موارد سهو و اشتباه برون راجع بمطبوعات فارسی است . مندرجات پروانه مانند سایر جراید آغاز مشروطیت عبارت از يك سر مقاله سیاسی یا اقتصادی و پس از آن اخبار شهری و اخبار سایر ایالات و ولایات واخبار انجمن ولایتی و شکایات مردم از حکام و تلگرافات و اخبار پایتخت میباشد . رو بهمرفته روزنامه پروانه از جهت اشتمال آن بر وقایع آن ایام اصفهان روزنامه نفیسی است و از حیث سبك مطالب و چاپ و قطع صفحات و ستونهای هر صفحه بعينه مانند روزنامه زاینده رود است.

علاوه بر مندرجات مذکور قسمتی در روزنامه تحت عنوان ( ادبیات ) بشعر چاپ بیشتر راجع بفواید علم و مشروطیت و این قبیل امور است. برای نمونه اشعاری که بعنوان ( ادبیات ) در شماره ۳۱ چاپ شده نقل مینمائیم :

ایکه چون تصویر دیواری خموش
بشنوی تا پند من بگشای گوش
 
نیست انسان آنکه او را هوش نیست
شخص ابله بود و نابودش یکی است
 
هر که را نبود خرد او مرده است
دایم از بی دانشی افسرده است
 
زنده بی حس جمادی بیش نیست
کوز بی حسی بفکر خویش نیست
 

( این اشعار تقریباً دو صفحه روزنامه را فرا گرفته و باین شعر ختم میگردد:«

چون زمام خود بدست خود دهی
از همه سختی و ذلت وا رهی
 

برای مزید اطلاع خوانندگان فهرست شماره ۱۵ سال اول روزنامه را ذیلا نقل مینمائیم

مقاله افتتاحی ( راه رستگاری این است ) این سرمقاله در صفحه و نیم روزنامه را گرفته است. توصیه در ضمن تغزل او طرف ملت غیور تبریز ( این توصیه بشعر است و باین اشعار شروع میگردد) :

ملت اسلام تا کی در شدائد برد باری
اف بر این اسلام خواهی وای بر این حقگذاری
 
دیده عقل و بصبرت نیست تا محسوس بیند
صبحگاه روشن ایرانیان را شام تا ری
 
( تغزل مذکور در يك صفحه روزنامه چاپ شده و باین شعر ختم میشود ) :
آه از این خواب گران آه آه
شد چمن شرع خزان آه آه
 

پس از این اشعار مقاله تحت عنوان ( خیر مقدم ای نسیم جان فزا ) و بعد ( مکتوب شهری ) ، ( خزان بهار ) ، تغییر ریاست نظمیه ، حوادث شهری ( حسن اقدام حکومت جلیله در امر نان ) مکتوب شهری ، بقیه دیانت پروری از شماره قبل تلگراف از طهران باصفهان دهم دلو.

سيد حسن مومن زاده

نامبرده از مردم اصفهان و در بدو مشروطیت خدماتی به پیشرفت آزادی و مشروطه در اصفهان نموده؛ مدتی هم سمت نمایندگی جراید و مجلات پایتخت و منجمله نمایند . مجله ارمغان بود . وی در سنوات اخیر در اداره دارائی مشغول خدمت بود و چند سالیست فوت کرده است بستگانش هنوز در اصفهانند . برای اطلاع از شرح احوال وحید بحرف الف كتاب كلمه ( ارمغان ) رجوع شود

(۳۳۳) پروانه

روزنامه پروانه در طهران صاحب امتیازی و مؤسسی ( ع . م . ا قتصادی ) و و مدیر مسؤلى ( ح . ص ) تأسيس و شماره دوم سال اول آن در تاریخ سه شنبه ۷ ذیحجه ١٣٤٠ قمری مطابق ۹ اسد ۱۳۰۱ شمسی منتشر شده است. محل اداره روزنامه : سنكلج کوچه قوام الدوله. عنوان تلگرافی پروانه • وجه اشتراك آن داخله ، یکساله ٦٠ قران ، شش ماهه ۳۰ قران ؛ سه ماهه ۱۸ قران خارجه بترتيب : ۷۰ قران ؛ ٤۵ قران ، ٣٤ قران . تك نمره ۵ شاهی.

پروانه روزنامه هفتگی بوده و با چاپ سربی در مطبعه ( باقر زاده ) طبع شده و مندرجات آن عبارت از سرمقاله و بعد مقالات مختلف و اخبار میباشد . این روزنامه معمولا روى يك روق بزرك چاپ شده و در زیر اسم روزنامه ( پروانه ) که در گوشه راست عنوان روزنامه نوشته شده، این شعر بعنوان شعار روزنامه درج است : « ایمرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز۰)

و اما منظور از صاحب امتیاز و مؤسس که در عنوان روزنامه از آن به ( ع . م . اقتصادی ) تعبیر شده آقای علیمحمد خان مستشار زاده است که ( ع ) اشاره به ( علی محمد) و (م) اشاره ( بمستشار زاده ) میباشد و اقتصادی نام فامیل مرحوم حاج مستشار الممالك پدر ایشان بوده است. افزودن کلمه اقتصادی طبق نامه مورخ ۲۷٫۱۲٫۸ آقای پیروزمند بدان جهت بوده چون ایشان در اداره مجلس شورایملی مشغول کار بوده اند صاحب امتیاز و مؤسس را اینطور معرفی نموده تا باعث زحمت ایشان نشوند و شخص خارجی دخالت در کار روزنامه نداشته باشد.

اجازه نامه انتشار روزنامه پروانه بنام آقای علی محمد خان مستشار زاده در تاريخ ٢۵ دلو تخافوی تپل سال ۱۳۰۰ شمسی صادر گردیده و جملات اول این اجازه این است : « چون آقای میرزا علیمحمد خان مستشار زاده امتیاز روزنامه موسوم به پروانه را از وزارت معارف تقاضا نمودهاند مشارالیه با مراعات شرایط ذیل مجاز در طبع و نشر روزنامه مزبور میباشد . از روزنامه پروانه بیش از ٣٥ شماره منتشر نگردیده و بشرحی که آقای مستشار زاده نوشته اند > چون تصویب نامه گذشت که اعضاء ادارات حق انتشار روزنامه ندارند بنده هم ممنوع شدم ، بنا براین دوره روزنامه با انتشار شماره ٣٥ خاتمه پیدا میکند.

انتشار پروانه بمدیری آقای پیروزمند باشماره ۲۵ خاتمه پیدا میکند ولی بقسمیکه در صفحات بند ، جداگانه آنرا مورد بحث قرار مید هیم، همین روزنامه بمدیری سید حسینخان مير سعيدي ، مجدداً منتشر شده است.

آقای علیمحمدخان پیروزمند صاحب امتیاز و موسس روزنامه پروانه فرزند حاج میرزا محمد حسين مستشار الممالك اقتصادی است .

شرح احوال پدر ایشان را بتفصیل در جلد اول کتاب در ذیل روزنامه اقتصاد ایران ذکر کرده ایم. آقای پیروزمند ابتدا بمستشار زاده معروف بوده و بعداً نام فامیل خودرا. ببيروزمند تغییر داده اند. نامبرده مدت بیست سال عهده دار معاونت اداره قوانین و مطبوعات مجلس ومدت يك سال هم کفالت آن اداره و دو سال و نیم هم ریاست اداره مذکور را داشته اند . از مهرماه ۱۳۲۰ شمسی تا هنگام تحریر این یاد داشت بازرس ویژه مجلس شورایلی میباشند.

(٣٣٤) پروانه

روزنامه پروانه در طهران بمدیری و نگارندگی ( سید حسینخان میر سعیدی ) تاسیس و شماره اول آن روى يك ورق بزرك ، با چاپ سربی ؛ در مطبعه ( نهضت شرق) چاپ و در تاریخ دوشنبه چهارم ذیحجه ١٣٤٢ قمری مطابق سرطان ۱۳۰۳ شمسی منتشر شده است .

این روزنامه پروانه در حقیقت دنباله روزنامه پروانه سابق الذکر است که بمدیری آقای علیمحمدخان مستشار زاده توزیع یافته و چون بشرحبکه در ذیل پروانه یادآور شدیم آقای مستشار زاده پس از نشر ٣٥ شماره از انتشار آن صرفنظر نموده لذا آقای میرسعیدی امتیاز روزنامه را بنام خود گرفته است. و این مطلب یعنی انتشار مجدد روزنامه پروانه بمدیری آقای میرسعیدی بخوبی اولا از مقاله که درستون اول صفحه اول تحت عنوان ( استعذار و پوزش ) نوشته شده و ما ذیلا آن را نقل میکنیم و ثانیا از فهرست امتیازات شورای عالی معارف مندرج در شماره های ۷ و ۸ سال دوم

بوده إذا ما هم مجله تعلیم و تربیت بخوبی واضح و معلوم میگردد . در شماره مذکور مجله تعلیم و تربیت مینویسد : « در قوس ۱۳۰۳ شمسی امتیاز روزنامه پروانه در طهران بعد بری میرزا سید حسینخان میر سعیدی از تصویب شورایعالی معارف گذشته است . » و از اینجا معلوم میشود که تصویب امتیاز هم پس از اقدام به نشر روزنامه بوده است و بهرجهت چون این روزنامه پروانه دارای مدیر و صاحب امتیاز جداگانه برای آن عنوان علیحده قرار دادیم ولی در عین حال یاد آور میشویم که با اینکه مدیر آن غیر از پروانه قبلی است مع ذلك شماره اول را ) شماره اول سال سوم ) دانسته و نیز اخطاری بدین مضمون در همین شماره درج است: ( روزنامه پروانه برای مشترکین سابق از همین شماره اول فرستاده میشود و آنهائیکه این شماره را قبول کنند جز و مشترکین محسوبند . »

خصوصیات روزنامه پروانه بدین قرار است: محل اداره خیابان ناصریه و جه اشتراك : طهران يكساله ۵۰ قران . ششماهه ۳۰ قران . ولایات یکساله ٦٠ قران . شش ماهه ۳۰ قران . خارجه باضافه قیمت پست . آدرس تلگرافی . پروانه . تكشماره چهار شاهی . اسم روزنامه ( پروانه ) بخط نسخ در گوشه راست عنوان روزنامه و در بالای آن این شعر : « ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز * کان سوخته را جان شد و آواز نیامد » بعنوان شعار درج است. در طرف دیگر مسلك روزنامه : ( حفظ حقوق توده حقیقی ملت - کارگر - زارع ) و طرز انتشار : ( عجالتاً هفته یگشماره منتشر می شود ) و جمله : قیمت لوایح و اعلانات خصوصی با دفتر اداره است ) چاپ شده .



هر صفحه روزنامه مشتمل بر پنج ستون بلند و در شماره اول قبل از سر مقاله که تحت عنوان : « علم و اتحاد » نوشته شده این چند سطر بعنوان ( استعذار و پوزش ) درج گردیده است: «البته آقایان محترم که سابقاً نامه پروانه را مشترك بوده‌اند بخوبی مستحضرند که وجه اشتراك سال گذشته از آنها دریافت نگردید یعنی بواسطه پاره عوایق معموله مملکتی کارکنان این محقر نامه هم موفق بادامه انتشار نشد و بهمین سبب مشترکین محترم هم انتظار دنباله قرائت را داشته و همواره ما را تشویق بادامه خدمت مینودند تا اینکه حالیه خوشبختانه با تاییدات الهی موفق بتعقيب وظيفه دیانتی و وجدانی گردیده و امیدواریم پس از انجام تعهدات خود در طریق خدمت اسلام ووطن يك جبهه گشاده و اسلوب آبرومندی وجوه اشتراك خود را بدون اکراه و اجبار از مشترکین عظام دریافت و حیات جریده دیانتی ادبی خود را ادامه دهیم.»

تمام مندرجات شماره اول عبارت از مقاله و شعر است و بهیچ وجه اخبار داخله و خارجه در آن دیده نمیشود . شماره دوم روزنامه مانند شماره اول روى يك ورق بقطع زوك چاپ و در تاریخ دو شنبه ۱۸ ذیحجه ١٣٤٢ قدری مطابق ۳۰ برج سرطان ۱۳۰۳ شی منتشر شده است.

در اینجا لازم است یاد آور شویم که در شماره اول روزنامه آقای ( علیمحمد مستشار زاده ) مدیر سابق روزنامه پروانه آگهی کرده که من قريب يكسال و نيم است امتیاز روزنامه پروانه را بآقای میرسید حسینخان میرسعیدی واگذار نموده و هیچ دخالتی در آن ندارم .

شماره اول سال چهارم ( منظور سال چهارم تاسیس روزنامه است ) در تاریخ دوشنبه ۲۹ رجب ۱٣٤٣ قمری مطابق ٥ حوت ۱۳۰۳ شمسی در چهار صفحه بزرك با چاپ سربی ( مطبعه کلیمیان طهران ) چاپ و منتشر شده است . در این شماره و شماره دوم صفحات دو و سه روزنامه مخصوص کاریکاتور است . کاریکاتور شماره اول قشون ایران بالباس و تجهیزات کامل کشیده شده و فریاد میزنند: « رئیس عالى كل قوا حضرت اشرف آقای سردارسپه زنده باد » سر مقاله این شماره نیز تحت عنوان ( در اطراف نطق آقای رئيس الوزرا و ریاست عاليه كل قوا )‍ نوشته شده و مطالب آن توضیحات در باره نطق سردار سپه ورئيس الوزراء در جلسه (۱۲۸) مجلس شورایملی است. از روزنامه پروانه فعلا تا شماره ٤ سال چهارم مورخ ۱۹ فرورین ١٣٠٤ شمسی در دست است و از این شماره علاوه برنام صاحب امتیاز و مدیر مسئول ) میرزا سید حسینخان میرسعیدی اسم ( عادل السلطان خلعتبری ( نیز بعنوان مدیر داخلی و سردبیر اضافه شده است.

(۳۳۰) پروردین

روزنامه پروردین در طهران بمدير مسئولى ) مويد الشريعه گیلانی ) تاسیس و منتشر شده است . این روزنامه هفته دو بار روزهای یکشنبه و پنجشنبه طبع و توزیع شده و شماره ۱۵ سال سوم آن که دارای نمره مسلسل ۳۳ میباشد در هشت صفحه بقطع متوسط وزیری، با چاپ سربی؛ در مطبعه فرهنك طبع گردیده و در تاریخ پنجشنبه ۱۱ شمیان ۱۳۳۳ قمری منتشر شده است. در مقاله این شماره بعنوان ( باید چه کرد ) است از شماره ٢٤ سال سوم که نمره مسلسل آن ٥٢ است قطع روزنامه بزرگ شده و این شماره در تاریخ جمعه ۱۰ رمضان ۱۳۳۳ قمری انتشار یافته است . خصوصیات روزنامه پروردین از این قرار است :

عنوان مراسلات: طهران خیابان چراغ برق جرید. پروردين . اشتراك سالیانه : طهران ٤٠ قران، سایر شهرها ۵۰ قران. ششماهه ۲۰ قران ، ۳۰ قران. سه ماهه ۱۵ قران ؛ ۱۷ قران . تك نمره در مرکز پنج شاهی در زیر اسم روزنامه ( پروردین ) این جمله ( طرفدار اسلام و استقلال ایران ) بعنوان معرف روزنامه درج است. از این روزنامه فعلا تا شماره ٢٦ سال سوم مورخ ۱۷ رمضان ۱۳۳۳ قمری در دست است مندرجات روزنامه پس از درج مقاله اساسی و مقالات گوناگون عبارت از اخبار جنگ بین المللی میباشد و از سبات مندرجات بیشتر طرفداری از آلمانها نمودار است.

مويد الشریعه گیلانی - مرحوم موید الشریعه گیلانی که بمناسبت انتشار روزنامه پروردین؛ باین نام معروف شده بعدا در اصفهان روز نامههای کاشف اسرار و عصر پهلوی را تاسیس و منتشر ساخته وی مردی حساس و خوش مشرب بود قیافه و چشمانی جذاب داشت. دو چار بیماری سل گردید و در شهر اصفهان فوت کرد. از او فرزند برومندی که اکنون افسر شهربانی است باقی و بخدمت دولت مشغول است.

(۳۴۹) پرورش

روزنامه پرورش در شهر قاهره بزبان فارسی مدیری ( میرزا علیمحمد پرورش ) تاسیس و شماره اول آن در ١٦ صفحه بقطع وزیری چاپ و در تاریخ جمعه دهم شهر صفر المظفر ۱۳۱۸ قمری مطابق مطابق ۸ شهر ژوئن ۱۹۰۰ مسیحی منتشر گردیده است. روی جلد اسم روزنامه ( پرورش ) و در زیر آن سال تاسیس بقمری و میلادی و در زیر سال تاسیس این عبارت : این روزنامه آزادست و هفته يك روز جمعه طبع میشود درج است .[۱] سایر خصوصیات که در دو طرف عنوان روزنامه نوشته شده بدین قرار است : قیمت آبونه سالیانه در ایران چهار تومان قفقاز یه ده منات - اسلامبول و سایر ممالک عنانی چهار مجيدى. اروپا ۲۵ فرانك ، هندوچین ۱۲ روپیه . مصر چهار ریال هنوان مراسلات: علی محمد پرورش . صندوق المخصوص نمره ۴۳۹.

(Mirz aali mohamad Khan Parvareche la Boi te espceial N 439. Cair (Egypte)

مقاله اول روزنامه تحت عنوان ( تشکر و امتنان) چنین است : « در این هنگام که ما بواسطه بعضی ناملايمات خيال ترك مجالست و قصد گوشه گیری و انزوا داشتم و بعد بواسطه اصرارات طهران و ابرامات تبريز مجبور بنشر وطبع روزنامه پرورش شدیم روز پنجشنبه هفتم و جمعه هشتم یعنی دیروز و امروز از چند نقاط مهمه اروپ دوستان که از خیال ما مطلع شده بودند تلكرافا اظهار لطف و محبت فرموده ما را دعوت بمقر خویش فرموده از ماجری تسلیت داده بودند خدایر شکر که هنوز همت و غیرت او با غیرت و همت نمرده است و ما از مراحم ایشان کمال تشکر را داریم بنا بر این مشترکین پرورش را بشارت میدهیم که پس از طی مذاکرات اداره روزنامه پرورش را بلندن یا پاریس با بران پایتخت آلمان نقل خواهیم کرد . »

لازم است یادآور شویم که منظور از بعضی ناملایمات که در ابتدای این تشکر نامه ذکر شده اختلافیست که بین مدیر پرورش و مدیر روزنامه ثریا روی داده و بالنتيجه این دو دوست پس از انتشار یکسال و چهار ماه که باتفاق روزنامه تريارا منتشر میساختند از هم جدا شده و علیمحمد کاشانی روزنامه پرورش را تأسیس نموده است . و ما بتفصيل در جائیکه شرح حال پرورش را مینویسیم این قسمت را بیان خواهیم کرد . مطلب دیگر که باید یاد آور شویم اینکه با وعده ای که درباره محل انتشار پرورش بلندن با پاریس بران داده شده هیچگاه این وعده صورت عمل بخود نگرفته و در طول مدت انتشار پرورش در مصر منتشر شده است .

پس از اظهار تشکر فوق مقاله بعنوان (عرفت الله بفسخ العزايم) نوشته که بی مناسبت نیست عین آن را نقل نمائیم :

«احسن اشغال ؛ از خلق انفصال و گوشه گزیدن و از صحبت این و آن دامن برچیدن است که نه در دوستان مروت و نه در دهستان فتوت مانده اینان پوستین و آنان جان شیرین بر کنند . بهتر که طاوس چتر نبندد و كبك درى نخندد ، بلبل نخواند و طوطی سخن نراند که در انظار ما نیکوتیها زشت و زیبائیها ناشایست گردید ؛ هنرمند خوار و هواخواهی آنها عار شد. ( یا موت زر ان الحيات ذميمة * و يا نفسى جدى ان دهرك هائل ) با خدای خویش میثاق و با عقل خویش اتفاق کرده بودم که پس از نگارش جریده ثریا که رنجها در آرایشش کشیدم و بنازش پروریدم شبها نخفتم و دو آواز وطن سخن گفتم - بکنجی تازم و بشغل مطبوعات نپردازم که نتایج آنهمه سوزو گداز و فواید بیخوابیهای شبهای دراز و اثار حقیقت نگاری و آثار خدمتگذاری نیکو ظاهر و هویدا و واضح و آشکارا گردید آن علیل و دوست قلیل دشمن بیشمار و حسود بسیار شد لیکن بشارات طهران و اشارات تبریز همی مجبورم دارد که نقض میثاق و وترك اتفاق کنم و هر چه بواسطه تلگراف درخواست کرده ملتمس شدیم که از روی عدل و انصاف مارا از این شغل خطير معاف دارند که قاتل شاه فر او و دشمن طاوس پر اوست نپذیرفتند. مجالنا متوكلا على الله بنگارش این نامه نامی قلم رنجه کردم و ناموی ( پرورش ) گذاشتم اگر چه گمان نمیکنم که با این حالت افسرده و خاطر پژمرده چیزی توانم نگاشت و تخمی که برآید توانم کاشت. »

سبك مندرجات روزنامه پرورش بعینه مانند ثریاست ( از این روزنامه در حرف ت کتاب گفتگو خواهیم کرد ) و مندرجات آن عبارت است از يك سرمقاله که معمولا تحت عنوان ( سیاسی ) نوشته شده ؛ بعد اخبار خارجه و مختصری از اخبار مربوط بایران و مقالات مختلف راجع باوضاع ایران است ، از خصوصیات روزنامه پرورش ذکر ( فهرست مندرجات ) هر شماره است درستون اول صفحه اول و این روش بعد أسر مشق بعضی از جراید آغاز مشروطیت قرار گرفته و آنها هم فهرست مندرجات هر شماره را در ستون اول چاپ کرده اند. برای نمونه فهرست مندرجات شماره اول پرورش را نقل مینمائیم:

فهرست مندرجات : تشکر و امتنان - عرفت الله بفسخ العزايم - سیاسی تلگرافات دار السعاده اسلامبول - برتوریا - نقل از روزنامه ثریا - پرورش - اکسپوزیسیون - رویای غريب ومكاشفه عجيب فضیلت انسانیت وحسن معاشرت قاهره مصره.

بی مناسبت نیست برای مزید اطلاع خوانندگان از سبک نگارش روزنامه قسمتی از مقاله ( سیاسی ) آنرا نقل نمائیم:

( سیاسی ) افق آسمان سیاست باز در شرق اقصی تاریك و خطرهائیکه در انهدام اساس و بنیان این کشور ملحوظ بود نزديك گردیده و این مسئله پوشیده نیست که دیرزمانی است دولت آسمانی مطمح نظر سلاطین اروپ واقع گردیده همه خیالات بطرف تسخير وتصرف آن منصرف است مخصوصا پس از جنگ اخیر چین و ژاپون و شکست فاحش دولت مشارالیها و فاش شدن استعداد و لیاقت حکومت فاتح كه هيچ يك را پاین اندازه ضعیف و قوی نمیدانستند و گمان نمیرفت که در شرق دولتی بیدار و هوشیار و از خویش خبر دار باشد و شعبده بازی و زمانه سازی ابنای اروپ را بخوبی بداند پس از این جنك ظنون و اوهام در استقبال و انجام ترقیات ژاپون زیادت گشت و جراید اروپ بالسنه مختلف و آراء متحده نگاشتند که اگر مسئله اقصای شرق بدین منوال بماند....» ( شماره دوم سال اول پرورش مورخ جمعه ۱۷ شهر صفر ۱۳۱۸ قمری )

یکی نویسندگان روزنامه پرورش غیر از مدیران و نوشته هایی که از قول مخبرین خود چاپ کرده عبارت است از ( میرزا عبد الحسين ملقب بوحيد الملك ) برادر پرورش که مقالات زیادی بامضای او در روزنامه چاپ شده است.

روزنامه پرورش مانند ثریا یکی از روزنامه های - یار مفید است که تاکنون بزبان فارسی منتشر شده و بسهم خود كمك های گرانبهایی در بیداری ایرانیان و آماده ساختن آنها برای درخواست مشروطیت نموده است. مرحوم کسروی در کتاب تاریخ مشروطه ایران ( بخش اول ص ٥٨) درباره روزنامه پرورش اینطور مینویسد: د سال نخست آنرا که من دیدم از بهترین روزنامه هاست نویسنده آن میرزا علیمحمد خان مرد با غیرت و دانشوری میبوده و گفتارهای تکان دهنده و تندی مینوشته . در سال ۱۲۸۹ که مظفرالدین شاه بار دوم بسفر اروپا رفت این مردهم از مصر روانه گردید و در اروپا وزیران و همراهان دیگر شاه را دیده و گفتارهای پرمغز نیکی برای نامه خود نوشت . » خلاصه سخن اینکه روزنامه پرورش جزو چند روز نامه فارسی است که کمتر تاکنون نظیر آنها پیدا شده و از لحاظ آشنا ساختن مردم ایران باوضاع جهان مدير آن خدمت گرانبهائی نموده است. از روزنامه پرورش فعلا تا شماره ۳۳ سال اول مورخ دوشنبه چهارم ذی الحجه ۱۳۱۸ قدرى مطابق ٢٥ مارس ۱۹۰۱ میلادی در دست است . سبك مندرجات وقطع روزنامه در طول مدت انتشار یکسان است و تنها تغییری که در آن روی داده روز انتشار است که پس از چندی بعوض روزهای جمعه روزهای دوشنبه منتشر شده است.

میرزا علیمحمد کاشانی

میرزا علیمحمد کاشانی مدیر روزنامه ثریا و پرورش برا در میرزا علیمحمد خان کاشانی ملقب بوحيد الملك است . صاحب ترجمه پس از آنکه مدتی در مصر روزنامه های تریا و پرورش را مینوشت در سنین جوانی مبتلی بمرض سل گردید و در شعبان ۱۳۲۰ قمری در همانجا دار فانی را بدرود گفت . ادیب الممالك مدير روزنامه ادب در شماره ٤٨ سال دوم روزنامه ادب مورخ ۲ رمضان ۱۳۲۰ قمری در باره مرک مدیر پرورش اینطور می‌نویسد:

آنان که از وضع جهان آگاهند بتجربه رسانیده‌اند که صاحبان قلم غالباً از کثرت عموم و علو همم در عالم جوانی بدین مرض (مرض سل) ناگهانی رخت از دنیا بدر کشیده و دامن از صحبت دوستان برچیده‌اند و آخرین کسیکه در این راه شهد شهادت نوشید و لباس سعادت پوشید یوسف گل پیرهن و عزیز مصر سخن میرزا علیمحمد خان شیبانی کاشانی صاحب جریده ثریا - پرورش بود که شب و روز مانند زنان تکلاً بدرد وطن فریاد و ناله داشت. »

ملک الشعرا حاج میرزا صبوری مرثبه زیر را که مشتمل بر ماده تاریخ فوت پرورش میباشد سروده است:

دریغ و درد که با حسن یوسفی بگذشت
عزیز مصر بلاغت (علی محمد خان)
 
مدیر (پرورش) آن فاضلی که نامه او
تمام پرورش جسم بود و راحت جان
 
بروز گار جوانی ز زندگانی کام
نبرده رخت کشید از جهان بباغ جنان
 
صبوری از ان تاریخ و حلتش گفتا
عزیز مصر ولا بد علی محمد خان (۱۳۲۰)
 

میرزا علیمحمد خان کاشانی ابتدا در مصر روزنامه ثریا را تأسیس و منتشر نموده و مدتی با همکاری آقا سید فرج الله تاجر کاشانی مقیم مصر انتشار ثریا ادامه داشته تا اینکه بعلل و جهاتی که ذیلا آنرا نقل خواهیم کرد از شماره ۲۷ سال دوم ثریا میرزا علیمحمد خان از همکاری با سید فرج الله دست کشیده و از تمام حقوق خود نسبت بروز نامه ثریا صرفنظر نموده و آنرا بهمکار خود واگذار کرده است و این عمل یعنی افتراق و جدایی آندو از یکدیگر طبق اعلانیکه از طرف مدیر پرورش در صفحات ۹ و ۱۰ شماره ۲۷ سال دوم ثریا شده در تاریخ ۲۰ محرم الحرام ۱۳۱۸ قمری بوده است. و بهمین جهت پس از بیست روز یعنی در دهم شهر صفر سال مذکور میرزا علیمحمد خان اقدام به نشر روزنامه مستقلی بنام پرورش کرده است. جدایی این دو مدیر روز نامه از یکدیگر بعداً تولید مشاجرات و مباحثات قلمی نموده و هر کدام مطالبی علیه یکدیگر در روزنامه‌های خود درج نموده‌اند و چون نقل قسمتی از این مشاجرات ما را بزندگانی این دو مدیر روزنامه آشنا می‌سازد بی‌مناسبت نیست پاره از آنرا ذیلا نقل نمائیم، در صفحات ۶ و ۷ شماره اول سال اول پرورش، درباره اختلاف وجدائی خود؛ پس از آنکه احوال مدیر ثریا را از روزنامه ثر یا نقل می‌کند، بذکر جواب و اعتراضات خود میپردازد. مقدمتاً چند سطری راجع باینکه هر کسی در هر و قتی هوایی در سر دارد نوشته تا می‌رسد باینجا:

این بنده نگارنده را نیز وقتی شوری در سر و تصورات بلندی در نظر بود و این فکرم همی بخواطر می‌گذشت که اگر حضرت رب العزت عنایت فرماید شاید دامن همت بر کمر زنم و در خدمت بدولت و ملت بنشر روزنامه‌ای مشغول گردم. تا آنکه توفیقم رفیق وسعادتم مساعد گشت و مقصود خود را بعمل آوردم تصادفاً در سال گذشته را جناب میرزا علیمحمد خان کاشانی از علیه اسلامبول وارد مصر گردید و چون سابقه آشنایی و معرفت در میان بود در منزل این بنده مقر گزید و مرا شیفته و فریفته این مقصد دید نرد مصاحبت باخت و سمند هست در میدان شراکت تاخت وعده موافقت فرمود و طریق مرافقت پیمود حقیر هم فرصت را مغتنم شمرده و وقت را مساعد یافت فورا برخاسته و با خود گفتم که این خدمت با بنای وطن را بانجام رسانم . با جناب مذکور قراری داده و اقراری گرفته تدارك ديدم و اسباب این کار را فراهم آوردم تا اینکه روزنامه ثریا تأسیس یافت و بمون و یاری خداوند بیمانند طلوع این نجم باهر از سال اول بسال دوم کشید. مدت چهار ماه که از سال ثانی گذشت رفیق شفیقم طریقی دیگر گرفت و خیال دیگر نمود بساط موانعت برسید و عزم مسافرت فرمود و از شراکت این خدمت دست کشید . گفتم ای یاروفا دار مرا تنها مگذار و عذر مسافرت میار وحق خدمت منظور دار و شرط محبت بجای آر در عهد و میثاق ثابت و در وفاق و اتفاق راسخ باش و دست از این کار بر مدار چون مقتضیات شباب موجب تغییر آمال و بلندی خیال آنجناب بود عرایض نگارنده را نپذیرفت و از خیال خود منصرف نگشت بلکه خود را مستغنی از این عمل دانست و انفراد را خوشتر از شراکت و معاونت شمرد در هر حال او ما را بخود سپرد و ما او را بخدا لهذا دامن هست و غیرت بر کمر زدم و توکل بحضرت باری نمودم و مشغول با تمام این مشروع شدم و امیدوارم آنچه لوازم ترقی و تمدن ابنای عزیز وطن ماست در صفحات روزنامه تر با درج نمایم . ( تا اینجا گفتار مدیر روزنامه ثریا سید فرج الله کاشانی است که در باره مدیر پرورش نوشته است پس از نقل این قسمت در روزنامه پرورش، مدیر پرورش تحت عنوان ( پرورش ) پاسخی درباره این گفتار؛ بدنبال آن نوشته که آنرا نیز برای مزید اطلاع نقل مینمائیم):

پرورش - سبحان الله از ظلم ظالمان و تعدی بی ادان پس از زحمات و اتعاب هیجده ماه دراز و بیخوابیهای شبهای بلند تریا را بهیچ بطرف مقابل که دعوی شرکت مالی در آن مینمود و ا گذاشتم . آنان که در عالم مطبوعات سر کرده اند و بهره ای از ادبیات دارند میدانند که من چگویم و از چه نالم . الله اکبر از ظلم و تعدی و می حقیقتی و بی وجدانی میرزا ابوالفضل که خویش ابوالفضایل داند . چطور رضا شد که سید فرج الله که بقول خودش و او از دال نداند و الف از ب فرق نگذارد و در تمام عمرش جز باز کردن و بستن صندوق نیل و فروختن اشیاء عطاری و خرازی هنری نیاموخته ) بنده نگارنده ( نوید و و برا در عالم ادب با من سهیم و شريك قرار دهد تفو باد بر چرخ گردون تفو . ( بی ادب تنها نه خود بگذاشت بد بلکه آتش در همه آفاق زد . ) و از زبان نادانی بیسواد بنگارد که گفتم ای یار وفادار مرا تنها مگذار...) عجب صيت جوانی من در افواه افتاده و بجرم جوانی هردم مرا سرزنش و نکوهش کنند در صورتیکه اگر در حیات حمیت است در حیات جو انی است و اگر در حیات عشرت و لذت است ۰۰۰۰ از این منطوقة ابو الفضائل چنین علوم میشود که گو سید فرج الله با آن بلاهت و جمودت با من در عالم ادبیات و نشر روزنامه روزنامه ثریا کمکی داشته و یا مرا آن نگارنده دروغی در نگارش این روزنامه معاون بوده . اف - اف خوشا مرگ و آسایش جاودانی - هان ای ابوالفضایل امروز چنان نگاشتی و بیکی دو نفر امر مشتبه کردی که ثریا اسمش باغلان ورسمش با دیگران و کلامش مال این و آن بود فردا در حضور داور دادرس چه جواب خواهی داد و از این مكر و شعوده چه عذری خواهی آورد که نادان عوامی را دانا خواندی .... على كل حال غم نخوریم که تمر آنچه با خون دل کاشتیم دیگران برند و خانه ای که ما بزحمت ساختیم دیگران منزل کند زیرا از مقتضيات ليل ونهار وتبدلات روزگار همین است . همینقدر آرزو داشتیم که در مقابل این رنج گران و تفویض این لقــه آماده بدیشان ، حقوق ادبی ما منظور و ما را بدین رعایت مرور دارند ؛ سلسله حد بجنبيد و ديك طمع بجوش آمد خواستند تا مالك هر دو و آن و صاحب این و آن باشند لطف حق مدارا ها فرمود لیکن بی ادبی علت رسوایی گردید.

راست است بقول انگلیان ) قوت برحق غالب و برای اجرای سیاست هنگام فرصت پای بند عهد نتوان بود ( ولی نه سیاست خرقاء و پولتيك جهلاء که بر قامت مترس قبای مردی راست کنند و بر بالای بوزنیه ردای خسروی پوشند که هرگز کلاغ رفتار كبك نياموزد و زاغ صوت عندلیب فرا نگیرد و شیخ سعدی نیکو فرموده که مجالست هنرمندان بمیرند و بی هنران جای ایشان بگیرند .

باری از آن بنشر روزنامه ) پرورش ( اقدام کردم تا قوت قلم وثبات قدم خويش بنمایم و بر تمام ابنای وطن معلوم کنم که حقوق ادبی من باینگونه نیرنگها پایمال نگردد اکنون معلوم است وقت تازش و بالش است زخمی که دیگران از من بسرزنش جوانی خورده اند پهلوان تازه ما نیز نوش فرمایند و صفحات ثریا گواهی خواهد داد که تسع بالعيدى خير من ان تراه و اوراق ) پرورش ) نیز آنچه ما را منظور است خواهد پرورید . فيعلم الذين ظلمو اي منقلب ينقلبون.»

این بود قسمتی از مشاجرات و منازعات مدیر پرورش با سید فرج الله کاشانی که بغصب خود را مدیر ثریا معرفی کرده و بالاخره هم روزنامه تریا را ضبط کرده است گرچه شمارههای تریا پس از آنکه مستقلا تحت نظر سيد فرج الله انتشار یافته بهترین گواه بر عدم لیاقت اوست ولی عاقبت الامر باطل برحق غلبه نموده وسید فرج الله روز نامه تریارا از دست مدیر حقیقیش بیرون آورده است ) در این باره بازهم در حرف ت كتاب كلمه تر با گفتگو خواهیم کرد (۰) و شاید همین ناملایمات سبب گردیده که مدیر پرورش در جوانی مسلول گردد و پیش از آنکه نتیجه از زحمات خود بگیرد رخت از این سرای بربندد.

از وقایع زندگی مدیر پرورش مسافرت او از مصر باروپاست و در این مسافرت بهمرا هي مظفر الدین شاه قسمتی از ممالك اروپا را دیدن نموده و گذارشهای مفصلی برای درج در روزنامه پرورش فرستاده است . مسافرت مدیر پرورش هنگامی اتفاق افتاده که مظفرالدین شاه برای بار دوم؛ در سال ۱۳۸۹ ؛ باروپا سفر نموده و مسافرت وی ششماه طول کشیده است. در تمام مدت ششماه روزنامه پرورش بكمك و همت برادر پرورش میرزا عبد الحسين خان وحيد الملك منتشر گردیده و اداره روزنامه بعهده او بوده است.

وحيد الملك از جمله محصلینی بوده که برای ادامه و تکمیل تحصیلات يخرج دولت بارو: سفر نموده و در انگلستان تحصیلاتش را با تمام رسانیده و در این وقت یعنی زمانیکه میرزا علیمحمد کاشانی، مدیر پرورش ؛ باروپا رفت ، در مدرسه دارالفنون کمبریج سمت معلمی السنه شرقی را داشته پس از اطلاع از مسافرت برادرش قصد مصر نمود و در آنجا مدت ششماه؛ تا مراجعت برادرش توقف نمود مدیر پرورش درباره این آرزوی دیرینه یعنی سفر نمودن باروپا در شماره ۱۹ سال اول پرورش ؛ تحت عنوان ( شکر و سپاس ) اینطور مینویسد :

« شکر و سپاس - حمد خدا براكه بحكم من جد وجد بارزوی خویش نایل شدیم یعنی چنانکه منظور بود سیاحت اروپا میسر آمد و من شب تا صبح چون شمع سوختم و دیده بهر طرف دوختم که تا کی صبح اقبال بدهد و مرا وصل آن معشوق دست دهد وقصد من از زیارت اروپ نه دیدن نسوان و خوشگذرانی با ایشان بود یا اینکه محض لهوو لعب و شنیدن ساز و طرب دلم خواستار این سیاحت بود بلکه همه میخواستم بدایعی که و دایع اهالی اروپ است تماشا کنم و دریغ میآمدم که روزنامه نویس ایرانی اوضاع اروپ را سیر نکرده روزنامه نگارد که گفتهاند شنیدن کی بود مانند دیدن ـ سه ماه دراز مسافرت من در اروپ طول کشید و بقدر وسع خويش از دیدن هر کشوری بهره بر داشتم و بصیرتی حاصل نمودم و امیدوارم بخواست خدا بدون هیچ منکری از آنچه این مسافرت در گنجینه سینه دفینه کرده ام برور ایام بر ابنای ملت خویش بخش کنم که خداوند فرماید : فذكر فان الذكر تنفع المؤمنين . و هم شکر خدیرا که در غیاب ما بروزنامه پرورش سکته وارد نیامد و همه هفته بر منوال سابق بهمت و قلم برادر کهتر نگارنده میرزا نصر الله خان ) : ادر میرزا علی محمد خان چنانکه سابقاً یاد آور شدیم ميرزا عبد الحسين خان وحيد الملك بوده و معلوم نیست این اشتباه از کجا ناشی شده است طلوع بوقت مینمود و اگر مرك مجال دهد با اطمینان خاطر هیچگاه از حق گوئی و حق جوئى مضايقت نخواهیم کرد و آنچه بدانم خیر دولت و ملت است خواهم گفت که پادشاه غیور مهربان ما خود بنفسه وشخصه طرفدار مطبوعات حره است و آزاد قلمان را از صمیم قلب دوست دارد و ایشان را بعطایای خسروی همواره مروج ومشوق باشد تا آنچه میدانند بگویند و راه راست بجوینده ( علي محمد ) .»

( شماره ۱۹ سال اول روزنامه پرورش مورخ دوشنبه پنجم رجب ۱۳۱۸ قمری ) و نیز مدیر پرورش درباره مسافرت خود باروپا در شماره ۲۳ سال اول روز نامه چنین مینویسد : « چون از مصر باروپا مسافرت کردم سری پرشور و خیالاتی بلند داشتم و میگفتم خداوند مرا موفق خواهد کرد که بدولت و ملتم خدمتی نمایان کنم و نام نیکی از من در عالم بماند و اصلا اغراض شخصی و منافع خصوصی در خاطر من خطور نکرده بود و روز اولیکه در پاریس بحضور صدارت عظمی شرفیاب شدم هنگام مراجعت بدیدن یکی از وزرای معظم رفتم چون مرا دید زایدالوصف اظهار بشاشت و خرمی کرد و گفت در مجالس ها از تو مدح و ستایش کرده ام و در فرنگستان همه روز منتظر بودم که با تو ملاقات نمایم و شفاهاً صحبت کنم پس از تعارفات رسمی گفت قصد تو در این مسافرت چیست گفتم صبت معارف پروری و رعیت پرستی پادشاه ایران بسی شنیده ام که وطن پرستان دوست دارد و معارف شناسان گرامی شمارد آمده ام تا خدمتی بدولت و ملت ایران کنم و ذکر خیری گذارم چون کمتر این صحبت از ایرانی خصو جوانی شنیده بو د سخت شگفت آمدش گفت یعنی بچه وسیله دولت و ملت را خادم و ذکر خیر را باعث توانی شد گفتم جسم محلول ایران تنقیه کنم و ازرك حيات او خون فاسد بیرون آرم و نیکو دانسته ام که خواب زده شرقی جز ببانگ ناقوس مطبوعات از خواب غفلت سر بر ندارد و رجال ایران جز بتیغ زبان جراید ادب نشوند اگر دولت بمال همراهی کند من بجان پیش قدمی نمایم و روزنامه ای مانند ) تان ( با ) فیگارو ( در پایتخت ایران احداث کنم و معايب ومفاسد ملك هر روز بواسطه آن بسمع پادشاه رسانم بخنده گفت اول مودی تو من هستم تو میخواهی راه مداخل من سد كنى وعيوبات من بنمائی و ملت غافل را از استبداد وظلم ما بیدار کنی و این خیال همان نرد بازی با دختر پریان است هرگز صورت خارجی پیدا نخواهد کرد فرض محال چنین روزنامه ای در طهران که خود تقریر میکنی احداث کردی روز سوم اموال مطبعه بغارت برند و بنای آن خراب کنند و معلوم نیست سر صاحبش در کجا بازی کند. گفتم همه اینها که فرمودید صحیح است من هم نیکو میدانم اکن خود را در این راه فدا میکنم تاسدان شکسته شود و مردم بدانند از جان گذشتن سهل است .»

این بود قسمتی از مصاحبه مدیر پرورش با یکی از ارکان دولت که همراه شاه باروپا رفته بوده از این مصاحبه و سایر نگارشات پرورش معلوم میگردد که وی مردی بی باك وحقيقتاً نسبت بوطن خود علاقمند و جان نثار است.

مجد الاسلام در شماره ۲۹ سال سوم روزنامه ندای وطن مورخ ۸ شعبان ۱۳۲۷ قمری در باره مدیر پرورش این طور اظهار عقیده میکند: «خدمات و زحمات مرحوم علیمحمد خان مدیر ثریا و پرورش بعالم آزادی ایرانیان از چیزهائیست که احدی نمیتواند تردید و انکار نماید مطالبی از نه سال قبل ( منظور سال ۱۳۱۸ قمریست که پرورش در قاهره منتشر میشده است ) در جریده پرورش مینوشت که ما امروز جرئت انتشار آنگونه مقالات را نداریم و حرفهایی در مسافرت فرنك بشاه مرحوم ووزاء ملتزم رکاب عرض کرد که مدیر طیمس لندن با آنهمه آزادی نمیتواند بوزراء انگلیس بگوید . »

این بود خلاصه از زندگانی و طرز فکروسبك نگارش مدیر روزنامه پرورش. پس از آنکه مدتی ورود روزنامه پرورش از طرف امین السلطان بداخل ایران ممنوع گردید بالاخره روزنامه تا شماره ۳۳ منتشر شد و پس از توقیف روزنامه بشرحيكه سابقاً یاد آور شدیم در اواخر سال ۱۳۲۰ قمری مدیر آن بیماری سل در گذشت ودر (حلوان) نز د يك قاهره دفن گردید . رحمة الله عليه

(۳۴۷) پرورش

روزنامه پرورش در شهر رحمت بمدیری ) احمد مدنی ) تأسیس و شماره اول آن در جدی ۱۳۰۲ شمسی منتشر شده است .

پرورش تا قبل از شهریور ۱۳۲۰ شمسی در شهر رشت گاهی هفته یکشماره و گاهی پانزده روز یکشماره منتشر گردیده و پس از وقایع شهریور محل انتشار آن بطهران منتقل گردیده و در طهران بصاحب امتیازی و مستولی ) میراحمد مدنی و با هیئت تحریریه انتشار یافته است. در دوره اول انتشار ، پرورش روزنامه ایست محلى ومشتمل بروقايع وحوادث و اخبار محلی گیلان و پس از تاسیس ثبت عمومی ، صفحات سوم و چهارم و گاهی صفحات ضمیمه آن مخصوص اعلانات ثبتی است .

شماره ١٧٤٩ روزنامه که مطابق سال پانزدهم تاسیس روزنامه بوده ( سال تاسيس ۱۳۰۲ در تمام شماره ها زیر اسم روزنامه چاپ شده است . در تاریخ سه شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۱۷ شمسی مطاق ۹ ربيع الاول ١٣٥٧ قمری در چهار صفحه بقطع بزرك ، با چاپ سربی ) شرکت چاپخانه جاوید رشت ( انتشار یافته . جای اداره : پیر سرا . خانه شماره ۸۲ دفتر پرورش: چاپخانه فردوس عنوان تلگرافی : رشت پرورش . اشتراك داخله سالیانه ۵۰ قرآن؛ ششماهه ۳۰ قرآن ، سه ماهه ۱۵ ریال قیمت تکشماره در روز انتشار ٢٠ دينار. قیمت آگهیهای روزنامه صفحه اول سطری ريال . صفحه دوم و سوم سطری ۲ ریال و صفحه چهارم يك ريال است . پرورش تا حدود شهریور ۳۲۰ هر ١٥ روز یکبار در ۸۰۰ نسخه منتشر میشده است . همانقیم که فوقا یادآور شدیم پس از وقایع شهریور محل انتشار پرورش بطهران منتقل گردیده و در طهران جزو جراید دست چپ با نظر هیئت تحریریه انتشار یافته است.

پرورش در طهران هم گرچه غیر مرتب انتشار یافته ولی هر چندی که منتشر میشده یکی از بهترین روزنامه های انتقادی طهران بشمار میرفته است. پرورش در طهران با حروف ریز ، در چهار صفحه بقطع بزرك و معمولا صفحه اول آن دارای کاریکاتور انتقادیست در اغلب شمارههای آن مقالات تاریخی مشتمل بر شرح احوال پیشقدمان آزادی از قبیل خیابانی، میرزا كوچك جنگلی و غیره، دیده میشود، من جمله در شماره ۱۸ سال بیستم مورخ شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۲۲ شمسی؛ نامه از میرزا خطاب به يوسف ضياء بيك) درضمن مقاله بعنوان ( نه تنها قوام السلطنه ) نقل کرده است. شمار پرورش در این دوره این شعر است : « گر بزرگی بکام شیر در است * شو خطر کن زکام شير بجوی یا بزرگی و هز و نعمت و جاه * با چو مردانت مرك رو با روی »

شدت حملات پرورش بهیات حاکمه باعث گردید که روزنامه چند بار از طرف دولت توقیف گردد و اکنون هم که مشغول نوشتن این یادداشت هستم پرورش منتشر نمیگردد.

(۳۲۸) پرورش

در پانزدهم تیر ماه ۱۳۰۰ شمسی شورای عالی فرهنك امتیاز مجله پرورش را در قزوین بنام ( آقا مرتضی فرهودی ) تصویب کرده است.

(۳۴۹) پروین

مجله پروین بمدير مسئولى ( س . ع . خلخالی ( در طهران بطور ١٥ روزه تاسیس و شماره اول آن در تاریخ ١٦ ذیحجه ۱۳۳۳ قمری در ١٦ صفحه بقطع خشتی یا چاپ سربی؛ در مطبعه ) برادران باقرزاده ( طبع و منتشر شده است . پروین چنانچه در عنوان آن نوشته شده مجله ایست علمی؛ ادبی، اخلاقی و هر پانزده روز یکبار طبع و توزیع میشده . وجه اشتراک آن سالیانه ده قرآن و از همه کس پیش گرفته میشده تك نمره آن ۸ شاهی. محل اداره طهران خیابان ناصریه ، کتابخانه خلخالی.

برای اطلاع از پیدایش و مندرجات مجله پروین مقدمه شماره اول آن را نقل مینمائیم : > طلوع بروین. ای جهان داور یکتا که سمیعی و بصیری؛ وی پدید آور اشیا که حکیمی و خبیری تو بر آرنده خورشیدی و بهرامی و کیوان ، تو خداوند مه و مشتری و زهره و تیری ......... مجله پروین خوشه ایست از خرمن مطبوعات عصر جدید که از میان گرد باد حوادث و برقهای خرمن سوز انقلابات بدست چند تن خوشه چینان صحرای معارف افتاد و حاصل افکار آنان را جمع آوری میکند مجله پروین مجموعه ایست علمی ؛ ادبی، اخلاقی و حتی المقدور مساعی خود را در این سه عنوان نشر خواهد داد. مجله پروین در نقل و ترجمه مندرجات کتب و جراید اروپا چندان اصرار نداشته و سعی خواهد کرد که حتی الامکان ذخایر افکار و نتایج مطالعات و ماثر قلم ادبا و دانشمندان ایرانی را بنظر مطالعه کنندگان رساند و تا ممکن است مقصود خود را با روشی ساده و بیانی بی پیرایه ادا خواهد کرد .»

مندرجات مجله پروین چنانچه از مقدمه مذکور نیز معلوم میگردد بیشتر جنبه ادبی و اخلاقی و علمی دارد. برای نمونه فهرست مندرجات شماره اول آن را نقل میکنیم : « كتابخانه اسکندریه یا رفع تهمت از مجاهدین صدر اسلام بقلم محمود پهلوی وسایل موفقیت در میدان زندگی بقلم . کاظم زاده. مور و امیر تیمور بقلم یگانی، اقسام مالكيت ، بقلم مدير الدوله . صنایع مستظرفه ، بقلم یگانی . » علاوه بر مطالب مذکور قسمتی بعنوان ( حوادث جاريه ) راجع بانقلابات و حوادث شهرهای ایران در مجله درج است. از مجله پروین بعنوان نمونه همین شماره اول در دست است. در خاتمه لازم است یادآور شویم که ظاهرا در سال ۱۲۹۵ شمسی در طهران روزنامه بنام روزنامه پروین تاسیس و هفته سه بار منتشر شده ولی نگارنده تا کنون نمونه از روزنامه پروین بدست نیاورده است .

سید عبدالرحیم خلخالی

س . ع . خلخالی که خود را مدیر مول مجله پروین معرفی نموده همان مرحوم سید عبدالرحیم خلخالی است که ذیلا بذکر شرح احوال او میپردازیم : مرحوم سید عبدالرحیم خلخالی از آزادیخواهان و مشروطه طلبان و همکار مرحوم سید محمد رضا مساوات در نشر روزنامه مساوات است . نامبرده در حدود هفتاد سالگی در سی ام خرداد ۱۳۲۱ شمسی در طهران فوت نموده از کارهای عمده آن مرحوم تصحیح و طبع دیوان خواجه حافظ شیرازیست که با دقت تمام از روی نسخه خیلی قدیمی در سال ۱۳۰۶ شمسی بطبع رسانیده است. رساله دیگر او که آنرا يك سال قبل از فوتش یعنی در سال ۱۳۲۰ طبع و نشر نموده ) حافظ نامه ) است در شرح احوال حافظ و وصف اشعار او و اشعار الحاقی که در دیوان این شاعر داخل شده است . مرحوم خلخالی مدتی در وزارت مالیه و چون مردی امین و درستکار بود برای تفتیش امور مالیاتی باطراف فرستاده میشد و یکبار هم برای تفتیش قنسولگریهای قفقاز بخارج ایران سفر کرد .

(٣٤٠) پروین خمسه

روزنامه پروین خمسه بمدیری و صاحب امتیازی ) ع . قانون خواه ناصر المله در شهر زنجان تاسیس و منتشر گردیده است . ع . قانونخواه ؛ عبارت از اسم میرزا عیسی خان زنجانیست که بشرحيكه بعداً بیان خواهیم کرد در سال ۱۳۰۲ شمسی در طهران روزنامه بنام ) ناصر الله ) تاسیس و منتشر نموده و از همان تاریخ لقب ناصر المله که در عنوان روزنامه پروین خمسه نیز نوشته شده ، پیدا کرده است.

میرزا عیسی زنجانی پس از آنکه مدتی روزنامه ناصر الله را منتشر نمیساخت در سال ۱۳۰۹ شمسی بمناسبت برقراری ثبت عمومی در زنجان درصدد تأسیس و انتشار روزنامه در خمه برآمده و بدین جهت روزنامه پروین خمسه را منتشر ساخت. این روزنامه مدت سه سال در زنجان منتشر شده و با فوت مدیر آن در شهر مذکور ، نشر روزنامه از بین رفته است در سال اول طرز انتشار در عنوان روزنامه ( عجالة هفته سه شماره و در آتیه یومیه ( قید گردیده ولی هیچگاه یومیه بودن آن صورت عمل بخود نگرفته و طبق نمونه هایی که از سال سوم روزنامه در دست است هفته سه شماره یعنی روزهای یکشنبه ؛ سه شنبه و پنجشنبه منتشر گردیده است شماره سی و یکم سال اول آن در تاریخ یكشنبه ۲۷ شهر محرم الحرام ۱۳۵۰ قمری مطابق ۲۳ برج جوزا و ۲۳ خرداد ۱۳۱۰ شمسی و ۱۳ ژوئن ۱۹۳۱ میلادی انتشار یافته و با در نظر گرفتن ماینکه روزنامه هفته سه شماره نشر میشده سال تاسیس ذیقعده سال ١٣٤٩ و اوائل فروردین ۱۳۱۰ شمسی است .

پروین خمسه در چهار صفحه بقطع بزرك ؛ با چاپ سربی ( مطابعه اقبال زنجان ) توزیع شده و از همان ابتدا دو سه صفحه روزنامه مخصوص درج اعلانات ثبتی و بقیه مندرجات آن عبارت از يك سرمقاله بقلم مدیر روزنامه و قسمتی از اخبار ممالك خارجه و اخبار شهرهای ایران و قسمتی نیز بنام ( اخبار و وقایع محلی است ) . علاوه بر اعلانات ثبتی ، مانند سایر جراید شهرستانها ؛ اعلانات دوایر دولتی و آگهیهای خصوصی نیز در روزنامه درج است. قیمت اشتراك روزنامه : یکساله ٦٠ قران و شش ماهه ۳۰ قرآن ؛ و سه ماهه ۲۰ قرآن ، در خارجه يك ليره . تك شماره روز انتشار پنج شاهی و بعد از سه روز نیم ریال اعلانات در صفحه اول و دوم سطری دو قرآن و در صفحه سوم و چهارم سفری به قرآن است . محل اداره : زنجان، سبزه میدان . عنوان تلگرافی پروین خمسه.

در سال ۱۳۱۷ شمسی که نگارنده در زنجان بودم از احوال مرحوم میرزا عیسی خان زنجانی جویا شدم گفتند چند سالیست فوت کرده است . بیش از این از نامبرده اطلاعی ندارم امید است با بدست آوردن اطلاعات بیشتری در ذیل روزنامه ( ناصر المله) بشرح آن بپردازم .

(٣٤١) پژوهش

روزنامه پژوهش در طهران مصاحب امتیازی (محمودزاده ) و موجدی و نگارندگی و مدیر م اولی ) میرزا ابوالقاسم خان کحال زاده ) تاسیس و شماره اول آن در تاریخ چهارشنبه ٦ محرم الحرام مطابق ٧ سنبله ۱۳۰۱ شمسی و ۳۰ اوت ۱۹۲۲ میلادی تشر شده است ... شماره اول پژوهش روى بك ورق بزرك چاپ شده و سرمقاله آن تحت عنوان : ( واقعه جان گداز - حادثه جگر خراش نهضت حسینی یا نجات دین» و با این جملات شروع میگردد : ( شصت سال بعد از هجرت روح احکام اسلام در حوزه های متنفذ و خاصه در دربارهای سلاطین با يك پرده دژخیم غبار آلود چرکین میرفت مستور گردد ۲۰۰۰۰۰ قبل از این سرمقاله در ضمن چند سطر سؤالی از رئیس مجلس شورایملی راجع باصل دوم قانون اساسی دائر باینکه پنج نفر از مجتهدین باید در مجلس باشند شده است . بعد از مقاله اخبار داخله و مختصری از اخبار خارجه در روزنامه درج شده است. درباره اینکه چرا شماره اول روى يك ورق بزرك چاپ شده ؛ اخطاری از دفتر روزنامه باین مضمون درج گردیده که چون این شماره مصادف با تعطیل مطابع بود لذا روى يك ورق چاپ شد ولی بعد از این روزنامه روی دو ورق بزرك طبع خواهد گردید.

در شماره ۵ روزنامه بمناسبت سال وفات کلنل محمد تقیخان بکلیه آزادیخواهان اظهار تسلیت نموده و نیز در هر شماره قبل از سرمقاله بعضی از مواد قانون اساسی را تذکر داده و راجع بآنها پرسش شده است . در شماره دهم سر مقاله خیلی موثری خطاب باحمد شاه تحت عنوان ( شکایت باعلیحضرت است ) طبع گردیده و خلاصه آن اینکه چرا و تاکی شاه در فرانسه و در اروپا بسر میبرید و چرا بایران بازگشت نمیکنید این شماره مورخ بتاريخ سه شنبه ٢٥ صفر ١٣٤١ مطابق ٢٤ میزان ۱۳۰۱ میباشد.

پژوهش نامه عصر بوده و هفته دو روز عصرهای شنبه و سه شنبه منتشر میشده است. جای اداره : شاه آباد جلوخان معدل السلطنه بهای روزنامه: داخله : سالیانه ٦٠ قران شش ماهه ۳۰ قران . در ولایات باضافه اجرت پست خارجه سالیانه ۸۰ قران، شش ماهه ٤٠ قران . تك شماره ۷ شاهی.

(٣٤٢) پست و تلگراف

در مرداد ماه ۱۳۰٤ شمسی در طهران مجله بنام پست و تلگراف بمدیریت آقای میر محمد خان حجازی و کفالت آقای نصر الله فلسفی منتشر شده این مجله پس از نشر سه شماره تعطیل گردیده است.

از آقایان حجازی و فلسفی در جلد اول کتاب تاریخ جرايد و مجلات ایران بتفصيل گفتگو کرده ایم. خوانندگان بمجله ) ایران ( و روزنامه ایران امروز مراجعه فرمایند.

(٣٤٣) پست و تلگراف و تلفن

مجله پست و تلگراف و تلفن بمدیری آقای ( میر محمد خان حجازی ) در طهران تاسیس و شماره اول آن در آبان ماه ۱۳۱۱ شمسی منتشر شده است . مجله مذکور ماهیانه و از انتشارات وزارت پست و تلگراف بوده و از این جهت شیر و خورشید که علامت دولتی بودن آن است روی مجله چاپ شده مندرجات مجله شامل دو قسمت رسمی و غیر رسمی است . قسمت رسمی آن عبارت از بخشنامههای وزارتی و تغییرات کارگزینی و نرخ مخابرات تلگرافی با سیم و بی سیم و معاهدات پستی و قرار دادهای تلگرافی و تقدیر نامههای اداری و غیره است . تمام مطالب این قسمت از طرف وزارتخانه داده میشده و بدون امضاست و اما قسمت غیر رسمی شامل مقالات مربوط با مورفی بست و تلگراف و تاریخچههای راجع بتأسیس پست و تلفن وغیره میباشد . مطالب این قسمت اغلب بقلم کارمندان وزارتخانه تهیه و تدوین گردیده است . مقالات فنی مجله مشحون بتصاویر یست که برای توضیح مطالب بسیار مفید است و علاوه براین اطلاعات و توضیحاتی درباره پست و تلگراف و تلفن در آنها داده شده که کمتر مجموع آنها در جاهای دیگر یافت میشود . مقالات مسلسل که از شماره سوم سال اول تحت عنوان ( تاریخ ایجاد بست و وسائل ارتباطیه ملل در گذشته و حال ) شروع شده از این قبیل مقالات است . مقالات مذکور را آقای حسن حجازی از کتاب فرانسه بهمین نام تالیف ) اوژن گالوا ( ترجمه نموده و نیز مقالات مسلسل دیگری تحت عنوان «تاریخچه پست ایران » نگارش آقای (ح . برهان) در مجله درج است.

مجله پست و تلگراف و تلفن ماهیانه بوده و مرتبا در هر ماه شمسی يك شماره از آن نشر شده و سال اول آن با انتشار شماره ۱۲ در مهر ماه خاتمه پیدا کرده و شماره اول سال دوم در آبانماه ۱۳۱۲ شمسی شروع شده است . پس از نشر شماره های ٤و٥ که متعلق بماههای بهمن و اسفند بوده و یکجا منتشر شده اسم مدیر مجله ( میر محمد خان حجازی ) از مجله حذف گردیده و بجای آن ( اداره احصائیه ) نوشته شده است میرساند انتشار مجله از آن پس از وظائف اداره احصائیه وزارت پست و تلگراف بوده است.

مجله پست و تلگراف و تلفن معمولاً در ۴۸ صفحه بقطع کوچک با کاغذ و چاپی مرغوب؛ با چاپ سربی، در مطبعه ایران طبع و فهرست مندرجات هر شماره در در پشت جلد مجله چاپ شده است. قیمت اشتراک سالیانه آن ۲۴ ریال و قیمت تکشماره دو ریال است. برای اینکه خوانندگان گرام بخوبی از علت پیدایش و نوع مندرجات مجله اطلاع حاصل کنند حکم نمره مر ۱۰۰ وزارتی مورخ ۲۹ ابان ماه ۱۳۱۱ درباره تأسیس مجله را ذیلا نقل می‌نمائیم:

« نظر بلزوم تکمیل معلومات فنی اعضاء ادارات تابعه و آگاهی تجار و ادارات پست و تلگراف و تلفن سایر ممالک از جریان عملیات این مؤسسات انتشار یکرشته اطلاعات فنی را بطور متناوب بعنوان (مجله پست و تلگراف و تلفن) مطابق مواد ذیل مقرر می‌دارد: ماده اول مجله پست و تلگراف و تلفن در تحت نظارت مستقیم وزارت بریاست مدیر مجله در هر ماه یکبار بزبان فارسی و در قسمت‌های لازم بزبان فرانسه طبع ونشر می‌شود. طبع قسمت فرانسه برای آنست که اطلاع ادارات پست و تلگراف سایر ممالک دنیا از اصطلاحات وزارت پست و تلگراف ایران از جنبه ترویج دارای نهایت ضرورت می‌باشد.

ماده دوم- مباحث عمده مجله بقرار ذیل است: ۱- تاریخ ایجاد پست و تلگراف و تلفن در ایران و در ممالک مهمه. ۲- تشکیلات و اختراعات جدید و بدیع در ادارات پست و تلگراف و تلفن ایران وممالک خارجه. ۳- وقایع عمده پستی و تلگرافی و تلفنی در داخله و در ممالک خارجه ۴- شرح در معاهدات و مقاولات پستی و تلگرافی و طرز اجرای آن ۵- طرح معضلات پستی و تلگرافی و سؤال برای بسط ذهن کارکنان ادارات و درج اجوبه صائبه ۶- درج متعحد المآل‌ها و دستور‌های اداری جدید که بطور کلی در طرز اجرای قوانین و معاهدات صادر می‌شود ۷- تغییراتی که در نرخ‌های پستی و تلگرافی با سیم و بی‌سیم و تلفن روی می‌دهد ۸- شرح کتب و نوشتجات راجع بفنون پستی و تلگرافی و تلفونی که قرائت آن برای بسط معلومات اعضا مفید باشد ۹- درج پیشنهاد‌های مفید و عملی که در ازدیاد عواید و کاستن مخارج و اصلاح و تکمیل عملیات اداری از طرف کارکنان ادارات تابعه وزارتخانه با اشخاص خارج واصل می‌گردد. وزارتخانه در حدود امکان از صاحبان پیشنهاد‌های خوب و مفید تشویق خواهد کرد. ۱۰- عزل و نصب و انتقالات و تغییرات مهمی که در پرسنل وزارتخانه رخ می‌دهد. ۱۱- اقداماتی که برای ترقی و اصلاح امور وزارتخانه بعمل می‌آید ۱۲- احصائیه عملیات پستی و تلگرافی (با سیم و بی‌سیم) و تلفنی ادارات تابعه و دولت خارجه ۱۳- خطوط بری و بحری و هوائی پستی و تلگرافی و تلفنی ۱۴- اطلاعات راجع به تلگراف بیسیم ۱۵- اطلاعات راجع بسایر مؤسسات تابعه این وزارتخانه ۱۶- درج اسامی اعضائی که هر گونه خدمت شایان و برجسته بعمل آورده باشند. ماده سوم. نمرات مجله که برای مشترکین طهران و ولایات ارسال می‌شود از تادیه حقوق پستی معاف است. ماده چهارم. عموم رؤسای ادارات مرکزی و ایالات و ولایات مکلفند تا بیستم هرماه با مراجعه بمواد فوق اطلاعات لازم و مفید تهیه نموده برای درج در مجله ارسال دارند. ماده پنجم عموم مستخدمین ادارات تابعه میتوانند پیشنهادات خود را راجع بازدیاد عواید و کاستن مخارج و اصلاح و تکمیل عملیات اداری و همچنین اجوبه سؤالات مندرجه در مجله را مستقيماً بدون تادیه حقوق پستی توسط مکتوب بعنوان ذیل ارسال دارند: ( وزارت پست و تلگراف و تلفن - مجله ) اینگونه مراسلات باید حاوی مطالب شخصی و خصوصی نباشد و الا نویسنده مسؤل و تعقیب خواهد گردید. از طرف وزیر پست و تلگراف و تلفن - مهام.« ( صفحات يك و دو و سه شماره اول سال اول مجله ۰)

در حقیقت همانقسم که در حکم مذکور نوشته شده مندرجات مجله از مطالب مذکور خارج نیست. گرچه تمام عناوین فوق در مجله درج نشده ولی حتی المقدور سعی شده است از آنچه در حکم مذکور یادآور شده مطالب مجله خارج نگردد.

(٣٤٤) پلیس

مجله پلیس در طهران تاسیس و شماره اول آن در ٥١ صفحه بقطع خشتی در مطبعه سربی روشنایی طبع و در تیرماه ۱۳۰٤ شمسی منتشر شده است . مجله پلیس از انتشارات اداره کل شهربانی ) نظمیه سابق) و در زمانیکه سرهنگ محمد خان | در گاهی رئیس کل تشکیلات نظمیه ایران بوده، مجله مذکور تاسیس گردیده است . از اینرو در سنوات اولیه انتشار مجله ، سرهنگ محمد خان در گاهی بنام مؤسس مجله درج شده، مدیری و نگارندگی مجله بعهده (میرزا حبیب الله خان شهر دار ) رئيس محاكمات اداری نظمیه بوده است از شماره شش آنطرف مدیری مجله از شهردار گرفته شده و بعهده ) میرزا فضل الله خان بهرامی رئيس تفتيش كل نظميه واگذار گردیده است. با همه تحولات و تغییراتی که در اوضاع کشور در طول مدت هفت سال یعنی تاسال ۱۳۱۲ شمسی رخ داده ، با وجود این در تمام شماره های مجله پلیس روی جلد مجله ؛ ( موسس- رئیس کل تشکیلات نظمیه مملکتی ) قید گردیده است .

مجله پلیس ماهی یکبار منتشر میشده و تا مدتی شماره گذاری صفحات بطریق ملل بوده و رویهمرفته تعداد شمارههای منتشره آن بدین طریق است از تیر ماه ١٣٠٤ تا آخر سال ۱۳۰۷ ، ۲۲ شماره ؛ سال چهارم تا ششم هم مرتباً ۲۶ شماره منتشر گردیده و در آخر سال ۱۳۱۰ ششمین سال آن تمام و ۶۸ شماره منتشر کردیده آخرین شماره منتشره آن شماره های ۹ و ۱۰ متعلق بآذر و دی ۱۳۱۲ سال هفتم میباشد که یکجا منتشر شده است .

شعار مجله که روی جلد چاپ شده عبارت از شیر و خورشیدی است که در بالای آن تاج کیانی و در دو طرف دو بیرق و د و شمشیر قرار گرفته است . این شعار همان علامت و نشان مخصوص شهر بانیست. در زیر شمار کلمه ) نظمیه ( بخط درشت در سنوات ولیه و بعداً اسم مجله ) پلیس ) چاپ شده . وجه اشتراك ساليانه مجله برای مامه . و اعضای نظمیه مطابق حکم نمره ٤١ و برای سایرین شش تومان است . منظور از انتشار مجله پلیس ؛ چنانچه در شماره اول ؛ تحت همین عنوان، پس از بیان تاریخچه که از طرف اداره شهر طهران از زمان قدیم ذکر شده بدین قرار است : منظور عمده از انتشار این مجله - تسهیل کسب اطلاعات و معلوماتیست که ناگزیر بایستی عموم مامورین نظمیه بفراخور رتبه و درجه خود دارا باشند زیرا معارف مملکت ما هنوز بآن اندازه توسعه پیدا نکرده که عموم مامورین نظمیه قبل از داخل شدن بخدمت معلومات علمی وقتی لازمه شغل را در مدرسه تحصیل کرده باشند تاپس از شروع بخدمت و بمعرض عمل گذاردن تحصیلات خود در مدت قلیلی مجرب در نتیجه بمفهوم حقیقی ماموریت خود وظایف و تکالیف مقرره را انجام دهند . علیهذا تحت فرمان و دستور رئیس جدى و فداکار خود بقصد يك خدمت روحی و اداری کمر خدمت میان بسته و برای منظور فوق در هر شماره دو مقاله مخصوص خواهیم داشت یکی در تحت عنوان ( رهبر پلیس ) و دیگری تحت عنوان ( اطلاعات عمومی اداری ) قسمت اول بطور خلاصه و خیلی ساده نوشته میشود که درک آنها آسان و از حدود استعداد امروزه مامورين جزء تجاوز نکند که در ولایات صاحب منصبان هر قسمت بتوانند محتویات آنرا با فراد و اجزاء زیر دست خود تفهیم و آنها را بوظایف خود آشنا نمایند مطالب قسمت مزبور شامل اصول وظایف و اطلاعات و نکات اداری پلیس خواهد بود که دانستن آنها برای پلیس در اولین مرتبه ضرورت بوده و مادام افراد از مراتب مذکور تحصیل اطلاع ننمایند نمیتوانند بحقیقت ادای وظیفه قیام نمایند . قسمت دوم که بقلم آقای نقیب زاده طباطبائی معلم علم ( اصول تفتيش جرائم ) نوشته میشود مختص باعضاء وصاحب منصبانی است که محتاج باطلاعات مبسوط تری هستند و شامل دروسی است که معزی الیه در کلاس مخصوص نظمیه مرکز تدریس مینمایند و نظر باینکه چنانچه میخواستیم تمام محتویات مجله را منحصر باصول علمی نمائیم طبعاً موجب کسالت خوانندگان میگردید يك قسمت آنراهم برای درج اخبار جنائی؛ احصائيه نظمیه ولایات احکام اداری مرکز کل تشکیلات و ترجمه مقالات جرائد خارجه که مربوط بنظمیه و امور جنایی باشد و همچنین درج لوایحی که مفید بتهذیب اخلاق وحفظ الصحه عمومی باشد قرار دادیم که قرائت آنها نیز هم برای مامورین نظمیه و هم برای سایرین دارای کمال اهمیت و مورد استفاده خواهد بود ، در حقیقت همانقسم که در مقدمه مذکور یاد آور شده مندرجات مجله پلیس عبارت است از مطالبی که برای راهنمایی افراد پلیس در کشف جرایم و جنایات تدوین شده و قسمتی هم مربوط بامور اداری شهربانیهاست برای مزید اطلاع از نوع مندرجات فهرست مندرجات بعضی از شماره های مجله را نقل مینمائیم : فهرست مندرجات شماره ٣ و ٤ سال پنجم ( طبيب قانونی – معاینه محلی سرقت - اخلاق وجرم - جشن مدرسه پلیس سوار - مفتش خوب ياكيف مامور پلیس ارتکاب جرائم در مملکت آلمان - سینما برای پلیس - پلیس در ساعات زندگی - آنچه که از نظمیه انگلیس آموختم - وضعیت زندگانی و عملیات جنایت کاران - ) فهرست مندرجات شماره سوم سال اول : (کنگره بین المللی پلیس در نيويورك - رهبر پليس و پلیس علمی - مسابقه با جایزه - اطلاعات عمومی اداری - ادبیات احصائيه - مستخرجه از احکام عمومی حفظ الصحه .) فهرست مندرجات شماره ۹ و ۱۰ سال هفتم : ( حريق - مسببين حریقهای شهر مارینبورك - سرقت جبری - قطعه قطعه کردن جنائی مردیکه اجساد را تبخیر میکند - نقل اخبار سری ۰) توضیح آنکه فهرست مندرجات هر شماره پشت جلد مجله چاپ شده است. و چون مندرجات مجله پلیس کاملا جنبه فنی دارد و روی جلد مجله هم، مجله علمی ؛ فنی ، ادبی و اخلاقی معرفی شده ، لذا در اغلب شمارهها از طرف اداره مجله توصیه شده است که اعضای نظمیه و مخصوصاً مامورین کشف جرائم بایستی سعی و دقت نمایند که شماره های مجله را همیشه موجود و محفوظ نگاهدارند تا در نتیجه مورد استفاده مجرمین واقع نگردد.

علاوه بر شماره های مجله ؛ شماره چهارم سال اول دارای ضمیمه ایست که را پورت عملیات اداره مرکزی کل تشکیلات نظمیه از تاریخ جدی ۱۳۰۳ لغایت اسفندماه ١٣٠٤ شمسی را متضمن است. خلاصه این ضمیمه که در ۱۲۷ صفحه بقطع مجله میباشد عبارت از تشریح اوضاع خراب نظمیه در زمان سوئدیها و اصلاحاتیست که از جدی ۱۳۰۲ تا اسفند ۱۳۰٤ در شهربانی بعمل آمده است . لازم است یادآور شویم که این راپورت بدستور سرهنك محمد در گاهی رئیس کل تشکیلات نظميه تنظیم شده است و مطالعه آن از هر حیث خواننده را باوضاع خراب شهر بانی و سرقتهای مهم که در این اداره بعمل می آمده، آشنا میسازد.

در شماره اول مجله که در تیر ماه ۱۳۰۴ منتشر شده ، در صفحه اول عکس سردار سپه فرمانده کل قوا و رئيس الوزرا را بنام قدردانی و حق شناسی چاپ کرده و پس از آن مقاله افتتاحی مجله تحت عنوان ( مجله پلیس - اخلاق و افكار ) و با این جملات شروع میگردد : « افکار نورانی اولاد با جامعه نمونه ناموس اخلاقی آن بوده همانطور که از حرارت بوجود آتش پی میبرند از اخلاق فردی و جمعی يك جامعه نیز حقیقت افكار بك ملت را کشف مينمايند....»

سر مقاله مذکور با عبارات زیر ختم میگردد: برای این مقصد صفحات مجله پلیس خود آرایی نموده و اينك در حالات روحی و اجتماعی ملت ایران سخن رانده و با تفتیش و تحقیق عمل اساسی جرائم و جلوگیری از توسعه امراض اجتماعی در اثر فعالیت بی نظیر شخص اول مملکت دامت عظمته از وظیفه شناسی تقلید و جامعه را براستی و دوستی و وطن پرستی دعوت مینماید این است پروگرام ما...»

پس از سرمقاله فوق ؛ مقاله تاریخی بسیار مفیدی تحت عنوان ( شمه تاریخی) در باره تنظیمات شهر تهران از زمان قدیم یعنی از موقعیکه تهران بچهار محله تقسیم شده تا کنون برشته تحریر در آورده که در محل خود بی اندازه جالب و مفید است.

بغیر از قسمتهای رسمی و قوانین و نظام نامه هایی که در مجله طبع شده ، نویسندگان و مترجمين عمده مجله عبارتند از: فضل الله بهرامی ؛ نایب اول علی پارسا ، نقیب زاده طباطبائي ؛ سرهنك يحيى خان سرداری ، نایب اول یدالله همایون فر ، سرهنك عبدالله سیف ولی بیش از همه ترجمههای فضل الله بهرامی و علی پارسا در مجله دیده میشود.

آخرین شماره مجله پلیس شماره ۹ و ۱۰ سال هفتم است که یکجا چاپ شده و متعاق باذرودی ۱۳۱۲ است . در صفحه آخر این شماره تحت عنوان ( اطلاع (مهم) شرحی دایر باینکه مجله پلیس با وضعیت فعلی مناسب مقام نظمیه کنونی نبوده نوشته تا میرسد باینجا که : « این نقیصه نیز مانند کلیه امور مربو ط بنظميه مملکتی مورد توجه خاص بندگان حضرت اجل رياست معظم تشكيلات كل نظميه واقع و امر و مقرر فرمودند باین وضعیت خاتمه داده مجله ای متناسب با مقام مهم نظمیه فعلی تأسیس شود و انجام این امر را بر عهده آقای سیف آزاد مدیر محترم روزنامه ایران باستان برگذار فرمودند . لذا مجله پلیس با وضعیت کنونی باین شماره خاتمه داده و قریبا در تحت مدیریت آقای سیف آزاد مجله مصور و بسیار آبرومندی که از هر جهت جالب توجه و شاید از حیث مزایا و محسنات بی همتا باشد بنام ) پلیس ایران ) منتشر خواهد شد مجله پلیس ایران برخلاف مجله فیلمی جنبه عمومی داشته و اشتراك آن برای تمام مردم میسر و مقدور خواهد بود منتهی برای مشترکین پلیس قسمتی راجع بامور فنی پایس اضافه طبع وضمیمه خواهد شد . »

چنانکه خوانندکان ملاحظه میفرمایند با این شماره مجله پلیس خاتمه پیدا می کند و نگارنده تا کنون اطلاعی ندارم که آیا پس از آن مجله پلیس ایران منتشر شده است ياخير • قدر مسلم این است که در دیماه ١٣١٤ شمسی یعنی دو سال بعد مجله از طرف شهربانی بنام مجله ) شهربانی ) انتشار یافته و این مجله تا حین تحریر این یادداشت نیز منتشر میشود وما از آن بتفصیل در حرف شين كتاب گفتگو خوایم کرد .

سرهنگ محمد خان درگاهی در اواخر عقر ب ۱۳۰۲ شمسی هیئتی از روسای دوائر وزارت مالیه تحت ریاست سرهنك محمد خان که در آن زمان عهده دار قلعه بیگی نظامی تهران بود از طرف دولت مأمور رسیدگی رفتار صاحب منصبان سوئدی و افراط و تفریط آنها در بودجه نظمیه گردیدند . این هیئت قریب یکماه همه روزه از صبح تا عصر در اداره نظمیه بمحاسبات وعمليات نظمیه مربوط بسالهای ۱۳۰۰ و ۱۳۰۱ تامیزان ۱۳۰۲ رسیدگی نمودند و در نتیجه بموجب راپورت رسمی که بدولت تقدیم داشتند عدم صلاحیت و ابقای صاحب منصبان سوئدی بخدمت نظمیه مسلم گردید. پس از خاتمه دادن دولت بخدمت آنها در تاریخ نهم برج جدی ۱۳۰۲ بدستور رئیس دولت ؛ سردار سپه ؛ سرهنك محمد خان در گاهی بسمت ریاست کل تشکیلات نظمیه منصوب و همان روز اداره را از سوئدیها تحویل گرفت. زمانی طول نکشید که در نتیجه حسن خدمت در د لو ۱۳۰۲ نظمیه های ایالات و ولایات نیز ضميمه تشکیلات نظریه طهران گشت و بند ریج در گاهی موقعیت مهمی پیدا کرد .

(٣۴۵) پلیس ایران

روزنامه پلیس ایران در طهران به دیری و صاحب امتیازی ( مرتضی قلیخان قاجار ملقب بمؤيد الممالك ) تأسيس و شماره اول آن در تاریخ چهارم ذیقعده ۱۳۲۷ قمری منتشر شده است . در روزنامه پلیس ایران مانند سایر جراید صدر مشروطیت ، در عنوان آن ؛ در سال اول ، اسمی از صاحب امتیاز و مدير مسؤل نیست و فقط در آخر صفحه چهارم نوشته است مدیر مسؤل ( مويد ) ولی در سال دوم ، در عنوان روزنامه ؛ صاحب امتیاز ( مرتضی قلی . مويد الممالك ) و در آخر صفحه چهارم مدیر مسول ( جواد تبریزی ) معرفی شده است . پلیس ایران ، ابتدا ؛ در چهار صفحه بقطع ۱۱ در ١٤,٥ سانتيمتر وبعداً بقطع ۱۲٫٥ در ۱۸ سانتیمر؛ باچاپ سربی ؛ در مطبعه شرقی با طبع و توزیع گردیده . محل اداره : در سال اول: طهران. خیابان الماسيه و در سال دوم : اول خیابان باب همیون شده است . قیمت اشتراك آن : يكاله طهران ۳۵ قران ، بلاد داخله ٤٠ قران معين روسیه ۱۰ منات فرنگستان ٢٥ فرانك ؛ عثمانی يك اير . ؛ تك نمره طهران صد دینار داخله سه شاهی ، در سال دوم تك نمره در طهران چهار شاهی در سایر ولایات پنج شاهی اعلانات سطری دهشاهی در زیر عنوان روزنامه در ضمن يك سطر ؛ پلیس ایران، بدینقسم معرفی شده است : « روزنامه ایست حامی و خادم اتحاد اسلامیان . حافظ استقلال ایران - سیاسی - اجتماعی ، ادبی ، اخلاقی ، تفتیش در امور مملکتی و رساندن تظلم مظلومين بمقام عدل وكب جواب از وظایف اوست در سال دوم تا اندازه ای از وظایف روزنامه کاسته شده و بدينقسم معرفی شده است « روزنامه ایست بی طرف ، حامی اتحاد اسلام حافظ استقلال ایران . فلسفی سیاسی اخباری . اخلاقی . »

پلیس ایران در سال اول یومیه بوده و همه روزه سوای ایام تعطیل طبع و نشر می شده ) و در سال دوم هفته دو نمره روزهای یکشنبه و چهار شنبه طبع و توزیع میشده است . شماره ۱۹ سال اول در تاریخ سه شنبه سلخ ذیقعده الحرام ۱۳۲۷ قمری مطابق ۱٤ دسامبر ۱۹۰۹ میلادی و شماره ٣٤ سال دوم آن که دارای نمره مسلسل ۵۰۷ می باشد، در تاریخ دو شنبه ۲۷ رجب ۱۳۲۹ قمری منتشر گردیده است.

مندرجات روزنامه پس از درج مقاله اساسی عبارت است از ( اخبار دا خله ) و ( تلگرافات داخله ) و حوادث طهران و سایر بلاد ایران و در صفحه چهارم تحت عنوان ( تلگرافات خارجه ۹ مختصری از حوادث ممالك خارجه درج است رو بهمرفته بیشتر مندرجات روزنامه عبارت از ذکر حوادث و وقایع داخلی است . علاوه بر اینها در پاورقی روزنامه که از همان صفحه اول شروع میشود مطالبی بعنوان (رولیسون عثمانی ۱۳۲۷ ) نوشته شده . يك قسمت از مندرجات روزنامه در سال اول صورت جامع و مفصلی از ( اشیاء مسروقه سلطنتی ) است که بتدریج در هر شماره با ذکر نوع و جنس و شماره آنها چاپ شده و برای اطلاع از جواهرات و اثاثیه سلطنتی قاجاریه بی اندازه مفید است . قسمتی از مقالات اساسی روزنامه تحت این عناوین است : « لزوم اتحاد اسلام - سیاسی - مجلس شورایملی و وظیفه وظیفه - نصیحت به پلیس طهران - سیاست امروزه ایران - اینکه بایران آمده کیست ؟ مقصودش چیست ؟ صنوف صالحه ایران آنها را چه میبیند؟. »

از روزنامه پلیس ایران تا شماره ٣٤ سال دوم مورخ دوشنبه ۲۷ رجب ۱۳۲۹ قمری در دست است :

مرتضی قلیخان مؤيد الممالك

مرتضی قلیخان تاجار ملقب بمويد الممالك از رجال و آزادیخواهان مشروطیت ایران و علاوه بر تأسیس و انتشار روزنامه های صبح صادق ) در حرف من كتاب مفصلا از این روزنامه گفتگو خواهیم کرد و ارشاد و پلیس ایران، در بدست آوردن مشروطیت ایران متحمل زحمات و مشقات فوق العاده گردیده و پس از واقعه ۲۳ جمادی الاولى و بمباران مجلس که آزادیخواهان تحت عذاب و شکنجه قرار گرفتندوی نیز بناچار دست از بار و دیار کشیده و با تفاق داماد خود میرزا جواد خان از ایران خارج و بسوی ترکستان شتافت. در آنجا روس ها او را تحت فشار قرار داده و از این رو مدت چند ماه با کمال عرت از شهری بشهری روانه بود تا اینکه خبر و رود آزادیخواهان را بگیلان شنید و بقصد پیوستن بآنان راه بادکوبه را پیش گرفت ولی در این شهر باز روسها مانع الحاق او گردیده نگذاشتند بگیلان رهسپار گر در پس از آن روانه تفلیس گشت و چون باز روس ها مانع عزیمت او تبریز گردیده راه اسلامبول را پیش گرفت : اتفاقاً ورود او با سلامبول مصادف با اعاده دوران استبداد و مقدمات تهیه اسباب خلع سلطان عبدالحمید بود و کسی را در آن شهر امنیت مالی و جانی نبود ؛ لذا مويد الممالك در این شهر نیز نتوانست توقف کند و راه مصر را پیش گرفت و در بیستم ربیع الثانی ۱۳۲۷ قمری وارد مصر گردید . و چون مشکلات و مصائب سفر او را بیمار و رنجور ساخته بود؛ پس از چند روز توقف در مصر و بهبودی در بیست و نهم ماه مذکور از راه خلیج فارس عازم ایران گشت و مجدداً به موطن خویش شتافت پس از رسیدن بطهران و آسایش رنج سفر ، بمحض مساعد شدن اوضاع در ذیقعده ۱۳۲۷ قمری روزنامه پلیس ایران را منتشر انمود و از اول كه مويد الممالك روزنامه در طهران تأسیس و منتشر کرد روزنامه صبح صادق بود که شماره اول آن در تاریخ یکشنبه ۲۳ صفر ۱۳۲۵ قمری انتشار یافت و این روزنامه تا هنگام بمباران مجلس و تفرقه آزادیخواهان؛ چندی بشكل يوميه و مدتی هفته دو شماره منتشر میگردید

مويد الممالك بار دوم که روزنامه پلیس ایران را منتشر ساخت ؛ دامادش میرزا جواد خان نیز بوی كمك میکرد و از این جهت نام او بعنوان ( مدير مسئول ) در صفحه چهار روزنامه درج است . در شماره ١٦ سال هیجدهم روزنامه حکمت منطبعه قاهر مورخ ۱۵ ربیع الاول ۱۳۲۸ قمری راجع بجوید الممالك و روزنامه پلیس ایران چنین مینویسد روزنامه پلیس ایران نام که از اثر قلم معارف رقم وطن پرست غیور مويد الممالك مدير جريده ( صبح صادق ) که در دوره استبداد سابق اماج تیر های زهر آلود مستبدین شده و از یار و دیار آواره گشته در هند و مصر چندی بسر برد تاپس از فتح تهران و اخراج نیروی ایران از راه عتبات عاليات بتهران شتافته با آن زیانها و بی سر و سامانی باز دوباره خار مهر وطن در دلش - زده جریده روزانه پلیس ایران ر ا بطبع و نشر پرداخته و چند نسخه از آن از شماره ٣٤ و بالا باداره رسیده .»

مرحوم مويد الممالك با انتشار روزنامه های صبح صادق ؛ پلیس ایران، ارشاد ؛ روز نامه رسمی دولتى بفرهنك ومطبوعات ایران خدمات گرانبهائی نموده و مخصوصاً دوره های صبح صادق و پلیس ایران گواه صادقی براین مدعی میباشند. برای تکمیل تاریخ مطبوعات ایران شرح حال آنمرحوم را که بدرخواست این جانب فرزند برومند ایشان آقای غلام رضا ارغوان تهیه نموده اند، بعینه نقل مینمائیم:

« مرحوم مرتضى على مويد المالك فكری ارشاد متولد سال ۱۲۸۸ قمری فرزند مرحوم میرزا علی امیر الامرا کرمانی الاصل تحصیلات خود را در مدرسه دارالفنون فرا گرفته بزبان فرانسه آشنایی داشته و از سن ۳۹ سالگی پس از بیست سال خدمت به وزارت کشور که اکثر حکومت مازندران - عراق - گلپایگان بوده در تاریخ ربیع الاول سال ۱۳۲۰ هجری قمری برای اولین بار روزنامه صبح صادق را در چهار صفحه و نیم ورقی به بهای ۱۰ دینار هر شماره انتشار داد محل روزنامه خیابان لاله زار مقابل پاساژ رزاق منش فعلی بوده روزنامه صبح صادق که از جمله روزنامه های معروف و محدود زمان خود بوده با حفظ سبك آزادیخواهی و مقابله با زور و سرنیزه حکومت استبداد تا تاریخ بمباران مجلس شورایملی منظما منتشر میگردید و پس از غارت اداره روزنامه و گلوله باران آن از طرف سیلاخورهای محمد علی میرزا مرحوم مرتضی قلى مويد الممالك برای مدت یکسال در بادکوبه و بخارا و سمر قند و مصر و شامات و ترکیه و عراق عرب متواری سپس به نجف اشرف مشرف و از طرف حجج اسلام وقت برای مجاهدت در حصول آزادی از دست رفته ماموریت یافت و به تهران بازگشت پس از استقرار امنیت و فرار محمد علی میرزا در سال ۱۳۲۷ روزنامه بومیه پلیس ایران را با قطع بزرگتر از صبح صادق انتشار داد محل روزنامه در خیابان باب همایون و بهای روزنامه همان ده دینار بوده است در تاریخ ربیع الثانی ۱۳۲۸ قطع روزنامه بزرگتر و يك ورقي و بهای آن ٤ شاهی شد . در تاریخ ذیحجه سال ۱۳۳۱ روزنامه یومیه ارشاد با قطع كوچك جانشین روزنامه پلیس ایران سابق شد و شماره اول آن شماره مسلسل ۵٢٩ دارد این روزنامه منظما تاسال ١٣٢٦ قمری که تمام جرائد بامر جناب آقای وثوق الدوله توقیف شده بود منتشر میگردید در سال ۱۳۲۸ امتیاز روزنامه رسمی دولتی طبق ماده واحده ١٤ شوال ۱۳۲۸ قمری تحت مراقبت و نظارت وزارت داخله وقت بمخارج دولت بمرحوم مرتضى قلى مؤيد المالك واگذار گردید که تا مدتی بعد از فوت آن مرحوم هم از طرف فرزند ارشد آن مرحوم آقای شاهرخ فکری مويد الممالك منتشر میشد.

روزنامه يوميه صبح صادق - پلیس ایران - ارشاد اکثر در مطبعه مخصوص مويد الممالك طبع میشد و غیر از یکسال که براثر قشار محمد علی میرزا آواره و دور از وطن بود هیچگونه وقفه ای در طبع و نشر روزنامه های نامبرده پیدا نشد .

مرحوم مرتضی قلی مويد الممالك از جمله راد مران آزادیخواه و روشن فکر و غیور و مبارز زمان خود بوده که با نیش قلم و براثر فکر خستگی ناپذیرش توانسته بود نفوذ کامل در سیاست وقت نموده و در مواقع سخت خدمات شایانی بمیهن و کشور خود بنماید افسوس که عمرش کفاف نداد مبارزه خود را ادامه دهد و در سن ٤٩ سالگی در ۱۲۹۷٫۲٫۱۳ شمسی با قایی مملو از مهر میهن و آزادی حقیقی کشور بسرای جاودان شتافت.

مرحوم مرتضی قلی فکری از نویسندگان زبردست زمان خود بوده و میتوان بجرئت گفت تنها روزنامه نویسی با ایمان بود که با سرمایه شخصی کار میکرد و متکی بجائی نبود.

مرحوم مرتضی قلی موید الممالك برای كمك بروزنامه ارشاد در سالهای آخر عمر خود با كمك شركت كمدی ایران نمایشاتی میداد که نمایشنامه های حکام قدیم و جديد و روزنامه نگار از آنجمله اند که شخصا برشته تحریر در آورده بود.»

از مرحوم موید الممالك علاوه بر آقای غلامرضا فکری متخلص بارخوان فرزند برمند یدگری آقای معز دیوان فکری باقیست که نویسنده باذوق و هنر پیشه معروفی میباشند.

(٣٤٦) پندار

روزنامه پندار در شهر کرمان تحت نظر و مدیریت ( صنعتی زاده ) تاسیس و شماره اول آن روزشنبه اول اردیبهشت ماه ۱۳۰۷ شمسی در چهار صفحه بقطع كوچك با چاپ سربی ( در مطبعه سربی استقامت کرمان ) طبع و توزیع شده است .

طرز انتشار روزنامه چنانچه در صفحه چهار شماره اول نوشته در نظر بوده است هر پانزده روز يكدفعه با قطع بزرك انتشار یابد ولی بواسطه نبودن وسائل طبع و نواقص مطبعه در کرمان بقطع كوچك و بطور هفتگی منتشر شده است . محل اداره روزنامه کرمان . سرای گلشن قیمت اشتراك : سالیانه ۱۲ قرآن سایر بلاد اجرت پست علاوه میشود . تكشماره ٤ شاهی.

برای اطلاع از سبك و مرام روزنامه بهتر انست قسمتی از مندرجات طلیعه آن را در اینجا نقل نمائیم : « امید است چراغی را که ما بنام پندار در این گوشه فراموش شده ایران از برای رهبری هموطنان علم و معرفت و جنگ با جهل و جهالت روشن مينمائيم بكمك و مساعدت ارف خواهان و هموطنانی که در حقیقت آرزومند ببقا و ارتفاع نسل ایرانی هستند تا مدتی مدید روشن بماند. هیچ جای تردید نیست که روزی ماهم بنوبه خود بایستی با عفریتان و اهریمنانی که راهنمای خلق بجهل و جهالت هستند مبارزه نموده و بالاخره بوظیفه و آنچه را که عهده دار انجام آن هستیم موفق گردیم اما چه بهتر که هموطنان را قبل از شروع بانتشار این روزنامه بعقیده و مرامی که بر روی آن ایده آل مصمم بر نوشتن و گفتن شده ایم آگاه نموده و در حقیقت مشی وروش خود را بیان کنیم. مقالات این روزنامه حاوی مطالب اقتصادی و ادبی و اخلاقی خواهد بود. تشویق و ترغیب هموطنان بداشتن حرفه های آزاد و ارائه طریقه کسب و کار و مضرات بیکاری و تنبلی یکی از وظائف ماست بیان مفاسد اخلاقی و فرنگی مآبی بظاهر که تیشه بریشه استقلال ایران میزند و کورکورانه عده نادان بوالهوس باشتعال این آتش خانمانسوز دامن زدهاند یکی از مقاصد ما میباشد.... ما سعی خواهیم نمود بجای حملات بیمورد و بکار بردن اغراض اشخاص مختلف مقالاتی بقلم یکعده از فضلای ایران در این روزنامه گنجانیده و از این حیث لااقل بتوانیم علمدار علم وادب باشیم آگاه و آشنا نمودن افرادیکه از حقوق ملیت خود بی‌اطلاع مانده‌اند خصوصاً دهاقین و روستائیان بوسیله ارزانی قیمت این روزنامه و نشر مقالات سهل و ساده عوام فهم مقصد و نظر اصلی ما از ادامه و انتشار این روزنامه است. آگاهان بوضعیات دنیا بخوبی می‌دانند که بزرگترین محرک اصلی تشویق و ترغیب ملل چه باقبال رقابتهای تجارتی و تشبئات و مبارزه‌های زندگانی امروزه تنها جراید می‌باشند، هر چند در بدو امر گامی را که برای نشر این روزنامه بر می‌داریم بسیار کوتاه است اما بهتر که بتدریج ما بامتحان صحت عمل وحقیقت گوئی آنچه را که شایسته روز نامه نگاریست بدست آورده و بیشتر بادامه خدمت بهم وطنان مطمئن شویم. »

این بود قسمت عمده از طلیعه روزنامه پندار و اما مندرجات شماره اول آن پس از درج مقاله افتتاحی که تحت عنوان: (یادداشت هفتگی) نوشته شده و با این جملات شروع می‌گردد: « اگر سران ملت و مراجع تقلید آرزومند بسعادت و ترقی ایران می‌باشند بایستی آنچه را که شایسته و برازنده هر پیشوا و یا هر لیدر و مرشدی است دارا شوند... » اشعاری از آثار یکنفر از دانشمندان معاصر که باین بیت شروع می‌گردد: « کی کند بوم شب شوم از این بوم سفر * تا شود بدرقه‌اش زمزمه مرغ سحر، » در صفحه چهارم روزنامه اخبار محلی کرمان و اخبار ایران تحت عنوان (اخبار هفتگی) چاپ شده است.

صنعتی زاده- از آقای صنعتی‌زاده کتابی بنام چگونه ممکن است متمول شد در ۱۵۶ صفحه پستی؛ در سال ۱۳۰۹ طبع و منتشر شده است.

(۳۴۷) پهلوی

مجله پهلوی در طهران بمدیری (یاور حسینعلی خان رزم آراء ملقب بافتخار نظام) تأسیس و شماره اول آن در چهارده صفحه بقطع پستی با چاپ سربی، در چاپخانه (شرکت مطبعه مدرن) چاپ و در تاریخ سه شنبه غره محرم ۱۳۴۲ قمری مطابق ۲۲ اسفند ۱۳۰۲ شمسی منتشر شده است مجله پهلوی با اینکه عنوان هفتگی داشته ولی در عمل پیش از ماهی دو شماره منتشر نشده است چنانچه در مدت سه سال که آقای رزم آراء در طهران بوده جمعاً ۶۸ شماره از آن نشر شده. پس از انتقال آقای رزم آراء بمشهد مجدداً مجله را در آنجا دائر و تا اسفند ۱۲۰۹ شمسی ۵۵ شماره دیگر مجله در مشهد منتشر و از آن پس تعطیل گردیده است. بنابراین رویهمرفته مجله پهلوی از اسفند ۲۲ تا اسفند ۱۳۰۹ داتر بوده و و جمعاً ۱۶۳ شماره از آن نشر شده است. محل اداره مجله در طهران: خیابان نگارستان؛ مقابل دوشان تپه بوده و قیمت یک شماره از آن ۱۰ شاهیست.

مندرجات مجله پهلوی بیشتر مطالب مربوط بنظامیان و برای استفاده صاحب منصبان و گروهبانان تأسیس شده چنانچه در ضمن يك سطر در عنوان مجله اینطو معرفی شده است : « مجله ایست آزاد که بیشتر در مباحث علمی و اخلاقی که قابل استفاده صاحب منصبان جزو ومعين نايمان و وکلا باشد گفتگو میکند . » در صفحه اول شماره اول مجله عکس اعلیحضرت پهلوی ) در آنوقت سردار سپه وزیر جنگ و فرمانده کل قوا بوده ( با شنل رسم شده و در صفحه دوم مقاله افتتاحی مجله شروع میگر در در مقاله مذکور چنین مینویسد: «از آنجائیکه بندگان حضرت اشرف سمی بپیشرفت مدارس ومعارف و علوم دارند برای اینکه نظامیان از بهره معرفت محروم نبوده و در قوای اخلاقی و روحانی نیز ترقیات لازمه را بنمایند امر بتأسيس يك مجلة غير رسمى فرمودند که نظامیان از آن استفاده نموده در این عصر در موقعی که چراغ علم و معرفت اقطار عالمرا روشن نموده قشون ما هم از مزایای علم و آگاهی زائد أ على ما سبق بهره مند گردند ۰۰۰ سلطان افتخار نظام » فهرست مندرجات این شماره که در صفحه اول چاپ شده بدین قرار است: سر مقاله . حدس مافت. اعلان مدارس نظام . نقل از مجله قشون. آخرین اخبار شرایط اشتراك واعلان . رمان.

شماره ۳۳ مجله در تاریخ ۹ اسفند ۱۳۰۳ و شمارههای ۵۷ و ۵۸ آن در آبان ماه ۱۳۰٤ شمسی منتشر شده است. فهرست مندرجات این دو شماره عبارت است از: تمثال اعلی حضرت همایونی، تلگرافات تبريك . لايحه تشكر مرکز . استخراج از احکام عمومی قشونی. خطابه فارغ التحصيلان مدارس نظام، اسامی آنها . سابقه ورزش های مختلفه يك شيپور چی وظیفه شناس عکاسی اسرار مصر امداد اولیه معرفت الروح.

سپهبد رزم آراء

آقای حسینعلی خان رزم آراء ملقب بافتخار نظام که چند سال است عهده دا ریاست ستاد ارتش ایران میباشد از افسرانی است که در فنون نظامی تحصیلات عالیه نموده و با علاقه سرشاری در ضمن انجام خدمات نظامی بخدمات معارفی نیز مشغول بوده است . دوره نه ساله مجله پهلوی بهترین گواه و بواسطه همین علاقه بوده که وقتی هم از طرف وزارت فرهناك موفق باخذ نشان علمی گردیده است. از خدمات فرهنگی او تأسیس کتابخانه کلوب صاحب منصبان لشكر شرق مشهد میباشد . کتاب (طریقه زندگانی در جامعه نیز از ترجمه های مفید مشارالیه است رزم آراء هنگام انتشار مجله درجه سلطانی را در قشون داشته ولی امروز بعلت کاردانی و لیاقت رتبه سپهبدی را حائز گردیده و ریاست ستاد ارتش ایران بعهده ایشان است . وی افسری با هوش و فعال و از این جهت مورد توجه شخص اعلیحضر همایونی است.

(٣٤٨) پیاده نظام

شماره اول سال اول مجله پیاده نظام ؛ در طهران، بقطع خشتی ، با چاپ سربی و کاغذی خوب و طبیعی مرغوب در دیماه ۱۳۱۵ شمسی منتشر شده است . انتشار مجله از طرف ( اداره تعلیمات پیاده ) بوده و در عنوان مجله ( مرکز انتشار اداره تعليمات پیاده ) بوده و در عنوان مجله ( مرکز انتشار اداره تعلیمات پیاده ) قید گردیده است . سال اول مجله در ۹۵۶ صفحه نشر یافته و قسمت اول شماره اول اشعاریست از شاهنامه فردوسی راجع برزم رستم با اشکبوس و باین شعر شروع میگردد : « پیاده ندیدی كه جنگ آورد * سر سرکشان زيرسنك آورد .» برای اطلاع از مندرجات و نویسندگان مجله بهتر است فهرست شماره اول را نقل نمائیم: رزم پیاده رستم با اشکبوس ( شاهنامه ) هدف های جاندار در تعلیمات با تير حقيقي ( سرهنك مقتدر ) عمليات پياده نظام در آبادیها ( سرهنك رزم آراء ) جنك باكترو يوازی یا میکروبی ( سروان دکتر علی شمس ) سیر تکاملی اسلحه پیاده نظام ( ستوان یکم دفتری ) تعلیمات تاکتیکی وقتی واحدهای پیاده ) درس نظری اطلاعات ( سرگرد شرف الدین قهرمانی) قدرت آتش پیاده نظام بسته ترتیب کادرهای زیر دست است ( ع . ح ) پاره اطلاعات راجع بارتشهای اروپائی ( ترجمه از مجلات خارجی )

رویهمرفته مندرجات مجله پیاده نظام كاملا فنی و مربوط بامور نظامی است . مجله پیاده نظام مشتمل بر نقشه ها و تصاوير متعدد راجع بعمليات نظامی و مانورهائیست که لشکرها در حضور اعلیحضرت پادشاه فقید انجام داده اند. سال اول مجله دارای فهرستی است که ضمیمه آن میباشد . قیمت اشتراک در ایران برای نظامیان ٤٠ ریال و برای غیر نظامیان ۵۰ ریال و در خارج باضافه تمبر پست . تك شماره چهار ريال.

(٣٤٩) پیام

روزنامه پیام در شهر رشت بمدیری و صاحب امتیازی آقای ابراهیم فخرائی سال ۱۳۰۱ شمسی تاسیس و بطور هفتگی منتشر شده است . طلیعه روزنامه پیام روى يك ورق با چاپ سربی ، در مطبعه عروة الوثقی رشت طبع و در تاریخ ۱۹ برج حمل ۱۳۰۱ منتشر شده است. در این طلیعه روزنامه پیام را ( نامه ادبی ؛ اجتماعی و سیاسی که ده روز بعد از توزیع این طلعیه در رشت انتشار می یابد ) معرفی نموده و در باره هدف وملك روزنامه چنین مینویسد: « اهمیت وقت ؛ اقتضای زمان و مکان موقعیت کنونی جامعه ؛ فقر و فلاکت عمومی و هزاران علل و اسباب دیگر ایجاب میکند که از نقطه نظر حفظ شون اجتماعی و بیداری توده زحمت کشان بی سروسامان ودفاع از حقوق مشروعه یکمشت بینوایانی که با زور بازو و عرق پیشانی آنان تعیش و کامرانی معدودی مفتخواران و غارتگران را فراهم ساخته است با حربه قلم در معر که کارزار گینی وارد گردیم سکوت و خاموشی دلیل محکومیت بفنا و نشانه بی لیاقتی و عدم قابلیت خواهد بود. در اینصورت ما نیز بنوبه خود در این میدان سر بر خروش و غوغا قدم میگذاریم و هیچ بیم و هر اسی نخواهیم داشت از اینکه با مال خود موفق و يا مغاوب واقع گردیم زیرا در هر حال بایفای وظیفه مقدس خود عمل واقدام خواهیم نمود، عجالتا پیام هفته یکبار در چهار صفحه انتشار می یابد ولی سعی دارد در صورت توجه علاقه مندان و بروز مساعدت و همراهی آنان هفته دو شماره و شاید بیشتر انتشار دهد . پیام مادح این و آن نیست... یگانه اتكاء و استظهارش بعد از داور توانا بافکار توده حقیقی ملت یعنی قسمت زحمت کش جامعه است که هم اکنون برای خدمت آنان میرود با هر قسم مخاطراتی مقابله نماید . شماره های ملل پیام بشما ثابت خواهد نمود که در تمام مدعیات خود راه صداقت و صواب را پیموده و ذره در وظایف خود قصور نخواهد ورزید.»

آقای ابراهیم فخرائی علاوه بر تأسیس روزنامه پیام مجله فروغ را نیز در رشت منتشر نموده اند و ما در حرف ف کتاب از آن مفصلاگ تگو خواهیم کرد . آقای فخرائی از آزادیخواهان گیلان و از قضات دانشمند بشمار میروند. هنگامیکه نگارنده در سال ۱۳۱۹ شمسی در ملایر مشغول خدمت بفرهنك بودم، محضر ایشان دست داد و آقای فخرایی در آن تاریخ رئیس دادگستری ملایر بودند. حسن خلق و نيك محضری ایشان همه را مجذوب اخلاق و رفتارشان کرده بود. از آن پس دیگر نگارنده را اتفاق ملاقات با ایشان دست نداده است.

(۳۵۰) پیامبر باختر

روزنامه پیامبر باختر هر نوزده روز یکبار در شهر واشنگتن از بلاد آمریکا از طرف بهائیهای مقیم آنکشور بمنظور تبلیغ مذهب بهاء منتشر شده است . این روزنامه ابتدا بنام ( نجم باختر ) بوده و بعدا باسم پیامبر باختر تغییر پیدا کرده است برون در کتاب شعر و مطبوعات فارسی (ص ۵٩) مینویسد من از روزنامه نجم باختر نمونه هایی در دست دارم و شماره اول آن در ماه مارچ ۱۹۱۱ میلادی ؛ بدو زبان فارسی و انگلیسی انتشار یافته است.

(۳۵۱) پیام جدید

در سال ۱۳۰۲ شمسی در طهران مجله بنام پیام جديد بطور ماهیانه تاسیس و منتشر شده ولی نگارنده تاکنون نمونه از آن را ندیده ام .

(۳۵۲) پیش آهنگی ایران

مجله پیش آهنگی ایران بصاحب امتیازی ( احمد - امین ) در طهران تاسیس و شماره دوم سال اول آن در آذر ماه ۱۳۰۶ شمسی در چاپخانه خاور طبع و منتشر شده است محل اداره خیابان پستخانه • قیمت تك شماره يك قران . وجه اشتراك ساليانه دوازده قران؛ ششماهه شش قران . روی جلد مجله این جمله بعنوان شعار درج است :

« ادبوا اولادكم بغير آدابكم لانهم خلقو الزمان غير زمانكم » و نیز روی جلد مجله اینطور معرفی شده : ( مجله ایست تربیتی که در تکمیل روحیات محصلين وتقويت حیات پیش آهنگی ایران میکوشد. » مجله مذکور بقطع پستی و هر شماره آن ۲۰ صفحه است از شماره ٤ و ٤ که یکجا منتشر شده ( محمد صادق حسینی ) نیز مدیری مجله معرفی شده و شعار پیشاهنگی که روی آن آماده باش نوشته در گوشه چپ پشت جلد چاپ گردیده است . مندرجات مجله بیشتر امور مربوط به پیشاهنگی و مقررات آنست برای مزید اطلاع فهرست مندرجات شماره های ٤ و ۵ را نقل مینمائیم : د اسلام و پیشاهنگی . تربیت وطن پرستی. سرود درفش مقدس و عزم های پیش آهنگ پیش آهنگی و حیات خانوادگی . قسمت جوانی . فلسفه بازی . فداکاری پیشاهنگان امریکا ، پیشرفت ادیسون امریکائی . از کتاب راه نوه کارهای پیشاهنگی . چگونه پیش آهنگی اطفال را عملی بار می آورد. تیم . برج و هرم . فواید خنده و منافع سرور • چرا پيشاهنك شدم. پرستاری . اخبار پیشاهنگی . باسكت مال . شریفترین حکایات تاریخ مسابقه.

از مجله پیش آهنگی ایران نگارنده فعلا تا شماره ٦ سال اول مورخ فروردین ۱۳۰۷ را در دست دارم .

(٣۵٣) پیش آهنگی و تربیت بدنی

مجله پیش آهنگی و تربیت بدنی که از انتشارات ) اداره پیشاهنگی و تربیت بدنی ) است در سال ۱۳۱۹ شمسی به دیر مسولی آقای ) ابو القاسم شکرالی) در ظهران تاسیس و شماره اول آن در چهارم آبانماه سال مذکور منتشر شده است . این مجله در ۷۲ صفحه بقطع خشتی با طبعی زیبا و کاغذی مرغوب در مطبعه سربی (چاپخانه فردوسی) طبع شده و مندرجات آن چنانچه از اسم مجله نیز معلوم میگردد شامل دو قسمت پیشاهنگی و تربیت بدنی است . برای مزید اطلاع خوانندگان از مندرجات و علت پیدایش مجله قسمتی را که تحت عنوان ( آغاز ( در صفحه اول شماره اول چاپ شده عیناً نقل مینمائیم : « آغاز - ازمیان ترقیات بهشمار و روز افزونی که براثر توجهات خسروانه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی نصیب کشور و ملت ایران شده است سازمان پیشاهنگی و تربیت بدنی ایران میباشد که بدفتر افتخارات کشور اضافه و تحت هدایت و راهنمائی حكيمانه والا حضرت همایونی بهترین مشوق و مایه شور ومیل جوانان پيشاهنك و ورزشکار شده و تاثیری بسزا در اعماق قلوب آنان بخشیده است .... این عقیده مورد قبول همگان است که پیشاهنگی و تربیت بدنی جوانان را دلیر و امیدوار و با استقامت بار آورده و حس اعتماد بنفس ؛ فداکاری اراده قوی و فضایل اخلاقی مولود همین پرورش عالی میباشد. بنابراین در راه تعمیم این امر مهم باید بوسایل گوناگون کوشیده و چون برای معرفی جشنهای عظیم ورزشی و پیشاهنگی ایران که یکی از مظاهر درخشان دوره پر افتخار کنونی میباشد ازوم نشر مجله آبرومندی که مناسب شون فرهنگی کشور باشد احساس میشد از این جهت وزارت فرهنگ به نشر این مجله همت و اداره پیشاهنگی و تربیت بدنی را مامور اجرای این منظور عالی نمود . اکنون شماره اول آن در روز فرخنده چهارم آبان ماه ۱۲۱۹ منتشر و آرزومند است که بیرکت و میمنت این روز سعید بتواند در راه پیشرفت امور پیشاهنگی و تربیت بدنی مجله ایست مصور ر که هر سه ماه یکبار نشر میشود ؛ نیمی از آن مخصوص پیشاهنگی و نیم دیگر آن مربوط با مور تربیت بدنی میباشد و در اولین فرصت مناسب نیز امیدوار است که بتواند مجله را با مزایای بهتر و بیشتری در هر ماه یکبار انتشار داده و آن را در دسترس استفاده همگانی قرار دهد. ا. شکرائی . »

مقدمه مذكور بخوبی نوع مندرجات ومطالب و طرز انتشار مجله را میرساند منتهی انتشار مجله پیش آهنگی و تربیت بدنی چندان دوامی پیدا نکرده و پس از وقایع شهریور ۱۳۲۰ که بکلی تشکیلات اداره پیش آهنگی منحل گشت قهراً انتشار مجله نیز موقوف گردید و بنابراین، نشر مجله بیش از یکسال و نیم تقریباً طول نکشیده است. فهرست مندرجات شماره اول و اسامی نویسندگان آنها بدین قرار است : آغاز مختصری از علت تاسیس پیشاهنگی (ا . شکرائی) . مقررات کنونی پیشاهنگی پسران و دختران ایران اردوهای تابستانی در مرکز گزارش کلاس پایوران پیشاهنگی دختران شهرستانها بیدار باش ( قائمقامی ) . آذرگاه پیشاهنگان ( هورفش تابان ) . دواخانه كوچك برای رسدهای پیشاهنگی ( غ. شایگان ) . تربیت بدنی در سالهای مختلف (ا. شکرائی) سازمان تربیت بدنی کشور. مسابقه های قهرمانی کشور ورزش و اهمیت آن ، پرورش جسم در ایران باستان پرش ارتفاع . کشتی . چکامه » تمام قسمت های مجله دارای تصاویر گوناگون راجع به پیشاهنگان و مسابقه های قهرمانیست و نیز تصویر قهرمانان ایران بصورت نقشه ایران بقلم حسین بنانی در دو صفحه ضمیمه مجله است .

شعار مجله این فرد شعر ( زنیرو بود مرد را راستی ) و روی جلد آن تصاویر رنگی چادر پیشاهنگان که روی آن جمله ( آماده باش چاپ شده است میباشد. آبونمان مجله یکساله در پایتخت دوازده ریال و در شهرستانها باضافه قیمت پست و تك شماره ۳٫۵ ریال است.

آقای ابو القاسم شکرانی

تا هنگامیکه تشکیلات پیشاهنگی در ایران منظم و برقرار بود اداره کلی در وزارت فرهنك بنام ( اداره پیشاهنگی و تربیت بدنی ) وجود داشت . پس از بهم خوردن تشکیلات پیشاهنگی، آن قسمت مربوط به پیشاهنگی نیز از اداره کل حذف شد و فقط قسمت تربیت بدنی آن باقیمانده • مجله که ما از آن گفتگو میکنیم از نشریات این اداره است. و اما آقای شکرائی مدیر مسئول مجله ؛ از کارمندان عالیرتبه وزارت فرهنك و از لیسانسیه های قدیمی دانشسرایعالی است. زمانی رئیس اداره پیشاهنگی و تربیت بدنی و چندی هم رئیس آموزش شهرستانها بوده و بعد هم مدتی رئیس فرهنگ اصفهان و گیلان و اخيراً هم مجدداً بریاست فرهنك اصفهان منصوب شده اند .

آقای شکرانی جوانی دانشمند و فاضل و نيك نفس و بامور اداری کاملا بصیر و بینا، در امور اداری پیوسته سعی دارد وسایل رفاه زیر دستان خود را فراهم سازد از صفات برجسته مشاراليه عزت نفس و بسط بد است که همیشه مایل است دوستان و آشنایانش از خوان احسان او بهره مند گردند. چند کتاب و رساله از ایشان بدین قرار طبع و منتشر شده است: کلیات جغرافیائی در ۵۵۰ صفحه با ۱۰۰ نقشه و گراور. تاریخچه مختصری از آثار باستانی ایران که بخرج وزارت فرهنك بطبع رسیده است.

(٣۵٤) بيك

در حمل ۱۳۰۳ شمسی آقای میرزا محمد علیخان شریفی روزنامه پیك را در شهر رشت تاسیس و هفته دوبار منتشر نموده. نامبرده در خرداد ۱۳۰٤ شمسی نیز موفق بدریافت امتیاز مجله پیك از شورایعالمی فرهنگ گردیده است.

(٣۵۵) پیکار

روزنامه پیکار در تهران بمدیری ) میرزا حیدر علی کمالی ) شاعر معروف تاسیس و در سال ۱۳۲۹ قمری منتشر شده است. این روزنامه ارگان حزب ) اجتماعيون اعتدالیون ) بوده که در سال مذكور جديداً تأسیس شده و چون حزب مذكور يك حزب انقلابی بود ، لذا روزنامه پیکار پس از نشر چند شماره بدست ناصر الملك ، نایب السلطنه توقیف و در حزب نیز بسته شد.

میرزا حیدر علی کمالی

میرزا حیدر علی کمالی از شعرای معروف ایران و در نظم فارسی سرآمد اقران است ولادتش در سال ۱۲۸۸ هجری قمری در ابرقوی اصفهان بوده است . مجله پارس منطبعه اسلامبول در شرح احوال او درباره دوران طفولیت کمالی اینطور مینویسد : د در خوردی باتفاق پدر به نصف جهان ) منظور اصفهان است) آمده و در شهر خلاق المعاني كمال الدین اسماعیل سکونت گزیده با اینکه قبیله او عالمان دین بوده اند چون پدرش از روش ابا جز و بال حاصلی ندیده و از آن طرز حیات رنجیده پسر خود را نیز بمكتب نفرستاده و بی خط و سواد به پیشه وری گذارده چنانچه کمالی ما تا سن ۲۲ سالگی خواندن و نوشتن نمیدانسته گاهی بمسگری میرفته و زمانی بیراق بافی مشغول بوده. » شماره سوم سال اول مجله پارس .

باری کمالی پس از آنکه خواندن و نوشتن و معلومات مقدماتی را در اصفهان فرا گرفت رهسپار طهران شد و در آنجا بکار بلور فروشی مشغول گشت تا مقدمات مشروطه ایران فراهم گردید. وی نیز بهمکاری میرزا سید ابراهیم خان کرمانی ، سیدمحمدرضا مساوات وشيخ أحمد قزوینی و دیگران بكمك آزادیخواهان برخاست و با سرودن اشعار مهيج و تند عليه مستبدين نام خود را برای همیشه در زمره آزادیخواهان بثبت رسانید همکاری او با آزادیخواهان سبب گردید که جزو مغضوبین دربار قلمداد شود و از اینرو در زمان احمد شاه نتوانست با تاسیس حزب ) سوسیالیست انقلابی ( و روزنامه پیکار کاری از پیش ببرد و بشرحيكه سابقا نوشتیم پس از نشر چند شماره روزنامه؛ پیکار و حزب او برای همیشه توقیف و منحل گشت.

از آن پس کمالی دیگر وارد صحنه سیاست نشد تا در ریاست وزرای آقای مخبر السلطنه هدايت بنا بمعرفی ایشان با علیحضرت فقید، نامبرده در دوره ۸ و ۹ مجلس شورایملی از نیشابور انتخاب گردید و تا پایان این دوره بوکالت مشغول بود . در آبان ١٣١۵ شمسی گرفتار سکته ناقص گشت و از آن تاریخ یا اینکه بهبودی یافته خانه نشین شده است . ادیب الممالك فراهانی این قطعه را درباره وی سروده است :

ابو الكمال كمالی خدایگان سخن
به پیکر قلمت جای کرده جان سخن
 
اگر نه كلك تو طرح سخن در افکندی
بر اوفتادی از این مملکت نشان سخن
 
تولی که طبع تو همواره ارمغان آرد
طبق طبق گل سوری به بوستان سخن
 


کمالی علاوه براستی از اشعارش که در اسلامبول بطبع رسیده دو داستان شیرین موسوم به ( لازیکا ) و ( مظالم ترکان خاتون ) نیز بنشر از خود بیادگار گذاشته وطبع گردیده . این دو کتاب در سالهای ۱۳۰۷ و ۱۳۰۹ منتشر شده است.

(٤۵٦) پیکار

پس از توقیف شماره ۳۲ سال دوم روزنامه طوفان بشرحیکه در محل خود از آن گفتگو خواهیم کرد، شماره اول سال اول روزنامه پیکار بم دیری و صاحب امتیازی آقای موسوی زاده؛ با همان قطع و سبك روزنامه طرفان منتشر گردید. پس از بیان این مقدمه بذکر خصوصیات روزنامه پیکار که منحصراً همين يك شماره از آن نشر شده و این شماره نیز توقیف شده میپردازیم. قبلا این را هم یاد آور شویم که مدیر طوفان؛ مرحوم فرخی، در زیر عنوان روزنامه پیکار ؛ خضاب بقوام السلطنه در ضمن دو سطر اینطور مینویسد : « قوام السلطنه خائن بداند کاخ اشرافی او که از خون مات و دسترنج بیچارگان بناشده سرنگون خواهد شد ولی مؤسسه ملی طوفان که متعلق عموم آزادیخواهان است از بین نخواهد رفت. ما پس از توقیف طوفان میتوانیم پیکار را بجای آن منتشر سازیم اما بغير از اين يك شماره تا تکلیف آزادی را با این عفریت حریت کش معلوم نکرده و خسارت توقیف طوفان در پستخانه جبران این توقیف را دریافت نمائیم بروزنامه نویسی مبادرت نمی نمائیم.»

پیکار در چهار صفحه بقطع بزرك ( همان قطع طوفان ) باچاپ سربی ( مطبعه روشنائی ) طبع و در تاریخ جمعه ۵ ربیع الثانى ١٣٤١ مطابق ۲ قوس ۱۳۰۱ شمسی منتشر شده است . جای اداره : طهران . خیابان لاله زار آدرس تلگرافی : پیکاره قیمت اشتراك : داخله. سالیانه ۸۰ قران • شش ماهه ٤۵ قران در ولایات باضافه اجرت پست . خارجه. سالیانه ۱۰۰ قران . شش ماهه ۵۰ قران . تك نمره ۸ شاهی.

سرمقاله شدید اللحن بیکار تحت عنوان ( حراج در وزارتخانه‌ها ) نوشته شده و با شدت و سختی بدولت حمله کرده و همین سرمقاله باعث توقیف پیکار گردیده و برای همیشه دیگر این روزنامه منتشر نشده است . مقاله مذکور تقریباً سه ستون روزنامه را فرا گرفته و تمام آن حمله و انتقاد از قوام السلطنه است. سرمقاله مذكور بدينقسم شروع وختم میگردد : « اختلال و هرج و مرج ادارات در هیچ موقعی در این سنوات اخیر باین پایه نرسیده و دزدی و اختلاس در وجوه مالیه در هیچ زمانی باین درجه شیوع نیافته بود..... قوام السلطنه نیز میتواند مانند برادر خود و ثوق الدوله محرمانه تعهد نامه های مخفی با دولت بریتانیا مبادله نموده و جنوب ایران را مانند امروزه یگیره بآنها بسپارد. قوام السلطنه نیز میتواند بتحريك اربابان خود تمام ادارات مرکزی و ایالات شمالی مملکت را فلج سازد وای اگر تصور نماید که اورئيس الوزرای مملکت و نماینده افکار عمومی است اشتباه کرده است . اراده ملت باندازه قوی است که در مقابل تمام این تشبثات مقاومت ورزیده و بزودی پرده از روی تمام این سیاهکار بهای چند روزه او بیکسو خواهد کشید. آنوقت است که هیئت متحده مجلس اهمیت شرکت خود را با خيانت قوام السلطنه ملفت شده و خواهند دید که برای فروختن مملکت ایران تا چه اندازه جسارت نموده اند .»

همانقم که در روزنامه طوفان معمول بوده؛ در پیکار نیز در صفحه اول بك رباعي و در انتهای صفحه چهار غذای چاپ شده است رباعی این است : « آنانکه بس ز خزانه تاراج کنند * مارا بعد و زمقر محتاج کنند . دیگر ز چه شغل دولتی را دایم * با چوب هوای نفس حراج کنند .» مطلع غزل این است :

« تا کی فریب دشمن مکار میخوریم * با دست دوست سیلی اغیار میخوریم » غزل از ( علی - آزاد ) است.

مندرجات پیکار ؛ بدون تفاوت ؛ مانند طوفان و عبارت است از سرمقاله اخبار داخله بتفصيل و اخبار خارجه و ترجمه مطبوعات خارجی.

چنانچه قبلا یادآور شدیم؛ پس از انتشار شماره اول پیکار ؛ بعلت سرمقاله آن این روزنامه توفیف و بجای آن برای مشترکین روز نامه طوفان، روزنامه قیام منتشر شده . مدیریت روزنامه قیام نیز با آقای موسوی زاده بوده است.

موسوی زاده

آقای موسوی زاده مدیر روزنامه پیکار و قیام از مردم یزد و از آزادیخواهان معروف و دوست صمیمی مرحوم فرخی بوده است. نامبرده بعلت همکاری با فرخی و مبارزه با استبداد ؛ بگرتبه از طرف احمد شاه دعوت محاکمه شد و در نتیجه این محاکمه موسوی زاده باتفاق مرحوم ضياء الواعظين ؛ مدیر روزنامه ایران آزاد ) رجوع شود بجلد اول کتاب تاریخ جراید و مجلات ایران کلمه ایران آزاد ( از طهران تبعید و موسوی زاده بیزد وضياء الواعظين بكرمان روانه گردیدند . فرخی مدیر طوفان در شماره ٣٦ سال دوم روزنامه مورخ ۱۵ دلو ۱۳۰۱ شمسی تحت عنوان ( پادشاه و موسوی زاده ( راجع باین محاکمه مینویسد : « امروز اولین روزیست که پس از هفده سال مشروطیت بسمت تساوی حقوق افراد پیش میرویم آغاز سعادت و خوشبختی ایران امروز است زیرا اصل هشتم قانون اساسی در محکمه قضاوت عملی میگردد ... امروز دو ساعت و نیم قبل از ظهر در یکی از محاکم استیناف پادشاه ایران و موسوی زاده مدیر پیکار وقيام محاکمه خواهند شد . اگر شماره سوم قیام و سطوری که در صفحه دوم آنروز نامه در ذیل کلیشه ایران آزاد بیاد شاه ایران بد بختی های ملت را تذکر داده بود از نظرها گذشته باشد خواهید دانست که محاکمه برای چیست.... ما رفقای آزادیخواه خود ضياء الواعظين و موسوی زاده را باین محاکمه روانه نموده و افتخار عدالت را بدرقه ایشان مینمائیم . اگر این محاکمه بضرر ما هم تمام شده و رفقای ما محکوم شوند باز ما خرسندیم که راه قضاوت و رسیدگی بهمت آزادی مفتوح گردید..... بدیهی است در این محاکمه قانون علنی بودن آنرا ایجاب مینماید وجوه آزادی خواهان حضور داشته و هیئت منصفین و حاکمه نیز بنام خداوند و انتقام سهمگین ملت بمسؤليت وجدانی و قضاوت عادلانه متوجه شده رای محکمه را بر پایه بیطرفی و عزت نفس خواهند نهاد . »

فرخی در شماره ۳۸ سال دوم طوفان تحت عنوان ( در راه آزادی ) نتیجه محاکمه را اینطور مینویسد : « بعد از ظهر رفقای محترم ما ضياء الواعظين مدیر جریده ایران آزاد و موسوی زاده مدیر سابق طوفان، صاحب امتیاز پیکار مدیر مسول قيام بسمت اصفهان و یزد حرکت کردند . بما میگویند مصالح مملکت و مقتضیات کنونی حرکت آنها را ایجاب نموده است . برای ملت ایران که جوانهای نیرومندی در راه مصالح مملکت تهیه دیده است و برای ما که آماده شده ایم خود و هزاران نفر امثال ضياء - الواعظین و موسوی زاده را بقربانگاه آزادی تقدیم نمائیم این هدايا وتحف باستان حریت قیمتی ندارد ولی آیا این قربانیها برای مصالح مملکت میباشد یانه برما پوشیده است .» در شماره ۳۹ سال دوم طوفان متن تلفون موسوی زاده که بعنوان تودیع مخابره نموده بدین قسم چاپ شده است : « نمره ٤٩١ مورخه ۲۳ دلوه توسط طوفان شفق سرخ ، کوشش . اتحادیه جراید مقدسه ملی . نظر بمسافرت اجباری که تسریع آن از طرف رئیس محترم دولت امر و تاکید شده بود از زیارت و تودیع دوستان محروم و بدین وسیله ادعيه خالصانه تقدیم و موفقیت عموم را در انجام وظایف ملیه از خداوند متعال درخواست مينمائيم . ضياء الواعظين - موسوی زاده »

پس از این تبعید دیگر اسمی از موسوی زاده در جراید دیده نمیشود تا پس از وقایع شهریور ۱۳۲۰ و تاسیس حزب دموکرات ایران رهبری قوام السلطنه که مجدداً موسوی زاده وارد صحنه مبارزههای سیاسی شده و با انتخاب نامبرده بسمت معاونت رهبر کل در حزب و وزارت دادگستری در کابینه قوام السلطنه ، مجدداً نام موسوی زاده برزبانها افتاد و بخصوص جراید دست چپ از هیچگونه حمله و انتقادی نسبت باین مرد شریف خودداری نکردند. موسوی زاده پس از برکناری از وزارت دادگستری مدتی هم باستانداری طهران برقرار گردید. با برکنار شدن قوام السلطنه از میدان سیاست و ضعف تشکیلات حزب دموکرات ایران قهراً موسوی زاده هم از مداخله در امور محروم و اکنون از هر گونه فعالیتی برکنار است.

(٣۵٧) پیکار

در سال ۱۳۰۹ شمسی يك مجله سری بنام ( پیکار ) در شهر ليپزيك آلمان، بزبان فارسی ؛ تاسیس و منتشر شده است. نگارنده تاکنون نمونه از این مجله و یا روزنامه بدست نیاورده‌ام و اطلاعاتم راجع بآن عبارتست از مطالبی که ذیلا بنقل از خواندنی‌ها از روزنامه دماوند، نقل می‌نمائیم. و آن این است:

«در سال ۱۳۰۹ یك مجله سری بزبان فارسی بنام (پیکار) در شهر لییزیك آلمان چاپ و منتشر می‌شد و بطور مخفی ایران می‌رسید. مدیران در مقابل مقامات آلمانی یكنفر اطریشی بنام (وبر) و اداره‌کننده واقعی‌اش (مرتضی علوی) بود. در آنوقت هنوز حزب ناسیونال سوسیالیست در آلمان تشکیل نشده یا قوامی نگرفته بود کمونیست‌ها بسیار قوی و دارای قریب هشتاد نماینده در مجلس را بشتاخ آلمان بودند ولی اکثریت در دست حزب سوسیال دموکرات و دكتر برونیات لیدران حزب نخست وزیر یا رئیس حکومت آلمان بود. تمام قرائن و امارات نشان می‌داد که نویسندگان روزنامه با مجله (پیکار) نه تنها از آزادی رژیم داخلی آلمان استفاده کامل می‌گردند بلکه از برخی راهنمائی‌ها و کمک‌های فکری بعضی از مامورین وزارت خارجه آلمان هم شاید برخوردار می‌گردیدند. اماره و بنهه که این نظریه را تأیید می‌کرد پاره از مندرجات روزنامه مزبور بود چه مدارک و اسنادی در روزنامه پیکار منتشر می‌شد که تهیه آن‌ها در نظر ارباب بصیرت برای مرتضی علوی یا چند نفر محصل ایرانی مقیم آلمان د شوار می‌نمود و قهری بود که دسترس یافتن بدانگونه اسناد و مدارك فقط از عهده یك دولت با سازمان‌های منظم ساخته است.

بعد‌ها بطوریکه گفته می‌شد مرحوم فرخی نیز باتفاق سالار منظم سنجابی برادر مرحوم سردار اقتدار سنجابی عموی دکتر سنجابی فعلی از ایران فرار کرده و در آغاز روزنامه باسم آتش در خارج ایران چاپ می‌کرد ببرلین رفته و بدسته نویسندگان روزنامه پیکار ملحق شد. گروهی هم احتمال می‌دادند روزنامه پیکار و فرخی با تشکیلات خبر‌گیری سری که در پستخانه و تلگرافخانه و مالیه کشف و بکمیته ( ایرانیان )معروف شد بی‌ارتباط نبوده و برخی از مدارک و اسناد روزنامه پیکار بوسیله این تشکیلات؛ تشکیلات ایرانیان؛ تهیه می‌گردیده است. بهر حال انتشار روزنامه پیکار در آلمان سروصدای زیادی در ایران تولید کرد، در چنان شرایط حکومت دیکتاتوری ایران بهیچ وجه نمی‌توانست تحمل کند که روزنامه انتقادی شدید و حتی انقلابی بزبان فارسی در آلمان چاپ بشود و با وجود نهایت درجه دقت پلیس بمقادیر زیادی بایران وارد و پخش گردد و مردم آن را با حسن قبول بخوانند و بروز ندهند. آنطور که اهل اطلاع در همان موقع می‌گفتند حکومت وقت خبر انتشار روزنامه پیکار را از مامورین سیاسی خود در خارجه دریافت کرده و بادارات انتظامی و پلیس دستور اکید داده بود که با نهایت مراقبت از ورود آن روزنامه بایران جلوگیری نموده و در دست هر کسی بینند ضبط و خواننده را توقیف نماید با وجود این از آن روزنامه بمقدار زیادی بایران می‌رسید و حتى بك نسخه هم بدست پلیس نمی‌افتاد. عاقبت گویا پنج شماره از روزنامه پیکار که پس از وصول بایران در لای بسته‌های روزنامه اطلاعات از تهران بعنوان روزنامه استقامت کرمان فرستاده بودند برحسب تصادف بدست پلیس افتاده بود و از قرار معلوم همین پنج نسخه بوده که مدرك اقدامات حکومت وقت ایران قرار گرفته بود.

باری پس از کشف آن پنج نسخه ظاهراً باشاره مقامات بالاتر آقای فهیم الملك نماینده مجلس موضوع را در یکی از جلسات پارلمان عنوان و بوزارت خارجه حمله کرد که چرا جلو اینگونه انتشارات را نمیگیرد ؛ متعاقب آن مرحوم محمد علیخان فرزین وزیر مختار ایران در بران بدستور دولت ایران وکیل گرفته بر علیه مدیر مسول روز نامه پیکار در محاکم آلمان اقامه دعوی کرد و حالا بچه جهت بود عاقبت هم دیوان عالى لا يبزيك كه طرز حسن قضاوت آن معروف عالم بود مدیر روزنامه مزبور را تبرئه و سفیر ایران را بتأدیه چهل هزار مارك خسارات دعوى محکوم نمود ۲۰ شماره اه سال هشتم خواندیها مورخ شنبه هشتم اسفند ماه ١٣٢٦ شمسی.

تا اینجا آنچه نقل کردیم مربوط بروزنامه پیکار بود پس از آن در مقاله مذکور از روزنامه پیکار معاهده بنام ) معاهده اهواز ( نقل نموده و مدعیست که این معاهده را اعلیحضرت فقید با شیخ خزعل منعقد نموده است . برای اطلاع از آن خوانندگان بروزنامه دماوند با مجله خواندیها مراجعه فرمایند.

آقای حسین مکی در مقدمه که بر دیوان فرخی نوشته نیز اسمی از روزنامه پیکار بمیان آورده و در شرح احوال فرخی، مدیر روزنامه طوفان ، چنین مینویسد : پس از ورود بیران باز هم از تعقیب افکار آزادیخواهانه خود دست برنداشت و بلا فاصله مقالاتی چند در مجله پیکار[۲] بر علیه حکومت استبداد و زور آنروز ایران منتشر کرد چیزی نگذشت که سفیر ایران مقیم بران جلسه محاکمه بوکالت از طرف شاه سابق بر علیه مدیر نامه پیکار و نویسندگان آن تشکیل داد سفیر نامبرده مدعی بود که مقالات این مجله منافی باشون کشور شاهنشاهی ایران و شاه است . محكمه متعاقب این دعوی حکمی بر علیه شاه سابق و بر له مدیر مجله و نویسندگان آن صادر نمود»

(٣۵٨) پیکان

روزنامه پیکان در طهران مدیری و صاحب امتیازی آقای (محمد وثوق همایون) تأسيس وشماره اول آن در چهار صفحه بقطع بزرك در مطبعه سربی (روشنائی) طبع و در تاریخ یکشنبه ۱۱ اسفندار ٨٤٤ مطابق حوت ۱۳۰۱ شمسی و ٢۵ فور به ۱۹۲۳ میلادی منتشر شده است. طرز انتشار روزنامه هفته دو بار ؛ روزهای یکشنبه و پنجشنبه بوده و محل اداره : خیابان لاله زار . کوچه و ترق نظام است . وجه اشتراك ساليانه . تومان ؛ تك شماره ٦ شاهی است . در عنوان روزنامه ، بالای اسم روزنامه (پیکان) این شعر حافظ ( عالمی از نو بیاید ساخت از نو آدمی ) درج است . مقاله افتتاحی روز نامه با این عبارات شروع میگردد : ( بیمار - عاشق ، اسیر ، سه فاعل نحوی محض تب در کدام ساعت بغلان درجه برسد ؟ عشق کدام روز با رسوائی هم آغوش گردد؟ مقدار از زمان مسافت این بیابان خطر ناک طی میشود؟ ......» در همین شماره اول ؛ در صفحه اول آن مقاله دیگری بعنوان ( آزادی - برابری ، برادری ) چاپ شده و بعد تحت عنوان ( دورنمای ولایات ) اخبار ولایات بطبع رسیده و در صفحه سوم مقاله ( انگلستان و نهضت انقلابی در مشرق ) و در صفحه چهارم اخبار خارجه درج است.

پیکان مدتی مرتبا انتشار یافته و از شماره ۱۲ سال اول نیز برای اینکه مردم بتوانند مطالب خود را راجع بانتخابات مجلس شورایملی بیان کنند ، روز نامه هفته سه شماره نشر شده . از شماره ٦ سال اول در تمام شماره ها قسمتی از کتاب ( ابطال الباطل با رد قرار داد وثوق الدوله ؛ رئيس الوزراء با انگلیس و بیانیه ایشان که در تاریخ سیزدهم ذیقعده ۱۳۳۷ قمری منتشر گردیده ) چاپ شده است . پیکان یکی از روزنامههای خوب و مفید بوده و از لحاظ مرام و مسلك طرفدار اكثريت مجلس و مخالف اقلیت و از دشمنان سرسخت سید ضیاء الدین است . از این روز نامه فعلا نگارنده تا شماره ۷۹ سال اول مورخ سه شنبه ۱۹ قوس ۱۳۰۲ شمسی را در دست دارد.

(٣۵٩) بيك سعادت نوان

در بیست و سوم فروردین ۱۳۰۶ شمسی امتیاز مجله بيك سعادت نوان بنام روشنك خانم نوع دوست مدیره مدرسه سعادت رشت از تصویب شورایعالی معارف گذشته و شماره ٤ و ٥ سال اول آن صاحب امتیازی خانم مذکور در شهر رشت ؛ در اردیبهشت و تیرماه ۱۳۰۷ شمسی مطابق مه - ژوئیه ۱۹۲۸ میلادی منتشر شده است طرز انتشار مجله هر دو ماه یکمرتبه بوده و دو شماره مذکور با چاپ سری در مطبعه (شرکت چاپخانه جاوید) طبع گردیده و با قطع كوچك از صفحه ۹۷ شروع وبصفحه ١٦٠خاتمه پیدا میکند . محل اداره: رشت سبزه میدان . مدرسه سعادت نوان . بهای مجله : رشت . یکساله ۱۲ قران . ششماهه ۸ قران، بلاد ایران ۱۵ قران ، ۱۰ قران ، خارجه ۲۰ ،قران ۱۵ قران مجله بيك سعادت ،نسوان، مجله ایستادبی؛ تربیتی و قسمتی از مندرجات آن راجع بنسوان است . برای زید اطلاع فهرست مندرجات و اسامی نویسندگان آنرا از شماره ٤ و ۵ نقل مینمائیم: یکجا باید توجه کرد . بچه را بازی لازم است . ( ح . م ) خورشید و درجه اهمیتش نسبت بحيات ما ( ح . م ) عاقبت صیغه روی ادبيات ( م . شیدوش ) خلاصه مصاحبه با علیا حضرت ملکه ثريا . نصایح طبی . روزنامه دیواری برای محصلات ایران ( ر . ف ) اوضاع زنان در افغانستان . نجات غریق (ف . ك) بوته گل سرخ (موهلن) مکتوب از خارجه (فاطمه) مجله آینده . قرائتخانه عادل خلعت بری اطلاع اخطار اداری. مجله پيك سعادت مدتیست منتشر نمیگردد .

این مجله از انتشارات ( جمعيت پيك سعادت نوان رشت ) و جمعیت مذکور بهمت بانو روشنك نوعدوست تاسیس گردیده است. اينك شرح حال بانوى مذكور. با نو روشنك نوعدوست در سال ۱۲۷۷ خورشیدی در رشت متولد شده . تحصیلات مقدماتی را نزد پدرش که از پزشکان معروف آندوره بوده فراگرفته و از آن پس ادبیات و زبانهای عربی و فرانسه را نزد اساتید وقت تحصیل نموده است. در سال ۱۲۹۷ موفق بتاسيس مدرسه ۳ کلاسه گردیده و این مدرسه تا کنون که مدت سی و دوسال از تأسیس آن میگذرد دایر و دارای یازده کلاس است . در طول این مدت دو چار ناملایمات مادی و معنوی گردیده و بالاخره بر تمام مشکلات فایق آمده است . پس از بر قراری مشروطیت در ایران؛ و افراشته شدن پرچم آزادی جمعیتی از بانوان دانش پژوه و دوست داران فرهنك را گرد هم آورده و جمعيتي بنام بيك سعادت نسوان تشکیل داده و از آن تاریخ پیوسته برای آزادی نسوان کوششهای فراوان و زحمات بی پایان متحمل گردیده است در سال ۱۳۰٦ شمسی موفق بدریافت امتیاز مجله بيك سعادت نوان که غرض از آن توسعه فرهنگ و بیداری نسوان بوده گردیده و در سال ۱۳۰۹ شمسى بكمك جمعيت مذكور بافتتاح قرائتخانه بنام پيك سعادت که امتیاز رسمی آن نیز بنام بانوی نامبرده است؛ نائل شده و نیز کلاسهائی برای آموزش بانوان بمعيت عده ای از بانوان روشن فکر دایر کرده است جمعيت بيك سعادت علاوه بر اقدامات مذکور دبستانی نیز بنام بيك سعادت دایر نموده که اکنون در شهر رشت بهمین نام تحت نظر دولت اداره میشود .

(۳۶۰) پیمان

مجله پیمان در طهران مدیری ( سید احمد کسروی تبریزی ) تاسیس و شماره اول آن در ۳۲ صفحه بقطع بستی چاپ و در اول آذر ۱۳۱۲ شمسی منتشر شده است . مجله پیمان از دو قسمت تشکیل شده قسمت اول آن راجع بآئین زندگی و باصطلاح اروپائیان راجع باصول اجتماع است . قسمت دوم راجع بتاريخ و جغرا في و زبان و علوم دیگر است . برای اطلاع از مندرجات و اسلوب وسبك پيمان بهتر آن آنست که مقدمه که در صفحات ۱ و ۲ و ۳ شماره اول درج شد . عينا نقل نمائيم :

«آفرید گارا بنام تو و زینهار تو - بیاری خدا بنشر این مجله آغاز میکنیم مرام ما را آنانکه میدانند، میدانند و آنانکه نمیداند از نگارشهای ما خواهد دانست ما راهی را پیش گرفته ایم و بیاری خدا امیدواریم که ما را بسر منزلی که آهنگ آن کرده ایم برساند و پیمودن این راه را بر ما آسان گرداند . این مجله هر ماهی دو شماره چاپ شده هر شماره شامل دو بخشن جدا گانه خواهد بود بخش یکم در گفتگو از آئین زندگی و قوانین و اخلاق و دین • بخش دوم سخن راندن از تاریخ و جغرافی و زبان و دیگر هرگونه علوم . در بخش یکم که عمده مقصو د ما همانست در هر شماره يك يا دو مقاله از آقای کسروی با امضای خود او چاپ خواهیم کرد.

اما مقاله هائیکه بنام پیمان چاپ میشود از آقای کسروی نیست و بی آگاهی او هم نیست پاین معنی که این نگارشها را اداره پیمان تهیه کرده با شور و آگهی آقای کروی چاپ میکند. رسم مجله هاست که چشم مساعدت بنویسندگان میدوزند و هر مقاله که برسد در نامه خود نشر مینمایند ولی ما از همین آغاز اعلان میکنیم که از کسی چشم دستگیری نداریم مگر از آنان که از دور و نزديك پيمان ما را پذیرفته اند و دست همراهی بسوی ما در از کردهاند. ما از آنان چشم همدستی داریم که با خامه خود نیز مساعدت از ما دریغ ندارند. نیز اگر کسانی مقصد خرده گیری بر گفته های ما مقاله بنویسند هر که باشند نوشته های ایشانرا چاپ خواهیم کرد با این شرط که رشته انصاف را از دست نداده مقصودشان جز نمودن حقیقت و راستی نباشد . دوباره میگوئیم که صفحه های این مجله چنانکه بروی دوستان و همراهان ما باز است بروی نویسندگانی هم باز است که بگفتههای ما ایراد دارند. تنها با يك شرط که مقصود شان آزار و دشمنی نباشد . ما هم بنوبت خود انصاف نموده اگر ایراد را بجاد بدیم بيدرنك آنرا پذیرفته و از روی حق شناسی پاسخ خواهیم نگاشت . در همه جا ما حق و راستی را برتر و والاتر دانسته از خود خواهی و خود نمائی دور خواهیم بود .

اما بخش دوم مجله یکجا آزاد است که هر گونه مقاله علمی که بر سد و از هر که برسد بچاپ آن مبادرت خواهیم و رزید با شرط اینکه نویسنده درستکاری نمود. گفته و نوشته دیگران را بنام خود نکرده باشد. در این بخش هم اگر چه آقای کروی از چند سال پیش از نگارشهای علمی دور است و بگفته خود او گفتگوی تاریخ و جغرافی و اینگونه مطالب با حال امروز گیتی بدان میماند که کسانی برسر بیماری که سخت رنجور است نشسته و بجای آنکه در پی درمان درد او باشند برو دن تاریخچه زندگانی او بپردازند. با این همه چون ما بخشی از مجله را برای نشر این گونه مطالب خاص کرده ایم و از آنسوی از آقای کسروی یادداشتهای بسیاری درباره تاریخ و جغرافی و زبان ایران در دست است که هنوز چاپ نیافته اینست که بگرشته از آ یادداشتها را نیز در مجله نشر خواهیم ساخت. از جمله تألیفی را بنام ) تاریخ پانصد ساله خوزستان ( که کتابی است در زمینه خود بی مانند و شامل مطالبی است که در جای دیگر بدست نیاید در امال جزو بحزو در آخر شمارها بچاپ خواهیم رساند . »

مرحوم کسروی مدیر پیمان از جمله دانشمندانی است که در اعصار اخیر کمتر نظیرش پیدا شده بود و در آئین و اصول اجتماعی عقاید بخصوصی داشت و از این جهت مندرجات پیمان عبارت از یگرشته انتقاداتیست از اوضاع زندگی ایرانیان و طرز معاشرت و آداب اجتماعی آنها • در قضایای تاریخی و ادبی نیز مرحوم کروی دارای نظریات خاصی است که برای اطلاع از آنها شمارههای مجله پیمان بهترین مدرك می باشد . عمده اهمیت کروی شجاعت اخلاقی و ادبی اوست که با بی پروایی تام عقاید خود را ولو اینکه برخلاف نظر عموم بوده اظهار داشته و با با فشاری زاید الوصفی آنها را بطرف میقبولاند مثلا نظریات او درباره سعدی ، حافظ، مولوی و دیگر شعرای مهم ایران بخلاصه اینکه آنان جز زبان و ضرر برای ماسود دیگری نداشته اند ، از عقایدی است که جمع زیادی را با او د شمن سرسخت نمود . و عاقبت هم چنانکه خواهیم داد همین عقاید و نظریات که برخلاف عقیده عمومی بود باعث شد که در پایتخت در یکی از محاکم دادگستری؛ دو نفر جوان متعصب ويرا بقتل برسانند.

برای مزید اطلاع خوانندگان فهرست مندرجات بعضی از شماره های پیمان را نقل مینمائیم: رمان ( چرا دانا دروغ پردازد یا بخواندن دروغ عمر خود را تباه سازد) خواهران و مادران ما ٠ ( کسروی تبریزی ) پیشنهاد و پاداش ( پیمان ) عنوان های پوچ . شمال - جنوب - مشرق - مغرب . غلط های تازه . محمد نادر شاه . گزافه بافی یا دروغگوئی • اسلام و ایران . هم دزدهم دروغیاف . تمدن چیست ؟ گزارش شرق و غرب. فهرست مندرجات شماره چهارم سال دوم مورخ فروردین ۱۳۱۴ شمسی مادران و خواهران ما ( کسروی ) رهاننده ( شعر آقای صدیقی ) یادی از دلیران ایران ( ناصر ) . دین ( شعر آقای صدیقی ) ميزان نيك و بد ( صديقي ) . دلبر پنداری ( شعر آقای شیدائی ) . در پیرامون شعر و صوفیگری . آئین تندرستی (دکتر تومانیانس ) خرده گیری و پاسخ آن ( خدا پرست ) . پرسش و پاسخ (ع کتابچی) در پیرامون تاریخ خوزستان (امام) قرار کلان ( کسروی ) گزارش شرق و غرب ( پیمان ) یادگار فردوسی - تاریخ هیجده ساله آذربایجان ( کتاب )

جای اداره پیمان : طهران . خیابان شاهپور کوچه قاپوچی باشی . بهای سالانه ٤٠ ريال ، شش ماهه ۲۰ ریال ۰ در بیرون ایران سالانه ۱۲ شلنك . نسخه ای ٤ ريال.

مجله پیمان از همان ابتدا بعلت تازگی مطالب آن مورد توجه قرار گرفت و هر نوبت شاید متجاوز از هزار شماره بچاپ میرسید و مطالب آن مورد انتقاد قرار میگرفت ولی گرفتاریهای آقای کروی در سنوات اخیر باعث شده بود که این مجله مر تب نتشر نگردد ولی بهر صورت تا شهریور ۱۳۲۰ که بجای آن روزنامه پرچم منتشر شد غیر مرتب انتشار مییافت.

سید احمد کسروی

سید احمد کسروی تبریزی که بعلت عقاید افراطی خود در بهمن سال ١٣٢٦ در یکی ار محاكم وزارت دادگستری هدف گلوله دو نفر قرار گرفت و بقتل رسید از فضلا و دانشمندان و مورخین زمان حاضر و مدتی در شهر زنجان و خوزستان بقضاوت مشغول بود و پس از استعفا از شغل قضاوت بوکالت دادگستری مشغول گردید و تا پایان عمر باین شغل روزگار میگذرانید. وی پس از شهریور ۳۲۰ از طرف مختاری، رئیس کل شهربانی بوکالت تسخیری انتخاب گشت و حقا خوب از عهده محاکمه موکل خود بیرون آمد مرحوم کروی علاوه بر شغل وکالت و روزنامه نگاری در دانشکده علوم معقول و منقول سمت استادی تاریخ ایران را داشت و نگارنده در آن دانشکده مدت سه سال بحوزه درس او حاضر میشد او را استادی دانشمند و محقق یافتم که کمتر نظیرش بین استادان یافت میشد. در حق اغلب رجال تاریخی ایران با زبان طعن سخن میراند جز در باره نادر شاه که و برا مردی وطن دوست و شجاع و علاقمند بمیهن میدانست . مرحوم کسروی حاضر نبود بیهوده دقیقه از وقت خود را تلف کند و اذا غالباً دیده میشد که در فاصله ساعات درس بعوض مذاکره و گفتگو با استادان همکار خود ، بگوشه ایستاد و مشغول مطالعه میشد. مرحوم کروی شعرای ایران و کتب آنها را مایه ضلالت و گمراهی میدانست و از اینرو در حق سعدی و حافظ و مولوی ناسزا میگفت . وقتی وزیر فرهنك وقت بوی پیشنهاد نمود که ما حاضریم شما را باستادی دانشگاه قبول کنیم در صورتیکه از گفته های خود در باره حافظ استغفار نمائید وی پاسخ داد من از گفته هایم باز نمیگردم و استادی دانشگاه را هم نمیخواهم . با وجود این عملا استاد دانشگاه بوده کسروی پس از انتشار کتاب آئین شهرت بسزائی پیدا نمود و بتدریج در گوشه و کنار پیروانی پیدا کرد که بنام ) كسرويون ( معروفند. از این دسته در خوزستان، آذر بایجان و سایر شهرهای ایران یافت میشود آنان روز ۱۶ آذر را روز کتاب سوزان دانسته و در شهر تبریز و رضائیه به از بین بردن و سوزانیدن کتب شعر او صوفیه میپردازند و این رسم اکنون هم پنهانی در بین آنان مرسوم و متداول است.

کسروی مردی متتبع ، مورخ و محقق بود و در موضوعات اجتماعی و تاریخی افکار بکری داشت، وی از پرکارترین دانشمندان اخیر ایران بشمار است و بهمین جهت علاوه بر دورههای چند ساله مجله پیمان و روزنامه پرچم كتب مختلفی تد و این کرده و بچاپ رسانیده است که ذیلا نام آنها را ذکر میکنیم: ۱ - تاریخچه شیر و خورشید . رساله کوچکی است درباره پیدایش شیر و خورشید علامت رسمی ایران ۲ - شهریاران گمنام این کتاب در سه بخش تألیف شده است . بخش نخستین شامل دیلمان جستانیان کنگریان- سالاریان میباشد. و در ۱۳۰۷ در مطبعه مدرن بقطع بتی در ١٦٥ صفحه طبع شده بخش دوم شامل روادیان در ۱۳۰۸ در مطبعه مدرن در ۱۵۸ صفحه چاپ شده است . بخش سوم شامل شدادیان در ۹۱ صفحه پستی در سال ۱۳۰۸ طبع گردیده است .

۳- کارنامه اردشیر بابکان این کتاب را کسروی از زبان پهلوی ترجمه نموده و در ٧٦ صفحه خشتی در ۱۳۰۹ در مطبعه فردوسی چاپ شده است ٤ - آذری یا زبان باستان آذربایگان - این کتاب نتیجه تحقیق آقای کسروی راجع بزیان آذریست و در آخر آن پاره ای از قواعد زبان آذری و دو قصیده از قطران شاعر مشهور آذربایجان طبع شده است . کتاب مذکور در اسفند ١٣٠٤ شمسی در مطبعه شوروی در ٥٦ صفحه پستی چاپ گردیده است ۵۰ نامهای شهرها و دیه های ایران • دردو قسمت. دفتر نخستین آن در مراد ۱۳۰۸ در مطبعه مدرن در ٢٤ صفحه پستی طبع شده و دفتر دوم آن در دیماه ۱۳۰۹ در چاپخانه اتحادیه در ۳۲ صفحه پستی چاپشده است ٦ - تاریخ پانصد ساله خوزستان - این کتاب را کسروی هنگامیکه بال ۱۳۰۲ شمسی رئیس عدلیه خوزستان بوده و در آن نواحی مطالعاتی نموده شروع بتدوین کرده و در سال ١٣٠٤ که بطهران باز گشته آنرا تکمیل نموده و در ۱۳۱۲ شمسی آنرا در جزو مجله پیمان بتدریج بچاپ رسانیده است ۷- کتاب آئین ۸ - تاریخ مشروطیت ایران در سه مجلد. این کتاب که بهترین تاریخی است که تا کنون در باره مشروطیت ایران و بخصوص آذربایجان نوشته شده؛ کتاب بسیار مفید و گرانبهاست و نسخ آن فعلا کمیاب است .
حرف التا

(۳۶۱) تابش

روزنامه تابش در سال ۱۳۰۷ شمسی در تهران بطور هفتگی تأسیس و منتشر شده است

(۳۶۲) تازه ایران

روزنامه تازه ایران در شهر همدان بمدير مسئولى ) برهان المتكلين ) تأسيس وبس از نشر چهار شماره از آن در این شهرستان بعلت هجوم روسها بهمدان و تصرف این این شهر بدست آنها چاپخانه روزنامه تازه ایران بکرمانشاه منتقل گردیده و شماره ۵ آن در شهر اخیر طبع و منتشر شده است . شماره ۵ سال اول روزنامه در چهار صفحه يقطع متوسط معمول ولایات در چاپخانه سربی شرافت احمدی) کرمانشاه طبع و در تاریخ یکشنبه پنجم ربیع اول ۱۳۳۴ قمری توزیع گردیده است. محل اداره روزنامه : کرمانشاه مقابل خانه آقای سردار اجلال . عنوان مراسلات: کرمانشاهان اداره تازه ایران . قیمت اشتراك ساليانه کرمانشاه ۱۰ قرآن ؛ داخله ۱۵ قرآن ؛ خارجه ۲۵ قران تك نمره یکصد دینار • این روزنامه هفته یکبار طبع و توزیع میشده و مرام آن به ينقسم معين گردیده است : « جریده ایست علمی، اخلاقی؛ طرفدار اتحاد اسلام و استقلال ایران»

مندرجات روز نامه تازه ایران؛ پس از درج سرمقاله عبارت است از شرح اخبار جنك بين الملل در خارجه و در داخل ایران بخصوص جزئیات جریان جنگهای عثمانی و روسها و ورود سرکردگان طرفین بحدود کرمانشاه و همدان بتفصیل ذکر شده و مثل اینکه این روزنامه بهمین منظور تأسیس شده است. در شماره پنجم شرحی تحت عنوان ) تأسف و شادمانی ( راجع بطبع و توزیع روزنامه در همدان و انتقال آن بواسطه پیش آمد حوادث بکرمانشاهان نوشته مناسبت نیست عین آنرا ذيلا نقل نمائيم : «تأسف و شادمانی - چهارمین شماره این جریده شریفه در همدان تحت طبع بود با اخباری شیرین و مقالاتی دلنشین که دشمنان قدیمی اسلام و ایران ) روسیان ) عاجز کش ضعیف گداز یورش ببلده طیبه آورده شهر را تهدید کردند و مارا ناچار به هاجرت از همدان هجرت کردیم در حالیکه با چشم حسرت بآثار و علائم آن شهر نظر مینودیم و بحال اسف اشتمال ایران تأسف میخوردیم ۲۰۰۰۰ پس از آنکه اوضاع همدان را شرح داده مینویسد اما وقتی بیرون آمدیم اطراف همدان و راه را جوانان غیور و ایلات ایران احاطه نموده بودند و از دیدن آنها شادی دست داد.

بعلت همین گرفتاریها روزنامه که باید در ۲۵ صفر طبع و توزیع شود از موعد مقرر تاخیر افتاده است .

(۴۶۳) تازه بهار

روزنامه تازه بهار در شهر مشهد بمدیری آقای ملک الشعرای بهار در سال ۱۳۲۹ قمری تأسیس و شماره سوم آن در ۲۲ ذیحجه ۱۳۲۹ قمری منتشر شده است . تازه بهار هفتگی بوده و هر شماره آن در چهار صفحه بقطع ١٠,۵ در ١٦ سانتیمتر طبع گردیده . وجه اشتراک آن در مشهد ۲۵ قرآن ؛ سایر شهرهای ایران ۳۰ قرآن در کشور های خارجه ٦ منات . پس از توقیف روزنامه تازه بهار بعوض آن نوبهار منتشر گردیده و بشرحيکه در حرف نون کتاب خواهیم دید با مسافرت آقای بهار بطهران . تو بهار نیز در آنجا منتشر شده است .

٢٦٤ تازه بهار

روزنامه تازه بهار در شهر مشهد بمدیری آقای ) میرزا محمد خان ملك زاده تأسیس و در حدود جمادى الاول ۱۳۳۸ قمرى منتشر شده است . تازه بهار هفته دو بار منتشر میشده و یکمرتبه هم برای چند روز در سال مذکور توقیف بوده و مجددا منتشر شده است .

آقای محمد ملک زاده برادر آقای ملک الشعرای بهار ، مدیر مجله دانشکده و روزنامه تو بهار میباشند. نامبرده از صاحب منصبان عالیرتبه وزارت فرهنك وزمانی ریاست فرهنك گیلان و اصفهانرا داشته. چندی هم مدیری کل اوقاف را دارا بوده و در حین تحریر بسمت بازرس عالى وزارتي بفرهنك كشور خدمت مینمایند . آقای ملك زاده در پاسخ نگارنده شرح زیر را بعنوان تاریخچه روزنامه تازه بهار مرقوم داشته که پس از حذف قسمت اول آن که تمجید و تعریف از این جانب و ستودن کتاب تاریخ جراید و مجلات ایران میباشد بعینه آنرا نقل مینمائیم :

« روزنامه تازه بهار ابتدا بمدیریت و سردبیری آقای ملک الشعرا بهار در اوایل مشروطیت در شهر مشهد بجای روزنامه نوبهار که چندی توقیف شده بود مدت کمی انتشار یافت و پس از رفع توقیف نوبهار روز نامه تازه بهار تعطیل گردید. در سال ۱۲۹۸ شمسی تازه بهار بمدیریت و سردبیری اینجانب که چندی مدیریت روزنامه نیم رسمی ایران را در تهران عهده دار بودم در شهر مشهد انتشار یافت نشر این روزنامه یکسال دوام کرد و سال دوم آن مصادف با کودتای سوت ۱۲۹۹ گردید و روزنامه بخودی خود تعطیل شد . تازه بهار در دوره اخیر انتشار طرفدار جنبش اصلاحی خراسان بود و در چند مقاله حملات تند و شدیدی بزمامداران طهران کرد و مرکز را مانع پیشرفت و اصلاح امور خراسان میدانست و بهمین جهت از طرف والی خراسان (آقای قوام السلطنه) دو مرتبه دچار توقیف و تعطیل گردید ولی مدت توقیف کوتاه و انتشار آن ادامه داشت تا چنانچه اشاره شد مصادف با کود تا و حکومت نظامی کلنل محمد تقی خان در مشهد گردید و چون نمیتوانست با آزادی کامل عقاید خود را در باب کودتا و رفتار مامورین حکومت نظامی مشهد انتشار دهد با اصرار مامورین حکومت در نشر روزنامه از ادامه آن خودداری و تعطیل گردید و مدیر آن بهمین علت مورد بدگمانی حکومت واقع ومدت چهل روز باز داشت شد.

بعد از استخلاص از حبس دیگر بادامه روزنامه نگاری رغبت نکرد و باصرار خراسانیها خدمت فرهنگ را پذیرفت و بریاست اداره معارف و اوقاف خراسان برقرار و تا این تاریخ بخدمات فرهنگی در مرکز و استانهای مختلف اشتغال دارد . »

(٢۶۵) تازیانه غیرت

در سال ۱۳۳۳ قمری آقای منکوقا آن ذوالخیر روزنامه تازیانه غیرت را در شهر شیراز تأسیس و هفته دو بار آنرا منتشر نمود. ظاهراً انتشار این روزنامه پیش از بك سال طول نکشیده است زیرا بقسمیکه ذیلا یاد آور میشویم در سال ۱۳۳۴ قمری نامبرده در حوالی اصفهان گرفتار یکی از اشرار گردیده و مدتی زندانی بوده است مرحوم وحید در جلد اول کتاب ( ره آورد وحید ) تفصیل گرفتاری منکوهتا آن را اینطور مینویسد منكوقا آن مدیر روزنامه تازیانه غیرت از اصفهان با لباس مبدل فراری شده بمنزل رضاخان رسیده[۳] (رضا خان در این موقع در قلعه لای بید واقع در چرمین از قرای اصفهان منزل داشته است) و آنجا بعضی از اطرافیان رضا خان او را متهم به جاسوسی کرده و شیشه دوائی که شب بر سر سفره در دست داشت را نمود کرده بودند که سم است و برای موم ساختن خان آورده و بدین سبب گرفتار شده بود و اوراچوب زیاد زده و حبس کرده بودند »

در زمستان سال ۱۳۲۷ شمسی در اصفهان در منزل یکی از دوستان اتفاق ملاقات با آقای ذوالخیر دست داد و نامبرده نیز تفصیل گرفتاری خود را بیان نموده مایه وقت حاضرین گردید. آقای ذوالخیر اکنون پیری سالخورده و در اداره دخانیات اصفهان در خدمت دوات میباشد.

(۳۶۶) تبریز

روزنامه تبریز در سال ١٢٩٦ قمری از طرف دولت؛ بدستور مظفرالدین شاه که در آنوقت ولیعهد ایران بوده در شهر تبریز تأسیس و منتشر شده است . در جلد سوم تاريخ منتظم ناصری ( س ۳۵۷ ) در ضمن وقایع سال ۱۲۹٦ قمری مینویسد: «در این سال روزنامه تبریز موسوم به تبریز بتوجه و امر نواب اشرف والا ولیعهد دولت علیه ایران حکمران مملکت آذربایجان دایر و طبع شد . »

مرحوم تربیت در فهرست روزنامههای آذربایجان راجع باین روزنامه مینویسد روزنامه نیم ماهه منتشر در تبریز بمدیریت شخصی مسمی یکمال در ١٢٩٦. شماره سوم سال اول ۲۵ محرم ۱۲۹۷ و شماره بیست و پنج سال سوم مورخه ۲۸ شعبان ۱۲۹۹ از این روزنامه را دارم . »

در شهر تبریز علاوه بر روزنامه مذکور روزنامه دیگری نیز بهمین نام منتشر شده که شرح آن جداگانه بیان خواهد شد.

(۳۹۷) تبریز

روزنامه تبریز، در شهر تبریز بمدير مسئولی ) اسماعیل یکانی) تاسیس و شماره اول آن در چهار صفحه بقطع بزرگ و با چاپ سربی در مطبعه ( اسکندانی تبریز ( طبع و در تاریخ یکشنبه ۱۵ ذیحجه ۱۳۳۸ قمری منتشر شده است. اسم روز نامه ) تبريز ( بخط شکسته درشت و در زیر آن ماه و سال تأسیس روزنامه چاپ گردیده محل اداره : مغازه های مجید الملك و قیمت اشتراك بدين قرار است : سالیانه تبریز ١٤ قران، داخله ۲۰ قران ؛ خارجه ۲۸ قران ششماهه : بتر تیپ ٨ ، ١٢ ١٦٤ قران - سه ماهه : ۵؛ ٦؛ ۸ قران . تك نمره ۳؛ ۴، ۵ شاهی . سطر اعلانات صفحه اول ۸ شاهی - صفحه آخر ٤ شاهی . صفحه آخر ٤ شاهی . طرز انتشار روزنامه هفته دو روز یکشنبه و ٤ شنبه بوده . هر صفحه روزنامه سه ستون و معمولا روی کاغذ خوب چاپ و منتشر شده است .

این عبارات در طرف راست عنوان روزنامه طبع گردیده است : « مکاتیب و مقالات وارده مسترد نمیشود . اداره درك و اصلاح مقالات مختار است . پاکتهای بی تمبر نوشتجات بی امضا ، مقالات مخالف با مسلك روزنامه مندرج نخواهد شد > در ضمن يك سطر ؛ در زیر عنوان روزنامه ؛ تبریز اینطور معرفی شده است : « روز نامه ایست آزاد ملی اجتماعی؛ سیاسی اقتصادی در طرفداری عامه سخن میراند »

مقاله افتتاحی که در ستون اول صفحه اول نوشته شده تحت این عنوان ( تکالیف اجتماعیه ) و با این عبارات شروع و ختم میگردد : « در ادوار سالفه که افراد بشر در دائره بربریت مانند و حوش در غارها و در زیر احجار بیابانها و کوهستانها روز گار خود را بسر میبردند از منافع زندگانی بی بهره و از فیض اجتماعات بشریه بی نصیب بودند رفته رفته سائق طبیعت که در راندن افراد بشر بسوی تکامل همواره بايك فعاليت ...... و از طرف دیگر هیئت مدیره و تحریریه ما از چندی باینطرف که حس انسانیت در مملکت ایران بیدار شده خود را داخل ملت ایران دانسته و در جزو هیئت بشریه که در آن سرزمین زیست میکند شناخته و همواره درصدد آن بوده که در ایفاء آنچه از وظایف اجتماعیه ایرانیان بر ذمه شان بوده است حتی الوسع والطاقه بکوشند و در حال حاضر خدمت بواسطه مطبوعات را الزم فرایض و اسبق وظایف دانسته میخواهند که در این خط نیز بقدر قوت و استطاعت خودشان بعالم انسانیت خدمت کرده باشند این است که بتأسیس همین روزنامه آزاد ملی اجتماعی اقتصادی سیاسی فنی ادبی اخلاقی اقدام نموده بنشر افکار نافعه آغاز میکند همان روزنامه ما نیز بموجب مقدمات فوق و باقتضاى مسلك هيئت مدیره و تحریریه خود تمامی شوائب مرعوبیت و رودربایستی را بکنار گذارده در طرفداری عامه و حفظ حقوق آنان سخن خواهد راند و از آنجا که در خط مدافعه از حقوق جماعت خواهد کوشید و دست خداوندی در همه جا با جماعت بوده هیئت مدیره و تحريريه آن موفقیتش را رجا میدارند و قوام وی را بر قارئین کرام بشارت میدهند و دوام او را بطالبين اشتراك تامين مینمایند و من الله التوفيق وعليه التكلان . »

این بود آغاز و انجام مقاله افتتاحی روزنامه تبریز ؛ در شماره اول ، پس از این سرمقاله؛ مقاله دیگری در دوستون تحت عنوان ( لزوم جلب مستشارها ) نوشته و بعد ) اخبار دار الشورای ملی نتیجه مذاکرات روز سه شنبه ۲۳ ذیقعده) سپس (اخبار انجمن ایالتن نتیجه مذاکرات یکشنبه غره ذیحجه ) و در صفحه چهارم تلگرافات مختلف و اخبار گوناگون درج است.

شماره دوم روزنامه در تاریخ چهار شنبه ۱۸ ذیحجه منتشر و سرمقاله آن باز تحت عنوان ( تكاليف اجتماعيه ) نوشته شده است . از شماره پنجم علاوه بر نام ( اسمعیل یگانی ) که بعنوان مدیر مسول در آخر صفحه چهار درج شده ، در عنوان روزنامه ) صاحب امتیاز و ناشر ح . ف ( اضافه گردیده . از شماره ١٤ سال اول مورخ دو شنبه ٦ صفر ۱۳۲۹ قمری در طرر انتشار روزنامه تغییری حاصل شده و بعوض هفته دو روز، هفته سه بار شنبه ، دو شنبه و چهار شنبه انتشار یافته ووجه اشتراك نیز ۲۱ قران گردیده است .

از شماره ۱۳ سال اول مورخ اول صفر ۱۳۲۹ نام اسماعیل یگانی از روزنامه حذف شده و انتشار روزنامه بعهده ( حسین کمال ) گردیده و در این باره در صفحه اول همین شماره پس از آنکه شرحی درباره مندرجات تبریز نوشته ، مینویسد : د این بنده که برای زیارت وطن و تصفیه امور خانواده وارد تبریز شده ام برحسب تکلیف صاحب امتیاز محترم با سمت مدیریت مباشر اجرای این شرایط ( منظور شرایط انتشار روزنامه است ) خواهم بود و از نمره ١٤ فصول فوق بالتمام بموقع اجرى گذاشته خواهد شد . بر حسب تجارب زیادی که در فن روزنامه نگاری دارم امیدوارم بعون خداوندی و یاری ارباب قلم در ایفای این وظایف قصور ننمایم و امضای بنده همان حسین تنهاست . ( حسين كمال ) » بنابراین از شماره ١٤ دیگر آقای یگانی دخالتی در امور روزنامه نداشته و روزنامه را حسین کمال اداره میکرده است . سال اول روزنامه تبریز بشماره ۱۲۷ مورخ چهارشنبه ١٤ ذیحجه ۱۳۲۹ ختم گردیده. از سال دوم روزنامه نگارنده تا شماره سوم مورخ ۲۱ ذیحجه سال مذکور را در دست دارد و تصور میرود که دیگر پس از آن تاریخ روزنامه بعلت پیش آمد وقایع خونین عاشورای ۱۳۳۰ قمری و قتل ده نفر آزادیخواهان تبریز در روز مذکور روز نامه نیز برای مدت مدیدی یعنی تا سال ۱۳۳۷ قمری تعطیل بوده است . در طول این مدت یعنی از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۷ قمری آقای میرزا حسین خان تبریزی در مهاجرت و مسافرت بسر برده و پس از مراجعت تبریز مجدداً روزنامه را دائر و منتشر نموده است.

روزنامه تبریز در اول اسفندماه ۱۳١٦ شمسی مطابق ۱۹ ذیحجه ١٣٥٦ قمری شماره ۱۳۲ سال بیست و هشتم خود را در چهار صفحه بقطع بزرك با چاپ سربی منتشر نموده و در این تاریخ صاحب امتیاز و مدير ( حسین تبریزی ) و کفیل و سر دبیر روز نامه ( حسین امید ) معرفی شده است . روزنامه تبریز تا این اواخر نیز هفته سه بار نشر میشده .

اسماعیل یگانی و حسین تبریزی

آقای اسماعیل یگانی که مدتی صاحب امتیاز و مدیر روزنامه تبریز بوده از مردم آذربایجان و از لحاظ ملک سیاسی از سران حزب عامیون دموکرات است . نامبرده از قضات مبرز و عالیرتبه دادگستریست و مدتی ریاست شعبه اول دیوان کیفر را داشت آقای یگانی مردی مؤدب و متین و درستکار و آشنا برموز قضاوت میباشد . در محاکمه مختاری رای دادگاه را اوانشا کرده و نوشته است. یگانی بسنین تقاعد است و احتمال دارد تا چندی دیگر متقاعد شود . از آثار آقای یگانی مقالات مسلسل مفيديست تحت عنوان ( صنایع مستظرفه ) که در طوفان هفتگی بطبع رسیده است .

و اما آقای حسین تبریزی که بمناسبت تاسیس دبستانی در تبریز بنام (کمال) باسم (حسین کمال) معروف بوده از همکاران آقای یگانی است . نامبرده قبل از مشروطیت دبستان کمال را تاسیس نمود و در سال ۱۳۲۱ قمری که محمد علی میرزا در تبریز بود و مردم تبریز علیه بلژیکیها شورش نمود ند من جمله طلبه ها میخانه ها، مهمانخانه ها و دبستانها را غارت کرده و یکی از دبستانهائی که غارت شد دبستان کمال بود . پس از این پیش آمد مدیر آن از ایران رو بقفقاز نهاد و از آنجا در صفر سال ۱۳۲۳ قمری روانه مصر گردید و در مصر مجدداً روزنامه کمال را که سابقاً در تبریز منتشر میساخت، انتشار داد و در کشور مصر زیست میگرد تا سال ۱۳۲۹ قمری که بشرحی که قبلا نوشتیم، بتبریز بازگشت و در آنجا اداره روزنامه تبریز را عهده دار شد . از آقای حسین تبریزی مجدداً در حرف کاف کتاب در ذیل روزنامه ( کمال ) گفتگو خواهیم نمود. از آقای میرزا حسین خان امید که چندی سردبیر روزنامه تبریز بوده کتابی بنام تفریحات علمی در اردیبهشت ۱۳۱۰ طبع و منتشر شده است .

(۳۹۸) تجارت

مجله تجارت بصاحب امتیازی ومدير مسؤلی آقای ( دکتر اسلامی ) در طهران تاسیس و شماره اول آن با چاپ سربی ( مطبعه نورالله باروخیان واقع در خیابان ناصریه طهران ) در ۳۲ صفحه بقطع كوچك در آبان ١٣٠٦ شمسی منتشر شده است مجله تجارت با اینکه در سال اول عنوان ماهانه داشته ولی در عمل گاهی هر دو ماه يكمرتبه نشر یافته چنانچه شماره ۹ سال اول در مهر ماه ۱۳۰۷ منتشر گردیده و سال اول بشماره ۱۲ مورخ اسفند ۱۳۰۷ شمسی خاتمه یافته است • مجله تجارت روی جلد آن بدينة سم معرفی گردیده : « مجله تجارت حامی تجارت و اقتصاد ملی ؛ طرفدار اجناس وطنی و ازدیاد صادرات و پشتیبان صنایع ایران و رهنمای وارد کنندگات کارخانجات است . »

مندرجات این مجله چنانچه از اسم آن نیز پیداست بیشتر مربوط بامور تجارتی و پیشنهاداتیکه موجب ازدیاد صادرات و نقصان واردات است در آن درج گردیده مقاله افتتاحی مجله بدین قرار است: ( انقلابات و تغییراتی که در دنیا روی میدهد در اثر افکار بزرگان جامعه است که بجامعه تقدیم و بمیزان لیاقت صاحبان افکار و جامعه در میان توده بتندی یا کندی بموقع عمل گذاشته میشود . این افکار اگر توام با حزم - احتياط - بصيرت - شهامت - عشق و عقيده باشد موجب فتح و خوشبختی وگر نه بزیان صاحب فکر و خسران جامعه تمام خواهد شده هادیان طریق مانند پهلوانانی که وارد میدان عمل میشوند باید بتمام اسرار و رموز کارآگاه و بوضعیت و موقعیت احاطه داشته باشند تا غالب و گرنه مغلوب و کوشش بیهوده خواهد بود. دنیا پر است از این میدانهای خالی که برای همه و از (؟) و همه حق دخول دارند و هر کسی در حدود استعداد خود وارد میدانی میشود . میدانی را که ما امروزه خالی دیده و وارد آن میشویم میدان تجارت و اقتصاد است كه يك ميدان فقیر و بی بهره و در عین حال پر زحمت و خطرناك ؛ و در صورت فتح بی اجر و در صورت مغلوبیت از میان میرویم . چه یکمیدان خطرناکی !!! چه چیز است که ما را وارد يك چنين ميدان خطرناك مينمايد ؟ فقط عقيده پاک وعشق خالص . ما را يك چنین تکیه گاه محکم و اساس مستحکمی است که ابدا استمداد نمیکنیم و اعتنائی بكمك ديگران نداریم با يك عزمی محكم و قصدی راسخ داخل میشویم و اطمینان داریم که در مقابل هیاهوهای عوامانه و جنجال های نفهمانه استقامت ورزیده و باتكاى عشق و عقيده فاتح میشویم و نتیجه زحمات خودمان را که عبارت از اصلاح تجارت - صنعت - اقتصاد و نشان دادن میلیاردها لیره و گنجهای عظیم باشد تقدیم جامعه خواهیم نمود . ( دکتر اسلامی) . »

چنانچه از مقدمه مذکور معلوم میشود منظور از تاسیس مجله تجارت اصلاح طرق تجارت و صنعت و نشان دادن طریقه استفاده از دو منبع فوق است . از این رو مندرجات دوره سه ساله مجله تجارت عبارت از مطالب مربوط بتجارت و اقتصادیات کشور ایران و ممالك ديگر دنیاست و چون دکتر اسلامی موسس و ناشر مجله از واقفین بامور تجارت بوده حتی باظهار نامبرده در یکی از شمارههای مجله هنگامیکه عهده دار نشر مجله بوده نمایندگی سه هزار تجارتخانه و شرکتهای مهم در ممالك اروبا وامريكا و آسيا را داشته لذا بخوری از جریانات امور اقتصادی و تجارتی دنیا با اطلاع بوده و در هر شماره مجله در ضمن مقاله طرز بهترین راه استفاده از تجارت را برای تجار و خوانندگان شرح داده است این مزایا باعث گردیده که مجله تجارت میان تجار و علاقمندان بامور اقتصادی رونقی بسزا پیدا کند و چنانکه در شماره ۱۵ از سال دوم آگهی نموده در مقابل طبع یکهزار جلد ، عده مشترکین پر شده و برای سال دوم دیگر مشترك قبول نمیشود.

سال دوم و یادووه دوم مجله تجارت با شماره ۱۳ شروع و در تاریخ مرداد ۱۳۰۸ منتشر شده است . در سال دوم مختصر تغییری در قطع و تعداد صفحات پیدا شده یعنی صفحات به ٢٤ تنزل کرده است . سال سوم و یا دوره سوم مجله که آخرین سال انتشار مجله است جمعا چهار شماره كه هر يك دو شماره میباشد نشر شده و شماره ۳ و این سال که دارای شمارههای مسلسل ۲۷ و ۲۸ است ، دیرتر از موقع یعنی متعلق بآذر و دیماه ۱۳۱۰ شمسی در چهل صفحه با چاپ سربی ( مطبعه برادران باقرزاده ) منتشر گردیده است ، و شمارههای ۷ و ۸ دوره سوم ؛ دارای شماره های مسلسل ۳۱؛ ۳۲ متعلق بشهریور و مهر ۱۳۱۱ شمسی انتشار یافته و این دو شماره آخرین شمارهها نیست که از مجله تجارت منتشر شده است . در صفحه آخر این شماره علت تاخیر انتشار را به قولی مطابع ذکر نموده و یاد آور شده است که با آنکه پول چاپ کاغذ هشت صفحه را داده بودیم؛ از مطبعه چاپ نشده پس گرفتیم.


محل اداره مجله در سال اول : ( ملك آباد کوچه وزیر انیس الدوله ) و در سال درم طهران؛ در پولك تعیین شده است . وجه اشتراك : قیمت ۱۲ شماره ٣٦ : قران و برای تجار و موسسات صنعتی و اقتصادی ایران و افغانستان در هر کجای دنیا ۱۲ قران . ( معادل دو قران تمبر و یکتومان اسکناس هر شهر و دولتی جو ف پاکت سفارشی باحواله تهران قبول میشود ) اعلانات سطری چهار قران و اگر راجع به صنایع و صادرات وطنی باشد دو قران مجله تك شماره فروخته نمیشود . لازم است یادآور شویم که مدیر مجله ؛ دکتر اسلامی ؛ نام عاریتی ( اذسن ) را برای خود انتخاب کرده و در هر شماره مجله اصرار دارد که مشترکین از ذکر عناوين والقاب صرفنظر نموده و بغیر از این کلمات ( تهران Azson. مجله تجارت ) عبارت دیگری مرقوم نفرمایند

انقلابات اقتصادی - صنعت قالی - تجارت اتحاد شوروی و ایران ـ جنك نفت ادامه دارد تاریخ سیب زمینی در ایران ( قسمتی از کتاب اعتماد بنفس تالیف سموئيل اسمایلز ترجمه دشتی در بعضی از شماره ها چاپ شده است ) امتیاز نامچه بانك شاهنشاهی ایران ) متن امتیاز نام چه و فصول ملحقه بآن و فصول اصلاحی آن در ۱۹ صفحه مجله چاپ شده است ( شرکت تعاونی محصلین ، کار ؛ متن مواد چهار و پنج عهد نامه اخیر بین ایران و مصر . امتیاز نامه دارسی - نفت ایران و انگلیس اینها قسمتی از عناوین بعضی از مقالات مجله تجارت است .

دکتر اسلامی

روی جلد شماره پنجم مجله معارف مورخ مرداد ۱۳۰۷ شمسی شرح خدمات و مراحل تحصیلی دکتر اسلامی را بدینقسم نوشته است. دکتر اسلا : ۱- محصل قدیمی مدارس عالیه فرانسه و آمریکا وطبيب فارغ التحصيل دار الفنون ۱۲۹۰. ۲ - محصل يك دوره فقه - شرح لمعه. ٣ - تحصیل کرده و آشنا بالسنه فارسی - ترکی عربی - اردو - فرانسه - انگلیسی. ٤ - مدير شعبه جراح ٤٠ - مدیر شعبه جراح مریضخانه دولتی دولت انگلیس ( خراسان ) ۱۲۹۱ . مدیر و معاون مریضخانه ۱۲۹۷ عضو فوق العاد منشی مریضخانه – مدیر رصد خانه دولت انگلیس • رئيس صحيه قنسولخانه ١٢٩٤ ٠ ۵ - معلم اول اطاق درس فارسی صاحب منصبان انگلیسی ۱۲۹۸ ٦ - مترجم اول عامل خرید اداره مرکز کل ارزاق قشون اعزامی انگلیس در فرونت ر و سیه ۱۲۹۹ . ۷ - فارغ التحصیل دوره دوساله مدرسه و یکنوار پاریس ( شعبه دارالفنون پاریس ) ۸ - محصل شعبه علوم تجارت و اقتصاد ( بالغ بر دو سال ) در کتابخانه ملی فرانس . ۹ - مسافر تجارتی و اقتصادی در تمام ممالک شرق مركز غربی اروپا ممالك شرقی و شمال افریقا - آسیای صغير - ممالك جزيرة العرب - تركستان - هند و ستا ن و اکثر شهرهای ایران ( بالغ بر بیست مملکت ) ۱۰ موسس و مدیر مسؤل شرکت اسلامی پاریس - لندن - برلن وين طهران • این بود آنچه روی جلد مجله معارف در باره دکتر اسلامی بضمیمه عکس ایشان چاپ شده والعهدة على الراوى.

(۳۶۹) تجدد

روزنامه تجدد بمدبری شیخ محمد خیابانی ( در شهر تبریز تاسیس و ظاهر آشماره اول آن در جمادى الاخر ١٣٣٥ قمرى منتشر شده است . نگارنده با منتهای کوششی که برای پیدا کردن نمونه از این روزنامه نموده تا كنون حتى يك شماره هم از آن بدست نیاورده است . ولی آنچه مسلم است این است که روزنامه تجدد از سال مذکور یعنی از ۱۳۳۵ قمری تا موقع قتل شیخ محمد خیابانی در تبریز بطور هفتگی منتشر میشد . و یکی از روزنامههای خوب و مفید ایران بوده است . شرح تاسیس این روز نامه بدست خیابانی بدین قرار است که پس از آنکه خیابانی و رفقایش موفق شدند يك كنفرانس ایالتی مرکب از ٤٨٠ نفر نمایندگان شهر تبریز و ولایات آذربایجان در شهر تبریز تشکیل دهند . کمیته بنام کمیته ایالتی انتخاب نمودند و فقید شهید امتیاز جرید. تجدد را بمنظور تنویر افکار و ترویج مسلك و مرام کمیته ، تحصیل نمود و آنرا ارگان فرقه قرار داد و قریب پنجال این روزنامه مدیریت و تحت نظر خیابانی بمعارف مملکت خدمت مینمود یکی از نویسندگان روزنامه تجدد مرحوم میرزا تقیخان رفعت مدیر مجله از ادیستان است که در حرف الف ( جلد اول کتاب ) از او و مجلسه اش بتفصيل گفتگو نموده ایم .

مرحوم تربیت در فهرست جراید آذربایجان آقای ابوالقاسم فیوضات را نیز مدیر روزنامه تجدد ذکر کرده و درباره این روزنامه چنین مینویسد: « تجدد - روز نامه هفتگی منتشر در تبریز با چاپ سربی مدیری ابوالقاسم فيوضات و شیخ محمد خیابانی در جمادی الاخر ۸- ۱۳۳۵ » آقای فیوضات که بگفته مرحوم تربیت همکار مرحوم خیابانی بوده از صاحب منصبان و اعضای عالیرتبه وزارت فرهنك است و مدتها رياست فرهنك آذربایجان ، شیراز و خراسان را عهده دار بوده و در حین تحریر این یادداشت نیز ریاست فرهنگ خراسان را داراست وی اکنون بسنین تقاعد رسیده و در نظر دارد در آینده نزدیکی از خدمات دولتی متقاعد گردد.

در باره شرح حال و اقدامات شیخ محمد خیابانی مدیر روزنامه تجدد تا کنون مقالات و رسالات مختلف نوشته و طبع گردیده است منجمله از این مقالات ؛ مقاله ایست تحت عنوان ( مخبرالسلطنه دشمن آزادی ) که در شماره ۱۸ دوره سوم روزنامه پرورش چاپ گردیده و در آنجا مفصلا از خدمات خیابانی گفتگو کرده است . در مقاله مذکور پس از ذکر شرح مفصلی از مخالفت خیابانی در مجلس با قرار داد و مسافرت او بخراسان و روسیه و مراجعتش بتبریز چنین مینویسد: « فقيد شهید امتیاز جریده تجدد را که ارگان فرقه بود تحصیل و قریب پنجسال در تحت مدیریت و نظر آنمرحوم با يك هفت قلمی مشغول تنویر افکار و ترویج مسلك بوده و خدمت بمعارف مملکت مینمود و میتوان گفت که در میان جراید داخلی ایران جریده تجدد اولین روزنامه بود که مصداق ومفهوم جریده نگاری را ثابت نمود . »

در جزو سلسله انشارات ایرانشهر ، رساله بقلم چند نفر از دوستان خیابانی در شرح حال و اقدامات آنمرحوم در برلن طبع شده که حاوی اطلاعات مفیدی درباره زندگانی او میباشد و در صفحه ٦ این رساله عکس خیابانی نیز چاپ شده است . در این رساله شرح کشته شدن خیابانی را بدین قسم نوشته : « روز ۲۹ ذیحجه ۱۳۳۸ قمری پس از آنکه خانه فقید مرحوم را غارت و خراب کردند دو نفر قزاق با راهنمائی يك سك بچه جای اختفاء فقید شهید را که در منزل آقا شیخ حسن میانجی بود کشف کرده آنمرحوم را با چند تیر تفنك كشته بآنهم قناعت نکرده با رویش را با شاشته قطع کرده بعد جنازه اش را در نهایت بی احترامی بیرون کشیده در روی يك نردبان کوچکی بدر بار مخبرالسلطنه می آورند . » چون ذکر شرح جزئیات حالات خیابانی خارج از حوصله این کتاب میباشد خوانندگان میتوانند برای کسب اطلاعات بیشتری برساله مذکور رجوع فرمایند

(۳۷۰) تجدد

روزنامه و یا نامه تجدد در طهران بمدير مسؤلی ( شيخ العراقين زاده نماینده مجلس شورایملی ) تاسیس و شماره اول آن در چهار صفحه بقطع بزرك ؛ با چاپ سربی ( شرکت مطبعه مدرن ) طبع و در تاریخ پنجشنبه ۷ شعبان المعظم ١٣٤٣ قمری مطابق ۲۳ حوت ۱۳۰۲ شمسی توزیع شده است . این روزنامه علاوه بر مدیر مسئول دارای هیئت تحریریه بوده بدین قرار در صفحه اول شماره اول معرفی شده است: ( آقای تدین نماینده بیرجند. آقای عدل الملك نماینده بار فروش . آقای سركشيك زاده نماینده لاهیجان . آقای داور نماینده لار • آقای شریعت زاده نماینده بارفروش آقای مشار اعظم نمایند. بروجرد آقای شیخ العراقين زاده نماینده ساری . آقای دبیر اعظم نماینده تبریز ) علاوه بر اشخاص مذکور اضافه شده است که سایر فضلا از قبیل آقای شیخ یحیی کاشانی و آقا میرزا هادی حائری و اقبال اشتبانی و آقای حکمت نیز مساعدتهای ادبی خواهند نمود.

محل اداره روزنامه ( اداره ایران ) و قیمت اشتراك آن بدین قرار است : داخله : سالیانه یکصد ریال ششماهه ۵۰ قرآن، سه ماهه ۲۵ قران . خارجه باضافه اجرت پست. تك نمره ۷ شاهی، با اینکه در شماره های اولیه در هیچ کجای روزنامه تجدد اسمی از یومیه یا هفتگی بودن آن در بین نیست ولی از تواریخ شماره های منتشره اینطور معلوم میشود که در هفته چند شماره از آن نشر میشده است . از شماره ۸ سال اول روزهای انتشار دوشنبه، چهارشنبه و جمعه معین گردیده است .

مقاله افتتاحی با سرمقاله شماره اول که از ستون اول این شماره شروع میگرد د تحت عنوان ( بنام خدا ( وقسمتی از آن بدین قرار است : د بنام خدا . قلمرانی بآسانی میتوان بدست گرفت ولی از صریر آن پرده گوشها را تکان داده و روحیات جامعه را اداره کردن کار آسانی نیست • افکار خوب هروقت پیدا شد دماغ و قلب انسان را روشن میسازد ولی برای روشن کردن محیط وقت وزمان مخصوص دارد . امید و یاس که عامل قوی در طرز حیات و رفتار و گفتار انسان بوده اگر نا امیدی و یأس قوای عامله انسان را دو چار سستی و عطالت مینماید امید مانند يك قوه الكتريسيته همان انسان را بکارهائی سوق میدهد که عقل دیگران در مقابل آن مات و حیران میماند حیات بی آلایش و برق امیدی که دل و دیده ما را روشن نموده ما را وادار کرد که از ابتدای این دوره تقنینیه که باید آنرا دوره امید و سعادت گفت این صحیفه را برای ثبت خدمات رفقا و هم مسلکان محترم خود باز نموده قدمهائی که در راه سعادت عمومی بر میداریم بدنیا ارائه دهیم. رویه و خط مشی پارلمانی ما چون بهترین شاهد مسلمك و عقاید سیاسی ما بوده و در این نامه منعکس خواهد گشت خود را از شرح و بسط مسلك و عقیده که در راه وصول بآن جانفشانی خواهیم کرد بی نیاز دانسته هویت شخصی و فکری ما بدرجه روشن است که ما را مستغنی از معرفی میدارد. نامه تجدد باستثناء مسائل شخصیه در هر مسئله با صراحت فكر وعقيده وارد شده اطمینان میدهد که جز خدا و ملت هیچ نقطه را استنادگاه خود قرار نداده و نخواهد داد . »

روزنامه تجدد که در آغاز تغییر و خلع سلطنت از قاجاریه تاسیس شده ، ارگان فرقه دموکرات مستقل ایران بشمار میرفته و هیئت مدیره این فرقه همان اشخاصی هستند که خود را هیئت مدیره روزنامه معرفی نموده و تمام نماینده مجلس شورایملی بوده‌اند. در شماره دوم سال اول مورخ ٢٦ حوت ۱۳۰۲ هیئت مدیره قطع نامه خود را که مشتمل بر چهار ماده ذیل میباشد درج کرده و آن چهار ماده عبارت است از خلع سلطنت از احمد میرزا ، تغییر قانون اساسی از طرف مجلس شورایملی اجرای مفاد قطعنامه بوسیله حكام ایالات و ولایات و اجرای مفاد قطعنامه بوسیله وکلای پارلمانی فراکسیون مجلس.

آقای سركشيك زاده كه بعداً نام خانوادگی امید را برای خود انتخاب نموده و ما در جلد اول کتاب در کلمه (امید) از او گفتگو نموده ایم ، در ضمن مقاله مفصلی که در سالنامه دنیا منتشر نموده جریان مفصل و مشروح مجلس شورایملی را هنگام طرح قطعنامه مذکور که بصورت قانون بمجلس تقدیم شده ، ذکر کرده است و خوانندگان میتوانند بدانجا مراجعه فرمایند.

مندرجات روزنامه تجدد بطور کلی عبارت است از يك سرمقاله راجع باوضاع عمومی ایران و بعد مقالات مختلف و پس از آن اخبار داخله و اخبار مجلس شورایملی و در خاتمه اخبار خارجه در آن درج است. در شمارههای اولیه روزنامه بخصوص مقالات تندی در طرفداری از جمهوریت ایران و تغییر قانون اساسی نوشته شده تلگرافات اهالی ولایات و درخواستهای تغییر قانون اساسی بیشتر در این روزنامه منعکس است چه بشرحیگه قبلا یادآور شدیم تجدد ارگان دسته نمایندگان طرفدار جمهوریت و تغییر سلطنت بوده از اینرو ؛ روزنامه تحدد ، برای آشنا شدن باوضاع وصحنه سازیهای آن ایام، نامه بسیار سودمند و مفید بست در عماره هفتم طرحی با مضای مدیر روزنامه و چند نفر از اعضای هیئت مدیره راجع بتغيير اساس سلطنت ایران و جمهوریت تغییر قانون اساسی درج است. از شماره دوم سال اول روزنامه ترجمه رمان رافا كل ( تاليف الامارتين؛ ترجمه حسین قدس، عضو و زارت خارجه ، بعنوان پاورقی در روزنامه چاپ شده است. روزنامه مجدد پس از انتشار سی چهل شماره بة سمت اعلانات و مندرجات ادبی، اخلاقی و علمی افزوده و از قسمت های سیاسی آن کاسته است. از این روزنامه نگارنده فعلا تا شماره ۱۰۹ مورخ چهارشنبه ٢٦ اسفند مطابق ۲۱ حوت ۱۳۰۳ و شعبان ١٣٤٤ قمری در دست دارد. در طول این عدت روزنامه هفته سه روز، در ایامی که نامبرده ایم ؛ منتشر شده است.

آقای رضا شیخ العراقین زاده که پس از نشر روزنامه تجدد معروف به تجدد گردیده چند دوره نمایندگی مجلس شورایملی را داشته است وی از قضات پاکدامن و عالیرتبه وزارت دادگستری و مردی شریف و روشن فکر میباشد . در خرداد ۱۳۱۳ شمسی بریاست استیناف شرق منصوب گردید و در دیماه ۱۳۲۰ شمسی که آقای تدین وزیر فرهنگ بود، ویرا بست معاونت آن وزارتخانه انتخاب نمود.

(۳۷۱) تجدد ایران

روزنامه تجدد ایران بصاحب امتیازی و مدیری ( میرزا سید محمد طباطبائی ) در طهران تاسیس و شماره اول آن در تاریخ ۷ اردیبهشت ١٣٠٦ شمسی منتشر شده در جلسه ۳۰ فروردین ۱۳۰٦ شمسی شورایعالی فرهنك تصويب نمود که آقای سید محمد طباطبائی بجای روزنامه فریاد روزنامه تجدد ایران را منتشر سازد و از اینرو روزنامه تجدد ایران در اردیبهشت سال مذکور منتشر گردید . مدیری این روزنامه مدتی با آقای ( حسین مطیعی ) بوده که بعداً در طهران روزنامه کانون را منتشر ساخته است . تجدد ایران از سال ۱۳۱۰ بآنطرف روزنامه پرمیه بوده و همه روزه بعد از ظهر منتشر میشده است شماره ٢٤٠٩ سال دهم آن در چهار صفحه بقطع بزرك ، با چاپ سربی (در مطبعه اتحادیه) طبع و در تاریخ یکشنبه ٤ اردیبهشت ماه ۱۳۱۷ شمسی منتشر شده جای اداره: خیابان شاه نزديك بهارستان بهای اشتراک آن : داخله سالیانه ۱۰۰ ریال خارجه ۲۱۰ ریال . تك شماره ٤ شاهی ۰ پس از سه روز يك ريال.

تجدد ایران يك روزنامه خبریست و بیشتر مندرجات آن اخبار داخله و مجلس اخبار خارجه است . معمولا در پاورقی صفحات ۲ و ۳ آن ترجمه رمانی چاپ شده و صفحه چهار آن مخصوص اعلانات ثبتی و دولتی و غیره است. در صفحات اول و دوم مقالات مختلف که از مجلات خارجی ترجمه گردیده نیز درج است . این روزنامه تا شهریور ۳۲۰ مرتباً منتشر میشد و بعد از شهریور هم چندی انتشار یافته و فعلا تعطیل است.

میرزا سید محمد طباطبائی

آقای طباطبائی نویسنده و مدیر روزنامه تجدد ایران سوابق متدی در مطبوعات ایران دارد • اول دفعه در تور ۱۳۰۰ روزنامه خراسان را در شهر مشهد تاسیس نمود و مدت چهار سال در آن خطه بنامه نگاری اشتغال داشت هنگام انقلاب آن نقطه و قیام مرحوم کلنل محمد تقی خان دو چار صدماتی گردید و پس از چند مرتبه تبعید و گرفتاری بالاخره در سال ۱۳۰۴ شمسی بطهران بازگشت و قریب یکسال روزنامه فریاد را منتشر میکرد و پس از آن به نشر روزنامه یومیه تجدد ایران پرداخت ، نامبرده چند دوره بنمایندگی مجلس شورایلی انتخاب شده و در کابینه آقای ساعد در سال ۱۳۲۷ شمسی به معاونت پارلمانی نخست وزیر و بریاست تبلیغات کشور منصوب گردید.

روزنامه باباشمل بسبك خود درستون مخصوص ( حساب بابا شمل ، چهار عمل اصلی ) شرح احوال دقیق آقای طباطبائی را نوشته که گرچه تا اندازه خارج از اصول تاریخ نویسی است ولی برای آشنا شدن بزندگانی و اخلاق و آداب و طرز معاشرت آقای طباطبائی بهتر آنست هین آنرا ذیلا نقل نمائیم و چون روزنامه باباشمل فکاهیست لذا تعبیرات زننده آن نباید مایه رنجش آقای طباطبایی که مدتها خدمتگذار مطبوعات کشور بوده؛ گردد. اينك حساب بابا شمل : « ٤٦ سال عمر قد کوتاه - گردن شق صداى دورك - يك تسبيح علامت حزب تجدد - يك پدر مفتخر - ریشه در تبریز مهاجرت بشهد - نشو و نما در تهران - تحصیل در مدارس قديمه مشهد و تهران - آشنائی بالسنه خارجي حتى تركى - مديريت يك روزنامه خراسانی در مشهد قبل از کودتا – تشبه کامل بآقای سید ضیاء از حيث مقاله وسبك - حمله متوالی والی وقت و یکی از ادبای ظریف وقت همانوقت تبعید از مشهد با مرحوم اسعد - عزیمت بطهران - انتشار نامه داد و فریاد و حمله باسعد - ورود بحزب تجدد مش دیانت ( منظور آقای تدین است . مؤلف ) ابتدای کار سردار سپه - تبدیل عمامه بكلاه وكلاه بشايو - تشريك مساعي باشيخ العراقين زاده تقدم در انتشار روزنامه حزبی تجدد ( رجوع شود بر رزنامه تجدد ) - استقلال در روزنامه پس از رفتن شیخ العراقین زاده ادامه روزنامه پس از بهم خوردن حزب تجدد مش دیانت - اختلاف با شیخ العراقين زاده تقدم مراسم تجدد حتى در حال حاضر ـ مخالفت با جوانان ليسانسيه و تصدیق گرفته همیشه - مخالفت با عوج بن معظم و دکتر منگنه و مهندس فرفره ( سه نفر از وکلای دوره چهاردهم بنامهای دکتر معظمی وکیل گلپایگان دکتر زنگنه و کسیل کرمانشاه مهندس فریور وکیل تهران ) - داشتن يك سوم حق - کرسی نشینی - دو دوره دیکتاتوری از ساوه ( منظور وكالت مجلس در دوره اعلیحضرت فقید است . مؤلف ) - يك دوره دمکراسی از ساوه - يك دوره از سبزوار ـ تصویب کرسی نشینی پس از مخالفت نقاهت - اقدام برای بیمارستان سبزوار - مخالفت مش دیانت با انتخاب او از سبزوار - مخا لفت او با مش دیانت سرقضیه خواربار ( تدین مدتی وزیر خواربار بود ) - عضویت جمعیت مرشد هشتی ( دشتی نویسنده معروف ) - مخالفت او با افسار و افسار با او سراعانه ارومیه - دو استیضاح در عمر کرسی نشینی - نطقهای مفصل : برنامه ها - مخالفت با سنبل شائیان ( گل شائیان که چند مرتبه بوزارت رسیده است ) - طرفیت با دکتر صدقه ( دکتر صدیق اعلم چند مرتبه وزير فرهنك بوده) - ضربت خوردن و فلفل میل کردن از عده مجهول - شب ۱۷ اسفند ( در دوره چهاردهم چند تن اشخاص ناشناس شبانه بآقای طباطبایی حمله کرده و او را مضروب ساختند ) - خانه وعيال واولاد - يك باغ شمیرانی - يك اتومبيل - يك موتور فرسوده - يك بشكه آب برای موتور اتومبیل - هر کیلومتر استفاده جوشاندن آب از موتور نامبرده - شوفر يك چاپخانه مستقل خریداری از اتفاقیه - تعطیل روزنامه از اواسط دمکراسی ( منظور همین روزنامه تجدد ايرانست ) - مخالفت با مجله رسمی - مخالفت با استخدام دولت - صراحت و رکی زیاد - از رورفتن - قوه نطق و بیان - خونسردی زیاد - صمیمیت - لجاجت - خراجی - محل غير معلوم - غرور بیجا - نگاه تحقیر آمیز - کائنات محمد بن سعد مشهور به تبانبانی تقدم ، شماره ۱۱۸ روزنامه باباشمل.

(۳۷۲) تحفة الاديا

مجله تحفة الأدبا در اصفهان بمدیری ( عبدالحسین بنان زاده متخلص بدبیر و ملقب به ادیب الممالك ) تاسیس و شماره اول آن در چهل صفحه بقطع كوچك به چاپ سربی ؛ در مطبعه ( حبل المتین ) طبع و در تاریخ شعبان ۱۳٤٠ قمری مطابق برج حمل ۱۳۱۰ شمسی منتشر شده است . محل اداره مجله : اصفهان . باغ حاج بنان السلطنه جنب مریضخانه وجه اشتراك سالیانه آن در اصفهان ۲۵ ،قران شش ماهه ١٤ قران ؛ در سایر شهرهای ایران یکساله ۳۰ قران و در خارجه ٤٠ قران است . تك شماره دو قران. بشاگردان مدارس و بنات محصله نصف آبونه تخفیف داده شده است . قیمت اعلانات در مجله سطرى يك قرآن و برای کارگران و ارباب صنایع سطری پنجشاهی است .

تحفه الادباء مجله ایست ماهیانه و مندرجات آن عبارت است از مقالات علمی، ادبی ، اخلاقی و تاریخی که اغلب بقلم دانشمندان اصفهان تهیه شده و در هر شماره از مجله نیز اشعاری از مدیر مجله و شعرای دیگر انجمن دانشکده اصفهان چاپ شده است . (از انجمن دانشکده در حرف دال کتاب کلمه دانشکده اصفهان ، گفتگو خواهیم کرد .)

مقاله افتتاحی مجله که خوانندگان را بعلت پیدایش و مندرجات مجله آگاه مینماید تحت عنوان ( مرام ومسلك - مقصد و مقصود ما ) نوشته شده و بدین قرار است

« مرام و مسلك - مقصد و مقصود ماه اكنون كه با يك قلم بيغرض و بايك مسلك آلایش مجله علمی وادبی و اخلاقی تحفة الادباء قدم در عالم مطبوعات ایران می گذارد قبل از همه چیز البته قارئین گرام مایلند مرام و مسلك، مقصد و مقصود ما را بدانند ما هم مختصرا شرح میدهیم . نظر باینکه مقام قلم را در انظار متمد نین عالم منبع تر از هر مقامی دیدیم و شرافت قلم را بیشتر از هر شرافتی پنداشتیم ـ اما چه قلمی قلم حق نویس ، چه قلمی قلم پاک بی آلایش بالاخره چه قلمی قلمی که از حقایق چشم نپوشد و بناحق نگردد این بود که بانیت مقدس قلم مقدس را در دست گرفتیم و داخل خدمات نوعیه میشویم امیدواریم اگر موانع روزگار بگذارد و دست اجل دامنگیر نشود حتى المقدور خدمات نمایانی بافکار عامه نموده و سابقه درخشانی از خود در صفحات تاریخ بادگار بگذاریم. یگانه اتکاء ما بعد از فضل خداوند متعال بكمك فكرى و قلمی معارف پروران حقیقی بوده و می باشد . اينك ابقلم ما از توفل میخواهیم به قول زیرا قول فقط تا اندازه ای که فعل را در جو هوا پرورش دهد بس است . ما وقتیکه تورا در دست گرفتیم از تو ایجاد فعل خواسته و میخواهیم . فعلیت توايقلم نهضت است نهضت. ايقلم ما باستقامت و یا فشاری تامه در راه ملت و مملکت خود تو را در دست گرفته با هر حوادثانی مقاومت خواهیم کرد . اينك ما از هر آلایشی پاكيم وقلم باك در دست گرفتیم ما جامه های ناپاک را بگازران حوالت میدهیم که بستگش زنند . نه بعفت قلم که با نا پاکی جامه اندوده گردد.» از قسمتهای مفید مجله مقاله ایست درباره مقایسه زندگانی قديم وجديد بقلم آقای جابری انصاری و در آن قیمت اجناس وانانیه زندگی در قدیم با قیمت کنونی آنها مقایسه شده، قیمتها بپول تومان ذکر شده است . دیگر از مندرجات مفید و خوب جله كتاب ( تحفه الوزراء تأليف مير عماد الحسني خطاط معروف عصر صفویست ) این کتاب را میر عماد در چهل باب برای شاهزادگان صفوی تالیف نموده و بنا بر نوشته مدیر مجله اصل کتاب بخط مير عماد در دست او بوده و از روی نسخه اصل در مجله استنساخ شده است . در آخر باب چهلم کتاب امضای عماد الحسنی وسنه ۱۰۰۰ دیده میشود ( رجوع شود بصفحات از ۱۹ تا ۲۱ شماره دوم و صفحات ۱۳ تا ۱۵ شماره سوم سال اول مجله ) .

همانقسم که قبلا یاد آور شديم يك قسمت از مندرجات مجله تحفة الادباء اشعا شعرای انجمن ادبی از قبیل احمدی بختیاری ؛ آتش ؛ دبیر؛ غمگین ؛ ساکت و غیره است و منجمله شماره ۷ سال اول مجله بنام ( تحفة الحسينى ) و منحصراً اشعار شعرای انجمن ادبی اصفهان در آن درج و منتشر شده است. این اشعار تماما در مرثیه حضرت سیدالشهدا است سال اول مجله با انتشار شماره دهم مورخ اسفند ۱۳۰۱ مشتمل بر ٣٥٤ صفحه پایان یافته و در آخر این شماره مدیر مجله وعده داده است که در سال دوم مجله را با مزایای بیشتر و طبع بهتری منتشر سازد وای نگارنده تا کنون نمونه از سال دوم مجله بدست نیاورده است .

عبدالحسین بنان زاده

عبدالحسین بنان زاده که در شعر دبیر تخلص مینموده طبق فرمانی که در شماره نهم مجله چاپ شده از طرف سلطان احمد شاه در تاریخ جمادی الثانی ١٣٤١ قمری ملقب به ( ادیب الممالك ) گردیده است عبد الحسين فرزند مرحوم خلیل در سال ۱۳۱۷ قمری در بروجن متولد شده وی دارای ذوقی سرشار و علاقه تا می بادبیات داشت و از این جهت مدت زمانی عصرهای جمعه شعرای اصفهان در منزل او مجتمع شده بخواندن و انتقاد اشعار میپرداخت و باصطلاح انجمن ادبی اصفهان در منزل او تشکیل میشده است. از آثار او مجله تحفه الادبا و روزنامه گیتی نما ) از این روزنامه در حرف کاف کتاب بتفصيل گفتگو مینمائیم ) و رساله ( جشن چندها) که آنرا بنظم سروده است . مرحوم ادیب اشعارش دارای حلاوت مخصوصی است و بطرز قدیم وجدید هر دو شعر و تصنیف سروده است . ادیب در آیان ۱۳۱۳ شمسی مطابق رجب ١٣٥٣ قمری پس از يك کسالت ممتدی در اصفهان رحلت نمود.

(۲۷۳) تحقیق

در سال ۱۳۰۹ شمسی روزنامه بطور هفتگی بنام تحقیق در طهران منتشر شده است.

(٣٧٤) تخت جمشید

روزنامه تخت جمشید بمدیری آقای ) (دانشی) مدیر دبستان دانش ، در شهر شیراز تاسیس و شماره اول آنرا در چهار صفحه در تاریخ ۱۱ تیرماه ۱۳۰۳ شمسی منتشر نموده . این روزنامه مدتی هفتگی بوده و از اول سال ۱۳۰۹ بطور يوميه عصر ها در چهار صفحه منتشر میشده است . تخت جمشید تا قبل از شهریور ۱۳۲۰ هفته سه بار هر نوبت در ۲۵۰ نسخه انتشار یافته و خصوصیات آن بدین قرار است : محل اداره شیراز . تخت جمشید . تخت جمشيد . قیمت اشتراك پس از یومیه شدن: سالیانه شیراز ۷۰ ریال ؛ شش ماهه ٤٠ ريال ؛ داخله ایران ۸۰ و ٤٥ ريال . خارجه قیمت پست اضافه میشود ، تکشماره ٦٠ دينار . بعد از روز انتشار قیمت با دفتر اداره است . قیمت اعلانات صفحه اول سطری دو قران دوم يك ريال . اسم روزنامه ( تخت جمشيد ) بخط نستعلیق نوشته شده و در داخل آن سال تاسیس ( ۱۳۰۲ ) درج است . لازم است یاد آور شویم که آقای دانشی قبل از نشر روزنامه تخت جمشید روزنامه دانش پژوهان را در شیراز منتشر مینموده و پس از نشر ده شماره از این روزنامه در صدد تحصیل امتیاز دیگری بر آمده و روزنامه تخت جمشید را در تاریخ مذکور فوق منتشر ساخته است از اینرو آغاز روزنامه نگاری او سال ۱۳۰۲ شمسی است .

(۳۷۰) ندین

روزنامه تدین بمدیری و صاحب امتیازی (فخر الاسلام) در طهران تاسیس و شماره ۱۱ سال اول آن در تاریخ اول شعبان ۱۳۲۵ قمری منتشر شده است . در بالای اسم روزنامه ) تدین ( که بخط نستعلیق درشت نوشته شده بسم الله الرحمن الرحيم و جمله ( هو الدیان ( درج و در زیر اسم روزنامه تاريخ تأسيس ( ١٣٢٥ قمری) چاپ شده است . عنوان مراسلات و تلگرافات طهران. بازارچه. خندق قیمت اشتراك ساليانه : طهران ۱۲ قران ؛ سایر ولا يات داخله ۱۷ قران روسیه و قفقا قفقاز ٤ منات . هند و ستان ۷ روپیه . قيمت يك نسخه ۲ در طهران . داخله ٣ شاهی . خارجه ٤ شاهی اعلان سطری یکفران . طرز انتشار روزنامه هفتگی بوده و شماره ۲ سال سوم آن ١٦ رجب و شماره ۷ این سال سه شنبه ۲۱ شعبان و شماره ١٦ این سال سه شنبه ٢۵ شوال ۱۳۲۷ قمری منتشر شده . تدین در چهار صفحه بقطع ٦ سه چهارم در ۱۲ سانتیمتر ، با چاپ سربی ( مطبعه شرقی ) طبع و توزیع گردیده است.

در زیر عنوان هر شماره روزنامه بدین قسم معرفی شده است : « جریده ملی مذهبی ؛ اخباری ؛ سیاسی ، تاریخی، اخلاقی ، علمی، اقتصادی . سؤالات مذهبی از هر کس درج و جواب میگوید و هفته دو روز زبان تورة و انجیل درس و قانون مناظره دینی تعلیم میدهد ۲۰ مندرجات روزنامه عبارت است از مقالات مختلف راجع بفواید مشروطه و آزادی وقت مختصری از اخبار ولایات . و نیز در هر شماره مقالات مذهبی درباره دین اسلام و مسیح و مطالب دینی دیگر از این قبیل درج است. برای اطلاع بیشتر خوانندگان از نوع مندرجات روزنامه فهرست مقالات شماره ۱۱ سال سوم آنرا نقل مینمائیم شهادت تدین بشارت • انسان را خدا بهیئت مشروطه خلق کرد . فتوت و مردانگی ظل السلطان، ارومیه • مکتوب شهری . مکتوب از نجف اشرف . مكتوب دوم ايضا از نجف اشرف، حضرت ستارخان باردبیل و اطراف امنیت داد . . از روزنامه تدین فعلا تا شماره ٤٧ سال سوم مورخ سه شنبه ٦ جمادی الثانی ۱۳۲۸ قمری در دست است .

ملا صادق فخر الاسلام

ملا صادق ملقب بفخر الاسلام اصلا از آسوریهای ارومیه ولی در آمریکا زائیده شده مسلمان گردیده و بطهران آمده و بهمین جهت او را جديد الاسلام لقب داد ند .

وی در آغاز مشروطیت از پیروان مرحوم طباطبائی بود و بدستور او با کشیشان به مباحثات مذهبی میپرداخت و این گفتگوها را در روزنامه اش بچاپ میرسانید . در شماره ۱۹ سال هشتم روزنامه حبل المتین مورخ ۲۸ شوال ۱۳۱۸ قمری راجع بفخر الاسلام این طور مینویسد : « جناب مستطاب آقای فخر الاسلام که در سوابق ایام در میان طایفه نصاری از قسيسين عظام و از کشیشان والا مقام بود بهدایت ملك علام قریب به ٢۵ عام است در شرف اسلام در آمدهاند • شرح حال خود را در صدر کتاب ( انيس الاعلام في نصرة الاسلام ) مطور داشتهاند . بعد از هدایت مدتی در عجم بتحصيل علوم اهل اسلام اشغال ورزیده و بعد از آن بعتبات عالیات عازم در آنجا زحمات كشید و تحصیل نمود تا برتبه اجتهاد رسید از علمای آنحدود اجازه اجتهاد و بطرف عجم قرار معاودت نهاد. بعد از زیارت حضرت ثامن الائمه بطهران رسید و با مر شاه شهید به تصنیفات مشغول گردید تاکنون كتب متعدده مرتب ساخته که در حقیقت نوای اسلام را بر افراخته و برق کفر را برانداخته است کتاب انیس الاعلام في نصرة الاسلام که از جمله مصنفات ایشان است دو جلد میباشد . جلد اول آن قریب سه سال است طبع و منتشر شده و جلد دوم آن را جناب ركن الملك دستور طبع آنرا داده اند .»

علاوه بر انیس الاعلام چند کتاب دیگر از فخر الاسلام بطبع رسیده ۱- خلاصة الكلام في افتخار اسلام در حقیقت ادیان سکنه روی زمین و ترجیح اسلام بر سایر ادیان ۲- بيان الحق جلد اول از مجلدات ده گانه در جواب الهدایه و غیره و اثبات اینکه ) قرآن کلام الله و محمد رسول الله) است ۳۰ - جلد چهارم بیان الحق در اثبات نبوت خاصه.

(٣٧٦) تذكر

مجله تذکر در طهران مدیری و صاحب امتیازی ( حسین زبده ) تاسیس و شماره اول آن در ذى الحجة ١٣٤٠ قمرى مطابق اسد ۱۳۰۱ شمسی منتشر شده است . مجله تذکر هر ماه دو مرتبه در ۲۲ صفحه بقطع كوچك كه جمعاً ٦٤ صفحه می باشد انتشار یافته ، وجه اشتراک آن بدین قرار است: مرکز و ولایات ٣٦ قران ، شش ماهه ۱۸ قران . بلاد خارجه سالیانه ۵۰ قران ، شش ماهه ۲۵ قران ، قیمت هر شماره يك قران است . شعار مجله که در بالای صفحه اول چاپ شده این آیه قران است : « فذکر فأن الذكرى تنفع المؤمنين » و در زیر آن نام ( مجله تذکر ) بخط نسخ درشت با ذکر سال تاسیس (١٣٤٠) درج است. محل اداره طهران • ر اب وزیر ، کوچه حمام نورالدوله نمره ۰۱۱ عنوان تلگرافی ( تذکر )

تذکر چنانچه روی جلد آن معرفی شده مجله ایست دیانتی ؛ اخلاقی ؛ ادبی و مندرجات آن بیشتر مقالات مربوط بتفسير آيات قرآنی و امور دینی و اخلاقیت و طبق اعلانی که روی جلد مجله شده اداره مجله مقالات دیانتی و اخلاقی و ادبی را با کمال امتنان میپذیرد . از مجله تذکر نگارنده تا شماره نهم سال اول مورخ دلو ۱۳۰۱ شمسی را در دست دارد.

روزنامه جنت مورخ ۵ شنبه ۱۵ سنبله ۱۳۰۱ شمسی طلوع مجله تذكر را بدين قسم بیان کرده است : « مجله شریفه تذکر که بهترین مجلات علمی میباشد بقلم جوان دانشمند آقای آقا میرزا حسین خان زبده اخیرا شماره اول آن افق مطبوعات مرکز را روشن نموده است .»

(۳۷۷) تذکرات ديانتی

مجله تذکرات دیانتی که از انتشارات ) جمعیت دیانت اسلامی ) شهر تبریز است در سال ١٣٤٥ قمری در شهر مذکور تاسیس و ماهی دو مرتبه طبع و توزیع شده است . جمعیت دیانت اسلامی که مجله مذکور از نشریات آنست بسر پرستی آقای (شیخ غلاه سین آقا) و هیئتی از روحانیون ،تبریز عصرهای جمعه ؛ چهار ساعت بغروب مانده تشکیل میشده و مذاکرات پیشوای روحانی آقای شیخ غلامحسین بوسیله بعضی از اعضای مجمع برشته تحریر آورده و از طرف جمعیت دیانتی برای استفاده عموم طبع و نشر شده است . شماره ۱۸ سال دوم آن که دارای نمره مسلسل ٤٢ میباشد در ۱۵ شهر محرم الحرام ١٣٤٧ قمرى در ۱۱ صفحه بقطع خشتی و با چاپ سربی ( مطبعه سعادت تبریز ) چاپ و منتشر گردیده محل اداره آن کوچه مجتهد . جمعیت دیانت اسلامی؛ وجه سالیانه آن : تبریز . قران سایر ولايات داخله ٦ قران یکمباسی . خارجه ۷ قران دو عباسی : از همه آقایان کلیه وجه قبلا دریافت میشود .

ها تقسم که یاد آور شدیم مجله تذکرات دیانتی نشریه جمعیت دیانت اسلامی تبریز بوده و از اینرو مدیر مسولی برای آن معرفی نشده است . غرض و مقصود از تاسیس و نشره جله مذکور چنانچه در شماره ٣٦ سال دوم ذکر شده از این قرار است : د چون اشاعه تذکرات دیانتی برای راهنمائی و هدایت جامعه باشد و مندرجات آن عبارت از تذکرات شفاهی قائد بزرگوار است لذا هرگاه رکاکتی در الفاظ جملات آن بهدا شود بواسطه آنستکه انجمن منشی کامل و بلیغی ندارد ولی اگر در مطالب آن ایرادی هست كتباً بجمیت دیانت اسلامی کوچه مجتهد ابلاغ نمایند . و چون منظور راهنمایی مردم بوده و استفاده مادی در نظر نبوده وجه اشتراك آن فقط بر ای کاغذو طبع مجله لازم بوده لذا قيمت اشتراك خیلی تنزل داده شده »

مندرجات مجله چنانچه از اسم آن نیز پیداست منحصرا مطالب دینی ورد شبهات ملحدین از قبیل بابیه و سایر فرق است برای نمونه فهرست بعضی از شماره های مجله را نقل مینمائیم : « نورالهی کدام است و جمال الهی چه معنی دارد و وجه الهی کیست ) این مقاله در شرح دعاى مقدمة اللهم انى اسئلك من جمالك باجمله تا آخر .) بابيه و بهائیه خدای متعال را نشناخته اند که بمقام ربوبیت باب و بهاء قائل شده اند . کتاب الهی باید با بهترین اسلوب خداشناسی را بیان نماید . کشف از تزویر . نطق نیس انا توليسكوس . علت بدبختی . تمنای توجه از عموم حقیقت طلبان.»

از مجله تذکرات دیانتی فعلا تا شماره ٣٦ سال دوم مورخ ١٥ شهر شوال ١٣٤٦ قمری در دست است

(۷۸) تربیت

یکی از روزنامه های مفید که مدت نه سال تمام با مقالات ادبی و تاریخی منتشر شده روزنامه تربیت است. این روزنامه که بصاحب امتیازی و مديرى ) ذكاء الملك) در طهران تاسیس شده بعلت اشتمال آن بر مقالات سودمند و مفید پیوسته طرف توجه دانشمندان بوده و بخصوص از لحاظ نثر فارسی و زیبایی خط کمتر درمیان روزنامه های فارسی زبان نظیر و مانند دارد و از اینرو جای آنرا دارد که ما بتفصیل از آن گفتگو نبوده و جزئیات آن را شرح دهیم.

نمره اول روزنامه تربیت در چهار صفحه بقطع بزرك ( قطع جرايد آغاز مشروطیت ) با چاپ سنگی ؛ بخط نستعلیق خوب و کاغدی مرغوب ، طبع و در تاریخ پنجشنبه یازدهم شهر رجب ١٣١٤ قمری مطابق هفدهم دسامبر ماه فرانسه ١٨٩٦ میلادی منتشر شده است. طبق معمول جراید قبل از مشروطیت در گوشه عنوان روزنامه جمله ( با اجازه وزارت جلیله انطباعات ) چاپ شده[۴] و بالای اسم روزنامه جمله ( هو المعين ) درج است. قیمت روزنامه در داخله نمره ۵ شاهی و در خارجه اجرت پست علاوه شده ، درستون اول شماره اول شرحی بدينقسم تحت عنوان ( اعلان ) درج است «اعلان . بیاری قادر متعال جلت حكمته وقدست اسمائه و باجازه وزارت جلیله انطباعات این روزنامه هفتگی موسوم به (تربیت) شروع بطبع نمود و دری از مفاوضت بروی ارباب دانش گشود. هر کس حرفی سودمند داشته باشد بواسطه این جریده میتواند بگوید و در راه حب وطن گامی و راهی ببوید این ورقه مشتمل بر هر گونه مطلب مفید است و از قید اغراض و رسمیت ومدح وقدح وغيرها فارغ و آزاد قیمت آن سهل و مناسب نه مجانا باحدى داده میشود نه حکما در خریداری آن هر نفسی مختار است و عالم عالم اختبار .»

پس از اعلان فوق مقاله افتتاحی روزنامه تحت عنوان ( آغاز سخن ) شروع میگردد. در این مقاله پس از ذکر دو صفحه در باره مدح خداوند و درود بر پیغمبر اکرم و بیان فضیلت انسان چنین مینویسد: ... وزارت جلیله انطباعات چون از مقاصد سنيه و مدارك عليه و حسن نیت و خیال بلند مهر مانند اعلی حضرت شهریار فرخنده آثار و پدر مهربان تاجدار ما شاهنشاه کار آگاه مظفرالدین شاه روحنا فداه خبردار است.

بما اذن داد که این روزنامه هفتگی موسوم به تربیت را طبع کنیم و منتشر سازیم و در دورهای اخری مسابقه و اسب تازی خودی در این مضمار اندازیم دست و پاتی بکنیم و بصاحبان آبرو رولی بزنیم ) بلکه با این قد چوکان شده گولی بزنیم ( ماهم به پشت گرمی مکارم میذوله پارا در بلندترین پله نردبان دعوی گذاشته جرات کرده بصاحبان بصر و اهل نظر اعلان مینمائیم که یوسفی داریم ۲۰۰۰ سال اول تربیت با انتشار شماره ه خاتمه یافته و اولین شماره سال دوم با نمره ٥١ مورخ پنجشنبه هفتم شهر رجب ١٣١٥ قمری شروع میگردد . مقدمه كه مرحوم ذكاء الملك برای سال دوم روزنامه نوشته بدین قرار است: « بنام آنکه هستی کشور اوست - همه ذرات عالم لشگر اوست جهان داری که هستی بخش جانهاست * حيات عالم و جان جهانهاست و بعد سپاس و منت خدای را جل جلاله و هم نواله که عهد معدلت مهد شاهنشاه عالم عادل خسرو باذل دریا دل اعلی حضرت اقدس شهریار خجسته آثار مظفر الدین شاه روحنا فداه را دواره تجدید تربیت و احیای مدنیت ایران قرار داد و از حسن نيت اين ملك مويد اید الله بنصره تاج افتخاری تازه برسر وطن عزیز ما نهاد توانای بخشنده بر قدرت و توان حضرتش افزایاد و عمری طولانی با سلامتش دهاد تاهر روز بمآثر جليله ومساعی جمیله مملکت را آباد نماید و رعایا را که فرزندان روحانی این پدر تا جور بلند اختر اند شاد کند.

اعلان

نمره اول از سال دوم روزنامه تربیت است لهذا مجدداً بطالبان ترقی و تمدن و ارباب همت و غیرت اعلان مینمائیم و عرض میکنیم این جریده که باراده سنیه و لینعمت بهبودی طلب همايون ما خلد الله ملكه وسلطانه برای هر گونه تحقیق و تدقیق آزاد است و باجازه وزارت جلیله انطباعات هفته يك نمره طبع میشود و هر پانزده روز دو نمره آنرا تقسیم مینمائیم روزنامه ایست اختیاری نه حكما بکسی داده میشود نه مجاناً یاحدی قیمت آن در دارالخلافه طهران طغرایی پنج شاهی است و در سایر ولایات و ممالک از خارجه و داخله کرایه پست بر آن علاوه میشود و سال دوم عدد نمره های تربیت پنجاه و دو خواهد بوده انشاء الله تعالی»

سبك. مندرجات و قطع صفحات و وضع چاپ روزنامه در سال دوم بعینه مانند سال اول فقط مختصر تغییری بدین قرار در آن داده شده است: در سرلوحه روزنامه جمله ( در دارالخلافه طهران طبع میشود . هرگونه مقاله مفید قبول ودرج خواهد شد ) اضافه گردیده ، و نیز از نمره ۶۸ سال مذکور جمله ( بعنایت انجمن معظم ) و در بالای اسم روزنامه این آیه ( لا يسمعون فيها لغواً ولاكذبا ) افزوده شده است .

غرض از اضافه کردن جمله ( بعنایت انجمن معظم ) این بوده که از تاریخ فوق یعنی پس از نشر نمره ٦۷ انجمنی از دوستان ذكاء الملك بمنظور اداره کردن امور روزنامه تربیت تشکیل شده و با كمك انجمن تربیت روزنامه یومیه گردیده است ولی بشرحيكه زیلا یادآور میشویم یومیه بودن روزنامه زمان زیادی طول نمیکشد و مجدداً بطرز سابق یعنی هفتگی منتشر میگردد. در مقاله اول مندرج در شماره ۶۸ پس از ستایش از مظفرالدین شاه درباره تصمیم انجمن چنین مینویسد : « انجمن معظم خیرخواه دولت و ملت جان نثار سلطنت و دوست رعیت عاشق ترقی ایران و سر بلندی این سامان روزنامه تربیت هفتگی را یومیه خواسته یعنی بر آن سر است که هر روز مردم مملکت و برادران ما از خوان نعماء فضل و سفره دانش روزی و بهره کاملی داشته باشند..... پس بعد از این روزنامه تربیت چون گلهای نوروزی هر صبح شکفته و هر روز مشام جان مشتاقان فضل و کمال و طالبان آگاهی و معرفت را معطر مینماید و خبرهای خوش بدور و نزدیك میدهد ۰۰۰۰ خلاصه چون انجمن معظم بهمت عالی مدد و پشتیبان اداره تربیت شده ما هم از امروز کار را بر فقیر و غنی آسان نموده قیمت روزنامه تربیت را صد دینار قرار دادیم که سهل التناول باشد و ابتیاع آن احدی را مشکل نباید بهای آب جوی بخرند و بخوانند و قدر نعمت مسلم را بدانند .»

روی تصمیم بالا نمره ٦٩ روزنامه در تاریخ دوشنبه ۱۲ شهر ذي القعده ١٣١٥ قمری و نمره ۷۰ آن در تاریخ سه شنبه ۱۳ ذی القعده ۱۳۱۵ قمری منتشر گردیده ولی با وجود این در سبك مطالب و شماره اوراق روزنامه تفاوتی حاصل نکرده است . در نمره نودم سال دوم شرحی تحت عنوان ( اعلان اداره روزنامه تربیت ) راجع بمحل اداره روزنامه و طرز توزیع آن نوشته که بی مناسبت نیست آن را عیناً نقل نمائیم شرح مذکور این است : د چنانکه بر مطالعه کنندگان پوشیده نیست روزنامه هفتگی تربیت چون این اوقات مبدل بیومیه شده.... این اداره در خانه ،ذکاء الملك مدير تربيت در حوالی باغ جنت و گلشن و نزديك باغ و منزل جناب انتظام السلطنه دایر است اجزاء از شنبه تا پنجشنبه در آنجا حاضر و مشغول کار میباشند روزهای جمعه تعطیل است روزنامه یومیه تربیت همه روزه غیر از جمعه طبع میشود اما یکروز در میان آن را تقسیم مینمائیم و هر دفعه دو نمره بیشترکین میرسد پس هفته شش نمره روزنامه بشرف مطالعه قرائت کنندگان مشرف خواهد شد چه در دارالخلافه طهران و چه در سایر ولايات داخله و خارجه • در ولایات داخله همه جا رؤسای پست وکالت اداره تربیت دارند و عمده سروکار با ایشان است و هر کس خواهان این روزنامه باشد باید برؤسای مشار اليهم رجوع نماید. هر فصل و مقاله که دانشمندان مملکت باداره تربیت میفرستند از هر جا که باشد باید باسم مدیر باشد همچنین اخبار مرسوله وقایع نگارهای تربیت و سؤال و جوابهای مخصوص اگر احیانا روزنامه مشترکین مرتب نرسيد بمقرب الخاقان سلیمان خان نایب مدیر که مراقب تقسيم وايصال كليه روزنامه ها خبر دهند .»

نمره ۱۱۱ تربیت پس از یکماه تعطیل در تاریخ سه شنبه غره شهر صفر ١٣١٦ قمری منتشر شده و جمله ( بعنایت انجمن معظم ) از عنوان روزنامه حذف و در عوض ( روزنامه آزاد یومیه ) افزوده شده است . از این نمره بیشتر مندرجات تربیت اخبار داخله و خارجه است • نمره ۱۲۹ روزنامه در تاریخ پنجشنبه پنجم شهر جمادی الاول ور نمره ۱۳۰ آن در تاریخ پنجشنبه ٢٦ شوال ۱۳۱۶ قمری پس از چند ماه تعطیل انتشار یافته . از نمره ۱۳۰ روزنامه بوضع سابق یعنی هفتگی شده و در عنوان آن ( روزنامه آزاد هفتگی ) قید گردیده است . از شماره مذکور سال سوم رورنامه شروع شده و در این سال دو فرشته بالدار روی نام روزنامه قرار گرفته است مقاله افتتاحی سال سوم بدينقسم شروع میگردد :

بسمه تبارك و تعالى

گفتم که بگوشه چو سنگی
بنشینم و روی دل بدیوار
 
دانم که میسرم نگردد
تو سنك درآوری بگفتار
 

هر آدمی که در عنصر و گوهرش چیزی از ماده غیرت باشد و در سرشت و طبیعتش بیش یا کمی از خمیر مایه حمت .....»

بدین نحو روزنامه تربیت مدت نه سال چهارصد و سی و چهار نمره در ٢٤٩٢ صفحه منتشر شده و آخرین شماره آن در تاریخ پنجشنبه ۲۹ شهر محرم الحرام ١٣٢٥ قمری و بشماره ٤٣٤ توزیع و خاتمه یافته است . پس از انتشار نمره ٤٣٤ بعلت ضعف و پیری و ناتوانی ذکاء الملک از کار روزنامه دست کشیده و ملت ایران را از رشحات قلمی خود دیگر محروم ساخته و پیش بینی عدم انتشار روزنامه را در آخرین شماره سال نهم بدین نحو بیان کرده است: « چون در این وقت حال اداره تربیت بدرستی معلوم نیست و معین آنکه در اوایل سنه آتیه قوی تیل ما روزنامه نخواهیم داشت از مدیران محترم جراید درخواست میکنیم آن روزنامه هایی را که بعنوان مبادله باداره تربیت ارسال میفرمایند نفرستند زیرا که عوض آنرا نداریم و این فقره اسباب شرمندگیست اگر روزنامه تربیت بخواست خدا باز دایر شد و از طبع خارج گشت و دیدند آنوقت در ارسال و عدم آن مختارند متاسفانه عمر مدیر تربیت وفا ننمود و روزنامه برای باردیگر منتشر نگشت و برای همیشه تعطیل شد بنا بر این عدم انتشار تربیت بمیل و اراده مدیران بوده و مبتنی بر ضعف و ناتوانی و حتی قوا بوده است . مرحوم ذكاء الملك از پیشقدمان مؤسسین و مدیران جراید مملکت ایران است و با شرکت در تهیه مقالات و ترجمه های روزنامه های اطلاع و ایران و تاسیس روزنامه تربیت خدمت بزرگی با بناء وطن نموده و بطور قطع میتوان گفت انتشار مرتب و منظم نه ساله روزنامه تربیت سهم مهمی در بیداری ایرانیان از خواب غفلت و آماده نمودن آنها برای گرفتن مشروطیت داشته است . برای تکمیل این قسمت بی مناسبت نیست شرحی که بقلم مدیر روزنامه با عباراتی شیوا در شماره آخر سال نهم تحت عنوان (بیان حال) ذکر شده بعينه نقل نمائیم : « بيان حال روزنامه تربیت دوره کاملی طی نمود و بنده ضعیف را هرگز این گمان نبود، چه در ساحتی که بنگاه آفت و مخافت باشد تنها و بی سلاح گشتن و با پای چوبین از پلی خراب صحیح و سالم گذشتن کاریست که بعقل بر نیاید مگر حسن اتفاق كمك نمايد و دست غیب همراه باشد و پای سعادت بمیان، برکات رای پیر و کارسازی بخت جوان باری بهر جهت آنوقت که من بنده بنگارش این جریده شروع کردم بیش از يك مطلب در نظر نداشتم و آن خیر مملکت بود هر چند فایده شامل ملت و دولت و مروزید هه میشد . اما حالا که ملاحظه میکنم میبینم خدمت سلطنت برساير خدمت ها چربیده و عمده منفعت باين محل مقدس رسیده و آنها که در معنی سفته اند حسب حال را گفته اند .»

روزنامه تربیت علاوه بر مقالات مفید و ترجمه های نافع که با عباراتی دلکش دار است ، پاورقیهای مفید چه بصورت کتاب و چه بشکل ترجمه از کتب ورسائل خارجی در آن درج شده که بدکر بعضی از این پاورقیها می پردازیم. قسمتی از ترجمه پاورقیها بقلم مرحوم میرزا محمد علی فروغی فرزند ذكاء الملك است پاورقیهای روزنامه از شماره دوم شروع میگردد و پاورقی شمارههای اولیه مقالاتی راجع باختراع فن طبع است که تا نمره ۱۰ روز نامه ادامه دارد و در نمره ۱۰ ترجمه حال (كوتمبرك (درج شده، از نمره ۱۱ مقاله نواب عبد الله میرزا عکاس مخصوص راجع بان عکاسی بعنوان پاورقی چاپ گردیده. از نمره ۲۱ رساله ( مفتاح العلوم نير الملك وزير علوم وقت ) درج شده و این رساله بصورت سؤال و جواب و باین عبارات شروع میگردد : « بسم الله الرحمن الرحيم . مقدمات در منشاء حرارت . سؤال ؟ حرارت چیست ؟ جواب . حرارت بالذات یا فی نفسه عبارت است از حرکت ذره که واقع میشود در اندرون اجسام باسیاله بی وزنی که متاخرین ( ایتر ) مینامند » ماضی و حال سیستان فواید مجلس شورایلی نظامنامه کتابخانه ملی . و از این قبیل پاورقیها در روزنامه زیاد است .

در نمره ٤٢٧ بعوض سرمقاله ( نظامنامه اساسی مجلس شورایملی ) چاپ شده و قبل از آن مقدمه ذکر شده که قسمت اول آن این است:

« بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم - بساط کهنه برچینیم و طرح نو دراندازیم. نظامنامه اساسی مجلس شورایملی که قانون اساسی دولت علیه ایرانست و چندی مشغول ترتيب و جرح و تعدیل آن بودند عاقبت بامضای اعلیحضرت قوی شوکت شاهنشاه جمجاه شهریار خیرخواه کارآگاه پادشاه رعیت پرور عدالت گستر طرازنده تخت و تاج کیان انوشیروان عصر و زمان السلطان بن السلطان بن السلطان مظفرالدین شاه ، قاجار خلد الله ملكه وسلطانه رسیده و مصدق بتصديق حضرت اقدس ارفع امنع معظم شاهنشاه زاده اعظم محمد علی میرزا ولیعهد گردون مهد دولت علیه ایران گشته روز سه شنبه شازدهم شهر ذى القعدة الحرام سنه هزار و سیصد و بیست و چهار هجری مطابق روز اول ماه ژانویه سال ۱۹۰۷ میلادی....»

ساقا در مقدمه جلد اول کتاب ، جائیکه گفتگو از وضع و تاریخچه جراید در بین بود یادآور شدیم که قدیمترین روزنامه ملی که امتیاز آن داده شده و عنوان (روزنامه آزاد ملی) را داشته روزنامه تربیت است. اکنون بی مناسبت نیست در تایید آن گفتار خود شرحی را که مرحوم ذكاء الملك مدیر تربیت در این باره در نمره ٤٢٤ روزناه، درج کرده بعينه نقل نمائیم . آن شرح این است : « سیر روزنامه تربیت و حالت حالیه آن - در سلطنت با میمنت مظفری بزرگتر دولتی که رو نمود آزادی بود و آن نخست روزنامه ها را شامل شد بعد عاید عموم مملکت گردید و خاص و عام از آن بهره مند گشتند. در این دوره اول کسیکه قلم بر داشت و قدم در راه ارادت گذاشت من بنده بودم که با مشکلات بسیار تصادف نمودم؛ خار مغیلان خوردم و بار غولان بیابان را بدوش بردم اما المنة الله كه سفينه امیدم بساحل رسید و در روی مقصود دید بزعم بعضی روزنامه تربیت اسما آزاد بوده نه رسماً و این تصور پست که عقل عاقل تصدیق ننماید و بسیاری دانند که این بنده بی سررشته نیستم. سالها در اداره انطباعات گذرانده و از کثرت نوشتن سیاهها سپید کرده دقایق عمل و معنی آزادی را میدانم و دوره کار را تمام طی نموده ام.... اما جناب مستطاب اجل اكرم اعتماد السلطنه وزیر انطباعات و دالترجمه همایونی ادام الله اقباله العالی از موارد دیگر بیخبرم لکن در مورد تربیت و آزادی آن انصاف میدهم که موید بوده و مانع نبوده و همواره مساعدت فرموده و کدام دلیل از این روشن تر که در آخر سال گذشته و اول هذه السنه که من بنده دست از نگارش این روز بامه کشیده بودم از بزرگان که اصرار بلکه حکم بنوشتن آن فرمود جناب مستطاب اعتمادالسلطنه بود در همانوقت این مطلب را در روزنامه نوشتم باری غرض برائت ذمه وزارت انطباعات نیست و فعلا کاری باین کار ندارم مقصودم اینست که روزنامه تربیت از قدم اول آزاد بوده و بدون هیاهو هنری شگرف نموده از هر در سخن رانده و رهروان را با ستقامت خوانده...»

هر صفحه روزنامه مشتمل بر دوستون و بخط نستعليق متوسط نوشته شده کاتب روزنامه (زین العابدین پسر میرزا شریف قزوینی) است که در هر شماره بامضای ( كتبه زین العابدین ) امضا کرده است . این میرزا زین العابدين ملقب بملك الخطاطين قزوینی از خوشنویسان عصر اخیر بوده و دوره های روزنامه تربیت بهترین گواه حسن خط اوست . برای اینکه تا اندازه از احوال این خوشنویس اطلاع حاصل شود بی مناسبت نیست شرحی را که در نمره ١٦٤ تربيت راجع يفرمان ملك الخطاطي او درج شده نقل نمائیم :

«از آنجا که معتمد السلطان میرزا زین العابدین خان خوشنویس قزوینی بعد از استعداد خداداد و قابلیت دست و نظر دقیق عمری در استکمال خط نستعلیق که اشرف خطوط فارسی و از هنرهای مخصوص ممالک محروسه ایران است با استقامت خیال و قدم راسخ و جد بلیغ سعی کرده و این حرفه شریف را كه في الحقيقة از صنایع مستظرفه شمرده میشود بدرجه کمال رسانده و سالها در اداره وزارت انطباعات و دایره تربیت خدمت کرده زحمات و مساعی لایقه مشار اليه در پیشگاه آسمان جاه معلی مشهود گشته بلقب ملك الخطاطين ويرا ملقب و مفتخر فرمودند و فرمان مهر لمعان همایون در این باب شرف صدور یافت.»

نکته شایان توجه درباره فروتنی و شکسته نفسی مرحوم ملك الخطاطين شرحي است که در زیر خبر مذکور اداره روزنامه تربیت اظهار نظر کرده آن شرح این است :

« تربیت - چون روزنامه تربیت بخط میرزا زين العابدين خان ملك الخطاطين است خود از فرط شرم و حیا بنگارش خبر متعلق خود تن در ندادند لهذا این چند سطر را بخط نسخ نویسانده ایم تا امتیاز هنر مندان مخفی و مستور نماند و قدر صاحبان قدر معلوم باشد ۲۰ درست این عمل بر خلاف روش و طریقه ایست که فعلا نزد هموطنان گرام معمول است که بمحض آنکه کار نيك و با کوچکترین امتیازی را بدست آوردند سعی می کنند بانحاء مختلف و بطرق گوناگون در جراید و رادیو و غیره آنرا منتشر سازند.

وجه اشتراك ساليانه روزنامه تربیت بدینقرار است: سالیانه در پایتخت دوتومان در سایر ولایات داخله ۲۵ هزار، در تمام روسیه پنج منات، در تمام هندوستان ده روپیه در تمام فرنك وممالك عثمانی و مصر دوازده فرانك . قیمت اعلان سطرى يك قرآن و اگر مکرر شود تخفیف قیمت دارد.

ذكاء الملك فروغى

یکی از منشیان زبردست و نویسندگان ماهر دوره اخیر ذكاء الملك فسر و غي مدیر روزنامه تربیت است عده زیادی شرح احوال ذكاء الملك را مجملا و مفصلا برشته تحریر در آورده و ما در بین آنها شرحی را که مرحوم زعيم الدوله مدیر روز نامه حکمت منطبعه مصر در شماره ۹۰۵ سال ١٦ روزنامه حکمت مورخ غره صفر ١٣٢٦ قمری آورده انتخاب و نقل مینمائیم :

« رب النوع فضل و ادب میرزا محمد حسین خان فروغی ملقب بذكاء الملك است. این مرد بزرگ در ۱۵ ربیع الثانی ۱۲۵۵ در اصفهان متولد شده و در عصر پانزدهم رمضان ۱۳۲۵ ،قمری در تهران جان بجان آفرین سپرده پدرش مرحوم آقا محمد مهدی معروف باریاب بوده که هم از تجارت و ادب بهره وافر داشت . مرحوم ذكاء الملك پس از تحصیل مقدمات علوم متعارفه در آن زمان برای اکمال بسوی عراق عرب شتافت در عتبات عالیات از علوم فارغ التحصيل و بایران برگشت سالیان دراز در تجارت و حرفت و ادب انگشت نما بود تا از تجارت ملول گشته و بسیاحت مایل گردید . چهارده سال در داخله و خارجه ایران در گشت بود تا در تهران با مرحوم محمد حسن خان مراغه اعتماد السلطنه وزير مطبوعات ودار الترجمه همایونی که مورخ اول درجه ایران است آشنا شد و او را در تالیف و ترجمه مساعد و معاون گردید و روزنامه اطلاع را میدان جولان خیالات وطن پرستی دیده و تاسیس کرده و در آن عصر استبداد صر ف بلمز وغمز و گهی باشاره و رمز و هنگامی بکنایه و تصریح تاخر ملت و دولت ایران را بیان کرده تا اینکه مرحوم ناصرالدین شاه آن وجود محترم را مدت در از زندانی نموده و پرده تیره بروی امید و آرزوهای وی کشیدند . اشعار آبدار عصری را که در زندان سروده بود در سفر تهران پنج سال قبل برایم خوانده هر بیت از آنها بيت القصيده ابناء وطن ارجمند در حریت بود . در اوائل سلطنت شاهنشاه فقید مظفرالدین شاه جبر کسر خاطر او را فرموده ده سال اداره و تعلیم علوم ادبیه را در مدرسه سیاسیه تهران بکف کفایت او سپرد و هم او در آنگاه جریده هفته ( تربیت ) را بهترین اسلوب احداث نمود و سنگلاخ ها را برای خوش خرامی ارباب قلم صاف و هموار کرد. کتب عديده بپارسی تالیف و ترجمه نموده. (تاریخ ساسانيان) وكتب ( عشق وعفت و ريحانة الافكار و کلبه هندی و ژرژ انگلیسی ) او گواه بر بزرگی آن آزاد مرد سترك بوده امیدواریم دو فرزندش آقا میرزا ابوالحسن و برادر والاكهرش مایه تسلی داغدیدگان گردند » از کتب مؤلفه او كتاب ( بديع ) است که آنرا در سال ۱۳۰۲ شمسی در ١٢٤ صفحه پستی در مطبعه علمی بطبع رسانیده اند. بعقیده نگارنده بهترین سند فضیلت آنمرحوم دوره ۹ ساله روز نامه تربیت است.

هما نقم که در این شرح اشاره شده از مرحوم ذكاء الملك دو فرزند برومند بنامهای ابوالحسن فروغی و میرزا محمد علی فروغی باقیمانده که اولی کمتر وارد سیاست بوده و دومی اغلب دوران زندگی را بامور سیاسی گذرانیده است . چنانکه زمانی رئیس الوزراء ووزیر خارجه ، ووزیر دارائی و امور مهمه مملکتی دیگر را بعهده داشته است با وجود این از فعالیت علمی دست برنداشته و کتبی چند از قبیل سیر حکمت در اروپا ، و ترجمه فن سماع طبیعی شما را تالیف کرده است . این پسر لقب ذکاء الملکی را از پدر بارث برده و پدرش آنرا در سال ۱۳۱۱ قمری از ناصرالدین شاه دریافت کرده است..

پس از فوت میرزا محمد حسین فروغی ادیا در رثای او اشعاری سرودند و نویسندگان در شرح احوالاتش مقالاتی منتشر ساختند من جمله میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل در شماره ۱۵ روزنامه صور اسرافیل شرح جامع و مفصلی در ترجمه حیات آن مرحوم نوشته که بعلت تفصیل آن ما از نقلش خود داری مینمائیم و خوانندگان میتوانند باصل آن مراجعه فرمایند فقط قسمتی از آنرا که مربوط بدوران روزنامه نگاری و خدمات آن مرحوم است برای مزید فایده نقل میکنیم : « مرحوم محمد حسین خان اعتمادالسلطنه أورا بمصاحبت خویش گرفت و در اداره و اعمال خود معاون خود قرار داد و سالها رئیس اداره انطباعات ودار الترجمه دولتی و نویسنده روزنامههای دولتی بوده آن اوقات مطبوعات اداره انطباعات فقط رسمی و مطالعه آن برای عموم ناس كم فایده بود . ذكاء الملك اعتماد السلطنه مرحوم را باحداث روزنامه اطلاع که اکنون باقی است و روزنامه های دیگر که دوام نکرده و نشر فواید و اخبار علمی و غيره تاليف كتب مفيده وادار و ترغیب نمود و در این اعمال با او معاونت کرد چنانکه اکثر کتب و رسائلی که اعتماد السلطنه بطبع رسانيده بقلم ذكاء الملك نوشته شده . میتوان گفت اسباب را از کتاب و غیره اعتماد السلطنه فراهم میکرد و کار را مرحوم ذكاء الملك صورت میداد همواره از محنت و رنجی که ابناء وطن در تحت استبداد میکشیدند متالم بود از خیال اصلاح فارغ نمیشد چنانکه قریب بیست سال قبل بواسطه بروز بعضی از همین قسم خیالات مبنی بر خیر اندیشی مغرضين خيال شاه شهید را در باره او مشوب کردند و يك چند او را در زحمت انداختند بعد از آنکه مرحوم مظفرالدین شاه بسلطنت و سید ذكاء الملك بمحض اینکه بوی فی الجمله آزادی فمنید روزنامه تربیت را احداث کرد و پوشیده نیست که تربیت اول روزنامه آزادی است که در آنوقت در داخله ایران خصوصا در پایتخت احداث شده است . خدماتیکه این روزنامه بوطن ما کرده علاوه بر معلومات و خوایدی که منتشر نموده یکی این است که مردم ایران از روزنامه آزرده خاطر بودند دیگر اینکه اهل هوش میدانند که تمام مطالب گفتنی را ذکاءالملک در تربیت گفته و هنر بزرك او همین است که چیزهائی را که در زمان استبداد کسی یارای گفتن آن نداشت بقدرت قلم و پرده و حجاب انشاء اذب چنان میگفت که اسباب ایراد نمیشد مع ذلك زحمت و مرارت و صدماتیکه در زیاده از ده سال روزناره نو پس کشید و آزار و اذیتها ئیکه از دوست و دشمن دید در چند سال آخر عمر که وقت استراحت و فراغت بود بتصور کسانیکه خارج از کار بوده اند در نمی آید تا اینکه در زمستان سال گذشته مبتلی بمرضی شدید و طولانی شد که بکلی قوای او را تمام کرد و پس از شفای از آن مرض هم دیگر بحال نیامد و از آنجا که عمده زحمت روزنامه را شخصاً متحمل میشد پس از آنکه آن سال بسر رسید ناچار از این کار دست کشید . خدمات دیگر مرحوم ذكاء الملك تدریس و تعلیمی است که در مدرسه علوم سیاسی مدت هفت سال از علوم ادبیه نموده و سه سال آنمدرسه را اداره کرده و درسهائیکه در آن مدرسه گفته متضمن مسائل ادبیه ؛ معانی ، بیان ؛ بدیع ، ترجمه احوال شعرا و منتخبات اشعار ایشان میباشد هرگاه جمع و مدون شود تالیفی معتبر است . »

(۳۷۹) ترجمان حقیقت

شورایعالی فرهنگ در تاریخ ۱۵ تیرماه ۱۳۰۵ شمسی تصویب نمود که مجله ترجمان حقیقت در شهر قزوین بمدیری ( میرزا علی اکبرخان ) منتشر گردد.

(۳۸۰) ترقی

روزنامه ترقی در شهر طهران بمدیری و نگارندگی ( میرزا محمد علیخان طهرانی معروف باسلامبولی ) تاسیس و شماره اول آن در ۱۷ صفر ۱۳۲۰ قمری در چهار صفحه بقطع ٦ و سه ربع در ۱۲ سانتیمتر ، با چاپ سنگی منتشر شده است .

ترقی هفته دو بار طبع و توزیع میشده و وجه اشتراك آن بعد از سه ماه مطالبه و در یافت میگردیده است ه در بالای اسم روزنامه ( ترقی ) جمله ( جهان نمای ملی ) و در زیر آن سال تاسیس ( ١٣٢۵ ) قید گردیده است قیمت اشتراك ساليانه آن در دارالخلافه طهران ۱۳ قران ؛ سایر ولایات داخله ۱۵ قران ؛ قفقاز و روسیه همنات ممالك عثمانى ومصر ٣ مجیدی؛ هندوستان ۱۰ روپیه . اجرت پست همه جا بعهده اداره است . قیمت يك نمره صد دينار وقیمت اعلانات سطری دهشاهی و در صورت تکرار تخفیف داده خواهد شد. روزنامه ترقی معمولا در چهار صفحه و هر صفحه آن مشتمل بر دوستون و با چاپ سنگی در مطبعه که بعوض نام آن نوشته ( رئیس مطبعه شاهنشاهی عبدالله قاجار ) طبع گردیده . در زیر عنوان روزنامه ترقی اینطور معرفی شده است : « جریده ایست سیاسی علمی ادبی . در هر ماه هشت نسخه طبع و توزیع میشود ۲۰ شماره دوم ترقی در تاریخ پنجشنبه ششم صفر منتشر شده و مندرجات آن عبارت است از مقاله عنوان ( بقیه قانون از نمره یك ) و مقاله (هشت مجازات مضاعف می شود بر کسانیکه مکرر بر مکرر تقصیر کنند بر خلاف احکامیکه قانون تعيين وتصريح کرده باشد ) این مقاله دو صفحه و نیم روزنامه را گرفته است .

نمره سوم روزنامه بهدان سبك نمره دوم در تاریخ دوشنبه ٢٤ صفر ١٣٢٥ قمری منتشر شده و مندرجات این نمره عبارت از بعضی از وقایع راجع بمشروطیت و شرحی در باره شورش میدان توپخانه است . مقاله افتتاحی نمره پنجم ترقی تحت عنوان ( کمسیون حفظ الصحه ) وقسمت اول آن بدین قرار است:« در چند روز قبل انجمن با شکوهی از اطبای حداق دار الخلافه طهران منعقد گردیده و پس از مذاکرات لازمه حفظ الصحه باکثریت آراء قرار بر این شد که چند چیز برای صحیه دار الخلافه واجب وحتم است و هرگاه تبدیل شود آدم ابوالبشر مواخذه خواهد نمود و او این است که هر گاه قاذورات کلاب و مدفوعات دواب در مجرای قنوات آب نباشد هر آینه مرض گلو در دو کارا سرایت خواهد کرد و فایده که از این دو ترکیب حاصل میشود تجزیه نمودن آب است برای آشامیدن اهل طهران...»

مقالات مختلف روزنامه بامضای ( علی بن یوسف زنجانی ) و ( عبد الحسين طبيب یزدی ) درج است. نگارنده تا نمره ۸ سال اول ترقی را مورخ چهار شنبه ۱۷ شهر ربيع الاول ۱۳۲۰ قمری در دست دارد ولی برون در کتاب مطبوعات و شعر فارسی (س ٦٢) مینویسد من نمرات ١٦؛ ۲۱ و ۲۲ ترقی را دارم. قدر مسلم این است که روز نامه ترقی مدیری میرزا محمد علیخان طهرانی با پیش آمد بمباران مجلس و انقلاب ٢٣ جمادى الاول ١٣٢٦ قمری ، تعطیل گردیده و نامبرده جزو محبوسین باغشاه گرفتار شده است . در تصویر دسته جمعی که از محبوسین در دست است، میرزا محمد علیخان ردیف اول نمره ۸ است .

(۳۸۱) ترقی

دومین روزنامه که بنام ترقی در طهران منتشر شده روزنامه ترقی بمدیری و نویسندگی (میرزا لطف الله دانشمند ) است . شماره اول سال اول این روزنامه روی يك ورق بقطع بزرك باچاپ سربی در مطبعه طهران - خیابان ناصر به ( طبع و در تاریخ ۱۸ ذيحجه الحرام ۱٣٤٢ قمری مطابق ۲۲ سرطان ۱۳۰۲ شمسی منتشر شده است ، طرز انتشار روزنامه هفته به شماره بوده و مخصوصا در عنوان آن قید گردیده که روز هائیکه اعلانات و اطلاعات مفیده زیاد باشد چهار صفحه و الا دو صفحه خواهد بود . وجه اشتراك روزنامه سالیانه ، داخله ٦٠ فران، ماهیانه ٦ قران . خارجه اجرت پست علاوه میشود. تك نمره ۵ شاهی . محل اداره طهران - خیابان ناصریه.

در شماره اول بخط درست در زیر عنوان روزنامه این سطر نوشته شده است و با این مجلس فاسد و این وکلای طماع شهوت پرست تصویب امتیاز نفت شمال محال خواهد بود. بعقیده ما برای گذشتن این امتیاز يك نهضت اجتماعی و فشار تهدید آمیز ملی لازم است.»

مقاله افتتاحی ،روزنامه بدین قسم شروع میگردد : « بسم الله الرحمن الرحيم . بالاخره اوضاع خراب وجريانات غیر مترقبه مملکت که هر احساسات خاموشی را، شمل مینماید ما را ساکت نگذارد و بهر شکلی بود خواهی نخواهی قلم را بدست ما داده و ما را وارد معرکه جریده نگاری نمود...» هر صفحه روزنامه چهار ستون و مندرجات آن پس از درج مقاله اساسی عبارت است از ( وقایع داخله ) و ( وقایع خارجه ) در شماره اول این دو قسمت در پاورقی صفحه اول و دوم نوشته شده ؛ و بعضی مقالات راجع به ( قضایا و سیاست خارجی ) است . شماره چهارم ترقی در ۲۱ ذیحجه ١٣٤٢ مطابق دوم اسد ۱۳۰۳ ، روى بك ورق زرك منتشر شده و سرمقاله آن تحت این عنوان است : « کنفرانس موصل - ترکیه و انگلستان » از این روزنامه فعلا تا شماره ۱۹ مورخ ليله دو شنبه ۸ صفر ١٣٤٣ فری در دست است . نکته شایان توجه اینکه شماره اول و دوم روزنامه سال انتشار را ندارد. نگارنده اطلاع کامل ندارد که این روزنامه تا چه مدتی بانتشار خود ادامه داده ولی قدر مسلم این است که در آغاز فروردین ۱۳۰۸ شمسی مجددا روزنامه ترقی پا بدایره انتشار گذاشته گذاشته و بشرح خصوصيات زیر از نو منتشر شده است بنابراین میتوان این قسمت از روزنامه را دوره جدیدی برای ترقی دانست.


(۳۸۲) ترقی

روزنامه ترقی بنویسندگی و مدیری ( لطف الله ترقی ) در طهران تاسیس و شماره اول آن در تاریخ دو شنبه ۵ فروردین ۱۳۰۸ مطابق ۱۲ شوال ١٣٤٧ قمری ؛ در ٤ صفحه يقطع بزرك و با چاپ سربی منتشر شده طرز انتشار ترقی هفته سه شمار بوده است . قیمت روزنامه داخله سالیانه ۷۰ قران، شش ماهه ٤٥ قران ، سه ماهه ۲۰ قران ، خارجه ۹۰ و ۴۸ قران.

مقاله افتتاحی روزنامه تحت عنوان ( روزنامه نگاری در ایران و تغییرات آن) و باین جملات شروع و ختم میگردد : بایستی اعتراف کرد همان طور که در اکثر اصول.. اما پروگرام روزنامه . این موضوع والی است که تاکنون عده زیادی از ما کرده اند ما نمیدانیم قبل از عمل باین سؤال چه جواب بدهیم . رفته رفته این یکی از خصایص روحی ما شده است که قبل از عمل حرف زیاد بزنیم و بدون توجه باینکه آیا به عملی کردن این حرفها موفق خواهیم شد یا نه وعده های دور و دراز باشخاص میدهیم ، در چنین جوامع بایستی فقط عمل نشان داد و بس و اينك پروگرام ما عمل ماست هر چه دیدید قضاوت کنید با مدح يا ذم . لطف الله ترقی » از همین شماره در پاورقی روزنامة ( شهنامه فردوسی بتصحيح و مقابله سعید نفیسی ) چاپ شده و در صفحات ۲ و ۳ و ٤ بقطع خشتی مقدمه شاهنامه طبع گردیده و معلوم است که بنا بوده بعدا جدا گانه چاپ گردد. و نیز مقدمه کتابی که بقلم کسروی تبریزی تحت طبع بوده از شماره اول ترقی تحت عنوان ( مهاجرتهای تازیکان بایران ) چاپ شده است . مندرجات روز نامه علاوه بر پاورقیهای مفید و مقالات مختلف عبارت از اخبار داخله وخارجه بتفصيل می باشد و از اینرو ترقی يك روزنامه مفید خبریست . از اینها گذشته در هر شماره يك سرمقاله اجتماعی و در صفحه چهار اعلانات متعدد درج است . اخبار مجلس نیز به تفصیل در روزنامه دیده میشود سرمقالهها تماما بامضای ( ل . ترقی ) یعنی مدیر روزنامه است. از داستانهای مندرج در روزنامه یکی داستان (جن در حمام سنگلج) و ( فاطمه بدبخت ) و رمان ( خانم هندی ) است.

روزنامه ترقی پس از مدتی تعطیل گردیده و تا شهریور ۱۳۲۰ در محلق تعطیل بوده است و از آن پس بصورت مجله هفتگی آبرومندی منتشر شده و اکنون نیز مجله مذکور منتشر میشود. از دوره مجله شدن ترقی در ذیل کتاب تاریخ جراید و مجلات ایران بتفصيل گفتگو خواهیم کرد.

(۳۸۳) ترقي ايران

در چهارم بهمن ۱۳۰٦ شمسی شورای عالی فرهنك امتیاز روزنامه ترقی ایران را بنام آقای ( حسین پرویز ) تصویب نموده ولی ظاهرا این روزنامه هیچگاه منتشر نگردیده است . در سال ۱۲۹۳ شمسی نیز روزنامه ای بهمین نام بطور هفتگی در طهران تاسیس شده ولی نگارنده نمونه از آن بدست نیاورده ام.

(٣٨٤) ترغيب

در سال ۱۳۰۳ شمسی روزنامه ای بطور روزانه در شهر رشت بنام ترغیب تاسیس و منتشر شده ولی نگارنده تا کنون نمونه از آن بدست نیاورده ام .

(٢٨۵) ترویج اسلام

در شوال ١٣٤٦ قمری در شهر مشهد مجمعی بعنوان هیئت مبلغین اسلام تاسیس گردیده و این مجمع برای نشر و اشاعه افکار خود مجله بنام ( ترویج اسلام ) منتشر کرده است این مجله هفته دو بار طبع و انتشار یافته است .

(٢٨٦) تشويق

روزنامه تشویق در طهران بمدیری ( میرزا سید علی طباطبائى ) تاسیس و هماره اول آن در ۸ صفحه بقطع ٦ سه چهارم در ۱۲ و نیم سانتیمتر در تاریخ ۱۹ شعبان ۱۳۲۵ قمری منتشر شده است • تشریق روزنامه ایست فکاهی و انتقادی و بتقليد از مقالات ( چرند و پرند ) صور اسرافیل که بقلم دهخدا نوشته شده ؛ مشتمل بر مقالات انتقادی تحت عنوان ( شروور ) است . از این روز نامه مجموعا هشت شماره منتشر گردیده و شماره آخر آن در تاریخ ٢٦ شوال ۱۳۲۵ قمری انتشار یافته است . و جه اشتراك سالیانه آن ۱۵ قران در طهران، ۲۰ قران در سایر شهرهای ایران ۲۵ قران در خارجه است برون در کتاب مطبوعات و شعر فارسی ( ص ٦٣ ) مینویسد من از نمره ۲ تا ۸ این روزنامه را در دست دارم - روزنامه تمدن مورخ ۲۷ شعبان ۱۳۲۵ قمری در شماره ۳۸ سال اول تحت عنوان تقریظ یا اعلان درباره روزنامه تشویق این اینطور مینویسد : «جریده شریفه تشویق که بهترین اسلوبی بتازگی عالم مطبوعات را زینت افزا شده نمره اول آن باداره رسیده الحق جریده ایست پرمغز از سبك روش نگارش آن میزان استعداد قلم نگارنده محترم آن بدست می آید . محل اداره طهران. سرای حاج سقا باشی.»

(۲۸۷) تشویق

در آذر ماه ۱۳۰۹ شمسی ،روزنامه اجتماعی، فکاهی و کاریکاتوری تشویق در طهران تاسیس و منتشر شده است . در شماره دوم سال چهارم مجله دعوت اسلامی مینویسد چند شماره از این روزنامه بدفتر اداره واصل گردیده است.

(۳۸۸) تعلیم و تربیت

مجله آموزش و پرورش که از در جلد اول کتاب از آن بتفصیل گفتگو کرده ایم مدتی بنام تعلیم و تربیت انتشار یافته شرح زیر راجع بدوره ایست که مجله بنام مذکور انتشار شده است .

مجله تعلیم و تربیت که از انتشارات وزارت فرهنك است بمدير مسؤلی (میرزا علی اصغر خان حکمت رئیس تفتیش) در طهران تاسیس و شماره اول آن در ٤٨ صفحه بقطع كوچك ، با کاغذی خوب و چاپی مرغوب ؛ در مطبعه سربی (بسفور) طبع و در فروردین ۱۳۰۴ شمسی منتشر شده است . تاسیس مجله تعلیم و تربیت مصادف با زمانی بوده که مرحوم مشار الدوله حكمت كفيل وزارت فرهنك و آقای علی اصغر حکمت رئیس بازرسی آنوزارتخانه بودهاند مرحوم مشار الدوله راجع بعلت انتشار و سبب پیدایش مجله شرحی بعنوان حکم وزارتی که میتوان آنرا دستور انتشار مجله دانست ؛ صادر نموده و عین آن در شماره اول چاپ شده است . حکم مذکور این است : د وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه - اداره کابینه - نمره ٩٦۵ . حكم وزارتي - يكنوع مقاصدی بنظر میرسد که بانتشار مجله که مندرجات آن مخصوص رموز تعلیم و دقایق تربیت میباشد در آینده بافاده نتایجی که عین همان مقاصد است موفقیت شایانی حاصل خواهد گردید و ضمنا نشر افکار سودمند یعنی افکاری که در آزمایش عملیات تعلیمی بس روشن و مجرب شدهاند بآسانی در صفحات این مجله در قالب کلمات آراسته گردیده و هادی طرقی خواهد بود که بنمایش آن داوطلبان خدمت بتعلیم و تربیت زودتر بآرزوهای دیرینه که در ترقی و تعالی اولاد ایران است موفق خواهند شد . خیلی سهل میتوان باور کرد که از تجارب معلمین که سالهای متمادی بشغل تعليم اشتغال داشته اند منافع کثیری برای سهولت امر تعلیم در آتیه بدست میآید و بهترین راهی که برای حصول این مقصود و برای مواجه و مقابله نمودن افکار معلمین بدوا وبالنهايه برای تجمع عقاید اکثر آنها بر اصل واحد بنظر رسيد . است یکی همین انتشار مجله است که فوقا ذکر شد ولی مجله البته تنها برای تعقیب همین يك مقصود نخواهد بود . مقصد مهم دیگری که از آن باید متذکر شد یادداشتهای تاریخ راجع بمدنیت و تربیت ایران است در صورتیکه لزوم مقایسات در این موضوع قهراً سیب خواهد شد که از تاریخ تربیت و تمدن ملل دیگر آگاهی حاصل گردیده و بهواخواهان دانش مجال دهد که از این راه هم با فاضه فیوضات علمی و هم باكتساب فضایل دیگران مشغول گردند. سومین فایده که بنظر میرسد این است که در تعقیب نشر این مجله میتوان در زمانهای آتی حتی الامکان بجامعه حالی کرد که اتخاذ چه تصمیمی متناسب با ترقی معارف خواهد بود و بعلاوه میتوان بوسیله مجله اختصاصی معارف از ذوق ارباب اطلاع و بدایع افکار هوشمندان استفاده های مهمی نمود که شرح آن در این لایحه نمیگنجد و دور از حقیقت نیست اگر تصور کنیم که احاطه و اطلاع باین قبیل افکار برای ترقی معارف ایران خیلی یا اثر و گرانبهاست.

در محیط این دلایل و براهین که بمنزله بدیهیات قضایای معارفی محسوب میشوند تصمیم شده است که مجله مذکور باسم ( تعليم و تربيت ) موسوم و هر ماهه مرتباً انتشار یافته مقاصدی که از آن اجمالا ذکر شد موضوع نشریات و مقالات این مجله باشند و چون در طبع و توزیع مجله تعليم و تربيت يكنوع مراقبت و اهتمام کافی لازم می باشد وزارت معارف بآقای میرزا علی اصغرخان حکمت رئیس تفتیش وزارت معارف ماموریت میدهد که در طبع و نشر این مجله اقدام نموده لازمه سمی و مراقبت را در حسن اداره مرعی دارد. مشار الدوله . كفيل وزارت معارف واوقاف وصنايع مستظرفه »

پس از دستور مذکور شرحی با مضای مدیر مسئول مجله ( علی اصغر حکمت ) در صفحات ٣-٤-٥ مجله زیر عنوان ( مجله تعلیم و تربیت ) درج شده که قسمتی از آن را برای مزید اطلاع خوانندگان بعينه نقل مینمائیم : « مجله تعلیم و تربیت كه اينك از نظر خوانندگان عظام میگذرد مجموعه ایست که بمباحث تربیت و تعلیم و اموریکه باین رشته مربوط است اختصاص دارد • تاسیس مدارس جديده؛ افزایش دائمی عده معلمین وازوم نشر اطلاعات مفیده و توجه بمسائل منی ؛ همه اسباب و عللی بودند که وجود چنین نشریه ای را الزام میکردند. بنابراین وزارت معارف از آغاز سال ۱۳۰۷ شمسی مجله تعلیم و تربیت را در تحت نظر و سر پرستی اداره تفتیش تاسیس مینماید....»

با ملاحظه دو قسمت مذکور خوانندگان بعلت تاسیس مجله تعلیم و تربیت بخوبی پی برده و متوجه میگردند که منظور عمده وزارت فرهنگ از تاسیس این مجله اشاعه آراء و عقاید فنی تعلیم و تربیت و آشنا ساختن آموزگاران و دبیران بدقایق این فن بوده است . مندرجات مجله از دوقت فنی و رسمی تشکیل شده چنانچه روی پشت جلد هر شماره درباره مندرجات آن در ضمن يك سطر اینطور نوشته است : د تعلیم و تربیت مجله ایست که در هر ماه حاوی مقالات فنی و اطلاعات رسمی از طرف وزارت معارف منتشر میشود.»

مقالات فنی مجله شامل يك رشته اطلاعاتیست که بقلم نویسندگان مختلف درفن آموزش و پرورش نوشته شده و فهرست این مقالات عموما در پشت جلد مجله درج است برای نمونه فهرست مقالات فنی شماره اول مجله را با ذکر اسامی نویسندگان آنها نقل مینمائیم : تربیت و تعلیم در ایران بقلم رشید یاسمی تعلیمات فني بقلم دكتر اشترونك تربیت اراده بقلم دکتر صدیق.

قسمت رسمی مجله که معمولا پس از قسمت فنی نوشته شده عبارت است از دستور العملها و بخشنامهها و نظامنامههای اداری و احصائیههای تعلیماتی وزارت فرهنك و من جمله از مندرجات قدمت رسمی تصمیمات شورایعالی فرهنگ میباشد که هر چندی یکبار در مجله درج شده است . از شماره اول مجله کتابی از صفحه ٤١ آن درج شده و این کتاب دارای صفحه شمار مخصوصی است و جمعاً در هر شماره ۸ صفحه از آن چاپ شده است . کتاب مذکور تالیف ( سمائل اسمیلز ) نویسنده معروف انگلستان است و آن را آقای علی دشتی بنام ( اعتماد بنفس ) ترجمه نموده . مترجم در مقدمه شرحی نوشته مشعر بر اینکه این بنده کتاب ساموال را در ده سال قبل بطور خلاصه ترجمه نمودم و در پنجشنبه ۲۵ شعبان ۱۳۳۳ از ترجمه آن فراغت یافتم و اکنون نظر به تقاضای اداره کنندگان مجله تعلیم و تربیت و نظر باحساس لزوم نشر این کتاب بترجمه آن مجدداً مبادرت شد . بهای سالیانه مجله همه جا ٢٥ قرآن و تك نمره ۲ قرآن است . عنوان مراسلات : طهران وزارت معارف مجله تعلیم و تربیت • عنوان تلگرافی تعلیم و تربیت مجله تعليم و تربيت بسبك مذكور تا پایان سال ١٣٠٦ شمسی منتشر شده و از آن پس تا اسفند ۱۳۱۲ شمسی تعطیل و مجدداً در آغاز سال ۱۳۱۳ شمسی منتشر شده است.

مجله تعلیم و تربیت پس از تعطیل شش ساله

مجله تعلیم و تربیت پس از آنکه مدت شش سال یعنی از ۱۳۰۷ تا اسفند ۱۳۱۲ تعطیل بود دو مرتبه با همان سبك و روش سابق منتهی با مزایای بیشتری هم از حیث چاپ و هم از جهت تنوع مطالب در فروردین ۱۳۱۳ اولین شماره آن منتشر گردیده است انتشار جدید مجله بر طبق حکم وزارتی بوده و چون حکم مذکور خوانندگان را تا اندازه بخصوصیات مجله آشنا میسازد لذا عین آن را از صفحه ضمیمه شماره اول نقل مینمائیم : « وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه . اداره انطباعات . معلمین هر چند که در فن خويش آگاه و کار آزموده باشند باز همواره براهنمایی کتب و مقالات محتاجندوچون همه روزه در فن ایشان نکته تازه و مطلبی بدیع کشف میشود البته برایشان واجبست که در رشته خود از هر نکته تازه و کشف جدیدی آگاه شوند • وزارت معارف برای انجام این مقصود لازم میداند مجله تعلیم و تربیت را که سابقاً از سالا ۱۳۰٤ تا ۱۳۰۷ انتشار یافته و بطلی تعطیل شده است بار دیگر با همان اسلوب دیرین منتشر سازد . مندرجات این مجله دو قسمت است : قسمت عمومی که شامل مقالاتی در رشته تعلیم و تربیت و مسائل مربوط بدان و مطالعات جدیدی که در این امر میشود خواهد بود و قسمتی رسمی که در آن قوانین معارفی و نظامنامهها و خلاصه از مطالب رسمی معارفی که اولیای مدارس و معلمین را ضرور است انتشار خواهد یافت و چون در این چند سال که توجه خاصی نسبت بآثار قدیم ایران شده است کشفیات جدید پرتو تازه بر تاریخ ایران افکنده و بعضی مجهولات تاریخی را روشن ساخته و اسناد تازه برای تدوین تاریخ معتبر ایران بدست داده است مجله تعلیم و تربیت در هر شماره چند صفحه نیز بشرح کشفیات جدید تاریخی ایران و اطلاعات تازه ای که از این راه بدست آمده و خواهد آمد اختصاص میدهد این مجله از جمله انتشارات اداره انطباعات خواهد بود و چون اداره کردن وطبع و نشر این مجله محتاج مراقبت واهتمام كافيست وزارت معارف آقای میرزا نصر الله خان فلسفی را بمدیری آن منصوب میکند تا لازمه ستی و مراقبت را در حسن اداره آن مرعی دارند. کفیل وزارت معارف و اوقاف . علی اصغر حکمت.»

تجديد انتشار مجله تعلیم و تربیت مصادف با زمان کفالت آقای علی اصغر حکمت است و ایشان که در بدو تاسیس مجله رئيس تفتيش وزارت فرهنك بوده و در حقیقت مجله از تاسیسات ایشان بوده بار دیگر که بخدمت در وزارت فرهنك خوانده شدهاند ، انتشار مجله را از سر گرفته و با وضع بهتر و آبرومندتری آنرا منتشر ساخته اند . همانقیم که در حکم وزارتی اشاره شده مدیری مجله بعهده آقای نصراله فلسفی ( در جلد اول کتاب در ذیل مجله ایران از ایشان گفتگو کرده ایم ) واگذار شده است و همچنین مختصر تغییری در وجه اشتراك مجله پیدا شده بدین قرار: برای عموم در طهران وولایات ۳۰ قرآن و برای معلمین و مدیران مدارس و محصلین ۲۵ ریال در خارجه ۸۰ فرانك فرانسه قیمت تك شماره ٣ ريال . تعلیم و تربیت مجله ایست ماهیانه و در هر ماه یکشماره از آن منتشر شده و بدین نحو سال چهارم با نشر شماره ۱۲ در اسفند ۱۳۱۳ شمسی خاتمه یافته است صفحات مجله در این سال ٧٦٨ صفحه و نیز فهرستی در ٦ صفحه ضمیمه دارد . فهرست مذکور بترتیب الف با در دو قسمت یکی راجع بمطالب و دیگری راجع باسامی نویسندگان و شعرا تهیه شده است . مندرجات مجله غالباً بقلم فضلا و دانشمندان ایران از قبیل آقایان بدیع الزمان ؛ بهمنیار؛ دکتر شفق ، کروی، فلسفی ، فرامرزی دکتر صدیق و دیگران تدوین گردیده است.

سال پنجم مجله از فروردین ١٣١٤ با همان اسلوب و روش سال چهارم شروع گردیده است . منتهی در این سال بعضی از شماره ها در موقع مقرر نشر نیافته و نیز از شماره ٤ بآنطرف اسم آقای نصر الله فلسفی (مدیر مسئول) از مجله حذف گردیده و تنها همان جمله ( از انتشارات اداره کل انطباعات ) چاپ شده است. از خصوصیات این سال چاپ کتاب ( اصول تعلیم و تربیت نگارش نصر الله فلسفی ) است که بعنوان ضمیمه از همان شماره اول چاپ گردیده و بشماره ۱۲ خاتمه یافته است . شماره ۱۱ و ۱۲ سال پنجم که یکجا چاپ شده متعلق به بهمن و اسفند ١٣١٤ است. سال ششم و هفتم مجله که باسفند ١٣١٦ شمسی پایان یافته مانند سالهای قبل مشتمل بر مقالات مفید تعلیم و تربتیی و گذارشات رسمی و تصاویر مربوط بجشنهای وزارت فرهنگ و ابنیه جدید آن وزارتخانه میباشد. در سال هفتم شماره های ۴؛ ۵؛ ۶؛ ۷ يكجا بعنوان (شماره مخصوص امتحانات) در ۱۲۷ صفحه بقطع ولی مجله چاپ شده و در این شماره گذارش تفصیلی امتحانات خرداد سال ١٣١٦ باذکر اسامی و تصاویر شاگردان اول هر حوزه امتحانی درج گردیده است. دوره مجله تعلیم و تربیت با پایان یافتن سال هفتم خاتمه پیدا کرده و از آن پس یعنی از سال هشتم بنام آموزش و پرورش منتشر گردیده است که از آن در حرف الف کستاب ( جلد اول مجله آموزش و پرورش ) بتفصیل گفتگو کرده ایم . خوانندگان گرام ید انجا مراجعه فرمایند.

میرزا علی اصغرخان حکمت آقای حکمت از رجال معروف ایران و مدتها سمت وزارت فرهنك، كشور، خارجه را داشتهاند. علاوه بر مقامات مختلف کشوری که حائز گردیده از فضلا و دانشمندان معروف بشمار میروند و دارای تالیفات مفید و سودمندی میباشند. شرح احوال جامی و رمان ژولیت از آثار ایشانست تاسیس دانشگاه تهران و بنای قسمت عمده از دبیرستانهای کشور در زمان وزارت ایشان در فرهنگ بوده است.

(۳۸۹) تفكر

روزنامه هفتگی تفکر بمدیری ( ناظم الذاكرين نائيني ) در سال ۱۳۲۰ قمری در طهران منتشر شده است برون در کتاب مطبوعات و شعر فارسی ( ص ٦٣ ) مینویسد از روزنامه تفکر فقط يك شماره منتشر شده و من آن شماره را در دست دارم شماره مذکور مورخ بتاريخ سوم ربیع الاول ۱۳۲۵ قمری و خصوصیات آن بدین قرار است : چهار صفحه ؛ قطع هر صفحه ٦ و سه چهارم در ۱۱ و يك چهارم سانتیمتره وجه اشتراك ساليانه آن در طهران ۳۰ قرآن در سایر شهرهای ایران ۳۵ قرآن ؛ در اروپا ۲۰ فرانك .

(۳۹۰) تفکر

علاوه بر روزنامه تفکر منتشر در طهران، شورایعالی فرهنگ در تاریخ ۲۳ فروردین ١٣٠٦ شمسی امتیاز روزنامه تفکر را بنام آقای (میرزا محمد خان شادمان ) در رشت تصویب نموده است ولی نگارنده اطلاع ندارد که روزنامه مذکور منتشر شده است یا نه.

(۳۹۱) تقدم

در خرداد ۱۳۰۴ شمسی شورایعالی فرهنگ امتیاز روزنامه تقدم را در طهران بمدیری آقای (میرزا احمد خان فرامرزی ( تصویب نموده است .

(۳۹۲) تقدم

مجله تقدم در طهران زیر نظر ( احمد و عبدالرحمن فرامرزی ) تاسیس و شماره اول آن در ٦٠ صفحه بقطع پستی بضمیمه چهار صفحه ترجمه، در مطبعه سربی (چاپخانه خاور) طبع و در تاریخ شهریور ۱۳۰٦ قمری منتشر شده است . قیمت المتراك مجله سالیانه ۳ تومان وتك شماره دو ریال است . محل اداره : طهران . کوچه آصف چهارراه حاجی آقا موسی. قسمتی از مقاله افتتاحی مجله بدین قرار است :

« واضح است كه يك مملکتی تا افرادش سر از خواب جهالت برنداشته و بحقوق و وظایف آدمیت پی نبرند ممکن نیست آن مملکت یا بمدارج ترقی گذاشته و بتواند دوش بدوش ممالك راقیه دیگری قدم بزند ( در اینجا بتفصیل از فوائد نامه نگاری و اثر مطبوعات در دو صفحه مجله مطالبی نوشته شده) از روی همین عقیده خالص ونيت باك با سرمایه اندك ومشکلات بسیار ماقلم را برداشته و بار سنگین نامه نگاری را بدوش گرفتیم ولازم نیست بگوئیم چندان بمردم و محیط هم خوش بین نبودیم، زیرا محیطی که نتوانست مجله کاوه را نگاهداری نماید در محیطیکه مجله بهار با آنهمه رنگ و بوی دلفزا نتوانست دوام کند و دستخوش خزان تعطیل گردید ما چگونه امید داشته باشيم كه صحيفه كوچك و نحيف ما خودنمایی و دوام کند. ولی از آنجائیکه نباید جوانان مملکت یاس و نومیدی را بخو د راه دهند و بایستی همیشه حرکتی ادبی در مملکت موجود باشد تا وقتیکه محیط برای قبول مطبوعات علمی و ادبی مستعد گردد، ما خواستیم مسئله را که مدتها بود در نظر داشتیم به عرض عمل گذاریم و بنا براین بنشر نامه تقدم مبادرت ورزیده میخواهیم هرطور هست تا یکسال آنرا ادامه دهیم . پس از یکسال دخل و خرج خود را حساب کنیم اگر تعادلی در میان بود البته خدمت خود ادامه داده در مقابل اقبال خوانندگان بر مزیت مجله خواهیم افزوده ما در این نامه گذشته از تنویر افکار وظیفه مهم دیگری را بعهده خواهیم گرفت و آن عبارت از تحریر انشاء صحیح و فصیح فارسی است که در بین دو طبقه در کار معدوم شدن است . ( در اینجا شرح این دو دسته داده شده است ) مسئله دیگری را که ما باز اهمیت میدهیم اطلاع از ممالک همسایه شرقی مخصوصا اسلامی است که عقیده ما نباید ایرانیان از آنها بی اطلاع باشند . بنا بر این میگوشیم هیچ شماره از مقالاتی راجع به یکی یا بیشتر از ممالك شرقی خالی نباشد نیز باید دانست که بترجمه خیلی بیشتر از تحریر اهمیت میدهیم زیرا ماهیچ نداریم و دیگران همه چیز دارند و ما غیر از اینکه خوشه چینی دیگران کرده و از این راه خرمنی برای خود گرد آوریم چاره نداریم. این است بطور خلاصه رویه ای که میخواهیم برای خود اتخاذ نمائیم.... عبدالرحمن فرامرزی )

در حقیقت همانطور که در مقاله افتتاحی مذکور قید شده مندرجات مجله ماهانه تقدم عبارت از مطالب مربوط بآموزش و پرورش و تاریخ و جغرافی و انتقادات ادبی و ترجمه های مفید است و من جمله از ترجمه های مجله ؛ ترجمه کتاب دستور زندگانی تالیف ( لورد اوبری ) نویسنده انگلیسی است که آن را آقای عبدالرحمن فرامرزی ترجمه کرده و در هر شماره بعنوان ضمیمه در چهار صفحه جداگانه در مجله چاپ شده است، و نیز از مندرجات مجله اشعار یست از شعرای قدیم و معاصر برای نمونه فهرست مندرجات شماره اول را با ذکر اسامی نویسندگان آنها نقل مینمائیم: آغاز عبدالرحمن فرامرزی داروی رنج . ( شعر ) رشید یاسمی . قطعه شعر ابن یمین فریومدی . نسل آینده ایران رسول نخشبی . بزرگترین شعرای فرانسه تاریخ جغرافی احمد فرامرزی ، تعلیم و تربیت در چین، ولتر ، بزرگترین مفکرین در تاریخ کتابخانه استانه قدس رضوی، سعید نفیسی نهضت ترکیه ، شعرای دیوانه خلیل اشبهی . لويد جرج فلسفه حيات افغانستان . کتابهای مهم مجتبی مینوی وقایع ناگوار مصر. کتاب دستور زندگی.

رویهمرفته تقدم یکی از مجلات خوب زبان فارسیست ولی متاسفانه بیش از ۱۱ شماره از آن منتشر نگردیده و هنوز سال اول آن ختم نشده افول کرده است . در حین انتشار نیز تا شماره پنجم مرتب انتشار یافته ولی پس از شماره ۵ بدون نظم و ترتیب هرچند ماه یگشماره از آن نشر شده بقسمیکه فاصله بین شماره ه که در دیماه ١٣٠٦ انتشار یافته و شماره ۷ که در تیرماه ۱۳۰۷ منتشر شده ۵ ماه طول کشیده است.

روی پشت جلد شماره هشتم مورخ شهریور ۱۳۰۷ بخط درشت وعده داده است که در نظر داریم علاوه بر تقدم ماهانه يك تقدم هفتگی نیز منتشر نمائیم ولی نگارنده تا کنون اطلاع ندارم که آیا تقدم هفتگی نیز منتشر شده است یا خیر.

آقای عبدالرحمن فرامرزی - آقای عبدالرحمن فرامرزی از ادبا و نویسندگان معروف ایران بشمار میرود پس از وقایع شهریور مدیری روزنامه بومیه کیهان را عهده دار گردیده و اغلب سرمقاله های این روزنامه که از لحاظ نویسندگی و سادگی ارزش خاصی دارد بقلم ایشان نوشته شده است. آقای فرامرزی در دوره پانزدهم نمایندگی مجلس شورایملی را دارا بود . شرح احوال ایشان و آقای احمد فرامرزی که نامبرده نیز در دوره پانزدهم نماینده مجلس بود؛ درخواست شده ولی چون از هیچکدام پاسخی نرسیده لذا شرح احوال هر دو را بذیل کتاب تاریخ جراید و مجلات ایران موکول مینمائیم .

(۳۹۳) تقدیر اخلاق

در سال ۱۳۰۱ شمسی روزنامه تقدیر اخلاق بطور هفتگی تاسیس و منتشر شده است.

(٣٩٤) تکامل

مرحوم تربیت در فهرست جراید آذربایجان ( ص) ٤٠٨ کتاب دانشمندان آذربایجان راجع بروزنامه تکامل اینطور مینویسد : « روزنامه هفتگی منتشر در تبریز با چاپ سربی بمدیریت میر علی اکبر سراج در ٤٠ - ۱۳۳۹ » و نیز در شماره ٤٠ سال دوم روزنامه زبان زنان مورخ ١٤ ربیع الثانی ۱۳۳۹ قمری طلوع روزنامه تکامل را بدین قسم خبر داده است : « شماره اول و دوم روزنامه تکامل بقطع مرغوب از تبریز در این پست باداره رسید . روزنامه مذکور سیاسی، ادبی و اخلاقی است و در تحت مدیریت صاحب امتیاز خود آقای ( سید سراج ) هفته یکبار چاپ و پخش میگردد . بهای سالیانه آن برای داخله ایران ۴۵ قرلن و شش ماهه ۲۵ قران و برای ممالک خارجه سالیانه ۵۶ قران . وشش ماهه ۳۰ قران.»

(۳۹۵) تمدن

روزنامه تمدن بصاحب امتیازی و نگارندگی ( مدیر الممالك ) در طهران تاسيس و شماره اول آن در تاریخ ۱۷ شهر ذيحجة الحرام ١٣٢٤ قمری در مطبعه سربی (خورشید) طبع و توزیع شده است • طرز انتشار روزنامه طبق اخطار مخصوصی که در شماره اول سال اول چاپ شده در بدو تاسیس تا دوماه هفته يك نوبت و پس از دوماه هر هفته دو نوبت طبع و توزیع گردیده است . وجه اشتراك روزنامه : در دارالخلافه طهران ۱۲ قران سایر ولایات داخله ۱۷ قران قفقاز و روسیه ٤ منات ؛ هندوستان ۷ روپیه قیمت اعلانات سطری دهشاهی و در صورت تکرار تخفیف داده میشود . قیمت يك نمره صد دينار است. وجه اشتراك پس از سه ماه مطالبه و دریافت خواهد گردید محل اداره روزنامه در ابتدا مطبعه خورشید و از شمار ۷ ببعد ( مطبعه مجلس ) و بعداً بخيابان لاله زار و در سال چهارم بخیابان ناصریه منتقل شده است ه در شماره اول در عنوان روزنامه بالای اسم روزنامه ) تمدن ) جمله هوا الله حسبى و از شماره دوم ) آینه ملی ) ثبت شده و نیز در هر شماره در زیر عنوان دو سطر بدین قسم برای معرفی روزنامه چاپ شده است: این روزنامه که بیغرضانه آئینه غیب نمای ملی است مسلك نگارشش ارائه طریق صلاح مملکت وفلاح ملت و استحکام اساس مساوات و حریت و انتشار نکات جالبه توجه و دقت اعضاء محترم مجلس شورایملی خواهد بود. مقالات عام المنفعه پذیرفته و درج خواهد شد برای اطلاع از سبک نگارش روزنامه قسمتی از مقاله افتتاحی آنرا بعينه نقل مینمائیم : بسم الله الرحمن الرحيم . مقدمه . بر آنانکه از ترقیات دول و ملل مستحضرند مکشوف و مبرهن است که هیچ قومی از حضیض ذلت با وج عزت نائل نشدند جز در سایه علم و اتفاق و تبری از جهل و نفاق و بتجربه رسیده است که حصول این دو را مدر کی بایست كه لا ينقطع اذهان عموم را بطور سهل و ساده بذكر حوادث و شرح وقایع بجانب این دو جلب نماید و این محرك استمراری را امروزه ما جریده مینامیم که همه روزه یا همه هفته با بیاناتی شیرین و عبارانی نمكين وقايع حادثه ونصايح مفیده و کیفیت و ثمرات مخترعات جديده با مفاسد و مضار عادات ذمیمه را بعرض عموم برساند.... امروز که بعد از سالیان در از غفلت و بیخبری از تاییدات غیبی کو کب بخت ایرانیان روی بافق اقبال نهاد و عموم ملت یکدل و يك زبان در پی تحصیل حقوق و اصلاح امور خود بر آمدند و شاهنشاه سعید انار الله برهانه با قلبی روف که خدایش از این عمل پاداش خیر دهاد مستدعیات بیغرضانه ملت را پذیرفت و فرمان حریت و آزادی عطا فرمود و اينك پدر تاجدار مهربان ما ( محمد علیشاه ( که قبل از جلوس براریکه سلطنت و بعد از آن با کمال رافت و مرحمت بنفس نفیس در استحكام اين اساس مقدس اقدامات شاهانه فرمود و از هر بایت نکته فروگذار نفرمود.......»

این بود قسمتی از مقاله افتتاحی روزنامه تمدن • مندرجات روزنامه معمولا ستون اول و دوم صفحه اول مخصوص درج سرمقاله است که بقلم مدیر روزنامه نوشته شده و تحت عناوین از قبیل ( ملت ایران را سعادت پابنده باو . سرمقاله شماره سوم) و ( یکدنیا بشارت . سرمقاله شماره پنجم ) و ( معایب کار نتایج بی علمی است سرمقاله شماره نهم ) میباشد . پس از سرمقاله اخبار راجع بمشروطیت و درخواستهای مردم از نمایندگان مجلس واخبار شهریست. بطور کلی مندرجات روزنامه تمدن مانند سایر جراید آغاز مشروطیت است . از شماره ۹ بآنطرف ( مورخ ۱۹ صفر ۱۳۲۵ قمری ) طبق وعده که در شماره که در شماره اول داده روزنامه هفته دو بار طبع و توزیع شده ولی سبك وروش روزنامه مانند شماره های سابق است . در شماره اول پس از سرمقاله، مقاله دیگری تحت عنوان ( قابل توجه جناب صنیع الدوله رئيس محترم مجلس ) و بعد مقاله تحت عنوان ( اشتراك حقوق و ادای ذمه ) و در آخر صفحه چهار ( اخطار مخصوص ) چاپ شده است . شماره دوم تمدن در تاریخ ٢٤ ذیحجه ١٣٢٤ قمری انتشار یافته و سرمقاله آن بعنوان ( روی سخن با وزرای دربار است ) میباشد . سال اول تمدن با انتشار شماره ۸۰ مورخ ۱۱ ربيع الثاني ۱۳۲٦ قمری مطابق ۱۳ ماه مه ۱۹۰۸ مسیحی خاتمه یافته و در همین شماره اخطاری چاپ شده که سال اول روزنامه ۸۰ نمره است . و نیز در این شماره مقاله بعنوان ( محبوسین بیگناه ( راجع بگرفتاری حیدر خان وضياء السلطان بتهمت بسب انداختن وسوء قصد بشاه، نوشته و در آن بگرفتاری این دو نفر اعتراض کرده است . در سال دوم تمدن چهارده شماره منتشر شده و آخرین شماره آن در تاریخ ۱۱ جمادی الاول ١٣٢٦ قمری یعنی ۱۲ روز قبل از پیش آمد وقایع ۲۳ جمادی الاول و مرار آزادیخواهان از ایران بوده که منتهی بتعطیل روزنامه گردیده است . بنابر این دوره اول تمدن جمعاً ٩٤ شماره است . لازم است یادآور شویم که در موقعیکه روزنامه تمدن بطور هفتگی منتشر میشده، مدیر آن در صدد برآمده است که روزنامه یومیه همین نام بسبك جرايد فرنگستان تأسيس ومنتشر نماید و این مقصود را در نمره ۲۲۷ روزنامه صبح صادق مورخ شنبه ۲۷ ذيحجة الحرام ۱۳۲۵ قمری بصورت اخطار ذکر کرده است . در روزنامه صبح صادق قبل از درج اخطار مقدمه بقلم مدير صبح صادق نوشته شده که بی مناسبت نیست عین آنرا قبلا نقل نموده و بعد قسمتی از اخطار را ذکر نماییم : از ابتدای تاسیس و تشکیل روزنامه مقدسه تمدن علو خیالات وصحت اعمال و افکار جناب مدير الممالك مدير محترم آنجریده فریده برهمه معلوم و مفهوم گردیده که این وجود محترم بچه درجه در راه ترقی این ملت و آبادی این مملکت کوشش دارند و با ناکوکی اسباب چه اندازه اقدامات عالیه مینمایند منجمله یکی از خیالات معظم اليه دا بر كردن يك روزنامه یومیه صحیحه بود و در این خط کار میفرمود که آن روزنامه مثل روزنامه های خارجه دارای هرگونه اخباری از داخله و خارجه جامع بر مقالات علميه صحيحه شود در واقع جبران روزنامه های حالیه را بکند لهذا ترتیب ذیل را برای اساس و مسلك آن مرتب نموده و در این روزنامه اخطار نموده چنانچه هر کسی مایل بر شرکت و مایل بر معاونت معارف باشد كتباً وقولا اعلان فرمایند» پس از این مقدمه در ضمن اخطار چنین مینویسد : « ... لهذا اداره جریده تمدن از بدو تأسیس هم مترصد چنین ترتیبی بود و کراراً هم در مقام برآمده و خیالات خود را اخطار نموده در این اواخر عازم و جازم گردیده که گذشته از جریده هفتگی تمدن که در سال دوم بطرز واسلوبی عالی انتشار خواهد یافت جریده یومیه با سم تمدن نیز بمحكم ترین شالوده تاسیس نموده عاجزانه با مساعدت سایر هموطنان بدین امر مهم مبادرت جویده پس از آن شرح قسمتهای مهم روزنامه را بیان کرده و در آخر اخطار نوشته است برای این کار باید شرکتی تاسیس نمود تا شروع بکار نماید . نگارنده تاکنون نمونه از روز نامه تمدن یومیه بدست نیاورده و گمان نمیکنم اصولا فکر تشکیل شرکت بمرحله عمل وارد شده باشد ولی قدر مسلم این است که چندی روزنامه تمدن هفته دوبار منتشر شده تا هنگامیکه حوادث بمباران مجلس و فرار مدیر تمدن بهندوستان و مصر و اروپا پیش آمده که شرح آن جداگانه ذکر خواهد شد .

چنانکه قبلا یاد آور شدیم روزنامه تمدن تا هنگام توپ بستن بمجلس برپا بوده و از آن پس مانند سایر جراید تعطیل و مدیر آن از ایران بخارح قرار نموده است . شدت علاقه مرحوم مدير الممالك بآزادی باعث گردیده که هنگام رسیدن بهندوستان دست بکار نشر روزنامه شود و مجددا روزنامه را بهمین نام در مدت توقف در هندوستان منتشر سازد . ذيلا بذکر خصوصیات تمدن منتشر در هندوستان میپردازیم.

(۳۹۶) تمدن

روزنامه تمدن منتشر در بمبئی هندوستان روی چهار صفحه بقطع روز نامه ( حبل المتین ) با چاپ سربی ( در مطبع حبل المتين طبع و توزیع گردید ) و در غره و مضان ١٣٢٦ قمری منتشر شده است. عبارت داخل پرانتز بعینه از آخر صفحه چهار روز نامه نقل شده و پهلوی آن ( سید جلال الدین موید الاسلام ) چاپ شده که میرساند انتشار روز نامه تمدن بكمك و مساعدت و با همکاری مرحوم مويد الاسلام مدیر روزنامه حبل المتین بوده است . از این قسمت که بگذریم سایر خصوصیات این روزنامه که بیش از یک شماره هم منتشر نگردیده بدین قرار است در عنوان روزنامه اسم روزنامه ( تمدن ) بخط مستعلیق درشت و بالای آن عبارت ( ناله ایران ) و در زیر آن تاریخ انتشار (غره رمضان ١٣٢٦) چاپ شده. در طرف راست ( نگارنده . مدير الممالك هرندی) و در طرف چپ ( داخله يك ارزن جنبش ) درج است . آیه ( ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم یرزقون ) در بالای عنوان و جمله ( در داخله ایران مطالعه کنندگان ذمه دارند که بعد از ملاحظه دیگری تقدیم دارند) در زیر عنوان طبع گردیده است.

مندرجات این شماره عبارت است از در صفحه اول ) احکام تلگرافی حجج اسلاميه نجف اشرف ) که تحت عنوان آيه ( ايهلك من هلك عن بينه و يحيى من حيى عن بينه ) چاپ شده و بعد مقاله بعنوان ( خلاصی ایران موکول بفداکاری ایرانیان است ) که تما صفحات ۲ و ۳ و چهار روزنامه را گرفته و در انتهای آن ( مدیر الممالك هرندی ) امضاء شده است . این مقاله خیلی تند و بشدت بدستگاه دولت و شخص محمد علیشاه در آن حمله شده منجمله از عبارات این مقاله این است: ملت ایران امروز باید با تمام قوا استقامت نموده جز خلع محمد علی میرزا از سلطنت خیالی بخاطر خطو و ندهند دولت وسلطنت مشروطه ملت بدون امضای نمایندگان خود دیناری بدولت دادنی نیست هيچيك از دول هم بدون امضای نمایندگان آن ملت معاهد و یا قرار دادی با آندولت نتوانند بست . » هر صفحه روزنامه مشتمل بر دوستون است؛ نگارنده عین این شمار را در دست دارد . پس از مراجعت از هندوستان و مصر هنگامیکه مدیر الممالك در ربيع الثاني ۱۳۲۷ قمری وارد رشت میشود برای بار سوم روزنامه تمدن را آنجا منتشر میسازد.

(۲۹۷) تمدن

روزنامه تمدن منتشر در رشت بمدیری مدیر الممالك ، روزنامه تمدن بیش از یگشماره در رشت منتشر نگردیده و این شماره مورخ بتاریخ ۲۹ ربیع الثانی ۱۳۲۷ قمری میباشد. از تسخیر طهران بدست ملیون در سال ۱۳۲۷ قمری و بازگشت پس آزادیخواهان ؛ مدیر الممالك بطهران باز گشته و برای بار چهارم روزنامه تمدن را منتشر ساخته است.

(۳۹۸) تمدن

شماره اول این دوره که مطابق سال چهارم تاسیس روزنامه است در تاریخ سه شنبه ۷ شوال ۱۳۲۸ قمری منتشر گردیده و از همین شماره ترجمه کتاب (انقلابات ایران) تاليف ويكتور برار فرانسوی که آنرا (موسوی) ترجمه نموده بعنوان پاورقی در روزنامه چاپ شده و این ترجمه مرتباً تا شماره ۷ روزنامه درج است . آغاز ترجمه کتاب بدین قرار است : « وثایق و حقایق امورات ایران را نمیتوان از اغتشاشات تجزیه کرد و من تنها کسی نیستم که چنین فهمیده باشم اما اذعان دارم که چنین موضوع سیاسی را که با اصول تجر به و استدلال مغربی مقایسه پذیر نیست تاکنون مصادف نشده ام....» شماره ۷ روزنامه در تاریخ یکشنبه ۱۰ ذیحجه ۱۳۲۸ و شماره ۲۸ آن در تاریخ جمعه ۲ ذیحجه ۱۳۲۹ قمری مطابق ٢٤ نوامبر ۱۹۱۱ میلادی در ۸ صفحه بقطع وزیری بزرگ و با چاپ سربی (طهران - مطبعه تمدان ( طبع و توزیع گردیده است . از دو تاریخ مذکور معلوم میشود روزنامه در سال چهارم بدون ترتیب منتشر شده محل اداره : طهران خیابان ناصریه معین شده است. انتشار روزنامه تمدن تا سال ۱۳۳۰ قمری ادامه داشته و در سال مذکور تعطیل گردیده است

میرزا رضا خان مدبر الممالك - ميرزا رضاخان از اهالی درند؛ از قصبات اصفهان است . مدتی علوم دینی را در مدارس اصفهان فرا گرفته و پس از آمدن بطهران در صف مدیران جراید واقع گردیده و بانوك قلم بدفاع از آزادی پرداخت است. اول دفعه که مدیرالممالك مورد بی مهری عمال دولتی واقع شد در زمان صدارت عین الدوله ( ۱۳۲۳ قمری ) و حکومت علاء الدوله در طهران بود که بدستور شخص اخیر شلاق خورد تفصیل این اجمال را در تاریخ بیداری ایران در جائیکه از کارهای خلاف قانون علاءالدوله ذکری نموده بدینقسم نقل کرده است: (سوم بی احترامی بمدير الممالك مدير روزنامه تمدن که چرا در وقتی که کالسکه عین الدوله از خیابان عبور کرد سنك بكالسكه خورده و بی احترامی بکالسکه صدر اعظم شد مدير الممالك جواب داد سنك خوردن بكالسكه چه ربطی بمن دارد در جواب گفت گلسنگه مقابل منزل شما که رسیده بود سنك باو زده شد مدیر الممالك گفت پس تقصير برصاحب خانه یا آنکه بالاخانه را در خیابان بنا کرده میباشد علاء الدوله بغضب رفت که این آخوند جوان با من سؤال وجواب میکند گفت بچه ها سزای این آخوند را بدهید. بیچاره مدبر الممالك که در آنوقت (مدیر الشریعه) بود بتقصیر آنکه زبان آوری کرد نزد حاکم شلاق مفصلی نوش جان کرد لیکن بعدها ملتفت شد که تقصیر از زبانش نبود بلکه از عمامه او بود چه سنگ زدن بکالسکه صدر اعظم در آنوقت جز از اهل عمایم دیگر در قوه احدی نبود باین جهت مدير الشريعه معمم مدير الممالك مكلا شد و امروز صاحب يك روزنامه بزرگی است و در این انقلاب مشروطیت صدمات و لطمات بسیار با و وارد آمد و در زمان محمد علیشاه بطور مخفی مسافرت بخارجه کرد و اگر گرفتار شده بود حتما مثل ملك المتكلمين مقتول میشد . »

در حقیقت اگر مدبر الممالك هنگام بمباران مجلس بخارج ایران نرفته بود یقینا مانند دیگران گرفتار میشد و بقتل میرسید . مدير الممالك بشرحی که قبلا نوشتیم پس از خروج از ایران بهندوستان رهسپار و از آنجا از راه ترعه سوتز عازم مصر وپس ازاندك توقفی در این کشور رهسپار اسلامبول گردید. رفیق راه و هم سفر مرحوم مدبر الممالك در این مهاجرت مرحوم میرزا علی آقا لبيب الملك مدیر روزنامه مظفری بوشهر بود. ) شرح این روزنامه و مدیر آنرا در محل خود بتفصیل ذکر خواهیم کرد ) شرح ورود آندورا بمصر در روزنامه چهره نما ، نمره ٦١ سال پنجم مورخ ۱۵ ذیقعده ١٣٢٦ قمری ينطور ذکر کرده است: د بیا بیا که غم شرح تو دلم خون کرد هزار لیلی بیچاره را چه مجنون کرد ۰ ۲۹ شوال ۱٣٢٦ قمری دو مهاجر آواره و دو دلداده دلپاره یگانه بلاکشان راه وطن و مصیبت زدگا وادی من آقا میرزا علی آقا لبيب الملك شيرازى مدیر روشن ضمیر گرامی نامه نامی مظفری) که هفت سال اوراق حیات بخشش در بوشهر سحاب تربیت بود و چه قطرات ذیقیمت میباشید و آقا میرزا محمد رضا خان مدبر هرندی اصفهانی مدیر صائب الدبیر روزنامه ) تمدن ( که یکسال و اندی صفحات بخشش نهال آمال ملت بدخت بود و چه شکوفه های مدنیت بخش میبخشید ساحت مساحت مصر را رونق افزودند و پس از استقبال شایان از طرف حاج میرزا عبدالجواد مشکی تاجر اصفهانی وارد منزل مشارالیه گردیدند، جناب مدير الممالك از طریق اسکندر به رهسپار اسلامبول خواهند شد و جناب لبيب الملك از طریق سواس که مشرف خواهند گردید»

عزيمت مدير الممالك را از مصر ،روزنامه حکمت نمره ٩٢٦ مورخ ۱۵ محرم ۱۳۲۷ بدین قسم نقل کرده است ( جناب مدار خوش تحریر جریده تمدن بمصر آمده و چند هفته چشم از دیدارشان روشن و دل از گفتارشان خرم . نخست جناب مدير الممالك دل دوستانش را از فراق داغدار نموده رو بسوی اسلامبول پویید و جناب مدیر مظفری هم بطرف مکه رهسپار گشت . »

مرحوم کسروی در کتاب تاریخ مشروطه ایران ( ص (۳۷۷) در باره مدبر الممالك اينطور قضاوت کرده است: « نویسنده تمدن مدیر الممالك بوده و چنانکه از روزنامه اش پیداست آگهیها از حال اروپا و سیاست دولتهای بزرگ میداشته که در آن روز از جدار میبوده، با اینهمه روزنامه اش سودمند نبوده > مدير الممالك پس از آنکه تا سال ۱۳۳۰ قمری روزنامه تمدن را منتشر میکرد؛ در این سال روزنامه تمدن تعطیل و پس از آن روزنامه دیوان عدالت و مدتی هم اداره روزنامه رسمی دولت ایران بعهده او بود . واین روزنامه تا هنگام مرك او یعنی تا نور ١٣٣٦ قمرى بمدیریت وی منتشر میگردید . پس از فوت آنمرحوم اداره روزنامه رسمی دولت ایران، از طرف دولت بعهده فرزند ارشد مرحوم مدير الممالك ؛ آقای شاهرخ فکری، واگذار شد و چنانچه در حرف (ر) کتاب شرح خواهیم داد روزنامه مذکور مدتی بمدیری شاهرخ منتشر میشده است . مرحوم مدير الممالك علاوه بر انتشار چند روز نامه مطبعه ای نیز در طهران بنام ( مطبعه تمدن) تاسیس نموده که مدتی قسمتی از جراید مرکز در آنجا چاپ میشده است . مدیر الممالك روز دو شنبه ۱۷ شهر صفر ۱۳۳۶ قمری در طهران ناگهان دار فانی را وداع نمود و روزهای سه شنبه و چهار شنبه مجلس ترحیم و فاتحه خوانی برای او منعقد کردند حتی روز سه شنبه چون کارگران مطابع طهران در تشییع جنازه آنمرحوم شرکت نموده بودند تمام مطابع تعطیل و بهمین جهت رور بعد روزنامه های پایتخت منتشر نگردیده است.

(۳۹۹) تمدن

در خرداد ١٣٠٤ شمسی روزنامه در طهران بنام تمدن بمدیری ( سید محمد خان تمدن ) تاسیس و منتشر شده . تمدن نامه ایست مستقل الافكار ، علمی ؛ سیاسی و تاریخی هفته سه بار چاپ و منتشر میشده . قسمتی از مقالات شماره های ۵ و ۷ آن عبارت است از ( زندگانی فرع قدرت است . چند مکتوب تاریخی - زن در ایران )

(۴٠٠) تمدن اسلام

اطلاع نگارنده از روزنامه تمدن اسلام عبارت از تقریظی است که در پشت جلد شماره ۱۰ و ۱۱ سال دوم مجله عرفان اصفهان مورخ تیر ماه ١٣٠٦ تحت عنوان ( جريدتين شريفتين ) چاپ شده و عین تقریظ این است: « جرید تین شر يفتين تمدن اسلام و نوروز از افق مطبوعات قزوین طالع و شماره اول آن باداره عرفان رسیده و ز قرائت آندو نامه گرامی مستفیض گشتیم . که میرساند روزنامه ای بنام مذکور در شهر قزوین تاسيس ومنتشر شده است .

(۴٠١) تمدن ایران

پس از آنکه مرحوم سید نورالدین عراقی ملقب باديب حضور و معروف به فتش ایران ، مدت بیست و یکتان روزنامه مفتش ایران را در اصفهان منتشر میساخت بعلل و جهانی از اصفهان باراك رخت بربست و در تاریخ ۲۹ تیر ماه ۱۳۱۰ شمسی روز نامه مفتش ایران را در شهر اراك سبك سابق منتشر نموده تا سال ۱۳۱۱ شمسی روز نامه مفتش ایران در شهر اراك منتشر میشد. در این وقت حودان و بد اندیشان ذهن اعلی حضرت شاه سابق را نسبت بمدیر روزنامه بدبین ساخته و بعلت داشتن نام مفتش ایران این طور سعایت کردند که سید نورالدین بچه حقی در امور کشور باید تفتیش نماید و هر روز روز نامه خود را در شهری منتشر سازد • شهربانی کل کشور بوسیله شهربانی اراك مدير مفتش ایران را بمركز احضار نمود و پس از وادار نمودن تغییر نام فامیلی به (ایرانمدار) و تبدیل اسم روزنامه به ( تمدن ایران ) نامبرده باراك مراجعت و روزنامه را بایت نام ( تمدن ایران ) برای مدت چند ماه منتشر نمود از روزنامه مفتش ایران و شرح حال مدير آن بتفصیل در حرف میم کتاب گفتگو خواهیم کرد.

(٤٠٢) تنبيه

روزنامه تنبیه در طهران به دبری و نگارندگی ( معتضد الاطباء ) تاسيس وشماره ۷ سال اول آن در تاریخ ١٤ جمادى الثانى ۱۳۲٥ قمری منتشر شده است . روز نامه تنبیه ؛ روزنامه ایست فکاهی، کاریکاتوری و بسبك روزنامه بهلول صفحه اول و آخر آن مخصوص کاریکاتور وسایر صفحات مشتمل بر مقالات انتقادی تحت عنوان ( اوضاع فلكی ) میباشد . سرمقاله های روزنامه بقلم مدیر روزنامه است . تنبیه مانند بهلول در دو قسمت چاپ سنگی و سربی طبع شده ، مطالب روزنامه با چاپ سربی در مطبعه (شرقی) و کاریکاتورهای روزنامه در مطبعه سنگی ( میرزا علی اصغر ) بطبع رسیده . در عنوان روزنامه اسم روزنامه ( تنبيه ) بخط نسخ درشت نوشته شده . تعداد صفحات هر شماره چهار صفحه و گاهی تا ده صفحه نیز رسیده است از مختصات روزنامه تنبیه اینکه سال انتشار در روزنامه قید نگردیده و مثلا نمره ۱۲ آن در تاریخ ۵ شنبه ۲۸ شهر ذيقعده ۱۳۲۸ قمری مطابق اول دسامبر ۱۹۱۰ انتشار انتشار یافته بدون اینکه ذکری از چند مین سال انتشار شده باشد ( نمره ۱۲ مذکور متعلق بسال سوم روزنامه است ). گفتیم مقاله اساسی روزنامه بقلم مدیر روزنامه میباشد و سرمقاله شماره ۲۰ مورخ بکشنبه ربیع الثانی ۱۳۲۹ قمری تحت عنوان این شعر ( هر احظه بشکلی بت عیار برآید ) خطاب بمدير جریده ایران و در آن شرحی انتقاد آمیز از مدیر جریده مذکور نوشته شده است علاوه بر سر مقاله در این روزنامه، مانند ( مقوبم بهلول ) در هر شماره شرحی تحت عنوان (اوضاع ملکی) چاپ شده وفى المثل در شماره ۲۱ چنین است : د اوضاع کواکب در این ماه دلالت دارد بر سبز شدن درخت تاك ، سر بر آوردن جانوران زير خاك ، تلاش کردن جمعیت دموکرات برای استخدام در ادارات. ترك شدن مسلك ۲۰۰۰ علاوه بر دو قسمت مذکور که در هر شماره دو سه صفحه روزنامه را فرا گرفته ، در بعضی از شماره ها اشعاری بعنوان ( ادبیات ) درج است برای نمونه دو شعر از شماره ۲۱ را نقل مینمائیم : اینکه خواندی مرا تو کهنه پرست * چون منی این سخن ضر و نکند. می پرستم من آن خدای قدیم. که جز او خلقت بشر نکند.»

وجه اشتراك ساليانه روزنامه در طهران ۱۲ قران، سایر ولایات بعلاوه اجرت پست ؛ تك نمره در طهران یکصد دینار در سایر ولایات سه شاهی . عنوان مراسلات : خیابان جلیل آباد . جنب حمام آغا باشی، کوچه قورخانه کهنه . نمره ۱۸ ۰ روزنامه پس از مدتی انتشار بنحو مذكور ، معلوم نیست بچه علتی کلمه درخشان باسم آن اضافه شده و بنام تنبیه درخشان منتشر گردیده است .

(٤٠٣) تنبیه درخشان

نگارنده تاکنون تاریخ قطعی تبدیل نام تنبیه را به (تنبیه درخشان) بدست نیاورده و نمیدانم اولا بچه علت و ثانیا از چه تاریخی اسم روزنامه تنبیه بنام تنبیه در خشان تغییر پیدا کرده است ولی قدر مسلم این است که تنبیه درخشان دنباله همان روز نامه تنبیه است که بدین نام منتشر گردیده ؛ اکنون ذکر خصوصیات روزنامه تنبیه درخشان میپردازیم. تنبیه درخشان مدیری (م. معتضد الاطباء) در طهران تاسیس و هفته چهار نمره از آن منتشر گردیده شماره ۱٤ سال هشتم آن در تاریخ جمعه ۱۷ ذی حجه ۱۳۳۲ و شماره ۲۳ سال نهم آن ( مبدء تاسیس سال ۱۳۲۵ قمری که سال تاسیس تنبیه است حساب شده ) در ۸ صفحه بقطع خشتی بزرگ در مطبعه سربی ( برادران باقر زاده ) طبع و در تاریخ رمضان المبارك ۱۳۲۳ قمری منتشر شده است. در سال هشتم این شعر (سال هشتم بود که این تنبیه * يبصر الناظرين مما فيه ) زير اسم روزنامه چاپ شده .

وجه اشتراك روزنامه در طهران تومان ، ولايات داخله ۳۵ قران ؛ ممالك خارجه ۲۰ فرانك . تك نمره در طهران پنج شاهی؛ سایر ولایات سیصد دینار محل اداره روز نامه طهران، خیابان جلیل آباد . جنب حمام آغا باشی، کوچه قور خانه کهنه . نمره ١٦ طرز انتشار روزنامه هفتگی بوده و ماهی چهار نمره از آن طبع و نشر میشده ، در يك طرف عنوان روزنامه این عبارت : هريك از ادبا و فن لا شش مقاله مضحك علمی و یا اخلاقی باین جریده داده درج شود نام او بعنوان همعلم رسمی ثبت خواهد شد. و در طرف دیگر جمله « تنبیه درخشان نامه ایست فکاهی و سیاسی و مشتمل بر کاریکاتور » درج است . مندرجات روزنامه عبارت است از مقالات انتقادی و اشعار که قسمتهای انتقادی آن در شماره نمونه تحت عنوان «جنگ المهملات» و قسمتی از آن اینست : « مرحوم عليخان ناظم العلوم خود را کشت، و یا آنکه بی میل نیستی که بگوئی استعمال امتعه وطنی از يك جهت موقوف است بتجدید نظر قانون گمرکی و الا . یا مثلا امتیاز فضلی که یکی از ارکان اربعه مشروطیت است مخالفت دارد با نظامات حزبی که صراحتا مرقوم شده است باید کلیه اجزاء و وزارت خانهها از حزب ما باشند و او آنکه در میان مردمان بی طرف و يا حزب مخالف اشخاص عالم تر از حزب خودمان از گرسنگی بمیرند...»

تنبیه درخشان بگمرتبه بعلت مسافرت مدیر آن بروسیه برای خرید رنگهای الوان برای کاریکاتور و ابتلای به تب نوبه مالاریائی در مراجعت ، و زمانی هم در سال ۱۳۹۹ شمسی بعلت يك توقيف طولانی ، مدتی منتشر نگردیده است . تا اینکه در سنبله سال مذکور از آن رفع توقیف بعمل آمده و مجددا منتشر شده است جراید آنوقت راجع بانتشار مجدد روزنامه هر کدام شرحی نوشته و من جمله روزنامه زبان زنان در شماره ۲۶ سال دوم خود مورخ شنبه ٢٦ سنبله ۱۲۹۹ شمسی در این باره چنین می نویسد : « تنبیه درخشان که پانزدهمین سال درخشندگی آن است پس از يك غيبت طولانی مجددا قدم بعالم مطبوعات طهران گذارده و بمدیریت آقای میرزا مصطفی خان درخشان با سبك نيكو فروغ افشان شده است جریده مذكور منقش بكاريكاتورهای پرمعانی است و بهای سالیانه آن پنج تومان میباشد.»

پس از تاریخ مذکور مجددا روزنامه تعطیل گردیده و تا سال ۱۳۰۲ شمسی منتشر نشده است . در حمل سال مذکور اعلانی از طرف اداره روزنامه در جریده طوفان مورخ ۱۸ حمل ۱۳۰۲ چاپ شده که میرساند روزنامه عن قريب بهمت و یاری جمعی از دانشمندان معارف پرور بايك طرز مطلوب از افق مطبوعات طالع میشود نگارنده تا کنون نمونه بدست نیاورده که روزنامه در سال ۱۳۰۲ شمسی منتشر شده باشد. معتضد الاطباء - نام برده مدتی از طرف دولت حاکم لاهیجان بوده و بواسطه تحریکات مخالفین از کار دولتی برکنار میشود . مدیر روزنامه وطن بعنوان دلسوزی پس از نقل خبر فوق از وزیر داخله درخواست میکند که حالا که معتضد الاطباء بیکار است قسمی نمایند که اسباب آسایش مشارالیه فراهم گردد.

(٤٠٤) تنبيه الغافلين

مجله تنبيه الغافلین در سال ۱۳۰۲ شمسی در طهران بطور ماهیانه تاسیس شده است.

(٤٠۵) تنها

مجله تنها در سال ۱۳۰۳ شمسی در اصفهان بطور ماهیانه تاسیس شده است.

(٤٠۶) توانا

شورایعالی فرهنگ امتیاز روزنامه توانا را در طهران به دیری ( نصرت الله خان دندانساز ( بطور هفتگی در تاریخ ۸ آذر ۱۳۰۴ شمسی تصویب نموده است.

(٤٠٧) نودد يا النودد

برون در کتاب مطبوعات و شعر فارسی ( ص ٦٥) شرح زیر را راجع باین روزنامه نوشته است: روزنامه التودد بمدیری ) شیخ ابو نظاره ) در پاریس بچهار زبان فارسی، ترکی و فرانسه در سال ۱۸۹۱ میلادی مطابق ۹-۱۳۰۸ قمری منتشر شده است ، شیخ ابو نظاره یکی از صربان سیاسی است که بپاریس تبعید شده و قبلا روزنامه بهمین نام بزبان عربی و كميك با چاپ سنگی منتشر مینموده است . قسمت فارسی روزنامه بوسیله شیخ محمد حسن سیرجانى ملقب بشيخ الملك تهيه و نوشته شده .

(٤٠٨) توفيق

روزنامه هفتگی توفیق در شهر تبریز بمدیریت ( معاون السلطان وميلاني ) تاسیس شده و شماره اول آن با چاپ سربی در ۲۵ محرم ۱۳۳۱ قمری منتشر شده است مرحوم تربیت در فهرست جراید آذربایجان مینویسد : « این روزنامه ارتجاعی بجای

فكر تاسیس شده است »

(٤٠٩) توفيق

روزنامه توفیق در طهران به مدیری ( حسين توفيق ) تاسیس و در سال ١٣٤١ قمری منتشر شده است. گرچه مرحوم حسین توفیق مدیر روزنامه توفیق در نامه مورخ نهم فروردین ۱۳۱۸ شمسی که بنگارنده نوشته سال تاسیس روز نامه را سال ١٣٤١ ضبط کرده است ولی بشرحيكه ذیلا یاد آور میشویم سال تاسیس مذکور مربوط بآغاز انتشار روزنامه در طهران میباشد والا قبل از این تاریخ یعنی در سال ۱۳۳۱ قمری توفیق در تبریز منتشر گردیده است . آنچه نگارنده را باین مطلب راهنمایی نمود . شرحی است که بعنوان ( تقریظ ) در شماره ششم سال دهم چهره نما مورخ ١٥ جمادى الاول ۱۳۳۱ قمری نوشته و آن این است : « نامه نامی توفیق منطبع» تبریز اثر قلم معارف شیم فرزانه ارجمند آقا میرزا حسین خان معاون دیوان میباشد و بتازگی پس از غروب آنهمه کواکب معارف آذربایجان این نجم طلوع کرد . » غیر از شرح منقول تاکنون نگارنده نه بنمونه روزنامه توفیق منطبعه تبریز در دسترس پیدا کرده و نه در جای دیگر شرحی در باره آن دیده ام. بخصوص که در نامه آقای توفیق هم اسمی از روزنامه در تبریز برده نشده است . بنا براین آنچه ذیلا یاد آور میشویم راجع بروزنامه توفیق در طهران است.

هما نقسم که قبلا ذکر کردیم روزنامه توفیق در سال ١٣٤١ قمری تاسیس شده است . این روزنامه در آبان ماه ۱۳۱۲ شمسی وارد سال دوازدهم خود شده و شماره اول سال مذکور که در ۱۸ صفحه بقطع بزرك منتشر گردیده سالنامه دوازدهمین سال روزنامه را تشکیل میدهد و در تاریخ دو شنبه ۱۵ آبان ماه ۱۳۱۲ شمسی مطابق ١٦ رجب ۱۳۵۳ قمری انتشار یافته است . شماره مذکور با چاپ سربی در شرکت چاپخانه فردوسی ( واقع در خیابان لاله زار طبع گردیده و مندرجات آن عبارت است از گراور عده ای از قبيل ذكاء الملك رئيس الوزراء و داور وزیر عدلیه و و جال دیگر از قبیل پرنس ارفع الدوله و امیر نصرت خواجه نوری و غیره و نیز اشعار فکاهی و ادبی و مقالات گوناگون و قطعات كوچك نشر كه نوعا از زبانهای خارجی ترجمه شده در این سالنامه درج است . در صفحه سوم این شماره شرحی بعنوان ( آغاز سال دوازدهم ) نوشته شده که برای مزید اطلاع خوانندگان آن را بعینه نقل میکنیم :

« بسم الله الرحمن الرحيم . من الله التوفيق وعليه التكلان . بنام نامی خداوند توانا و مهربان برازنده زمین و آسمان و بالطاف بیگران پیغمبر آخر الزمان حبيب اله العالمين وشفيع المذنبين و خاتم النبيين والمه الطاهرین والمعصومین که در ظل توجهات مخصوص شاهنشاه عظیم الشان رعیت پرور مهربان اعلیحضرت قدر قدرت رضا شاه پهلوی ارواحنا قداه یازدهمین سال توفیق را بیابان رساندیم و قدم بسال دوازدهم میگذاریم امید است خدمات ملی خود را در ترویج معارف و نشر ادبیات که وظیفه دار آن میباشیم انجام دهیم مقصود ما از نشر این نامه ملی فقط تو سعه علم و ادب و تشویق صنایع مستظرفه و بیدار کردن توده ملت نجیب ایران است افتخار ما همین بس که اولین شماره توفیق با طلوع کوکب درخشنده پهلوی مصادف شده بهمین جهت است که توفیق رفیق ما بوده و تاکنون در این یازده ساله يك نمره آن تعطیل نشده است وحمد میکنم خدا را که تا کنون بهیچوجه وقفه دچار نشدیم و نیز از آقایان مشترکین محترم خود متشکریم وجه آبونمان خود را مرتب رسانیده اند - توده ملت نجیب ایران ذوق سرشاری بقرائت توفیق دارند این است که روز بروز بر تعداد مشترکین اضافه میشود . خداوند انشاء الله برهمه توفیق دهد و عاقبت همه را بخیر بگرداند. این سالنامه هفت هزار نمره بطبع رسیده است حسین توفیق.»

توفیق روزنامه هفتگی بوده و مرتبا همه هفته روزهای دوشنبه طبع و توزیع میشده. وجه اشتراك آن برای طبقه اول ۵۰ ریال، برای کارگران ۳۰ ریال ، تك نمره ٦ شاهی ، محل اداره : طهران . ناصریه کوچه اول: روبروی وزارت پست و تلگراف . مندرجات توفيق بطور كلى عبارت است از اشعار فکاهی و اخلاقی و مقالات گوناگون و وقایع داخلی و خارجی يك هفته كه بطور اختصار تحت عنوان ( يك مشت خبر ) درج است . و نیز در صفحه چهارم اعلانات مختلف چاپ شده است . روز تاعه توفیق برخلاف سایر جراید تا هنگام فوت مدیر آن (۲۹ بهمن ۱۳۱۸ شمسی) هیچ گاه دوچار توقیف نگردیده و تعطیل نشده است . در بعضی از سالهای انتشار آن هر شماره روزنامه در نه هزار نمره طبع و نشر شده است . روزنامه توفیق پس از فوت مدیر آن بفرزندش محمد على توفيق واگذار گردیده و نامبرده بكمك دوستان پدرش روزنامه را بسبك سابق تا پس از شهریور ۱۳۲۰ منتشر ساخته و پس از شهریورو تاسیس احزاب مختلف سیاسی روزنامه توفیق بجبهه جراید چپ منتسب گردید و یکی از روزنامه های انتقادی خوب پایتخت بشمار رفت بقسم یکه مورد توجه همگان قرار گرفت . در این دوره روزنامه توفیق بر خلاف سابق سبك تملق آمیز را کنار گذاشت و بشدت از اوضاع کشور و دستگاه حاکمه انتقاد نمود و همین جهت چند بن بار از طرف شهربانی توقیف گردید مع ذلك از روش خود دست برنداشت و بطور خلاصه توفیق پس از شهريور يك روزنامه بتمام معنی سیاسی و انتقادی بود و بهیچ قسم قابل مقایسه با دوره گذشته خود نبود . از این دوره روزنامه در ذیل کتاب تاریخ جرايد باز هم گفتگو خواهیم کرد.

حسين توفيق - با اینکه مرحوم حسین توفیق اطلاعات و معلومات کافی کسب نکرده بود مع ذلك ذوق طبیعی که شعر گفتن در نهادش وجود داشت و برا شاعری حساس و نکته سنج قلمداد میکرد و از این جهت قسمتی از اشعارش مورد توجه قرار میگرفت برای نمونه غزل زیر را از او نقل مینمائیم :

طرف کله شکسته بند قبا گشاده

در بزم ما در آمد دوش آن نگار ساده
طرف کله شکسته بند قبا گشاده
 
بر مهر و ماه پهلو هر دم زند ز هر سو
یگدست تیغ ابرو يك دست جام باده
 
زان خط و روی گلگون زان سروقد موزون
از دیدنش شدم چون مست ز پا فتاده
 
برد از کفم دل و هوش از آن لبان مینوش
از خوی شده است ابروش چون تیغ آبداده
 
رویش چو باغ خرم مو یش بلند و پر خم
بر خوشگلان عالم زیبد کند افاده
 
در پای اوفتادم سر در رهش نهادم
همچون گدا ستادم در پیش شاهزاده
 
غم برغمم فزوده تازلف را گشوده
توفیق را نموده چون شیر در قلاده
 

مرحوم توفیق پس از هیجده سال که با عشق و علاقه زیادی همر خود را در خدمت بمطبوعات گذراند و بخصوص در دوسه سال اخیر انتشار توفیق که آنرا بطرز فکاهی نشر میداد تا برای توده مفید تر باشد عاقبت در شب عاشورا ی سال ۱۳۵۸ قمری مطابق ۲۹ بهمن ۱۳۱۸ شمسی در طهران دار فانی را وداع گفت. هنگام فوت برادری بنام اسمعیل نجفیان و فرزندی باسم محمد علی توفیق داشت . در روز چهار شنبه اول اسفند مجلس ترحیمی در طهران از طرف برادر و فرزندش منعقد گردید و نیز مجلس تذکر دیگری از طرف هیئت مطبوعات پایتخت در روز یکشنبه پنجم اسفند از ساعت چهار بعد از ظهر در تالار دبیرستان دارالفنون برپا شد که عموم علاقمندان بمطبوعات و دوستداران علم و ادب در آن شرکت جستند . برای تکمیل شرح حال مرحوم توفیق ذیلا شرحی را که یکی از دوستان آنمرحوم تحت عنوان ( بیاد شادروان حسین توفیق ) نوشته از شماره اول سال نوزدهم توفیق مورخ سوم آبانماه ۱۳۱۹ بعينه نقل مینمائیم :

« شب دوشنبه ۲۹ بهمن ماه سال ۱۳۱۸ عالم مطبوعات یکی از خدمتگذاران با وفای خود را از دست داد . حسین توفیق مؤسس این نامه فکاهی در چنان شبی زندگانی را بدرود گفت و قلب عده زیادی از دوستداران خود را جریحه دار ساخت . این مر فرهنگ دوست در موقع رحلت شصت سال بیشتر از عمرش نمیگذشت و میتوان گفت که تقریبا نصف بیشتر از این مدت را صرف ترویج معارف و توسعه ادبیات کرده بود مرحوم حسين توفیق تقریبا مدت چهار سال یعنی از اواخر سال ١٢٩٦ تا اواسط سال ۱۳۰۰ شمسی توسط آثار قلمی خود روزنامه فکهی گل زرد و همچنین سایر نامه های هفتگی آنزمان را تحت الشعاع افکار درخشان خود قرار داده بود لهجه شیرین و سبك دل پسندی که آنمرحوم در سرودن اشعار فکاهی داشت قلوب عده زیادی را مجذوب ساخته وبالاخره استقبال شایان و تشویقات بی پایان مردم او را وادار کرد که پسر دبیری روز نامه گل زرد خاتمه داده و خود شخصا بتاسيس روزنامه ادبی و اجتماعي قيام نمايد بنا بر این درسته ۱۳۰۱ شمسی باخذ امتیاز روزنامه توفیق موفق گردید و از آن ببعد روز بروز در ترویج آن میگوشید و همه هفته سعی مینمود که آنرا با مزایای بیشتری مورد استفاده عموم قرار دهد . در اواسط سال پنجم بداشتن امتیاز کاریکاتوری روزنامه توفیق نز نائل و از آن بیند تا چندی روزنامه را با کاریکاتور بسیار بزرگی زینت میداد پس از مدتی رفته رفته روزنامه خود را از صورت فکاهی خارج و آنرا وسیله ترویج ادبیات قرار داد . در مدت شش سال که روزنامه او ادبی بود همیشه در نشر اشعار سود مند و افکار برجسته شعرای معاصر میکوشید و اکثر اوقات آثار اساتید سخن را مورد استقبال آنان قرار میداد . در اول فروردین ۱۳۱۷ مجددا روزنامه را بصورت فکاهی در آورده و بر آن شد که نکات اخلاقی را با زبان شیرین تری گوشزد عامه نماید . تقریبا مدت دو سال هم بدین ترتیب روزنامه را منتشر نمود تا اواخر سال ۱۳۱۸ در حالیکه روزنامه را بدست یگانه فرزند خود سپرد دار فانی را وداع گفت.

بطور کلی میتوان گفت وجود این مرد جامع صفات حمیده و اخلاق پسندیده بود . بوسیله زبان خوش و خوی دلپذیری که داشت با هر کسی بفراخور حال خود سلوك می کرد و او را فریفته برفتار و گفتار خویش مینمود . مرحوم حسین توفیق بسیار حليم و صبور بود و هر گونه پیش آمدی را با خونسردی تلقی میکرد خیلی کم اتفاق می افتاد که در سر موضوعی عصبانی شود. مرحوم توفیق بسئله ازدواج اهمیت زیاد می داد و اغلب جوانان را بزن گرفتن تشویق و تحریص مینمود • موضوع ازدواج را در بیشتر اشعار خود نیز گوشزد نموده است از قبیل : خوشا کسی که درین روزگار زن دارد . یا ای برادر زن بگیر - هر کس که زن ندارد - پیرهن آن ندارد . یا دلم میخاد زن بگیرم پول ندارم . »

همانطور که قبلا یاد آور شدیم پس از فوت حسین توفیق امتیاز روزنامه به فرزندش (محمد علی توفیق) واگذار گردید و از آخر سال ۱۳۱۸ تاحین تحریر این قسمت روزنامه توفیق به دیری فرزند آنمرحوم بطور فکاهی و کاریکاتوری منتشر می گرد مدتی هم سر دبیری روزنامه بعهده آقای ( یوسف خسرو پور ) و مدیر داخلی آن آقای ( ابو القاسم حالت ) بوده است.

(۴٠١) تیاتر

روزنامه تیاتر بصاحب امتیازی و نگارندگی (میرزا رضاخان طباطبائی نائینی) در طهران تاسیس و شماره اول آن ؛ با چاپ سربی ( مطبعه فاروس ) در چهار صفحه طبع تیاتر حرف ت بعده الياء و در تاریخ سه شنبه چهارم ربیع الاول ١٣٢٦ قمری مطابق ۵ مه ماه فرانسه ۱۹۰۸ منتشر شده است . مرام و مسلك روزنامه چنانچه در ضمن يك سطر در زیر عنوان آن معرفی شده : « آئینه اعمال نيك وبد سابقين ولاحقين است» و مقالات عام المنفعه که مخالف با دین مقدس اسلام نباشد با امضاء پذیرفته و درج میشود و نیز درباره مسلك روزنامه در ضمن مقدمه مفصلی که مقاله افتتاحی روز نامه را تشکیل میدهد چنین سال اول • می نویسد: «پس معلوم شد مسلک این روزنامه به تبارك تعالى قيت اشتراك بالياء جيا من كل السمان تهذیب اخلاقیت و کسانی لب امتیاز و نگارنده که بتالیفات اروپا نگاهی میں زلرضا خان طالبان البي مینمایند و از وضع و جاة من دوره صبح ترتیب تصنیفات آگاهی و توزیع میشود تاریخ ۱ و ۲۱ دارند می دانند که غرض حادى الأولى مطابق ۲۱۰ ژوئین قراب مصنفین سامی از قبیل ولتر وراسين وغیره که تیاتر نوشته اند و مقصود مولفین نامی مانند الكساندر دوما وامثال تایر سایر بلاد محرومه ۱۲ قرآن ثالث خارج نماز و روسیه تشره در طهران یکصد دینار سایر بلاد به شاهی است. قسمت اعلان سبزی یکفران است این روزنامه بیشرمانه آینه اما بينك وبعد ساعتين و الاستین است مقالات علم انتقمه که مخالف با دین مقدس اسلام نباشد ترقه كان پشرفته میشود به از برد مهم است الاعزارة الأخره به کردی و یکجا کشید است و یکتر نیز از کار من داری که آنچه داشتم بخ مطلبون از میان بود و چیزی باقی نگذاشت صورت مهران و سوغات برای این و آن و معوقات اهل دیره سافرت ایمان را هم که مرید کنیم او که رمان نگاشته اند وزر خوب فريال حالا کار يکجا رسید عون قسم برای این است که کا تبه عالم فرمودند. اصلاح شد. اده دکتر تو بود بانی و سل ترتیب زندگانی اسلاف کار را صحیح کنیم ملا بتی امروز و شب را برای اخلاف یاد آوری هنوز آزار نرسیده ای به گرد هم مغرب سلامتی بپا کردی نمایند باری مطالب اینجریده هر چه باشد بطريق سؤال و تران خدمت سر کار شریشدار مصرف عرض كم عرض كردم ولی کار کار پست جوانی و های آیا است و آنها هم مدر سر جهام خواهد گذاشت ازمت شرح مال بجانب سرکار اما سیر علاج را به عرض کنم د هزاره بشورید عرض کنم یعنی چه مگر آوری و تمی که ملت کرده ایم و داریم می کنیم حر قرین کور نام و بهمین جهت سلامه مذاکرات این است که باید قدری وشوه داد که هر را می بینم از روز حرکت از ملایر جواب ووضع تياتر ذکر کار ها همه صحیح خواهد بند های زونو خدام رسیده مهمان رعایای خود بودیم خواهد شد و مطالب وليكن بخدا استار عیوب و قلمی الحاجاق ) شام تمام را بات حواله دارند و گرفتند بلکه ماهانی موس کفته و بعدی نیز در این باب بد نشته سیاسی را در جراید وقیت ته وحيا وهى ماسكة دیگر که در اداره و اد ، و هو مقادلها جاری شرکت نگارنده است خواهد نکاشت ولی اگر و من الله ما تالاب بنكم مطلب مهمی باشد یا لایحه ای که نفع عمومی داشته باشد باداره برسد درج خواهد شد . ་་ که بی یکی جای خوردند شی دو من، تم جو از رمایه میگرفتند آخور وانجلو داره من مهتر ها باید کلی از راد میبردند که زیادی رامی قللت المحجوبة تم التحت امل فروختند و همین کار را ناظرها میگردند اکثر سر کار مایین تایه ملی کف دیگار والا كه جاى خود داشت حتی ناظر هم دخل برد که دو سه سال در ملای چنین . ملا رعیت داره که در عربی اسم تان کندم نشنیده بود و قوت قالبش نان جو و زرت بود باقی انحصار ر يكبر ذالك الفيلم الناري کرده با کمال صلات و تشدد می فرمود یکی شریف محبت تم قالت وهي ضاحكة والنقب يلووا شباب و الظفار يك صفحه از روزنامه تیاتر -124مقاله افتتاحی روزنامه عالمانه و مستانه تدوین شده و با عبارات زیر شروع می گردد : « عقیده عقلای عالم و حکمای بنی آدم در این مسئله مسلم است که تبدیل اوضاع بربريت و تكميل لوازم تمدن و تربیت در هیچ مملکت ممکن نخواهد شد مگر به ایجاد سه چیز که اصول ( سیو بلیزاسیون ) و ترقی تمدن میباشد و اگر یکی از آنها قصور داشته باشد تمدن ناقص است.»

مندرجات روزنامه همانطور که در مقدمه وعده داده شده انتقاد از اوضاع می باشد بصورت تیاتر چنانچه از همان شماره اول پس از ذکر مقاله افتتاحی ( تیاتر شیخ علی خان میرزای حاکم ملایر و تویسرکان و عروسی با دختر پادشاه پریان مشتمل بر پنج پرده درج شده ، پرده اول خلوت شیخ ملی میرزا اجزای اطاق شاهزاده و امنای در باراو) است . دیاله پرده اول شماره دوم و قسمتی از سوم را گرفته و در شماره ۴ بقیه (پرده دوم) و در شماره های ۶,۵ پرده سوم چاپ گردیده. از شماره نهم طبق درخواست عده ای وضع سابق روزنامه عوض شده جهت ندارد این جریده از نصایح سودمند و مقالات دلپسند خالی باشد ( و علاوه بر بقیه پرده ششم در پاورقی روز نامه مطالبی بصورت سؤال وجواب طيب شده که بدینقسم شروع میگردد: شیخ محسن نام جوانی از تربیت شدگان عصر با علیخان که از شاگردان مدرسه سیاسی است خصوصیتی بکمال دارند امروز در خیابان لاله زار ملاقات میکنند مذاکرات آنها از این قرار است شیخ محسن ، سلام عليكم ، بن‌ژور مسیو کجا بودی..»

طرز انتشار روزنامه هفته دو نمره بوده و هر نوبت در چهار صفحه بقطع ۷ در ۱۱ سانتیمتر منتشر میشده است محل اداره روزنامه در ابتدا خیابان ناصريه وبعد خیابان ظل السلطان بوده ؛ اسم روزنامه با خط نستعلیق درشت و بالای آن ( بسمه تبارك و تعالی ( چاپ شده ، وجه اشتراك سالیانه آن : طوران، ۱۲ قران ، سایر بلاد محرو سه ١٦ قران ، ممالك خارجه فرنك ٨ فرانك . قفقاز و روسیه چهار منات تك نمره در طهران یکصد دینار . سایر بلاد ۳ شاهی . قیمت اعلان طرى يك قران است - برون از نمره يك تا چهار روزنامه را در دست داشته ( كتاب مطبوعات و شعر فارسی ص ۶۶ ) ولی نگارنده تا شماره ۱۲ مورخ يك شنبه ۲۱ جمادى الأول ١٣٢٦ قمری آنرا در دست دارم گمان نمیرود که بیش از دوسه شماره بعد از شماره ۱۲ منتشر شده باشد زیرا مصادف با سباران مجلس و تعطیل جراید گردیده که قهرا منتهى بتعطيل این روزنامه نیز شده است . روزنامه نیاتر یکی از بهترین روزنامههای انتقادیت و با سبک جدیدی که در آن بکار برده شده در بین جراید فارسی بی نظیر است .

میرزارضا خان نائینی

میرزا رضا خان نائینی طباطبائی - در روز ششم بهمن ماه ۱۳۱۰ شمسی مطابق ۱۸ ماه رمضان ۱۳۰۰ قمری این فاضل بزرگوار و ادیب عالیمقدار جهان خاک را بدرود گفته در خطیره قدس و نشیمنگاه علوی نخستین جای گزید و بنام نيك زندگانی ابدی یافت . فاضل میرور فرزند مرحوم میرزا حسنخان مستوفی پسر حاجی میرزا حسین خان بن میرزا سید محمدخان بن میرزا معصوم خان است که در زمار سلاطین زند در حدود نائین و یزد استقلالی داشته و هنوز نامهای کریم خان زند که دوستانه ب و نوشته در نزد حضرت ابوالفضائل والمكارم آقای حاج میرزا مرتضی قلیخان برادر بزرگتر مرحوم میرزا رضا خان موجود است . مادر وی شاهزاده خانم دختر خانلر میرزای احشام الد و له پسر عباس میرزای نایب السلطنه است ، درسته ۱۲۹۰ هجری آنگاه که پدرش زحکومت بروجرد معاودت میکرده در قریه حصار از توابع ولايات ثلث متولد شده علوم ادبی و عربی قدیم را پس از وفات پدر تحت کفالت برادر خود ( میرزا مرتضی قلیخان ) در اصفهان تحصیل و تکمیل کرده و آنگاه در طهران دوره مدرسه امریکایی را پیموده است.

میرزا رضا خان در راه آزادی و مشروطیت زحمات بسیار کشیده در اوائل مشروطیت عضو انجمن ولایتی اصفهان بوده ( شرح مذاکرات او مفصلا در روزنامه انجمن اصفهان ثبت است مؤلف ) پس از آن بطهران آمده روز نمـه تیاتر را که یکی از جراید مهم آن زمان است بتاسيس و انتشار پرداخت و در بمباردمان مجلس کز روزنامه او خراب و اثاث او بغارت رفت ( محل اداره روزنامه خیابان ظل السلطان بوده که مركز يك قسمت از حوادث بمباردمان است مؤلف ) در مشروطه ثانی از طرف یزد و نائین ب وكالت مجلس منتخب وپس از طی دوره وکالت در وزارت عدلیه مستخدم و گاهی بریاست اداره و مدعی العمومي و گاهی بمعاونت و کفالت و زمانی يكفالت وزارت معارف اشتغال داشت در تشکیلات جدید عدلیه بریاست پار که تمیز منتخب و بالاخره در ۱۸ رمضان ۱۳۰۰ قمری در سن شصت سالگی فرمان دریافته بجنان جاودان شتافت.

بعقيده ما آقای میرزا رضاخان در علوم ادبیه و ذوق شعر و انتقاد نظم و نثر در طهران بلکه در تمام ایران کم نظیر بود . مرحوم نائینی عشق مفرطی بجمع آوری کتب خطی قدیمی داشت و کتابخانه شخصی وی پس از کتابخانه حاج حسين آقاى ملك دوم کتابخانه طهران بحساب میآمد • شعرای معاصر برای وی مراتی بسیار ساختند و بهترین مرثيت و ماده تاریخ بعقيده ما مرتيتى است که آقای ) عبرت ( نائینی بنظم آورده و در ذیل مطلع و مقطع آن طبع میگردد:

دردا حسرتا که برون شد ز دست ما
آن گوهری که بود جهانش کمین به
 
عبرت زعقل سال وفاتش سئوال کرد
آهی کشید و گفت صد افسوس از رضا (۱۳۱۰)
 

(شماره دوم سال سیزدهم مجله ارمغان مورخ اردیبهشت ماه ۱۳۱۱)

(۴١١) تهذيب

روزنامه یادگار انقلاب منطبعه طهران در شماره ١٤ سال اول مورخ دو شنبه ۲۷ شهر شعبان ۱۳۲۷ قمری تحت عنوان ( تقریظ ( معارف پروران را بشارت از دوروز نامه حیات و تهذیب که بتازگی طبع و نشر شده و عالم مطبوعات را رو نقی بخشیده اند نام برده. ولی از سایر خصوصیات روزنامه تهذیب ذکری ننموده است . برون نیز در کتاب مطبوعات و شعر فارسی (ص) ۶۵) از روز نامه تهذیب که در طهران بطور هفتگی چاپ و در سال ۱۳۲۸ قمری منتشر شده اسمی بمیان آورده و نوشته است که را بینونه این روزنامه را دیده و نه آنرا یاد داشت کرده است.

در فهرست جراید فارسی که در شماره ۴ سال دوم دوره جدید کاوه مورخ غره شعبان ۱۳۳۹ قمری طبع شده نوشته است که روزنامه تهذیب بمدیری ( میرزا سلیمان خان خسروی ) در حدود ربیع الثانی ۱۳۳۸ قمری چاپ و منتشر شده است - درباره محل طبع آن با علامت سؤال شهر طهران (؟) را معین کرده است . در شماره های سال سوم مجله فلاحت و تجارت که در هر شماره روزنامه ها و مجلات واصله را با ذکر شماره و تاریخ آنها ضبط کرده درباره روزنامه تهذیب اینطور مینویسد : « شماره ۴۲ سال دوم روزنامه تهذیب منطبعه تهران در برج اسد ۱۲۹۹ شمسی، شماره ۲۵ سال دوم در برج سنبله ؛ شماره ٣٦ در برج میزان ، شماره های ۲۸ ، ۴٠ در برج قوس ، شماره های ۴١ ۴٣ در برج جدی ، شماره های ۴٣، ۴ در برج دلو ، شماره ۴۵ در برج حوت باداره مجله فلاحت و تجارت واصل شده است »

(۴١٢) تهراني ايك

در سال ۱۲۹۹ شمسی در تهران روزنامه - نام تهرانی ايك بزبان ارمنی تاسیس و منتشر شده است .

حرف ث

(۴١٣) ثريا

روزنامه ثریا ابتدا در قاهره مصر و بعد در طهران و سپس در کاشان تاسیس و منتشر شده است و ما بشرح هر يك از دورههای آن جدا گانه میپردازیم.

ثریا در مصر - روزنامه تر با در قاهره مصر بمدیری ( میرزا علیمحمد خان کاشانی ) بزبان فارسی تاسیس و هفته یکبار ر و زهای شنبه طبع و یکشنبه تقسیم میشده است، اولین شماره آن روز شنبه ١۴ جمادى الآخر ١٣١٦ قمری مطابق ۲۹اکتوبر ۱۸۹۸ میلادی انتشار یافته. اسم روزنامه بخط نستعلیق درشت و روز نامه در عنوان هر شماره بدین قسم معرفی گردیده :« تر با روزنامه ایست که از هرگونه وقایع پولتیکی و سیاسی و علوم وفنون وصنایع و ادبيات و تجارت وغيره بحث میکند و نیز مقالاتیکه نافع بحال دولت و ملت باشد کمال ممنونیت طبع و نشر مینماید.» محل اداره ثریا در مصر شارع عابدين و عنوان مراسلات ميرزا علیمحمد خان کاشانی صاحب امتیاز و نگارنده روزنامه ثریا در مصر است . قیمت آبونه سالیانه آن در ممالک محروسه ایران ٣۶ قران و در سلامبول وسایر بلاد عثمانی ٤ مجیدی ، در قفقاز و سایر شهرهای روسیه ۱۰ منات و در ممالك فرنگستان و امریکا ۲۵ فرانك ، در هندوستان و چین ۱۲ روپیه ، در مصر و اطراف آن ٤ ريال مصر بست . قیمت آبونه در بلاد خارجه مقدم و در ایران در دو قسط گرفته میشود . وجه پست همه جا بعهده اداره ثریا است . درباره علت نشر روزنامه و تاسیس آن در مصر در مقاله افتتاحی شماره اول پس از ذکر خطبه مشتمل بر سپاس و ستایش خداوند و درود بر پیغمبر و خلفای راشدین شرحی نوشته که ما برای مزید اطلاع خوانندگان عین خطبه و شرح دنباله آن را ذیلا نقل مینمائیم . بخصوص که شماره های تریسا خیلی کمیاب است .

« سپاس و ستایش خدا برا که سرحوله جریده آفرینش و افتتاح روز نامه بینش بنام اوست . قدرت بالغه زبانیش از حضیض تری تا اوج ثریا را فرو گرفته و حکمت کامله احدیتش از تحت تراب تا فوق افلاك رده کشیده علم و تمدن را زیور و پیرایه انسان قرار داد و بدین صفت بسایر مخلوقاتش مزبت بخشید عالم و جاهل و دانا و كانا بوحدانیت حضرتش معترف و خورد و بزرك ووضيع وشريف بفردانیت جنابش مذعن ز وصف ذات پاکش زبان اهل امکان به (عجز الواصفون عن صفتك) كويا و از معرفت جوهر تابناکش لسان انبيا به ( ما عرفناك حق معرفتك ) ناطق است. سپس سلام و تحيت برروان سرور عالم و خلاصه اولاد بنی آدم محمد مصطفی (ص) که پیکر نورانیش بردای ) قاب قوسین او ادنی ( آراسته و تارك مباركش بتاج (لولاك لما خلقت الافلاك) پیراسته و برخلفا و زاشدین و ائمه دین مبین اسلام وسلاطين عظام سیما دو پادشاه عادل با ذل اسلام که یکی آسمان شهامت را کوکبی است متین و دیگری جهان معدلت را رکنی دعای این دو خسرو تاجدار فریضه مسلمانان است و اطاعتشان فرض اهل ایمان قوام اسلام بسته بدوام این دو دولت است و ثبات دین محمدی باتحاد این دو کشور که خداوند همواره جیششان را منصور واعداتشانرا مقهور فرماید و سایر امیران اسلا بخصوص چراغ دودمان خديويه و حکمران خطه مصريه الامير المحتشم والخديو المعظم ( عباس حلمى پاشا ) لازالت ايام ملكه ودولته.» پس از خطبه مذکور راجع بسبب انتشار ثریا چنین مینویسد : « این بنده علیمحمد کاشانی هنگام توقف و تحصیل در علیه اسلامبول گاه گاه که با دوستان وطن پرست ملت و دولت ملاقات کرده صحبت از دولت خواهی و ملت پرستی بمیان میآمد جمعی که مدتی در بلدان خارجه مانده و معنی حب الوطن من الایمان را دانسته و لذت تره تمدن و تربیت را چشیده میگفتند امروز موافق شرع انور اطهر ومصالح جمهور ملك و كشور بر هر فردی از افراد ملت واجب و فریضه است که خدمت وطن را اهم عبادات والزم طاعات داند که در دارین اجری عمیم و ثوابی عظیم دارد و از دست هر کس هر چه برآید در خدمت کوتاهی نکند ( دستت نمیرسد که بچینی گلی ز شاخ * باری به پای گلین ایشان گیاه باش ۰) و هم بمضمون آیه کریمه ( وذكر فان الذكر تنفع المؤمنين ) امروز برای تنبیه و آگاه نمودن ابنای وطن که غالب روش اجانب ندانند و از سیاست مغربیان که ظاهری چون چهره خوبان آراسته و با طنی چون دل دوزخیان کاسته دارند بیخبر و از مکر و کبدشان غافل اند هیچ بهتر از نصیحت وذكر نيست......) در این صورت امروز برای ما ایرانیان که طالب خدمت وطن ) هستیم بشرط قدرت قلم وقوت قدم خدمتی بهتر از نشر روزنامه و همت و اقدام در این امر نیست و همواره مشوق این بنده بی بضاعت بودند که در این کار قدمی پیش گذارد و با قلم شکسته و نطق بسته بانتشار روزنامه پردازد چون ایام تحصیل منقضی نشده بود دریغ آمدم که تکلیف دوستان را قبول کرده بتكلف کاری کند که از عهده انجام آن برنیاید و جواب باهنه و طفره میرفت.»

این بود قسمتی از مقاله افتتاحی تریا که تحت عنوان ( سبب نگارش ) درج شده در سال اول ثریا معمولا هر شماره آن در ١۶ صفحه با چاپ سربی طبع گردیده و با انتشار شماره ۵۰ مورخ پنجشنبه ۸ شهر جمادی الثانی ۱۳۱۷ قمری سال اول خاتمه پیدا کرده و سال دوم آن با اینکه با شماره ۵١ شروع میگردیده ولی برای اینکه شماره اول سال دوم با مولود مسعود مطابقت کند از شماره ۵١ صرفنظر نموده و آنرا بنفع مشترکین جزو سال اول محوب داشته است . شماره اول سال دوم در تاریخ شنبه ١۶ جمادی الثانی ۱۳۱۷ قمری طبع و منتشر گردیده و در این سال قطع صفحات وسبك مطالب بعينه مانند سال اول است جز اینکه در این سال تعداد صفحات در شماره ۲۰ صفه میباشد مقاله افتتاحی سال دوم تحت عنوان ( سال دوم - خطبه ثريا ) نوشته شده و بدین قرار است : د پاکیزه دانای دانایان و خردمند خردمندان را سپاس و ستایشش سزاست که قلم دانش آفرید و اوح ينش خلق فرمود و روزنامه هستی را بنام نامی خویش مطرز داشت و خاکیان فرشی را بنور معرفت وايقاق وقوت دانش و عرفان برساکنين عرش مزيت بخشود وازتری تا ثريا و از سمك تاسما در تحت اقتدار ایشان نهاد تا از روی دانش خویش کار کنند و پروردگار پاك را ستایش نمایند همه موجودات بر هستیش معترف و همه كائنات بر عبودیتش مذعن • عقل خورده بین از درك كنه ذاتش قاصر و قوه نا طقه از وصف صفاتش عاجز اين يك بعجز خود قائل و آن يك بقصور خود مقر ، پس درود و تحیت بر روان پاك سيدرسل وهادى سبل ومعلم عقل كل هلت آفرینش و محبط انوار فيض وبينش محمد مصطفی (ص) که خداوندش بدانش و بینش و داد و دهش بر فرستادگان خویش هماره برگزید و به پیغمبری در آفریدگان خود کسیل فرموده تا ایشان را آداب مدنیت و انسانیت بیاموزد و علم معاش و معاد یاد دهد و افتادگان را دستگیری فرماید و کوران را روشنی بخشد و برخلفاء راشدین و ائمه دین مبین و سلاطین عظام مسلمین سیما دو خسرو کامکار عادل و دو نیر رخشنده آسمان مجد و اقبال که یکی آفتابیست بر فراز سپهر دانش و بینش درخشنده و دیگری کو کیسیت بر موج سعادت و فرخی تابنده و دعای دوام دولت و اقبال این سلطان نامدار و دو شهریار کامکار کلیه مسلمین اقطار عالم را از فرایض است و بر سایر حکمداران و امیران اسلام مخصوص نجم در خشنده عائله خدبویه و فرمانفرمای خطه مصريه الامير المحتشم والخديو المفخم ( عباس حلمى ) پاشا ادام الله ايام دولته وملكه . »

پس از خطبه مذکور بشرح جشن قنسولگری ایران که در روز تولد مظفر الدین شاه گرفته، تحت عنوان ( موارد مسعود ) پرداخته است.

بطور كلي مندرجات روزنامه تر یا عبارت است از اخبار و حوادث ایران و مصر و در بعضی از شماره ها اخبار عمومی جهان نیز در آن درج است . اخبار راجع به ایران بوسیله و کلای روزنامه که در شهرهای داخلی ایران بوده تهیه میشده و غالبا اخبار مربوط بایران مفصل نوشته شده است . مقالات و نامههای شکوا به نیز قسمتی از مندرجات روزنامه را تشکیل میدهد . ثربا با چاپ سربی طبع شده ولی در هيچيك از شماره ها اسم مطبعه چاپ نگردیده و در انتهای صفحه آخر این عبارت درج است : «در مصر در مطبعه.... چاپ شود » از شماره ۲۷ سال دوم امور روزنامه ثریا بعهده آقا ( سيد فرج الله تاجر کاشانی مقیم مصر ) واگذار شده و همین آقا سید فرج الله است که بعدا روزنامه را در طهران و کاشان برای دفعه دوم و سوم منتشر نموده است . از شماره ۲۷ صاحب امتیاز و نگارنده سید فرج الله کاشانی معرفی شده و نام مشارالیه در عنوان روزنامه بعوض اسم ( علیمحمد کاشانی ) چاپ گردیده است . در باره این واگذاری و علت آن علاوه بر آنچه بتفصیل در ذیل روزنامه ( پرورش ) شرح داده ایم و خوانندگان برای اطلاع از آن باید بدانجا مراجعه فرمایند، عین اعلانی را که در صفحات ۹ و ۱۰ شماره ۲۷ چاپ شده نقل مینمائیم :

« اعلان . بعموم وکلا و مشترکین روزنامه ثریا اعلان میشود این روزنامه از اول تا حال فیمابین این جانب میرزا علیمحمد خان کاشانی و عمدة النجار آقا سید فرج الله تا جر کاشانی مقیم مصر مشترك بود باتفاق طرفين فسخ شراکت کرده این جا نب جميع حقوق خودم را از بدل آبونه جات و وجوهات سائره که در نزد و کلا و مشترکین محتر باقیمانده است خواه از بابت سال اول و خواه از بابت سنه حاضره باشد بجناب آقا سید فرج الله مصالحه نموده و وجه مصالحه را اخذ و دریافت کردم و باید تمام این وجوهات و محاسبات بجناب آقا سید فرج الله راجع شود این جانب را نه در رزنامه مذکوره و نه در وجوهات و محاسبات مذکوره دخلی و حتی باقی نمانده است مشترکین عظام و وکلای ترم جميع وجوهات خودشان را باید بجناب آماسید فرج الله نموده خود را با شخص ایشان طرف حساب بدانند . بتاریخ ۱۹ شهر مايو ۱۹۰۰ مطابق ۲۰ محرم الحرام ۱۳۱۸ على محمد کاشانی . » با اینکه پس از واگذاری امور روزنامه دیگر آقای علیمحمد کاشانی در امور روزنامه ثریا مداخله نکرده ولی چون نام برده اقدام بتاسيس روزنامه دیگری به نام پرورش کرده و آن را مرتبا تا آخرین ايام حيات منتشر نموده لذا بین آن دو مناقشات قلمی بسیار رد و بدل گردیده و هر کدام در روزنامه خود بدیگری تاخته است .

برای اطلاع از چگونگی این مناقشات بحرف پ کتاب ( کلمه پرورش ) مراجعه شود. روزنامه ثریا تا مادامیکه امور آن بعهده میرزا علی محمد کاشانی بوده یکی از روزنامه های مفید و بسیار خوب زبان فارسی بوده است ولی پس از آنکه نامبرده عدم دخالت خود را اعلام داشته بکلی از رونق افتاده است . مرحوم کسروی در کتاب تاریخ مشروطیت ایران در جائیکه از جراید قبل از مشروطیت گفتگو میکند درباره ثریا اینطور منويد : « ثریا نخست نوشتن آن با میرزا علی محمد خان کاشانی بود و آوازه گفتارهای تند آن بهمه جا میرسید ولی سپس او جدا گردید و خود نامه پرورش را بنیاد نهاد و ثریا از اوج افتاد سال ششم آنرا که در سال ۱۲۸۳ ( ۱۳۲۲ قمری ) د تهران چاپ شده و نویسنده اش سید فرج الله کاشانی بوده من دیده ام و روزنامه بسیار پستی است . یکی از زشتیهای این روزنامه کشاکشی است که با حبل المتین پیدا کرده و سخنان سبك و زشت بسیاری، که خود دشنامت ، بدارنده حبل المتین میشمارد . حبل المتین گاهی سخن از قانون و حکومت مشروعه بمیان می آورد این در پاسخ آن مینویسد: در پادشاهی پادشاهی که اسخی از تمام سلاطین سلف و اعدل از ملوك دادگستر جهانست ، خرافات و ترهات سلطنت مشروعه وغير مشروعه چرا ميبا في و هر آهنگر و عمله و بقال را محق در تدقیقات امور دولت میشماری.... این سخنان مشابه بكلام جن زدگان چه سود بخشد.... این بوالفضولیهای مردود از سید جمال معهود است، تو سید جلال بی جمال چه میگوئی »

از روزنامه تر یا منتشره در مصر نگارنده تا شماره ٣٦ سال دوم مورخ ۲۰ جمادی الاول ۱۳۱۸ قمری را در دست دارم و ظاهرا در این تاریخ روزنامه تریا در مصر توقیف گردیده و دیگر منتشر نگردیده و مدیر آن سید فرج الله کاشانی بطهران عزیمت نموده است

(۴١۴) ثريا

پس از توقف سید فرج الله در طهران روزنامه تر یا را در این شهر در سال ۱۳۲۱ قمری بهمان سبك سابق منتشر نموده و شماره ۲۱ ششين سال آن ( سال ۱۳۲۱ قمری مطابق ششمین سال تاسیس روز نامه است ) در ۲۲ رجب ۱۳۲۱ قمری منتشر گردیده است؛ نگارنده از چگونگی وضع ثریا و طرز انتشار آن در طهران تا سال ۱۳۲۷ قمری که برای دفعه سوم در شهر کاشان انتشار یافته اطلاعی در دست ندارم و در جراید آن ایام نیز اسمی از تریا نیست ولی محتمل است تا انقلاب مشروطیت تریاکم و بیش در طهران منتشر شده باشد. در اواخر سال ۱۳۲۷ قمری تر یا به شرحيكه ذیلا خواهیم نگاشت در شهر کاشان منتشر شده است.

(۴۱۵) ثریا

روزنامه ثریا بمدیری و دبیری ( فرج الله الحسيني ) در شهر کاشان تاسیس و شماره اول آن در چهار صفحه بقطع روزنامه حبل المتین ؛ با چاپ سنگی ( مطبعه ثریا ) طبع و در تاریخ پنجشنبه ۲۵ شهر ذيقعدة الحرام ۱۳۲۷ قمرى مطابق ۲۵ آذرماه جلالی سال تخاقوی تیل منتشر شده است . انتشار این شماره مطابق دوازدهمین سال تاسیس آریا بوده و در عنوان هر شماره این سال، سال دوازدهم و در زیر اسم روزنامه که بخط نستعلیق درشت نوشته شده سال (١٣١۶) درج است. سایر خصوصیات روزنامه بدین قرار است: عنوان مراسلات کاشان اداره تربا . قیمت آ و نه جات سالیانه : کاشان يكتومان سایر ولایات ۱۲ قرآن تك نمره صد دينار ؛ قیمت اعلانات سطری • شاهی • پس از نشر چند شماره تر یا مختصر تغییری در مدیر و دبیر روزنامه پیدا شده بدین قسم که ( فرج الله الحسينى ) مدير مسول و دبیر روزنامه ( فخر الواعظین ) گردیده است . آریا از لحاظ سبك مندرجات و مطالب بدون تفاوت مانند زمانیست که در مصر و طهران منتشر میشده جز آنکه در تریای کاشان بیشتر اخبار کاشان و اخبار انجمن ولایتی این شهر درج گردیده است . راجع بافتقال محل نشر روزنامه از طهران بکاشان و ملك روزنامه شرحی تحت عنوان (ابتدای سخن) در صفحات بك و دو شماره اول آورده که برای مز ید اطلاع خوانندگان گرام عین آن را نقل مینمائیم : ضمناً این قسمت مقاله افتاحی روزنامه را نیز تشکیل میدهد.

«ابتدای سخن . الحمد لله امروز انوار تمدن و ترقی از اغلب مالك شرقی اوج افلاك ساطع و آثارش لامع از جمله آثار آنکه جمعی از غیرتمندان دامن همت بر کمر غیرت زده شمع محفل یاران کرد بدند و برخی از نوجوانان وطن بمضمون ( حب الوطن من الایمان ) از مال و جان گذشتند و بعشق دیدار این شاهد مهوش و دلبر دلکش در خون خویش آغشته گشتند که شاید وصال معشوق را در یابند و این بلیلان معنوی در گلستان مبانی نغمه های ایرانی و نواهای شرقی بنغنی در آمدند و آغاز شور و فتور نمودند و بساط نشاط گستردند و از گلهای معارف و مدنیت با هزاران زحمت و مشقت از بوستان حریت و مشروطیت چیدند و حال با صوتی بلند و ندائی ارجمند خطاب نموده میگویند ای برادران دینی و ای مسلمانان شرقی وقت آنست که توسن سعادت و کمیت همت در میدان مدنیت و بیابان معرفت بجولان در آورید و گوی سبقت از همگنان بربائید چه ظلمت استبداد بروشنی عدل و داد تبدیل گفته و قوه اعتساف و غلبه ظلم و تمدی تذلیل یافته و نعمتی ما را بدست آمده که تا پنجاه سال دیگر منتظر ورودش کمتر نبودیم نعم ما قال ( دولت آنست که خون دل آید بکنار ) خداوند متعال وغنى بلازوال برما ملت ایران عموماً و اهالی کاشان خصوصا نعمتی فوق تصور وادراك كرامت فرموده و در اندک مدتی اوای مشروطیت را در خاك پاك ايران بر تلال و جمال برافراشت و علم ( نصر من الله و فتح قريب ) را بق-می عجیب در تمام شهرها بر پا نمود پس در اینصورت باید ما ملت ایران قدر این نعمت شایان را بدانیم و چون جان گرامی ا را عزت بداریم یل در خال آسایش او بیاسانیم و بشکر و ثنای پاك يزدان مهربان لب بکشانیم که از دست تعدی و استبداد ظالمان آدم صورت و ستمکاران وحشی سیرت نجات یافتیم و حالیه در ظل رافت و محبت اعلی حضرت قويشوکت سلطان جوانبخت و پادشاه تاج و تخت غوده و در سایه بلند پایه مجلس مقدس شورایلی شیدالله ارکانه که جان ملت و روان مملکت است آرمیده ایم و از خوان نعمتش متنعم طوبى لنا و حسن مآب چه خوش باشد که بعد از انتظاری - بامیدی رسد امیدواری . نخست بشکرانه این موهبت هیئتی از بزرگان و اعیان کاشان همتی بزا فرمودند و در نشر جریده تریا از هر جهت سعی و اقدامی نمودند تا مانند سایر ولایات ایران کاشان هم دارای معارف باشد و بشاطی علم و عرفان رسد و از خوان نعمت معارف پروران بی بهره و نصیب نمانند چه در این مقام اهالی این سامان نسبت بسایر شهرهای ایران در نشر علوم و عرفان از علماء اعلام و ادباء فخام و ارباب فضل وقلم و اصحاب عقل و حکم از بیش و کم عقب نمانند بلکه تقدم جويند لهذا در این ایام هم که ایام انتشار معارف است و بروز آثار صنایع و بدایع و علوم وفنون جمعی از اعیان عظام و آقایان ذو الاحترام اقدام تامی فرمودند که جریده ثریا در کاشان بطبع رسیده آنها را خدمت شایان نماید و عموم از وقایع و حوادث شهری و غیره آگاهی حاصل نمایند تا بر اطلاعات و آگاهی ارباب بصیرت افزاید و سر رشته امور این مات غيور را بواسطه اخبار بدست دهد و تکالیف عموم معلوم گردد.

ملك جریده یا روزنامه اگرچه روزنامه اسم اخبار يوميه است و اخبارات هفتگی را جریده مینامند با اینکه در معنى يك حكم و رسم دارد ، مسلك اين جريده حق گوئی و حق نویسی است بدون ملاحظه شخصی و در اصلاح امور ملت و منافع مملکت سخن میراند از مطالب سیاسی و پولانیکی و مقالات نافع و راجع بعموم ملت و نصایح و مواعظ در هر هفته مرقوم میدارد و در فواید شرکت و تجارت و صنایع و علوم درج خواهد شد و هم چنین از تعلقات معموله قدیمی بکلی بری و در کمال حریت و آزادی خلاف را در خلاف و خیر را خیر و شر را شر بدون مضایقت مینگارد و در مقام تنبیه و تنبه بعبارات لبن مليح و بیانات واضح فصیح اهالی وطن عزیز را آگاه نموده تا تکالیف خود در امورات لازمه و حرکات بپردازند. این است مسلك اين جريده »

پس از مقاله مذکور شرحی تحت عنوان ( اخطار ) راجع بخصوصیات روزنامه نوشته که بی مناسبت نیست آنرا نیز بعینه نقل نمائيم : « اخطار - بر ارباب دانش و اصحاب ببنش مستور و مخفی نماند که این جریده (ثریا) که سالها در مصر قاهره و زمانی در دارالخلافه ندای مشروطیت را بلند و بهفتم طباق ما رسانید و صدای مدنیت را یگوش هوش هر مستمند کشانید و در انظار اهل نظر جلوه دیگر داشت و مقاصد خود را بدون تشویش در صفحات ثریا نگاشت. تا در این ایام که با زحماتی تمام احداث مطبعه بنام ثریا در کاشان وطن اصلی نمود و در شهریک هیچگونه اسباب آسایش فراهم نبود الحمد لله مطبعه دابر گشت و اساسش محکم شد . چون غیرتمندان این سامان اسباب نشر معارف را آماده و مهیا یافته در فکر انتشار جریده افتادند خصوصا آقای رئیس بلدیه کاشان و اعضای محترم انجمن بلدى بسعى وافی و اقدام کافی مجمعی از اعیان و ارکان جمع فرموده در صدد تشکیل شرکتی بر آمدند و اداره جریده را بهمت هیئت محترم فراهم نمودند و چنان مقرر شد که حالیه محض آگاهی و اطلاعات اهالی هر هفته بدونمره قناعت نمائیم که بزیور طبع آراسته گردد و انشاء الله امیدواریم که در اندک زمانی که اهالی این شهر از فواید معارف بهره مند گردیدند و مقاصد خود را بدست آوردند این جریده روزنامه یومیه رسیده مانند سایر ولایات که روزنامجات را از جمله واجبات میدانند وفريضه ذمه خویش شمارند »

در شماره اول پس از قاله افتتاحی و اخطار . ذكور ، مقاله بعنوان ( ليس للانسان الا ما سعى ) و هم چنین اخبار شهری کاشان و گفتگوهای انجمن بلدی کاشان وواقعه نایب حسین و مطالب دیگر درج است . هر شماره روزنامه چهار صفحه و هر صفحه آن مشتمل بر دوستون است. از این روزنامه فعلا تا شماره ۱۲ سال دوازدهم مورخ پنجشنبه ششم شهر صفر ۱۳۲۸ قمری در دست است ، و نگارنده اطلاع ندارم که تا چه مدتی پس از این تاریخ ثریا منتشر شده است . از مدیر ثريا ( سيد فرج الله کاشانی) اسی در حوادث" مشروطیت ایران نیست • شرح احوال میرزا علیمحمد خان کاشانی در همین مجلد در ذیل روزنامه پرورش نوشته شده خوانندگان بدانجا مراجعه فرمایند.

حرف الجيم

(۴١۶) جارچی مات

روزنامه جارچی ملت در طهران به دیری ) آقا سید حسین ابراهیم زاده تاسیس و در سال ۱۳۲۸ قمری منتشر شده است ، شماره ۱۰ سال اول در چهار صفحه بقطع ٦,٥ در ۱۲٫۵ ؛ باچاپ سنگی ) مطبعه میرزا علی اصغر) طبع و در تاریخ شنبه ۱۷ ربیع الاول ۱۳۲۹ قمری منتشر شده است . اسم روزنامه خط شکسته درشت و در بالای آن ) مشروطه بیقانون ) و در یکطرف آزادی . استبداد ( و در طرف دیگر (توقيف قانون) و در زیر آن این شعر درج است : « مشروطه نگهدار که مشروطه نکوست * هم لايق دشمن است و هم لایق دوست» در این شماره و همچنین در سایر شماره ها صفحات اول و آخر روزنامه مشتمل بر کاریکاتور میباشد . کاریکاتور شماره ۱۰ بعنوان ( احترام بفراش روزنامه ) است كه تفنك چي فراش روزنامه را چون روزنامه آورده هدف قرار داده است. کاریکاتور شماره ۱۸ شیخی است که بالای منبر قرار گرفته خطاب به ریدان میگوید مگر در این ماه مبارك کاری از پیش ببریم و گرنه وقت دیگر نیست ما را بجز تمکین و اصلاح و مدارا ؛ در پای منبر جمعی از مریدان نشسته و زبان حالشان این است: هر کرا شیخ کبیرش گمره است * کی مریدش را بجنت خود ره است.

در این شماره و همچنین در شمارههای دیگر اشعاری بعنوان ( ادبیات ) درج است که قسمتی از اشعار شماره ۱۸ بدین قرار است :

همسایه ما دشمنیش بیخود و بیجاست * خصميش هویداست

از چیست که خود دشمنیش بر همه ماست * ایران نه بخار است


این فایده دوستی روس با یران * ایران شده ویران

این دوستی او نه زما کشتن تنهاست * نه دشمن داناست.

برده همه سرما به ایران بتجارات * آورده خسارات

کاریکاتور شماره ٢٤ فرار محمد علیشاه بطرف روسیه و از شماره ۲۹ تصویر مظفرالدین شاه با سالارالدوله و شعاع الدوله است . کاریکاتورهای روزنامه مانند سایر کاریکاتورهای روزنامه های آن ایام مشروحاً توضیح داده شده و واضح و آشکار است مندرجات روزنامه پس از درج مقاله اساسی انتقاد از اوضاع و دادخواهی از اولیای امور میباشد . و بعلت همین انتقادی بودن آن و مخصوصاً کاریکاتورهای روزنامه غالباً جارچی ملت توقیف می شده و حتی یکبار هم مدیر و روزنامه هر دو توقیف شده اند. شرح این توقیف را مدیر چهره نما در شماره ٥ سال نهم مورخ ۲۰ ربیع الثانی ۱۳۳۰ قمری از قول مخبر خود در طهران اینطور نوشته است: « تقريباً سه ماه قبل يعنى ۱۹ ذیحجه روزنامه جارچی ملت را با جناب ( آقا سید حسین ابراهیم زاده ) مدیر او بحكم وزارت داخله توقیف کردند پس از چند روز مدیررا رها کردند که گویا تقصیر و گناهی باین یگانه فدائی ملت و معارف ایران وارد نیاوردند مجدداً در ۱۲ صفر تا چند روز جناب آقا سید حسین ابراهیم زاده مدیر را توقیف کردند و بعد رها کردند و باز معلوم نشد علت گرفتن و رها کردن اگر از مراتب غیرت و حمیت این جوان وطن خواه واقعی و خدمات چندین ساله او در راه وطن عزیز اهالی ایران و طهران کاملا مطلع نستند جناب مدیر چهره نما مسبوقند افسوس که مدار رسیدگی با مور از روی حقیقت نیست»

جارچی ملت در سال ۱۳۳۷ قمری پس از یکسال تعطیل و توقیف ، در اوایل شهر شعبان سال مذکور پامر دولت از توقیف خارج و اولین شماره سال یازدهم آن در نیمه شعبان زينت بخش عالم مطبوعات گردیده است.

در شماره اول سال دوم اسم روزنامه ( جارچی ملت ) در عنوان روزنامه روی سینه مردی که دهان باز نموده و یکدست بر بناگوش گذاشته نوشته شده و بجای کاریکاتور صفحه اول تصویر میرزا عبدالرزاق خان سرتیپ مهندس علوم ریاضی و جغرافی کشیده شده و در ذیل آن شرحی نوشته است . سال اول جارچی ملت با انتشار شماره چهلم که روز انتشار در آن قید نگردیده و فقط سال ۱۳۲۸ و ۱۳۲۹ چاپ شده ، خاتمه یافته است . از مطالب مندرج در این شماره معلوم میشود مدتی روزنامه تعطیل بوده و نیز در همین شماره میرزا علیرضا خان نقاش عهده دار کاریکاتور روزنامه و سلطان - الكتاب محرر روزنامه معرفی شده اند . در ذیل کاریکاتورها امضای علیرضا درج است.

در شماره ٢۴ سال اول مورخ رمضان ۱۳۲۹ قمری در مقاله اساسی که بعنوان (غفلت ملت - بیداری جارچی) نوشته شرحی بعنوان گله از توقیفهای متوالی و بی جهت درج نموده که برای اطلاع از تاریخچه روزنامه مناسبت قسمتی از آن را نقل نمائیم : مشترکین محترم جارچی ملت را با عجز بیان بهزار زبان از روی ادب و امتان معذرت میخواهیم که جریده فرید • جارچی ملت در عین نما و نمو و این مدت از عالم مطبوعات وأشاعت محروم و ممنوع گردیده بود یکدفعه خودی نشان داده و سری بیرون آورده و آشکار شد و مثل سپاه اشگر زنگی هجوم آور گردید ولی بمصداق العد و هند كرام الناس مقبول امید است مشترکین محترم جارچی ملت عذر ما را در انسداد و عدم اشاعت وی پذیرفته چرا که اسما مامور بالمجبور معذور مفاد حال ماست... و حال آنکه نسخ مطبوعه جریده جارچی از بدو تا کنون که ٢٤ نمره طبع و توزیع شده و اکنون در خدمت مشتركين و عموم ملت موجود و حاضر است احدی از روی عقل و نقل وقانون مملكتي مجال ايراد واعتراض بر ما نداشته و ندارند خصوصا از شماره ۱۳ جارچی ملت را اگر کسی بخور ببیند و پیش بینیهای ما را نسبت بدولت و ملت خودمان نیکو خواهد سنجید ولی تهی دستان قسمت را چه سود از رهبر کامل با این همه خیر خواهی عمومی از روی اجبار جریده جارچی ملت موقت و ممنوع گشته در اندادش مجبور گشتم مجبوریت ما بدرجه بود که نسخه دهم مورخه ۱۷ ربیع الثانی که طبع شده بود از اشاعتش محروم شدم و باشتهاری من باب اطلاع مشتركين ماذون نگشتم ناچار تن بقضا داده دست بروی دست نهادم تا مدت انسدادش سر آمد و مورد اجرایش در رسید....»

جارچی ملت پس از توقیف و تعطیل از توقیف و تعطیل یکساله، چنانکه اشاره کردیم سال ۱۱ خود را در ۱۲۹۹ شمسی شروع نموده و در سال مذکور مرتبا هر ماهی سه یا چهار شماره منتشر نموده است چنانچه شمارههای ۱۳ ، ۱۴ ، ۱۵ سال یازدهم روز نامه در برج اسد و شمارههای ۱۷؛۱۸ در برج سنبله و شمارههای ۱۹ ، ۲۰ در برج میزان و شمارههای ٢٣ و ٢٤ آن در برج داو سال ۱۲۹۹ شمسی توزیع گردیده است.

شماره اول سال شانزدهم روزنامه در تاریخ سه شنبه ٢٦ ذیحجه مطابق ۷ اسد ۱۳۰۳ شمسی منتشر شده و سرمقاله آن تحت عنوان ( شانزدهین سال ) است.

از این پس نیز جارچی ملت کم و بیش منتشر گردیده تا سال ۱۳۰۵ شمسی که در ۲۹ فروردین این سال شورایعالی فرهنگ امتیاز روزنامه را در تهران آقای میرزا علیخان (ندائی واگذاشته و از آن پس جارچی ملت بمدیری آقای میرزا علیخان ندائی انتشار یافته و به اشتراک آن سالیانه ۶۰ قران ششماه ۳۵ فران خارجه ۸۰ قران ۴۵ قران تك شماره ۶ شاهی پس از يك ماه يك قران است لازم است یادآور شویم با اینکه موسس روزنامه ابراهیم زاده بوده ولی پس از واگذار شدن روزنامه آقای ندائی همه جا (موسس و مدیر علی ندائی) نوشته شده است . محل اداره و وجه اشتراك روزنامه در دوره اول از این قرار است: طهران ، خیابان ناصری . اداره توزیع كل جرايد . طهران ۸ قران سایر بلاد ۱۰ قران ، ممالك خارجه ۵ فرانك تك نمره در طهران ۳ شاهی ، در سایر بلاد ۴ شاهی . قیمت اعلانات سطری ده شاهی . عنوان بعضی از سر مقاله های روزنامه در دوره دوم بدین قرار است: كابينه قديم و جديد - واقعه روز ۳ شنبه الغاء كابيتولاسيون اصلاح قوه قضائيه امضای قرار داد تجارتی دولتین ایران و روس

(۴١٧) جارچی وطن

روزنامه هفتگی جارچی وطن در سال ۱۳۳۸ قمری در طهران منتشر شده است ( کتاب مطبوعات و شعر فارسی برون ص ۶٨ )

(۴١٨) جاسوس

روزنامه جاسوس در طهران مدیری آقا سید حسین ابراهیم زاده تاسیس و شماره اول آن که تنها شماره منتشره از این روزنامه است در اواخر ربیع الاول ۱۳۳۲ قمری طبع گردیده و بلا فاصله تمام نمرات آن از طرف رئیس تفتیش كل معارف توقيف و ضبط گردیده است. روزنامه جاسوس بقطع روزنامه دیوان عدالت بوده و از طرف جمعیتی در طهران طبع و منتشر میشده متاسفانه هما نقسم که نوشتیم پس از بیرون آمدن شماره اول تمام نمرات آن از طرف رئيس تفتيش كل معارف توقیف وضبط گردیده و حتی مدیر مطبعه (کلیمیان ) را که روزنامه در آن طبع شده بود بنظميه جلب و خواستند از او التزام بگیرند که دیگر چاپ نکند ولی وی جواب داد جراید و مطبوعات در صورت گرفتن اجازه آزادند و مطابع ملزم دادن الزام نبوده. با چنین گستاخی از طرف یکنفر کلیمی نظمیه میگوید شما حق اینگونه صحبتها را ندارید و باید التزامنامه را امضاء کرده بروید .

مطبعه کلیمیان در طهران شرکتی از کلیمیان بوده که هر سهمی از آن يك صد دینار بوده است.

سید حسین ابراهیم زاده همان مدیر روزنامه جارچی ملت است که سابقا نام او را یاد آور شده ایم وی برادر هیال مرحوم حاج میرزا حسن رشدیه معروف است . خواهر ابراهیم زاده که عیال رشدیه بوده زنی فاضله دانشمند و اتفاقا در همان سال و تاسیس روزنامه جاسوس یعنی روز جمعه دهم ربيع المولود ۱۳۳۲ قمری در طهران فوت نموده است . این بانوی دانشمند در ۱۳۰۰ بدنیا آمده و در ۱۳۲۴ قمری مدرسه عفاف را در طهران باز کرد و پس از اندکی درجه اشتهار او بجائی رسید که وزارت علوم ۴ مدرسه اناث را ( تربیت - حسنات - ناموس - عفاف ) تحت نظارت او قرار دادند . پس از فوتش مجلس ترحیم بسیار مفصلی برای او گرفته و وزیر معارف وقت آقای حکیم الملك در آنجا حاضر شدند.

(۴١٩) جام جم

روزنامه جام جم در طهران مدیری (حاج سید رضا) از نمایندگان مجلس شورای علی ، در سال ۱۳۲۵ قمری تاسیس و شماره اول آن در چهاردهم جمادی الثانی ١٣٢۵ قمری منتشر شده است . هر شماره روزنامه در چهار صفحه بقطع ۶/۵ در ۱۲ سانتیمتر طبع شده و صفحات اول روز نامه مخصوص درج تصاویر پادشاهان سلسله کیان، ساسانیان میباشد و بهمین مناسبت هم شاید روزنامه جام جم نام گذاری و در شماره اول تصویر کیومرث چاپ شده است. جام جم با چاپ سنگی طبع شده، قیمت اشتراک آن بدین قرار است: طهران ۱۲ قران؛ سایر بلاد ۱۵ قران؛ روسیه و قفقاز منات، فرنگستان ۷ فرانک؛ برون مینویسد من نمرات از یک تا ده و از ۱۲ تا ۱۸ و از ۲۰ تا ۲۳ و از ۲۶ تا ۲۷ روزنامه را در دست دارم . (کتاب شعر و مطبوعات فارسی ص ۶۸)

(۴۲۰) جام جم

آقای میرزا علیرضا روستائیان روزنامه جام جم را در سال ۱۳۳۳ قمری در شیراز تاسیس و منتشر نموده و بعد هم انتشار آنرا بآقای رهبر شیرازی واگذار مینماید

(۴۲۱) جام جمشید

روزنامه هفتگی جام جمشید در شهر بمبئی تاسیس و در سال ۱۲۶۲ قمری منتشر شده است . ( کتاب مطبوعات و شعر فارسی من ۶۸ )

(۴۲۲) جام جهان نما

روزنامه هفتگی جام جهان نما در شهر کلکته هند ستان تاسیس و در سال ۱۲۶۳ قمری منتشر شده است .

(۴۲۴) جام جهان نما

در ششم خرداد ۱۳۰۴ شمسی امتیاز روزنامه جام جهان نما در طهران بمدیری ) میرزا محمد خان حنانه ( از تصویب شورایعالی معارف گذشته است.

(۴۲۴) جامع

روزنامه جامع در اصفهان مدیری ( سید عبدالحجه بلاغی ) تاسیس و در سال ۱۳۰۹ شمسی منتشر شده است . از روزنامه جامع یک طلیعه و یکی دو بیانیه بیشتر منتشر نشده است آقای بلاغی مدیر آن ابتدا در سلک طلاب علوم دینی بوده در پیش آمد تغییر لباس وی نیز عمامه را بکلاه تبدیل کرد و با گذرانیدن امتحان کلاس ثبت اسناد وارد اداره مذکور گردید و تا این اواخر در این اداره در خدمت دولت میبود.

(۴۲۵) جامعه اسلامی

روزنامه جامعه اسلامی در سال ۱۳۰۱ شمسی در طهران بطور هفتگی تاسیس و منتشر شده است.

(۴۲۶) جاوید

در تاریخ ۲۲ ثور ۱۳۰۲ شمسی امتیاز روزنامه جاوید بصاحب امتیازی ( غلام حسین خان ) از تصویب شورایعالی معارف گذشته است ولی چون تا تاریخ ۲۲ قوس ۱۳۰۲ شمسی از طرف صاحب امتیاز اقدام به نشر روزنامه نشده بوده لذا طبق قانون در تاریخ مذکور اعلان شده که صاحب آن باید اقدام بتجديد امتیاز نماید. نگارنده دیگر اطلاعی ندارد که از طرف صاحب امتیاز اقدام بتجديد امتیاز شده است یا خیر و براین از انتشار و عدم انتشار آن اطلاعی در دست نیست.

(۴۲۷) جرقه

شماره اول سال اول مجله جرقه بصاحب امتیازی و مدیری ( م . ت ناصحی ) در طهران در ۶۴ صفحه بقطع كوچك ، با چاپ سربی و کاغد اعلا طبع و در اسفند ۱۳۰۵ شمسی مطابق مارس ۱۹۲۷ میلادی منتشر شده است . در عنوان مجله اسم آن (جرقه) با خط نستعلیق درشت نوشته شده و در زیر آن جمله ( مجله اجتماعی ، اقتصادی ) و روی جلد مجله باز اسم مجله و نام صاحب امتیاز و هم چنین اسم مجله فرانسه درج است . مقاله افتتاحی مجله بدین قرار است: مقدمه، حوادث و پیش آمدهای اجتماعی و سیاسی و تبدلاتی که در امور اقتصادی و اشکال حکومتها و افکار بشری تا امروز ظاهر شده و اکنون هم در جلوی چشم ما بکندی و یا تندی بظهور میرسد همه تابع و نتیجه علل و موجباتی است که در ادوار مقدم با سیر تاریخی در خود جامعه بو جود آمده و میآید. برای فهم این جزئیات و پیش آمدها نظریه سطحی و قضاوتهای ظاهری کافی نیست و ما را بدرك حقيقت نزديك نميکند..... از جمله مسائلی که در حیات اقتصادی این مملکت دخالت دارد موضوع فلاحت است و از این جهت این موضوع را يك مجله اقتصادی که منتشر میشود باید در نظر بگیرد و مجله ما مسئله فلاحت واقتصاد روستایی را با همین نظر طرف توجه قرار میدهد . مشرق زمین امروز از يك خواب طولانی بیدار شده و همسایگان ما ترقی زیاد کرده اند و این ترقیات باید جلوی چشم ما باشد و مجله اجتماعی ما باين قسمت نظر دارد.... با این رویه است مجله ما قدم های اولیه خود را بر داشته و امیدوار است که بمساعدت خوانندگان خدمت اجتماعی را که بعهده گرفته انجام دهد . »

پس از مقاله افتتاحی مذکور ، قسمت اجتماعی مجله تحت عنوان ( مناسبات شرق و غرب ) در قرن حاضر نوشته شده و این مقاله بقلم ( ر . پ ) و بصفحه ۱۷ مجله خانمه پیدا میکند . پس از آن مقاله دیگری تحت عنوان ( چین ) راجع باوضاع اقتصادی کشور چین بقلم (م . انوشه) درج است و بصفحه ۲۸ مجله خاتمه پیدا میکند . بعد از آن مقاله ( وزیر معارف گرجستان یکنفر زن است ) پس از آن اشعاری بعنوان ادبیات و بیداری شرق درج شده که باین مسمط شروع میکردد مژده که دنیای پیراز سر نوشد جوان * بجــش اندر دمید صور تکامل روان * پیکر رنجور شرق گرفت تاب و توان * پنجه حق بردرید برده حق نشنوان * کوس حقیقت فکند بربع مسكون طنين

پس از اشعار قسمت فلاحتی مجله بعنوان ( اوضاع زراعتی ما در چه حال است فلاحين مازندران ) بقلم (ا . رزبان) شروع میشود و بعد مقاله (پیشرفت زراعت و فلاحت در امريك) پس از آن قسمت اقتصادی مجله راجع بواردات انگلستان بایران در سال ۱۳۰۴ نوشته شده و این مقاله تا صفحه آخر مجله را فرا گرفته است . از مجله جرقه فعلا همین شماره اول در دست است.

(۴٢٨) جريده اسلام

جریده اسلام در طهران در سال ۱۳۰۰ شمسی هفته دو بار تاسیس و منتشر شده است

(۴٢٩) جريده اسلامي

روزنامه هفتگی جریده اسلامی بمدیریت و دبیری ) ادیب خلوت ) در شهر تبریز تاسیس و با چاپ سربی طبع و شماره اول آن در ۸ ربیع الاول ۱۳۳۲ قمری منتشر شده است.

(۴٣٠) جریده تجارت

در سال ۱۲۹۷ قمری روزنامه ای در طهران بنام روزنامه تجارت از طرف دولت تاسیس شده و کفالت آن بعهده نایب السلطنه بوده است . مندرجات این روز نامه گذارشات مربوط بوضع اقتصادی کشور و امور بازرگانی بوده است . در شمار ۲۷۰ مجله بانك ملي ص ٤٠٢ خلاصه قسمتی از مقاله مندرج در شماره دو مورخ ششم شعبان ۱۲۹۷ شمسی این روزنامه را نقل کرده است. و نیز در نمره ٥٥ روز نامه فرهنك اصفهان مورخ ٦ شعبان ۱۲۹۷ قمری راجع بطلوع روزنامه تجارت مینویسد : « طهران در این هفته نمره اول از روزنامه جدیدی که در دارالخلافه طهران باسم جریده تجارت بطبع رسیده بود باداره فرهنگ رسید، این جریده را حضرت مستطاب اشرف والانايب السلطنه ادام الله اقباله از روی غیرت وطن پرستی کفالت فرموده امیدواریم که منافع عامه از او عاید شود و در توسعه دوایر تجارت و مصالح آنها مشروحات لایقه در آن اندراج یابد . »

نگارنده با کمال کوشش وجد و جهدی که برای بدست آوردن نمونه از این روزنامه بعمل آورده تا کنون نمونه از آنوا بدست نیاورده است . برون نیز در کتاب مطبوعات و شعر فارسی ( ص ۶٩) درباره این روزنامه باختصار کوشیده و نوشته است جريده تجارت هفتگی، با چاپ سنگی و بخط نسخ در سال ۱۲۹۷ قمری در طهران منتشر شده است.

(۴٣١) جريدة الروح

در ششم خرداد ۱۳۰٤ شمسی شورای عالی فرهنك امتیاز جريدة الروح را در تهران بمدیری ( آقا سید هادی رو حانی ) تصویب نموده و این جریده بطور ماهانه منتشر شده است .

(۴٣٢) جريده صباح

جریده صباح در سال ۱۲۹۹ شمسی در شهر کرمانشاه بطور ماهیانه تاسیس و منتشر شده است . روزنامه توفیق در شماره ٤٠ سال چهارم خود مورخ سوم بهمن ١٣٠٥ شمسی ورود بششمین سال انتشار جریده صباح را تبريك گفته تحت هون جریده صباح) اینطور مینویسد: «اولین شماره ششمین سال جریده صباح منطبعه کرمانشاه باداره و اصل موفقیت مدیر و کارکنان آن نامه های از خداوند خواهانیم و عموم را بقرائت آن دعوت میکنیم »

(۴۲٣) جريده صبح

در سال ۱۳۰۹ می جریده صبح در مشهد تاسیس و بطور هفتگی منتشر شده است

(۴۲۴) جریده طهران

در سال ۱۳۰۲ شمسی جریده طهران بطور هفتگی تاسیس و منتشر شده است .

(۴۲۵) جریده کرمان

جریده کرمان بدیری ( میرزا غلامحسین کرمانی ) در شهر کرمان تاسیس و شماره اول آن در ۱۷ ربیع الاول ۱۳۲۹ قمری منتشر شده است . جریده کرمان ماهی سه نمره طبع شده و قیمت اشتراك يكساله آن در کرمان ۲۰ قران . ولایات داخله ٢۴ قران ؛ ممالك خارج ۱۵ فرانك ، ششماهه بترتيب ۱۲ قران، ۱۵ قران ، هشت فرانك . وجه اشتراک بعد از دو ماه دریافت میشود . قیمت اعلانات سطری دهشاهی این روزنامه معمولا در هشت صفحه بقطع ۲۰ در ۴۴ سانتیمتر در مطبعه سنگی (کرمان) طبع شده واسم روزنامه (جریده کرمان) بخط نسخ درشت در عنوان روزنامه نوشته شده است . در بالای اسم روزنامه بخط ریز ( حریت ) و در طرف راست ( مساوات ) و طرف چپ ( اخوت ) و در زیر آن بسم الله الرحمن الرحيم طبع گردیده . و نیز در عنوان روزنامه ؛ جریده کرمان، روزنامه (سیاسی؛ اسلامی اخباری با مسلك دموكرات) معرفی شده ؛ راجع بمرام و مسلك وعلت انتشار روزنامه در مقاله افتتاحی اینطور شرح داده است: چون ایالت کرمان با اینهمه وسعت خاك استعداد طبیعی که دار است از سایر ایالات و ولایات ایران در کسب ترقیات عصر حاضر عقب افتاده عده از دانشمندان چنین تصویب نمودند كه يك جريده جامعی برای بیداری افکار ها مه در کرسی ایالت دایر نموده تا شاید بتوجهات اولياء اسلام عنایات الهیه شامل حال این قطعه تاريك شد . انوار ترقی و تمدن در فضای آن طالع شود و از بدختی وذلت جهل و توحش رهایی یابد. بتجربه معلوم شده است که این قسم امور تا از تنگنای شخصیت خارج نشده و در فضای وسیع جماعت وارد نشود از حوادث روزگار محفوظ نمیماند، شخص میمیرد، نقل مکان میکند ، خسته میشود تغییر مسلك ميدهد؛ نوع محفوظ و باقی ببقاء الله است چنانچه عده جراید فرنگستان از دو قرن باینطرف باقی و پایدار مانده بناء عليهذا شرکتی باسم شرکت علمیه کرمان در تحت پروگرام معینی و نظامنامه مخصوص تشکیل و مخارج طبع جریده را بعهده گرفته و بنده جانی ( غلامحسین ) کرمانی را بعنوان مدیر مسئول منتخب فرموده اند امید است که بناییدات الهی و همراهی دانشمندان معارفخواه از عهده این مسؤلیت بقدر لیاقت برايم ومسلك مستقیم این جریده بقراری است که تلوا نگاشته میشود . ترویج دیانت حقه اسلامیه و اتحاد کلمه اسلام ، حفظ حقوق داخلی و خارجی ایران حمایت فرق رنجبر و دهقان فلسفه تاریخ و مخصوصا نشر ماتر و مفاخر اشخاص اولیه و دانشمندان بزرك خصوصا اسلامیان، پیشنهادهای نافعه راجع باصلاحات ادارات تشويق عامه بر تعليم عمومی ، لوایح مفیده راجع بتوسعه زراعت و صناعت و تجارت و تكثير ثروت ؛ اخبار و حوادث مهمه داخلی و خارجی و عمده مقصود این جریده ترقیات مادی و معنوی ایالت کرمان و رسانیدن ناله های جانسوز این مملکت بسمع اولیای ایران»

جریده کرمان، پس از نشر شماره اول ، بعلت نفرستادن پركرام و مسلك روز نامه برای والی کرمان، از طرف والی توقیف و پس از ارسال پرگرام شماره دوم در چهاردهم ربیع الثانی ۱۳۲۹ قمری منتشر شده. اينك دستخط والی مبنی بر اجازه انتشار روزنامه : « چون روزنامجات و جراید مفیده اولین وسیله موثره ترویج معارف و اسباب اصلاح و ترقی افکار است و جناب میرزا غلامحسین فاضل کرمانی موافق لایحه که بمقام ایالت پیشنهاد نموده از اشخاص دانشمند عالی ملك است و معلومات واطلاعات او لایق استفاده خواهد بود لهذا امتیاز روزنامه موسوم به ( جریده کرمان ) بموجب اینمرقومه بحسن نيت مشار اليه محول گردید که بتوفیق خداوندی جریده مزبوره را با رعایت مصالح مملکتی و مقتضیات قانونی اداره نموده بنشر معارف بپردازد . »

مندرجات جریده کرمان بیشتر مربوط بمذاکرات و وقایع انجمن ایالتی کرمان وحوادث شهری و نامه هائیست که بعنوان تظلم و داد خواهی در روزنامه درج است از شماره ۱۲ ( جریده کرمان ) تغییر اسم پیدا کرده و بنام (کرمان) نامیده شده و بنابراین جریده کرمان با انتشار شماره ۱۱ خاتمه یافته و از آن پس روز نامه بنام کرمان منتشر شده است که از آن در حرف کاف کتاب (کرمان) گفتگو خواهیم کرد محل اداره روزنامه کرمان؛ جنب اداره بلدیه بوده است ، جریده کرمان یکی از جراید خوب و مفید ولایات است كه در يك ناحیه دور افتاده منتشر شده تظلمات مردم را بگوش اولیای امور رسانیده است .

(۴۳۶) جريده ملی

جریده ملی در شهر تبریز بمدیری ( میرزا علی اکبر خان ) در سال ١٣٢۴ قمری منتشر شده است . این روزنامه در بدو تاسیس موسوم به (روز نامه ملی) بوده و پس از نشر چند شماره باین نام باسم جریده ملی موسوم و منتشر شده است . مرحوم تربیت در فهرست جراید آذربایجان ص ٤٠٩ راجع باین تغییر اینطور مینویسد که اولین ورقه که در تبریز پس از اعلان مشروطیت نشر شده (روزنامه مجلس ملی تبریز) بوده . این روزنامه روی نیم ورق بمدیریت ( سید علی اکبر ) در غره رمضان ١٣٢٤ قمری طبع شده ؛ بنا بنوشته تربیت چون کلمه مجلس مناسب نبوده بر حسب پیشنهاد ایشان این شماره انتشار نیافته و بجای آن در همان روز شماره دیگری بعنوان روزنامه ملی چاپ و منتشر شده و بعد از اندکی تبدیل اسم داده به ) جریده ملی ( موسوم گردیده و بعد از مدتی بنام انجمن شروع بانتشار نموده است . از روزنامه انجمن در جلد اول کتاب بتفصیل گفتگو کرده ایم، از ( روزنامه ملی ) نیز در محل خود گفتگو خواهیم کرد.

اولین شماره روزنامه ملی که بنام (جریده ملی) منتشر گردیده شماره ۳۲ آن روزنامه بوده که در تاریخ چهارم ذی حجه ١٣٢٤ قمری در چهار صفحه بقطع ۶,۵ در ۱۲ سانتیمتر ، با چاپ سنگی و خط نسخ انتشار یافته است و آخرین شماره منتشره باین نام شماره ۳۷ میباشد و بنابراین جمعا جريده ملی شش شماره بیشتر منتشر نگردیده است . وجه اشتراك آن ( برای یکصد نمره ) در تبریز ده قران؛ در سایر بلاد ۱۵ قران در روسیه ٣,۵ منات .

(۱۳۷) جریده نگارستان

جریده نگارستان در سال ۱۳۰۹ در شهر کرمان بطور ماهیانه تاسیس شده است

(۴٣٨) جماليه

روزنامه جمالیه که در عنوان آن را ) یادگار آقا سید جمال الدین شهید رحمه الله عليه ( معرفی نموده در همدان به دیر مسئولی ) حاج محمد حسن اصفهانی ) تاسیس و شماره اول آن در ۸ صفحه بقطع كوچك خشتی در مطبعه سربی ) مطبعه صفائیه (همدان) طبع و در تاریخ دو شنبه ۲۱ شهر ربیع الثانی ایت تیل ۱۳۲۸ قمری مطابق ۲ مه ماه فرنگی ۱۹۱۰ منتشر شده است . روزنامه جماليه در ابتدا هفته يك نمره روزهای دو شنبه طبع و سه شنبه توزیع و از شماره ۱۹ سال اول هفته دو نمره روزهای يك شنبه و چهار شنبه طبع و دو شنبه و پنجشنبه توزیع میشده است . مرکز اداره ( قرائت خانه جماليه اکباتان ) ، قیمت اشتراك سالیانه : همدان ۱۲ قران ، سایر بلاد ١۵ قران قيمت يك نمره صد دینار قیمت اعلانات سطری يك قران و در صورت تکرار تخفیف داده میشود . پس از ادای سه نمره وجه اشتراك دریافت میشود . از شماره دوم صفحات روزنامه به ۱۲ صفحه ترقی کرده ولی وجه اشتراك مانند سابق است راجع بمندرجات روزنامه در عنوان هر شماره اینطور نوشته است: « در این جریده سیاسی، اخلاقی و خلاصه اقدامات ادارات و مذاکره انجمن ولایتی و اداره بلدیه و مقالات عام المنهه درج میشود .»

درباره علت تاسیس روزنامه شرحی در مقاله افتتاحی شماره اول تحت عنوان مقدمه ) نوشته که خلاصه آن این است : « هفت ماه بود که بواسطه عوایق و موانع جریده عصر انقلاب در همدان منتشر نمیشد . اکنون پس از این مدت بیمن همت معارف پژوهان و موسسین محترم قرائت خانه جمالیه از محاق تعطیل خارج شده و باسم جمالیه طالع گردید بدین تفصیل که در سه ماه قبل جناب آقای آقا میرزا سید حسین خان مترجم نظام از مسافرت بوطن خویش برگشته با كمك جمعی معارفخواه قرائتخانه تاسیس نموده و بنام یادگار شهید راه ملت آقای آقا سید جمال الدین موسوم نمودند . این قرائتخانه از صبح الی یکساعت از شب گذشته باز و در آن انواع كتب وجرايد و قوانين یافت میشود و موسسین محترم آن کلیه مخارج آنرا میپردازند و از برکات این اساس مقدس اشاعه این جریده هفتگی است که امتیاز آنرا از وزارت علوم در مرکز تحصیل نموده و از این تاریخ ببعد هفته يك شماره طبع و توزیع میشود و از هر قسم مطالب نافعه مفيده بحال ،ملت وقایع شهری و خلاصه مذاکرات و اقدامات ادارات و انجمن ولایتی و بلدیه و تلگرافات مرکز و مهمات سایر بلاد بقدر مقدور درج خواهد شد .» از مقدمه مذکور معلوم کردید که وجه تسمیه روزنامه به جماليه بعلت انتساب آن بید جمال الدین همدانی است و این دومین روزنامه ایست که بنام جمال موسوم گردیده اولی روزنامه الجمال است که منسوب بسيد جمال الدين واعظ اصفهانی بوده و دو می ه مین جمالیه میباشد که منسوب بسید جمال الدین اسد آبادی همدانی است .

مندرجات جمالیه همان مطالبیست که در مقدمه وعده داده شده چنانچه در شماره اول ترجمه ( فصل نهم از وصیت نامه پطر كبير ) و تلگراف مورخ ۱۰ درج نور از طهران و حوادث شهر همدان تحت عنوان ( وقایع شهری ) درج است . بطور کلی مندرجات روزنامه جمالیه پس از درج مقاله اساسی که بعناوین مختلف در باره اصلاحات کلی نوشته شده، بیشتر اخبار محلی همدان و تظلمات اهالی از جور مستبدين و تلگرافات راجع بانجمن ولایتی که از طهران و جاهای دیگر مخابره شده ؛ میباشد . يك قسمت از مندرجات روزنامه عبارت از ذکر وقایعی است که در همدان بین مسلمین و یهود رخ میداده و منجر بکشمکش و نزاع بین این دو قوم و در نتیجه آشوب و فتنه تولید میشده است

شماره دوم سال اول روزنامه بهمان سبك و قطع شماره اول منتهی در ۱۲ صفحه در تاریخ دوشنبه طبع و سه شنبه ۲۹ شهر ربیع الثانی ۱۳۲۸ قمری منتشر شده است . از شماره ۴ بآنطرف صاحب امتیاز ( آقا میرزا سید حسینخان مترجم نظام و مدير ( حاج محمد حسن اصفهانی ) معرفی شده است . از روزنامه جمالیه نگارنده فعلا تا شماره ۴١ سال اول مورخ یکشنبه ۱۹ صفر ۱۳۲۹ قمری مطابق ۱۹ فور به ۱۹۱۰ میلادی را در دست دارد و مقاله اساسی این شماره تحت عنوان ( علنی شدن ظلمها یا تجری روسها) میباشد.

(۴٢٩) جمعیت طرفداران جامعه ملل

مجله جمعیت طرفداران جامعه ملل در طهران مدیری (عباس مسعودی) تاسیس و در سال ۱۳۱۴ شمسی هر سه ماه یکمرتبه طبع و مجانا تو زیع شده است. مجله مذکور تا سال ۱۳۱۷ هر نوبت در ۵۰۰ نسخه طبع و منتشر میشده . آقای عباس مسعودی مدیر مجله همان مدیر روزنامه اطلاعات و مجله اطاق تجارت میباشند که در جلد اول کتاب در ذیل روزنامه اطلاعات از ایشان گفتگو نموده ایم.

(۴۴٠) جمعیت نسوان وطنخواه ایران

مجله جمعیت نسوان وطنخواه ایران بصاحب امتیازی و مدیر مسئولی ( شاهزاده ملوك اسكندری ) در طهران تاسیس و شماره اول آن در ٢٦ صفحه بقطع كوچك خشتی در مطبعه سربی ( قناعت ) طبع و در سال ۱۳۰۲ شمسی منتشر شده است . اینکه ماه انتشار سال مذکور را معین نکردیم برای این است که در زیر اسم مجله فقط سال ( ۱۳۰۲ ) نوشته شده و ماه و روز انتشار معین نگردیده و همین وضع در شماره دوم نیز موجود و اسمی از ماه انتشار در بین نیست ولی شماره سوم در برج جوزای سال ۱۳۰۳ شم نشر شده و شماره چهارم سال اول بعلت فوت محترم خانم اسکندری یکی از بانوان موسس جمعیت نسوان وطنخواه اصلا منتشر نگردیده و شماره های ٥ و ٦ که یکجا انتشار یافته متعلق به برج اسد و سنبله ۱۳۰۳ است . شماره های ۷ و ۸ نیز بدون تاریخ و فقط سال ۱۳۰۳ زیر اسم مجله چاپ شده است . بدين ترتيب ملاحظه میشود با اینکه روی جلد مجله نوشته شده ( که در هر برج یکمرتبه طبع و نشر میشود ) هیچ گاه مجله در موعد مقرر منتشر نگردیده و انتشار آن غیر مرتب بوده است . در سال دوم نیز وضع بهمین منوال بوده و فی المثل شماره ۹ این سال در ۱۸ تیرماه و شماره ۱۰ در پانزده بهمن ۱۳۰۴ شمسی منتشر شده است .

خصوصیات مجله بدین قرار است: محل اداره ، طهران، خیابان ارا منه ؛ پل امیر بهادر ، جنب کارخانه چراغ برق ، کوچه اسدالله خان سرهنك نمره ۰۱۹ و چه اشتراك : در داخله سالیانه ۱۵ قران شش ماهه ۸ قران؛ در خارجه سالیانه دو تومان ششماهه ۱۱ قران، تك شماره ۳۰ شاهی . قیمت اعلانات سطرى بيك قران بدوشيز گان مدارس در قیمت بطور کلی تخفیف داده میشود .

برای اطلاع از پیدایش و مسلك مجله بهتر آنست قسمتی از مقاله افتتاحی شماره اول را که تحت عنوان ( اولین قدم ) نوشته شده بعينه نقل نمائيم : « اکنون که بخواست یزدانی و توفیق ربانی اولین شماره مجله ما از افق مطبوعات طلوع نموده و نخستین قدم را برای ترقی و تعالی نوان بر داشته است امیدواریم که بتوفيق خداوندی با اقدامی ثابت این راه دراز وطوفانی را پیموده از عهده این مسئولیت مهم بر آئیم لذا برای هدیه شماره اول مجله نسوان وطنخواه را تقديم عامه هموطنان عزیز خاصه خواتین مینمائیم. برای اینکه اجمالا خواطر قارئین محترم را از مسلك و وضع مجله مسبوق نمائیم مختصری از ترتیبات آن را از نظر خوانندگان میگذرانیم . اولا این مجله مرکب زچندین قسمت است که هر يك در موقع خود خالی از اهمیت نیست مخصوصا قسمت ادبی آن که فوق الاده مهم و جالب توجه است • مقالات عديده بخصوص راجع بنسوان مشهوره عالم وحالات ادبا و شعراء سلف و غیره از مشاهیر مردمان بزرك و نوشتجات و شاهکارهای آنها که علاوه بر جنبه ادبی خود قسمتی تاریخ است که دانستن آن بر هر فردی کم و بیش لازم بل واجب است....... خلاصه چون مقصو ما ذكر فهرست مختصری از مسلک و موضوع این مجله است بهمین چند کلمه مختصر ذیل که جزو تذكر انست اکتفا کرده کلام را ختم میکنیم . این مجله غیر از دو قسمت سیاسی و مذهبی هر قسمتی که فایده عمومی خاصه نسوان را مترتب تواند شد ذکر نموده در خانه از خداوند متعال پیشرفت آمال و مقاصد خود را در راه خدمت وطن و نسوان عاجزانه درخواست مینماید.»

مندرجات مجله چنانچه از مقدمه مذکور نیز معلوم میگردد غالبا مطالب مربوط بزنان و تربیت دوشیزگان و اصلاحات اجتماعی این طبقه است. مقالات مجله بیشتر بقلم زنان و دوشیزگان میباشد و با اینکه روی جلد مجله همه جا بعنوان ( مجله علمی، ادبی ، اجتماعی ) معرفی شده ولی همانقسم که یاد آور شدیم مطالب آن مربو به نسوان و مخصوصا بیشتر مقالات آن راجع بازدواج است . برای مزید اطلاع فهرست مندرجات چند شماره مجله را نقل مینمائیم . شماره اول : اولین قدم . لزوم تربیت نسوان . اخلاق حفظ الصحه . پیشنهاد مفيد . الجنة تحت اقدام الامهات . امراض مسريه شماره ۷ و ۸ زن عهد عتیق و زن عصر جدید . ورزش. انتقاد مد لباس ، قرن بیستم مجلس ترحیم . ازدواج در ایران . اندرز ادبی ، نسائیات . زن مادر بشر . رقیمه خانم دولت آبادی . زن اقتصادی . طریقه درست کردن بیسکوئیت . قسمتی از تیاتر.

مجله جمعيت نسوان وطنخواه ایران معمولا در ۳۲ صفحه بقطع كوچك با چاپ سربی، در مطبعه نهضت شرق طبع شده. از این مجله فعلا تا شماره ۹ سال دوم مورخ ۱۸ تیرماه ١٣٠٤ شمسی در دست است . بی مناسبت نیست در با بیان شرح مختصری راجع بجمعیت نسوان وطنخواه و آغاز تاسیس و اقدامات آن که من جمله انتشار همین مجله است، ذکر نمائیم:

جمعیت نسوان وطنخواه - در روز دهم برج دلو ۱۳۰۱ شمسی بانو محترم خانم اسکندری مدیر مدرسه شماره ۳۵ دولتی از جمعی از بانوان منورالفکر برای حضور در امتحانات شاگردان دعوت نمود و پس از حضور آنان و امتحانات دو شیزگان ، بانوی مذكور نطق پر هیجانی راجع بترقيات و اختراعات محیر العقول اروپا ایراد و بیان نموده و با چشمهای گریان ترقیات نسوان ملل فاضله وحیه دنیا را با نوان ایران مقایسه کرده و از بی حسی و هدم معارف نوان خطراتیکه برای آینده ملت و مملکت در پیش است شرح داد و بانوان محترم را برای ترویج معارف و تشویق بپوشیدن پارچه های و طنی ترغیب کرد . البته این سخنان و احساسات صمیمانه و وطن پرستانه در قلوب خانمها کاملا موثر واقع شد و در همان مجلس دست اتفاق و اتحاد بمحترم خانم اسکندری داده عهد و پیمان نمودند که برای پیشرفت مقاصد مقدسه ایشان از هیچگونه فداکاری خودداری نمایند و جمعیت نسوان وطنخواه را تشکیل دادند . از آن پس این جمعیت مشغول فعالیت شد و بخصوص بانو محترم اسکندری در تمام جلسات جمعیت بانوان را بترویج معارف تبلیغ مینموده متاسفانه این بانوی محترم که در حقیقت بانی و موسس جمعیت بود در تیر ماه ١٣٠٤ شمی در طهران فوت نمود و از آن پس جمعیت فعالیت سابق خود را از دست داد .

(۴۴١) جنبش

در تاریخ ۲۰ داو ۱۳۰۳ شمسی شورایعالی فرهنك امتیاز روزنامه جنبش را در اصفهان بمدیری ( آقا سید مهدی نقیب السادات ) تصویب نمود. نگارنده طلیعه این روزنامه را که در فروردین ١٣٠۴ شمسی طبع و منشر شده دیده ولی تا کنون نمونه از خود روزنامه بدست نیاورده ام و شاید در اصفهان بیش از همین طلیعه منتشر نشده باشد . در سالهای ۱۳۰۳ و ۱۳۰۴ شمسی جنبشی در میان طلاب جوان و متجدد اصفهان پیدا شده بود که چند تن از آنها را وادار بدخالت در امور اجتماعی و سیاسی نموده و سه چهار تن از آنها بکار روزنامه نویسی مشغول شدند ولی این کار بعلت مخارج زیاد بدست آنها دوامی نکرد و اغلب پس از انتشار طلیعه روز نامه و یا یکی دو شماره از آن روزنامه برای همیشه تعطیل میشد. از این قبیل جراید یکی همین روزنامه جنبش بمدیری نقیب زاده یزدی است و دیگر روزنامه سحاب بمدیری سید ابو الحسن سحاب و همچنین روزنامه هائیست که شیخ ابراهیم کرمانی و غلامحسین ابتهاج کرمانی در اصفهان تاسیس نمودند. آخرین کسیکه از میان طلاب اصفهان بفکر انتشار روزنامه افتاد آقای سید عبد الحجة بلاغی بود که روزنامه جامع را تاسیس کرد ولی آنهم ظاهرا بیش از یکی دو شماره منتشر نشد و تعطیل گردید . این آقایان علاوه بر نشر طلیعه و یکی دو شماره روزنامه در مواقع خاصی نیز بیانیه هایی روزنامه منتشر میساختند و با گرفتن وجه نا قابلی از دسته و یا شخص خاصی تعریف و با انتقاد میکردند . بهرصورت وضع این جراید بنحوست که اجمالا اشاره کردیم. آقای نقیب زاده در مدرسه چهار باغ و زمانی هم در مدرسه شمس آباد مسکن داشت و بعد بطهران رفت و شاید یکی دو شماره روزنامه جنبش را نیز در طهران منتشر نموده باشد.

(۴۴٢) جنك

روزنامه چهره نما منطبعه مصر در شماره اول سال پنجم مورخ غره جمادى الاولى ۱٣٢۶ قمری بعنوان ( مطبوعات جدیده ایران ) مینویسد روزنامه جنك بمديرى ( ميرزا فضل الله خان ) در طهران منتشر شده است و ما آنرا تبريك ميگوئیم . نگارنده بیش از این راجع بروزنامه جنك اطلاعی در دست ندارم .

(۴۴۴) جنگل

پس از تشکیل هیات اتحاد اسلام بریاست میرزا كوچك جنگلی ، از طرف این هیئت روزنامه بنام جنگل منتشر شده که مدت چند سال انتشار آن درام داشته است ، این روزنامه ارگان رسمی جنگلیون بوده و تا مادامیکه میرزا كوچك خان مصدر امر بود روزنامه جنگل نیز منتشر میشد . پس از رفتن میرزا كوچك خان و همکارانش از شهر رشت روزنامه جنگل نیز تعطیل شد و مدتی پس از آن روز نامه ( انقلاب سرخ ) ارگان اداره سیاسی ارتش سرخ ایران مدتی منتشر شده و آنهم تعطیل گردید ولی روزنامه (کامونیست) طبق معمول در رشت منتشر میگردید . بنا براین قدر مسلم این است که روزنامه جنگل تا اوائل ذیقعده ۱۳۳۸ قمری بانتشار خود ادامه داده است.

بقسمیکه در تواریخ ضبط است مجاهدین جنگل بنام هیئت اتحاد اسلام مدت ۶ سال با میرزا كوچك خان همراه بوده و در تحت فرماندهی او با قزاقهای ایران و سربازن انگلیسی و قزاقان روسی جنگیده اند . ميرزا كوچك خان در شب نوزدهم رمضان ۱۳۳۷ قمری هیئت حکومت شوروی جمهوری ایران را تشکیل داد و مدیر آن دوایر جمهوری را انتخاب کرد و اعلان زیر را روز ۱۹ رمضان مطابق ۱۷ جوز ا ۱۲۹۹ شمسی منتشر ساخت : « بعموم اهالی محترما اعلان میشود کمیته انقلاب سرخ ایران پس از تشکیل حکومت صویت جمهوری و ابلاغ رسمی آن بتمام اهالی اشخاص ذیل را موقنا برای دوایر مملکتی یکمیری تعیین نمود و معرفی میکند که همو مادر امورات مربوطه آنها مراجعه کرده و از هر دایره خلاف صحت و قانون مشاهده کنند بدون ملاحظه ابلاغ نمایند: کمیسر داخله ، میر شمس الدين . کمیسر خارجه سید جعفر : ماليه ميرزا محمد علی پیر بازاری قضائی محمود آقا . پست و تلگراف و تلفن حاج محمد جعفر • معارف و اوقاف نصر الله . فواید عامه میرزا محمد علی خمامی. تجارت میرزا ابوالقاسم فخرائی كميسر و كميسر جنك ميرزا كوچك. مورخه ۱۹ شهر صيام مطابق ۱۸ جوزای ۰۱۳۳۷ کمیته انقلاب سرخ ایران.»

میرزا محمد انشائی - مدیریت روزنامه جنگل بعهده میرزا محمد انشا بوده و اينك شرح حال وی بطور اختصار . شادروان میرزا محمد انشالی از مردان خیر خواه و نیکوکار گیلان که در تاریخ ۱۳۵۳ خورشیدی متولد شد در سال ۱۳۲۵ قمری در تاسیس انجمن روحانیون که هدفش بیدار کردن مردم و مبارزه با استبداد بود شرکت جست . در انقلاب مشروطه و در نهضت جنگل با مرحوم میرزا کوچک خان جنگلی همکاری نزدیک میکرد و مدیریت روزنامه جنگل ناشر افکار آزادیخواهان جنگل را نیز بعهده داشت . مرحوم انشائی در مجلس موسسان از منتخبین بوده و عقاید وی در این مجلس موجب گردید که پس از استقرار سلطنت کناره گیری کند و با تنگدستی ولی با مناعت زندگی نماید در تاریخ ۱۳۲۰ بسن ٦٧ سالگی پس از يك عمر نیکنامی بدرود زندگی گفت.

(۴۴۴) جنگل مولا

روزنامه جنگل مولا در دو نوبت در طهران تاسیس و منتشر گردیده و ما از هر يك از این دو نوبت جداگانه گفتگو مینمائیم نوبت اول جنگل مولا بمدير مسؤلی ( حسين ) تاسیس شده و شماره اول آن در چهار صفحه بقطع متوسط و با چاپ سنگی ) مطبعه سنگی میرزا علی اصغر ) طبع و در تاریخ دوشنبه ۲۰ رجب ۱۳۲۹ قمری منتشر شده است. جنگل مولا معمولا صفحات اول و چهارم آن مخصوص کاریکاتور ( بر سم روز نامه جارچی ملت و بهلول و غیره ) و صفحات دوم و سوم بدرج مطالب اختصاص دارد کاریکاتور صفحه اول شماره اول انجمنی از حیوانات است . در عنوان روزنامه اسم روزنامه بدین نحو (جنگل مولا) در وسط و بالای آن این فرد ( بزم ما جنگل مولا ست چه آئی برما ) و در زیر این فرد دیگر ( با ادب باش که این بیشه غضنفر دارد ) درج شده . سایر خصوصیات روزنامه بدین قرار است: اداره جنگل مولا : خیابان ناصریه روبروی دارالفنون . بعد از فرستادن دو نمره باید نصف آبونه را بفراش اداره بپردازند . وجه اشتراك ساليانه طهران ٦ قران . ساير ولايات داخله يكتومان خارجه ه فرانك . تك نمره صد دينار . راجع بمندرجات و مرام روزنامه شرحی در زیر عنوان بدین قسم درج است : « این جریده با نقشههای کاریکاتوری ملت را از شنامت اخلاق رذیله آگاه مینماید و با قلم قاصری حقیقت نورانی بیداری جمعیت را تعهد نموده از نمایشات سوء غافلانه دعوت بانتباه میکند . »

علاوه بر این در باره علت انتشار روزنامه شرحی در صفحه دوم شماره اول تحت عنوان ( مقدمه • بنام یزدان پاك و مدد از خواجه لولاك ( که در حقیقت مقاله افتتاحی روزنامه را تشکیل میدهد نوشته بخلاصه اینکه این ورقه نا قابل باستمداد از با طن حقیقت با بدایره مطبوعات گذارده و بدون خوف و ترس و به پشتیبانی جوانهای قربانی آزادی در پیشگاه عالم معارف دوستی از ناچیزی خود عذر میخواهد تا میرسد باینجا که : « هو حق. همه آفاق شده جنگل مولا • کوشاخ نفیر و نمد و چنته و شولا . جنگل مولای ما از هر يك از جنگلهای ایران که مثل وزارت خانه ها قفسهای حیوانات وحشی و اهلی را دارد بحث خواهد کرد. جنگل مولای ما بی رو در بایستی ـ بی رفاقت بازی صفحه خود را گرامافون نیات حسنه وطن پرستان نموده خوب را خوب بد را بد میگوید . این نامه محقر عوامانه خود را ذمه دار حقانیت میداند....» مندرجات جنگل مولا علاوه بر مقاله اساسی ؛ مقالات و مطالب انتقادیست که مانند مقویم بهلول تحت عنوان (اخبار آسمانی) و یا (خلصه درویش) نوشته . جنگل مولا مانند جراید نظیر خود مطالب جدی را بصورت فکاهی شرح داده است.

(۴۴۵) جنگل مولا

نوبت دوم جنگل مولا بصاحب امتیازی و مدیری ( ابوالقاسم ذوقی ) در طهران تاسیس و شماره اول آن در چهار صفحه بقطع متوسط و با چاپ سربی در مطبعه سعادت طبع و در تاریخ سه شنبه دوم جمادی الاول ١٣٤٢ قمرى مطابق ۱۹ قوس ۱۳۰۲ شمسی منتشر شده است. مقاله افتتاحی روز نامه که تماما بشعر و بعنوان ( ا يقلم ) نوشته شده باین اشعار شروع میگردد :

در زبانم نیست چون بارای تقریر ابقلم . ميكنم يك شمه از وصف توتقریر ایقلم از تو باشد هر کسی را قدر و توقیر ایقلم > این اشعار بامضای ( ذوقی ) و همه صفحه


اول را فرا گرفته است. پس از این مقاله افتتاحی ، مقاله دیگری بعنوان ( طلیعه جنگلی) است که بدین قسم شروع میگردد : ( در يك چنین موقع دست بستگی و قلم شکستگی که صاحبان ....» خلاصه مقاله این است که جمعی تصور میکنند که ما از اهل جنگل هستیم ولی خیر ما روزنامه را بسرمایه خودمان اداره میکنیم . پس از این مقاله، مقاله (خبر شهر پریان) است و در صفحه چهار چند شعری اثر طبع عبرت شاعر معروف ، درج شده که مطلع آنها این است : « با دیده عبرت بنگر تا محشر خر بینی . بستان وطن را همه پر از سرخر بینی . » ترجیع بند اشعار مذکور این شعر است :

هر بی خرد خام ز پستی سوی بالاست . این کشور دار است و یا جنگل مولاست . همانقسم که خوانندگان ملاحظه میفرمایند جنگل مولا در این دوره ۴ برخلاف دوره اول، هیچگونه کاریکاتور ندارد و در عوض اشعار روزنامه زیاد است جنگل مولا هفتگی بوده و هفته يك شماره طبع و نشر میشده و محل اداره : طهران . بالاخانه شمس العماره عنوان تلگرافی : جنگل مولا . قیمت اشتراك ساليانه : طبقه اول ۶٠ قران ، طبقه دوم ۴٠ قران . محصلین و کارگران ۲۰ قران . قيمت تك نمره شش شاهی. از روزنامه جنگل مولا فعلا نگارنده تا شماره ۴ سال اول مورخ چهار شنبه ۲۳ جمادى الثاني ١٣٤٢ قمری را در دست دارد.

(۴۴۶) جنات عدن

روزنامه جنات عدن در طهران بصاحب امتیازی و مدیر مسؤلى ( معين الا سلام حایری ) تاسیس و شماره اول آن در چهار صفحه بقطع بزرك . با چاپ سربی در مطبعه ( نهضت شرق ) طبع و در تاریخ دوشنبه ٧ شوال المکرم ١٣۴٢ قمری منتشر شده است محل اداره کوچه جارچی باشی نمره ۱۸ قيمت اشتراك ساليانه ۸ تومان ، ششماهه ۴ تومان و نیم، خارجه ده تومان ۰ تک شماره ۶ شاهی - اعلانات صفحه يك و دو سطری دو قران و ۳۰ شاهی، صفحه ۳ سطری ۳۰ شاهی؛ صفحه ۴ سطرى يك قران . اسم روز نامه ( جنات عدن ) بخط نسخ درشت چاپ شده و بالای آن طرز انتشار روزنامه (يوميه) قید گردیده است . مقاله افتتاحی روزنامه تحت عنوان (جنات عدن) بدين قسم شروع میگردد « خداوند تبارك و تعالی در قرآن مجید جنات عدن را قرارگاه متقین قرار داده و بلسان پیغمبر ختمی مرتبت صلى الله عليه و آله همان پیغمبری که حضرت باری هر اسمه در باره او ما ينطق عن الهوى ان هوالاوحي يوحى فرموده بمتقین ( پرهیزگاران ) جنات عدن را وعده داده است....» در شماره اول پس از مقاله افتتاحی مذکور ، شکایتی که قضات از معاضد السلطنه وزیر عدلیه وقت نموده چاپ شده (این شکایت راجع باحضار رئيس عدلیه خوزستانست که بدون جهت صورتگرفته) پس از آن چند تلگراف و يك پرسش از معاون وزارت عدلیه میباشد . در شماره نمونه جنات عدن هیچگونه اخبار داخله و خارجه دیده نمیشود . هر صفحه روزنامه مشتمل بر ۵ ستون است .

(۴۴٧) جنت

روزنامه جنت در طهران بمدیری و نویسندگی آقای (حسین کرائی) تاسیس و شماره اول آن در اواخر برج جدی ۱۲۹۹ شمسی مطابق سال ۱۳۳۹ قمری منتشر شده است ( سال تاسیس ۱۳۳۹ همه جا در زیر اسم روزنامه چاپ شده است .» روزنامه جنت هفته یکمرتبه طبع و توزیع شده و شماره های ۶،۵،۴،٣ سال اول آن در برج دلو ۱۲۹۹ شمسی انتشار یافته است شماره ۲۹ سال دوم آن در چهار صفحه بقطع متوسط، با چاپ سربی؛ در مطبعه مرکزی طهران طبع و در تاریخ ۵ شنبه ١۵ سنبله ۱۳۰۱ مطابق ۱۴ محرم ١٣٤١ قمری منتشر گردیده . در این شماره ، در صفحه اول ) مکتوب از کرمان ( مبنی بر تقدیر از خدمات مجلل السلطنه ، کار گذار کرمان و تصویر نامبرده طبع گردیده؛ پس از آن مقاله اساسی روزنامه تحت عنوان ( مقصر کیست ) و بعد اخبار داخله تحت عنوان ( تازگیها) و در صفحه چهارم ( اخبار ولايات ) درج است . علاوه بر این مطالب چند اخطار و اعلان نیز چاپ شده است . در اغلب شمارههای روزنامه، در صفحه اول، عکس یکی از بزرگان بعنوان قدردانی؛ چاپ شده؛ در شماره ٤١ سال دوم تصویر امیر امان الله خان پادشاه افغان و در شماره ٤٤ تصویر دکتر فخر الاطباء طبع گردیده است.

محل اداره روزنامه : خیابان ناصر به . وجه اشتراك : طهران سالیانه ۵۰ قران ولايات سالیانه ٦٠ قران ، تك نمره . شاهی . مندرجات روزنامه جنت بطور کلی تعریف و یا بد گوئی از اشخاص و اخبار داخله است و کمتر اخبار خارجه و مقالات عمده اساسی در آن دیده میشود . جنت پس از دو سه سال انتشار برای مدتی تعطیل و مجددا در اردیبهشت سال ١٣٠٦ شمسی که مطابق با سال هفتم تاسیس روزنامه بوده با بداير . انتشار گذاشته است . این مرتبه نیز جنت هفتگی بوده و شماره اول آن یعنی در حقیقت شماره اول سال هفتم آن در چهار صفحه بقطع بزرك ، با چاپ سربی ؛ در مطبعه نشون طبع و و در تاریخ یکشنبه دوم اردیبهشت ۱۳۰۶ شمسی مطابق ۲۱ شوال و ۲۴ آوریل منتشر شده است . وجه اشتراك اين مرتبه یکساله ٦٠ قران ؛ ٦ ماهه ۳۰ قران خارجه ۸۰ قران تك شماره ۴ شاهی معین گردیده است.

مقاله افتتاحی این بار تحت عنوان (مرام ما) نوشته شده و بدین قرار است « کارکنان روزنامه جنت بعد از مدتها کناره گیری مجددا بخیال تجديد طبع جنت بر آمده این است با تفضلات الهی نیت خودشان را انجام میدهند چون این تله محسوس شده است که قارئین محترم جراید تا اندازه اظهار خستگی از مطالب مکرره دارند لذا برای جبران این قضیه جریده جنت با کاریکاتور انتشار مییابد. از آقایان اساتید علم و ادب تمنا میشود که نقایصی مندرجات جنت را اصلاح فرموده و بارسال مقالات عام المنفعه ما را ممنون فرمایند.»

همانطور که در مقاله مذکور یاد آور شده در این دوره صفحه چهارم روزنامه جنت مخصوص درج کاریکاتور است . بطور کلی مندرجات روزنامه پس از درج مقاله اساسی ، مقالات مختلف ؛ از قبیل مقاله ( مخبر غیبی ) و غیره چاپ شده و مانند سابق اخبار داخله در آن زیاد است . از روزنامه جنت فعلا تا شماره ۷ سال نهم مورخ چهار شنبه ۲۷ تیرماه ۱۳۰۷ شمسی مطابق ۳۰ محرم ١٣٤٦ قمری در دست است .

حسین کسرائی - آقای حسین کسرائی علاوه بر روز نامه جنت در سال ۱۳۰۰ شمسى بكمك (ش - افشار) روزنامه زنبور را تاسیس و منتشر نموده و بهمین مناسبت در حرف ز کتاب مجددا در باره ایشان گفتگو خواهیم کرد . فعلا در شرح حال ايشان آنچه را در تقویم ۱۳۰۷ پارس نوشته بعينه نقل مینمائیم: « آقای میرزا حسین خان کسرائی مدیر روزنامه جنت در سنه ۱۲۷۱ شمسی در ناحیه ۸ طهران متولد و پس از تحصیلات مقدماتی جدیده و قدیمه که در آن مصر معمول بوده وارد بازار کسب و تجارت گردیده در ضمن برای نهایت علاقه که بخدمت گزاری نسبت بحکومت وقت داشته وار د حزب دموکرات شده و نیز برای پیشرفت امور اقتصادی که پس از سالها فکر آن در جامعه ایجاد شد روزنامه جنت را با ادامه رشته کسب و تجارت برای امرار معاش خود تاسیس و تا کنون موفق بانجام خدمت منظوره گردیده است .»

(۴۴۸) جنوب

روزنامه هفتگی جنوب بمدیری (تنگستانی) و نویسندکی (سید یعقوب شیرازی) در طهران تاسیس و شماره اول آن در شوال ۱۳۲۸ قمری منتشر شده است . این روز نامه ارگان (حزب ترقیخواهان) و اعضای عمده آن نمایندگان دوره دوم مجلس شورای ملی و منظور شان ترقی و پیشرفت اوضاع ،فارس بوده است . شماره سوم این روز نامه در تاریخ پنجم محرم ۱۳۲۹ قمری انتشار یافته ؛ هر نمره آن در هشت صفحه بقطع ۸,۵ در ١۴,۵ سانتیمتر و وجه اشتراک آن بدین قرار است: سالیانه در طهران ۱۸ قران سایر بلاد ۲۰ قران ؛ ممالك خارج ۲۲ قران.

روزنامه جنوب پس از یکسال که از نشر آن گذشته دو چار توقیف گردیده است روزنامه انجمن اصفهان در شماره ۸ سال پنجم خود مورخ . شنبه ۳ شهر ذیقعده ۱۳۲۹ قمری شرحی بدین قسم درباره درخواست رفع توقیف روزنامه نوشته است : « جریده فریده جنوب که مدتی است در دارالخلافه طبع و ارگان فرقه ترقیخواهان ایران است و بیغرضانه پیشنهادها و صلاح اندیشیها و خدمات خود را بتمام عالم آشکار و هویدا ساخته است چندیست بدبختانه توقیف شده و از علت این فقره مستحضر نیستیم ۱۰ مید واریم حضرت ریاست وزراء آقای صمصام السلطنه که مجسمه خیر خواهی و بی غرضی است درخواست مینمائیم که این قلم آزادی را آزاد فرموده و تنقیدات و برا بنظر خیر خواهی نگریسته و خورده نگیرند . نگارنده تاکنون نمونه که روزنامه جنوب پس از توقیف باز مجددا منتشر شده باشد بدست نیاورده ام قدر مسلم این است که روزنامه جنوب در سال ۱۳۰۲ شمسی بشرحيكه ذیلا خواهیم نگاشت دو مرتبه انتشار یافته است .

(۴۴۹) جنوب

روزنامه جنوب بصاحب امتیازی و مدير مسؤلی ( عبدالله عتيق الحسيني ) تأسيس و شماره اول آن در چهار صفحه بقطع متوسط ، با چاپ سربی ، در مطبعه ( برادران باقر زاده ) طبع و در تاریخ سه شنبه ٨ جمادى الاول ١٣۴٢ قمری مطابق ٢۴ جدی ۱۳۰۲ شمسی منتشر شده است .

با اینکه در زیر اسم روزنامه ( شوال ۱۳۲۸ ) که سال تاسیس روزنامه جنوب است قید گردیده ولی روزنامه جنوب در این نوبت هیچگونه ارتباطی با دوره اول نداشته و حتى ظاهرا محل طبع آن نیز شهر قم بوده است . در سایر خصوصیات نیز باروز نامه جنوب سابق تفاوت کلی دارد . در بالای اسم روزنامه جمله ( افوض امرى الى الله ان الله بصير بالعباد ) چاپ شده . محل اداره : بازار آهنگرها کوچه محمد صر خانه نمره ۲ . آبونه سالیانه : داخله ۵٠ قران ، خارجه ۶٠ قران ، شش ماهه ۳۰ قران ٣۵ قران ماهیانه : ۵ قران ، ۶ قران . تك شماره ۶ شاهی ۰ روزنامه جنوب بعنوان يك (روزنامه دینی) معرفی شده و مقاله افتتاحی آن که تمام چهار صفحه شماره اول را فرا گرفته عبارت از تحريك مردم و بخصوص اهالی جنوب بر علیه سیاست انگلستان و اجتناب از آنان میباشد . مقاله افتتاحی جنوب باین جملات شروع میگردد : بسم الله الرحمن الرحيم : يا قومی اجيبوا داعی الله . حمد و سپاس خداوند برا جل ذکره که برای ارتقاء بندگان خود ارسال رسل و انزال کتب فرموده...»

(۴۵۰) جوانان ایران

مجله جوانان ایران در طهران بصاحب امتیازی (محمد حسین میرزای فرهی) تاسیس و در سال ۱۳۰۵ شمسی منتشر شده است ، شورایعالی فرهنگ در ۲۹ فروردین ۱۳۰۵ شمسی امتیاز مجله جوانان ایران را بنام محمد حسین میرزای فرهی تصویب نموده ولی مجله مذکور از نشريات كالج البرز طهران بوده و بدو زبان فارسی و انگلیسی شده است. معمولا مجله درده صفحه بقطع متوسط و با چاپ سربی مطبعه فاروس طبع شده و چهار صفحه آن بزبان فارسی و ۶ صفحه دیگر بزبان انگلیسی است . مطالب فارسی و انگلیسی هر دو یکی است و نوها بقلم محصلین کالج و مربوط بوقایع و اتفاقات این مدرسه نزوك شبانه روزی است..

طرز انتشار مجله غیر مرتب بوده و هر چندی یکبار منتشر میشده چنانچه در عنوان آن از طرز انتشار چیزی نوشته نشده است . شماره ۱۰ و ۱۱ سال یازدهم مجله درده صفحه بدو زبان فارسی و انگلیسی در تاریخ پنجشنبه ٢۴ اردیبهشت ١٣١۶ شمسی مطابق ١۴ مه ۱۹۳۶ میلادی انتشار یافته . در این شماره صاحب امتیاز ( فرهى ) ومدير قسمت فارسی (گودرزی) معرفی شده ، مندرجات این شماره عبارت است از ( روز والدین روزیست که اولیاء محصلین در سال بمدرسه می‌آیند - تاریخ کالج و عکسهای مربوط بانجمن روابط بین الملل و شاگردان شبانه روزی و انجمن ادبی فردوسی ) قسمت انگلیسی آن نیز همین مطالب است بضمیمه عکسی از والا حضرت ولا يتعهد و آقای حکمت وزیر معارف وقت و مستر جوردن آمریکائی . محل اداره : کالج البرز . نمره تلفن ١٣١٤ وجه اشتراک برای یکساله مد که در داخله ٦ ريال و خارجه ۱۰ ریال ۰ هر صفحه روز نامه مشتمل بر سه ستون است.

کالج طهران - همانقسم که استیورت موریل در اصفهان و کرمان مدارس شبانه روزی تاسیس نموده ، مبلغین امریکائی نیز در طهران کالج وسیع و بزرگی تاسیس نموده اند که تا کنون دایر و از مدارس مهم طهرانت . تا این تاریخ عده زیادی از این آموزشگاه فارغ التحصیل شده و هر کدام چه در داخل و چه در خارج ایران مشاغل مهمی را عهده دارند . عمارت کالج در خیابان شاهرضای طهران و دارای زمین های ورزشی و قسمتهای مختلف شبانه روزی و لابراتوارهای متعدد است . از کار های مفيد كالج یکی همین انتشار مجله جوانان ایران است . این مجله پس از شهریور ۱۳۲۰ دیگر منتشر نگردیده است .

(۴۵۱) جودت

در تاریخ سوم خرداد ١٣٠۶ شمسی شورایعالی فرهنگ امتیاز روزنامه جودت را در اردبیل بنام آقای (حسن آقا فرزند حاج محمد حسین تاجر اردبیلی) تصویب نموده و شماره اول این روزنامه در مرداد ١٣٠٦ شمسی منتشر شده است . روزنامه جودت تا سال ۱۳۱۷ شمسی هفته دو هفته دو بار ، هر نوبت در ٤٥٠ نسخه منتشر گردیده و قیمت هر شماره آن ۳۰ دینار است . در سالنامه ۱۳۰۹ پارس در باره آقای حسن جودت مدیر این روز نامه مینویسد : « ایشان قبلا برای حاضر کردن تمایل عوام بوسایل جدید زندگانی و تاسیس قرائتخانه و کلوپ نمایش و خرید و وارد کردن مطبعه سربی خدمات قابل تقدیری نموده اند»

(۴۵۲) جوقايي اربر

روزنامه جوقایی اریر (جلفای با هوش) بزبان ارمنی در جلفای اصفهان بمدیری ( بکر ادوار ) تاسیس و منتشر شده . این شخص اهل تزارستان و نماینده ارامنه بوده است. شرح مذکور را راجع باین روزنامه برون در کتاب مطبوعات و شعر فارسی (ص ۷۲) نوشته و اضافه میکنند که من نمونه این روز نامه را در دست ندارم باحتمال قوی تاسیس این روزنامه باید قبل از مشروطیت باشد.

(۴۵۳) جهاد اکبر

روزنامه جهاد اکبر در اصفهان بمدیری ( میرزا علی آقا خراسانی ) و از شماره ٢٦ سال اول بمدیری نامبرده و نویسندگی ( میرزا محمد علی علم ) تاسیس و در سال ١٣٢٥ قمری منتشر شده است . روزنامه جهاد اکبر معمولا در هشت صفحه بقطع روز مه های تربیت و الجناب و غیره ، با چاپ سنگی (دار الطباعه عباس خان ) و خط نستعليق روی کاغذ مرغوب چاپ شده و شماره اول آن در ششم محرم ۱۳۲۵ قمری انتشار یافته است . شماره سوم سال اول با خصوصیات مذکور در تاریخ پنجشنبه ۲۲ محرم منتشر گردیده . این روزنامه هفتگی بوده و سال تاسیس آن بخط نستعلیق درشت در ز اسم روزنامه در عنوان آن چاپ شده . محل طبع و انتشار آن اصفهان معین گردیده آبونه روزنامه بدین قرار است: سالیانه اصفهان ۲۵ قران ششماهه ۱۵ قران ، ما ولايات داخله باضافه قیمت پست وجه آبونه از هر جا بعد از گسیل سه نمره گرفته میشود. اعلانات نافعه بحال دولت و ملت مجا ما درج میشود .

در هر شماره در زیر عنوان در ضمن دو سطر روزنامه بدین قسم معرفی شده « جریده ایست مطلق و آزاد محرك سلسله حسیت و اتحاد مرتب اخلاق و محذر از تفاق در مواقع لازمه بیانات نافعه علمیه و مقالات ادبیه و سیاسیه نیز مندرج خواهد شد» هر صفحه روزنامه مشتمل بر دو ستون و فهرست مندرجات هر شماره در ابتدای ستون اول صفحه اول درج است . مندرجات جهاد اکبر مانند سایر جراید آغاز مشر و طیت مقاله اساسی عبارت است از اخبار شهری و حوادث و اتفاقات اطراف شهر و وقایع کلی مملکت و مقالات مشتمل بر نظلم و دادخواهی از حکام مستبد و طرفداران استبداد . برای اطلاع بیشتری از مندرجات روزنامه فهرست بعضی از شماره های آنرا نقل مینمائیم : « شماره سوم . خیال مجسم يا واقع مسلم . بقيه الفضل للمتقدم . تمنا کثرت تلفون در آمریکا. بقیه مقایسه حال با قرون سابق . بانك ملي . بقيه روايت امین و مامون . بشارت ٢٠ شماره ۴: « تاسف و شکایت. منظره هولناك . اطلاع . بقیه روایت امین و مامون » شماره ۹ : « قابل توجه معلمین مدارس . بقیه تبول مکتوب از اسلامبول بطهران و از طهران باداره. اخبار از بوشهر . بقیه روایت امین و مامون ، شماره ۲۷ : « رفع تردید . فتوت بین جوانمردی نگر غیرت تماشا کن انجمن مقدس . اخبار راجع باغتشاش طرق و شوارع . مکتوب یکی از علمای جلیل قزوین . جهاز اكبر . ايضا انجمن مقدس.» جهاد اکبر یکی از جراید خوب و ههم آغاز مشروطیت بوده و در طول مدت انتشار از حيث طبع و كاغذ و قطع شماره اول با آخر تفاوتی ندارد . این روزنامه یکی از جراید سرسخت علیه محمد علیشاه و دربار بوده و از این جهت پس از فرار محمد علیشاه شادیها نموده و مقالات مفصلی در این زمینه نوشته است . منجمله در شماره ۲۲ سال دوم مورخ شنبه ۶ رجب المرجب ١٣٢٧ قمری که آخرین شماره این روزنامه است که نگارنده در دست دارد تحت عنوان تشکر و امتنان ( اینطور مینویسد: « از دست و زبان که بر آید کز عهده شکرش بدر آید پوشیده نیست که در این موقع باريك تمام سياسيون عالم متوجه بطرف ایران بودند که پس از این زحمات و جانفشانیهای ملت در راه آزادی و حریت آ یا نتیجه خواهند گرفت با آنکه بدست خود وطن عزیزشان را بمخاطره عظیم خواهند انداخت...» پس از مقاله مذکور چند نفر را برای نمایندگی مجلس معرفی مینماید.

میرزا علی آقا خراسانی معروف بجهاد اکبر- میرزا علی آقا خراسانی که بعلت انتشار روزنامه معروف بجهاد اکبر بود از خاندان فضل و دانش و اعمام او همه از فضلا و دانشمندان اصفهان بشمارند. مخصوصا حضرت آقای حاج آقا رضا خراسانی عموزاده آنمرحوم از علمای معروف اصفهان و مدرس مدرسه سلطانی میباشد جهاد اکبر مدتها در وزارت دادگستری مدعی العمومی عدلیه اصفهان و زمانی هم رئیس دادگستری یزد بوده نامبرده در دو سه سال آخری عمر خود با دوشیزه ازدواج کرد ولی از وی فرزندی باقی نماند تا آنکه در تاریخ شنبه ٢٤ فروردین ١٣٢٥ قمری ، پس از يك کسالت چند روزه، در اصفهان وفات نمود و جنازه او را با تجلیل و و احترام لازم بتخته فولاد حمل و در تکیه مرحوم کازرونی بخاک سپردند .

چند تن از شعرا در رثاء مرحوم جهاد اکبر اشعاری سروده و منجمله قطعه ایست مشتمل بر ماده تاریخ فوت آنمرحوم که آقای عبدالحسین آیتی مدیر مجله ادبی نمکدان سروده و آن اینست :

کس در جهان نیامده کز این جهان نرفت
 
کس خانمان نساخت از آن خانمان نرفت
 
جز مرد نیکنام که چون رفت از کنار
 
نامش ز خاطر و اثرش از میان نرفت
 
يك تن جهاد اکبر از آن راد مردمان
 
رفت از جهان و هیچش نام و نشان نرفت
 
تنها جهاد اکبر از این جا سفر نکرد
 
کی بود آن که همره این کارو ان نرفت
 
سال وفات خواستمش پیر عقل گفت
١٣۶۴
جز با جهاد اکبر کس برجنان نرفت

و اما میرزا محمد علی علم که مدتی نویسندگی روز نامه را عهده دار بوده فرزند مرحوم آخوند ملا علی اکبر فشارکی و برادر حاج امین الشریعه اشراقی است وی نیز چند سالست فوت نموده، مرد فاضل و دانشمندی بود .

(۴۵۲) جهان آراء

روزنامه جهان آراء در طهران؛ با چاپ سنگی بمدیری آقایان ( میرزا عباس خان و میرزا سلیمان خان ) تاسیس و منتشر شده است . این روزنامه هفتگی بوده و شماره اول آن در تاریخ ۲۰ رجب ۱۳۲۵ قمری انتشار یافته است . ( كتاب مطبوعات و شعر فارسی ص ۷۱)

(۴۵۵) جهان دانش

مجله جهان دانش در تهران بمدیری ( آقا محمد مهدی آذر ) تاسیس و در سال ۱۳۰۴ شمسی منتشر شده است. طرز انتشار آن ماهانه بوده و در تاریخ ٢۴ تیر ١٣٠۴ امتیاز آن از تصویب شورایعالی معارف گذشته است.

(۴۵۶) جهان زنان

مجله جهان زنان بتدا در مشهد و بعد در طهران بشرح زير تاسيس ومنتشر شده است .

جهان زنان در مشهد - مجله زنان در مشهد بموسسی و نگارندگی (فرخ دين بارسا) وتحت مسؤلیت ( واژه ناخوانا . پ یعنی فادر آفاق پارسا ) تاسیس گردیده و شماره اول آن در ٢۴ دفعه بقطع كوچك در مطبعه سربی ( مشهد مقدس - مطبعه طوس ) طبع و در تاریخ ۱۵ دلو ۱۲۹۹ شمسی مطابق ٢۵ جمادی الاولی ۱۳۳۹ قمری و ۴ فوریه ۱۹۲۱ میلادی منتشر شده است . محل اداره : مشهد . بازارچه سراب. عنوان تلگرافی ( مشهد - جهان زنان ) قیمت اشتراك داخله سالیانه ۳۰ قران ، شش ماهه ۱۸ قرآن، خارجه سالیانه ۴٠ قران ؛ قيمت تك نمره دو قران. اعلانات سطری دو قران . مجله جهان زنان در هر ماه شمسی دو نمره منتشر میشده و چنانچه روی جلد هر شماره معرفی شده مندرجات آن بیشتر امور مربوط زنان و تربیت آنان بوده است فقط راجع بامور زندگانی و لزوم تعلیم زنان نگارش مییابد » فهرست مندرجات هر شماره در ابتدای صفحه اول چاپ شده و فهرست شماره اول بدین قرار است :

عمل و امل زنان جهان . لزوم تعلیم زنان . بچه پروردن . زنان نامی پخت ویز ، مفاخر زنان . اشعار . مطایبه . سپاسگزاری ، اطلاع . او لين خدمت .» شماره دوم مجله در ۱۵ حوت ۱۲۹۹ شمسی منتشر شده ، فهرست مندرجات آن بدین قرار است : « والا مقامی زن . زنان جهان . ازوم تعلیم زنان . زنان نامی بچه پروردن . اشعار ، مفاخر زنان • شیرینی پزی . گوناگون . »

درباره پیدایش مجله وسبك و روش آن ؛ مدیر مجله در طلیعه مجله که نگارنده فعلا بآن دسترسی ندارم شرح مفصلی نگاشته و این موضوع را اجمالا در مقاله افتتاحی شماره أول تحت عنوان ( عمل و امل ) نیز آورده که قسمتی از آنرا ذیلا نقل مینمائیم بیاری خداو به پشتیبانی ختم رسل ( ص ) افکار بی آلایش و منویات بی غل و غش خود را که پرورش یافته در مملکت اسلامی و آبیاری شده از شرایع و قوانین حضرت خاتم النبین است در عناصر چهارگانه حواس خمسه خود بجریان طبیعی انداخته ؛ ها قبت از دماغ بقلب و از قلب بحس لامه و باصره منتقل و بالاخره با یگوسیله خارجی همان منویات و افکار را بر روی کاغذ آورده مجددا آنها را عکس عمل داده با وا سهله قوه باصره بقلب و دماغ قارئین خود منعکس و انتقال میدهیم.... چون در طلیعه خود آنچه باید از سیاق نگارش و طرز اداری جهان زنان اشاره کرده ایم در این جا تکرار را لازم ندیده و تذکار میکنیم که عمل واصل ما تنها از روی شرایع نبوی و دین حقه اسلام است و آنچه میخواهیم از همان اوامر حضرت حق طلب میکنیم اکنون شروع باز خدا را بیاری طلبیده و بخودش پناه میبریم که ما را از قرب بمسائلی غیر از آنچه او گفته باز و از شر حسود و عنود مصون و محفوظمان دارد .» در شماره اول پس از مقاله مذكور ، مقاله دیگری تحت عنوان ( زنان جهان ) نوشته شده . این مقاله راجع بزان قبل از اسلام و صدر اسلام و قرون دوم تا چهارم هجری و تا قرون اخیر اسلامی است . شعار مجله که روی جلد چاپ شده عبارت از دستی است که با دو انگشت خود صفحه ایرا گرفته و روی صفحه در شماره اول اسم مجله ( جهان زنان ) و از شمار دوم کلمه ( مشهد ) نیز اضافه شده است .

پس از انتشار شماره چهارم مورخ ۱۷ شعبان ۱۳۳۹ قمری ، چون مدیر مجله ( فرخ دین پارسا ) بطهران منتقل شده اداره مجله نیز بطهران انتقال یافته و بنا بر این رو بهمرفته چهار شماره از مجله جهان زنان در مشهد منتشر شده و از شماره پنجم بشرحيكه بعدا خواهیم نوشت در طهران انتشار یافته است. در باره این انتقال در شماره چهارم تحت عنوان ( خدا نگهدار ) شرحی بقلم و امضای ( فخر افاق . پارسا ) مديره مجله و همسر آقای فرخ دین پارسا آورده شده که آنرا عینا نقل مینمائیم : ( چون همسر محترم من برای درك فيض رئيس حقيقی خود حضرت آقای رئيس الوزراء مازم طهران است و منهم باید با او بروم لذا این شماره بعنوان خدا حافظی زودتر از موقع خود منتشر شده و امیدوارم جبران کسوریکه مجله از حیث نفاست طبع ومطالب مفيده در مشهد داشت در طهران جبران شود . » در همین شماره روی طرف دیگر جلد به عنوان (اخطار لازم) اینطور نوشته است: « مجله نوزاد جهان زنان بیاری خدا امید وار است که خدمات خود را در طهران ادامه دهد و نمرات منتشره را مرتبا از طهران برای مشترکین محترم خواهد فرستاد.»

فرخ دین پارسا - نامبرده از خدمتگزاران قدیمی مطبوعات فارسی و قسمت عمده عمر خود را در ولایات و در پایتخت بخدمات دوانی گذرانیده است . بر حسب در خواست نگارنده شرح احوال خود را مفصلا مرقوم داشته که در حرف عين كتاب كلمه ( عصر حديد ) بنقل آن میپردازیم، آنچه را راجع بدوران خدمت ایشان در مشهد و تاسیس مجله جهان زنان میباشد فعلا در اینجا نقل مینمائیم : « در سال ۱۲۹۲ شمسی از حال تجرد خارج و با خانم فعلی خود ( فخر آفاق پارسا ) که آموزگار بود ازدواج کرد. در این اوان آقای ملک الشعرای بهار مدیر روزنامه ( نوبهار ) با سمت نمایندگی در جز بطهران وارد و برای اداره کردن نوبهار که در طهران منتشر گرديد بكمك ایشان شتافته و امور داخلی روزنامه را اداره مینمود ولی پس از چندی نمیداند براثر کثرت کار یا ضعف مزاج مبتلا بنور استنی و مالیخولیا گردید - پس از در سال که این مرض ( بیم از ابتلای بکلرا ) مرا رنجور ساخت مسافرتی با سمت معاونت شهربانی باراك کرد ولی بمناسبت سقوط از محل مرتفعی موفق باشغال پست نشده و مرض مالیخولیا در بستر بیماری رفع شد - بس از دو ماهی از بستر بیماری برخاست به تهران آمد و در این موقع دارای دو طفل شده بودم که چون در آمد از محل تاسیس روز نامه اخلاق با ادارات جراید تکافوی اعاشه ما را نمینمود با سمت تحویلداری اداره تذکره خراسان بمشهد مسافرت کرد ( سال ۱۲۹۵ شمسی ) قبول این خدمت که بواسطه تامین معاش بود شوق مرا نسبت بخدمت مطبوعات تقليل نداد بلکه تکثیر نمود در مشهد مقالاتی در روزنامه ) چمن ) مینوشته و علاوه خبر نگاری رسمی روزنامه رعد را در آنجا عهد . دار و بتاسیس مجله جهان زنان مدیریت خانم خود پرداخت . در اوایل سال ۱۲۹۹ با سمت معاونت میهماندار سفیر افغانستان به تهران آمد و پس از دو ماهی بمشهد معاودت و در اوایل سال ۳۰۰ بدستور جناب آقای آقا سید ضیاء الدين رئيس الوزرا با سمت مدیریت مطبوعات وزارت داخله مشهد را ترك و دوباره بتهران آمد ولی این ماموریت ماهی بیش طول نکشید که بواسطه برهم خوردن سازمان وزارت داخله و استعفای جناب آقای آقا سید ضیاء الدین شخصا تکلیف ماند . »

این بود قسمتی از نامه آقای فرخ دین پارسا راجع باقامت ایشان با خانمشان در مشهد . همانطور که خوانندگان در این نامه و در اخطاریکه روی جلد شماره چهارم مجله ملاحظه فرمودند از این پس محل اقامت آقای فرخ دین پارسا در طهران بوده و مجله نیز در طهران منتشر شده است بنابراین بشرح مجله منتشره در طهران میپردازیم

جهان زنان در طهران - قريب بشش ماه انتشار محله از موعد مقرر بتاخیر می افتد چه جهان زنان قرار بوده است که در برج سنبله در برج سنبله ۱۳۰۰ شمسی منتشر گردد ولی پیش آمد توقیف بی جهت و بدون فهم علت آن و از طرفی مسافرت موسس ( آقای فرخ دین پارسا ) بسمنان که بمنظور تحقیق در معادن سمنان بوده بالاخره انتشار مجله را تا برج میزان سال مذكور بتاخیر انداخته است . از این رو شماره پنجم سال اول جهان زنان در طهران در برج میزان ۱۳۰۰ شمسی مطابق محرم ١٣۴٠ قمری در ۲۲ صفحه بقطع كوچك خشتی و با چاپ سربی ( مطبعه برادران باقر زاده ) طبع و توزیع گردیده است . در این شماره موسس فرخ دین پارسا و تحت مسئولیت ( فخر آفاق پارسا ) معرفی شده و وجه اشتراك و سایر خصوصیات مانند سابق است . محل اداره : طهران . خیابان ناصریه . عنوان تلگرافی : جهان زنان . خلاصه مقاله افتتاحی این شماره که تحت عنوان ( بعد از فترت ) نوشته شده این است که قریب شش ماه برای انتشار مجله فترتی پیش آمد و این فترت اول اختیاری بود و بعد اجباری شد . اکنون به پشتیبانی دستورات و احکام الهی دو مرتبه انتشار آن شروع شد . جهان زنان در تعهدات و مطالب خویش بهیچ وجه تغییری نداده و همان مرامی را که در طلیعه خود گوشزد نموده است تعقیب خواهد کرد .

انتشار جهان زنان در طهران غوغایی برپا کرد و مندرجات آنرا جمعی مخالف دین دانسته و خواهان مجازات موسس و ناشر مجله گردیدند و بالاخره منتهى بتبعيد آقای فرخ دین پارسا و همسرشان باراك گردید. تفصیل این واقعه را از نامه آقای فرخ دین پارسا ذیلا برای خوانندگان نقل مینمائیم: « در مراجعت بنا باصرا و خانم خود که وعده داده بود مجله جهان زنان را در تهران منتشر نماید بتجديد انتشار مجله در تهران شروع و اولین شماره منتشره در تهران مصادف شد با سیاست مخالف نسبت بکابینه جناب آقای قوام السلطنه و این مجله که مندرجاتی جز از و م تربیت و تعلیم زنان نداشت پیراهن عثمان شده و با تحريك بازاریها بر کابینه تاختند بالاخره و لیس الوزراء وسايل استرضای مخالفین را فراهم و برای اسکات تحريك شدگان بازاری مال الصلح تبعید من و خانمم از تهران تعیین و عملی گردید. من و خانم باراك تبعيد شدیم و وقتی بقم وارد شدیم احساس کردیم که عزیمت ما بعراق با اراك خطر ناكست زیرا گفتگوهای تهران در مجالس و منابر دال بر تكفير خانم من در قم هم منعکس و شخصا در معرکه ای که در قبرستان قم گرفته بودند شنیدم که مدیره جهان زنان را در ردیف دشمنان خانواده رسول سب مینمایند و چون در اراک هم چند نفری را به اسم بهائی و سوزاندن قرآن مقتول ساخته بودند از رفتن باراك منصرف و در... قم که دور از جنجال بود اقامت گزیدیم و پس از چندی با سمت مفتش راه شوسه تهران - اراك دوباره وارد خدمت دولت گردیدم.»

مدیره جهان زنان، پس از پاس از آزادی خود و مجله جهان زنان ا علانی بدین قسم از قم به ( مشترکین جهان زنان ) نموده؛ ابن اعلان در روزنامه برات مورخ ۲۲ قوس ۱۳۰۱ درج است ؛ « مشتركين محترم عاقبت بما که آزادی تعلیم داده شد . متاسفانه آزادی تحریر و بحث و انتقاد از مردان هم سلب گردید با این حال در انتظار بروز خوش نشستن از کم خردی است و شاید من بالاخره در انتظار از جهان گذرم، در حالتی که دین نقدی مشترکین جهان زنان را بگردن داشته باشم ، این است که پس از نومیدی از آزادی تحریر برای ایفای عهد نسبت بمشتركين حاضر و با تحمل بیش از پانصد تومان خسارت مجله بتنهائی میخواهیم دین خود را ادا نما چون اوراق و دفاتر جهان زنان مجالتا در دسترس من نیست و مشترکین طلبکار خود را نمیشناسم و بر فرض شناسایی ارسال مبالغ جزئی که از هشت تا شانزده قرآن می شود باشکال مصادف خواهد شد لهذا از مشترکین وفاداری که از اداره من طلبکار هستند تمنا دارم تا آخر حمل هذه السنه قبوض اشتراك خود را بآدرس کمینه در قم ارسال و تمایل خودشان را بقرائت هر يك از مجلات زنانه زبان زنان با عالم نسوان منطبعه طهران دارند مرقوم فرمایند تا یکی از مجلات مذکوره بنام آنها خواسته شود باین و سیله من ادای دین کرده مشترکین هم باستیفای حقوق خویش موفق و هم بقرائت مجله زنانه نایل گردیده بالاخره وداع عزلت گزینی را با آن وفاداران کرده در حال پاس از خدمت مستقيم بانتظار يك انقلاب مفيد اساسی که مرا هم شاید در آتش خوب کباب کند مینشینم . مظلومه مهجوره بقم . فخر آفاق پارسا .»

جهان زنان پس از آن دیگر منتشر نشده تا شهریور ۱۳۰۹ شمسی که در صدد انتشار مجدد آن بر آمده اند ولی صورت عمل خود نگرفته است.

شرح راجع بمجله جهان زنان قدری بطول انجامید ولی چون فخر آفاق پارسا اول زنیست در ایر آن که بنام مطبوعات دو چار تبعید و مجله او توقیف گردیده لذ جای آنرا داشت که بتفصیل از آن گفتگو نمائیم . برای تکمیل این قسمت مختصر شرح احوال این بانوی روشن فکر را نیز بضمیمه تصویر نامبرده درج مینمائیم . شرح زیر از نامه آقای فرخ دین پارسا شوهر بانوی محترم استخراج شده است : «خانم من هم مانند سایر خانمها سرگذشتی ندارند.

تحصیلات ایشان دوره متوسطه و از آغاز زناشوئی روح آزادی طلبی و آزاد منشی داشته حجاب را مانع ترقی اجتماع میشناخته است.

مشار اليها مخصوصا مادر خوبی برای پرورش اطفالش بوده و پنج طفل مرا با آنکه اکثر خانه دوش بوده ایم با آبرومندی بثمر رساند.»

(۴۵۷) جهان نما

روزنامه جهان نما در شیراز صاحب امتیازی و مدیر مسؤلی ( میرزا محمد حسین نوری زاده و بعدا معروف بجهان نما ) تاسیس و در اواخر سال ۱۳۰۳ شمسی منتشر شده است . شورای عالى فرهنك امتياز این روزنامه را در تاریخ ۲۰ دلو ۱۳۰۲ تصویب نموده و جهان نما در انتهای همین سال انتشار یافته ولی بعد از سه ماه تعطیل گردیده است . مدت بیست و دوسال روزنامه زمانی تعطیل و گاهی چند شماره از آن منتشر شده تا اینکه شماره اول سال بیست و دوم آن در تاریخ شنبه هفدهم آذر ١٣٢۴ شمسی در چهار صفحه يقطع بزرك با چاپ سربی در مطبعه ( جهان نما ) طبع و توزیع گردیده . مقاله افتتاحی این شماره تحت عنوان ( بنام خداوند متعال - آغاز سال بیست و دوم ) نوشته شده قسمتی از آن این است : « روزنامه جهان نما با این شماره قدم در مرحله بيست و دو مين سال انتشار خود میگذارد . ما از بیست و دو سال پیش که خدمت خود را باین آب و خاك آغاز کردیم بدون اینکه تغییر مساك و عقیده داده و یا خدای نخواسته صفحات روزنامه را آلت سوء استفاده قرار دهیم همواره با عوامل نکبت و بدبختی در مبارزه بوده ایم . هیچ عامل و هیچ قدرت و هیچ ثروتی تا کنون توانسته است در ماراه یافته و از ادامه روش قطعی منحرفمان سازد النهایه چندی که جریان حکومت را بر خلاف مرام خود و مصالح جامعه دیدیم نتوانستیم این راه را طی کنیم بوسیله طبع و نشر آثار و کتب سودمند اخلاقی و اجتماعی وظیفه خود را انجام و تنها تکیه گاه ما اول خداى بزرك سپس پشتیبانی هم ميهنان عزیز بوده . ما در راه این وظیفه با این که با تضییقات و فشارهای غیر قابل تحمل و ضررهای هنگفتی مواجه بوده ایم مع الوصف چون بسلاح صبر و شکیبائی مجهز بوده و نیز هدفی جز نشر حقایق و دفاع از حق و حقیقت و بالنتيجه خدمت بخلق و تنویر فکار عامه نداشته و نداریم کمترین رخوت و سستی در خود احساس نکرده و از این پس هم تا آخرین قطره خونی که در شرایین ما جریان دارد از مجاهدت خود دست بر دار نخواهیم بود .»

مندرجات جهان نما پس از درج مقاله اساسی عبارت از مقالات مختلف و گاهی حکایات تاریخی و اخبار محلی شیراز و فارس و اخبار عمومی کشور و خبرهای خارجه و اعلانات مختلف میباشد • محل اداره روزنامه در سنوات اخیر شیراز • رو بر وی دارائی . بهای اشتراک : سالیانه ۳۰۰ ریال ، ششماهه ١٦٠ ريال . تك شماره دو ريال . طرز انتشار روزنامه هفتگی است.

(۴۰۸) جهان نما

در سالنامه معارف فارس (سال ١۴ - ۱۳۱۵) مینویسد در سال ۱۳۰۴ شمسی مجله جهان نما بتوسط آقای میرزا عبدالله خان ضرابی در شیراز انتشار یافته است . نگارنده راجع بمجله جهان نما بیش از این اطلاعی ندارد.

(۴۵۹) جهان نو

مجله جهان نو در شهر برلین پایتخت آلمان بر دبیری ( ش . ك . شاهرخ ) بزبان فارسی ماهی یکبار منتشر شده است. این مجله هر نوبت با کاغذی مرغوب و طبعی زیبا در ۲٤ تا ۲۸ صفحه بقطع پستی طبع و شماره دوم وسوم سال دوم آن در خرداد و تیر ۱۳۱۹ شمسی منتشر گردیده بیشتر مندرجات جهان تو جنبه تبلیغاتی دارد و برای آگاهی ایرانیان از ترقیات سریع و محیر العقول ملت آلمان و فتوحاتی که نصیب لشکریان این کشور در جنگ جهانگیر دوم شده است، میباشد . علاوه براین در هر شماره تصاویر متعددی از مناظر مختلف جنگ در آن درج است . تصویر پشت جلد شماره دوم ( سربازان انگلیسی در اسارت آلمانها ) و از شماره سوم ( نیروی آلمان در پاریس ) است . برای هزید اطلاع خوانندگان فهرست مندرجات شماره دوم و سوم را نقل مینمائیم : « جبهه باختر اهمیت خاور نزديك ( بقیه از شماره قبل ) چگونه رزم ناو آلمانی بلوخر در خلیج اسلو غرق گردید . نمو و توسعه هوا پیمائی . ارنست هانیکل ( از بزرگان آلمان ) دانشگاههای آلمان در جنگ . زندگی نبرد نيافت است . ( بقیه شماره قبل ) اشتوکا، در کارخانه نارنجك سازی ، کوشش آلمان برای تهیه مواد چربی در داخله کشور خود . اختراع مهم علمی.»

مندرجات شماره سوم : « فرانسه پیشنهاد صلح کرد . دهکده بلژیکی . سیاست اجتماعی بیز مارك . زندگی نبرد لیاقت است ( بقیه از شماره قبل ) در کودکستان. لودندرف ، ارتش ایتالیا ، چتربازان . چگونه دو کشتی انگلیسی را غرق کردم .» جایگاه و نشانی مجله آلمانی بدین قسم نوشته شده :

Die schniftleitung
 
Diehane .nQw
 
.Berlin charlQttenburg .2
 

بهای اشتراک در سال برای ایران ۴٠ ریال ، برای افغانستان ۲۵ افغانی - بهاي يك شماره در ایران ۳٫۵ ریال، در افغانستان ۲٫۵ افغانی.

سردبیر مجله (ش . ك . شاهرخ) فرزند ارباب کیخسرو که پدرش چند دوره نمایندگی مجلس شورایملی را از طرف زردشتیان داشت نامبرده همان کیست که در طول جنك جهانی دوم قسمت فارسی رادیوی آلمان را عهده دار بود و هر شب بالدن مؤثری فتوحات آلمان را شرح میداده آقای شاهرخ بعد از جنك بايران مراجعت نمود و اکنون رئیس کل تبلیغات است. مجله جهان نو چون جنبه تبلیغاتی داشت متفقین مانع بودند که آزادانه وارد ایران گردد و در ایران منتشر شود واذا انتشار آن خیلی محرمانه و سری انجام می گرفت و همه کس نمیتوانست نسخه های آن را بدست آورد . این مجله پیش از دو سال منتشر نگردیده و با ضعف آلمانها در جنگ تعطیل گردیده است.

حرف چ

(۴۶۰) چابك

روزنامه هفتگی چابک در بمبئی هندوستان در سال ١٢۶٢ قمری مطابق ١٨۴۶ میلادی بزبان فارسی منتشر شده است . ( مطبوعات و شعر فارسی ص ۷۲ )

(۴۶١) چمن

روزنامه چمن بمدیری آقای ( شمس المعالی دادستان ) در مشهد مقدس تاسیس و در سال ۱۲۹۳ شمسی هفته دو مرتبه منتشر شده است . در اسد ۱۲۹۹ شمسی پس از چندی که روزنامه توقیف بوده از توقیف خارج و افق مطبوعات خراسان را روشن نموده است. روزنامه چمن پس از مدتی تحصیل در سال ۱۳۱۰ شمسی تجدید انتشار نموده و بمدیری آقای دادستان قدم بعرصه انتشار گذاشته است من در سالهای اولیه انتشار خود مرتبا منتشر شده چنانچه اداره مجله فلاحت وصول شماره های سال پنجم روزنامه را بدین نحو یاد آور شده است : شماره های ۱۵؛ ۱۶ ، ۱۷ ، ۱۹ ، از سال پنجم روزنامه در برج اسد و شماره های ۲۲ ، ۲۴؛ ۲۳، ۲۵ ، از سال پنجم روزنامه در برج سنبله و شمارههای ۲۷، ۲۸ در برج میزان ، شماره ۳۲ در برج عقرب و شماره های ٣۴، ۳۶ : ۲۷، ۳۸ ، ۳۹، ۴۰ ،۴٢ ، ۴٣ ، در برج جدی و شماره های ۴۴ ۴۵، ۴۶، ۴٧ ، ۴۸؛ ۴۹، ۵٠ ؛ در برج دلو و شماره های ۵١ ، ۵٢ ، ۵٣ در برج حوت ۱۲۹۹ شمسی باداره مجله واصل شده است . شماره ٤ سال هجدهم چمن بصاحب امتیازی (دادستان) در چهار صفحه با چاپ سربر ( مطبعه طوس ) طبع و در تاریخ ۲۰ آبان ۱۳۱۰ شمسی منتشر شده است محل اداره : مشهد، خیابان خروی ، قیمت اشتراك همه جا سالانه ۲۰ قران، ششماهه ده قران ، تک فروشی جهار شاهی ، اعلانات طری دهشاهی مندرجات چمن پس از درج سرمقاله ، عبارت از اخبار بست تحت عنوان ( آثار املاك ) و اشعار جدی و فکاهی و اعلانات ، سرمقاله شماره مذکور بعنوان ( تازه چی داری ؛ قابل عرض هیچ ) نوشته شده و اشعار آن ؛ مخمس اشعار جلال الملك ايرج میباشد که میرزا محمد حسین ادیب آزاد آنها را تخمیس کرده است . قسمت آثار افلاك آن اینطور شروع میگردد «اوضاع آسمان در ماه آبان دلالت دارد بر باریدن باران و رفتن یکی از منجمین هند بر مناره اصفهان عبور لملك الموت از شیروان...» در این شماره داستانی بعنوان ( دسته بنفشه ) در پاورقی صفحه دوم و سوم درج است.

سالنامه چمن - بمناسبت اختتام بیستمین سال روزنامه چمن و آغاز بیست و یکمین سال این روزنامه، سالنامه در ۷۲ صفحه بقطع كوچك بنام ( سالنامه چمن ) بصاحب امتیازی (دادستان) و مدیری و سردبیری (علینقی سامی کرمانی) در مطبعه (‌آزادی خراسان ) طبع و توزیع شده است. متاسفانه این سالنامه تاریخ انتشار ندارد ولی روی جلد آن ( بیستمین سال انتشار روزنامه چین . هزارمین سال تولد حكيم ابوالقاسم فردوسی ) نوشته شده و میرساند سال انتشار با سال ۱۳۱۳ یعنی سال جشن هزاره فردوسی مطابق بوده است. در مقدمه سالنامه مذکور چنین نوشته است: «بیاری خدای متعال اداء تشکرات و سپاس بی قیاس از یزدان مهربان که توانستیم با تقدیم این سالنامه بیستمین سال جریده چمن را انجام و بیست و یکمین سال انتشار آن را آغاز نمینمائیم اگرچه با همه توانایی و گرفتاریهای شخصی از موقعیکه آقای سامی سردبیر این نامه مدیریت آن را عهده دار گردیدند از هیچگونه بذل مساعی در ادامه انتشار و تزیین آن بهترین مطالب پرمغز و جلب توجه قارئین خودداری ننموده و برای اولین مرتبه با شهادت صفحات متنوع و کثرت انتشار این سالنامه که بالغ بر ۹ هزار نسخه طبع و نشر شده است نتیجه و نیات متراقبه مدیر ضمیر منیر خود را چون آفتاب درخشان در نظر عموم افراد ملت ایران روشن و مبرهن نمودند معهذا ناگز بریم تذکر دهیم گذشته از سوابق روشن این نامه که در تحت مدیریت آقای شمس المعالی (دادستان) نوزده سال مراحل سیاسی راطی و در ابتدای سال بیستم بانتشار در حدود ۱۸ شماره از طرف آقای رحمانیان مدیر کتابخانه رحمانیان غالباً مواجه بتاخير در انتشار و اکثر پیش آمدهای اقتصادی و بحران غیر عادی گردید که مشترکین محترم در بعضی نمرات بحقیقت مطالب مطلع گرد یدند. مدیر مزبور سزاوار ندانسته که با زحمات طاقت فرسا در نشر آن قصوری شود لذا با کمال ایستادگی و پافشاری متحمل انتشار گردیده و توانستند مقصود بدون غرض و غير مادی را در مراحل نامه نگاری و خدمت بجامعه بدین وسیله اعلام نمایند.»

خلاصه این تاریخچه آنکه روزنامه چمن مدت نوزده سال بمدیری و صاحب امتیازی آقای شمس المعالی کم و بیش نشر شده و در سال نوزده انتشار آن بعهده آقای رحمانیان مدیر کتابخانه رحمانیان واگذار گردیده و در این سال ۱۸ شماره از آن نشر شده تا در این سال که آغاز بیست و یکمین سال انتشار می باشد مدیری روزنامه بعهده علیقی سامی واگذار گردیده است. در سالنامه چین پس از مقاله افتتاحی ، مقاله دیگری بعنوان ( عالم مطبوعات ) چاپ شده و در آن اسامی تمام جراید و مجلاتی که در آن تاریخ نشر میشده گنجانیده است.

شمس المعالی دادستان - آقای عبد القدیر آزاد مدیر روزنامه آزاد منطبعه خراسان در شماره ۲۱ این روزنامه مورخ ۵ قوس ۱۳۰۳ در ضمن اخبار داخله شرحی يدين قسم راجع بكتك خوردن مدیر روزنامه چمن نوشته اند که برای ضبط در تاریخ جراید نرا بعينه نقل مینمائیم: « عصر پنجشنبه با آقای شمس المعالی مدیر روزنانه چمن در میدان ارك راه میرفتم در این بین آقای دکتر سلطان حسین خان طبيب نظام سررسید از آقای شمس المعالی سوال کرد که شما مرا اديب السلطان فرض کرده اید . آقای مدیر چمن جواب داد البته شما از او برتری ندارید همه تان مثل هم هستید آقای سلطان حسن خان گفت چه... میخورید . آقای شمس المعالی همان جواب را باو پس داد یکمرتبه آقای سلطان حسين خان بنا كرد بكتك زدن آقای شمس المعالی و بیچاره پیر مرد را چند سیلی و لگد زد و من هر قدر خواستم که مانع شوم نتوانستم بالاخره جمعیت زیادی جمع شده آنها را سوا کردند بعد از كتك زدن بیك نفر قزاق امر کرد که او را ببرند بکارد نظامی توقیف کنند چند نفر آقای شمس المعالی را از دست قزاق گرفتند و بعد از آقای شمس المعالی سابقه را پرسیدم گفت آبونه دو سال روزنامه چمن را فراش متجاوز از سه ماه است که همه روزه مطالبه کرده و جواب نداده در دو روز قبل کاغذی نوشتم و مطالبه کردم باو برخورده است . »

منظور از نقل این قسمت این بود که خوانندگان متوجه شوند که مدیران جراید در مملکت ما با چه مصائب و مشکلات و اهانتهائی ر و بر و میشده با وجود این همه را قبول کرده بشغل مقدس نامه نگاری ادامه میداده اند.

(۴۶۳) چنته پا برهنه

روزنامه مصور هفتگی چنته پا برهنه در طهران بمدیری ( میرزا محمود خان افشار ) تاسیس و در سال ۱۳۲۹ قمری منتشر شده است . در شماره های اولیه روزنامه اسم مدیر مسئول و محل و تاریخ انتشار روزنامه درج نگردیده و بعوض ذکر این خصوصیات اینطور نوشته است: اداره مراسلات همانجاه مدیر مسول همان» نگارنده تا کنون شماره اول این روزنامه را بدست نیاورده و چون در مجموعه ای شماره دوم و سوم آن پهلوی شماره اول روزنامه جنگل مولا گذاشته شده احتمال می رود که شماره این روزنامه اول بنام جنگل مولا منتشر شده باشد ، و بنابر این خصوصیاتی که از روزنامه ذیلا ذکر میشود مربوط باز شماره دوم ببعد است :

همانقسم که یاد آور شدیم در شماره دوم و سوم ذکری از مدیر مسئول و تاریخ انتشار روزنامه در بین نیست ولی در شمارههای ٢۵ و ٢۶ سال اول که در دست است در انتهای صفحه چهار نام مدیر مسئول ( محمود با برهنه ) چاپ شده . چنته پا برهنه در چهار صفحه بقطع وزيرى بزرك ، با چاپ سنگی و خط نستعلیق ر یز چاپ شده صفحه چهارم آن مخصوص کاریکاتور است . کاریکاتورهای روز نامه بقلم ( عليرضا ) ترسیم شده و قسمتی از کاریکاتورهای شماره دوم و سوم مذاکره ( گل شعبان ) با ( بابا احمد ) است. مندرجات روزنامه عبارت از مقالات فکاهیست که بصورت قصه و حکایت نوشته شده و نیز اشعاری که بعنوان ( ادبیات بابا احمد ) درج است برای نمونه قسمتی از مقاله افتتاحی شماره دوم و شماره ٢۶ سال اول آنرا نقل مينمائيم : « هر کس بفکر خویشه ، تو هم بفکر خود باش . در چند سال قبل يك درويش پا برهنه نه تراشیده نخراشیده گیسوانش چون خار خارپشت يك چنار بلند در مشت سنك قناعت برشکم کدوی بزرگی اونك بانگشت تسبیح هزار دانه در گردن پوست پلنگی در پشت پیراهن سفید در بر میگفت بآهنك در است هو هر کس بفکر خویشه توهم بفکر خود باشه آمد در دکان من لابدا با هزار ترس و لرز مبادا با چماق دستش نرمم کند فورا يكبول سیاه با و دادم خود بخود گفتم اینهم سرجمع رفته ها...» اما ر مقاله شماره ٢٦ بدين قسم شروع میگردد: « تاریخ خیالی یا تنبلانرا شرح حال . راستی راستی اعیان خیال کرده اند ما با برهنهها از هیچ جای دنیا خبر نداریم، از تاریخ دنیا بی اطلاعیم یا جغرافیای دنیا را بلد نیستیم یا از جفنك گفتن سررشته نداریم یا حالا که گفتند چیزی در روزنامه از قبیل سیاسی ، دیمی با عیب جوئی از ادارات نباید نوشته شود ما دیگر قلم خودمانرا کنار میگذاریم منتهی سیاسی دیمی نمینویسیم تاریخ خیالی که نمرده مایه روزنامه چنته تمام شدنی نیست...» شماره ٢٦ نیز بدون تاریخ است و در صفحه چهارم آن اشعار پست که باین شعر ختم میشود: چنته سخن بیهوده کی گفته است جز که در از نیش قلم سفته است ۲۰ در شماره دوم قیمت اشتراك بدين قرار است : سالیانه بدون فراش سه قرآن؛ سایر ولایات هر چه فرستادند . تك نمره پنجاه دينار.

شماره ۲۵ سال اول همان قطع سابق در چهار صفحه در ( مطبعه عالیجناب مشهدی خداداد ) يطبع رسیده و در تاریخ چهار شنبه ۲۳ رجب ۱۳۲۹ قمری منتشر شده در این شماره نام مدیر مسئول ( محمود افشار ) و محل اداره : طهران . خيابان چراغ برق و قيمت اشتراك ساليانه داخله ۵ قران، خارجه ۸ قران ، تهران سه قران شش ماهه بترتيب ۵٠ شاهی و ۸۰ شاهی و ۳۰ شاهی و تک نمره طهران يك شاهی ، ساير شهرها دو شاهی معین گردیده است . مندرجات شماره ٢٥ مقاله ایست بعنوان ( آدم بی ارز و جماد است ) که صفحات اول و دوم و سوم روزنامه را فرا گرفته و نیمی از صفحه چهار تصویر ( جعفر قلی اصانلو ) است که برعایا حمله نموده ؛ در زیر این کاریکاتور اشعاریست که بدین قسم شروع میگردد: گویم حکایتی زسخنهای معنوی. گرگوش جان گشائی این نکته بشنوی . از دل برون کنی اگر اغراض دنیوی • خوش تر پسندیش زغزلهای پهلوی . تا چند گرد این عجوزه پتیاره میدوی.

(۴۶۳) چهره نما

دوران انتشار روزنامه چهره نما در مصر بدو دوره قسمت میشود ، دوره اول چهره نما در اسکندریه و دوره دوم که تا کنون هم امتداد دارد در قاهره مصر است و ما ز هر يك از این دو دوره جداگانه گفتگو مینمائیم:

روزنامه مصور چهره نما در اسکندریه مصر بمدیری ( ع . م . ) عبدالمحمد ایرانی ملقب بمودب السلطان تاسيس و شماره اول آن در ١٦ صفحه بقطع وزیری با چاپ سربی ( مطبعه شرکت المکارم بالاسكندريه ) طبع و در سلخ شهر محرم الحرام ۱۳۲۲ قمرى مطابق ١۵ أبريل ١٩٠۴ میلادی منتشر شده است . عنوان مراسلات اسکندریه، اداره چهره نما . نمره ۰۵٣٣ قیمت آبونه سالیانه : اسكندريه وقطر مصر يال . ممالك دولت علیه ایران چهار تومان . بلاد محروسه عثمانی چهار مجیدی انگلند هندوستان ده روپیه قفقازیه ترکستان هشت منات . اروپا چين بيست فرا نك . اعلان سطری دو فرانك در تکرار باداره رجوع شود . قیمت پیشکی است در صورت نخواستن نسخه اول را مرجوع دارند.

در زیر عنوان چهره نما « روزنامه مصور و آزاد و بدون القاب » و طرز انتشار آن « موقتا ماهی دو بار و بعد هفتگی » معرفی شده است . مقاله افتتاحی روزنامه که در شماره اول پس از فهرست مندرجات آورده شده بدین قرار است : « بسم الله الرحمن الرحيم . ستایش . چگونه با خامه شکسته و زبان بسته توانیم نامه را آرایش از ستایش پروردگار می دهم که انواع بدایع مكنونه و اقسام نفایس مخزونه در ضمیر بنی نوع انسان ودایع گذاشته و شرافت دانش و فضیلت بینش که رموز ( کنت کنزا مخفیا است ) باین جنس آدمی كه يك از چند هزار مخلوق است بمفاد لقد كرمنا بنی آدم و حملناهم في البر والبحر ورزقنا هم من الطيبات وفضلنا هم على كثيرا ممن خلقنا تفضيلا بخشایش داشته ما را چه قوه و توانائیست که بوصف او قلمی با رقمی زنیم و رعبث بیان و بنات را چون سایر جنیدگان فضای لایتناهی عالم توصیف از یاوه سرائی بهم شکنیم جلت عظمته و تعالی شانه مکمل قدرتی و معظم خلقتی باسم بشر آفریده و موهبتی از فضل وازده الوهيت خود با و بخشیده که مقصد انا عرضنا الأمانه ) در اینجا يك صفحه روز نامه درباره نعت خدا و درود بر پیغمبر و خلفای راشدین است. تا میرسد به مقصود از احداث روزنامه که بد بن قسم درج است پس مارا مقصود از احداث و نشر ابن جریده بااحساس مخاطرات شدیده و زحمات و خسارتهای عدیده بجز در مقام انسانیت و اقتضای بشریت و صلاح اسلامیت و خدمت بدولت و ملت چیزی منظور نیست و حب وطن مقدس و اهالی آنخاك پاك و آنگوهر گرانمایه تابناك كه وظيفه ما هر نوع فداکاری و جان نثاری در حفظ و حراست و استقرار در استقلالیت اوست وادار نمود و ذوق و اشتیاق و التهاب عصبیت افزود که جلای وطن گرام گفته و از پی حفظ حقوق وطن و مصالح ملی شبها نخفته اوراقی آرایش و از بسط مقال و مقصد و خیال شرحی گزارش دهم و در مطرح فوزوفلاح و مورد صلح و صلاح نامي نيك و كلامي بحقيقت نزديك نهم الها ملكا معبودا بتو پناهنده و از حضرتت استقامت جوینده و راه رضایت را پوینده، شاهد حال و گواه بر صدق مقال توثى واف بطون و کاشف فنون توئی پاداش دهنده خوب و بد و قبول کننده نيك از رد بهر حال و خیال تو دانائی و عقاب خطا کارانرا مقتدر و توانائی و جزای مخلصان و پرهیزکاران را تو بخشاگی فرعون تبه کار را تو فرق کننده و موسی بلاکش را رحمت بخشنده تولی نمرود پیشه را جزا دهنده و خلیل سعادت اندیشه را رهاننده توئی مکرمت و احسانت کامل و عقوبت و جزایت غافل از لطف عامه ات توفیقی عطا و سعادتی در این نیت بدرقه فرما که خدمتی از صدق وصفا و حقیقت مهر و وفانمایم و در ظل رعیت پروری و عدالت گستری شاهنشاه اسلام پناه معارف خواه اعلی حضرت مظفرالدین شاه باین افتخار ملی سالهای فراوان بیابم و از عهده خدمتگزاری بابناء وطن مقدس عزيز عاجزانه بقسمی که شاید و باید بدر آیم باز کردگا را داورا تو رموز نیات و خیالات را میدانی و مغرضان را بسر منزل آمال نمیرسانى اللهم حصل مقاصد نا ويسر مطالبنا .»

در شماره اول اخطاری درج شده که خلاصه آن این است که چون اعضاء چاپخانه و حروفچینهای اسکندریه و مصر همه غرب هستند و فارسی دان یافت نمیشو د لذا کار طبع مشکل است و ما روزنامه را موقنا ماهی دو بار قرار دادیم تا بتدریج همه هفته طبع شود و بهمین جهت در نظر داشتیم شماره اول را غره محرم ۱۳۲۲ قمری نشر دهیم ولی موانع آنرا بتاخیر انداخت . شماره دوم در ۱۵ شهر صفر ۱۳۲۲ انتشار یافته و بعینه مانند شماره اول است . سال اول چهره نما با انتشار شماره ٢٤ مورخ غره جمادی الاول ۱۳۲۳ قمری پایان یافته و شماره اول سال دوم که نمره ۲۵ میباشد در ۱۵ جمادی الأول انتشار یافته است. در سال دوم وضع روزنامه چهره نما از حیث چاپ و قطع صفحات و طرز انتشار وسایر خصوصیات مانند سال اول بوده است. چهره نما تا شماره دو سال دوم مورخ غره جمادی الثانی ۱۳۲۳ قمری در اسکندریه انتشار یافته و با نشر این شماره دوره چهره نما منتشر در اسکندر به خاتمه پیدا میکند و از آن پس یعنی از شماره سوم سال دوم در قاهره منتشر میگردد .

مندرجات چهره نما پس از درج فهرست در شماره و چاپ سر مقاله عبارت از اخبار راجع بایران و اخبار جهان و مقالات مختلف میباشد فهرست مندرجات شماره اول بدین قرار است: «ستایش - مقصود از احداث روزنامه - سیاسی - سلوك ملوك - مقاله موانه - اسكندريه - اجمل التواریخ ایران - تجارت - تلكرافات - اخطار اعلان اعتذار - اعلان ثانی فهرست مندرجات شماره اول سال دوم: اسکندر به در ایستگاه راه آهن شهر - سپاسگزاری - انزلی – جلفا چهره نما - قابل توجه وزارت كمر ك - مقاله تجارت . موسيو بالونی امریکائی - سرود وطنی - سبب ترقی ژاپون - اصفهان چهره نما - ترجمه از روزنامه المقتطف - بارفروش - مكتوب یکی از ادبای نامی - قند پارسی - کازرون - باطوم - تلگرافات عمومی - اعلان . چرخ خود نویس .»

با اینکه روز نامه چهره تمارا اغاب خوانندگان دیده اند با وجود این برای مزید اطلاع نمونه از اخبار راجع بایران این روزنامه را از شماره دو سال دوم آن نقل می نمائیم خبریکه نقل میکنیم تحت عنوان ( موکب اعلیحضرت همایونی ) نوشته شده است : « از اخبار متواتره جراید اروپ چنین مستفاد میشود که بحمد الله والمنه ابهای معدنی حمامهای ( کونترو کویل ) بمزاج ملکوتی امتزاج ذات اقدس اعلیحضرت ظل اللهی زیاده بر آنچه متصور است مفید واقع شده که موجب تشكرات صمیمانه کافه ایرانیان شاه پرست میباشد در این ۲۱ روز توقف شاهانه اثری از علا تم نقاهت با قی نمانده ( فحمدا لله ثم حمداله ) پس از فراغت از آبهای معدنی برحسب دعوت مخصوص جناب مسيو لوبه رئیس جمهوری فرانسه اعلیحضرت ظل اللهی خطه پاریس را رشك فردوس عدن فرموده از جانب دولت فرانسه حکم بار دوی پیاده نظام وسواره نظام پنجم شده بود که از ایستگاه راه آهن تا قصر الیزه که از اولین ابنیه عالیه دولت فرانسه است و محل نزول اعليحضرت ظل اللهی است در دو طرف صف آرائی نمایند و موزيك چیان پاریسی بنوای پارسی مترنم گردند سپس اعلیحضرت شهریاری با عر ا به مخصوص دولتی تشریف فرما میشوند زمان ورود جناب مسیو او به رئیس جمهوری باقرینه خود و سایر وزراء و امراء کشوری و لشگری باستقبال اعلیحضرت شهریاری شتافته و پس از دست دادن و اظهار و داد بقصر تشریف فرما میشوند از جانب رئیس جمهور ضیافت شایانی شده توقف با اعلیحضرت شهریاری در پاریس و اراده ملوکانه بگردش و سیر د یا وین دولت فرانسه در حقیقت عالم استقبال ملت و مملکت ایران را بگعالم بشارت است چنانچه تمامی جراید اروپ مكنونات اعلی حضرت ظل اللهی را در این سفر جلوه مخصوصی داد . علاوه از آنکه میگویند اراده ملوکانه تعلق بخریداری چند فروند کشتی جنگی و کار خانجات نساجی و توپ و تفتك ریزی است که بهترین تحفه این سفر مبارك اثر است و مراجعت در ایران اثرات نافعه پدید خواهد شد .»

تا اینجا آنچه درباره خصوصیات روزنامه چهره نما منتشر در اسکندریه لازم بود ب اطلاع خوانندگان گرام رساندیم. قبل از آنکه این قسمت را خاتمه دهیم و بذکر خصوصیات چهره نما منتشر در قاهره و علت انتقال اداره روزنامه بآن شهر بپردازیم از دو پیش آمد اسف انگیز برای اداره روزنامه بغیر از واقعه حریق مطبعه روزنامه گفتگو نموده و مطلب را تمام میکنیم.

واقعه اول پیش آمد و بای عمومی در ایران است که مصادف با او ایل طلوع چهره نما در اسکندریه گردیده و باداره روزنامه خسارت هنگفتی وارد نموده است

موضوع دوم توقیف چهره نما در سرحدات ایران و ممانعت از ورود آن بخاک ایران بدستور عین الدوله بوده و اتفاقا این پیش آمد هم در اواسط همان سال یعنی سال ۱۳۲۲ قدری رخ داده توقیف چهره نما در سرحدات نیز خسارت هنگفتی باداره روزنامه وارد نمود و بالاخره با وساطت مرحوم روشدیه نزد عین الدوله روز مه آزاد شده است .

مدیر چهره نها در باره این توقیف و رفع آن مینویسد که چون والا حضرت اقدس شاهزاده عین الدوله که صدر اعظم شاهنشاه كبير ) مظفرالدین شاه ) بود ند از مسلك و مقصد نگارنده چهره نما آگهی یافتند به وجب دستخطی آنرا آزاد ساختند . امادستخطی کهچهره نما بدان اشاره کرده و سواد آن را در شماره ١۴ سال اول روزنامه مورخ ۱۵ رمضان ۱۳۲۲ قمری چاپ کرده بدین قرار است: « جناب فضايل ومحامد تصاب آقا میرزا حسن مدیر مدرسه رشدیه زید افضاله - شرحی که در باب روزنامه چهره نما نوشته بودید ملاحظه شد چون جناب عالی را بیغرض وصحيح القول میدانیم در این مسئله مهم تعهد جنابعالی را تصدیق میکنیم . حالا که نوشته اید روزنامه مزبوره از تکالیف خودش خارج نمیشود البته در این صورت ورودش بخاک ایران ضرری ندارد. بدیهی است هر قدر وسایل دانش و معرفت منتشر شود نمراتش برای دولت و ملت بیشتر است پس بر تعهد شما سفارش لازم محمد روزنامه چهره نما را از توقیف خارج و در ورود بخاك ايران بدون ممانعت قبول نمایند ۸۰ رجب ۱۳۲۲ ۰ سلطان عبد المجيد . »

و اما در باره حریق مطبعه روزنامه چنانچه بعدا باز در باره آن گفتگو خواهیم کرد بدین قرار بوده که در تاریخ ۲۰ رجب ۱۳۲۳ قمری حریقی در مطبعه چهره نما رخ میدهد و تمام حروف مطبعه و اثاثیه آن آتش میگیرد . مدیر روزنامه حکمت منطبعه قاهره مصر خبر این حریق را تحت عنوان ( بدبختی معارف پژوهان ) در شماره ٨٦٠ سال سیزدهم حکمت مورخ اول شعبان ۱۳۲۳ اینطور نوشته است: د مطبعه که جریده گرامی چهره نما در اسکندریه در آن منطبع میشد ده روز قبل از آه شرر پاش مدیر آن جناب حاجی میرزا عبدالمحمد آتش گرفته حروف جریده كه ملك خاص مدير آن بود چون دل وطن پرستان بگداخت . جناب مدیر را هم که از چند روز قبل بیمار بود از تاثیر این حریق حروف گداز بر تاب و تب افزوده گشت و بنا براین طبع و نشر جریده تا فراهم کردن حروف و اسباب طبع معوق گردید .»

پیش آمد حریق و نبودن وسایل طبع در اسکندریه سبب نقل اداره روز نامه بقاهره گشت و دوره روزنامه نگاری مدیر چهره نما در آن شهر شروع گردید که تا این تاریخ نیز ادامه دارد . اکنون از چهره نما منطبقه قاهره مصر گفتگو مینمائیم.

(۴۶۴) چهره‌نما

روزنامه مصور چهره نما در قاهره مصر بودیری ( حاج میرزا عبدالمحمد ) وبس از فوت نامبرده بمدیری فرزندش مودب زاده ایرانی تاسیس و در سال ۱۳۲۳ قمری منتشر شده است . اولین شماره منتشره در قاهره بقسمیکه قبلا نیز یاد آور شد یم در تاریخ دهم رمضان ۱۳۲۳ قمری مطابق ۷ اکتبر ۱۹۰۵ میلادیست. و این شماره مطابق شماره سوم سال دوم و شماره مسلسل ۲۷ روزنامه میباشد . شماره مذکور در ١٦ صفحه بقطع خشتی و با چاپ سربی طبع شده و بوضع سابق انتشار یافته است . راجع بانتقال اداره روزنامه از اسکندریه بقاهره در صفحه اول همین شماره پس از ذکر فهرست مندرجات چنین نوشته است: « سبب تاخیر چهره نما یا نقل اداره از اسکندریه بمصر. اذا جاء القضا على البصر . قضا چون ز گردون فروریخت بر همه عاقلان کور کردند و کره اگر چه از آغاز این نامه بر ترادف بلیات و تصادف رزیات زیاد دوچار گشتم و ای یا از دایره تمکن و استقامت بیرون نهشتم و بابتلاات گوناگون و حادثات از حد احصا بیرون این مقصد مقدس را پیمودم و اظهار کسالت ننمودم اما این حریق ناگهانی که چون بلای آسمانی غفلتا شعله خانما نسوزانه بر افراخت و اساس مطبعه را یکباره سوخت . که در خانه مور شبنمی طوفان است . از اثر التهاب در تب و تابم انداخت و کالبد مرا بگداخت و بدر اقبالم از نحوستش باريك و چرخ امالم از شراره اش تاريك گردید و ابر امید بر احوالم زارزار بگرئید لامنع لحكمه ولا مرد لقضائه ليقضى الله امرا كان مفعولا ، دو روز حذر کردن از مرك روا نیست * روزی که قضا باشد و روزی که قضا نیست . کشان کشان این قضیه غمناك به بسترم کشاند و در سرا پایم قوتی باقی نماند پرستارم اندوه و الم و غمخو خصه وغم بود ( غمم غم مونسم غم همدمم غم. ) گفتم اگر لشگر قوت شهرستان تنم را از ترکتازی تیمار پاک نمود و چهره نقمت پرده عافیت گشود ، اوراق هذیان نویسم بسوزم و چشم رجا بر احدی ندوزم بهتر خواموشی و گوشه فراموشی و از همه چشم پوشی که در این ایام شوم نحل مراد حنظل استبداد دهد و نخل امید جدول سعید ندهد با این سيل بلايا ومحن وخيل رزايا وفتن قدر ارباب خدمت مجهول و جانفشانیشان در راه دولت و ملت غير مقبول نسيه هدف و عمر تلف کردن کار عاقل ارجمند و پیشه خردمند نیست . ( رومسخرگی پیشه کن و مطربی آموز * تا داد خود از کمتر و مهتر بستانی ) سرها از صفوف وصفا و سینهها از محبت ووفا خالی و همه فراش اش باقالی .... و غرق بحر بیحالی از معارف ووطن عزیز اسمیخوانند و نسبت باهل معارف ( سيماما ) آشنایی ندارند الله الله نه در نوع دوستان فضیلتی و نه در یاران علائم نیکی و مروتی . نه در دشمنان مدارا و فتوتی ( منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا . زین هر دو نام ماند چو سیمرغ و کیمیا ) كه ناگهم پيك عافیت بشارت داد و قاصد خجسته پی از در آمد و برای جان خسته و دل شکسته ام روحی تازه والتیامی بیاندازه آورد جناب استاد معظم و بزرك معلم كامل فاضل اعظم میرزا محمد مهدی خان زعيم الدوله مدیر روزنامه حکمت « این شخص همان کسیست که خبر حریق مطبعه چهره نما را با عباراتی دلنشین داد . بود و ما آن را نقل کردیم . مولف » از اندرزهای حکیمانه و فرمایشات روح پرورانه زنك كدر و غبار الم از قلبم ربود و حیاتی از نو بخشود و بتجديد نشر چهره نما تاکید فرمود و بطرف خویشش خواند ( نوشته بود بمن کی غریق حب و طن * چه بر شد است که ناید زنودگر آوای . کنون نه گاه کسالت نه وقت خاموشی است * چه بليل سحری بر وطن تو نغمه سرای ۰) آنبود براترش از جای جهیدم و مجد د به نشر این نامه بیغرض آغازیدم . بر همه عالمیان مشهود است که ترقیات محیر العقول دول و ملل عالم بسته بازدیاد انتشار جراید است و ما را از این مقصد مقدس حق گواه است کسب نفع ذاتی و جلب فایده شخصی نبوده و همه مقصود معتاد گردانیدن ابناء وطن بخواندن روزنامه است چنانچه از ابتدا انتشار نموده ایم که موقتا ماهی دوبار یعنی بعد زیاد خواهد شد کنون مینویسیم ماهی سه بار لیکن قیمت اشتراك هميشه بيك قرار است که زیاد نخواهد شد اما فرق مصارف ومخارج او از قبيل نقل اداره کردن بمصرو مصارف فوق الطاقه متحمل شدن که شرحش را خدا داناست باشد . امیدواریم که ماهی چهار و پنج بار به نشر چهره نما موفق شویم و قیمت اشتراك همیشه بهمین میزان حالیه بگذاریم تا همه بهره مندوما توفيقي الا بالله . »

این بود مقاله افتتاحی چهره نما منتشره در قاهره مصر • از حیث مندرجات چهره نما در قاهره نیز مانند اسکندریه بوده و مقاله اساسی آن تحت عنوان ( سیاسی ) نوشته شده و بقیه مطالب آن عبارت از اخبار ایران و خارجه و ترجمه های خبرگزاریهای خارجی و اوضاع جهان است . برای آشنا شدن خوانندگان بسبك انشای مقالات اساسی روز نامه قسمتی از یکی از سرمقالههای آن را نقل مینمائیم: « سیاسی • افق آسمان سیاسی که از تطاول و اعتساف جمعی متمدنین حرف وحشت و مخربین عالم مدنیت چهره نیلگون از خون بیگناهان شرق اقصی گلگون کرده بود هنوز فراغت از شستن و تقسیل نمودن نکرد و غبار خجلت که از تخاطر فرقه انسان نمایان دیو سیرت بر جبهه سیمگونش نشسته تا حال نرفته و تجلیاتی نداده که دوباره علائم انقلابات عظیمه و مخاطرات سخیفه که نتایج حرص جهانگیرانه و فوائد طمع و حشیانه دول اروپاست در شرق ادنی بل تمام دنیا میخواهد بخون هزاران هزار از جنس انسانی بیالاید و صفحه رخساره مینائی خود را چنان حیرانی سازد که اثرش قرنها بماند و سالها شفقی رنگ از اثر این عصر تمدن حصر بر ابد آن بخون آغشته و اجساد از حیات عاریت گذشته خیل خیل شرقی و گروه گروه غربی و اروپایی و آسیائی و محمدی و عیسوی متابد - واز سیر مذابح بی باکانه و مقاتل وحشيانه ابناء بشركف الخضيب وار بدرگاه احكم الحاكمين بنالد وقطع نسل انسانی را از کره خاک و این ظلمتكده خوفناك بخواهد.... ( شماره ۵ سال دوم مورخ غره شوال ۱۳۲۳ قمری )»

چهره نما در سایه عزم و همت مدیر دانشمند آن مدت سی و دوسال منتشر میشد و پس از فوت مدیر آن بشرحيکه بعدا خواهیم نگاشت ، اداره روزنامه بعهده فرزند آن مرحوم مودب زاده ایرانی واگذار گردید و این فرزند خلف نیز بسیره پدر بزرگوار خود چهره نما را تا این تاریخ بهمان سبك و روش انتشار داده است . دوره چهل و چند ساله روزنامه چهره نما تاریخ جامع و مفصل نزديك بنيم قرن ایران و جهان است و برای کسیکه دوره این روزنامه را داشته باشد، از خیلی از مدارك مربوط بتاريخ نيم قرن اخیر بی نیاز خواهد شد . بخصوص چون چهره نما روزنامه مصر پست ، عکسهای مختلط از رجال ایرانی و غیر ایرانی و هم چنین از ابنیه مختلف ، در آن جمع است که بزیبائی روزنامه میافزاید . از مزایای چهره نما یکی این است که در دورانی که بعلت مخالفت محمد علیشاه با آزادیخواهان وضع مطبوعات خیلی ناگوار و احدی جرئت نوشتن حقایق را نداشت؛ چهره نما آزادانه از آزادیخواهان ستایش مینمود و از مستبدین به گوئی میکرد و حقایق را بسمع هم میهنان خویش میرسانید . فهرست مندرجات چند شماره از این دوره روزنامه مطلب را آشکار میسازد . فهرست مندرجات شماره ده سال ششم مورخ اول رمضان ۱۳۲۷ قمری : « تاخیر روزنامه چهره نما یا مسافرت نگارنده باروپا عکس اعلیحضرت سلطان احمد شاه - جهان جهان سپاسگزاری مواجب عبدالحمید و محمد علی دو سلطان مخلوع - چهره نا اراروپا چه آورده ـ مصاحبت دو شاهزاده مقیم و مسافر ایرانی - اصفهان - ضامن استقلال ایران و بقای ایرانیان چه کسانند - عکس حضرت آیت الله آقای آخوند ملا محمد کاظم خراسانی - وکیل چه صفت باید داشته باشد - عکس حضرت آیت الله آخوند حاج ملا عبدالله مازندرانی - توضیح وتمنا - اسلامبول - حیات اندرونی وسیاسی عبد الحميد سلطان مخلوع عثماني سيشه شير اخبارات مختصره اخیره ایران و ایرانیان - مکالمه زار عوض تنگستانی - بازار فرض دشتستانی - عکس هیئت علماء نجف و آقای ثقة الاسلام میرزا محمد رحیم بادکوبه که باتر يا يك دست اتحاد داده اند خلاصه تلگرافات مهمه ایران . طهران .» تا اینجا شرح راجع بروزنامه چهره نما خاتمه پیدا میکند و ذیلا بشرح احوال مرحوم چهر ه نما و فرزندش مودب زاده میپردازیم :

عبدالمحمد ایرانی مدیر چهره نما

عبدالمحمد ایرانی از مردم اصفهان و در حدود سال ۱۲۵۰ شمسی متولد شده و پدرش بنام علی زاده معروف بوده است . در سن هفت سالگی پدرش وفات نموده و وی در حجره تجارتی برادران خود بعنوان شاگردی بسر میبرده تا اینکه در اثر بد رفتاری برادران حجره آنان را ترك كرده و نزد تاجر دیگر میرود و ضمنا در مدارس قدیم اصفهان بتحصیل میپردازد. میرزا عبدالمحمد خان بدین نحو تا سن ۱۷ را در اصفهان میگذراند در این سال عازم شیراز شده و از آنجا بیوشهر میرود و پس از يك سال توقف در بوشهر بعتبات مسافرت و از آنجا باصفهان مراجعت میکند در اصفهان تامل اختیار نموده و آنگاه بنمایندگی از شرکت اسلامیه که در آن تاریخ برای ترویج صنایع وطنی در اصفهان تاسیس شده بود ؛ عازم باد کوبه میگردد. پس از چند سال توقف در بادکوبه که ضمنا در این مدت پاره از شهرهای روسیه را نیز دیدن مینماید بالاخره در سال ۱۳۲۲ قمری رهسپار مصر شده ابتدا در اسکندریه و بعد در شهر قاهره يشرحيكه قبلا نوشتیم اقدام بتاسيس روزنامه چهره نما مینماید .

مرحوم عبدالمحمد ایرانی از این تاریخ تا هنگام فوت یعنی تا آبان ١٣١۴ شمسی در مصر متوقف بوده و مرتبا روزنامه چهره نما را منتشر ساخته . در طول مدت مذکور چند مرتبه بایران و اروپا سفر کرده و شرح مسافرتهای خود را مشروحا در صفحات چهره نما نگاشته است . اولین سفر او باروپا در سال ۱۳۲۷ قمریست که شرح آنرا در شمارههای سال ششم چهره نما نوشته و آخرین سفر او بایران در سال ۱۳۰۹ شمسی است که در تیرماه سال مذکور بطهران وارد شد و پس از چندی بآذربایجان و سپس باصفهان و دوباره بمصر معاودت نمود . پس از مسافرت اخیر بقیه عمر را در قاهره سر میبرد و پس از يك كالت قلبی و فشار خون که تقریبا بیست ماه دوام داشت در شب سه شنبه پنجم آبانماه ۱۳۱۴ شمسی جهان خاک را بدرود گفت و بآرامگاه ابدی رخت جنازه آنمرحوم با کمال احترام روز چهار شنبه ششم آبانماه برداشته شد و بپاس خدمات وی وزیر مختار دولت ایران، آقای احمد راد و سایر ایرانیان مقیم مصر رسم مشایعت بعمل آوردند .

چهره نما در زمره کسانیست که مانند مدیر حبل المتین در خارج ایران خدمات گرانبهائی بآزادی و مشروطیت ایران نموده و همیشه با نوشتههای خود در تحريك ایرانیان بمطالبه آزادی گامهای بلندی در اینراه بر داشته است .

مرحوم چهره نما با همه محر و میتهائی که در دوران روزنامه نگاری داشته و یک بار هم مطبعه که تنها سرمایه او بشمار میرفته سوخته است ؛ مع ذلك بلت ايمان و پشتکاری که در او وجود داشته از روزنامه نگاری و خدمت بمیهن دست برنداشته است در یکی از شماره های چهره نما ؛ از وضع پر یش خود مختصر گله نموده و پس از خطبه که بمناسبت آغاز سال روز نامه آورده مینویسد : « پس از سپاس و ستایش پنهان نیست که سال نهم روزنامه چهره نما گذشت و از این شماره سال دهم آغاز خواهد شد . با آنکه سال رفته با زبانها دیده و بی اندازه رنجهای تنی بسوه ( سبب ) نبودن یار و یاوری کشیده با همه اینها دست از خامه گرفتن و نامه پرداختن و با نبازان فرستادن نکشیدم و از پاك بزدان ان از نیازمند که تا واپسین دم ما را موفق فرماید. ( شماره اول سال دهم مورخ غره ربيع الاول ۱۳۳۱ ) مرحوم چهره نما بعلت علاقه وافری که بوطن خود ایران داشته نام فامیلی خود را هم کامه ایرانی انتخاب نموده و از این راه اسم میهن را پهلوی اسم خریش قرار داده است.

مرحوم عبدالمحمد خان از نویسندگان پرکار و باشور و علاقه ایست که از کار نویسندگی هرگز خسته نمیشده است . نام برده علاوه بر انتشار ۳۲ سال مرتب روزنامه چهره نما که هر سال آن کتاب مفصل و مستقلی است ؛ تالیفات دیگری نیز دارد که اهم آنها عبارت است از ۱ کتاب خط و خطاطان در شرح انواع خط و خطاطان معروف این کتاب در ٢۶۴ صفحه بقطع وزیری و با کاغذ خوب و چاپ مرغوب بطبع رسیده است . -۲- کتاب زرتشت باستانی ۳ تاریخ مفصل افغان • دو کتاب اخیر نیز چاپ شده و قابل استفاده فضلا و دانشمندان است. در سال ۱۳۳۲ قمری رساله کوچکی در ١٦ صفحه بنام احقاق الحق در بمبئی چاپ شده . نویسنده این رساله در رساله خود برد اعتراضاتی که ( محمد رحیم بادکوبه ) بمدير چهره نما وارد ساخته ، پرداخته است . این محمدرحیم بادکوبه زمانی که در بمبئی بوده در رساله بنام (اخوت) بدگوئیهائی از چهره نما نموده و صاحب رساله احقاق الحق بردان اعتراضات قیام کرده و من جمله مینویسد : مدیر چهره نما اول کسی است که در بحبوحه استبداد که ایرانیان در شکنجه و عذاب ملوك بيرحم قاجار گرفتار بودند شغل تجارت و کسب حلال خود را برای خدمت بعالم اسلام و ایران از کف بداد و هر چه داشت در این راه صرف کرد در این مدت مدید ( سی سال ) چه زحماتی را متحمل شد ۲۰۰۰ بغیر از فرزند آنمرحوم که در قاهره بانتشار روزنامه مشغول است سایر بستگان و خویشان او همه در اصفهان و يشغل بازرگانی مشغولند.

گفتیم پس از مرك مدير چهره نما فرزندش (م. مودب زاده) بادامه انتشار روز نامه بهمان نام چهره نما اقدام نمود و تاکنون نیز این روزنامه منتشر میکردد . آقای منوچهر مودب زاده پس از فوت پدر همان وظایف سنگین پدر را بعهده گرفت و با ادامه نشر روزنامه بمیدان کارزار وارد شد. نامبرده علاوه بر کار روزنامه برای داره امور شخصی در دانشگاه آمریکائی قاهره بتدریس ریاضیات مشغول است.

حرف الحاء

(واژه ناخوانا) حافظ استقلال

روز نامه حافظ استقلال در شهر شیراز بمدیری ) دکتر ابوالحسن خان ( تاسیس و در اوائل سال ١٢٣٤ قمری منتشر شده است . این روزنامه بوسیله کمیته ( حافظ استقلال ) طبع و نشر شده و چون بشرحيکه ذیلا خواهیم نگاشت کمیته مذکور بیش از دو سه ماه کروفری نداشته بنابراین روزنامه حافظ استقلال نیز بیش از چند شماره نشر نشده است.

كميته حافظ استقلال پس از عزل مخبرالسلطنه از حکومت فارس و تعیین شاه زاده نصرت السلطنه بفرمانفرمائی آنخطه ؛ قبل از آنکه نامبرده بمحل حکومت خود مرسد، در روز دوم محرم ١٣٣۴ قمری چند نفر صاحب منصب ژاندارمری در شیراز مینهای تلگراف را قطع کرده و بانك وذخاير دولی را تصرف نموده وعده ای را دستگیر کردند . منظور عمده آنها که بنا بر معروف بتحريك قونسول آلمان در فارس بوده ضدیت و مخالفت با قوام الملك بوده است . محرکین برای پیش بردن مقصود کمیته بنام كميته حافظ استقلال تشکیل داده که خود را وابسته یکمیته دموکرات میدانستند . با نشرروز نامه حافظ استقلال و بیانیهها و اعلانات هر روز حملاتى بقوام الملك نموده و نسبت بوی هرزه درائی مینوشتند . طرفین در شیراز سنگر بندی نموده و از روز دوازدهم صفر بنای جنگ را گذاشتند . عاقبت توپخانه دولتی بدست ژاندارمها افتاد و با اینکه جمعی خواستند بین قوام و قنسول آلمان را صلح دهند موفق نشدند و قوام الملك ناچار بفرار از شیراز و رهسپار شدن ببوشهر گردید. پس از خارج شدن او تمام خانه های وی و سنگانش مورد تهب و غارت قرار گرفت و آنچه اشیاء نفیسه داشت بغارت رفت کمیته حافظ استقلال پس از رفتن قوام بجمع کردن اعانه پرداخت و بعناوین مختلف از مردم پول میگرفت و این وضع ادامه داشت تا بالاخره قوام الملک از بوشهر اوضاعرابدولت مرکزی اطلاع داد و از طرف دولت بهمراهی سردار عشایر ایلخانی مامور سرکویی روسای ژاندارم و اعضاء کمیته حافظ استقلال گردیده و چون افراد ژاندارم بگرفتار شدن خود یقین کردند جمعی قرار و عده خود را با تیر بقتل رساندند. پس از گرفتار شدن روسای ژاندارم صریحا اعتراف نمودند که از اعضای کمیته حافظ استقلال بوده و رئیس سوادی آنها فرمان جنك را امضا کرده است . بهر حال عموما محکوم میشوند. در همين اثنا قوام الملک نیز در شکار دست اسبش بسوراخی فرو میرود و پس از چندروز رحلت مینماید و از طرف ولاتانب قوام الملکی بفرزندش میرزا ابراهیم خان اعطا میگردد از کارهای اعضای کمیته یکی این بوده که بصورتهایشان ماسك ميگذاشتند و اهالی شیراز را احضار نموده و روی کاغذ مینوشتند که تو قصری باید تیرباران شوی، بیچاره اهالی بگریه و زاری در آمده و خود را بمبلغ گزافی خریداری میکردند . ( کتاب دبستان الفرصه چاپ بمبئی ص ۵۴٨) در کتاب فارس و جنك بين الملل بکای نوشته های مرحوم فرصت را تکذیب نموده و آنها را خالی از حقیقت میداند . چون گفتگوی در این قسمت از موضوع کتاب ما خارج است خوانندگان برای اطلاع از آن میتوانند باصل کتاب ( ص ۳۷۷ ) رجوع فرمایند.

(۴۶۶) حافظ ایران

روزنامه حافظ ایران در سال ۱۳۰۷ شمسی در مشهد بطور روزانه تاسیس و منتشر شده است .

(۴۶۷) حبل المتين

یکی از روزنامه های کثیر الانتشار و مفید زبان فارسی که نزد يك چهل سال در خارج ایران منتشر میشده روزنامه معروف و مشهور حبل المتين است . شهرت این ورزنامه و خدماتی که مدیر آن بوسیله نشر این نامه سودمند بآزادی ایرانیان نمود. ما را بی نیاز از شرح وبسط زیاد درباره آن مینماید همین قدر یاد آور میشویم که با انتشار حبل المتين مرحوم موید الاسلام بزرگترین خدمت را ببرقراری اساس مشروطیت و آزادی ایران نموده است. حبل المتین چون در خارج ایران منتشر میشد آزادانه میتوانست بعمال جور و ستم و درباریان ایران حمله نماید و مفاسد و عیوب را بی پروا شرح دهد . روزنامه حبل المتين بشرحيكه بعدا در جائیکه از شرح احوال مرحوم موید الاسلام گفتگو میکنیم ذکر خواهیم کرد بهمین منظور یعنی برای بیدار کردن ایرانیان تاسیس شد . بوده پس از ملاقاتی بين مدير حبل المتين و مرحوم سید جمال اسد آبادی در بندر عباس رخ داد و سید از راه شیراز باصفهان آمد و مرحوم مويد بعمانات و از آنجا بهندوستان رهسپار شد بفکر بیدار نمودن ایرانیان از طریق روزنامه نگاری افتاد و لذا در سال ۱۳۱۱ قمری که سید جمال الدین در انگلستان و پرنس ملکم خان وزیر مختار ایران در لندن و موید الاسلام در هندوستان بود، در نتیجه مکاتبات متوالی بین این سه نفر چنین معتقد شدند که ایرانیان احتیاج شدیدی بانقلاب فکری دارند و این انقلاب جز از راه جراید آزاد طریق دیگری ندارد و تنها جراندند که میتوانند زمینه انقلاب فکری را آماده و مهیا سازند . این هم آهنگی بین سه نفر آزادیخوان . باعث انتشار روزنامه قانون ، مدیری ملکم خان در لندن وحبل المتين بمديرى مويد الاسلام در کلکته گردید.

طلوع حبل المتين - روزنامه حبل المتين بمديرى سيد جلال الدين الحسيني ملقب بمويد الاسلام در شهر کلکته بزبان فارسی تاسیس و شماره اول آن در تاریخ دهم جمادی الثانيه ۱۳۱۱ قمری چاپ و توزیع گردیده است . حبل المتین معمولا در ٢٤ صفحه بقطع وزيرى بزرك ، با چاپ سربی در ( مطيعه حبل المتين ) طبع و هفته یکبار روزهای دو شنبه چاپ و سه شنبه توزیع میشده است . خصوصیات روزنامه در هر شماره در عنوان آن چاپ شده ، اسم روزنامه بخط نسخ درشت و بالای آن ( نامه مقدسه ) و در زیر سال تاسیس (سنه ۱۳۱۱) و در يك طرف قیمت اشتراك و در طرف دیگر سایر خصوصیات از قبیل ( کلیه امور اداره با مدیر کل موید الاسلام است ) و ( مد يكل كالج استريت قدير ۴ » وغیره است . قيمت اشتراك : سالانه : هند و برمه ۱۲ روییه ، ششماهه ۷ روپیه . ایران و افغانستان ۴٠ قران ، ۲۵ قران ؛ عثمانی و مصر . مجیدی ، سه مجیدی اروپا و چین ۳۰ فرانك ؛ ١۶ فرانك . روس و ترکستان ۱۰ منات ؛ ۶ منات . مندرجات حبل المتین پس از درج مقاله اساسی عبارت از وقایع و حوادث ایران تفصیل و کشورهای مصر و عراق و عثمانی و غیره و ترجمه تلگرافات خارجی و مقالات مختلف میباشد. حبل المتين چون در ممالک ایران، هندوستان ، مصر ، روسیه نماینده داشته لذا اخبار اینکشور ها را به تفصیل چاپ میکرده بخصوص نسبت بایران که از اغلب شهرهای مهم برای اداره روزنامه اخبار و مقاله میفرستاده اند . همین جامعیت و تفصیل اخبار روز نامه باعث گردیده حبل المتین در ایران رواج و نفوذ زیادی پیدا کند و در میان عموم طبقات خواننده داشته باشد. موضوع دیگریکه بنشر فوق العاده روزنامه كمك میکرده مجانی بودن روزنامه بوده که مدت ده سال متوالی هر هفته پنجهزار نسخه از آن مجا نابین روحانیون نجف و علمای ایران و سایر روشنفکران توزیع میگردیده بقسمیکه در اوایل مشروطیت هر نوبت سی و پنجهزار نمره از آن طبع و منتشر میگشته است .

و باز بعلت همین نفوز زیاد و بی پروایی در نوشتن بوده که ناگهان انا بك را متوجه خطر عظیم روزنامه نمود و برای بار اول مدت چهار سال ورود روزنامه وه ایران غدغن کرد . بعضی علت جلوگیری اتابك از روزنامه را مقالات تند این روز نامه بر علیه روسها در قضیه وام از آنکشور دانسته اند کروی در بخش اول تاریخ مشروطیت ایران شرحی در باره روزنامه حبل المتین نوشته که بی مناسبت نیست قسمتی از آنرا عينا نقل نمائیم . نامبرده در کتاب مذکور تحت عنوان ( حبل المتين كلكته ) اینطور مینویسد : « این نامه هفتگی از همه روزنامه های آنزمان بزرگتر و بناه ترمی بود . در هندوستان چاپ شده و آزادی برای سخن راندن میداشت ) با همه این آزادی چنانچه بعدا خواهیم نگاشت چند بار از طرف دولت هندوستان توقیف شد . مولف ) یکی از چیزهایی که مایه رواج آن گردید این بود که حاجی زین العابدين تقيوف پول بسیاری فرستاد که روزنامه بعلمای نجف و دیگر جاها بی پول فرستاده نمود . از اینجا پیوستگی میان روزنامه و علما پدید آمد و شادروان شیخ حسن ممقانی که این زمان با فاضل شربیانی ، دو تن مرجع تقلید میبودند، بستایش حبل المتین برخاست و مردم را بخواندن آن برانگیخت. این روزنامه گفتارها در باره گرفتاریهای سیاسی ایران مینوشت و دلسوزیها و راهنمائیهای بسیار میکرد در پیش آمد و ام از روس گفتار های تندی بچاپ رسانید . (بهمین انگیزه چهار سال از آمدن آن بایران جلوگیری شد.) و بار هما پیشنهاد قانون و حکومت مشروطه با مشروعه نمود و مردم دلبستگی بسیار پاین روزنامه پیدا کردند و نویسنده آن سید جلال الدین کاشانی « موید الاسلام » بنيكي شناخته می بود وای راستی از سود جویان بوده و هر کجا سودی برای خود میداشته کوشش بنیکی توده و کشور را فراموش میکرده ۲۰ پس از این قسمت کسرو - موادی را ذکر میکند که مدیر حبل المتین از « نوزد وزیر گمرکات » و مظفرالدین شاه و محمد علی میرزا تعریف کرده. در پایان مینویسد حبل المتین جز از امین السلطان که زبان بحبل المتین زده بود از دیگران هر کسی وزیر شده چه پیش از مشروطه و چه در زمان استبداد صغیر و چه در زمان التيماموم روس و بسته بودن دار الشوری ، اور استوده و چاپلوسیها گونه.

ما با این قسمت از گفتار مرحوم کسروی درباره مدیر حمل البنين موافق نیستم و مرحوم - ويد الاسلام را مردی وطن دوست و خدمت گزار بیهن و آزادیخواه میشناسیم و اگر از کسانی هم بگفته کروی در روزنامه تعریف کرده باشد مصلحت وقت بوده و یا بعلت کارهای نیکی بوده که از آنها سر زده است . چه اگر مدیر حبل المتین مردی سود پرست و بقول کسروی از سود جویان بود باید پس میواند سال نامه نگاری لااقل ثروتی بدست آورده باشد در صورتیکه پس از فوت آنمرحوم غیر از مطبعه که روزنامه و آن چاپ میشده، چیز دیگری از وی باقی نمانده است . خدا رحمت کند مر حوم کسروی را ؛ نگارنده در طول مدت سه سال که نزد وی تاریخ ایران تلمذ میکردم هرگز نشنیدم که کسی را ستایش و تعریف نماید و بلکه همیشه سعی داشت نقاط ضعف مردان بزرگ را بیان نماید . منجمله روزی در اثنای درس سخن از خواجه نصیرالدین طوسی بیان آمد و طبق معمول کسروی از این دانشمند بزرك بد کوئی آغاز کرد و ويرا شريك در اعمال زشت هلاکو شمرد و مدعی بود که وی با نفوذی که در دربار خان مغول داشت میتوانست از قتل عام بغداد جلوگیری نماید.

مرحوم کروی در بین تمام سلاطین و امرا و فرماندهان و فضلا و دانشمندان فقط نادر شاه افشار را میتود و گاه و بیگاه از تعریف او خودداری نمیکرد . گفته های این مورخ درباره عمر خیام و سعدی و حافظ محتاج بنقل نیست و خوانندگان کم و بیش آنها را شنیده اند. قدری از مطلب دور شدیم ولی ذکر این قسمت لازم بود زیرا برای رفع اشتباه خوانندگان که مبادا تصور فرمایند نگارنده با گفتار مرحوم کسروی در باره مدیر حبل المتين موافقت دارم توضیح موضوع بالالازم و حتمی بود . برگردیم باصل مطلب: کسروی در همین بخش از تاریخ مشروطه ایران درباره علت جلوگیری اتابك در زمان مظفرالدین شاه از ورود روزنامههای فارسی بایران شرحی نوشته که نقل آن برای روشن شدن این قسمت از تاریخچه روزنامه حبل المتین بی مناسبت نیست. وی بنقل از تاریخ بیداری چنین مینویسد: «شیخ یحیی کاشانی گفتاری درباره نادرستیهای انجمن معارف و بد خواهیهای اتابک نوشته ( انجمن معارف واتابك كمك خرج دبتاز رشدیه را که شیخ یحیی آموزگار آن بوده دوقوف کرده بودند. مولف ) و برای چاپ شدن پروزنامه حبل المتین فرستاد و چون آن چاپ شد و بایران آمد، انجمن سری که برای بر انداختن اتابك تشکیل شده بود شیخ یحیی را خواست و بازه قالاتی نوشت و بحبل المتین فرستاد و کم کم روزنامه ثریا نیز بزبان آمد و اوهم مطالبی نوشت و در نتیجه اینها اتابك از آمدن روزنامه های فارسی بایران جلو گرفت.» ص ٣۴ جلد اول تاریخ مشروطه ایران.

اما اعضای انجمن سری و شیخ یحی که خود عضو انجمن سری بو د بیکار نه نشستند و نامبرده باتفاق سید حسن کاشانی و چند نفر دیگر ( از شیخ یحی کاشانی بتفصیل در جلد اول کتاب گفتگو نموده و عکس نامبرده را چاپ کرده ایم. از سید حسن کاشانی نیز در صفحات بعد همین کتاب گفتگو خواهیم کرد ۰) شبنامه نوشته و در اطاق مظفر الدین شاه میگذاشتند. در یکی از شبنامه ها که در آن از قرضه ایران از روس به گوئی شده و اشعار زیر را فخر الواعظین کاشانی در ذم اتابک سروده و در آن نوشته شده بود؛ وقتی موقر السلطنه ، در نیاوران، خواست روی میز شاه بگذارد ، شاه ملتفت شد و موقر السلطنه را گرفته بچوب بستند تا اینکه اعضای انجمن سری و نویسنده شب نامه ها را اظهار داشت . چند شعر از اشعار فخر الواعظین بدین قرار است :

ارمنسی زاده میازا و مسلمانانرا
بكف كفر مده سلطنت ایمان را
 
عاقبت خانه ظلم تو کند شاه خراب
پس چه حاجت که با فلان کشی ایوانرا
 
داس غیرت چه شود در کف ملت ظاهر
پاک از لوث وجود تو کند بستانرا
 

شیخ یحیی کاشانی نویسنده شبنا مه ها را دست بسته باسیی نشاندند و باردبیل فرستادند • سید حسن کاشانی را بیاس برادرش و بمیانجیگری عین الدوله که حکمران تهران بود بده او مبارک آباد روانه گردانیدند . حاج میرزا حسن رشد یه خانه شیخ هادی نجم آبادی پناه برد و از گزند آسوده ماند و اگر نرم دلی مظفرالدین شاه نبود کمتر یکی از اینان زنده میماند . این واقعه در جمادی الاول ۱۳۱۹ قمری بوده است

( صفحات ٣۵ و ٣۶ بخش اول تاریخ مشروطه ایران بطور اختصار )

ذکر سرگذشت شیخ یحیی کاشانی و سید حسن کاشانی و حاج میرزا حسن رشدیه بدان مناسبت بود که این هر سه نفر بعدا روزنامه منتشر نموده اند .

روزنامه حبل المتين بدستور اتابك مدت چهار سال از ورود بخاک ایران ممنوع گردید. در کتابخانه مدرسه صارمیه اصفهان دو جلد روزنامه حبل المتين موجود ! که هر دو را اکبر میرزا مسعود ( صارم الدوله ) يسر ظل السلطان در ضمن کتاب های دیگر وقف بر دبیرستان نموده و در پشت جلد اول نوشته : « روزنامه حبل المتین از دو شنبه ۱۳ جمادی الثانی ۱۳۱۸ الی دو شنبه ٤ ذیحجه ۱۳۱۸ از نمره ۱ الی نمره ٢۴ از وقتیکه توقیف شده و بایران نیامده، در پشت جلد دوم نوشته : « روزنامه حبل المتین از دو شنبه ۱۱ ذیحجه ۱۳۱۸ الی دوشنبه ۹ جمارى الثانى ۱۳۱۹ ۰ از نمره ۲۵ الی نمره ۴٨ تتمه زمان توقیف است که ایران نیامده تا زمانی که مجددا ماذون و آزاد گردیده » این دو مجلد متعلق بسال هشتم روزنامه میباشد و نمره اول آن که نمره اول سال هشتم است در تاریخ دو شنبه ۱۳ جمادی الثانی ۱۳۱۸ قمری طبع و در ٢٤ صفحه به واژه ناخوانا معمول روزنامه منتشر شده است . مقاله افتاحی این سال ، سر از ذکر فهرست مندرجات بدین قسم شروع میگردد : « شکر و توفیق ـ ای شکر تو شکر دهانم * شکر شکر تو کی توانم. اگر چه در سنه ماضیه یعنی از آغاز هضمین سال حبل المتین که دهم جمادی الثانیه سنه ۱۳۱۷ تا انجام آن که نهم جمادی الاخری سنه ۱۳۱۸ است این اداره اسلامی و خادم حقیقی وطن عزیز و خیرخواه ملت و دولت اسلاميه خدنك هزاران گونه صدمات و لطمات خارجي و محيط نزول صدها قسم بلیات داخلی واقع بوده..» در همین نمره مقاله مفصلی تحت عنوان ( تبريك عيد مولود مسعود اعلیحضرت اقدس شاهنشاه خلد الله ملکه ) نوشته است.

پس از توقیف مذکور ؛ یکمرتبه هم حبل المتین برای مدت هشت سال از طرف دولت هندوستان از انتشار آن جلوگیری شد . آغاز این توقیف ظاهرا سال ١٢٩۵ شمسی بوده و در اوایل سال ۱۳۰۳ شمسی از توقیف خارج و مجددا منتشر گردیده است در روزنامه ایران مورخ اول اسد ۱۳۰۳ شمسی راجع بانتشار مجدد حبل المتين تحت عنوان «بشارت » اینطور مینویسد : « روزنامه کهن سال حبل المتین کلکته که قدیم ترین جراید پارسی و خدمات بی پایانش بملت ومملکت و مشروطیت ایران اظهر من الشمس است بعد از هفت هشت سال تعطیل اجبارى اينك شروع بطبع و نشر شده و اولین شماره سال سی و دوم آن باداره ما رسیده و حاوی بهترین مقالات و اخبار است » از آن پس تا هنگام فوت موید الاسلام یعنی تا آذر ۱۳۰۹ حبل المتین منتشر میگردیده در سنوات اخیر بعلت ضف باصره که برای آن مرحوم پیش آمده بود؛ امور اداره روزنامه بعهده دختر دوم او فرخ سلطان میبود و چند سال اسم نام برده در عنوان روزنامه بسمت دیر ثانی قید گردیده است . قبل از آن که بشرح احوال مرحوم موید الاسلام بپردازیم قسمتی از قصیده ایرا که مرحوم وحید دستگردی در ستایش حبل المتین سروده نقل مینما تيم . تمام این قصیده در شمارههای ٥ و ٦ ارمغان مورخ مرداد و شهریور ۱۳۰۸ چاپ شده و قبل از شروع بآن چند سطر مقدمه آنرا نیز نقل مینمائیم اينك مقدمه و قسمتی از قصیده:

« خدمات چهل ساله مدیر نامه مقدس حیل المتين کلکته سید جلال الدین کاشانی ( موبد الاسلام ) بسیاست و سعادت واستقلال مملکت ایران بر هیچکس پوشیده نیست و تا قیامت در نظر ایرانیان فراموش نخواهد شد .

بعد از جنك عمومی هنگامیکه این نامه مقدس بجرم دوستی ایران از طرف دشمن دچار تعطیل و توقیف بود نگارنده ارمغان بنام قدر شناسی و پاس خدمات ملی قصیده راجع بخدمات و زحمات مدیر نامه مقدس انشاء و با پست ارمغان خدمت آن دیر مرحوم داشته .

*قصیده*

زهی دبیر هنر پرور خود فرجام
امیر ملک سیاست خدیو مصر کلام
 
مدیر نامه حبل المتین کلکته
جلال مملکت جم موید الاسلام
 
حکایت قلم حق نو پس و نامه او
بشرح ناید اشجار اگر شوند اقلام
 
تمام گشته بدو نشر پارسی امروز
چو شعر تازی بر بو فراس و بو تمام
 
سروش عرش مساوات بیک آزادی
رسول شرح مواسات امام باک همام
 
گره گشای سیاست بناخن تدبیر
مسیل بند حوادث بازوی اقدام
 

*نامه حبل المتین*

در آنزمان که نبود از جریده نام و نشان
شمیم این گل نشنیده بود هیچ مشام
 
زنامه نامی اگر بر زبان کو رفتن
چوخامه گردن دادی بتیغ خون آشام
 
دمید نفخه صور و همه عظام رحیم
شدند زنده و گشتند سروران عظام
 
نبود نامه حبل المتین اگر در هند
نه از جریده در ایران نشانه بود و نه نام
 
بلی نبود بزاولستان اگر و ستم
نه گیو بود و نه گودرز بود و نه رهام
 

اگر دوروزی توقیف کرد نامه تو
بکام صرصر و طوفان کی نیست الکام
 
دوباره صیقلی آید برون بکشتن خصم
دو روزی از بخلافست دوسترا واژه ناخوانا
 
بگو عدوی از حبل المتین بدارد دست
که در چه نقشی کنی بیشتر شود ابرام
 
ترا سپاس و سلام ارمغانی از ره دور
درین چکامه کند و السلام خیر ختام
 

شرح احوال مؤید الاسلام - جامع ترین و مفیدترین شرح حالی که از مرحوم موید الاسلام نوشته شده شرحیت که آقای ایرانپرست فرزند آقای داعی الاسلام در شماره های ۵ و ۶ سال دهم مجله ارمغان طبع کرده. آقای ایرانپرست چون در هندوستان بزندگانی مرحوم موید کاملا آشنا و بلکه معاشر بوده لذا شرح مذکور را از روی کمال دقت و صحت ضبط کرده است . لازم است یاد آور شویم که نامبرده نیز قسمت عمده این شرح حالا از روی یادداشتهای فرخ سلطان موید زاده دختر موید الاسلام جمع و تدوین کرده است . اینک شرح حال : د جلال الدین الحسینی موید الاسلام در شنبه ۱۳ رجب ۱۲۸۰ هجری در کاشان محله کلهر از بطن خانم سلطان دختر آقا میر محمد علی شیخ الاسلام بدنیا آمد. پدر او مرحوم سید محمد رضا مجتهد کاشانی است . خاندان وی پدر بر در اهل علم و اجتهاد بوده اند . برا در کوچک آقای موید میر سید حسن کاشانی مدیر روزنامه یومیه حبل المتین در تهران و در مشر و طیت ایران خدمات مهدی کرده است برادر بزرک آقای موید حاجی سید محمد علی حروف بآقا بزرک بوده است و خواهر او فرخ سلطان که قبل از عروسی فوت کرده است و ملك خانم که در حیات میباشد . همشیره زاده او آمیرزا خلیل الله اكنون مجتهد مصمم کاشان است .

آقای موید تحصیلات ابتدائی یعنی فارسی و مقدمات عربی را در کاشان نمود . پس از فوت پدر با برادر بزرگ خود برای تکمیل تحصیلات باصفهان رفت . بدوا در مدرسه حکیم خدمت حجة الاسلام مرحوم عبد المعالى بتعليم سطوح پرداخت سپس در مدرسه صدر در درس آخوند ملا محمد کاشی و آیه الله شریعت حاضر شد پس از پنج سال توقف در اصفهان بکاشان بازگشت و از آنجا بتهران و خراسان مسافرت کرد . از خراسان بعراق عرب رفت و در سامره خدمت آیت الله حاجی میرزا محمد حسن شیرازی بدروس خارج پرداخت . در سال ۱۳۰۵ با اجازه مرحوم میرزا ببندر عباس رفت مدت چهل و پنج روز موقف خود در بندر عباس با سید جمال الدین اسد آبادی بوده سید جمال الدین از بندر عباس روانه شیراز و اصفهان و تهران گردید ؛ آقای موید بعما نات رفت آن ایام حکومت عمانات با سید ترکی پرسیدید بود از ملاحظه وضع عمانات متاثر شد. مكتوبى بميرزا علی اصغر خان امین السلطان که آن اوقات در دربار ناصرالدین شاه شخص اول بود فرستاد و توضیح داد که هنوز امام مسقط كاملا تحت نفوذ انگلستان نیامده است اگر دولت ایران اندك توجهی نماید ممکن است آب رفته بجوی باز آید اما به پیشنهاد وی ترتیب اثری داده نشده پس از یکسال و نیم توقف از عمانات وسیاحت کامل آن نقاط آقای موید بجانب هندوستان حرکت کرد و در سال ۱۳۰۸ قمری وارد بمبئی شده علت آمدن بهند بیماری بود که بواسطه هوای صفحات جنوب عارض او شد و چون در بمبئی صحت کامل یافت بطرف مشرق هند حرکت کرده و پس از سیاحت مدرس رنگون سنگاپور ، پنانك وارد کلکته گردید. از کلکته برای دیدن شهرهای معروف شمالی هند بازگشت و برای تحصیل معاش شروع بتجارت کرد .

طلوع حبل المتین - آن اوقات یعنی سال ۱۳۱۱ سید جمال الدین اسد آبادی در انگلستان و پرنس ملکم خان وزیر مختار دولت علیه در لندن بوده در نتیجه مکاتبات متوالی بین سید جمال الدین و پرنس ملکم و آقای موید چنین رای قائم شده انقلاب فکری که ایران احتیاج شدید بآن داشت فقط بایستی در سایه جراید تولید شود بدین طریق که جراید مسلك واحده را پیوسته تعقیب و افکار ایرانیان را مهیای انقلاب نمایند - روزنامه قانون از لندن منتشر شد و حبل المتین در کلکته بتاريخ دهم جمادی الثانيه ۱۳۱۱ هجری چاپ و توزیع شد • حبل المتین در برقرار کردن مشروطیت و تنویر افکار ایرانیان و بر انداختن خاندان قاجار عضو مهم است - برای آشنا شدن علما روحانیون تا ده سال متوالی هر هفته پنجهزار نمره حبل المتين مجانا درمیان رو حانیان منتشر میشد . حبل المتین در ایران هند عراق مصر و ترکیه و روسیه نماینده داشته است و در اوائل مشروطیت هر هفته قریب سی و پنج هزار نمره چاپ میشد با وجود همه این ها همواره اداره حبل المتین زیر بار قرض بوده است .

زیرا که منظور مدیر آن خدمت بوطن بوده است نه جاب فايده مادى و اينك نیز که انتشار آن منحصر به دو سه هزار نمره میباشد وضعیت اقتصادی آن خوب نیست و مدیر آن با وجود پیری دارای افکار اولیه و جوش ایران پرستی است و تمام امور روزنامه را شخصا اداره مینماید . حبل المتین در این سی و هفت سال انتشار چهل و سه بار توقیف شده است بطور ناقص و کامل توقیف کامل ممنوع شدن آن از طرف حکومت هند بوده و ورود بایران و عراق و افغان و ترکیه چندین بار ممنوع گردیده است.

ده نوبت حکومت هند آقای موید را که عازم حرکت از هندوستان بوده است محجور ساخته است چند بار حکم تبعید وی از طرف حکومت هند صادر شده است و از این طریق خسارت بزرك باو وارد گردیده است. آقای موید در این مدت تنها به انتشار نامه حبل المتین اکتفا ننموده است در سال ۱۳۱۵ مجله هفتگی مفتاح الظفر را که علمی و دارای چند مقاله سیاسی نیز بود منتشر کرد . در سال ١٣١٦ ) آزاد ) را چاپ کرد که یک مجله هفتگی سیاسی بود و تا مدتی منتشر میشد در همانسال روزنامه یومیه (کلکته ) را بزبان اردو منتشر کرد برای این که مسلمانان هند را با خیالات خود آشنا سازد . در سال ۱۳۲۱ مجله هفتگی ( ملك و ملت ( بزبان انگلیسی منتشر شد . بواسطه انتشار این دو مجله انگلیسی وارد و دانشمندان هند از سیاست عالم اسلام مطلع میشدند در سال ۱۹۱۳ میلادی بمناسبت جنك طرا باس غرب تا مدتی دو روزنامه باسم حبل المتين بزبان اردو و زبان بنگالی اشاعه کرد و بهمین وسیله متجاوز از نهصد هزار روپیه اعانه برای صلیب احمر ترك جمع آوری و با سلامبول فرستاده است . در سال ۱۹۱۵ میلادی حبل المتین انگلیسی هفتگی را چاپ و توزیع کرد و در ایام جنگ جهان گیر این جریده خدمت بزرك بهندوستان کرد - تمام این جراید اساسا بروی افکارانای موید اشاعه یافته و بسرمایه وی بوده است و همه نیز ادامه یافته اند تا این که حکومت انها را موقوف کرده است.

زندگانی عمومی - آقای موید علاوه بر فقه اصول حکمت و ریاضیات نیز تحصیل کرده است در تحرير سبك مخصوصی دارد استعارات و کنایات در نوشته های خود استعمال میکند . اقای موید عمر خود را در سیاست گذرانده و با ادبیات و شعر زیاد مربوط نبوده است ولی بر حسب اقتضاء ذوق بشر دارد و در ایام جوانی اشعاری گفته است که اشعار ذیل نمونه آنست :

حضرت داود ای مفتاح هوش
از موبد بند کن آویز گوش
 
در سیاست اقتضای وقت بین
مسلک پیغمبران را برگزین
 

ما نمی خواهیم آخوند و قجر
در سیاست قطع بدکن زین دوسر
 

حیات شخصی - آقای موید متوسط القامه دارای ریش کم و چهره نمکین میباشد این ایام بواسطه پیری و زحمت خیلی لاغر شده است چشمهای او در ده سال قبل کور شده است و برای خواندن جراید و نویساندن مقالات محتاج به اونت دیگری میباشد وضع زندگانی وی بسیار ساده است لباسش همیشه سرمه رتك خوراكش مختصر و بیشتر لبنیات است مدتی ترك گوشتخواری را کرده بود و بیشتر امراض خود را بروزه گرفتن دفع مینماید آقای موید بسیار شوخ و مزاح است حتی در این پیری در شوخی و کنایه گوتی از جوانان عقب می ماند کم میخندد . از دروغ بسیار تنفر دارد . طبعا حماس و جواد است • جسارت اخلاقی دارد - مايل بمجالست و صحبت جوانان حساس و پرجوش است تکبر ندارد - آقای موید در کلکته متاهل شد دارای پنج دختر و يك پسر میباشد دختران او همه تحصیل کرده و سه نفر آنها شوهر کرده اند دختر دوم او خانم فرخ سلطان چند سال دبير ثاني حبل المتين بود و اخيرا بيك نفر مسلمان هندی که رتبه قضاوت دارد شوهر نموده و دو دختر دیگر او اکنون مشغول تحصیل هستند پسر آقای موید سید جمال اکنون دوازده ساله و مشغول تحصیل میباشد آقای موید که حامی و خادم اسلام است متعصب در تشیع نیست و در نظر او شیعه و سنی برابرند . آقای موید با وجود پیری و نابینایی خیلی جدی و زحمت کش است - خواب او شبانه روزی پنج ساعت بیشتر نیست و آثار شکستگی از او ظاهر نمیشود تا سالهای در از دیگر خدمت بایران خواهد کرد .»

تا اینجا شرح حال مرحوم مويد الاسلام بقلم آقای ) ن ایرا نیر ست ) با بات یافت کار زیاد و مشقات فوق الطاقه مدت نزيك بچهل سال روزنامه نگاری عاقبت اثر خود را بخشانید و ظهر روز ۱۹ آذر ماه ۱۳۰۹ شمسی در حالیکه موید الاسلام در دفتر کار خود در شهر کلکته نشسته بود دو چار حمله قلبی گردید و شب ٢٤ آذر بعد از آنکه معالجات بزرگترین اطبای هندوستان سودی نبخشید داعی حق را لبيك گفت و جان را یجان آفرین تسلیم نمود . و بدین نحو یکی از بزرگترین خدمتگزاران بمملکت برای همیشه رخت از جهان بربست پس از یکسال طبق وصیت آنمرحوم جسدش را با بران حمل نموده و در مشهد مقدس دفن کردند. روز ۲۴ آذر ۱۳۱۰ شمسی جنازه را وارد مشهد مقدس و در ایوان عباسی دفن کردند. روز بعد از طرف والی خراسان مجلس ترحیمی که وجوه اهالی خراسان در آن شرکت داشته تشکیل داده شد و آقای حاج حق که از محدثین فاضل و برجسته مشهد هستند منبر رفته و شرح مبسوطی در اطراف خدمات آنمرحوم ایراد و مجلس در حدود غروب ختم گردید.

(۴۶۸) حبل المتين

روزنامه حبل المتین در طهران به دبری ( میرزا سید حسن کاشانی ) تاسیس و شماره اول آن در چهار صفحه بقطع همان حبل المتين كلكته ، در مطیعه سربی ( مطبعه فاروس ) طبع و در تاریخ دو شنبه پانزدهم ربیع الاول ۱۳۲۵ قمری مطابق ۱۹ ردی بهشت ماه جلالی ۸۲۹ و ۲۹ آوریل ۱۹۰۷ میلادی منتشر شده است . در عنوان روز نامه مدیر کل جلال الدين الحسيني مويد الاسلام ( صاحب امتیاز روزنامه هفتگی و یومیه حبل المتين ) وعنوان مراسلات ( طهران. خیابان لاله زار. نایب مدیر میرزا سیدحسن کاشانی ) معرفی شده و از بهر صورت امور اداره روزنامه یومیه حبل المتين طهران بعهده میرزا سید حسن کاشانی، برادر كوچك موید الاسلام بوده است .

این روزنامه را مرحوم سید حسن کاشانی برادر موید الاسلام تاسیس نموده و شاخه از حبل المتین کلکته بشمار میرفته است مرحوم کسروی در باره این روزنامه می نویسد : ( حبل المتين طهران چون نخستین روزنامه روزانه در ایران میبود و با کاغذ و حروف خوب بچاپ میرسید و آنگاه گفتارهای آنرا شیخ یحیی کاشانی که هم نویسنده خوب و هم آگاهی بیشتر از دیگران میداشت مینوشت ارجی در میان مردم پیدا کرد و تا زمان توپ بستن مجلس هم چنان پیش میرفت ۲۰ کسروی در باره این که چطور شد با وجود حبل المتین در بمبئی مع ذلك اين روزنامه وطهران تاسیس شد می نویسد حبل المتین هفتگی کلکته . چنان بیرون می آمد ولی پیداست که این زمان ارج پیشین را نمیداشت زیرا این زمان روزنامه های دیگری پیدا شده و نیاز مردم را به خواندن آن کمتر گردانیده بود بویژه که آن برای رسیدن به تهران یکماه بیشتر زمان میخواست و نوشته ها از بها میافتاد. این بود که این را بنام یک شاخه ای از آن در تهران بنیاد نهادند. در داستان ) پیمان انگلیس و روس ) و همچنین در برخی پیش آمدهای دیگر این روزنامه گفتارهای مغز دار خوبی نوشت • میتوان گفت سید ن پس از آن بد خواهیها که با جنبش مشروطه خواهی کرده و بهوا داری از عين الدوله ان دشمنی ها را با کوشش های دو سید نموده بود این زمان بنیکی ها برخاست ر شکست را بدینسان بست ۲۰ بخش اول تاریخ مشروطه ایران ص ۳۸۱.

در عنوان روزنامه حبل المتین یومیه معرفی شده و در زیر اسم روز نامه سال تاسیس ( ۱۳۱۱ ) و همچنین محل طبع ( طهران ) درج گردیده ، و نیز در آخر ستون صفحه چهار امضای ( حسن الحسيني الكاشاني ) چاپ شده آن درباره مندرجات حبل المتین ( روزنامه بومیه ملی آزاد سیاسی اخباری تجاری علمی ادبی مقالات عام المنفعه با امضا قبول و در انتشارش اداره ازاد است) معرفی شده است. قیمت اشتراك بدین قرار است سالیانه طهران ۴٠ قران؛ سایر بلاد داخله ۴۵ قران ، روسیه و قفقاز ۱۲ منات ساير ممالك خارجه ۳۰ فرانك . قيمت يك نسخه طهران یکصد دینار ، سایر بلاد ایران سه شاهی . قیمت اعلان طری دو قران است .

قطع صفحات و سبك مطالب و نوع مقالات حبل المتین طهران بعينه ما تند حيل المتین کلکته میباشد فقط تفاوت اندو تعداد صفحات و طرز انتشار است که اولی معمولا در چهار صفحه و دومی در ۱۶ صفحه و نیز اولی یومیه و دیگری هفتگی است. قسمتی از مقاله افتتاحی روزنامه باین قرار است :

« ربنا اتنا من لدنك رحمه وهياني انا من امرنا رشدا . بار خدايا قلوب مارا بنور معرفت روشنائی بخش و نیات ما را در این خدمت بزرك مقدس و خالص گردان تا که باید و شاید از عهده وظایفه و تکالیف مقرر . خود بر ائیم ملک و ملت را خدمتی شایان توانیم.... ( پس از این قسمت شرحی درباره اینکه منظوری جز حق نویسی و راهنمائی ملت و دولت ندارد نوشته تا میرسد باینجا که ) و بالجمله مسلك و شيوه ما در این روزنامه يوميه همان مسلك و منهج ،روزنامه هفتگی حبل المتین است که در عرض چهارده سال يك مرام و منظور را در نظر داشته و قوم را بسمت آن متوجه می ساختیم... هر کس بدیده انصاف بنگرد حکم قطعی خواهد کرد که عمده اسباب حصول این خوشبختی و سعادت ( منظور اعطای مشروطیت است ) فریادها و ناله های چهارده سال حبل المتین است اکنون نیز از طبع و نشر این روزنامه در مرکز مملکت پایتخت ایران جز اختتام اين ماموريت الهيه و تكميل مقاصد سابقه در نظر ندارد.»

مندرجات حبل المتین پس از درج مقاله اساسی عبارت از اخبار داخله و خارجه میباشد و بخصوص بعلت وابستگی این روزنامه با حبل المتین کلکته اخبار خارجه زياد تر در آن درج شده و علاوه بر این مذاکرات مجلس شورای ملی و تلگرافات داخله خارجه در آن درج است . از انتشار حبل المتین در تهران بعضی تصور کرده اند که اداره روزنامه حبل المتین از کلکته بطهران انتقال یافته است برای رفع این اشتباه اخطاری در شماره سوم چاپ شده مبنی براینکه مشترکین گمان ننمایند اداره کل از کلکته بطهران انتقال یافته است . محل اداره روزنامه ( خیابان لاله زار جنب مطبعه فاروس ) بوده است . از شماره ۲۰ سال اول بآنطرف زیر اسم نایب مدير ) میرزا سید حسن کاشانی ( دبیر ( آقا شیخ یحیی کاشانی ( اضافه شده است ۱۰ ین شیخ یحیی همان کسیست که ما در جلد اول کتاب شرح حال و تصویری از او چاپ کرده ایم و نیز مرحوم کسروی اهمیت حبل المتين را وابسته بمقالات ایشان دانسته است یحیی کاشانی از نویسندگان ست که تا هنگام مرك از خدمات مطبوعاتی خود دست بر نداشته و در سالهای اخیر زندگانی نیز ریاست هیئت تحریریه روزنامه ایران داشته است ) جلد اول کتاب روزنامه ایران امروز ص ٣٢٤ ) شماره ١٩٤ سال اول حبل المتین در تاریخ . سه شنبه ۲۵ ذیقعده ۱۳۲۵ قمری و شماره ٣٦ سال دوم آن در تاریخ ۲۹ ربیع الثاني ۱۳۲۸ قمری منتشر شده است . شماره اخیر گرچه آخرین شماره منتشره روز نامه نیست ولی چون این روزنامه تا هنگام توپ بستن مجلس (١۶ جمادى الثاني ١٣٢۶) بیشتر دوام نداشته بنابراین بعد از تاریخ مذکور بیش از یکماه و نیم انتشار نیافته است.

توقیف و تعطيل حبل المتين

پس از وقایع مجلس و حوادث باغشاه بشرحهکه بعدا در ذیل احوال مدیر حبل المتين ذکر خواهیم کرد، بدستور محمد علی شاه پنج نفر از تهران بخارج ایران تبعید گردید من جمله از این پنج نفر میرزا سید حسن کاشانی مدیر حبل المتین بود • نامبرده پس از خروج از تهران و توقف چند ماهی در رشت ؛ و انتشار چند شماره روزنامه در آنجا ؛ مجددا در اواسط سال ۱۳۲۷ قمری، هنگامیکه محمد علیشاه از طهران اخراج شد بطهران بازگشت و برای بار دوم روزنامه حبل المتین را در آنجا طبع و توزیع نمود انتشار مجدد حبل المتين مصادف با آغاز سال سوم روزنامه بوده و ظاهرا در ماه جمادی الثانی شروع گردیده است . پس از انتشار شماره ششم این سال که در رجب در رجب ۱۳۲۷ قمری برده بمناسبت مقاله که در آن تحت عنوان ( اذا فسد العالم فسد العالم ) چاپ شده غوغا و هیاهوئی در طهران بر علیه روزنامه و مدیر آن برپا شد و نشر این مقاله را برخلاف قانون مطبوعات که در آن صریحا از انتشار مقالات مضره بدین اسلام ممانعت شده؛ دانستند . وزارت معارف از وزارت عدلیه تقاضای محاکمه مدیر حبل المتين و توقیف روزنامه را نمود . محکمه جزا بعضویت آقایان معاون حضر ، صدر الاشراف ؛ مشاور الملك و آقا شیخ هادی تشکیل گردید و حکم زیر را صادر نمود : « صورت حكم محكمة جزا در خصوص حبل المتين يوميه منطبعه طهران نمره ٠۶ بموجب عريضه حضرات اصناف دار الخلافه طهران و اظهار وزارت جليله علوم و نظر بمقاله در تحت عنوان ( اذا فد العالم فسد العالم ( که در شماره ششم یومیه حبل المتين طهران منتشر شده در حضور هیئتی از نمایندگان علمای دارالخلافه و هیئت منصفه جناب میرزا مصطفی خان منصور السلطنه که بتصويب وزیر عدلیه بسمت مدعی العمومی انتخاب شده اند[۵] بر میرزا سید حسن کاشانی نایب مدیر روزنامه حبل المتین طهران اقامه دعوی نمود پس از استنطاقات که در مجالس عدیده بعمل آمد روز بیست و یکم شهر رجب مجلس محاکمه منعقد گردید میرزا سید حسن کاشانی در مجلس استنطاق ومحاكمه سلب مسئولیت مدیری را از خود نموده جناب آقا سید جلال الدين مويد الاسلام که سمت مدیر كل روزنامه را دارد واگزار میکرده علاوه متعذر میشد که وزارت علوم پس از انتشار نمره ۶ روزنامه از مشارالیه سند گرفته و او را مسئول روزنامه قرار داده است و نیز اظهار میکرد که نویسنده مقاله ( اذا فسد العالم فسد العالم ) شخصی دیگر بود . بهیچوجـه مسئولیتی که از این مقاله منتج میشود بر من وارد نیست . بعلاوه در باب عبارات روز نامه نمره شش ( لیکن بدترین موقعیکه قومیت و استقلال ایران را مضمحل و نابود ساخت الى آخر ) توضیحاتی داد که بموجب آن توضیحات معلوم میشود این عبارات منافاتی با مذهب جامعيه اسلامیه ندارد و اظهار کرد که عقیده من هم همین است چون بموجب عنوان صدر و امضای ذیل روزنامه حبل المتین سمت نیابت مدیری میرزا سید حسن کاشانی ثابت و جناب آقا سید جلال الدین موید الاسلام که از طهران غایب هستند و او علنا نمی تواند در مندرجات روز نامه رسیدگی نماید تکالیف و مسئولیت های منسوب عنه بعهده نایب مدیر وارد است و چون بموجب ماده (۲۸) قانون مطبوعات اقدام کنندگان بطبع و مدیر آن روزنامه و دبیران آن و همچنین رئیس مطبعه وفرو شند . و نشر دهنده مسئول است و چون بموجب ماده هشتم قانون مزبور مدیر روز نامه مکلف است که قبل از طبع و انتشار روزنامه مسئولیت خود را با توضیحات دیگر که در مساعده مزبور مندرج است باداره انطباعات كتبا اطلاع دهد نه اینکه اداره انطباعات او ر ا وادار باقدام این امر نماید چون بموجب ماده ( ۱۳ ) قانون مطبوعات در مقالات یا امضاء وقتی مدیر یا نیابت او هئول نیست که از منهیات واضحه چیزی در مقاله آن مندرج نباشد و چون مقاله نمره شش ) اذا فد العالم فد العالم ( محتوى منهيات واضحه است و اثبات آنکه خود میرزا سید حسن کاشانی نویسنده آن مقاله نیست و توضیحاتی که در باب عبارات روزنامه داده است مسئولیت مدیری مشارالیه را سلب وساقط نمی كند على هذا بنا بدلایل مذکوره فوق هیئت محكمه جزا باتفاق آراء میر زا سید حسن کاشانی را برای طبع و نشر مقاله ) ادا فد العالم اذا فد العالم ) که مخالفت صریحه با نص ماده (۳۳) قانون مطبوعات دارد بمجازات ذیل که در ماده مذکور مصرح است محکوم می نماید.

تاد به مبلغ دویست و پنجاه تومان مجانا وبلا عوض ٢٣ ماه حبس و ۲۳ ماه توقیف روزنامه حبل المتين . توضیح این که ابتدای مدت حبس و توقیف روزنامه از روز يك شنبه چهاردهم شهر رجب است ۱۳۲۷ محل مهر معاون حضرت . محل مهر محكمه جزا صدر الاشراف . مشاور الملك . آقا شیخ هادى.»

این بود متن حکم درباره توقیف روزنامه حبل المتین و رئیس آن . با این که حكم مذکور خیلی شدید و سخت است مع ذلك زیاد در آن ایام مورد ایراد واقع نگردیده و فقط روزنامه حکمت منطبعه مصر شدیدا آن را مورد حمله و انتقاد قرار داده است . این روزنامه در ضمن مقاله تحت عنوان ( پاداش خدمات هجده ساله حبل المتين) ایرادات متعدد بر حکم محکمه وارد نموده و از پنج جهت حکم را مخدوش و باطل دانسته است . منجمله مینویسد : « خوب گرفتیم که صاحب روزنامه مستحق الجزا بوده است وقوانين ارضيه وسماویه از جهات سته هم مصدق این حکم بوده است آیا براى يك نفر متهم به مجازات در يك جزا در يك تهمت مجوز و مسوغ کدام قانون ارضی و سماوی است ۲۰ در پایان مقاله مینویسد : « لهذا چنین مستفاد بل محقق می شود که جناب نایب مدیر جریده حبل المتين وجه المصالح واقع گشته و هدف انتقام مقالات دو سال پیش در تهران و مقالات متوالیه در حبل المتین کلکته گشته.» باری بدین نحو حبل المتین برای همیشه توقیف و تعطیل میگردد و دیگر از آن پس منتشر نمی شود . حکم محکمه بمورد اجرا گذاشته شد و مرحوم میرسید حسن کاشانی را در عمارت پشت شمس العماره که راه ورود آن از انبار دولتی که محبس آن زمان بود توقیف کردند ولی عموم آزادیخواهان حق ملاقات با او را داشتند . در آن زمان وزارت عدلیه با مرحوم مشیر الدوله پیرنیا که از وزرای صالح و آزادیخواه بود ، می بود و نامبرده می دانست که حکم مذکور بر خلاف حقیقت و باید هر چه زودتر فسخ گردد ولی از طرفی عدلیه دارای دیوان تمیز نبود و اذا آنرا بتشكيل ديوان تمیز داد وحكم حبس مير سيد حسن فسخ گردید و نامبرده بمنزل شخصی خود آمد. اما بواسطه کسالت دیگر اقدام بانتشار روزنامه ننمود تا در طهران وفات کرد.

و اما مقاله که باعث اینهمه زحمت برای مدیر حبل المتین گردید ، چنانچه گذشت تحت عنوان ( اذا فد العالم فد العالم ) و تقریبا برضد دیانت نوشته شده بود و عبارات زننده داشت . مقاله مذکور بقلم سید نورالدین پسر سید اسدالله خرقانی است .

میرزا سید حسن کاشانی - از حوادث زندگی صاحب ترجمه یکی توقیف و تبعید مشارالیه است از ایران بکلکته قبل از اوان مشروطیت ، بدین نحو که چون میرزا علی اصغر خان اتابك با مرحوم موید الاسلام دشمنی خاصی داشت ، دستور داد بخانه میر سید حسن ؛ برادر آنمرحوم ریخته و او را بخانه عین الدوله حکمران تهران بردند . از آنجا عین الدوله میرسید حسن را یکسال در یکی از دهات خود موسوم به ( مبارك آباد ) روانه گردانید و در حقیقت نامبرده مدت یکسال در آنجا توقیف بود . ولى عاقبت بكلكته نزد برادرش تبعید شد و پس از دو سال تبعید بایران مراجعت کرد. مرحوم مويد الاسلام بنا بگفته کسروی هوادار و ستایشگر عين الدوله بوده و لذا رفتار او با میر سید حسن زیاد زننده و تند نبوده و بلکه از او طرفداری میکرده است .

در وقایع مشروطیت نیز بشرحی که در تاریخ مشروطه ایران ضبط است پس از بمباران مجلس جمعی از آزادی خواهان از قبیل سیدحسن نقی زاده سید محمدرضا مساوات وملك المتكلمين و چند تن دیگر پس از خروج از مجلس و رفتن بخانه عین الدوله و توقف نکردن در آنجا چون خانه بر سید حسن نزدیک خانه عین الدوله بوده بدانجا پناه میبرند ولی چون زن و فرزند میر سید حسن از ترس گرفتار شدن بدست قزاقان شروع بگریه و شیون مینمایند لذا آنان حاضر بتوقيف نگردیده و بیرون می آیند و بلافاصله بدست قزاقان گرفتار میشوند. خود میرسیدحسن در آب انبار خانه مخفی میشود و فردا یا همانشب خود را بسفارت انگلیس می رساند . مسلم است که اگر سفارت آنمرحوم و تقی زاده و دیگران را راه نمیداد بسرنوشت میرزا جهانگیر خان و ملک گرفتار میشدند . این پناهنده شدن میرسید حسن را از قتل نجات داد ولى بالاخره باتفاق چهار نفر دیگر از طرف محمد علی شاه بقفقاز تبعید گردیدند و بشرحی که قبلا یاد آور شدیم پس از رسیدن برشت ، چندی در آنجا توقف نموده و روزنامه حبل المتین را منتشر ساخته تا زمانی که مجاهدین از رشت و قزوین برداری محمد ولی خان سردار سپه و سردار محى بطهران حمله کردند، میرسید حسن نیز با آنها بطهران وارد شد و روزنامه را دو مرتبه دایر ومنتشر ساخت و بشرحی که قبلا نوشتیم موفق بنشر شش شماره روزنامه گردید که روزنامه دو چار توقیف و برای همیشه تعطیل گردید.

(۴۶٩) حبل المتين

روزنامه حبل المتین در شهر رشت بیدبری آقا میرزا سید حسن کاشانی تاسیس و در سال ۱۳۲۷ قمری منتشر شده است این روزنامه بشرحی که قبلا نوشتیم هنگا تبعید مدیر آن در شهر رشت تاسیس شده و شماره اول آن در محرم سال مذکور منتشر گردیده . نگارنده تا کنون نمونه از آن بدست نیاورده ولی بنابر آنچه برون در کتاب مطبوعات و شعر فارسی ( ص ۷۵ ) نوشته این روز نامه مدت سه چهار ماه انتشار یافته است . گفتار برون باید نزديك بحقیقت باشد زیرا دوران تبعید مرحوم کاشانی بیش از چند ماهی طول نکشیده و دو مرتبه بطهران باز گشته است .

(۴۷۰) حذاقت

در تاریخ ۲۹ فروردین ۱۳۰۵ شمسی امتیاز روزنامه حذاقت در شیراز بمدیری ) میرزا علی حکیم زاده شیرازی ( از تصویب شورای عالی معارف گذشته و روز نامه مذکور در سال ۱۳۰۵ شمسی چند ماهی منتشر شده است.

(۴۷۱) حرف حق

مرحوم تربیت در فهرست جراید آذربایجان ص ٤٠٩ مینویسد : « روز نامه هفتگی حرف حق منتشر در تبریز با چاپ سربی مدیریت سید نعمت الله در اواخر ١٣٢٥ قمری ، برون که شماره دوم این روزنامه را فقط در دست داشته در باره خصوصیات آن می نویسد این شماره در تاریخ پنجم ذیحجه ١٣٢٥ در چهار صفحه بقطع ٦,٥ در ۱۱٫۵ طبع ومنتشر گردیده • قیمت اشتراك سالیانه آن در تبریز ۱۰ قرآن در سایر بلاد ۱۵ قرآن ؛ در خارج ایران ۲۰ قرآن ، ضمنا برون سید نعمت الله را اصفهانی ضبط کرده و روزنامه را سیاسی محافظه کار ؛ اعتدالی دانسته است. ( ص ٧٦ کتاب برون )

(۴۷۲) حریف

روزنامه حریف در شهر شیراز بمدیری و صاحب امتیازی ( سیدنورالدین گلستانه ) تاسیس و شماره اول آن در چهار صفحه بقطع بزرگ و با چاپ سنگی در مطبعه ( سعادت شیراز ) طبع و در تاریخ دوشنبه ۲۷ ديحجه الحرام ١٣۴۵ قمری مطابق . تیر ماه ١٣٠٦ شمسی منتشر شده است . شعار روزنامه عبارت از حیوان شاخداری است که ( حریف ) را بدوش گرفته و آماده برای مبارزه است . محل اداره : میدان شاه منزل شخصی مدیر . قانون اشتراك : شیراز ۲۵ قران . داخله ۳۰ قران . خارجه ٣۵ قران . تك شماره ۴ شاهی . حریف چنانچه در عنوان آن معرفی شده : (جریده بست فکاهی ، کاریکاتوری ، ادبی ، اجتماعی، اقتصادی و مندرجات آن پس از درج مقاله اساسی، عبارت از اخبار شیراز است که بطرز فکاهی نوشته شده : صفحه چهارم روزنامه مخصوص کاریکاتور میباشد و کاریکاتور شماره اول يك قسمت ( دست بگردن شدن حریف و ظریف) و قسمت دیگر راجع بدزدهای ضعیف و دردهای قانونی است.

مقاله افتتاحی روزنامه تحت عنوان ( حریف هم بمیدان آمد ) نوشته شده و بدین قسم شروع میگردد: « حریف مجلس ما خود همیشه دل میبرد * على الخصوص که پیرایه ای بر او بستند . تو بمیری این مرتبه دیگر حریف سفت تر است اينك حريف است که با قیافه خرامان و طناز بس محبوب و دلربا و صورتی زیبا و طربناك برای خدمت گزاری و نوکری ملت قبا پاره و مردم کلاه نمدی و تشویق خدمتگزاران این جامعه مظلوم و بدبخت بمیدان میآید. و درعین حال همین حریف با قیافه ای بس مخوف و وهشتناك و با صورتی موحش وخشن و چهره ای خشمگین و بر افروخته مسلح به اسلحه بی باکی و بی پروائی ، شجاعت ، خشونت و نترسی و مجهز بتجهيزات حقیقت گوئی ، راستی، مجازات و کیفر ؛ دزد بگیری و از این قبیل مردوار بر اسب تند خوبی و مرکب شهامت سوار مردانه قدم بدین میدان پر از آشوب و جنجال گذاشته.» مقاله مذکور دو صفحه روزنامه را فرا گرفته و باین سطور ختم میگردد : « حریف را مرتب و منتشر کرده و چهره خود را هفته یکمرتبه بطالبين حق و حقیقت نشان دهیم واقعا حریف هم هفته يك مرتبه خود را حریفان نشان دهد کافی است برای اینکه تو به کنند و دیگر حریف نروند و اگر لازم شد و ضرورتی ایجاب کرد معطلی ندارد. هفته ای دو مرتبه تشریف آورده و قیافه مهیب خود را بحریفان نشان میدهد. پس از نشر این شماره اگر اقبال عمومی را بدرجه کافی و وافی دیدم بیشتر برای خدمتگزاری حاضر خواهیم بود فعلا لنگ خدمت را بکمر بسته وارد گود میشویم . مخلص خاص خالص عموم مردم قبا پاره عمو حریف.»

طرز انتشار روزنامه هفتگی بوده و هر صفحه روزنامه مشتمل برسه ستون است و اما نمونه اخبار روزنامه بنقل از همین شماره اول بدین قرار است : « اخبار شیراز اهی دزد-اهی دزد . چند روز گذشته یکنفر ولگرد درب دکان کریم آقا صراف نزديك غروب که صراف پولها را میشمرده و نوتها را دسته میکرده است کلاه خود را چپانیده و پاشنه ملکی را کشیده، عبا را زیر بغل زده... » روزنامه حریف بیش از چند ماهی انتشار نیافته و تعطیل گردیده است.

(۴۷۴) حسام

در سال ۱۳۰۴ شمسی روزنامه حسام بطور هفتگی در طهران تاسیس و منتشر شده است . امتیاز این روزنامه بمدیری ( میرزا حسین خان ابصری ) در تاریخ ششم خرداد ١٣٠۴ از تصویب شورایعالی معارف گذشته است .

(۴۷۴) حشرات الارض

روزنامه حشرات الارض روزنامه ایست مصور و بقطع متوسط باچاپ سربی در چهار صفحه در تبریز طبع و منتشر شده. شماره اول این روزنامه در تاریخ ۱۸ صفر و شماره دوم آن در تاریخ ۲۵ صفر المظفر ١٣٢٦ قمرى طبع و توزیع گردیده حشرات الارض بهمت و دستیاری ( شرکت معارف ) تاسیس یافته ولی در حقیقت موسی آن (حاج میرزا آقا بلوری » و نویسنده آن میرزا آقا ملقب بناله ملت ، میباشد . محل اداره روزنامه : تبریز نیمچه حسینیه، اداره شرکت معارف است . قیمت اشتراک آن در تبریز ۱۲ قران ، ممالك داخله ایران ١۶ قران؛ ممالك خارجه ۱۰ فرانك.

حشرات الارض روزنامه ایست فکاهی و مصور وصفحه اول و چهارم آن مخصوص رسم کاریکاتورها لیست که اغلب راجع باوضاع مشروطیت ایران است چنانچه در شماره دوم دو کاریکاتور کشیده شده در یکی، يكنفر بنام « مسلمان خالص » اره در دست گرفته و درختی را که باسم روزنامه مساوات است قطع میکند و این کاریکاتور به مناسبت توقيف شماره ۲۲ روزنامه مساوات است ، مولف » در کاریکاتور دیگر د و خروس جنگی با یکدیگر مشغول نبردند و دو نفر در باره این دو خروس جنگی گفتگو می‌کنند. در عنوان روزنامه اسم روزنامه « حشرات الارض » بخط درشت نوشته شده و در زیر آن این عبارت درج است قیمت در همه جا پیشکی است »

حشرات الارض روزنامه ایست هفتگی و سالیانه ۴٨ شماره از آن نشر میشده. در عنوان صفحه دوم مرام و مسلک و طرز انتشار روزنامه بدین قسم معرفی شده:« روز نامه ایست مصور و مقید در سیاست عالم حیوانات سخن میگوید . ماهی غیر از ایام هفته هجالنا چهار نسخه طبع و توقیف خواهد شد. مقالات مختصر بامضاء معروف قبول و درج میشود . قیمت يك نسخه در تبریز يک عباسی ، داخله ایران . شاهی.»

حشرات الارض اولین روزنامه ایست در مطبوعات فارسی که دارای تصويروبسبك فکاهی چاپ شده و نظیر ملا نصر الدین نقاز گفتارهایش را از زبان « غفار وکیل » که يك ديوانه بازار گر بنامی در تبریز بوده نوشته است . در شماره اول روزنامه د غفار وکیل، منشی اول اداره معرفی شده در باره او اینطور مینویسد : « چند روزیست که دوستان ما منتظر دیدار روز نامه حشرات الارض بوده و بخیال خودشان که غفار کیل منشی اول اداره ، بعالم مطبوعات چه تحفه خواهد آورد و ما برای مشترکین بادندان های خود از هوا گنجشك شكار خواهد و یا آنکه بر کچل آنها دوائی خواهد ما ليد نه خير هيچيك از اینها نیست : گل اگر طبیب بودی . سر خود دوا نمودی . غفار وکیل اگر تا این درجه ها مدیر و کاردان بود تا حال بجهت خود فکری میکرد.»

سبك مطبوع و دلنشین و تصاویر رنگی حشرات الارض ، روز نامه را از انتشار مورد توجه قرار داده و جراید آنوقت بتعريف آن پرداخته اند ، من جمله روزنامه صور اسرافیل در شماره ۳۱ سال اول خود ؛ مورخ پنجشنبه ۱۱ جمادی الاولى ١٣٢۶ قمری در باره این روزنامه چنین مینوید : « مشترکین عظام را بطلوع کوکبی سعد از افق آذربایجان بنام روز نامه حشرات الارض مژده میدهیم و اقبال باین مقبل را بهمه هواداران صور ا تمام دل توصیه مینمائیم چه این روزنامه كه اينك هفته يك بار طبع میشود یکی از تحفه های دوره جدید تاریخ ما و بهترین زمینه و محرك صفات حسنه و اخلاق نيك است . کمتر روزنامه تا بحال از حيث نظم و نثر دارای اینقدر از عذوبت کلام و شیرینی ادا بوده. گذشته از اینکه روزنامه مزبور حاوی خیلی از دقایق و شامل بسی از حقایق است بصورتهای رنگین مصور میباشد و در تصویر همین صور آن ذوق و سلية، بکار میرود که در نظم و نثر آن عمل میآید.»

مندرجات روزنامه حشرات الارض همانقسم که یاد آور شد یم عبارت از انتقاد از اوضاع است بصورت فکاهی و بزبان غفار وکیل . برای آشنا شدن بسبك عبارات روزنامه قسمتی از سر مقاله شماره دوم را نقل می نمائیم : « تبريك. امروز که ایرانیان بهمین روز و ملت اسلام را مباحیت فیروز اعضاء این اداره محقر که تازه قدم بما لم مطبوعات نهاده تبريكات صمیمانه و تشكرات خالصانه خود را بواسطه این نامه ناچیز به خاکپاى مبارك عموم جالسين مجلس مقدس شورای ملی شیدالله ارکانه خصوص و کلای محترم ایالت آذربایجان و قاطبه خدام نوع بشر ومروجين مذهب اسلام عرضه و از خداوند منان با زبان قاصر مسئلت مینماید که وجود سعادت نمودشان را از سوانح ایام مصون و مرا نان را بتکالیف موظفه خود موفق فرمایاد » پس از این قسمت اشعار زیر بعنوان ادبیات درج شده:

ایفکرت تو ناشر در حکمت اکیلای
وی قامت تو قابل هر خدمت اکیلای
 
شوخیست بلا مسخره است افت اکبلای
دریاب یکی پیشه و يك صنعت اكبلاى
 

از خصوصیات روزنامه حشرات الارض اینستکه در هیچ کجای آن نام مدیر و مؤسس و نویسنده روزنامه و اسم مطبعه قید نگردیده و در صفحه دوم در زیر عنوان این کلمات بخط ریز نوشته شده است : ( کسالت عداوت - نفاق - بیماری ) . حشرات الارض تا آغاز جنك و شورش تبریز منتشر شده و ظاهراً پیش از یازده شماره از آن نشر نگردیده. شماره ۱۱ که اکنون در دست میباشد مورخ بتاريخ ٢٨ ربيع الثاني ١٣٢٦ قمریست . این روزنامه پس از انقلابات تبریز باز طبع ومنتشر گردیده و شماره ١٥ سال سوم که متعلق به بعد از انقلاب میباشد در تاریخ دوشنبه ۲۱ محر م ۱۳۲۹ قمری انتشار یافته در این دوره روزنامه با چاپ سنگی ) مطبعه اسکندانی ) طبع شده و صفحه اول و چهارم آن دارای کاریکاتور رنگیست.

(۴۷۵) حصار مدل

روزنامه حصار عدل در طهران بمدیری و موسسی (حسن زاده) و سر دبیری ( ابوالقاسم ذوقی ) تأسیس و در سال ۱۳۰۱ شمسی منتشر شده است . شماره اول این روزنامه در چهار صفحه بقطع بزرك با چاپ سربی ( مطبعه باقرزاده ) طبع و در تاریخ سه شنبه ۱۸ جدی ۱۳۰۱ شمسی مطابق ٢۵ جمادى الاول ١٣۴١ قمری منتشر شده است. طرز انتشار روزنامه هفتگی بوده و در ابتدا روزهای سه شنبه و بعد روزهای چهارشنبه توزیع میگردیده حصار عدل روزنامه ایست مصور و در شماره های اولیه تصویر یکی از بزرگان ایران در صفحه اول چاپ شده ، در شماره اول تصویر آقای رضاخان سردار سپه چاپ شده و مقاله افتتاحی آن بدین قسم شروع میگردد : « بپاس خدمت. جريده حصار عدل در اولین شماره خود با نهایت افتخار تمثال یکنفر سرباز جان باز فدائیى حقيقى وكان مجاهد واقعي اسلام بنام آقای رضا خان سردار سپه و وزیر جنگ را گراور نموده و افتخار باین گراور مینماید زیرا خدمات بزرك اين مرد فوق العاده بوده....» در زیر تصویر آقای سردار سپه این شعر درج است : کوه و قار و بحر هنر را مهین نهنك * سردار بی نظیر رضا خان وزیر جنك . مطلع قسمتی از اشعار این شماره بدین قرار است: گفت چنین دختر يك چاقوساز بازن لوطی صمد حقه باز. جز یکه ابراز کنم با تو راز * فكرى بعالم كن و يك چاره ساز * نه خوشگلم نه اینکه دارم جهاز. در شماره ۴ تصویر محمد حسن میرزا ولیعهد و در شماره ششم تصویر میرزا حسن خان مشیر الدوله و در شماره ۲۳ علاوه بر تصویر سردار سپه ، دو صفحه چهار و پنج روزنامه مخصوص کاریکاتور میباشد و در آن وضع نظام امروز را با دیروز مقایسه کرده است محل اداره روزنامه: طهران خیابان ناصریه . وجه اشتراك : طهران سالیانه ۵۰ قران ، ولايات ۶٠ قران.

حصار عدل روزنامه ( مصور ، فکاهی ، ادبی ، اجتماعی ) معرفی شده و در سالهای اول اغلب مندرجات آن اشعار فکاهی و غیر فکاهیست که شعرای مختلف از قبیل ذوقی ، سید علی آقا عظامی و توفیق سمار و دیگران سروده اند . از شماره ۱۳ به آنطرف آقای ابوالقاسم ذوقی دیگر دخلتی در روزنامه نداشته و تهیه اشعار روز نامه بعهده جوانان دیگر واگذار شده و تنها نام مدير ومؤسس ) حسن زاده کسرائی ) در عنوان روزنامه درج .است مندرجات حصار عدل عبارت است از مقالات مختلف نظم و نثر و اخبار داخلی و خارجی منجمله سرمقاله شماره ۲۰ سال اول آن مورخ ۱۲ شوال ١٣۴١ قمری تحت عنوان انقلاب باید کرد بشعر نوشته شده و باین اشعار شروع میگردد :

مگو بخطه ری انقلاب باید کرد
برای غارت مردم شتاب باید کرد
 
بدست و گردن اشخاص بلشويك مآب
برای عبرت مردم طناب باید کرد
 
بگو بآنکه بود بلشويك را حامی
ترا چه مرغ برآتش کباب باید کرد
 
مگر که واقعه رشت رفته از نظرت
چه غافلی تو تورا سرحساب باید کرد
 
اگر بآمدن آن گروه منتظری
تورا بدار سیاست عذاب باید کرد
 

کنون که کار وکالت زنانه بازیشد
برای این وکلا انقلاب باید کرد
 
بپوش چشم امیدای حسام زین شوری
که بهر مجلسیان سد باب باید کرد
 

در همین شماره اشعاری بعنوان (ادبیات) از ذبیح الله متخلص بصا في و اشعاری بعنوان ( دری وری ) از مسکین چاپ شده. قسمت اول باین شعر : « بعد از این ایران گلستان میشود . کی میشود.

و بند اول اشعار دری وری اینطور شروع میگردد : دختر آمـدی احمـد . گفت بزن حاجی صمد . که شام تارم را ببین. این روزگارم را بین . بخانه گشته ام. زعمر سیر گشته ام. قدم شده چنین در از . چه شمع در سوز و گداز نه مادر و پدر دارم. نه یاوری ببر دارم.

در سال اول حصار عدل چند ماه توقیف گردیده و اولین شماره بعد از توقیف شماره ۲۳ آنست که در صفحه اول آن فکس سردار سپه (اعلیحضرت رضا شاه فقید) و اشعاری بعنوان ( با سردار سپه در ملك صاحب اختیار ) چاپ شده است.

حصار عدل مدتی بطور يوميه طبع و منتشر گردیده و در صفحه چهارم آن اخبار ایران بزبان فرانسه و مدتی هم بزبان روسی چاپ شده است . روزنامه آینده ایران درباره این دوره از روزنامه حصار عدل مینویسد :« روزنامه حصار عدل که یگانه روزنامه قضائی و طرفدار جدی مودت ایران با روسیه میباشد امروز یازدهمین سال خدمت گزاری را خاتمه داده فردا وارد دوازدهمین سال عمر سیاسی میشود حصار عدل اول روز نامه ایست که در صفحه چهارم اخبار ایران را بزبان فرانسه منتشر مینمود و اکنون برای جلب دوستی روسیه نسبت بمملکت ما صفحه چهارم را بزبان روسی طبع میکند.»

آقای میرزا حسینخان کرائی - آقای میرزاحسین خان کسرائی علاوه بر روز نامه حصار عدل بتاسيس روزنامههای زنبور و جنت نیز پرداخته و مدتی این دو روزنامه را منتشر ساخته است و بهمین مناسبت ما در ذیل روزنامه جنت شرح احوال ایشان را نوشتیم و خوانندگان میتوانند بدانجا مراجعه نمایند. در اینجا آنچه را درباره ایشان در شماره ۴۴ روزنامه آینده ایران مورخ ۲۰ آذر ۱۳۱۰ شمسی نوشته اضافه مینما تیم و آن این است: « آقای میرزا حسینخان کراتی صاحب امتیاز و مدیر روزنامه يوميه حصار عدل ناشر مسائل قضائی و طرفدار تشکیل کنگره مطبوعات که با جدیت بی نظیری دوازده سالست در تیپ مطبوعات وارد شده و با طرز مفیدی مشغول انجام وظیفه هستند.»

(۴۷۱) حفظ الصحه

نمره اول از سال اول مجله حفظ الصحه بصاحب امتیازی (مودب الدوله) در طهران تاسیس و در شهر صفر ١٣٢۴ قمری با کاغذ و خط نستعلیق بسیار خوب در ۲۷ صفحه بقطع كوچك خشتی انتشار یافته است. مجله حفظ الصحه با چاپ سنگی در مطبعه (استاد الماهر لهذا الفن الشريف آقا میرزا علی اصغر ، بدستیاری آقا میرزا حسین منطبع گردد ١٣٢۴) چاپ شده بالای اسم مجله (حفظ الصحه) ابتدا جمله (هو الشافي) و در زير ( بسم الله الرحمن الرحيم ) طبع گردیده ، قیمت اشتراك ساليا» در طهران ۱۵ قران در ولایات ایران ١٦ قرآن در روسیه منات ، در فرنك ده فرانك در هندوستان سه روپیه قیمت يك نمره سی شاهی خصوصیات دیگر مجله که در عنوان آن ضبط شده بدین قرار است این جریده ماهی یکنمره دردار الخلافه بطبع میرسد . محل توزیع کوچه ناظم الاطبا در خیابان چراغ گاز این کوچه در خیابان مذکور به همین نام هنوز باقیست . مولف) مدير كل جليل الاطباع در این مجله علمی اسامی و القاب با کمال اختصار نگاشته میشود، هريك از دانشمندان و اطبای محترم که مطلب علمی سود مندی ارسال فرمایند در این مجله بطبع میرسد نوشته که فرستاده شد و مندرج نگردید بصاحبش رد میشود. علاوه بر این خصوصیات فهرست مندرجات هر شماره روی جلد درج است. مندرجات مجله حفظ الصحه چنانچه از اسم آن نیز پیداست عبارت از مطالب بهداشتی و طبی است. نقل فهرست مندرجات آن بخوبی این مطلب را ثابت مینماید . فهرست شماره اول : حفظ الصحه تحقیقات طبی معالجات - نسخ مفيده حفظ الصحه عامه - تاریخ سقراط.»

مقاله افتتاحی مجله که تحت عنوان (حفظ الصحه) نوشته شده از این قرار است :« از آنجائیکه در این عصر کلیه اطلاعات مردم تربیت شده از کتب و جراید است و بحمد الله تعالى در زیر سایه امام عصر عجل الله فرجه و نظر بتاییدات ملوکانه شاهنشاه دانش دوست ، دانش پرور، مروج علوم و صنایع بندگان اعلیحضرت قدر قدرت ملك بازيب وفر مظفرالدين شاه قاجار خلد الله ملكه وسلطنة وتوجهات كامله حضرت مستطاب اشرف ارفع اسعد امنع والا عين الدوله اتابك اعظم مدظله العالی مطبعه های متعددی در پایتخت وسایر ولایات تاسيس شده و بدینواسطه هر روز کتاب تازه و روزنامه جدیدی بطبع میرسد و اسباب دانش و بینش ابنای وطن میگردد. این بنده شرمنده که سالهای در از برنج سفرهای علمی در فرنك وزحمت مسافرتهای ولایات ایران گرفتار و مبتلا ،بودم اینک چندی سر آن دارم که از مولد عزیز هجرت نكنم و بقدر قوم وجود با کمی علم و اطلاع در انتشار مطالب علمی خاصه معلومات طين که ارث نیاکان این بنده است بکوشم اینست که بفکر ایجاد روز نامه علمی و طبی[۶] افتاده این مجله را بطبع میرسانم و از دانشمندان محترم تمنا دارم هر گاه مطلب علمی مفیدی داشته باشند اظهار فرمایند تا در اینجا مندرج شده عموم طالبان علم و هنر در این گرامی وطن از آن منتفع گردند.»

در شماره اول پس از مقاله افتتاحی مذکور كه يك صفحه مجله را فراگرفته شرحی راجع (بياطولژی) تحت عنوان (تحقیقات طبی) چاپ کرده این مقاله و سایر مقاله های شماره اول بقلم مدیر مجله است. مجله حفظ الصحه اولین مجله ایست که در زبان فارسی باین منظور تاسیس شده و مخارج آنرا تماما مدیر مجله عهده دار بوده است. عدم آشنائی ایرانیان بموضوعات بهداشتی و استقبال نکردن از این مجله سبب گردید که پس از نشر شش شماره مجله تعطیل گردد و دیگر انتشار نیابد و تا پس از یازده سال بعد کسی بفکر نشر مجله بهداشتی نیفتد . بعد از یازده سال مرحوم مزين السلطان موفق بنوشتن مجله ماهیانه طب مصور گردید که آنهم بواسطه نامساعدتی اهالی تعطیل شد.

پس از انتشار مجلة حفظ الصحه ، بعلت اهمیت آن ، جراید وقت، تقاری نا متعددی درباره آن نوشته که ما برای نمونه و برای پی بردن با همیت مجله دو تای آنرا ذیلا نقل مینمائیم. روزنامه ادب در شماره ۱٨٥ سال پنجم مورخ ۱۱ شهر ربیع الاول ۱۳۲٤ قمری راجع بطلوع و انتشار مجله پس از بیان اهمیت حفظ الصحه اینطور مینویسد: «در ممالك متمدنه چندین روزنامه باسم حفظ الصحه یا روزنامه طبی نگاشته میشود ولی در مملکت ما تا کنون کسی اقدام باين امر خیر ننموده بود مگر مجلس حفظ الصحه آنهم در کلیات بحث میکرد نه جزئیات ولی این اوقات روزنامه باسم حفظ الصحة بهمت و قلم جناب اجل افضل آقای مودب الدوله يگانه فرزند فاضل دانشمند و فرزانه عالم ارجمند اجل افخم آقا میرزا علی اكبر خان ناظم الاطباء کرمانی طبیب حضور اعلیحضرت اقدس شاهنشاهی صاحب تصنيفات فائقه مجملا رسالة حفظ الصحة از ماثر جليلة عهد همايوني ريخته قلم مودب الدولة است و مشتمل است بر اصول حفظ الصحة واصول نسخه نویسی بکار عموم بزرگان بلکه تما مردم میخورد و هم شخص طبيب مبلغی فایده از آن میبرد و هم مشتمل بر تاریخ طب اطبا قدیم است ، با خط نستعلیق مطلوب واسلوب مرغوب وعلى العجاله ماهي يكنسخه طبع و نشر میشود . » روزنامه تربیت در شماره ۴٠٣ مورخ ٢۶ ربیع الثانی ١٣٢۴ قمری با عبارات دلکش و شیرین خود تحت عنوان (مجله طبی) چنین مینویسد: جناب معالی نصاب مودب الدوله از مشاهیر اطبای حاذق که بوصف حسن استعداد هر گونه شایستگی ممتاز باشد این اوقات بامتیاز مجله طبی یا علمی موسوم ( به حفظ الصحه ) اختصاص واعزاز یافته فی الحقة هر ماه رس له مفید و گنجینه نافع شامل اخبار و تحقیقات تازه طبی و تراجم احوال حکما و اطبای بزرک وکلمات حکیمانه وسایر فواید و منافع که مددو کیک کار وحال ومعلومات طالبان علوم و معارف است منتشر مینماید و جهان در ایتو روایت را بآن اطلاعات جدیده و کشفیات بارعه می آراید و درین فتحباب خبرت و دانش و افتتاح انجمن بصیرت و بینش انتشار این اوراق معالی نطاق از غنایم بارده بشمار میآید و بصیقل اکتشافات عدیده و کدورتورنک قلوب واذهان را میز داید و مخصوصا برای اطبائی که بالسنته علمیه حالیه آشنا نیستند مقالات و مسطورات این مجله شریفه از نعم غیر مترقبه و قسمی تحصیل و تکمیل باشد و آنها را باصطلاحات و و ترتیبات وقت مربوط و مسبوق میسازد . یکی از برتریهای مجله مسطوره تحریر وخط آن است که بعلم مشکین رقم جناب فضائل ومحامد نصاب سلاله العلما و المجتهدین آقای آقا مرتضی نجم آبادی سلمه الله تعالی از اماجد خوشنویسان عصر و زمان میباشد و مشارالیه مفخم رساله نخیمه را با ذوقی سلیم و سلیقه مستقیم میطر از دو جلوه گر میسازد. اخر الامر این مجله طبی فیضی عظیم وفوزی جسیم است که باید قدر آنرا دانست و بنرخ جان خرید قیمت آن در دارالخلافه طهران سالی پانزده قرآن و محل توزیع در خیابان چراغ گاز کوچه ناظم الاطباء ومدیر کل نواب أشرف والاجلیل الاطباء صاحب القاب شامخه میباشد گمان میکنم برای تعریف و شناساندن مجله همین سطور روزنامه تربیت کافی باشد. اکنون بذکر مختصر شرح حالی از مدیر مجله میپردازیم:

دکتر مودب الدوله نفیسی

دکتر علی اصغر مودب الدوله نفیسی فرز ندار شد مرحوم دکتر علی اکبر نفیسی ناظم الاطبا ، از خاندان معروف نفیسی که در کرمان و طهران ساکن بوده و اغلب افراد آن ادیب ، مورخ طبیب، وصاحب فضل وکمالات زیاد بودهاند . پدر صاحب ترجمه از اطبای معروف کشور و دارای تالیفات بسیار که از همه مهمتر فرهنگ نفیسی است که چهار مجلد آن تا کنون طبع شده دکتر مودب الدوله نفیسی در سال ۱۲۹۱ قمری در طهران متولد و پس از فرا گرفتن علوم مقدماتی در مدارس طهران برای تکمیل تحصیلات پزشگی عازم اروپا گردید و در شهرهای بروکسل ولیون بادامه تحصیلات پزشکی پرداخت و پس از خاتمه تحصیل بایران مراجعت نمود و بخدمات پزشکی و فرهنگی مشغول شد و رود مشارالیه ایران مصادف با آغاز نهضت فرهنگی جدید بود و بهمین جهت وی وارد خدمات فرهنگی گردید و در مدرسه علمیه طهران که نخستین مدرسه ملی بود بتدریس فرانسه شروع نموده پس از آن در دارالفنون در رشته پزشگی معلم تشریح بود تا این که در صدر مشروطیت از طرف اهالی طهران جز و و کلای انجمن بلدیه انتخاب گشت و در دوره دوم مجلس شورای ملی از طرف اهالی کرمان بنمایندگی انتخاب گردید . مرحوم دکتر مودب الدوله نفیسی اول کسیت که در ایران بوزارت بهداری رسید و نخستین وزارتخانه ای را که بعنوان (وزارت صحیه وا مور خيريه) تشکیل شده او تاسیس نموده است.

هنگامیکه اعلیحضرت فعلی، در زمان ولیعهدی ، در سویس مشغول تحصیل بودند دکتر بعنوان پیشکاری والا حضرت در سویس بود و تا موقع مراجعت بایران ، نامبرده نیز در سویس بسر میبرد ، پس از ورود بایران نیز مدتی پیشکاری علیا حضرت ملکه سابق را داشت. روابط دکتر با دربار سلطنی سبب شده بود که اعلیحضرت محمد رضا شاه نسبت یوی لطف مخصوصی داشته و در موقع بیماری که منتهى بمرك او شد پیوسته از احوالش تفقد میکردند حتی یکمرتبه هم در روز چهارشنبه چهارم خرداد ماه ۱۳۲۸ بعنوان عیادت بمنزل او رفتند و این کار البته جز در مورد ایشان در مملکت سابقه نداشته است. دکتر پس از يك در خدمت بخلق واحسان باقرا و ستمدیدگان عاقبت روزشنبه چهارم تیر ماه سال ۱۳۲۸ شمسی دنیارا وداع نمود و داعی حق را لبيك گفت. از طرف در بار شاهنشاهی در روز بعد مجلس ترحیمی در مسجد سپهسالار منعقد گردید . خاندان نفیسی در ایران شهرت بسزائی دارند؛ آقایان سعید نفیسی نویسنده معروف ، دکتر حسن مشرف نفیسی وحسین نفیسی و مهندس فتح الله نفیسی برادران آنمرحومند و آقایان دکتر عباس نفیسی ، دکتر ابوالقاسم نفیسی و مهندس حبیب نفیسی پسران فاضل و دانشمند آنمرحوم بشمارند.

(۴۷۷) حقایق

روزنامه مصور و هفتگی حقایق در شهر بادکوبه بمدیری ) میرزا علی محمد خان اویسی) تاسیس و در سال ۱۳۲۵ قمری منتشر شده است. شماره اول این روز نامه در تاریخ هفتم صفر سال مذکور منتشر شده و جمعا از این روزنامه هشت شماره انتشار یافته است. آقای میرزا علیمحمد خان اویسی اهل اصفهان ادیبی فاضل و دانشمند و عالمی سیاسی و خردمند میباشد. هنگامیکه روزنامه حقایق را منتشر میساخته در بادکوبه نایب کنسول ایران بوده است. وی علاوه بر روزنامه حقایق کتابی بزبان فارسی بنام سر گذشت پرویز ( تالیف و در اسلامبول بطبع رسانیده است. این کتاب حاوی دو پرده نمایش تاریخی است که در کمال سادکی و حلاوت یگرشته از اوضاع تا ریخی در بار خروو پرویز را بنظم در آورده و در پایان آن تمثال ) زردشت ، خسرو پرویز ، شیرویه و تجلی زردشت ) را بچاپ رسانیده است.

(۴۷۸) حقایقی

در تاریخ ششم مهرماه ۱۳۰۴ شمسی شورایعالی معارف امتیاز روزنامه حقایق را بمدیری ( میرزا محمدی انشالی ) در شهر رشت تصویب نمود . روزنامه حقایق بعد از استقرار سلطنت اعلیحضرت رضا شاه پهلوی بطت گوشه گیری مدیران ، مرحوم انشائی دیگر منتشر نشده است. نگارنده تاکنون نمونه از این روزنامه بدست نیاورده ام . لذا ذيلا فقط بذكر شرح حال شاد روان میرزا محمدی انشائی میپردازیم. این شرح بینه از شماره ۳۱۱ سال پیستم دوره سوم روزنامه فکر جوان منطبعه رشت مورخ ۷ فروردین ۱۳۲۳ شمسی نقل میگردد :

د شادروان محمدی انشایی از مردان نیکوکار گیلان بوده که از عنفوان جوانی باشور و حرارت تمام اوقات خود را وقف مصالح کشور و آسایش مردم مینمود فقید مزبور یکی از بانیان انجمن روحانیان بوده که در تاریخ ۱۳۲۵ قمری برای اعلاء کلمه آزادی و نشر حقایق ملی اقدام و با فشارها و تضییقات مستبدین مقابله میکرد در انقلاب مشروطه ایران بیشتر موارد با مرحوم كوچك خان که اونیز از موسین دستگاه آزادی گیلان بوده تماس و در ایام فترت نیز از حقوق ایران و ایرانی ببیان و بنان دفاع مینمو د پس از تاسیس اساس جنگل هم با همه سخت گیریها زمامداران خود را بمرحوم كوچك خان رسانیده و در پیشرفت عقاید طرف شور قرار گرفته و چندگاهی نیز مدیریت روز نامه جنگل را بر عهده گرفته پس از شهادت مرحوم كوچك خان واستقرار حکومت سردار سیه باز بیکار ننشسته و با بدست آوردن امتیاز روزنامه حقایق و انتشار آن با پلیدی های ایام ستیزه میکرد. قید نامی از جمله منتخبین مجلس موسسان ایران بود عقایدو نظریات وی در مجلس مزبور موجب شد که بعد از استقرار سلطنت چندی گوشه گیری کرده و از نشر نامه حقایق خودداری نماید و از آن پس با همه سختی ها و تنگدستی ها مناعت روحی و عزت نفس خویش را حفظ نمود. مرحوم انشائی مردی دانا خوش قریحه سخن سنج ظریف و بذله گو بود. از حيث اطلاعات اشعار وقصايد وامثله وحكايات محلي میتوان گفت دیوان یا تذكره وجنك زنده ای بود که بی دریغ به مستمعين افاضه میداد انشائی در تاریخ یکشنبه ۲۰/۱۲/۱۷ در سن شصت و هفت سالگی برای باقی شتافت . مرحوم انشائی پیا کی زیست پاکی از دنیا رفت وقلوب عموم گیلانیان و آزادیخواهان ایران را داغدار ساخت.»

(۴۷۹) حق

در بیستم خرداد ١٣٠٤ شمسی امتیاز روزنامه حق در طهران بدیری آقای (سهراب زاده) از تصویب شورایعالی معارف گذشته است. آقای بدر الملك سهرابزاده این روزنامه را هفته سه بار منتشر کرده است.

(۴۸۰) حقوق

روزنامه هفتگی حقوق بمدیری و نویسندگی سلیمان) میرزا اسکندری و برادرش يحيي ميرزا و ميرزا محمد خراسانی در طهران تاسیس و در اواخر سال ۱۳۲۵ قمری منتشر شده است . شماره دوم سال اول روزنامه در ۸ صفحه بقطع ۶/۵ * ۱۱/۵ سانتيمتر طبع و در تاریخ ۲۲ ربیع الاول ١٣٢٦ قمرى منتشر شده وجه اشتراک آن در طهران ١۵ قران در سایر شهرها ۱۷ قران، در خارج ایران ۱۵ فرانك

روزنامه حقوق پس از آنکه مدتی تعطیل بوده مجددا در سال ۱۳۳۹ قمری به مدیری آقای نقیب زاده ( از افق مطبوعات طهران طلوع نموده و منتشر شده است . در شماره ٤ سال اول مجله علم و اخلاق مورخ اور ۱۳۰۰ مطابق رمضان ۱۳۳۹ قمری شرحی بعنوان تقریظ درباره این روزنامه بدينقسم نوشته است :

و هم در این سال مجله حقوق که لیاقت و فضائل ممتازه موسس آن مشهود خاص وعام است زینت بخش مطبوعات ایران گردید.»

سلیمان میرزا اسکندی - مرحوم سلیمان میرزا فرزند محسن میرزای کفیل الدوله يسر حاج محمد ظاهر میرزا مترجم معروف پسر جهانگیر میرزا پسر عباس میرزای نا السلطنه فرزند فتحعلیشاه در دوره دوم مجلس شورای ملی بوکالت انتخاب شد و در دوره سوم بنمایندگی اصفهان انتخاب گردید. مدتی نیز سمت وزارت فرهنك را داشت قبل از دوره پهلوی ریاست حزب دموکرات و بعد از آن پیشوائی حزب توده را بر عهده گرفت و تا هنگام فوت باین سمت باقی بود. نامبرده در روز شنبه ۱۷ دیماه ۱۳۲۲ شمسی در طهران وفات نمود و جنازه او پس از تشریفات لازم حمل بامزاده عبد الله گردید.

(۴۸۱) حقیقت

روزنامه حقیقت ابتدا در سال ۱۳۲۵ قمری در طهران تاسیس و منتشر شده و یرون نام این روزنامه را در کتاب خود ص ۷۸) کتاب (برون ذکر کرده ولی نگارنده تا کنون نمونه از آن دست نیاورده ام. برون نیز در ذیل اسم روزنامه یاد آور می شود که نمونه آنرا در دست ندارد و دیده است . بنابراین از این روزنامه هیچگونه اطلاعی در دست نیست و اما روزنامه دیگری بهمین نام (حقیقت) در سال ۱۳۰۰ شمسی در طهران منتشر شده که بذکر خصوصیات آن میپردازیم روزنامه حقیقت در طهران به صاحب امتیازی ( ع . بهبهانی) و مدير مسؤلی (س.م) تاسیس و شماره اول آنروی يك ورق بزرك ، با چاپ سربی، در مطبعه ایران طبع و در تاریخ ۹ جدی ۱۳۰۰ شمسی منتشر شده است. این روزنامه خودرا ( اجتماعی و طرفدار رنجبران و اتحادیه های کارگران » معرفی نموده و شعار روزنامه جمله « رنجبر روی زمین اتحاد » میباشد که بالای اسم روزنامه چاپ شده . محل اداره طهران خیابان پستخانه . قیمت روز نامه یکاله داخله ۵٠ قران ، خارجه ۶٠ قران . ششماهه ۳۰ و ۳۵ قران . طرز انتشار روز نامه هفته دوبار بوده و روزهای ۳ شنبه و پنجشنبه منتشر میشده است . در عنوان روز نامه علاوه بر خصوصیات مذکور این رباعی درج است :« ای آنکه بزور ثروت خود مستی * دانی بود پس بلندی پستی . گرکارگر امروز شود خوش باتو * فردا که انتقام ایمن هستی »

مقاله افتتاحی روزنامه باین عبارات شروع میگردد : حقیقت . راستی میتوان این كلمه قشنگ این ارمان و این ایده آل تمام بزرگان و متفکرین دین را موضوع مقصود قرار داد ؟ ...» در شماره اول پس از سرمقاله مذکور مقاله تحت عنوان ( سیاست اقتصادی جدید روسیه یا افلاس مسلك كمونيزم ) و بعد اخبار داخله و حوادث خارجی و در پاورقی روزنامه ترجمه کتاب ( پرگرام ایر فوزن تالیف کارل کانوتسکی ) چاپ شده است ، روزنامه حقیقت پس از مدتی هفته پنج شماره در چهار صفحه بقطع بزرك طبع و توزيع گردیده از این روزنامه نگارنده فعلا تا شماره ١٠٤ مورخ جمعه دوم سرطان ۱۳۰۱ مطابق ۲۲ ژوئن ۱۹۲۲ در دست دارد.

در روزنامه تهران مصور شماره ١٦٣ مورخ جمعه ۴ مرداد ۱۳۲۵ شمسی درجائی که زندگانی پیشه وری را مینویسد از کارهای نامبرده یکی تاسیس روزنامه را بنام حقیقت ذکر میکند بدین قسم که : « آقای جعفر جوادزاده . ( نام فامیلی سا بق پیشه وری ) در اوایل سلطنت اعلیحضرت فقید حزب کار را تشکیل داده و روز نامه بنام حقیقت در تهران منتشر کرده و فعالیتهای تبلیغاتی دیگری نیز مبادرت نمود ولی در این بین اسنادی از جاسوسیهای او را که بنفع يك دولت بیگانه بود شهربانی کشف نموده و او را دستگیر و در زندان قصر محبوس گردید »

اگر منظور از روزنامه حقیقت که ارگان اتحادیه کار بوده همین روز نامه است که ما شرح آنرا نوشتیم که این روزنامه خیلی جلوتر از اوایل سلطنت اعلیحضرت فقيد تاسيس ومنتشر شده و اگر روزنامه دیگریست که نگارنده از آن اطلاعی ندارم و نمونه از آن بدست نیاورده ام. ونیز (س.م) که در عنوان روزنامه مدیر مسئول معرفی شده تاکنون بر نگارنده مجهول است. در روزنامه طوفان شماره ۲۷ سال دوم مورخ ۱۸ تقرب ۱۳۰۱ شمسی بعنوان اعتراض بر توقيف مجدد روزنامه حقیقت اینطور مینویسد بقرار اطلاعی که باداره رسیده است جریده حقیقت دیشب در حین طبع توقیف شد. پس از انتشار بیانیه ۳۱ جوزا و توقيف جراید و آزادی آنها به موجب بیانیه ۱۷ محرم آیا این توقيف ثانوی قصاص قبل از جنایت نیست خبر مذکور میرساند که روزنامه حقیقت چند بار توقیف شده است.

(۴۸۲) حقیقت

برون در کتاب مطبوعات و شعر فارسی (ص ۷۸)) از این روزنامه نامبرده و مینویسد اژلاتین بطور هفتگی در شهر رشت طبع شده و در سال ١٣٢٦ قمری منتشر شده است . برون اضافه میکنند که این روزنامه از طرف انجمن حقیقت رشت منتشر میشده و مقاصد این انجمن را طبع میگرده است.

(۴۸۲) حقیقت

مجله حقیقت در اصفهان بمدیری (میرزا محمد رضا حسن زاده عبرت گیلانی) تاسیس و در اواخر سال ۱۳۲۷ قمری منتشر شده است. شماره ششم سال اول مجله در ۲۱ صفحه بقطع كوچك خشتی طبع و در تاریخ ۵ شنبه ۱۹ صفر ۱۳۳۸ قمری مطابق ۲۰ عقرب ۱۲۹۸ شمسی منتشر شده است. محل اداره اصفهان خیابان خوش . تلگرافی اصفهان مجله حقیقت . بهای مجله یکساله ۱۲ تومان است. طرز انتشار مجله در سال اول ماهی دو نمره بوده ولی در سال دوم هفته يك نمره طبع وتوزيع شده . حقیقت مجله ( سیاسی ، اخلاقی، علمی، ادبی، تاریخی، اقتصادی ) معرفی شده و مندرجات آن بیشتر همین مطالب است . فهرست مندرجات در سال اول پشت جلد مجله چاپ شده و مندرجات شماره شش بدین قرارست :: اسیهان بر بیچارگی خود ناله کن - غزل شمه از مهاجرت یا بیان حقیقت رباعيات - توديع - صندوق پست - تشکر – قابل توجه اداره معارف اصفهان ۲۰ در سال دوم قطع مجله بزرگتر شده و در عوض از صفحات آن کاسته گردیده و در بهای آن تخفیفی داده شده است . بهای مجله در اینسال یاله ۷۰ قرآن ، ششماهه ٤٠ قرآن ، تك شماره دهشاهی معین شده . بالای اسم مجله که بخط نستعلیق درشت چاپ گردیده این شیر بعنوان شعار درج است : « جنك هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند ۲۰ دوزیر اسم روزنامه سال (۱۳۲۷) و در بالای آن جمله ( هو العالم الحقيقه ) چاپ شده .

شماره اول سال دوم در هشت صفحه بقطع وزيرى بزرك با چاپ سربی در مطبعه (حبل المتين) طبع و در تاریخ ۳ شنبه ۲۰ رمضان ۱۳۳۸ قمری مطابق ۱۸ جوزای ۱۲۹۹ شمسی توزیع گردیده . مقاله افتتاحی اینسال تحت عنوان (ابن الوقت - ابن السبيل ) يك صفحه روزنامه را گرفته و پس از آن راجع بانتخابات اصفهان و بعد مقاله راجع بقسمتی از مطالب روزنامه صدای طهران، و نیز اشعاری تحت عنوان (مطایبه) در روزنامه چاپ شده از همین شماره پاورقی روزنامه بعنوان (سانحه علیمراد تالیف میرزا محمد رضا عبرت) شروع گردید مو تا چند شماره از سال سوم ادامه پیدا کرده است . و نیز از همین شمار ترجمه کتاب ) یادگارهای یک دیوانه تاليف كنت لئو تولستوی ( در صفحه آخر روزنامه چاپ شده. این ترجمه بقلم آقای مصطفی خان فاتح فرزند آقای حاج فاتح الملك میباشد و قبل از شروع بترجمه شرحی از مقامات فضلی ایشان درج شده است. این ترجمه باین سارات شروع میگردد : امروز صبح در اطاق مشورتی حکومت من يك امتحان طبي را گذراندم. عقاید دکتر ها مختلف بود...»

حقیقت گرچه در سال دوم عنوان هفتگی داشته ولی رویهمرفته در سال دوم پیش از ۱۲ شماره منتشر نگردیده و شماره ۱۲ آن در تاریخ سه شنبه ۵ رجب ۱۳۳۹ قمری مطابق ۲۵ حوت ۱۲۹۹ شمسی انتشار یافته و از آن پس سال سوم مجله شروع میگردد شماره سوم سال سوم حقیقت در ۸ صفحه بهمان قطع سال دوم با چاپ سر می طبع و در تاریخ سه شنبه ٢۶ رجب ١٣٣٩ مطابق ١۶ حمل ۱۳۰۰ منتشر گردیده است . از مجله حقیقت نگارنده تا شماره ٤ سال سوم مورخ ۳ شنبه ۳ شعبان ۱۳۳۹ قمری را در دست دارد. مندرجات مجله پس از درج مقاله اساسی، عبارت از یکی دو مقاله و اخبار شهری و اخبار طهران است. کتاب ( سانحه علیمراد ) و ( یادگارهای يك ديوانه ) نیز در اغلب شماره ها چاپ گردیده . لازم است یاد آور شویم که اینکه حقیقت را مجله ضبط کردیم به پیروی از آنچه در عنوان آن نوشته شده میباشد و گر نه در سال دوم وسوم حقیقت روزنامه است نه مجله و اگر این نام برای سال اول درست باشد بطور قطع در سال دوم وسوم صادق نیست نا گفته نماند که برون در کتاب مطبوعات و شعر فارسی (ص ۷۸) از روزنامه حقیقت بمدیری سید احمد نور بخش ذکری نموده که در سال ۱۳۲۰ قمری انتشار یافته ولی برون نام روزنامه را اشتباه کرده و اسم این روز نامه ( نامه حقیقت ) میباشد و ما در حرف نون کتاب بتفصیل از آن گفتگو خواهیم کرد.

(۴۸۴) حکایت جانگداز وقایع از یزد الی شیراز

روزنامه حکایت جانگداز وقایع از یزد الی شیراز، در شهر شیراز دره طبعه سنگی ( مطبعه ایالتی ) طبع و درده صفحه بقطع وزیری منتشر شده است . انتشار دهنده این روزنامه چنانچه در عنوان روزنامه معرفی شده ( حاجى فتح الله المتخلص بمفتون ابن مرحوم آقا عبدالرحیم یزدی معروف بنجفی ساکن عربستان ایران ) میباشد و منظور از انتشار روزنامه بقسمیکه درضمن ۳ سطر در زیر عنوان نوشته است: محض استحضار نمودن دوستان و برادران وطنی خود این مختصر شرح مسافرت خودمان را از یزد الی شیراز خیلی بطور اختصار عرض میکنم که از حال ما فلك زدگان اسیر سر پنجه ظلم وستم این غدار ان بدتر از وحشیان آدم خوار خبر گشته بدانند که بیچاره که از شهری بشهری مجبور مسافرت است بچه مصائبی باید گرفتار شود شاید یکنفر صاحب غیرت بی غرضی پیدا شود که درد ما بیچارگان را علاج .کند ورنه آنها که تو بینی همه صاحب غرضند .»

با اینکه مطالب زیادی در عنوان روزنامه نوشته شده و ما ذیلا بنقل آنها میپردازیم ولی تاریخ انتشار روزنامه هیچ کجا قید نگردیده و از اینرو تحقیقا نمیتوان تاریخ روز وماه وسال انتشار روزنامه را معین نمائیم قدر مسلم این است که روزنامه در سال ۱۳۲۹ قموی و شاید در ماه شوال سال مذکور طبع و توزیع گردیده باشد زیرا نویسنده روزنامه در ۱۱ رمضان سال ۱۳۲۹ از یزد خارج شده و در هفدهم شوال بشیر از رسیده و چون از طرفی پیش از چند روزی بنا نبوده در شیراز بماند اذا سال ۱۳۲۹ قمری سال قطعی انتشار روزنامه است. و اما سایر خصوصیات روزنامه بدین قرار است :« در زیر اسم روزنامه این جمله : «شاید صاحب غیرت بی غرضی پیدا شود که علاج دردی کند.» و در طرف راست عنوان : « منزل شیراز بازار مرغ سرای دقاقها هر کس طالب این ورقه باشد یا مقاله عام المنفعه داشته باشد و در طرف چپ: زودتر رجوع کنید که همین دو سه روز . عازم بوشهر هستم وقایعات شیر از را انشاء الله از بوشهر انتشار خواهم داد.» درج گردیده. در بالای اسم روزنامه جمله :« پس از قرائت بدیگری دهند .» چاپ شده نیز در عنوان روزنامه وجه اشتراك اينطور معین گردیده بدل اشتراك ترك نفاق و پیمودن راه اتحاد و وفان و عزت وطن پرستی مطلوبست : از خصوصیات روز نامه این که تمام صفحات آن با حاشیه سیاه چاپ شده و شاید این عمل برای جلب توجه و استرحام خوانندگان بوده که حوادث وارده بکشور را بمنزله سوگواری مهمی برای مملکت تلقی نمایند. مندرجات روزنامه چنانچه از اسم آن و از اریکه سابقا نقل کردیم معلوم میشود عبارت از بیان وقایع جانگدازیست که از یزد تا شیراز برای نویسنده رخ داده • برای مزید اطلاع چند سطر از اول و آخر روزنامه را نقل مینمائیم . توضیح آنکه تمام صفحه روزنامه پیش از يك سرگذشت نیست. آغاز حکایت چنین است : شب یازدهم صیام ۱۳۲۹ قافله مرکب از حاج و زوار و جماعتی از پارسیان (زردشتی) بتوسط حسین خان جلودار سیوندی از یزد حرکت کرده اول منزل را تفت قرار دادند از یزد بتفت پنج فرسخ است. جلودار شهر است قافله در تفت معطل مکاریان میگویند جماعتی از تجار یزدی که معروفند بعرب نیامده اند انشاء الله بورود آنها حرکت میکنیم چهاردهم اعراب آمدند حالا دیگر میگویند که باید حسین خان جلودار بیاید و برویم ۰۰۰ (نویسنده پس از تحمل زحمات و مشقات فراوان يك ساعت از ظهر گذشته روز هفدهم شهر شوال المکرم وارد شیراز میشود .» پایان حکایت باشعاری که تحت عنوان ( سافینامه راجع با کابر ایران ( درج شده ختم میگردد. چند شعر از ساقی نامه این است : مغنی بیا کامد ايام عيد * بمیخوارگان وقت شادی رسید. بگل بلبل آمد سخنگو بباغ * تو بی باده از چیستی در فراغ... کجا رفت نادر شه ارجمند * کجایند شاهان همت بلند .

با اینکه نویسنده حکایت وعده داده که ) وقایعات شیراز را انشاءالله از بوشهر انتشار خواهم داد ولی ظاهرا موفق نگردیده و نگارنده روزنامه دیگری باين سبك غیر از همین شماره ندیده ام و بنابراین از روزنامه حکایت جانگداز وقایع از یزد الی شیراز شماره دیگری منتشر نشده است. روزنامه بخط نستعلیق ریز با چاپ سنگی روی کاغذ کاهی چاپ شده است.

(۴۸۵) حکمت

روزنامه حکمت در شهر قاهره مصر بزبان فارسی بمدیری ) میرزا مهدی خان زعيم الدوله ) تاسیس و با چاپ سربی در سال ۱۳۱۰ قمری منتشر شده است . حکمت یکی از روزنامههای بسیار مفید و خوب زبان فارسی است که تقریبا در حدود بیست سال در خارج ایران هر ده روز یکمرتبه در ۸ صفحه بقطع خشتی ۹*۱۴ سانتیمتر انتشار یافته آنچه نگارنده از روزنامه حکمت دیده تا اواسط سال نوزدهم روزنامه است و بنا بر این شرحیکه مرحوم تربیت در فهرست جراید آذربایجان (ص۴٠٩) کتاب دانشمندان آذربایجان ( راجع باین روزنامه نوشته و انتشار آنرا تا اوایل اعلان مشروطه ضبط کرده غلطو اشتباه است مجموعه از چند سال روزنامه حکمت در کتابخانه شهرداری اصفهان موجود است و منجمله در این مجموعه در شهاره آخر سال هیجدهم مورج رجب ۱۳۲۸ قمری درباره پایان سال هیجدهم اینطور مینویسد : امروز فیروز فرجامین روز از چهل و دومین سالست که بیاری خدا خدمت بدین و ملت نموده . بویژه تاسیس و نشر جریده حکمت که این فرخنده روز پایان سال هیجدهم و شماره آینده آغاز سال نوزدهم آن بوده است .» و با تصريح مرحوم تربیت باینکه روزنامه در سال ۱۳۱۰ قمری تاسیس شده، پایان آنرا اوائل اعلان مشروطه دانستن اشتباه محض است . وجه اشتراك سالیانه روزنامه در ایران ۴٠ قران، روسیه و قفقاز ۱۰ مناط ، هندوستان ۱۵ روپیه. مندرجات روزنامه پس از درج مقاله اساسی عبارت از اخبار ایران و اخبار مصر وحوادث جهان و مقالات گوناگون است که بخصوص اخبار راجع بایران آن خیلی مهم و برای مورخين مدرك قابل اعتمادیست.

مرحوم کسروی در تاریخ مشروطه ایران درباره روزنامه حکمت و مدیر آن اينطور مینویسد : « نویسنده حکمت میرزا مهدی خان تبریزی از نیکانت . روزنامه او را کم دیده ام ولی از نیکیش آگاه میباشم این مرد دانشمند میبود و کتابها نیز نوشته و شعرهای وطنی نیز میسروده ( مرحوم چهره نما مدیر روزنامه چهره نما منطبعه مصر وجود تاليفات وتصنیفات را برای زعیم الدوله انکار نموده و مینویسد مشارالیه همیشه ادعا میکرد ولی مع الاسف پس از مرگش سطری از آنها در اوراق باقیمانده اش دیده نشد مولف ) در سال ۱۲۷۹ گویا بتهران آمده و اتابك با او پذیرائی و مهربانی دریغ نگفته ولقب زعيم الدوله وسالانه سیصد تومان برایش از شاه گرفته ولی تا آنجا که ما میدانیم اینها او را از راه نبرده است > آنچه را مرحوم کروی راجع باعطاء لقب زعيم الدوله بمدیر روزنامه حکمت نوشته، در روزنامه ایران نمره ۱۰۰۴ مورخ ۲۳ رجب ۱۳۱۹ قمری، نیز خبر آنرا بدينقسم درج کرده است :« حاجی میرزا مهدی خان دکتر تبریزی دبیر و مدیر روزنامه گرامی حکمت که از چهل سال قبل تاکنون در کسب علوم ونشر فضایل از افق مصر لامع و با سرمایه دانش همواره مشغول خدمت دین و دولت است تقریبا از یکسال قبل تاکنون که بدر بار همایون آمده کرارا مورد مراحم شهریاری گردیده و در این ایام محض مزید افتخار او بتصويب جناب اتابك اعظم اورا بلقب زعيم الدوله ملقب و سرافراز فرمودند مرحوم زعيم الدوله بالغ بر هشتاد سال عمر نمود و از این هشتاد سال قریب شصت سال آنرا در مصر توقف داشت و اول کسی بود در مصر روزنامه بزبان فارسی منتشر کرد عاقبت پس از سه سال که در بستر بیماری جایگیر شده بود در روز دوشنبه ۴ محرم سال ۱۳۳۳ قمری در مصر رخت از جهان فانی بربست و بسرای جاودان شتافت. مدیر چهره نما در شماره ۲۰ سال ۱۱ روزنامه خود تحت عنوان ( فقدان یکی از ارکان معارف يا وفات زعيم الدوله ) مینویسد : « بازافق معارف و مطبوعات ایران از فقدان درخشان آفتابی عوارف افروز تیره و تاريك و بدر آسمان ادبیات ایران زمین نزار و باريك گردید و در روز دوشنبه چهارم محرم یگانه زميل مكرم وهم عصر مفخم ما ( دکتر میرزا مهدیخان زعيم الدوله ورئيس الحكما حكيم تبریزی مدیر روزنامه نامی حکمت فارسی منطبعه مصر ) پس از سه سال کشیدن امراض گوناگون نداى يا ايتها النفس المطمئنه ارجعي الى ربك را لبيك اجابت گفت و از این دارفانی بسرای جاودانی شتافت ۷۰ مدیر چهره نما در پایان این شرح راجع بتالیفات مدیر حکمت مینویسد زعيم الدوله قولا و قلما مدعی بسا تالیفات و تصنیفات بود که مع الاسف سطری از آنها در اوراق باقیمانده اش دیده نشد و معلوم شد از کتم عدم با بعرصه شهود بالمره نگذاشته بوده . نگارنده تا کنون از تالیفات زعیم الدوله کتابی ندیده ام و بنابراین نمیدانم تا چه اندازه اتهام مدیر چهره نما وارد است ولی آنچه اطلاع دارم اعلانی است که مدیر روزنامه حکمت در شماره ۲۳ سال دوم روزنامه ثریا مطبعه مصر درباره دو کتاب تا لیفی خود نموده. طبق این اعلان دو کتاب مذكور يكى فرهنك) مهدی ) است که بزبان فارسی و عربی نوشته شده و دارای چهل هزار کلمه فارسی و چهل هزار کلمه عربی با شواهد و امثله بیشمار است . این کتاب بطرز قاموسهای فرنگی و درسه مجلد که حجم هر جلد باندازه شاهنامه فردوسی و قیمت سه مجلد ۱۸۰ قرآن است. دوم جهان نمای مهدی یا تقویم پنج هزار ساله . طبق اعلان مولف برای این کتاب ۱۲ سال زحمت کشیده و هر دوی این کتاب تحت طبع واولی پس از ۱۸ ماه و دومی پس از ۳۰ ماه از طبع خارج میگردد این بود خلاصه از اعلان مدیر حکمت ولی هما نقسم که یاد آور شدیم نگارنده هيچيك از دو کتاب را تا کنون ندیده ام .

(۴۸۹) علاج

روزنامه حلاح در طهران بمدیری ( حسن حلاج ) تاسیس و در سال ۱۲۹۸ شمسی منتشر شده است. حلاج در سال اول و دوم مر تباهفته يك شماره منتشر شده تا کودتای نود روزه سید ضیاء الدین که اغلب جراید دو چار توقیف گردیده حلاج نیز مدت سه ماه توقیف بوده و پس از آن مجددا منتشر شده است، در طول مدت انتشار دو سال هفته دو شماره و بقیه را هفته یکشماره انتشار داده است. اداره مجله فلاحت مرتبا شماره های سال دوم حلاج را بدین ترتیب اعلام بوصول نموده : شماره سوم از سال دوم در برج سنبله شماره ۴ ، ۵ در برج میزان شماره ٦ در برج عقرب ، شمارههای ۹۸، ۱۰، ۱۱، ۱۲ در برج قوس، شمارههای ۱۳؛ ۱۶؛ ۱۵ ، ۱۶ در برج جدی شماره های ۱۷ ۱۸ ۱۹ ۲۰ در برج دلو سال ۱۲۹۹ شمسی باداره مجله رسیده است. شماره ۷ سال چهاردهم روزنامه در ۸ صفحه بقطع وزيرى بزرك با چاپ سربی در مطبعه (بوسفور) طبع و در تاریخ ٣ شنبه ١۴ اردیبهشت ۱۳۱۰ شمسی مطابق ١۶ دیججه ١٣۴٩ قمری منتشر شده محل اداره روزنامه : طهران، خیابان ناصریه آبونمان روز نامه : یکساله در داخله ۵۰ قرآن؛ ششمامه ۲۵ قران؛ خارجه يك ايره انگلیسی تکشماره ۸ شاهی . سر لوحه روزنامه عبارت از مرد حلاجیست با اب اس قدیم كه بيك دست كمان حلاجی و بادست دیگر مشته حلا را گرفته و مشغول حلاجیست، از زیر دست او پنبه های حلا شده که روی آنها يك ورقة روزنامه (حلاج) است بیرون میآید. در این سر لوحه هواپیمائی در هوا پرواز میکند و نیز واکنی روح خط آهن از تونل بیرون می آید و دود آن هوا را پر کرده و در مقابل آن آهوئی در حرکت است. بالای این سرلوحة جمله ( حول حالنا الى احسن الحال ) و در زیر آن کلمات : (سیاسی ؛ اجتماعی ، اقتصادی ، فکاهی) نوشته شده | ست.

روزنامه حلاج بعد از شهریور ۱۳۲۰ دوره سوم خود را شروع نموده و اولین


شماره این دوره در تاریخ شنبه ۲۸ شهريور ماه ۱۳۲۱ منتشر شده است . در این شماره که در ۸ صفحه انتشار يادته ، در مقاله افتتاحی تحت عنوان ( تجدید روزنامه حلاج برای چیست ؟ ) اشاره بادوار سه گانه روزنامه نموده و بذکر دوره های مختلف آن پرداخته است. منجمله در باره دوره اول مینویسد :« آغاز چاپ و انتشار نامه حلاج در سال ۱۲۹۸ خورشیدی در هنگامی شروع شد که در نتیجه جنك بين الملل ١٩١۴ - تا ۱۹۱۸ میلادی و عبور و مرور لشگرهای بیگانه در قسمت وسیعی از کشور و دخالت بیگانگان در امر وسیاسی و اقتصادی بویژه ایجاد پلیس جنوب در فارس و کرمان و اثرات میشوم قرارداد ۱۹۱۹ انگلیس و ایران و ادامه قحطی و گرسنگی مردم بواسطه خوابی های وارده از قشونکشی اجانب و پیدایش انقلاب گره نسکی در روسیه و عقب نشینی نا منظم قشون تزاری در خاك وطن وضعيات کشور باندازه وخیم شده بود که در ظاهر آثار بهبودی و اصلاح ناپیدا و بیشتر دانایان باچشم بدینی باوضاع نگریسته و آینده آنروزی را بسیار تيره وخطر ناك ميدانستند در يك چنین هنگامه پرخطر كه يك از هزار گفتیم کارکنان نامه حلاج دامن مردانگی را بکمر زده ۲۰۰۰ در این شماره در پایان سرمقاله مذکور درباره خط مشی روزنامه اینطور مینویسد : « سعی در وضع قوانین حفظ حقوق کارگران و ارباب و رعیت وبسط دایره تعلیمات ابتدائی کوشش در ایجاد انجمنهای ایالتی وولايتي و توسعه اختیارات شهرداریها از طرفی و تهییج برادران ایرانی خود برای پشتیبانی از استقلال کامل کشور و حفظ کیان ملی خواهد بود. تا خدا چه خواهد به در دوره سوم يعنی دوره روزنامه بعد از شهریور ۲۰ علاوه بر نام صاحب امتیاز و مدير مسئول ( حسن حلاج ( آقای ( علی جعفری ( بعنوان مدیر داخلی و ناشر معرفی شده است . حلاج بعد از شهریور نیز مانند دوره دوم بدون ترتیب و هر چندی یکبار منتشر شده و در حین تحریر این قسمت مدتیست انتشار نیافته است.

(۴۸۷) حلاج

آقای حسن حلاج علاوه بر روزنامه حلاج که شرح آن گذشت مجله هفتگی و فکاهی و کاریکانوری بنام مجله حلاج تاسیس و منتشر ساخته است . امتیاز مجله حلاج در طهران در تاریخ ۸ آذر ١٣٠۴ شمسی از تصویب شورایعالی معارف گذشته ولی پس از دو سال یعنی در مهر ١٣٠۶ شمسی منتشر گردیده. محل اداره مجله دفتر نامه ملی حلاج خیابان ناصریه معین شده و در عنوان مجلة . حلاج مجله ادبی ، مصور، فکاهی و اقتصادی معرفی گردیده است. سبك مجله حلاج تا اندازه شبیه بروزنامه ناهید می باشد. برای آشنا شدن خوانندگان بسبك مطالب این مجله قسمتی از مندرجات شمار دوم آنرا ذیلا نقل مینمائیم. یکی از مقالات این شماره تحت عنوان ( کار کردن خر و خوردن یا بو ( نوشته شده و بدین قسم شروع میگردد :« آقای مدیر درست وضعیت زندگی ما توده بدبخت همان وضع کار کردن خراست و خوردن یا بو . خر بیچار . از سفیده صبح تا چند ساعت هم از شب رفته مشغول سیخو خوردن و کشیدن بارهای سنگین و زجرهای فراوان است و در مقابل چه دارد همان چند مشت کا.... از مندرجات مجله حلاج ( تفسير لغات ) و ( تلفون ) و (قاموس حلاج ) است. منجمله از لغاتی که در شماره دوم تفسیر شده لغات متعد المآل ، صادرات ، جنایت اجتماع است. در تفسير لغت متحد المآل مینویسد :« کاندیکه بعد از خواندن نباید آن عمل نمود.» . درباره انتشار حلاج کاهی این قطعه سروده شده است :

افتتاح نامه حلاج شد
بر مجلات زمانه تاج شد
 
جامع از علم فنون واطلاع
في المثل چون؛ تر بر امواج شد
 
از عبار آتش تمدن آشکار
از سیاسیات استخراج شد
 
زرد چو نشد جمله اشجار علوم
این مجله سبز همچون کاج شد
 
در مجلات جهان چون بنگریم
در میان جمله چون منهاج شد
 
ای مکون لب فرو بنداز سخن
پیش تیر مفسدین آماج شد
 

هماتقسم که یاد آور شدیم مجله حلاج مصور بوده و منجمله از تصاویر و کاریکاتورهای آن کاریکاتور مقایسه فرزندان ترا کمه در گذشته و حالست که جمعی از آنها بحضور اعلیحضرت شاه فقید رسیده اند.

آقای حسن حلاج - آقای حلاج در پاسخ نامه نگارنده شرح زیر را مرقوم داشته اند: دوست دانشمندم حضرت آقای محمد صدر هاشمی نامه سرکار را خواندم و بر همت شما آفرین گفتم که عازم شده اید برای نیکنامی تاریخی خود (1) بگفته شاد روان فردوسی آثاری باقی بگذارید که از گزند آفتاب و باران اقلا تا چند قرن مصون و محفوظ باشد .۱ - چنانکه میدانید این رهی در هيچ يك از آثارم اعم از روزنامه حلاج با تاریخ نهضت ایران یا نمایشنامه دسته گل سعدی یا تاریخچه فرهنك ونظاير آنها تصویری از خود نگذاشته ام فقط در بیست سال پیش آقای جاهد تصویر این جانب را در ردیف برخی از روزنامه نگاران دیگر تهران بچاپ رسانیده اند و بس . ۲- در موضوع شرح حالم البته میدانید که ارادتمند از مقام حلاجی تا معاشرت با اعلیحضرت فقید رضاشاه را طی کرده ام یعنی این حقیر نخستین کارگری میباشم که در حدود سی سال اعم از متوالی یا متناوب روزانه یا سالانه عهده دار اوراق مختلف سیاسی وجدی و فکاهی نامه ملی حلاج بوده و با تمام تحولاتیکه در این کشور روی داده است بکار خود ادامه داده و فعلا بواسطه ناسازگاری مزاج در اداره کل نگارش وزارت فرهنك بسمت بررسی جراید و کتب یا کارشناس مطبوعات بخدمات مطبوعاتی ادامه میدهیم یعنی کار میکنیم و نان میخورم و خیلی از خداوند توا ناراضی هستم که راحتی الامکان از خطاهای طماعانه محفوظ داشته است در هر صورت موفقیت آن جوان با قریحه را از خداوند متعال خواهانم. با تقدیم احترامات فائقه . حسن حلاج » نامه مذکور مورخ بتاريخ ۸ مرداد ۱۳۲۸ شمسی است.

(۴۸۸) حوادث

روزنامه حوادث در سال ۱۳۰۷ شمسی در طهران تاسیس و هفته دو شماره منتشر شده است.

(۴۸۹) حیات

روزنامه هفتگی حیات در سال ۱۳۲۸ قمری در طهران منتشر شده است . این شرح را برون در کتاب مطبوعات و شعر فارسی (ص) (۷۹) درباره روزنامه حیات نوشته ولی در شماره ١٤ سال اول روزنامه یادگار انقلاب منطبعه طهران مورخ دوشنبه ۲۷ شهر شعبان ۱۳۲۷ قمری بعنوان تقریظ راجع بدر روزنامه حیات و تهذیب مینویسد این دو روزنامه تازگی طبع و نشر شده و عالم مطبوعات را رونق بخشیده است . از شرح مذکور معلوم میشود حیات در سال ۱۳۲۷ قمری انتشار یافته و سال ۱۳۲۸ که برون ضبط کرده اشتباه است. بخصوص که برون نمونه این روزنامه را در دست نداشته است . در طهران روزنامه دیگری بنام حیات تاسیس منتشر شده که عن قریب از آن گفتگو خواهیم کرد.

(۴٩٠) حيات

روزنامه حیات در شهر شیراز بمدیری ( شیخ محمد حسین حیات ) در سال ۱۳۲۸ قمری تاسیس و منتشر شده است. بنا بنوشته سالنامه معارف فارس بعضی از مقالات این روز نامه بقلم مرحوم ایا صوفی امیر شاه مشهور به ( آقا صوفی ) است . روزنامه حیات ارگان حزب دموکرات فارس بوده و در قضايا وحوادث انقلابات فارس در سنوات ۱۳۳۳ و ١٣٣۴ قمری نقش عمده داشته است. برای اطلاع از این حوادث بكتاب فارس و جنك بين الملل تالیف رکن زاده آدمیت رجوع شود و نیز ما در همین کتاب در ذیل روزنامه حافظ استقلال مختصرا اشاره این حوادث نموده ایم. در کتاب مذکور يعني فارس وجنك بين الملل مقالات مختلفی از روزنامه حیات نقل نموده من جمله در صفحه ١٨۴ مکتوب قوام الملك را بقائدین انقلاب فارس که در تلگرافخانه بودند از شماره ۲۰ روز نامه مورخ ۱۳ ذیقعده ۱۳۳۳ قمری نقل نموده و نیز در صفحات ٢٨۴ و ٢٨۵ تحت عنوان ( نظری بجراید زمان ) مقاله از شماره ۵۴ روزنامه مورخ ۲۸ ربیع الاول ١٣٣۴ قمری نقل نموده . قسمت اول این مقاله بدین قرار است يك نظر باوضاع فارس - اگر چه صفحه جنوب بالنسبه بنقاط شمالی ایران کمتر در زیر فشار خارجه وتحكم بیگانه بوده ولی در داخل وقایع و اتفاقاتش شایان اهمیت و قابل نظر است خطه فارس عقب ترین نقاط ایران است که با قافله مشروطیت و دوره تجدد ایران براه افتاده اولین کسی که خواست ترتیبات اداری و قانونی را در فارس طراحی و مهندسی کند سهام الدوله بود كه بايك عجله و شتاب فوق العاده بنای تاسیس عمارات قانونی را نهاد ولی چون شالوده خراب بود و قوائم آن بنا به بیداری ملت مستحکم نشده بود آن عمارات از هم ریخت و دیر نبائید بهرحال یادگار بهای اوضاع تجدد را از خود بیادگار گذاشت و رهیار طهران شد....» علاوه بر آنها مقالات دیگری از روزنامه حیات نقل شده است . بنابر این قدر مسلم این است که حیات تا سال ١٣٣۴ قمری در شیراز منتشر شده و لذا آنچه در سالنامه فارس نوشته و انتشار روزنامه را تا سال ۱۳۳۲ قمری دانسته اشتباه محض است . روز نامه حیات معمولا در چهار صفحه بقطع ۶/۵*۱۲ سانتیمتر ، با چاپ سنگی و خط نستعلیق بسیار خوب چاپ شده. وجه اشتراك سالیانه آن ده تومان است.

شیخ محمد حسین حیات - در کتاب فارس و جنك بين الملل در جائیکه اسامی چند از احرار و پیشقدمان آزادی فارس را نوشته شرح حال شیخ محمد حسین مدیر روزنامه حیات را اینطور مینویسد : مرحوم شیخ محمد حسين حيات مدير و نویسنده روزنامه حیات و مدیر مدرسه شریعت از پیشقدمان آزادی و پیشوایان مسلك دموکراسی بود که جز راه راستی و طریق وطن پرستی نمیمود و در این راه و نجها برد و نسبت بمعارف فارس خدمات گرانبها انجام داد تا در اواخر عمر سمت ریاست معارف فرس را داشت و در سال ١٣۴۶ قمری بسرای دیگر رخت بست و قلوب احرار را از فقدان خود دا غدار نمود . ص ١١۶ كتاب.» در قسمت دیگر همین کتاب (ص ٢٩۵) در جائیکه از گرفتار شدن آزادی خواهان و دموکراتها در حادثه فارس گفتگو میکند راجع بگرفتار شدن شیخ محمدحسین حیات چنین مینویسد. « ..- از دموکراتها هر که را میدیدند كتك زده عبا از دوش و كلاة از سرش میر بودند و یا سروپای برهنه بركل وسنك فرش زمین کشیده می آوردند . شخ محمد حسین حیات را از مدرسه شریعت در وای برهنه بهمان نحو مذکور بیرون کشید و كتك زیادی زده سرش را بضرب سنگ شکسته و بنظميه آوردند. طبیب نظمیه سر شکسته او را بسته و تا شب در نظمیه توقیف بود و نیمه شب رها شد.»

اگر بخواهیم واقعه فارس را بطور خلاصه بنویسیم باید بگوئیم انقلاب فارس نهضتی بود که جمعی از علاقمندان بآزادی و میهن بر علیه نفوذ انگلستان در صفحات جنوب در سال ۱۳۳۳ قمری بر پا نمودند و این انقلاب گرچه موقتا بدست قوامیان خاموش گشته ولی دنباله آن تا پایان جنك بين الملل اول طول کشید و حوادث دشتی و برازجان و بوشهر را پیش آورد. شیخ محمد حسین حیات نیز در این نهضت شريك و همکار آزادیخواهان بود.

(۴۸۱) حیات

روزنامه حیات در طهران بصاحب امتیازی و مؤسسی ( فلسفى ) و مدير مسؤلى ( هدایت الله داوری ) تاسیس و شماره اول آن در چهار صفحه بقطع بزرك طبع و در تاريخ دوشنبه ۲۷ رجب ١٣۴٠ قمری مطابق ٦ حمل ۱۳۰۱ شمسی توزیع شده است . محل اداره روزنامه: طهران خیابان باب همایون . قیمت اشتراك ساليانه داخله ۵٠ قران شش ماهه ۳۰ قران ، خارجه اجرت پست علاوه میشود. تك نمره شش شاهی . در عنوان روزنامه حیات (مروج معارف و طرفدار حقوق عوام) معرفی شده، مقاله افتتاحی یا سر مقاله شماره اول تحت عنوان ( حقوق ملت - مساوات - آزادی ) تدوین یافته و در صفحات سوم و چهارم روزنامه مقاله بقلم فرخی مدیر طوفان تحت عنوان ( علت تحصن من رفقا برای اینکه ) که خلاصه آن فرخی علت تحصن خود را در مجلس ذکر کرده ، چاپ شده است در شماره دوم طرز انتشار روزنامه را هفته سه شماره نوشته و وعده داده است که بعدا یومیه خواهد شد. شماره ۸ سال اول حیات در تاریخ ۲۹ سنبله ۱۳۰۱ و شماره اول سال دوم با قطع بزرك بمؤسسى ومدير مستولی فلسفی در تاریخ یكشنبه ٤ ذیقعده مطابق ۱۹ جوزای ۱۳۰۳ شمسی طبع و توزیع شده فاصله زیاد بین نشر سال اول و دوم روزنامه سبب گردیده که مدیر آن سرمة الله شماره اول سال دوم را برای توضیح این مطلب اختصاص دهد و آنرا تحت عنوان ( پس از پانزده ماه تعطیل ) بنویسد . سر مقاله مذکور میرساند که روزنامه پانزده ماه تعطیل بوده است. در این سال محل اداره طهران خیابان چراغ برق کوچه مسجد سراج الملك و طرز انتشار روزنامه هفته سه بار معین شده است.

چیزیکه در این شماره یعنی شماره اول سال دوم حيات خیلی تازگی دارد آنست که صفحه سوم این روزنامه بنام روزنامه (اصلاح) طبع شده در جلد اول کتاب در ذیل روزنامه اصلاح خصوصیات این روزنامه ذکر شده مع ذلك بطور اجمال باز یادآور می شویم که صفحات سه و چهار روزنامه حیات بنام اصلاح طبع و توزیع شده و دو حقیقت این دو صفحه روزنامه، مستقل و جداگانه بوده چنانچه شماره های هر کدام نیز بایکدیگر فرق دارد مثلا شماره ٤ حيات؛ شماره ۱۰ اصلاح است. و همچنین صاحب امتیاز و مدير مسئول اصلاح میرزا محمد رضای بوشهری معرفی شده ولی قیمت روزنامه همانست که در عنوان روزنامه حیات نوشته شده است مندرجات این دو روزنامه با یکدیگر فرق دارد و هر که ام دارای سرمقاله عليحده واخبار مختلف و جداگانه .است سرمقاله اصلاح در شماره اول سال دوم حيات تحت عنوان ( نظری در کتب تعلیمیه ) میباشد.

(۴۹۲) حیات ایران

روزنامه حیات ایران در طهران مدیری و صاحب امتیازی ) ناصر سيف ) تاسیس: شماره اول آن در چهار صفحه بقطع بزرك و با چاپ سربی در مطبعه ( برادران باقرزاده ) طبع شده و در تاریخ پنجشنبه ۱۸ شوال ۱۳۴۰ قمری مطابق ۲۰ جوزا ی ۱۳۰۱ شمسی منتشر شده است. حیات ایران در سال اول تحت نظر هیئت تحریریه منتشر میشده ولی در سنوات بعد اسمی از هیئت تحریریه در بین نیست. محل اداره روزنامه در سال اول خیابان صیقلی شاه و بعدا در خیابان ناصریه بوده، آدرس تلگرافی: حیات ایران وجه اشتراك طهران سالانه ۶٠ قران ، ششماهه ۳۰ قران ولايات بترتيب ۷۰ قران ، ۴٠ قران ، ٢۵ قران . خارجه باضافه قیمت پست تك نمره ۸ شاهی. در عنوان ؛ بالای اسم روز نامه ) حیات ایران ( جمله به نستعین در زیر آن عبارت ( حیات ایران در قیام ملی است ) چاپ شده مقاله افتتاحی روز نامه بعنوان ( ملك حيات ایران ) است و بدين قسم شروع میگردد :« هموطنان یکبار دیگر تقدیر ما را وامیدارد قلم بردست گرفته در مقابل مشکلات لا تحصى امروزه قسمتی از وظایف با تمام خود را ایفا نمائیم و آنچه را که دیروز در صفحات نجات ایران از معلومات دوره مشروطیت در معرض افکار میگذرا ندید امروز نیز درستونهای حیات ایران با رعایت کمال انصاف بگذرانیم...» در این مقاله پس از آنکه شرح مفصلی از مزایای روزنامه حیات ایران نوشته در پایان اینطور مینویسد « جريده حیات ایران بهم فکری جمعی از محترمین و آزمودگان فرقه مقدس دموکرات طهران و بقلم نویسندگان مطلع وبصير ومجرب منتشر میشود .»

در شماره اول پس از سرمقاله مذكور يك اعلاميه وبعد مقاله (ما و جرايد مركز) و اخبار داخله و خلاصه اخبار دار الشورای ملی و اخبار خارجه چاپ شده . اعلامیه مذکور عبارت از ( قطعنامه کمیته قیام علی طهران ) است . سرمقاله شماره دوم بعنوان ( ما و انگلیسها ) است و این سرمقاله تا شماره ششم روزنامه ادامه دارد . در شماره ششم فقط عنوان سرمقاله ( ما و انگلیسها ) چاپ شده و جای سرمقاله سفید است . درباره چاپ نشدن سرمقاله در این شماره مینویسد پس از نشر مقالات ما و انگلیسها رئيس الوزرا مدیر ما را خواست و گفت انتشار این مقالات با تشیید روابط منافات دارد و لذا ما ديكر آنرا چاپ نکردیم. در روزنامه حیات ایران مقالات مسلسلی تحت عنوان ( راجع بطبرستان ) نوشته شده طرز انتشار روزنامه هفته دو شماره بوده و روزهای دوشنبه و پنجشنبه منتشر میشده است.

شماره ۹۲ سال دوم و شماره ۹۳ این سال بترتیب در پنجشنبه ۴ جمادى الاول ودو شنبه ۸ جمادی الاول مطابق ۲۱ قوس و ۲۵ قوس ۱۳۰۲ شمسی ، هر دو روى يك ورق بزرگ با چاپ سربی در مطبعه برادران باقر زاده طبع و توزیع شده است . در سال دوم نیز حیات ایران يك روزنامه سیاسی اجتماعیست و علاوه بر سر مقاله و مقالات مختلف اخبار داخله و خارجه و اخبار ولایات در آن درج است.

در اواخر این سال یعنی در جدی ۱۳۰۲ شمسی آقای ناصر سيف ؛ صاحب امتیاز و مدیر روزنامه ، از اردبیل بوکالت مجلس شورایملی انتخاب گردیده و از این جهت در شماره ۱۱۷ حیات ایران مورخ دلو ۱۳۰۲ اعلانی این مضمون نموده که چون من تمام اوقا تم در مجلس میگذرد دیگر بکار روزنامه نمیرسم مسئولیت امور روز نامه را عهده آقای میرزا حسن خان منشی زاده واگذار مینمایم بدین ترتیب آقای ناصر سیف از کار روزنامه کناره گیری نموده و از شماره ۱۲۱ سال دوم مدیر و سردیر مسئول ( منشی زاده تبریزی ) معرفی شده و اسم ناصر سيف بعنوان صاحب امتیاز چاپ گردیده است . از این پس حیات ایران یك روزنامه انتقادی و طرفدار سردار سپه و حکومت جمهوریست. در سال سوم بعلت گرفتاریهای ناصر سیف و همچنین منشی زاده نامبرده نیز در دوره پنجم مجلس نماینده بوده است ( حیات ایران مدتی تعطیل بوده و این تعطیل از پنجم سنبله تا برج جدی طول کشیده و بالاخره شماره ۱۳۱ سال سوم پس از يك تعطيل ممتد در تاریخ سه شنبه ۱۰ جمادی الثانی ١٣٤٣ شمسی منتشر شده و در همین شماره شرحی بعنوان تمجید و تحریف از کارهای سردار سپه نوشته است . ظاهرا این دفعه هم روزنامه دوچار تعطیل گردیده و برای باردیگر در سال ١٣٠٤ شمسی مجددا منتشر شد. ولی این مرتبه نیز دوامی نکرده است.

آسید میرزا آقای فلسفی - آقای میرزا آقای فلسفی مدیر روزنامه حیات ایران و حیات جاوید از اهل اصفهان و از پیشقدمان آزادیست . وی قبل از مشروطیت پس از ورود از اسلامبول بطهران، بدستور عين الدوله باتفاق مجد الاسلام و مرحوم رشدیه شبانه دستگیر و پس از روانه نمودن آنان بكهريزك ، از آنجا بکلات نادری تبعید گردیدند . تفصیل این تبعید را ما در ذیل روزنامه ندای وطن در شرح احوال مجد الاسلام ذکر خواهیم کرد. در اینجا آنچه از زندگانی فلسفی مربوط بنمایندگی او از تبریز و حواد تیکه در این شهر برای او پیش آمده است شرح میدهیم . مرحوم کسروی در بخش دوم تاریخ مشروطه (ص ٩۶) درباره رفتار مردم تبریز با میرزا آقا اصفهانی اینطور می نویسد : در همان روزها ( منظور سه شنبه ۱۵ ربیع الثانی ۱۳۲۴ قمری است ) يك كار ناستوده از تبریزیان سرزد و آن آوردن میرزا آقا اسپهانی به تبریز بود که اینزمان از استامبول بیرونش کرده بودند تبریزیان نام میرزا آقا را در میان پیشگامان مشروطه خواهی شنیده و داستان بیرون راندن او از طهران و فرستادنش را بکلات در صدر اعظمی عين الدوله کم یا پیش دانسته بودند و از اینرو ارج بسیار باو مینهادند و چون گفته میشد انگیزه بیرون کردن او را از استانبول ميرزا رضا خان ارفع الدوله سفیر ایران فراهم آورده در سایه دشمنی که همگی آزادیخواهان با ارفع الدوله میداشتند واورا هوا خوا . روس و بدخواه ایران میشناختند بارج و جایگاه میرزا آقا افزودند و پیش خود او را یکی از گردان جهان آزادیخواهی پنداشتند و از اینرو در پاس و پذیرائی با او از انداز . بسیار دور افتادند و روزیکه او از راه مرند و صوفیان تبریز میرسید. نمایندگان و سران آزادی و انبوه آزادیخواهان و دستههای مردم تا پل آجی به پیشواز شتافتند و اورا باشکوه بسیار بزرگی بشهر آوردند و باین بس نکرده يك كس ناآزموده و ناشناخته ابراهمراز خود گردانیده در انجمن جا دادند و همگی گوش بچرب زبانیهای او تیز کردند و خواهیم دید که چگونه از این رفتار خود پشیمان گردیدند . از کارهای دیگر آسید میرزا آقا رفتن او نزد اقبال السلطان است. که ویرا متهم گرفتن پول وعليه مشروطه خواهان نمود. اقبال السلطان در ابتدا خود را مطیع انجمن و آزادیخواهان قلمداد میکرد و لی پس از آنکه محمد علیشاه برای سرکوبی آزادیخواهان تبریز لشکر بدانجا کشید اقبال السلطان نيز بكمك او قشونی بتيريز فرستاد . اينك شرح رفتن میرزا آقا را نزد اقبال السلطان از بخش دوم کتاب مشروطه ایران ( ص ٢۵٧ ) نقل مینمائیم : « از کارهای میرزا آقا یکی این است که پس از انتخاب شدن از تبریز با اینکه نمایندگان بتهران رفته وی هنوز بخواهش مردم در تبریز بود . روزی در انجمن از خرابی اوضاع خوی سته بودن بازار آنجا سخن بیان آمده، میرزا آقا داوطلب میشود بخوی برود و اوضاع آنجا را مرتب کند لهذا بهمراهی میرزا غفار زنوزی و یعقوب مجاهد ( در بان انجمن ) روانه گردید و چون بخوی رسید که گفتگوی آشتی در چورس پیش رفته بود لذا با كمي نصیحت مردم را بیاز کردن بازار واداشت و اين يك هنری از او شمرده شد و طرفدارانش در تبریز بمدح او پرداختند بعد میرزا تنها بما کو روانه شد که اقبال السلطان را به بیند و در این رفتن بود که سرزبانها افتاد از اقبال السلطان پولی گرفت.»

کسروی درباره رفتار انجمن تبریز و عاقبت کار نمایندگی آسید میرزا آقا در جای دیگر بخش دوم کتاب اینطور مینویسد یکی دیگر از نمایندگان تبریز میرزا آقا اسپهانی میبود که تبریزیان فریبش را خوردند و با پذیرائیها نگاهش داشته سپس نیز بنمایندگی بمجلس فرستادند لیکن کمی نگذشت که دانسته شد در ماکو از اقبال السلطان پولی گرفته و از اینو چون بتهران رسید در نهان با دربار بستگی یافت و بزبانها افتاد که محمد علی میرزا را بیر انداختن مجلس دلیر تر میگرداند . کار رسوائی این مرد بجائی رسید که در روزنامه پول گرفتنش را نوشتند و شعر چاپلوسانه ای که در ستایش ارفع الدوله سروده بود بچاپ رسانیدند و سر انجام انجمن ایالتی تلگرافی بدار الشورى فرستاده از نمایندگی او از سوی آذربایجان بیزاری نشانداد، ( ص ۳۸۷ کتاب ). » این بود قسمتی از زندگانی آقا سید میرزا آقا فلسفی اصفهانی مدیر روزنامه حیات ایران نامبرده قبل از تاسیس روزنامه حیات ایران، روزنامه دیگری در طهران بنام حیات جاوید منتشر ساخته که ذیلا بذکر خصوصیات آن میپردازیم .

(۴۹۳) حیات جاوید

قبل از آنکه بذکر خصوصیات این روزنامه بپردازیم لازمست یادآور شویم که در اصل روزنامه ، حیات ایران، با واو ( حيوة ايران ) نوشته شده ولی چون در زبان فارسی همه جا حیات بدون واو است لذا ما نیز به پیروی از این اصل آنرا بدون واو نوشتیم. روزنامه حیات جاوید در طهران بمدیری و سردبیری ( فلسفی ) تاسیس و در سال ۱۳۳۷ قمری منتشر شده است. شماره های سال دوم آن بدین ترتیب انتشار یافته : شماره اول در برج جدی و شماره های ۲ ، ۳ ، ۴ ، ۵ در برج دلو و شماره ۶ در برج حوت ۱۲۹۹ شمسی، شماره ۱۰ سال سوم روزنامه که دارای شماره مسلسل ۴٠ میباشد در چهار صفحه بقطع بزرك و با چاپ سربی ( مطبعه ایران ) طبع و در تاریخ ۳ شنبه ۲ جمادى الثاني ١٣۴٠ قمری مطابق ۱۱ دار ۱۳۰۰ شمسی منتشر شده است ، محل اداره روزنامه ، طهران خیابان باب همایون . عنوان تلگرافى حيوة جاويد . نمره تلفون ۱۱۰ قیمت اشتراك ساليانة داخله ایران ٥٠ قران ؛ ٦ ماهه ۳۰ قرآن ؛ خارجه اجرت پست علاوه میشود. وجه آبونه پس از ارسال يك شماره دریافت میشود. تك نمره ۶ شاهی طرز انتشار روزنامه هفتگی بوده و هر نوبت در هزار نسخه منتشر میشده است. سیاق مطالب حیات جاوید بیشتر جنبه ادبی دارد و گرچه سرمقاله های آن اغلب راجع باوضاع سیاسی است ولی سایر مطالب آن جنبه ادبی ؛ اخلاقی و تاریخی دارد. در عین حال مقالات و مطالب انتقادی از وضع دولت و مجلس در آن دیده میشود و بهمین مناسبت هم چند بار دوچار توقیف گردیده منجمله یکمرتبه در قوس ۱۲۹۹ شمسی است که بنا بر نوشته روز نامه اختر مسعود چاپ اصفهان ( مورخ ۷ دلو ۱۲۹۹ ) بجرم حق نویسی مدت دو ماه تعطیل بوده و مدیر محترمش آقای فلسفی همه گونه خسارت عمده را متحمل گردیده است. بار دیگر هم در سال ۱۳۰۰ شمسی توقیف شده و سر مقاله اولین شماره پس از توقیف تحت عنوان ( توقیف این جریده یا اظهار حقایق تاریخی ) نوشته شده. این شماره در تاریخ شنبه ۳ ذیقعده ۱۳۳۹ قمری مطابق ۱۸ سرطان ۱۳۰۰ شمسی نشر یافته.

روزنامه حیات جاوید علاوه بر مقالات مختلف اخبار مرکز و ولایات را نیز گاهی درج کرده منجمله در یکی از شمارهها از قول مخبر خود از اصفهان مینویسد : « موسس نمایش آهنگی اوپرا و اوپرت آقای عشقی رئیس بلدیه اصفهان شده اند از عامه طبقات راجع باين خصوص اظهار عدم تمکین شده و میشود سابقا عمل را سابقه اداری میگفتند حالا شعر را ریاست بلدیه تصور کرده اند و دولت هم تصور فرموده مردم اصفهان شعور ندارند. ما بلدیه قانونی میخواهیم که مات آنرا انتخاب کند دولت هر وقت خواست این قبیل مطالب را انجام دهد با بودن مجلس ملی مورد ندارد حالا یگانه ادیب دانشمند آقای عشقی وارد بلدیه اصفهان شدند چه کرده و چه خواهند کرد .» توضیح آنکه مرحوم عشقی در سال ۱۳۰۰ شمسی سفری باصفهان نمود و نمایش دربار مداین را در معرض تماشا گذاشت. چندی پس از این نمایش از طرف دولت بریاست بلدیه اصفهان انتخاب گردید.

روزنامه حیات جاوید تا پایان سال ۱۳۰۰ شمسی منتشر گردیده و پس از آن یعنی در حمل ۱۳۰۱ شمسی بنام حیات ایران انتشار یافته است برای اطلاع از حیات ایران بصفحات قبل کتاب مراجعه شود. و چون مدیر این دو روزنامه یکی بوده لذا آقای فلسفی مدیر حیات جاوید همان آقا سید میرزا آقای فلسفی اصفهانیست.

(۴٩۴) حيات عدن

در سال ۱۳۰۲ شمسی روزنامه حیات عدل در طهران تاسیس و بطور روزانه منتشر شده است .

(۴٩۵) حیات کارگر

روزنامه حیات کارگر در شهر شیراز بمدیر مسئولی ( علی آقای نجار ) و موسسی نگارندگی ( عزمی آتش فشان ) تاسیس و در سال ١٣٠۴ شمسی منتشر شده است . امتیاز این روزنامه بمدیری ( آقا علی نجار شیرازی ) در تاریخ ششم آذر ١٣٠۴ از تصویب شورایعالی معارف گذشته و در همان سال بجای روزنامه آتش فشان انتشا یافته است . ( برای اطلاع از شرح روزنامه آتش فشان بجلد اول کتاب مراجعه شود ) ولذا در عنوان هر شماره ( بجای آتش فشان ) درج است . حیات کارگر با چاپ سنگی ( مطبعه محمدی ) معمولا در چهار صفحه بزرك كه هر صفحه آن مشتمل بر چهار ستون است منتشر شده. سال اول روزنامه ( ۱۳۰۴ شمسی مطابق ١٣۴۴ قمرى ) بالای اسم روزنامه قید گردیده. عنوان تلگرافی، کتبی ( حیات کارگر ) بهای روزنامه شیراز ۴۵ داخله ۵٠ ، خارجه ۶۰ قران است. اعلانات صفحه اول سطری ۳ ، دوم ۲ سوم و چهارم يك قران. پس از سه شماره آبونه دریافت میشود.

شماره ۹۰ سال چهارم روزنامه با خصوصیات مذکور در تاریخ چهار شنبه ۱۷ ذيحجة الحرام ١٣٤٦ قمرى مطابق ١٦ خرداد ۱۳۰۷ شمسی طبع و توزیع گردیده . مندرجات حیات کارگر پس از درج مقاله اساسی عبارت از اخبار فارس و اخبار شهری شیراز و گاهی آثار انجمن ادب فارس نیز درج است.

حرف الخاء

(۴۹۶) خارنامه

در سال ۱۳۰۹ شمسی در طهران مجله خار نامه بطور ماهیانه تاسیس و منتشر شده است.

(۴٩٧) خاور

مجله خاور در شیراز بمدیری و سردبیری ( محمود عرفان ) تاسیس و در سال ۱۳۳۸ قمری منتشر شده است . شماره اول این مجله در چهل صفحه اصلی و هشت صفحه ضمیمه که مجموعا چهل و هشت است با چاپ سنگی بقطع كوچك خشتی طبع و در برج اسد ۱۲۹۹ شمسی مطابق ٦ ذيقعدة الحرام ۱۳۳۸ قمری منتشر گردیده. در همین شماره مدیر مجله از اینکه مجله باچاپ سنگی طبع شده عذر خواهی کرده و مینویسد در شیراز پیش از دو مطبعه سربی وجود ندارد و این دوهم چون کارشان زیاد است لذا مجله خاور با چا سنگی چاپ شده است. هشت صفحه ضمیمه مجله ترجمه کتاب (مسافرت بماء تالیف ژول ورن) است که آنرا آقای لطفعلی صورتگر ترجمه نموده اند.

مجله خاور بعنوان مجله ( علمی، ادبی، تاریخی که در اول هر ماه شمسی نشر میشود ) معرفی شده، وجه اشتراک آن در همه جای ایران سالیانه سه تومان و پس از توزیع شماره اول دریافت میشده عنوان مراسلات: شیراز قران خانه معارف ؛ تمام مراسلات باید بعنوان مدیر باشد. مقاله افتتاحی مجله که صفحات اول و دوم شماره اول را گرفته تحت عنوان ( مقصد و مقصود ) و بدین قرار است : « بنام خدا هنگامیکه سراسر جهان در اثر فرسودگیهای دیرینه دو چار تشنج و اضطراب و برای قبول تبدل در حال آشفتگی و انقلاب است؛ زمانیکه افکار ساكنين كره خاك ميرود نشاء جدید آغاز نماید مجموعه خاور قدم عالم مطبوعات میگذارد مطبوعاتیکه ما یه فلاح جمعیت و نماینده ارتقاء وتكامل امت است مجموعه خاور مجله ایست علمی ادبی تاریخی که در اول هر ماه شمسی در چهل و هشت صفحه انتشار مییابد بطوریکه در آخر هر شماره آن هشت صفحه برای ترجمه يك کتاب نافع علمی اختصاص یافته است مجله خاور در ترجمه موضوعات علمي و شرح زندگانی مشاهیر ورجال علمی و اصلاح خصوصیات مشاهیر مشرق زمین که بهتر در حالات روحی مردمان ایران ذیم لاقه و با نفوذ است خوانندگان خود را حاضر میکند و در شخصیات ومدار پلتيك دخالت نمینماید مجله خاور در مقالات وارده اگر موافق با مندرجات آن بوده باشد قبول و بامضاء نگارندگان آنها درج میکند و اداره در اصلاح و درج آنها آزاد است . »

در هر شماره فهرست مندرجات آن در پشت جلد چاپ شده و فهرست مندرجات شماره اول بدین قرار است: مقصد و مقصود - اختلاف نژاد بشری و سبب آن - چتر در میان هیاهوى جنك بقلم لطفعلى صورتگر - علم ارواح بقلم آقای اعتماد التولیه دست غيب - دکتر کرنیوس فانديك - اشتعال بدن انسان بذاته - استحمام - ما فرت بماه شماره دوم مجله خاور در اول سنبله ۱۲۹۹ توزیع گردیده بر خلاف آنچه در سالنامه فارس ضبط کرده که از مجله خاور چهار شماره منتشر شده و بعد تعطیل شده است نگارنده شماره پنجم این مجله مورخ اول قوس ۱۲۹۹ مطابق ۱۲ ربیع الاول ۱۳۳۹ قمری را در دست دارم تعداد صفحات ۵ شماره جمعا ۲۰۰ صفحه و چهل صفحه هم رمان مسافرت بماه است. قدر مسلم این است که پس از نشر شماره پنجم مجله خاور برای همیشه تعطیل گردیده است. از آقای محمود عرفان مدیر مجله خاور در جلد اول کتاب تاریخ جرايد و مجلات ایران بتفصیل گفتگو کرده ایم و در اینجا اضافه مینمائیم که نامبرده در حین تحریر این سطور مستشار دیوان کشور میباشد که از مناصب عالي وزارت دادگستری است.

(۴٩٨) خاور

مجابه خاور بصاحب امتیازی و مديرى ) سید حسن شمس ( در اسلامبول بزبان فارسی تاسیس و شماره اول آن در ۴۴ صفحه بقطع خشتی در مطبعه سربی ( استانبول - مطبعه شمس ) طبع و در محرم ١٣٤٣ قمری منتشر شده است . قیمت اشتراك مجله : در ترکیه سالیانه دولیره ، در ایران ۱۵ قران ؛ در فرنك ٢۵ فرانك. برای آموز گاران و شاگردان مدارس و مکاتب بشرط فرستادن وجه پیشکی نصف قیمت . مجله خاور در سرلوحه آن بدین قسم معرفی شده :: مجله ایست علمی، ادبی، اقتصادی که عجالتا ماهی یکبار نشر میشود . مدیر مسئول مجله در آخر صفحه چهل و چهارم ( س . م . توفيق ) و محل فروش مجله ، ( مغازه خورشید در جاده با بعالی ) وقيمت تك نمر . ١٥ قروش معین گردیده است. در هر شماره فهرست مندرجات روی جلد چاپ شده ، و فهرست مندرجات شماره اول و اسامی نویسندگان آن بدین قرار است آغاز سخن - ( حسین دانش ) - وضع امروزی ما - ظلمات وخطر . گمراهی ( حسین دانش ) - ایران و و همسایگانش سایکس و ایران ( س . م . توفیق ) . ایران قرون وسطائی در این عصر ( سرپرسی سایکس ) مصطفی کمال پاشای غازی س . م . توفیق » فوت سياوش « ع . ب » - اختلافات دولت و پارلمان - شیخ خزعل وخوزستان-

فهرست مذکور تا اندازه خوانندگان را بنوع مندرجات مجله آشنا میسازد و برای اینکه بعلت تاسیس مجله آگهی حاصل کنند مقاله افتتاحی مجله را نیز بعینه نقل مینمائیم : « آغاز سخن گرچه خاور مدتی تعطیل شد مهلتی بایست تا خون شیر شد * تا نزاید بخت تو فرزند نو * خون نگردد شیر شیرین خوش شنو . مدتهاست که زبان بسته بودیم و قلم شکسته و در کنجی نشسته، نگران صحنه حادثات بودیم و جست و خیزهای کشتی سیاستمان را میان خیز آبهای دریای واقعات از دور تماشا مینمودیم و چون سکان کشتی را در دست ناخدائی کاردان و توانا میدیدیم از اینراه خوشوقت و خوشبخت بودیم یعنی تا این اوان اخیر چون کارها را بیدخالت این و آن در مجرای راست و روش چرخ امور را کمابیش بی عیب و کاست میدیدیم از گفتن سخن بی سود یا از سرودن هجا و درود میبرهیزیدیم و مانند هر آدم درست اندیش و با انصاف جریان مصالح را بگذارش طبیعی وصاف خود من رها کرده بودیم. اما اکنون چون میبینیم که افاق افکار هم وطنان را در دهای تشویش فرا گرفته و دل دوستان با خیالهای بیجا و اندیشه های بی پروا آشفته است... ( این مقاله دو صفحه و نیم مجله را فرا گرفته تا میرسد باینجا که ) چون میبینیم که هیچ ندای حق گوی که بتواند اندیشههای ایرانیان این نقطه کره را بگوش مرکز برساند و نگاهبانی بر حقوق وشئون ایشان بکند بر ذمه خود واجب می دانیم که اندیشههای خود را باز ازدم ( خاور ) که ترجمان افکار ایرانیان ترکیه نشین است فاش و منتشر کنیم که مجددا حکایت نا بینا و چاهست و پس از این خاموش نشستن ما گناهست. سردبیر خاور . حسین دانش .»

لازم است یاد آور شویم که گرچه شماره مذکور شماره اول سال اول مجله خاور قید گردیده ولی از شعر اول مقاله ( گرچه خاور مدتی تعطیل شد ) و همچنین خود مقاله معلوم میگردد که مجله خاور قبل از این تاریخ نیز منتشر میشده و فعلا مدتی بوده که تعطیل بوده است. موید این مطلب آنکه مرحوم تربیت در فهرست جراید آذربایجان ضمیمه کتاب دانشمندان آذربایجان ( ص ۴٠۶ کتاب ) از روزنامه خاور که در استانبول چاپ و منتشر شده نام میبرد وی اضافه میکند که این روزنامه بمديريت ( سيد حسن تبریزی ) در ۲۳ شوال ۱۳۳۲ قمری انتشار یافته است. آنچه مرحوم تر بیت در این باره نوشته صریحا میرساند که خاور در سال ۱۳۳۳ قمری منتشر شده و شاید علت آن که خاور عنوان شده در این صفحه شمار حاول ضبط شده این باشد که این دفعه خاور مجله بوده و دفعه قبل بصورت روزنامه منتشر شده است. بنابراین میتوان گفت روزنامه خاور در شوال ۱۳۳۲ و مجله خاور در محرم ۱۳۴۳ منتشر گردیده است. متاسفانه نگارند. نمونه روزنامه خاور را در دست ندارد تا بتواند در این باره قضاوت قطعی نماید ولی چون نوشته های مرحوم تربیت صحیح و معتبر است لذا باید بنحو مذکور ایندو را با هم جمع نمود.

مجله خاور از حيث طبع و كاغذ و پشت جلد بسیار زیبا و قشنك ومطالب آن نيز مفید و جالب است . از مندرجات خاور چنین مفهوم میگردد که نویسندگان آن از طرف داران جدى اعليحه وت رضا شاه فقید بوده و شاید بهمین منظور خاور مجددا منتشر شده است. برای اطلاع از این قسمت خوانندگان بمقاله شیخ خزعل وخوزستان مجله مراجعه فرمایند. آقای سید حسن تبریزی و هم چنین مدیر مسئول مجله خاور سید محمد توفيق هر دو مدتی روزنامه شمس را در اسلامبول تاسیس و منتشر نموده اند و ما در حرف شين کتاب کلمه ( شمس ) بتفصیل از این روزنامه گفتگو خواهیم کرد.

(۴۹۹) خاورستان

روزنامه خاورستان در طهران مدیری ( مرتضی خان اعتضادالملة ) تاسيس و شماره و شماره اول آن در تاریخ ۲۰ شوال ۱۳۲۷ قمری منتشر شده است. هر شماره روزنامه در چهار صفحه بقطع ۱۱ يك چهارم * ۶ سه چهارم سانتیمتر طبع گرديده ، وجه اشتراك سالیانه آن در طهران ۳۵ قران ، در سایر ولایات ۴٠ قران ، در ممالك خارجه ۴۵ قران برون مینویسد من شماره يك و دو این روزنامه را در دست دارم . ( کتاب مطبوعات شعر فارسی ص ۸۰)

(۵٠٠) خبر

روزنامه خبر در طهران بمدیری ) سید حسینخان ) تاسیس و شماره پنجم آن در تاریخ پنجم شوال ۱۳۲۸ قمری طبع و توزیع شده است. این سید حسینخان سابقا روز نامه های الحدید و عدالت وصحت را تاسیس و منتشر نموده و برای اطلاع از شرح حال بروزنامه الحديد جلد اول کتاب مراجعه شود.

(۵۰۱) خدر

در شماره چهار سال دوم دوره جدید روزنامه کاوه فهرستی از بعضی از جراید و مجلات فارسی تنظیم نموده در آنجا مجله بنام ( خدر ) ذکر میکند که بمدیری (عفیفه خانم ) منتشر شده است. در روزنامه کاوه بیش از این توضیحی نداده و نگارنده هم زیاده بر این از آن اطلاعی ندارم در فهرست مذكور حتى در مقابل محل وسال انتشار علامت افقی نهاده ولی اسم مجله را بكسرخ و سكون دال اعراب گذاشته است.

(۵۰۲) خراسان

روزنامه خراسان در شهر مشهد بمدیری ( سید حسین اردبیلی ) تاسیس و شماره اول آن در تاریخ ۲۵ صفر ۱۳۲۷ قمری طبع و توزیع گردیده . شماره دوم رو ز نامه در تاریخ سوم ربیع الاول و شماره ٢۴ آن که آخرین شماره منتشره از این روزنامه است در تاریخ ۲۵ رجب ۱۳۲۷ قمری انتشار یافته است. هر شماره خراسان در چهار صفحه بقطع ۶/۵*۱۳ سانتیمتر طبع شده ، وجه اشتراك سالیانه آن : ۱۲ قران در مشهد ١۵ قران سایر شهرهای ایران، ۱۸ قرآن در ممالك خارجه ، چون مرحوم سید حسین اردبیلی مدیر روزنامه خراسان مدتی هم مدیر داخلی و نویسنده روزنامه ایران بوده ، جای آنرا دارد که شرح حال او را بتفصيل نقل نمائيم. اينك شرح احوال او بنقل از شماره ۱۰۵ روزنامه ایران نو مورخ ۲۱ ذيحجة الحرام ۱۳۲۷ قمرى . ضمنا در این شرح حال اشاره بعلت تاسیس روزنامه خراسان نیز شده است :

مرحوم آقا سید حسین اردبیلی - آقا سید حسین اردبیلی وکیل خراسان درسته ۱۲۹۷ در اردبیل متولد شده و از سن هفت سالگی شروع بتحصیل نموده تا ۲۰ سالگی مشغول تحصیل مقدمات علمی بوده و در فنون عربیه از قبیل نحو وصرف وعلوم بلاغت ومنطق و تاريخ معلومات كافيه تحصیل کرده پس از آن تحصیل علوم ریاضی از قبيل حساب و هیئت و هندسه و جبر و مقابله همت گماشته و برای تکمیل آنها سفری به رشت و از آنجا بیلاد قفقاز و از قفقاز بخراسان رفته. در مشهد قريب شش سال مشغول تحصيل فقه وأصول وكلام وحكمت وتدريس علوم عربیه و ریاضیه بوده مخصو صادر ادبیات زبان ترکی و فارسی و عربی دارای مقام بلند میباشد . جناب ادیب اردبیلی چون از زمان رشد اشتياق مفرط بمطالعه مطبوعات جديده و جراید فارسیه و ترکیه و عربیه داشتند در اوضاع تمدن حاضر ووسائل ترقی ملل وامم و مقتضيات عصر جد يد بصيرتي بسزا حاصل کرده و در مجالس تدریس خود جماعت طلاب را بمطالعه تواریخ وروز نامجات تشویق مینمودند. مقارن صدور دستخط مشروطیت عزیمت طهران نموده در هنگام تحصن اهالی در سفارتخانه انگلیس افکار حریت خواهانه بوسیله لوایح و نطقهای موثر درمیان متحصنين انتشار میداد؛ در ضمن این مسافرت اطلاعات حقوق و قروت وجغرافيا تحصيل نموده؛ باوضاع مدارس جدیده تهران نیز دقت کامل مبذول داشت در همانسال سفری به اردبیل و از آنجا بفاصله سه ماه از راه روسیه بمشهد مراجعت نموده بهیئت مؤسسین انجمن خیریه سعادت شامل و در آن انجمن خدمات شایان بمعارف خراسان نموده. اگر چه از انجمن سعادت اسما بسمت مدیریت اتحادیه سعادت تعیین شد ولی رسما ومعنا بساير مدارس خيريه سعادت نیز خدمات عمده انجام داد. بعد از تلمه ۲۳ جمادی الاول ١٣٢۶ که فشار استبداد صغیر در خراسان مجال نفس کشیدن برای احدی باقی نگذاشته بود ادیب اردبیلی با يك همت فداکارانه شب و روز بوسیله مکتوبات و انتباه نامه ها و لوایح چاپی و ژلاتینی احساسات حقوق طلبى ومشروطه خواهی را در کل بلاد خراسان اتصالا تحريك مي کرد و بواسطه نشر احکام حجج اسلام و بیان نامه های مهیج و مؤثر توجه عموم خراسانیان را بحفظ حقوق مشروعه خود متوجه میساخت و در تشکیل کمیته های مجاهدین فدا کاری های عمده مبذول میداشت.

در ماه صفر ۱۳۲۷ که متعاقب صدای مهیب بمب انجمن ایالتی خراسان تشکیل یافت ادیب موصوف جریده فریده خراسان را برای رسمیت دادن به مشروطیت خراسان و قوت قلب عموم مشروطیین ایران انتشار داد : این جریده که تا اوایل شعبان ۲۵ شماره اشاعت یافت ( صحیح همان ٢۴ شماره است که قبلا نوشته ایم . مولف ) با مقالات آزاد و عالی خدمات بزرك بحيثيت مشروطیت خراسان بلکه عموم ایران بروز داد و میتوان گفت که ادیب اردبیلی یکی از بزرگترین قوای فعاله خراسان بودند که برای پیشرفت مقاصد ملیه در يك مدت طولانی با خون خود بازی میکردند تا اینکه در مرقع انتخابات و کلای خراسان در درجه اول باکثریت نسبی ۱۸۲ رای و درجه دوم با کثریت تام ۱۵ رای در ۲۵ رای منتخب و عازم تهران گردیدند . الحق میتوانیم بگوئیم که زنده و روشنی بخش و کلای خراسان هستند .»

در تاریخ مختصر مجلس (ص ۵۶) راجع باردبيلي مینویسد : « سید حسین اردبیلی در دوره دوم مجلس شورای ملی از طرف خراسان وکیل بود ومسلك دموكرات داشت و در سال ١٣٣۶ قمری وفات نمود . دوره دوم مجلس از دوم ذیقعده ۱۳۲۷ تا سوم محرم ۱۳۳۰ قمری طول کشیده است. مرحوم اردبیلی روز بیستم ماه رمضان ١٣٣٦ قمری بعلت بیماری ( کلرین ( در طهران دارفانی را وداع نمود . فوت این نویسنده بزرك فقدان ادبی عظیمی بود که لطمه بر پیکر ادبیات وارد ساخت . خدمات و مجاهدات مرحوم اردبیلی در عالم مطبوعات فراموش نشدنی است و نگارشات سیاسی و آثار قلمی این فقید بزرگ در کلیه جراید از نظر ارباب ادب محو نمیگردد بخصوص مكتوبات سنوات اخیر عمر آنمرحوم که مدیر و معرر روزنامه ایران بود شایان توجه است .

(۵۰۳) خراسان

روزنامه خراسان در شهر مشهد بمدیری ( میرزا سید محمد طباطبائی ) تاسیس و در تور ۱۳۰۰ شمسی منتشر شده است. این روزنامه هفتگی بوده و مدت چهار سال تا هنگام انقلاب خراسان و قیام مرحوم کلنل محمد تقیخان انتشار یافته است . در سال ١٣٠۴ شمی پس از چند مرتبه گرفتاری و تبعید آقای طباطبائی بطهران رفت و در آنجا قریب یکسال روزنامه فریاد را منتشر نمود. برای اطلاع از شرح احوال آقای طباطبائی رجوع شود بحرفت کتاب کلمه ( تجدد ایران )

(۵٠۴) خرم

روزنامه خرم در طهران بمدیری ( حاج مير حسين ) تاسيس و در سال ۱۳۲۵ قمری منتشر شده است. شماره دوم خرم در چهار صفحه بقطع ۶ سه چهارم ١١/۵ سانتیمتر طبع و در تاریخ ۲۹ ربیع الاول ۱۳۲۵ قمری انتشار یافته . وجه اشتراک سالیانه در طهران ۱۵ قران، در سایر شهرهای ایران ٢۴ قران . طرز انتشار روزنامه هر پانزده روز یکبار بوده است.

(۵۰۵) خلاصة الحوادث

اول روزنا» که بزبان فارسی بطور یومیه منتشر شده روز نامه خلاصة الحوادث است که وزارت انطباعات آنرا مرتبا هفته پنج روز یعنی بغیر از ایام یکشنبه مدت پنجسال منتشر نموده است. این روزنامه در طهران و روى يك ورق بقطع متوسط با چاپ سربی در حاليكه يك روی ورق سفید است طبع و توزیع گردیده. نمره اول خلاصة الحوادث روز دوشنبه چهاردهم جمادى الآخرة ١٣١۶ قمرى مطابق ۳۱ اکتبر ماه فرانسه ۱۸۹۸ میلادی انتشار یافته است.

در شماره اول شرحی بعنوان ( مقدمه ) ذکر کرده که خوانندگان را بعلت پیدایش روزنامه آگاه مینماید ، این مقدمه این است : « بسمه تبارك و تعالى . مقدمه. چون در این عصر اطلاع و آگاهی از اوضاع و احوال عالم برای هر فردی از افراد کمال اهمیت همرسانیده و امروز روزی نیست که مردم با چشم و گوش بسته آسوده و خاموش نشسته غفلت و هوشیاری و خواب و بیداری و عقل و جهل و باخبری وی خبری را یگان تصور نمایند و وسیله برای این آگاهی جز روزنامجات عالم نیست و از آنطرف مشتری روز نامجات عمده شدن برای همه کس مقدور نمیباشد و گذشته از این روزنامجات تا بدست شخص میرسد مطالب عمده مفیده آن غالبا کهنه است لذا اداره انطباعات ایران محض خدمت بعموم ابناء وطن عزیز خود این جریده مختصر یومیه را که حاوی خلاصه اخبار مهمه يوميه تمام عالم و هم مختصری از وقایع عمده داخله مملکت میباشد، بعنایت ویاری الله و توجهات خاطر خطير همایون شاهنشاه جهان پناه خلد الله سلمانه احداث و ایجاد نمود و از امروز که روز میلاد سعادت بنیاد اعليحضرت قويشوكت همایون شاهنشاه مظفرالدین شاه قاجار روحنا فداه و اسعد تمام ایام است بمبارکی و میمنت افتتاح و شروع بروزنامه خلاصه الحوادث شد امید بیاری خدای ذوالمنن و مدد کاری یاران و ابناء وطن که همواره پاینده و فزاینده باشد. در نمره اول پس از ذکر مقدمه فوق تحت عنوان ( داخله ) چنین مینویسد: چون امروز روز مولود همایون شاهنشاه است اجمالا معروض میداریم اعلی حضرت شاهنشاه مظفرالدین شاه هشتمین تاجدار و شهریار با اقتدار از دود مان جليل الشان قاجار روز جمعه ١۴ شهر جمادى الآخر ١٢۶٩ متولد شده...» مندرجات شماره اول با ذکر خبر مذکور که خلاصه آن شرح شرفیابی و سلام عام است ، با یان یافته و شماره دوم با همان قطع شماره اول روز سه شنبه ۱۵ جمادى الاخره ١٣١۶ قمری منتشر شده است. مندرجات شماره دوم از دو قسمت ( داخله ) و ( تلگرافهای خارجه ) تشکیل گردیده و نصف بیشتر آن مربوط بوقایع خارجیست.

همانقسم که یاد آور شدیم روزنامه خلاصه حوادث از انتشارات اداره انطباعات بوده و بنابراین روزنامه دولتی است و بهمین مناسبت در عنوان هر شماره ( شیر و خورشید که علامت دولتی بودن آنست چاپ شده گرچه در هیچ کجای روز نامه از مطبعه و موسس ومدير مسئول روزنامه نامی برده نشده ولی چون در آن تاریخ محمد باقرخان اعتمادالسلطنه رئیس اداره انطباعات بوده قهرا اداره امور روزنامه نیز با مشارالیه بوده است در مجموعه که از روزنامه خلاصه الحوادث در کتابخانه مجلس شورایملی موجود است در پشت نمره دوم آن شرح مفصلی از جشن تولد مظفرالدین شاه بامضای ( سپهر اعظم وزیر تالیفات ) نوشته و اضافه میکند که من ( یعنی وزیر تالیفات ) در این جشن حضور داشتم مرحوم محمد باقر خان اعتماد السلطنه از اوراق نمره اول خلاصه الحوادث آورد و بين حاضرین قسمت کرد و این نمره موجود بمن رسید :

خلاصه الحوادث مدت پنجسال بلا انقطاع انتشار یافته و مثلا نمره ٢٧۶ آن باهمان سرلوحه نمره اول در تاریخ پنجشنبه ۱۸ رجب ۱۳۱۷ قمری و نمره ۴٢٣ آن در تاریخ دو شنبه ۲۰ صفر ۱۳۱۸ قمری منتشر گردیده است. در سنوات آخر انتشار روز نامه تغییراتی در عنوان روزنامه داده و مطالب زیر بدان افزوده شده است : محل فروش (چاپ خانه فرانکوپرسان) در خیابان علاء الدوله . علاوه بر این شماره روزنامه بفارسی و فرانسه هر دو نوشته شده و نیز روزنامه از مجانی بودن خارج گردیده و قیمت آبونه ماهی سه قران معین شده و همچنین این سطر زیر عنوان روزنامه افزوده گردیده است : « هر گونه مقاله مفيده واعلاناتیکه منافی بصلاح دولت و ملت نباشد باداره روزنامه خلاصة الحوادث بفرستند بکمال امتنان طبع و نشر خواهد شد. » خلاصة الحوادث با نمره ردیف ٩۵٢ تا تاریخ پنجشنبه ٢۶ شعبان ۱۳۲۰ قمری و از آن پس تا نمره ۴٣ مورخ سه شنبه دوم شهر شوال المکرم ۱۳۲۱ قمری انتشار یافته که جمعا ٩٩٥ نمره میباشد.

مندرجات خلاصة الحوادث از دو قسمت اخبار داخله و خارجه تشکیل شده و اخبار خارجه آن عبارت از تلگرافهایی بوده که از شرکت هند و اروپا بوسیله خبر نگاری رویتر رسیده و در روزنامه طبع شده است . نمونه از اخبار خارجه روزنامه بنقل از نمره ٨٧۴ : « افغانستان - روزنامههای انگلیس هندوستان چنین مینگارند که نواب امیر جدید افغانستان در مواظبت و مراقبت در انتظام امور عسکریه میکوشد قشون حاضر ر کا ب افغانستان در زمان صلح مرکب از هشتاد هزار نفر و امیر معظم مترصد است که قشون حاضره را از تفنگهای پنج تیر سبك مسلح نماید .» انتيل : « يك رشته زلزله مجد دا در حدود انتیل اتفاق افتاده و آنچه از ابنیه و عمارات جزیره سن ونن باقیمانده بود از این حادثه جديده منقرض و معدوم گردید در حین یکی از حملات زلزله آب دریا خود را از ساحل قريب يکصد زرع کنار کشیده مانند دیواری درمیان دریا توقف نموده بعد از چند لحظه بمحل خود مراجعت نموده و موافق حدس علماء طبیعی چنین تصور میشود که وقوع این حادثه بواسطه ایجاد دهانه آتش فشان تحت البحری میباشد .»

(۵٠۶) خلافت

روزنامه خلافت بزنهای فارسی و عربی و ترکی در شهر لندن بایخت انگلستان تاسیس و در سال ۱۳۲٤ قمری منتشر شده است. خلافت بمدیری ( حاج شیخ حسن تبریزی و بهمکاری ( نجيب هنديا ) و ( امين هنديا ( تاسيس وشماره اول آن در تاریخ ۹ جمادی الاول ١٣٢٤ قمری انتشار یافته است. برون که نمونههای این روزنامه را در دست داشته مینویسد من از نمره يك تا ۱۳ آنرا دارم که اولی در اول ماه ژولی ١٩٠۶ و آخری در پانزدهم فبریه ۱۹۰۷ میلادی منتشر گردیده است. بنا برشته برون ( ص ۸۱ كتاب مطبوعات و شعر فارسی ( هر شماره روزنامه در چهار صفحه به قطع ۸/۵*۱۴ سانتیمتر و وجه اشتراك سالیانه آن بدین قرار است: در انگلستان هشت شلينك در ایران ۲۰ قران؛ تركيه ومصر ۵٠ مجيدى. در روسیه ۴ منات ، در اروپا و چین ۱۰ فرانك . لازم است یاد آور شویم که این روزنامه خلافت غیر از روزنامه (الخلافه) است که آنهم در شهر لندن بزبان عربی تاسیس و منتشر گردیده . الخلافه بمدیری دکتر لویس صابونجی در سوم کانون الثانی سال ۱۸۸۱ میلادی تاسیس شده است . این روز نامه تاثیر مهمی در سیاست ملل شرق عمرما وملل اسلامي خصوصا داشته و بتمام کشور های جهان فرستاده میشده است. شرح این روزنامه و بیان احوال مدیر آن در جلد چهارم تاريخ الصحافة العربيه بتفصیل ذکر شده است.

(۵۰۷) خلد برین

مرحوم تربیت در فهرست جراید آذربایجان راجع بروزنامه خلد برین مینویسد: « روزنامه هفتگی منتشر در تبریز با چاپ سربی بمدیریت محمد حسین در ۱۳۳۶ قمری »

(۵۰۸) خلق

روزنامه خلق در طهران بمدیر مسئولی ( میرزا مهدی علوی زاده ) تاسیس و در سال ۱۳۰۰ شمسی منتشر شده است. شماره هشتم سال اول این روزنامه در ۸ صفحه يقطع خشتی بزرك ؛ باچاپ سربی در مطبعه ( ایران شرکت رفقا ) طبع و در تاریخ سه شنبه ۳۰ عقرب ۱۳۰۰ مطابق ۲۱ ربیع الاول ١٣۴٠ قمرى منتشر شده است . در شماره نمونه سرمقاله آن عبارت از متن ( بیانیه وزارت جنك ) مورخ ١۴ عقرب ۱۳۰۰ است که در آن وزارت جنك درخواست كمك و اعانه برای قحطی زدگان روسیه نموده است. بیانیه با این عبارات شروع میکردد: هموطنان عزیز البته همه شما از فجایعی که بواسطه قحطی و گرسنگی متوجه ملت همسایه ما - روسیه - شده است مطلع هستید ملت ایران و ملت روس همیشه دارای روابط صمیمی و برادرانه و حسن جوار بوده... » بیانیه بامضای رئیس کمسیون جمع آوری اعانه برای تحطی زدگان روسیه ، وزير جنك رضا است . پس از این بیانیه اشعاری از (صادق بروجردی) تحت عنوان (حکایت منظوم) چاپ شده. در صفحه چهار و پنج روزنامه حکایتی بصورت پاورقی و در صفحات شش و هفت سرگذشتی بنام ( طرمار عمر من ) طبع گردیده است. اخبار خارجه بطور اختصا در صفحات ۶ و ۷ درج شده و صفحه ۸ روز نامه مخصوص نقل مطالب از جراید است .

روزنامه خلق یکی از روزنامههای متنوع وازحيث مسلك متمايل بسياست همسایه شمالی است. طرز انتشار آن هفتگی بوده و روزهای یکشنبه چاپ میشده است . اسم روزنامه ( خلق ) بخط نستعلیق درشت در گوشه راست عنوان روزنامه نوشته شده و این سطر در عنوان روزنامه درج است : « تنها مقالاتی درج میشود که بزبان عوام نوشته شود و برای خلق مفید باشد.» آبونه سالیانه روزنامه همه جا دوتومان . تك نمره ۷ شاهی عنوان مراسلات: طهران خیابان پستخانه اداره خلق.

روزنامه خلق مدتی بجای روزنامه افلاك منتشر شده و چون در طول مدت انتشار خلق بجای افلاک از هر جهت با سابق فرق کرده لذا برای آن عنوان علیحده قرارداده و از آن جداگانه گفتگو مینمائیم.

(۵۰۹) خلق

در جلد اول کتاب در ذیل کلمه ( افلاك ) بتفصیل از روزنامه خلق گفتگو نموده و شرح آنرا مفصلا یاد آور شده ایم. روزنامه افلاك چون اجاز . طبع تصویر نداشته بدستور وزارت فرهنك توقيف گرديده و بجای آن روزنامه خلق که صاحب امتیاز آن ( علوی زاده) بوده منتشر شده و ما ذیلا از خلق بجای افلاك بحث مینمائیم.

اولین شماره روزنامه خلق که بجای افلاک در طهران منتشر شده در تاریخ ۳شنبه ۱۲ صفر ١٣۴۴ قمری مطابق ۱۰ شهریور ١٣٠۴ شمسی بوده است. در عنوان روز نامه خلق مرسس و صاحب و سردبیر ( میرزا ابراهیم خان ناهید ) یعنی همان مدیر افلاك نوشته شده و سرلوحه روزنامه مانند افلاك است. لازمست خوانندگان را بخاطر آوریم که روزنامه افلاك پس از توقیف (ستاره صبح) و این روز نامه پس از توقیف ناهید منتشر شده و بنابر این افلاك ، ستاره صبح خلق همه از حيث مطلب وكاريكاتورو سرلوحه نظیر روزنامه ناهید است. طرز انتشار ووجه اشتراك نيز با روز نامه ناهید تفاوتی ندارد. چنانچه وجه اشتراك خلق مانند ناهید سالیانه ۶٠ قران ، ششماهه ۳۰ قران تك نمره ۱۲ شاهی و اعلان صفحه آخر سطرى يك قرآن معين شده است . خلق روز نامه ایست اخلاقی ، فکاهی ؛ کاریکاتوری و هفته دو شماره روزهای شنبه و سه شنبه منتشر شده . این روزنامه مانند افلاک و ناهید در هشت صفحه بقطع وزیری بزرگ در مطبعه سربی ( تمدن . طهران ) طبع گردیده. راجع بتوقيف افلاك و انتشار خلق بجای آن در مقاله اساسی شماره اول ( شماره اول خلق ، شماره ۱۵ افلاك و مطابق سال پنجم روز نامه نگاری مدیر آنست . ) تحت عنوان ( مانع قانوني ! ) اينطور مینویسد : « بموجب مرقومه وزارت جليله معارف و اوقاف روزنامه آفلاك بواسطه عدم جواز تصوير طبع نشد و روزنامه خلق بجای افلاك منتشر میشود. دیده میخواهم که باشد شه شناس * تا شناسد شاه را در هر لباس ۲۰ در شماره اول پس از شرح مذکور تحت عنوان ( فاجعه مدينه منوره ) شرحی از شورش عمومی و تعطیل مجلس شورایملی ایران و اینکه امروز بواسطه اهانت وهابی ها بحرم مدینه و قبر خدیجه عزاداری و سوگواری عمومی می باشد چاپ شده. بطور خلاصه مندرجات خلق مانند ناهید عبارت از تنقید اوضاع حاضر و طرفداری از جمهوریت ایران با همان زبان انتقادی معمول روزنامه ناهید است خلق نیز دارای دو صفحه کاریکاتور میباشد . میتوان گفت آقای میرزا ابراهیم خان مدیر ناهید و خلق در اختراع و ابتکار مطالب و انتقاد از اوضاع بطرق مختلف کمتر در بین مدیران جراید و نویسندگان نظیر و مانند دارد. در روزنامه خلق دنباله رمان (گل آقا و گل تاج) که در روزنامه ناهید بعنوان پاورقی چاپ شده، طبع گردیده است . این رمان بسیار دلکش و شیرین وروان ووضع زمان استبداد را بخوبی نشان میدهد .

از شماره ٢۴ مورخ ۳ شنبه ۴ جمادى الاولى ١٣۴۴ قمرى مطابق ۳۰ آبان ۱۳۰۴ شمسی در سرلوحه روزنامه کلمه (خلق) خیلی ریز نوشته شده و بجای آن سال پنجم نوشته شده است . بدین ترتیب مدیر ناهید بخوانندگان و مشترکین میخواهد اینطور وانمود کند که این روزنامه همان ناهید است و بعلت توقیف بودن آن ناچار است در صفحه اول اسم (خلق) را در عنوان روزنامه بنویسد . تا شماره ۷۳ که آخرین شماره سال پنجم میباشد روزنامه بهمین وضع منتشر شده یعنی در سرلوحه «خلق» نوشته شده ولی در حقیقت همان روزنامه ناهید است شماره آخر سال پنجم در تاریخ شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۰۵ شمسی منتشر شده و مقاله در آن تحت عنوان ( هر چه در میاد از مطبعه در میاد ) بقلم مدیر روزنامه راجع بختام سال ۵ و جشن گرفتن در گراند هتل بدین مناسبت ، چاپ شده و ظاهرا بهمین شماره روزنامه خلق خاتمه پیدا کرده و مجددا روز نامه بنام ناهید منتشر شده است .

(۵١٠) خلیج ایران

روزنامه خلیج ایران در شهر بوشهر بمدیری ( یوسف اخوت ) تاسیس و در سال ۱۳۰۸ شمسی منتشر شده است اولین شماره روزنامه در آذر ماه سال مذکور طبع و انتشار یافته ، در ابتدا طرز انتشار آن هفتگی بوده و از سال ۱۳۱۷ شمسی هفته دو شماره و بعدا بطور يوميه منتشر گردیده است. خلیج ایران معمولا روی چهار صفحه بقطع كوچك با چاپ سربی طبع شده و ابتدا در مطبعه سربی ( مظفری بوشهر ) و در سال چهارم تاسیس روزنامه که مدیر آن موفق بتاسیس چاپخانه ( خلیج اخوت ) گردیده ، روزنامه در این چاپخانه طبع شده است. مندرجات روزنامه پس از درج مقاله اساسی عبارت است از اخبار محلی و مختصری از اخبار خارجی و گاهی مقالات كوچك اعلانات مختلف نیز در روزنامه طبع گردیده است. پس از تاسیس ثبت عمومی در نواحي خليج و بوشهر یکی دو صفحه روزنامه اختصاص باعلانات ثبتی داده شده است . رویهمرفته خلیج ایران یکی از روزنامههای محلی است که بیشتر بعات اشتمال بر وقایع محلی شایان اهمیت است. آبونه روزنامه داخله ۳۰ ریال ؛ خارجه ۴٠ ريال سال تاسیس روز نامه ۱۳۰۸ در داخل اسم «روزنامه که بخط شکسته نوشته شده در جست.

آقای یوسف اخوت - در سال ۱۳۱۸ شمسی نگارنده نامه مشتمل بر درخواست شرح حال از زنجان بآقای یوسف اخوت مدیر خلیج ایران نوشتم و شرحی که ذیلا ثبت میگردد خلاصه ایست از پاسخی که ایشان بنامه نگارنده مرقوم داشته اند : تولدم در شهر بوشهر بسال ۱۳۰۵ قمری واقع گردیده و دوران کودکی ابتدا در مکتبخانه ها و بعدا نزد این و آن بتحصیل پرداخته و با نبودن دبستان در آن زمان وعدم رواج علوم جدیده از هر کس در علوم جدیده اطلاعی داشت تعلیمی گرفته از هر خرمن خوشه فراهم آورده در بیستمین سال زندگانی برای اینکه مشغولیتی بدست آورده باشم بشغل خرازی اشتغال جسته و اندك اندك پس از چهار سال در رشته تجارت داخل و روابط بازرگانی ابتدا با بنادر و عربستان و بعدا در اثر توسعه باسایر نقاط نیز روابطی ایجاد ورسما بامر تجارت پرداختم . در سال ١٣٢۴ که ملت ایران حکومت ملی را خواستار و اصلاح طلبان از هر گوشه و کنار بجوش و اتهام آمدند این بنده نيز تحريك احساسات میهن جزو اصلاح طلبان صادق گردیده و از این راه صمیمانه ابر از وظیفه ملیت را مینمودم . در سال ۱۳۳۳ ( اوائل جنك عالمسوز بین المللی ) مبلغ هنگفتی از راه تجارت متضرر شدم. در سال ١٣٣۶ نزد یکی از تجار با ماهی ٣۶٠ ریال قبول منشی گری نموده و خرد خرد در معاملات جزئی نیز داخل شده و دیری نگذشت که سرمایه را بیست و پنج هزار ریال رسانیده و کم داد و ستد را توسعه داده طرف رجوع و معامله اشخاص و اطراف واقع شدم ولی متاسفانه پس از دوسال در نفر از تجار شیراز و کازرون که رابطه داد و ستد با آنان داشتم ورشکست نموده مبلغ سه هزار و پانصد تومان از این راه متضرر شدم. مدتی بدین منوال نیز گذشت تا کودتای حیات بخش سوم اسفند فرا رسید و روانی تازه بکالبد ایران و ایرانی دمید در این هنگام وظیفه خویش دانستم که در آن جنبش اشتراکی جویم لذا بتشكيل انجمنى بنام ( انجمن اخوت بوشهر ) همت گماشته: شعبات انجمن را در بنادر ( دیلم ) ، براز جان ، کناده ، بندرريك ؛ لنگه ) تاسیس نمودم از اقدامات انجمن دبستانی است بنام ( اخوت ) در هشت کیلومتری بوشهر و اکنون این دبستان بنام سابق خود ( دبستان اخرت ) باقیست. و چون سال ١٣٠۴ فرا رسید و کشور بطور معین و مسلم دارای صاحبی مقتدر گردید این انجمن نیز برچیده شد. در سال ۱۳۰۷ درخواست امتیاز نامه خلیج ایران نموده پس از اجراء تشریفات قانونی در سال ۱۳۰۸ بدریافت امتیاز کامیاب و نخستین شماره را با قطع كوچك در آذر ماه همین سال منتشر ساختم . پس از انتشار روزنامه باز دو چار مشکلاتی شده ولی خوشبختانه باهر زحمت واستقامتى که بوده توانسته ام هر سال قدمی فراتر گذارده و گامی بسوی تکامل برداریم .»

(۵۱۱) خلیج فارس

در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۳۰۴ شمسی امتیاز روزنامه خلیج فارس در شیراز بمدیری ( میرزا علی دشتی ) از تصویب شورایعالی فرهنگ گذشته است ولی نگارنده تا کنون نمونه از این روزنامه بدست نیاورده و بنا بر این اطلاع قطعی از انتشار آن ندارم.

(۵۱۲) خنده

روزنامه خنده در طهران بطور هفتگی و فکاهی تاسیس و در سال ۱۳۰۱ شمسی منشر شده است این روزنامه روزهای دوشنبه منتشر میشده و تا اواخر سال مذکور نشر یافته است.

(۵۱۳) خورشید

برون در کتاب مطبوعات و شعر فارسی ( ص ۸۱) از روزنامه بنام خورشید نامبرده که در طهران منتشر شده و از انتشارات دارالفنون بوده ولی از خصوصیات آن چیزی ننوشته است.

(۵۱۴) خورشید

روزنامه خورشید در شهر مشهد بصاحب امتیازی و نگارندگی ( محمد صادق تبریزی ) تاسیس و در سال ۱۳۲۵ قمری منتشر شده است: شماره اول این روز نامه در تاریخ ۲۱ محرم ۱۳۲۵ قمری طبع و منتشر گردید و در توان آن تصویر خورشید و در زیر تصویر اسم روزنامه و پائین تر آن سال انتشار و در زیر سال انتشار این جمله ( در ظل حمایت اعليحضرت شمس الشموس ارواحنا فداه هر هفته یکمرتبه توزیع میشود. ) درج است. خورشید معمولا در هشت صفحه بقطع وزیری ۷*۱۲ سانتیمتر در مطبعه سربی ( دار الطباعه طوس - مير مرتضى الموسوى )[۷] طبع توزیع گردیده . در سمت راست سرلوحه روزنامه پس از ذکر نام صاحب امتیاز و نگارنده این عبارت نوشته شده :« پس از قبول چهار نمره اسامی مشترکین در دفتر ثبت ووجه اشتراك سالیانه در ماه دوم دریافت میشود.» و در سمت چپ سرلوحه وجه اشتراك بدین قر ا ر معین گردیده است : « در مشهد دو تومان، سایر بلاد ایران ۲۲ قرآن . ترکستان و نقاز ٦ مئات ساير بلاد خارجه ١۴ فرانك . قیمت اعلان سطری دهشاهی . قيمت يك نسخه در مشهد سیصد دینار » درباره مندرجات ومرام و مسلك روزنامه بدین قرار در زیر عنوان شرح داده شده است ، « این روزنامه در آنچه راجع بترقى وتربيت ملت و منافع دولت باشد بحث میکند و هر گونه لایحه که منافی با دین و دولت نباشد قبول و درج خواهد شد »

روزنامه خورشید از حیث مندرجات و نوع مطالب مانند سایر روزنامه های محلیست که در آغاز مشروطیت در ایران پدید آمده و بطور کلی پس از درج مقاله اساسی اخبار شهری و حوادث نواحی مجاور و مقالاتی که اغلب متضمن دادخواهی متظلمین نسبت به حکام و مستبدین است در آن دیده میشود ؛ در روزنامه خورشید مانند جراید دیگر در ابتدای ستون اول صفحه اول فهرست مندرجات هر شماره چاپ شده، برای مزید اطلاع خوانند كان بنقل فهرست مندرجات شمارههای ۹ و ۱۱ سال اول روزنامه میپرداز . شماره یم ۹:‌ از اینجا راند. از آنجا مانده. نگارنده از طهران مینویسد. سیستان. سبزوار . بقيه مصالح اتفاق . بانک ملی ایران . رساله علم اقتصاد و سیا سی ( این رساله در پاورقی روزنامه چاپ شده ، شماره ۱۱ « اعتذار . قرائتخانه سعادت تنبیه للغافلين . تلگراف طهران عتبات . جواب از عتبات عالیات استراباد . بقيه وقایع در جز وقايع بيرجند . رساله علم اقتصاد و سیاسی ۲۰ شماره ۲۲ سال اول در تاریخ ۹ شهر جمادى الثانيه ۱۳۲۵ قمری و شماره ١٠۴ یعنی آخرین شماره سال اول در تاریخ ۲۵ ذو الحجه سال مذکور منتشر گردیده . نمره ۱۳۹ متعلق بسال دوم در تاریخ ۱۳ الاول ١٣٢۶ و نمره دوم سال سوم در تاریخ ٢۴ رجب ۱۳۲۷ قمری و نمره ٣٦ از سال چهارم در تاریخ ۲۱ ذیحجه ۱۳۲۸ قمری و نمره ۶٨ اینسال در ۲۷ جمادی الثانی ۱۳۲۹ قمری انتشار یافته است. طبق نمونههای موجود در سال سوم تصویر خورشید از سرلوحه روزنامه برداشته شده و در عوض میان حروف اسم روزنامه خورشید» کلمات اتفاق عدا لت ؛ ترقی چاپ گردیده و علاوه در بالای آن این عبارت : در ظل حمایت اعلیحضرت تا من الائمه شمس الشموس ارواحنا فداه درج شده است . تغییرات دیگری که در این سنوات در روزنامه پیدا شده یکی درباره طرز انتشار آن است که هفته دوبار گردیده و نیز تعداد صفحات که بچهار صفحه تقلیل یافته است. مطبعه روزنامه نیز تغییر کرد و روزنامه در مطبعه سنگی ( محمد زاده ) طبع شده است .

روزنامه پلیس ایران در شماره ۳۸ سال اول خود مورخ شنبه سوم محرم ۱۳۲۸ قمری مختصر تاریخچه روزنامه خورشید را تحت عنوان (وعده وصل میدهد گردش آسمان مرا) اینطور مینویسد : « جریده فریده خورشید که در دوره مشروطيت صغير نوربخش خطه خراسان و سیستان بود قریب بانفصال پارلمان و غلبه استبدادیان بواسطه هوای نفس جمعی از... نمایان خراسان توقيف ومعطل مانده بود چرا حق گفتی ؟ چرا سیاست اعمال ماملت علم را روی دایره میریزی تا اینکه مقارن انفصال دوباره مژده افتتاحش رسید تا گوشها را باز نمودیم و چشمها را مالیدیم و بانتظار آن خورشید بودیم که یکباره بـاط معارف طلبان برچیده و باصطلاح عوام درب و تخته بهم خورد هريك از ارباب جراید راه فراری گرفته بطرفی در رفته شفیق ما مدیر محترم جيده خورشید نیز بزاویه پناه برده و سری زیر آب کرد تا این تاریخ که بحمد الله باب معارف گشوده شده خورشید ما از مشرق خراسان در کمال زیبندگی و درخشندگی طلوع نمود و بزیارتش موفق شدیم، وکالت جریده خورشید با کارکنان جریده پلیس ایران است .» و نیز در شماره ۲۱ سال اول روزنامه ندای وطن مورخ ۳ شنبه ۵ صفر ١٣٢۵ قمری بعنوان تقریظ جرايد شرحی بدينقسم راجع بروزنامه خورشید نوشته است :« روز نامه دیگر در ارض اقدس موسوم بخورشید ریخته قلم جناب معتمد السلطان آقا میرزا محمد صادق خان تبریزی، وکیل جراید اسلامیه که در خراسان بفضل وادب و صحت امانت معروف است و از قدیم وجود خود را صرف خدمت بملت و وقف ترویج معارف نمود. و اينك قرائتخانه و کتابخانه باسم اتحاد در ارض اقدس افتتاح و روزنامه ایجاد فرموده و شماره اول و دوم آن روزنامه باین اداره رسیده والحق از هر جهت قابل تمجید و ستایش است . »

شرح مذکور تا اندازه میرزا محمد صادق خان تبریزی را نیز معرفی مینماید . سابقا یعنی در جلد اول کتاب در ذیل روزنامه ادب ما ایشان را نیز بعنوان همکار مرحوم ادیب الممالك در نشر روزنامه ادب معرفی نموده ایم. در اخطاریکه در شماره اول سال اول روزنامه ادب شده در باره میرزا صادق تبریزی اینطور مینویسد : « چون آقا میرزا صادق خان تبریزی ناظم سابق پستخانه مبارکه خراسان در این امر مقدس شريك وسهيم بالسویه است از این تاریخ ایشان را معاون اداره دانسته و امیدواریم که انشاء الله با دستیاری چنین معاون محترم غیرتمندی از عهده خدمات شایسته وطن بر آنیم .» روز نامه خورشید تا اواسط سال ۱۳۲۹ قمری منتشر شده است .

(۵۱۵) خورشید

مرحوم تربیت در فهرست جراید آذربایجان از روزنامه ای بنام خورشید اسم می برد که در شهر تبریز منتشر شده و پس از نشر ۳ شماره تعطیل گردیده است . شرحی که تربیت نوشته بدین قرار است:« روزنامه هفتگی خورشید در تبریز با چاپ سربی بمدیریت الکندر دروارتانیانس در ۱۳۳۲ بجای میطق . روزنامه ارتجاعی است . در شماره ۳ توقیف شده . »

(۵۱۶) خورشید

در ذیقعده ۱۳۳۵ قمری روزنامه خورشید در طهران تاسیس و منتشر شده، طلیعه این روزنامه بقراریکه در شماره ٦ سال نهم روزنامه وطن مورخ دو شنبه ۱۱ شوال ۱۳۳۵ قمری نوشته در ماه مذکور انتشار یافته است. در روزنامه وطن اینطور می نویسد : « طلیعه روزنامه خورشید - طلیعه جریده شریفه خورشید این دو روزه باداره رسیده و ما را بشارت طلوع این نیر اعظم یادآوری مینماید. امیدواریم که این جریده آزاد ملی عالم مطبوعات مرکزی را تجای تازه بخشد .» در ذیقعده سال ۱۳۳۵ قمری پس از نشر دو شماره از روزنامه بجهت غیر معلومی خورشید توقیف میشود و باز بر حسب اجازه هیئت دولت رفع توقیف از آن بعمل آمده و منتشر میگردد . نگارنده تا کنون نمونه از این روزنامه خورشید بدست نیاورده است.

(۵۱۷) خورشید

در سرطان ۱۳۰۱ شمسی مجله خورشید مشتمل بر مطالب اجتماعی ، علمی اخلاقی و ادبی بطور ماهیانه از افق مطبوعات طهران طالع و منتشر شده است . وجه اشتراك مجله در طهران سالیانه چهار تومان و در ولایات پنجتومان است. مجله خورشید ظاهرا تا سال ١٣٠٦ بطور غیر مرتب منتشر شده چه در شماره ۱٥ سال بیستم روزنامه جارچی ملت مورخ ۱۳ مهر ١٣٠٦ شمسی درباره سال سوم مجله اینطور مینویسد : « سال سوم مجله خورشید در آتیه نزدیکی منتشر خواهد شد . از این مجله نیز نگارنده نمونه در دست ندارد .

(۵۱۸) خورشید

روزنامه خورشید در شهر مشهد بمدیری ) شاهزاده مرتضی میرزا ) تاسیس و در اوائل سال ١٣٤٢ قمری منتشر شده است. در کتاب شرح حال کلنل محمد تقیخان ؛ منطبعه برلین شرحی راجع بچهاردهمین سال قتل کلنل از شماره ( ٤٨ - ٨٩ ) روزنامه خور شید مورخ پنجشنبه ٢٥ صفر ١٣٤٣ و نیز در صفحه ۸۲ همان کتاب شرح دیگری از شماره اول سال دوم روزنامه مورخ ٦ ربیع الاول ١٣٤٣ قمری نقل نموده که می رساند لااقل روزنامه خورشید تا شماره ۸۹ منتشر شده است. با اینکه نمونه از این روزنامه خورشید در دست ندارم که اطلاعات مفصل تری راجع بآن بنویسم و حتی نمیدانم تا چه سالی منتشر گردیده ولی در عوض لازم میدانم شرح حال مرحوم شاهزاده حاج مرتضی میرزا که از مدافعین آزادی و تجدد میباشد در این کتاب درج نمایم :

« مرحوم شاهزاده حاج مرتضی میرزا قهرمان متخاص بشکسته در تاریخ ۱۲۹۸ هجری قمری : واژه ناخوانا و تا ١٣١۴ که سن بازده سالی ایشان بوده در حجر تربیت پدر بزرگوارش نزد معلمین که در خانه تدریس میکردند مشغول تحصیلات مقدماتی و ابتدائی بود و از سال ١٣١۴ برای تحصیلات عالیه جزو طلاب شبانه روزی در مدرسه جاريه متوقف و بتحصیل علوم دينيه و معقول و منقول مشغول وضمنا در محضر مرحوم حاجي فاضل بتحصيل حكمت هم مشغول بود و در سنه ۱۳۱۹ قمری مصادف با حج اکبر بکه نه مشرف پس از مراجعت دوسه سال مشغول کارهای کشاورزی و آ با دای دهات و مزارع بود در سال ۱۳۲۲ خالصه سرخس و سنگسر و دولت آباد را از دولت اجاره کرده يك چند در سرخسی امر کشاورزی و خدمت سرحد داری مشغول بود و ضمن خدمات سرحد داری هر وقت به شهد میآمد جزء آزادیخواهانی که بر علیه استبداد بون زمان و خدمت در راه آزادی و مشروطه طلبی کار میکردند داخل وخدمات برجسته و گران بهائی انجام میداد و در عین اشتغال بکارهای کشاورزی و سیاسی از تحصیل علم و ادب هم غفلت نکرده غالبا از محضر ادیب نیشابوری استفاده نموده بتکمیل ادبیات مشغول واز سال ١٣٢۴ يبعد اشعار گرانبهائی در ادبیات و سیاست سروده در سال ۱۳۳۲ بواسطه آزادیخواهی مفرط و صراحت لهجه که در نهاد آنمرحوم بود مورد بی مهری ما مورین مستبد و غارتگران عصر قرار گرفته چندی در مشهد متوقف و مشغول خدمات فرهنگی شد وضمنا بنای مقبره نادری را از صورت غیر مطبوع قبلی در آورده ساختمان فعلی آنرا گردید . اولین دبستان دخترانه مشهد بنام دبستان فروغ بهمت آنمرحوم تاسیس و سپس امتیاز روزنامه بنام خورشید گرفته و مطبعه خراسان را خریده و برای طبع روزنامه دایر و چندی مشغول انتشار افکار آزادی خواهانه خود بوسیله آن روزنامه بود مجددا وارد کارهای دولتی شده چندی متصدی شغل شهرداری مشهد و بعد بحکومت گناباد ، سرخس در جز یکی پس از دیگری منصوب و یکی دو مرتبه هم از طرف دولت بنمایندگی در کمسیون سرحدی برای رفع اختلاف بین دولت ایران و شوروی تعیین و خدمت خود را ببهترین وجهی انجام داده و بالاخره در سال ١٣٠٦ مامور تشکیل اداره آمار خراسان شد . عاقبت پس از طی خدمات مختلف دولتی در تاریخ نوزدهم شهریور ماه ۱۳۲۳ شمس داعی حق را لبيك اجابت گفت.» نقل از شماره ۷۵ روزنامه دادگستران خراسان مورخ یکشنبه ٢۶ شهريور ۱۳۳۲.

(۵۱۹) خورشید ایران

روزنامه خرا شید ایران بمدیری و موسى ( بهاءالدین حسام زاده بازارگاد ) در شیر از تاسیس و شماره اول آن در ۱۹ دیماه ۱۳۰۲ شمسی منتشر شده است . برای اطلاع از تاریخچه این روزنامه بهتر آنست قسمتی از تاریخچه آنرا از شماره دوم جدید آن مورخ ۱۷ تیرماه ۱۳۲۱ شمسی بهینه نقل نمائیم : « روزنامه خورشید ایران در ۱۹ دیماه ۱۳۰۲ یعنی در بیست سال پیش از این با روحی جوان و فکری اصلاح طلب و تجدد خواه و لهجه تند و بیانی صریح در شیراز بعالم مطبوعات قدم نهاد. روزنامه غالبا در هشت صفحه و گاهی در چهار و شش و دوازده صفحه منتشر میشد مندرجات روزنامه جدی ولی همیشه حاوی دو يا يك صفحه کاریکاتورهای سیاسی و اجتماعی و اخلاقی جالب بود در اوایل انتشار روزنامه نغمه جمهوری در تهران برخاست روزنامه خورشید ایران با نیتی پاك و نظری ساده از روی خلوص عقیده بتصور اینکه تغییر رژیم از مشروطیت به جمهوریت بنفع ایران و مفید بحال ایران است طرفداری از جمهوری نمود . بمجردی که نغمه جمهوری بنغمه سلطنت تبدیل یافت این نامه که از روی مسلك وعقيد . ثابت طرفداری از جمهوری مینمود نسبت باوضاع بدبین گشت و با تبدیل جمهوریت بسلطنت مخالفت ورزید و کاریکاتورهایی چند و مقالات و اشعاری در بدبینی نسبت باوضاع وخفه شدن آزادی بدست حکومت استبداد و دیو ارتجاع نشر داد. در شماره ۲۸ فروردین ۱۳۰۳ مقاله شدیدالهنی در ذیل عنوان ( حتما جمهوری و گر نه انقلاب والامرك ) و در شماره ۱۲ اردیبهشت ۱۳۰۳ - مقاله راجع بجمهوری و تاسف شدید ازمرك آن و تا تر از نغمات جدید درج نمودیم در شماره ۳۰ اردیبهشت همان سال مقاله در باب فساد مجلس پنجم که بازیگر این تاتر بود در زیر عنوان خائن بكمك خائن و جاني بكمك جاني چاپ کردیم و در شماره ۷ خرداد مجلس پنجم را مورد حمله قرار دادیم و در شماره های بعد که اوضاع را دریافتیم و مقصد اکثریت و اقلیت مجلس را دانستیم نوشتیم د بدست ملت کودتا لازم است > در طي يك سلسله مقالات و کاریکاتور ها تمام ایادی و دستهائی را که در آن اوضاع دخالت داشت صریحا .گفتیم. هنگامیکه شهربانی آندوره در به قاطع و آلت قتاله‌ای در دست دیکتاتور عصر قرار گرفت مقاله در ذیل عنوان اصلاح نظمیه شوم. نگاشتیم. روزنامه بواسطه کاریکاتور مهمی که در شماره ۲۱ شهر یو ر ۱۳۰۳ درج کرده بود از طرف کوتوله شهوت ران امیر لشگر محمود آيرم متوفى مالك رقاب جنوب ایران که تازه جانشین جادوگر جنوب شده بود با اخذ حكم واجـاز تلگرافی دولت مرکزی توقیف گردید پس از ۹ ماه توقیف روزنامه پارسنامه را در خرداد ١٣٠٤ بجای آن دائر کردیم.

در تاریخ ۲۸ مهرماه ۱۳۰۴ روزنامه خورشید ایران را در تهران از توقیف خارج کرده و يك شماره در پایتخت نشر دادیم و مجددا در شیراز آنرا هفته ۳ شماره تا سال ۱۳۰۹ منتشر نمودیم. روزنامه ما به رضا خان تا هنگامیکه سردار سپه بو د خوش بین بود و چون سردار سپه با علیحضرت رضا شاه پهلوی تبدیل یافت دیگر نامی از او نبرد و ذکری از او ننمود و اگر بدوره روزنامه نظر کنید میبینید که از خرداد ١٣٠٤ تا سال ۱۳۰۹ که روزنامه نشر میشده است دیگر نامی از اعلیحضرت پهلوی و دولت او در روزنامه حتی بصورت اخبار هم دیده نمیشود .» این بود تاریخچه روزنامه خورشید ایران این روزنامه در تیر ماه ۱۳۲۱ شمسی مجددا در تهران پا بدایره انتشار گذاشته است و ما از آن جداگانه بحث خواهیم کرد.

(۵۲۰) خورشید خاور

معلمه خورشید خاور در عشق آباد ترکستان بزبان فارسی بمدیری و محوری ( سید مهدی قاسم اف ) تاسیس و شماره اول آن در ۱۱ صفحه بقطع خشتی در مطبعه سربی روی کاغذ متوسط و با چاپ به روز یکشنبه غره ربیع الاول ١٣٣۶ قمری مطابق ٣ ديكابر ۱۹۱۷ میلادی منتشر شده است. محل اداره: میدان اسکو بارف جنب مطبعه الكسناروف . آدرس صندوق پست نمره ۸۳ خورشید خاور عشق آباد. قیمت آبونه . سه ماهه داخله ۶ منات . خارجه ٨ منات قیمت اعلان در صفحه آخر هر سطری بحساب پستیت ۶٠ كابك . قيمت يك نسخه ۶٠ كابك.

مجله خورشید خاور در عنوان هر شماره بدین قسم معرفی شده است : « مجله ای است آزاد هفته يك بار روزهای یکشنبه طبع و توزیع میشود از امور ملکیه و اقتصادیه و علميه و اخلاقيه و دينيه و ادبیه در آن بحث میگردد مقالات و ادبیات عام المنفعه بالممنويه (؟) بزبان فارسی و ترکی قبول میگردد. مکاتیب بدون امضا درج نخواهد شد . چنانچه اشاره شد معمولا شماره صفحات مجله ۱۰ تا ۱۱ است گاهی نیز به ١۴ صفحه می رسد، هر صفحه مشتمل بر دو ستون است. سرلوحه مجله که روی جلد چاپ شده عبارتست از جمله ( مجله خورشید ایران ) که در وسط خورشید درخشانی نوشته شده و بالای آن این آیه ( ذكرا لمن كان له قلب او القى السمع و هو شهيد ) درج است . درباره پیدایش وسبك مجله شرحی در مقاله افتتاحی آن تحت عنوان ( بسم ربنا العليم الخبير ) ذکر شده که خلاصه آن پس از ستایش خداوند و درود بر پیغمبر و اصحاب چنین است : « فعلا متجاوز از سی سال است که ترکستان محل مهاجرت اهل ایران واقع شده و ترکستان برای آنها وطن شده و دارای زراعت و صناعت میباشند ولی واسطه فشارهای حکومت استبدادی ترقیات معنوی چندان نداشته و تنها ترقی که در این مدت نموده اند تاسیس دو باب مدرسه ابتدائی در عشق آباد است . و دو مدرسه ابتدائی در مرو که از دو سال پیش تا سیس شده است: پس از پیدایش جنك عالمگير بين الملل ملت روسیه از خواب بیدار شد و حکومت استبدادی را از بین برد و اعلان حريت ومساوات بجميع طوايف وفرق روی زمین داد. ضمنا مردم ترکستان نیز از این آزادی بهره مند شده... هر کس قدر مقدور نسبت به قوم و ملت خود خدمتی اظهار کرد و هر نفس فراخور استطاعت خویش محض خير عموم حرکتی آشکار این بنده بی بضاعت چون در این موقع احتیاج هموطنان را بايجاد بك مجله و یا جریده فارسی که مشوق وسائق افراد ملت شاهراه نجات وسعادت ومترجم اخبار و وقایع این مملکت بجهت ایرانیان تواند گردید از دیر زمانی این آر ز و در خاطر خلجان و این فکر در سر دوران داشت و بواسطه صعوبات و اشکالات که از نتایج محاربه ملل بر کل امور در هر مكان ومحل مترتب است اجراء این مقصود مهم از قبيل محالات بنظر میآمد تا این اوقات که تقديرات الهی مساعد آمده جمعی از رجال ترقی خواه عالی همت و معارف پرور را برانگیخت که پای ثبات وقدام فشرده بتاسيس این مجله (خورشید خاور) موفق و کامیاب گردید‌امید چنانست که این هد به محقر در محضر عموم ابناء وطن مقبول افتد.... مسلک و پرگرام این مجله آزاد اساساً دعوت یصلح و سلام و اتحاد و الفت تام بین عموم اقوام و نشر علوم ومعارف و تعمیم حر و صنایع و تعلیم و تربیت اطفال از نساء و رجال و تهذیب اخلاق وحفظ حدود وحقول و ترک شرور وفسوق و لزوم توافقی مدنیت با دیانت ووجوب تحری حقیقت و بیان مضرات عداوت و عصبیت است وضمنا در امور سیاسیه واقتصادیه نیز علی حسب الاقتضا بحث می‌گردد.

درباره مندرجات و مطالب مجله می‌توان گفت بیشتر جنبه تبلیغاتی و پیشرفت مرام بلشویزم را دارد تأسیس مجله در سال ۱۹۱۷ در عشق آباد برای آشنا ساختن مردم فارسی زبان ترکستان باصول بلشویزم بوده و لذا بیشتر مطالب مجله اخبار مربوط به روسیه و اعلامیه‌های لنین و دستورات سران بلشویک است. مقاله افتتاحی مجله که دنباله آن در شماره‌های بعد نیز چاپ شده است تحت عنوان (حریت) می‌باشد و مقالات دیگر آن ذیل عنوان (عصر عصر اتحاد است) و هم چنین اخبار داخله واخبار محاربه و گاهی اشعاری بعنوان (ادبیات) که در آن‌ها از زیان‌های جنگ گفتگو شد. و آنرا منادی صلح نامیده در مجله درج است. تلگرافات خا رجی نیز گاهی بطور اختصار و در هر چند شماره یک مقاله بزبان ترکی چاپ شده از مجله خورشید خاور نگارنده فعلا تا شماره ۷ سال اول مورخ ۱۴ ربیع الآخر ۱۳۳۶ قمری در دست دارد.

(۵۲۱)خوزستان

روزنامه خوزستان در شهر اهواز بصاحب امتیازی آقای (مجید موقر) و مدیری (ی. پارسی) در سال ۱۳۰۴ شمسی تأسیس و در مطبعه (خوزستان) طبع و منتشر شده است. امتیاز این روزنامه در ۲۰ دلو ۱۳۰۳ شمسی از تصویب شورایعالی معارف گذشته و در آغاز سال بعد انتشار یافته. شماره ۹۳۸ سال سیزدهم آن بصاحب امتیازی و (مجید موقر) ومدیری و سردبیری (ی، پارسی) تأسیس و در تا ریخ ۵ شنبه ۲۸ موسی بهمن ۱۳۱۶ شمسی در چهار صفحه بقطع بزرک در مطبعه سربی (خوزستان - اهواز) چاپ و منتشر شده است. جای اداره خیابان رئیس. نمره تلفن ۷۳. وجه اشتراک: داخله ۵۰ ریال، خارجه ۸۰ ریال. شش ماهه در داخله ۳۰ ریال. تک نمره ۳۰ دینار قیمت اعلانات صفحه اول سطری ۳ ریال؛ صفحه دوم و سوم یک ریال ونیم. چهارم دوریال مندرجات روزنامه خوزستان پس از درج مقاله اساسی عبارت است از اخبار داخله و خارجه و اعلانات و در سنوات اخیر اعلانات ثبتی خوزستان. علاوه بر این‌ها مقالات مختلف تاریخی ادبی اخلاقی در روزنامه درج است طرز انتشار روزنامه خوزستان در ابتدا هفتگی بوده و بعداً هفته چند شماره منتشر می‌شده است. خوزستان پس از رفتن مدیر آن آقای مجید موقر بطهران وعهده دار شدن روزنامه ایران در پایتخت دیگر انتشار نیافته و برای همیشه تعطیل شده است.

آقای مجید موقر- مجید موقر ملقب بمترجم الممالک فرزند مرحوم موقر الملك از خدمتگذاران بمطبوعات و پس از آنکه مدت چند سال روزنامه خوزستان و در اهواز منتشر میساخت بطهران عزیمت نمود و در آنجا روزنامه ایران را که بطل و جهاتی دولت وقت مایل نبود تحت نظر و بمدیریت آقای رهنما مدیر آن منتشر گردد ، قبل نمود و تا پس از وقایع شهریور ۱۳۲۰ این روزنامه را بسبك مطلوب و آبرومندی همه روزه صبعها منتشر میساخت. پس از وقایع شهریور که آقای رهنما بايران بازگشت مجددا روز نامه ایران را تملك نمود و خود بكمك فرزندش آنرا انتشار داد و آقای مجید موقر بجای ایران مهر ایران را تاسیس کرد. آقای مجید موقر علاوه بر روز نامه های ایران و مهر ایران مجله ادبی مهر و مهر گان را نیز منتشر ساخته و ما در محل خود از هر يك از این جراید و مجلات جداگانه بضمیمه شرح حال مفصل آقای موقر گفتگو خواهیم کرد .

(۵۲۲) خوسك

مجله خوسك در شهر تبریز بزبان ارمنی تاسیس و منتشر شده است. مرحوم تربیت در فهرست جراید آذربایجان پس از آنکه خوسك را بمعنی (سخن) ترجمه کرده درباره این مجله مینویسد : « مجله منتشر در تبریز در زبان ارمنی در ١٤-١٩١٣»

(۵۲۳) خواندنیها

مجله خواندنیها که ابتدا نشریه بنگاه زربخش بوده و بعدا بمدیری و امتیازی ( علی اصغر امیرانی ) در طهران تاسیس و منتشر شده چون از هر جهت در بین مجلات فارسی تازگی دارد و از طرفی قسمت عمده ترقی و پیشرفت آن مربوط ببعد از شهریور ۱۳۲۰ یعنی متعلق ببعد از دوره ایست که ما فعلا در این مجلدات از آن گفتکو مينمائيم لذا شرح مفصل آنرا موکول بذيل كتاب تاريخ جرايد و مجلات ایران مینمائیم در اینجا برای اینکه نام آن از ردیف مجلات قبل از شهریور حذف نشده باشد فقط ذکر آن پرداختیم و بهر صورت شرح احوال آقای امیرانی و خدماتیکه نامبرده با نشر خوانديها بفرهنك كشور نموده در ذیل کتاب ذکر خواهد شد .

(۵۲۴) خیال

روزنامه خیال با چاپ سنگی بمديرى ( افصح المتكلمين ) در شهر رشت تاسیس و منتشر شده است . برون در کتاب مطبوعات و شعر فارسی ( ص ۸۲ ) دوباره روز نامه خیال اینطور مینویسد :« روزنامه خیال را را بینو و میرزا محمد علیخان یاد داشت نکرده اند ولى من يك شماره بدون تاریخ از آن در دست دارم این شماره نمره اول روز نامه و ؛ چاپ سنگی و در رشت طبع شده و صفحه اول آن مصور بتصوير احمد شاه است . وجه اشتراک سالیانه آن ۱۲ قران در رشت ، ۱۷ قران در سایر شهرهای ایران ، ۲۰ قران در ممالك خارجه . تعداد صفحات شش و بقطع ۷/۵*۱۳ سانتیمتر وناشر و مدیر روزنامه افصح المتكلمين است. این افصح المتكلمين علاوه بر روزنامه خیال روزنامه خیر الکلام را در رشت و طهران منتشر نموده و اجمالی از شرح احوال او را در ذیل روزنامه خیر الکلام دکر خواهیم کرد .

(۵۲۵) خير الكلام

روز نامه خیر الکلام در شهر رشت بمديرى ) افصح المتكلمين ) تاسیس و در سال ١٣٢۵ قمری منتشر شده است. شماره اول این روزنامه در تاریخ ٢۴ جمادی الثانی ١٣٢۵ قمری انتشار یافته و پس از نشر ۱۲ شماره بعلت مخالفت امیر خان سردار ، حاکم گیلان با مدیر روزنامه وی ناچار برای دادخواهی رشت را ترك كرده و بطهران مهاجرت نموده و از اینرو چند شماره خیر الکلام در طهران انتشار یافته مجددا پس از بازگشت افصح المتكلمين برشت، روزنامه تا سال چهارم در رشت منتشر گردیده است . قبل از آنکه بذكر خصوصيات خير الكلام منتشر در رشت بپردازیم، مختصری جداگانه از انتشار آن در طهران گفتگو مینمائیم.

(۵۲۶) خير الكلام

گفتیم بعلت مخالفت امیرخان سردار حاکم رشت با افصح المتكلمين وی ناچا رشت را ترك نموده و برای دادخواهی بطهران عزیمت مینما به شماره ۱۳ سال اول خير الكلام مورخ ۲۵ ذیحجه ۱۳۲۵ قمری اولین شماره خیر الکلام است که در طهران انتشار یافته و بعد از شماره ۱۴ تا ۱۹ که آخرین شماره منتشره در طهران می باشد و مورخ بتاريخ ٢٣ صفر ١٣٢۶ قمریست در طهران منتشر گردیده است مندرجات این چند شماره بیشتر تظلم و دادخواهی مدیر روزنامه از حاکم گیلان است . در آن هنگام جراید دیگر پایتخت نیز با مدیر خير الكلام همصدا شده و اظهار تنفر از اعمال امیر خان سردار نموده اند منجمله مدیر روزنامه تمدن در شماره ۵٢ سال اول مورخ پنجشنبه ١٧ محرم ١٣٢۶ قمری شرحی بعنوان تظلم بامضای ۱۷ نفر از مردم انزلی چاپ کرد . که خلاصه آن این است: امضا کنندگان زیر شرکاء مطبعه ساحل نجات بندر انزلی عرض میکنیم که جناب افصح المتكلمين مدير جريده خير الكلام وساحل نجات ریاست مطبعه انزلی را داشته و ان دو جریده را در آنجا طبع مینموده نمیدانیم بچه جهت امیر اعظم این پیر مرد را مقصر کرده و فعلا آمده است بطهران برای دادخواهی و از آن تاریخ مطبعه بیکار مانده است شما را بحقیقت آیا سزاوار است جریده خیر الکلام که در فاصله طبع ۱۲ نمره و جریده حل نجات در فاصله هفت نمره سالی دوازده هزار تومان به اهالی گیلان رسانیده است تعطیل شود. پس از این مقاله مدیر تمدن اظهار نظر می کند که گمان نداریم که بعد از ملاحظه شماره ١۴ ؛ ۱۵ ، ١۶ خير الكلام منطبعه طهران مظلومیت هم قلم محترم پوشیده برکسی باشد .»

قبل از آمدن افصح المتكلمين بطهران یعنی در شوال ۱۳۲۵ قمری ؛ وی باتفاق چند تن از مشروطه طلبان رشت گرفتار عذاب و شکنجه امیر اعظم گردیده و پس از آنکه حاكم مستبد گیلان ، افصح المتکلمین را بچوب بسته و تا توانسته است او را چوپ زده وی و یارانش را بزندان افکنده و احدی را پیش آنها راه نمیداده است . در این باره نیز عیال افصح المتکلمین از رشت نامه بعنوان دادخواهی برای روزنامه مساوات فرستاده و مدیر مساوات آنرا در شماره ۶ سال اول روزنامه مورخ یکشنبه ۱۷ شهر شوال ۱۳۲۵ قمری درج کرده است. در نامه مذکور افصح المتكلمين واعظ و وکیل روزنامجات و مدیر روزنامه ساحل نجات وخير الكلام گیلان معرفی شده .

اگر از چند شماره خیر الکلام که در طهران منتشر شده صرف نظر نما تيم بقيه شماره ها تا شماره ششم سال چهارم مورخ ۲ جمادی الاول ۱۳۲۹ قمری در شهر رشت انتشار یافته است که ذیلا بذکر خصوصیات آنها میپردازیم خیر الکلام در چهار صفحه بقط وزیری با چاپ سربی (مطبعه سعادت) و (مطبعه شرافت) طبع گردیده و نام مدیر آن در عنوان روزنامه و در انتهای صفحه چهار چاپ شده است . طرز انتشار آن در سال اول و دوم هفته دوبار روزهای دوشنبه و پنجشنبه طبع و توزیع شده و در سال سوم ببعد همه روزه بغیر از ایام تعطیل منتشر شده است . اسم روزنامه « خير الكلام » بخط نسخ در وسط عنوان نوشته شده و در دو طرف آن خصوصیات روزنامه درج است . محل اداره : رشت . اداره خیر الکلام . قیمت اشتراك ساليانه : رشت ۲۵ قران ؛ سایر بلاد ۳۰ قران ، ولایت روسیه ۶ منات . قیمت تك نمره رشت ۲ شاهی سایر بلاد ۳ شاهی قیمت اعلانات سطری يك قران . بعد از ارسال پنج نسخه وجه اشتراک دریافت خواهد شد. مندرجات روزنامه پس از درج مقاله اساسی عبارت است از اخبار شهری و مقالات مختلف متضمن بر دادخواهی و مکتوبات از نواحی مختلف گیلان و گاهی اشعار و اعلانات نیز در روزنامه درج است • نمونه از عناوین سرمقاله های روزنامه از این قرار است : تکمیل نظام در دیانت اسلام است » و « اعتدال یا کینه کش » یکی از اخبار شهری روز نامه : سید مظلوم . آقا سید محمد روزنامه فروش که در دو نمره سابقه خیر الکلام و صدای رشت مكتوب تظلم از تعدیات حاج میرزا یوسفخان عمو داده بود پریروز در مسجد جامع که جلس روضه منعقد است تظلمات خود را بحضور جالین کرده بود دیروز هم در جلوی مسجد جامع همین استفانه را از مردم کرده بود و اجماعی در این باب شد ما خواهش میکنیم از مصادر امور که بعرض این سید ذریه رسول اعتنا کرده از او رفع ظلم بفرمایند. شماره ١۴ سال سوم خير الكلام مورخ یکشنبه ۵ شهر صفر ۱۳۲۹»

(۵۲۷) خیر اندیش

روزنامه خیر اندیش بزبان ترکی در تبریز بطور هفتگی تا سیس و در سال ۱۳۲۶ قمری منتشر شده است . مرحوم تربیت در فهرست جراید آذربایجان راجع باین روزنامه مختصرا مینویسد : « خیراندیش روزنامه منتشر در تبریز در ١٣٢۶ ٠» و دیگر نا می از مدیر و ناشر آن نبرده است . برون در کتاب مطبوعات و شتر فارسی ( ص ۸۳) بنقل از فهرست راینو مینویسد که روزنامه خیراندیش در تبریز با چاپ سنگی و بزبان ترکی تاسیس و شماره اول آن در تاریخ دوم ربیع الاول ۱۳۲۷ قمری منتشر شده است، ولی در ذیل این شرح اضافه میکند که نمره اول این روز نامه را در دست دارم که تا ریخ انتشار آن سا ل ١٣٢۶ قمری نه ۱۳۲۷ است شماره مذکور در دو صفحه بقطع ۶/۵*۱۲ سانتيمتر و قیمت تك نمره آن در تبريز يك شاهی و در سایر شهرهای ایران يك شاهی و نیم است.

حرف الدال

(۵۲۸) دارالعلم

روزنامه دار العلم در شیراز بمدیری ( میرزا عنایت الله دست غیب شیرازی ملقب به اعتماد التوليه ) تاسیس و در سال ۱۳۲۷ قمری منتشر شده است. این روزنامه با چاپ سنگی در مطبعه سنگنی محمدی شیراز معمولا روی هشت صفحه بقطع خشتي بزرك ۵ و ؟؟؟؟؟؟ * ۱۰ سانتیمتر طبع و شماره اول آن در تا ریخ ۲۲ شوال ۱۳۲۷ قمری منتشر شده است . عنوان مراسلات و تلگرافات : شیراز - دارالعلم . مراسلات بدون تمبر ومعرفي قبول نمیشود و در صورت عدم درج صاحبانش حق استرداد ندارند . ( این عبارات بضمیمه نام مدیر روزنامه در طرف راست اسم روزنامه و در طرف چپ آن قیمت اشتراك بدين قرار معین شده است ( سالیانه در خود شیراز : ۱۷: قرآن ساير بلاد داخله ۲۲ قران، امریکا و فرنك ۲۵ قران . عثماني و مصر ۵ مجيدى. تك نمره در شیراز پنج شاهی در سایر بلاد داخله شش شاهی. قیمت اعلان سطری یکفران . در زیر اسم روز نامه ( دار العلم ) که بخط نستعلیق درشت نوشته شده، دارالعلم ( جريده علمی ،فلسفی سیاسی، اخلاقی ، اخباری ) معرفی گردیده و طرز انتشار آن هفتگی قید شده است علاوه بر این سه کلمه « علم - معرفت - نجات » زیر تاریخ انتشار درج است. درباره مرام و مسلك روزنامه در ضمن يك سطر در زیر عنوان روزنامه اینطور مینوید ، داین جريده آزاد و مروج علوم و معارفی است که مدار ترقيات وتمدنات این عصر است و با احدى طرف نیست.»

شماره ۱۵ سال اول روزنامه با خصوصیات مذکور در تاریخ ۶ ذیحجه ۱۳۲۷ قمری طبع و توزیع شده؛ سر مقاله اینشماره تحت عنوان « آخرین وسیله نجات اتحاد است اتحاد » میباشد و با این عبارات شروع میگردد > ایران خانه ووطن ماست ایران محل آسایش و مامن ماست . ایران مکان تعیش و زندگانی ماست ۲۰۰ پس از سر مقاله مذكور مقاله « بقيه اكتشاف قطب شمال » ترجمه از الهلال وبعد مقاله در باره سینوما تگراف باعث تهذیب اخلااست و در صفحه هشت شرحی از مناقب حجة الاسلام لاری چاپ شده است . برون در کتاب مطبوعات و شعر فارسی « ص ٨۴ » پس از معرفی روزنامه مینویسد من شمارههای ۹ ، ۱۲ ؛ ١۴ ، ١۶ این روزنامه را در دست دارم

میرزا عنایت الله دست غیب - مرحوم فرصت در کتاب آثار عجم ص ۵۶۳ جائیکه از شعرای فارس ذکری نموده مینویسد : میرزا عنایت الله اعتماد التولیه از سادات دست غیب است و جذابش میرا از عیب این دو شعر از اوست :

تا شدم حلقه بگوش در که سلطان عشق
بی نیازم از دو عالم ساخته احسان عشق
 
عقل چبود تا که باشد عاشقان را فخر از او
صد هزاران عقل گردیده است سرگردان عشق
 

مرحوم فرصت در ذیل شرح مذکور اضافه میکند که میرزا عنایت الله ولد سعادت مند جناب میرزا ابوالحسن دست غیب است اكنون بتحصيل علوم اشتغال دارد وسابق عروض را از فقیر آموخته در باره وجه تسمیه این خاندان بدست غیب مرحوم فرصت مینویسد : « در وجه تسمیهاش گویند یکی از اجداد آنها با شخصی مشاجره داشت و نفی سیادت از آن سید مینمود دستی از غیب ظاهر شد و شجره نامه بدامان سید افکند. به نمی دیگر نوشته اند آن سید با وزیری بر سر ملك وزراعتی منازعه داشتند وزیر سیدر اسقط گفت دستی از غیب بر آمد بر سینه و بر خورد و مرد.» در حین تحریر این قسمت مدتیست مرحوم اعتماد التولیه رخت از این جهان بربسته است.

(۵۲۹) دارالامان

روزنامه دارالامان در شهر کرمان بمدیر مسئولی ( آقا سید حسين خياباني رئيس السادات ) تأسیس و در سال ۱۳۲۹ قمری منتشر شده است . شماره ۷ سال اول آن در هشت صفحه بقطع ۶/۵*۱۲ سانتیمتر با چاپ سنگی در مطبعه ( کرمان بمدیری حسین طهرانی ) طبع و در تاریخ ۲۸ شعبان المعظم ۱۳۲۹ قمرى منتشر شده است . عنوان تلگرافات و مراسلات کرمان اداره دارالامان. قيمت اشتراك آن : کرمان ۲۰ قران سایر بلاد داخله ٢۴ قران در کلیه لاد خارجه معادل ۳۰ قران. قیمت اعلانات و لوایح مخصوص سطری دهشاهیست. طرز انتشار دارالامان هفتگی بوده و اسم روز نامه با خط نسخ و در زیر آن تاریخ انتشار چاپ شده است. در هر شماره در ضمن يك سطر روزنامه اینطور معرفی شده است : « جریده ایست آزاد حامی اسلام و اسلامیان هوا خواه استقلال ایران دادخواه مظلومان و حامی رنجبران.»

مندرجات دارالامان پس از درج مقاله اساسی عبارت است از مقالات مختلف و اخبار شهری و اخبار داخله که برای نمونه عنوان بعضی از مقالات اساسی آنرا نقل مینمائیم: ( ملت کیست دولت چیست ؟ ) (راجع بانتخابات) ، ( الحق يعلو ولا يعلى عليه ( ایران قانع است ) و غیره. دار الامان از حيث مندرجات و اشتمال آن بر مقالات مفید و اخبار شهری کرمان و اطراف یکی از جراید خوب و نافع میباشد و برای اطلا از اوضاع سنوات بعد از مشروطیت یکی از مدارك مهم است . شماره ١۴ روز نامه در تاریخ ۲۷ شهر شوال المکرم و شماره ۱۵ آن در تاریخ ۵ ذیقعدة الحرام ۱۳۲۹ قمری انتشار یافته. از روزنامه دارالامان نگارنده تا شماره ٢۶ سال اول مورخ ٢۶ صفر ۱۳۳۰ قمری در دست دارد. مقاله افتتاحی این شماره تحت عنوان ( انقلابات ) نوشته شده و باین عبارات شروع میگردد اگر چه اخبار صحیحه سريعه از مرکز بما نمیرسد و خبر از اوضاع سیاسی نداریم ولی بعض اخبار را اگر چه از منابع موثقة هم باشد بانضمام قراین ... نمونه از اخبار شهری روزنامه بنقل از همین شماره چنین است : « آقای سردار نصرت رئیس قشرن کرمان بملاحظه اختلافیکه در محاسبات قشونی ایشان احداث شده بود و انجمن ایالتی هم تعطیل و تفريغ آن محاسبات مشکل شده بود ناچار بامر وزارت جنك بطهران احضار شدند که در مرکز محاسبات دو ساله خود را که زیاده از یکصد هزار تومان است تعیین و تفریخ نمایند .»

(۵۳۰) دامپزشکی

مجله دامپزشکی که از انتشارات اداره کل دامپزشگی بوده در طهران تا سیس و در آغاز سال ١٣١٦ شمسی منتشر شده است. مدیریت مجله بعهده رئیس اداره کل دام پزشگی بوده و چون در بدو تاسیس مجله ریاست اداره کل مذکور بعهده مرحوم دکتر عبد الله حامدی بوده لذا مدیر مجله نیز نامبرده معرفی شده است . شماره ششم سال اول مجله در مهر ماه سال مذکور انتشار یافته و طرز انتشار آن همه ماهه یکشماره در ۶۰ صفحه ربعی با اشكال عديده ومقالات مختلف مربوط بدام که بقلم متخصصين و استادان فندام پزشکی داخلی و خارجی تدوین یافته ؛ منتشر شده است. شماره اول سال دوم آن در ٥٧ صفحه و ۵ صفحه ضمیمه بقطع ربعی در مطبعه سربی دانش طبع و در فروردین ۱۳۱۷ منتشر شده است. محل اداره : طهران خیابان شاه ، وجه اشتراك آن داخله سالیانه : ۲۰ ریال ، تکشماره ۲ ریال در سال اول هشت شماره بزبان فارسی و چهار شماره آن ( هر سه ماه یکدفعه ) بفرانسه انتشار یافته و چون شماره های فرانسه مورد استفاده عموم مشتركين نبوده لذا در سال دوم تصميم گرفته شده که همه ما همه یک شماره بفارسی و چهار شماره فرانسه جداگانه در تحت اسم دیگری منتشر شود و بنا بر این مشتركين مجله از سال دوم دوازده شماره فارسی دریافت کرده اند. مندرجات دامپزشکی منحصرا مطالب مربوط بدامها میباشد و نویسندگان آن کارمندان اداره کل دامپزشگی است که یا مستقلا و یا از مجلات خارجی ترجمه نموده اند: این مجله دومین مجله ایست که مستقلا بزبان فارسی درباره دامها در ایران تاسیس و منتشر گردیده. قبل از این مجله ؛ مجله دیگری بنام بیطاری انتشار یافته که در حرف ب کتاب جداگانه از آن گفتگو کرده ایم .

تا زمانیکه دکتر حامدی در قید حیات بود و در امور مجله و اداره کل دامپزشکی مداخله مینمود مجله مرتب با مقالات سودمند منتشر میشد. پس از فوت او نیز مجله مدتی منتشر میگشت ولی در حین تحریر این قسمت چندیست تعطیل شده و دیگر منتشر نمي گردد.

دکتر عبدالله حامدی - مرحوم دکتر عبدالله حامدی فرزند مرحوم اعتماد دربار در تاریخ ۱۲۸۱ شمسی در تهران متولد و در سال ۱۳۰۰ تحصیلات متوسطه خود را در دبیرستان تدین و دارالفنون بپایان رسانید و پس از آن در مدرسه طب بآموختن فن پزشکی مشغول گردید. در سال ۱۲۹۹ گرفتار و چند شبانه روز در محبس بسر برده است . در سال ۱۳۰۴ از طرف انستیتو پاستور بوزارت فلاحت و تجارت معرفی گردید و در موسسه دفع آفات حیوانی بخدمت مشغول و برای اولین مرتبه مبادرت بتهيه سرم سرطان ضد طاعون در ایران مینماید . از آنجائیکه برای خدمت بکشور تحصیلات خود را کافی نمیدانست از وزارت متبوعه خود تقاضا نمود که در اروپا بادامه تحصیلات خویش پردازد و لذا پس از موافقت در سال ۱۳۰۵ بفرانسه عزیمت نمود و بفرا گرفتن دامپزشکی پرداخت . در فرانسه موفق بگرفتن دانشنامه نگاه مستعمراتی گردید . ضمنا مطالعاتی تحت نظر پرفور ( رامن ) در فن سرم سازی نمود . دکتر حامدی پس از چند سال تحصیل با توشه کافی و سری پرشور در سال ۱۳۱۰ برای خدمت بميهن مراجعت نمود و خود را در اختیار اداره کل فلاحت گذارد . تا سال ۱۳۱۴ ریاست اداره دامپزشکی تبریز را داشت و در سال مذکور برای شرکت در کنگره کشاورزی و دامپزشکی در مسکو منعقد میگردید ماموریت یافت و در همین سفر برای استخدام کار شناسان فنی بنقاط مختلف اروپا سفر کرد و در سال ١٣١۶ بمنظور آشنا ساختن عموم بررسیهای نوین علمی مجله ماهانه دامپزشکی را تاسیس نموده از سال ۱۳۱۷ با حفظ مقام ریاست دامپزشکی کل ریاست دانشکده دامپزشکی را نیز بعهده گرفت در ۲۵ مهر ماه ۱۳۲۰ با حفظ مقام ریاست دانشکده دامپزشکی بسمت مدیریت کل فنی وزارت کشاورزی انتخاب " و تا آخرین دقیقه عمر خود را مصروف پیشرفت امور فنی کشاورزی و دامپزشکی نمود وی در سال ۱۳۲۲ شمسی در طهران جهان فانی را بدرود گفت.

(۵۳۱) دانش

هنگامیکه علیقلیخان مخبرالدوله وزیر علوم ورئیس مدرسه دارالفنون بوده در سال ۱۲۹۹ هجری قمری روزنامه دانش را در طهران تاسیس و در مطبعه مخصوصی که در مدرسه دارالفنون بوده آنرا طبع و منتشر نموده است . شماره اول این روزنامه در تاریخ ۲۳ رجب ۱۲۹۹ و آخرین شماره آن در تاریخ ١۶ صفر ۱۳۰۰ قمری توزیع گردیده و چون طرز انتشار آن ماهی دو شماره بوده بنابر این جمعا از روزنامه دانش چهارده شماره منتشر گردیده است . نمره سیم این روزنامه در چهار صفحه بقطع وزیری با چاپ سنگی و بخط نسخ خوب و با کاغذ ممتاز طبع گردیده و در تاریخ دو شنبه غره شهر رمضان ۱۲۹۹ هجری مطابق هفدهم ژولیه ماه فرانسه ۱۸۸۲ مسیحی منتشر شده هر صفحه روزنامه مشتمل بر دوستون و هر ستونی ۲۹ سطر است . روزنامه دانش مجانا تقسیم میشده و چنانچه در عنوان آن قید گردیده : حاملین این روزنامه در طهران و غیره از سایر بلاد ایران حق مطالبه قیمت ندارند و همچنین اعلانات مندرج در روزنامه مجانی بوده اعلان این روزنامه قیمت ندارد» و نیز مقالات واخبار مربوط بعلوم بنام فرستنده در روزنامه چاپ میشده و در این باره در زیر عنوان روزنامه در ضمن يك ستار در جائیکه طرز انتشار روزنامه را قید کرده مینویسد: «هر کس اخبار و اطلاعات که مربوط بعلوم و منوط بتربيت باشد باداره وزارت علوم بفرستد باسم و رسم نوشته خواهد شد . »

مندرجات روزنامه دانش بیشتر اخبار وزارتخانههای مختلف و قسمتهای علمیست و علاوه در هر شماره دارای پاور قیست. پاورقی روزنامه از شماره سوم شروع گردید . و آن عبارت از ( رساله مفتاح العلوم . ترجمه معتمد السلطان جعفر قلیخان سرتیپ اول و رئیس مدرسه مبارکه دارالفنون ) است . آغاز این رساله چنین است : « فصل اول در آفتاب که مبداء عمده حرارت است..» برای نمونه فهرست مندرجات نمره سوم روزنامه را نقل مینمائیم : سواد رقيمة جناب اشرف وزیر امور خارجه در تمجید از روز نامه دانش . اخبار وزارت علوم . مطلبیست که در تحقیق فوائد علم و دانش نوشته اند افيون . تبريك.

تبريك مذکور عبارت از قطعه شعریست که آنرا بمناسبت نشر روزنامه دانش میرزا محمد کاظم متخلص بالفت سروده و بماده تاریخ انتشار روز نامه ختم میشود این قطعه باشعار زیر شروع و ختم میگردد :

زسعی خسرو صاحب قرآن و بخت بلندش
فراشت علم بیام سپهر پرچم رایت .
 
ستوده ناصر دین شاه آنکه تا ابدالدهر
خدایرا برخش باز باد چشم عنایت .
 

بر آن شدم که بتاریخ بهر تهنیت آن
سخن سرایم و خواهم ز روح قدس حمایت
 
که ناگهان یکی آمد از غیب و گفت بالفت
که این جریده دانش کند زعلم حکایت
 
۱۲۹۹
 

در هیچ کجای روزنامه اسمی از مدیر آن نیست ولی در بیشتر نمرات در انتهای ستون دوم صفحه چهارم امضای ( محمد کاظم بن احمد معلم طبيعي ) دیده میشود و این محمد کاظم معلم معروف شیمی دارالفنون بوده که ضمنا نویسندگی روزنامه را نیز بعهده داشته است. نویسندگان دیگر روزنامه که امضای آنها در پای مقالات چاپ شده عبارتند از حاج نجم الممالك و معتمد السلطان میرزا محمود خان . اداره روزنامه در دار الفنون و محل طبع آن ( دارالطباعه خاصه علمیه در مدرسه مبارکه دارالفنون ) و میرزا عباس نام نقاش و باسمه چی رئیس مطبعه روزنامه بوده است.

برون در کتاب مطبوعات و شعر فارسی ( ص ٨٤ ) از روزنامه بنام دانش اسم برده که در سال ۱۲۹۹ قمری در طهران منتشر شده است . این روزنامه دانش که بطور هفتگی چاپ و منتشر میشده غیر از روزنامه دانش است که از آن بتفصیل جداگانه گفتگو نمودیم . برون نیز در کتاب خود برای این روزنامه عنوان علیحده قرار داده و مینویسد شماره اول آن در ۲۲ ذی الحجه ۱۲۹۹ طبع و توزیع گردیده است .

(۵۳۲) دانش

اول روزنامه و یا مجله ای که برای بیداری توده نسوان از افق مطبوعات ایران در خشیدن نمود مجله بنام (دانش) است که آنرا در سال ۱۳۲۸ قمری خانم (دکتر حسين خان كحال ) تاسیس و در طهران منتشر نموده است . اگر بخواهیم بطور اجمال از جراید و مجلاتی که در ایران بهمت و قلم بانوان تاسیس و منتشر شده نامی ببریم با ید پس از مجله دانش نام روزنامه شکوفه را ذکر کنیم که در طهران بطبع و سیده است پس از آن روزنامه زبان زنان است که با تو صدیقه دولت آبادی آنرا در اصفهان تاسیس و منتشر نموده و این اولین روزنامه ایست که توانسته است اسم زن بخود بگیرد و با فكر و قلم زنان نوشته شود و بخصوص با در نظر گرفتن تعصبات خشك كه در آن تاريخ در اصفهان وجود داشته ، زبان زنان فداکاریهای زیادی نموده است . بعد از آن مجله ) عالم نسوان ) که بهمت محصلات مدرسه اناث امریکائی در طهران بطبع رسیده ، سپس نامه بانوان، جهان زنان، مجله نسوان؛ مجله سعادت، نسوان شرق و دختران ایران مجلاتی هستند که بطور هفتگی و یا ماهانه از طبع خارج شده اند. در بین این جراید و مجلات دانش اولین نشریه ایست که بقلم بانوان در ایران نگاشته شده است.

مجله دانش که بطور هفتگی تاسیس شده شماره چهار آن در تاریخ ۲۲ شوال ۱۳۲۸ قمری توزیع گردیده این مجله معمولا روی هشت صفحه بقطع وزیری و با چاپ سربی ( مطبعه روسی ) طبع شده و مندرجات آن تمام امور راجع بزنان است . نگارنده شماره ۳۰ این مجله را در دست دارد و مندرجات آن مقالات و خطابه هائیست که راجع بعادات و اخلاق زنان نوشته شده و منجمله از مقالات آن، مقاله ایست بقلم (اشرف السادات) علاوه داستانی بصورت پاورقی در آن چاپ شده که بقیه آن بشماره بعد موکول شده است.

(۵۳۳) دانش

در سال ۱۳۰۵ شمسی در شهر مشهد مجله دانش بطور هفتگی تاسیس و منتشر شده است. و این مجله دانش که نگارنده تا کنون نمونه آنرا بدست نیاورده غیر از سالنامه دانش است که بموسی و مسئولی ( آقای نصر الله خان حسن زاده مستوفی ) و نگارند گی ( باقر عاملی ) در مشهد تاسیس و منتشر شده است. سالنامه دانش که از انتشارات کتابخانه رحمانیان واقع در مشهد است در سال ۱۳۱۳ شمسی دومین سال انتشار آن بوده و از دو قسمت که قسمت اول آن در ٢۴٠ صفحه و قسمت دوم آن در ٩۶ صفحه كوچك تشکیل شده است. مندرجات قسمت اول پس از درج مقالات مختلف و ذکر تشکیلات ادارات خراسان بسالنمای ۱۳۱۳ شمسی ختم میگردد. مندرجات قسمت دوم سالنامه عبارت از مطالب مختلف که تحت عنوان ( اطلاعات مفیده ترجمه م . منصور ) جمع وری شده است. سالنامه دانش در مطبعه سربی (نور) مشهد چاپ و در پنجهزار نسخه منتشر شده است. قیمت قبل از انتشار آن ٥ و بعد از انتشار ۷ ریال است. مقدمه که در صفحه اول سالنامه درج گردیده باین عبارات شروع میگردد : « بیاری خدا و پیشرفت معارف ایران در پرتو سلطنت اعلیحضرت بهاری و تشویق هموطنان محترم موفق گردیدیم که پای بمرحله دومین سال انتشار سالنامه دانش گذاشته....»

(۵۴۴) دانش اصفهان

روزنامه دانش اصفهان بمدیری و صاحب امتیازی آقای ( میرزا محمد علی دانش خوراسگانی ) تاسیس و در سال ۱۳۰۹ شمسی در اصفهان منتشر شده است . شماره دوم سال اول این روزنامه در چهار صفحه بقطع متوسط و با چاپ سربی در مطبعه اصفهان طبع و در تاریخ ۲۲ شهریور ۱۳۰۹ شمسی مطابق شنبه ۲۹ ربیع الثاني ١٣۴٩ قمری منتشر شده است. دانش اصفهان گرچه عنوان هفتگی داشته ولی هیچوقت مرتب انتشار نیافته و گاهی در فاصله دو یا سه ماه پیش از یکشماره از آن نشر نشده است. محل اداره روزنامه در بدو تاسیس: اصفهان، خیابان سپه بوده ولی بعدا بمطبعه اتحاد و زمانی هم بمطبعه عرفان و در سنوات اخیر در منزل شخصی محله نو یا شمس آباد منتقل شده است. وجه اشتراک سالیانه روزنامه در اصفهان ۵ تومان و در سایر ولایات ایران شش تومان و بکارگران و محصلین تخفیف داده میشود و پس از ترقی قیمت جراید آ بو نه این روزنامه نیز سالیانه در داخله یکصد ریال و در خارجه ۱۵۰ ریال معین شده است . مدتی اشعار زیر بعنوان شعار در عنوان روزنامه در زیر کلمه ( لااله‌الاالله ) چاپ گردیده است : « دانیم که روح کائنات است حسین * از بعد ممات در حیات است حسین . دانش چه بدریای معاصی غرقی * خوشباش که کشتی نجات است حسین .»

درباره مندرجات و مسلك روزنامه در ضمن يك سطر در زیر عنوان روزنامه بدین قسم معرفی شده این روزنامه ادبی، اخلاقی ، فکاهی، کاریکاتوری ، طرفدار جدی معارف » ولی دانش بیشتر جنبه فکاهی داشته و از حیث مندرجات باید آنر انظیر روز نامه توفیق و ارژنگ دانست بطور کلی مندرجات روزنامه در هر شماره يك قسمت اشعار فکاهی و اخلاقیست که اثر طبع مدیر روزنامه است و خود آقای دانش سراینده اشعار میباشد از اشعار روزنامه که بگذریم قسمتی تحت عنوان (مقویم دانش) در روزنامه چاپ شده که اخبار و حوادث را بطور ابهام با عبارات مسجع شرح داده است. علاوه بر اینها اخبار محلی و يك سرمقاله و در هر شماره يك يا چند اعلان در آن درج است نمونه از اشعار روزنامه که بمناسبت تغيير لباس تحت عنوان ( خدا حافظی عبا ) چاپ شده بنقل از شماره ۷ سال اول مورخ ۷ آبان ۱۳۰۹ :

شدم من زار و بیچاره ز ایران گشتم آواره ندارم من دگر چاره چرا گردیده ام پاره

می فرمود خدا حافظ خدا حافظ

بیاایصاحب پرهوش بفوریت مرا بفروش اگر بینند مرا بر دوش زنند با چك چنان در گوش

میفرمود خدا حافظ خدا حافظ

شوم يك بالتو مقبول بدم... شدم... بقانون گشته ام مشمول نخرمن را دگر یکیول

برادر خدا حافظ خدا حافظ

زناتين من نسب دارم زکو با من حسب دارم تو درزي يك وجب دارم نشانی از عرب دارم

عزیزم خدا حافظ خدا حافظ

لحاف اندر سفر بودم لحافی بیخطر بودم معنون در نظر بودم ولی پرشور و شر بودم

خدا حافظ خدا حافظ

نمونه از مقویم دانش بنقل از شماره ١۴ سال دوم « اوضاع كواكب وحركت سيارات بعد از حذف بعضی چیزهای نجومی دلالت دارد برگرانی کبریت و قند - ترم شدن دند - خوب شدن روابط انگلیس و ایرلند و کم کم حرکت کردن اهالی طهران طرف در بند - مصفی شدن لب بند - جالب توجه بودن هوای اصفهان - وحقیقت داشتن اصفهان بنصف جهان - تك تك بيدا شدن سن - افتادن یارو بهن وهن - منزه شدن مسجد شاه عباس - عکس گرفتن عکاس - قدیمی بودن وسواس - شیش و بیش آمدن طاس - منتشر شدن اسکناس - لاسی شدن اشخاص پلاس.... بهتر بودن بعضی ها از راه دور - فراوان شدن حور - راه افتادن برای نمامها بعد کفاف سر وسور_قدیمی بودن گندلی نور - بارواح مرحوم خاقان مغفور - واله اعلم بحقايق الامور.»

بغیر از چند سال قبل از وقایع شهریور ۱۳۲۰ که روزنامه دانش اصفهان نیز مانند سایر جراید در محاق تعطیل بوده، در طول بقیه دوران انتشار این روزنامه کم و پیش منتشر گردیده و اکنون نیز که بیست و دومین سال انتشار آن میباشد بهمان سبك قديم بدون ترتيب منتشر میگردد. دورههای این روزنامه برای کسانی که بخواهند بعادات خرافی مردم عوام و بخصوص آداب و رسومیکه در موقع عروسی و وضع حمل زنان مرسوم است اطلاع حاصل کنند گنجینه نفیس و گرانبهائیست . چه مدیر روز نامه این اداب و رسوم را بنظم یا بنشر در روزنامه ذکر کرده است.

میرزا محمد علی دانش نامبرده فرزند یکی از خانزادگان که از زمان قدیم در قصبه خوراسگان سه فرسخی اصفهان مسکن داشته میباشد. هوش و ذوق طبیعی دانش سبب گردیده که او را شاعری متوسط قلمداد نماید و اگر اندوخته از علم و دانش باین ذوق طبیعی منظم میشد ، دانش در ردیف شعرای خوب زبان فارسی محسوب میگردید. پیش از آن که مستقلا بشغل روزنامه نگاری بپردازد چند سال در محضر مرحوم گلشن ایرانپور بسر برده و از این شاعر گرانمایه کسب فیض مینموده است همین نزدیکی و رفاقت با گلشن ایران پور باعث شده که آقای دانش مدتی مدیریت داخلی روزنامه اختر مسعود را عهده دار گردد ( بجلد اول کتاب تاریخ جراید و مجلات ایران اختر مسعود مراجعه شود ) آقا دانش چند سالیست در شهرداری اصفهان مشغول کار میباشد و اداره امور نوانخانه بعهده ایشانست

(۵۲۵) دانش آموز

مجله دانش آموز بصاحب امتیازی ( ع . ا . گلچین ) و سردبیری (م.ع. مهیاری) در طهران تاسیس و در سال ۱۳۱۳ شمسی منتشر شده است ، طرز انتشار این مجله ماهانه بوده و شماره دوم سال هفتم آن در آذر ماه ۱۳۲۰ شمسی انتشار یافته است . محل اداره آن: طهران، میدان شاهپور . جذب آموزشگاه مهر . مندرجات مجله یشتر مت اخلاقی و ادبی و شعر است.

(۵۲۶) دانش پژوهان

آقای میرزا محمد علی دانشی روزنامه دانش پژوهان را در سال ١٣۴٢ قمری مطابق ۱۳۰۲ شمسی در شهر شیراز تاسیس و منتشر نموده . از این روزنامه بیش از ده شماره منتشر نگردیده و دو چار توقیف گردیده و پس از آن آقای دانشی امتیاز روز نامه تخت جمشید را بدست آورده و آنرا انتشار داده است. از روزنامه تخت جمشید در حرف (ت) كتاب بتفصیل گفتگو نموده خوانندگان گرام بدانجا مراجعه فرما بند ( ص ۱۱۲ جلد دوم کتاب ) طرز انتشار روزنامه هفتگی بوده است.

(۵۲۷) دانشکده

مجله دانشکده در طهران تحت نظر ( هیئت مؤسسه دانشکده ) و بمدیری آقای ملك الشعرای بهار ) تاسیس و در سال ١٣٣۶ قمری منتشر شده، آغاز تاسیس مجله برج ثور ۱۲۹۷ شمسی مطابق ١٣٣۶ قمری و ۱۹۱۸ میلادی و اولین شماره آن در برج ثور سال مذکور انتشار یافته است آقای رشید یاسمی که خود عضو هیئت موسه و از نویسندگان مجله بوده در کتاب تاریخ ادبیات معاصر (ص ۱۱۹) درباره مجله دانشکده مینویسد : « مجله دانشکده را آقای بهار در سال ١٣٣٦ قمری برای نشر آثار انجمن ادبی دانشکده تاسیس کرد . این انجمن نخست جر که دانشوری نام داشت و در ١٣٣۵ قمری بسعی چند تن از دوستان ادب از جمله نگارنده دایر شده بود سال بعد دانشکده خوانده شد. مرام این انجمن ترویج معانی جدید در لباس شعر و نثر قدیم و شناساندن موازین فصاحت و حدود انقلاب ادبی و لزوم احترام آثار فصحای متقدم وضرورت اقتباس محاسن نثر اروپائی بود و در آن روزگار تحول خدمتی شایان بادبیات کرد.»

مجله دانشکده دومین مجله ادبیست که در عالم مطبوعات زبان فارسی ظاهر گردیده و و پس از مجله بهار در ایران انتشار یافته است . در شماره ۱۱ و ۱۲ مجله که یکجا منتشر شده شرحی در این باره نوشته بی مناسبت نیست عین آنرا نقل نمائيم : مجله دانشکده دومین مجله ادیست که با يك روح جوان و با رنگ و بوی ادبیات جلوه گر شده است. مجله ما در عالم فضیلت تقدم مرهون مجله ) بهار ( اثر فاضل دانشمند اعتصام الملك است از مجله بهار و مدیر آن در حرف ب کتاب بتفصیل گفتگو کرده ایم که گذشته از منفرد بودن مجله مزبور در محیط تقدم يك دريچه مخصوص را از بوستان ادبیات جدیده بروی عالم ایرانیت گشوده و مثل هر گل نورسی که قبل از فعل بهار بشكند فقط خبر روح بخشی از وصول فروردین داده و خود بزودی محو گردیده ولی اثری در گلگشت حقیقی ادبیات با تقدیر بشارتش .باقیماند . مجله بهار پیش آهنگ گلهای ادبی ما بوده و ما نیز در همان محیط سرد و در پایان همان زمستان بی اسبابی خبر دمیدن گل نسرین را در ادبیات آینده ایران داده و جهد مینمائیم که خود را از وزش نسیمهای آخرین برکنار داشته و امید خویش را تا آغاز فروردین عمل امتداد دهیم.» دانشکده مجله ایست ادبی، اجتماعی اخلاقی، فلسفی و تاریخی و مندرجات آن مطالبی است تحت عناوین مذکور که بقلم مدير مجله آقاى ملك الشعراي بهار ويايكي از اعضای هیئت موسسه دانشکده تدوین گردیده و یا از کتب ادبا و نویسندگان خارجی ترجمه شده است. يك قسمت عمده و مهم از مندرجات مجله تاریخ و ادبیات فارسی ( است که آنرا تحت عنوان ( تاریخ ادبی ( آقای عباس اقبال ، استاد دانشکده تالیف نموده و چند شماره مجله را فرا گرفته است. این سلسله مقالات از مندرجات بسیار سود مند و مفید مجله بشمار میرود. در این مقالات آقای اقبال پس از تمهید مقدمه راجع بادبیات قبل از اسلام تاریخ ادبیات زبان فارسی بعد از اسلام را بشش عصر تقسیم نموده اند : « ۱ - عصر اول از ظهور اسلام تا ظهور غزنویان ۲ - عصر دوم از ظهور غزنویان تا تشکیل دولت سلجوقی ۳ - عصر سوم از ابتدای تشکیل دولت سلجوقی تا حمله مغول ۴ - عصر چهارم از شروع حمله مغول تا تشکیل دولت صفویه ۵ - عصر پنجم از تشکیل دو ات صفویه تا دولت قاجاریه ٦ - عصر ششم از ابتدای تشکیل سلسله قاجار به تا مشروطیت ایران ، سلسله مقالات دیگر مجله مقالاتیست بعنوان ( انقلاب ادبی ) که بقلم آقای رشید یاسمی عضو هیئت موسسه دانشکده ؛ تدوین گردیده. در این مقالات تاریخ انقلاب ادبی فرانسه از قرن ۱۸ تا قرن بیستم بضمیمه شرح حال عده از بزرگان نویسندگان فرانسه بطور مستوفی شرح داده شده است. مقالات آقای رشید یا سمی بیشتر از کتب فرانسه ترجمه شده و در محل خود بسیار مفید است . قسمت دیگر از مندرجات مجله ترجمه ها نیست که از مولفین خارجی مانند شیللر آلمانی و قصههای لا فنتن آورده شده علاوه بر اینها مقالاتي تحت عنوان ( انتقاد ادبی ) بقلم مدير مجله ونیز اشعاری اتر طبع هم او در مجله درج است.

از همان شماره اول مجله ترجمه رمان ( سلطنت ) تالیف ( الكساندر دوما ) بضمیمه مجله چاپ شده و دارای صفحه شمار مخصوصیت بقمیکه در پایان سال مجله آنرا میتوان بصورت کتاب جداگانه در آورد. این رمان ضمیمه مجله بوده و با شماره ۱۲ مجله پایان یافته . شماره صفحات آن ١۶٣ صفحه است. قسمت عمده این رمان بضمیمه شماره ۱۱ و ۱۲ مجله چاپ شده زیرا موسسین مجله علاقه مند بوده اند که با پایان مان اول رمان مذکور نیز خاتمه پیدا کند. مجله دانشکده از مجلات بسیار مفید و خوب زبان فارسی است و میتوان آنرا گنجینه ای از مطالب ادبی و تاریخی دانست. گرچه عمر این مجله زیاد دوام نکرده با نشر شماره ۱۲ سال اول برای همیشه در محاق تعطیل فرو رفته ولی همین شماره های موجود حکایت از كمال ذوق ووسعت اطلاع مدیر و نویسندگان مجله مینماید بهای سالیانه مجله همه جا ۳۰ قرآن و تك نمره آن دو قرآن است . محل اداره مجله مدتی تهران اداره نو بهار و چندی هم در اداره روزنامه ایران بوده و محل طبع آن مطبعه (طهران) است شماره ۱۱ و ۱۲ سال اول مجله یکجا در تاریخ برج ثور ۱۳۹۸ شمسی مطابق ۲۰ آوریل ۱۹۱۹ مسیحی منتشر گردیده و مقاله افتتاحی آن تحت عنوان (یکسال تمام) نوشته شده است. قسمت اول این مقاله چنین است :

دوازدهمین شماره مجله دانشکده منتشر شد، نتیجه فکر و مساعی جوانان ادیب و نو خواستگان عالم ادب با بی اسبابی تمام و نداشتن مجال و اشتغال بتحصيلات وامتحان های سالیانه باز با بهترین طرز و جدی ترین اسلوبی در نمرات دوازده گانه مجله منعکس و بارباب ذوق اهدا گردید. ما انکار نداریم که ایران بمجلات ادبی کامل تر و جامع تر و زیبا تری محتاج بوده و نمیتوان بيك مجله كوچك قناعت ورزید زیرا ایران سر زمین فکر وخیال و ذوق و فلسفه است و اختصاصی که در عالم احراز نموده است همانا بادبيات و شعر و افکار تابنده دلنشين متفکرین زبر دست خود بوده...»

بغیر از عباس اشتیانی ( آقای اقبال استاد دانشگاه ) و ( رشید یا سمی ) که در ذیل مقالات ( رشید کرمانشاهی عضو دانشکده امضا نموده ، نویسندگان و مترجمین دیگر مجله عبارتند از ) اصغر شیرازی ( آقای علی اصغر حکمت ، و حیدر علی کمالی ( که اشعاری در مجله دارد ) و ( س . م ) و ( س . رضا هنری . عضو دانشکده ) و اسد الله انتظام» و غیره ، میباشند.

آقای ملک الشعرای بهار - آقای ملک الشعرای بهار که در ذیل مقالات امضای « م . بهار » نموده ، از شعراء و نویسندگان بزرك و معروف ایرانند . نامبرده از ادبا و شعرای نامی ایران و از خدمتگزاران قدیم مطبوعات است . مدتی در مشهد و طهران روزنامه و مجله دائر و منتشر نموده اند . علاوه بر مقامات علمی و ادبی و شاعری که در ایشان است سیاستمداری مبرز و عالیقدر و پیوسته در مبارزات سیاسی چه در مجلس شور ایملی و چه در خارج وارد بوده و لذا چند بار از طرف حکام وسلاطين وقت مورد بی مهری قرار گرفته و يك مرتبه از طهران برای مدتی تبعید گردیده است . از تالیفات نفیس و گرانبهای ایشان، علاوه بر کتبی که تصحیح و تحشیه نموده سه مجلد كتاب سبک شناسی است که در نوع خود بی نظیر است. در دوره ۱۵ از طرف مردم طهران بنمایندگی مجلس انتخاب گردید و در اواخر این دوره ظاهرا بعلت کسالت مزاج سفر اروپا نمود و اکنون در سویس اقامت دارد . از ایشان در ذیل روزنامه نوبهار باز گفتگو خواهیم کرد.

(۵۲۸) دانشکده اصفهان

مجله دانشکده اصفهان، در شهر اصفهان بمدیری آقای میرزا عباسخان متخلص بشیدا ، تاسیس و در سال ۱۳۰۳ شمسی منتشر شده است . شماره اول مجله بمدیری آقای شيدا و معاونت آقای مومن زاده با چاپ سنگی و خط نستعلیق ، بقطع خشتی طبع گردید . و در برج دلو ۱۳۰۳ شمسی مطابق رجب ١٣٤٣ قمری انتشار یافته است . این مجله از انتشارات انجمن دانشکده اصفهان است و نویسندگان آن تمام اعضاء انجمن و در حقیقت تاسیس مجله بمنظور نشر آثار شعرای عضو انجمن بوده است . بنابر این بی مناسبت نیست شمه از پیدایش انجمن دانشکده و ارتباط آن با آقای شیدا مدير مجله گفتگو نمائیم.

انجمن دانشکده اصفهان - این مجله در اصفهان بمنظور آشنا کردن شعرا با یکدیگر و خواندن شعر و خلاصه انتقاد از اشعار شعرا هفته یکبار تاسیس گردید . و شعر اعصرهای جمعه بمنظورهای فوق در منزل آقای شید ا جمع میشدند در شماره اول: وره دوم مجله مقصود از تاسیس انجمن دانشکده را بعبارت دیگری اینطور توضیح داده است : د چون در بیست سال قبل از تاسیس مجله اوضاع شعر و شاعری در اصفهان صورت بدی بخود گرفته بود و شعرا شعر را وسیله ارتزاق قرار داده و دست خودرا پیش هر کس و ناکس برای بچنك آوردن مختصر وجهی دراز مینمودند لذا برای خاتمه دادن باین وضع رقت بار مدیر این مجله بیست تن از شعرای مبرز صفهان را بمنزل خود برای تشکیل انجمن ادبی دعوت نمود. زمانی نگذشت که عصرهای جمعه جمع زیادی از شعرا در محل مذکور گرد هم جمع شده و بخواندن و سرودن اشعار خود اوقات را میگذراندند. در این اثنا آقای امید بریاست معارف اصفهان برقرار شده و چون ایشان نیز از طرفداران شعر و مردی ادب پرور بودند امتیاز مجله بنام دانشکده بنام آقای شیدا صادر نموده و از آنوقت مجله دانشکده اصفهان پدید آمده است .» این بود شرح مختصری از مفصل آنچه آقای شیدا درباره تاسیس انجمن دانشکده و پیدایش مجله نوشته اند. نگارنده نیز خوب بخاطر دارد که عصرهای جمعه ، مدت چند سال ، شعرا تی از قبيل, صغير؛ آتش، غمگین ، ساکت ، الفت ؛ مفتونی ، جابری ، آزاد ؛ هما وجمع زیادی گرد هم جمع شده و اشعاری را که قبلا سروده بودند قرائت میکردند . پیش آمد کسالت ممتد آقای شیدا باعث گردید که محل انجمن بمنزل مرحوم ادیب فرهمند انتقال يابد وقهرا مجله نیز تعطیل گردد، پس از بهبودی آقای شیدا مجددا دوره دوم مجله شروع گردیده و باز چند ماهی منتشر شده است. بنابر این دوره انتشار مجله را میتوان بدو دوره قسمت نمود.

دوره اول مجله دانشکده - همانطور که قبلا نوشتیم دوره اول مجله بانشر شماره اول در برج دلو ۱۳۰۳ شمسی شروع میگردد. در این دوره مجله با چاپ سنگی در مطابع مختلف سنگی اصفهان از قبیل مطبعه ،فرهنگ، پروين طبع شده و مدیریت مجله با آقای شیدا و تا شماره ۷ معاونت آن با آقای مومن زاده و از شماره ۷ بآنطرف علاوه بر مومن زاده آقای سید ابوالحسن قمی نیز بمعاونت مجله افزوده شده است . آقای مومن زاده همان مدیر روزنامه پروانه است که آنرا در آغاز مشروطيت بكمك مرحوم وحید دستگردی در اصفهان منتشر مینموده و ما در حرف پ کتاب شرح حاله ایشان را مختصرا .نوشته ایم. و اما آقای سید ابو الحسن قمی بعدا در اصفهان روز نامه (سحاب) را منتشر نموده و از ایشان نیز در حرف سین کتاب جداگانه گفتگو خواهیم کرد. در اینجا همین قدر یادآور میشویم که در شماره ۷ مجله دانشکده درباره همکاری ایشان در امور مجله این اعلان چاپ شده است چون آقای آسید ابو الحسن قمی بواسطه لطف مخصوص که نسبت به بنده و معارف پروری که عمرها دارند تقبل زحمات دانشکده را فرمودند اولا از این توجه مخصوص تشکر دارم ثانیا امیدوارم از اقدامات مجدانه ایشان و آقای مومن زاده رفع نواقص شده مزایایی چهره گشا گردد.» همکاری آقای قمی بی اثر نبوده و از شماره هفتم تغییراتی از حیث نفاست طبع و زیبائی کاغذ و هم چنین طرز چاپ که با چاپ سربی مجله طبع گردید. و نیز مطالب بخوبی از یکدیگر جدا شده و برای کدام عنوان عليحده قرار دادهاند؛ در مجله پدید آمده است.

گرچه از آنچه نوشتیم مرام و مسلك مجله معلوم میگردد که مجله دانشکده کاملا مجله ایست ادبی و بمنظور نشر آثار اعضاء انجمن دانشکده تاسیس یافته ولی برای تکمیل این قسمت بی مناسبت نیست شرحی را که مدیر مجله در شماره اول درج نموده بعينه نقل نمائيم . شرح مذکور این است :

« اولا پس از زحمات ده ساله امروز انجمن دانشکده اصفهان مزین تقریب یکصد نفر اساتید ادبی است و تا کنون برای ورزش طبع و متانت سلیقه در تمام جمعاتی که تشکیل یافته فقط باقتضای متقدمین از اساتید غزلی طرح و بهمان وزن و قافیه مترنم بوده اند چنانچه در قسمت اخیره مجموعه که بطرز نمونه طری مندرج است ملاحظه فرمائید ولی از این بید با طباع آزموده بحكايات بدیعه منظومه و منشوره و اندرز و نصابح سود مند مبادرت نموده و گوی مسابقت خواهند ربود ، بنده ناچیز بخیال خویش با سرمایه کم و بضاعت مزجات این اقدام را که فقط فقط بشوق فطری بود . و وسیله کشکول گدائی و کلاشی نبوده چنانچه صدق قولم را تمام آقایان فخام این شهر مستحضرند خدمتی بدولت و ملت دانسه تاچه قبول افتد چه در نظر آید ، اينك هم به انتشار این مجموعه شاید بتواند خدمت دیگری باندازه وسع انجام دهد تا خدا چه خواهد ثانیا چون برای غیر از دوستان مبادرت بارسال مجموعه نمیشود که شاید خدای نخواسته تحمیلی باشد و ماخوذه حياء شود لذا اگر کسی طالب اشتراك است تقاضا فرمايد ثالثا مذاق وسبك مجموعه این ادبی است هر گاه صاحبان قلم بخواهند مقاله بفرستند باید رعایت سلامت كلام و حتى المقدور اجتناب از الفاظ دور از ذهن عامه بنمایند که محتاج به قاموس و فرهنگ و دیگسینری نباشیم رابعا شرح حال اساتید دانشکده را مفصلا و مشروح در نمرات بعد بعرض تارتين عظام میرسانیم و شاید بتوسط کرا ور عکس آنها را هم نشان داده بیادگار در صفحه روزگار بگذاریم . خامسا بیشتر غرض ومقصود ما ترغيب وتحريص باخلاق حسنه و نسخ و برانداختن عادات و شیم مذمومه است چه ناشی از تمدن مآب باشد چه شیوه تدین اکتساب و امیدوارم از سخن من هیچکدا از آند و طایفه نرنجند و با میزان انصاف بسنجند .»

در حقیقت هما نقسم که در این مقدمه وعده داده شده مندرجات مجله عبارت از مقالات ادبی و اشعاری که شعرای انجمن روده و گاهی شرح حال یکی از اعضاء انجمن چاپ شده است بغیر از اشعار که سرایندگان آنها اشخاص معین است اغلب مقالات دوره اول مجله بقلم مدير مجله میباشد. برای نمونه قسمت اول یکی از مقالات مجله را نقل مینمائیم این مقاله تحت عنوان ( آدم خوب کیست ) نوشته شده است : « در یکی از شبهای بستان بخانه شخصی از دوستان بمهمانی موعود بودم . صاحب منزل مردیست چهل ساله خوشخ و گشاده رو خون گرم نيك فطرت خوش صحبت ذاتا وجو د ی محبوب چشمهایی گیرنده و اطواری پدیده دارد بعلاوه بانيك و بد مردم بیطرف است از عقیده و رفتار هیچکس تنقید نمیکند مجملا آزارش به وری نمیرسد گویا عقیده اش این است که خداوند متعال او را ضامن خير وشر خلایق نشمرده....» نقل از شماره ۵ سال اول . سایر مندرجات این شمار م عبارت است از (چکامه بمناسبت ماه محرم) اثر طبع مدیر مجله . ( مهر مادر ) اثر طبع حاج میرزا یحیی دولت آبادی چند غزل که از همدان رسیده غزلی از آقای الفت . اشعاری از حسام الدین دولت آبادی ( آدم خوب کیست ) بتر حکایت حکایت حجازیه. چکامه اثر طبع آقای میرزا موسی خان انصاری شرح احوال صغير . لازمست یادآور شویم كه سبك انشای مجله سبك مقالات حميديست ومدير مجله سعی داشته است جملات حتما دارای سجع وقافیه باشد. چنانکه مینویسد : « حکایت یکی از دوستان که بامنش مهر و محبت و عهد مودت محکم بود....»

طرز انتشار مجله با اینکه ماهیانه بوده و در عنوان قید شده است که اواسط هر مرجی نشر میشود با وجود این مرتب انتشار نیافته است چنانچه شمار ٤٠ سال اول در تاریخ برج نور و شماره ۵ آن در برج سرطان ١٣٠۴ شمسی منتشر گردیده است . محل اداره مجله منزل شخصی مدیر مسجد حكيم. وجه اشتراك سالیانه سی قران . در دوره اول مجله با چاپ سنگی (مطبعه گلبهار) طبع گردیده است . دوره اول مجله با انتشار شماره هفتم خاتمه یافته و بعلت پیش آمد کمالت مدیر آن برای مدت ده سال تعطیل گردیده است .

دوره دوم مجله دانشکده اصفهان - پس از ده سال تعطیل مجله دانشکده اصفهان مجددا با بدایره انتشار گذاشته و شماره اول این دوره بمدیری ( میرزا عباس خان شیدا ) و سردبیری ( میرزا محمد خان سپاهانی متخلص بشيوا ) در چهل صفحه بقطع خشتی و با چاپ سربی طبع و در تاریخ ۳۱ تیر ۱۳۱۳ شمسی منتشر شده است • در دوره دوم وضع ظاهری مجله بکلی با سابق فرق کرده و اولین امتیازی که پیدا نموده این است که به استثنای شماره اول که بعلت دیر رسیدن سرلوحه مجله که آنرا به طابعه مجلس سفارش داده بودند بقیه شمارههای دارای سرلوحه بدینقسم است : « درویشی زیر درخت کهنی نشسته و مجله مرا از دست فرشته ایکه در حال پرواز است دریافت میکند . ظاهرا این سراوحه نشانه الهام شعر است بشاعر. » در این دوره نیز طرز انتشار ماها نه بوده و و بهای اشتراک سالیانه آن ۳۰ ریال و برای عموم محصلین ۲۵ ریال است .

درباره تعطیل مجله و تجدید انتشار آن در شماره اول دوره دوم شرحی آورده که قسمتی از آن این است :«« اندك اندك وساوس شیطانی عجب ونیتی در سربرتها ایجاد کرد و توجه عامه خلق در ما تولید خود پسندی نمود ۰۰۰ که ناگاه نهال عجب ثمر تلخ بار آورد و شاخ کبرومنيت ميوه حنظل پرورده از این خودپسندی چون شیطانی رجیم مردود بارگاه کبریائی شده صداع مزمن مبرم با وجع بیرون ازحد حوصله نصف سروصورتم را فرو گرفت سری که خیال فراز داشت به نشیب بالین آمد و آمال بلند بخاك پست ریخت بعد از چهار ده سال زحمت و خسارت مالی و حالی در انجمن بسته شد و دفتر دانشکده برچیده بابالین و بستر چهار سال متوالى جليس وجزناله وانین انیسی نداشتم بعد از آنکه در دسر رفت ضعف قلب آمد دو سال هم جز خیابان گردی و اطراف زنده رود قدم زدن چاره و کاری نداشتم تا اینکه بعد از تو بهها وانا بهها بحمد الله والمنه لطف حق شامل و بهبودی کامل حاصل شد... و چون از تفضلات باری سعادت سلامتم از این مرض مزمن طولانی چهره گشود و بعد از سی سال رنج و زحمت تحصیلات و تخصص در پاره فنون چون در طول این مدت از حشر و مراوده بالمره برکنار بودم و نامم از دفتر کارکنان عالم سترده و محكوك تقاضای هر شغل رسمی را سابقه خدمت اجازت نمیداد و اظهار این که خدمات صادقانه چهارده ساله نه تنها بی مزد و نعمت بلکه با صرف مال گزافم به ادبیات که در حقیقت خدمت بمعارف است شاید صورت رسمیت نداشت به لاوه شوق فطری مایل نشریات فکری بود متوكلا على الله بار دیگر این دفتر را گشوده انجمن هم بهمان نام دانشکده ملفق از بیست نفر دانایان برجسته که نصف از فضلا و ادبای قدیم و مبرزین در فکریات و نصف از منورالفکرهای جدید و ممتازین در مقتضیات در آتیه بسیار نزدیکی تشکیل تا در شریات وعمليات و مطالب سودمند جامعه پسند فکری تبادل آراء شده بخواست خداوند نشریاتی مطبوع طلوع نماید....»

دوره دوم مجله ظاهرا با انتشار شماره ۵ مورخ فروردین ١٣١۴ شمسی خاتمه یافته و برای همیشه دانشکده اصفهان تعطیل گردیده است . مندرجات مجله در ایندوره بر خلاف دوره اول که اغلب مقالات بقلم مدیر مجله است، دیگران نیز در تنظیم مقالات شرکت نموده و بامضای آنان چاپ شده است. قطع مجله خشتی و هر شماره در چهل صفحه چاپ گردیده . از انتشارات انجمن دانشکده کتاب ( محرم نامه ) است که اشعار عده زیادی از شعرای انجمن از قبیل گلشن ، بصير ، منعم ، غمگين ، صغیر و دیگران ، در آن چاپ شده . این اشعار تمام در مرثیه است . کتاب مذکور با چاپ سنگی در مطبعه گلبهار در ١۵٩ صفحه طبع شده است.

میرزا عباسخان شیدا - ميرزا عباسخان متخلص بشیدا از شعرا و نویسندگان زیر دست اخیر اصفهان و صفحات مجله دانشکده بهتر بن معرف ذوق و قریحه نامبرده است . آقای شیدا علاوه بر تاسیس انجمن ادبی دانشکده که مدت نزد يك به بیست سال این انجمن در منزل مشارالیه منعقد میگردید و شعرا و ادبا هفته يك روز عصرهای جمعه گرد هم جمع شده و بقرائت و نقد شعر میپرداختند، قبل از نشر مجله دانشکده اصفهان بتاسیس و نشر روزنامه ( بلدیه اصفهان ) پرداخته و از این راه نیز بروشن کردن افکار همشهریان خود خدمتی بسزا کرده است . در حرف (ب) کتاب در ذیل بلدیه اصفهان از این روزنامه مفصلا گفتگو کرده ایم . آقای شیدا مردیست وارسته و با مقام و منزلتی که در فضل و ادب دارد هرگز لب بتظاهر نگشوده و اکنون که سنین عمرش از شصت متجاوز میباشداز کایه کارها دست کشیده و اغلب در گوشه خانه بسر میبرد . محضرش مجمع اهل ذوق و ارباب ادب است. جای آن داشت که کلیشه عکس ایشان زینت این صفحات گردد ولی بعلت در دسترس نبودن آن قهرا از چاپ آن صرف نظر گردید.

(۵۳۹) دبستان

مجله دبستان در شهر تبریز بمدیری ( رضا پرورش ) تاسیس و در سال ١٣٢۴ قمری در مدرسه پرورش که از تاسیسات مدیر مجله بوده منتشر شده است . این مجله هر ۱۵ روز یکبار با چاپ سنگ در ۸ صفحه طبع و توزیع گردیده . روزنامه الحديد چاپ تبریز در شماره ۴٣ سال اول مورخ دوشنبه ۱۲ ربیع الثانی ١٣٢۴ قمری شرحی به عنوان تقریظ درباره این مجله نوشته که قسمتی از آن این است . « ... اعنی دوم جریده ز تبریز رخ نمود * توزیع شد بنام دبستان پرورش . جناب آقا میرزا رضا مدیر محترم دبستان در ضمن تعلیم و تربیت اطفال معلومات و افکار خودشان را نیز برشته تحریر در آورده و جریده بنام ( دبستان ) از قرار ماهی دونره عبارت از یگورق در هشت صفحه طبع و نشر مینمایند که بیشتر دبستانیان را بکار آید برون در کتاب مطبوعاث و شعر فارسی ( ص ٨۵) شرحی نظیر آنچه مرحوم تربیت در فهرست جراید آذربایجان راجع باین مجله نوشته ، درج نموده. شرح مذکور بدین قرار است : « مجله نیم ماهه منتشر در تبریز با چاپ سنگی به دیریت میرزا رضا مدیر مدرسه پرورش در اواخر سال ١٣٢۴ قمری . »

در سالنامه ۱۲۹۷ وزارت معارف ( ص ۴٣ ) در شرح احوال میرزا عبدالله خان احتشام السلطان دفتر دار دارالمعلین مرکزی مینویسد : میرزا عبدالله خان فرزند میرزا محمد تقی جهانشاهی در سال ١٢٩٦ قمری در تبریز متولد شده و تحصیلات فارسی و عربی و مختصری فرانسه را در تبریز و اسلامبول فرا گرفته است مشارالیه مدرسه باسم دبستان و جریده نیز باین اسم در تبریز تاسیس نموده است .» از شرح فوق معلوم میشود میرزا عبد الله خان احتشام السلطان نیز در تبریز جریده بنام دبستان تاسیس و منتشر نموده است واگر شرح مذکور اشتباه با دبستان میرزا رضا پرورش نشده باشد باید گفت در تبریز يك مجله دبستان و جریده باین نام منتشر شده است . ولی ظاهرا این هر دو یکی است جریده بنام دبستان وجود نداشته است.

(۵۴۰) دبستان

مجله دبستان بموسی و مدیری ( سید حسن طبسی ) در مشهد مقدس تا سیس و شماره اول آن در چهل صفحه بقطع خشتی در غره ربیع الثانی ١٣۴١ قمری مطابق ٢٩ عترب ۱۳۰۱ شمسی منتشر شده است وجه اشتراك آن در سال ۴٠ قران ؛ برای طلاب و شاگردان و کارکنان مدارس عموما فقط ۲۵ قران . آدرس : مشهد مقدس . سر درب مطبعه خراسان. شماره اول مجله با مقاله افتتاحی زیر شروع میگردد :

« بار خدایا !! مارا بالهام حتى وتلقين صدق واصابت واقع موفق فرمای و از مرا و امترا و کذب و افترا وتعف وتصلف بر کنار دار و ضمایر مارا ازو ساوس نفس و هواجس خیال..... دبستان چنانکه قبلا هم در جراید اعلان شده مجله ایست علمی و ادبی که نظر نویسنده بترویج زبان فارسی امروزیست دبستان در حقیقت مجله ماهانه علمی و ادبی بوده و مطالب آن بیشتر در اطراف این قسمتها دور میزند و نیز در هر شماره اشعاری از شعرای قدیم و جدید در آن درج است برای مزید اطلاع از مندرجات آن فهرست مطالب شماره اول را نقل مینمائیم :« مقدمه مسلك دبستان وسائل تكميل. زبان بطور اطلاق خط بطور عموم . جمله معترضه . امثال . سئوال . اختراع . القاب و عناوین آثار قدما عصر حاضر شعر گفتن و شناختن يك پدر تاریخی سالنامه بهاره کائنات جوم شماره دوم مجله بسبك شماره اول در غره جمادی الاولی ١٣۴١ قمری منتشر شده و سال اول مجله بانشر شماره ۱۱ و ۱۲ که یکجا در غره ربیع الاول ١٣۴٢ قمرى مطا مطابق ١٩ میزان ۱۳۰۲ منتشر گردیده، پایان یافته است .

پس از سه سال تعطیل مجله ، شماره اول سال دوم در آذر ۱۳۰۵ شمسی مطابق ۱۷ جمادى الثانيه ١٣٤٥ قمری منتشر شده و بخصوص در سال دوم مجله بیشتر ناشر ادکار و آثار اعضای انجمن ادبی خراسان بوده است. در این سال مرتبا مجله در هر ماه يك شماره نشر شده و شماره نهم آن در اول شهریور ۱۳۰۶ شمسی انتشار یافته و از اینشماره موسس وصاحب امتیاز سید حسن طبسی و مدیر مسئول ( شیخ احمد بهار ) ضبط گردیده است . از خصوصیات مجله در اینسال تقویم مجله است که روی جلد مجله چاپ شده علت واگذاری مجله بآقای احمد بهار این بوده که وزارت عدلیه آقای طبسی را برای عضویت کسیون تهیه قوانین بطهران احضار نموده و مسافرت ایشان بمركز باعث گردیده که مجله را آقای احمد بهار اداره نمایند. ولی مجله دبستان مدیری آقای بهار بیش از چهار شماره نشر نشده و مجله دبستان برای همیشه تعطیل شده و بنا بر این از مجله دبستان ٢۴ شماره بیشتر منتشر نشده است . مجموع صفحات مجله تا شماره ۹ ۴٣٢ صفحه است ، مجله دبستان با اینکه مانند سایر مجلات ادبی عمر آن خیلی کوتاه بوده ولی یکی از مجلات بسیار نفیس زبان فارسی بشمار میرود.

آقای شیخ احمد بهار، برادر آقایى ملك الشعرا است. نامبرده بعدا روزنامه بهار را در مشهد تاسیس و منتشر نمود و ما از ایشان و از روزنامه بهار در حرف ب کتاب بتفصیل گفتگو نموده ایم.

آقای سید حسن طبسی - عقیده نگارنده بهترین شرح حالی که از مرحوم سید حسن مشکان طبسی مدیر مجله دبستان نوشته شده شرحی است که بقلم خود آن مرحوم تدوین یافته و در شماره اول و دوم سال بیست و چهارم مجله ادبی ارمغان به طبع رسیده است . و ما ذیلا قسمتی از این شرح حال را نقل مینمائیم : نام و نشان من - سيد حسن مشکان طبسی پر سید مهدی میرزاها در سال ۱۲۵۸ خورشیدی در طبس گیلکی از شهرهای خراسان بدنیا آمده ام و تا هفده سالکی در طبس نزد والدین خود زیسته ام آنگاه پدرم فوت شد و مختار خود شدم و بقصد تحصیل بخرج مسافرت کردم و یکسال در یزد در مدرسه خان و هفت سال در اصفهان در معرسه صدر توقف کردم. من از خردسالی میلی مفرط بتحصيل علم داشتم و بدون آنکه آنرا مقدمه چیز دیگری فرض کنم یا بین اصناف آن تفاوتی بگذارم یا هیچگاه بفکر آن باشم که آنرا وسیله کسب معیشت کنم در طلب کوشش میکردم و این رویه را از کسانی اکتساب کرده بودم که شاید خودشان هم بر این عقیده نبودند و لیکن مصلحت خود را در تظاهر باین رو به دانسته بودند ولكن من آنرا مثل يك اصل عقلی برهانی پذیرفته و سرمشق زندگی خود قرار داده بودم. بزرگانی که در مدت تحصیل خدمت آنها را دریافته و نزد آنها شاگردی کرده ام اینهایند پدر سید مهدی میرزا ها در حساب وهیئت و نجوم ؛ شیخ حسن ملا سلطان محمد در علوم عربیت (این هر دو در طبس) حاجی ملا محمد ابراهیم لاری در منطق و معانی و بیان (دریزد) حاج میرزا بدیع درب امامی در فقه و اصول (سطح) ملا عبدالكریم گزی در فقه (سطح) محمد صادق نايب الصدر در فقه و اصول (خارج) جهانگیر خان قشقائی در فلسفه ، آخوند ملا محمد کاشی در رياضيات ، ميرزا غلامحسین میدان کهنه در اسطرلاب و طبیعیات و مانند اینها همه اینها در اصفهان ، زمانیکه وارد اصفهان شدم علوم ریاضی وطبيعى بالمره متروك و مهجور بود و علوم ادبی بیمایه وضعیف و در مدارس با همه ازدحامی که دیده میشد توجهی ب این علوم نداشتند همتها متوجه فقه و اصول بود و با این حال تجدد هم باندازه کمی بمدارس اصفهان راه یافته بود رسم تكفير بالمره منسوخ نشده بود لکن زیاد هم اتفاق نمی افتاد آن و حشتی که در زمان حاجی کلباسی از علوم عقلی داشته اند بمساعی امثال ملا علی نوری و جهانگیر خان قشقائي في الجملة بانس تبدیل شده بود و بهرجهت بشرط مواظبت بر نماز جماعت وحضور در مجالس روضه و تحصیل فقه و اصول در ایام تحصیل خواندن اینگو به علوم که طلاب آن زمان علوم عربیه مینامیدند در اوقات فراغت مممکن بود و من در آن هنگام معلوماتی ابتدائی در این علوم داشتم که نسبت بآنروز مدارس اصفهان قابل توجه بود.

خلاصه الحساب و فارسی هیئت وسی فصل تدریس میکردم وتحرير انليدس وشرح چغمینی و شرح تذكره و اسطرلاب و مانند اینها درس میخواندم و مطالعه میکردم . یکی از مشکلات آن زمان شناختن اخطر لاب بود و چگونگی عمل کردن آن و از آن مشکلتر دانستن اصولی که مبنای ساختن این صفحات و کشیدن این خطوط ودوائر است که آن را علم تسطیح گویند که در همین مدت کم یعنی از عصر صفویه عصر رواج این علم واین صنعت تا زمان ما بقدری متروك شده بود که آنچه ما بدست آوردیم در اصفهان یکنفر میرزا غلامحسین بود. این فنون هم پیش او تحصیل کردم و رواج دادم و روزی که از اصفهان عازم خراسان شدم با روز ورودم تفاوت بسیار داشت. در خراسان نیز کاری جز مطالعه و مذاکره پیش نگرفتم و لیکن مدارس مشهد در آنصر اقبا لي بعلوم عقلي نداشتند و وقت خود را بیشتر صرف علوم دینی و علوم ادین میکردند و غلبه با مشتی مردم ریا کار بود. با این حال در خراسان دانشمندان بزرگ بیشتر از جاهای دیگر بودند و اگر جز مرحوم حاج ميرزا حبيب الله شهیدی خراسان دانشمند دیگری نداشتی او را بس بودی.

این تاریخچه متعلق بده سال یعنی از ١٣١۴ تا ٢۴ بوده که در ایران عصر جدیدی افتتاح شد و افکار تو در همه طبقات پدید آمد و من نیز بی بهره نماندم و بفرا گرفتن زبان فرانسه و علوم طبیعی و ادبی اروپائی مشغول شدم و دو مسافرت بخارج کردم در يك سفر نزديك يكسال در قاهره مصر توقف افتاد و در سفر دیگر سه سال در پاریس ماندم و در این سفرها بسیار جاها دیدم و بسیار بزرگان از ملتهای گوناگون زیارت کردم و در اواخر جنك عمومی پیش بود که بایران برگشتم و بخدمت معارف پذیرفته شدم و در این دولت خجسته که جاوید بماناد بدادگستری مستقل شدم هفت سال پیش میگذرد که در تهران بسمت رای زن دیوان کشور خدمت میکنم .» مرحوم طبسی در سنوات اخیر نایب رئیس انجمن ادبی فرهنگستان بود و در اوایل سال ۱۳۲۸ شمسی در طهران فوت نمود .

(۵۴۱) دبیریه

دیر به در شهر رشت بمدیری ( دبير الممالك ) تاسيس و در سال ١٣٢٦ قمری منتشر شده است برون که سه نمره از این نشریه را در دست داشته درباره آن مینویسد ، دبیریه را نمیتوان يك روزنامه دانست بلکه نشریه ایست شبیه بروزنامه که اشعار و مقالات ادبی در آن درج است . نامبرده اضافه میکند که یکی از این سه نمره موجود فقط سال انتشار ( ١٣٢۶ قمری ) را دارد و دیگری مورخ بتاريخ ١۵ ربيع الثاني سال مذکور است. قطع هر صفحه از این نشریه ۵ و سه چهارم × ۱۲ سانتیمتر است.

(۵۴۴) دختران ایران

مجله دختران ایران در شهر شیراز بمدیری ( بانو زند دخت شیرازی ) تاسیس و در طهران طبع و منتشر شده است، شماره اول این مجله در چهل صفحه بقطع كوچك با چاپ سربی در مطبعه ( فرهومند واقعه در خیابان ناصریه طهران ) طبع و در تاریخ اول مرداد ۱۳۱۰ شمسی منتشر شده است. برای اطلاع از علت انتشار و مندرجات مجله بهتر آنستکه سطوری را که بقلم مدیر مجله در شماره اول تحت عنوان ( آرزو طرز تربیت دختران موجد نوع تمدن ملت ماست ) نوشته شده، برای مزید اطلاع خوانندگان نقل نمائیم : ۰۰۰ من با چند سال کوشش و رفع موانع توانسته ام وسائل انتشار این مجله را فراهم سازم مجله دختران ایران چنانکه از نامش معلوم میگردد برای نشر آثاری است که دوشیزگان این سرزمین را بسر چشمه انسانیت نزديك ميسازد و شاهراه سعادت وحیات ابدی هدایت مینماید اما با آنکه بجهت اهمیت موضوع که مسئله حیاتی ملت و جامعه ایرانی است بیشتر نظر بنده متوجه نکته فوق خواهد بود ضمنا خدمات مهم دیگری هم باید از اشاعه این مجله انجام پذیرد که البته از متن مندرجات دختران ایران و پیشنهادهای بنده معلوم میگردد اما انجام این خدمات كه هر يك در حیات جاودانی ایران تاثیر دارد مشروط بكمك وحس و عاطفه و بروز صمیمیت هموطنان نسبت بترقی دختران ایران است و از دست تنها خاصه دستی كوچك و ناتوان و کوتاه برنیاید...»

همان اور که از سطور فوق معلوم میگردد مندرجات مجله دختران ایران مانند سایر مجلاتیکه بمدیری نسوان انتشار یافته ، مطالبيست مخصوص ومفيد بحال نسوان و مخصوصا بیشتر برای بیدار کردن زبان ایرانی نوشته شده. مجله دختران ایران مجله ایست ماهيانه ومصور و بعنوان مجله علمی، ادبی ، اجتماعی و اخلاقی معرفی شده . سرلوحه آن که روی جلد مجله رسم شده عبارت از تصویر ایوان مدائن است که چند دختر لباسهای مختلف در کنار آن قرار گرفته و بر فراز ایوان مدائن تصویر اعلیحضرت شاه فقید که در بالای سر فرشته ایست ده رسم شده است. درباره انتخاب این سرلوحه در شماره اول مجله مینوید :« چون این مجله بنام نامی شاهنشاه پهلوی اشاعه مییابد لذا تابلوی ( دختران ایران در ایوان مدائن ) را که از آثار استاد محترم آقای شایسته است سرلوحه قرار دادیم»

عنوان مراسلات و تلگرافات: شیراز دختران ایران و شیراز واژه ناخوانا . قیمت اشتراك ساليانه مجله : داخله ۳ تومان، خارجه معادل ۴ تومان برای معارف پروران با همت داخل و خارج پانزده قرآن افزونتر است. مقالات مجله اغلب بقام نویسندگان مشهور و معروف مانند کاظم زاده ایرانشهر و رشید یاسمی و سعید نفیسی و خانم صدیقه دولت آبادی و غیره تدوین شده. از مطالب مفید مجله شرح حال ( زنان نامی ) است که در شمارههای مختلف مجله آورده شده و این قسمت از همان شماره اول که شرح حال ژاندارک فرانسوی نوشته شد، شروع میگردد. در شماره ششم شرح حال چند تن از زنان شاعر و نامی از قبیل (پرشاد)، (تهمنه) ، ( جمال النساء ) (وجهان خانم ) ذکر گردیده است . با اینکه طرز انتشار مجله ماهیانه بوده ولی مرتبا همه ماهه منتشر نگردیده چنانچه شاره ششم آن در آبانماه ۱۳۱۱ شمسی منتر شده است. درباره تاخیر انتشار مجله در یکی از شمارهها شرحی تحت عنوان ( خطاب بخوانندگان ) درج شده که خلاصه آن بعلت نبودن سرمایه مادی است؛ قسمت اخیر شرح مذکور این است : « که تمده تاخیر انتشار نمرات مجله فتدان سرمایه مالی بوده و میباشد .» دختران ایران مجله ایست مصور و تصاویری از قبیل تصویر (گریس دار لنگ) ، (عارف) ، کریمخان زند لطفعلی خان زند، و مقبره حافظ در آن دیده میشود .

(۵۴۴) درخشان

مجله درخشان در شهر اصفهان بمدیری و صاحب امتیازی « فضل الله كلامكان . مدير روزنامه کامکار » تأسیس و شماره اول آن در ٢۴ صفحة بقطع خشتی ، باچاپ سربی مطبعه شرکت توکل - اصفهان ) با کاغذ و طبعی غیر مرغوب ، بدون ذکر تاریخ انتشار منتشر شده است. در اینجا برای اولین بار بنام مجله میرسیم که تاریخ انتشار در هیچ کجای آن نوشته نشده و نمیتوانم تاریخ انتشار آنرا تحقيقا معین کنیم ولی بقرينه مقاله که در همین شماره بقلم آقای دکتر رضا زاده شفق، تحت عنوان ( اصفهانی بچه ) نوشته شده و درختام آن تاریخ ( فروردین ۱۳۰۹ شمسی ) درج گردیده میتوانیم بگوئیم که تاریخ انتشار مجله ماههای اول سال ۱۳۰۹ شمسی است روی جلد مجله ، درخشان اینطور معرفی شده : « مجله ایست ادبی، اخلاقی ؛ اقتصادی ، فکاهی ، کاریکاتوری این مجله بقلم عده از نویسندگان نامی و ادبا است .» برای اطلاع از پیدایش و سبك مندرجات مجله بهتر آنست که قسمتی از مقدمه را که بقلم مدیر مجله تحت عنوان ) انتشار مجله درخشان موفقيت مطبوعات - مرام و مسلك ما درخشان برای همیشه در شماره اول نوشته شده نقل نمائیم : « اينك كه بتاييدات كامله خلاق قلم و باستظهار خدای معرفت و دانش میرویم که دومین قدم را در راه خدمتگزاری بجامعه برداشته و دفتر جدیدی برای انجام وظايف وجدانی خود باز کنیم بحكم ضرورت و از لحاظ حفظ تناسب و آداب معموله ناچاریم شمه ای از منویات خود بوسیله ستونهای مقدماتی مجله درخشان تقدیم پیشگاه قارتین عزیز نموده و بعبارت دیگری توضیح دهیم که مراد ما از اشاعه نامه درخشان چیست

درخشان - همین کلمه درخشنده و جالبی که اسم این مجموعه ادبی و مهمی شده و همین حروف زیبا و مشعشعی که تیتر مقاله افتتاحی ما را تشکیل داده... الا اشكال نکنید که ما باعدم هر گونه و سائلی در این محیط كوچك و فساد آلوده چگونه عهده دار انجام يك چنين وظايف سنگین و پرخطری گشته ایم..... ما خود اعتراف بعدم قابلیت خود داریم ولی امیدواریم با كمك و همراهی فضلا و متفکرین دور و نزديك با شركت افاده نویسندگان و متنورين خارج و داخل همیشه صفحات نامه درخشان را مملو از مندرجات قیمتی و مطالب گرانبها نموده و با مقالات ساده متخصصين وفنيون ترجمه های مفيد و جامع از مجلات اروپا و آمریکا بتوانيم يك مجله آبرومند و بی سابقه در این محیط منتشر نمائیم.... درخشان برای همیشه مقالات متنوع اقتصادی ، علمی ، اخلاقی مضامین فکاهی وادبی - اشعار مرغوب - کاریکاتورها و گراورهای داخلی و خارجی داشته وبقدر قیمت اشتراك ارزان و مناسب آن بلکه بیشتر هم ارزش دارد... فضل الله کامکار مدیر روزنامه کامکار و مجله درخشان »

درباره مندرجات مجله درخشان باید اذعان کرد که آنطور که در مقاله افتتاحی مجله وعده داده شده تنظیم نگردیده ولی رویهمرفته شامل مقالات اجتماعی و ادبی میباشد فهرست مندرجات شماره اول بدین قرار است: مقدمه . بی تقصیری بقلم ( آقای دهاقانی مدیر اور شرق ) ؛ کیفیت پیدایش شعر بقلم ( گلشن ایرانپور مدیر اختر مسعود ) ، اصفهانی چه بقلم ( دکتر رضا زاده شفق ) ، عناصر چهارگانه علمی بقلم « ایرانمدا و مکی مدیر مفتش ایران > اشعار مختلف اثر طبع گلشن (ایرانپور)، ادیب الممالك فرهمند ومحمد حسن صغير وغيره ، قسمت تصاویر و کاریکاتورهایی که در مقدمه مجله بدان ها اشاره شده تصاویر شماره اول از این قرار است: تصویر رضا شاه پهلوی و ولیعهد ایران . تصویر « حاج مخبر السلطنه رئيس الوزراء » ، تيمور تاش « وزیر در بار »، ارباب کیخرو « نماینده زردشتیان » ، مثلو الدوله « حکمران اصفهان » ، دانشور « رئيس معارف اصفهان » ، کاریکاتوری که در شماره اول چاپ شده عبارت است از دو پرده سینما که در برده اول چند نفر آخوند مشغول کشیدن ترياك وغلبان میباشند و در پرده دوم چند نفر جوان فکلی با خانمی میرقصند و این دو پرده حقایق اشخاص رایس از تغییر لباس نمایش میدهند.

مجله درخشان دوام زیادی نکرده و ظاهرا پس از نشر دو سه شماره تعطیل شده است. محل اداره مجله : اصفهان، خیابان سپه اداره روزنامه کامکار . وجه اشتراك سالیانه آن دو تومان؛ بمحصلین تخفیف داده میشود . آقای فضل الله کامکار با اینکه اهل قلم و نویسنده نبود؛ مع ذلك نسبت بمطبوعات علاقه شدیدی نشان میداد و علاوه بر روز نامه کامکار که در اصفهان و قم منتشر نموده بتأسیس مجله درخشان نیز پرداخته است . نامبرده چند سالیست فوت کرده است . از ایشان مجددا در ذیل روزنامه کامکار حرف کاف کتاب گفتگو خواهیم کرد.

(۵۴۴) درة النجف

مجله درة النجف بزبان فارسی در شهر نجف بمديری آغا) محمد محلاتی ( تاسیس و شماره اول آن در تاریخ ۲۰ ربیع الاول ۱۳۲۸ قمری منتشر شده است . مجله درة النجف بجاى مجله الغرى که باتهام مخالفت با قانون مطبوعات توقیف شده نشر یافته و تفصیل این توقیف را مادر جلد اول کتاب در ذیل مجله (الغری با طلاع خوانندگان رسانده ایم در این جا بطور خلاصه یاد آور میشویم که پس از توقيف الفرى مشتركين و دوستان مدیر مجله درخواست نموده اند که لفظ الفرى بواسطه قلت استعمال در محاوره زبان فارسی و دوری از ذهن بهتر آنست که تبدیل بنام دیگری گردد، مدیر مجله نیز این درخواست را قبول کرده و اجازه نشر مجله ( درة النجف ) را از حکمران کربلا خواسته

درة النجف با چاپ سربی در مطبعه ( علوى نجف اشرف ) طبع و هر نوبت در ۶٠ صفحه بقطع كوچك خشتی منتشر شده است. طرز انتشار آن ماهانه بوده و و جه اشتراك دو مجیدی که در همه جا پیش گرفته میشده معین گردیده است، عنوان مكاتبات : نجف اشرف اداره درة التجنب ، تلگرافی ، نجف ، درة النجف . محل توزيع مجله : قرائتخانه مبارکه . علاوه بر محرر و مدیر مجله نام ناشر ( حاج شيخ حسين اصفهانی ) روی جلد مجله نوشته شده است. در سه طرف اسم مجله این آیات قرآنی بعنوان شعار چاپ شده : وناديناه من جانب الطور الايمن . فلما ايتها نودى من شاطى الواد الايمن في البقعه المباركه .» درة النجف اینطور معرفی شده که مجله ایست دینی ، ادبی و از منافع عامه ومعارف بحث میکند. مقاله افتتاحی مجله بدین قسم شروع می گردد. « چونکه برداشت سخن در باب اول از مجله الغری که بعرض مشتركين عظام رسید در بیان این مطلب بود که تمدن را با تدين ملازمه و مصاحبه دائمیه است و تفكيك بین این دو نشده...» فهرست مندرجات شماره اول مجله بدین قرار است : دنباله مقاله تمدن با تدین ملازمه دارد نهضتهای شرق. ( این مقاله از ص ١۶ تا ص ۳۰ مجله را فرا گرفته است ) ترجمه رساله ارشاد العباد الى عمارة البلاد . مقاله صلاح ادبی .

(۵۴۵) درفش کاویان

روزنامه درفش کاویان در اصفهان در آغاز جنك بين الملل اول منتشر میشد . ولی نگارنده تا کنون نمونه از آن بدست نیاورده است . مرحوم وحید در جلد اول کتاب ره آورد (ص ۴) از این روزنامه نامبرده مینویسد: « در آغاز جنك سه روزنامه در اصفهان منتشر میشد یکی نامه زاینده رود دیگری مفتش ایران ، سوم نامه درفش کاویان . نگارش مقالات این سه روز نامه را رهی با نهایت شوق عهده دار و بارزوی آزادی وطن از راه نگارش ایرانیان را بدوستی آلمان و دشمني روس و انگليس تحريك و ترغیب مینمودم.»

علاوه بر روزنامه درفش کاویان که در اصفهان منتشر میشده ظاهرا روزنامه به همین نام در سال ۱۳۰۵ شمسی نیز در طهران بطور هفتگی تاسیس و منتشر شده است.

(۵۴۶) درمان

مجله درمان که مجله ایست طبی و بیشتر مندرجات آن بقلم اطبا تدوین یافته در سال ۱۳۱۵ شمسی در تهران بطور ماهیانه تاسیس و شماره اول آن در فروردین ماه سال مذکور در ٧۶ صفحه بقطع وزیری در مطبعه سربی « فردوسی » طبع و توزیع شده است . صاحب امتیاز مجله ( دکتر علی رشتی است و در شماره اول فقط اسم مشار اليه ثبت شده ولی از شماره دوم ببعد اسامی آقایان دکتر کاسی » و « دکتر سیدامامی » بعنوان اعضاء مدیره مجله درج است . قیمت اشتراك سالانه یعنی ۱۲ شماره مجله در ایران ۵۰ ریال و در خارجه يك پوند و برای محصلين ومحصلات ۲۰ ریال تخفیف منظور شده است ، بهای تکشماره مجله ۵ ریال جای اداره : طهران - خیابان نا خیابان ناصر خسرو « ناصریه » پهلوی دارالفنون.

مجله درمان چنانچه از اسم آن نیز پیداست و در هر شماره نیز معرفی شده مجله ایست طبی ، علمی ، فنی و بیشتر منظور از تاسیس آن روشن نمودن مسائل و و امور بهداشتی است . برای مزید اطلاع خوانندگان و اینکه بهتر بمنظور و مرام موسسین مجله آگهی حاصل کنند قسمتی از مقاله افتتاحی شماره اول مجله و ا نقل می نمائیم : « ... نامه درمان نیز پدید آورده و دست پرورده مقتضیات زمان یعنی یکی از آثار شاقیه این نهضت مقدس میباشد. یکی از مزایای شایان بیان این نهضت توجه خاص يعلوم طب و دواسازی و دندانسازی است که روز بروز از نواقص امور مربوطه بآن کاسته و بر لوازم و وسائل رواج و تکمیل آن افزوده میشود.... مجله درمان یکی از وسایل مهم و لازم اطباء این کشور خواهد بود که بخواهند بافکر روشن در گوشه کتابخانه ها یا دار التجزیهها یا مریضخانه ها بدون خود نمایی فقط برای ترویج و ترقی علم کار کنند و نتیجه تتبع و تحقیق فنی خویش را که از مواضیع کتابها یا پس ذره بینها و یا علامات بیماران و یا اجساد مردگان بدست می آورند بنویسند و همگان را از آن آگاه سازند تا دیگران از حاصل رنج آنها سود بر ند و هم اگر به توانند بفکر آنها مدد رسانند.... نامه درمان میخواهد در مبحث خاص طب و دوا سازی و دندانسازی که از شعب مهم علوم بشری است این خدمت بزرگ را انجام دهد و بار دیگر برای ظهور دانشمندان بزرگ ایران زمینه مساعد پیش آورد از اینرو از همه دوستداران دانش دعوت میکند که استدعای او را بپذیرند و از مدد علمی و فکری و قلمی که موجب دوام این نامه میباشد دریغ روا ندارند. از روزی که برق فکر ایجاد این مجله درد ماغ ما جستن کرد تا امروز که اختر وار در افق مطبوعات در خشیدن گرفت چند ماه بیش نمیگذرد و در این مدت با مشکلات فنی بسیار روبارو شدیم که همه را بکاردانی و برد باری یعنی با دو اصل مسلم زندگانی آسان ساختیم و امیدواریم که از این پس بمد: این دو اصل با مشکلات فنی برخورد نکنیم و یا اگر کردیم آن را از میان برداریم و به پیمودن راه خویش بپردازیم.

نامه درمان با این کم و کیف نخستین مجله طبی است که در کشور ایران طبع و نشر میشود و در راه بسط و نشر فن شريف طب وايجاد محيط تجسس وتحقيق علمی قدم بر میدارد و راه را از برای پیدایش نامههای مانند خود شسته و رفته میکند چه بی شك در این طریق بی رفیق نخواهد ماند و مجلات طبی وقتی دیگری پیدا شده با او یار و مدد کار خواهند گشت اگر چنین اقدام از دیگران دیده شود جای بی خوشوقتی خواهد بود که همواره تقلید و پیروی از کارهای نيك و پسندیده خردمندانست . ... مجله درمان میوه تازه رس شاخ نهتمت فکری ایران است واکر هنوز پخته نیست نباید سرزنش کرد چه باید بر او روزگاران بگذرد قهر خزان و مهر بهار به بیند تا رسیده و سزاوار بزم بزرگان شود چون ما خود را در این راه تازه کار و تا آزموده .میدانیم و انسان را از خطا و لغزش برکنار نمی بینیم از همه صاحب نظران مجرب خواستاریم که اگر در کار ما نقصی و در کوشش ما با نجام وظیفه قصوری یافتند از راد مردی و بزر گواری ما را بیاگامانند تا رفته رفته بر نواقص کار خویش آگاه شده و هم آنرا برطرف سازیم و هم از آنان ممنون و متشکر کردیم.... د.ک » در ختام مقاله مذکور که بقلم دکتر کاسمی نوشته شده، از چند تن از اطبا از قبیل دکتر علی رشتی صاحب امتیاز مجله و دکتر احمد امامی و دکتر مرتضی شاهرخ و چند تن از پزشکان که از تشویق و ترغيب ومساعدت فروگزاری نکرده سپاسگزاری نموده است.

مجله درمان همانقم که یاد آور شدیم مجله ایست طبی و مندرجات آن بقلم اطبای جوان آن زمان كه هر يك در فن خود تخصص داشته تهیه و تدوین گردیده است و از این جهت میتوان گفت درمان مجله ایست فنی که از دقایقی فنی طب در آن گفتگو شده و بیشتر بدرد اطبا میخورد و کمتر برای عموم قابل استفاده است. برای اطلاع بیشتری از مندرجات مجله فهرست شماره اول آنرا نقل مینمائیم : مقدمه بقلم دکتر کاسمی، زندگانی پاستور و اکتشافات او بقلم آقای دکتر غلامرضا شیخ طرق جلوگیری از انتشارات تب تائب در ایران بقلم آقای دکتر محمد حسين لقمان ادهم ( لقمان الدوله ) ذات الجنب قلبي بقلم جناب آقای دکتر علی پرتو اعظم ( حكيم اعظم ) تشخیص تبهای مطبقه. بقلم دکتر ارسطو علاج، فالج نخاعی اطفال یا ناخوشیهاین مدین بقلم آقای دکتر هاشم هنجن پرسش و پاسخ طبی بقلم آقای دکتر حسینعلی اسفندیاری اقتراحات بقلم دکتر کاسمی دفتر صحت یا نامه تندرستی بقلم آقای دکتر عباس ادهم ( اعلم الملك ) جمودتهای کاذب یا تصلب مفصلي بقلم آقای دکتر حسین معتمد. تاریخ عقاید راجع بسرطان بقلم آقای دکتر فیلیپ مکداول. علاج پیوره بوسیله واکسن بقلم آقای دکتر محسن سیاح توارث در امراض و تاثیر آن در توالد و تناسل بقلم آقای دکتر علی رشتی . ورزش فکری بقلم آقای دکتر کاسمی . حفظ الصحه آبستنی بقلم دكتر حسين معاون . علاج امراض چشم با جریانهای كثير التناوب برق بقلم آقایان پرفسور محمد قلی شمس و دکتر فتح الله فرهی مطایبات طبی وورزش فکری بقلم دکتر کاسمی.

علاوه براین قبیل مطالب در هر شماره تصاویر مناسبی با مقالات چاپ شده چنانچه در شماره اول بغیر از تمثال رضا شاه پهلوی که در آغاز مجله درج گردیده. تصویر پاستور هنگام کار در دارالتجزیه خود و چند تصویر مربوط بمقاله کحالی طبع شده است رویهمرفته مجله درمان از مجلات بی نظیریست که مملکت ما احتیاج شدید با مثال آن دارد ولی متاسفانه این مجله مفید دوام زیادی نکرده و ظاهرا بیش از یکی دو سال منتشر نشده است.

(۵۴۷) دریا

روزنامه دریا در طهران بمدیری ) سید محمد جواد غروی ) تاسیس شده و امتیاز آن در هشتم آذر ١٣٠٤ شمسی از تصویب شورای عالی معارف گذشته است.

(۵۴۸) دست انتقام

در سال ۱۳۰۳ شمسی روزنامه دست انتقام بطور هفتگی در طهران تاسیس و منتشر شده است .

(۵۴٩) دستور

روزنامه دستور در شهر رشت تاسیس و در سال ۱۳۲۸ قمری منتشر شده است از این روزنامه فقط به شماره نشر شده و تعطیل گردیده است. برون در کتاب مطبوعات و شعر فارسی مینویسد ص ٨۵ : من شماره دوم این روزنامه را دارم و این شماره در تاریخ ۱۸ رجب ۱۳۲۸ در چهار صفحه بقطع ۱۰*۱۴/۵ سانتيمتر طبع و توزیع گردیده. وجه اشتراک آن در رشت ۲۵ قران، در سایر شهرهای ایران ۳۰ قران ، دستور روزنامه تاریخی، سیاسی و طرفدار استقلال ایران معرفی شده است .» در اینجا برون اسمی از مدیر روزنامه بمیان نیاورده است.

(۵۵۰) دستور اخوت

روزنامه دستور اخوت در طهران بمديرى ) سلطان (الكتاب) در سال ۱۳۰۱ شمسی تأسیس و منتشر شده است. در اواخر سال مذکور مسئولیت اداره رو ز نامه بعهد . آقای سید محمد باقر دیری واگذار گردیده و در این باره شرحی تحت عنوان اخطار مامضای ( حسن فردوس موسس اتحادیه جراید ) در شماره ٢۴ سال دوم روزنامه طوفان مورخ ۱۰ دلو ۱۳۰۱ طبع شده که خلاصه آن این است : آقای آسید محمد باقر دبیری رئیس سابق معارف و اوقاف سیستان که از جوانان تحصیل کرده و خدماتشان در معارف بخصوص جریده نگاری غیر قابل انکار است بر حسب تصمیمی که گرفته شده مشارالیه بسمت مدیریت و سر دبیری دستور اخرت انتخاب و از شماره آینده که در ظرف همین دو سه روزه انتشار خواهد یافت مسئولیت مندرجات آنرا عهده دار خواهند بو ده این بود شرحیکه راجع بروزنامه دستور اخوت چاپ شده. نگارنده تا کنون نمونه این روزنامه را بدست نیاورده است.

(۵۵۱) دعوت اسلامي

مجله دعوت اسلامی در شهر کرمانشاه بمدير مسئولی و صاحب امتیازی ( سید محمد تقى واحدى بدلا ) تاسيس و شماره اول آن در اردیبهشت سال ۱۳۰۷ شمسی منتشر شده است. شورایعالی فرهنك امتياز مجله مذکور را بنام آقای محمد تقی واحدی در ۱۸ اسفند ١٣٠۶ شمسی تصویب نموده ولی انتشار آن در سال ۱۳۰۷ بوده است . دعوت اسلامی چنانچه روی جلد و در عنوان آن معرفی شده مجله ایست دینی ، فلسفی ، اخلاقی انتقادی و مندرجات آن بیشتر مطالب دینی و فلسفی است. بعلت نوع مندر جات مجله دعوت اسلامی همیشه از طرف علما و روحانیون پشتیبانی و بنشر آن كمك میشده و مدیر مجله بعنوان سپاسگذاری از كمك روحانیون شرحی در شماره آخر سال اول تحت عنوان «الحمد الله اولاً وآخراً» طبع کرده و در آن از توجهات کامله اسلام و روحانيين ذوى الاحترام تقدير نموده و مخصوصا از احساسات و ترویج تیکه علمای نجف اشرف و قم نسبت به جله نموده سپاسگزاری کرده است. برای مزید اطلاع فهرست مقالات شماره های ۷ و ۸ و ۱۱ و ۱۲ سال اول آنرا نقل مینمائیم : ان الدين عند الله الاسلام . العلماء ورثة الانبياء طلب العلم فريضة . ترجمه از رحله والمدرسية المدرسه السياره (ترجمه کتاب رحله المدرسيه در شمارههای مختلف سال اول و دوم چاپ شده و در سال سوم هشت صفحه به صفحات مجله برای چاپ این کتاب افزوده شده است .) دین اسلام نسخ نخواهد شد. سعى وعمل : در اطراف حجاب چه چیز از برای جامعه مفید است؟ هر شماره مجله به ( بسم الله الرحمن الرحيم ) و آيه ( ادع الى سبيل ربك بالحكمته والموعظته الحسه جا دلهم بالتي هي احسن ) شروع میگردد .

دعوت اسلامی ماهی بگشماره در ٢٤ صفحه بقطع خشتي كوچك ، باچاپ سربی در مطبعه) شرکت سعادت کرمانشاه - شعبه ۱) طبع و منتشر شده و مدت هفت سال انتشار آن دوام داشته است. قیمت اشتراک در کرمانشاه سالیانه ۱۲ قران ، ششماهه قرآن و در خارج و خارجه اجرت پست افزوده میشود. محل ادار. در سال اول : کرمانشاه ، منزل شخصی مدیر مجله . ناحیه ۳ . و در سنوات بعد قسمت فوقانی مطبعه شرکت سعادت بوده است.

سال اول مجله با انتشار شماره ۱۱ و ۱۲ درماه صفر ١٣٤٧ قمری خاتمه و شماره اول سال دوم در شهریور ۱۳۰۷ شمسی مطابق ربیع الاول ١٣٤٧ قمرى ببك سال اول منتشر گردیده. مندرجات مجله در این سال نیز مانند سال قبل عبارت از مقالات دینی و اخلاقیست و مخصوصا راجع برد مبلغین مسیحی و بهائی مقالات زیادی درج شده در شماره چهار سال دوم قطعه شعری درباره مجله و مدیر آن چاپ شده که دو سه شعر آن این است :

بساخت واحدی از كل ك خويش معجونی
برای جهل و عمی از دلایل مشروع
 
چنانچه از اثرش مات گشته افلاطون
زحکمتش بشگفت آمد ابن بختیشوع
 
بشاهراه ترقی یگانه راهنماست
زعلم و حکمت و عرفان بود مهين ينبوع
 

شماره اول سال پنجم مجله در دیماه ۱۳۱۰ شمسی مطابق شعبان المعظم ١٣۵٠ قمری طبع و توزیع گردیده در این سال نیز ده شماره از مجله منتشر شده و مانند سال قبل بعوض شمارههای ۱۱ و ۱۲ ترجمه كتاب ( رحلة المدرسيه والمدرسه السياره ) طبع و منتشر شده و مانند سال چهارم در دو طرف اسم مجله دو جمله بعنوان شعار چاپ گردیده « الأمرون بالمعروف . الناهون عن المنكر . » دعوت اسلامی مجله ایست دینی و بیشتر منظور از تاسیس آن ترویج و تبلیغ اصول دین اسلام و یاد آوری احکام اسلامی بوده است

آقای سید محمد تقی واحدی - آقای محمد تقی واحدی که نصب خود را به ( یحیی نسابه ) و بالاخره به ( الامام الهمام سيد الوصيين امير المومنين على ابن ابیطالب ) میرساند ( شماره اول سال دوم مجاه دعوت اسلامی ) از اهالی کرماشاه و از وعاظ و محدثین آن سامان است. نامبرده علاوه بر هدایت و راهنمایی مردم از راه نطق وخطابه ، در لباس روحانیت؛ با تاسیس و نشر مجله دعوت اسلامی؛ بوسیله قلم نیز بهدایت هم نوعان خویش پرداخته است . شرح احوال ایشان در دست نبود که مفصلا نوشته شود، عکسی که از نامبرده در سال دوم سالنامه ( دانش خراسان ) چاپ شده، ایشان را جوانی بنین چهل سالگی نشان میدهد .

(۵۵۲) دعوة الحق

مجله ما عميانه مذهبی دعوة الحق در طهران مدیری ( شیخ محمد علی در فولی ملقب به بهجت ) تاسیس و در سال ۱۳۲۱ قمری منتشر شده است . شماره اول این مجله روز اول ماه شعبان سال مذکور انتشار یافته و در سال اول فقط ده شماره از آن توزیع گردیده است . دعوة الحق پس از مدتي تعطيل مجددا در شهر ربیع الثانی ١٣٢٤ قمری با بداير انتشار گذاشته و تا انقلاب مشروطیت کم و بیش منتشر شده است. مرحوم ذكاء الملك در نمره چهار صد و سیم روزنامه تربیت مورخ ۲۸ ربيع الثاني ١٣٢٤ قمری با عباراتی نقز و دلکش طلوع مجدد مجله را اینطور اعلام نموده است :

دعوة الحق مجله شریفه دعوة الحق که از حقایق و معارف اسلامی و مزایا و منافع مسلمين سخن میگفت و بلاد وممالك مارا بانوار تحقيقات لامعه و ازهار تدقیقات ساطعه منور میساخت چندی چون آفتاب زمستان در پرده سحاب بود المنة لله که در اواخر این بهار بطالبان دیدار مانند تو گوشه ابرو .نمود. نگارنده و مدیر محترم این مجله رائقه ذائقه جناب مستطاب فاضل المعى آقامیرزا محمد علی بهجت دزفولی دامت افاضته از ابنای علما و آقا زادگان جلیل الشان دزفول بقول صاحب مقامات مجهول لا يعرف و نكرة لا نتعرف نيست که محتاج بمعرفی من بنده باشد در این پای تخت معظم بلکه در سایر شهرهای اعظم آن شخص شاخص و فرد ماجد را بخوبی میشناسند و قدر خدمات و مجاهداتش را در راه علم و دانش و نشر معلومات دینی و دنیائی و انتشار حکمت های اخلاقی و ذکر موجبات تذكر وشرح نتایج فکر و هر چه ما را بکار آید و روبراه نماید میدانند و مسطورات كلك و بنانش را برغبت میخوانند جز اینکه میخواهم در این قحط سال فضائل ومعالی و رواج بازار موهومات و مجمولات بیشتر و بهتر بدانند و زاید اعلی ما سبق بخوانند و ملتفت باشند كه يك كلمه سودمند مایه آسايش يك عمر است و حرفى مفيد انساب خلاصی از مهلکه و بنابراین مجله جلیله دعوة الحق را چنانکه باید و شاید استقبال نمایند و با مولف مجاهد این مختصر نافع همراهی کنند تا بارداعى ومدعو هر دو بمنزل رسد و سربايع و مشتری روی سابان بیند. اداره مركزى دعوة الحق در دارالخلافه طهران در خیا با ناصریه مقابل شمس العماره میباشد .»

در همین ایام بوده مدیر مجله در جلو خان شمس العماره طهران کتابخانه معارف را تاسیس نموده و در آن انواع کتب قديمه وجديده بفروش میرسیده است . آقای شیخ محمد علی بهجت علاوه بر کتابخانه و مجله مذکور مجموعه بام ) مجموعه معارف ( تاسیسن و منتشر نموده که از آن بتفصیل در حرف میم کتاب گفتگو خواهيم كرد وجه اشتراك مجله در طهران سالیانه یكتومان و در سایر ولایات دوازده قرآن و در تمام ممالك خارجه هشت فرانك. بطلاب و شاگردان مدارس جدیده ده دو تخفیف داده است.

آقای شیخ محمد علی بهجت - آقای بهجت معروف به بهروز خاوری پدرش از اهالی دزفول و خود او مدتی در نجف اشرف بتحصیل پرداخته و از مرحوم خراسانی اجازه اجتهاد گرفته است . در دوره دوم مشروطیت بنمایندگی مجلس انتخاب گردید در سال ۱۳۲۱ قمری موفق بتاسيس انجمن علمی در طهران گردید و در همین سال نیز ریاست کمسیون تصحیح کتب و رجمه عربی اداره انطبات وزارت معارف را عهده دار بوده .از خدمات دیگر او ، چنانکه قبلا یاد آور شدیم ، تاسیس کتابخانه معارف ومجموعه معارف میباشد و نیز آموزشگاه فنی هنر که طرز تدریس در آن مطابق اصول طبیعی و دارای شعبه مستقل دخترانه و قسمتهای فلاحتی و صنعتی بوده ، از موسسات مشارالیه میباشد. از تالیفات آقای بهجت كتاب ( روش پرورش ) است که در سال ۱۳۰۷ شمسی در چاپخانه خاور در ۱۲۸ صفحه كوچك طبع گردیده است.

(۵۵۳) دعوت الاسلام

مجله دعوت الاسلام در شهر بمبئی هندوستان بمدیری آقای (سید محمد علی داعی الاسلام ( بزبان فارسی و اردو تاسیس و در سال ١٣٢٤ قمری منتشر شده است شماره اول دعوت الاسلام که مدیر آن نام آنرا ) اسلام (نامه گذارده در ١٦ صفحه بقطع خشتی ، روی کاند متوسط ، با چاپ سنگی و بخط نستعلیق خوب ، طبع و در تاریخ غره رمضان المبارك ١٣٢٤ قمرى مطابق اکتوبر ١٩٠٦ میلادی توزیع گردیده است با اینکه در هندوستان چاپ سربی بعد وفور وجود داشته علت طبع مجله را با چاپ سنگی در صفحه چهارده شماره اول تحت عنوان ( اعتذار ( اينطور مینویسد: «چون اهل هندوستان چاپ حروفی نمیپسندند برخلاف ایرانیان که بسیار طالبند در این نمره ملاحظه هندوستانیان شد اگر خوب از طبع بیرون نیاید در شماره های دیگر فارسی را عليحده با حروف و اردو را با خط طبع خواهیم نمود .»

مجله دعوت الاسلام دنباله انتشارات «دعوت اسلامیه» و یا گفتگوی صفا خانه اصفهان است که آقای داعی الاسلام آنرا در اصفهان منتشر میشود و پس از مسافرت به هندوستان بشرحيکه بعدا خواهیم نوشت اداره دعوت اسلامیه اصفهان تبدیل بادارة دعوت الاسلام واقع در بمبئی گردید و مجله الاسلام نیز تبدیل بمجله دعوت الاسلام شد . تفصیل این موضوع را آقای داعی الاسلام در مقاله افتتاحی مجله پس از يك خطبه مفصل که چهار صفحه مجله را فرا گرفته، تحت عنوان « شرح احداث اداره دعوت الاسلام » بدينقسم ذکر کرده است : « روزیکه از اصفهان بعزم حج بیت الله الحرام بيرون آمدم در هر شهر چندی توقف داشتم در مذاق اکابر و اصاغر اسلام تجسس نیکو مینمودم در قوه متخيله شان صورتی از امورات راجعه بنوع وحفظ حوزه مسلمین و ترویج اصول اسلامیه نمیدیدم همه را در کوتاه نظری و خیالات راجعه بشخص مشهود کردم تا با هزار آه و افسوس بحرم خدا وارد شدم و در محل ظهور نور مقدس الهی اسلام پاك شب ها و روزها بغربت دین خدا و غفلت ما هاهمی گریستم و بر سر و سینه زدم جز در و دیوار کعبه معظمه هم نداشتم تا در شبی روح مقدس نبوی ص را در خواب ديدم في الجمله تسكين یافتم با هزاران ذوق و شوق بار سفر مدینه بستم سهل وصعب بیابان را در نوردید . بكعبه مقصود رسیدم چون در حرم مطهر مقابل قبر شریف ایستادم سراپای وجودم و ختن گرفت اشك از چشمم جاری گردید بدنم بلرزه درآمد برزمین افتادم و عرض نمودم ایجد بزرگوار دربیان و تبلیغ شریعت مطهره اسلامچه رنجها بردی از اقوام جهان چه صدمها کشیدی تا این نور الهی را جاری ساختی در میان مسلمانان اتحاد و قومیت استوار فرمودی .... القصه آنچه سالها آرزوی گفتن آن داشتم آنقدر گفتم که غش کردم . چون سخن در وصف این حالت رسید. هم قلم بشکست و هم کاغذ درید . باری از مدینه صوره بشام و از آنجا بمصر و مس در اواسط ماه ربیع الاول به بندر معموره بمبئی رسیدم در ابتدای ورود ورقه مشورت نامه طبع و در میان برادران اسلام منتشر ساختم و خود هم مشغول تعلم زبان هندوستانی شدم جناب آقا میرزا محمد امين التجار ادام الله بقائه که از اجله مسلمانان وصاحب غيرت اسلام و خبرت نام وحسن فطرت و حرارت مالا كلام است باحداث اداره دعوت اسلامیه در هند مایل شدند و در غیاب احقر مجلس فرموده اهل حل وعقد اسلام راجمع و در این باب مشورت نمودند اتفاق آراء بر اجراء و احداث گشت مجلس دیگر منتقد فرموده احقر را هم دعوت نمودند بعد از آنکه احقر در وجوب احداث دعوت اسلاميه يك نطق مفصل بعرض سامعین رساندم همه اظهار همراهی نمودند و اداره ( دعوت الاسلام ) باین ترتیب قایم گشت که در وسط معموره شهر منزلی برای انجمن مهیا شود که در هر هفته دو روز مجلس منعقد گردد یکروز برای مباحثه با ملل یعنی هر کس را در حقیقت اسلام شك است اعتراضات خود را در آن مجلس اظهار بدارد و جواب بگیرد و روز دیگر برای بیان فضائل اسلام باشد که مسلمانان باخبرت ونطق در آن روز برای سامعین فضایل اسلام بیان کنند اخبار دینیه هم در این مجلس در زبان فارسی و اردو و پس از چندی با اضافه انگلیسی طبع شود. پنج نفر از بزرگان آن مجلس رکنیست و عضویت انجمن را قبول فرمودند که در هر هفته در روز یکشنبه باداره تشریف آورده در ترقی آن مشورت کنند و بر آنچه اتفاق آراء گردید عمل نمایند آنچه اعانه از مسلمانان جهان برای ترقی اداره دعوت آید بنظر این پنج نفر بمصرف میرسد ! حقر الانام داعى الاسلام را بهیچوجه مداخله با دخل و خرج اداره نیست فقط تكلم در انجمن و درج در جریده و انتشار آن با احقر است .»

از شرح مذکور بخوبی علت پیدایش مجله و اداره دعوت الاسلام و کسانیکه در تاسیس آن شرکت داشته واضح و آشکار میگردد . راجع بمندرجات مجله باید یادآور شویم که اغلب مندرجات آن صورت مباحثاتی است که بین داعی الاسلام و دیگران در اداره مجله واقع شده و مدیر مجله پس از جرح و تعدیل عبارات آنها را در مجله بچاپ رسانیده است و خلاصه نوع مطالب نظیر مطالب مجله الاسلام یا گفتگوی صفاخانه اصفهان است که از آن در حرف الف كتاب بتفصيل گفتگو نموده ایم. قسمتی از مندرجات دعوت الاسلام بدین قرار است: گفتگوی آقا میرزا ابوطالب مجتهد با کشیش مبلغ نصرانی - تشریح مجلس شب چهار شنبه ۱۲ رمضان المارك ١٣٢٤ قمرى.

دعوت الاسلام از همان بدو تاسیس مورد توجه مسلمین هند و سایر ممالک اسلامی واقع شده و از کمکهای مادی و معنوی در نشر و ترویج آن دریغ ننموده و با دادن اعانه بانتشار آن كمك کردهاند در شماره اول عکسی از حجج اسلام عتبات عالیات از قبیل مرحومین صدر و آخوند ملا محمد کاظم دائر بتشويق معلمين بدادن اعانه و استفاده از مجله دعوت الاسلام و قدردانی از مدیر آن چاپ شده که قسمتی از حکم مذکور چنین است : « از قرار مسموع جناب حاج سید محمد علی اصفهانی ملقب بداعی الاسلام که چندی در جلفای اصفهان مجلس منعقد نموده معروف بصفا خانه با روساء ملت عیسویه در اثبات عقاید حقه اسلامیه که مطابق عقول سليمه وموافق فطرت مستقیمه است صحبت نموده و بعضی از ایشان را به بیانات کافیه بدین قویم هدایت نموده و این اوقات در معموره بمبتی رحل اقامت انداخته در آن حدود لازمست مثل جناب معظم به بصير مطلعى مقابل دعات كفار بدعوت اسلامیت مشغول باشد....» در هر شماره نیز پس از ذکر محل اداره این جمله : « هر کس اعانه میفرستد بعنوان جناب آقا میرزا محمد امين التجار بفرستد » چاپ شده و همچنین در صفحه هفتم شماره اول شرحی درباره اعانه دادن بمجله تحت عنوان (آگاهی) نوشته که خلاصه آن این است : بر مسلمانان که در شرق و غرب هستند پوشیده نماید که از جهت حسن ترتیب اداره آنچه اعانه بفرستند بترتيب صحيح به مصرف میرسد و دخل و خرج اداره و اسماء اعانه دهندگان در این روزنامه دینیه درج می شود هر گاه در فرستادن اعانه کوتاهی نمایند نزد صاحب اسلام شریف معذور نیستند تا کنون هزار و دویست روپیه از چند نفر از مسلمانان بمبئی اعانه رسیده در شماره دوم درج میشود . و در شماره هفتم سال اول تحت عنوان ( اول اعانه از مملکت ایران ) امانه ایرا که میرزا سلیمانخان شیرازی معروف بركن الملك ، نایب الحکومه اصفهان و رفیق سابق آقای داعی الاسلام، از اصفهان فرستاده و مبلغ آن شصت تومان سالیانه یعنی ماهی ه تومان بوده ، چاپ کرده است. طرز انتشار دعوت الاسلام ماهی دومرتبه ، به دو زبان فارسی و اردو طبع شده و قیمت اشتراك آن بدينقسم معین گردیده است :

هندوستان سه روپیه، ممالک ایران ۱۵ قران ، دولت عثمانی مجیدی و نیم ، قفقاز و ترکستان سهمنات . اروپا و چين ومصر ۷ فرانك . قیمت پکنسخه سه آنه. عنوان مراسلات و محل اداره مجله : بمبئي بهندى بازار . انجمن دعوت الاسلام . مقاله افتتاحی مجله بخطبه وعبارات زیر شروع میگردد : ( الحمد لله الهادي للعباد الى سبيل الرشاد والصلوة والسلام على رسوله محمد خاتم الرسالة والنبوة صاحب الدعوة الحقه وعلى اله اصحابه البررة الكرام المروجين للاسلام الى يوم الختام . و بعد ان الدین عند الله الاسلام آری صحیح است که امروز در روی زمین....» همانطور که قبلا یادآور شدیم دعوت الاسلام با چاپ سنگی طبع شده و مطبعه آن مطبعه سنگی ( مظفری بمبئی ) بوده است نگارنده از این مجله فعلا تا شماره ۷ سال اول مورخ غره ذيحجة الحرام ۱۳۲۴ قمری در دست دارم ولی برون در کتاب مطبوعات و شعر فارسی ( ص ٨۶ ) مینویسد من از نمره يك تا ۱۹ این مجله رادارم و نمره ۱۹ آن در تاریخ اول جمادى الثانى ۱۳۲۵ قمری منتشر شده است . وی اضافه میکند که تمام این نمرات بغیر از نمره ۱۵ با چاپ سنگی طبع شده است . هر شماره مجله در هشت صفحه و هر صفحه بقطع ۶/۵*۱۹/۵ سانتیمتر میباشد .

شرح احوال آقای داعی الاسلام را در جلد اول کتاب در ذيل مجله الاسلام بتفصيل نوشته و عکس ایشان را نیز در آنجا بچاپ رسانده ایم فقط در اینجا یادآور میشویم که از ایشان دو فرزند اناث موجود است و ما در جلد اول کتاب یکنفر به ام زهرا نام برده ایم که بدین وسیله اشتباه مذکور تصحیح میگردد.

(۵۵۴) دفاعیه

روزنامه دفاعیه بمدیری ) افصح زاده ) تاسیس و در سال ۱۳۲۹ قمری با چاپ سنگی طبع و توزیع شده برون مینویسد ( ص ٨٦ کتاب مطبوعات و شعر فارسی از این روزنامه بیش از یگشماره منتشر نشده است و جای تعجب است برون که شرح مذکور را راجع باین ،روزنامه نوشته محل طبع و نشر آنرا ضبط نکرده است.

(۵۵۵) دموکراسی

روزنامه دموکراسی در طهران بصاحب امتیازی و مدیری ( میرزا عبدالحسین خان مشایخی ) تاسیس و شماره اول سال اول آن روى يك ورق بزرك در تاریخ سه شنبه سلخ شعبان ١٣۴١ قمری مطابق ۲۷ حمل ۱۳۰۲ و ۱۷ آوریل ۱۹۲۳ منتشر شده است : محل اداره روزنامه طاهران خیابان شاه آباد، نمره ۲۷. آدرس تلگرافی : طهران دموکراسی طرز انتشار روزنامه هفته چهار شماره روزهای یکشنبه ؛ سه شنبه ؛ پنج شنبه و جمعه بوده و در عنوان آن نوشته است: « این نامه ملی با نظر و مراقبت هیئت ریریه از عناصر صالح آزادیخواه ادای وظیفه خواهد نمود . مقاله افتتاحی روزنامه بدین قسم شروع میگردد : مقصد ما بیاری خدای متعال اقدام بتحرير ونشر نامه دموکراسی نموده تا نیت پاك وفكر خالی از اغراض و آلایش امید....» بهای روز نامه داخله سالیا ه ٥٠ قران ، ششماهه ۳۰ قرآن خارجه بعلاوه اجرت بست تكشماره ۲ شاهی. مندرجات روزنامه دموکراسی عبارت از اخبار داخله وخارجه و مقالات مختلف است. از این روزنامه فعلا تا شماره ۲۲ سال اوله مورخ دو شنبه ۱۷ ذیقعده ١٣۴١ قمری در دست است .

(۵۵۶) دنیا

مجله دنيا بمدير مسئولی ( دکتر ارانی ) در طهران تاسیس و شماره اول آن در تاریخ اول بهمن ماه ۱۳۱۲ شمسی منتشر شده است. طرز انتشار دنیا ماهانه بوده و هر شماره آن در ۲۲ صفحه بقطع خشتی در مطبعه سربی ( اطلاعات ) طبع و نشر شده دنیا اولین مجله ایست که بزبان فارسی بسبك واسلوب مخصوص خود یعنی بحث در مسائل ،علمی صنعتی ، اجتماعی و هنری از نظر اصول مادی ، ظهور نموده، برای اطلاع از سبك مخصوص آن در نوع مندرجات بهتر آنست مقدمه ای را که در شماره اول برای معرفی مندرجات و اسلوب مجله نوشته. بعینه برای مزید اطلاع خوانندگان نقل نمائیم : « دنیا در مسائل علمی ، صنعتی ؛ اجتماعی و هنری ( صنایع ظریفه ) از نظر أصول مادى بحث مینماید و این اصل رول تاریخی آنرا واضح میکند دنیا را ایران نیز جزئی از آنست دائما در تغییر و از حيث تمدن رو بتکامل میباشد، در این سیر ترقی ایران هم بدنبال اروپا و امریکا میرود و این خود اجبار تاریخی است. باید هم اینطور باشد. و همینطور هم هست. هر قدر هم یک مشت افیونی یا کهنه پرست و مرده پرست فریاد کنند ما این اروپائی را نمی‌خواهیم؛ ما طرفدار سیر قهقرای هستیم، تمدن قدیم هند و ایران ما فوق تمدن ‌ها بود، برای ما صدای بلبل و بوی گل و آب رکن آباد و گلستان سعدی، خط نستعلیق شفای بوعلی سینا و مسافرت با کاروان وغیره مافوق درجات تمدن است باز هم کنسرت ‌های امثال (بتهون) عطر کارخانه (کوتی) گل خان‌های علمی، کتبی مانند (رمارک) خط لاتین و ماشین تحریر، علوم ونظریات جدید مانند فرضیه نسبی، اسلوب دیالک تیک، بالاخره اتومبیل، رادیوم، الروپلان و غیره وارد این سرزمین شده تمام مقدسات آن‌ها را پشت پنجره‌های موزه‌ها خواهد راند. اما تمدن اروپایی خود دو چار بحران و تضادهاست. اصول مادی در اروپا می‌خواهد بعلوم و صنایع و اجتماعات وهنر‌ها یک (هارمونی) و هم آهنگی بدهد. طبیعی است این فکر نیز مانند سایر آنا و تمدن اروپایی بایران نفوذ خواهد کرد..... اغلب دیده می‌شود که جوانان ما نه با بیانات قدما و نه با یاوه گوتی‌های یکدسته متجدد نما می‌توانند عطش کنجکاوی خود را تسکین دهند بنابراین حیران و سرگردان می‌مانند رول تاریخی مجله دنیا راهنمایی این جوانان براء حقیقی تکامل است چه اصول مادی قطعاً خواهد توانست این آتش و بحران آن‌ها را خواموش کند. پس واضح می‌شود که در مجله دنیا مقالات طویل و عریض راجع بفتح جوشقان؛ معاشقه یوسف و زلی‌ها، تحقیقات تازه در اطراف خانه ابو المظفر عبد الجبار ناله‌های لامارتین، ترهات گوستاولوین و گدابازی‌های شعرای بی‌ذوق ومخلق و غیره بهیچوجه دیده نخواهد شد؛ صفحات دنیا میزان جنگ‌های قلمی دستجات حیدر و نعمتی که با خورده حساب‌هایی دارند نیست، بالاخره مجله دنیا برای یک مشت بیکاره که دو غزل از حافظ حفظ کرده آن را باسم معلومات گنجینه نادانی خود کرده‌اند نیست. هر کس بپرسد مجله دنیا اگر این مطلب را ندارد پس چه دارد؟ ما با او کاری نداریم ما مجاهد نیا را برای دیگران یعنی برای آنهائیکه می‌دانند تمدن بشر امروز ما فوق این فلاکت‌ها ست می‌نویسم دنیا دارای یگرشته مطالب منظم علمی، صنعتی، اجتماعی و اقتصادی و هنری (رشته‌های صنایع مستظرفه) خواهد بود و جدیت خواهد کرد فکر خواننده خودرا با درجه تمدن امروزی بشر آشنا کرده بدو مرتباً جریان و تکامل این تمدن را نشان دهد. دنیا در زبان طرز نگارش و املاء مقید قبد محافظه کاری نیست؟ بموقع خود لغات فرنگی و عربی را استعمال کرده در عین حال از اصول فرنگی مایی، عربی بی پرهیز نموده حتی الامکان طریقه ساده و عادی را در نوشتن رعایت خواهد کرد زیرا میخواهد طوری ساده بنویسد که حتی المقدور توده و سیعتری بتوانند از آن استفاده‌کننده در خاتمه این مقدمه نویسنده چند سطری درباره معانی کلمات ماترئالیسم و‌ایده الیسم که در مجله زیاد مورد استعمال دارد نوشته است.

در حقیقت همان طور که در مقاله مذکور شرح داده شده مجله د نیا برای توضیح و آشنا ساختن مردم بامور مربوط بماده و مادیون تأسیس شده و چنانچه بعداً یادآور می‌شویم مدیر مجله خود یکی از ارکان حزب مادیون و یا کمونیست‌ها بوده که شعبه از آن حزب در ایران بوسیله مشارالیه تأسیس شده. گرچه مدیر مجله و طرفدارانش در اشاعه مرام خود پیشرفت زیادی نکرده و پس از چندی مجله توقیف و مدیر آن نیز در سال ۱۳۱۷ شمسی بوسیله کار آگاهان دستگیر و زندانی گردید ولی با نشر همین مجله اصول عقاید مادیون و مرام اشتراکی در دسترس عموم آشنایان بزبان فارسی و توده مردم نهاده شد. و بهمین منظور روی جلد مجله خطاب بخوانندگان اینطور نوشته است: « اگر این مجله بافکر شما توافق دارد اسم و آدرس خود و آشنایان خود را که ممکن است بمجله دنیا علاقه مند باشد باداره مجله ارسال دارید. »

فهرست مندرجات و اسامی نویسندگان شماره اول مجله بدین قرار است: دنیاه از دفتر دنیا. اتم و بعد چهارم از دکتر ارانی. صنایع عظیم امروزی دنیا از احمد قاضی عرفان واصول مادی از احمد قاضی. ماشینیسم از .ا. جمشید. هنرو ماترئالیسم از فریدون ناخدا. گل‌های سفید ترجمه از فریدون ناخدا. خاتمه. منظره دنیا. اطلاعات مفید. که می‌داند؟ من می‌دانم.

در شماره اول وعده داده شده که در مجله دنیا مقالات مهمی از قبیل این مقالات خواهد بود اتم و بعد چهارم، قانون ارث و تکامل. امتحان هوش و حافظه فرضیه نسبی. خواب. مکایک اسمان‌ها و قسمت صنعتی صنایع عظیم. رادیو. عکاسی. بی سیم. دیدن از دور توسط بی‌سیم. فیلم و فیلم ناطق صنعت هواپیمائی. عرفان واصول مادی جبر یا اختیار. علت یا غایت ماترئالیسم وایده الیسم. منطق ودیالک تیک. ارزش جنس، نفع، پول و بانک. تشکیل و گردش سرمایه. فیلم از نظر صنایع ظریفه. ارزش ادبی رمان. ترجمه شاهکارهای متفکرین بزرک وغیره. » شعار مجله که در هر شماره روی جلد چاپ شده تصویر (اتم که علم آنرا تجزیه نموده بشکل مربعی ) چاپ و در روی آن اسم مجله (دنیا) بخط نسخ درشت نوشته شده است • قیمت اشتراک مجله سالیانه ۲۰ ریال؛ تک شماره دوریال، محل اداره: طهران چهارراه وزارت جنک. مطبعه اطلاعات.

دکتر تقی ارافی - دکتر تقی ارانی از شهیدان راه عقیده در خانواده متوسطی بدنیا آمد. تحصیلات خود را با مشقت ولی با موفقیت در ایران بیایان رسانید و برای اکمال آن بآلمان مسافرت نمود. در آلمان برای امرار معاش حروفچینی کرد و درس خواند تا آنکه در رشته (فیزیکوشیمی) دکتر شد و از دانشکده فلسفه نیز تصدیق گرفت و پس از آنکه مدتی در دانشگاه برلن تدریس زبان عربی می‌کرد برای خدمت میهن بایران آمد و در طهران با انتشار مجله دنیا و به نمی‌کتب دیگر بنشر مرام اشترا کی و مبارزه با خرافات پرداخت و از اینرو بین جوانان روشنفکر نفوذ معنوی زیادی پیدا نمود در سال ۱۳۱۶ شمسی او را با عده دیگری بزندان افکندند و در اثر زجر و شکنجه زیادروز بهمن ۱۳۱۸ شمسی نموده بهمین مناسبت در چنین روزی طرفداران آن مرحوم مجالس تذکری منعقد نموده و بیاد او و سایر شهدای آزادی مراسمی برگزار می‌نمایند. دکتر ارانی پس از مراجعت از اروپا بسمت دیری کارمند وزارت فرهنگ گردید و در دبیرستانهای پایتخت فیزیک وشیمی تدریس می‌نمود و بهمین منظور چند کتاب در علوم صنعتی برای دوره دوم دبیرستان‌ها تألیف و چاپ نموده. دیگر از تألیفات او کتاب (پسیکولژی) است که طبع شده تألیف دیگر او کتاب (تئوری‌های علم) است که در اردی بهشت ۱۳۱۰ شمسی در مطبعه سیروس درصد صفحه پستی طبع شده است.

(۵۵۷) دنیای امروز

مجله دنیای امروز بموسی ومدیر مسئولی (هـ. باذیل) در طهران تأسیس و در سال ۱۳۰۱ شمسی منتشر شده است. شماره اول این مجله در ۳۲ صفحه بقطع خشتی در مطبعه سربی (مجلس) طبع و در تاریخ سه شنبه ۲۶ ثور ۱۳۰۱ شمسی انتشاریافته. طرز انتشار مجله هفتگی بوده و درباره مرام و مسلک آن در مقاله افتتاحی شماره اول اینطور نوشته است:«چنانکه در ادبیات معمول است هر جریده و یا مجله که بعرصه وجود قدم می‌نهد در مقاله اولیه خود مقصود و پروگرام خود را بیان می‌نماید این رویه بسیار طبیعی و واضح است چه هیچ نتیجه بدون مقدمه و هیچ اقدامی بدون فکر وتصمیم نیست. منظور ومقصود هیئت فعلی که انتشار مجله را عهده دار شده از عنوان واسم مجله مفهوم می‌شود. مقصود ما این است که دنیای امروزه را در این محیط با تمام افکار، مقاصد، احساسات و آمالش تشریح نمائیم و سعی می‌کنیم تا افکار و عادات پوسیده را که با ترتیبات جدید عصر حاضر موافقت ندارد از میان برداریم. آمال ما این است که همان مشی را که عالم متمدن برای ترقی و تعالی خود..»

مجله دنیای امروز مجله‌ایست علمی و مشتمل بر مقالات اجتماعی، اخلاقی، ادبی و جغرافیائی. فهرست مقالات در عنوان هر شماره چاپ شده، فهرست شماره‌های اول و دوم با ذکر اسامی نویسندگان آن‌ها بدین قرار است: یادداشت سبب حقیقی احتیاجات ترادیسون‌های درباری. انتقادات ادبی (رشید یاسمی) جغرافیای ایران (ت. طایر) تاریخ تمدن (ع. بهرامی) فانتزی (طالقانی). مندرجات شماره دوم: یادداشت ترادیون‌های درباری جغرافیای ایران (ت طایر) بیان نامه «ع. بهرامی» فطرت و تربیت «ع. ا. حکمت» تاریخ تمدن «ع. بهرامی» اشکال خط فارسی «رشید یاسمی» فانتزی «طالقانی»

مقاله افتتاحی شماره دوم «مورخ شنبه ۶ برج جوزا ۱۳۰۱ شمسی» تحت عنوان «یادداشت ما. مجلس» است و بدینقسم شروع می‌گردد:«چند هفته است اوقات مجلس صرف مباحثه موضوعی می‌شود که اکثر و کلاً عقیده دارند مهمترین مسائل می‌باشد و اصلاح اساسی مملکت و استقرار آن در روی پایه...» از ترجمه‌های خوب مجله ترجمه جغرافی ایران در قرون وسطی از فتح عرب تا عهد‌امیر تیمور تألیف ج. لی استرنج می‌باشد و این ترجمه از آذربایجان شروع می‌شود. محل اداره مجله: خیابان علاء الدوله نمره ۱ قیمت اشتراک آن: سه ماهه ایران ۱۵ قران خارجه ۲۰ قران. تک شماره سی شاهی از مجله دنیای امروز فعلا تا شماره ۶ در دست است.

(۵۵۸) دنیای امروز

روزنامه دنیای امروز در شهر قزوین در سال ۱۳۰۴ شمسی بطور هفتگی تأسیس منتشر شده است. انتشار این روزنامه دوام زیادی نکرده بقسمیکه در سال ۱۳۰۸ شمسی تعطیل بوده و منتشر نمی‌شده است در شماره ۱۱ سال سوم دوره پنجم مجله معارف مورخ مرداد ۱۳۰۸ درباره مطبوعات قزوین ومنجمله راجع بتعطیل این روزنامه می‌نویسد: چیزیکه خیلی مایه تأسف است مطبوعات قزوین بی‌اندازه رو بضعف و انحطاط نهاده فقط دو روزنامه یکی بازپرس و دیگری نوروز منتشر می‌شود و روزنامه رعد که یکی از مطبوعات مهم ایران بشمار می‌رود تعطیل است و هکذا جراید دیگر از قبیل دنیای امروز تمدن اسلام، صلاح بشر و غیره این ضعف و انحطاط بیشتر از جهت عدم قوه مقاومت جراید قزوین با جراید یومیه طهران است که در همانروز در قزوین انتشار می‌یابد. » در همین شماره مجله معارف ایراد نطق بلیغی را در شهر قزوین بوسیله مدیر روزنامه دنیای امروز در ضمن وقایع ضبط کرده است

(۵۵۹) دنیای ایران

مجله دنیای ایران در شهر شیراز تأسیس و در سال ۱۳۳۸ قمری منتشر شده است در عنوان مجله مؤسس و مدیر اینطور معرفی شد:«رئیس تحریر و مسئول سیاست نوبخت صاحب و نگارنده بهارستان. مدیر اداره میرزا منصور خان حسام‌زاده ) و نیز اضافه نموده که تأسیس مجله در عصر وزارت حضرت اشرف آقای نصیر الدوله و ریاست آقای رحمت است. محل اداره شیراز. اداره دنیای ایران. اشتراک سالیانه داخله ۳۰ قران خارجه ۱۴ روپیه. شماره اول مجله در رمضان ۱۳۳۸ و شماره سوم آن در ۲۸ صفحه قطع کوچک، باچاپ سنگی در مطبعه محمدی شیراز طبع و در ذیقعده ۱۳۳۸ قمری منتشر شده. فهرست مندرجات این شماره که روی جلد مجله چاپ شده بدین قرار است: ناپلئون بقلم حسام‌زاده کایو. اشعار اثر نوبخت، معارف در انگلیس بقلم پور حسن اشعار. امراض وبائی از طرف اداره استخر، اشعار ندیدم بقلم نوبخت، اخبار روسیه بلشویک، ایرانیان «اشعار از فضل الله بدیع» محصلین ایران در آلمان نقل از جریده کاوه کلمات دانشمندان معاصر. معلومات، متنوعات، تقریظ و انتقاد.

شماره ۵ سال اول مجله در ۳۲ صفحه بقطع کوچک خشتی با چاپ سنگی طبع و در محرم الحرام ۱۳۲۹ قمری منتشر شده، مندرجات این شماره از این قرار است: مبحث تاریخی، مملکت عثمانی؛ «بقیه از شماره ۴» رایگان کند د اشعار بست از نوبخت » زن در سوریا؛ متنوعات دنیای ایران، وفا اشعاریت از منصور حسام زاده» اخبار مهم سیاسی؛ مبحث تقریظ و انتقاد، پادشاه مضحک؛ ندارد (اشعاری است از بهاء الدین حسام‌زاده) آرزو، نخوت ملی اشعاری از ابراهیم روشن زن‌های حاکمه دنیای ایران مجله‌ایست ادبی، علمی، تاریخی و سیاسی و در هر شماره اشعاری از شعرای شیراز بخصوص نوبخت وحسام‌زاده درج است بیشتر مندرجات آن از مجلات و روزنامه‌های عربی ترجمه شده شماره هفتم در تاریخ ربیع الاول و شماره دهم آن در شعبان ۱۳۳۹ قمری طبع و توزیع گردیده است. مجله دنیای ایران یکسال منتشر از آن مجله دیگری بنام گل آتشی) تأسیس و بجای آن انتشار یافته که از آن در حرف گاف کتاب گفتگو خواهیم کرد. شرح احوال آقای نوبخت مدیر مجله در ذیل روزنامه بهارستان بتفصیل نوشته شده خوانندگان برای اطلاع از آن بحر ف ب این مجلد مراجعه فرمایند.

مطبعه محمدی شیراز - چون در این کتاب چند بار اسم مطالعه محمدی شیراز ذکر شده لازم است یاد‌آور شویم که مطبعه مذکور از مطابع سنگی قدیم شیراز و در سال ۱۳۱۰ قمری تأسیس شده و شروع بکار نموده. این مطبعه بهت آقای محمد هادی شیرازی دایر شده است.

(۵۶۰) دنیای ایران

روزنامه دنیای ایران در طهران بمؤسسی و مدیر مسئولی (ا. ب. ش) که همان آقای میرزا ابو طالب خان بنان السلطان شیروانی است، تأسیس و منتشر شده است آقای میرزا ابو طالب خان شیروانی مدیر روزنامه میهن که زمانی در اصفهان و بعد در طهران سنوات زیادی روز نامه میهن را منتشر ساخته در سال ۱۳۰۱ شمسی؛ در حادثه در طهران برای اداره روزنامه میهن پیش آمده و منتهی بخراب شدن اداره روزنامه میهن و توقیف آن گردیده روز نامه دنیای ایران را بجای میهن منتشر نموده است شماره ایکه از دنیای ایران در دست نگارنده می‌باشد شماره ۳۰ سال اول و روی یک ورق بزرک با چاپ سربی در مطبعه (روشنائی) طبع شده و بدون تاریخ است. عنوان تلگرافی: دنیای ایران و قیمت تک نمره ۶ شاهی معین شده. گرچه این شماره دنیای ایران تاریخ ندارد ولی از نامه‌ای که در صفحه دوم روزنامه بامضای شیروانی؛ خطاب برئیس مجلس، چاشده و این نامه مورخ بتاریخ ۲۷ میزان ۱۳۰۱ شمسی است معلوم می‌گردد که روزنامه نیز در همان ایام یعنی در اواخر میزان ۱۳۰۱ طبع و توزیع گردیده است. آقای شیروانی در این نامه برئیس مجلس شورایملی شکایت نموده که بدستو ر قوام السلطنه یک عده از اشرار و اوباش اداره روزنامه میهن را غارت کرده و دشتی و شیخ حسین لنکرانی نیز حضور داشته‌اند و فعلا از ترس جان در خانه خود پنهان است مقاله دیگر اینشماره مقاله مفصلی است تحت عنوان (خطر ارتجاع) در این مقاله مینوید مدیر روزنامه میهن را متهم به بیدینی نموده و بدستور قوام السلطنه ابتدا مدیر میهن و سلیمان میرزا و بعد مدیر میهن را کتک‌زده و اداره روزنامه اشرا خراب کرده روزنامه میهن را توقیف نموده‌اند. این مقاله نیز بقلم شیروانی است. خلاصه اینکه تمام مندرجات اینشماره حمله بقوام السلطنه و شکایت از اوست. از روزنامه دنیای ایران همین شماره در دست است و شاید بیش از همین شماره که بجای شماره ۳۰ سال اول میهن است منتشر نشده باشد. شرح احوال شیروانی در جلد سوم کتاب در حرف میم، در ذیل روز نامه میهن بتفصیل نوشته خواهد شد.

(۵۶۱) دواسازی

در اواخر خرداد ۱۳۰۶ شمسی از طرف هیئت دواسازان طهران مجله ماهیانه تحت نظارت و مدیریت آقای فرهی بعنوان مجله دواسازی طبع و منتشر گردید که بسیار قابل استفاده بود.

(۵۶۲) دواسازی عصر حاضر

مجله دواسازی عصر حاضر در تهران مدیری (میرزا محمود خان نجم آبادی) تأسیس و شماره ۵ سال اول آن در دیماه ۱۳۱۳ شمسی منتشر شده است، روی جلد مجله منظور از تأسیس و انتشار مجله را اینطور چاپ کرده:«مجله‌ایست دراسازی طبی و صحی که برای اصلاح دواسازی ایران و کمک علمی وقتی بهمکاران دواساز هر ماه بگشماره منتشر می‌شود، مطالب مختلفه مربوط بشعب شیمی، تجزیه‌های مختلفه دوائی و اوضاع صحی در این مجله انتشار می‌یابد. سعی منتشر‌کنندگان ایجاد توحید فکر بین دواسازان و رابطه علمی وقتی با آة‌بان اطباست.»

محل اداره مجله: طهران، دواخانه کارنیک وقیمت اشتراک سالیانه یگومانت.

(۵۶۲) دور جدید

شورایعالی فرهنگ در تاریخ ۲۹ فروردین ۱۳۰۵ شمسی امتیاز مجله دو و جد ید را در تبریز بمدیری آقای (میرزا محمود غنی‌زاده سلماسی) تصویب نموده و مجله مذکور بطور هفتگی منتشر شده است. آقای غنی‌زاده علاوه بر چند مجله و روز نامه که منتشر نموده کتابی بنام (مختصر تاریخ مجلس ملی ایران) مشتمل بر خلاصه تا ر یخی ادوار مشووطیت در ایران و نیز شامل فهرست اسامی کلای مجلس در دوره اول و دوم و سوم تدوین نموده که در جزء سلسله انتشارات روزنامه کاوه برلین طبع گردیده است. در مقدمه این کتاب، کتابی باسم تاریخ مخصوص وزرای عهد قاجاریه بمشارالیه نسبت داده و وعده داده است که عن قریب از طرف اداره کاره منتشر خواهد شد.

(۵۶۴) دورنمای ایران

روزنامه دورنمای ایران به دیری (عبد الحسین سپنتا) در شهر بمبئی هندوستان بزبان فارسی تأسیس و شماره اول سال اول آن در چهار صفحه بقطع متوسط و باچاپ سربی (چاپخانه هور واقع در گوالیا تانک رود بمبئی نمره ۷) طبع و در تاریخ جمعه ۹ آذر ۱۳۰۷ شمسی مطابق ۳۰ نومبر ۱۹۲۸ میلادی منتشر شده است در آغاز صفحه اول شماره اول عکس اعلیحضرت فقید چاپ شده و در ذیل آن نطق افتتاحی هفتمین دوره دور نمای ایران حرف دال بعده الواو تقنينيه مجلس شورایملی، شاه فقید طبع گردیده است. در صفحه دوم همین شماره تحت عنوان ( مقصود ما ( غرض از نشر روزنامه را ذکر کرده تا دیرد باینجا که می نویسد : « ما یگانه علاج این درد را بوسیله اطلاع از وضعیات ایران و انتشار و ترویج زبان فارسی بین برادران ایرانی خود میدانیم بهمین مناسبت با وجود چندین موانع برای هر روزنامه نگاری در بدو امر حاصل میگردد اقدام بانتشار این نامه مختصر می نمائیم تا شاید بعضی برادران ایرانی را که در گوشه و کنار دکاکین خود مشغول کسب هستند از اخبار جدید و ترقیات روز افزون ایران مطلع سازیم .» شماره ۱۱ سال اول محل اداره : بعيني مدیر : ع . سخنا A. SPENTA. NO. 12. 1ST FLOOR, RAGHOJI BUILDING. GOWALIA TANK ROAD, BOMBAY. همه مراسلات باید عنوان مدیر باشد دور نمای ایران چهارشنبه اسپند ماه ۱۳۰۷ ۲۰ فور ۱۹۲۹۹ وجه اشتراك يك ساله در هندوستان در خارجه و اضافه وجه روبیه قیمت اعلانات در صفحه ٣ و ٤ سطری ٤ تعیین قیمت لوایح خصوصی با دفتر اداره است Pines & Published by R. 8. Stnes, at Hoon P. Putan, legalis Tond, Bomar. عجالتا هفتگی است سیلی، اجتماعی، ادبی، مصور ) تك شماره يك آند که از مقاله مذکور اخبار داخله و در صفحه چهارم غزلی از شهریار چاپ شده است . طرز انتشار روزنامه هفتگی بوده و در زیر عنوان آن، دورنمای ایران، روزنامه ) سیاسی ؛ اجتماعی ، ادبی ، مصور ( معرفی شده ؛ وجه اشتراك يك ساله روز نامه در هندوستان ٤ روپیه و در خارجه باضافه اجرت پست و تك شماره يك آنه قیمت اعلانات در صفحه و چهار سطری چهار آنه معین گردیده است. محل اداره روز تا ۰ه بمبنى و ساير خصوصیات بزبان انگلیسی بشرحی است که در سرلوحه عکسی روزنامه خوانده میشود. مندرجات روزنامه پس از مقاله اساسی شارت از اخبار ایران تفصیل و پیشنهادات مختلف و اشعار گوناگون میباشد. دورنمای ایران برای آشنا نمودن ایرانیان مقيم بمبئی هندوستان بترقيات و پیشرفتهای آندوره ایران؛ روزنامه مفیدی بوده . این روز تا مه معت چهار ماه منتشر شده و بعدا تعطیل گردیده تا بعد از وقایع شهریور ۱۳۲۰ که مجددا آقای عبد الحسين سپنتا، بعوض آن روزنامه سپنتارا در اصفهان منتشر ساخته است . از روز نامه سپنتا در ذیل کتاب تاریخ جراید و مجلات ایران گفتگو خواهیم کرد. شماره ١٥ سال اول روزنامه در تاریخ شنبه ۳ فروردین ۱۳۰۸ انتشار یافته و بمناسبت آغاز سال نو مقاله آن اشعاریست که آقای حسین دانش در سال ۱۹۱۸ در اسلامبول سروده است. در این شماره علاوه بر این اشعار اشعاری از آقای حکمت و نیز اشعاری اثر طبع عارف تزوینی چاپ گردیده است آقای عبدالحسین سپنتا از جوانان باذوق و شاعری حساس است . وی علاوه بر روزنامه نگاری که در آن سلیقه خاصی دارد و شمارههای روزنامه سپنتا منتشر در - ٣٠٠ اصفهان بهترین گواه آنست، در فن تآتر و هنر پیشگی مهارت و ذوق مخصوصی دارد فیلم دختر لر که بزبان فارسی تهیه شده نمونه بارزی از هنر‌مندی‌ایشان در صنعت فیلم است. عبدالحسین سپنتا فرزند غلامرضا در سال ۱۲۸۲ شمسی در طهران متولد شده و تحصیلات خود را در آنجا شروع و در هندوستان بپایان رسانیده است. سپنتا در مدت توقف هندوستان که تاسال ۱۳۱۶ بطول انجامیده و در این سال بایران مراجعت نموده، علاوه بر انتشار روزنامه دورنمای ایران، فیلم‌های ناطق فارسی زیر را تهیه نموده: دختر لر، چشم‌های سیاه، شیرین و فرهاد؛ فردوسی، لیلی و مجنون جغد سیاه، در این فیلم‌ها رل اول را بنام جعفر، همایون، فرهاد، فردو سی، مجنون و جند سیاه خود‌ایشان عهده دار بوده‌اند.

آقای سپنتازبان انگلیسی را خوب می‌داند و ادبیات و زبان فارسی قدیم را در هندوستان نزدانشمند مشهور آقای دنشاه ایرانی و پرفسورانگلس فرا گرفته بقسمی که امروز بادبیات این در زبان احاطه کامل دارد کتبی نیز تألیف و ترجمه نموده که اهم آن‌ها بدین قرار است ۱- ایران و اهمیت آن در ترقی بشر ۲- پر‌تری از فلسفه ایران باستان ۳- پیام راستی ۴- زرتشت که بود و چه کرد ۵- منتخباتی از اشعار دهقان سامانی با شرح حال شاعر ۶- نو‌آموز مز دیستا ۷ منتخباتی از اشعار گلشن ایران پور. ۸- اشک سپنتا - ۹- اسرار جنگل – ۱۰ – انار کلی. سپنتا در فن ایراد خطابه نیز مهارتی بسزا دارد و سخنرانی‌های او در انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی حکایت از کمال زبردستی او در این فن می‌نماید. در انواع شعر از قصیده و قطعه وغزل دست کمی از شعرای معاصر ندارد و اشعار او گرچه بصورت دیوانی منتشر نگردید. ولی شماره‌های روزنامه سپنتا شاهد و کواه عمده بر شاعری او بشمار می‌رود. در مقدمه کتاب (ایران و اهمیت آن در ترقی و تمدن بشر) تلیف بلسارا دانشمند و محقق ایران‌شناس که در سال ۱۹۳۶ در بمبئی ترجمه آن از طرف انجمن ایران لیک طبع و منتشر شده و این کتاب بوسیله آقای سپنتا ترجمه گردیده، راجع بمترجم کتاب می‌نویسد: آقای سپنتا سوابق ممتد و مشعشعی در عالم فیلم و سینما دارند و اولین کسی هستند که فیلم ناطق فارسی بسمی و همت‌ایشان شروع گردید و تا کنون شش فیلم ناطق ایرانی در تحت رژیس‌ایشان تهیه گردیده است گذشته از شهرتی که‌ایشان درهند بنام یک رژیسور زبر دست دارند بعلاوه در ادبیات و تاریخ ایران مطالعات و تحقیقات زیاد نموده و در نشر کتب مختلف در این زمینه زحمات زیاد متحمل شدهاند و تا کنون بنشر چندین کتب مفید در تاریخ و ادبیات ایران موفق گردیده‌اند آقای سپنتا عشق و علاقه مخصوصی بوطن خود ایران دارد و در هر کتاب و هر فیلم این عشق سرشار بشکلی خود نمائی کرده است و بهمین مناسبت آثار‌ایشان اغلب جنبه ملی را دارا می‌باشد چنانکه فیلم‌های دختر لر یا ایران دیروز و امروز و چشم‌های سیاه یا فتح لاهور بدست نادر شاه و هم چنین کنسرت‌های ملی‌ایشان در تالار کاوجی هال به شی شاهد این مدعی است»

(۵۶۵) دولت علیه ایران

پس از انتشار شماره ۴۷۱ روزنامه وقایع اتفاقیه مورخ یوم پنجشنبه ۲۶ محرم مطابق سال پیچی تیل سنه ۱۲۷۷ قمری، شماره ۴۷۲ این روزنامه بنام (روزنامه دولت علیه ایران) منتشر گردید و بنابراین اولین شماره روزنامه مذکور در ۵ صفر ۱۲۷۷ قمری انتشار یافته و این تغییر نام بدان سبب بوده که در این سال امور طبع رو ز نامه‌های دولتی از طرف ناصر الدین شاه بعهده (میرزا ابوالحسن خان غفاری نقاش کاشانی ملقب بصنیع الملک) واگذار گردید. نامبرده فن نقاشی را در فرنگستان تکمیل نمود و در اوایل سلطنت ناصر الدین شاه تقرب مخصوصی یافت و نیز در فن طبع مهارت بسزا داشت و لذا پس از آنکه امور روزنامه بدو محول شد در صدد برآمد روزنامه‌ای مصور به تصاویری که خود می‌ساخت منتشر سازد و از اینجا روزنامه دولت علیه ایران پدید آمد.

در این روزنامه علاوه بر اخبار درباری تصاویر بسیار نفیس و اعلی از شاهزادگان و حکام و رجال آنعصر رسم شده که در نوع خود بی‌نظیر است و از آن جمعا تا شماره ۶۶۸ مورخ هفتم شوال ۱۲۸۷ قمری بطور غیر مرتب انتشار یافته و در این تاریخ تعطیل شده است. نگارنده مجموعه از این روزنامه را در دست دارد که از نمره ۵۰۲ شروع و بنمره ۵۵۴ ختم می‌گردد. ذیلا خصوصیات روزنامه را از روی نمونه‌های موجود نقل می‌نمائیم:

سرلوحه روزنامه عبارت از علامت رسمی دولتی است یعنی شیر و خورشیدی است که شیر در دست شمشیری دارد در گوشه راست سرلوحه با خط نستعلیق شماره و قیمت اشتراک روزنامه بدینقسم نوشته شده: «قیمت روزنامه نسخه پانزده شاهی، سالیانه سه تومان و شش هزار دینار است) و در گوشه چپ عنوان این جمله: « منطبعه دار الخلافه طهران. قیمت اعلانات از قرار سطری پانصد دینار است درج است علاوه بر این در بالای عنوان اسم روزنامه (دولت علیه ایران) بخط نستعلیق خوب و در زیر آن تاریخ انتشار (مثلاً نمره ۵۲۷ در تاریخ یوم پنجشنبه هفدهم شهر صفر المظفر مطابق سال ایت قبل سنه ۱۲۷۹ منتشر شده) طبع گردیده.

روزنامه با چاپ سنگی و معمولاً در چهار تا هفت صفحه بقطع وزیری بزرک چاپ شده از خصوصیات روزنامه دولت علیه ایران یکی تصاویر زیبائی است که از امرا و بزرگان در آن رسم شده و دیگر عنوان مطالب مهمه هر صفحه است که در حاشیه بخط نستعلیق طبع گردیده که در حقیقت می‌توان آنرا فهرست مندرجات هر نمره روز نامه دانست. مثلاً در نمره ۵۲۷ این حواشی بدین قرار است صفحه اول: «حالات متعلقه بوجود معود همایون خالد الله ملکه وسلطانه۰» «صفحه دوم بقیه حالات متعلقه بوجود مسعود فایض الجود اقدس همایون ظل الله شاهنشاه خلد الله ملکه و سلطانه»، صفحه سوم «بقیه حالات متعلقه بوجود مسعود همایون شاهنشاهی خلد الله ملکه وسلطانه» و «دربار معدلت دار. » صفحه چهارم: «بقیه اخبار دربار معدلت دار همایون و دار الخلافه الباهرة» صفحه ششم: «دارالخلافه الباه مو در بار معدلتمدار» و «دارالمرز» در مقابل دارالمرز وقایع استراباد نوشته شده صفحه هفتم: «ترجمه استخراجی از روز نامجات ممالک هندوستان. » بطور کلی صفحات اول و دوم مربوط بناصر الدین شاه و دربار است و بقیه صفحات اخبار مربوط بشهرستان هاست که در حاشیه اسم شهر بخط درشت نوشته شده مثلاً در نمره ۵۳۲ وقایع مربوط بمازندران (دارالمرز) و راجع بهمدان (عراق) و شیراز (فارس) وکرمانشاه (کرمانشاهان) در حاشیه درج گردیده مندرجات نمره ۵۵۴ ابتدا «حالات متعلقه بوجود مسعود همایون ظل اللهی خلد الله ملکه وسلطانه» و بعد اخبار دارالخلافه، سپس سایر شهر‌ها ذکر شده است. همانقسم که یاد‌آور شدیم قسمت مهم در روز نامه دولت علیه ایران تصاویر آنست که بقلم مبرزا ابوالحسن خان غفاری کاشانی است و ما برای ضبط در تاریخ فهرست قسمتی از این تصاوریر را ذیلا نقل می‌نمائیم:

نمره ۵۱۴ (صورت حسنعلی خان سرتیپ و جنرال آجودان) و (صورت عمیدالدوله) نمره ۵۱۶ (صورت رضا تلیخان) و (صورت شکار گاه بلنک) این تصور منظره کوهیست که در پای آن ناصرالدین شاه برای زدن بلنک قراول رفته و جمعی از درباریان اطراف او‌ایستاده‌اند. تفصیل این شکار که در جاجرود اتفاق افتاد. همین نمره ۵۱۶ چاپ شده است. نمره ۵۲۴ (صورت صاحب دیوان) نمره ۵۱۰ صورت جان محمد خان سرتیت ) و (صورت نایب لشکر نویسباشی) نمره ۵۵۰ (صورت ابراهیم خان ناظم و نایب بلوچستان) و (صورت میرزا نصرالله نایب لشکر نویسباشی) و (صورت محمد قاسم خان والی). نمره ۵۵۲ (صورت عماد الدوله و صارم الدوله) و (صورت حشمت الدوله). نمره ۵۴۹ (صورت عمارت باغ سروستان از طرف شمال) نمره ۵۰۲ (صورت میرزا محمد رضا مستوفی) نمره ۵۴۷ (صورت محمد علیخان بیگلربیگی) و (صورت عمارت بادگیر) این تصویر در دو صفحه روز نامه است. نمره ۵۴۰ (صورت‌امین دار الشورای کبری) و «تصویر سلام عام نوروزی بتخت خاصه مرمر» و «صورت حاجی میرزا عبدالله خان حاکم همدان» و «صورت محمد حسن میرزا نایب النظاره» نمره ۵۵۴ «صورت میرزا نصر الله» و «صورت حاجی میرزاحسینخان وزیر مختار» نمره ۵۴۷ «صورت بهاء الملک» نمره ۵۴۲ «صورت مصیر الممالک» و «صورت عین الملک خوان سالار.»

اهمیت تصاویر مذکور قطع نظر از جنبه نقاشی آن‌ها در این است که تمام با لباس‌های معمول زمان و جبه‌های ترمه و کلاه‌های بلند است و برای اطلاع از طرز لباس زمان نمرات روزنامه بسیار مفید است. و اما سبک عبارت واخبار روز نامه بنقل از نمره ۵۲۷ روزنامه بدین قرار است: «از تفضلات خدای و دود وجود مسعود همایون مقرون بکمال انبساط وصحت و از انتظام و انضباط امور مملکت خاطر مهر مظاهر مبارک قرین بنشاط کامل و مسرت است بعد از انقضای ایام عاشورا و فراغت از تعزیه داری جناب خامس آل عبا علیه التحیة والثنا چون هوای دار الخلافه و شمیرانات از حد اعتدال تجاوز نموده زیاده گرم شده بود موکب مسعود همایون در روز چهار دهم محرم تشریف فرمای‌ییلاق شهرستانک شده ده روز علی التوالی در آنجا نزول اجلال داشتند گاهی از ایام که اندک فراغتی از مهمات دولتی و مملکتی حاصل می‌فرمودند بعزم شکار بصفحات آن‌ییلاقات تشریف فرما گردیده پس از سیاحت و شکار مراجعت می‌فرمودند.»

و نیز نمونه اخبار روزنامه بنقل از نمره ۵۵۲ مورخ پنجشنبه ۱۲ شهر رجب ۱۲۸۰ قمری بدینقسم است: « بزرگترین نعمت و نیکوترین آلاء والا عموم اهالی ممالک محروسه ایران را صحت‌مندی و استقامت مزاج وهاج کثیر الابتهاج همایون اقدس ا علی است که بحمد الله والمنه بوجه اتم واکمل حاصل است و چون این اوقات که از قرار انتظام امور لشگر و کشور فراغتی دارند لهذا این روز‌ها که ایام خوشی هوای شکار گاه جاجرود و موسم فراوانی صید آنجاست عزیمت شکارگاه مزبور فرموده روز شنبه سلخ جمادی الاخری تشریف فرمای جاجرود شدند» سابقا یاد‌آور شدیم که روزنامه دولت علیه ایران باهتمام و مباشرت میرزا ابوالحسن خان غفاری کاشانی تأسیس و منتشر شده و تصاویر روزنامه نیز بقلم نامبرده است. اینک شرح احوال او.

میرزا ابو الحسنخان غفاری کاشانی- در شماره دوم سال اول مجله اطلاعات ماهیانه تحت عنوان ( بزرگترین نقاش عصر قاجاریه » شرح احوال این نقاش هنرمندرا بتفصیل چاپ کرده و ما ذیلا قسمتی از آنرا نقل می‌نمائیم وضمنا یاد‌آور می‌شویم که در ابتدای این شرح حال تصویر صنیع الملک با دستگاه چاپی که روز نامه را را طبع می‌ نموده گراور شده و در ذیل آن می‌نویسد: « این هنرمند نامی با همین دستگاه کوچک و با چاپ سنگی بقدری روزنامه دولت علیه ایران مخصوصاً ۵۷ صورت رجال زمان را که در آن روزنامه است نفیس و زیبا چاپ نموده که حیرت‌آور است.

میرزا ابوالحسن غفاری نقاش باشی ملقب بصنیع الملک، عموی مرحوم کمال الملک ومؤسس اولین مدرسه نقاشی در ایران، پسر میرزا محمد پسر میرزا ابو الحسن پر قاضی عبدالمطلب غفاری کاشانی در سال ۱۲۲۹ هجری قمری متولد شده است جدش میرزا ابوالحسن مستوفی در زمان نادر شاه و کریمخان زند در کاشان ضمن منصب استیفا نقاشی می‌کرده است چنانکه در سال ۱۱۴۷ هنگام تاجگذاری نادرشاه در صحرای مغان که از همه ایران نمایندگانی برای حضور در تاجگذاری می‌رفته‌اند میرزا ابوالحسن مستوفی صورت قاضی عبد المطلب پدر خود را که سوار قاطر است و از کاشان عازم صحرای مغان بوده با آب و رنک ساخته است. میرزا ابوالحسن غفاری ثانی که بعد‌ها نقاشباشی و سپس صنیع الملک شد پس از فرا گرفتن فن نقاشی در ایران و باقی گذاردن آثار نقیص بسبک مینیاتور قدیم و رالیست جدید در اواسط سلطنت محمد شاه در حدود سال ۱۲۵۶ قمری در سی سالگی بتشویق و مساعدت حسینعلی خان نظام الدوله مشیر الممالک بایتالیا رفته چند سالی در موزه‌های فلورانس و رم مشغول نقاشی بوده و از جمله تابلو هائی نتیجه مسافرت او بایطالیاست کیبیه تا بلوی معروف رفائیل است که در موزه واتیکان می‌باشد. غفاری در اواخر سلطنت محمد شاه بایران مراجعت کرده و در ۱۲۶۲ صورتی از حاجی میرزا آقاسی ساخته است که بی‌نظیر است. در سال ۱۲۷۳ صورت‌های تالار نظامیه را که اکنون معروف بلقانطه می‌باشد در تحت نظر خود برای میرزا آقا خان اعتماد الدوله صدر اعظم نوری با تمام رسانده است. در اول سال ۱۲۷۷ به موجب فرمان همایون شاهزاده علینقی میرزا اعتضادالسلطنه وزیر علوم طبع ونشر روز نامه وقایع اتفاقیه را بمیرزا ابوالحسن غفاری نقاش باشی واگذار نموده است. و نامبرده سم روزنامه را تغییر داده و از شماره ۴۷۲ مورخ ۵ صفر ۱۳۷۷ آنرا موسوم به ) روزنامه دولت علیه ایران( گردانیده است. در صفحه هفت همین شماره خبر ز پر نوشته شده است: ( چون میرزا ابوالحسن خان نقاشباشی مهارت کامل حاصل کرده است لیاقت و قابلیت خود را در حضور مهرظهور همایون بدرجه شهود و وضوح رسانیده خاصه درباره تصویر که از جمله فنون معظمه است مهارت دارد رای جهان آرای همایون شاهنشاهی علاقه یافت که این فن بدیع شریف نیز در ایران معمول وزیاد شو د لهذا طبع روز نامه دار الخلافه را بعهده او محول و مرجوع فرمودند که باقتضای موقع در هر روزنامه چند مجلس تصویر چاپ شود چنانکه در روزنامه هسته گذشته و این هفته معلوم می‌شود و فرمان همایون شرف صدور یافته در حق او خلعت مرحمت گردید. ) و نیز در همین صفحه صورت صنیع الملک معلم خود او بچاپ رسیده است بیست ماه در شماره ۲۰ مورخ ۲۷ شوال ۱۲۷۸ میرزا ابوالحسن خان نقاشباشی لقب صنیع الملک یافته به تأسیس مدرسه نقاشی دولتی موفق شد و بنابراین می‌توان تأسیس مدرسه هنر‌های زیبا را در ایران در دوره معاصر از آن تاریخ داست. محل مدرسه مزبور در عمارت سلطنتی نزدیک میدان ارک بوده است.

دو سال پس از افتتاح نقاشخانه دولتی در شماره ۵۵۲ روزنامه دولت علیه ایران مورخ پنجشنبه دوازدهم رجب ۱۲۸۰ در انتهای مقاله مفصلی راجع بمطبوعات سطور ذیل نوشته شده است: « برای اینکه امور چاپخانه‌های ممالک محروسه وطبع کتب در تخت قواعد مفید در آید و در انتظام آن اهتمامی شود صنیع الملک رئیس و مباشر امور روز نامه و نقاشخانه و کارخانه دولتی باید در کالیه امر چاپخانه‌های ممالک محروسه مراقب و مواظب باشد که بعضی از نسخ که موجب انزجار طبایع است تحت انطباع نیاید. ) در شماره ۵۹۱ روزنامه مزبور مورخ هشتم ربیع الاول ۱۲۸۳ بعلاوه روز نامه دولت علیه ایران که مصور بوده سه روزنامه دیگر در عالم مطبوعات ایران ظاهر شده و اعلان آن بشرح زیر منتشر گردیده است: چون توجه ملوکانه در انتظام امور دولتی از همه جهت زیاده است و در طبع روزنامجات که در اداره وزارت علوم است اهتمامی تمام فرموده‌اند حکم قضا توام باعتضادالسلطنه وزیر علوم صادر شده که در هر ماهی چهار طغرا روزنامه از این قرار طبع شود و میرزا ابوالحسن خان صنیع الملک از طرف وزارت علوم نایب باشد - اول روزنامه دولتی بدون تصویر دوم روزنامه دولتی مصور - سوم روزنامه ملتی که بطور آزادی نوشته شود - چهارم روزنامه علمی. » پس از این تاریخ دیگر اسم صنیع الملک در روزنامه‌های آن ایام و سایر نوشته‌های دولتی به نظر نویسنده این سطور نرسیده شاید در همان سال ۱۲۸۳ فوت نموده است زیر او ضعیت روز نامه دولت علیه ایران که مدت هفت سال در نهایت ظرأفت با صورت‌های استادانه بطبع می‌رسید بکلی تغییر یافته و شیر و خورشید سرلوحش دوباره بچه‌گانه و تصویر‌هایش ناقابل شده است بعلاوه از خویشاوندان مرحوم صنیع الملک نیز بتواتر شنیده شده که مشارالیه در ۵۴ سالگی بمرض سکته وفات نموده است.

از صنیع الملک سه پسر باقیماند پسر کوچکتر از همه که اسمش یحیی خان بود وصورتاً بسیار بیدر شباهت داشت و صنعت نقاشی را هم از پدر و نیای بزرک ارث برده بود ناصرالدین شاه اسم او را ابوالحسن ثالث گذارد اوهم بهمین طریق امضاء می‌کرد مرحوم صنیع الملک مسلماً در نقاشی دارای فره ایزدی بوده در قرن گذشته ایران شالوده صنعت را او ریخته اساس مدرسه هنر‌های زیبا را او نهاده پایه این فن بدیع را او استوار کرده در هنرمندی و ابتکار نظیر نداشه و هنوز کسی در ایران مثل او نیامده است. »

مقاله مذکور بقلم آقای خان ملک ساسانی تهیه و تنظیم گردیده و در صفحات ۳۰ و ۳۱ و ۳۲ شماره دوم مجله اطلاعات ماهیانه بطبع رسیده است.

(۵۶۶) دولتی

در ماه ربیع الاول ۱۲۸۳ هجری قمری در زمان وزارت علوم اعتضاد السلطنه که امور چاپخانه و روزنامه‌های دولتی عهده میرزا ابوالحسن خان صنیع الدوله بوده[۸] بدستور ناصرالدین شاه بنا می‌شود که چهار روزنامه در طهران منتشر گردد. اول روزنامه دولتی بدون تصویر، دوم روزنامه دولتی مصور سوم روزنامه ملتی چهارم روز نامه علمی.

از روزنامه ملتی در حرف میم و از روزنامه علمی در حرف عین کتاب جداگانه گفتگو خواهیم کرد. از روزنامه دولتی مصور نیز در صفحات قبل گفتگو نمودیم. در باره روزنامه دولتی بدون تصویر که همین روزنامه دولتی است ذیلا مطالبی ذکر می‌نمائیم. نمره اول روزنامه دولتی که معلوم نیست بچه جهت نحت نمره ۵۹۳ شروع شده با چاپ سنگی در دارالخلافه طهران، در دار الطباعه دولتی طبع گردیده و در تاریخ (یوم پنجشنبه سیم شهر جمادی الاولی مطابق سال بارس تیل ۱۲۸۳) منتشر شده است. سرلوحه روزنامه عبارت از شیر و خورشید است که خورشید بر پشت شیر قرار گرفته و شیر در حالی که‌ایستاده شمشیری در دست دارد. در دو طرف شیر و خورشید خصوصیات روزنامه طبع شده این خصوصیات بدین قرار است: محل طبع طهران. دار الطباعه دولتی قیمت سالیانه بانضمام روزنامه علمیه سه تومان و شش هزار و قیمت یک نسخه پانزده شاهی از شماره ۵۹۵ بانضمام روزنامه علمی و ملتی سه تومان و شش هزار دینار است.

روزنامه دولتی بخط نستعلیق ریز و هر صفحه آن ۲۴ سطر و بقطع ۲۴×۴۰ سانتیمتر می‌باشد. شماره صفحات غالبا پنج و گاهی شش تا هفت صفحه بالغ می‌گردد گرچه در باره طرز انتشار روزنامه از ماهیانه یا هفتگی بودن چیزی نوشته نشده و لی از تاریخ نمرات معلوم می‌کردد طرز انتشار ماهیانه بوده است چنانچه نمر ۵۹۳۰ آن در تاریخ پنجشنبه سیم شهر جمادی الاولی و تمره ۵۹۴ در تاریخ پنجشنبه اول جمادی الاخری ۱۲۸۳ منتشر گردیده است. مندرجات روزنامه ابتدا یعنی در صفحه اول اخبار در باری و قایمیکه مربوط بناصر الدین شاه بوده تحت عنوان ( اخبار درباری. متعلق بوجود مسعود همایون شهریاری » درج شده وجد اخبار دربار سلطنتی وحوادث و وقایع شهر‌ها و ولایات داخله از قبیل یزد، فارس، کرمان و گاهی اخباری از اروپا و آمریکا تحت عنوان (اخبار ممالک خارجه) نوشته شده است. در ضمن اخبار درباری از وقایع و اتفاقات مربوط بوزارتخانه‌ها و نیز عطایا و خلعت‌ها و تشریفاتی که از طرف شاه به اشخاص مختلف بعنوان پاداش و حسن خدمت داده شده؛ گفتگو شده است. آخرین نمره منتشره روزنامه دولتی نمره ۶۵۰ است که در تاریخ پنجشنبه دهم شهر ذی الحجه مطابق یونت تیل سنه ۱۲۸۷ انتشار یافته و روزنامه تعطیل شده است.

(۵۶۷) دهقان

روزنامه دهقان در شهر کرمان بمدیر مسئولی آقای (احمد کرمانی) تأسیس و شماره اول آن در چهار صفحه بقطع وزیری بزرگ؛ با چاپ سنگی؛ وخط تستطیق ریز، در مطبعه سنگی (کرمان مدیری حسین طهرانی) طبع و در تا ریخ جمعه ۲۶ شوال الکرم ۱۳۲۹ قمری منتشر شده است. طرز انتشار دهقان هفتگی بوده و هر هفته یکمرتبه طبع و توزیع می‌شده عنوان مراسلات و تلگرافات: کرمان. اداره روزنامه دهقان. محل اداره: قراتخانه عمومی. وجه اشتراک آن. سالیانه کرمان ۱۰ قران ششماهه ۶ قران بلاد داخله ۱۲ قران، ۷ قران. قیمت تک نمره سه شاهی اشتراک بعد از فرستادن شش نمره دریافت میشده.

در عنوان روزنامه، زیر اسم روزنامه (دهقان) که بخط نستعلیق درشت نوشته شده این شعر بعنوان شعار درج است: «دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر کای نور چشم من بجز از کشته ندروی» مرام و مسلک روزنامه در ضمن سطری در زیر عنوان اینطور معرفی شده: « این روزنامه طرفدار استقلال ایران و حافظ حقوق ایرانیان است » مقاله افتتاحی دهقان که تحت عنوان « روزنامه چیست » نوشته شده بدینة سم شروع می‌شود: « بتصدیق تمام سیاسیون دول و حکمای ملل بهترین وسیله بیداری هر ملت و بزرگترین باعث تنویر و توسعه افکار هر قوم و جماعت روزنامه‌های آزاد ملی‌اند.. »

مقاله مذکور بدینقسم خاتمه می‌یابد > دهستان چون برادران کرمانی خود را از قافله تمدن فرسنگ‌ها دور و از نیل بموهبت عظیمه آزادی محروم و مهجور می‌بیند و آن‌ها را گرفتار فشار پنجه خونین معدودی طرفداران ارتجاع و استبداد و دچار چنگال فولادین مشتی هواخواهان ظلم و بیداد می‌نگرد مصمم شده است باوجود کمی بضاعت و استطاعت بنشر این ورقه ناقابل وظیفه یک نفر ایرانی وطن پرست محب نوع را اداء نماید و‌امیدوار است که از مسلک مقدس که خود را در سرلوح جریده بآن معرفی نموده است متمایل نشود و ابداً طرفیت با اشخاص ننموده بلکه فقط از منافع و مدار راجعه بعموم ابناء وطن بحث نماید ومن الله التوفیق وعلیه التکلان. »

در شماره اول پس از مقاله افتتاحی مقاله دیگری بعنوان (ادام برای آدم است) و در خاتمه چند اندرز بنقل از بند نامه مارکوس، نوشته و شماره اول پایان می‌یابد. مندرجات روزنامه دهقان بر خلاف سایر جراید کمتر اخبار و حوادث در آن چاپ شده و بیشتر مندرجات آن مقالاتی مبنی بر طرفداری از ضعفا و زارعین و رنجبران و فواید آزادی است • منجمله از مقالات آن، مقالات تحت عنوان «زعیم گرمسیری و ارباب» است که بزبان محلی نوشته شده و رفتار ارباب را نسبت برایت بیچاره واضح می‌سازد از مقالات دیگر روزنامه مقالاتی است که تحت عنوان (انجمن‌اش قلمکار) در چند شماره روزنامه درج شده و از شماره ۱۲ سال اول شروع می‌گردد. دیگر از مندرجات روزنامه اشعاری است اثر طبع (آقای انتظام السادات متخلص به نیر) که در بعضی از شماره‌ها بعنوان (ادبیات) ذکر شده است. برای نمونه اشعار مندرج در شمار روزنامه را ذیلا نقل می‌نمائیم:

ادبیات

موسم کار شد‌ای رنج بران هشدارید
بار جور و ستم از‌شانه خود بردارید
 
مملکت را یکف مفت خوران نگذارید
خویش را ذیحق و انسان و بشر بشمارید
 

نصرت و حفظ وطن را بنمائید شعار

بار بیهوده کشیدن اثر جهل بود
عجز آئین و ره مردم نا اهل بود
 
حق مشروع گرفتن بخدا سهل بود
شبهه و ریب در این قول نه از عقل بود
 

زانکه این حق طلبی هست بنص اخبار

آخر‌ای رنجبران آدم و نسل بشرید
کاین چنین از اثر ظلم وستم در بدرید
 
با هزاران هنر از بی‌هنران در خطرید
تاکی از مفسده مفت خوران بی‌خبرید
 

خویشتن را مسپارید بجنک اشرار

نه شما کار گرانید ولی نعمتشان
زحمت و رنج شما شد سبب راحتشان
 
زانکه در حرفه و صنعت نبود رغبتشان
رشوه بگرفتن و دزدیست معرفتشان
 

بجز از فتنه و افساد نباشدشان کار


تمر دولت اشراف بشد خواری من
مورث ضعف قوی باعث بیماری من
 
یکدم این قوم نکردند مدد کاری من
دیده بستند زغم خواری و دلداری من
 

همه اولاد مرا خواسته با درد دوچار

خصم پلتیکی و دزداست و محیل و هشیاد
معدن ظلم وستم منبع جور و یداد
 
دشمن نوع بشر پیشرو استبداد
وقت آنست که با هم بنمائید و داد
 

تا از این دشمن خود ار بر آرید دمار

بعضی از عناوین سرمقاله‌های روزنامه بدین قرار است: بدهاتیان و برزگران ایران (شماره ۵) رنجبر و مفت خور (شماره ۶). عید اضحی (شماره ۷) بقیه مقدمه شرح مرامنامه (شماره ۱۵) این مرامنامه عبارت از مرامنامه فرقه دمو کرات می‌باشد که مدیر روزنامه عضو آن بوده است.

از خصوصیات روزنامه دهقان تقویم ایام هفته است که از شمار ۵۰ روزنامه شروع شده و در تمام نمرات در صفحه چهارم طبع گردیده است. منظور از چاپ تقویم را این طور نوشته است: « برای زیادتی انتفاع مشترکین عظام از این نمره جدول هفتگی برای ضبط تاریخ‌های معموله وساعات نصف النهار وغیره بعرض کرمان درج می‌شود! می‌د که مطبوع افتد. » از روزنامه دهقان نگارنده فلا تا شماره ۱۷ سال اول مورخ ۲۱ شهر صفر ۱۳۳۰ قمری در دست دارم ولی ظاهراً مدت دو سال روزنامه منتشر شده است.

آقای احمد دهقان بهمنیار- احمد کره‌ای همان آقای دهقان بهینار استاد فاضل و دانشمند دانشگاه طهران است که ذیلا بشرح احوال او می‌پردازیم: تحصیلات آقای بهمنیار تا سن سی و دو سالگی عبارت بوده است از علوم عربی، فقه واصول منطق و حکمت و ریاضیات قدیم و مقدمات هیئت جدید و زبان فارسی و عربی و انگلیسی از سن ۲۴ سالگی مدنی در کرمان بتدریس مشغول بوده و مدرسه اسلامیه را در بم و مدرسه سعارت را در کرمان تأسیس نموده‌اند پس از آن مدتی در وزارارت ما لیه و یکسال در وزار معارف و دو سال در وزارت عدلیه مشغول خدمت بوده مجدداً بوزارت معارف منتقل شده و فعلا مدتیست در دانشگاه طهران بسمت استادی بتدریس تاریخ ادبیات عرب و زبان فارسی مشغولند. حضرت استادی بحری عمیق و علامه تحریر و دانشمندی متبحر است که در فنون عربیت سرآمد اساتید می‌باشد. ‌ایشان علاوه بر روز نامه دهقان روزنامه فکر آزاد را نیز منتشر ساخته و کنبی نیز تألیف و یا تصحیح فرموده و بچاپ رسانیده‌اند. ۱- تحفه احمدیه در شرح الفیه. ۲- قصائد و قطعات و ترجمه‌های متعدد که در جراید و مجلات بطبع رسیده. ۳- تصحیح تاریخ‌های تألیف ابو الحسن علی بن زید ۴- تصحیح التوسل الی الترسل. (مجموعه منشآت محمد بن موید بغدادی) ۵- تصحح اسرار التوحید فی مقامات شیخ ابوسعید تألیف محمد بن منور. لازمست یاد‌آور شویم که نام آقای بهنیار احمد و متخلص بدهقان و بهمنیار نام خانوادگی آن استاد است.

بغیر از روزنامه دهقان منطبقه کرمان، ظاهراً روزنامه همین نام در سال ۱۳۰۰ شمسی در طهران بطور هفتگی تأسیس و منتشر شده و چون نگارنده تا کنون نمونه از آن بدست نیاورده و شرحی درباره آن در جایی ندیده‌ام لذا برای آن عنوان جداگانه قرار ندادم.

(۵۶۸) دیانت

در تاریخ ۲۹ فروردین ۱۳۰۵ شمسی امتیاز مجله دیانت در تهران بمدیری (میرزا سید مصطفی قائم مقامی) از تصویب شورایعالی معارف گذشته، طرز انتشار مجله دیانت ماهانه بوده است.

(۵۶۹) دیوان عدالت

روزنامه دیوان عدالت بمدیری آقای (مدیر الممالک هرندی) در تهران بطور هفتگی تأسیس و در سال ۱۳۲۸ قمری منتشر شده است. نگارنده فعلا نمونه این روز نامه را در دست ندارم ولی چند شماره آن را در مجموعه جراید و مجلات انجمن کتابخانه دانشرایعالی دیده‌ام. آقای مدیر الممالک همان مدیر روزنامه تمدن است و برای اطلاع از شرح حال‌ایشان بحرف ت کتاب کلمه تمدن رجوع شود.

حرف الذال

(۵۷۰) ذکر حقایق

جریده ذکر حقایق در شهر کرمان بطور هفتگی تأسیس و منتشر شده است اطلاع نگارنده درباره این جریده عبارت از شرحیست که در شماره ۱۱ دوره پنجم سال وم مجله معارف مورخ مرداد ۱۳۰۸ شمسی تحت عنوان (معارف کرمان) نوشته است مقاله مذکور از شماره ۹ و ۱۰ سال دوم جریده ذکر حقایق منطبعه کرمان نقل شده که می‌رساند جریده مذکور لااقل در سال ۱۳۰۶ شمسی تأسیس شده بوده. این مقاله بدینقسم شروع می‌گردد: ( معارف، کرمان، جریده ذکر حقایق منطبعه کرمان در شماره ۹ و ۱۰ سال دوم راجع بمعارف محلی چنین می‌نگارد که اقدامات مجدانه شخص آقای جودت را نسبت.... »

لازمت یاد‌آور شویم که در فهرست امتیازات جراید و مجلات مذکور در سالنامه ۱۳۹۶ - ۱۳۰۷ معارف می‌نویسد: « جریده ذکر حقایق بمدیری شیخ مهدی‌امینی در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۳۰۶ شمسی از تصویب شورایعالی معارف گذشت که در طهران منتشر نماید. » معلوم می‌شود ابتدا محل انتشار ذکر حقایق در طهران بوده و بعد بکرمان منتقل شده است.

حرف الراء

(۵۷۱) راه خیال

روزنامه هفتگی راه خیال در شهر رشت بمدیری (افصح المتکلمین مدیر و نویسنده روزنامه خیر المکلام) تأسیس و در سال ۱۳۲۹ قمری منتشر شده است. شماره اول این روزنامه در تاریخ اول شعبان سال مذکور انتشار یافته و انتشار آن پس از توقیف آخرین شماره روزنامه خیر الکلام بوده است. از روزنامه خیر الکلام و مدیر آن در حرف خ کتاب تفصیل گفتگو کرده‌ایم.

(۵۷۲) راه سلامت

مجله راه سلامت بمدیری و صاحب امتیازی ) اسدالله تمدن ) در شهر قم تا سیس و شماره اول آن در ۳۲ صفحه بقطع خشتی کوچک با چاپ سربی طبع و در تاریخ تیر ماه ۱۳۱۶ شمسی مطابق ربیع الثانی ۱۳۵۶ قمری منتشر شده است. طرز انتشار مجله ماهانه بوده و جای اداره: قم. خیابان ارم معین شده. این مجله در طهران (چایخانه کانون) و مدتی هم در (چاپخانه موسوی عراق) طبع و در قم منتشر شده است. بهای سالیانه مجله بانضمام یک جلد کتاب بیمه زندگانی برای طبقه اول ۳۵ ریال وسایر طبقات ۲۵ ریال. تک شماره در همه جا ابتدا سه ریال و از شماره سوم ۲ ریال معین گردیده، راه سلامت مجله (صحی، معارفی، اجتماعی) معرفی شده و مندرجات آن بیشتر مطالب صحی و پزشکی است.

مقاله افتتاحی مجله که تحت عنوان (منظور از مجله‌نگاری) نوشته شده و در آن علت تأسیس مجله را یاد‌آور گردیده بدین قرار است: « خدایرا سپاسگزارم که ملت ایران در ظل توجهات اعلیحضرت همایون شاهنشاهی در ردیف بزرگترین ملل متمدنه گیتی شاهراه ترقی را سیر می‌کند. بیاس این نعمت بیکران لازم است که هر کی به سهم خود خدماتی را عهده دار شده و انجام دهد و نظر باینکه یکی از بزرگترین وسائل ترقی هر قومی؛ داشتن افراد سالم است و افراد سالم موجود نمی‌شود مگر بآشنائی اصول بهداشت. لذا مقدم بر همه علم نگاهداری سلامتی بدن است زیرا از افراد سالم است که باید انتظار کار داشت و نشر و توسعه معارف را متوقع بود.

بنابراین یکی از خدمات مهمه بعالم بشریت همانا خدمات صحی و معارفی است لذا نگارنده با شوق و شعف بسیار برای مقاصد مقدس فوق وارد مرحله نامه‌نگاری شده و اولین مسلک این مجله را نشر مقالات طبی و سپس ترویج و تعمیم معارف قرار داده و حتی الامکان می‌کوشد که موضوعات علمی طب را بقلم اطباء درجه اول، با عبارات بسیار ساده در دسترس عموم گذارده و دستورات صحی را متناوباً در این مجله خاطر نشان نماید تا همه کس بتواند با قرائت هر موضوعی از مراجعه ببزشک نیاز گردد. و نیز بمنظور خدمات معارفی یکقسمت مقالات و موضوعات سودمندی که بحال دانش‌آموزان هم مفید افتد، طرح کرده و کنفرانس‌های معارفی را نشر خواهیم داد تا از این راه هم خدمتی انجام شده باشد. اینک بنام نامی موجد عظمت ایران اولین شماره مجله خود را بعلاقه‌مندان هداء می‌نمائیم. تمدن پزشک»

در شماره اول پس از مقاله افتتاحی مذکور، مقاله (جهاز ادرار) بقلم دکتر پزشکمهر، و مقاله (پشه مولد ماریا) و (نصایح صحی) و مقاله (تبدیل قلب طبیعی به مصنوعی) بقلم آقای سید جلال جزائری و مقاله (دوای فرنگی و ایران) و مقاله (اهمیت خطابه)؛ درج گردیده و بعلاوه چند تصویر از مناظر مختلف بیمارستان قم در آن چاپ شده است. برای مزید اطلاع فهرست مندرجات شماره هشت مجله را نیز نقل می‌نمائیم: خدمت بجامعه نصایح صحی. طبابت خانوادگی. ویتأمین و خواص آن. مضرات مسکرات امتحان قلب. معشوقه علم. اخبار بابل. در هر شماره روی جلد مجله این چند عمر چاپ شده است:

احمد مرسل آنکه گفتارش
سر بر حجت و برهان است
.
گفت سرمایه کمال بشر
علم ابدان و علم ادیان است
.
کاندران علم صحت جسم است
واندرین علم نزهت جان است
.


مجله راه سلامت بوضع مذکور هشت شماره منتشر شده و شماره هشتم که آخرین شماره منتشره آنست در تاریخ بهمن ماه ۱۳۱۶ شمسی انتشار یافته. در این شماره در مقاله افتتاحی آن تحت عنوان « خوبست بجای سعایت شما هم قدمی در راه خدمت بجامعه بردارید » از بدگویان گله نموده و می‌رساند که دشمنان مانع از ادامه نامه‌نگاری او می‌باشند شعار مجله که در هر شماره در عنوان آن چاپ شده جمله سلامت باد» است.

آقای اسدالله تمدن- نامبرده در ضمن نامه‌ای که بنگارنده نداشته خدمات خود را بدین قسم شرح داده است: « در سال ۱۳۰۹ پس از گذراندن دوره امتحانات پزشکی در قم مشغول مداوا و معالجه گردیده و در سال ۱۳۱۰ از طرف اداره کل بهداری مامور بهداری دزفول شده و پس از ورود بدانجا مبارزه بر علیه و با « کارا » شروع شد و تا مدت یک سال ادامه یافت... در سال ۱۳۱۲ به بیمارستان دولتی اهواز انتقال یافته و پس از ۸ ماه مامور جندق و بیابانک گردیدم سه ماه در آنجا متوقف و بقم حرکت و مطب شخصی افتتاح و مشغول کار شدم چون شوق خدمات بهداشت داشتم در سال ۱۳۱۳ کتاب اسرار تابیعت را تألیف نمودم. در اواخر ۱۳۱۳ بریاست بهداری و قرنطینه کسیه مامور شده و پس از یکسال و نیم بریاست بهداری شادگان مامور و در سال ۱۳۱۵ به بیمارستان راه آهن قم انتقال یافتم و در همین سال موفق باخذ امتیاز مجله راه سلامت شده و از خدمت دولتی استعفا نموده بنامه‌نگاری اشتغال یافت و پس از انتشار ۸ شماره از مجله و کتاب بیمه زندگی مجدداً از طرف بهداری مامور بهداری در فول شده پس از شش ماه بریاست بهداری و بیمارستان رازی ایلام منصوب گردیدم و تا اواخر ۱۳۱۹ در آنجا مشغول خدمت بودم مجدداً بریاست بهداری در فول انتخاب و تا آبان ۱۳۲۰ مشغول کار بودم بعداً بواسطه شدت گرمای دزفول بقم حرکت و فعلا بطور آزاد مشغول امور پزشگی می‌باشم. » آقای اسدالله تمدن برادری مهذب و نیک سیرت بنام آقای علی متمدن دارد که فعلا در وزارت فرهنک مشغول کار می‌باشد.

(۵۷۳) راه نجات

روزنامه راه نجات بصاحب امتیازی و مدیر مسئولی «ابراهیم راه نجات» در سال ۱۲۹۴ شمسی تأسیس و در اصفهان منتشر شده است. شماره اول سال پنجم آن در چهار صفحه بقطع وزیری، باچاپ سربی (مطبعه حبل المتین) طبع و در تاریخ سه شنبه ۱۶ رجب مطابق ۱۸ حمل ۱۲۹۹ شمسی انتشار یافته - مرام روزنامه که در هر شماره در زیر عنوان آن چاپ شده از این قرار است:« منافع ایران و بحث در حقایق امور نقطه نظر این جریده است. » مقاله افتتاحی شماره اول سال پنجم بدین قرار است:« سال گذشته با ما وداع کرد در حالتیکه سرگذشت بسیار اسف‌آوری از فلاکت و بدبختی‌های گوناگون در دوسیه خود ضبط کرده و همراه برد. آیا متذکر شدیم که نام نیک واقدام خیری در تاریخ او بیادگار بسپاریم. اگر چه سال گذشته نسبت بسابق یادگار‌های مهم تاریخی قابل تشکری با داد. شرارت و یاغی گری‌ها و هرج و مرج ما را در قبرستان نیستی مدتون ساخت وفی الجمله جنبش وحرکتی بعالم معارف و مدارس داد و لی کفاف کی دهد این باده‌ها بمستی ما.... »

روزنامه راه نجات از روز نامه‌هائیست که در طول مدت سی و دو سال انتشار خود تغییر مسلک نداده و از ابتدا همیشه طرفدار رنجبر و کارگر و مخالف با اصول سرمایه داری بوده و لذا هر وقت بشدت مرام خود را تعقیب می‌کرد دو چار توقیف می‌گردید و زمانی هم مدیر آن مرحوم ابراهیم راه نجات گرفتار زندان شهربانی شد اول دفعه که روز نامه راه نجات توقیف شد در اسد سال ۱۳۰۱ شمسی بود. ظاهراً علت این توقیف مقاله شدیداللحن روزنامه درباره اعمال یکی از سرمایه‌داران اصفهانی ملقب باعتماد التجار بوده است. مدیر راه نجات در تلگراف شکوایه خود که بجراید طهران مخابره کرده و منجمله در روز نامه ایران شماره مورخ ۲۴ اسد ۱۳۰۱ چاپ شده می‌نویسد: « بواسطه درج مکتوب عمومی راجع باعمال اعتماد التجار روزنامه راه نجات مظلومانه تلگرافا توقیف شده توجه همقلمان معظم را در رفع و جلوگیری از دسائس مغرضانه اعتماد التجار و الغاء شبهه‌امین التجار خواهانیم. مدیر راه نجات » توقیف راه نجات در جراید دست چپ و مجلات سر و صدائی بر پا کرد و من جمله روزنامه طوفان در شماره اول سال دوم مورخ ۳۱ اسد ۱۳۰۱ شمسی درباره این توقیف نوشت:« راه نجات- متأسفانه هنگامی سروش توقیف راه نجات بگوش ما رسید که دست ما بسته و قلم ما شکسته بود و نمی‌توانستیم با مسدود بودن طرق کمک و معاونت توقیف بدون جهت او را گوشزد اولیای امور نمائیم. ولی اکنون می‌توانیم بگوئیم که اینگونه فشار‌های جزئی موجب احتراق موادی سوزاننده است که یکباره سرتا پا بقدم وجود خائنین و جنایتکاران را طعمه آتش خواهد نمود خاصه برای جریده مانند راه نجات که بین همکنان خود بحق گوئی و شهامت قلم موصوف و معروف می‌باشد. خاطر اولیاء دولت را باین قبیل حق کشی‌ها متوجه نموده رفع توقیف راه نجات را هر چه زود‌تر انتظار داریم. » توقیف روزنامه دوام زیادی نکرد و فشار افکار عمومی سبب گردید که دولت هر چه زودتر از روزنامه راه نجات رفع توقیف بعمل آورد. مدیر مجله ارمغان در شماره پنجم سال سوم مجله مورخ اسد ۱۳۰۱ تحت عنوان (ظهور احساسات معارف خواهانه در اصفهان) خبر رفع توقیف را اینطور نوشته است: « و کلای سه‌گانه اصفهان در این موقع که آخر دوره وکالت است برای اینکه خدمتی به وکن خود کرده باشند جریده شریفه راه نجات همان جریده طرفدار کارگر و دشمن مظالم انگلیس در اصفهان را با دسیه و اسباب چینی توقیف کرده و ابلاغیه توقیف را در یکی از جراید مرکز انتشار داده و ضمنا از هیچگونه توهینی نست بمدیر شرأفتمند آن فروگذار نکردند. تمام طبقات اهالی اصفهان مخصوصاً فرقه دموکرات از این عمل زشت عصبانی شده و بتوسط تلگرافات متواتره تنفرات خود را از اقدامات و کلای سه‌گانه گوشزد مرکز نموده و بوسیله یگانه نگهبان مملکت حضرت اشرف آقای سردار سپه وزیر جنک محبوب ایران بقصد خود (رفع توقیف) نائل شدند. »

روزنامه راه نجات بدفعات دیگر باز هم دو چار توقیف شده ولی آزاد شده است آخرین بار که توقیف روزنامه همراه بازندانی شدن مدیر آن بود در سنوات ۱۳۱۴ شمسی است که شهربانی مرحوم راه نجات را بزندان افکند و روزنامه مشارالیه نیز تا پس از وقایع شهریور توقیف بود و انتشار نمی‌یافت. پس از وقایع شهریور مجدداً با همان مسلک و روش سابق شروع انتشار نمود منتهی این دفعه چون مرحوم ابراهیم راه نجات علیل و پیر و ناتوان گریده بود نمی‌توانست مرتباً هفته‌ی شماره روزنامه را منتشر نماید و لذا پانزده روز و گاهی ماهی یکمرتبه منتشر می‌شد. انتشار روز نامه بهین نحو ادامه داشت تا فروردین ۱۳۲۶ شمسی که مدیر آن دار دنیا را وداع گفت و فرزند او نجات الله راه نجات در صدد نشر روزنامه بر آمد و مجدداً دوره سوم روزنامه شروع گردید، بطور خلاصه تاریخچه روزنامه راه نجات مشتمل بر سه دوره است: دوره اول از بدو تأسیس تا زندانی شدن مدیر آن. دوره دوم پس از آزادی مرحوم راه نجات بعد از وقایع شهریور تا فروردین ۱۳۲۶. دورۀ سوم از زمانیکه اداره روزنامه بعهده فرزند برومند آنمرحوم آقای نجات الله راه نجات واگذار گردیده است.

شعار روزنامه که همیشه در سرلوحه روزنامه چاپ شده جمله (اعتماد ما بخداست) و نیز مدتی این شعر حافظ: به پیر می‌کده گفتم که چیست راه نجات * گرفت جام میو گفت راز پوشیدن. شعار روزنامه بوده است. طرز انتشار روزنامه هفتگی بوده و مندرجات آن در تمام شماره‌ها عبارت از یک سرمقاله تند و شدید بقلم مدیر روز نامه و بعد مقالات مختلف واخبار محلی اصفهان است. عمد اهمیت روزنامه راه نجات بواسطه سرمقاله‌های آن است که بطرفداری رنجبران و کارگران و بر علیه سرمایه‌داران نوشته شده. عنوان بعضی از سرمقاله‌های آن از این قرار است: « سیلاب مهیب در جریان است فرعون‌های ایران بخوانند » و « دنیا در آتش می‌سوزد » و « اثرات فقر ایجاد انقلاب در عالم » و « بیداری مظلومان یا نهضت اجتماعی » و « مظلوم در مقابل میز » و « دشمن ووطن » و « دسایس غدارانه » محل اداره روزنامه: اصفهان، سر در مطبعه حبل المتین و مدتی هم شمس آباد، منزل شخصی مدیر روزنامه، قیمت روزنامه: اصفهان یکساله ۴۰ قران. داخله ۴۵ قران، عنوان تلگرافی راه نجات در سنوات اولیه این عبارت در زیر عنوان روزنامه چاپ شده است: « منافع ایران و بحث در حقایق امور نقطه نظر این جریده است ». روزنامه راه نجات از حیث طول مدت انتشار وسبک مقالات در بین جراید ولایات و حتی درمیان مطبوعات طهران کم نظیر است بخصوص که مدیر آن در طول مدت متجاوز از ربع قرن تغییر مسلک نداده و پیوسته یک هدف معینی را تعقیب نموده است. برای اطلاع از شرح حال مرحوم ابراهیم راه نجات ووضع روزنامه او بهتر آنست شرح جامع و کاملی که دو روز پس از مرک راه نجات در شماره ۳۶۷ سال پنجم روزنامه اصفهان چاپ شده بعینه نقل نمائیم. این شرح با اینکه نسبة مفصل می‌باشد ولی چون خوانندگان را بزندگانی یکنفر آزادیخواه وانعی آشنا می‌سازد جای آن را دارد که تمام را نقل نمائیم. اینک مقاله روزنامه اصفهان:

« مرگ یک روزنامه‌نویس کهنسال- پریروز شهر اصفهان شاهد یک منظره تأسف‌آمیز یعنی حمل جنازه یک روزنامه‌نویس کهن سال بود که عمر عزیز خود را در راه آزادی کشور و مخصوصاً خدمت بجامعه اصفهان صرف نموده بود. آری همانطور که دوست فاضل ما آقای سپنتا در مجلس ترحیم آن مرحوم گفتند خورشید جهان تاب بر بروز در موقعی که رو با قول می‌رفت شاهد دفن مردی بود که از مبارزین راه آزادی ایران بشمار می‌رفت و در پیمودن این راه چه بسیار سختی‌ها دیده و چه زجر‌ها کشیده و چه حبس‌ها و رنج‌ها تحمل نموده بود پریروز نیمساعت بظهر آقای ابراهیم راه نجات در حالیکه یکعده از همکاران صمیمی و عزیز و یگده از فرزندان و بستگانش اطراف بستر او را احاطه نموده بودند چشم از این دنیای دنی بر بسته و روح پرفتوحش راه سرای جاودان را در پیش گرفت. روح او با شادمانی از تنگنای قفس تن پرواز کرد در حالیکه دوستانش سیل سرشک برمرک او از دیده فرو باریده و ناله‌های سوزان از سینه برون می‌دادند.

مرحوم ابراهیم راه نجات در خانواده محترمی قدم در عرصه وجود گذاشت که از پیشوایان مشروطیت و آزادی ایران بودند. این مرد زحمتکش از همان اوان کودکی روح انقلابی و سری پرشور داشت در آغاز مشروطیت و در آن اوانی که آزادیخواهان در برابر مستبدین صوف خود را می‌آراستند او نیز خودرا در صف آزادیخواهان جای داده و در کنار دانی آزادی طلبش مرحوم ملک المتکلمین که در راه مشروطیت ایران شهید شد همه جا با مستبدین مبارزه می‌کرد و بهمین جهت مورد تعرض عمال دولت تزاری روس که در آن زمان از مستبدین پشتیبانی می‌کرد قرار گرفت و چون در همه جا مشروطه طلبان را می‌کشتند و اذیت و آزار می‌کردند راه نجات با جمعی از همکاران آزادیخواه خود منجمله آقای دکتر ملک‌زاده فرزند ارشد مر حوم ملک المتکلمین وامین التجار اصفهانی نماینده کنونی اصفهان با وضع سخت و طاقت فرسائی بطرف شیراز راه قرار در پیش گرفتند و پس از مدتی که در آنجا پنهان بود چون بوجود او در آن خطه پی برده بودند پای پیاده بالباس درویشی باصفهان بازگشت و هنگامی وارد این شهر شد که بر در و دیوار آن اعلان حکم اعدام او را چسبانده و برای یابنده او مبلغ هنگفتی جایزه معین نموده بودند و پس از مدت مدیدی که در خانه خود پنهان بود و پس از آنکه حکومت جابر تزاری سقوط نمود دوباره شروع بفعالیت و نشر عقاید و افکار آزادیخواهی خود نموده و دقیقه در این راه فرو‌گزاری نمی‌کر در سال ۱۳۲۹ هجری کتابی بنام راه نجات در ترویج آئین اسلام و مبادی آزادی تألیف کرد و بوسیله برادر خود بوزارت فرهنگ برای کسب اجازه چاپ فرستاد و لی چون وزارت فرهنك علاقمند بترویج افکار آزادیخواهی نبود اجازه نداد و پس از مدتی مرحوم راه نجات با زحمات زیاد توانست امتیاز روزنامه‌ای بنام « راه نجات » تحصیل نماید. درست سی و دو سال قبل هنگامیکه ظلمات جهل و نادانی بشکل پرده سیاهی بر چهره ملت ایران کشیده شده و در آن موقعیکه ظلم و ستمکاری طبقات ضعیف و بی‌نوای ایران را تحت مضیقه و فشار طاقت فرسای خود قرار داده بود نخستین شماره روز نامه راه نجات در شهر اصفهان منتشر شده در سرلوحه این روزنامه با خط درشت منویات قلبی و‌ایمان باطنی آنمرحوم بصورت جمله (اعتماد ما بخداست) منعکس گردیده که تا آخرین شماره‌اش نیز همان جمله جلب نظر می‌نمود آنهائیکه شماره‌های روزنامه را نجات را در دست دارند بخوبی می‌دانند آنموقعیکه راه نجات دم از آزادی و طرفداری از حقوق ضعفا و بیچارگان میزد این افکار بمخیله کمتر کسی خطور می‌کرد، راه نجات روزنامه خود را باثبات عقیده وملك مرتباً منتشر می‌نمود تا اوایل کودتا که با اصول دیکتاتوری مبارزه نموده و مورد خشم شاه سابق قرار گرفت و در آنموقعیکه هیچ کی جرئت اظہار مخالفتی نداشت مقاله‌ای تحت عنوان (مكانات الهی) منتشر کرده و در ضمن آن علناً به مسببین کودتا حمله کرده و در نتیجه مدتی در زندان قرار گرفت و روزنامه آنمرحوم در محاق توقیف باقی ماند در زندان بواسطه عارضه کسالت سخت بستری شد و پس از چندین ماه زندانی شدن بخانه منتقل گردید وتحت نظر قرار گرفت و سال‌ها با اینکه روزنامه‌اش توقیف بود هر بار از طرف جاسوس‌های شهربانی مورد اذیت و آزار واقع می‌شد تا در شهریور ۱۳۲۰ که اوضاع دگرگون شد دوباره شروع بانتشار روزنامه خود نمود و با همان مرام و مسلك سی و چند ساله مبارزه خود را ادامه داد و بار‌ها می‌گفت « خوشوقتم که تخمی که در سی و چند سال قبل پاشیدم امروز در قلوب هم میهنان عزیزم سبز شده و بشهر رسیده است. » مرحوم راه نجات چندین سال بود گرفتار بیماری دل درد گردیده و غالبا مشغول معالجه بود با این حال در راه انجام وظائف ملی خویش دقیقه راحت نمی‌نشست. با درد‌های شدید می‌ساخت و دائماً کار می‌گرد دو سال قبل بطهران رفت و چندی در بیمارستان شوروی بمعالجه پرداخت و با اینکه در این مسافرت متحمل خسارت زیادی شد معالجات سودمند واقع نشد و عدم بنیه مالی او را ناگزیر کرد که باصفهان بازگشته از تعقیب معالجه خود صرف نظر نماید بالاخره همان مرض با اینکه بیش از (۵۸) سال از عمر شریفش نگذشته بود مقراض اجل گردیده طناب عمرش را پاره کرد و آن گوهر گرامی را از چنگ دوستان و دوستدارانش در ربود. »

مرحوم راه نجات ساعت یازده و نیم روز شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۲۶ پس از کسالت ممتدی جهان فانی را بدرود گفت و جنازه او را با حضو رجمع زیادی از آزادیخواهان و نویسندگان و کارگران از منزل شخصی بمسجد دروازه دولت حمل کرده و از آنجا ساعت سه و نیم بعد از ظهر سردست حرکت داده و همینکه بمیدان مجسمه رسیدند تابوت را در نعش کشی که از گل و ر یا حین آراسته شده بود گذارده و بتخت فولاد حمل کرده و در محل مخصوصی، دم تکیه بابا رکن الدین دفن نمودند. فردای آنروز از طرف انجمن جراید اصفهان و فرزندان آنمرحوم مجلس ختمی در مسجد دروازه دولت بر پا گردیده و عموم طبقات در آنشرکت نمودند.

از مرحوم راه نجات برادری بنام سلیمان راه نجات که عضو اداره دارا نیست و همچنین به پسر بنام‌های نجات الله، حشمت الله، نصرت الله و دختری باقیست. و نجات الله بعد از پدر روزنامه را دائر نگاهداشت و امتیاز آنرا بنام خود گرفت و هم اکنون روزنامه بنام‌ایشان منتشر می‌گردد. ما در ذیل کتاب از این دوره روزنامه راه نجات جداگانه گفتگو خواهیم کرد.

نگارنده را با مرحوم راه نجات انس و الفتی بود. یکمرتبه بین من و‌ایشان در باره تأسیس انجمن فرهنگی ایران و شوروی مبارزه قلمی در گرفت و بعد معلوم شد که‌ایشان را در این قسمت اغفال کرده و موضوع را اشتباه بایشان حالی کرده‌اند بهر جهت مرحوم راه نجات از شخصیتهائیست که در بین افراد ایرانی کمتر نظیر داشته و با فقر و تنگدستی که دو چار بود هرگز حاضر برای تغییر عقیده و ملک خود نبود.

در جریانات بعد از شهریور ۳۲۰ که حزب توده در ایرا ن کر و فری داشت و من جمله در اصفهان دارای نفوذ و قدرت فوق‌العاده گردید؛ با اینکه سران حزب چندین بار از مرحوم راه نجات تقاضای همکاری و ورود بحزب را نمودند، آنمرحوم نپذیرفت و با کناره‌گیری از داخل شدن در حزب ثبات و پایداری در مسلک خویش را بظهور رسانید. گرچه کسالت ممتد و دل درد شدید او را از هرگونه فعالیتی باز داشته بود بقسیکه خوراک او در شبانه روز منحصر بچند قاشق آبگوشت بود مع ذلک پیوسته محضرش مجمع دانشمندان و مطلعین بود و از بیانات شیرین و عمیق او استفاده میکردند. خداش او را رحمت کناد.

(۵۷۲) راهنمای تجارتی ایران

مجله راهنمای تجارتی ایران که اسم (عصر جدید) را نیز داشته در طهران به مدیری (ف. پارسای) و مؤسسی (ف. نوری) تأسیس و منتشر شده و شماره ۶۳ آن در تاریخ مرداد ۱۳۰۸ شمسی انتشار یافته است مندرجات مجله چون در باره وضع تجارت ایران و مذاکرات اتاق تجارت طهران بوده لذا مجله بنام (راهنمای تجارتی ایران) موسوم گردیده. در حقیقت مجله مذکور ارگان اتاق تجارت طهران بوده و لذا پس از آنکه بین مؤسس و مدیر مجله از یکطرف و اتاق تجارت طهران از طرف دیگر اختلاف حاصل می‌شود و مجله از ارگان بودن اطلاق تجارت خارج می‌گر در اسم ) راهنمای تجارتی ایران ( از پشت جلد مجله حذف شده و همان (عصر حدید) نوشته شده است و این عمل از شماره ۶۷ مجله شروع گردیده است. در جلد اول کتاب تاریخ جراید و مجلات ایران در ذیل مجله (اتاق تجارت) بتفصیل اشاره باختلافات مدیر مجله یعنی آقای فرخ پارسای و اتاق تجارت نموده‌ایم و بنابراین خوانندگان گرام می‌توانند برای اطلاع بیشتری بدانجا مراجعه فرمایند و همچنین شرح احوال آقای فرخ پارسای و خانم‌ایشان را در ذیل مجله جهان زنان (همین مجلد) بتفصیل آورده ایم. نیز در باره مجله عصر جدید در حرف (ع) کتاب گفتکو خواهیم کرد بهر صورت مجله راهنمای تجارتی ایران یا تصر حدید تا شماره ۶۶ باین دو نام موسوم بوده و از شماره ۶۷ تنها باسم عصر جدید منتشر شده است.

مجله راهنمای تجارتی ایران که هر شماره آن در ۴۸ صفحه بقطع متوسط وزیری طبع گردیده قسمتی از صفحات اول و آخر آن مخصوص درج اعلانات تجارتی ومعمولا هر صفحه مجله را یک اعلان تجارتی فرا گرفته است. پشت و روی جلد مجله نیز از اعلانات تجارتی و تصاویر ماشین‌های صنعتی گراور شده قیمت اعلانات در هر شماره بدین قسم معین گردیده است: برای بگشاره؛ ربع صفحه ۷/۵ تومان یا دولار. برای سه ماه ۲۲، برای ششماه ۴۵ و برای یکسال ۸۰ تومان یا دولار، نصف صفحه بترتیب ۱۵ ۴۵، ۸۵ و ۱۶۰ تومان یا دولار. یک صفحه تمام باز بترتیب: ۳۰، ۲۵، ۱۶۵ و ۳۱۰ تومان یا دولار.

قیمت اعلانات بدو زبان فارسی و فرانسه نوشته شده چنانچه سایر خصوصیات مجله نیز بدو زبان فارسی و فرانسه و نیز اغلب اعلانات بزبان فارسی و انگلیسی چاپ شده است. طرز انتشار مجله ماهانه بوده و قیمت اشتراک آن برای تمام ایران یکتوما نست محل انتشار: طهران. خیابان علاءالدوله، مجله از حیث چاپ و کاغذ چندان مرغوب نیست و روی کاغذ روزنامه، با چاپ سربی (مطبعه سیروس) طبع گردیده مندرجات مجله هما تقسم که یاد‌آور شدیم مطالب مربوط بتجارت و در هر شماره پیش از ده دوازده صفحه مجله را اشغال نکرده است. عنوان بعضی از مقالات مجله چنین است (مشتری یعنی چه؟)، و (سندیکای راه آهن). از قسمت مقالات مجله که صرف نظر کنیم قسمت عمده مندرجات مجله (خلاصه تصمیمات جلسات اتاق تجارت طهران) است که در هر شماره تحت عنوان (اتاق تجارت) چند صفحه مجله را فرا گرفته است.

(۵۷۵) راهنمای زندگی

شورایعالی فرهنگ در چهارصد و سیزدهمین جلسه خود مورخ مهر ماه ۱۳۱۹ شمسی امتیاز مجله هفتگی راهنمای زندگی را بمدیری و صاحب امتیازی آقای حسینقلی مستعان تصویب نمود که آن را در طهران منتشر نماید از این مجله تا حوادث شهریور ۱۳۲۰ شمسی چند شماره منتشر شده است، آقای مستعان نویسنده و مترجم معروف ایران و ترجمه کتاب بینوایان ویکتور هوگو بهترین معرف‌ایشان در فن ترجمه می‌باشد.

(۵۷۶) راه نو

در پانزدهم تیرماه ۱۳۰۵ شمسی شورایعالی معارف امتیاز مجله راه نورا بمدیری (میرزا یدالله خان البرز) تصویب نمود. این مجله در طهران بطور هفتگی تأسیس منتشر شده است.

(۵۷۷) رستاخیز

مجله رستاخیز به دیری و صاحب امتیازی (عبدالله رازی) در قاهره مصر بزبان فارسی تأسیس و در سال ۱۳۴۲ قمری مطابق ۱۳۰۲ شمسی و ۱۹۲۴ میلادی منتشر شده است. رستاخیز ماهی یکمرتبه روی کاغذی مرغوب و طبعی مطلوب در ۴۸ صفحه بقطع وزیری کوچک، با چاپ سربی طبع گردیده و شماره اول آن در جمادی الثانی ۱۳۴۲ قمری انتشار یافته است. قیمت اشتراک آن بدین قرار است در ایران سالیانه ۴۰ قران، شش ماهه ۲۵ قران. در سایر ممالک سالیانه یک لیره انگلیسی؛ برای معلمین و شاگردان مدارس نصف قیمت است. آدرس و عنوان مجله: صندوق البوسطه. نمره (۱) غوریه. رستاخیز. مصر القاهره. تلگرافی: رستاخیز. (این آدرس روی جلد مجله بفارسی و فرانسه نوشته شده است) مقصود و مرام مدیر مجله و دانشمندان دیگر که مندرجات مجله نتیجه افکار و تتبعات آنهاست چنانچه در شماره اول ذکر شده و در شماره سوم نیز آن را تأیید نموده و عبارتست از زنده نمودن تاریخ و ادبیات ایران و دانستن آداب و عادات ایرانیان از زمان قدیم الی کنون. پس هر گاه از مقولات دیگر گفتگو کنیم مثلاً از مسائل اقتصادی و مباحث فلسفی سخن رانیم فقط برای روشن نمودن مقصودمان است که اگر در ضمن محتاج باصطلاحات علمی باشیم دیگر لازم بشرح وبسط نباشد و خواننده فوراً پی بخیالات ما ببرد. »

رستاخیز بعنوان مجله علمی، ادی، اقتصادی و فلسفی معرفی شده. نقل فهرست مطالب شماره سوم مجله تا انداز ما را بسبک مندرجات آن آگاه می‌نماید: داستان کورش. اشو زر دشت. دولت حکومت ملی. افکار سعدی هور درخشان جولان فکر برداشتن عناوین. بین ایران و مصر جمعیت رابطه شرقیه.

رستاخیز تا تیرماه ۱۳۰۵ شمسی بطور غیر مرتب ۱۸ شماره منتشر شده و از آن پس بعلل و جهاتی که در حرف سین کتاب کلمه (سودمند) بدان‌ها اشاره خواهیم کرد، با تغییر اسم، بنام سودمند منتشر شده و ۱۸ شماره هم باین اسم انتشار یافته و بعد شش شماره هم در طهران بنام مجله سودمند آنرا منتشر نموده و برای همیشه مجله تعطیل گردیده است. آقای عبدالله رازی مردی فاضل و ارجمند و وکیل پایه یک وزارت دادگستریست.

(۵۷۸) رشت

در تاریخ هفتم دیماه ۱۳۰۴ شمسی شورایعالی معارف امتیاز روزنامه رشت را بمدیری آقای (ابراهیم فخرائی مدیر سابق پیام) در شهر رشت تصویب نمود. ولی این روزنامه منتشر نشده است. از آقای فخرائی مدیر مجله فروغ ومدیر روز نامه پیام در حرف ب کتاب کلمه (پیام) گفتگو کرده‌ایم. خوانندگان گرام بدانجا مراجعه فرمایند.

(۵۷۹) رضائیه

روزنامه هفتگی رضائیه در شهر رضائیه بمدیری آقای «‌امیر نظمی افشار » با چاپ سربی تأسیس و شماره اول آن در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۳۰۹ شمسی منتشر شده است. این روزنامه پس از انتشار چندی تعطیل شده و مجدداً در سال ۱۳۱۲ شمسی با بدایره انتشار گذاشته و دو مرتبه تعطیل شده است. آقای‌امیر نظمی افشار از خیر خواهان و نیکوکاران رضائیه بشمار می‌رود و پیوسته آماده برای خدمتگزاری بهمشریان خود می‌باشد.

(۵۸۰) رعد

روزنامه رعد در طهران بمدیری و صاحب امتیازی > سید ضیاءالدین طباطبائی مدیر روزنامه‌های شرق و برق تأسیس و منتشر شده است. پس از توقیف روز نامه شرق از طرف دولت، سید ضیاءالدین اقدام بتأسیس و نشر روز نامه برق از این روزنامه بتفصیل در حرف ب کتاب گفتگو نموده‌ایم» نمود. پس از آنکه حکم شماره ۱۳۳۱ نظمیه درباره توقیف روزنامه برق بدین مضمون برای سید رسید: « آقای مدیر محترم روزنامه برق برحسب امر هیئت وزراء عظام اخطار می‌شود که از این تا ریخ تا صدور حکم مجدد نبایستی روزنامه برق طبع و نشر گردد. رئیس تشکیلات نظمیه وستداهل. » سید بلا در نک روزنامه رعد را منتشر ساخت.

سید ضیاء الدین در شماره اول روزنامه برق که بجای شرق در چهار صفحه بزرک بهمان قطع منتشر ساخته، پیش‌بینی می‌کند که ممکن است برق را هم بدون گناه علت توقیف سازند آنوقت ما رعد را منتشر خواهیم ساخت عین این مقاله که تحت عنوان > توقیف شرق با مخاطره شرف مات» نوشته شده بدین قرار است: ( روزنامه شرق که فقط جریده آزاد می‌غرض ملی بود تقریباً بیست روز است از طرف وزرا باسم تجدد پرور بعلت هواخواهی ناموس ملی مجرم طرفداری از شرف ملت بتقصیر ادای وظیفه ملیت بگناه دعوت ملت را بحفظ حقوق خود بدون محاکمه و ثبوت تقصیر مخالف نص قانون اساسی محکوم بتوقیف گردید....... شرق را توقیف کردید برق را منتشر ساختیم، برق را توقیف بکنید رعد را طبع و منتشر می‌سازیم. رعد را از ما بگیرید لغات معموله دیگر از میان نرفته... »

روزنامه رعد بهمان سبک ومسلک روزنامه‌های شرق و برق بطور یومیه منتشر شده و هر نوبت ۱۵۰۰ نسخه از آن با چاپ سربی در « مطبعه روشنائی » طبع گردیده در روزنامه رعد نیز سید دست از حمله و انتقاد از رجال وقت بر نداشته بخصوص نسبت بوثوق الدوله که حملات شدیدی می‌نماید تا اینکه بالاخره وثوق الدوله مدیر رعد را بمحاکمه دعوت می‌نماید. گرچه در این محاکمه سید فاتح می‌شود ولی عوامل دیگری بر علیه او قیام نموده و باعث می‌شود که او ایران را ترک وبقصد مسافرت برایون در سال ۱۹۱۷ میلادی مطابق محرم ۱۳۳۵ قمری از راه روسیه حرکت نماید. سید در آخرین شماره سال سوم رعد در ضمن بک اخطاریه تعطیل موقتی روزنامه را بقارئین اعلام میدارد. و شاید علت تعطیل روزنامه پیشرفت قشون عثمانی در ایران بوده و چون سید طرفدار متفقین بوده ناچار بتعطیل روزنامه و ترک ایران شده است پس از مراجعت سید از روسیه بار دیگر روز نا مه رعد در طهران منتشر شد و انتشار آن تا جمادی الاخره ۱۳۳۶ قمری ادامه داشت. در این وقت کابینه آقای مستوفی الممالک پیش آمد « حوت تیلان تیل ۱۲۹۶ » و در کابینه‌ایشان تمام جراید سیاسی از قبیل وعد، شوری، ایران نو تعطیل گردید. روزنامه رعد بار دیگر از توقیف خارج شد و از روز سه شنبه ۱۸ ربیع الثانی مطابق اول برج دلو ۱۲۹۷ مجدداً اشاعه یافت و کم و بیش تا کودتای حوت ۱۲۹۹ منتشر می‌گردید. برای اطلاع از شرح احوال سید بحرف ب کتاب کلمه برق رجوع شود.

(۵۸۱) رعد امروز

در تاریخ پانزدهم تیر ماه ۱۳۰۵ شمسی شورایعالی معارف امتیاز روزنامه رعد امر وزرا در تهران بمدیری « آقا میرزا علی قمی حقنویس » تصویب نموده ولی این روزنامه هیچگاه منتشر نشده است.

(۵۸۲) رعد قزوین

روزنامه رعد قزوین بصاحب امتیازی و مدیر مسئولی (سید علی) در شهر قزوین تأسیس و شماره اول آن در سال ۱۳۲۹ قمری منتشر شده است. لازم است یاد‌آور شویم که شماره اول این روز نامه بنام رعد منتشر شده و از شماره دوم ببعد کلمه قزوین با سم روزنامه « رعد قزوین » اضافه شده است. علت افزودن کلمه قزوین این بوده که پس از اولتیماتوم روس و انگلیس بایران جمعی از ایرانیان که مخالف با اولتیماتوم بودند ترک یار و دیار خود کرده آواره بیابان‌ها و کوه‌ها شدند من جمله از این فراریان آقای آ سید علی مدیر روزنامه رعد بود که پس از نشر شماره اول روزنامه، مدت شش ماه در جنگل‌های سواحل بحر خزر متواری بود. در اثنائیکه مدیر رعد متواری بود، سید ضیاءالدین طباطبائی، مدیر روزنامه‌های شرق و برق؛ بعلت توقیف آند و روزنامه، روزنامه رعد را منتشر ساخت و با این عمل در حقیقت اسم روز نامه دیگری را غصب نمود. پس از یکسال و‌اندی که آقا سید علی خواست مجددا روزنامه خود را منتشر سازد ناچار شد کلمه قزوین را باسم روزنامه اضافه کند و روز نامه را بنام « رعد قزوین » منتشر نماید.

رعد قزوین پس از نشر ۲۱ شماره چون در مقابل زورگوئی‌های خارجیان و مرتجعین داخلی نتوانست مقاومت کند، ناچار تعطیل گردید و مجدداً هنگامیکه قوای مسلحه دولت تزاری روس سرتاسر شمال را اشغال نموده بود، با بدایره انتشار گذاشت و با مقالاتی زننده و تند بر حدت خود افزود. موقع جنک بین‌الملل و بعد از جنک موقعیکه قشون انگلیس جایگزین قشون روس در ایران گردید؛ باز هم رعد قزوین کم و بیش منتشر می‌شد. ذیلا بذکر خصوصیات روزنامه می‌پردازیم: رعد قزوین معمولاً در چهار صفحه بقطع وزیری بزرک، با چاپ سربی در مطبعه «قزوین» طبع و هفته یکمرتبه توزیع می‌شده در ذیل عنوان آن > جریده آزاد ملی > معرفی شده و وجه اشتراک بدین قسم تعیین گردیده است: سالیانه قزوین ۱۲ قران ولایات داخله ۱۴ قران. مما لک خارجه ۱۶ قران، ششماهه بترتیب ۶، ۷ قران، وجه اشتراک پس از نشر چهار نمره سه ماه بسه ماه پیش گرفته می‌شود. اعلانات صفحه اول سطری یک قرآن؛ در صفحه آخر دهشاهی عنوان مراسلات: قزوین اداره رعد. اسم روزنامه « رعد > بخط نخ درشت و کلمه «قزوین» بخط ریز در داخل دال رعد نوشته شده. شماره ۲۰ سال چهارم آن که دارای نمره مسلسل ۴۲ می‌باشد در تاریخ شنبه ۲۲ صفر ۱۳۳۳ قمری مطابق ۱۸ برج جدی ۱۲۹۲ شمسی منتشر شده؛ مندرجات رعد قزوین پس از سرمقاله عبارت از اخبار محلی و اخبار کشور و اخبار جهان است.. نمونه از سر مقاله‌های آن بدین قرار است جنک بین‌الملل و بیطرفی ایران - با فتح و غلبه دیگران منافع ما ملحوظ نمی‌شود – صحبت‌های ساده - بدبختی‌های ما، شکست ارتجاع شماره ۱۶ سال دهم روز نامه در تاریخ دو شنبه ۱۷ صفر ۱۳۴۱ مطابق ۴ میزان ۱۳۰۱ شمسی بهمان قطع وسبک سال ‌های قبل در چهار صفحه انتشار یافته است. ظاهراً رعد قزوین بیش از چند سال پس از تاریخ فوق انتشار پیدا نکرده و تعطیل شده است. در شماره ۱۱ سال سوم دوره پنجم مجله معارف مورخ مرداد ۱۳۰۸ شمسی در باره تعطیل رعد قزوین وبطور کلی راجع بمطبوعات قزوین اظهار تأسف نموده می‌نویسد: « چیزیکه خیلی مایه تأسف است مطبوعات قزوین بیاندازه رو بضعف و انحطاط گذاشته فقط دو روزنامه یکی باز پرس و دیگری نو روز منتشر می‌شود و روزنامه رعد که یکی از مطبوعات مهم ایران بشمار می‌رود تعطیل است. »

برون در کتاب مطبوعات و شعر فارسی (ص ۸۷) راجع بروزنامه مذکور می‌ نویسد: «روزنامه هفتگی رعد در قزوین در سال ۱۳۲۹ قمری مطابق ۱۹۱۱ میلادی بمدیری (سید علی) و نویسندگی (شیخ عبدالعلی طهرانی ملقب بموید مدیر روزنامه مدی) منتشر شده، مسلک روزنامه دموکرات است را بینو انتشار این روز نامه را ربیع الثانی ۱۳۲۹ قمری یادداشت کرده. من نمرات یک و دو و سه آنرا در دست دارم که تاریخ شماره اول آن ۲۳ اپریل ۱۹۱۱ می‌باشد هر شماره آن چهار صفحه و و جه اشتراک آن ۶ قران در قزوین و ۸ قران در سایر شهر‌های ایران است. »

آقا سید علی- در ابتدای این شرح مختصری از وقایع زندگی مدیر روزنامه رعد قزوین را اشاره نموده و در اینجا اضافه می‌کنیم که نامبرده یکی از اشخاص آزادیخواه و با عقیده بوده و در اسفند ماه ۱۳۱۱ شمسی فوت نموده است.

(۵۸۳) رفعت

مجله رفعت در سال ۱۳۰۶ شمسی بطور ماهیانه در طهران تأسیس و منتشر شده.

(۵۸۴) رنجبر

روزنامه رنجبر بمدیری آقای (علی نخستین) در سال ۱۲۸۹ شمسی در شهر عراق (اراک) تأسیس و تا مدت سه سال منتشر شده است، این روزنامه با چاپ سنگی طبع شده و مطبعه آنرا در سال ۱۲۸۹ از مازاد در آمد دبیرستان صمصامیه عراق خریداری نموده و تا سال ۱۲۹۲ شمسی هم دایر بوده و یکسال بعد طعمه حریق گردیده است. در شماره ۵۸ روزنامه قزوین مورخ ۵ شنبه ۸ ذیحجه ۱۳۲۹ قمری تحت عنوان بشارت طلوع روزنامه رنجبر را اینطور نوشته است: « جریده شریفه و نجبر منطبعه سلطان آباد عراق که با بهترین ترتیبی عالم مطبوعات را زینت افزا شده بمسلک مستقیم دموکرات در فشانی می‌نماید شماره اول آن باداره رسیده طالبین بمطبعه قزوین رجوع نمایند»

(۵۸۵) رنجبر

روز نامه رنجبر در سال ۱۳۰۲ شمسی در طهران بزبان ارمنی تأسیس و منتشر شده است.

(۵۸۶) رنجبر ایرانی

روزنامه رنجبر ایرانی در سال ۱۲۹۹ شمسی در طهران بزبان ارمنی بطور هفتگی تأسیس و منتشر شده است. نگارنده تا کنون نه از این روزنامه و نه از روزنامه رنجبر بزبان ارمنی نمونه بدست نیاورده است.

(۵۸۷) روح الامین

روزنامه روح الامین در طهران در سال ۱۳۲۶ قمری تأسیس و بطور هفتگی منتشر شده است.

(۵۸۸) روح القدس

روزنامه روح القدس در طهران بمدیری «سلطان العلمای خراسانی» تأسیس و شماره اول آن در ۲۵ جمادی الثانی ۱۳۲۵ قمری منتشر شده و هر شماره روز نامه در چهار صفحه بقطع ۶/۵*۱۱ سانتیمتر طبع گردیده است. وجه اشتراک سالیانه آن در طهران ۱۲ قرآن، در سایر شهر‌های ایران ۱۷ قرآن در روسیه و منات؛ در سایر ممالک ده فرانک، مسلک روزنامه مبارزه بر علیه استبداد و مخصوصاً شخص محمد علی شاه بوده و از این جهت در انقلاب ۲۶ جمادی الاولی ۱۳۲۶ قمری اداره روزنامه روح القدس که در یکی از بالاخانه‌های خیابان چراغ برق ظهران بوده بدست قشون استبداد اشغال شد و بشرحیکه بعداً یاد‌آور می‌شویم مدیر روح القدس با تنی مجروح بدست نظامیان گرفتار گشت. ظاهراً از روز نامه روح القدس پیش از ۲۶ شماره منتشر نگردیده و آخرین نمره آن که شماره ۲۶ می‌باشد در تاریخ ۱۸ ربیع الثانی ۱۳۲۶ قمری سلطان العلمای خراسانی- در عکسیکه از ۲۲ نفر محبوسین با غشاء گرفته شده و در اغلب منابعیکه راجع بمشروطیت ایران نشر شده عکس مذکورچاپ گردیده، در بین اسامی محبوسین، نفر دوم، مدیر جریده روح القدس است. در این تصویر مدیر روح القدس با لباس بلند و عمامه دیده می‌شود و مانند سایرین زنجیری به کردن دارد. در همین تصویر صورت شیخ ابراهیم پسر عموی روح القدس نیز دیده می‌ شود اسامی ۲۲ نفر از این قرار است: ۱- قاضی قروینی. ۲- مدیر جریده روح القدس ۳- میرزا حسین خان گماشته آقا بالا خان سردار. ۴- شیخ ابراهیم پسر عموی روح القدس. ۵- آقا مجید سیگار فروش. ۶- آقا علی سرباز. ۷- شریف صحاف میرزا محمد علیخان مدیر روزنامه ترقی. ۹- مشهدی باقر تبریزی. ۱۰- حشمت نظام. ۱۱- شاهزاده ناصر الملک. ۱۲- میرزا علی اکبر خان معتمد دیوان ۱۳- ۸- میرزا محمد علی پسر حاج ملک المتکلمین. ۱۴- نایب باقر خان. ۱۵- میرزا داودخان ۱۶- یحیی میرزا. ۱۷- میرزا بزرک تبریزی. ۱۸- شیخ ابراهیم طالقانی حاجی خان خیاط. ۲۰- علی نیک - ۲۱- حاجی محمد تقی بنک دار - ۲۲- میرزا علی اکبر برادر قاضی قزوینی.

تفصیل گرفتار شدن مدیر روح القدس را آقای مهدی ملک‌زاده در کتابی که در شرح احوال پدر خود مرحوم ملک المنکلمین نوشته، اینطور ضبط کرده است: « اداره روزنامه روح القدس در یکی از بالاخانه‌های خیابان چراغ برق بود و این خیابان از طرف نظامیان اشغال شده بود همینکه دایره جنک مشتعل شد مرحوم روح القدس که در اداره روزنامه بود یکه و تنها در مقابل هزار‌ها سرباز مسلح که خیابان را اشغال کرده و بطرف مجلس رهسپار بودند بجنک پرداخت و چند نفر از مهاجمین را کشت و عده‌ای را مجروح کرد تا اینکه اداره روزنامه بدست قشون استبداد اشغال شد و آن آزاد مرد با شهامت با تنی مجروح ولی روحی توانا و سرکش بدست مهاجمین گرفتار گشت. و چنانچه در تاریخ شهدای مشروطیت بتفصیل ذکر شده پس از آنکه سرباز‌ها با سرنیزه ته تفنک او را از پای در می‌اورند آن بدن نیم جان را بباغ شاه آورده و زنجیر کردند و پس از چند روز شهیدش می‌کنند و نعش او را در چاه میاندازند. » کتاب زندگانی ملک المتکلمین چاپ طهران ص ۲۶۲.

آقای ملک‌زاده در جای دیگر این کتاب (ص ۲۶۹) راجع بروح القدس می‌نویسد: « هنوز فاصله زیادی با باغشاه داشتیم که عده زیادی سرباز و قزاق او باش شمشیر‌های کشیده و چوب و چماق باستقبال ما آمدند و ما را درمیان گرفتند و کردند آنچه را که قلم از نوشتن آن عاجز است مردمیکه اطراف ما را گرفته بودند بما فحش می‌دادند آب دهن بطرف ما میانداختند. روح القدس که مرد شجاع و غیوری بود و چنانچه در صفحات پیش بدان اشاره کردیم شخصاً چندین نفر از قشون دولتی را کشته بود بنای پرخاش را نسبت بقرات‌ها گذارد و آن‌ها را پست و بی‌شرف و اجنبی پرست خواند قزاق‌ها که چنین انتظاری از یک نفر محبوس مجروح نداشتند بطرف او حمله کردند روح القدس که وسیله برای دفاع خود نداشت دست در جیب خود کرده یک گلوله ریسمان بیرون آورد و بطرف آن‌ها پرتاب کرد قزاق‌ها خیال کردند که بمبی بطرف آن‌ها پرتاب شده همگی رو به ریخته فرار کردند و این عمل سبب خنده و تفریح چند ثانیه ماشد. »

در اینجا قدری بعید بنظر می‌رسد کسیکه مدتی جنک کرده و چند نفر را کشته و بیش از بدن نیم جانی از او باقی نمانده قادر باشد اولاً فوراً با پر محبوسین ملحق گردد و ثانیاً گلوله پرتاب کند و ثالثاً ورود او در باغشاه با سایرین دریک وقت انجام گیرد و خلاصه اینکه قدری این قسمت از تاریخ آقای ملک‌زاده مغشوش بنظر می‌رسد.

در کتاب حکومت تزار و محمد علی میرزا تألیف (ن. ب. مامونتوف) افسر روس که خود در انقلاب مشروطیت حضور داشته و وقایع را آنچه برای العین دیده برشته تحریر در آورده است تفصیل قتل مدیر روح القدس را قسم دیگر آورده و اگر آنچه را این افسر روس یادداشت کرده صحیح بدانیم باید بگوئیم اصلاً روح القدس در باغشاه برده نشده و جزء محبوسین نبوده و معلوم می‌شود تصویری هم که از ۲۲ نفر در دست است و عکس روح القدس جزء آنهاست ساختگی است و اعتمادی بآن نیست. شرحی که افسر روسی نوشته بنقل از صفحات ۱۰۳ و ۱۰۴ ترجمه کتاب (مترجم شرف الدین میرزا قهرمانی) بدین قرار است:

« کشتگان را در دو صف در حیاط سربازخانه نزدیک مریضخانه گذاشته بودند جمعیت بسیاری دور آن‌ها جمع شده بود.... من برگشتم که مراجعت نمایم، در همین وقت چشمم بقزاقی افتاد که جمعیت را پس و پیش می‌کرد و بدیوانگان شباهت داشت چشمانش برق میزد و قمه برهنه‌ای را در دست می‌فشرد. قزاق مذکو، با ناله خفیفی خود را بروی نعش یکنفر وکیل ریش داری انداخت که دو نوار بر دوشش بود. وکیل روسی پهلوی من‌ایستاده بود آهسته بگوشم گفت برادر او پس از جنگ وقتی بقزاقخانه بر می‌گشته در خیابان چراغ گاز کشته شد. وقتی قزاق قمه خود را بفرق شکافته برادرش تکیه داد من پیش خود گفتم (او راستی دیوانه شده است) او چند کلمه زیر لب گفته تیغه قمه خود را بخونی که هنوز از زخم برادرش جاری بود آغشته قمه را غلاف کرد و ازسر نعش برادر برخاسته از میان جمعیتی که شریک غم اهـ شده بودند بطرف درب میدان مشق روانه شد. شخصی که پهلوی من‌ایستاده بود گفت: رفت انتقام بکشد نمی‌شود او را نگا داشت الان هیچ نمی‌فهمد - واژه ناخوانا سیدی برادر او را کشت و موفق بدستگیری او نشدند پس از چند دقیقه دو نفر را بخانه فرمانده تیپ آوردند سه نفر قزاق طنابی را بگردن و دست آن‌ها بسته بود محکم نگاهداشته و قزاق چهار می‌دو قبضه تفنگ شکاری در دست داشت. این دو نفر را در خیابان چراغ گاز تفنک بدست گرفته بودند در قطار فشتک دیگر فشنک نداشتند ولی تفنگ‌های آن‌ها هنوز گرم بود. فرمانده تیپ گفت بخدا قسم بخورید که اشتباهی نکرده‌اید قزاقان گفتند قسم می‌خوریم که این‌ها همانهائی هستند که وکیل را کشتند دستور فرمانده تیپ خیلی مختصر ود:« در میدان مشق آن‌ها را دار بزنید تا همه به بینند. »

اسرا را با توسری بیرون بردند آن‌ها خود را تسلیم مقدر و سرنوشت خود کرده هیچ نمی‌گفتند هر دو بلند قد بودند و سر‌ها را پائین انداخته با ضربت قنداق تفنک رفتند، وقتی آن‌ها را از خانه فرمانده تیپ بیرون بردند جمعیت زیادی دور آن‌ها را گرفت. در حیاط قزاقخانه جمعیتی که هر دقیقه زیاد می‌شد غفلتا پهلوی کشتگان‌ایستاد هیاهوی غریبی بر باشد. برق شوشکه‌ها و قمه‌ها دیده شد و اسیران را در یک چشم بهم زدن تکه تکه کردند تیغه‌های خونین در فضا می‌درخشید و دوباره به بدن پاره پاره آن‌ها فرود می‌آمد. قزاق‌ها برای آن که بتوانند بعد آن بیچارگان شمشیری فر و د آوردند حاضر بودند یگدیگر را بزنند، آخر الامر آن‌ها را درب میدان مشق کشید. چندین گلوله تپانچه هم بآن‌ها زدند (یکی از آن دو نفر مدیر روح القدس بود، مترجم) شنیده می‌شد که فریاد می‌کردند: خون در عوض خون - انتقام برادر‌های خود را می‌کشیم من دم درب قزاقی را که برادرش کشته شده بود دیدم او روی سنگ نشسته سر را بدست تکیه داده در غم و غصه خود فرو رفته بود. قمه آغشته بخون تازه او روی زمین افتاده بود. »

و باز آقای ملکزاده در مجای دیگر کتاب درباره قتل روح القدس می‌نویسد ص ۲۸۶ کتاب: « چند روز بعد مرحوم روح القدس را با خواری هرچه تمامتر بانبار دولتی که نزدیک ارک سلطنتی بود بردند و پس از صدمات طاقت‌فرسا که با نمظلوم وارد آوردند او را با کمال شقاوت خفه کردند و جسدش را در چاه انداختند. »

(۵۸۹) روح القدس

روزنامه روح القدس در سویس بمدیری (میرزا علی اکبر خان دهخدا) تأسیس و منتشر شده است. پس از انقلاب جمادی الاولی ۱۳۲۶ قری وفرار آزادیخواهان بخارج ایران، منجمله از این فراریان آقای دهخدا بود که سابقا در جریدة صور اسرافیل متالانی تحت عنوان (چرند و پرند) منتشر می‌ساخت و بعلاوه دبیری روزنامه روح القدس بعهده او بود. آقای دهخدا پس از رسیدن بکشور سویس دو شماره روزنامه روح القدس را آنجا منتشر نمود و پس از استقرار مشروطیت روانه استانبول گردید و در این شهر روزنامه سروش را منتشر ساخت. از روزنامه سروش بتفصیل در حرف سین کتاب گفتگو خواهیم کرد.

(۵۹۰) روستانی

در سال ۱۳۰۰ شمسی مجله روستائی بطور هفتگی در طهران تأسیس و منتشر شده است.

(۵۹۱) روشن

در تاریخ سوم خرداد ۱۳۰۶ شمسی شورایعالی فرهنک امتیاز روزنامه روشن را بمدیری (سید عبد الحسین خان رضوی) در شهر مشهد تصویب نموده و این روز نامه بطور هفتگی منتشر شده است.

(۵۹۲) روزنامه اسلامی

روزنامه اسلامی در سال ۱۳۰۱ شمسی بطور روزانه در تهران تأسیس و منتشر شده است.

(۵۹۳) روزنامه حکیم الممالک

در سال ۱۲۸۳ قمری ناصرالدین شاه از طهران بخراسان سفر می‌نماید. تد و ین شرح این مسافرت بعهده (میرزا علینقی خان پسر آقا اسمعیل جدید الا سلام) که از همراهان ناصرالدین شاه بوده واگذار می‌گردد و نامبرده موفق بنوشتن این سفر نامه که بنام (روزنامه حکیم الممالک) موسوم و معروف شده، می‌گردد. این روز نامه با چاپ سنگی و خط نستعلیق خوب در ۴۸۵ صفحه بقطع پستی در (کارخانه آقا میر باقر طهرانی) طبع شده و کاتب آن (علی اصغر) بوده است.

آغاز روزنامه حکیم الممالک بدین قسم است: « بسم الله الرحمن الرحیم؛ جهان دار خدائی را منت وستایش سزاست که جهانداران با عز و تمکین را در روی زمین بایت جلالت و عظمت خویش بر افراشت و با اینکه با هر موجودی همرا هست فهم و درک صفات شریف خویش را از قوه هر وهم و خیال برتر گذاشت، سبحانه و تعالی جل جلاله وعظم‌شانه چگونه ممکن است که مصنوعی نادان و مخلوقی ناتوان حق صفت قدر نعمت صانعی قوی و قدیم شناسد..... » پس از ذکر مقدمه مذکور و مدح و ثنای رسول اکرم و جانشینان او می‌نویسد: « و بعد چون در این سال فرخنده فال که فرخی و اقبالش مال باد شاهنشاه دین پناه السلطان بن السلطان بن السلطان الخاقان من الخاقان بن الخاقان ناصر الدین شاه قاجار فی الجمله از تمهید قواعد معدلت و تشیید مبانی مرحمت و تربیت مصالح انصاف وصفح رسوم اعتساف و اطفای نوایر فساد والقای آئین عدل و داد آسوده خاطر گشت..... بعزم زیارت استان عرش نشان حضرت امام ثامن ضامن سفری جانب شرقی مملکت فرمایند.... پس سران سپاه و امرای دربار گردون اشتباه را امر و مقرر شد که اسباب سفر آماده سازند و در کمال استعجال با خیمه و خرگاه به بیرون تازند..... این ذره بیمقدار و خانه زاد دولت گردون مد از علینقی این اسماعیل که از تفضلات الهی و از عنایات حضرت شاهنشاهی در خاک‌های فلک فرسای همایونی بسمت پیشخدمتی و طبابت حضور سرافراز و مفتخر است و همه او قات و الیلا و نهاراً سفراً وحضراً از سعادت زیارت استان مهرنشان دور نیست شکرانه این موهبت عظمی را لازم دید که روزنامه این سفر مبارک اثر را بطور مختصر بنکارد پس آرزوی خود را عرض ماکفان حضور معدلت دستور رسانیده و اجازه اجرای آنرا درخو است نمود این مطلب مقبول طبع مبارک همایونی آمده مقرر شد که در ثبت این روزنامه تنها به بیان احوال ذات خجسته صفات همایونی و وقایع حادثه اکتفا نکند بلکه حتی الامکان مختصری نیز از تعلیمات جغرافیائی یعنی حالت راه و هیأت ارضی وجبال و انهار و قرا و بلادی که مسیر موکب فیروزی کوکباند بطور اختصار اطلاعی بدهد و این کتاب را برحسب امر علیه روزنامه حکیم الممالک نام نهد اکنون بعون الله تعالی شروع به مطلب می‌کنیم و وقایع روز بروز و حالات اتفاقیه را بدون کسر و نقصان می‌نگاریم. » صفحات ۱ تا ۷ روزنامه. پس از ذکر مقدمه مذکور باصل مطلب پرداخته و از وقایع د روز یکشنبه پانزدهم شهر ذیحجة الحرام سنه توشقان تیل ۱۲۸۳ هجری نبوی شروع و بدین قسم آغاز می‌گردد: « درین روز که یکماه از عید نوروز سلطانی گذشته و اولین ماه بهار و تمام دشت و کوهار از فرط خرمی چون عهد بادشاه کا مکار بساط عیش و سرور گسترده هنوز گل سرخ در غنچه بود و بنفشه تازه خود نمائی می‌نمو د گاه ارغوان نمایان و شکوفه دانه دانه در زیر برگ‌ها پنهان... » سپس بشرح همراهان ناصر الدین شاه و بنای دوشان تپه که اولین منزلگاه بوده می‌پردازد. از صفحه بیست و دو وقایع روز دوشنبه ۲۳ شهر ذیحجه را ذکر می‌نماید و همچنین بعد روز‌های سه شنبه و چهارشنبه...... روزنامه حکیم الممالک بذکر وقایع روز یکشنبه بیست و دوم جمادی اولی که ناصرالدین شاه بسلطنت آباد مراجعت کرده خاتمه پیدا می‌کند و در این روز که روز آخر سفر بود بحمد الله تعالی وجود مسعود قرین کمال عافیت با نصرت اقبال بدون آنکه آسیبی با حدی از چاکران رسیده باشد... »

در پایان یعنی در صفحه آخر روزنامه حکیم الممالک از اینکه از (عهده اختتام این روزنامه برآمده) شکر خداوند را می‌نماید و اضافه می‌کند: « اگر چه اصل نسخه آن دستخط مبارک و روزنامه مخصوص همایون شاهنشاه بود و این عبد را فضیلتی در تجمیع و تحریر آن نیست ولی همین قدر فخر می‌کند و شکر می‌گذارد که انجام این خدمت بعهده این عبد ذلیل مرجوع گشت و بسمعی و اهتمام ناقص او سمت اختتام پذیرفت‌امید آنکه در استان ملائک پاسبان بخط اپوشی هو و نسیان آن اغماض شاهنشاهانه شامل گردد و صاحبان فضل ومنشیان و دبیران عصر از روی مرحمت و عیب پوشی در آن نگرند فی سلخ شهر جمادی الثانی من شهور سنه هزار و دویست و هشتاد و شش هجری نبوی العبد علی نقی حکیم الممالک. »

نگارنده یگنسخه تمام و کامل از روزنامه حکیم الممالک را در دست دارد. در روز نامه تصاویری نیز بقلم (میرزا بزرگ غفاری) رسم شده که منجمله از آن‌ها (تصویر سردار یعقوبخان حاکم هرات و افغانستان) وتصویر (شجاع الدوله‌امیر حسینحان) و تصویر (اردوی همایون در چشمه علی دامغان) و غیره رسم گردیده است.

میرزا علینقی حکیم الممالک- میرزا علینقی حکیم الممالک پسر حاجی آقا اسمعیل جدید الاسلام پدرش که در سال ۱۲۹۳ فوت کرده از پیشخدمتان فتحعلیشاه و محمد شاه و در عهد این پادشاه و ناصر الدین شاه پیشخدمت باشی بود و پس از او این شغل پسرش میرزا علینقی رسید... میرزا علینقی با حفظ ا بن سمت پس از افتتاح مدرسه دارالفنون در آنجا علم طب را آموخته و در سال ۱۲۷۲ بمعیت فرخ خان‌امین الدوله کاشی بسمت نیابت دوم سفارت عازم در بار‌های اروپا شده و در سفارت حسنعلیخان‌امیر نظام گروسی در فرانسه نیز همین سمت را داشته وضمنا در پاریس تکمیل طب می‌کرده، پس از مراجعت از ندما و محارم شاه شده و در ۱۲۸۴ بلقب حکیم المالکی ملقب گردیده است. از این تاریخ حکیم الممالک که مردی با فضل وادب و شاعر و خوش صحبت بود پیوسته با شاه در سفر و حضر همراه میزیست تا آنکه در سال ۱۹۲۳ به حکومت بروجرد و بختیاری منصوب گردید. در ۱۲۹۵ با شاه بفرنک رفت، در ۱۲۹۹ بوزارت معادن وعضویت دار الشوری منتخب و از سال ۱۳۰۲ بعد رسما پیشخدمت باشی اسلام بود و در همین ایام است که مستر بنجامین در کتاب خود از او نام می‌برد. شرح مذکور عین عبارت شماره اول سال سوم مجله یادگار است که بمناسبتی شرح احوال حکیم الممالک در آنجا نوشته شده است. »

(۵۹۴) روزنامه رسمی دولت ایران

شماره اول روزنامه رسمی دولت ایران در ۶۸ صفحه بقطع وزیری متوسط، با چاپ سربی، روی کاغذ نازک، در طهران، در مطبعه دولتی چاپ و در تاریخ سه شنبه ۱۸ ربیع الثانی مطابق ۲۸ حمل ۱۳۲۹ قمری منتشر شده است. قیمت اشتراک یکساله آن در پایتخت ۴۵ قران؛ داخله ۵۵ قران؛ خارجه ۷۰ قران، ششماهه بترتیب: ۲۳، ۲۸. ۳۶ قران؛ سه ماهه ۱۲، ۱۴، ۱۸ قران. تک نمره: تهران ۶ شاهی ولایات ۷ شاهی.

طرز انتشار روزنامه رسمی دولتی هفته سه بار ایام یکشنبه؛ سه شنبه و پنجشنبه منتشر می‌شده و در هر شماره فهرست مندرجات در صفحه اول ذکر گردیده. فهرست شماره اول بدین قرار است: دربار شاهنشاهی. (جلسات معینه هیئت وزراء عظام، اعطاء نشان قدس برئیس الوزراء؛ سواد فرمان شاهنشاهی، معاونت ریاست وزراء، تبریکات لقب.) وزارت داخله: (حکام جدید - تأمینات - نظامات - نظمیه و امنیه - منصوبین حکومت پایتخت؛) وزارتجنگ: (توپخانه - ریاست فوج سیلاخور) و زارت خارجه (دعوت کنفرانس‌های خارجه - تغییر مامورین پلتیکی) وزارت عدلیه: تغییر ما مورین وزارت مالیه: (تغییر ریاست کابینه) مالیه وزارت معارف واوقاف و فواید عامه: (دستخط نیابت سلطنت) قانون اوقاف، وزارت تجارت و پست و تلگراف: ( تمبر‌های جدید تأسیس صندوق پست برای تسهیل مراسلات » مجلس شورای ملی جلسه ۲۱۵ و ۲۱۶ مطابق سه شنبه ۲۶ ریع الاول وپنجشنبه ۲۸ ربیع الاول.

از خصوصیات روزنامه رسمی دولت ایران چاپ صورت مذاکرات مجلس شورای ملی است که در آن بتفصیل چاپ شده و در حقیقت بعد از روزنامه « مجلس » تنها روز نامه‌ایست که در آن از ز(ب)ان نمایندگان مذاکرات مجلس مفصلاً چاپ شده و این رویه تا تا آخرین سال انتشار روزنامه معمول بوده است. قبل از انتشار شماره اول روز نامه ورقه‌ای بنام (ورقه فوق‌العاده روزنامه رسمی) با چاپ سربی که در مطبعه دولتی چاپ شده و بقیمت صد دینار بفروش می‌رسیده، چاپ و منتشر شده، این ورقه بمنزله طلیعه روز نامه بوده و بامضای (مدیر کل اداره روزنامه رسمی مرتضی قلی موید الممالک) است: در این ورقه قبل از نوشتن اخبار چند سطری راجع بانتشار روزنامه نوشته که بی‌مناسبت نیست عین آنرا نقل نمائیم: د کسانیکه از اوضاع دول مقتدره متمدنه اطلاع دارند بخوبی می‌دانند هر یک از دول معظمه دارای روزنامه‌های رسمی و نیم رسمی هستند که هر کدام بوظیفه که موظفند عمل نموده دول معظمه چقدر‌ها اهمیت بروزنامه‌های رسمی و نیم رسمی می‌دهند. دولت قدیمه علیه ایران نظر بلزوم و بلکه وجوب روزنامه رسمی از چندی قبل درصدد تأسیس روزنامه رسمی بوده تا این زمان بانجام این نیت مهم نائل نشده بود اینک از آنجائیکه همم عالیه والا حضرت نایب السلطنه امورات دولتی را اساساً بمدار خویش انداخته لهذا کابینه محترم حالیة بتصویب مجلس مقدس روزنامه رسمی را با اساس محکم تأسیس فرموده، روزنامه رسمی با پرگرام ذیل از یوم سه شنبه بمبار کی منتشر می‌گردد، قرائت این روزنامه برای اشخاصیکه رسما در خدمت بدولت اشتغال دارند از فرائض است زیرا که مطالبش از روی تحقیق و واقعیت و رسمیت است و از احتمالات ومسموعات و اخبار غیر مستقیه دور. روزنامه رسمی در هفته سه مرتبه و در هر مرتبه به اندازه دو ورق بزرک مسولی حالیه است که بطور مجله یقطع مطبوعی مقطع و دارای سی و دو صفحه خواهد بود « شماره اول بر خلاف این وعده ۴۸ صفحه است، مؤلف » قیمت اشتراک در طهران سالیانه چهل و پنج و در ولایات داخله ۵۵ قران و در خارجه هفت تومان است که معادل با سی و پنج فرانک تقریبی بوده باشد. تک فروشی این روز نامه در تهران شاهی است. این روز نامه در شماره‌های اول تا چهار پنج نمره بملاحظه مذاکرات مجلس مقدس که عقب افتاده چهل و هشت صفحه بطبع می‌رسد ولی قیمت همان دو ورق است. »

مطالب مذکور تاریخچه از تأسیس و پیدایش روزنامه رسمی دولت ایران است بخلاصه اینکه روزنامه رسمی روزنامه‌ایست دولتی و دولت بتصویب مجلس شورایملی برای نشر اخبار مربوط بوزارتخان‌ها و ادارات دولتی وقوانین و صورت مذاکرات مجلس شورای ملی آنرا تأسیس و منتشر نموده است. ولذا مندرجات آن عموماً اخبار رسمی و قوانین مصوبه و غیره است که از هر وزارتخانه در زیر نام آن وزارتخانه ثبت شده است. مدیریت روزنامه رسمی دولت ایران از بدو تأسیس بعهده مرحوم موید المالک فکری بوده «شرح احوال بضمیمه عکس‌ایشان در ذیل روزنامه پلیس ایران بتفصیل چاپ شده خوانندگان گرام بدانجا مراجعه فرمایند و تا هنگام فوت موید الممالک یعنی ثور ۱۳۳۶ قمری تحت نظر و بمدیریت آنمرحوم منتشر شده است.

پس از فوت موید المسالک بموجب حکم رسمی وزارت داخله و ابلاغ شاه وقت در جوزای سال ۱۳۲۶ قمری مدیری روزنامه بعهده فرزند آنمرحوم، شاهرخ فکری واگذار می‌گردد و نامبرده روزنامه را مرتباً تا آخر برج اسد ۱۳۳۶ منتشر می‌نماید. آخر برج اسد بواسطه عدم تکافوی بودجه از طرف آقای وثوق الدوله رئیس الوزرای وقت ابلاغ تعطیل موقتی روزنامه تا موقع تکمیل بودجه صادر می‌گردد. و تعطیل روز نامه ادامه پیدا می‌کند تا در اواخر کابینه آقای قوام السلطنه یعنی در جدی ۱۳۰۱ شمسی مجدداً اداره روزنامه بعهده (آقای فخر الدین وفا مدیر روزنامه شهاب) واگذار گردیده و روزنامه تحت نظر‌ایشان منتشر شده است روزنامه ایران مورخ ۱۲ جدی ۱۳۰۱ در ضمن اخبار داخله راجع بانتشار مجدد روزنامه اینطور می‌نویسد: « روزنامه رسمی در دوره دوم مجلس شورایملی تأسیس گردید که مطابق معمول محتوی اخبار قطعی تشکیلات حکومتی و درج تمام مذاکرات مجلس و انتشار تمام تعیین‌های رسمی و حکومت‌ها و مامورین دولتی می‌باشد و چون لازم بود عین مذاکرات مجلس شورایملی کاملاً انتشار یابد دولت مجدداً بناسیس روزنامه مزبور مبادرت نمود نظر باینکه لازم بود شخص فاضل و طرف اعتمادی عهده دار مسئولیت انتشار روزنامه مزبور باشد از طرف وزارت داخله مدیریت روزنامه مزبور باقای فخر الدین وفا مدیر روزنامه ملی شهاب واگذار گردید ما این حسن انتخاب را تقدیر و موفقیت مدیر محترمش را خواهانیم. »

حکم واگذاری مدیریت روزنامه بآقای فخر الدین وفا با مخالفت و داد خواهی آقای شاهرخ فکری فرزند موید الممالك مواجه گردید و این اولین باریست که در تاریخ جراید ایران برای اداره نمودن روزنامه بین دو نفر کشمکش آغاز میگردد. آقای شاهرخ فکری تحت عنوان (دفاع و داد خواهی) شرحی اعتراض آمیز بدولت و مجلس نوشته که متن آن در جراید آنوقت چاپ شده و ما برای تکمیل تاریخ مطبوعات ایران عین آنرا از شماره ۳۹ سال دوم روزنامه طوفان مورخ ۲۳ دلو ۱۳۰۱ شمسی ذیلا نقل مینمائیم:

« ساحت مقدس مجلس شورایملی - فدوى شاهرخ مؤيد السالك پسر ارشد مرحوم مويد المالك مدیر روزنامه رسمی دولتی و نامه ملی ارشاد احتراما خواطر آقایان و کلا را متوجه ساخته و بعنوان یکنفر ایرانی دادخواهی و استرحام مینماید . قاطبه ملیون و سکنه ایران از مراتب خدمتگذاری مرحوم مويد الممالك و زحماتی را که در راه آزادی ملت متحمل شده مسبوق و این بنده نبایستی کی باشم که پس از مرور چندین سال از فوت آنمرحوم در مقام معرفی آنمرحوم برایم بلکه تاریخ مشروطیت و آثار قلمی و نقر آن مرحوم و ورانش مثبت این مدعی میباشد و چون نظارت در اجرای عدالت وظیفه و کلای مجلس شوری میباشد خواطر و کلا را بريك ظلم فاحشی مطلع گردانم : پس از فوت مرحوم مويد الممالك مدیریت روزنامه رسمی بموجب ابلاغ همیونی و حکم وزارت جلیله داخله بغدوی از جاع و بدون ذره قصور و مسامحه بانجام وظایف با عدم تجمع وسائل اجرای مقصود از قبیل عرت صندوق دولت و ضیق بودجه روز نامه و امثالهم مبادرت نموده و صفحات آن ایام روزنامه رسمی و قروض فدوی باشخاص مختلفه در این موضوع های از مراتب خدمتگذاری صادقانه فدوی میباشد با تمام موانع معروض خدمات خود را ادامه داده تا کابینه ثانی آقای وثوق الدوله که حسب الامر ایشان موقتا برای رفع نواقص روزنامه را تعطیل و فدوی چون متکفل معاش جمعی صغار آن مرحوم بودم الجاناً داخل خدمت وزارت مالیه و پس از کودتا منتقل بلدیه گردیدم . اگر بخواهم شرح خدمات و خسارات وارده بر شخص خود و مرحوم مويد الممالك را بعرض برسانم علاوه بر آنکه موجب رقت خواهد شد از موضوع مقصود دور خواهم افتاد لهذا مستقيما بعرض مطلب شروع و اطلاع میدهد که در اواخر کابینه آقای قوام‌السلطنه شنیدم که تصمیم گرفته شده مدیریت روزنامه رسمی را بدون هیچ مجوز قانونی از فدوی سلب و بدیگری واگذار فرمایند حسب الوظیفه دو مرتبه كتبا بمقام ریاست وزراء مراتب را تذکر داد ولى مع التارف کوچکترین موافقتی مشهود نگردیده سهل است حکم مدیریت روز نامه رسمی را بنام دیگری که بکلی ماقد سوابق میباشد صادر و طولی نکشید که کابینه معظم له ساقط و عجالتا آقای مستوفی الممالك بسمت زمامداری این مملکت منصوب گردیده اند و چون فدوی بواسطه خدمات مرحوم مويد الممالك تحت الحمايه مجلس شوری میداند خاطر رئیس محترم دولت را بر مظلومیت فدوی مسبوق که مقرر دارند استرداد حق مشروع فدوی را بفرمایند تا موجب امیدواری گردد. »

غرض از نقل دادخواهی یکی اطلاع از تاریخچه روزنامه رسمی و دیگری از وضع زندگی باقیماندگان مرحوم مويد الممالك است . با اینکه روزنامه رسمی دولت ایران در حقیقت دنباله روزنامه (ایران) قدیم است که از یادگارهای امیر کبیر میباشد و جای آن داشته که شماره اول سال اول آن ؛ دنباله ،روزنامه ایران بحساب آید، مع ذلك الصاق سنوات ملحوظ نگردیده و شماره اول آغاز روزنامه محسوب شده است . دنباله روزنامه رسمی دولت ایران اکنون نیز بنام روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی بمدیری آقای سید محمد هاشمی ، طبع و نشر میگردد و اداره آن در جزو ادارات مجلس شورای ملی است. از این روزنامه در ذیل کتاب تاریخ جراید و مجلات ایران گفتگو خواهیم کرد.

(۵۹۵) روزنامه شیخ فضل الله

در حوادث مشروطیت پس از آنکه شیخ فضل الله نوری از مخالفین سر سخت مشروطه ایران و پیروان او در حضرت عبدالعظیم بست نشستند بمنظور نشر مقاصد خود در بین مردم و نشان دادن زیانهای مشروطه در صدد برآمدند نوشته هایی میان مردم پراکنده نمایند. از طرفی چاپخانه های طهران هیچکدام حاضر بطبع لوايح ومقالات آنان نبوده زیر بار نمیرفتند لذا ابتدا متحصنين مطالب خرد را روی ورقه با خط خوش نوشته و از روی آن عکس برداشته منتشر مینمودند ولی چون این کار گران تمام میشد بعدا در صدد تهیه چاپخانه بر آمدند و برای این کار يك مطبعه سنگی با لوازم آن از سید مرتنی برغانی بیکصد و سی تومان خریده شبانه بحضرت عبدالعظیم برده و در آنجا بکار انداختند.

روزنامه‌هائی که در آن تاریخ در حضرت عبدالعظیم چاپ شده بنام روزنامه شیخ فضل الله موسوم گردیده و مجموعا ۱۹ شماره منتشر شده است . این روزنامه ها همان قسم که نوشتیم با چاپ سنگی و بعضى بخط نستعليق وقسمتى بخط نسخ خوش و با طبع مرغوب و پسندیده است مرحوم کسروی در جلد دوم تاریخ مشروطه ایران بعضی از این روزنامهها را گراور نموده و من جمله در انتهای یکی از آنها نوشته : « در زاویه مقدسه حضرت عبدالعظيم بطبع رسيد يوم سه شنبه ۱۲ جمادی الثانی ٢٠ مندرجات این روزنامه عبارت از لوایح و مقالاتیست که مردم را بر علیه مشروطیت تحريك می نماید مقاله زیر نمونه مندرجات یکی از نمرات آنست : د جماعت آزادی طلب بتوسط دولفظ دلربای عدالت و شوری برادران ما را فریفته بجانب لا مذهبی میرانند و گمان میرود که عصر ریاست روحانی شما تاریخ انقراض دولت اسلام و انقلاب شريعت خير الانام واقع بشود و چیزی نگذرد که حریت مطلقه رواج و منكرات مجاز ومسكرات مباح ومخدرات مكشوف وشریعت منسوخ و قرآن مهجور بشود و این سوء ذكر وعوار عظیم در شرح احوال شما ها ابدالدهر باقی بماند . شماها که بهتر میدانید که دین اسلام اکمل ادیان واتم شرایع است و این دین دنیا را بعدل و شوری گرفت آیا چه افتاده است که امروز باید دستور عدل ما از پاریس برسد و نسخه شورای ما از انگلیس بیاید ۱۰ گر این سر سیاسی را از دارالخلافه و غيرها استكشاف فرمودید خواهید دید که در این فتنه عظمی برز الاسلام کله الی الکفر آنوقت داعیه اسلام را اجابت خواهید کرد و استفاته ما را لبیک خواهید گفت. اما دربار دولت حیرت باید داشت و عبرت باید گرفت شخص اول بر خلاف مصلحت شرع و غبطه پادشاه با این فرقه همراه است تاخاک ابن علقمی است عمر او باد. اعمام همایونی با گنج‌های قارونی خود را بکناری کشیده‌اند رجال دولت همه خاموش همه مدهوش کانهم خشب مسنده پادشاه اسلام پناه آیا خود نیز غافل است با متغافل نمی‌دانیم شاید وساوس وزراء خیانت شمار و دسائس دولت‌های همجوار وافون ‌های دردمندانه روزنامجات که امروز از وسائل تهتک و تجری و ادوات تکسب وتکدی شده است در ضمیر منیر تأثیر نموده ذات اقدس را برای تسلیم کردن اسلام و تبدیل دادن شرایع و احکام حاضر ساخته باشد... »

مرحوم کسروی در جلد دوم تاریخ مشروطه ایران (ص ۱۷۳) در جائیکه از لایحه‌نویسی بست نشینان گفتگو می‌کند درباره روزنامه شیخ فضل الله اینطور می‌نویسد: «‌ میرزا محمد علیخان تربیت در کتابیکه درباره روزنامه‌های ایران نوشته و پرفسور براون آنرا بانگلیسی ترجمه کرده گفته این لایحه‌ها تا شماره ۱۹ بیرون آمد. ولی درست نیست و شماره آن‌ها بیشتر از ۱۹ می‌باشد. اینان نخست با نستعلیق می‌نوشته‌اند و برخی از آن‌ها تاریخ با شماره می‌گذارده‌اند و من تا شماره ۱۵ دیده‌ام سپس گویا نویسنده دیگر شده و این بار با نسخ نوشته‌اند و شماره آنرا نیز از سر گرفته‌اند و این رشته دوم است که تا ۱۹ رسیده است. » لازم است یادآور شویم که قسمتی از مندرجات روزنامه شیخ فضل الله را روزنامه حبل المتین یومیه طهران نقل نموده و بآن‌ها پاسخ داده.

(۵۹۶) روزنامه ملی

مرحوم تربیت در فهرست جراید آذربایجان (ص ۴۱۰) راجع بروز نامه ملی می‌نویسد:« روزنامه ملی - روزنامه نیم ورق هفتگی منتشر در تبریز با چاپ سنگی در غره رمضان سال ۱۳۲۴ قمری در جای دیگر این فهرست در ذیل (روزنامه مجلس ملی تبریز) می‌نویسد: « روزنامه نیم ورق منتشر در غره رمضان ۱۳۲۴ قمری بمدیریت سید علی اکبر این روزنامه اولین ورقه‌ایست که در تبریز پس از اعلان مشروطه نشر شده چون کلمه مجلس مناسب نبود بر حسب پیشنهاد نگارنده این شماره انتشار نیافته و بجای آن در همانروز شماره دیگری بعنوان روزنامه ملی چاپ و منتشر شده و بعد از اندکی تبدیل اسم داده بجریده ملی موسوم گردیده و بعد از مدتی بنام انجمن شروع بانتشار نموده است. » از شرح مذکور معلوم می‌شود روزنامه ملی مدت کمی انتشار یافته و بعد بنام جریده ملی و سپس بنام انجمن منتشر شده است: از جریده ملی و روز نامه انجمن در محل‌های خود گفتگو نموده.‌ایم خوانندگان گرام مراجعه فرمایند. واما میرزا علی اکبرخان فرزند سید هاشم چرندابی است.

(۵۹۷) روزنو

رورنامه روزه در سال ۱۳۰۶ شمسی بطور روزانه در مامان تأسیس و منتشر شده است.

(۵۹۸) رهبر

در تاریخ ۵ بهمن ۱۳۰۴ شمسی امتیاز جریده رهبر در کرمانشاه بمدیری (میرزا تقیهان رهبر) از تصویب شورایعالی معارف گذشته و روزنامه مذکور در سال ۱۳۰۵ شمسی هفته دو بار منتشر شده است.

(۵۹۹) رهبر ایران نو

روزنامه رهبر ایران تو بمدیری (ابو الضیاء) در طهران در اواخر سال ۱۳۲۹ قمری انتشار یافته. این روزنامه پس از توقیف روزنامه ایران نو طبع گردیده و فقط یگشماره از آن منتشر شده است برای اطلاع از آن رجوع شود بروزنامه ایران نو جلد اول کتاب.

(۶۰۰) رهنما

روزنامه رهنما بصاحب امتیازی (میرزا عبدالرحیم خان) در طهران بطور هفتگی تأسیس و شماره اول آن در ۸ صفحه بقطع وزیری بزرگ با چاپ سربی در (مطبعه شاهنشاهی) طبع و در تاریخ سه شنبه ۲۶ جمادی الاخره ۱۳۲۵ قمری مجری مطابق ۶ اوت ماه فرنگی ۱۹۰۷ میلادی منتشر شده است. سرلوحه روزنامه عبارت از (برج بلندیست که پای عمارت مرتفعی واقع شده و در مقابل عمارت دریای بزرگی است که یک کشتی کوچک بروی آن حرکت می‌کند و از طرفی و اکنی روی خط آهنی حرکت می‌نماید) در وسط این سرلوحه اسم روزنامه (رهنما) بخط نسخ نوشته شده و سرلوحه نوعاً برنک قرمز و گاهی سیاه وسبز چاپ شده است این سرلوحه بامضای (ابراهیم) نامی رسم شده است. در بالای سرلوحه این آیه: « انا هدینا السبیل أما شاکراً واما کفوراً» و در زیر آن در ضمن دو سطر مرام و مسلک روزنامه بدین قسم درج گردیده این جریده هفتگی دارای مقالات سیاسی و علمی واخلاقی وحقوق بین المللی است. مقالات مطابق با مسلک جریده بامضاء و تعرفه پذیرفته در انتشارش اداره مختار است و در هر صورت مسترد نمی‌شود. قیمت اعلانات سطری بگفرانست. » پس از دو سطر مذکور خصوصیات دیگر روزنامه بدین نحو نوشته شده: عنوان مراسلات: طهران خیابان لاله‌زار، جریده رهنما. قیمت تک نمره در طهران پنجشاهی. سایر بلاد سیصد دینار است وجه اشتراک پس از قبول دو نمره مطالبه و دریافت می‌شود. قیمت اشتراک سالیانه: طهران پانزده قران، ولایات داخله ۲۰ قران؛ ممالک خارجه ۲۵ قران.

مقاله افتتاحی روزنامه بدینقسم شروع می‌گردد: « ادخلوا فی السلم کافة. امروز صرنه حال کلیه ایرانیان در حفظ کشتی پلتیک مملکت است که هم خود را مصروف بدوامر مهم نمایند و از سایر امور بکلی غمض عین نموده مسکوت عنه بگذارند. اولاً در وفاق و اتفاق کوشیده تعصب و غرض شخصی را کنار گذارده و نظر بظاهر فرموده مصداق آیه مبارکه ولا تقولو المن القی الیکم السلم لست مؤمنا را بکار بندند بلکه اگر هیولایی از گل ساخته شده شده بگویند من از شما و با خیال شما همراهم ظاهر قول او را صدق پنداشته و او را با خود همراه و بانجام خیال خود و اداشته و چندان در تفتیش و تفحص حال بر نیایند شرع محمدی ص که.... » مقاله مذکور سه صفحه روزنامه را فرا گرفته و باین جملات ختم می‌گردد: « و چون مدد غیبی وقت را وسعت داد و این موانع رفع شد آن وقت جمیع فروع مشروعیت را در مشروطیت چون مغز و پوست ریک صورت متحد بظهور و بروز خواهید آورد و آن روز اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی خواهد بود. » در شماره اول پس از این سرمقاله مقاله دیگر تحت عنوان (اطلبو العلم من المهد الی اللحد) و پس از آن از صفحه ۷ مقاله (حقوق بین‌الملل) چاپ شده است؛ مقاله اخیر باین عبارات شروع می‌گردد: چون امروزه انوار علم و معرفت از هر گوشه این خاک باک بنای طلوعرا گذاشته مخصوصاً حواس هموطنان عزیز ما باطلاعات پولتیکی مأنوس گردیده است چنین مقتضی دانستیم که مختصری نیز از علم حقوق بین اللمل بتدریج در این جریده درج و نشر شود. » از همین شماره اول رمان (شوالیه روز) بعنوان پاور فی ترجمه و طبع گردیده؛ مقدمه مترجم بررمان مذکور بدین قرار است: « واضح است که طباع بنی نوع انسان عموماً بقصص وحکایات را غب و حکمای قدیم نیز مطالب اخلاقی را باین لباس بیرون آورده مانند کلیله و دمنه وغیره که بمیل طبع عموم از آن فایده بر دارند در این عصر در مملکت ما این شیوه مهجورو متروک است ولی در اروپا باز اغلب مطالب پولتیکی و تاریخی و اخلاقی را در لباس رمان (قصه) یرون آورده و انتشار می‌دهند و بهترین وسیله بجهت اطلاع عموم همین است و چون این جریده اغلب دارای مطالب علمیست و شاید بعضی اذهان از قرائت آن کد رشود بجهت تفریح و تصفیه خاطر هم چه مقتضی دانستیم که زمان شیرینی ترجمه شود و مرتباً در پا صفحه این جریده طبع گردد بطوریکه هم از مناسبت و فایده خالی نباشد و هم اسباب انبساط خاطر قارئین محترم بوده باشد پس شوالیه دومزن روز که رمانی است تاریخی بجهت اینمقصد اختیار و شروع بمقصود می‌کنیم و ایتمطلب را نیز باید دانست که رمان‌های فرنگی اغلب اوایل آن غیر مربوط بنظر می‌آید ولی بعد از خواندن چند صفحه مطلب بدست آمده و شخص را محظوظ می‌دارد. فصل اول. سربازان داوطلب. »

شماره دوم رهنما بهمان حبک وقطع شماره اول در تاریخ ساشنبه ۲ رجب ۱۳۲۵ قمری در هشت صفحه و شماره ۱۹ آن در تاریخ شنبه ۱۹ محرم ۱۳۶۶ قمری و شمار ۲۳۰ آن که ظاهراً آخرین شماره منتشره روزنامه می‌باشد در تاریخ ۵ شنبه ۲۱ شهر ربیع الأول ۱۳۱۶ قمری مطابق ۲۳‌آوریل ۱۹۰۸ میلادی انتشار یافته است. از شماره ۱۹ سرلوحه روزنامه برنک سیاه طبع گردیده و علت آنرا در شماره ۱۸ اینطور نوشته است: « سر صفحه رهنما در این دوماهه که ایام عزاداریست سیاه خواهد بود محض اطلاع مشترکین اخطار شد. » در همین شماره لایحه‌ای راجع بچند تقاضا از دولت با مضای انجمت‌های طهران چاپ شده و انجمنهای نامبرده زیر آنرا امضا نموده‌اند: انجمن اصلاح - انجمن آذربایجان انجمن مهدیه - مجمع انسانیت - انجمن سواد اعظم - انجمن شاه آباد - انجمن فاطمیه خیاطخانه - اصفهان - خیریه مقدس - انجمن جنوب - اتفاقیه طلاب - فردوس - محصلین مظفری - وطن - انجمن بلدیه - جعفری - علمی مرکزی انجمن تعصب توپخانه افتخاریه قدس خوزستان - کاشان افتخار به عربستان.

بیشتر مندرجات رهنما عبارت از مقالات طولانی و مفصلیست که نمونه عناوین بعضی از مقالات بدین قرار است: « (مکالمه تقی و نقی) (تشخیص امراض وطن) و (ذوذ نب یا ستاره دنباله دار) شماره ۱۴ روزنامه پس از طبع، مانند سایر جراید پایتخت، بدست مستبدین ومخالفین مشروطیت نابود شد و از بین رفت و لذا بجای آن شماره، روی یگورق بعنوان ضمیمه شماره ۱۴ مورخ سه شنبه شهر ذیقعده ۱۳۲۵ قمری در همان مطبعه شاهنشاهی طبع ومنتشر شد؛ مطالب این شماره ضمیمه عبارت از مقاله‌ایست که تحت عنوان ( عی‌ان تکر هو شیئاً و هو خیر لکم) نوشته شده و چون ممکنست این ضمیمه را خوانندگان کمتر دیده و یا اصلاً ندیده باشند، قسمت اول آن را ذیلا نقل می‌نمائیم: « در این چند روزه انقلاب که معدودی از اراذل طبقات مردم که مقیاس درجه فهم ومدرک آن‌ها را شغل آن‌ها حاکی و معرفی آن‌ها را اعمال و افعال شنیعه روز و شب‌ایشان کافی است بتحریک غیبی ودسایس و وساوس مدسین و مشبهین خواستند بجهت ضعف قوای مشروطیت رنگی بر آب ریزند اول ضرب شصترا بچهار تا تخته ولوحه جراید ملی بخرج دادند و پس از آن هر جا روز نامه بدستشان رسیده پاره کردند و اسباب تعطیل طبع و توزیع جراید گشته بحدی که شماره ۱۴ طبع شده این جریده موقع توزیع نیافت و این ننک در صفحه روزگار بجهت آن‌ها یادگار گذاشت.... »

رهنما با چاپ سربی در مطبعه شاهنشاهی طبع گردیده و در هر شماره در آخر صفحه ۸ این جمله که اشاره بمحل طبع روزنامه می‌باشد (رئیس مطبعه شاهنشاهی عبد الله قاجار) نوشته شده و این رسم در بهمنی جراید دیگر آغاز مشروطیت معمول بوده است. امضای عبدالله قاجار که رئیس مطبعه بوده اشتباهی را برای ادوارد برون در تاریخ مطبوعات فارسی سبب گردیده و در ذیل روزنامه رهنما نوشته است (ص ۹۹ کتاب) اینروزنامه بمدیری و نویسندگی (عبدالله قاجار) تأسیس و منتشر شده است. درصورتیکه طبق نمونه‌های موجود و بطور قطع مدیر روزنامه رهنما میرزا عبد الرحیم شیرازیست که زیلا شرح احوال او را یاد‌آور می‌شویم:

پس از وقایع شهریور ۱۳۲۰؛ مجدداً روزنامه رهنما بصاحب امتیازی و مدیری فرزند مرحوم عبد الرحیم رهنما، آقای مهدی رهنما، در طهران تأسیس گردید و شماره اول آن در روز شنبه ۲۵ تیر ماه ۱۳۲۲ شمسی انتشار یافت. در این شماره تاریخچه روز نامه و عکس مرحوم عبدالرحیم رهنما مؤسس روزنامه در لباس قضاوت طبع گردیده و خلاصه شرح احوال آنمرحوم بنقل از این شماره چنین است:

عبد الرحیم رهنما- کسانیکه دوره اول مجلس را بیاد دارند و در اوایل مشروطیت زندگی کردهاند بخوبی آگاهند که با وجود ضدیت عناصر مرتجع و مستبد و وجود پادشاه خونخواری مانند محمد علیشاه روزنامه‌نگاری چه وظیفه سنگین و کار مشکلی بوده و روزنامه‌نگار باید ترک سر گفته در راه عشق قدم بگذارد... در چنین اوان و مقارن این احوال بود پدرم عبدالرحیم رهنما بانتشار روزنامه رهنما همت گماشت و بنشر مبانی آزادی و بیان حقایق اقدام فرمود، آن‌ها که باخلاق آنمرحوم آشنائی دارند و روشن فکری و آزادیخواهی و متانت و وقار وعظمت روح و قریحه سرشار مرحوم رهنما را چه در خدمات قضائی و چه در زندگی شخصی دیده‌اند می‌دانند که سبک وروش و اسلوب ومسلک روزنامه رهنما چه بوده است. مرحوم رهنما در اواخر دوره دیکتاتوری که از دادگستری جز نامی باقی نبود بواسطه‌ایمان باستقلال قضائی و تحت نفوذ واقع نشدن و حکم بحق از طرف وزیر وقت منتظر خدمت شده و چند سال آخر عمر خود را در انتظار خدمت بسر برده با اینکه بعد از سال خدمت قضائی در فارس و کرمان و خوزستان و آذربایجان و طهران از حیث معیشت سخت در مضیقه بود حاضر بقبول قضاوت فر ما‌یشی نگردید. روزنامه رهنما در جمادی الاخر ۱۳۲۵ قمری شروع بانتشار نموده و بعد از آنکه قریب یکمال یعنی تا تاریخ پنجم ربیع الاول ۱۳۲۶ انتشار یافت بواسطه بروز استبداد صغیر در محاق تعطیل افتاد و اداره‌اش از طرف مستبدین و سرباز سیلاخوری تاراج رفت و مدیرش مدتی پنهان و متواری بود. مرحوم رهنما بعد از فتح تهران وعزل محمد علی شاه عزم داشت بتجدید انتشار روزنامه رهنما اقدام فرماید ولی باصرار مرحوم شیخ الملک برای تشکیل عدلیه فارس باتفاق مرحوم مشارالیه از طرف وزارت عدلیه مامور فارس شد و تا آخر عمر صادقانه بخدمات قضائی مشغول بود و از اجرای قصد خود باز ماند. مرحوم رهنما در سال ۱۳۱۱ شمسی رئیس استیناف آذربایجان تبریز بوده است.

(۶۰۱) رهنما

مجله رهنما بمدیری (شیخ العراقین‌زاده) در طهران تأسیس و ماهی یکشماره از آن در ۷۰۰ نسخه در (مطبعه باقر‌زاده) طبع و توزیع شده است. این مجله در ششماه اول سال ۱۲۹۷ منتشر و بعد تعطیل شده است.

(۶۰۲) رهنما

روز مه رهنما بمدیری آقای (شیخ العراقین‌زاده) در طهران هفته سه مرتبه در مطبعه (باقرزاده) طبع و هر شماره از آن در ۱۰۰۰ نسخه منتشر شده است. سیاق مطالب آن اجتماعی و خبریست. روزنامه رهنما در اواخر سال ۱۳۳۷ قمری تأسیس شده و شماره ‌های ۴۹، ۵۰، ۰۱، ۵۲: ۵۳، ۵۴، ۵۵، ۵۶؛ ۵۷، ۵۸ سال دوم آن در برج اسد ۱۲۹۹ شمسی باداره مجله فلاحت و تجارت واصل شده است و همچنین شماره‌های ۵۹، ۶۰، ۶۱، ۶۲، ۶۳، ۶۴، ۹۵، ۶۶، ۶۷، ۶۸ سال دوم آن در برج سنبله و شماره‌های ۶۹، ۷۰، ۷۱، ۷۲، ۷۳، ۷۴، ۷۵، ۱۶، ۷۷، ۷۸ سال دوم آن در برج عقرب و شماره‌های ۸۰؛ ۸۲، ۸۳، ۸۴، ۸۵، ۸۶، ۸۷، ۸۸، ۸۹، ۹۰، ۹۱ سال دوم آن در برج قوس و شماره‌های ۹۲، ۹۳، ۹۴؛ ۹۵، ۹۶ سال دوم آن در برج جدی و شماره‌های ۹۷، ۹۸، ۹۹، ۱۰۰، ۱۰۱، ۱۰۲؛ ۱۰۳؛ ۱۰۴؛ ۱۰۵، سال دوم آن در برج دلو و شماره ۱۰۶ از سال دوم آن در برج حوت ۱۲۹۹ شمسی باداره مجله فلاحت و تجارت رسیده است. از اینرو قدر مسلم اینستکه روزنامه رهنما تا حوت ۱۲۹۹ شمسی منتشر شده است.

(۶۰۳) رهنمای بانوان

مجله رهنمای بانوان بمدیر مسئولی ) سیف آزاد ( در برلین پایتخت آلمان بزبان فارسی انگلیسی و فرانسه تأسیس و منتشر شده است؛ طرز انتشار مجله ماهی یکمرتبه و هر شماره آن در ۲۸ صفحه بقطع خشتی بوده. وجه آبونمان برای دوازده شماره (۲ دولار) وقیمت تک شماره ۲ قران است. مندرجات مجله عبارت از مطالب و مقالات نافع حال بانوان می‌باشد. عنوان بعضی از مقالات شماره سه و چهار آن که یکجا منتشر شده بدین قرار است: برای مادر‌ها - زن چه باید باشد - امراض تناسلی - بچه و با زیچه رهنمای بانوان ظاهراً در سنوات ۱۳۰۵-۱۳۰۶ شمسی منتشر می‌شده است. آقای سیف آزادهمان مدیر روزنامه ایران باستان است و از‌ایشان در جلد اول کتاب بتفصیل گفتگو کرده‌ایم.

(۶۰۴)رهنمای دهقان

روزنامه رهنمای دهقان در سال ۱۳۰۳ شمسی در طهران تأسیس و منتشر شده است.

(۶۰۵)ریاضیات عالی و مقدماتی

مجله ریاضیات عالی ومقدماتی بمدیر مسئولی و مؤسسی آقای (مصاحب) در طهران تأسیس و شماره اول آن در ۲۰ صفحه بقطع کوچک خشتی در اول آبان ۱۳۰۹ شمسی منتشر شده است. در تمام شماره‌ها روی جلد مجله بعنوان شعار (واحد) چاپ گردیده جای اداره موقتاً اداره جریده قانون. طهران. خیابان باب همایون. وجه اشتراک در ایران سالیانه از ۴۰ تا ۲۵ قران برای محصلین ده قران. ششماهه فقط برای محصلین ۶ قران؛ (این خصوصیات روی جلد مجله بزبان فرانسه نیز چاپ شده است)

مقاله افتتاحی مجله که تا اندازه خوانندگان را بعلت انتشار مجله آگاه می‌سازد بدینقرار است: « مقصود و وظیفه ما چیست؟ هر چیزی را احتیاج بوجود می‌آورد. کتاب مجله - روزنامه قانون و حتی کار زائیده احتیاج است بدین معنی که اگر در علت ایجاد آنه غور کنیم می‌بینیم ابتدا انسمان احتیاج محیط را بدان‌ها دریافته و سپس درصدد ایجاد آن‌ها بر آمده است. مجله ریاضیات عالی و مقدماتی نیز یکی از موالید احتیاجات محیط است ۱۵ سال قبل نه فقط چنین مجله دوام نمی‌یافت بلکه اصلاً کسی بفکر ایجاد آنهم نمی‌افتاد. چرا برای اینکه آنروز در تمام ایران ۲ محصل متوسطه بیش نبود و امروز فقط در طهران ۳۰۰۰ محصل و ۱۵۰۰ محصله مشغول تحصیل و فرا گرفتن علوم وفنون مختلف که یکی از مهمترین آن‌ها ریاضیات است می‌باشند.

نکات و ملاحظاتیکه ما را وادار بانتشار چنین مجله نموده سه چیز است اولاً نظر باحتیاج محصلین و محصلات بوسائلی برای مشق و تمرین و ورزش فکری در ممالک اروپا هزاران کتاب و تألیفات متنوعه ومجلات علمی وقتی تألیف و ایجاد نموده‌اند... ثانیا. بسیاری از اشخاص هستند که فوق‌العاده شایق و مایل‌اند که از ترقیات روز افزون علوم آگاهی یافته و بر حدود و مشکلات آن‌ها مطلع گردند واضح است که نیل با این مقصود جز مشترک شدن جراید و مجلات علمی اروپا که هر کدام قسمتی از این احتیاج را رفع می‌کند ندارد.... ثالثاً بالاخره نداشتن کتب علمی باعث اتلاف وقت بوده و زحمت زیادی برای محصلین ایجاد می‌کند، اداره مجله ریاضیات برای رفع این اشکال در نظر دارد شده کتب علمی متوسطه را که تألیف اغلب آن‌ها تمام شده بحلیه طبع در آورد.

مصاحب » فهرست مندرجات شماره اول بدین قرار است: مسائل حل شده و دستورات و مقالات مفیده. « ریاضیات عالی - انالیز » مسائل حل کردنی جبر و مقابله « فصل اول حدود » مسائل حل کردنی. شماره دوم مجله در ۱۵ آبان ۱۳۰۹ شمسی انتشا و یافته و از این شماره در صفحه ۱۵ داستان « عالم دزد ترجمه و اقتباس از کتب و مجلات علمی و تاریخی خارجه » در یك صفحه چاپ شده است.

مقاله اول شماره سوم بقلم آقای دکتر شفق وراجع به « روش در علم ریاضی » است. مقاله افتتاحی شماره چهارم بقلم آقای اقبال اشتیانی و راجع به « معنی جبر و مقابله » است. مقاله اول شماره پنجم نیز بقلم آقای اقبال وتحت عنوان « ابوریحان بیرونی و حساب دانه‌های گندم خانه‌های شطرنج » است. شماره ۱۰ و ۱۱ مجله یکجا در اول فروردین ۱۳۱۰ شمسی منتشر شد و بهمین شماره دوره انتشار مجله خاتمه یافته است. مقاله اول این شماره شرح حال چند تن « ریاضیون ایرانی » و بقلم آقای مشیری است.

آقای غلامحسین مصاحب علاوه بر انتشار مجله ریاضیات کتبی نیز تألیف و منتشر نموده منجمله کتاب علوم تفریحی که در ۸۰ صفحه كوچك در سال ۱۳۰۸ طبع گردیده است.

***

و بدینجا جلد دوم کتاب تاریخ جراید و مجلات ایران خاتمه پیدا می‌کند‌امید است بفضل خداوند و كمك اهل فضل و دانش هر چه زودتر وسائل طبع جلد سوم کتاب آماده و مهیا گردد. جلد سوم کتاب بنام جراید و مجلاتی که بحرف «ز» شروع می‌شود آغاز می‌گردد.



پایان جلد دوم کتاب


این اثر در ایران، کشوری که برای اولین بار در آنجا منتشر شده است، در مالکیت عمومی قرار دارد. همچنین در ایالات متحده هم طبق بخشنامه 38a دفتر حق تکثیر ایالات متحده در مالکیت عمومی قرار دارد.
در مورد اشخاص حقیقی این بدین معنا است که مؤلف این اثر قبل از ۳۱ مرداد ۱۳۵۹ درگذشته یا اینکه از تاریخ مرگش بیش از ۵۰ سال گذشته است. در مورد اشخاص حقوقی نیز نشان دهنده این است از تاریخ اولین انتشار اثر بیش از ۳۰ سال گذشته است.


  1. برای اطلاع از معنی و منظور از روزنامه آزاد و اینکه چرا این جمله در عنوان روزنامه قید گردیده رجوع شود بمقدمه کتاب جلد اول .
  2. مجله پیکار که صاحب امتیاز آن اصولا یکنفر غیر ایرانی بود مجله اشرا بزبان فارسی در بران منتشر میکرد بطوریکه اطلاع حاصل شده بیش از چند شماره آن منتشر نشده است .
  3. رضا خان باغی معروفت که در سال ١٣٣٤ قمری بر علیه حکومت بختاريها قيام نمود و از طریق چپاول و غارتگری قری و کاروانیان اتباعی فراهم ساخت و مدتی با دولت مرکزی در جنگ و گریز بود تا عاقبت گرفتار و در میدان شاه اصفهان بدار آویخته شد. وی مردی شجاع و بی باک و از تهور او حکایاتی در السته و افواه مشهور است.
  4. برای اطلاع از این قسمت رجوع شود بمقدمه جلد اول کتاب
  5. آقای منصور السلطنه از و قابع شهریور چند بار بوزارت رسیده و اکنون ر کابینه آقای ساعد بست وزیر مشاور مشغول کار میباشند . آقای صدر الاشراف نیز که عضو محكمة بوده پس از چند مرتبه وزارت اکنون استاندار خراسان میباشند
  6. در اوان قبل از مشروطیت و چندی پس از آن آنچه را امروز ما مجله مینامیم باسم روزنامه میخوانده اند مثلا روزنامه چهره نما، روزنامه حکمت و همچنین امثال اینها.
  7. این آقای میر مرتضی بعدا روزنامه بنام طوس در مشهد تاسیس نموده و ما از آن در حرف ط کتاب گفتگر خواهیم کرد.
  8. برای اطلاع از شرح احوال صنیع الدوله بروزنامه دولت علیه ایران مراجعه شود.