پرش به محتوا

تاریخ جراید و مجلات ایران

از ویکی‌نبشته

مقدمهٔ ناشر

تاریخ جرائد و مجلات ایران تألیف مرحوم محمد صدر هاشمی یکی از مستندترین کتابهائی است که در زمینه فرهنگ اجتماعی تدوین یافته است. روش مؤلف آن بوده که اطلاعات مربوط را از منابع اصلی اخذ و اقتباس مینموده و برای این کار بهر یک از صاحبان جرائد نامه‌ها نوشته و از آنان مشخصات روزنامه یا مجله آنها را همراه با عکس خودشان درخواست کرده است در نتیجه مجموعه‌ای چهار جلدی فراهم آورد و در سال‌های بین ۲۸ و ۳۲ آنرا به نام تاریخ جرائد و مجلات ایران» در اصفهان بچاپ رسانید.

پس از انتشار سیل تقریظها از سراسر ایران بسوی مؤلف سرازیر گشت و محققان و پژوهشگران ایران از نویسندهٔ کتاب ستایش‌ها کرده مطالبی دال بر اهمیت کار صدر هاشمی در جرائد آنروز برشته تحریر کشیدند.

این کتاب معتبر دست اول که درونمایهٔ مطالعات متتبعان آینده است سالها میگذرد که نایاب است و علاقه‌مندان و ارباب فضل از نعمت استفاده از آن محروم‌اند، از اینرو تصمیم گرفته شد که این کتاب با ارزش تجدید چاپ گردد و دوباره در دسترس کاوشگران تاریخ قرار گیرد. البته در این کتاب که جزء منابع تاریخی و اجتماعی بشمار است احیاناً خوانندهٔ عزیز به مواردی برخورد خواهد کرد که در آنها مداحی‌های اغراق‌آمیز و ستایشهای بیجا و بیمورد آورده شده است که از آن جمله میتوان به مدحی که راجع به رضاخان و تصویر او در روزنامهٔ عصر پهلوی است اشاره کرد همچنین مداحی و تعریف و تمجید از کسروی و کسانی دیگر خواه بطور مستقیم و خواه بصورت غیر مستقیم. مثلا در جلد چهارم صفحه ۴۷ پس از نقل مطالبی از صفحه اول روزنامه «علمیه یا روزنامه علمیه دولت علیه ایران» عباراتی که همگی دلالت بر مداحی آن روزنامه و تملق‌های بیجای صاحب آن از رضاخان است به چشم میخورد.

بطور کلی می‌توان بسیاری از روزنامه‌های دوره‌های قبل را «روزی نامه» خواند که جز تعلق و جبهه سودن بر آستان ظالمان و ستم پیشگان کاری دیگر نداشته و از حقایق زندگی مردم زیر ستم یكلی غافل مانده‌اند بهر حال با آنکه مؤلف کتاب تاریخ جرائد و مجلات در جلد اول این، کتاب شهربانی رضاخانی را بیاد انتقاد گرفته و شدیداً آن دستگاه جهنمی را می‌کوبد و می‌گوید مأموران شهربانی همه روزنامه‌ها را زیر کنترل سخت خود دارند و هیچ کلمه‌ای جز با موافقت آنان نمیتوان نوشت باز هم در جای جای کتاب همانگونه که اشارت رفت مطالبی از قول روزنامه‌ها در مدح و منقبت قدرتمندان و ستمگران روزگار آورده و آنانرا با القاب ظل اللهی» «همایونی شاهانه و غیره ستوده است اما از آنجا که کتاب یك سند تاریخی است و نظر بر آن بوده است که اصل کتاب دست نخورده محفوظ بماند لذا همانگونه که خود صدر هاشمی کتاب را در سال‌های پیش بچاپ رسانده است اینك بدون حتى یك نقطه پس و پیش کردن آنچنانکه حفظ‌امانت ایجاب می‌کند عیناً بطریق افست چاپ شده و در دسترس همگان قرار گرفته است باشد که نسل کنونی و آینده کشور پر عظمت جمهوری اسلامی ایران در این باره به داوری بنشینند و بر این پایه و مایه به تحقیقات بیشتر و عمیقتر دست یازند و در این دوران پر آوازه نیز دنباله کار را گرفته تحقیقات و تتبعات در این زمینه را به کمال رسانند.

ناشر


جهت مزید اطلاع خوانندگان متأسفانه در جلد اول کتاب صفحات ۱۸۱ و ۱۸۲

با صفحات ۱۹۵ و ۱۹۶ جابجا شده از خوانندگان انتظار توجه دارد

شرح حال مؤلف

استاد محمد صدر هاشمی فرزند سیدمهدی در سال ۱۲۸۴ هجری شمسی در شهر اصفهان محله شمس‌آباد در یک خانواده محترم و معروف روحانی متولد گردید. نامبرده اولین فرزند خانواده و کودکی باهوش بود و در اوان کودکی در منزل پدری نزد دو استاد سرخانه یکی آقای شیخ محمد و دیگری حاج آقا آخوند زفره‌ای شروع به تحصیل ابتدائی معمول زمان خود نمود و پس از یک سال نزد آقای شیخ محمد بیدآبادی که جد مادریش بود به فراگرفتن صرف و نحو پرداخت و چون با علاقه‌ای که به تحصیل علم داشت محیط خانه را مناسب نیافت لذا حجره‌ای در مدرسه صدر اصفهان که در بازار بزرگ می‌باشد اختیار نمود و بشوق دسترسی هر چه بیشتر به گنجینه علم و دانش ترک خانه و کاشانه نمود و سالیانی شبانه روز در آن حجره زندگی می‌کرد و از محضر استادانی چون آقای حاج میر سید علی نجف آبادی و سایر علماء که در مدرسه صدر تدریس می‌فرمودند استفاده کرد و به تحصیل علم فقه و اصول مشغول بود و ضمناً نزد استاد ارجمند آقای شیخ محمد خراسانی فلسفه و حکمت آموخت و چندی نیز از محضر آقای حاج آقا رحیم ارباب کسب فیض نموده و سپس متوجه علوم جدید گردید و به مدرسه صارمیه وارد شد و دوره اول آنرا بپایان رسانید و بعد در مدارس اصفهان مشغول تدریس گردید و چون کلید تحقیق و مطالعه و استفاده از منابع علمی خارج را در دانستن زبان خارجی میدانست لذا بفرا گرفتن زبان فرانسه مشغول و پس از اخذ دیپلم برای گذراندن دوره عالی دانشگاهی عازم تهران گردید و در دانشکده علوم معقول و منقول (رشته ادبیات) و همچنین در دانشسرای عالی در رشته زبان خارجه (فرانسه) مشغول تحصیل گردید و در سال تحصیلی ۱۳۱۶ - ۱۳۱۷ از هر دو دانشکده فارغ‌التحصیل شد و امتیاز شاگرد اول از هر دو دانشکده موفق به دریافت جایزه از وزیر فرهنگ وقت شد و همان سال وارد خدمت وزارت فرهنگ گردید و یک سال در زنجان و یک سال هم در ملایر به تدریس مشغول بود و سپس در سال ۱۳۱۹ به زادگاهش مراجعت و تا پایان عمر در اصفهان به خدمات فرهنگی که مورد علاقه‌اش بود پرداخت و در سال ۱۳۱۹ نیز به دریافت جایزه اول علمی از طرف مقام وزارت فرهنگ و صنایع مستظرفه شد و در اصفهان به دبیری اشتغال و ضمناً ریاست دبیرستان فرهنگ را نیز بعهده داشت و در دانشگاه اصفهان نیز به تعلیم سخن‌سنجی و سبک‌شناسی دانشکده ادبیات منصوب شد و ضمناً پیوسته در توسعه کتابخانه شخصی خود که از زمان‌های طلبگی بنیاد گذارده بود می‌کوشید و آنرا بصورت کتابخانه نفیس و پرارزشی درآورد و هرگاه که فارغ از کار تدریس بود در این کتابخانه به مطالعه و تحقیق و بررسی می‌پرداخت و شب‌ها را تا ساعت‌ها بعد از نیمه شب با کتاب‌هایش می‌گذرانید و بتدریج قدرت بینائیش کم شد و هر دو چشمش آب مروارید آورد و در بیمارستان نمازی شیراز تحت عمل جراحی قرار گرفت و متأسفانه یک چشم بینائیش را از دست داد و برای کسی که تنها عشق و علاقه‌اش در زندگی مطالعه و تحقیق بود این مسأله ضربه سختی شد و بتدریج در روحیه او تأثیر گذاشت و روز بروز ضعیف و رنجور گردید و با اینکه اطباء، مطالعه و تدریس را برایش منع کرده بودند معهذا تا آخرین روزهای زندگی تا نیرو داشت مطالعه کرد درس داد مقاله نوشت و جامعه دانشجویان و مستعدین در محافل دوستانه و در منزل شخصی او از محضر و از معلوماتش برخوردار بودند.

استاد دو ساعت بعد از نیمه شب ۳۰ر۱ر۱۳۴۴ در منزل خود واقع در کوچه شاهزاده ابراهیم اصفهان بدرود حیات گفت و در آرامگاه خانوادگی صدر هاشمی واقع در تخت فولاد مدفون گردید و بر مبنای وصیتنامه‌ای که از مشارالیه موجود است او خود را از سال‌های پیش برای این مسافرت آماده ساخته بود خداوند روحش را شاد دارد.

با توجه به نسب‌نامه‌ای که از خانواده صدر هاشمی موجود است و کلیشهٔ آن چاپ شده، او پس از ۴۰ نسل به جد بزرگوارش سیدالشهداء حسین بن علی علیه‌السلام می‌رسد و آقای سید عبدالله جد ۲۹ از واسط حجاز به یزد آمده و آقای سید حسین جد ۱۴ از یزد به اصفهان عزیمت کرده و نسل‌های بعدی همه مقیم اصفهان بوده‌اند.

مرحوم صدر هاشمی علاوه بر تدریس و انجام امور فرهنگی و انتشار روزنامه چهلستون پیوسته با نوشتن مقالات و رسالات و ترجمه کتب آثار پرارزش و مهمی بشرح زیر از خود بیادگار گذاشته است:

۱-تاریخ جراید و مجلات ایران:

این مجموعه نفیس که نتیجه بیش از ده سال کار و کوشش مداوم او می‌باشد در ۱۲۲۲ صفحه و در چهار جلد بقطع وزیری بشرح زیر برای اولین بار در اصفهان چاپ و منتشر گردیده است:

الف – جلد اول در ۳۵۱ صفحه و در آذرماه ۱۳۲۷ انتشار یافته است.

ب – جلد دوم در ۳۳۹ صفحه و در دیماه ۱۳۲۸ انتشار یافته است.

ج – جلد سوم در ۱۸۹ صفحه و در اسفندماه ۱۳۲۹ انتشار یافته است.

د – جلد چهارم در ۳۴۴ صفحه و در مهرماه ۱۳۳۲ انتشار یافته است.

۲-تاریخ کربلا و حائر حسین:

این کتاب تألیف دکتر عبدالجواد کلیددار نویسنده عرب می‌باشد و آقای صدر هاشمی در جهت خدمت به زوار مرقد مطهر حضرت سیدالشهداء علیه السلام آنرا ترجمه و بقطع وزیری در چاپخانه حبل‌المتین اصفهان چاپ و در سال ۱۳۳۷ منتشر کرده است.

۳-تاریخ تمدن اسلام و عرب:

این کتاب تألیف جرجی زیدان و شادروان صدر هاشمی آنرا بفارسی ترجمه نموده است.

۴-شعر و شاعری در عصر صفویه:

این کتاب یکی دیگر از تألیفات صدر هاشمی است که دران از اوضاع و احوال مردم ایران و چگونگی شعر و شاعری در عصر صفویه گفتگو می‌نماید و چاپ سوم آن در آبانماه ۱۳۴۱ در اصفهان بوسیلهٔ کتابفروشی مشعل انتشار یافته است.

۵-عشاق قندهار:

این کتاب توسط کنت دو گوبینو نویسنده و دیپلمات معروف فرانسوی نوشته شده وی زمانی از عمر خود را در تحقیق عادات و اخلاق ایرانیان و مردم آسیا گذرانده و صدر هاشمی این کتاب را ترجمه و روزنامه نقش جهان آنرا منتشر کرده است

۶- جادوگر مشهور:

این کتاب توسط کنت دو گوبینو نوشته شده و صدر هاشمی آنرا ترجمه و منتشر نموده است.

۷- روزنامه چهلستون:

این روزنامه بمدیریت مرحوم صدر هاشمی بطور هفتگی و در مدت پنجسال متوالی و در ۱۹۰ شماره انتشار یافته و شروع آن از سال ۱۳۲۱ هجری شمسی بوده و یکی از روزنامه‌های مثبت و مفید و حاوی مقالات تحقیقی و تاریخی بوده که در اصفهان منتشر می‌گردیده است علاوه بر این یادداشتهای علمی و تاریخی و تحقیقاتی زیادی از او باقی مانده که متأسفانه چاپ و منتشر نگردیده و منجمله یادداشتهائی است که جهت تدوین تاریخ مفصل اصفهان مشتمل بر شرح حال علماء نویسندگان حکام، هنرمندان معماران ابنیه تاریخی و وضع و موقعیت شهر اصفهان از ازمنه قدیم تا زمان حیات خود جمع‌آوری نموده است و نمونه آن مقاله محققانه‌ایست که درباره آرامگاه صاحب بن عباد در نشریه شماره یکم سال یکم دانشکده ادبیات اصفهان برشته تحریر در آورده است.

بطوریکه ذکر گردید استاد علاقه وافری به مطالعه داشت و برای نیل بدین مقصود پیوسته در تهیه کتب فارسی عربی و فرانسه بود که در آخر عمر کتابخانه با ارزشی گردآوری نموده بود که تعدادی از کتب آن نادر و ۵۳ جلد آن خطی است و جمعاً بالغ بر ۲۱۷۴ جلد می‌شود و چون برای این کتابخانه زحمت زیادی متحمل شده بود لذا در وصیتنامه خود کلیه کتب را به برادران خود آقایان مهندس علی صدر هاشمی مهندس حسن صدر هاشمی و دکتر حسین صدر هاشمی واگذار نمود تا بهر نحو که صلاح بدانند از آن نگهداری نمایند و چون او بزرگتر و همیشه مورد احترام برادران خود بود لذا نامبردگان بهترین محل برای حفظ کتاب‌ها را دانشکده ادبیات اصفهان تشخیص دادند و طی نامه‌ای به دانشکده اعلام نمودند که کتابخانه مرحوم صدر هاشمی را بطور رایگان به آن دانشکده واگذار می‌نمایند تا مورد استفاده عموم قرار گیرد و دانشکده طی نامۀ شمارۀ ۱۸۴- ۴ر۲ر۱۳۴۴ آمادگی خود را برای تحویل کتابخانه اعلام و کتاب‌ها طبق ۷۳ برگ صورت تنظیمی که به امضاء آقای پارسا استاندار وقت اصفهان و آقای دکتر فاروقی رئیس دانشکده ادبیات اصفهان رسیده تحویل گردید و دانشکده ضمن نامه شماره ۲۱۳ ۷ر۲ر۱۳۴۴ که به عنوان برادران آن مرحوم نگاشته وصول کتابخانه را اعلام داشته و اکنون کتاب‌ها در کتابخانه مرکزی دانشگاه اصفهان نگهداری می‌شود و مورد استفاده دانش پژوهان قرار دارد.

دکتر حسین صدر هاشمی

بنام خداوند مهربان

بر عموم أهل فضل و دانش پوشیده نیست که از بدو مشروطیت ایران تا کنون آنگونه فعالیت علمی و ادبی که باید در بین نویسندگان و فضلا و دانشمندان کشور از حيث نوشتن کتب و رسائل درباره موضوعات مختلف ؛ مشهود افتد دیده نشده و با مقایسه مختصری بین این دوره و دورههای قبل معلوم میگردد که تا چه اندازه دوره اخیر دوره فقر علمی و ادبی کشور بوده است .

يعقیده نگارنده علت عمده و سبب اصلی برای عدم تدوین کتابهای مستقل از طرف مولفين ومصنفين ؛ همانا وجود جرايد ومجلات مختلف فارسی است که بتعداد زیاد در دوران مشروطیت یا دایره انتشار گذاشته و در حقیقت نشر این جراید و مجلات سبب گردیده است که علما و فضلا بیشتر افکار ومعلومات خود را در صفحات جراید و مجلات نشر داده و از تدوین و تأليف كتب مستقل خود داری نمایند . از باب مثال مرحوم وحید را در اینجا نام میبریم. نامبرده از کسانی بود که دائما اوقات خود را صرف فعالیت های علمی میکرد و با وجود این پس از مرك كتاب مستقلی از خود بیادگار نگذاشت علت آنرا باید در صفحات مجله ۲۳ ساله ارمغان جستجو کرد . مرحوم وحید دوران فعالیت علمی خود را صرف نشر این مجله ماهیانه نمود و لذا فرصت دیگری برای تالیف کتاب نداشت.

منظور از تذکار نکته بالا این است که اگر کسی بخواهد بفعالیت علمی و ادبی ایرانیان در مدت چهل و دوسال مشروطیت این کشور پی ببرد باید حتما در اوراق جراید و مجلات آنرا جستجو کند . چه بسیار موضوعات علمی و ادبی که از ذهن وقاد دانشمندان در طول این مدت تراوش کرده و منحصراً در صفحات جراید و مجلات ثبت و ضبط گردیده است . بنابراین اگر بخواهیم بطور دقت و از روی حقیقت و واقع بآثار و تتبعات دانشمندان ایرانی در طول مدت نزديك به نیم قرن پی ببریم حتماً بايد بيك قسمت از تاریخ ایران یعنی تاریخ جراید و مجلات این کشور آشنا شویم و همانطور که اشاره کردیم برای آشنائی بآثار ادبی و علمی نویسندگان و ادبای کشور باید اوراق جراید و مجلات را زیر و رو کنیم.

متأسفانه با همه اهمیتی که تاریخ مطبوعات کشور ما داشته و دارد، تاکنون تاریخ جامعی برای آن تدوین نگردیده و جز فهرست مختصری که مرحوم تربیت تنظیم نموده و بتوسط مأسوف علیه ادوارد برون انگلیسی؛ بزبان انگلیسی ترجمه و طبع گردیده تا کنون تاریخی برای مطبوعات ایران نوشته نشده است.

تاریخ مطبوعات علاوه بر اینکه معرف یك قسمت عمده از آثار فضلا و دانشمندان کشور می‌باشد؛ خود فی نفسه نیز تاریخ مستقلی است و جای آن دارد که جداگانه در باره ان کتاب‌ها تدوین گردد.

بواسطه همین اهمیت موضوع است که از چند سال پیش که نگارنده مشغول جمع آوری نمونه‌های مختلف مطبوعات بودم و بفکر تنظیم و تدوین چنین تاریخی برآمدم. اغلب دوستان و آشنایان مرا با کمال و اتمام آن ترغیب و تشویق نموده و پیوسته انتظار چاپ آنرا می‌داشتند. منتهی چون موضوع بی‌سابقه و بقدری ورود بدان مشکل بود که با همه کوششی که این جانب برای اتمام آن داشتم با وجود این متجاوز ازده سال طول کشید و اکنون هم که در صدد چاپ جلد اول آن هستم هنوز دارای نواقصی است که از اعتراف بدان ناچارم.

تدوین و تألیف كتاب و بخصوص موضوعات تاریخی که محتاج مراجعه و پرسش از دیگران می‌باشد باندازه در کشور ما کار مشکلی است که تا کسی وارد بدان نگردد به اشکالات آن پی نخواهد برد. شاید قابل قبول نباشد که نگارنده برای اطلاع از چگونگی و طرز انتشار هر یك از جراید و مجلات فارسی و آشنائی بوضع زندگی مدیران آن‌ها، چه زحمات و مشقات طاقت فرسایی را متحمل گردیده‌ام؛ برای این منظور چه مسافرت‌های دور و درازی را پیش گرفته‌ام و تازه در ضمن عمل دیده شد که نسخ بعضی از جراید و مجلات فارسی بکلی نایاب و دسترس بدان‌ها اگر محال نباشد، لااقل خیلی مشکل است. اغلب مشاهده شد که مدیر و صاحب امتیاز روزنامه از چگونگی و مدت انتشار روزنامه‌اش بکلی بی‌اطلاع است و وقتی نگارنده اطلاعات و معلومات خود را درباره آن روز نامه برای او بیان می‌کردم از شگفتی و تعجب نمی‌توانست خودداری کند. گاهی پاسخ عجیبی می‌شنیدم، بدینقسم که اظهار می‌داشتند که ماوضع زندگی هفته و ماه قبل را فراموش کرده‌ایم چه انتظار دارید که از سال‌های پیش بشما اطلاعاتی بدهیم.

با همه این مشکلات در مقابل عزم و اراده قوی که نگارنده برای تدوین تاریخ مطبوعات ایران داشتم؛ مرا موافق بانجام کار کرد و بلطف خداوندی تو فیق پایان آن را پیدا کردم. چه بسا می‌شد در ضمن کاوش برای بدست آوردن نمونه روزنامه؛ من حیث لا یحتسب وسائلی فراهم می‌گشت که مرا بمقصود می‌رسانید و گاهی در جا‌هایی بکشف موضوعات مربوط بجراید ومجلات واقف می‌شدم که هرگز احتمال وقوف بدان در مخیله‌ام خطور نمی‌کرد بهر صورت فعلا نتیجه زحمات چند ساله خود را در ضمن او را ق این کتاب در دسترس هموطنان و علاقه‌مندان می‌گذارد تا چه قبول افتد چه در نظر آید، و چون تاریخ مطبوعات ایران در حقیقت تدوین و تألیف نیست، بلکه ایجاد و ابداع تاریخ است و بنابراین هرگز از سهو و نسیان خانی نخواهد بود؛ لذا‌امید است اهل فضل و دانش آنرا با حسن قبول تلقی فرموده و بعین رضا در آن بنگرند و اگر خطائی مشاهده. فرمودند نگارنده را برای اصلاح چاپ‌های بعدی مطلع فرمایند.

کتاب حاضر در حقیقت فرهنك جراید و مجلات فارسی است و از اینرو از طرز تنظیم آن مانند سایر فرهنگ‌ها باید قبلاً گفتگو کرد اولاً اسامی تمام جراید و مجلات ایران از آغاز تأسیس روزنامه‌نگاری در این مملکت؛ با حروف تهجی ذکر گردیده و در ضمن رعایت حروف ما بعد حرف اول نیز شده است و در جا‌ها تیکه اسامی روزنامه‌ها و مجلات متشابه بوده میزان تقدم؛ قدمت انتشار بوده است. مثلاً ابتدا از مجله الاسلام که در سال ۱۳۲۰ قمری انتشار یافته گفتگو شده و بعد از الاسلام منتشره در ۱۳۳۱ قمری و بهمین ترتیب. ثانیاً با اینکه نام کتاب تاریخ جراید و مجلات ایران است، با وجود این برای اینکه چیزی از جراید فارسی و با جرایدی که در این کشور نشر شده از قلم نیفتد، از جراید و مجلاتی که بلغات مختلف ارمنی؛ آسوری؛ فرانسه؛ انگلیسی روسی در ایران انتشار یافته، گفتگو بمیان آمده است و نیز از جراید و مجلاتی که در خارج مانند برلین؛ مصر؛ لندن؛ وسایر پایتخت‌ها بزبان فارسی نشر گردیده؛ بتفصیل بحث شده و در حقیقت کتاب حاضر مجموعه کاملی از تمام جراید و مجلات داخلی بهر زبان باشد و جراید و مجلات فارسی خارجی می‌باشد.

ثالنا - در زیر اسم هر روزنامه و مجله تمام اطلاعات مربوط بآن از مدت انتشار؛ سال تأسیس؛ تعداد دفعات توقیف آن شرح احوال مدیر روز نامه و مجله تا آنجا که امکان داشته، قطع و تعداد صفحات؛ نوع مطبعه از سربی و چایی؛ قید گردیده است. در موارد یکه روز نامه از انتشارات مؤسسه و یا حزب و یا مدرسه بوده بتفصیل از هر کدام از آن‌ها گفتگو گردیده است.

رابعاً - برای بدست آوردن اطلاعات لازم در درجه اول سعی شده است که تمام اطلاعات مربوط بهر روزنامه از متن دوره‌های آن بدست آید و بخصوص برای ضبط سال و تاریخ تأسیس از بدست آوردن شماره اول روزنامه و مجله هیچگونه کوتاهی نگردیده و برای حصول شماره اول بخصوص تا سرحد امکان سعی و کوشش بعمل آمده است و از اینرو اغلب سنوات تأسیس وانتشار مبتنی بر مدرك غیر قابل انکار یعنی شماره اول روزنامه و مجله بوده است. منظور از این توضیح این است که در باره ضبط تاریخ آغاز انتشار بمسموعات و یا آگهی‌هایی که حکایت از انتشار روزنامه در فلان تاریخ می‌ کند، اکتفا نشده است و تماماً مستند بعین شماره‌های اول بوده است. مگر در موارد استثنائی که دسترسی بشماره اول میسور نبوده و در این صورت بسال انتشار اکتفا شده است.

خامساً - نگارنده در نظر داشت در ضمن این تاریخ فهرستی از مندرجات و مقالات مهم جراید ومجلات بیاورد، ولی در عمل مشاهده شد که حجم کتاب پیش از اندازه بزرگ می‌گردد و با مخارج گزاف طبع فعلا این کار مقدور نگردید، ولی باز هم اسامی زمان‌ها و کتاب‌های سودمندی که در پاورقی روزنامه‌ها چاپ شده ثبت گردیده است؛ امید است بعداً بتوانم این فهرست را تهیه و چاپ کنم تا جویندگان بآسانی از روی آن بتوانند از موضوعات مختلف چاپ شده اطلاع حاصل نمایند.

این عمل اگر انجام شود فایده دیگری در بر دارد و آن اینکه اشخاصی در نتیجه عدم اطلاع بتصور اینکه درباره فلان موضوع ادبی و یا علمی تا کنون بحث نشده و تحقیقی بعمل نیامده سر از نو و ابتداء بتحقیق و تتبع می‌پردازند؛ و راه طی شده را مجدداً، می‌بپیمایند غافل از آنکه در فلان شماره از فلان سال - مجله و یا روز نامه کاملاً در ضمن مقالات متعدد حلاجی شده است؛ من باب منال شرح حال كمال الدین اسماعیل شاعر معروف اصفهانی را نام، می‌بریم شرح حال این شاعر بقلم آقای مسرور در سال ششم ارمغان مفصلاً و با کمال دقت تدوین شده ولی باز دیده می‌شود کانی بعلت عدم اطلاع آنرا از نو مورد بحث قرار می‌دهند.

پس از بیان مقدمه فوق بذکر شمه از تاریخ مطبوعات و تحولاتی که از بدو پیدایش

روزنامه‌نگاری تاکنون در کشور ما حاصل شده می‌پردازیم و بعد وارد اصل کتاب می‌شویم.

مقدمه: آغاز پیدایش روزنامه در ایران

قدیمترین روزنامه که بزبان فارسی در ایران منتشر شده، روزنامه‌ایست که در حدود سال ۱۲۵۳ قمری بمدیری میرزا صالح شیرازی در تهران تأسیس و طبع گردیده است. از روز نامه مذکور با همه تفحص و کوششی که بعمل آمد، نسخه بدست نیامد و تنها اطلاعی که درباره آن داریم، شرحی است که در مجله انجمن آسیائی ( جلد پنجم سال ۱۸۳۹ ) نوشته شده.

در مجله مذكور تحت عنوان (روزنامه ایرانی) شرحی ذکر گردیده که بطور خلاصه این است: در قرن سیزدهم یعنی در حدود سنه ١٢۵٣ قمری؛ در تهران روز نامه بمدیری میرزا صالح شیرازی تأسیس و طبع شده این روزنامه روی دو ورق بزرك كه در یك طرف آن با خط روشن و نزدیك بهم مطالبی چاپ گردیده و طرف دیگر سفید است. مجموع سطور آن با عنوان مقالات ۲۱۷ سطر است. هر شماره تحت این عنوان اخبار وقایع شهر محرم الحرام ۱۲۵۳ قمری؛ در دارالخلافه تهران انطباع یافته شروع می‌گردد و پس از آن تحت عنوان ( اخبار ممالك شرقیه » وقایع طهران وسایر ایالات و ولایات ایران درج و در زیر عنوان ( اخبار ممالك غربیه ) او ضاع تركیه و اروپا شرح داده شده است. مدت انتشار این روزنامه مانند آغاز تأسیس آن معلوم نیست و بنابراین وجود آن را نمی‌توان آغاز نشر روزنامه در ایران دانست.

پیدایش روزنامه بطور مرتب و منظم از اقدامات میرزا تقیخان‌امیر کبیر، در زمان سلطنت ناصرالدین شاه است و این مرد بزرگ مانند اقدامات مفید و اساسی دیگری که در ایران انجام داد، بتأسیس روزنامه نظیر جراید اروپا اقدام نمود و در دو ران وزارت خود روزنامه بنام وقایع اتفاقیه تأسیس و منتشر کرد.

در حقیقت آغاز انتشار و شیوع روزنامه در ایران از زمان ناصرالدین شاه است و در این دوره است که روزنامه وقایع اتفاقیه منتشر گردید و بعداً با تغییر اسم بنامهای ( ایران سلطانی ) و (ایران) که هنوز هم بهمین نام منتشر می‌شود، انتشار یافت در زمان ناصرالدین شاه اغلب جراید دولتی بوده و در پایتخت منتشر می‌شده و اگر احیاناً در بعضی از ولایات از قبیل اصفهان و تبریز و فارس روز نامه انتشار یافته تحت نظر حکام وقت بوده است. در وزارت انطباعات که یکی از وزارت خانه‌های مهم آن زمان بوده ادارۀ باسم ( ادارة دار الطباعة مبارکه) وجود داشته که و ظیفه آن تنظیم مطالب و انتشار روزنامه‌های دولتی بوده است.

ریاست اداره دارالطباعه مدت‌ها بعهده صنیع الدوله که از رجال مطلع و دانشمند و آشنا بزبان‌های خارجی است، محول بوده و در زمان تصدی همین صنیع الدوله است که سه روزنامه ایران و مریخ و علمی منتشر شده است. »

هر کدام از این روزنامه‌ها نویسنده و مترجم و تشكیلات علیحده داشته و تمام بریاست صنیع الدوله که مترجم مخصوص ناصرالدین شاه نیز بوده، اداره می‌شده است صورت اجمالی تشکیلات سه روزنامه ایران و مریخ و علمی بدین قرار است.

اداره روزنامه ایران: میرزا سید حسن مستوفی روزنامه ودار الطباعه؛ میرزا محمد حسین ادیب ملقب بفروغی منشی و مصحح روزنامه: میرزا علیمحمد ناظم ادار. روزنامه میرزا ابو القاسم منشی؛ میرزا عبدالرحیم محرر؛ میرزا عباس نقاش و استاد مخصوص مباشر باسمه خانه؛ میرزا آسید ولی مرتب حروف فرنگی و ایرانی. سایر محررین و نویسندگان سه نفر؛ عمله طبع ده نفر: فراشان هشت نفر • متر جمین: میرزا محمد رضا مترجم فرانسه. میرزا علیخان مترجم فرانسه و انگلیسی، میرزا عیسی خان سرهنك مترجم فرانسه. ماروس خان مسیحی مترجم فرانسه و روسی.

اداره روزنامه مریخ و علمی - میرزا سید حسن مستوفى ومباشر؛ میرزا محمد حسین ادیب ملقب بفروغی منشى ومصحح - میرزا علیمحمد ناظم اداره روزنامجات میر محمد على كاتب روزنامه علمی - میرزا طاهر کاتب روز نامه مریخ - میرزا عباس استاد طبع - فراشان و محصل اخبار دو نفره محمد حسن خان رئیس دارالطباعه دولتی در اثر عشق وافر و علاقه مفرطی که بنشر جراید دولتی نشان داد. در مدت کوتاهی خدماتش مورد توجه ناصرالدین شاه قرار گرفت و در نتیجه د روبیع الثانی ۱۲۸۸ قمری موفق بدریافت لقب ( صنیع الدوله) از شاه گردید. سواد دستخط اعطای این لقب در جلد سوم کتاب مرأت البلدان بدینقسم ذکر شده است.

چون ترقیات حاصله دار الطباعه همایونی از حسن مراقبت و اهتمامات كامله محمد حسن خان پیشخدمت و مترجم مخصوص و رئیس دار الطباعه كل ممالک ایران مشهود افتاده خاطر مارا کاملاً خوشنود داشته است او را بلقب صنیع الدوله مخاطب فرمودیم که موجب امتیاز و افتخار او شده بشمول الطاف علیه بیشتر در خدمت محو له بخو د اهتمام نماید فی شهر ربیع الثانی، قوی نیل سنه ۱۲۸۸ »

پس از یکسال یعنی در سال ۱۲۸۹ مجدداً صنیع الدوله مورد لطف ناصرالدین شاه قرار گرفته و بدریافت یك قطعه كل كمر مرصع نائل می‌گردد. سواد فرمانی که در این باب خطاب بمشیر الدوله - صدر اعظم - نوشته شده بدین قرار است.

جناب صدر اعظم در این یك سال گذشته که خدمت طبع و انتشار روز نامه دولتی بعهده محمد حسن خان صنیع الدوله محول شد موافق تعهدات خود فقرات قرار نامه این امر را اجرا کرده خوب از عهده برآمده است این اوقات که اداره اوراق دولتی باو رجوع شده برای تشویق خاطر او و علامت عنایت ملوكانه یك قطعه كل كمر مرصع باو عطا و مرحمت شود که در انجام خدمت بیشتر ساعی شده و سرافرازی حاصل نماید شهر محرم الحرام ۱۲۸۹ »

شرح حال محمد حسن خان صنیع الدوله بتفصیل در ذیل روزنامه اطلاع ذکر

شده است خوانندگان بدانجا رجوع نمایند.

چگونگی انتشار جراید در زمان ناصرالدین شاه

در زمان ناصرالدین شاه اعیان و اشراف وحكام مملکت موظف بقبول و تأدیه آبونه روزنامه بوده و در پایتخت طبق تقسیم بندی معینی تعدادی روزنامه بعنوان حکام ولایات و شهرستانها فرستاده میشده که آنها بنوبه خود جراید را توزیع و در آخر سال وجوه آنها را جمع آوری و بپایتخت ارسال دارند و یکی از وظایف مهم حکام و مباشرین ولایات همین توزیع جراید دولتی و جمع آوری وجوه آبو نه آنها بوده است . در روزنامه های آنعصر اعلاناتی خطاب بحكام ولایات چاپ شده و در این اعلانات حکام را باین وظیفه آشنا ساخته است. ما برای نمونه یکی از اعلانات را که در شماره ٥١ روزنامه وقایع اتفاقیه مورخ پنجشنبه سلخ ربیع الاول ۱۲٦٨ قمری درج شده، ذیلا نقل می کنیم :

« در باب زیاد شدن مشتری این روزنامه ها چنانچه در روز نامه ٤٣ اعلان شده مجددا اعلان میشود که چون منظور اعلیحضرت پادشاهی از راه افتادن این روزنامه ها استحضار و آگاهی اهالی این دولت علیه از احکام دیوانی و اخبار داخله وخارجه است، لهذا امنای دولت علیه حسب الامر همایونی قرار دادند که امنا و اعیان و چاکران معتبر دربار همایونی وحكام وعمال و مباشرین و خوانین و معتبرین شهرها و بلوكات و ايلات ممالك محروسه برسبیل حکم دیوانی از این روزنامه ها داشته باشند و سایر مردم از تجار و کسبه و اواسط الناس بميل واختيار خودشان هر کدام طالب باشند روزنامه بخوانند و میباید حكام ومباشرين ولایات حسب الامر اقدس همایون اسامی آنها را که حکم دیوانی است مشخص و بمباشرین روزنامه اعلام نمایند که برای آنها روزنامه بفرستند . چون چند هفته است که این حکم در روزنامه اعلان شده است و از اغلب ولایات تا کنون جو اب نیامده است، لذا حسب الامر مقرر است که در مراجعت چاپارهایی که روزنامه هفته بعد را بولایات میرسانند اگر حکام و مباشرین ولایات صورت اسامی اشخاص مزبور را بنزد مباشرین روزنامه روانه ننمایند چون امتثال امر دیوانی نمودند و مسالمه کرده اند دیوانیان عظام از آنها مواخذه نمایند.»

گفتیم اعیان و اشراف کشور و همچنین حکام و مباشرين بقبول روزنامه های دولتی موظف بوده اند. ناصرالدین شاه خطاب بمستوفى الممالك ، وزیر مالیه وقت در باره اجرای دستور فوق و طرز توزیع جراید بین ولایات و شهرها حکمی صادر نموده که از لحاظ اهمیت مفاد آنرا از روزنامه ملتی مورخ دوازدهم محرم الحرام ١٣٨٤ قمری نقل می نمائیم :

( چون همواره رأی جهان آرای اعلیحضرت قدر قدرت همایون شاهنشاه و لینعمت كل ممالك محروسه ایران صانها الله عن العدنان بر نشر فوايد كليه ونصب قواعد مفيده علاقه یافته و فواید روزنامجات دولتی وملتى و علمى بيحاجت بتعداد و نگارش مشخص و معین است از قبیل انتشار احکام قضا جریان همایون و اطلاع بر اخبار ممالك محروسة ایران و سایر دول متحابه فرنگستان و تتبع در احوال و اشعار شعرای متقدمین و متاخرین و پارۀ مطالب که بطور آزادی نوشته میشود و نتایج حسنه آن بر همه کس آشکار است و استفاده علوم متفرقه و بصیرت بر تواریخ مختلفه وغیره حاصل میگردد، پس طبع روزنامجات اربعه متناسبه و تقسيم مجموع آن بر افراد رجال دولت و اعیان مملکت کاری نیکو و امری مهم میباشد اذا حسب الامر الاقدس الاعلى بموجب این اعلان و موافق دستخط مبارك جداگانه و تشخیص و تصديق عليحده مستوفی الممالك وزير ماليه اشخاصی که اسامی آنها در ثبت دفتر روز نامجات از هذه السنه توشقان ئیل قلمداد شده باید بی هیچ عذری روزنامجات دولتی و ملتی و علمی را قبول نموده و قیمت آنها را که مجموعا از قرار سالیانه سه تومان و شش هزار دینار است در چهار قسط نه هزار دینار میشود بمباشرین این کار کارسازی داشته قبض اعتضادالسلطنه وزیر علوم را دریافت دارند همین حکم در روز نامجات رسمی ولایات ممالک محروسه جاری است ؛ منتهی این است که عدد روزنامه هر ولایتی که در تقسیم مشخص شده تحویل صاحبان اداره و وکلای آنولایات میشود و وجه روزنامه از آنها بازیافت میگردد . باید خود آنها بهر کس صلاح میدانند و با ملاحظه مؤنة و استعداد آن اشخاص تقسیم کنند هرگاه کسی در سرقسط از دادن تنخواه روزنامه تسامح ورزد علاوه بر اینکه یکنوع از جاده انسانیت انحراف جسته، معادل آن تنخواه از مقرری دیوانی او مقطوع خواهد شد و تقسیم از این قرار است که مستوفی الممالك نموده اند : دار الخلافه اجزاء وزارت خارجه از حاضرین و مامورین ۸۷ نفر ۲۷۰ آذربایجان ١٦٦ نفر گلپایگان و خونسار ه نفر استرآباد ٣٤ نفر بروجرد ١٤ نفر عراق خراسان خمسه ۱۴ نفر ۸۰ نفر ١٦ نفر شاهرود و بسطام سمنان و دامغان عربستان ه نفر ۳ نفر ٢٦ نفر قزوین ساوه محلات فارس کاشان کردستان ۲۲ نفر کرمان نفر ملاير وتويسركان اصفهان ۱۰ نفر ۳۰ نفر ۲ نفر کرمانشاه يك نفر ٦٦ نفر ۱۲ نفر ۲۰ نفر نهاوند گروس گیلان مازندرات ۷۵ نفر ه نفر ۱۲ نفر ۳۵ نفر ۳۰ نفر همدان ۱۲ نفر یزد ۲۰ نفر ۷ نفر قم و نطنز اسدآباد و کنگاور جمع كل ۱۱۰۰ نفر ۳۰ نفر صورت مذکور طبق دفاتر قدیم بحساب سیاق تنظیم شده و ما برای سهولت استفاده از آن با رقام هندسی در آوردیم.

در دوره ناصرالدین شاه چند روزنامه مفید از قبیل ایران؛ اطلاع؛ علمی؛ ملتی و غیره نشر یافته که دنباله انتشار بعضی از آن‌ها مثل ایران و اطلاع بزمان مظفرالدین شاه نیز کشیده شده است. نکته شایان توجه، چنانچه بعداً بتفصیل بیان خواهیم کرد، این است که روزنامه‌های مذکور هم از حیث مطلب و هم از جهت ترتیب انتشار، در درجه اول قرار گرفته و اگر ادعا کنیم که روزنامه‌های فعلی ما نسبت بآن زمان چندان ترقی نکرده و بلکه از پاره جهات تنزل نیز نموده، اغراق و مبالغه نگفته‌ایم.

روزنامه‌نگاری زمان مظفرالدین شاه

همانطور که اشاره کردیم دنباله انتشار بعضی از جراید دولتی بزمان مظفر الدین شاه نیز کشیده شده و امتیاز این دوره با دوره سابق این است که در زمان مظفرالدین شاه بعضی از جراید خصوصی نیز بدست اشخاص تأسیس یافت و برای امتیاز این دسته از جراید، از جراید دولتی؛ آن‌ها را در تاریخ خود بنام جراید آزاد نام می‌بریم. گرچه بشرحیکه بعداً خواهیم نوشت روزنامه‌های شخصی حق استعمال کلمه آزاد را در عنوان خود نداشته و مدت‌ها آزادیخواهان برای نوشتن این کلمه با دولت مبارزه نمودند ولی چون از قیود جراید دولتی آزاد بودند، لذا ما آن ‌ها را جراید آزاد نام می‌گذاریم. اول روزنامه که حق نوشتن کلمه آزاد را در عنوان خود پیدا کرد روزنامه مجلس بود.

انتشار جراید غیر دولتی حتماً با اجازه وزارت انطباعات صورت می‌گرفت و به پیشنهاد وزارتخانه مذکور صدر اعظم حکمی مبنی بر اجازه انتشار روز نامه صادر میکرد. و گاهی در موارد مخصوصی، باز بحکم صدر اعظم از انتشار مجله و یا روزنامه جلوگیری می‌شد. مجله الاسلام یا گفتگوی صفاخانه اصفهان که بمدیری داعی الاسلام در اصفهان مدت دو سال منتشر شده؛ پس از انتشار شماره اول؛ ه ماه از طرف‌امین السلطان توقیف گردید و اجازه نشر آن داده نشد.

میرزا محمد حسین فروغی ملقب بذكاء الملك؛ با اینکه خود در دستگاه دولتی بزرگ شده بود؛ پس از تأسیس روزنامه تربیت در زمان مظفرالدین شاه، در سال اول آن؛ جمله ) با اجازه وزارت جلیله انطباعات ( در عنوان روزنامه‌اش قید شده است انتشار نه ساله روزنامه تربیت پیشرفت بزرگی برای مطبوعات آزاد کشور بود و در حقیقت ذكاء الملك اول روزنامه‌نویسی است که سبك روزنامه را در ایران از آن حالت خشك و بی‌روحی روزنامه‌های دولتی و درباری خارج ساخت و لذا می‌توان مرحوم ذكاء الملك را پدر مطبوعات ایران دانست. با توضیح فوق می‌توان روزنامه‌های زمان مظفرالدین شاه را بدو دسته متمایز قسمت نمود اول روزنامه‌های دولتی که وزارت انطباعات آن‌ها را طبع و منتشر می‌نموده و دوم روزنامه‌های آزاد و یا غیر دولتی که بدست اشخاص تأسیس و اداره می‌شده است.

۱- روزنامه‌های دولتی

مظفر الدین شاه بتقلید پدر و شاید از روی میل طبیعی با نشر فرهنگ و جراید چندان مخالفتی نشان نمی‌داد حتی در زمان ولیعهدی خود در ( تبریز ( دستور تأسیس و انتشار روزنامه باسم ( تبریز ) را صادر کرد. از اینرو در سلطنت مظفر الدین شاه بغیر از قسمت‌های اخیر سلطنت وی که خیلی کم بامور رسیدگی می‌نمود و اغلب کار‌ها با نظر صدر اعظم اداره می‌شد؛ وزارت انطباعات با همان تشکیلات سابق به کار‌های خود ادامه می‌داد.

محمد حسن خان ملقب باعتمادالسلطنه؛ پس از چند سال عهده داری و زارت انطباعات و اداره نمودن روزنامه‌های دولتی، در هیجدهم شوال ۱۳۱۳ قمری؛ یعنی کمی قبل از قتل ناصرالدین شاه؛ دار فانی را وداع نمود و وزارت انطباعات و اداره روزنامه‌های دولتی بالقب (اعتماد السلطنه) بعهدة محمد باقر خان ادیب الممالك برادر‌زاده محمد حسن خان؛ واگذار گردید و از تاریخ ۲۲ شوال المکرم ۱۳۱۳ تمام روزنامه‌های دولتی تحت نظر و اداره مشارالیه اشاعه یافت.

مظفرالدین شاه؛ در محرم الحرام ١٣١۴ قمری که فرامین دولتی را بنام وزرا و امرا صادر نموده فرمان زیر را نیز بنام محمد باقرخان ادیب الملك صادر کرد. این فرمان در نمرۀ ۹۸۸ روزنامه ایران بدینقسم ثبت است:

«جناب اشرف صدر اعظم. وزارت انطباعات و دار الترجمه دولتی وطبع روزنامه مصور شرف و اطلاع و تألیف کتاب نامۀ دانشوران در عهد شاهنشاه شهید بر عهده محمد باقر خان اعتمادالسلطنه محول و مرجوع بود؛ از قراری که بعرض رسید در انجام این مشاغل و خدمات اعتماد السلطنه بسیار خوب از عهده بر آمده است. و چون رشته این امورات و ترتیب روزنامه‌های دولت از امور مهمه است و باید بعهده شخص کافی، بصیر، با اطلاعی مرجوع باشد و اعتماد السلطنه هم خوب از عهده این خدمت برآمده و پدر بر پدر هم متصدی خدمات عمده دولتی بوده‌اند لهذا ما هم بتصویب آن جناب اشرف وزارت انطباعات و دارالترجمه و روزنامه شرف و تألیف کتاب نامه دانشوران را بعهده اعتماد السلطنه محول وموكول فرمود که بترتیب سابق مشغول انجام این خدمات بوده خاطر همایون ما را بیش از پیش از خدمات خود راضی و خرسند دارد. محرم ١٣١۴. »

لازم است یاد‌آور شویم که از زمان وزارت محمد حسنخان لقب اعتماد السلطنه مخصوص وزیر انطباعات بوده و از اینرو پس از مرك مشارالیه تا آغاز مشروطیت هر کسی بدین مقام نائل گردیده لقب اعتمادالسلطنه را داشته است و لذا در اغلب روزنامه‌های دولتی این دوره در آخر صفحه چهارم امضای (اعتماد السلطنه) دیده می‌شود در صورتیکه صاحبان این لقب اشخاص مختلف بوده و هر چند مدتی شخصی آنرا ملقب بوده است.

هنگام مرگ ناصرالدین شاه وزارت انطباعات دو روزنامه دولتی بنام‌های (ایران) (و اطلاع) منتشر می‌نموده و پس از مرك این پادشاه بدون کوچکترین تغییری در قطع ومطالب آن‌ها بانتشار هر دو ادامه داده شده است مقایسه مختصری بین نمره ۸۸۰ روزنامه ایران مورخ ۶ ذیقعده الحرام ۱۳۱۳ و نمره ۸۸۲ آن روزنامه مورخ ٢۵ ذیقعده ۱۳۱۳ قمری بخوبی مطلب مذکور را ثابت و مدلل می‌دارد سرمقاله نمر. اخیر روز نامه تحت عنوان ( جلوس می‌منت مأنوس همایون در دارالسلطنه تبریز ) و مربوط بتخت سلطنت نشستن مظفرالدین شاه است.

قدیمترین روزنامه یومیه در ایران

قدیمترین و اولین روزنامه یومیه که در کشور ما بوجود آمده روزنامه خلاصة الحوادث است که همه روزه باستثنای روز‌های یکشنبه و جمعه؛ روى یك ورق طبع و توزیع می‌شده است انتشار این روزنامه در زمان مظفرالدین شاه و شماره اول آن در روز دو شنبه چهاردهم جمادی الاخر ١٣١۶ قمرى منتشر گردیده. این روزنامه روى یك ورق طبع می‌شده و مندرجات آن خلاصه عمده وقایع واخبار جهان و بهمین مناسبت نام آن خلاصة الحوادث گذاشته شده است. خلاصة الحوادث مرتبا تا نمره ۱۱۰۷ مورخ ۱۸ ربیع الثانی ۱۳۲۱ قمری مطابق ۱۳ اگوست ۱۹۰۳ میلادی منتشر گردیده. برای اطلاع بیشتری از این روزنامه بحرف ( خ ) کتاب رجوع شود.

روزنامه خلاصة الحوادث گرچه از انتشارات انجمن معارف طهران بوده و بقیمت خیلی نازلی در دسترس مردم گذاشته می‌شده ولی باز هم وابسته بدولت و تحت نظر وزارت انطباعات بوده و لذا در عنوان و سرلوحه آن شیر و خورشید که علامت رسمی دولت ایران می‌باشد؛ چاپ می‌رسیده و بهمین مناسبت باید آن را جزء روزنامه‌های دولتی این زمان دانست.

علاوه بر این اداره انطباعات دولتی در تاریخ چهارشنبه نهم جمادی الآخر سال ١٣١۶ اعلانی راجع بانتشار و محل طبع و طرز و مبلغ آبونه روزنامه مذکور منتشر نموده و من جمله در این اعلان می‌نویسد: « خلاصة الحوادث هفته پنج روز منطبع و و در همان روز طبع منتشر می‌شود و مشتریان در هر نقطه شهر باشند هر روز بلا تا خیر بایشان رسانیده می‌شود... » از بابت قیمت آن بدون قبض مخصوص که هر ماه از اداره انطباعات دولتی بمهر مجیر الدولة مدیر روزنامجات و انطباعات فرستاده خواهد شد نباید باحدی دیگر بدهند » همین عبارات بخوبی می‌رساند که خلاصة الحوادث روزنامه دولتی است.

۲ - روزنامه‌های غیر دولتی با روزنامه‌های آزاد

بقسمیكه سابقا یاد‌آور شدیم در زمان مظفرالدین شاه علاوه بر روزنامه‌های دولتی؛ روزنامه‌هایی نیز بدست اشخاص تأسیس و انتشار یافته و روزنامه رسمی دولتی نبوده است.

از مختصات روزنامه‌نگاری در زمان مظفرالدین شاه تأسیس روزنامه آزاد است و کلمه آزاد در اینجا بآن معنائی که امروز از آن فهمیده می‌شود نیست و مراد از روزنامه آزاد این نیست که مدیر روزنامه حق درج و انتشار هر قسم مقاله و یا خبری را در روزنامه خود داشته است. بلکه بعكس، مدیران جراید؛ در تار یخی که ما از آن گفتگو می‌کنیم، در انتشار مطالب و اخبار آزادی نداشته و موظف بودهاند مندرجات روزنامه را قبل از انتشار و فرستادن بمطبعه بوزیر انطباعات یا جانشین او ارائه دهند.

هما نقسم که اشاره کردیم منظور از روزنامه آزاد روزنامه‌ایست که دولت و با حکام وقت در ولایات در طبع آن دخالتی نداشته و بدست اشخاص غیر دولتی اداره می‌شده است. روزنامه‌های آزاد در زمان مظفرالدین شاه خیلی در مضیقه و فشار بوده و چنانچه بعداً خواهیم دید این موضوع در زمان صدارت ( اتابك اعظم میرزا علی اصغر خان ) و ( عین الدوله ) بلای بزرگی برای مطبوعات بود و پس از مراجعت عین الدوله از فرنگستان موجب توقیف عموم جراید آزاد بغیر از ادب گردید. سابقا یاد‌آور شدیم که مجله الاسلام منتشره در اصفهان، با اینكه یك مجله كاملا مذهبی و دینی و مندرجات آن منحصراً مباحثات مذهبی بود؛ از طرف عین الدوله مدت پنج ماه توقیف شد.

بازرسی مطبوعات

تفتیش و یا سانسور مطبوعات در ایران تاریخچه مفصلی دارد که شاید مادر جای دیگری از این کتاب بتفصیل درباره آن گفتگو نمائیم. آنچه در این مقد مه گنجایش ذکر آن هست مختصری راجع به پیدایش بازرسی در مطبوعات و آغاز بر قراری آن در ایران و وضع سانسور مطبوعات در زمان مظفر الدین شاه می‌باشد. تفتیش و بازرسی مطبوعات برای اولین بار در زمان ناصر الدین شاه بوجود آمد و در عصر این پادشاه است که اداره بنام ( اداره سانسور ) در ایران تأسیس گردید.

شرح بنیان این اداره و علت پیدایش آنرا اعتمادالسلطنه در کتاب ماثر والاثار ( ص ۱۱۷ كتاب ) که خود نیز در آغاز کار متصدی امر سانسور بوده؛ بد ینقسم بیان کرده است: «اداره سانسور که عبارت از تفتیش کتب و روز نامهای وارده از خارج است چون بعضی از مطبوعات بعضی از ممالک که مشتمل بر طعن طریقی و یا قدح فریقی و یا هجاء شخصی و یا هزل فاحشی بود بلحاظ مبارك این بادشاه ( منظور ناصرالدین است ) میرسید از انتشار آنها همواره آثار کراهت برجبین همایون هویدا بود تا وقتی که رساله هجو سلاله شیخ هاشم شیرازی مطبوعه بمبئی را بطهران آوردند و نسخه حضور مهر ظهور بردند از مشاهده آن اشعار ناسزاوار در حق آن دانشوران بزرگوار شعله خشم شاهنشاهی زبانه زدن گرفت و در وقت بتحجير و اعدام تمام آن نسخ فرمان رفت ؛ بنده نگارنده حاضر درگاه بود معروض نمود که دولتهای اروپیه برای سد راه این عیب از ممالک خویش؛ دایره تفتیش ایجاد کرده اند و اسم آن سانسور است و چون شرحی از شرائط و شئون آن براند بر خاطر مبارك بسى پسندیده آمد و فرمان رفت تا در تحت نظر این خانزاد در خود ایران سانسور ایجاد شود و از آن وقت باز راه این عیب بسته است و رشته این تجارت گسسته .»

در باره نظارت و تفتیش دولت در چایخانها و مطبوعات داخلی در زمان ناصرالدین شاه شرح زیر بعنوان آگهی در روزنامه رسمی ( دولت علیه ایران ) نمره ۵۵٢ مورخ پنجشنبه دوازدهم شهر رجب ۱۲۸۰ قمری درج است :

اعلان دولتی

«نظر باینکه امر چاپخانه های ممالک محروسه ایران تا کنون در تحت قاعده معینه نبوده و در انتظام آن اهتمامی نمیشد اختلالی یافته متدرجا از محوطه نظم خارج افتاده ، هر کس در هر مقام هر نسخه که میخواست قطع نظر از اینکه انتشار آن نسخه از جهت دولت و ملت مستحسن يا مستقبح و یا متداول شدن آن بين الناس از گوشزد اطفال یا اشاعه مضامین آن بين الرجال نافع یا مضر بوده باشد ؛ چاپ مینمود و حکایات نا مناسب که ذکر آن در این مقام مناسب نیست بطبع میرساندند که موجب جرئت خوانندگان و شنوندگان در ارتکاب مناهى وملاهى وسفك دماء ومتابعت اهوا ء می گردید ، خاصه اطفال که از مبادی احوال و خواندن این حکایات نا مربوط ؛ مربوط میشدند و این روایات منطبعه غیر مستحسنه در جبلت ایشان کا لنقش في الحجر مركوز وكالطبيعة الثانية ثابت میگردید و گاه میبود که بعلت استمرار در استماع و مذاکر. اینگونه ترهات در گرداب هواجس نفسانی و وساوس شیطانی غوطه ور میگشتند از آنجا که رحمت نامتناهی حضرت الهی مقتضی رافت و مرحمت خاطر خورشید مظاهر اعليحضرت شاهنشاهی و لینعمت كل ممالک محروسه ایران آمده است و اراده سنیه همایونی اقتضا نمیفرماید که از جزئی و کلی امور ملكي وملتي عاطل و باطل مانده و مردم از صراط مستقیم که موجب نعیم دنیی وفیض عظیم عقبی است، منحرف و مایل باشند محض خیرخواهی و عنایت درباره خلایق که ودایع حضرت خالق اندامر و مقرر فرمودند كه صنیع الملك رئیس ومباشر امر روزنامه و نقاشخانه و کارخانه دولتی در کلیه امور چاپخانه‌های ممالک محروسه نیز مراقب و مواظب باشد. و چنانچه ذکر یافت بعضی از نسخ که موجب انزجار طباع و مودی بخلاف اوامر جهان اتباع شرعیه است و از حلی و حلل منافع ملکی و ملتی عاطل است سمت انطباع نیابد و در عوض که این‌ها ئیكه ظاهراً وباطناً قریب المنفعة وعدیم المضرة است طبع نمایند تا خوانندگان و شنوندگان را بمدارج حسن عقاید بیفزاید و فواید مرضیة حاصل آید. »

واضح است کهچون در زمان ناصرالدین شاه تمام جراید دولتی بوده؛ نظارت و تفتیش درباره آن‌ها بیفایده و بی‌حاصل بوده است ولی در زمان مظفرالدین شاه؛ بعلت كثرت مطبوعات داخلی و خارجی؛ این نظارت و بازرسی صورت تحقق بخود گرفته است بخصوص در صدارت عین الدوله که بی‌اندازه نسبت بجراید داخلی و هم چنین روزنامه هائیکه در خارج ایران بفارسی طبع و نشر می‌شد، سخت‌گیری بعمل می‌آمد.

تفصیل این اجمال آنکه در ابتدای صدارت (‌امین الدوله ( روزنامه‌های فارسی دارای اهمیت شدند و‌امین الدوله مخصوصاً بروزنامه تربیت توجه خاصی داشت و آنرا ترویج می‌کرد و مدیرش را تشویق می‌نمود.

روزنامه ( حبل المتین ) که در خارج ایران، در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه طلوع نموده بود و بایران فرستاده می‌شد؛ رونقی بسزا گرفت. روزنامه تریا بمدیری ( میرزا علیمحمد کاشی ) قریب دو سال از مصر افق مطبوعات ایران را منور نمود وجود و پیدایش همین جراید بود که اوضاع ایران را تغییر داد و اساس مشروطیت را بر پا نهاد.

پیشرفت و نفوذ جراید فارسی ادامه داشت تا اینکه صدارت مظفر الدین شاه به میرزا علی اصغرخان ملقب باتابك اعظم رسید. این شخص از نفوذ جراید فارسی بیمناك گردید و از ترس اینکه مبادا روزی این جراید فتنه تولید کنند دستور زیر را راجع بعدم ورود جرایدی که بزبان فارسی در خارج ایران طبع و منتشر می‌شوند صادر کرد و عموم جراید فارسی را از ورود بخاک ایران ممنوع گردانید؛ دستور مذکور تحت عنوان ( اعلان رسمی ) در نمره ۹۹۰ روزنامه رسمی ایران مورخ شنبه دهم ذیقعدة الحرام ۱۳۱۸ قمری درج و عین آن از اینقرار است:

اعلان رسمی

«بر هیچ کس پوشیده نیست که از مبادی جلوس می‌منت مأنوس همایون شاهنشاهی خلد الله تعالى سلطانه تابحال نظر بکمال میل و توجهی که خاطر خطیر همایون سلطنت را بجلب انواع وسائل و اسباب ترقیات مادی و معنوی این دولت و مملکت بوده و ترویج و توسیع دایره روز نامجات و آزادی اقلام و افکار روزنامه نگاران را تا یك درجه از وسایل حصول این مقاصد مقدسه دانسته‌اند. غایت مساعدت و انواع مرحمت و اعانت را تا حال در باره جراید فارسی زبان راجع بایران مبذول فرموده‌اند و لی از آنجا که در تمام ممالک متمدنه عالم معمول است که روزنامه مربوط بو قایع و حالات داخله هر مملکت خصوصاً راجع بمسائل سیاسیه ومطالب رسمیه هر دولت آنست داخله آن مملکت بطبع و انتشار می‌رسد و شبهه نیست که روز نامه که خارج از مملکتی و دور از مرکز دولتی نگارش یا بد روزنامه آن مملکت خوانده نمی‌شود؛ چرا که مرآت حقایق احوال و اعمال آن دولت نیست و بجهات و علل عدیده بری از شوایب کذب و خلاف و اشتباه نتواند بود، بناء على ذلك نشر این گونه روزنامه در داخله مملکت و حوزه یکدولت بجای انتاج سود و فایدت متضمن انواع مفاسد و مضرت است و روز نامجات فارسی زبانی که امروز راجع باحوال مملکت و دولت ایران در ممالك خارجه بطبع می‌رسد تقریباً همه همین حالت را هم رسانیده و بهیچوجه قاید تی که منظور دولت است از آن‌ها حاصل نمی‌شود چه غالب مطالب و مندرجات آن‌ها از روی اشتباه یا مبنی بر سوء اغراض بعضی و قایع نگاران است. لهذا بحكم دولت همه آن جراید غدغن و ممنوع از ورود بداخله ایران گردید و چون در آینده هم بهمین علت دوری از مملکت و دایره دولت ممکن نیست رفع این مفاسد و عیوب از آن‌ها بشود بعد از این نیز ابداً اجازه ورود و دخول بایران را نخواهد یافت. اما اگر روزنامه نگاران فارسی زبان بداخله ایران بیایند بترتیباتیکه در تمام دول سایره مرعی و معمول است بآن‌ها اجازه طبع روزنامه در ایران داده خواهند شد. »

کسروی در جلد اول از تاریخ مشروطه ایران ( ص ٣۴) بنقل از تاریخ بیداری علت جلوگیری اتابك را از ورود جراید فارسی بایران چنین نوشته است:

«شیخ یحیی کاشانی[۱] گفتاری درباره نا درستی‌های انجمن معارف و بدخواهیهای اتابك نوشته ( انجمن و اتابك كمك خرج دبستان رشدید را موقوف کرده بودند ) و برای چاپ شدن بروزنامه حبل المتین فرستاد و چون آن چاپ شد و بایران آمد؛ انجمن سری که برای بر انداختن اتابك تشكیل شده بود شیخ یحیی را خواست و باز مقالاتی نوشت و بحبل المتین فرستاد و کم کم روزنامه ثریا نیز بزبان آمد و او هم مطالبی نوشت؛ در نتیجه این‌ها اتابک از آمدن روزنامه‌های فارسی با ایران جلو گرفت».

بہر صورت رفتار اتابك با جراید آزاد خیلی سخت و خشونت‌آمیز بود، بقسمیكة روزنامه حبل المتین کلکته را برای اینکه در پیش آمد قرضه ایران از روس مقالات

تندی نوشته بود مدت چهار سال از آمدن بایران جلوگیری کرد.

رفتار عین الدوله با جراید

در زمان صدارت عین الدوله وزارت انطباعات بعهده ( ندیم السلطان ) واگذار شد و عین الدوله در اوائل صدارتش چندان نسبت بجراید متعرض نمی‌شد و فقط ممیز مخصوص برای آن‌ها قرار داده بود.

ندیم السلطان نیز چون بالفطرة مردی سلیم و آزادی خواه بود، چندان مزاحمتی نسبت بار با‌بان جراید نمی‌نمود بخصوص هنگامیکه مظفرالدین شاه باعین الدوله بفرنگستان مسافرت نمودند و کسی نبود از اربابان جراید جلوگیری کند، مدیران جراید هر میخواستند می‌نوشتند تا اینکه شاه از فرنگستان برگشت و وزارت انطباعات را از ندیم السلطان خلع و بدست اعتمادالسلطنه سپردند و بحكم عین الدوله بمدیران جراید سخت گرفتند و روزنامه ادب بمدیری ادیب الممالك و روز نامه نوروز بمدیری تا ظم الاسلام کرمانی را دو مرتبه توقیف نمودند.

من جمله از کار‌های عین الدوله تبعید مدیر روزنامه مظفری منطبعه بوشهر است که که تا اواخر سلطنت مظفرالدین شاه یعنی تا رجب ۱۳۲۴ قمری در تبعید وحبس بسر می‌برد و عاقبت در سال مذکور بوساطت اعتمادالسلطنه، وزیر انطباعات وقت از تبعید نجات پیدا کرد و از حبس آزاد شد.

روزنامه مظفری از روزنامه‌های آزاد و نفیس دوره مظفرالدین شاه و دوش بدوش روزنامه حبل المتین می‌رفته است منتهی حبل المتین چون در خارج ایران نوشته وطبع می‌شد؛ معاندین و دشمنان آزادی دسترس بتوقیف آن نداشتند فقط دو سه بار توانستند از ورود آن بخاک ایران جلوگیری کنند اما مدیر مظفری بیچاره چون در داخل ایران بود دو چار همه نوع عذاب و شکنجه گردیده و عاقبت هم در حکومت (موقر الدوله) در بنادر؛ هنگامیکه در کربلا تبعید بود، در سال ۱۳۲۷ قمری دارد نیا را وداع و جان بجان آفرین تسلیم نمود.

داستان تبعید میرزا علی آقا ملقب به لبیب الملك؛ مدیر مظفری؛ بدست عمال عین الدوله و بدستور وی یکی از داستان‌های رقت‌انگیز و ملال‌آور تاریخ مطبوعات ایران است و ما برای خوف از اطناب تفصیل بیشتری را در اینجا جایز ندانسته خوانندگان گرامی را باصل کتاب مراجعه می‌دهیم.

حاج میرزا حسن رشد به که پیشقدم تأسیس مدارس جدید در ایران بشمار می‌رود و در باره‌اش گفته‌اند:

نخستین وجودی که مکتب گشود
بایران زمین شخص رشدیه بود
 

و نیز مرحوم مجد الاسلام کرمانی؛ مدیر روزنامه‌های ندای وطن؛ کشکول؛ محاكمات و ادب و غیره از کسانی هستند که بجرم آزادیخواهی و روز نامه‌نگاری بوضع ناگواری؛ در صداوت عین الدوله از ایران بكلات تبعید شده و در طول مدت صدارت وی در آنجا محبوس بودند تا در آغاز تأسیس مجلس شورایملی، در صدارت مشیرالدوله از حبس کلات نجات یافتند و با تشریفات تمام آندو را بطهران وارد نمودند. حاج میرزا حسن رشدیه؛ مدیر روزنامه‌های مکتب و طهران؛ تفصیل تبعید خود و همکار و هم سفرش مجد الاسلام را در یك نامه خصوصی که از کلات بخانواده خود نوشته؛ شرح داده و ما متن این نامه را بواسطه اشتمال بر حوادث تبعید این دو مدیر روزنامه و از نظر اهمیتی که در تاریخ مطبوعات ایران دارد؛ در جای دیگر این کتاب نقل خواهیم کرد.

در سال ۱۳۲۲ قمری؛ در زمان صدارت عین الدوله؛ علاوه بر روزنامه حبل المتین که از پیش منتشر می‌شد، روزنامه دیگری موسوم بچهره نما در خارج ایران تأسیس یافت. این روزنامه که هنوز هم در مصر منتشر، می‌گردد از همان ابتدا دو چار خشم و غضب عین الدوله گردید و پس از نشر چند شماره از طرف این صدر اعظم ورود آن با بران ممنوع شد.

مدیر چهره نماشرح توقیف روزنامه را در سرحدات ایران و آزاد شدن بعدی آن را در شماره چهاردهم سال اول مورخ پانزدهم رمضان ۱۳۲۴ قمری بدین قسم بیان کرده است.

«در اوایل سال اول طلوع چهره نما بمناسبت و بای عمومی در ایران اداره چهره نما خسارت هنگفتی متحمل شد و در اواسط آن سال ( منظور سال ۱۳۲۲ قمریست ) نیز چهره نما در سرحدات ایران توقیف و خسارت بزرگتری باداره وارد آمد لکن چون والاحضرت اقدس شاهزاده عین الدوله که صدر اعظم شاهنشاه کبیر ( مظفر الدین شاه ) بودند از مسلك و مقصد نگارنده چهره نما آگهی یافتند بموجب فرمانی چهره نما را آزاد ساختند.»

در همین شماره سواد دستخط عین الدوله بدینقسم درج شده است: «جناب فضائل ومحامد نصاب آقا میرزا حسن مدیر مدرسه رشدیه زید افضاله شرحی که در باب روزنامه چهره نما نوشته بودید ملاحظه شد چون جناب عالی را بیغرض وصحیح القول می‌دانیم در این مسأله مهم تعهد جنابعالی را تصدیق می‌کنم. حالا که نوشته‌اید روزنامه مزبوره از تکالیف خودش خارج نمی‌شود البته در این صورت ورودش بخاك ایران ضرری ندارد بدیهی است هر قدر وسائل دانش و معرفت منتشر شود ثمراتش برای دولت و ملت بیشتر است پس برحسب تعهد شما سفارش لازم شد روزنامه چهره نما را از توقیف خارج و در ورود بخاک ایران بدون ممانعت قبول نما بند ۸۰ رجب ۱۳۲۲ سلطان عبدالمجید »

از نامه مذکور معلوم می‌شود مرحوم رشدیه نزد عین الدوله وساطت و تعهد نموده و لذا ورود چهره نما بایران آزاد گردیده است.

سابقا هم یاد آور شدیم که مجله الاسلام در اصفهان؛ مدت پنج ماه از طرف عين الدوله توقیف شد.

با فشاری و کلای دوره اول مجلس برای آزادی جراید

رفتار عین الدوله نسبت بجرايد ملی و توقیفهای متوالی آنها بدست این صدر اعظم سبب گردید که مدیران جراید بهرقسم هست، نظارت و تفتيش دولت را نسبت بجراید ملغی سازند و در امتیاز نامه خود بخصوص کلمه (آزاد) را که تقریبا حکایت از عدم بازرسی دولت در آنها مینمود ، قید کنند ولی این کار در طول سلطنت مظفرالدین شاه انجام نگرفت و حتی نسبت بروزنامه تربیت که سابقا نیز اشاره کردیم ، با اینکه از نشان دادن و فرستادن روزنامه خود برای وزارت انطباعات معاف بود ؛ مع ذلك اين آزادی من غیر رسم بود و در دستخط و فرمان سلطنتی راجع بروزنامه مذکور عنوان ( روزنامه آزاد ) قید نگردید و شاید این مزیت هم برای مرحوم ذكاء الملك ؛ مدير تربیت ؛ از آن جهت بوده که وی عضو رسمی وزارت انطباعات و دارالترجمه ملی بوده و علاوه براین مزایای دیگری را نیز داشته است . بهر صورت اولین روز نامه که در زمان مظفرالدین شاه عنوان (روزنامه آزاد) پیدا کرد ، روز نامه مجلس بود که در سال ۱٣٢٤ قمری ؛ پس از تاسیس و انعقاد مجلس شورای ملی ؛ تاسیس یافت. روزنامه مذکور بمدیری آقا میرزا محمد صادق طباطبائی) فرزند شهید راه آزادی ( آقا سید محمد مجتهد طباطبائی ) که خود و پدرش از آزادیخواهان معروف و مخصوصا مرحوم طباطبائی از موسسین و پیشقدمان مشروطیت ایران بشمار است اداره میشد و همین مزیت سبب گردید که عنوان روزنامه آزاد ؛ پروز نامه مجلس داده شود و از تفتیش و نظارت دولت معاف باشد . از اینرو باید گفت عنوان روزنامه آزاد ؛ بروزنامه مجلس بعلت وابستگی آن بفرزند یکی از علمای بزرگ یعنی آقا سید محمد طباطبائی بوده و درباریان نتوانسته اند از دادن این عنوان بروزنامه وی جلوگیری کنند.

آزاد بودن روزنامه مجلس در دستخطی که بصحه شاه رسیده قید گردیده و ما برای مزید اطلاع خوانندگان سواد دستخط را ذیلا نقل مینمائیم .

سواد دستخط مبارك همایونی

جناب اشرف صدر اعظم چون روزنامه موسومه بمجلس که اجازه طبع آن داده شده است اول روزنامه است که در هر گونه مقالات مفيده راجع بخير عامــه و مصالح امور ملکیه و ملیه و حفظ شرائط دولتخواهی بآزادی قلم مخصوص وممتاز

خواهد بود و لازم است در تحت نظر و صوابدید شخصی باشد که جامع اطلاعات علمیه شرعیه و سیاسیه و درستی و دیانت او کاملاً معلوم و مشهود باشد لهذا بموجب این دستخط مبارك جزئی و کلی این امر مهم را از انتخاب اعضا و تعیین وقایع نگاران و کیفیت طبع ونشر وغیره بجناب آقا میرزا محسن مجتهد سلمه الله که علاوه بر جامعیت مراتب مرقومه از خانواده بزرك محترم ومقبول عموم ملت و محل کمال اعتماد دولت و بمراتب دولتخواهی ووطن دوستی متحلی و بمعلومات عصر جدید بصیر و مطلع هستند مرحمت و بعهده کفایت و درستی‌ایشان واگذار و این امتیاز بزرك را بایشان عنایت فرمودیم تا مجلسی از بی‌غرضان خبیرو دولتخواهان بصیر تأسیس و تشکیل نموده با کمال دولتخواهی و نهایت دقت و مراقبت این امر مهم را عاجلا بحسن ترتیب قرین انجام دارند »
شعبان ١٣٢۴


لازم است یادآور شویم که در این دستخط امتیاز روزنامه بعهده آقا میرزا محسن فرزند ارشد مرحوم طباطبائی واگذار گردیده ولی در عنوان روزنامه مدیر کل ( میرزا محمد صادق طباطبائی ) معرفی شده چنانکه دبیر اداره نیز (ادیب الممالك) نوشته شده است.

مزیت آزاد بودن روزنامه مجلس باندازه مهم تلقی گردید که اولاً از همان شماره اول در عنوان روزنامه این عبارت قیده شده این روزنامه بکلی مطلق و آزاد است» و ثانیاً در دوسه مورد در شماره‌های روزنامه بدان اشاره شده است، من جمله در شماره ۴۴ سال اول؛ تحت عنوان اخطار می‌نویسد: « … بناء علیهذا جمعی از ملت خواهان در این مقام بر آمده و امتیاز این روزنامه را بشرط آزادی قلم باسم روزنامه مجلس از طرف دولت ابد مدت نایل شدند.. »

پس از تأسیس روزنامه مجلس یعنی در اوائل ذیقعده ۱۳۲۴ قمری؛ هنگامیکه اجازه طبع و انتشار روزنامه ندای وطن بمرحوم مجد الاسلام کرمانی داده شد، با اینکه صدور این اجازه باصرار و جدیت مرحوم مشیرالدوله معروف بود، باوجود این، هر اندازه کوشش نمودند که کلمه ( آزاد ) در دستخط و فرمان امتیاز نوشته شود و آنچه خواستند این روزنامه را از قید (نظارت ریاست انطباعات) خارج سازند ممکن نگردید.

یکی از کار‌های مهمی در آغاز مشروطیت ایران بدست وکلای دوره اول مجلس انجام گرفت همین گنجانیدن کلمه ( آزاد) در امتیاز نامه روز نامه‌ها بود و وکلای دوره اول برای دریافت این حق فداکاری‌های زیاد نمودند و از این جهت روزنامه‌ها تا مدتی پس از آغاز مشروطیت جمله ( آزاد ملی ) را در سر لوحه روزنامه خود حتماً چاپ می‌گردند.

-۱۷

تأسیس و انتشار شبنامه

در دو سه سال اخری سلطنت مظفرالدین شاه و در آغاز مشروطیت که هنوز روزنامه زیاد در ایران رواج پیدا نکرده بود، یکی از وسایل نشر افکار آزادیخواهان مخالفت با حکومت استبدادی و رجال درباری نشر شبنامه‌های خطی و یا با چاپ ‌های ژلاتینی بود. این عمل بخصوص در سال‌های ٢٣ و ١٣٢۴ قمری باندا زه در طهران شیوع داشت که دیگر هر کس با کسی عداوت و خصومت شخصی می‌داشت بر علیه او شبنامه منتشر می‌نمود. مجموعه بزرگی از این شبنامه‌ها در کتابخانه مجلس شور ایملی موجود است که در نوع خود بی‌نظیر و آقای تقی‌زاده آنرا با سلیقه خاصی جمع نموده و بکتابخانه مجلس اهداء نموده‌اند مندرجات این شبنامه‌ها همان قسم که اشاره کردیم مطالب مختلفی در باره حصول آزادی است و غالبا روى یك طرف کاغذ چاپ و یا نوشته شده است.

انتشار شب نامه؛ پس از تأسیس مجلس شورایملی هم کم و بیش رواج داشته و حتی یکبار در مجلس مورد مذاکره قرار گرفت و یکی از نمایندگان بعنوان اینکه حالا که هر کسی در گفتن مطالب خود آزاد است چرا مردم صریحاً حرف‌های خود را نمیگویند و با نشر شب نامه افکار خود را اظهار می‌دارند.

انجمن گلستان و طرح قانون آزادی مطبوعات

گفتیم تا قبل از تأسیس مجلس شورایملی عموم مدیران جراید موظف بودند مطالب و مندرجات روزنامه خود را قبل از انتشار بنظر رئیس انطباعات رسانیده و وی میتوانست هر گونه مطلبی که بر خلاف سیاست وقت باشد از انتشار آن جلوگیری کند و نیز یاد‌آور شدیم که پس از تشکیل مجلس شورای ملی اول روزنامه که از طرف دولت امتیاز داده شد روزنامه مجلس بود که پس از مدتی مذاکره و مشاوره بالاخره امتیاز آن بنام آقا میرزا محسن صادر گردید و کمال اهمیت را پیدا کرد زیرا در دستخط آن نوشته شده بود ( روزنامه آزاد ).

کمی بعد یعنی در اوائل ذیقعده ۱۳۲۴ روزنامه ندای وطن بصاحب امتیازی و مدیری مجد الاسلام کرمانی طبع و منتشر شد ولی انتشار این روزنامه باز مانند سابق تحت نظر رئیس انطباعات بود و با همه اصراری که برای موقوف کردن نظارت و لیس انطباعات نسبت باین روزنامه بعمل آمد نتیجه نبخشید.

وضع جراید پس از تأسیس مجلس بطریق مذکور بود و دولت در انتشار آن‌ها کاملاً نظارت می‌کرد تا اینکه نمایندگان آذربایجان بطهران آمدند و عنوان درخواست صدور دستخط تلفظ مشروطه و اتمام قانون اساسی بمیان آمد. برای این کار چند روز در طهران و آذربایجان و رشت تعطیل عمومی شد. در این هنگام در طهران انجمنی بنام ( انجمن گلستان ) تأسیس یافت و این اولین انجمنی بود که در طهرات منعقد شده بود؛ اجرای این انجمن عبارت از جمع زیادی فضلا و دانشمندان و جوانان تحصیل کرده در مدارس عالیه ایران و اروپا و محل انجمن درخانه ( شاهزاده محمد جفر میرزا ) منعقد می‌شد؛ و چون هنوز مجامع آزاد نبود از این جهت اعضای آن با کمال احتیاط کرد یکدیگر شده درباره مطالب مهمه مذاکره می‌نمودند و انصافا هم در آن تاریخ این انجمن خدمات مهمی نموده است. من جمله از کارهای انجمن مسأله آزادی مطبوعات است.

تفصیل این اجمال آنکه در یکی از جلسات انجمن؛ یکی از اعضاء؛ علی محمد مجیرالدوله که سوابق ممتدی در امور روزنامه‌های ایران و مدتی سمت مدیر دارالطباعه دولتی و روزنامه ایران را داشته است، مسأله آزادی مطبوعات را در انجمن مطرح مینمایند. بقیه این تفصیل را بعین عبارت از مرقومات خود مجیر الدوله نقل می‌کنیم:

« مسأله آزادی مطبوعات را بنده نگارنده در آن انجمن مطرح نموده واعضاء دانشمندان هر کدام معلومات خودشان را با کمال حرارت اظهار داشتند و باتفاق آراء گفتند که لوازم مشروطیت آزادی قلم است و تا آزادی قلم نباشد مشروطیت مستحکم نخواهد بود وجدا بلکه جازم شدند که بهر وسیله که ممکن شود نعمت آزادی قلم را بدست بیاورند و دریك مجلس مذاکره بسیار نمودند و بالاخره چنین رای دادند که دو سه نفر از محترمین و کلای آذربایجان را که تازه بطهران آمده بودند و بالنسبه بسایر وکلاً آزادیخواه‌تر بودند در انجمن حاضر نمایند و آن‌ها را در انجام این مقصد بزرگ با خود همراه نمایند و سه نفر از غیرتمندان اعضاء انجمن مامور شدند که و وکلای آذربایجان را در انجمن حاضر نمایند حضرات رفتند و بعد از یکساعت دو نفر از وکلای آذربایجان را بهر وسیله بود حاضر کردند و اعضای انجمن گلستان با آن‌ها مذاکرات بسیار نمودند و آن‌ها را ترغیب و تحریص نمودند که مسأله آزادی قلم را جدا در مجلس مطرح نمایند بعضی هم مامور شدند که با بعضی از وکلای محترم مذاکره نمایند و آن‌ها را در این مقصد عالی همدست کنند و در همان شب جناب آقا میرزا ابراهیمخان منشی سابق سفارت لایحه نوشت مشتمل بر اینکه آزادی قلم از شروطو لوازم کنستیتوسیون است و اگر قلم آزاد نباشد ابداً مشروطه نیست و شواهدی هم برای اثبات این مدعی ضمیمه نمود و جوانان غیرتمند مجلس هر کدام چندین نسخه از روی آن لایحه نوشتند و هر یك از اعضاء انجمن چند نسخه از آن‌ها را برداشتند متعهد شدند که فردا قبل از انعقاد مجلس مقدس بوکلای معظم برسانند و فردا طوری آن لوایح منتشر شد که هر کس از وکلاً و تماشاچی بطرف مجلس میر فتند یکنسخه از آن‌ها را در دست داشتند حتی آنکه خود نگارنده را در موقع ورود به بهارستان یك نسخه از آن لوایح دادند و بهمین جهت آنروز همهمه غریبی در مردم افتاد؛ و کلا مطلب را در مجلس محترم مطرح نمودند و چون مصادف شد با مستدعیات ملت که در ابتدای جلوس اعلیحضرت همایونی در اواخر ذی الحجه مقارن ورود و کلای آذربایجان بطهران از طرف اهالی آذربایجان عنوان شد و غیرتمندان طهران هم اهتمام تمام در انجام آن‌ها نمودند که یکی از آن‌ها تصریح بلفظ مشروطیت بود و دیگری اتمام قانون اساسی و دیگری انتقاد انجمنهای ایالتی و ولایتی در سایر بلدان وغیره و برای انجام این مهام چند روز در تبریز و طهران و رشت و انزلی تعطیل عمومی شد و از طرف مجلس همه روزه جناب مخبر السلطنه بدربار می‌رفتند و می‌آمدند تا آنکه بالاخره هر سه چهار فقره پذیرفته شد. آزادی مطبوعات هم بهمت دانشمندان ضمیمه مستدعیات شد و همراه آن‌ها پذیرفته گردید. از آن روز دیگر ما اخبار روزنامه را بدون این که بجناب اعتمادالسلطنه ارائه بدهیم بمطبعه می‌دادیم وخود اعتمادالسلطنه هم که از این ماموریت چندان رضایت نداشت، آسوده گردید و از آن روز ببعد فضلای مملکت بخیال انجام این خدمت افتادند و روزنامه‌های متعدده ایجاد کردند كه اینك بحمد الله والمنة قریب پیست نسخه روزنامه در خود دار الخلافه طبع می‌شود و همین قدر‌ها هم در سایر بلدان و هر چند چندین نمره باسامی مختلفه ایجاد شد و بزودی تعطیل شدولی علت عدم آزادی نبوده و مزاحمتی از طرف دولت نمی‌شده فقط عدم وفای جمع بخرج اسباب تعطیل شده یعنی چون هنوز در طهران و سایر بلدان ایران چندان رو ز نامه خواندن معمول نشده و مردمانی بخواندن ندارند لهذا پاره از روزنامجا ت که به اصطلاح اساسی نبوده بزودی تعطیل شده اما روزنامه‌ها که اساس آن‌ها محکم و سرمایه مالی و حالی داشته و یا مدیرش سماجت کرده هنوز باقیست »

شرح فوق از مقالات مسلسلی که بعنوان ( آزادی قلم ) در چند شماره از سال دوم روزنامه ندای وطن چاپ شده نقل گردید.

پس از این مقدمات قانون مطبوعات در روز شنبه پنجم شهر محرم الحرام ١٣٢۶ قمری با حضور هشتاد و هشت نفر از نمایندگان مجلس و با هفتاد و شش رای بتصویب رسید و پس از امضای رئیس مجلس مرحوم (احتشام السلطنه ) برای صحه همایونی بدربار فرستاده شد. قانون مطبوعات در شش فصل تنظیم و مشتمل بر ۵٢ ماده می‌باشد. قانون مذکور دارای مقدمه بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

« موافق اصل بیستم از قانون اساسی عامه مطبوعات غیر از کتب ضلال و مواد مضره بدین مبین، آزاد و ممیزی در آن‌ها ممنوع است ولی هرگاه چیزی مخالف قانون مطبوعات در آن‌ها مشاهده شود، نشر دهنده و یا نویسنده بر طبق قانون مطبوعات مجازات می‌شود. اگر نویسنده معروف و مقیم ایران باشد ناشر و طابع و موزع از تعرض مصون هستند. مقرر می‌شود طبع کتب و روز نامجات و اعلانات و لوایح در تحت قوانین مقرره ذیل که از برای حفظ حقوق عموم وسد ابواب مضار از تجاوزات ارباب قلم و مطبوعات وضع می‌شود آزاد است هر کس بخواهد مطبعه دایر نماید یا کتاب و جریده و اعلاناتی بطبع برساند یا مطبوعات را بفروشد، باید بدوا عدم تخلف از فصول این قوانین را نزد وزارت معارف بالزام شرعی ملزم و متعهد شود. »

آزادی مطبوعات طبق قانون اساسی؛ قبل از این تاریخ یعنی در محرم ١٣٢۶ قبری؛ بار دیگر در مجلس مورد گفتگو قرار گرفته و این گفتگو‌ها در صورت جلسات و مذاکرات روز یکشنبه جمادی الاخری ۱۳۲۵ قمری ضبط است. در روز مذکور پس از قرائت قوانین مطبوعات بوسیله آسید محمد تقی، نمایندگان مذاکراتی در این زمینه بعمل می‌آورند و من جمله آقای مرتضی قلیخان اظهار می‌دارد: « در قانون اساسی فصل آزادی انطباعات هنوز تصویب نشده بهتر آنست که آن ماده تصویب شود تا تکلیف اصلاح این قانون معلوم گردد. »

رئیس مجلس و آقای تقی‌زاده و وزیر علوم و مرحوم حاج سید نصر الله تقوی هر کدام بنوبه خود اظهاراتی در این باره نموده و بالاخره طبق اظهار رئیس مجلس یکمسیون ارجاع می‌شود که پس از مذاکره و تصویب؛ برای توزیع بین نمایندگان بچاپ برسد. ولی تصویب این قانون تا محرم ١٣٢۶ قمری بتأخیر می‌افتد[۲]. باهمه آزادی که برای مطبوعات در این قانون پیش‌بینی شده؛ مع ذلك روزنامه‌ها از آن ناراضی بوده و روزنامه انتقادی مساوات؛ بدیری سید محمد رضا مساوات؛ در شماره ۱۹ سال اول خود بعنوان خرده‌گیری از قانون جدید؛ آنرا بعنوان ( عید ظهور قانون مطبوعات ( نامیده و نیز بطریق اعتراض: مندرجات این شماره را به طا لب گوناگون علمی و ادبی بوضع کنایه‌آمیز اختصاص داده است. فهرست فنون مندرجه در این شماره بدین قرار است: مکاشفاتهاهوتی: اشراقات عرشی، نتیجه سیاسی جغرافی، هیئت. تسخیر آفتاب. تجارت، تاریخ دول قدیم شرق. طب. ادبیات فقه. صنعت، اخلاق استخراج معدن. اخبارات ممالک ایران.

برای اینکه خوانندگان از این تغییر ناگهانی مندرجات روز نامه تعجب نکنند و اینکه چگونه یك روزنامه شدید اللحن، انتقادی ناگهان؛ سبك را تغییر داده و بدین صورت در آمده است؛ مدیر مساوات در آخر صفحه ۸ همین شماره بعنوان (اخطار) چنین مینوید « یقین داریم که همه خوانندگان از تغییر مسلك مساوات وسیاق تحریر آن واله و متفکر شده‌اند ولی اگر علت این حسن اسلوب را بدانند حتماً تعجب نکرده بلکه مساوات را از این اطاعت قانون و اتخاذ مسلك عاقلانه و صلح جو یا نه تحسین هم خواهند نمود چه ظهور باهر النور ) قانون نامه مبارکه مطبوعات ) علی مقتنی‌ها الاف التحیات؛ پیش از آنچه در این نمره مبارکه و غیر از آنرا اجازه نمی‌دهد و باید بعد از این هر چه زودتر همه جراید فرائد فارسی و روزنامجات مبارکه از این روزنامه و روزنامه مبار که ایران پیروی نموده اطاعتشان را بقانون مقدس جناب مستطاب ملاذ الانام آقای ( آقا سید مهدی ) وکیل ٥٥ کرور ملت ایران اظهار کنند.»

قبل از آنکه گفتار خود را درباره چگونگی آزادی جراید و مطبوعات پایان برسانیم، لازم است یاد آور شویم که یکی از جراید آغاز مشروطیت که با عدم آزادی مطبوعات پیوسته مبارزه مینمود، روزنامه صور اسرافیل است. در شماره دوم سال اول این روزنامه تحت عنوان ( نیم ساعت در دارالفنون ) شدیدا اداره انطباعات را مورد حمله قرار داده و از آن انتقاد نموده است . مبارزه از این جا شروع شد که مدیر صور اسرافیل در شماره اول روزنامه خود تحت عنوان ( مسئولیت قلم ) مقاله مفصلی نوشته و در آن یاد آور شده که پس از توکل بخدا و استمداد از قلم « باز یکی بازوی مرا گرفت و نگاهداشت برگشتم ديدم يك ديو سياه گنده مهيبی است که میگوید اسمم اداره پوسیده انطباعات است و من هم در این کار دخالت دارم، اولا شیرینی ما را بده ثانیا باید من هم تفتیش کنم و پیش من مسئول باشی مینویسد امید است مجلس شورایملی این لفظ منحوس فرنگی سانسور را از صفحه این خاک براندازد.

مقاله مذکور که خلاصه آنرا فوقا نقل کردیم و بخصوص قسمت شیرینی خواستن اداره انطباعات؛ سبب شد که اخطاریه بشرح زیر برای میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل فرستاده شود. عین اخطار به این است :

وزارت معارف و اوقاف . اداره جراید . نمره ۱۷۰ مورخه ۱۹ شهر ربيع الثاني ۱۳۲۵ جناب میرزا جهانگیر خان مدیر روزنامه صور اسرافیل دام مجده لزوما زحمت میدهم صبح یکشنبه بیستم در مدرسه مبارکه دارالفنون تشریف بیاورید که ملاقات شما لازم است . مخبر السلطنه.

پس از وصول اخطار مذکور ؛ میرزا جهانگیرخان در روز مقرر نزد مخبرالسلطنه رفته و در آنجا سوالات و جوابهائی بین آند و رد و بدل گردید که عین آنها بضميمة مقدمه که شدیدا در آن باداره انطباعات حمله شده در شماره دوم صور اسرافیل چاپ شد. است. برای تکمیل مطلب قسمتی از مقدمه سؤال وجواب را نقل میکنیم :

( نیم ساعت در دارالفنون )

در شماره اول هفتگی صور اسرافیل بعد از قبول مسئولیت نزد عتيد و رقیب یعنی كرام الكاتبين با قوت قلب و اعتماد فلم روی کاغذ گذاشتیم و اداره انطباعات را اداره پوسیده نوشتیم یعنی اداره مرده که وجود خارجی نداشته باشد زیرا مملکت و دولت ما مشروطه است و مطبوعات نیز باید مثل سایر دول مشروطه عالم آزاد باشد و کلمه منحوسه ( سانسور ) یعنی تفتیش در مطبوعات با سایر الفاظ منفور : د یگر که یادگار دوره خوف و وحشت است بکلی از وطن ما محو و نابود شود و بعدها این کلمات فقط در کتب تاریخ بیادگار بماند و معلمین علم تاریخ در مدارس و مکاتب بجهت اطفال و اخلاف ما در وقت درس دادن قرون قبل از مشروطیت وطن این کلمات را شرح دهند که مثلاً در زمان استبداد دو اثر چند بود مثل اداره انطباعات که هر کس می‌خواست کتاب و رساله چاپ کند باید چند روز از شغل و کار خود دست بکشد و دوندگی کند و بدر خانه رئیس انطباعات و نایب رئیس و منشی و ثبات و فراش آن اداره برود و هزار تملق بگوید و دو ریال پول نقد و سند دو جلد از عین کتاب بسپارد تا حاشیه کتاب را مهر و امضا نمایند. با اینکه ما از صاحب امتیاز خود اسرافیل استدعا کردیم که بعزرائیل بگویند روح آن دیو را با پنجه فولادین قانون اساسی قبض فرماید؛ معلوم شد که آن اداره هنوز رمقی دارد و اظهار حیات می‌کند و بوزارت علوم و اوقاف شکایت کرده که چرا نویسنده هفتگی صور اسرافیل نوشته که ما شیرینی می‌گیریم. وزارت علوم و اوقاف هم در روز شنبه نوزدهم مکتوبا نگارنده را در یکشنبه احضار نموده بودند. »

از شرح مذکور تا اندازه طرز رفتار اداره انطباعات با مدیران جراید و مؤلفین کتب و نویسندگان؛ قبل از مشروطیت و حتی در آغاز مشروطیت؛ معلوم می‌گردد و باز می‌رساند نمایندگان دوره اول با تصویب قانون آزادی مطبوعات؛ ولغو سانسور و تفتیش دولت را نسبت بجراید چه خدمت بزرگی انجام داده‌اند آزادی مطبوعات سبب گردید که پس از مشروطیت جراید زیادی در طهران و شهرستان‌ها منتشر گردد؛ این ازدیاد روز بروز توسعه می‌یافت تا حادثه بمباران مجلس و فرار آزادیخواهان و قتل مدیران جراید پیش آمد.

قبل آنکه بوضع جراید پس از کودتا و حوادث بمباران مجلس بپردازیم، لازمست یاد‌آور شویم پشتیبانی مجلس و نمایندگان دوره اول باعث شد که بتعداد زیادی روزنامه تأسیس و منتشر گردد و بخصوص آزادی که برای جراید پیش‌بینی شده بود آن‌ها را از هر نوع قیدی ر‌ها می‌نمود. یکی از نویسندگان در آن ایام؛ در این باره مینوید امروز آزادی قلم در ایران در هیچ یك از ممالك فرنگستان نیست، بلکه از بعضی ممالك متوسطه اروپا هم بهتر و آزادتر است باین معنی که از طرف هیئت مقننه وناحیه مجلس مقدس شورایملی و از طرف هیئت محترمه دولت ابداً مزاحمتى من غیر حق بنویسندگان نشده و نمی‌شود. »

در آغاز مشروطیت مدیر روزنامه چهره نما منطبعه مصر مسافرت پانزده ماهه بایران نموده و در مراجعت شرحی درباره مسافرت خود بایران ووضع طهران نوشته و من جمله در شماره اول سال پنجم روزنامه مورخ غره جمادى الاولى ١٣٢۶ قمری اشعاری خطاب بقلم یا تفریط هم قلمان محترم سروده و چون اسامی تمام جراید ر ا در ضمن این اشعار گنجانیده؛ بی‌مناسبت نیست با نقل این اشعار فهرستی از اسامی جراید قبل از مشروطیت و آغاز مشروطیت در اینجانبت نمائیم این اشعار بدین شعر: «ای قلم ای حامل اسرار من * ترجمان نازنین افکار من» شروع می‌شود تا می‌رسد باین اشعار.

بازکن ابواب معنی کنوز
ده تو تقریظ جراید از رموز
 
آنچه هست و آنچه باشد در عدم
ذات ایرانی زارباب قلم
 
نام بر از بهر تاریخ زمن
تا بماند یادگاری در وطن
 
ای قلم از ما سوی بر دی سبق
از تو حق حق محقق شد به حق
 
آسمان فضل را (اختر ) توئی
( حکمت ) آموز جهان یکسر توئی
 
هست در بند تو هر در بند دین
( عروة الو تقى ) و (حبل المتين)
 
در معنی را تو در بحر ( کمال )
( پرورش ) دادی با مر ذو الجلال
 
خلق ( ایران ) را چرا بی اطلاع)
کرده ای از هر مطیع و هر مطاع
 
از كف ( فرهنك ) جويان هنر
توبیرون رفته ( مفتاح الظفر )
 
چند میداری روا ای با عطوف
(کوکب دری) معنی را کوف
 
ماه (مجلس) باش و (خورشید) جهان
بیش از این در پرده غفلت ممان
 
چهره بنما هر ( معارف ) خواه را
کام جان در ده گدا و شاه را
 
چون تو بودی (رهنما)ی مردوزن
بازهم افکن ( ندا کی در وطن )
 
ادب را از ( ادب ) تاديب كن
ملك استبداد را تخریب کن
 
( ناصری ) کن کوکب مشروطه را
در نورد این عالم مضبوطه را
 
تا ( ندایی از تو در اسلام ) نیست
( دعوة الاسلام ) توسن رام نیست
 
نك ( بشارت ) داد باید آ شکار
( ملك و ملت ) را که گشتی استوار
 
ای قلم روز ( جهاد اکبر ) است
برتو ما را چشم یاری بر در است
 
ساز با اهل ( تمدن ) ( اتحاد )
تا بر آرد مستبد آه از نهاد
 
قصد ( آذربایجان ) چون كرد ترك
کس نبود ( آزاد ) زندوه سترك
 
ماند ( مفتاح سیاسی ) از عمل
چون ( فواید ) را بشد حامی دغل
 
ايقلم هين نقش ( جام جم ) پیار
تا ( حقایق ) جمله گردد آشکار
 
( صور اسرافیل ) دم اندر جهان
تا نماند مستبدين را روان
 
پس مدد کن زمره ( انصار ) را
کن تو ( خرم ) مردم اخیار را
 
تا بشادی از ( عراق ) و (اصفهان)
آيدت بانك فرى در کوش جان
 
بعد این ( شدت فرج بخش ) مراد
( انجمنهای ) ( تدین ) را بداد
 
با (جناب) عقل پس ( الفت ) نما
زین سپس (نقش جهان) کش از صفا
 
هردم از ( عدل مظفر ) ياد کن
(آدمیت ) خواه را دلشاد کن
 
آنچه اسرار وطن ) هست از نیاز
باز بیرون آراز ( کشکول ) راز
 
تا شود ( تنبیه ) بر هر مرد و زن
گفته هایت چونکه هستی مؤتمن
 
(حشرات الارض) را سخت است سخت
(تربیت) چون دل بگردد لخت لخت
 
ای قلم لفظ مدت را مظهری
از ( شرافت ) ملك را ( مظفری )
 
کن تو ( ابلاغ ) ( سعادت ) برهمه
حرف حق را بازگویی واهمه
 
بر تو باشد خلق ایران را وثوق
چون اروپا را تو فهماندی حقوق
 
احمد ( انسانیت ) را در مقام
همچو ( روح القدس ) شو فايض مدام
 
همتی انباز خود (ارشاد ) کن
(مکتب) اغفال را (آباد) کن
 
تا شود (آزادگان ) را ( با مداد )
شهر ( طهران ) مرکز داد و وداد
 
اختلافی در ( خلافت ) نیست هان
پس ( مساوات ) است ما را درمیان
 
چون (زبان ملتی) اى بهمال
نیست (انصاف) از تو خود پوشی(جمال)
 
(آینه پنهان نمائی) از چه راه
رو شنیت نیست کس را انتباه
 
تاج (شاهنشاهی) اندر سر سز است
زانکه اندر ملك (قانون) پادشا است
 
ملك رفت از کف (ترقی) خواه کو
جز تو اندر ملک معنی شاه کو
 
باد با نی کر کند کشتی ما
غم نباشد چون تو باشی نا خدا
 
ای قلم ما را ز نو (تشویق) کن
در دو عالم همدم تو فیق کن
 
بر (تریا) (نیر اعظم) تو باش
(صبح صادق) را فروغ ایندم تو باش
 
کن تو تشریح (عدالت) موبمو
تا (محاكم) را بر آید آرزو
 
(قاسم الاخبار) تو بیحد و عد
چشم بر را هند اندر هر بلد
 
(ساحل بحر نجاتی) مستدام
هر (حقیقت) از توبس (خیر الكلام)
 

اسامی که در میان پرانتز گذاشته شده نام جراید بست که در ایران و خارج ایران منتشر شده و این فهرست می‌رساند که تا چه اندازه آزادی مطبوعات كمك پیشرفت و توسعه جراید نموده است.

حوادث بمباران مجلس وقتل و فرار مدیران جراید

مخالفت محمد علیشاه با اساس مشروطیت و آزادیخواهان منتهی بحوادث شوم و کودتای ۲۳ جمادی الاولی ۱٣٢۶ قمری گردید. نامبرده بدستیاری در باریان و و اطرافیان رسما علم مخالفت با مشروطه طلبان بر افراخت و در نتیجه منتهی بتفرقه آزادیخواهان گردید. کلیه این حوادث تأثیر بسزائی در وضع جراید ایران داشت بقسمیکه پس از قضیه بمباران تمام مدیران جراید یا مقتول و یا از مملکت فرار نموده و در نتیجه رکن چهارم مشروطیت برای مدتی در این کشور تعطیل گردید. میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل و همچنین مدیر روزنامه روح القدس از فدائیان و مقتولین این حادثه هستند. آن‌هایی هم که توانستند از دست دژخیمان جانی بدر برند از قبیل سید محمد رضای مساوات، مدیر روزنامه مساوات و دهخدا؛ نویسنده صور اسرافیل بعداً در سویس روزنامه بهمین نام تأسیس نمود و همچنین مدیر روز نامه مظفری: و مدبر الملك مدیر روزنامه صبح صادق و جمع زیادی دیگر؛ آواره و حیران و سرگردان در ممالک خارجه اروپا و هندوستان و مصر بسر می‌بردند؛ تا اینکه برای بار دوم آزادیخواهان بر مستبدین غلبه نموده و محمد علیشاه تاج و تخت را ترك نموده بروسیه پناه برد و آزادیخواهان و مدیران جراید توانستند مجدداً به وطن خویش باز گردند.

اگر بخواهیم بشرح جزئیات حوادث ان ایام بپردازیم مقدمه بطول میانجامد بهتر آنست که تا سرحد امکان باختصار در مقدمه پرداخته تفصیلات بیشتر و ا باصل کتاب

موکول نمائیم.

وضع جراید در مشروطیت ثانی تا پایان انقراض سلطنت

قاجاریه

پس از فرار محمد علیشاه وجلوس احمد شاه؛ بتدریج آزادیخواهان و مدیران جراید که بخارج کشور رفته بودند عودت نموده و مجدداً شروع بکار کردند و دو مرتبه بازار جراید رونق گرفت. این بار جراید با مطالب مفید‌تر وقطع بزرك و هر یك با سبك مخصوص و با مسلك خاصی شروع بانتشار نمودند و احزاب و جمعیت‌ها برای خود روزنامه بخصوصی ارگان قرار داده و افکار و نظریات خود را بوسیله جراید منتشر ساخته چنانکه دموکرات‌ها روزنامه (ایران نو) را تأسیس و جمعیت اعتدالیون جریده ( شوری ) وحزب ( اتفاق وترقی شرق ) روزنامه معتدل ( استقلال ایران ) را بمعرض انتشار گذاردند پس از انحلال دوره دوم مجلس باز دوره انحطاط و خمود جراید پیش می‌آید و برای مدتی جراید متوقف می‌ماند تا دوره سوم مجلس افتتاح پیدا می‌کند و این بار دو مرتبه تعداد جراید در پایتخت و ولایات افزوده می‌گردد.

دوره فترت یعنی مدتی که از انحلال دوره سوم مجلس شروع و بافتتاح دو ره چهارم ختم می‌شود. قریب ده سال ( ۱۳۳۰ تا ۱۳۴۰ قمری ) بطول انجامید تحولات عظیمی در وضع جراید و مجلات پیش آمد نمود و در حقیقت دوره بلوغ جراید فارسی در همین مدت است. دوره فترت با همه اعمال نظر‌ها واغراض شخصی که در ایندوره

در مطبوعات بکار می‌رفت وحقیقة می‌توان بعضی از آن‌ها را ورق پاره شمرد از لحاظ دخالت در وضع عمومی کشور و اداره نمودن سیاست مملکت؛ از ادوار مهم تا ریخ مطبوعات کشور بشمار می‌رود. و با در نظر گرفتن باینکه قوه مقننه در این دو ره بحالت تعطیل در آمده بوده و جراید وظایف مهمی را در قبال دولت و مردم داشته‌اند میتوان باهمیت مطبوعات آن زمان پی برد. بهمین علت است که در دوره فترت جراید مهم و آبرومندی در طهران منتشر شده که شاید تا کنون هم نظیر بعضی از آن‌ها منتشر نگردیده است. جراید مهم و عمده این دوره عبارتند از: ستاره ایران؛ ایران؛ رعد؛ برق؛ عصر جدید؛ کوکب ایران، نوبهار؛ ایران؛ شفق سرخ ایران آزاد؛ وطن؛ عصر انقلاب؛ گلشن؛ حلاج؛ صدای طهران؛ زبان آزاد؛ صدای ایران؛ میهن؛ بهارستان؛ حیوة جاوید، کار؛ حقیقت؛ مرد آزاد؛ قانون رهنما، شمس، بدر جنت؛ توفیق؛ نسیم شمال؛ گل زرد و زنبور و غیره.

و روزنامه‌های ولایات از قبیل پرورش، فکر جوان، ندای گیلان، ‌تر غیب و معیشت ملی در شهر رشت. عرفان؛ راه نجات؛ اخگر؛ در اصفهان. بهار؛ مهر منیر؛ استقامت؛ چمن و آزادی در مشهد گلستان؛ عصر آزادی؛ استخر؛ تخت جمشید و بهار آزادی در شیراز، سهند، عنکبوت؛ تبریز. شاهین در تبریز.

پیش آمد جنك جهانگیر اول و حوادث و انقلابات ناشیه از جنگ چه در خارج و چه در داخل ایران و اخبار اسف‌انگیز جنك بین‌الملل موضوع‌های تازه برای درج در مطبوعات پدید آورد و روزنامه‌های ورق بزرك هر کدام در سه صفحه خود را منحصر بدرج اخبار مربوط بجنك و حوادث صحنه‌های جنگ عمومی نمودند و حتی بعضی از این جراید مانند عصر جدید اغلب سرمقاله‌های خود را ببحث در حوادث خارجی واوضاع جنك اختصاص می‌داد. از اینرو می‌توان گفت بحث در حوادث خارجی در جراید ایران از این دوره شروع می‌گردد. نفوذ و اهمیت جراید در دوره فترت باعث گردید که چندبار از طرف دولت‌های وقت تمام یا قسمتی از جراید طهران توقیف و از طبع آن‌ها جلوگیری شود. من جمله یك بار در برج حوت ۱٢٩۶، در کابینه مرحوم مستوفی الممالك كلیه جراید سیاسی توقیف گردید و فقط جریده نیم رسمی دولتی ( ایران ) که بمدیریت مرحوم آسید حسین اردبیلی اداره می‌شد و در برج اسد سال مذکور مدیریت آن بعهده میرزا محمد خان ملک‌زاده واگذار شده بود منتشر می‌گردید.

مدیر مجله چهره نما در مجله سال ١۶ مورخ غره ربیع الاول ۱۳۲۷ قمری از قول مخبر خود می‌نویسد:

«جراید مرکزی طهران مدتهاست بواسطه تاختن بیکدیگر و هواخواهی بزرگان و آبروی آشنا و خود ریختن توقیف و تعطیل شده و در طهران روزنامه بطبع نمی‌رسد مگر یکی دو مجله تجارت و فلاحت. » و نیز در شماره ۴٩ مورخ ربیع الاول ١٣٣۶ قمری باز از قول مخبر خود می‌نویسد:

روز نامجات پایتخت آن‌ها که بزرك و یومیه بود مانند رعد، شوری و ایران نو مدتهاست تعطیل شده حتی مدیر رعد مدت‌ها در روسیه بود بعنوان تداوی مزاج »

توقیف جراید مدت‌ها ادامه داشت تا اینکه روزنامه رعد که جز و سایر جراید توقیف شده بود از روز سه شنبه ۱۸ ربیع الثانی مطابق اول برج د لو سال ١٢٩۶ در تحت نظر و مدیریت آقا سید ضیاء الدین طباطبائی بطور یومیه مجدداً منتشر شد و نیز در برج حوت همین سال روزنامه موسوم به (اراوود) بمعنی صبح بمدیریت مسیو باذیل بزبان ارمنی نشر شد.

در دوره فترت علاوه بر توقیف‌های جمعی که از جراید بعمل آمده. دولت دو تصمیم تازه راجع بمطبوعات اتخاذ نمود یکی آنکه در جلسه ۱۸ شوال مطابق ١۶ اسد۱۳۳۵ قمری بنا پیشنهاد وزارت فرهنگ دو ماده ذیل را مقرر داشت:

ماده اول - مادامیکه قانون منصفه از مجلس شورایملی نگذشته شکایات راجع به مطبوعات بدون هیئت منصفه در محاکم عدلیه رسیدگی و محاکمه خواهد شد و زارت عدلیه یکی از شعب محاکم را برای این امر تخصیص خواهند داد.

ماده دوم - تعیین مجازات موافق قانون مطبوعات خواهد بود مگر در مواردی در قانون مطبوعات تصریحی نباشد در این صورت موافق قانون جزای عرفی موقتی حکم داده خواهد شد. محمد علی (ریاست وزراء) تصمیم دوم نیز که در همین جلسه هیئت وزراء گرفته شده بدین قرار است: هیئت وزراء عظام تصویب فرمودند که از این تاریخ اشخاصی که امتیاز روز نامه از وزارت معارف می‌خواهند باید اجازه آن بتصویب هیئت وزراء عظام رسیده باشد و نیز کلیه امتیازاتی که قبل از تشکیل کابینه حاضره از طرف وزارت معارف داده شده و تاکنون اشاعه نیافته توقیف و موکول باجازه هیئت وزراء خواهد بود. محمد علی (ریاست وزراء) بر طبق تصمیم دوم هیئت وزراء تعداد زیادی از جراید که مدتی از تصویب آن‌ها گذشته و منتشر نشده بود امتیاز آن‌ها لغو گردید و صاحبان آن‌ها محتاج بتجدید امتیاز گردیدند.

کابینه نود روزه سید ضیاءالدین و جراید

سید ضیاءالدین طباطبایی که ابتدا در شیراز روزنامه كوچك هفتگی و بعد در طهران روزنامه شرق را تأسیس کرد و پس از مراجعت از پاریس اول روز نامه برق و پس نشر سیزده شماره از این روزنامه بعلت توقیف آن؛ رعد یا بمیدان گذاشت با همیت جراید ملی پی برده بود و لذا پس از روی کار آمدن تعدادی از جراید مهم پایتخت را از قبیل، گلشن حلاج و ستاره ایران را توقیف نمود و این جراید در کابینه نود روزه سید ضباء الدین در حال توقیف بسر می‌بردند.

پس از انحلال کابینه و تشکیل هیئت وزراء بریاست قوام السلطنه، علا وه بر اینکه روزنامه‌های مذکور از توقیف خارج شدند، جراید دیگری نیز از قبیل ناهید کوشش، اتحاد، شهاب، قرن بیستم، پرتو، سیاست، طوفان، آسیای وسطی اقدام و سیاست اسلام پا بدایره انتشار گذاشتند و دنباله توسعه جراید ادامه داشت تا دوره چهارم مجلس شورایملی که می‌توان آنرا باز دوره فترت مطبوعات ملی دانست.

كتك خوردن صبا و قتل عشقی

عشقی مدیر روزنامه قرن بیستم از نویسندگان و جوانان پرشوری بود که پیوسته با سرودن اشعار انتقادی و نوك قلم خود از وضع مجلس و کابینه سردار سپه و پیش آمد جمهوریت انتقاد می‌نمود. کسانیکه این حرف‌ها بزیانشان بود و می‌خواستند برای همیشه راه آزادی را سد کرده و جلوی مطبوعات را بگیرند، ابتدا در وزارت جنك بچوب زدن صبا؛ مدیر روزنامه ستاره ایران اقدام نموده و بعد هم وسائل قتل عشقی را در منزلش بدست دو نفر فراهم نمودند. پیش آمد قتل عشقی راه را هموار وصاف کرد و برای تمام دوره دیکتاتوری آزادی را از جراید سلب نمود. گرچه پس از قتل عشقی جراید دست چپ اعلامیه بیرون داده و در مجلس تحصن اختیار کردند ولی این مقاومت‌ها دیری نپایید و بالاخره زور و قلدری غالب شد و در اندك مدتى جراید یكى پس از دیگری در محاق تعطیل فرو رفتند.

نامه که مدیران جراید منتسب بدسته اقلیت مجلس بمناسبت پیش آمد قتل عشقی برئیس انجمن نوشته‌اند بدین قرار است:

مقام منبع ریاست مجلس شورایملی شیدالله ارکانه، نظر بوضعیات غیر عادی و سوء قصدی که اخیراً بیکی از نویسندگان و طرفداران حزب اقلیت بوقوع پیوسته و نظر بانواع تهدیدات دیگری که نسبت بمدیران جراید طرفدار اقلیت بعمل می‌آمد امضاء‌کنندگان ذیل از نقطه نظر عدم امنیت جانی در مجلس شورایملی تحصن اختیار مینماید و ضمنا خاطر محترم را متذکر می‌شوند که تحصن مزبور فقط برای احتراز از وقوع در معرض سوء قصد‌های محتمله نبوده زیرا در آنصورت وسائل دیگری که عبارت از نگفتن و ننوشتن حقایق باشد در دست بوده لیکن این تحصن از برای اینست که در عین احتراز از وقوع در معرض خطر حتمی بتوانیم از قضیه سوء قصد برفیق بی گناه خود ( مقصود میرزاده عشقی است . مولف ( تعقیب نموده و موفق شویم که دولت را با نظارت مجلس ملی که حقا در هر موردی میتواند در اعمال دولت تفتیش و نظارت داشته باشد وادار بكشف جنایت و بدست آوردن محركين اصلی آن بنما تيم و در پناه بارگاه عدالت ملی در مقام نشر قضایای مربوطه باین جنایت که جزء منظورات مليه فعلیه است بدون رادع و مانع رسمی و غیر رسمی چنانچه در موقع نشر شماره روز جمعه روزنامه سیاست از طرف نظمیه معمول شد، بر آمده و از حقوق عمومی و خصوصی خود که بر طبق مطبوعات در استفاده از آن آزاد میباشیم استفاده نمائیم . بامضای مدیران جراید اقلیت.»[۳] اثرات قتل عشقی در وضع جراید و همچنین نتایج شومی که بطور کلی برای آزادی مطبوعات بار آورد ، فعلا از حوصله گنجایش این مقدمه خارج است برای اطلاع از تفصیل بیشتری خوانندگان باصل کتاب، در ذیل روزنامه ( قرن بیستم ) رجوع فرمایند. و اما در باره كتك خوردن صبا مدیر روزنامه ستاره ایران که مربوط بقبل از واقعه قتل عشقی و در زمان وزارت جنگی سردار سپه ( ۱۳۰۱ شمسی ) انجام یافته بنوبه خود تاثیر عمیقی در جراید و مطبوعات ملی داشته و عموم مدیران جراید ؛ در آن تاریخ، این واقعه را بغال بد گرفته و آنرا برای مطبوعات نحس وشوم دانسته اند من جمله ملك الشعرای بهار، مدیر روزنامه نوبهار که در آنوقت کاملا بسیاست آشنا بوده و خود از نمایندگان مبرز دوره چهارم بشمار میرفته در روزنامه نوبهار ( شماره يك سال سيزدهم دوره پنجم مورخ ۲ میزان ۱۳۰۱ شمسی ) اینطور مینویسد :

«عالم مطبوعات در طهران - معلوم نیست ؛ در تحت چه تاثیری جراید مرکز يك دفعه بمجلس و بدولت هجومهای زیادی نمودند در این بینها یکی از جراید با قای سردار سپه نصایحی داده و مدیر جریده بحضور آقای وزیر جنك احضار و از مشار اليه سئوال میشود که مقصودت چیست ؟ میگوید : میخواهم شما ( نادر ) بشوید – و در مقابل این جواب که مربوط باصل مسئله نبوده كتك ميخورد و بمحكمه نظامی گسیل میشود» منظور از این مدیر جریده مرحوم میرزا حسين خان صبا مدير ستاره ایران است.

آقای ملک الشعرای بهار در زیر خبر فوق چنین اظهار نظر مینماید :

« ما همان اندازه که از این قبیل تعرضات نازیبا که بدبختانه بواسطه نبودن قانون منصفین در مرکز مملکت روی میدهد متاسف هستیم، همان قدر هم تاسف داریم که چرا سیاسیون و احرار این حرفها را میزنند و نمیدانند در قرن بیستم نادرها و بناپارت ها معنی ندارد.»

مرحوم حسین صبا درست پس از دو سال این تاریخ یعنی در میزان ۱۳۰۳ شمسی در طهران بمرض سكته جهان را وداع نمود و جنازه آنمرحوم با احترام تمام بخاک سپرده شد و روز بعد نیز تمام جراید و مطبوعات پایتخت تعطیل نمودند .

لازم است یاد آور شویم که قبل از كتك خوردن مرحوم صبا در طهران؛ مضروب شدن مدیر روزنامه بازهم سابقه داشته و قبل از کودتاوروی کار آمدن سید ضیاء الدین طباطبایی مدیر روز نامه، میهن میرزا ابو طالب خان شیروانی در اصفهان در اوائل سال ۱۲۹۹ شمسی هفتصد تازیانه از ماژور فضل الله خان رئیس اداره ژاندا ر مری اصفهان می‌خورد و این پیش آمد بدون آنکه انعکاس زیادی در جراید اصفهان وطهران بنماید سبب می‌گردد که مدیر میهن را تحت الحفظ بطهران روانه نموده و در این جا مدتی در باغشاه محبوس می‌ماند تا عاقبت در جوزای ۱۲۹۹ از حبس نجات پیدا کرده و بین او و ماژور مذكور كار بمحاکمه می‌کشد و بالاخره آقای شیروانی با هم کاری مرحوم آزاد مراغه در عقرب سال مذکور به نشر روزنامه آسایش می‌پردازد برای تفصیل از شرح احوال مدیر میهن و علت تازیانه خوردن او بحرف میم کتاب کلمه میهن، رجوع شود.

مقدمات مذکور که در مدت سه چهار سال آماده می‌گشت سبب گردید که با روی کار آمدن اعلیحضرت رضا شاه فقید یك دوره سخت و پر حادثه برای مطبوعات و جراید ایران پیش بیاید و این دوره تا پیش آمد شهریور سیصد و بیست شمسی ادامه داشت.

وضع جراید در دوره رضا شاه پهلوی

رضا شاه پهلوی در آذر ۱۳۰۴ شمسی رسما بتخت سلطنت نشست و چون قبلا مقدمات کار را بنحو اکمل آماده نموده و گردنکشان و مخالفین را از میان بر داشته و رعب و ترس او در دل‌ها جای گرفته بود از این جهت جراید و مطبوعات نیز، بخصوص با پیش آمد قتل، عشقی همۀ فکر کار خود را کرده و کاملاً مراقب وضع خود بودند با اینکه تغییر سلطنت از دودمان قاجاریه بیك نفر نظامی امر خیلی تازه بودمع ذلك جراید چندان آنرا خارق العاده تلقی نکرده و بلکه اغلب آن‌ها با این تغییر همصدا و هم آهنگ بودند.

پیش آمد قتل کنسول آمریکا در طهران و واقعه سقاخانه سبب گردید که برای بار سوم حکومت نظامی در پایتخت اعلام شود و با برقراری حکومت نظامی بعضی از جراید تند رو و سرکش نیز در تحت سانسور شدید قرار گرفته و با لطبع جراید شدید اللحن و مخالف دولت از بین رفت • رفتار دولت در آغاز تغییر سلطنت و حتی تا چند سال بعد نسبت بجراید موافق چندان شدید و خشونت‌آمیز نبود، ولی کم کم اطرافیان رضا شاه بطور کلیوی را نسبت بجراید بدبین نموده بقسمیكه درسال ۱۳۹۰ شمسی پیش از تعداد معینی روزنامه در طهران و شهرستان‌ها منتشر نمی‌شد، در صورتی در اوائل تغییر سلطنت روزنامه‌هایی از قبیل، اطلاعات، حصار، عدل، تجد در ایران، آزادگان، آینده ایران آئینه ایران، اوقات مساژر دو طهران ( بزبان فرانسه ) ستاره جهان و غیره تأسیس یافته بوده.

در دوره رضا شاه شهربانی کاملاً در مندرجات جراید نظارت داشت و مدیران جراید حق نشر هیچ گونه مطلبی را بدون اجازه شهربانی نداشتند. دخالت شهربانی نه فقط نسبت بمقالات سیاسی و اخبار داخله و خارجه جراید بود، بلکه اعلانات روزنامه نیز قبل از انتشار بنظر اداره شهربانی میرسید خوب بخاطر دارم که در سال ۱۳۱۷ که در شهر زنجان بخدمت دولت مشغول بودم شرحی بصورت اعلان مینی بر درخواست شرح حال و يكفطعه عکس از مدیران جراید برای تدوین همین کتاب نوشته و آنرا برای درج باداره روزنامه کانون فرستادم. مدیر مذکور در پاسخ نامه این جانب نوشت که اعلان شما را اگر شهربانی موافقت ،نماید، چاپ خواهیم کرد. کوچکترین سوء ظنی در باره مدیران جراید برای حبس و تبعید آنان کافی بود؛ چه یسا مدیر روزنامه كه بعلت درج يك خير كوچك مدتها در سیاه چال زندان قصر بسر میبرد و این بود که در دوره رضا شاه تنها روزنامه‌هائی میتوانستند بانتشار خود ادامه دهند که اولا برخلاف نظر دولت و شخص شاه کوچکترین چیزی در روز نامه خود ننویسند و ثانیا در رفتار و اعمال خود کمال احتیاط و مواظبت را نمود مبادا که شهربانی نسبت بآنان بد بین گردد. روزنامههای اطلاعات و ایران از روز نامه هایی بودند که توانستند با سیاست مدیرانه خود در طول سلطنت رضا شاه بانتشار خود ادامه دهند و بلکه مدیران آنها هم از مزایای نزدیکی بدستگاه دولتی بر خوردار شوند. گرچه این وضع نسبت بروزنامه ایران تا آخر دوره سلطنت رضا شاه ادامه پیدا نکرد و بالاخره مدیران، آقای رهنما مجبور گردید اداره و مطبعه روز نامه را بدیگری یعنی آقای مجید موقر واگذار نماید ولی روزنامه مذکور باسم مهر ایران منتشر گردد. این روزنامه و روزنامه اطلاعات و کوشش سه روزنامه مهمی بودند که مدت مدیدی در سلطنت رضا شاه منتشر میشدند، بقسمیکه دو روزنامه اطلاعات و کوشش هنوز هم بدون وقفه بانتشار خود ادامه داده ایران هم پس از حادثه شهریور باز در صف مطبوعات ایران قرار گرفت.

رفتار دولت و شهربانی نسبت ببعضی از مدیران جراید باندازه خشن و سخت بود که عاقبت پس از تحمل رنجهای فراوان در زندان جان داده و مدتها کسی حق بردن نام آنان را نیز نداشت . من جمله از این مدیران فرخی مدیر روزنامه طوفان است. وی اصلا از مردم یزد و شاعری خوش قریحه و نویسنده توانا بود . دوره روز نامه هفتگی طوفان و طوفان یومیه بهترین گواه و نمونه افکار آزادی خواهانه اوست. وی بمناسبت همین افکار مدتها در زمان رضا شاه بوضع بدی در زندان بسر میبرد و عاقبت هم با تزریق امپول هوا در زندان جان داد و بدون آنکه شهربانی بگذارد کسی از مرك او اطلاع حاصل كند ویرا بخاک سپردند برای اطلاع از جزئیات قتل فرخی وهم چنین رفتار شهربانی نسبت به بعضی از مدیران جراید باید باصل کتاب تاریخ جرايد و مجلات رجوع نمود و چون ما در ضمن شرح هر روزنامه و مجله بذکر احوال مدیران آنها نیز خواهیم پرداخت، بنابراین در اینجا از تفصیل بیشتری خودداری نموده و خوانندگان را باصل کتاب مراجعه میدهیم و برای تکمیل این قسمت شرحی را که آقای هوشمند، مدیر روزنامه سعادت بشر، از دوره شاه سابق در باره خود نوشته نقل می‌نمائیم تا خوانندگان مختصری از اوضاع آن ایام را در خاطر خود مجسم نمایند و با پایان شرح مذکور بمقدمه کتاب خاتمه داده و باصل کتاب می‌پردازیم.

قسمتی از آنچه مدیر سعادت بشر نوشته این است:

«در سال ۱۳۱۰ ایرم رئیس تشکیلات شهربانی دعوتی از مدیران جراید نموده بود و من که از موضوع مستحضر بودم از حضور در آن جلسه خودداری نمودم. پس از چندی بعد در یکی از مجالس رسمی که اتفاق ملاقات افتاد‌ایشان بنای گله‌گذاری را. گذاشت من با صراحت لهجه گفتم: منظور شما را می‌دانم چون می‌خواهید جراید را محدود نموده و آن‌ها را تحت نظر و اداره غیر مستقیم خود گیرید، من بهیچ وجه حاضر نخواهم بود. ‌ایشان عصبانی شده گفت: برشما معلوم خواهد شد که چگو نه بایستی تحت نظر و مطیع باشید و در نتیجه طولی نکشید که درج این جمله از کلمات قصار حضرت‌امیر علیه السلام که می‌فرماید: « کسی که نتواند بر نفس خود حکومت کند حکومت بر مردم نتواند کرد. » موجب سوء تعبیر و توقیف روزنامه گردیدو تا یکسال توقیف آن طول کشید و آیرم بمقصود خویش نائل گردید.

در شهریور ۱۳۱۵ دفعتا دو نفر مامور از طرف اداره سیاسی شهربانی بادار. روزنامه ما آمد و اوراق و دفاتر و سوابق را مورد بازرسی قرار داد. بلا فاصله نویسنده را با تمام اوراق و سوابق جلب و بشعبه ۹ آگاهی ( یکی از شعب اداره سیاسی ) تحویل دادند و از آنجا بلا فاصله بدون باز پرسی و تحقیقی دستور تو قیف داده شد و مرا تحویل زندان دادند نویسنده را بنام مقصر سیاسی در زندانی که جایگاه دزد‌ها، قطاع الطریق‌ها، قاتلین و بالاخره جانی‌ها بود جای داد ند، گفتند مقصر سیاسی یعنی می‌کرب جامعه، تا وضعیت شما روشن نشود جای شما اینجا است و غذا و رختخواب و غیره را نخواهید داشت. برای دومین مرتبه مرك در نظر من مجسم شده گفتم انا الله و انا الیه راجعون در آذر ۱۳۱۹ مختاری رئیس شهر با نی مدیران جراید را احضار و بآن‌ها پرخاش نموده که بایستی وضعیت خود را عوض کنید مثل سایر ممالك راقیه چیز بنویسید و الا همه را توقیف می‌کنم مدیران جراید كان على روسهم الطیر، تنها کسی که جواب این حرف را داد، نویسنده بود که گفتم هر وقت سایر امور مثل کشور‌های راقیه شد، هر وقت اطلاعات شما که رئیس شهربانی کشور هستید مانند رئیس شهربانی لندن شد، آنوقت باید منتظر بود روز نامه‌های ما هم مثل دنیا باشد. رنگ از صورت مختاری پرید و در سکوت عمیقی فرو رفت که گوئی نقشه قتل مرا طرح می‌کند. همکاران محترم من که این وضعیت را دیدند، دست از حیات من شسته و باور نداشتند که شب را سالم بمنزل بروم لیکن مختاری حاضر نبود بازار جزئى من اكتفا كند، مترصد فرصت بود تا نقش مهمتری را برای من بازی نماید؛ تا آنکه در اسفند ۱۳۱۷ این جانب تلگرانا از پادشاه سابق تقاضای شرفیابی را کردم. مختاری فهمید و میدانست که من معتقدم که بایستی شاه را از اوضاع مطلع و از کار‌های اطرافیان آگاه ساخت و مختاری یقین داشت با تعدیاتی که نسبت بعالم مطبوعات و جراید نموده شرفیایی من موجب خواهد شد که شاه از جریان امر مستحضر گردد، همین تلگراف را متمسك نموده و فوراً مرا توقیف نمود. کرارا از من در شعبه یك اداره سیاسی بازپرسی بعمل آمد و هر دفعه جان کلام این بود که بازپرس با استفهام تعجبی از من می‌پرسید چرا از شاه کشور تقاضای شرفیابی نموده‌ای. پاسخ‌های من توجهی نمی‌شد اظهارات مرا وارد پرونده نمی‌کردند.

پس از مدت‌ها باین زندگی تلخ خاتمه داده شد، من را یعنی کالبد خسته فرسوده، هیكل نحیف و لاغری را از توقیف خارج، لیکن جان شیرین او را در توقیف باقی گذاشت، من آزاد شدم، لیکن روز نامه توقیف ماند. بالاخره مرا متهم بمرام بالشویکی می‌ساخت و در فروردین ۱۳۱۸ مرا مجدداً در زندان انداخت. پس از دو سال و نیم بمن اخطار کردند که ممکن است با خرج خود بکاشان تبعید شوی، گذشته از اینکه از هستی ساقط شده بودم و دیناری نداشتم رفتن بکاشان را هم رهسپاری بدیار عدم میدانستم و اخطار شهربانی مثل این بود یکنفر که محکوم به اعدام است بگویند هزینه عمل یعنی قیمت تبرهائی که باید بسوی تو شلیك كنیم از کیسه خود بپردازد. من پیمودن راه کاشان را که برای من دروازه وادی خاموشان بود حرفی نداشتم؛ زیرا از زندگی سیر شده و مرك را برای خود موهبتی میدانستم. بالاخره بكاشان تبعید شدم و طولی نکشید که قضایای اخیر و حادثه شهر پور ۳۲۰ پیش آمد. » [۴]

شرح مذکور نمونه کوچکی است از طرز رفتار شهربانی و اداره سیا سی مدیران جراید و اگر بخواهیم بنقل تمام جنایات و رفتار‌های خشونت‌آمیز شهر بانی با مدیران جراید بپردازیم، مقدمه بطول میانجامد و از اصل کتاب ضخیم‌تر خواهد شد. بنابراین بهمین مختصر قناعت نموده و یاد‌آور می‌شویم که بخصوص از سال ۱۳۱۰ شمسی بکلی جراید ایران مطیع و منقاد اداره سیاسی شهربانی بوده و کوچکترین انحرافی از دستورات و مقررات آن اداره باعث محو وفنای روز نامه و با مدیران می‌گردید. آنچه از نوشته آقای هوشمند نقل شد که برای چاپ ترجمه یکی از کلمات قصار حضرت‌امیر، مدتی مدیر روزنامه توقیف بوده کاملاً با حقیقت وواقع تطبیق می‌نماید چه بسا ممکن بود برای یك جمله عادی که بوئی از طعن و کنایه بمقام سلطنت از آن استشمام می‌شد، مدیر روزنامه بوادی خاموشان سوق داده شود.

رفتار اداره شهربانی و سیاسی بخصوص از سال‌های ۱۳۱۹ ببعد که در طهران توطئه کمونیستی کشف گردید، بمراتب سخت‌تر گشت. ومندرجات جراید منحصرا عبارت از دستورات متوالی و پی در پی شاه و اخبار و سخنرانی‌ها که بمنظور تقویت سلطنت ایراد می‌شد و هم چنین مسافرت‌های شاه باطراف کشور و مطالبی از این قبیل بود. تا اینکه حادثه شهریور ۱۳۲۰ پیش آمد و رضا شاه بنفع فرزندش اعلیحضرت محمد رضا شاه؛ از سلطنت کناره گرفت و از طریق اصفهان و یزد و کرمان از کشور خارج شد و مدتی در جنوب افریقا بسر می‌برد و در نتیجه بیماری تصلب شرائین فوت نمود. پیش آمد شهریور ۳۲۰ در‌های زندان قصر را بروی زندانیان باز نمود و جمع زیادی از مقصرین سیاسی که در میان آن‌ها مدیران جراید نیز وجود داشتند؛ از زندان خارج شده و دو مرتبه شروع بفعالیت نمودند.

جراید دو مرتبه با بدایره انتشار گذاشت و هر روز در طهران و شهرستان‌ها یك یا چند روزنامه تازه منتشر می‌شد و چون پس از مدتی نبودن آزادی از نور آزادی برخوردار شده بودند، لذا در مرحله اول تمام صفحات و اوراق جراید با انتقاد از دوره گذشته و اعمال خلاف قانونی که صورت گرفته، می‌پرداختند و جراید بشدت از شاه سابق و دستگاه پلیسی او بدگوئی می‌کردند و بخصوص با پیش آمد محاکمه مختاری رئیس كل شهربانی سابق و جمعی از همکاران وی این انتقادات رو بفزونی می‌گذاشت. در این دوره علاوه بر بعضی از جراید که سابقا منتشر می‌شده و در زمان شاه سابق با توقیف و یا مدیرات آن‌ها از انتشارش صرف نظر کرده بودند، از قبیل نجات ایران اقدام، ‌امید و غیره روزنامه‌های زیادی هم تازه انتشار می‌یافت و هرروز بتعداد آن ‌ها افزوده می‌شد تا حادثه ۱۷ آذر؛ در ریاست وزراتی قوام السلطنه پیش آمد و به دستور این نخست وزیر تمام جراید توقیف گردید و فقط یك روزنامه رسمی دولتی از طرف اداره کل انتشارات بنام ( اخبار روز ) منتشر می‌شد. مدتی تنها روزنامه پایتخت روزنامه اخبار روز بود تا اینکه قانون جدید مطبوعات از تصویب مجلس گذشت و مجدداً روزنامه‌های واجد شرایط یا بدایره انتشار گذاشتند.

از شهریور ۳۲۰ ببعد چون حکومت نظامی در طهران و بعضی از شهرستان‌ها بر قرار شده بود، لذا غالبا جراید بوسیله حکومت نظامی توفیف و برای مدتی از انتشار آن‌ها جلوگیری می‌شد، با اشاره دولت‌ها حکومت نظامی می‌توانست برای هر مدت و هر اندازه که لازم بداند از نشر روزنامه جلوگیری نماید. برای نشر و در یافت. امتیاز از شورا یعالى فرهنك شرایط و مقررات مشکلی بصورت تصویبنامه از هیئت وزراء گذشت که عده محدود و معینی می‌توانند از آن برخوردار گردند. من جمله اینکه سردبیر روزنامه حتماً باید دارای درجه لیسانس و بالاتر باشد و نیز صاحب امتیاز باید برای انتشار روزنامه مبلغ پنج هزار تومان و برای نشر مجله یکهزار و پانصد تومان تضمین بانکی برای مدت يكال لا اقل بدهد و باهمه این مقررات تازه شورایعالی فرهنگ فرصت رسیدگی بدرخواستهای امتیاز را ندارد و شاید کسانی از چند سال پیش درخواست امتیاز نموده و تا کنون موفق بدریافت آن نگردیده اند.

در خاتمه چون ذکری از شورایعالی فرهنگ بمیان آمد لازم است مختصری در باره این شورای فرهنگی که تنها مرکز صلاحیت دار برای دادن امتیاز روزنامه و مجله میباشد ، گفتگو نمائیم شورایعالی فرهنك كه مركز آن در طهران ؛ در وزارت فرهنگ و شعبات آن در ایالات و ولایات است وظایف مهمی دارد که من جمله رسیدگی بصلاحیت درخواست کنندگان امتیاز روزنامه و مجله است. جریان کار بطور خلاصه این است که درخواست کننده پس از تهیه مدارك لازم، درخواست خود را در طهران باداره کل انطباعات ( از ادارات وابسته بوزارت فرهنگ است ) و در شهرستانها بادارات فرهنك تسليم مینماید در ولایات پس از رسیدگی شورای فرهنك محل و تصویب صلاحیت علمی و اخلاقی و مالی درخواست کننده ؛ موضوع بوسیله اداره فرهنك ؛ بوزارت فرهنگ فرستاده میشود ؛ در وزارتخانه مذکور ؛ پس از رسیدگی دريك كمسيون مقدماتی و تکمیل پرونده بدفتر شورایعالی فرهنك ارجاع میگردد ؛ درخواست کنندگان مقیم طهران مستقيما باداره كل انطباعات وزارت فرهنك مراجعه کرده و پس از رسیدگی مدارک آنها در کمسیون مذکور بدفتر شورايعا لى فرهنك ارجاع میشود.

شورای عالی فرهنگ از دوازده نفر عضو مبرز که عموما از استادان و دانشمندان کشورند تشکیل یافته و ریاست جلسات آن با وزیر فرهنك وقت است. برای تصویب مطالب شوری ؛ اکثریت آراء کافیست ولی در مورد تصویب امتیاز مجله و یا روزنامه حتما باید دو ثلث از اعضاء یعنی نه نفر حضور داشته باشند و تصویب و یا عدم تصویب امتیاز با رای مخفی صورت میگیرد شورایعالی فرهنگ دارای اساسنامه ا یست مشتمل بر بیست و يك ماده و وظایف اعضاء و سایر مقررات مربوط بدان صریحا در آن اساسنامه معین شده است . از سال ۱۳۰۳ شمسی باین طرف تمام امتیازات جراید و مجلات فارسی بوسیله این شوری تصویب گردیده است.

تا اینجا گفتار ما در باره تاریخ تحولات روزنامه نگاری در ایران پایان یافت و با این که مطالب مهم دیگری در باره تاریخچه روزنامه نگاری باقیمانده که باید در این مقدمه ذکر گردد ولی چون مبنای کار ما در مقدمه کتاب بر اختصار بود، لذا از تفصیل بیشتری صرف نظر نموده و باصل موضوع کتاب میپردازیم. امید است خوانند گان این اجمال قهری را بر نگارنده خرده نگیرند و در نظر داشته باشند که تفصیل بیشتر از این موقوف بنوشتن يك مجلد کتاب جداگانه در این باره بود. هما نقسم که در آغاز مقدمه گفته شد مبنای کتاب بر تنظیم اسامی جراید و مجلات بطريق حروف تهجی می‌باشد بقسمیکه در خود اسامی نیز همین ترتیب رعایت شده و بنابراین از حرف الف بعده الهمزه شروع نموده و بشرح جراید و مجلات مانند آئینه و آئین جنوب و غیره می‌پردازیم.

نکته دیگری که لازم است یاد‌آور شویم اینکه کتاب حاضر مشتمل بر شرح چگونگی جراید و مجلات فارسیست که تا شهریور ۱۳۲۰ انتشار یافته و چون از آن تاریخ تا کنون همه روزه بتعداد جراید و مجلات افزوده شده و می‌شود و حتی درحین طبع کتاب نیز امتیاز چند روزنامه داده شده لذا اگر می‌خواستیم بشرح این جراید نیز بپردازیم نظم و ترتیب کتاب از بین می‌رفت و ناچار بودیم قسمتهائی باصل کتاب اضافه نمائیم، پس بهتر آن دیده شده که از جراید منتشره در این مدت یعنی از شهریور ۱۳۲۰ باین طرف فعلا صرف نظر نموده و بعداً آن‌ها را بصورت ذیل کتاب جداگانه بچاپ برسانیم. ‌امید است خوانندگان گرام این عذر مقبول را بپذیرند و نیز اگر در اصل کتاب بخطائی برخوردند نگارنده را از آن مطلع ساخته تا در چاپ‌های بعدی باصلاح آن اقدام نماید و هم چنین در نظر داشته باشند که کتاب حاضر همانطور که قبلاً هم یادآور شدیم تألیف نیست بلكه ایجاد یك قسمت از تاریخ است. اکنون شروع با صل کتاب

مینمائیم بمنه و گرمه.

(۱) آئینه

روزنامه آئینه در شهر شیراز بمدیری ( سید مرتضی شجاع السادات ) در سال ۱۳۲۹ قمری منتشر شده است. نگارنده تا کنون نمونه‌ای از این روز نامه بدست نیاورده‌ام و از قراریکه در سالنامه معارف فارس ( ١۴ (۱۳۱۵) ضبط نموده سال انتشار آن سال ۱۳۲۹ قمریست از نامه ایکه آقای محمد حسن عدالت برادر مرحوم شجاع السادات، در شرح حال آنمرحوم از شیراز باین جانب نوشته و بعداً مفاد آن را نقل خواهیم کرد چنین مستفاد می‌شود که روزنامه مذکور برخلاف آنچه در سالنامه فارس نوشته در سال ۱۳۲۸ در شیراز منتشر شده و اولین روزنامه‌ای بوده که در شهر مذکور تأسیس یافته است. روزنامه آئینه مدت زیادی منتشر نشده و در سال ۱۳۲۹ که نظام السلطنه حکومت فارس را داشت، توقیف شد و دیگر انتشار نیافت. بنابر این آئینه پیش از یکسال تا یکسال و نیم انتشار پیدا نکرده است.

شرح حال مرحوم سید مرتضی شجاع السادات از نامه ایکه آقای عدالت باینجانی نوشته استخراج و در دسترس خوانندگان گذاشته می‌شود:

مرحوم سید مرتضى ملقب بشجاع السادات در سال ۱۲۸۹ قمری متولد و از سن هفت سالگی در مدرسه خان شیراز بتحصیل فارسی مشغول و تا چهارده سالگی زبان فارسی را تکمیل و بتحصیل مقدمات عربی مشغول و تا ۲۵ سالگی کتب فقه و اصول را از قبیل مکاسب و رسائل شیخ مرتضی نزد اساتید فن می‌آموزد.

شجاع السادات از کمالات صوری دارای خطی زیبا و در فنون ادبیت یدطولائی داشته، گاه گاهی بسرودن اشعار و غزلیات می‌پرداخته و تخلصش در شعر (سید الشعرا) بوده است. بنا گفته آقای عدالت اشعارش فعلا در دسترس نیست.

خدماتی که مدیر آئینه در دوره زندگی خود انجام داده از این قرار است: در سال ١٣٢۶ بعضویت انجمن ایالتی شیراز انتخاب گردید و در سال ۱۳۲۷ قرائت خانه و کتابخانه‌ای در سر در باغ ایالتی سابق تأسیس و این اولین کتابخانه و قرائت خانه‌ایست که در شیراز دائر شده است. در سال ۱۳۳۸ موفق بدریافت امتیاز روزنامه آئینه گردیده و بنا بر نوشته آقای عدالت در همین سال روزنامه را منتشر نموده است. در سال ۱۳۲۹ که حکومت فارس بعهده نظام السلطنه واگذار گردید؛ چون نمی‌ خواست مردم پی بحقوق خود ببرند و برای اینکار روزنامه آئینه مانع بزرگی بود، لهذا آئینه را توقیف نمود.

شجاع السادات از سال ۱۳۳۲ بشغل وکالت دادگستری مشغول و از این راه پیوسته بحمایت حقوق از دست رفته ضعفا و بیچارگان می‌پرداخت و از آن تا ریخ چندین بار باصفهان و طهران مسافرت نمود تا اینکه در سن چهل و شش سالگی بمرض حصبه مبتلی گردید و در روز ۲۹ شعبان سال ۱۳۳۵ قمری بدرود زندگانی گفت. مر حوم شجاع السادات یکی از آزادیخواهان بنام شیراز و در شهر مذکور دارای وجهه ملی فوق العاده ای بوده و بیشتر عمر خود را درخدمت بسیهن مصر و داشته است سید محمد حسن عدالت برادر مرحوم شجاع السادات نیز در فارس روز نامه بنام عدالت تاسیس و منتشر نموده که ما بعدا در محل خود از آن گفتگو خواهیم کرد.

(۲) آئینه

علاوه بر روزنامه آئینه ، مجله نیز بهمین نام ( آئینه ) در سال ۱۳۰۵ شمسی در شیراز منتشر شده است. مجله آئینه که ظاهرا کلمه فارس ( آئینه فارس ) نیز بدان ضمیمه بود . در فروردین ۱۳۰۵ شمسی امتیاز آن از تصویب شورایعالی معارف گذشته و در سال مذكور بمدیری آقای (میرزا حسنعلی خان حکمت) مدیر و نویسنده جریده «گفتار راست» منتشر گردیده است.

(۳) آئینه افکار

روزنامه آئینه افکار؛ در طهران، بطور هفتگی، یکبار در سال ۱۳۰۲ شمسی و بار دیگر در سال ۱۳۰۴ شمسی تاسیس و منتشر شده است .

( ٤ ) آئینه ایران

روزنامه آئینه ایران، در طهران، بمدیری و صاحب امتیازی ( امیر جلیلی ) تاسیس و شماره اول سال اول آن در تاریخ سه شنبه ۷ آبانماه ۱۳۰۸ شمسی مطابق ٢٥ جمادى الاول ١٣٤٨ قمری و ۲۹ اکتبر ۱۹۲۹ میلادی در هشت صفحه بقطع بزرك در مطبعه سربی ( برادران باقر زاده ) طبع و توزیع شده است . صفحه اول روزنامه دارای سرلوحه ایست که در آن فرشته بالداری که در یکدست ترازوی عدالت و به دست دیگر شمشیری دارد و این فرشته پای خود را بروی اهریمنی گذاشته رسم شده و در حقیقت این سرلوحه شعار روزنامه را تشکیل میدهد .

در عنوان صفحه هشت خصوصیات و مميزات روزنامه، بقرار زیر، بزبان فرانسه نوشته شده است؛ محل اداره: طهران خیابان ناصریه، قیمت اشتراك ساليانه داخله ٦٠ قران، شش ماهه ۳۰ قران خارجه بترتيب سالیانه و شش ماهه ۸۰ قران و ٤٠ قران اعلانات صفحه اول سطری دو قرآن و سایر صفحات يك قران . تك شماره هشت شاهی طرز انتشار روزنامه در ابتدا هفته دو شماره صبح روزهای شنبه و سه شنبه بوده است.

راجع بعلت انتشار و مرام روزنامه در مقاله افتتاحیه در ستون اول شرحی بدین قسم نوشته است: « یکدفعه دیگر ؛ پس از مدتی کناره گیری از خدمت بعالم جریده نگاری و متارکه موقت از امور اجتماعی و اشتغال بکار‌های شخصی و مسافرت‌های كوچك دوباره بحكم طبیعت یعنی از روی عشق و علاقه مفرطی که از خدای متعال در نهادم بودیمه سپرده مسرت‌وار وارد معرکه اجتماعی و جریده‌نگاری شدم و این وعده تجدید خدمت را در آخرین شماره نمره ۵٩ تصدی خود در روزنامه شریفه وطن مورخه ۲۹ فروردین ۱۳۰۸ درج نمودم. با مدتی که در مرکز مدیریت و مسئولیت یکی از نامه‌های ملی بهدایت و راهنمائی افکار جامعه مشغول بودم؛ باز در خارج از محیط نامه‌نگاری گاهگاهی در مواقع بیکاری در برخورد به پیش آمدی که ایجاب نگارش و اظهار عقیده را می‌کرد مقالاتی چند انشاء و بعضی از آن‌ها را که وقت اجازه می‌داد برای جراید مرکز و ولایات فرستاده و در همان اوان منتشر می‌گردید... »

این بود قسمتی از سرمقاله روزنامه آئینه ایران؛ پس از آن؛ در دنباله این قسمت؛ بطور اختصار، شرحی راجع بخدمات خود در روزنامه‌نگاری و سپس راجع با همیت روزنامه در جامعه و اینکه مدیران جراید باید سعی کنند بوسیله روز نامه خدماتی بمملکت خود و هم چنین طبقات منورالفکر و مدیران جراید با یكدیگر كمك نمایند؛ نوشته است.

مندرجات روزنامه که در عنوان روزنامه ( سیاسی؛ ادبی؛ اجتماعی و فکاهی ) معرفی شده عبارت از مقالات مختلف سیاسی، صنعتی؛ تاریخی و علمی است. پس از مقاله اساسی و یا سرمقاله اخبار داخله و بعد یکی دو صفحه اخبار خارجه وصفحات آخر روزنامه بیشتر آگهی است عموماً مقاله صفحه اول و یا سرمقاله بقلم مدیر روز نامه نوشته شده و مربوط بمسائل داخلی از قبیل مالك ومستأجر؛ و مملکت ما فلا حتى است. از شماره ۸ سال اول وضع انتشار روزنامه عوض شده و بجای هفته دو شماره با همان قطع وسبك؛ هفته چهار شماره؛ روز‌های شنبه، دوشنبه؛ سه شنبه و پنج شنبه منتشر شده است.

آئینه ایران؛ از حیت سبك مندرجات وتنوع مقالات و مطالب یکی از روزنامه ‌های بسیار مفید و جالب توجه و تقریباً شبیه بمجله مفیدیست پاورقی روزنامه در سال اول عبارت از رمان ( شرکاء زهو ) تألیف الكساندر دوما و ترجمه ( جعفر جهان) است، علاوه براین؛ رمان شیرین دیگری بنام ( سه درویش ) بتدریج در روز نامه چاپ شده پس از مدتی انتشار صفحات روزنامه از ۸ صفحه بچهار تنزل نموده و نیز از شماره ۷۰ سال اول مورخ دو شنبه ۱۸ فروردین ۱۳۰۹ سرلوحه روزنامه برداشته شده بجای آن اسم روزنامه روزنامه ملی آئینه ایران» نوشته شده و در زیر خصوصیات روزنامه این چهار شعر بخط ریز چاپ شده است:

ما را چه از آن که حاسدی به گوید
وان عیب که بنگرد یکی صد گوید
 
ما آینه‌ایم هر که در ما نگرد
هر نیك وبدی که گوید از خود گوید
 
( خیام )

آئینه ایران، از شماره ١١۴ سال اول مورخ سه شنبه ۱۰ تیر ماه ۱۳۰۹ با همان قطع و سبك سابق یومیه شده و باستثنای روز‌های تعطیل همه روزه منتشر شده و از شماره ۱۲۷ سال اول در قطع روزنامه نیز تغییری حاصل شده و بقطع بزرك روزانه منتشر شده است پس از یومیه شدن؛ قسمت‌های فکاهی و رمان‌های مختلف در روزنامه چاپ و وجه اشتراک آن در داخله ۶٣ و در خارجه ۸۰ قران معین شده است.

در سالنامه ۱۳۰۹ پارس تألیف‌امیر جاهد در باره این روزنامه می‌نویسد: « روز سه شنبه ۷ آبانماه ۱۳۰۸ جریده شریفه آئینه ایران تحت نظر جناب آقای! میر جلیلی که از جوانان فاضل ما هستند، بدایره مطبوعات قدم نهادند. ‌امید که همواره با موفقیت پیش روند. » در شماره ۲ مجله معارف مورخ آبان ۱۳۰۸ پس از درج خبر انتشار آئینه ایران می‌نویسد > آقای‌امیر جلیلی علاوه بر فضائل وکمالات شخصی؛ امتحانی از فعالیت خود در موقع مدیریت جریده وطن داده بودند. »

(۵) آئینه جنوب

روزنامه آئینه جنوب در کرمان بمدیری و صاحب امتیازی (جلال الدین الحسینی) خطیب الملك سابق رشتی مقیم کرمان، تأسیس و بعد از تیرماه ١٣٠۴ شمسی منتشر شده است. امتیاز روزنامه مذکور در ٢۴ تیرماه ١٣٠۴ از تصویب شورای عالی معارف گذشته و بنا براین بعد از تاریخ مذکور نشر یافته است، آئینه جنوب در چهار صفحه بقطع متوسط، در مطبعه سنگی ( سعادت کرمان ) چاپ و بطور ما‌ها نه منتشر می‌شده. مندرجاتش پس از درج مقاله اساسی، مقالات وارده و قسمتی از اخبار ولایات و اخبار مرکز و کرمان است. مندرجات شماره نمونه که شماره ۳۱ سال دوم مورخ یکشنبه ٣ جمادى الثانی ١٣۴۶ قمری می‌باشد عبارت از مقاله وارده از ماهان بعنوان ( هیولای خیالی ) راجع باوضاع رقت بار ماهان و قسمتی از اخبار ولایات و مرکز و کرمان است. علاوه بر این رباعی زیر که در باره جلوس نکودار احمد سروده شده در شماره نمونه درج است:

وقت صبح است لب دجله و ایام بهار
ای پسر کشتی می‌تا شط بغداد یسار
دجله عمر است‌تر و تازه کین می‌گذرد
ساقیا عمر گرانما به پنفلت مگذار


خصوصیات آئینه جنوب از اینقرار است: محل ادار. كرمان؛ میدان ارك، قرائتخانه میدان عمومی پهلوی؛ عنوان مراسلات آئینه جنوب، آبونمان، کرمان ۳۰ قرآن، خارجه ۴٠ قرآن، تك نمره پانصد دینار، قیمت اعلانات صفحه اول سه و دوم، دوو ٣ و ۴ یك قرآن در عنوان در بالای اسم روزنامه جمله ید الله مع الجماعه و در زیر آن ( المؤمن مرآت المؤمن ) و در داخل ( آئینه جنوب ) سال ١٣٠۴ که سال تأسیس روزنامه می‌باشد درج است. از اتفاقاتیکه برای این روزنامه پیش آمده حریقی است که در شهریور ١٣٠۶ شمسی در اداره آن رخ داده و شرح آنرا در شماره ۳۰ سال سوم روزنامه استقامت کرمان بدینقسم نوشته است: «آتش بر آشیانه مرغی نمی زننده در هفته گذشته از طرف اشخاص مجهول الهویه نالایقی نسبت با داره محترمه آئینه جنوب که در قرائتخانه پهلوی واقعه در میدان مشق سابق است هتك احترامی شده باین طریق که شبانه رفته در قرائتخانه را آتش‌زده و سوزانیده‌اند از طرف مدیر جریده مزبور، فردای آنشب مراتب كتبا بتمام دوایر اظهار شده است. نتیجه را هنوز نمی‌دانیم که چه کرده‌اند. »

با وجود این روزنامه بانتشار خود ادامه داده و تا سال ١٣١۶ شمسی نیز بمدیری ( جلال الدین طبسی ) بطور ماهانه منتشر می‌شده است.

(۶) آئین خلقت

شماره دوم سال اول آئین خلقت در یك صفحه بزرك با چاپ سربی بمدیر مسئولی و نگارندگی ( منكوقا آن ذوالخیر ) در طهران، در مطبعه سربی ( مرکزی طهران ) چاپ و در دوشنبه ٢۶ ذیقده ١٣۴٢ قمری مطابق ۹ سرطان سیچان گیل ۱۳۰۳ و ۳ ژوئن فرنگی ۱۹۲۴ میلادی منتشر شده است، خصوصیات روزنامه:

در گوشه راست عنوان آن اسم روزنامه ( آئین خلقت ) نوشته شده و در زیرش این جمله درج است « هر کسی از سر احتیاج بآتین خلقت متوجه شود محروم نخواهد شد. » محل اداره: طهران، خیابان ناصریه؛ کوچه منصور الحكما: نمره. عنوان تلگراف: ذو الخیر. مكاتیب باید باسم مدیر مسئول باشد. وجه اشتراك: داخله سالیانه ۸۰ قران. ششماهه ۴٠ قران، سه ماهه ۲۰ قران، تك نمره ه شاهی قیمت اعلانات صفحه اول سطری ۲ قران؛ دوم یکفران.

آئین خلقت روزنامه یومیه بوده و هر صفحه آن ۵ ستون بزرگ است. مقاله افتتاحی شماره دوم تحت عنوان ( ثمرات عظیمه اقتدار - نتایج وخیمه تزلزل اقتدار ) شروع و بقیه از شماره قبل است. این سرمقاله تمام دو صفحه روزنامه را گرفته و طبق اخطار مندرجه در این شماره؛ درج خلاصه اخبار داخله و خارجه و مختصری از ترجمه‌های جراید؛ بشماره بعد موکول شده است.

منكوقا آن؛ مدیر آئین خلقت، چنانچه در محل خود ذکر خواهیم کرد؛ بسال ۱۳۳۲ قمری در شیراز؛ اقدام بتأسیس و نشر روزنامه تازیانه نمود و در انقلابات و حوادث رضای جوزدانی در اطراف اصفهان؛ در سال ١٣٣۴ قمری دوچار حبس وزندان این باغی گردید و چون بوی گفته بودند که منکوقا آن جاسوس است چند روزی او را در زندان نگاهداشت و عاقبت بوساطت مرحوم وحید وحاج شیخ محمد با قر ا لفت نجات یافت. سپس در سال ۱۳۰۱ شمسی در تهران بتأسیس روزنامه هفتگی تازیانه غیرت پرداخت و بعد چنانچه در بالا نوشتیم؛ در سال ۱۳۰۳ شمسی به نشر روز نامه

آئین خلقت اقدام نمود.

(۷) آئینه شمال

روزنامه آئینه شمال بمدیری ( میرزا علی اصغرخان جلیلی مژده ) در شهر رشت تأسیس و در اول تیرماه ۱۳۰۵ شمسی امتیاز آن از تصویب شورای عالی فرهنك گذشته است.

(۸) آئینه عرفان

مجله آئینه عرفان از طرف وزارت فرهنك كشور افغانستان؛ بطور ماهیانه در کابل تأسیس و شماره ۵ سال چهارم آن در برج اسد ۱۳۱۳ شمسی انتشار یافته است آئینه عرفان مجموعه‌ایست ادبی و علمی که در آن از مساعی علمی و انکشافات مدنی بحث می‌شود. این مجله با کاغذی خوب وقطع وزیری متوسط و چاپ سربی؛ در مطبعه عمومی کابل چاپ شده و در ۴٩ صفحه منتشر شده است. نمره مسلسل شماره مذکور ۵۶ می‌باشد و از این رو معلوم می‌شود آغاز انتشار آن فروردین ۱۳۱۰ و جمعا بقرار ماهی یك شماره تا تاریخ فوق ۵۶ شماره منتشر گریده است. شرایط اشترا ك آن بقسمیکه در پشت مجله ذکر شده بدین قرار است: طالبین قیمت اشتراك را در کابل بمحاسبه وزارت معارف و در سایر ولایات بخزانه و در خارج بنماینده‌های دولت سپرده قبض آن را بریاست تعلیم و تربیت نشان داده طلب مجموعه می‌کنند. قیمت اشتراك سالیانه در مرکز ۹ افغانی، در ولایات ده افغانی. در خارج با اجرت پست. در مقابل اشتراك ده شماره یك شماره مجانی و برای متعلمین و محصلین و ارباب قلم نصف قیمت و در مقابل تحریر رایگان، محل اداره: کابل بستان سرای ریاست تعلیم و‌تر بیت. عبارات مندرجات مجله سلیس و روان نیست و اغلب فارسی مخلوط بالغات زبان افغانیست و با این نقص انتشار آئینه عرفان بزبان فارسی شاهد و گواهیست که هنوز این زبان شیرین در افغانستان خواننده دارد. برای آشنا شدن بمندرجات مجله فهرست شماره ۵ را با ذکر اسا می‌نویسندگان آن‌ها ذیلا نقل می‌نمائیم.

شاگردان افغان و جاپان بقلم هاشم شائق. زراعت و ترقی آن بقلم محمد زمان خان مسائل آموختن صنایع نفیسه افغانستان ترجمه محمد صدیق خان هوا باز حیوانات خواب می‌بینند ترجمه عبدالغفور خان معلم. چشمی طبی بقلم هاشم شائق. بدون كمك ترجمه عبدالغفور خان سركاتب. مكتوب وجواب بقلم عزیز الرحمن خان گل سفید بقلم محمد اصف خان مائل. زنده یاد استقلال بقلم هاشم شائق.

(۱) آئینه عیب نما

روز نامه آئینه عیب نما، در طهران، بمدیرى ( ملك المورخین ) با چاپ

سنگی در سال ١٢٨۶ شمسی منتشر شده است.

شرح حال ملك المورخين

مرحوم ملك المورخين از لحاظ روزنامه نگاری مقام بلندی را در تاریخ جراید حائز ودرابتدای مشروطیت چند روزنامه نامهای ( وطن - شاهنشاهی - آئینه عیب نما آزاد - صفحه روزگار ) منتشر نموده و از این جهت یکی از بزرگترین بانیان جراید ایران است.

میرزا عبد الحسين خان ملك المورخين فرزند میرزا هدایت الله خان ؛ پسر میرزا محمد تقی لان الملك سپهر کاشانی مولف کتاب ناسخ التواريخ معروف ، از طرف پدر بمیرزا مهدی خان وزیر نادر شاه و از طرف ما در بفتحعلی خان ملک الشعرای کاشانی منسوب است . ملك المورخين در سال ۱۲٤٨ شمسی مطابق ۱۳۸۹ قمری در طهران متولد و در ۳۱ تیر ماه سال ۱۳۱۴ شمسی پس از يك كسالت هشت روزه دنیای فانی را وداع گفت و بنا براین ٦٤ سال در این دنیا زندگی نموده است. وی مردی ادیب و شاعر و گذشته از زبان عربی بچند زبان خارجی آشنا بوده و گاهی اشعاری نیز و پر معنی میروده و در شعر ادیب تخلص میکرده است. ملك المورخين از سنین چهارده سالگی بتدوین تاریخ انبیا پرداخته و در سال ۱۳۲۲ پس از فوت پدر ؛ با دریافت لقب ملك المورخين مامور نگارش و اتمام دوره کتاب ناسخ التواریخ میگردد . آنمرحوم در دوران حیات در حدود صد مجلد کتاب در تاریخ و ادبیات و صنایع و دیانت اسلامی نگاشته که همه حکایت از علو مقام او میکند . در سالنامه ۱۳۱۳ پارس ص ۱۲۹ مینویسد « از جمله تالیفات مرحوم ملك المورخين تاریخ یومیه ایران است که از ٣٦ سال قبل تا کنون ( منظور سال تدوین این شرح است ) مرتبا وقایع هر سالی رادر يك مجلد جدا گانه برشته تحریر در آورده و حتی تا سه روز قبل از وفات هم از نگارش آن دست برنداشته است.

علاوه بر کتابهای مذکور ؛ مرحوم ملمك المورخين كتاب مهم دیگری که بصورت دائرةالمعارف میباشد و حاوی شرح لغات علمی وفنی و تاریخی و ادبی ، در حد و د سیصد هزار بیت ؛ نوشته و این کتاب در پنج مجلد بزرك است.

چنانکه قبلا اشاره کردیم؛ چون مرحوم ملك المورخین از آزادیخواهان معروف و وطن پرستان حقیقی بود لذا در آغاز مشروطیت موفق بتاسيس وانتشار چند روزنامه بنام‌های آینه عیب نما، وطن، شاهنشاهی؛ آزاد و صفحه روزگار: گردید و مادر محل خود بتفصیل از هر یك از این روزنامه‌ها جدا‌گانه گفتگو خواهیم کرد. دیگر از خدمات آنمرحوم تأسیس دو باب دبیرستان است. نامبرده آنچه بمیراث از پدر یافته بود همه را در راه تعلیم معارف و توسعه فرهنك خرج نمود و با اینکه تمام مدت عمر را در خدمات دولتی بسر برده تا آخر عمر سوابق خدمتش را مرتب نکرده بود.

ملك المورخین از جوزای ۱۲۹۷ رسما وارد خدمت وزارت فرهنگ گرد ید و مدتی هم ریاست معارف و اوقاف کاشان را عهده دار بود. از آنمرحوم نه نفر اولاد ذكور و اناث قدم بحرصه وجود گذاشته‌اند.

(۱۰) آئینه غیب نما

روزنامه غیب نما بمدیری وموسمی ( سید عبدالرحیم کاشانی ) در سال ۱۳۲۰ قمری در طهران تأسیس و شماره اول آن در بیست و دوم جمادی الاول سال مذکور منتشر شده است، آئینه غیب نما روزنامه‌ایست هفتگی و مصور بتصویر میلیون بزرك و دارای کاریکاتور می‌باشد.

پس از حوادث بسیاران مجلس و تفرقه آزادیخواهان، آئینه غیب نما نیز تعطیل و مدیر آن بخارج ایران رهسپار گشت تا اینکه مجدداً بطهران عودت کرد و دوره دوم روزنامه را در رجب ۱۳۲۹ قمری دو مرتبه شروع نمود. و شماره اول این دوره در تاریخ مذکور در طهران منتشر گردید و وجه اشتراک آن در طهران بیستو پنج قرآن در ولایات می‌قرآن؛ در خارجه ۱۷ فرانك است، هر شماره روزنامه در ۴ صفحه بقطع ۷٫۵ سانتیمتر در دوازده سانتیمتر می‌باشد.

(۱۱) مجله آئین ورزش

مجله آئین ورزش بمدیری آقای ( سید محمد خان شعاع ) و سردبیری آقای ناظر‌زاده کرمانی؛ در طهران تأسیس و در تیرماه ١٣١۴ شمسی منتشر شده است. مجله آئین ورزش چنانچه از اسمش نیز پیداست مربوط بامور ورزش و مسابقه‌های قهرمانی و کار‌های تربیت بدنیست. در شماره ۵٧ سال دوم روزنامه کانون شعرا در باره این مجله و مدیرش می‌نویسد: « آقای سید محمدخان شعاع که سوابق درخشان در پیشرفت امور ورزشی داشته و دارند با تأسیس و انتشار گرامی مجله آئین ورزش در مرکز؛ این منظور توده را تا اندازه‌ای تأمین نموده‌اند. »

(۱۲) ابلاغ

روزنامه ابلاغ در شهر تبریز بمدیری (محمود اسکندانی ) بطور هفتگی طبع و شماره اول آن روز عید غدیر خم در سال ١٣٢۴ قمری با چاپ سنگی انتشار یافته است ادوارد برون در کتاب تاریخ مطبوعات خود می‌نویسد ( ص ۳۳ این کتاب ) من نمره یك این روزنامه را در دست دارم که بخط نسخ ریز نوشته شده و قیمت سالیانه آن در تبریز ۸ قران و در سایر شهر‌های ایران ۱۰ قران است.

آقای کسروی در کتاب تاریخ ۱۸ ساله آذربایجان ( ص ٩۵ ) روزنامه ابلاغ را جزو سایر جراید یکه در آغاز مشروطیت در تبریز منتشر شده ذکر کرده و مدیر روزنامه چهره نما نیز در شماره دو سال پنجم روزنامه خود درضمن مطبوعات جدید نوشته است: در تبریز روزنامه ابلاغ بمدیری ( محمد اسکندانی ) منتشر شده است اشتباه مدیر چهره نما اینست که محمد را بجای محمود ضبط کرده است.

(۱۳) ابلاغ

روزنامه ابلاغ را آقای میرزا علی آقا ابلاغ جهرمی، در شیراز؛ در سال ۱۳۰۳ شمسی منتشر نموده است.

(١۴) ابلاغ

مجله ابلاغ در سال ١٣٠۶ بطور هفتگی در تهران تأسیس شده است.

(۱۰) ابلاغ

مجله ابلاغ در شهر رضائیه در سال ۱۳۱۳ شمسی بطور هفتگی تأسیس شده است.

(١۶) اتحاد

روزنامه اتحاد بمدیرى ( میرزا احمد ) در شهر تبریز؛ در سال ١٣٢۴ قمری مطابق ١٩٠۶ میلادی، با چاپ سنگی طبع و منتشر شده است. میرزا احمد معروف به بصیرت در همین سال در تبریز دو روزنامه دیگر بنام‌های اخوت و اسلامیه منتشر نموده که در محل خود از آن‌ها گفتگو خواهیم کرد. از این روز نامه پنج شماره بیشتر منتشر نشده است.

(۱۷) اتحاد

روز نامه اتحاد در طهران در سال ۱۳۲۵ قمری مطابق ۱۹۰۷ میلادی؛ بمدیری ( معتمد الاسلام رشتی ) چاپ و انتشار یافته است. برون ( ص ٣۴) تاریخ مطبوعات خود راجع باین روزنامه می‌نویسد: من از این روزنامه شماره‌های دو تا سه آنرا که مورخ بتاریخ پنجم شهر ربیع الثانی است در دست دارم. وجه اشتراك این روز نامه در طهران ١۵ قرآن؛ در ولایات بیست قرآن در روسیه ۵ مناط؛ درهند ۸ روپیه.

(۱۸) اتحاد

روز نامه اتحاد در تبریز در سال ١٣٢۶ قمری مطابق ۱۹۰۸ میلادی تأسیس و منتشر شده است.. مرحوم تربیت در تاریخ دانشمندان آذربایجان می‌نویسد: روزنامه اتحاد را نگارنده ( منظور میرزا محمد علیخان تربیت است ) در غره صفر ١٣٢۶ قمری تأسیس نمودم. بتصریح مرحوم تربیت این روزنامه هفته دو بار چاپ می‌شد، و جمعا بیست و پنج شماره از آن منتشر گردیده است. کسروی در تاریخ مشروطه ایران [۵] در باره روزنامه اتحاد می‌نویسد: « اتحاد را انجمن اتحاد بنیاد گذارد که از نیمه ‌های اسفند ۱۲۸۶ شمسی بیرون آمد. در تبریز چون با دوجی جنك گرفت و سامان شهر بهم خورد تا دو ماه کما بیش روزنامه از سوی آزادیخواهان بیرون نمی‌آمد و تنها روزنامه تبریز ( ملا عمو ) می‌بود که از سوی اسلامیه نوشته می‌شد و بدینسان می‌ گذشت تا انجمن اتحاد این روزنامه را بنیاد گزارده بیرون داد و پس از چند روزی هم انجمن باز بیرون آمد و تا زمان جنگ و آشوب هر دو پایدار می‌بود ۰»

در شماره ۲۲ سال اول جریده رهنما مورخ پنجشنبه ۲۱ شهر ربیع الاول ١٣٢۶ قمری عنوان ( تقریظ ) راجع بروزنامه اتحاد بد ینقسم نوشته است: « در این ایام جریده مبارکه اتحاد زینت افزای عالم معارف گردیده و با سبکی خوش و اسلو دلکش

هفته‌وار در تبریز بطبع می‌رسد و نیز تئاتری که سبك محاسبین ووزرا سابق را با عمال و حکام می‌نمایاند در پای صفحه آن درج می‌شود. منظور از تئاتری که مدیر روز هنما اشاره نموده و در پاورقی روزنامه اتحاد چاپ شده تئاتر ( سر گذشت اشرفخان حاکم عربستان ) است. نویسنده تئاتر میرزا ملکم خان معروف؛ مدیر روزنامه قانون منطبعه لندن است و نگارنده نسخه از آن را که چاپخانه شرکت محدود کاویانی برلین چاپ نموده در دست دارم. در مقدمه این نسخه راجع بانتشار قبلی آن چنین نوشته است. این کتاب در ضمن پاورقی روزنامه اتحاد منطبعه تبریز که از اوایل صفر ١٣۶۶ تا اواخر جمادی الاولی آنسال منتشر می‌شد از روی نسخه متعلق بجناب آقا سید حسن تقی‌زاده بتغاریق نشر می‌شد ولی پیش از آنکه نشر آن با تمام رسد واقعه ۲۳ جمادى الأولى سنه ١٣٢۶ و برهم زدن اساس مشروطیت پیش آمده و باعث تعطیل همه جراید مشروطه طلب شد و اینکار ناقس ماند. »

رویهمرفته روزنامه اتحاد پیش از چهار ماه منتشر نشده و در اوایل صفر تا سیس و اواخر جمادی الاولی ١٣٢۶ برای همیشه تعطیل شده است.

برون در صفحه ٣۴ كتاب مطبوعات خود مینوید من از این روز نامه شماره ۸-۷-۲-۲-۱ را در دست دارم و هر شماره آن چهار صفحه و وجه اشتراکش در تبریز ١۴ قرآن است، و نیز بتصریح مرحوم تربیت ( ص ۴٠۶ دانشمندان آذر بایجان ) مؤسس روزنامه خود تربیت بوده است. برای اطلاع از شرح حال تربیت بحرف كاف این کتاب ( گنجینه فنون ) رجوع شود.

(۱۱) اتحاد

روزنامه اتحاد در سال ۱۳۲۸، قمری بطور، هفتگی با چاپ سنگی در شهر یزد منتشر شده است

(۲۰) اتحاد

روزنامه اتحاد منتشره در شهر همدان، شماره اول آن که در چهار صفحه بقطع وزیری ( قطع روزنامه حبل المتین ) در مطبعه سربی ( همدان ) چاپ شده، در چهارم برج جوزای ۱۲۹۳ شمسی انتشار یافته است. روزنامه اتحاد بصاحب امتیازی آقای یوسف‌زاده و مدیری ( شیخ موسی ) هفته دو نمره که در هر ماه ۸ نمره باشد با خصوصیات زیر چاپ و منتشر شده:

محل اداره؛ همدان، سرای فریدیان. مکاتیب و مقالات عام المنفعه را طبع و درحك و اصلاحش اداره آزاد و بصاحبانش مسترد نخواهد شد. مراسلات بدون امضا قبول نیست. قیمت اشتراك: همدان سالیانه بیست و چهار قران. ششماهه ١۴ قران سه ماهه ۹ قران. ممالك داخله سالیانه بیست و نه قران. ششماهه ١۶ قران و سه ماهه ۱۱ قران تك نمره ۴ شاهی. اعلانات در صفحه اول سطرى یك قران؛ صفحات بعد ده شاهی در بالای اسم روزنامه (اتحاد) دو دست که علامت اتحاد است در یکدیگر گذاشته شده و در زیر عنوان روزنامه ( آزاد و ملی ) معرفی شده است.

روزنامه اتحاد که با کاغذ خوب و چاپ سربی قشنك انتشار یافته از جهت اشتمال آن بر وقایع جنك بین‌الملل گذشته در صفحات غرب ایران بی‌اندازه مفید و قابل استفاده است. مندرجات اتحاد از مقاله اساسی که تحت عناوین مختلف از قبیل ( بیطرفی ما با چه محفوظ می‌شود ) درج شده عبارت از اخبار داخله و قسمت مهمی از اخبار جنك بین‌الملل می‌باشد. سایر مندرجات روزنامه مانند روزنامه‌های منتشره در ولایات است. شماره ۶۹ و ۷۰ سال اول این روزنامه که یکجا چاپ شده مورخ بتاریخ سه شنبه بیستم جمادی الاول ۱۳۳۳ مطابق ١۶ برج حمل توشقان ئیل ١٣٩۴ و ۶‌آوریل ماه فرنگی ۱۹۱۵ می‌باشد. از روزنامه اتحاد فعلا تا شماره ٧۴ مورخ سه شنبه ۵ جمادی الثا ۱۳۳۳ قمری در دست است. شرح احوال مرحوم غمام بتفصیل در ذیل روزنامه الفت درج است.

(۲۱) اتحاد

روزنامه اتحاد در سال ۳۰۰ شمسی در طهران بطور روزانه تأسیس و بعد بری ( سید کاظم خان سركشیك‌زاده ) معروف باتحاد، مدتی منتشر می‌شده است اتحاد یکبار توقیف گردیده و در دلو سال ۳۰۰ از توقیف خارج شده است. مدیر اتحاد بعداً روزنامه دیگری بنام )‌امید ( در طهران انتشار داده که برای اطلاع از آن و شرح حال خود آقای اتحاد بروزنامه‌امید این کتاب رجوع شود.

(۲۲) اتحاد

هفتمین روزنامه اتحاد که بزبان فارسی منتشر شده روزنامه‌ایست بدین نام (اتحاد) که در افغانستان بمدیری ( برهان الدین ) بطور هفتگی نشر شده شماره ۴٣ سال دوم آن در ۸ صفحه بقطع وزیری با چاپ سنگی و کاغذی مرغوب در تاریخ چهار شنبه ۲۸ میزان ۱۳۱۰ شمسی مطابق ۹ جمادی الثانی ۱۳۵۰ قمری از طبع خارج گردید. است. محل اداره: خان آباد قطعن و قیمت اشتراك آن سالانه و ششماهه بترتیب از این قرار است؟

ولایات قطفن و بدخشان ۱۵ افغانی و ۳ افغانی، داخله ١۶ افغانی و ۳ و نیم افغانی: خارجه ۱۸ افغانی و ۴ و نیم افغانی. تك شماره ۱۰ پول

مندرجات روزنامه عبارت است از مقالات گوناگون، به فارسی غیر خالص و اخبار افغانستان و حوادث خارجه برای اطلاع از سبك فارسی‌نویسی روز نامه چند سطر از یکی از مقالات نسبتاً روان آنرا ذیلا نقل می‌کنیم؛ این مقاله تحت عنوان ( قدر از سوانح خلیفه عبدالملك بن مروان ) می‌باشد:

« ظاهر است که برای ترقیات اجتماعی و انفرادی تخلق باخلاق حمیده و تقلید بعادات برگزیده قدما خلفاء اهل اسلام علت کافی شمرده می‌شوند لهذا ما آیند عزم دارم در بعضی ستونات جریده اتحاد از سوانح برخی خلفا نشر نمایم، انشاء الله تعالی اما این منقولات ما بطور منتخبات و مختصرات خواهند بود چه نقل و اشاعه تاریخ مذكور كماهو بالتفصیل با ضیقت صحایف جریده اجازه و مصلحت نمی‌دهد من الله التوفیق ابن ابی عایشه رحمة الله علیه فرموده که چون... »

(۲۳) اتحاد اخوت

روزنامه اتحاد اخوت در تهران در سال ۱۳۰۴ شمسی بطور هفتگی منتشر شده است. امتیاز این روزنامه بمدیری ) میرزا حسینخان اخوت ) در تا ریخ ۶ خرداد ۱۳۰۴ شمسی از تصویب شورایعالی فرهنگ گذشته است.

(٢۴) اتحاد اسلام

روزنامه اتحاد اسلام را در اوائل سال ١٣٣۴ قمری آقای پرتو شیرازی در شیراز منتشر ساخته است.

میرزا حسینخان پر تو مدیر روزنامه اتحاد اسلام؛ از احرار و آزادیخوان شیراز بوده و در کتاب فارس وجنك بین‌الملل (ص ۱۱۹ ) نام وی در زمره آزادیخواهان ذکر شده است.

و نیز در کتاب مذکور صفحات ( ۲۸۸ و ۲۸۹ ) دو مقاله بعنوان حوادث شهری از روزنامه اتحاد اسلام یکی شماره دوم مورخ ۲۷ الاول و دیگری ربیع شماره ۴ مورخ ۱۲ ربیع الثانی ١٣٣۴ قمری نقل نموده است در همین کتاب قسمتی از شرح حال پرتو را بدین طریق ذکر کرده است. میرزا حسینخان پرتو مدیر روزنامه اتحاد اسلام که در آن اوان قریب به ۲۰ سال داشت ( منظور سال ١٣٣٤ قمری و زمان جنك بين الملل اول است که جمعی از آزادیخواهان در شیراز گرفتار شده اند . مؤلف ) از جوانان تحصیل کرد و با ذوق وصاحب طبع سلیم است که در راه مدافعه از وطن رنجها برده وده ماه در بیابانها متواری و فراری بوده است پس خود را بشیر از رسانیده و بورود دستگیر و در منزل شخصی عطاء الدوله محبوس شده و پس از چندی از زندان فرار کرده با ابو السادات که از مجاهدین رشید و غیور بوده و با او دريك محل محبوس بود خودرا بآباده رسانیده و ابوالسادات بقرار ادامه داده و در حدود اصفهان بدست رو سها شهید شده اما پرتو مدتی در آباده و در میان قشقائیان بسر برده و پس از آن که انگلستان در شیراز اعلان عفو عمومی دادند بشیر از برگشته و در آنجا چند شماره روزنامه ملت نگاشته که مطبوع طبع ملت نشده پس از نامه نگاری دست کشیده و بخوزستان رفته چند صباحی در آبادان و از بعد در طهران مستخدم نفت جنوب بوده اما چون این شغل با عقیده باطنی و مسلك دموکراسی او توافق نداشت استعفا داد . اينك در طهران در وزارت عدلیه مشغول خدمت است »[۶]

(۲۰) اتحاد اسلام

روزنامه اتحاد اسلام، در طهران، بمدیری و نویسندگی ( شیخ حسین لنکرانی) تاسیس و شماره اول سال آن در چهار صفحه با قطع بزرگ و چاپ سنگی در روز شنبه ٢٦ شوال ١٣٤٢ مطابق ۱۱ جوزای ۱۳۰۳ منتشر شده است .

علت تاسیس و انتشار این روزنامه بقسمیکه در سرمقاله شماره اول تحت عنوان ) با اینکه مایل نبودم چرا حاضر شدم ) ذکر شده از این قرار است « مجتمعين مسجد سلطانی ( منظور مسجد شاه طهران است که در سال ۱۳۰۳ جمعی بعنوان نجات بین النهرین از مظالم انگلیسها ؛ در اینجا مجتمع شده و از دولت جد ا تقاضای كمك و همراهی مینمودند ( که برای استخلاص حرمين وبين النهرين جمع شده بودند روزنامه لوای بین النهرین را تا شش شماره منتشر نموده ولی چون روزنامه مذکور نتوانست از همه جهت مظهر افکار جمعیت باشد، لذا از طرف جمعیت تعطیل و چون نامه هائی دائر بانتشار روزنامه رسید که باید حتما روزنامه منتشر شود؛ من بر خلاف نظر سابق خود حاضر شدم که جریده اتحاد اسلام واطبع و نشر نمایم .

پس از این قسمت مینویسد با اینکه میل نداشتم روزنامه نویس معرفی شوم ولی فلا حاضر شده و چون سابقا يك ورقة بعنوان شماره اول جریده اتحاد اسلام شده و این شماره بمنزله شماره دوم است؛ مع ذلك در معنی این شماره اول اتحاد اسلام و شماره هفت لوای بین النهرین است

ما نیز به پیروی از نظر مدیر روزنامه، این شماره را شماره اول ضبط کرده و تاریخ انتشار را؛ تاریخ این شماره دانسته‌ایم. مندرجات شماره اول پس از درج سرمقاله؛ عبارت از نطق خالصی می‌باشد که تمام صفحات ٣ و ۴ روزنامه را پر کرده است در حقیقت ر و ز نامه اتحاد اسلام هم مانند لواء بین النهر ین تحت نظر خالصی و برای ترویج و اشاعه افکار این مجتهد و مفتی تبعیدی بوده و بهمین جهت می‌توان هر دوی این دو روزنامه را ناشر افکار شیخ مهدی خالصی دانست. در زیر عنوان روز نامه اتحاد اسلام این سطر درج است: یا تقاضای توجه بمقدمه مندرجه در همین شماره تذکر می‌دهد که این روزنامه بجای جریده لوای بین النهرین برای مشترکین ارسال میشود. خصوصیات اتحاد اسلام از این قرار است: محل اداره موقتاً سرای حاج خان عجالتا هفته دو شماره منتشر می‌شود. قیمت اشتراك: هر صد نسخه ۴ صفحه، با همین قطع که جمعا چهارصد صفحه می‌شود، داخله ۵ تومان، خارجه شش تومان. تكشماره هفت شاهی ۰ از این روزنامه نگارنده تا شماره ۱۳ مورخ سه شنبه ۱۲ ذی حجه ١٣۴٢ - ٢۴ سرطان ۱۳۰۳ در دست دارد و ظاهراً این شماره که روى یك ورق هم چاپ شده، آخرین شماره منتشره باشد چه بقسمیکه در جراید آن ایام نوشته شده شیخ حسین لنکرانی در شب ۱۸ ذیحجه ١٣۴٢ قمری از طهران بمشهد و کلات تبعید شده و پس از چند ماه توقف اجباری در آن نواحی در رجب ١٣۴٣، از راه قفقاز و رشت بطهران بازگشته است روز نامه طلوع شماره ۶۶ سال دوم مورخ ٢۶ دلو ۱۳۰۳ مطابق ۲۹ رجب ١٣۴٣ بعنوان ( خیر مقدم ) می‌ نویسد: « آقای آقاشیخ حسین لنکرانی مدیر روزنامه اتحاد اسلام که از لیله ۱۸ ذیحجه بکلات سپس در مشهد مقدس رضوی اجباراً انزوا گرفته بودند اخیراً از راه قفقاز مراجعت و بعد از چند روز توقف در رشت بطهران حرکت می‌کنند»

شیخ حسین لنگرانی از احرار و آزادیخواهان معروف ایران و از میلیون افراطی است؛ وی بطرفداری از عقایدی کمونیستی معروف و در زمان رضا شاه فقید بانز وا و مدتی را نیز در حبس می‌گذرانید. در دوره چهاردهم بنمایندگی مجلس انتخاب گردید و در مجلس جزء دسته اقلیت بود. بعلت دارا بودن عقاید افراطی بعد از شهریور ۲۰ نیز چند بار مورد سوء ظن قرار گرفته من جمله یکبار در سال ۱۳۲۲ شمسی جمعی ناشناس بخانه وی ریخته و او را تهدید بقتل نمودند. در ۱۳۲۶ در زمان حکومت قوام السلطنه؛ مدتی بکرمان تبعید شد و نیز پس از واقعه قتل مسعود؛ باتهام شرکت در قتل؛ با برادرانش، مورد بازجوئی مقامات شهربانی قرار گرفت و ویرا بعلت همین اتهام از کرج دستگیر و بطهران روانه‌اش نمودند. منتهی پس از چند روز آزاد شد برادران لنکرانی - آقای شیخ حسین لنکرانی دارای چهار برادر است که چون در تمام امور با یکدیگر و متفقند ببرادران لنکرانی معروف شده و نام‌های آنان بدین قرار است شیخ حسین لنکرانی؛ احمد: حسام، مصطفی؛ مرتضی لنکرانی • که در بین آن‌ها شیخ حسین معمم و ارشد برادران است. در واقعه قتل محمد مسعود مدیر روزنامه مرد امروز، نیز تمام برادران متفقاً دستگیر و بشهربانی احضار گردیدند برادران لنکرانی باندازه متنفذ و صاحب شانند که کمتر واقعه در طهران رخ می‌دهد که بدون اطلاع وصواب دید آن‌ها باشد. پیش آمد قتل مسعود یکی از آن و قایع بشمار می‌رود. رویهمرفته برادران لنکرانی و بخصوص آقاشیخ حسین لنگرانی دارای یك زندگانی پر از حادثه و مردمی ماجراجو بشمار ‌می‌روند.

(۲۶) اتحاد شرق

روزنامه اتحاد شرق؛ در طهران؛ در سال ۱۳۰۳ هفته سه بار منتشر شده است.

(۲۷) اتحاد مشرقی

روزنامه اتحاد مشرقی در جلال آباد افغانستان بمدیری (برهان الدین صاحب) تأسیس و در سال ۱۳۳۸ قمری منتشر شده است.

(۲۸) اتحادیه سعادت

روزنامه اتحادیه سعادت در طهران بطور هفتگی تأسیس و منتشر شده است. برون در کتاب مطبوعات و شعر خود مینویسد «روز نامه اتحاد به سعادت، بطور هفتگی؛ در سال ۱۳۲۵ قمری؛ در طهران منتشر شده است.»

(۲۹) آتش

روزنامه آتش در سال ۱۳۰۳ شمسی؛ در تهران تأسیس و هفته سه بار منتشر شده است.

(۳۰) آتش فشان

روزنامه آتش فشان؛ در شیراز، بمدیری و نگارندگی آقای ( میر‌زا علی آقای عزمی شیرازی) در اواسط سال ۱۳۰۳ شمسی منتشر شده است. این روز نامه در چهار صفحه بقطع وزیرى بزرك با چاپ سربی در مطبعه (شعبه بحرین شیراز) چاپ و و با خصوصیات زیر انتشار یافته بهای روزنامه سالیانه شیراز ۴۵؛ داخله ۵٠ خارجه ۶٠ قرآن است. اعلانات صفحه اول سه قرآن دوم دو قرآن سوم یك قرآن چهارم دهشاهی اسم روزنامه (آتش فشان) با خط نستعلیق درشت در طرف راست عنوان روز نامه درج است. آدرس روزنامه تلگرافی - کتبی: آتش فشان شیراز. با اینکه در عنوان روزنامه نوشته شده است این جریده جامع الاطراف ومصور است. مع ذلك در شماره‌های موجود تصویری دیده نمی‌شود. در تاریخ انتشار بذکر ماههای قمری و شمسی قناعت شده و ذکری از سال انتشار نشده است. مثلاً شماره پنج سال اول بدیتقسم مورخ است: بتاریخ یوم شنبه دوم شهر جمادى الأول ۶ قوس سیقان تیل بیست و هشتم نوامبر ١٩۴٢ مسیحی ١۵ تشرین ٠٢٢٣۶ در عنوان روزنامه این جلسه «بخدا و احساسات پاك مستظهریم» نیز چاپ شده است.

مندرجات روزنامه پس از درج مقاله اساسی که معمولاً بقلم آقای (عزمی) است عبارت از اخبار فارس و حوادث آن سامان است. و نیز قسمتی از اخبار خارجه و اخبار ولایات در آن دیده می‌شود. و گاهی اشعاری از شعرای فارس از قبیل سالار جنك و دیگران در روزنامه چاپ شده. سرمقاله شماره پنجم که انتشارش مصادف با و رود مرحوم (سردار سپه) رئیس الوزراء و فرمانده کل قوا بشیراز بود. تحت عنوان (قبول ضدین با ندامت سردار اقدس) نوشته شده و خلاصه‌اش راجع باظهار ندامت و پشیمانی سردار اقدس ) شیخ خزعل معروف ) است که بوسیله تلگرافی در بیست و ششم عقرب مخابره گردیده. در این موقع جراید فارس بخصوص بشدت سانسور و در انتشار آن‌ها کاملاً مراقبت شده است چنانکه آقای عز می‌هم در همین سر مقاله اشاره بسانسور جراید نموده می‌نویسد « ولی چه باید کرد که امروزه بواسطه موجودیت سانسور؛ قلم روزنامه‌نگار شکسته و بهیچ وجه اجازت ندارد که اطلاعات خود را در طی نگارش آورده، آلام متوجه را نوشته و در اطراف اثرات بنیان کش بروز عقیدتی دهد - بهترین دلیل بر صدق عرایض نگارنده اوراق گذشته آتش فشان است که مقالات اساسی آن یا کلیه در هر ورقی چند قسمت آن را زده‌اند که مفهوم خیالی آن صفحات هم بدست قارئین محترم نیامده است. اتفاقاً در سرمقاله همین شماره نیز سانسور کار خود را نموده و چند جای مقاله بواسطه سانسور شدن سفید مانده است.

سابقا بعضی از مدیران جراید را رسم چنین بود که قسمت‌های سانسور شده را سفید می‌گذاشتند در همین مقاله نیز بشدت بشیخ خزعل حمله شده و شیخ ر ا آلت بلا اراده اجانب دانسته بعلت سانسور جای مطالب حذف شده سفید است. آقای عزمی مدیر آتش فشان در آخر سرمقاله خود وجود رئیس دولت را ( سردار سپه) در فارس مفتنم دانسته و پس از تقدیم تبریك می‌نویسد > از مقام ریاست معظم دولت با آن علاقه مفرطی که باستقلال ایران دارند استدعا می‌کنیم که هر چه زودتر ممکن شود این فشار طاقت‌فرسا را از جراید مرتفع و اجازت دهند تا جراید با آزادی فکر و قلم بتشریح امراض وارده مبادرت نمایند و جامعه جراید و قاطبه علاقه‌مندان بحضرتت را مدیون مراحم ملوکانه فرموده فرمایند > با اینهمه اصرار و الحاحیكه مدیران جراید فارس و بخصوص مدیر آتش فشان نسبت بآزادی جراید نموده با وجود این بقسمیکه در روزنامه اختر مسعود چاپ اصفهان مورخ پنجشنبه ١۴ ذیقعده ١٣۴۴ قمری؛ تحت عنوان ( تأسف ) نوشته؛ در این تاریخ « جریده شریفه آتش فشان فارس بجرم حق‌نویسی از طرف والی فارس توقیف شده است » مدیر اختر مسعود پس از این خبر اظهار تأسف نموده می‌نویسد. آری جراید حقگورا همیشه در مضیقه و فشار انداخته اوراقشان را پاره و اقلامشان را می‌شکنند.

طبق خبریکه بعد یعنی در شماره ۵ سال هشتم اختر مسعود مورخ دو شنبه ٢۶ ربیع الاول ۱۳۴۵ قمری؛ روزنامه مذکور راجع بازادی جراید نوشته معلوم می‌شو د مدت چهار ماه یعنی از ذیقعده ۴۴ تا ربیع الاول ۴۵ تمام جراید فارس و من جمله روز نامه آتش فشان توقیف بوده است.

پس از توقیف عموم جراید فارس که در بین آن‌ها روزنامه آتش فشان نیز توقیف شده در اواخر سال ۱۳۰۴ شمسی مطابق ١٣۴۴ قمری بجای ( آتش فشان ) روز نامه دیگری بنام ( حیات کارگر ) در شیراز منتشر شده است. این روز نامه چنانچه بعداً در حرف (ح) این کتاب بتفصیل خواهیم بیان کرد بمدیر مسئولی ( علی آقای نجار ) و مؤسس و نگارندگی ( عزمی آتش فشان ) در شیراز تأسیس شده و در عنوان جمله ( بجای آتش فشان ) مسطور است. خصوصیات روزنامه حیات کارگر را در محل خود ذکر خواهیم کرد. آنچه لازم است این جا یاد‌آور شویم این است که سال تأسیس حیات کارگر بقسمیکه در بالای اسم روزنامه نوشته شده سال ١٣٠۴ شمسی مطابق ١٣۴۴ قمریست؛ از طرفی تاریخ تصویب امتیاز این روزنامه در شورایعالی فرهنك ١۶ آذر ١٣٠۴ است و با در نظر گرفتن باینکه آغاز انتشار آتش فشان عقرب ۱۳۰۳ بوده معلوم می‌شود این روزنامه نزدیك یكسال در شیراز منتشر شده است. لحن روزنامه نسبت بسیاست انگلیس خیلی تند و بخصوص در چند شماره بشیخ خزعل و طرفداری انگلیس‌ها از او حملات شدیدی شده است. و شاید بهمین علت هم همیشه قسمتی از مندرجاتش سانسور و نوعاً مدیر روزنامه از موانع سانسور شکایت دارد از نواقص روزنامه یکی ریختگی حروف و دیگر بدی چاپ آنست و علاوه بر این تاریخ انتشار نیز صریحاً چنانکه در پیش اشاره کردیم واضح نیست.

یکی از نویسندگان روزنامه که مقالات مختلفی بامضای او در روزنامه درج شده (فضل الله بدیع شیرازی) است.

(۲۱) آتشکده

روزنامه آتشکده، در سال ۱۴۰۸ شمسی بطور هفتگی در خراسان تأسیس

شده است.

(۳۲) اتفاق

روزنامه اتفاق در شهر عراق ) اراك ( در سال هزار و سیصد و بیست و شش قمری منتشر شده است. از این روزنامه نگارنده تا کنون نمونه بدست نیاورده و اطلاعات نگارنده راجع بآن از شماره ۱۱ سال اول روزنامه تئاتر مورخ چهارشنبه ۱۷ جمادی الاولى هزار و سیصد و بیست و شش قمری گرفته شده است ( برای اطلاع از روزنامه تئاتر رجوع بحرف ت این کتاب شود ) بر حسب مندرجات روزنامه تئاتر که تحت عنوان ( بشارت ) نوشته روز نامه اتفاق در سال هزار و سیصد و بیست و شش در شهر عراق به مدیری ( میرزا حبیب الله خان عکاس باشی ) با طبع ژلاتین منتشر شده، عین عبارت روزنامه تئاتر این است:

«بشارت. از این پست مکتوبی با چند طغرا روزنامه باداره رسید که مکتوب از فاضل دانشمند جناب میرزا حبیب الله خان عکاس باشی و روزنامه نیز‌زاده فکر بكر جناب معزی الیه و موسوم بروزنامه اتفاق است که در عراق با ژلاتین طبع می‌شود از درج مندرجات مکتوب که فاضلانه نگاشته و روزنامه محقر تئاتر را تمجید فرموده‌اند صرف نظر کردیم ۰۰۰ ولی روزنامه مزبور دارای مطالبی سیاسی و اخبارات ولایتی عراق و غیره است و الحق چشم از زیارت آن روشن می‌شود افسوس که اهالی عراق اینقدر همت نکرده‌اند که این مرد دانشمند را باوردن مطبعه صحیح كمك و اعانت فرمایند که جریده خود را ترقی داده موجبات ترقی را برای اهالی فراهم کند. ‌امیدواریم بزرگات و تجار عراق بذل جهد فرمایند و مطبعه حروف سربی یا لااقل سنگی بیاورند هم فایده حاصل خواهند کرد هم نام نیك آن‌ها بلند آوازه می‌شود. »

(۳۳) اتفاق

روز نامه اتفاق بطور هفتگی در سال هزار و دویست و هشتاد و نه شمسی در رضائیه تأسیس شده است.

مرحوم تربیت در فهرست روزنامه‌های آذربایجان می‌نویسد اتفاق روزنامه هفتگی در رضائیه بمدیریت حاجی ابراهیم افشار در هزار و سیصد و بیست و هشت قمری »

(٣۴) اتفاق

روزنامه اتفاق در سال هزار و دویست و نود شمسی بطور پانزده روزه در شهر رشت تأسیس و شماره اول آن در ١۶ جمادی الثانی هزار و سیصد و بیست و نه قمری مطابق ١۴ ژوئن ۱۹۰۹ میلادی منتشر شده. این روز نامه بمدیریت معصوم‌زاده شکوری و جمشید‌زاده) و ارگان حزب اتحاد و ترقی بوده است. برون در فهرست مطبوعات ایران ( صفحه ٣٥ ) مینویسد : يك نسخه روزنامه بنام اتفاق در دست دارم که در رشت با چاپ سنگی منتشر شده و مورخ بتاریخ ۲۱ ربیع الاول ۱۳۲۷ قمری مطابق ۱۲ آوریل ۱۹۰۹ است . مدیریت این روزنامه بعهده ( میر عبدالباقی و علی آقا ناظم ) موسسين مدرسه اتفاق و اشعاری خطاب بمحمد علیشاه در آن درج است .

نگارنده در اثر دسترسی پیدا نکردن به نمونههای این روزنامه تا کنون تفصیل بیشتری در باره این دو روزنامه بدست نیاورده و معلوم نشد که روزنامه که برون یاد آور شده همان است که ما عنوان قرار داده ایم با غیر از آن است .

(۳۵) اتفاق اسلام

روز نامه اتفاق اسلام بمدیری و نگارندگی ) سرور - جویا ) در شهر هرات افغانستان بزبان فارسی در سال ۱۲۹۹ شمسی تاسیس و شماره ٤٤ سال هشتم آن در ٤ صفحه بقطع بزرك در مطبعه حروف سربی ( مطبعه دانش ) طبع و در تاریخ سه شنبه ٢٦ جمادى الثانى ١٣٤٩ قمرى و ٢٦ عقرب ۱۳۰۹ و ۱۸ نوامبر ۱۹۳۰ منتشر شده است. روزنامه اتفاق اسلام هفته یکبار روزهای سه شنبه طبع و منتشر میشده و خصوصیات آن بدین قرار است: محل اداره هرات چهار ،باغ جنب مدیریت خارجه . بها ؛ شهر هرات سالیانه ٦ افغانی • داخله افغانستان ۷ افغانی . مالك خارجه ١٥ افغانی قیمت شماره ۸ پیسه همه امور تحریریه بنام مدیر فرستاده میشود. جریده ما در پذیرفتن همه نوع مقالات حاضر و در اصلاح آن خود اداره مجاز و مختار است .

روزنامه اتفاق اسلام با کاغذی خوب و طبعی مرغوب همه هفته مرتبا چاپ میشده و اسم روزنامه ( اتفاق اسلام ) با خط نستعلیق درشت در عنوان روزنامه نوشته شده و در آن این جمله ( سال تاسیس ۱۲۹۹ ) درج است.

مندرجات روزنامه تمام بزبان فارسی و عبارت است از مقاله افتتاحی ( در شماره نمونه مقاله مذکور تحت عنوان تقدیر خدمت نوشته شده) و اخبار خارجه و وقایع هرات و مقالات متفرقه و مقالات وارده و چند آگهی . در شماره نمونه در صفحه ٤ اشعاری بعنوان ( ادبیات ) اثر طبع ( ملا عبد الله احراری ) بفارسی درج شده که دو شعر اول آن بدین قسم است :

ای نفس اگر زفعل بد خود گذر کنی * خود را زیر پا بکشی تاج سر کنی

ورجا بجا بمانی وز شیوه نگذری * خود را مقیم دوزخ و نار سفر کنی

روزنامه اتفاق اسلام با اینکه بزبان فارسی بوده ولی در افغانستان نفوذ و شهرتی بسیار داشته است چنانکه در شماره ٤٤ سال هشتم در يك مقاله وارده خطاب بمدیر روز نامه چنین نوشته است: چون اتفاق اسلام یگانه زبان حصه بزرك افغانستان و مخصوصا مایلن اهالی فراه و هرات است بنا بر این هر واقعه که در این حصه ملك واقع شود باید بدون کم و زیاد ما مردم بشما اطلاع بدهیم و شما درج صحائف اخبار نمائید.

در همین شماره فرمانی از محمد نادر شاه پادشاه افغانستان درباره خدمات قلمی مدیر روزنامه اتفاق اسلام درج شده که تا اندازه اهمیت و نفوذ روزنامه را می‌رساند وعین آن فرمان اینست. فرمان شاهانه. تاریخ ۲۸ میزان ۱۳۰۹ صداقت همراه غلام سرور خان جویا مدیر روزنامه اتفاق اسلام. خدمات قلمیه شما که در توسعه معلومات و بیداری ابنای وطن در صفحات جریده شیرین اتفاق اسلام ابراز داده‌اید تقدیر و از اینکه جریده اتفاق اسلام تحت اداره شما موجبات د لچسبی را فراهم آورده اظهار رضائیت داریم و از خداوند مانند شما نهال‌های برومند را در سرزمین وطن بسیا تر خواستاریم. تا این وطن محبوب ما که محتاج هر نوع جد وجهد و غمخواری و تلطف ابنای خود می‌باشد اوج پیرای سعادت گردد. نسبت بمعروضه اول میزان شما امر دادم که تصاویر مطلوب را برای شما بفرستنده ( محمد نادر ) نمبر ١٠٠۵

(۳۶) اتفاق کارگران

روزنامه اتفاق کارگران؛ در تهران، بسال ۱۲۸۹ شمسی بطور پانزده روزه تأسیس شده است.

(۷) آثار جم

روز نامه آثار جم؛ در شیراز، بمدیری سید محمد رضا احتشام ( احتشام نظام ) منتشر شده و پس از چندی تعطیل می‌شود. در سالنامه ١۴ - ١٣١۵ معارف فارس سال تأسیس روزنامه ۱۳۰۳ شمسی ضبط شده در صورتیکه در شماره ۷ و ۸ مجله تعلیم و تربیت منتشره از طرف وزارت فرهنك؛ در جائیکه فهرست جراید ومجلات مصوبه شورای عالی فرهنگ را آورده در باره این روزنامه می‌نویسد؛ « روزنامه آثار با کاریکاتور در شیراز بمدیری میرزا محمد رضا خان احتشام نظام در ۲۷ خرداد ۱۳۰۴ شمسی امتیاز آن از تصویب شورای عالی معارف گذشته است. و چون تا کنون نگارنده نمونه از این روزنامه بدست نیاورد. لذا نمی‌توانم در باره تاریخ انتشار و سایر خصوصیات آن اظهار نظری بنمایم ولی قدر مسلم مندرجات مجله تعلیم و تربیت مقدم بر سالنامه فارس و بحقیقت نزدیکتر است.

(۳۸) احتیاج

روزنامه احتیاج بطور هفتگی در تبریز با چاپ سنگی بمدیریت ( علیقلی معروف بصفر اف) منتشر شده. این روزنامه در سال ١٣٩۶ قمری تأسیس و پس از انتشار هفت شماره بامر‌امیر نظام گروسی حاکم آذربایجان توقیف گردیده است.

علیقلی معروف بصفر اف دو روزنامه دیگر در تبریز بنام اقبال و آذربایجان منتشر نموده ( برای اطلاع از این دو روزنامه بکلمه اقبال و آذربایجان رجوع شود) و در سال ١٣٢۶ قمری وفات کرده است.

شماره اول روزنامه احتیاج بنا بر ضبط برون ( صفحه ٣۶ مطبوعات ایران ) در ١۶ محرم سال ١٣١۶ مطابق ۶ ژوئن ۱۸۹۸ انتشار یافته و پس از انتشار هفت شماره و توقیف آن؛ روزنامه دیگری بنام اقبال منتشر شده است. بنابر این شماره هشت احتیاج بنام (اقبال) بوده و این شماره در ۲۹ ربیع الاول سال مذکور نشر شده است

مرحوم علیقلی صفر اف، هنگامیکه محمد علی میرزا بعنوان ولایت عهد در تبریز بود؛ در دستگاه او میزیست و سمت ( را پورتچی باشی ) داشت و راپو تہائی می‌رسید از زیر دست او می‌گذشت. مع ذلك شخصاً مردی آزادیخواه و پیوسته به آزادیخواهان كمك می‌نمود.

وی از کسانیست که کمک‌های بزرگی بیشرفت آزادی در مملکت و بخصوص در آذربایجان نموده و با تأسیس روزنامه احتیاج و اقبال و بعداً آذربایجان بتأسیس مشروطیت ایران خدمات گرانب‌هایی کرده است مرحوم کروی در تاریخ مشروطیت ایران جلد اول صفحات ۲۰۷ و ۲۰۸ در جائیکه از ( کوشندگان ) برای مشروطیت نام برده می‌نویسد: « در تبریز هم کسانی پیدا شده بودند که معنی کشور و زندگانی توده را می‌فهمیدند و از چگونگی کشور‌های اروپا آگاه می‌بودند۰۰۰ کروی پس آنکه شرح حال چند تن از کوشندگان را نوشته، درباره صفر آف می‌نویسد. «شگفت تر از همه کار صفر اف است که را پورتچی باشی محمد علی میرزا می‌بوده که را پو ت‌ها می‌رسیده از زیر دست او می‌گذشت؛ و با چنین کاری خود از آزادیخواهان می‌ بوده و با آنان همراهی و همدردی می‌نموده و بهنگام خود یاوری‌ها می‌کرده و آنان را از گرفتاری‌ها ر‌ها می‌گردانیده. این صفر اف روزنامه بنام ( احتیاج ) برپا کرد که چند شماره از آن بیرون آمد ولی چون سخنانی نوشت که بمحمد علی میرزا نا خوش افتاد با دستور او چوب پپایش زدند و از روزنامه‌اش جلو گرفتند. »

(۳۹) احشو بروش

روزنامه احشو پروش از انتشارات ( جمعیت جوانان وطن) و مؤسس روز نامه این جمعیت بوده است صاحب امتیار و مدیر مسئول روزنامه ( ابو الفضل غریب ابن حاجی شمس العلماء ( و شماره اول سال اول آن، در چهار صفحه بقطع بزرك در مطبعه سربی ( طهران، مطبعه کلیمیان ) چاپ و در شنبه ۵ صفر الخیر ١٣۴٠ منتشر شده است. هر صفحه روزنامه مشتمل بر چهار ستون و در زیر عنوان درضمن یك سطر این عبارت درج شده > اخبار و اطلاعات از یوم شنبه ۲۸ محرم الحرام لغایت شنبه ۵ صفر الخیر ١٣۴٠ که می‌رساند مندرجات روزنامه متضمن وقایع یك هفته است. در عنوان و زیر اسم روزنامه اشعار و عبارة بعربی چاپ شده بدین قرار الناس عدو لما جهلواء المسلم من سلم المسلمون من یده ولسانه. المال مادة الشهوات طلعن شموسا والغمود مشارق. لمن وهامات الرجال مغارب. تهدى نواظرنا والحرب قائمة. من الاسنة نارواست‌ها شجع (٢) كتب على وجوهم سطورا. غرایب جبر من در همو ل ) وجه مناسبت درج این اشعار و کلمات قصار بر نگارنده معلوم نشده است سرمقاله شماره اول تحت عنوان: ( توضیح واضح وبیان مقصد ومرام » نوشته و در آن شرحی راجع بعلل عقب افتادگی عالم اسلامی بیان گردیده تا می‌رسد با این جمعیت جوانان وطن برای تهذیب اخلاق و تنویر افکار واشاعه علوم و تمدن معارف و صنایع جریده احشو بروش را با وجود موانع عدیده وعوائق كثیره تأسیس مینماید. همانا مقصد احشو پروش آگاهی و بیداری عموم مسلمانان خاصه ایرانیان است ۰۰۰۰ جمعیت جوانان وطن، شعبه انطباعات دائره تبلیغات احکام اسلامی.

آنچه از سر مقاله مذکور معلوم می‌شود این است که دائره تبلیغات اسلام جمعیت جوانان وطن؛ روزنامه احشو یروش را بمنظور نشر علوم و معارف و ترویج صنابع و تنویر افکار تأسیس نموده است. پس از سرمقاله اخبار پایتخت وداخله کشور و بعد اخبار خارجی و در با ورقی صفحه دوم و سوم ترجمه رمان ( قصه مملوك شارل ) كه مشتمل بر احوال مصر و سوریه است درج شده • در صفحه چهارم تحت عنوان ( باب احادیت علمیه صنعت ) احادیثی راجع بصنعت جمع‌آوری شده است.

وجه اشتراك روزنامه: سالیانه ۶٠ قرآن. شش ماهه ۳۵ قرآن داخله بعلاوه اجرت پست. تك نمره سه عباسی بعد از یك هفته یك قرآن. محل اداره خیابان صفی علیشاه نمره ٣۶. عنوان تلگرافی. احشو یروش. تهران.

شماره دوم سال اول در شنبه ١۴ صفر انتشار یافته و سرمقاله آن ( مظالم اروبا بعالم است. در این سرمقاله مظالم انگلیس‌ها نسبت بممالك دنیا بیان شده و در صفحه چهارم مطالبی بعنوان ( ادبیات ) و ( مجموعه دروغ چرند و پرند ) و نیز اشعاری چاپ شده است. در شماره سوم شرحی راجع بكلمه احشو برش یعنی اسم روزنامه بنقل از کتاب استر عبری نوشته و در شماره چهارم زیراسم روزنامه این جمله را (از تاگزری اهشتویرش اسیروس بور خشایار شا، گزرس ( درج گردیده که می‌رساند احشو برش در اصل اهشتو برش بوده و نام یکی از پادشاه ایران است.

(۴٠) احیا

روزنامه احیا در شیراز بمدیری حاج میرزا عبدالحسین نوالریا ستین تأسیس و شماره اول آن در چهار صفحه بقطع وزیری متوسط روز دو شنبه چهارم شهر ربیع المولود سال ۱۳۳۹ قمری منتشر شده است. این روز نامه در چاپخانه سربی پارس طبع و محل توزیع آن مطبعه پارس واقع در میدان شاه شیراز بوده. قیمت اشتراک آن در شیراز شش قرآن و در سایر شهر‌ها قیمت پست اضافه می‌شود. احیا روز‌های دو شنبه طبع و سه شنبه توزیع می‌شده و در عنوان آن روزنامه بیطرف و ساده ) معرفی شده است

بر حسب سرمقاله شماره اول سال اول مرام و مسلك و منظور از انتشار روزنامه بدین قرار است: « منظور از انتشار این ورقه که تا چندی موقتی خواهد بود فقط آن است که برادران دینی و اخوان وطنی خودمان را کاملاً بر خوب و بدی امور دنیای امروزه واقف سازیم و باندازه مقدور خیر و شر ترتیبات زندگانیشان را بان‌ها بفهمانیم برای انجام مقصد عالی که در نظر داریم مسلك بیطرفی که بهترین وسیله است اختیار نموده‌ایم تا اغراض فاسده دیگران نیت خالص مقدس ما را کدر نکند و بالاخره منجر به نفرت اهالی که وعده خدمت صادقانه بان‌ها می‌دهیم و نشده لعنت ابدی و تاریخی را بخود جلب نکنیم. محتمل است که ملاحظه احوال حاضره و یاد‌آوری اوضاع سابقه این مملکت و صدماتیکه اهالی بد بخت در عرض چند سال اخیر از نفاق قلاش‌ها و تزویر خادم نما‌ها متحمل شده‌اند در عوض تصدیق دعوى ما اذهان عمومی سابقه یك سوءظن فوق‌العاده بنماید ما پس از تصدیق بحق داشتن این سوء ظن و بد گمانی بخوانندگان محترم این ورقه محقر قول می‌دهیم که هرگز طرفداری احدی را نکنیم و خیال ترویج اغراض کی را در سر نداشته باشیم ما صاف و پوست کنده ببرادر از کلاه نمدی و کسبه و اصناف خودمان میگوئیم که بهیچ وجه هوا خواه احدی نیستیم و تعهد می‌کنیم در گفته‌های ما جز خیر خودشان چیز دیگری نیابند و خداوند قهار را در این تعهد بشهادت میطلبیم و از حضرت حجت عجل الله فرجه توفیق خدمت خودمان و نجات و سعادت اهالی بدبخت ستمدیده این ایالت را درخواست می‌کنیم. »

مندرجات روزنامه غالبا مربوط بوقایع وحوادث شیراز و مقالاتی راجع ببیداری و اظهار داد خواهی مردم آن شهر و شهر کازرون است.

از مقالات شیرین روزنامه مقاله‌ایست بعنوان ( صحبت با همشهری ) که رونق تازه بمندرجات روزنامه می‌دهد و نیز تلگرافات و اخبار مربوط بانجمنهای ایالتی در روزنامه درج است. از شماره دوازدهم سال اول مختصر تغییری در عنوان روز نامه داده شده و بعوض جمله ) در تحت مسئولیت حاجی میرزا عبدالحسین ) این عبارت نوشته شده در تحت توجه حضرت حجت وعبارت ) مدیر مسئول حاجی میرزا عبدالحسین) در آخر صفحه چهارم چاپ شده است

از روزنامه احیا فعلا تا شماره ۱۳ سال اول مورخ دوشنبه ۲۰ رجب المرجب ۱۳۲۹ قمری در دست است.

حاج میرزا عبد الحسین ذوالریاستین شیرازی - برهان العارفین وسلطان السالكین حاج میرزا عبدالحسین مونعلی نعمت اللهى الشهیر بذوالریاستین مدیر روز نامه احیا وی فرزند قطب الاقطاب حاج علی آقای ذوالریاستین مسمی بوفا علیشاه بوده و ولادت حاج میرزا عبدالحسین در شب ۱۳ ربیع الاول ۱۲۹۰ هجری قمری است و‌ی علوم ظاهری را از قبیل فقه و اصول و تفسیر و حکمت و ریاضیات از آغاز جوانی نزد اساتید فن فرا گرفته و عرفان و اخلاق و علوم باطنی را پیروی از مرشد کل کسب نموده تا بسرحد حقیقت رسیده است. در سال ۱۳۱۷ قمری؛ بهمراهی پدر بسیر آفاق و زیارت مکه پرداخته و پس از مراجعت در سال ۱۳۲۳ قمری بزیارت مشهد مقدس نایل گردیده و در مراجعت از مشهد؛ آنگاه که آوازه آزادی و مشروطیت در ایران بلند بود، بكمك مشروطه طلبان و آزادی خواهان قیام نمود و من جمله از خدمات او تأسیس مدرسه‌ایست در شیراز بنام ( مسعودیه ) که تا چند سال برقرار بود و عده زیادی از فضلای فارس در آنمدرسه تربیت یافته‌اند. دیگر از خدمات فرهنگی تأسیس و نشر روزنامه احیاست که شرح آن جداگانه ذکر گردید. در سال ١٣٣۴ قمری پس از انقلاب فارس، از کار کناره گرفت و انزوا و سکوت را بر هر امری ترجیح داد تا اینکه در سال ۱۳۳۶ قمری؛ پس از رحلت والد ماجدش مامور سرپرستی فقرا و سالکان طریق گردیده و در مدت سرپرستی خود سفری بحجاز و عراق عرب نموده و در ١٣۵٠ قمرى بطهران و ارض اقدس و زیارت حضرت رضا موفق شده است.

ذوالریاستین دارای تألیفات گرانب‌ها و نفیسی است من جمله ١ - انیس المهاجرین و مونس المسافرین ۲ - دلیل السالكین ٣ - تعلیقات برمتنوى ۴ - تاریخ حب الوطن منظوم ۵ - برهان السالكین. وی در شعر و سخن نیز دارای قریحه سرشاریت و تخلص او مونس می‌باشد. اشعار زیر که تضمین غزل سعدیست نمونه از اشعار اوست


چند بیگانه پرستی بطلب خویشان را
آخر از سر بنه این خوی بداندیشانرا
در خرابات ببین حالت دل ریشا نرا
ایکه انکار کنی عالم درویشانرا

تو چه دانی که چه سود او سرست‌ایشان را

حکمت‌آموز شود هر که شود طالب عقل
صحبت مرد خرد‌مند بود جالب عقل
بگریزید زاحمق که بود صاحب عقل
طلب منصب فانی نکند صاحب عقل

عاقل آنست که‌اندیشه کند پایان را

(۴١) اخبار

روزنامه اخبار بمدیر مسئولی و صاحب امتیازی ( میرزا نصر الله خان شیرازی ) در کرمانشاه تأسیس و شماره اول سال اول آن در تاریخ سوم ذ یحجه ١٣٣۴ قمری مطابق ۲ اکتبر ۱۹۱۶ میلادی در چهار صفحه بقطع وزیری در مطبعه سربی (کرمانشاهان مطبعه شرأفت احمدی ) چاپ و توزیع شده است. محل اداره: سرای حاجی علیمحمد و عنوان تلگرافی آن ( اخبار ) معین گردیده و قیمت اشتراك روزنامه بدین قرار است ولایات داخله سالیانه چهار تومان ششماهه ۲۵ قران. ممالك خارجه ۵ تومان و سه تومان. وجه اشتراك پس از انقضاء یك ماه از تاریخ اولین شماره دریافت می‌شود تك نمره در کرمانشاه سیصد دینار است. این روزنامه هفته دو نمره روز‌های دو شنبه و پنج شنبه طبع و توزیع می‌شده و مندرجات آن پس از درج سرمقاله که معمولا ستون اول و دوم صفحه اول روزنامه را گرفته عبارت است از وقایع جنگ اروپا و به خصوص حواد تیکه در شهر‌های غربی ایران رخ می‌نموده و از این حیث روزنامه اخبار حائز اهمیت بسیار است. گاهی صفحات روزنامه گنجایش درج تمام اخبار جنك را نداشته و از این جهت باقیمانده اخبار و پاره از اوقات حوادث مهم ناگهانی را در صفحات کوچکی بنام ( فوق‌العاده اخبار ) منتشر نموده است. منجمله دو فوق‌العاده یکی مورخ نهم و دیگری چهاردهم ربیع الاول ۱۳۳۵ قمری است که اولی بدین قسم شروع می‌شود: « اخباریکه جدیدا رسیده است اول - تعرضی که روس‌ها روز سه شنبه هفتم ربیع الاول در همدان کرده بودند با شکست دشمن خاتمه یافت و دویست کشته در میدان جنك جا گذاشتند و اسیر زیاد گرفته شد > فوق‌العاده دومی بدین قسم شروع میگردد، از اخباریکه جدیدا رسیده است. تعرضاتی که روس‌ها در طرف همدان و دولت آباد و گروس در تاریخ ششم و هفتم و هشتم ربیع الاول ۱۳۳۵ کرده بود ند بحمد الله با نصرت قشون اسلامی خاتمه یافته و با تلفات زیاد دفع شدند. روز سیزدهم ربیع الاول قشون اسلامی بدشمن حمله کرده روس‌ها را از مزرعه کوریجان و رایکان طرد و تبعید کرده ۲۰۰۰ قیمت تك نمره این فوق‌العاده‌ها یکصد دینار است. اصولاً تأسیس روزنامه اخبار چنانچه ذیلا از سر مقاله شماره اول معلوم می‌شود برای اطلاع از اخبار جنگ بوده و مدیر روزنامه این موضوع را در ستون اول و دوم صفحه اول شماره اول در ضمن سرمقاله که بعنوان (اخبار و استخبار) نوشته به ینقسم بیان کرده است:

«یگانه عاملی که قوام نظام اجتماع را متکفل و عهده دار است همان مسأله اخبار و استخبار افراد بشری از احوال یکدیگر است ابتدا وسیله استخبار پیغام بود. ولی بواسطه فراموش شدن پیغام مطالب را بصورت اشکال و رمز بیان می‌کردند و از این جا کلمات و حروف اختراع شد و کم کم نگارش را بپایه امروزی در آورد ند و خلاصه اینکه اطلاع و استطلاع یکی از اوازم اجتماع بشریست » پس از این مقدمه می‌نویسد « در یك چنین روزی که تاریخ پیدایش آدمی آنرا ندیده و در همچو ایا می‌ که از روز‌های تاریخی ایران بشمار می‌رود خیلی دریغ بود که در این شهر که در حقیقت مرکز مدافعین این کشور ستمدیده محسوب است، ساکنین از مهاجرین و غیره از اطلاع از وضعیات خود و متحدین خویش بی‌بهره باشند لهذا پس از اخذ امتیاز نگارنده بانتشار هفته دو نمره از این ورقه که باسم ( اخبار ) موسوم است مفتخر خواهد بود و نظر بموقعیت نظامی و اهمیت اطلاعات میدان‌های جنگ این ورقه را غالبا باخبار اختصاص داده از نگارش مادون حتى المقدور صرف نظر خواهد نمود .» هما نقسم که در قسمت اخیر سرمقاله و شماره‌های موجود دیده می‌شود مندر جات روزنامه بیشتر اخبار جنك بین‌الملل است و این اخبار از ( تلگراف بیسیم کرمانشاه ) گرفته می‌شده است. نکته که بخوبی از اخبار و مقالات مندرج در روزنامه معلوم می‌شود طرفداری مدیر روزنامه از آلمان‌ها و متحدینشان است.

از این روزنامه تا شماره ۳۲ سال اول مورخ چهارم برج حوت ۱۳۳۵ قمری مطابق ۲۱ فوریه ١٩١۶ در دست نگارنده است.

( ۴۲ ) اخبار

مجله اخبار بطور ماهیانه در سال ۱۳۰۶ شمسی در تهران تأسیس و منتشر شده است. نگارنده تاکنون نمونه از آن بدست نیاورده‌ام.

( ۴٣ ) اخبار امروز

روزنامه اخبار امروز بطور روزانه در طهران، در یك ورق؛ بقطع خشتی متوسط در مطبعه سربی چاپ و شماره پنجم آن در تاریخ یك شنبه ۲۱ شهر شوال ۱۳۲۹ قمری و شماره ۹ آن در ۲۵ شوال سال مذکور توزیع شده است. محل اداره: محل نشر اخبار؛ خیابان ناصریه، مطبعه تمدن، قیمت یك نمره آن یکشاهی و آبونه ماهیانه آن دو قران معین شده و سطر زیر در عنوان روزنامه درج است: کسانیکه طالب باشند اخبار ر را آبونه شوند در صورتیکه آبونه یکماه را همیشه پیش بدهند تا یکساعت از شب گذشته بآن‌ها خواهد رسید. در عنوان اخبار امروز اسمی از مدیر مسئول روزنامه نیست فقط در آخر صفحه دوم ( علی ) امضاء نموده است.

مندرجات روزنامه عبارت از وقایع روزانه شهر‌های ایران و اخبار مرکز و ولایات و ذکر اغتشاشات باغیان و سرکشان داخلی و نیز خلاصه مذاکرات و گفتگوهای مجلس در آن درج است. آنچه برون در تاریخ مطبوعات خود درباره این روزنامه نوشته این است که روزنامه اخبار امروز در شوال ۱۳۲۹ قمری در طهران منتشر شده و نامی از مدیران در بین نیست فقط نام علی در پای ورقه چاپ شده است. در همین تاریخ یعنی در سال ۱۳۲۹ قمری ورقه دیگری در طهران بطور روزانه. بنام ( اطلاعات روزانه ) و یا ) اخبار صحیحه داخله و خارجه چاپ می‌شده که مشتمل بر اخبار داخله و خارجه بوده است. برای آگهی از آن بکلمه اطلاعات روزانه مراجعه شود.

( ۴۴ ) اخبار دارالسلطنه آذربایجان

این روزنامه بنام‌های مختلف اخبار دارالسلطنه آذربایجان، روز نامه وقایع شهر مملکت محروسه آذربایجان؛ روزنامه ملتی مملکت آذربایجان: و بنابر ضبط کتابخانه دولتی برلین (آذربایجان) و چون از این روزنامه تاکنون نگارنده نمونه بدست نیاورده و شاید در ایران هم نسخه از آن نباشد لذا بطور تحقیق نمی‌توان نامی برای آن معین کرد اسامی مذکور از روی مقاله ) روزنامه‌نگاری در ایران ( از شماره ۷ دوره جدید روز کاره و همچنین از فهرست روز نامه‌های آذربایجان مرحوم تربیت استخراج شده است.

بنابر تصریح نویسنده مقاله روزنامه‌نگاری در ایران؛ این روزنامه سومین روزنامه نامه‌ایست که بزبان فارسی منتشر شده و یك نسخه از آن که صفحه اول ندارد در کتاب خانه دولتی برلین محفوظ است. محل انتشار آن در تبریز؛ با چاپ سنگی و بنا برضبط شماره ۱۳ رجب ۱۳۷۵ قمری روز نامه وقایع اتفاقیه سال تا آن اوایل ١٢٧۵ می‌باشد. آنچه در روزنامه وقایع اتفاقیه بنقل از روزنامه کاوه در باره این روزنامه نوشته شده این است: « در این روز‌ها ( منظور همان سال ۱۳۷۵ قمری است ) حکم شده است که در تبریز روزنامه طبع شود که احوالات آذربایجان و غیره در آن نوشته شود، و باز بنقل از روزنامه کاوه در شماره ۱۵ شوال از آن سال می‌نویسد، « از قراری که در روزنامه منطبعه دارالسلطنه تبریز نوشته‌اند »

تاریخ آخرین شماره این روزنامه نیز در دست نیست و مرحوم تربیت در فهرست روزنامه‌های آذربایجان می‌نویسد « این روزنامه چندین سال دوام کرده است » محتمل است بعداً باسم ( تبریز ) مبدل و در سال‌های ۱۲۹۰ و ١٢٩۶ با این اسم منتشر شده باشد.

(۴۵) اخبار ایرانی

اطلاع نگارنده از این روزنامه عبارت از چند سطریست که عیناً از مقاله ) روز نامه‌نگاری در (ایران) از شماره ۶ دوره جدید روزنامه کاوه نقل می‌شود. در مقاله مذکور می‌نویسد: « اولین روزنامه فارسی که بسیاق جراید فرنگستان چاپ شده بطور تحقیق معلوم نیست کدام بوده. در کتاب (مطبعه خارج از فرنگستان )

در ذیل ماده دهلی، پایتخت قدیم هند؛ ذکر شده که در شماره هفتگی (اکبر ایرانی) یا ( اخبار ایرانی ) در سنه ۱۷۹۸ میلادی ( ۱۳ ۱۲۱۲ ) در آن شهر منتشر بوده است که در صورت صحت احتمال کلی دارد که این روزنامه فارسی بوده است چه دهلی درسته ۱۲۱۸ بدست انگلی‌ها گذشته (۱) و پیش از آن مشکل است که روزنامه انگلیسی در آنجا داتر بوده باشد و ممکن است اسم آن روزنامه اخبار فارسی بوده که در املای فرنگی تصحیف شده و (اخبار) در

هندوستان روزنامه را گویند. »

٤٦ اختر

روز نامه اختر ، در شهر اسلامبول ، بطور هفتگی و مدتی روزانه و چندی هفته دو بار در سال ۱۲۹۲ قمری چاپ و منتشر شده است شماره اول این روز نامه روز پنجشنبه ١٦ ذیحجه ۱۲۹۲ قمری ، بمدیری ( آقای محمد طاهر تبریزی و نویسندگی (میرزا مهدی اختر ) انتشار یافته و مدت ۲۲ سال مرتباً دائر بوده تا در سال ۱۳۱۳ قمری از طرف دولت عثمانی توقیف شده است اختر در آغاز تاسیس، غیر از روز های جمعه و یکشنبه، هر روز و پس از مدتی هفته دوبار ، روزهای شنبه و چهار شنبه و در سالهای آخری بطور هفتگی انتشار یافته برون در جلد چهارم تاریخ ادبیات خود صفحه ٣١٤ (ترجمه) درباره اهمیت این روزنامه مینویسند > در سنه ۸-۱۸۸۷ نیز که من دریران سفر میکردم تنها جریده قابل مطالعه زبان فارسی همان اختر بود که هفته یکبار در اسلامبول چاپ میشد در حقیقت در دوران تیره و تار استبداد روزنامه اختر كمك بزرگی بتنویر افکار ایرانیان نموده و در ایامیکه جراید این مملکت منحصر بچند روز نامه درباری از قبیل ایران و اطلاع بوده روزنامه اختر ، بقول ادوارد برون جریده قابل مطالعه زبان فارسی بشمار میرفته است بخصوص اخبار تلگرافی کشورهای خارجی که در این روز نامه درج شده برای اشنایی مردم باوضاع دنیای خارج کمکهای مفید و بزر بزرگی نموده است تردیدی نیست که و جود همین جراید افکار مردم آنزمان را مهیای انقلاب نمود و پیدایش مشروطیت ایران تا اندازه رهین فدا کاری آقایان مدیران جراید آنروزیست.

مرحوم تربیت در فهرست جراید آذر بایجان راجع بروزنامه اختر مینویسد : « اختر روز نامه هفتگی منتشر در اسلامبول بمديريت محمد طاهر تبریزی و نویسندگی مهدی تبریزی در ۱۲۹۳ این روز نامه تاسنه ۱۳۱۳ مرتباً انتشار یافته و در آن تاریخ از طرف دولت ترکیه توقیف شده است نویسنده روز نامه ، همان قسم که در بالا ذکر کردیم مرحوم میرزا مهدی اختر بوده است مرحوم میرزا مهدی فرزند حاجی ابراهیم تاجر تبریزی » در اول جمادی الثانی ۱۲۵۵ قمری در محله خیابان تبریز بدنیا آمده و در ۲۱ ذی قعده ۱۳۲۵ قمری در محله ( قاضی کوئی ) اسلامبول بدرود زندگی گفته است وی در سن ٢٤ سالگی از تبریز باسلاميول رفته و مدتی از دوران حیات خود را در این شهر طی کرده تا در سال ۱۳۹۲ که ( آقا محمد ظاهر تبریزی قراچه داغی ) روزنامه اختر را تاسیس نمود، مرحوم آقا میرزا مهدی نویسندگی آنرا بعهده گرفت و آثار و افکار و نظریات خود را بوسیله اوراق ر و ز نامه در دسترس همگان قرارداد . مندرجات روزنامه دلیل بروسعت اطلاع و آگاهی نویسنده آنست. فشار و سخت گری عمال حکومت عثمانی مدیر و نویسنده اختر را در فشار میگذاشت تا اینکه بالاخره هر دو دست از نامه نگاری شسته و نویسنده اختر خدمات صادقانه خود را بصورت دیگری در آورد.

توضیح آنکه پس از توقیف روزنامه اختر مرحوم میرزا مهدی نویسنده اختر بترجمه كتاب ( ابراهيم بيك ) پرداخت و این کتاب را که بزبان انگلیسی نوشته شده و مشتمل بر شرح اوضاع و احوال سیاسی و اداری ایران است بیارسی ترجمه نمود و چون خود قادر بر طبع کتاب نبود مرحوم ( حاجی زین العابدين تاجر مراغه مقيم اسلامبول ) که از آزادیخواهان و وطن پرستان است مخارج طبع آن را عهده دار گشت و بصورت آبرومندی آنرا منتشر ساخت.

از خدمات دیگر آنمرحوم تاسیس مطبعه ( خورشید ) در اسلامبول است که پس از مرك او با جميع كتب نفیسه اش از طرف حکومت عثمانی ضبط ومصادر. شد مرحوم اختر در سن ۷۰ سالكي بمرض قلبی دوچار و بهمین مرض فوت نمود و پس از خود جز نام نيك وفرزندی بنام ( محمد ابراهيم بيك ) چیز دیگری باقی نگذاشت[۷] روزنامه معمولا در ۸ صفحه بقطع ۸٫۵ در ۱۳ با چاپ سربی ؛ بوضع و کاغذ خویی چاپ شده و قیمت اشتراك سالیانه آن بدین قرار است در عثمانی ه مجیدیه ، در ایران ۲۵ قرآن ؛ در اروپا بیست و پنج فرانك.

و اما اطلاعاتیکه از متن شماره اول سال اول اختر اقتباس و گرفته شده از این قرار است نومره ۱ فى ١٦ ذى حجه ۱۲۹۲ پنجشنبه ۱ کانون ثانی سنه ۱۳۹۱ ؛ ۱۳ ژانویه ۱۸۷۶، مطبعه و اداره خانه درخان والده در دائره مخصوصه است مکتوبی ١٨٧٦ که برای درج کازت باداره داده میشود و طبع نشود بصاحبش رد نخواهد شد. مکتوبی که اجرت پست آن داده نشده است از جانب اداره قبول نخواهد شد . قیمت سالیانه ٨ مجیدیه شش ماهه ٤ مجيديه سفيد ؛ يك نسخه سی پاره رایج است.

این مطالب و خصوصیات در عنوان روزنامه و در آخر صفحه ٤ و همچنین در سایر شماره ها اسم ( طاهر ) مدیر روزنامه چاپ شده و در زیر عنوان این عبارات است و این کارت از حوادث گوناگون و از سیاست و پولتيك و از تجارت وعلم و ادب ودیگر منافع عمومیه سخن خواهد گفت هر گونه مواد مفيده عامه مجانا قبو ل وطبع خواهد شد . سرمقاله روزنامه تحت عنوان ( روزنامه و کارت ) و باین عبارت شروع میشود: روشنائی بخش آفاق مدنيت وكحل الجواهر آفاق ترقی ملك و مملکت تا میرسد باینجا که بنا بر این هرگز روا نیست که در همچنان پای تخت معظم ا قلا يك روزنامه فارسی نباشد که هم فارسی دانان در این ممالك فسيحه را از وقایع و و اخبار جهان و از آنچه بکار احتیاجات حالیه می‌آید بزبان شیرین و دلنشین آگاهی دهد. این شماره مانند سایر شماره‌ها در چهار صفحه بقطع بزرك، با كاغذ زرد و چاپ سربی چاپ شده و مندرجاتش پس از سرمقاله اخبار دولت عثمانی و اخبار خارجه است. مجموعه نفیسی از اختر در کتابخانه ملی که سابقا متعلق باعتضاد السلطنه بوده موجود است.

(۴٧) اختر دانش

مجله اختر دانش در تهران در دو دوره انتشار یافته دوره اول آن بمدیری ( آقا میرزا محمد خان طهماسبی ) و بقلم ( محصلین دار الفنون تهران) در سال ۱۲۹۷ شمسی مطابق ۱۳۳۷ قمری منتشر شده در این دوره مجله اختر دانش بطور ماهیانه بوده و در مطبعه ( باقرزاده ) طبع و هر نوبت ۵۰۰ نسخه از آن انتشار یافته است سیاق مطالب و مندرجات مجله بیشتر ادبی است.

در شماره چهار مجله اقبال منطبعه طهران مورخ اول حوت ۱۲۹۷ شمسی طلوع اختر دانش را بدینقسم نوشته است: « مجله اختر دانش حاوی مطالب علمی و اخلاقی و تاریخی در تحت نظر یات جمعی از دانشمندان رونق افروز مطبوعات گردید و شماره اول آن باداره رسیده است ما موفقیت آقای میزا محمد خان طهماسبی و سایر محررین آن مجله شریفه را خواستگاریم »

از شرح فوق معلوم می‌شود تأسیس و انتشار مجله در اواخر سال ۱۲۹۷ بوده و با آنچه از سالنامه وزارت معارف مستفاد می‌شود، باین نتیجه می‌رسیم که اختر دانش بیش از چند ماهی منتشر نشده است. توضیح آنکه در سالنامه مذکور که در سال ۱۳۳۷ قمری انتشار یافته در ضمن ملاحظات راجع باین مجله می‌نویسد: « فعلا تعطیل است». دوره دوم مجله.

اطلاعی که نگارنده از دوره دوم این مجله دارد عبارت از شرحیست که دفتر مجله در روزنامه ایران مورخ ۱۸ قوس ۱۳۰۱ شمسی آگهی نموده و آن شرح این است: دوره دوم مجله اختر دانش از حوت ۱۳۰۱ شروع می‌شود. قیمت سالیانه چهار تومان است طالبین آن بمحل اداره واقعه در بالا خانه شمس العماره مراجعه‌کننده دفتر مجله اختر دانش »

(۴٨) اختر شرق

در شماره ۷ و ۸ سال دوم مجله تعلیم و تربیت وزارت فرهنگ می‌نویسد در ۲۰ دلو ۱۳۰۳ شمسی امتیاز روزنامه اختر شرق در تهران بمدیری ( محمد رضاخان خاتمی مهین الملك ) از تصویب شورایعالی معارف گذشت.

(۴٩) اختر شمال

در سال ۱۳۰۶ شمسی روزنامه اختر شمال بطور هفتگی در تبریز تأسیس شده است.

(۵٠) اختر مسعود

روزنامه اختر مسعود بمدیری و سردبیری ) عبدالوهاب گلشن ایرانپور ) در اصفهان تأسیس و شماره اول سال اول آن در تاریخ سه شنبه ۱۲ جمادی الاول ۱۳۳۸ قمری مطابق ۱۳ دلو ۱۲۹۸ شمسی در چهار صفحه بقطع وزیری با چاپ سر بی‌در مطبعه ( حبل المتین ) طبع وتوزیع شده است. اختر مسعود چنانچه در عنوان آن نوشته شده هفته دو بار نشر می‌شده. خصوصیات روزنامه از این قرار است. قیمت اشتراك یکساله ۵۰ قرآن؛ داخله ایران ۵۵ قرآن، خارجه ۶٠ قران قیمت اعلانات صفحه یك سطری دو قرآن در صفحه آخر یك قران و لوابح خصوصی در حکم اعلان است. محل اداره: اصفهان • باغ حبل المتین. عنوان تلگرافی اختر مسعود. مندرجات روزنامه، در عنوان آن؛ درضمن یك سطر بدین قسم معرفی شده است: این روزنامه حاوی مطالب علمی و ادبی و اخلاقی و تاریخی و سیاسی و اقتصادی خواهد بود.

مطالب روزنامه؛ پس از درج سرمقاله اساسی که نوعاً امور کلی و گاهی مربوط بوقایع شهریست؛ عبارت از حوادث شهری و وقایع طهران و گاهی از اوقات حوادث دنیا و مطالب گوناگون و اشعار است.

مرام و مسلك روز نامه چنانچه در طلیعه روزنامه بدان اشاره شده؛ ترویج و نشر معارف است.

طلیعه روزنامه منظور از طلیعة ورقه‌ایست که مدیران جراید قبل از انتشار روزنامه برای آگاهی مردم، روى یك ورق منتشر می‌ساخته و در آن مردم را از انتشار نزدیك روزنامه و سبك مندرجات آن با خبر می‌ساخته‌اند. انتشار طلیعه از امور متداول بین مدیران جراید بوده و اغلب بدین کار مبادرت می‌کرده‌اند. نگارنده با اینکه همیشه برای تکمیل اطلاعات مربوط بجراید سعی داشته است اوراق طلیعه را بدست آورد و از روی آن‌ها اطلاعات جامعتری در دسترس خوانندگان کتاب حاضر بگذارد ولی متأسفانه خیلی کم بآن‌ها دست یافته و از این حیث کمال تأسف حاصل است. خوشبختانه راجع باختر مسعود ابن وضع پیش نیامده و در ضمن مجموعه مرتبی که از سال اول این روزنامه دارم ورقه طلیعه آن نیز موجود است. این طلیعه كه روى یك ورق بهمان قطع روزنامه و با چاپ سربی در مطبعه حبل المتین چاپ شده، تحت عنوان (طلیعه روزنامه اختر مسعود) و با مضای ( گلشن مدیر روزنامه اختر مسعود ) می‌باشد. چون نقل تمام مندر جات طلیعه موجب طول كلام است از این جهت فقط بنقل طر- اول و چند سطر از آخر آن اکتفا می‌نمائیم:

اربابان دانش و ذکاء و صاحبان بینش ودهاء پوشیده نخواهد بود که. بقاو فناء هر ملت و دولتی منوط و مربوط بجهل وعقل وعلم وعدم علم است... و چون می‌دانیم بهترین وسیله خدمت کردن بمعارف است و معارف را طرق بیشمار است این است که لا شیئی گمنام حسب الوظیفه یکی از طرق معارف را که نشر جراید است انتخاب کرده و با عزمی راسخ کمر همت را سخت در میان بسته روزنامه اختر مسعود را که حاوی مقالات علمی و فلسفی و ادبی و اخلاقی و تاریخی و اقتصادی و سیاسی و غیره است برای خدمت بمعارف و ملت و دولت اختیار و نگارش آن پرداخته است و‌امید است که بطوری که آرزو و آمال است از عهده انجام این وظیفه مقدس برآید و رجای واثق آنکه مطبوع نظر معارف خواهان گردیده بابك حسن اثری مستحسن گردد»

مقاله افتتاحی روزنامه یعنی مقاله شماره اول سال اول تحت عنوان ( استعانت از قلم ) می‌باشد و دو صفحه روزنامه را گرفته و باین جملات شروع می‌گردد: «ای قلم‌ای آنکه در دست مرد دلیر نایب مناب شمشیر و در انگشت حکیم ووزیر قائم مقام عقل و تدبیری برخویش ببال که کنوز رموز معرفت را یگانه مفتاح سعادت و مخزن دانش و شرأفت را فرزانه ابواب سیادتی. »

پس از سرمقاله اخبار و وقایع شهری ( نمایش در عمارت چهلستون ) وبعد اشعاری بعنوان ( ادبیات. خطاب بقلم ) که باین شعر شروع می‌شود:‌ای قلم‌ای طر از هر نامه * معنی آرای راز هر نامه) چاپ شده و در صفحه چهارم بامضای (دکوچی) قسمت اخلاقی بعنوان ( ظرایف و لطایف ) درج شده و مشتمل بر یکعده امثا لیست از این قبیل. وقتی چوبا ور می‌داری گربه دزده رم می‌کوند. شیرینی دندون قاضی را کند می‌کونه. تا آخر. شماره دوم سال اول روزنامه در تاریخ ١۶ جمادی و سوم در ۲۰ جمادی الاول ۱۳۳۸ منتشر شده و بهمین قسم در سال اول و بدو تأسیس روزنامه مرتب هفته دو بار انتشار یافته و آخرین شماره سال اول که شماره ۵٣ روزنامه است در تاریخ دو شنبه ۴ رجب مطابق ٢۴ حوت ١٢٩٩ منتشر گردیده است. در این شماره بعنوان ( اخطار مخصوص ) راجع بپایان سال اول چنین مینوید ) چنانچه در شماره‌های قبل بعرض مشترکین گرام و عموم خوانندگان روزنامه اختر مسعود رسانیده بودیم که سال اول در اول برج دلو خاتمه پذیرفت و برای اینکه بعضی نمرات کسر شده بود لهذا تا آخر برج حوت ادامه داده و اینك سال دوم آنرا از نوروز تخاقوی تیل ۱۳۰۰ شمسی میگیریم.. در این سال هر هفته یك شماره ولی بقطع دو برابر کنونی اختر خواهد بود» خوانندگان اطلاع دارند که در همین ایام حوادث مهمی در مرکز مملکت روی می‌نمود و کودتای معروف سید ضیاءالدین طباطبائی در حوت این سال واقع گشت. از این جهت روزنامه اختر مسعود هم پس از درج اخطار مخصوص فوق، بعنوان ( کابینه سید ضیاء الدین ) حوادث کودتا را بدین طریق شرح می‌دهد:

با اینکه هنوز بطور لزوم از مرکز مملکت اطلاع نداریم ولی آنچه از آتا و و علائم مشهود شده و آنچه که بر طبق تلگراف‌های رسمی بدست آمده است پس از سقوط کابینه سومی سپهدار اعظم و انقلاب یك جمعیت از قزاقان شاهنشاهی تحت ریاست رضا خان؛ کابینه ایران از طبقه اشرافی نزول کرده و در اثر تجدد انقلابی کشور مشروطه ایران، حسب الامر شاهنشاه بآقای سید ضیاءالدین طباطبائی، صاحب ومؤسس روز نامه یومیه رعد سپرده گردید. رئیس الوزراء جوان بیانیه خطاب بهموطنان با نگارش روشن و آتشین محتوی بگناهان کشور مداران گذشته و رنجوری مشروطه پانزده ساله ما نظریه مرامیه خویشتن در رفورم عدلیه و مالیه والغاء کاپیتولاسیون، تقسیم اراضی خالسة ما بین زارعین تدوین قانون در بیشتری بهره برزگران از املاك اربابی، استوارى بلدیة ‌ها برای معاصری شهر‌ها، بهبودی ساکنین و کارگران، ترقی و تجلی لشکری و اقتدار سپاهیان آزادی ایران در تساوی رفتار با تمام دول خاصه همسایگان، انتشار دادند.

در سال‌های بعد با اینکه اختر مسعود هفتگی بوده ولی بطور غیر منظم ١۵ روز یکبار و گاهی ماهی یکشماره نشر شده است. اختر مسعود در بدو تأسیس یکی از روز نامه ‌های خوب و آبرومند اصفهان بوده و بواسطه مقالات گوناگون از اوضاع اجتماعی و اقتصادی در آن درج شده و مخصوصاً چون مشتمل بر تمام اخبار شهری و محلی است مورد توجه و علاقه عموم بوده است.

لازم است یاد‌آور شویم که از شماره ۳۳ سال اول، مطالبی بعنوان ( حقوق ) نگارش (کی استوان) در پاورقی صفحات دوم و سوم روزنامه چاپ شده است.

سبك و روش متدرجات روزنامه در مدت هفت سال که از آغاز تأسیس روز نامه گذشته بقسمی است که فوقا اشاره کردیم. در طول مدت این هفت سال تمام امور روز نامه بعهده صاحب امتیاز و مدیر مسئول گلشن ایرانپور بوده است، از سال هشتم مدیری داخلی و سردبیری روزنامه جهده ( میرزا محمد علی دانش خوراسگانی بعداً در اصفهان روزنامه دانش اصفهان را تأسیس و منتشر نموده است ) واگذار شده و در شماره ۱۱ سال مذکور شرحی راجع واگذاری مدیریت داخلی بدانش خوراسگانی بدینقسم نوشته. «مخفی نماند مدیر داخلی و کلیه امورات اداره جریده اختر مسعود بعهده آقای میرزا محمد علی دانش خوراسگانی می‌باشد، و از همین موقع است که بمناسبت اسم (دانش) شعر زیر در عنوان روز نامه درج است: « دانش طلب و بزرگی‌آموز * تا به نگرند روزت از روز »

پس از واگذاری سر دبیری روزنامه بعهده آقای دانش؛ در سبك مندرجات روزنامه تغییراتی حاصل شده و روزنامه از صورت جدی بصورت فکاهی در آمده است و قسمتهائی تحت عنوان ( مقویم ) و ( ادبیات ) که‌زاده افکار آقای دانش بوده و بعداً نظیر آن‌ها در روز نامه دانش اصفهان دیده می‌شود. بروزنامه اضافه شده علاوه بر این قسمت بعضی از صفحات روزنامه بدرج تعریف‌های بیجا از رؤسای دوایر دولتی و ورود و خروج اشخاص متفرقه و عمال دولت اختصاص داده شده است. برای اینکه خوانندگان از اشعاریکه بعنوان ادبیات در روزنامه درج است آگا هی پیدا نمایند لازم است قسمتی از این اشعار را بنقل از شماره ۹ سال هشتم مورخ ۲۳ شوال ١٣۴۵ در اینجا نقل کنیم. این اشعار بعنوان ( یك تصنیف قدیم ) است: می‌خوای نخود بیارم تورا رو بخود بیارم * دیدی که نخود آوردم تورا رو بخود آوردم ارمنی صندلانی‌ی‌ی‌ی ی * می‌خوای ماشك بیارم * تورا رو توشك می‌اوم دیدى كه ماشك آوردم * تورا رو توشك آوردم * ارمنی صندلانی‌ی‌ی‌ی‌ی.

از شماره اول سال نهم مورخ سه شنبه ٩ ربیع الاول ١٣۴۶ قمری اداره روز نامه بعهده هیئت مدیره بدین قرار واگذار شده است:

صاحب امتیاز گلشن ایرانپور در تحت نظر احمد عرفان. ( آقای عرفان مدیر روزنامه و مجله عرفان منطبعه اصفهان) مدیر داخلی میرزا محمد علی دانش خوراسگانی این وضع با کمی تغییر و تبدیل تا سال ۱۵ انتشار روزنامه ادامه یافته و در طول این مدت روزنامه بدون ترتیب انتشار یافته؛ از سال ۱۵ سر دبیری و نگارندگی روزنامه بعهده ( ادیب فرهمند ) واگذار شده و این ادیب فرهمند همان کسی است که بعدا روزنامه گیتی نما و مجله تحفة الادبا را در اصفهان منتشر ساخته است. از این موقع در سبك مندرجات و قطع روزنامه تغییراتی حاصل گشته و روزنامه بقطع بزرك وباحروف سربی ریز و مقالات اساسی و اشعار گوناگون انتشار یافته است.

لازم است یاد‌آور شویم تمام کسانیکه مدتی در روزنامه اختر مسعود سمت سر دبیری و مدیر داخلی داشته بعداً خود مؤسس روزنامه گشته و بانتشار روزنامه مبادرت نموده‌اند احمد عرفان؛ مدیر روزنامه عرفان؛ ادیب فرهمند مدیر روز نامه گیتی نما؛ محمد علی دانش خوراسگانی مدیر روزنامه دانش اصفهان. وما بعداً در محل خود بشرح حال یك یك این آقایان و ذکر روزنامه‌های آنان خواهیم پرداخت.

اختر مسعود یکی از روزنامه‌های کهن سال اصفهان و در دوران انتشار ش که متجاوز از پانزده سال بوده بنشر و توسعه فرهنك و بالا بردن سطح معلومات عموم خدمات زیادی نموده است. اختر مسعود از لحاظ اینکه در دوره قبل از سلطنت پهلوی، مدتی باظلم وتعدى عمال دولت در اصفهان مبارزه نموده و از دادخواهی مردم پشتیبانی کرده یکی از جراید مهم ملی است و بهمین جهت گلشن ایرانپور در میان اهالی اصفهان بآزادیخواهی معروف و مشهور بود و با اینکه در اواخر عمر پیروشکسته شده و از شغل روزنامه‌نگاری دست کشیده بود؛ با وجود این مورد احترام و علاقه عموم بود و در هر محفل و مجلسی وارد می‌شد بپاس سابقه خدمتش از او قدردانی می‌کردند.

محل اداره روزنامه باستثنای مدتی که سردبیری آن با ادیب فرهمند بوده و در این مدت محل اداه خیابان حافظ بوده است؛ در سایر مواقع: اصفهان خیابان سپه و عنوان تلگرافی اصفهان اختر مسعود بوده است. اختر مسعود چون فاقد مطبعه مخصوص بوده؛ در طول مدت انتشار در مطابع مختلف سنگی و سربی اصفهان از قبیل مطبعه حبل المتین، مطبعه گلبهار، مطبعه شرکت اتحاد. مطبعه فرهنگ. مطبعه موسه عرفان. و مطبعه عرفان چاپ شده است.

شرح حال گلشن ایرانپور


جامعترین شرح حالیکه از مدیر اختر مسعود در دست است، شرحیست که آقای ایزد گشسب در کتاب ) نامه سخنوران ص ۱۳۱) از قول خود مرحوم گلشن ایرانپور نقل نموده و ما هم برای اطلاع خوانندگان عین آن شرح را از کتاب مذكور نقل می‌نمائیم. آقای ایزد گشب در زیر عنوان ( گلشن ) تخلص شاعری مدیر اختر مسعود می‌نویسد:

نامم عبد الوهاب تخلص گلشن سجل احوال ایرانپور (منظور نام فامیل است. م) بواسطه داشتن امتیاز روزنامه اختر مسعود مشهور بمدیر اختر مسعود در سال ١٢٩۶ هجری در اردکان یزد تولد یافته‌ام. پدرم حاجی محمد حسین از اهالی اردکان پس از مدتی که در یزد نشو و نما نمودم با مرحوم ابرا هم خلیل خان باصفهان آمدم تحصیلات ابتدائیه ومقدمات عربى وخلاصة الحساب ومطول خواندم عروض و فنون ادبیه را تحصیل کردم در سن ۲۵ سالگی بفرموده پدر کتاب انوار السهیلی‌ار منظوم نمودم در ضمن کتاب عقل و جنون و دلکش و پریوش را هم نظم نمودم و بچاپ رسانیدم چون انوار السهیلی سخت و مشکل و گاهی طبع از آن فرار می‌ کرد ۲۵ سال طول کشید تا تمام شد. کتب دیگر از قبیل آلمان نامه، بهرام نا مه؛ نخجیر نامه؛ مشروطه نامه و دیوان غزل و قصاید هم علاوه دارم مجموعا قریب شصت هزار بیت می‌شود. آقای گلشن حقا از شعراء شیرین بیان این عصر و دارای قدرت عجیبی بود. پس از این شرح در کتاب نامه سخنوران چند غزل ویك مسمط مصنوعه که از هر طرف خوانده شود دارای قافیه است نقل نموده و نیز عکسی از آنمرحوم‌گر اور کرده است.

مرحوم گلشن در اثر عارضه کسالت در ١۴ مرداد ۱۳١۶ شمسی دارفانی را وداع گفت و روح شریفش باشیان خلد پرواز نمود گلشن با اینکه اشعار زیاد سروده ولی جز منتخباتی از غزلیات‌ایشان که بهمت آقای سپنتا مدیر روزنامه سپنتا در بمبئی چاپ شده بقیه نشر نشده است. و نیز گاه گاهی در خلال شماره‌های اختر مستو د بعضی از حکایات منظوم انوار السهیلی اثر طبع آنمرحوم بچاپ رسیده من جمله اشعار زیر است که در شماره ۱۷ سال اول مورخ سه شنبه ۶ شهر رمضان ۱۲۹۹ شمسی تحت عنوان ( ادبیات ) چاپ شده ما برای نمونه آنرا نقل می‌نمائیم.

گفت مصداق باب سیزدهم * هست گفتار شاه دل قلزم * آنچه پرش نمود شاه از من اندرین باب می‌شود روشن * شاه باید که با ملازم خویش * آورد اول امتحان در پیش زرهربك كه شد تمام عیار * کندش اعتماد در هر کار * دید از هر که باگی و اخلاص بر خویش کند بخدمت خاص * هر که پرهیز کار و راست ره است * در دلش احتراز از کنه است راست کیش است و راست گفتار است ** همه در راستیش کردار است این چنین کس‌امین شه شاید * بجز این کس‌امین نمی‌باید * هر که را راستی بود پیشه شکش از خداست‌اندیشه * آنکه ترسید از خدای ناچار * نر سد بر رعیتش آزار ( دنباله اشعار زیاد است و ما برای خوف از اطناب بنقل همین اندازه قناعت می‌نمائیم. )

گلشن ایرانپور، پس از مرگ از خود اولادی باقی نگذاشت و فقط اشعار و دوره ‌های روزنامه او نام ویرا مخلد و پایدار ساخته است.

دانش اصفهان که در روزنامه خود فوت استاد خود گلشن را تسلیت گفته می‌نویسد گلشن ایرانپور اولاد نداشت و لذا مرك او بدون سروصدا بود. و شاید بعضی از همکاران او هم از فوت او اطلاع پیدا نکردند این است طرز رفتار و اظهار حق‌شناسی مردم از یکنفر شاعر و نویسنده.

(۵۱) اخگر

روزنامه اخگر منطبعه اصفهان دو دوره مختلف راطی نموده است. دوره اول از سال ۱۲۹۹ شمسی شروع و بال ۱۳۰۷ ختم می‌شود و دوره دوم از ۱۳۰۷ تا ۱۳۴۲ شمسی که بجای آن روز نامه اصفهان انتشار یافته پایان می‌یابد.

در دوره اول روزنامه بمدیری و صاحب امتیازی ( میرزا فتح الله خان وزیر‌زاده ) تأسیس شده و شماره اول سال اول این دوره در جدی ۱۳۹۹ منتشر شده است.

در دوره اول روزنامه عنوان هفتگی داشته ولی هیچ گاه در طول مدت انتشار بطور منظم و مرتب منتشر نگردیده است و بقسمیکه خود مدیر روزنامه در شماره اول سال سوم مورخ دو شنبه سوم رجب ۱۳۳۹ قمری ( سال تأسیس ۱۳۳۹ قمری بوده ) بعنوان ( ما هم عوض کردیم ) می‌نویسد. در هر حال ما بر خلاف سیره معمول خود که باید حتماً دوره روزنامه اخگر بچهل و هشت شماره ختم شود بمناسبت انقلابات تاریخی ایران و شروع عصر پهلوی دوره دوم را بشانزده شماره ختم کرده و دوره سوم را با این شماره شروع می‌کنیم و‌امیدواریم موجباتی که باعث فخ این عزیمت نشود و همان چهل و هشت شماره ولی زودتر از دوره‌های اول و دوم بمشتركین برسانیم. »

خصوصیات روزنامه در دوره اول از اینقرار است: وجه اشتراك یكسا له ۶٠ قرآن در ولایات اجرت پست علاوه می‌شود. تك شماره شش شاهی روزنامه با چاپ سربی در چهار صفحه بقطع بزرك در مطبعه حبل المتین چاپ شده و مندرجاتش بیشتر مقالات متنوع و ترجمه‌های مفید است. کمتر در این دوره روز نامه اخبار غرض‌آمیز و غیر واقع و مقالات انتقادی دیده می‌شود برعکس چون مدیر روزنامه شخصی درست و پاکدامنی بوده سعی می‌کرده است مقالات عام المنفعه و مفید در روزنامه درج شود، سبك انشای مقالات که نوعاً بقلم خود مدیر روزنامه تدوین شده ساده و روان است هما نقسم که فوقا یاد‌آور شدیم روزنامه اخگر تا سال ۱۳۰۷ شمسی بطور غیر منظم منتشر می‌شده تا اینکه در این سال بر طبق قرار داد مخصوصی مدیریت و مسئولیت روزنامه بعهده آقای (‌امیر علی‌امینی مدیر روزنامه اصفهان ) واگذار شده و از این تاریخ دوره دوم روزنامه شروع می‌گردد.

علت کناره‌گیری آقای وزیر‌زاده از امور روزنامه و واگذاری آن با قای امینی کار تازه بوده که در ادارات دولتی بعهده‌ایشان واگذار گردیده و ناچار بخروج از اصفهان بودهاند توضیح آنکه این ایام مصادف با انحلال عدلیه بدست مر حوم داور بوده و نامبرده که هر جا اشخاص دانشنمد و مطلع سراغ می‌کرد آنان را برای عضویت در عدلیه جدید دعوت می‌نمود آقای وزیر‌زاده را نیز بعضویت عد لیه دعوت نمود و مشارالیه از آن تاریخ تا کنون در دادگستری بشغل قضاوت مشغولند.

آقای وزیر‌زاده از فضلا و دانشمندان کشور بشمار می‌رود و ابتدای ورود‌ایشان بخدمات دولتی در وزارت فرهنگ بوده و مدتی در اصفهان بامور فرهنگی اشتغال داشت و من جمله دو سه سال ریاست دبستان صنعتی را عهده دار بوده تا اینکه همانقسم که یاد‌آور شدیم در سال ۱۳۰۷ شمسی بخدمت در وزارت دادگستری مشغول گردیدند. وی از قضات عالی رتبه و مشاغل مختلفی از قبیل ریاست استیناف شیراز و کرمان را داشته اخیراً نیز بریاست دادگستری اصفهان منصوب و مشغول کار گردیده‌اند.

دوره دوم روزنامه - شماره اول سال اول دوره دوم روزنامه در تاریخ پنجشنبه سوم آبان ۱۳۰۷ شمسی مطابق دهم جمادى الاول ١٣۴٧ قمری منتشر شده و در این دوره صاحب امتیاز و مؤسس روزنامه ( میرزا فتح الله خان وزیر‌زاده ) ومدیر مسئول و سردبیر (‌امیرقلی‌امینی) معرفی گشته ولی در حقیقت تمام امور روزنامه بعهده آقای امینی بوده و اصولاً وزیر‌زاده هیچ نوع دخالتی در کار روزنامه نداشته است. و چون این دوره از روزنامه دوره جدیدی محسوب می‌شده شماره و سال انتشار آن نیز از نو شروع گردیده و ذکری از شماره‌های قبلی نشده است و شماره مورخ سوم ابان ۱۳۰۷ شمسی بعنوان شماره اول از طبع خارج شده است. اخگر در ابتدا با قطع كوچك، هفته سه شماره و پس از یکماه بطور یومیه وبفاصله سه ماه بقطع بزر ك انتشار یافته و در شهریور ۱۳۰۸ شمسی مطبعه مخصوصی برای طبع روزنامه خریداری شده و بکار افتاده است.

خصوصیات روزنامه در این دوره از اینقرار است، قیمت اشتراك یكساله ۶٠ قران، ششماهه ۳۵ قرآن؛ ولایات خارجه بعلاوه اجرت پست تك شماره ۴ شاهی عنوان تلگراف ( اخگر ) محل اداره خیابان سپه، طبع روزنامه با چاپ سربی (مطبعه حبل المتین ) در شماره اول بعنوان ( یادآوری‌های لازم ) توضیحات زیر از طرف دفتر روزنامه داده شده است:

روزنامه اخگر سعی دارد که همواره مهمترین اخبار شهری، مملکتی، خارجی را در صفحات خود انتشار دهد و اگر ما در این شماره و شاید در شماره دوم و سوم موفق بدرج اخبار مذکور نشویم. البته از شماره چهارم ببعد جبران این کمر را نموده و خواطر خوانندگان محترم را از این جهت و هر جهت دیگری راضی خواهیم ساخت (۲) این روزنامه عجالتا هر هفته در سه شماره مرتباً منتشر می‌شود و ما سعی داریم که در آتیه نزدیکی بطور یومیه آنرا انتشار دهیم. (۳) ما فعلا برای کلیه کسانیکه آن‌ها را بترویج معارف و نشر مطبوعات آبرومند علاقمند می‌دانیم تا سه شماره به رسم نمونه روزنامه می‌فرستیم چنانچه برای اشتراک این نامه ملی و كمك بدنیای مطبوعات حاضر نیستند انتظار داریم که عدم قبول خود را کتباً اطلاع دهند و الا در جزء مشترکین ثابت محسوب می‌شوند. (۴) در شماره دوم از قرائت رساله ( تداوی روحی) و حکایات شیرین ) هزار و یك لطیفه ( كه هریك تألیف مستقلی است و اثر قلم مدیر ما است غفلت نکنید و الا پشیمان می‌شوید. » در عنوان روزنامه، اخگر روزنامه اجتماعی - اقتصادی – علمی – ادبی معرفی شده و از همان شماره اول مقالات گوناگونی از قبیل ( از مسائل صحی، قسمت تفریحی؛ جهان زنان ) و یك قسمت پاورقی در صفحات دووسه از آثار (بوکانشو) بعنوان (مرغابی ‌های فلورانس ) درج است سرمقاله این شماره بنام خداوند بخشنده مهربان و بعنوان ( روزنامه و روزنامه‌نگار ) نوشته شده که نا تمام است.

اخگر سال بسال رو بتکامل رفته و با پشت کار و جدیت مخصوص آقای‌امینی مدیر آن؛ علاوه بر تهیه مطبعه مخصوص برای چاپ روزنامه؛ مقالات و ترجمه‌های مفیدی در آن چاپ رسیده علاوه بر این یك قسمت از اعلانات ثبت عمومی چند بخش اصفهان در این روزنامه چاپ گردیده است؛ روزنامه اخگر تا سال ۱۳۲۲ شمسی منتشر شده و در این سال بعلت توقیف عموم جراید کشور این روزنامه نیز توقیف و پس از چندی بجای آن روزنامه اصفهان منتشر شده است.

آقای‌امیر قلی‌امینی؛ با اینکه از اوان طفولیت بعلت عارضه دچار فلج گردیده و نیمی از بدن‌ایشان بی‌حس مانده است. مع ذلك دارای پشت کار زیاد و اراده قوی است و با وصف بیماری توانسته است با تأسیس پرورشگاه یتیمان و عضویت و ریاست انجمن شهرداری خدمات گرانبهائی بهمشریان خود بنماید بقسمیكه خدمات ایشان در پرورشگاه مورد تحسین عموم قرار گرفته و با گرفتن اعانه از خیر خواهان و نیکوکاران توانسته‌اند متجاوز از یکصد نفر كودك یتیم را سالیانه تربیت نمایند پرورشگاه‌امینی اکنون یکی از مؤسسات عام المنفعه و مفید شهر اصفهان است و همه ساله جمع زیادی پسر و دختر با فرا گرفتن معلومات لازم و یاد گرفتن یکی از اقسام هنر‌های زیبا؛ دنبال کسب ‌می‌روند. مهمترین خدمت‌امینی بنای برورشگاه است که بتدریج و در ضمن سالیان دراز موفق شده‌اند عمارت آبرومند و بزرگی برای پرورش پسران و دختران جداگانه بنا نمایند و اکنون هر دو بنا موجود و حکایت از کمال جدیت و قدرت اراده و توانائی این مرد می‌نماید.

آقای‌امینی نه فقط اوقات خود را صرف خدمت بهمشهریان خود نموده بلکه در نتیجه مطالعات دائم خود چند مجلد کتاب نیز تألیف و یا ترجمه نموده‌اند. مهمترین آن‌ها عبارت است از داستان‌های امثال در دو مجلد. کتاب مذکور که با عباراتی سلیس و شیرین تدین یافته مشتمل بر شرح مورد استعمال و پیدایش بیشتر امثال فارسی است.

(۵٢) اخلاق

روزنامه اخلاق را آقای فرخ دین پارسای ) در سال ۱۲۹۳ تأسیس و منتشر نموده است. فرخ دین پارسای سال‌های سال در حوزه مطبوعات وارد و در جراید مقالات شیرین و آثار لکش دارند. نامبرده در سال 1299 شمسی مجله جهان زنان را در مشهد تأسیس و بمدیریت خانم فاضله خودشان ( فخر آفاق پارسای ( منتشر نموده و در سال 1307 شمسی مجله عصر جدید را ماهیانه دایر و در سال 1309 آنرا هفتگی نمود. و نیز هما تقم که در بالا یاد‌آور شدیم در سال 1293 روز نامه اخلاق را منتشر نمودند.

فرخ دین پارسای تا اواخر سال ١٣٢6 شمسی در قید حیات بود و در همین اوان برای فروش نخ قیمت دولتی باصفهان ماموریت یافت و عاقبت الامر متهم بدریافت رشوه گردید و مدتی از طرف بازپرس دیوان کیفر ( آقای رضوانی ) بمعیت مهاجرین رئیس اقتصاد اصفهان و حسینقلی دهش، واسطه امر ارتشا در زندان شهربانی بسر می‌برد، در این اوان که اتفاق ملاقات دست داد پیری سالخورده بنظر رسید.

(5٣) اخلاق

مجله اخلاق در سال 1299 بطور هفتگی در خراسان تأسیس شده است.

(54) اخوت

سه روزنامه در ایران و خارج ایران بنام اخوت منتشر شده وما هریك را بترتیب سال انتشار جدا‌گانه شرح می‌دهیم.

اول روزنامه اخوت در تبریز. روزنامه اخوت در تبریز بطور هفتگی بعد بری ( احمد بصیرت ) با چاپ سنگی، چاپ و در سال 1324 قمری منتشر شده است. مرحوم کسروی در تاریخ 18 ساله آذربایجان ( ص ٩5 ) اخوت را در جزء سایر جراید یکه در ابتدای مشروطیت در تبریز منتشر شده ذکر کرده است. مرحوم تربیت در فهرست روزنامه‌های آذربایجان این روزنامه را (روزنامه ارتجاعی) قلمداد نموده است.

میرزا احمد معروف به بصیرت علاوه بر روزنامه اخوت: در سال ١٣٢4 قمری دو روزنامه دیگر بنام‌های اتحاد و اسلامیه در تبریز منتشر نموده است. ( رجوع شود بکلمات اتحاد و اسلامیه از همین کتاب )

(55) اخوت

دوم روزنامه اخوت در رشته روزنامه اخوت در رشت بطور هفتگی در سال 1328 قمری تأسیس و شماره اول آن در هشتم شعبان سال مذکور منتشر شده است از این روزنامه بطوریکه برون در تاریخ مطبوعات و شعر خود ( ص 37) می‌نویسد بصورت غیر منظم رو بهرفته 13 شماره انتشار یافته که تاریخ شماره اول 8 شعبان و شماره آخر ٢4 جمادی الاول 1329 قمری بوده است. باز بقسمیکه برون در همین صفحه می‌نویسد در شماره اول مدیر مسئول ( موید ) و در شماره دهم ( مولوی ) معرفی شده و هر شماره آن چهار تا شش صفحه بقطع ۷ و نیم در ۱۲ سانتیمتر میباشد. وجه اشتراك سالیانه دررشت ۱۰ قران و در سایر شهر‌های ایران ۱۲ قران.

(۵۶) اخوت

سوم روزنامه اخوت در بغداد - روزنامه اخوت در بغداد، بطور هفتگی سال ۱۳۳۸ قمری مطابق ۱۹۱۰ میلادی بمدیری (محمد تقی یزدی) منتشر شده است. اخوت نامه‌ایست آزاد و سیاسی و وجه اشتراک آن در ایران ۲۰ قرآن، در روسیه ۵ منات؛ در اروپا ۱۰ فرانك و در هندوستان ۶ روپیه معین شده است. برون در کتاب مطبوعات و شعر فارسی (ص ۳۷) از قول راینو می‌نویسد هشتمین شماره این روزنامه در تاریخ ششم ربیع الثانی ۱۳۲۸ قمری منتشر شده و نیز مؤلف مذکور می‌نویسد: من هیجدهمین شماره این روزنامه را که در چهارم شعبان ۱۳۲۸ انتشا یافته و در هشت صفحه بقطع ۶ و نیم در ۹ و نیم سانتیمتر است در دست دارم.

در كتاب ( تاریخ الصحافة العربیة ) جلد چهارم؛ در جائیکه از جراید بغداد گفتگو می‌کند مدیر روزنامه ( اخوت ) را عبدالحسین ازری و تاریخ انتشار آن ر ا ۳ نیسان ۱۹۱۰ ضبط نموده و (حاج محمد تقی یزدی) را که ما در اینجا بمدیری اخوت معرفی کردیم، مدیر روزنامه (مصباح الشرق) بغداد نوشته است و چون مدرك ما روزنامه نمونه اخوت است از این جهت باید گفت صاحب تاریخ الصحافه دو چار اشتباه شده است. عبدالحسین از ری مذکور؛ بگفته صاحب تاریخ الصحافه چندروز نامه در بغداد منتشر کرده است. من جمله روزنامه ( روضه ) مورخ ۲۲ خزیران ۱۹۰۹ و روزنامه ( المصباح ) مورخ ۷ آذار ۱۹۱۱ و روزنامه ( المصباح الا غر ) مورخ ١۴ تشرین الثانی ۱۹۱۱ ( ص ۷۸ تاریخ الصحافة العربیة )

(۵٧) اخوت

شماره اول سال اول مجله اخوت منطبعه کرمانشاه بصاحب امتیازی و مؤسسی (حاج عبدالله مستشار على نعمتی) ومدیر مسئولی ( دکتر عبدالحسین الهامی ) در ۳۰ صفحه بقطع كوچك خشتی در مطبعه سربی ( شرکت سعادت کرمانشاه شعبه ۱ ) طبع و در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۳۰۷ شمسی مطابق ۱۸ ذی حجه ١٣۴۶ و ٧ ژ و تن ۱۹۲۸ میلادی منتشر شده است. تأسیس مجله اخوت چنانچه در پشت جلدش ضبط شده در اردیبهشت ۱۳۰۷ بوده و ماهی یکبار بهمکاری جمعی از فضلا و دانشمندان انتشار می‌یافته. قیمت آبونه یکساله آن در کرمانشاه ٢۴ قرآن و در سایر ولایات باضافه اجرت پست. عنوان مراسلات: کرمانشاه. مجله اخوت. نمره تلفون ٧۴ شعار مجله که در پشت جلد و بالای صفحه اول چاپ شده عبارت از یك كشكول و دوتبرزین و تسبیح هزار دانه‌ایست که در میان دو تبرزین حرف ( ص ۱۳۱۷ ) رسم و این شعار که علامت مخصوص فرقه دراویش است می‌رساند که مؤسس و نویسندگان مجله از این سلسله و مخصوصاً از مندرجات مجله معلوم می‌شود که بستگی خاصی به ظهیر الدوله (صفی علیشاه) داشته‌اند. در شماره اول آخرین تمثال ظهیر الدو له در آغاز مجله چاپ شده و نیز در صفحه اول شرح تولد و خرقه تهی کردن آنمر حوم درج است.

علاوه بر این در هر شماره مقداری از اشعار ظهیر الدوله بعنوان ضمیمه مجله و در همین شماره اول اشعاری از آن مرحوم در هشت صفحه اول مجله بعنوان (واردات) چاپ شده است. مندرجات مجله اخوت بطور کلی عبارت از مطالب عرفانی و اخلاقی و نیز اشعاریکه در این زمینه‌ها سروده شده است، می‌باشد و در پشت جلد، جایی که مندرجات مجله را معرفی می‌کند، می‌نویسد: « این مجله باستثناء مطالب سودمند از درج اخبار عمومی و مقالات سیاسی معذور است ۲۰ خلاصه اینکه اخوت مجله‌ایست عرفانی و شاید اصولاً برای نشر اشعار ظهیرالدوله تأسیس شده است. در شماره اول سال اول در قسمت دوم مجله یعنی پس از اشعار ظهیرالدوله؛ ودرج چند سطر تبریك عید غدیر شرحی تحت عنوان (ما ومحیط) بامضای (م. فرهبور) نوشته شده که تا اندازه علت انتشار و پیدایش و مرام و مسلك مجله را آشکار می‌نماید و ما برای مزید توضیح عین آن را در زیر درج می‌کنیم ما و محیط.

در میدان تنازع بقا آفتاب سعادت بر قومی پرتو افکن شود که با سرما‌یه علم و هنر و توشه تو کل در بیابان طلب پای ترقی نهد و با سعی و مجاهدت و تحمل رنج و ریاضت این طریق پر زحمت و مخافت را در نور دیده خود را بسر منزل مقصود رساند و در معرکه مبارزه حیاتی شاهد فتح و ظفر را ملتی در آغوش کشد بیرق سعی و عمل را بدست گرفته با استقامت و فداکاری جنود جهالت و ضلالت را پایمال نمود. سلطان دانش را بر اریکه سلطنت نشانیده تدبیر امور مملکت را یکف با کفایت و زیر عقل سپارد،

مملکتی از حضیض ذلت و انحطاط ر‌هایی یافته بدوره ترقی رسد که افراد سکنه آن وسائل تمدن را فراهم ساخته صنعت و تجارت را رواج داده در استخراج معادن و استفاده از قوای طبیعت کوشش نمایند. و بالاخره کشوری در صورت و معنى بترقیات عالیه نائل شود که باغستان تمدن آن کشور بازهار و ریاحین تدین و تذهیب اخلاق آراسته و پیراسته گردد و دیانت و مکارم اخلاق و فضایل را تقویت نماید. در این مملکت مملکتی که از منفعت پرستی طبقات ممتازه و قلت اشخاص منورالفکر قرن‌ها از قافله تمدن باز مانده و بواسطه حکمفرماتی جهالت چنانکه باید و شاید باین دو اصل اساسی توجهی شده و در نتیجه از یکطرف فقر اقتصادی سکنه آن را پریشان و از طرفی مفاسد اخلاقی محیط آنرا مسموم ساخته است. بر افراد فضلای این کشور) خاصه در این ایامی که علائم و آثار خوشبختی از گوشه و کنار پدیدار گردیده ) لازم و واجب است که با مواعظ حسنه و نصایح سودمند جهال قوم را از خواب غفلت بیدار ساخته و با وضاع عالم آشنا نموده از مفاسد بی‌علمی و نادانی آگاه کرده از مضار رذایل وفساد اخلاق مطلع سازد.

در تعقیب این نظریه ( مجله اخوت ) قدم بعرصه حیات نهاده و در میدان مجاهدت جلوه‌گر شده علم بیداری ملت را باحتزاز آورده با مساعی جمیله عده از اشخاص ایران دوست انسانیت خواه ترقی طلب خود را حاضر و آماده ساخته؛ از نویسندگان مشهور ایران و فضلا و ادبای کشور کیان استمداد فکری و قلمی نموده با عزمی متین و اراده آهنین برای امحاء فساد اخلاق و عادات رذیله ترویج ملکات فاضله و رسوم و آدات حسنه و بعبارت اخرى برای تهیه لوازم ترقی تمدن و وسایل تشدید اساس تدین جدیت و فعالیت بخرج خواهد داد و خصائل و فضائل آدمیت را با بیاناتی فصیح و عباراتی شیرین و سلیس تشریح نموده در معرض افکار عمومی خواهد نهاد در خاتمه از دانشمندان منورالفکر مملکت از هر حزب و جمعیت و فرقه که هستند‌امیدوار بمساعدت مادی و معنوی بوده و برای نیل بآمال قبیله از حضرت عزت جلت عظمته موفقیت تامه را مسئلت می‌نمائیم ه و به نستعین وعلیه التكلان. (م. فرهبور)

چنانکه خوانندگان در این مقاله ملاحظه می‌فرمایند و ما نیز سابقا اشاره کردیم بیشتر منظور از تأسیس مجله اخوت نشر مطالب اخلاقی و مواعظ عرفانی است. فهرست مندرجات شماره اول نیز موید این دعوی است: از رموز و اسرار عرفانی. (این مقاله راجع باسم جلاله یعنی الله است که بعقیده نویسنده آن آقای. س عبد الكریم ، غیرت از اسرار و رموز عرفانی است ) قسمت اجتماعی بقلم. ع. احتشام اولیائی. اخوت و برادری بقلم. ص. وحدت. آكل وماكول ( شعر ) اثر طبع غیرت. چند شعر تحت عنوان ( قسمت ادبی ) اتر طبع حسین پاشا خان شایقعی که از ندما و معاصرین ظهیرالدوله بوده است. اشعاریکه از ظهیرالدوله در شماره اول و شماره‌های دیگر مجله اخوت طبع‌منده از کتاب (واردات) آنمرحوم است. کتاب واردات با این اشعار شروع می‌شود:

خوشم آمد بدین وزن آنچه مطلب
بشد‌ وارد بفکرم روز یا شب
 
ابا تاریخ روز و ماه و سالش
کنم جمع و فتادم در خیالش
 
نمودم جمع واسمش (واردات) است
خیالی نیست جمله شاهدات است
 
اگر با دقت و فرصت بخوانی
سلیقه اعتقادم را بدانی
 

مرحوم ظهیرالدوله از عرفا و شاهزادگان معروف و در طهران دارای خانقاهی برای دراویش بوده و اکنون نیز خیابانی در طهران بنام وی ( صفی علیشاه ) مشهور است. ظهیرالدوله در قضایای بمباردمان مجلس و فتنه مستبدین صدمات زیا د متحمل شد و خانه اش بدست اشرار غارت گردید . فهرست مندرجات شماره ۸ سال اول که در اول بهمن ۱۳۰۷ منتشر شده از این قرار است: مجمع الاطوار . حقیقت خلق ، تغییر اخلاق محال نیست . غزل اثر طبع امین السلطان بیریا . قسمت اقتصادي بقلم ع . کار دوش حقیقت مستور است .

مجله اخوت مدت یکسال یعنی ۱۲ شماره منتشر گردیده و تعطیل شده است مخفی نماند که طبق فهرست ضمیمه شماره ۷ و ۸ سال دوم مجله تعلیم و تربیت امتیاز این مجله بنام حاج میرزا عبدالله در تاریخ ٤ شهریور ١٣٠٤ شمسی از تصویب شورای عالى فرهنك گذشته ولی معلوم نیست بچه علتی انتشار آن تا خرداد ۱۳۰۷ بتا خیر افتاده است .

در باره انتخاب کلمه ( اخوت ) برای نام مجله باید در نظر داشت که اختیار این نام بمناسبت ( انجمن اخوت ) بوده که مرحوم ظهیرالدوله عضویت آنرا داشته است تفصیل پیدایش انجمن اخوت در طهران از این قرار است که در دوره تاريك استبداد ناصری مرحوم حاج میرزا حسن صفی علیشاه مولف تفسیر منظوم قرآن مجید و بعضى تالیفات ادبی دیگر ، بعنوان ترویج اصول عرفان ؛ محفل محتبی در پایتخت تا سپس کرد و عده از منورین را گرد خود جمع نموده بعداظهیرالدوله صفی علیشاه نیز عضویت آن را پذیرفت و در نتیجه ( انجمن اخوت ) تاسیس گردید . اعضای این انجمن برای بین بردن خرافات و اصول استبداد خدمات گرانبهائی نموده و بعلت دشمنی با همین انجمن بود که بامر محمد علیشاه خانه ظهیرالدوله را بتوپ بستند و سربازان سیلاخوری و مامقانیها آنجا را غارت کردند.

ظاهرا انجمن اخوت قدیمترین انجمنی بوده که در طهران تشکیل گردیده و تاسیس آنرا بسال ۱۳۱۷ قمری میرسانند . ظهیرالدوله در ترویج انجمن اقدامات مجدا نه کوششهای بسیار نمود و پس از خرابی محل انجمن بدستور محمد علیشاه در شعبان ۱۳۲۷ قمری ؛ بر روی خرابه های آن محل ، شب نشینی و یا گاردن پارتی باشکوهی ينفع آسیب دیدگان حوادث مشروطیت ، برپا داشت و جمع زیادی با خرید بلیط های ورودی بانجمن كمك نمودند . مرحوم ظهیرالدوله جانشین مرحوم صفی علیشاه و از خانواده درجه اول ایل قاجار و در سال ۱۲۷۹ قمری متولد و بعد از ظهر شنبه ۲۲ ذیقعده ۱۳١٤ شمسی بمرض سکته دار فانی را بدرود و در یکی از نقاط شمیران تهران مجاور امام زاده قاسم او را دفن کردند . فقید مبرور چند سفر بحکومتهای عمده نامزد گردید و چون پس از خرابی عمارت مسکونی و غارت اثاثیه او در استبداد صغیر دیگر موفق بتدارك اسباب و خانه نگردید لذا در هر مورد با يك كيف و يك نوكر با ساده ترین

طرزی بمحل حکمرانی رفته و حکومت میکرد .

(۵٨) اخوت شیراز

روزنامه اخوت شیراز در شهر شیراز؛ بمدیری ) خادم استان فقرای نعمت اللهى عبد الكریم معروفعلى ( ومعاونت ) میرزا سید حسینخان طهرانی دبیر تاج الشعرا بطور هفتگی تأسیس و شماره اول با چاپ سنگی ) مطبعه اسلامیه ) طبع و در چهار صفحه بقطع وزیری در تاریخ ١۴ شهر ربیع الثانی ١٣٢۶ قمری منتشر شده است. اسم روزنامه ( اخوت شیراز ) با خط نسخ درشت و در بالای آن دو دست بعلا مت اتحاد که جمله ( یدالله فوق‌ایدیهم ) زیر آن نوشته شده؛ چاپ گردیده است. عنوان مراسلات: انجمن اخوت شیراز . قیمت اشتراك سالیانه شیراز ١۵ قران. سایر بلاد ایران ۱۷ قران؛ خارجه قیمت پست اضافه می‌شود.

مقاله افتتاحی شماره اول بدین قسم شروع می‌گردد: « بر اخوان بصیر و دانش پژوهان روشن ضمیر که روی گفتار ما با آنان اس پوشیده و پنهان نیست که سبب ترقی هر مملکتی از ممالک متمدنه نخست وهله نشر جراید یا فواید و افکار ابکار صاحبان اخبار است که بدون غرض ومرض مطالب مهمه را که مبتنی بر ترقی وطن و رفاهیت ابناء زمن است اشاعه دهند... »

علاوه بر سر مقاله مذکور اخبار شیراز بعنوان ( ورود موکب مسعودی ) و نیز اخبار دیگر شهری و اتفاقات راجع باداره نظمیه و در آخر صفحه چهارم مطالبی تحت عنوان (سؤال و جواب) با مضای معروفعای درج است شماره دوم اخوت در تاریخ جمعه ۲۱ ربیع الثانی ١٣٢۶ قمری منتشر شده و از شماره سوم تبرزین و کشکولی بالای اسم روزنامه اضافه شده است پنج شماره این روزنامه را نگارنده دیده‌ام. برون در کتاب مطبوعات ( ص ۴٧ ) درباره این روزنامه بیك سطر قناعت کرده می‌نویسد: « روز نامه هفتگی اخوت در سال ١٣٢۶ قمری در شیراز با چاپ سنگی منتشر شده است. »

( ۵٩ ) ادب

روزنامه ادب که بمدیری ادیب الممالك شاعر و نویسنده چند روزنامه تأسیس و منتشر شده سه دوره مختلف را طی کرده و مدتی در تبریز و زمانی در مشهد و چندی در طهران انتشار یافته است بنابراین‌مانیز در سطور ذیل از سه دوره مختلف آن تحت سه عنوان جداگانه گفتگو می‌نمائیم:

روزنامه ادب در تبریز

مرحوم تربیت در فهرست جراید آذربایجان راجع بروزنامه ادب در تبریز می‌نویسد روزنامه ده روزه منتشر در تبریز با چاپ سنگی بمدیریت صادق ادیب الممالك در سنه ١٣١۶ قمری شماره اولش بعنوان جریده ادب و بعد از آن فقط با لفظ ادب انتشا یافته و در عرض دو سال ۲۲ شماره مصور نشر شده است. » صفحه ۴٠۶ دانشمندان آذربایجان.

از شرح فوق معلوم می‌شود که مرحوم ادیب الممالك از سال ١٣١۶ شروع بانتشار روزنامه ادب نموده و جمعا در مدت دو سال ۲۲ شماره از این روزنامه منتشر نموده است. راجع بعلت رفتن ادیب الممالك بتبریز و حادثه‌ای که در آنجا برایش رخ نموده و نیز چگونگی انتشار روزنامه در آنجا؛ شرح نسبتاً جامعی مرحوم و حید در مقدمه دیوان ادیب الممالك كه بتصحیح آنمرحوم چاپ شده در صفحه ( بط ) مقدمه آورده که برای روشن شدن تاریخچه روزنامه لازم است آنرا عیناً نقل نمائیم:

«در ذیقعده ۱۳۱۴ قمری که‌امیر نظام دوباره بپیشکاری کل آذربایجان منصوب شده ادیب الممالك هم با او بتبریز رفته و در ١٣١۶ که مدرسه لقمانیه در تبریز با ز شد ادیب الممالك نائب رئیس مدرسه گردید و در همین ایام معمم شد و گاهی بر فراز منبر باعذب بیان و طلاقت لسان موعظه می‌فرمود و نیز در همان سال روزنامه ادب را در تبریز با خط نستعلیق انتشار داد و بعد از مدتی انقطاع دوباره با خط نسخ انتشار داده از این قسمت که مصور بود دو نسخه منتشر شده و روزنامه‌اش توقیف گردید و ادیب عازم طهران شد لیکن در منزلگاه اول از اسب بزمین خورده دستش شکست و بتبریز مراجعت کرد. پس از بهبودی دوباره یك نمره روزنامه ادب را در تبریز منتشر ساخت و قصیده در پیش آمد احوال خود ساخته مندرج داشته بود که مطلع آن این است: دست شکسته باز در آمد از آستین) نسخه سوم روز نام ادب مصور مقارن با ۱۵ شعبان ۱۳۱۷ است. در اوائل سال ۱۳۱۸ از تبریز بقفقاز‌یه رفت و از آنجا بخوارزم سفر کرده چندی در نزد پسر محمد‌امین خان خیوه بسر برده و از آنجا بمشهد مقدس رضا (ع) رفته و از چهاردهم رمضان ۱۳۱۸ تا شوال ۱۳۲۰ روزنامه ادب را در مشهد انتشار داده است » این بود شرحی که در مقدمه دیوان ادیب الممالك راجع بروزنامه ادب نوشته شده است نظیر شرح فوق در رساله کوچکی که در ۳۲ صفحه در برات بقلم خان ملك نوشته و چاپ شده مسطور است و ما بعداً در جائیکه شرح حال ادیب الممالك را بتفصیل یاد آور می‌شویم از این رساله نیز گفتگو خواهیم کرد.

در شماره ۲۰ سال دوم دوره جدید روزنامه کاوه؛ منطبعة برلین؛ در شرح حال ادیب الممالك واجع بروزنامه ادیب منتشره در تبریز چنین می‌نویسد: « ادیب الممالك در سنه ١٣١۶ قمری روزنامه باسم ادب در شهر تبریز تأسیس کرد که رویهمرفته ۱۷ شماره از آن نشر شد. بعضی قصاید خود را نیز در آن جریده نشر می‌کرد بعد‌ها روزنامه تعطیل شد و پس از مدتی در سال ۱۳۱۷ مشارالیه نایب رئیس مدرسه و روزنامه ادب را نیز ثانیاً انتشار داد ولی طولی نکشید که مجدداً از آن کناره گرفت و منزوی شده پس از اندکی یکباره تغییر وضع و لباس داده عمامه و عبا پوشید. » در نمره ۴۵٧ روزنامه اطلاع مورخ چهار شنبه هشتم ماه رجب المرجب ١٣١۶ قمری راجع بطلوع روزنامه ادب در تبریز اینطور نوشته شده است:

تهنیت

«در این هفته نمره اول روز نامه موسوم به ( ادب ) مصحوب پست دارالسلطنه تبریز باداره انطباعات ایران پرتو وصول افکند بشرف مطالعت آن نائل شدیم همانا این جریده فریده از نتایج دانش و افکار و نابح كلك سحار ادیب اریب و فاضل لبیب آقا میرزا صادق خان ادیب الممالك پیشخدمت حضور همایون از احفاد مرحوم مبرور قائم مقام است که صاحب فضل حسب و وارث علم و ادب است و یقین از کان جززر ناب و از عمان جز در خوشاب چیزی نزاید و برنیاید. این روزنامه منحصراً از علوم و معارف بحث و نگارش خواهد نمود‌امیدواریم آثار بدیعه و مطالب رفیعه از افکار آن جناب در صحایف این جریده بیادگار بماند و دانش طلبان از آن بهره‌مند گردند. » قطع نظر از آنچه دیگران راجع بعلو مقام نویسندگی و شاعر‌ی ادیب الممالك نوشته، تصور می‌رود همین چند سطر درباره فضائل و مناقب ادیب الممالك و روزنامه ادب کافی باشد همان قسم که در فوق اشاره کردیم ادیب از تبریز بمشهد عزیمت نمود و در رمضان ۱۳۱۷ به نشر روزنامه ادب در مشهد مقدس پرداخت. متأسفانه تاکنون به نمونه روزنامه ادب در تبریز دسترسی پیدا نکرده ولی درعوض مجموعه نفیسی از آن را که در خراسان و طهران منتشر شده در دست دارد و شرح زیر راجع باین دو قسمت از روی این مجموعه نقل می‌گردد:

روزنامه ادب در خراسان

اولین شماره روزنامه ادب در مشهد در روز چهارم ماه رمضان ۱۳۱۸ مطابق سال ۱۹۰۱ میلادی انتشار یافته . این روزنامه بطور هفتگی و هر شماره از آن در هشت صفحه بقطع ۲۰ در ۳۰ سانتیمتر با چاپ سنگی وخط نستعلیق ( بدون این که در هيچ يك از نمرات اسمی از مطبعه برده شده باشد ( طبع و توزیع شده است . مجموع شماره های سال اول ٤٨ نمره و مشتمل بر ٣٨٤ صفحه و شماره آخر این سال مورخ بتاريخ ۱٥ شعبان ۱۳۱۹ قمری مطابق ۲۷ نوامبر ۱۹۰۱ است .

شماره اول مشتمل بر دیباچه منظومیست اثر طبع مدیر روزنامه ، مرحوم ادیب الممالك ، كه بمنزله سرمقاله و یا مقاله افتتاحی روزنامه است . و چون دوره های روزنامه ادب کمیاب و بلکه نایاب است از این جهت تمام دیباچه منظوم را نقل نموده و بعدا بذکر خصوصیات این دوره از روزنامه میپردازیم:

اشعار این است

چو دانا ز گنجینه در باز کرد
بنام خدا نامه آغاز کرد
 
خدائی که در مغز هوش آفرید
تن آدمی با سروش آفرید
 
روانرا بدانش ستایش نمود
سخن را ترازوی دانش نمود
 
سپس خامه را با زبان جفت کرد
نی كنك را داور گفت کرد
 
از او یافت و خشور یزدان پرست
کلید در گنج دانش به دست
 
محمد چراغ خرد گستران
خداوند سالار پیغمبران
 
که با نامه آسمانی به خاک
فرود آمد از نزد یزدان پاك
 
در آن نامه از راز هر ترو خشك
بیا کند ناف جهان را بمشك
 
ایا خواجه از داور هست و بود
بجان تو و خاندانت درود
 
بر آن پیشکار جوان مرد تو
بر آن دختر ناز پرورد تو
 
بر آن پیشوایان با فرو داد
که دارند از شیر یزدان نژاد
 
همه وارث تاج و تخت تواند
همه میوه های درخت تواند
 
بویژه علی بن موسی که هست
مرادامن مهرش اينك به دست
 
برد آسمان بر زمینش نیاز
کند کعبه در آستانش نماز
 
بفر وی این نامه را ساختم
بامیدش این نکته پرداختم
 
که او در جهان پادشاه منست
ز نيرنك اختر پناه من است
 
چو کردم ز خاکش پر از نافه مغز
همه کار من گشت ستوار و نغز
 
بر بدم بسی بندهای شگرف
برون آمدم از بن چاه ژرف
 
بنام تو ای شاه کردن فراز
نمودم من این پارسی نامه ساز
 
پی آنکه بنیاد آئین و کیش
در او زنده سازم به نیروی خویش
 
کنم تازه آتین شرع کهن
بر اندازم از مشركان بیخ و بن
 
چنان خواهم از همت راد تو
و زان داد و بخش خداداد تو
 
که تا هست گردنده گردون بیای
زمن ماند این نامه اندر بجای
 

پس از این اشعار، مقاله تحت عنوان این شعر: بر سر آنم که گرز دست برآید بکاری زنم که غصه سرآید. نوشته که خلاصه مفاد آن راجع باهمیت روزنامه نگاری و تأثیر جراید در وقایع خونین آمریکا و حوادث اسپانیا است. در این مقاله رشته سخن را طول داده تا بدانجا می‌رسد که درباره انتشار روزنامه و استمداد از حضرت علی بن موسی الرضا می‌نویسد:

باری نظر بمطالب معروضه فوق و اهمیت نشر جراید این بنده درگاه از دیرگاه می‌خواست گم شده مهجور وطن را که چون (قارظان عنز - و فقید تعیف) خانمانش برباد و نام و نشانش از یاد رفته است در طی اوراق جراید بدست آرد و چشم فرزندان سعادتمند را بدیدار پدر مهربان روشنی بخشد‌امید که بزرگان بر این خیال خرده نگیرند و بنده را جاهل و بوالهوس نشمارند و این کرت سیم است که باین کار شگرف ( منظور کار روزنامه‌نگاری است که دو مرتبه در آذربایجان و این بار در مشهد بدان مشغول شده است مؤلف ) وخیال مقدس پرداخته‌ام و انصاف همی دهم که چون در ایام سلف اعتمادم براین خامه ابتر و اعتضادم بر توجه ابنای بشر بود تأیید الهی در پیشرفت امورم مساعدت نفرمودی چنانکه در وهله اول كودك فكرم قبل از اوان ترعرع زبان در کام کشید و دفعه اخری در رحم مادر سقط گرد ید ولی اینك سپری ساخته‌ام حوادث بروی کارگر نشود و جوشنی دارم که پیکان قضا از وی گذر نکند زیرا که ملازم حسن ولایت است و چراغم شمع هدایت آن را که روی‌امید باستان اقدس حضرت ثامن الائمه وسراج الامه مولانا علی بن موسی الرضا علیه وآبائه واولاده الاف التحیة والثنا باشد البته با ثابت و سیار در ستیز و از گردش لیل و نهار نپرهیزد. آنظرنیی بیا به ثم قولی * انا‌ام انت فی محل رفیع سال اول پس از انتشار چهل و هشت شماره در تاریخیکه قبلاً ذکر شد خاتمه یافته و قبل از شروع سرمقاله شماره اخیر این چند سطر بعنوان ( تشکر ) نوشته شده است تشکر. شکر خدا را که در تحت لوای بیضا ضیاى امام الانس والجان على بن موسى الرضا علیه و آبانه و اولاده الاف تحیة وثنا آخرین نمره سال نخستین ادب منتشر گردید و بحمد الله چنانکه وعده کردیم ماهی چهار نمره بمشترکین تقدیم نموده از عهده قول خود بر آمدیم.

در آخر صفحه آخر این شماره این عبارت درج است: « هذا ما اختم به السنة الأولى والحمد لله على اتمام‌ها اللهم اجعل خاتمة امورنا خیراً بحق خاتم النبیین واله الطاهرین. محمد صادق الحسینی الفراهانی. » خصوصیات روز نامه از این قرار است: محل اداره روزنامه مشهد؛ کوچه باغ عنبر خانه میرزا صادق خان ادیب الممالك مدیر روزنامه. بعد از قبول کردن نمره سیم اسامی مشترکین در دفتر اداره ثبت شده و در ماه ششم انتشار وجه اشتراک دریافت می‌گردد. وجه اشتراك سالیانه در مشهد دو تومان و در سایر بلاد محروسه ایران ٢۶ قران؛ در قفقاز و روسیه ۶ منات در ممالک عثمانی ۳ مجیدی، در هندوستان ۱۰ روپیه و در شهر‌های اروپا ۱۲ فرانك قیمت اعلانات سطرى یك قران.

مندر جات روزنامه ادب- مندرجات روزنامه چنانچه در عنوان روز نامه ذکر شده بیشتر مطالبیست علمی؛ ادبی، تجارتی، تاریخی و از ذکر فهرست یکی دو شماره که همیشه در ابتدای ستون اول صفحه اول نوشته شده تا اندازه می‌توان بمندرجات آن پی برد. فهرست مندرجات نمره ۴۶ از این قرار است. از خلیج فارس تا کاسپین؛ جنگ افریقای جنوبی، مارشال والدرس؛ بوتریان. مادام بوق‌ها مقاله در تأثیر سخن، مثنوی که صیقل ارواح بود. اعتذار. اخطار. دختر کور در نمایشگاه تفلیس، روغنی که مانع از سوختن است. بقیه لباس التقوى. فهرست مندرجات نمره ۴٧: مکتوب یکی از دوستان وطن. بقیه مقاله در تأثیر سخن مکتوب کرمان، کالسکه و کجاوه وشتر و بار هیزم. تشویق صنایع، شرح فرمان همایون. مدارس ژاپون. ادب. بقیه لباس التقوى. کویت در کجاست.

آنچه در خاتمه لازم است راجع بسال اول ادب یاد‌آور شویم این است که پس از انتشار شماره اول معاونت و یا در حقیقت مدیریت داخلی روزنامه بعهده میرزا صادقخان تبریزی واگذار شده و این موضوع در اخطاریکه در صفحه ۸ شماره اول ذکر شده، بعموم آگهی شده است. متن اخطار این است: « چون آقا میرزا صادقخان ناظم سابق پستخانه مبار که خراسان در این امر مقدس شریك و سهیم بالسویه است از این تاریخ‌ایشان را معاون اداره دانسته و‌امیدواریم که انشاءالله با دستیاری چنین معاون محترم غیرتمندی از عهده خدمات شایسته وطن بر آنیم، از این اخطا معلوم می‌شود آقا میرزا صادقخان یکی از یاران گرامی ادیب الممالك و از کسانی بوده که در نشر روزنامه ادب در خراسان کمک‌های گرانبهائی بادیب الممالك نموده است.

سال دوم روزنامه ادب

سال دوم روزنامه ادب با همان سبك و روش سال اول هفته یکمرتبه؛ روزهای چهار شنبه، طبع و توزیع شده و اولین شماره این سال در تاریخ ششم رمضان المبارك ۱۳۱۹ قمری مطابق ۱۸ دسامبر ۱۹۰۱ انتشار یافته است. عده صفحات هر نمره در سال دوم با جینه مانند سال اول، ۸ صفحه و هر صفحه دارای دوستون و هر ستون مشتمل بر ۲۷ سطر است. مجموع عده صفحات این سال ٣٨۴ و سال دوم بنمره ۴٨ خاتمه یافته و این عبارت بخط نسخ و امضای ادیب الممالك در آخر ستون دوم صفحه ٣٨۴ مسطور است: « هذا ما اختتم به السنة الثانیه والحمد لله على اتمام‌ها الهم اجعل خاتمة امور نا خیرا بحرمة خاتم الانبیا والمرسلین وعترته الطیبین الطاهرین صلوات الله وسلامه علیهم اجمعین. محمد صادق الحسینى الفراهانی. » در سال دوم تنها تغییری که در روزنامه حاصل شده محل اداره روزنامه است که از کوچه باغ عنبر؛ بکوچه مدرسه د و در؛ منزل شخصی ادیب الممالك تغییر نموده ولی خصوصیات دیگر نظیر سال اول است.

سال سوم روزنامه ادب

سال سوم روزنامه ادب در خراسان نیز بهمان سبك و اسلوب سال اول و دوم هفته یك شماره؛ در هشت صفحه بزرك كه هر صفحه آن مشتمل بر ۲۷ سطر است منتشر شده و شماره اول این سال در تاریخ چهارشنبه ١۶ شهر رمضان المبارك ۱۳۲۰ قمرى نشر یافته است.

شماره اول این سال؛ پس از ذکر فهرست مندرجات؛ باشعار زیر که تحت عنوان ( سپاس نامه منظوم از اثر خامه نگارنده ) است شروع می‌گردد:

قسمتی از اشعار سپاس نامه از این قرار است.

بنام پدید‌آور هست و بود که این جامه را بافت بی‌تار و پود * بگسترد بر آب فرشی زمی * بر آن فرش زد خرگه آدمی * زخاک آدمی کرد و از نار دیو * جدا کرد دانش ز نیرنك و ریو ۰۰۰ دو سال است کین بنده در خاک تو * زند بوسه بر تربت پاك تو * تنش خفته در سایه بید تو دلش شاد و خرم بامید تو * کنون سال سوم فراز آمده است * که بر درگهت با نیاز آمده است... دو نامه بیاراستم چون بهار پر از رنك ونیرنك و بوی بهار * بدان نام‌ها کاردین ساختم * هم از خامه ارژنك چین ساختم پس از این اشعار مقاله بعنوان (امتیاز سال سوم ادب) بقلم مدیر روزنامه نوشته شده و مقاله مزبور باین شعر مولوی شروع می‌گردد: ایضیاء الحق حسام الدین بیار - این سوم دفتر که سنت شد سه بار • در این مقاله پس از شکر‌گذاری از الطاف و مراحم حضرت رضا که مدیر روزنامه را موفق با تمام سال دوم نموده، راجع بسال سوم چنین مسطور است:

«عجالتا سال سوم ادب را به امتیاز ممتاز و متبرک می‌نمائیم نخست اینکه دو هریك از این مدارس که در این عصر می‌منت حصر یعنی در زمان سلطنت این شاهنشاه جم جاه معارف پناه تأسیس یافته است بشکرانه استقامت و اعتدال وجود همایون یك نمره تا آخر سال مجاناً بندگی نموده و بشاگردان آنجا هر قدر که روزنامه بخواهند با تصدیق مدیر و اجزای همان مدرسه نصف قیمت سالیانه آن را ادار. تقدیم خواهد نمود. » دوم از قرار هر ماهی چهار نمره در سال چهل و هشت نمره روزنامه بطبع می‌رسید ولی در این سال مبارك محض خدمت بمشترکین دو نمره در آخر سال برعده نمره‌های سابق می‌افزاید که من حیث المجموع پنجاه نمره باشد سیم نمره پنجاهم را حاوی فهرست تمام نمره‌های جریده مزبور نموده از نمره اول بترتیب تا نمره ۴٩ تمام مندرجات را با تعیین نمره صفحات نگاشته و تقدیم مشترکین می‌نماید که اگر بخواهند اوراق سالیانه را جمع و مدون ساخته فهرست مرتبی هم داشته باشند. »

متأسفانه پیش‌بینی ادیب الممالك صورت وقوع پیدا نکرد و چنانچه بعداً خواهیم نگاشت در مشهد پیش از چهارده نمره موفق بانتشار روزنامه نگردید و اداره روز نامه منتقل بطهران گشت.

از مزایای سال سوم ادب تصاویر و کاریکاتورهاییست که در بعضی از نمرات این سال دیده می‌شود و شاید این روزنامه اولین روزنامه فارسی است که باین طرز مصور و دارای کاریکاتور است. گرچه در سابق یعنی قبل از این روزنامه نیز روز نامه‌های مصوری بوده ولی آن‌ها غالبا روزنامه دولتی و تصاویر مربوط بشاهزادگان و اعیان و اشراف مملکت بوده و کاریکاتور در آن‌ها وجود نداشته است.

تصاویر و کاریکاتور‌های چند شماره این سال روزنامه خیلی ساده و مختصر و چندان قابل توجه نیست ولی از لحاظ اینکه این امر مقدمه و باعث شده که بعداً وقتی روزنامه ادب در طهران انتشار یافته، دارای کاریکاتور و تصاویر خوب و با اهمیت گردیده، شایان و قابل توجه است.

نمرات مصور روزنامه عبارتست از نمره ۵ که پس از بیان فهرست؛ تصویری از ترقی مردم اروپا و تنزل و انحطاط مردم آسیا رسم شده و این موضوع بوسیله دو نردبان که از یکی چند نفر مردم اروپا مشغول بالا رفتن و از نردبان دیگر چند تن از مردم آسیا در حال پائین آمدنند نمایش داده شده. تصویر و یا کاریکاتور دوم در در نمره ۶ روزنامه و عبارتست از کاریکاتور ( کارخانه مشاقی مرحوم ملا چرا غملی بشركت میرزا نور الله و حاجی میرزا نصیر ) کاریکاتور سوم دارای دو شکل و در فوق آن‌ها آیه: حتى اذا اتو على وادى النمل تا و هم لا‌یشعرون نوشته شده و شکل اول عبارت از خانه موریست که شبنمی طوفان است و شکل دوم مربوط بمو ر چه است که دارای دو پستان است[۸]

این تصاویر همان قسم که گفتیم خیلی ساده و ابتدائی است و نقاش آن‌ها حسین الموسوی نقاشباشی استان قدس رضوی است.

سال سوم روزنامه ادب تا آنجائیکه در مشهد منتشر شده بشمار ١۴٠ ۱۱۲ ختم می‌گردد و از این پس، چنانکه، بعداً بتفصیل خواهیم نوشت؛ ادیب الممالك بطهران رفته و در این شهر روزنامه را منتشر ساخته و از این رو دوره جدیدی برای روزنامه پیدا شده است و چون خود مرحوم ادیب الممالك از ١۴ شماره سال سوم منتشره در مشهد صرف نظر کرده و مبدء سال را اولین شماره منتشره در طهران دانسته است لذا ما هم این تاریخ را دوره جدید روزنامه شمرده و آنرا تحت عنوان علیحده یاد‌آور می‌شویم.

روزنامه ادب در طهران

گفتیم پس از انتشار چهارده شماره از سال سوم، ادیب الممالك بطهران آمد و روزنامه‌نگاری را در طهران شروع نمود. تفصیل موضوع از این قرار است که در سال ۱۳۲۱ قمری پس از آمدن ادیب الممالك بطهران برحسب أمر مظفر الدین شاه و تصویب ندیم السلطان وزیر انطباعات و جراید؛ ادیب الممالك مامور می‌شود که اداره روزنامه را از مشهد بطهران منتقل نماید از این جهت اداره روزنامه به طهران انتقال یافت و ادیب الممالك اولین شماره روزنامه را در طهران در تاریخ دو شنبه ( یوم المبعث ) ۲۷ رجب ۱۳۲۱ قمری مطابق ۱۹ اکتبر ۱۹۰۳ میلادی منتشر ساخت. برای مزید اطلاع خوانندگان آنچه را در این باره خود ادیب الممالك در شماره اول آورده نقل می‌نمائیم:

« بسم الله الرحمن الرحیم. والصلوة والسلم على محمد و اله الطاهرین چون بر حسب امر قدر مطاع همایونی ارواحنا فداه و تصویب جناب مستطاب اجلاکرم آقای ندیم السلطان وزیر انطباعات و جراید و دارالترجمه و دار التألیف دولتی دامت شوكته وفضائله نشر جریده ( ادب ) از ارض اقدس زاد‌ها الله شرفا بمركز خلافت عظمی نقل شد بعد از آنکه چهارده نمره از سال سوم را در مشهد مقدس منتشر ساخته بودیم از آن ترتیب صرف نظر کرده وضع دیگر و اسلوب جداگانه فراهم ساخته باستعانت اجداد طاهرین و توسل و توجه بحضرت امام همام سیدنا و مولا نا علی بن الرضا که چاکری آن استان و خادمی آن روضه عرش بنیان افتخار و سر ما‌یه ابدی این رو سیاه است از توالی نمره‌های سابق چشم پوشیده و سال سوم را از این تاریخ که صدرا مرقوم است شروع نموده تیمناً و تبر کا اشعار ذیل را که دیباچه سال سوم بود تجدید تحریر نمودیم. بنام پدید‌آور هست و بود تا آخر. ( قسمتی از این اشعار را در سابق نقل کرده‌ایم. )» سبك و روش و قطع وعده صفحات روزنامه مانند شماره‌های منتشره در خراسان است فقط مختصر تغییری در آن پیدا شده که ذیلا بدان اشاره می‌کنیم:

اولاً روز‌های توزیع بجای چهارشنبه دو شنبه شده است. ثانیاً قهرا در نتیجه انتقال اداره روزنامه بطهران؛ محل آن نیز عوض شده و در طهران جنب باغ مرحوم آقا میرزا علی قائم مقام در خانه شخصی ادیب الممالك معین گریده است. ثالثاً در نمرات منتشره در خراسان بعنوان مدیر و نگارنده نامی از ادیب الممالک در بین نبود و همه جا ادیب الممالك در آخر صفحه ۸ (محمد صادق الحسینى الفراهانی) امضاء می‌کرد در صورتی که از شماره اول منتشر در طهران در آخر صفحه هر شماره این عبارت درج است: مدیر و نگارنده محمد صادق الحسینی الفراهانی، و بعلاوه اسم كاتب روز نامه که ( حاجى سلطان الكتاب محلاتی ) باشد دنبال این عبارت نوشته شده است. رابعاً در وجه اشتراک سالیانه نیز اضافاتی بدین قرار حاصل شده است؛ طهران ٢۴ قران. در سایر بلاد سه تومان. طلاب مدارس تهران و مشهد دو تومان. در قفقاز و روسیه منات. در ممالک عثمانی و مصر ۴ مجیدی، در هندوستان و چین ۱۵ روپیه. در آمریکا و فرنگستان ۲۰ قران روزنامه ادب بتفصیلی که ذیلا ذکر خواهیم کرد مدت چند سال در طهران انتشار یافته و در طول این مدت خدمات زیادی بنشر آزادی و بالا بردن سطح معلومات عمومی نموده است.

ادیب الممالک؛ پس از آنکه بطهران آمد و روزنامه را در آنجا منتشر ساخت با صرف نظر کردن از ١۴ شماره سال سوم منتشره در خراسان؛ در حقیقت از رجب ۲۱ قمری سال سوم روزنامه شروع گردید و بنابراین تا سال ۱۳۲۴ قمری؛ رویهمرفته مدت سه سال روزنامه ادب، در طهران منتشر شده است در فواصل این مدت یعنی از آغاز آمدن ادیب الممالك بطهران (اواخر سال ۱۳۲۰ قمری) تا شوال ١٣٢۴ که سر دبیری روزنامه مجلس عهده ادیب الممالك واگذار شده است ادیب الممالك علاوه بر انتشار روز نامه ادب؛ روزنامه ایران سلطانی و طهران و قسمت فارسی روز نامه ارشاد را در بادکوبه بعهده داشته است. در یك قسمت از این مدت یعنی بین ۱۳۲۰ قمری تا ۱۳۲۴ قمری ادیب الممالك مستقیماً بكار روزنامه ادب دخالت نمیکرده و روزنامه بمدیری و سردبیری مرحوم مجد الاسلام کرمانی (مدیر روزنامه ندای وطن کشکول، محاکمات و غیره ) منتشر می‌شده است و بخصوص در سال ۱۳۲۳ قمری که ادیب الممالك در بادکوبه بوده هیچ گونه مداخله‌ای در کار روزنامه ادب نداشته است.

نکته که اشاره بآن لازم است این است که با اینکه مجد الاسلام کرمانی مدتی مستقلا عهده دار نگارش روزنامه ادب و اداره روزنامه در دست او بوده و همان قسم که قبلاً یاد‌آور شدیم، ادیب الممالك مدتی را در طهران نبوده و بقفقاز سفر کرده و در آنجا قسمت فارسی روزنامه (ارشاد بادکوبه) را می‌نوشته حتی گاهی از آن جا اشعاری برای درج در روزنامه می‌فرستاده است. با وجود این همه وقت در عنوان روزنامه اسم ادیب الممالك نوشته شده است و نامی از مرحوم مجد الاسلام در بین نیست.

اول دفعه که در روزنامه ادب اسم ( مجد الاسلام) را می‌بینیم، آن هم در آخر صفحه هشت قسمت چاپ سربی روزنامه؛ ( این موضوع را بعداً شرح می‌دهیم که روزنامه ادب در این وقت که ما از تاریخ آن گفتگو میکنیم در دو قسمت سر بی و سنگی چاپ میشده است ) در شماره ١٧٤ سال چهارم است و تا قبل از این شماره ؛ همه جا ؛ در عنوان صفحه اول چاپ سنگی جمله ) صاحب امتیاز ادیب الممالك ) درج است و اسمی از مجد الاسلام نیست • معلوم میشود شدت علاقه و دوستی که میان این د و دانشمند و نویسنده و شاعر فرزانه وجود داشته مانع از آن بوده است که مجد الاسلام دست بتظاهراتی بزند و یا بخواهد بوسیله روزنامه ادب كه ملك خاص اديب الممالك بوده برای خودشان و عنوانی قرار دهد . البته این عمل خیلی فداکاری و از خود گذشتگی میخواهد که کسی همه امور روزنامه بعهده اش باشد ؛ بدون این که کوچکترین شماره صد و صنعت دیم سال چهارم صفحہ اول سمت ظاهری ادارہ روز نامہ ادب بسم الله الرحمن الرحیم بسم الله الرحمن الرحیم و چه اشتراک سالیانه برای خود در طهران خیابان ها از اره نجار نیلفری روزنامه قرار صاحب استار کو ادا کیا دهد. چون سخن سبح والمربع میشود بدینجا رسید مراک داده مهما مر مطالبه مشوره لازم است مدارا کلا به طهران .... سه تومان در سایر مواد مکرومه ... ته توهان مجرد ا مروکا و زنگ ور بیت زنگ در معانی ومصر بن مجدی یادآور گردم یت خوار شده که این طابت اشتراکی مطابق (۱۸) اسیتا میرات که عین این نیستند باید بره از ایا داره خودت ایند وضع مدتی بین این جانب و آقای حسین نور صادقی 19.0 در سند دوستان، چین بازه وارده روسیه اجرت بیت در هر جامعه و اداره است که ن مصور علمی وادبی سیاسی تاریخی و فلانی قیمت یک نسخه با سروده است اما از در ارستر ارسری میتوان از کار و دوست م النفعه که مفید بال ملت باشد و مانی باین درست باشد مان می شود و استان که با داره میره دیر شود چه شود صاحبش می بست را دارد روزنامه ادب با چاپ سنگی مدیر روزنامه نقشجهان ، وجود داشت . توضیح آنکه از مدتی پیش یعنی از فروردین ١٣٢٤ شمسی که روزنامه نقشجهان؛ منطبعه اصفهان، یومیه شده بود تمام سرمقاله ها و بیشتر ترجمه های روزنامه بقلم این جانب تدوین میشد و این مطلب را عموم مردم اصفهان و دوستان و آشنایان شاهد و آگاهند حتی طبق اعتراف صریح جمعی از دوستان گرامی اگر این جانب در اداره روزنامه نقش جهان نبودم ، بطور قطع روزنامه اولا این پیشرفت را نداشت و ثانیا مسلما ادامه انتشار آن مقدور نبود . با این وصف در هيچ يك از مقالات اسمی از این جانب نیست و در عنوان روز نامه نیز برای خود سمتی انتخاب نکرده ام . البته این عدم ذکر هم بیشتر ناشی از طرف خود این جانب که مایل بتظاهر در این باره نبودم صورت گرفته بود .

منظور از تذکار این قسمت این بود که وضع ادیب الممالك و مجد الاسلام نيز همین قسم بوده و با اینکه تمام زحمات روزنامه بعهده مجد الاسلام بوده ، اسمی از او در روزنامه نیست ولی این وضع تا آخر انتشار روزنامه ادب ادامه نداشته و از شماره ۱۸۵ رسما اسم مجد الاسلام بعنوان ( مدیر کل ( در عنوان روزنامه ذکر شده و تا شماره آخر انتشار یعنی شماره ۱۸۸ سال پنجم مورخ ۹ ربیع الثانی ١٣٢٤ قمری عنوان (مدیر کل مجد الاسلام) در روزنامه درج است . و در همین هنگام است که اوضاع ایران مغشوش و مدیران جراید و آزادیخواهان متفرق و من جمله لجاجت و استبداد (عین الدوله) باعث گشت که مرحوم مجد الاسلام و میرزا حسن رشدیه بقسمی که بعدا در شرح حال هريك بیان خواهیم کرد، بکلات تبعید شد و از این رو روز نامه ادب بکلی تعطیل و پس از چند سال انتشار، برای همیشه تعطیل گردد.

و اما اديب الممالك ؛ موسس روزنامه ادب؛ در این ایام که ما از تاریخ آن گفتگو میکنیم در باد کوبه بوده و پس از مراجعت بایران در شوال ١٣٢٤ قمری که روز نامه مجلس بمدیریت میرزا محمد صادق طباطبائی ( بحرف ميم كتاب مراجعه شود ) در طهران داتگر شد؛ سردبیری روزنامه بعهده ادیب الممالك واگذار شده است .

خلاصه سخن اینکه روزنامه ادب مدت دو سال بصاحب امتيازي اديب السالك مدیری مجد الاسلام در طهران نشر یافته و در این دو سال از اديب الممالك جز اسمى بیشتر در روزنامه نیست و تمام مقالات سیاسی و علمی و اظهار نظر های موجود بقلم مجد الاسلام است. مجد الاسلام در شماره ١٦٣ سال چهارم ادب مورخ چهار شنبه چهارم شهر شعبان ۱۳۲۳ هنگامیکه مظفرالدین شاه از سفر اخیر خود بفرنك بطهران بازگشت کرده اظهار تاسف میکند که سيد الادباء و المتكلمين ، امير الشعرا ، آقای ادیب السالك در دارالخلافه حاضر نیستند که از اشعار آبدار خود در مقدم اعلیحضرت شهریاری نثار نمایند و از این جهت اشعاری را که آقای میرزا تقی خان بینش سروده نقل مینمائیم . و باز این مطلب تاییدی است که اداره روزنامه بعهده مجد الاسلام بوده است . دلیل دیگر شرحی است که بعنوان ( تقریظ ) در روزنامه اطلاع درج شده و ما بنقل از روزنامه ادب ( شماره ۱۸۹ ) بذکر آن میپردازیم : « جریده فریده ادب اگر چه مدتی است از افق مطبوعات ایران طالع شده و تهنیت طلوع آن را از بدایت بروز و شیوع برحسب وظیفه هم قلمی نگاشته ایم ولی از دو سال قبل که این گرامی نامه خاصه از منابع افکار و خیالات بلند و رشحات قلم دا نشمند ارجمند جناب ... مجد الاسلام زایش و تراوش مییابد مستوجب تجديد تهنیت و بلکه بسی تقریظ و تمجید است چه امروز میتوان گفت این جریده نامی از فضل مقام و لطف كلام و حلاوت قلم این فاضل تحریر و فقیه خبیر بعد کمال رسیده بلکه ترقی فوق احتمال نموده و این از آن است که جناب مجد الاسلام هم در علوم و اخبار احاطه و تتبعی سرشار دارد و هم با سلامت قلم و ثبات قدم در راه خدمت وطن و ترقی ابناء ملت از صرف فکرت و خیال و بذل سرمایه عقلیه و نقلیه و مال و تحمل مشاق اعمال هیچ دریغ نمی‌دارد پس با این مایه عزیز و مزایای کثیر یقین است چنانکه باید و شاید از عهده این امر خطیر برمی آید و توانیم گفت امروز جناب مجد الاسلام در تطریز این جامه و تنقیح این نامه بغایت مرام خویش رسیده است. »

از شرح فوق معلوم می‌شود که در مدت دو سال همه کاره روزنامه ادب مجد الاسلام بوده و ادیب الممالك در آن دخالتی نداشته است. بهر صورت پا فشاری و صرار و تفصیل سخن در این جا بدان جهت است که روزنامه ادب در سال چهارم و پنجم در دو قسمت چاپ سنگی و سربی منتشر می‌شده و چون ممکن است کسانی بشماره‌های این دو قسمت دسترسی پیدا کرده و تصور نمایند هریك از این دو چاپ؛ دو مدیر جداگانه داشته است، و یا اینکه ادیب الممالك ومجد الاسلام هر کدام جدا‌گانه روز نامه‌ای بنام ادب منتشر ساخته، برای رفع این اشتباه که ممکن است پیش آید؛ ناچار شدیم در این قسمت بتفصیل بیشتری بپردازیم. ‌امید است خوانندگان عذر ما را بپذیرند.

همانطور که در بالا اشاره کردیم، از موقعیکه مجد الاسلام در کار روز نامه ادب دخالت نموده روزنامه در دو قسمت؛ چاپ سنگی و چاپ سربی، منتشر شده یعنی قسمت چاپ سربی بروزنامه اضافه شده است. اولین شماره ادب که باین طرز چاپ شده شماره مسلسل ١۴۵ سال چهارم است که در تاریخ غره ربیع الا ل ۱۳۲۳ نشر یافته و در سرلوحه صفحه اول چاپ سنگی کلمه ( ادب ) و تاریخ انتشار درج گردیده است. منظور مجد الاسلام از دو نوع چاپ روزنامه این بوده است که همیشه د و صفحه روزنامه اختصاص بكاریكاتور وصور بزرگان داشته باشد (قسمت چاپ سنگی ) و راه حل این کار این بوده که روزنامه در دو قسمت طبع گردد چه طبع کاریکاتور و صورت با چاپ سربی جز با تهیه کلیشه‌های مربوط که آن هم محتاج مخارج زیادی است، بخصوص در آنزمان؛ امکان‌پذیر نبوده است. این رویه تا کنون هم در بعضی از جراید معمول و یک صفحه روزنامه با چاپ سنگی و بقیه صفحات با چاپ سربی چاپ شده است.

سبك نوین روزنامه را مرحوم مجد الاسلام در نمره ۱۴۵ سال چهارم بدین قسم بیان نموده است: «بعضی از هواخواهان اداره ادب مکرر از ما چنین طلب نموده و دو مطلب خواسته‌اند اول آنکه خواهش کرده‌اند که این روزنامه با حروف سربی طبع شود تا مبالغی بر رونق او بیفزاید ولی ما بواسطه تصویرات رؤسای دولت و بزرگان ملت و ساختن ( کاریکاتور ) که در نظر ارباب نظر خیلی مطبوع است و نبودن دستگاه کامل مطبعه حروفی از قبول این مسأله معذور بودیم تا این اوقات مراسلات عدیده از دار الخلافه طهران و سایر بلدان رسیده و باصرار زیاد تغییر ر ا خواستگار شدند و چون نمی‌توان از تصویرات صرفنظر نمائیم بقاعده ( ۱ تجمع مهما امكن اولى من التفریق ) اینطور قرار دادیم كه یك ورق از روزنامه را با حروف سنگی بطبع برسانیم و آن ورق را بمنزله جلد قرار دادیم تا موجب رضایت مشترکین گردد»

در حقیقت هم همین طور شده برای اینکه ورق اول و آخر روز نامه با چاپ سنگی و در حکم جلد قسمت‌های سربی است. معمولاً صفحه اول تصویر یکی از بزرگان و صفحه آخر مشتمل بر کاریکاتور است برای نمونه شرح تصاویر و کاریکاتور چند شماره را نقل می‌کنیم: شماره ١۶٣ تصویر‌امیرالبحر‌امیرال توکو دریابیگی و رئیس کل جهازات ژاپن[۹] کاریکاتور مربوط بطرز پرداخت وجه آبونه روزنامه است که مردم با بی میلی و اکراه تمام آنرا می‌پردازند. شماره ١۶٧ تصویر مدیر الملك‌امیر تومان گیلان و کاریکاتور مربوط بمجلس اصلاح ژاپن و روس است. شماره ١٧۶ تصویر ظل السلطان مسعود میرزا و کاریکاتور راجع بوضع شهرداری و عبور وسائط نقلیه در خیابان هاست. در زیر هر تصویر چند سطر بطور اختصار شرح حال و خدمات صاحب تصویر ذکر و در بعضی از شماره‌ها امضای (حسینعلی) که نقاش تصاویر بوده نوشته شده است. قسمت سنگی روزنامه در مطبعه آسید مرتضی بسعی و اهتمام آقا میرزا حسن و میرزا عباس خان ) و قسمت سربی در ( مطبعه خورشید ) چاپ شده است. مطبعه سربی خورشید در آن ایام در خیابان ناصریه طهران بوده است.

در قسمتیکه فوقا راجع بطرز چاپ روزنامه نقل کردیم اشاره شد که خوانند گان دو مطلب را از مدیر روزنامه خواسته‌اند یکی راجع بچاپ روز نامه و مطلب دوم ترجمه رمان ( دختر فرعون ) است. این تقاضا را نیز مرحوم مجد الاسلام پذیرفته و رمان مذکور را خود شخصاً از عربی بفارسی ترجمه نموده و مرتباً د و صفحات هفت و هشت قسمت سربی روزنامه چاپ کرده است. در شماره ۱۷۲ ادب اعلانی از وزارت مطبوعات بامضای اعتمادالسلطنه مبنی بر اینکه چون مجد الاسلام نگارنده روزنامه ادب در ترجمه کتاب رمان دختر فرعون تحمل مشقت فوق‌العاده نموده لذا از طرف وزارت انطباعات امتیاز طبع علیحده آن بمعظم له داده می‌شود درج گردیده است.

مندرجات روزنامه - روزنامه ادب از حیث مندرجات مفید یکی از بهترین جراید فارسی است و علاوه بر مقالات مفید و متنوع قسمت اعظم اخبار داخله وخارجه در آن درج است. برای اطلاع بیشتری فهرست چند شماره آنرا نقل می‌کنیم. فهرست شماره ١۶٢ سال چهارم: موکب همایونی تبریك و تهنیت. دفع سوء القضاء. اخبار خارجه. الفضل ما شهدت به الاغیار. بقیه مکتوب یکی از فضلای اصفهان. قابل توجه وزارت احتساییه. مواعظ صحافباشی - ادب بقیه شرح حال محمد علی پاشا. بقیه کتاب دختر فرعون. فهرست شماره ۱۷۱: وقایع صفحه عالم خیر مقدم. بقیه سیاست مملکت، دزدی قبیح و دزدیگیری صحیح. سواد دستخط مبارك. رقعه آقای ادیب الممالك. ادب. سواد تعلیقه وزارت خار چه حریق. نخست نامه. بقیه اكسیر اعظم. تشکر. ورود مسعود. کتابخانه خورشید. بقیه کتاب دختر فرعون بقیه تدین مایه تمدن.

علاوه بر مطالب مذکور چنانکه سابقا یاد‌آور شدیم؛ در قسمت چاپ سنگی روزنامه یك صفحه مخصوص تصویر می‌باشد و کاریکاتور شماره ١۶٧ بدین قرار است که مصلح خیر‌اندیشی در صدد آشتی دادن ژاپن و روسیه است و از طرفی فرانسه کنار ژاپن و انگلیس پهلوی روسیه قرار گرفته و هر یك دولت مجاور خود را اندرز باشتی کردن می‌دهد.

شرح حال أدیب الممالك

شرح احوال مرحوم ادیب الممالك بكرات ودفعات از طرف نویسندگان و دانش دانشمندان در جراید و مجلات تدوین و چاپ گردیده و مفصل و جامع‌ترین شرحی که در باره این شاعر قرن اخیر نوشته شده در دو محل است: یکی رساله که خان ملك مستقلا در این موضوع نوشته و در ۳۲ صفحه در برلن بطبع رسیده است. رساله مذکور بعنوان استعلام از کسانیکه از اشعار و دیوان ادیب الممالك اطلاع دارند نشر شده و نویسنده آن در صدد بوده است که دیوان کامل ادیب الممالك را بطبع برساند. خوشبختانه این عمل بعد بهمت مرحوم وحید دستگردی انجام گرفته و نام برده دیوان کامل ادیب را با مقدمه جامع و مشر و حی در شرح احوال این شاعر چاپ کرده است. مرحوم وحید با چاپ دیوان کامل ادیب خدمت بزرگی بشعر و ادبیات فارسی کرده و از اینراه بضبط و نگاهداری اشعار آنمرحوم خدمت بسزائی نموده است. در مقدمه این دیوان شرح حال جا مع و مفصلی از ادیب الممالك نوشته شده و بنابراین دومین محلی که می‌توان از شرح احوال ادیب الممالك بتفصیل آگاه شد همین مقدمه دیوان اوست.

و چون ذکر مفصل احوال ادیب الممالك چندان مورد لزوم نیست و خوانندگان میتوانند بدو محل مذکور و جا‌های دیگر مراجعه فرمایند از این جهت ما از بیان تفصیلی شرح زندگانی ادیب در اینجا صرف نظر نموده خوانندگان را بمقالات مبسوط و جامعی در این باره نوشته شده و همچنین بدیوان اشعار وی مراجعه می‌دهیم فقط در اینجا بذکر زندگانی آنمرحوم تا آن اندازه که مربوط بحیات نامه‌نگاری اوست می‌پردازیم. برای این قسمت بنقل از دو مورد یکی روزنامه کاوه، چاپ برلین و دیگر از رساله خان ملك؛ اکتفا می‌نمائیم. چه بگمان نگارنده در هیچ کجا شرح احوال ادیب الممالك؛ بهتر و جامع‌تر از این دو محل تدوین نشده است. روز نامه كاوه (شماره ۲۰ سال دوم) پس از اشاره برفتن ادیب بتبریز می‌نویسد: « میرزا سید محمد صادق قائمقامی ملقب بادیب الممالك در سنه ١٣١۶ قمری روز نامه باسم ادب در همان شهر ( مقصود تبریز است ) تأسیس کرد که رویهمرفته ۱۷ شماره از آن منتشر شد. بعضی قصاید خود را نیز در آن جریده نشر می‌کرد؛ بعد‌ها رو زنانه تعطیل شد و پس از مدتی درسته ۱۳۱۷ قمری مشار الیه نایب رئیس مدرسه لقمانیه شد و روزنامه ادب را نیز ثانیاً انتشار داد ولی طولی نکشید که مجدداً از آن کناره گرفت و منزوی شده پس از اندکی یکباره تغییر وضع ولباس داده عمامه و عبا پوشید... - سپس بمشهد رفت و در آنجا ثانیاً روزنامه ادب را در رمضان ۱۳۱۷ نشر کرد و تا سال ۱۳۲۰ مشغول کار همین روزنامه بود بعد‌ها بقفقاز رفت و در آنجا در سنه ۱۳۲۳ در اداره روزنامه ارشاد ترکی که در زیر اداره احمد بیك آقایوف در باکو منتشر می‌شد داخل شده و یك ورق فارسی ( ارشاد ) روزا نه ضمیمه ارشاد ترکی می‌نوشت پس از اعلان مشروطیت بطهران رفت و در آنجا در نه ١٣٢۴ قمری دبیر روزنامه مجلس گردید. در سنه ١٣٢۵ جزء انجمن عراق عجم که یکی از انجمنهای ملی دوره اول مشروطیت بود گشته روز نامه با سم ( عراق عجم ) نشر کرد... »

شرح فوق که از سال دوم دوره قدیم روزنامه کاوه نقل شد مشتمل بردو سهویا اشتباه می‌باشد که اشاره بهردوی آن‌ها لازم است اشتباه اول آنکه ادیب الممالك از آنکه ١۶ شماره از سال سوم روزنامه ادب را در مشهد منتشر می‌کند بطهران حرکت کرده و در دارالخلافه طهران نیز مدتی روزنامه را منتشر نموده است. در صورتی در شرح منقول از کاره اسمی از روزنامه ادب منتشره در طهران نیست. طبق شماره ‌های موجود اولین نمره از سال سوم ادب که در طهران منتشر شده مورخ بتاریخ دو شنبه یوم المبعث ( ۲۷ رجب ) ۱۳۲۱ قمری مطابق ۱۹ اکتبر ۱۹۰۳ میلادی می‌باشد در این شماره ادیب الممالك شرحی بصورت مقدمه راجع بانتقال محل طبع روزنامه از مشهد بطهران نوشته است که خوانندگان برای اطلاع از آن باید بروزنامه ادب منتشره در طهران یعنی بصفحات قبل همین کتاب مراجعه نمایند. گرچه این دوره ادب، روز نامه بدستیارى و كمك مرحوم مجد الاسلام کرمانی نوشته و اداره می‌شده و در قسمتی از سنوات اخرى آن اصلاً ادیب الممالك در طهران نبوده و مدیر کل روز نامه مجد الاسلام بوده است ولی در بدو ورود و همچنین سال‌های بعد؛ روزنامه بنام ادیب الممالك بوده است و اگر دو سال آخری را هم صرف نظر کنیم باز در سال اول ادب را مستقلا ادیب الممالك می‌نوشته و بطبع می‌رسانده است بنابر این جای تردید نیست که ادیب الممالك مدتی روزنامه را در طهران منتشر می‌ساخته و این قسمت در حیات روزنامه‌نویسی ادیب الممالك از نویسنده مقاله کاوه فوت شده است.

اشتباه دوم، اینکه سال ۱۳۱۷ قمری که در مقاله روزنامه کاوه مبدء و آغاز روزنامه‌نگاری ادیب الممالك در مشهد قید گردیده خطاست و چنانچه سابقا در ذیل ( ادب در خراسان ) قید نموده‌ایم آغاز آن رمضان ۱۳۱۸ قمری می‌باشد.

گفتیم خان ملك در یك رساله ۳۲ صفحه چاپ برلن شرح حال ادیب الممالك را تدوین کرده؛ اکنون قسمتی از زندگانی ادیب الممالک را از رساله مذکور نقل می نمائیم :

« چنانچه مذکور گردید شجره نامه بخط خود ادیب الممالك در نزد حقیر هست که نسب نامه و ترجمه حال خود را تا سال ۱۳۰۷ نگاشته ولی بعد از آن دیگر بخط خودش چیزی در دست نیست لیکن در نتیجه تفحص و تجسس که من بنده کرده ام از سال ۱۳۰۷ تا ۱۳۳۶ شرح حال و تاریخ مسافرتهایش را آنچه که ممکن بود. بدست آورده ام که بطور اختصار از قرار ذیل است: سال ۱۳۰۷ در ایام پیشکاری حسنعلی خان امیر نظام که میرزا صادقخان بتبریز از رفته هنوز پروانه تخلص میکرد. ( از این دوره زندگانی ادیب الممالك عکسی در دست است که کلیشه شده ، مولف ) در ذیحجه ۱۳۰۷ در تبریز امیرالشعرا لقب یافته و از آن ببعد امیری تخلص کرد. در اوایل ۱۳۰۹ امیر نظام از تبریز بحکومت کرمانشاه و کردستان مامور شده و لی امیرالشعرا تا ۱۳۱۰ در آذربایجان مانده است . در ۱۳۱۱ نزد امیر نظام بکرمان شاه و کردستان رفته . در ۱۳۱۲ و ۱۳۱۳ در طهران جزو دارالترجمه دولتی کار میکرده ، در شهر صفر ١٣١٤ با امیر نظام دوباره بآذربایجان رفته ؛ در ١٣١٦ در آنجا مصمم شده ، همان ایام نایب رئیس مدرسه لقمانیه گردیده و انتشار روزنامه ادب را در تبریز در آنسال شروع کرده و تا اواخر ۱۳۱۷ در آن شهر بوده . در اوایل ۱۳۱۸ از تبریز بقفقازیه و خوارزم و از آنجا بخراسان رفته و تا ۱۳۲۰ در مشهد مقدس روزنامه ادب را نشر میداده و اواخر این سال بطهران رفته است . در محرم ۱۳۲۱ که ندیم السلطان وزیر انطباعات روزنامه ( ایران سلطانی ) دایر کرده ادیب الممالك سردبیر آن روزنامه شده و تا اواخر ۱۳۲۲ در آنجا کار میکرده . در ۱۳۳۲ که در بادکوبه روزنامه ارشاد نصف بفارسی و نصف بترکی در تحت مدیریت احمد آقایوف قرباغی تاسیس شده قسمت فارسی آنرا ادیب الممالك مينو شته . هشتم شوال ١٣٢٤ که روزنامه مجلس در تحت مدیریت میرزا محمد صادق طباطبائی در طهران دائر گردیده سردبیری آن روزنامه در عهده ادیب المالك بوده . در جمادى الاول ۱۳۲۵ روزنامه عراق عجم را خو در طهران تاسیس نموده . در جمادی الآخر ۱۳۲۸ جزو مجاهدين فاتح طهران مسلحا وارد شهر شده ، در ۱۳۲۸ و ۱۳۲۹ رئيس عدليه عراق بوده؛ در ۱۳۳۰ رئیس عدلیه سمنان شده و هم در آنال دختر منحصر بفردش در تبریز وفات کرده، در ۱۳۳۲ از طرف، وزارت داخله مدیر روزنامه نیم رسمی آفتاب شده . در ۱۳۳۴ بریاست صلحیه ساوجبلاغ طهران مامور گردیده در ۱۳۳۵ بریاست عدلیه یزد مامور شده در آنجا سکته ناقص کرده ؛ در سال ١٣٣٦ در سن پنجاه و هشت سالگی در طهران وفات یافته است (صفحات ٤و٥ رساله خان، لك)

ممکن است بعضی از این سنوات كه خان ملك قيد كرده با آنچه دیگرات نوشته‌اند اختلاف داشته باشد چنانچه در باره ریاست عدلیه عراق او مجد الاسلام کرمانی در روزنامه ندای وطن، حكم انتصاب او را در رجب ۱۳۲۷ قمری ضبط کرده و در شماره ۱۱ سال سوم مورخ چهارشنبه ۱۷ رجب ۱۳۲۷ قمری روزنامه ندای وطن تحت عنوان ( ریاست عدلیه ) می‌نویسد: « جناب استاد اجل افضل آقای ادیب الممالك برحسب انتخاب وزارت عدلیه بریاست عدلیه عراق برقرار شده بزودی عازم مقرماموریت خود خواهند شد. » ولی مسلم است که آنچه خان ملك جمع‌آوری نموده دقیقترین و جامع‌ترین شرح حالی است که از ادیب الممالك تاكنون نوشته شده است.

از مرحوم ادیب الممالك علاوه بر دیوان اشعار که بهمت مرحوم وحید چاپ شده و دوره‌های چند ساله ادب و عراق عجم و سایر روزنامه‌های او، کتاب دیگری بنام ( پیوسته فرهنگ پارسی ) بطبع رسیده. کتاب مذکور در سال ۱۳۰۲ در مطبعه علمی در ٨۴ صفحه پستی چاپ شده و قیمت آن سه قران تعیین گردیده این منظومه که آنرا نصاب فارسی باید خواند بسبك بسیار دلکش و خوبی برشته نظم در آورده شده است. از روزنامه‌های دیگری که ادیب الممالك تأسیس و منتشر کرده در محل خود گفتگو خواهیم کرد.

(٩٠) ادب

مجله ادب در شهر کرمان بمدیری ) احمد خان روحی ) تأسیس و شماره اول آن در تاریخ غره ذی حجه ۱۳۳۷ قمری مطابق ۵ سنبله ۱۲۹۸ شمسی و ۲۸ اوت ۱۹۱۹ میلادی منتشر شده است.

مجله ادب بقطع كوچك خشتی در ۲۳ صفحه؛ ماهی یگبار در مطبعه سنگی کرمان که بمدیری (حسین طهرانی) دائر شده بوده، چاپ و منتشر شده و قیمت اشتراك سالیانه آن در کرمان ۱۸ قرآن و در سایر ولایات داخله وخارجه اجرت پست افزوده می‌شده است. تك نمره مجله تشخیص اجرت اعلانات و لو ا تی شاهی خصوصی با دفتر اداره بوده. مدیر مسئول مجله احمد خان روحی و نویسندگان آن افراد خانواده روحی و از اینرو اغلب مقالات مجله بامضای افراد این خاندان از قبیل ( عطاء الملك روحى ) و ( دكتر عیسی خان ) چاپ شده است.

در پشت مجله، زیر اسم آن؛ این سطر بخط ریزتری چاپ شده: شرف المرء بالعلم والادب. علاوه بر این کلمات دیگری بخط نستعلیق از قبیل: علمی، اخلاقی ادبی، اجتماعی؛ تاریخی که حکایت از محتویات مجله می‌کند؛ در پشت جلد طبع گردیده است. بر طبق مندرجات صفحات یك و دو از شماره اول سال اول مرام

و علت پیدایش مجله ادب بدین قرار است:

مرام ما

«تازیانه‌های عبرتی که طبیعت در عرض سنوات اخیره بسر ومنزما نو اخت و تجارب فراوانی که از روزگار فرا گرفته‌ایم پس از محنت‌های عدیده و تحمل مشقتهای پایانی که ناشی از حرکات جاهلانه ما بود اینك در اثر تلخی‌ها كه على الدوام بكام ما ریخته و میریزد و در پایان شداید طاقت فرسائیکه مولد فکر بی‌حرم و حرکات خالی از اراده و عزم ماست حقایقی درك كرده و از اعمال ناصواب خود استنباطاتی نموده ایم و در حقیقت از رفتار رفته و مشی سلف درس عبرت گرفته و بخوبی محسوسمان گشته که برء الساعه و دوای قاطع پریشان روزگاری تنها نشر معارف و ترویج و اشاعه علوم است. تا زمانی که جهالت قائد ماست در این تاریکی و همناك در بیغوله ‌های پرمخافت سرگردان و در وادی تیه متحیر و بارقه‌امید و شعاع فلاحی مارا هدایت ننموده و آنزمان درك نجاح و فلاح می‌نمائیم که صبح تابان متلالی علم از افق این خرابه‌هایی که بدوست داشتن و آباد کردن آن آرزومندیم پرتو افکن گردیده وطن مینوچهر ایران در پرتو علم و اخلاق از وضعیت ملالت خیز تألم اور کنونی که جهالت خود‌مانست منحرف نموده‌مانیز در جامعه و در مقابل انسان‌های دنیا عرض هستی کرده خود را قائم بالذات و مستقل الفكر معرفی نمائیم. اینك هیئت‌فامیل روحی که قدمت خدمت خود را از دیر زمانی در نشر معارف وبسط علوم در کلیه این کشور مبرز ساخته و هماره برای تعمیم علوم کوشش وسعی ما فوق الطاقه نمود. و این محرزیت ادبی آنان در جامعه همه وقت از طرف معارف پژوهان بحسن تلقى تلاقی شده است باز بنوبه خود مجله بنام ( ادب ) در ایالت کرمان تأسیس کرده و مصارف این مجموعه علمی و اخلاقی را از بودجه نفرات خود تادیه ساخته‌امیدواریم با فرط متانت این روش اخلاقی و مشی ادبی را ادامه داده خود را بمن و تأیید باریتعالی موفق بنشر این مجله علمی و ادبی دانسته و با عدم وسائل آرزومندیم که بدینوسیله در پیشگاه معارف پروران این گیتی مندرجات این نامه ادبی مورد توجه گشته و اگر مطالعات ادبا و دانشمندان بلدان کشور ماغور عمیق در مندرجات این نامه محقر ادبی معطوف دارند و مقالات ما را از نقطه نظر علمی و ادبی اگر منقصتی در آن‌ها به بینند انتقاد نمایند ما نیز با کمال امتنان انتقادات آن‌ها را مندرج ساخته و صواب را در مقابل خطا رهنما وقائد خود معرفی می‌نمائیم. ونیز تشکرات فائقه خود را نسبت باجازه طبع این مجله بمقام منبع وزارت جلیله علوم و معارف تقدیم داشته آرزومندیم که در ظل توجه این وزیر معارف پرست و اهتمام کامل آقای رئیس معارف و اوقاف کرمان که منتهای مساعدت را در طبع و نشر این نامه ادبی با ما نموده‌اند موفقیت حاصل کنیم که در آتیه در هر ماه دو نوبت طمع و توزیع نمائیم. من الله التوفیق علیه التكلان «هیئت تحریریه» با اینکه هیئت تحریریه در این مقدمه وعده داده است که در آتیه با در هر ماه دو نوبت مجله طبع و توزیع گردد؛ مع ذلك انتشار مجله مرتب نبوده و در هر ماه یگشماره هم منتشر نشده است چنانکه شماره دوم که باید در غره محرم انتشار پیدا کند در غره صفر ۱۳۳۸ انتشار یافته است.

برای اینکه خوانندگان تا اندازه بنوع مندرجات مجله ادب آشنا گردند فهرست مقالات شماره دوم سال اول را در اینجا نقل می‌کنیم: حال، ما، ترقی معارف؛ تعریف علم؛ معارف کرمان و مکاتیب وارده، مقصد در تعلیم؛ قابل توجه معارفخواهان تاریخ زندگانی و ذکر احوال میرزا آقا خان کرمانی، بحث طبی مالاریا. فكاهیأت علم قیافه، حق‌شناسی و فراسوران.

علاوه بر مطالب مذکور قسمتی از تاریخ کرمان در این شماره درج است. آنچه بعنوان تاریخ کرمان در این شماره و شماره‌های دیگر ادب آورده شده عبارت از مطالبی است که هیئت تحریریه از دو نسخه تاریخ خطی کرمان، یکی تألیف میرزا احمد علیخان و دیگری تألیف آقا شیخ یحیی رئیس معارف و اوقاف آنموقع کرمان ( ۱۳۳۸ قمری ) اقتباس کرده‌اند.

(۶١) ادب

مجله ادب بطور ماهانه در شهر تبریز با چاپ سنگی طبع و در سال ۱۳۳۸ قمری از طرف ( هیئت محصلین مدرسه متوسطه تبریز ) منتشر گردیده شماره ۷ مجله در ذیحجه ۱۳۳۸ قمری انتشار یافته و شماره ۱۰ آن در حوت ۱۲۹۹ شمسی باداره مجله فلاحت و تجارت واصل گردیده است.

در شماره ۲۵ سال دوم روزنامه زبان زنان راجع باین مجله می‌نویسد: «مجله مذکور با طرزی مخصوص و بسیار جالب و در حقیقت یك مجله جا است. » بهاء اشتراك سالیانه مجله سه تومان است.

(۹۲) ادبی

مجله ادبی در طهران بمدیری و صاحب امتیازی ( سعد الملك مافی ) تأسیس و شماره اول آن در پانزدهم جمادی الاول ١٣٣۶ قمری مطابق ۸ حوت ١٢٩۶ شمسی منتشر گردیده است مجله ادبی پانزدهم هر ماه طبع و توزیع می‌شده و شماره اول آن در ١۶ صفحه بقطع خشتی كوچك و شماره‌های دیگر در ٢۴ صفحه یقطع مذکور در مطبعه سربی ) روشنایی ( طبع گردیده است. محل اداره مجله طهران حسن آباد منزل سعد الملك و قیمت اشتراك آن بدینقرار است: طهران شش ماهه ده قران، یك ساله ۱۸ قران؛ ولایات ششماهه ۱۵ قران؛ یکساله ٢۵ قران قيمت يك نمره يك قرآن و دهشاهی.

جمله معروف : « شرف المرء بالعلم والادب لا بالاصل والنسب » بعنوان شعار در پشت مجله بخط نسخ نوشته شده است.

در صفحه اول شماره اول سال اول شرحی بعنوان ( مقدمه ) بقلم مدير مجله ( مهدی مافي سعد الملك ) مذكور است که برای اطلاع از سبك مطالب و عبارات مجله عين آنرا نقل میکنیم: « بسمه تعالی شانه • قادر متعال انسان را پس از نه ماه حبس مظلم بدین شرط آزاد فرمود که در مدت اقامتش در عالم علم و ادب آموز د و از این راه شرافت خود را بر سایر مخلوقات ثابت سازد و برای تذکر پیغمبران بر انگیخت که زنك غفلت از خواطر ناس بزدایند و انسانی را بوظیفه و تعهد خود یا د آور شوند چنانکه رسول اکرم و خاتم مکرم میفرماید طلب العلم فريضة على كل مسلم و مسلمه . انسان بی علم به پشیزی نیرزد و در برابر عالم برخود بلرزد که گفته اند شرف المرء بالعلم والادب لا بالاصل والنسب ، فرزند آدم اگر مزین بزینت علم و ادب نباشد حیوانی است حیران و بدبختی است سرگردان در هیچ مجلس بار ندارد و در هیچ محفلی راه ؛ خار بوستان است و بار ،دوستان اگر کلید خزائن قارون بدست گیرد باز محتاج است لکن اگر آدمی اندام خود را بجامه علم و زیور اد ب بیاراید هر گز درویش نشود، عالم هرکجا رود قدر بیند و بصدر نشیند و جاهل لقمه چیند و سختی بیند. انسان بقوه علم فضای هوا را از مرغان سبك بال ستانده و در قعر در یا نهنگ از سطوتش درمانده است از آتش آب میگیرد و از آب آتش با این حال بحكم علم جبین ضراعت در آستان قدس الهی بخاك میساید و با دست ادب اشاره مینماید که هو الحي الذي لا يموت . ( مهدى مافى سعد الملك )

مجله ادبی چنانچه از اسمش پیداست مجله ایست ادبی ؛ علمی ، اخلاقی و تاریخی مندرجات آن نیز مطالبی از همین قبیل است . برای اطلاع بیشتری از علت انتشار و مندرجات مجله لازم است قسمتی را که در صفحه دوم شماره اول تحت عنوان ( مقصود ما ( يقلم مدیر مجله نوشته شده در اینجا نقل کنیم :

«مقصود ها»

« در این اوان بعلت کثرت اخبار و توجه بسیاست مملکت و علاج مرض و دفع غرض ؛ جراید محترمه پایتخت را مجال عطف نظر بجانب ادبیات وطن سعدی و مدفن فردوسی نیست و شهد الله که با شجاعتی تام در حفظ استقلال و نام میکوشند و از انصاف بعید است که در این اوقات گرانبها آن اوراق مفیده را بخود مشغول داریم، این نکته را باید اقرار نمود که قبل از ما همین مقصود را مجله علمی که بهمت جمعی از دانشمندان اشاعت می یافت شروع و با يكدنيا تاسف اليف شلش پریشان و هريك از دایره جمع بجایی رفتند ولكن بكت قبلى فهاج لى البكل بكاها وكان الفضل المتقدم. اگر افتخاری باشد در خور مجله سابقه است چه او مبتکر بوده است و ما معاقب آن و می‌توان مجله ادبی را رضیع مجله علمی پنداشت که پس از دو سال خفتن در گهواره عطالت قدم‌های كوچك خود را در عرصه پهناور میدان تاخت و تاز قلم نهاده علم واژگون شده سلف خود را بدست گرفته و بامید رشد و ترقی گام بر میدارد اما زبانش از تشریح سیاست و پلتیك داخلی و خارجی عاجز است. همین فصلی که ذکرش رفت سرمایه قناعت را کاملاً دارا و بهیچ وجه استرحام نمی‌نما بد و بهمان دلیل پیش از یك شماره ( شماره اول ) برای اشخاص فرستاده نمی‌شود چنانچه مطبوع طبع معارف پروران گردید وجه اشتراك ( آبانمان ) را که خیلی نا قابل است مرحمت و همه ماهه مرتباً مجله ارسال خواهد گردید. با این همه استغنا و با این همه عزت نفس دست نیاز بجانب فضلا و دانشمندان دراز و استمداد قلمی می‌نماید و‌امیدوار است که این ذوات، محترم از ارسال مقالات ادبیه و اخلاقیه دریغ نفرمایند (م-م-س)

آنچه از مقدمه فوق معلوم می‌شود این است که مجله ادبی دنباله انتشار مجله دیگری بنام ( علمی ) بوده و همان سبک را پیروی می‌کرده است. مجله علمی چنانچه بعداً در حرف ( عین ) این کتاب شرح خواهیم اد تحت نظر هیئت تحریریه وبخصوص آقای دکتر مصدق اداره می‌شده و یکی از نویسندگان آن آقای ( مهدی مافی سعد الملك ) بوده است.

نگارنده تا سال سوم مجله ادبی را در دست دارد و شماره اول سال سوم آن بصاحب امتیازی آقای ( سعد الملك ) در تاریخ ۱۵ رمضان ۱۳۳۸ قمری مطابق ۱۲ جوزای ۱۲۹۹ شمسی در مطبعه سربی روشنائی واقعه در خیابان علاءالدوله طبع وتوزیع گردیده است • مجله ادبی در سال سوم پانزدهم هر ماه طبع و توزیع می‌شده و قیمت اشتراك و تك نمره آن در این سال بدین قرار است: طهران؛ ششماهه ده قرآن و یك ساله ۱۸ قران ولایات ششماهه ۱۵ قران و یکساله ٢۵ قران . تك نمره سی شاهی . در پشت جلد مجله بعنوان ادبی؛ علمی، اخلاقی و تاریخی معرفی شده است. در سال سوم تعداد صفحات مجله غیر منظم و بعضی از شماره‌های آن ٢۴ و بعضی ۲۶ و ۲۸ صفحه می‌ باشد و از حیث چاپ و کاغذ چندان مرغوب نیست مندرجات مجله در این سال عبارت از مقالات گوناگونی است که اغلب آن‌ها بقلم مدیر مجله و همه جا امضای (م-م-س) در پایان آنهاست عنوان بعضی از مقالات این سال عبارت است از تمدن فرع تدین است آداب معاشرت، فرانسه سرمشق غیرت است، از مقالات شیرین و تار یخی سال سوم ) داستان حلواچی اغلی یا شرح سلطنت شاه اسمعیل ثانی است ) که در دو شماره بقلم مدیر مجله نوشته شده است. در سالنامه ۱۲۹۷ وزارت فرهنگ راجع بمجله ادبی می‌ نویسد: « مجله ادبی بمدیرى سعد الملك مافی در طهران بطور ماهیا نه در مطبعه

روشنائی طبع و هر نوبت ۵۰۰ نسخه از آن منتشر می‌شود. سیاق مطالب آن ادبیست»

سعد الملك مافی

مهدی ملقب بعد الملك ما فی فرزند مرحوم محمد حسن خان سعد الملك و برادر کهتر حسینقلی خان نظام السلطنه مافی؛ از ایل مافی است. مشارالیه در پاسخ نامه نگارنده شرح احوال خود را اینطور نوشته است:

«تحصیلاتم در فرانسه انجام یافته و قسمت مربوط بداخلی را خود مرحوم آقا سید علی بهشتی معروف بمفسر و مرحوم آقا میرزا محمد گلپایگانی فرا گرفته و معلم خطم مرحوم میرزا کاظم خوشنویس بوده. چندی در مجله علمی با جناب آقای دکتر مصدق همکار و ( فاجعه اصفهان ) را که تاریخچه حمله افغان و سرگذشت شاه سلطا نحسین می‌باشد نوشتم پس مدتی بانتشار مجله مستقل ( ادبی ) مشغول و در نتیجه پاس از محیط آن را تعطیل و بشغل آباء و اجدای که عبارت از خدمت دولت باشد مشغول و اکنون بیست و پنج سال است که در شهرداری انجام وظیفه می‌نمایم. » آقای مافی در شهرداری طهران مشاغل مختلف را عهده دار بوده و من جمله مدتی ریاست معارف اداره املاك را داشته و نیز در سال ۱۳۱۰ شمسی مدیریت اداره ارزاق و اصناف و خبازخانه و قصاب خانه را عهده دار بوده است. در حین تحریر این یادداشت نیز در شهرداری طهران مشغول خدمت می‌باشند.


مجله ادبی در سال ۱۳۱۲ شمسی بطور هفتگی در تبریز تأسیس و منتشر شده است.

(۶۴) آدمیت

ادوارد برون در کتاب شعر و مطبوعات فارسی خود ( ص ۲۷ ) می‌نویسد: روز نامه آدمیت در طهران بمدیری ( میرزا عبد المطلب یزدی ) در سال ١٣٢۵ قمری مطابق ۱۹۰۷ میلادی منتشر شده است. و در شماره ١٢۴ روزنامه ندای وطن مورخ ه شنبه ۲۸ شهر شوال ۱۳۲۵ قمری بعنوان ( مطبوعات جدید و مفیده ) می‌نویسد: زبان ملت و آدمیت: این هر دو روزنامه بتعلیم جناب آقا میرزا عبدالمطلب فاضل یزدی نوشته می‌شود و مشتمل است بر نکات سیاسیه و فواید عامه.

در بخش سوم تاریخ مشروطه ایران ( ص ۱۱۳) مرحوم کسروی می‌نویسد: همانروز که ملك و جهانگیر خان را کشتند در یکی از اتاق‌ها دادگاهی برای باز پرسی و رسیدگی برپا گردانیدند که من جمله از اعضای آن دادگاه میرزا عبدالمطلب یزدی مدیر روزنامه آدمیت بود.

روزنامه آدمیت در چهار صفحه بقطع وزیری بزرگ با چاپ سنگی چاپ شد. و مشتمل بر حوادث و وقایع آغاز مشروطیت ایران است.

(۶۶) آدمیت

روز نامه آدمیت در شیراز بمدیری و سردبیری ( رکن‌زاده آدمیت ) تأسیس و شماره اول سال اول آن در خرداد ۱۳۰۵ شمسی در چهار صفحه بقطع وزیرى بزرك منتشر شده است • آدمیت روزنامه‌ایست هفتگی و با چاپ سنگی در مطبعه (محمدی شیراز ( طبع گردیده؛ اداره روزنامه شیراز میدان توپخانه و عنوان کتبی و تلگرافی آن ( آدمیت ) قیمت اشتراك سالیانه روز نامه بدینقرار است: شیراز ۳۵ قرآن داخله ۴٠ قرآن، هندوستان ۱۲ روپیه؛ سایر ممالك خارجه یك لیره انگلیسی تك شماره هشت شاهی. اعلانات فقط در صفحه چهار و از قرار سطرى یك قرآن است وجه اشتراك برای محصلین و معلمین دوتومان است.

روزنامه آدمیت دارای سرلوحه‌ایست بشكل مربع مستطیل که سمت چپ آن تصویر شیخ سعدی بصورت درویش پیری‌ایستاده ( کلیشه از روی تصویری می‌باشد که از شیخ در دست است ) و دست خود را بطرف صفحه که روی آن کلمه ( آدمیت ) اسم روزنامه بخط نستعلیق نوشته شده در از کرده است. در دست دیگر شیخ فرشته بالداری نمودار است ه در گوشه چپ سرلوحه، بطرف پائین؛ کلمه (روز نامه که در زیر آن سال ۱۳۰۵ شمسی نوشته شده ) قرار گرفته، این سر لوحه معمولاً به رنگ آبی است.

روزنامه آدمیت در تمام شماره‌ها، ضمن یك سطر که در عنوان ر و ز نامه درج است، بدین قسم معرفی شده: جریده‌ایست علمی؛ سیاسی، ادبی، اجتماعی و کاریکاتورى ومصور .

مندرجات آن پس از درج مقاله اساسی که بیشتر راجع باوضاع اجتماعی و اقتصادیست؛ عبارتست از حوادث شیراز و اطراف آن و شهر‌های بنادر و نیز مطالب متنوعه‌ای در صفحات ٣ و ۴ آن دیده می‌شود. در شماره‌های سال اول، در صفحات ۲ و ۳ آن کتابی بنام ( سفر بنادر ) چاپ شده که بسیار مفید است. آدمیت؛ با اینکه در سال اول عنوان هفتگی داشته ولی بدون ترتیب نشر شده و چنانچه در شماره ۲۲ این سال مورخ ۲۰ خرداد ۱۳۰۶ یاد‌آور شده، جمعا در سال اول بیش از ۲۲ شماره منتشر نشده در صورتیکه باید ۴۸ شماره منتشر شده باشد. مدیر روزنامه از این

کسری انتشار عذر خواهی نموده و آنرا تقصیر مشترکین بد حساب دانسته و و عده داده است در سال بعد جبران نماید.

در شماره ۷ و ۸ سال دوم مجله تعلیم و تربیت در فهرست امتیازات جراید راجع باین روزنامه می‌نویسد: روزنامه آدمیت در شیراز بمدیری ) میرزا محمد حسین رکن زاده شیرازی) در تاریخ ۲۹ فروردین ۱۳۰۵ شمسی امتیاز آن از تصویب شورای عالى فرهنك گذشته است. جای تعجب است که در سالنامه ١۴ - ١٣١۵ معارف فارس که فهرست مختصری از جراید و مجلات حوزه معارفی فارس را تنظیم نموده، ذکری از این روزنامه نکرده است و میرزا محمد حسین رکن‌زاده دو کتاب بنام‌های (فارس وجنك بین‌الملل ) و ( دلیران تنگستانی ) تألیف نموده که معرف احاطه او در تاریخ و نویسندگی می‌باشد.

(۶۷) آذر

مجله آذر در سال ۱۳۰۱ شمسی بطور ماهیانه در تهران تأسیس و منتشر شده است.

(۹۸) آذر

شماره اول سال اول روزنامه آذر؛ با قطع بزرك و چاپ سربی روی بك ورق در مطبعه ( بوسفور ( در تهران چاپ و در تاریخ ۱۸ صفر ١٣۴١ قمری مطابق ٢٧ میزان ۱۳۰۱ شمسی منتشر شده است روزنامه آذر بصاحب امتیازی (مضم ) و مدیر مسئولی ) زین العابدین فروزش ( انتشار یافته. قیمت سالیانه ۵۰ قرآن ششماهه ۳۰ قرآن و سه ماهه ۱۵ قرآن است. ولایات قیمت پست افزوده می‌شود؛ تك نمره چهار شاهی. آدرس: طهران، شاه آباد. طرز انتشار هفتگی است.

از ( اخطار اداری ( که در این شماره ذکر شده معلوم می‌گردد که روز نامه آذر بجای نجات ایران انتشار یافته و عبارت اخطار این است: این نمره آذر را مشتركین محترم بجای نجات ایران قبول کنند تا با مطبعه معین در خصوص طبع آذر قرار داد کرده آنگاه هر یك در وقت انتشار خود منتشر خواهد شد که امروز برای خواهش صاحب امتیاز نو به مطبعه را باذر واگذار کردیم. (فروزش ) و اما اینکه این شماره بعوض كدام یك از شماره‌های نجات ایران منتشر شده، از تصحیح دو اشتباه که در شماره‌های ٢۴ و ۳۰ نجات ایران رویداده؛ و در این شماره آذر بعمل آمده معلوم می‌شود لا اقل بعوض شماره‌های بعد از ۳۰ نجات ایران است.

در عنوان روزنامه پس از چاپ اخطار اداری ( که فوقا آنرا نقل کردیم در گوشه راست آن اسم روزنامه ) آذر ( بخط نسخ درشت و در زیر آن سال (١٣۴١) درج است. مقاله افتتاحی این شماره بد ینقسم شروع می‌شود: بزبان تاریخ - مجلس

چهارم در چه حال بود، مجلس چهارم سال هفدهم مشروطیت ایران مصادف بود با استقرار حکومت شوروی سوسیالیستی روسیه وظهور نتایج وموالید جنك بین‌المللی در اروپا خصوصاً و در تمام دنیا عموماً علاوه بر سر مقاله، چند مقاله دیگر و کمی اخبار داخله در آن درج است. و نیز در صفحه دوم آن رمان (عشق و ناکامی) به عنوان ( کبوتر مهجور ۵) که قسمت‌های سابق آن در روزنامه نجات ایران طبع گردیده؛ چاپ شده است.

برای اطلاع از شرح حال مدیر مسئول روزنامه یعنی آقای فروزش رجوع شود بحرف نون كلمه ( نجات ایران ) این کتاب.

نگارنده تا کنون بیش از شماره اول روزنامه آذر را ندیده و تصور نمی‌کنیم بغیر از همین یك شماره شماره‌های دیگری از آن منتشر شده باشد.

(۹۹) آذر

روز نامه آذر در تبریز چاپ و منتشر شده، مرحوم تربیت راجع باین روزنامه می‌نویسد، ( ص ۴٠۵ کتاب دانشمندان آذربایجان ): «روزنامه هفتگی منتشر در تبریز با چاپ سربی بمدیریت دکتر علی اکبر پیشوا در ١٣۴٣. »

(۷۰) آذر آبادگان

در همان سال که روزنامه آذر در تبریز منتشر شده؛ روزنامه آذر آبادگان نیز بمدیریت دكتر علی اکبر پیشوا انتشار یافته است. مرحوم تربیت را جمع با این روزنامه می‌نویسد: « آدر آبادگان روزنامه هفتگی منتشر در تبریز با چاپ سر بی یمدیریت دكتر علی اکبر پیشوا در ١٣۴٣ .» ص ۴٠۵ کتاب دانشمندان آذربایجان

(۷۱) آذربایجان

در شهر تبریز سه روزنامه در زمان‌های مختلف بنام آذربایجان منتشر شده و ما بشرح هریك جداگانه می‌پردازیم:

آذربایجان - این روزنامه قدیمترین روزنامه‌ایست که با چاپ سنگی در آذر بایجان در سال ۱۲۷۵ قمری انتشار یافته و چون باسامی مختلف آذربایجان، اخبار دار السلطنه آذربایجان، روزنامه وقایع شهر مملکت محروسه آذربایجان، روزنامه ملی مملکت آذربایجان و غیره منتشر شده لذا ما در این کتاب آنرا ( بنام اخبار دارالسلطنه آذربایجان ( ضبط و در حرف الف بعده الخاء؛ بتفصیل از آن گفتگو کرده‌ایم. رجوع شود بروزنامه اخبار دارالسلطنه آذربایجان.

(۷۲) آذربایجان

این روزنامه در آغاز مشروطیت ایران تأسیس و اولین روزنامه‌ایست که در تبریز با چاپ سربی انتشار یافته. مرحوم کسروی در کتاب تاریخ هیجده ساله آذر بایجان ( ص ٩۶ ) شرحی راجع به پیدایش و انتشار این روزنامه بیان کرده که بی مناسبت نیست عین آنرا اینجا نقل کنیم:

«بزرگترین روزنامه تبریز که در این سال پدید آمد نامه آذربایجان بود که آقای میرزا حاج آقای بلوری برپا نموده نگارش آنرا بعهده میرزا علیقلی واگذاشت چنانکه گفته‌ایم در این جنبش آزادی بازرگانان ایران از پیشاهنگان بودند، بویژه در آذربایجان که می‌توان گفت بنیاد مشروطه با پول اینان گذارده شد. جمله آقای بلوری نخستین روز پناهندگی بقونسولگری در آمد و همیشه با پول و و تلاش در راه مشروطه می‌کوشید چنانکه نام‌ایشان بار‌ها پس از این برده خواهد شد در آن هنگام که محمد علی میرزا از تبریز روانه تهران می‌شد چون خود او چاپخانه داشت که می‌فروخت آقای بلوری آنرا بی‌های گزافی خریده بخانه خود برد که پس از بیشتر نگارش‌های آزادیخواهان در آنجا چاپ می‌یافت. سپس هم روزنامه آذربایجان را بنیاد گذاشت که شماره سیم آن در آخر‌های بهمن ( منظو ر بهمن ۱۲۸۵ شمسی است، » بیرون آمد و خود نخستین روزنامه سیاسی آزاد زبان و نخستین بار بود که روزنامه در تبریز با ماشین سربی چاپ می‌یافت. »

پس از اطلاع بر شرح فوق که سند بزرگی برای اهمیت روز نامه آذربایجان می‌باشد؛ بذکر خصوصیات این روزنامه می‌پردازیم:

روزنامه آذربایجان چنانکه در عنوان آن نوشته بمدیری و منشی اولی (علیقلی مدیر احتیاج سابق ) ومكاتبات باسم ( حاج میرزا آقا تبریزی ) در هشت صفحه به قطع وزیری با چاپ سربی در مطبعه سربی (ناموس) که متعلق ببرادران ( زین العابدین و حاج میرزا آقا ) بوده چاپ و شماره اول آن در ششم محرم الحرام ١٣٢۵ قرى منتشر شده است.

در صفحه اول اسم روزنامه (آذربایجان) بخط نسخ و در زیر آن سال (۱۳۲۴ قمرى ) و ( ١٩٠۶) وجمله ( قیمت یك نسخه چهارده شاهی است ) چاپ و علاوه بر این تصویر دو نفر با لباس‌های مخصوص ترسیم شده است. آدرس روزنامه: تبریز تیمچه حسینیه، اداره روزنامه آذربایجان. قیمت اشتراک سالیانه در تبریز و اطراف چهار تومان، نه ماهه بیست و هشت هزار (۲۸) قرآن ( شش ماهه بیست و دو هزار (۲۲ قرآن) سه ماهه دوازده هزار (۱۲ قران) یك نسخه چهارده شاهی. اعلانات سطری پانصد دینار. هر صفحه روزنامه مشتمل بر دو ستون و مقاله افتتاحی که در ستون اول و دوم صفحه دوم نوشته شده بدینقرار است: درب اشرح لی صدری ویسر لی أمری واحلل عقدة من لسانی وسهل امرى برحمتك یا ارحم الراحمین. خطاب بقلم و مقدمه. ای قلم‌ای نور ظلمت سوز من *‌ای قلم‌ای صبح روز افزون من *‌ای قلم‌ای گنج بی‌پایان توئی *‌ای انیس وحشت و هجران تولی * خامه‌ام‌ای محرم افکار من ترجمان فکرت و اسرار من *‌ای‌ها المحبوس فی سجن الظلم *‌ای‌ها المظلوم من هم وغم * سال‌ها و ماه‌ها بس خفت‌های کاندری می‌بایدت نا سفته‌ای * حالیا برخیز شه دستور داد * اندر آتش دید ما را نور داد * بازگو‌ای باز پر افروخته باشه و با ساعدش آموخته.

ایران: ایران:‌ای وطن مقدس واى خاك پاك اقدس؛ ‌ای بهشت روی زمین و‌ای وادی پسندیده و دلنشین؛ ‌ای دخمه شهنشهان جهان؛ و آی مکمن جهاندار آن کیان •‌ای ایران‌ای مهد مدنیت وای گهواره انسانیت، ‌ای سرچشمه علوم وای منبع بدائع وفنون، ‌ای ایران چه دلکش کشوری و چه ستوده مکانی... ( چند سطر راجع بوطن است ) پس از آن بعنوان (‌ای وطن مهربان ) اشعاریست که چند تای آن‌ها بدین قسم است: هر که کویت دوست دارد کی زمردن سر بتابد ** هر که معبودش تا باشی سر زمعبد برندارد ** هر کسی کورا وطن در پنجه اغیار ماند * با وطن ر ا ترك گوید با بکویش جان ببازد • ترك جان گفتن بكویت‌ای صنم سهل است و آسان هر که سودای تو دارد سرزفرمان برندارد. این اشعار و مقاله فوق بامضای ( حاجی بابا ) است.

پس از مقاله افتتاحی اخبارات ( لوان ) و (شبستر ) و ( نخجوان ) و همچنین اخبار خارجه ( لندن ) و ( اسلامبول ) و ( یكن ) و بعد اخبار شهری ذکر شده است دو صفحه آخر روزنامه که بزبان ترکی نوشته شده مشتمل بر مقالات (رویا) و اشعار ترکی بعنوان ( ملا نصر الدین جواب ) ومقاله ( حراج یا یغما ) چاپ شده.

روزنامه آذربایجان اقتباس و تقلید از روزنامه (ملانصرالدین ) بوده و علاوه بر مطالب فکاهی در تمام صفحات دارای تصاویر رنگی نظیر تصاویر ملا نصرالدین می‌ باشد؛ چنانچه در صفحه چهار و پنج تصویر ( مجلس مشروطه طلبان ومجمع قید کشان اهالی خراسان ) و در صفحه آخر کاریکاتور ( رنجبر ومباشر ) رسم شده است. در نمره دوم روزنامه، در صفحه اول، عکس حاج میرزا آقاسی کشیده شده که با دست اشاره بدریای خزر می‌کند و زیرش نوشته شده: «این آب شور چه قابلیت دارد که اوقات خود را در این باب صرف نمائیم. بجهنم. »

در نمره دوم که در ۱۵ محرم ۱۳۲۵ قمری منتشر شده؛ در عنوان روزنامه ( تصویر شیر و خورشید‌ایستاده ) اضافه شده و سرمقاله آن بعنوان: (‌زاری بریکسی وطن ) بامضای ( حاج بابا ) است. بعد از سر مقاله اشعاری بزبان ترکی چاپ شده و در صفحات ۴ و ۵ آن کاریکاتور گرگی که در گله افتاده و دو نفر‌ایستاده آن را تماشا می‌کنند رسم گردیده است. در زیر این کاریکاتور نوشته: آهای؛ ا‌های، ‌ای صاحب رمه گوسفندانت را گرگ‌ها تلف کردند - لا اله الا الله؛ هی داد میزنم کسی بمن جواب نمی‌دهد این شبان خوابیده.

آذربایجان بطور هفتگی چاپ می‌شده و مجموعا بیست شماره از آن منتشر شده که شماره اول در تاریخ ۶ محرم و شماره بیستم ۶ شوال ۱۳۲۵ قمری بوده است. رویهمرفته آذربایجان روز نامه مفید و دارای گراور و تصاویر نفیسی است و مجموعه بیست شماره آن بضمیمه روزنامه حشرات الارض در کتابخانه مجلس شورا یملی موجود است مندرجات آن عموماً مطالبیست راجع بمشروطیت ایران و گاهی اشعار و مطالب فکاهی در آن دیده می‌شود؛ برای نمونه مثلاً می‌نویسد: « مراغه • امروز شاگردان معلم خانه فال کوی ملتی اجماعاً طاس گذاشته و بعاقبت امور ایران رسیدگی نمودند ظاهراً این شعر در آمده، خوش بود از دور آواز دهل • » بهمین مناسبت مرحوم تربیت در کتاب دانشمندان آذربایجان ( ص ۴٠۵ ( راجع بروزنامه آذربایجان می‌ نویسد: « روزنامه هفتگی بذله سرا منتشر در تبریز با چاپ سربی و صور و نگین هزلی»

کسروی در جلد اول کتاب تاریخ مشروطه ایران ص ۳۷۱ را جع برو ز نامه آذربایجان می‌نویسد:

د یك روزنامه آبرومند دیگری در تبریز در همان روز‌ها منتشر شده روز نامه آذربایجان بود که همچون ( ملا نصرالدین ) قفقاز با زبان شوخی‌آمیز نوشته می‌شد و نگاره‌های شوخی‌آمیز (کاریکاتور) می‌داشت. می‌توان گفت که پس از ملا نصر الدین بهترین روزنامه از انگونه بوده. این نامه را حاجی میرزا آقای بفوری که یکی از بازرگانان آزادیخواه تبریز می‌بود بنیاد نهاده و نوشتن آنرا میرزا علیقلی صغراف که نامش برده‌ایم بگردن می‌داشت. محمد علی میرزا در زمان ولیعهدی خود چاپخانه در تبریز می‌داشت که چون می‌خواست بتهران رود آن را فروخت و حاجی میرزا آقا آن را خرید و این روزنامه که یکسال بیرون آمد در آن چاپخانه بچاپ می‌رسید و چنان که از نگاره‌هایش پیداست یك نگارگر استادی هم داشته ۲۰ مرحوم کسروی در جای دیگر این کتاب ( ص ۳۷۳) پس از ذکر اینکه روزنامه آذربایجان همان شیوه روزنامه ملا نصرالدین را داشته؛ می‌نویسد آذربایجان گاهی بشعر‌های مندرج در ملا نصر الدین پاسخ می‌داد چنانکه وقتی میرزا علی اصغر خان اتابك بایران بازگشت و مجلس درباره اوستی کرد، ملانصرالدین اشعاری از (گفته صابر) در سرزنش ایرانیان چاپ کرد (این اشعار بتر کیست و چند تای آنرا کروی نقل کرده) پس از آنکه اتابک کشته آذربایجان آنرا عنوان کرده و پاسخی بترکی با شعار ملا نصرالدین داد که باز کسروی آنرا نقل کرده مجدداً ملانصرالدین پاسخ نوشت و باز آذربایجان آنرا جواب داد. کسروی هر سه این اشعار و پاسخ‌ها را نقل کرده ود و باره پاسخ اخیر آذربایجان می‌نویسد این اشعار در تبریز بزبان‌ها افتاد و بچه‌ها آن‌ها را در کوچه‌ها می‌خواندنده در کتاب مطبوعات و شعر فارسی تألیف برون ( ص ۲۷ ) شرح مختصری را جمع باین روزنامه ذکر شده و صفحه اول نمره چهار آنرا که تصویر امین السلطان و سم گردیده گراور کرده است . در زیر این تصویر این سطر درج است : « مرا از این قطعه ایدا دلبستگی نیست و در آتیه و در ایام ضرورت و معزولی کرور ها لازم دارم پس باید این قطعه را...»

علیقلی مدیر احتیاج و میرزا آقا تبریزی

شرح حال علیقلی صفر اوف را بطور اجمال در جائیکه از روزنامه احتياج گفتگو نموده بیان کرده ایم خوانندگان بکلمه ) احتیاج ) مراجعه فرمایند.و اما حاج میرزا آقا تبریزی که بعدا نام فامیلی بلوری انتخاب نموده ، یکی از بازرگانان آزادیخواه تبریز بوده و در دوره پهلوی وارد خدمات دولتی گردید و من جمله مدت زمانی فرماندار مراغه بود . کروی در تاریخ ۱۸ ساله آذربایجان دو تصویر از او نقل نموده و در زیر آنها نوشته است: « آقای حاج میرزا آقا بلوری که یکی از پیشروان آزادی بودند و چنانکه یاد آن کرده خواهد شد جانفشانیهای بی اندازه کرده و گزندهای فراوان در این راه دیده اند...»

(۷۲) آذربایجان

روزنامه آذربایجان بطور هفتگی بمدیریت (محسن) و در تحت نظارت مجد السلطنه افشار، باچاپ سربی ، در سال ۱۳۳۷ قمری، در تبریز منتشر شده است.

(٧٤) آراود (صبح)

مرحوم میرزا محمد علیخان تربیت در فهرست جراید آذربایجان ( ص ٤٠٥ ) که ضمیمه کتاب دانشمندان آذربایجان بطبع رسیده در باره این روز نامه مینویسد اراود یعنی صبح ؛ روزنامه هفتگی منتشر در تبریز در زبان ارمنی از طرف فرقه داشنا کوتیون بمدیریت یوسف در ۱۲-۱۹۰۹ در کتاب مطبوعات و شعر فارسی تالیف برون ( ص ۲۸ ) پس از بیان شرح فوق مینوید : ( روزنامه اراود بسب عقاید آزادی طالبيش تاثیر قابل ملاحظه در قفقاز داشت و در نتیجه دخول آن در روسیه منع شده بود و از این جهت شکایت و نهضتی در قسمتهای روسیه پدید آمد . موسسین روزنامه سعی مینمودند خودشان را از توقیف محافظت نمایند . مندرجات روزنامه عبار تست از راپورت و اخبار مهم تلگرافی که خیلی معروف و مشهور بوده از تهران و خارجه و هم چنین بحث با روزنامه ایرانی بنام شفق که در تبریز طبع میشد ؛ در این روز نامه چاپ شده است.»

ظاهرا محل طبع و انتشار روزنامه اراود پس از مدتی بطهران منتقل گردید و در پایتخت منتشر میشده، چنانچه در سالنامه ۱۲۹۷ شمسی وزارت معارف در صورت جراید و مجلاتی که در مرکز طبع و نشر می‌شده، نام این روزنامه را بدین خصوصیات ذکر کرده و در ملاحظات آن ذکری از تعطیل بودن آن بمیان نیاورده و از این و و معلوم می‌شود تا آن تاریخ منتشر می‌شده است، خصوصیات اراود که در سالنامه آورده شده بدین قرار است:

روزنامه اراود بدیری ( مسیو باذیل ) که سردبیر آن نیز خود مشارالیه است بطور هفتگی، بزبان ارمنی؛ در مطبعه طهران چاپ و هر نوبت ۷۰۰ تا ۸۰۰ نسخه از آن منتشر می‌گردد.

مسیو با ذیل در طهران مطبعه بنام ( مطبعه طهران ) داشته است.

فرقه و با حزب داشناکسونبون

گفتیم روزنامه اراود از طرف فرقه داشنا کوتیون منتشر شده برای اینکه خوانندگان مختصری از این حزب و یا فرقه اطلاع پیدا کنند لازم است یاد‌آور شویم که مرام اصلی فرقه مذکور عبارت از استقلال ارمنستان و اداره آن به وسیله ارامنه است. از افراد برجسته و مهم این حزب که در ایران شهرتی دارد آقای کاسپار اییکیان می‌باشد. وی از کارمندان مسئول حزب و مردی ادیب و نویسنده و در جنك بین‌الملل اول، در قتل عام ارامنه در ترکیه؛ و از آنجا فرار کرد و مدت‌ها در ممالك بیگانه بود تا اینکه بوسیله هیئت ارامنه طهران برای انجام خدماتی بفرهنك ارا منه دعوت شد و نیز وی همان کسیست که در زمان کودتای سید ضیاءالدین از مشاورین او بود و رسما از طرف سید ضیاءالدین بشهرداری طهران منصوب گردید. اپیکیان فعلا در لبنان زندگی می‌کند. باری حزب داشناکسوتیون ارامنه در انقلاب مشروطه ایران رل مهمی را بازی کرده است و پیرم خان، پطروس خان، هر دو از کارمندان این حزب بودند و در تاریخ انقلاب مشروطه محل پر افتخاری را دارند. پیرم خان در جنگ با سالا ر الدو له کشته شد و پطروس خان هم از طرف روس‌های تزاری بعلت شرکت در انقلاب مشروطه بدار آویخته گردید.

( ٧۵ ) ارتقا

روزنامه ارتقا در طهران، در سال ۱۳۰۲ شمسی؛ بطور هفتگی منتشر شده است

(۷۶) اردوی همایون

روزنامه اردوی همایون قبل از آنکه باین نام موسوم و منتشر گردد باسامی مرآت السفر و پس از چند شماره باضافه كلمه (مشكوة الحضر ) منتشر می‌گردیده و از سال ۱۴۰۰ قمری تبدیل اسم پیدا کرده و بنام اردوی همایون منتشر شده است. توضیح این اجمال آنکه ناصر الدین شاه قاجار در ربیع الاول سال ۱۲۸۸ قمری از طهران بعزم سفر مازندران خارج می‌گردد و بمنظور ثبت حوادث و وقایع و گذارشات سفر خود، باعتماد السلطنه ( محمد حسن خان صنیع الدوله که بعداً ملقب باعتمادالسلطنه گردید ) دستور می‌دهد روزنامه عرض راه را تهیه نماید. اعتمادالسلطنه نیز در سال مذکور روزنامه بنام (مرآت السفر) مشتمل بر وقایع سفر ناصرالدین شاه و شکارهای او واحوال و مقالات مشارالیه در اسفار خود تهیه و چون وسائل طبع همه وقت در اسفار این پادشاه همراه بوده لذا در عرض راه طبع و توزیع می‌گردیده است.

محمد حسن خان اعتماد السلطنه، وزیر انطباعات؛ همان کسیست که روز نامه ایران را نیز در زمان ناصرالدین شاه تأسیس و نشر نموده و بهمین مناسبت در کلمه ( ایران ) این کتاب نیز اسمی از او بمیان خواهیم آورد. اعتمادالسلطنه در نمره ۱۶ سال اول روزنامه ایران مورخ چهارشنبه یازدهم ربیع الاول قوی لیل ۱۲۸۸؛ راجع بتأسیس این روزنامه، تحت عنوان ( مرآت السفر ) شرحی بدینقسم نوشته است:

اعلان

چاکر دولت جاوید بنیان؛ روزنامه‌نگار ایران مشهود خوانندگان روزنامه می‌دارد که از آغاز سال سعادت فال هزار و دویست و هشتاد و هشت هجری و ما بعد‌ها در جمیع اسفار ملکانه و تمامت شکار‌های خسروانه وقایع حالات و بدایع مقالات اعلیحضرت همایون را با نضمام صادرات گفتار و کردار ملتزمین رکاب و نگارش بعضی اخبار متفرقه دیگر با اسباب انطباع که در اردو همراه است منطبع ساخته باعیان و ارکان موکب فیروزی کوکب شاهنشاهی و نیز هر کس از اهالی دار الخلافه ناصره و سایر بلدان که مایل و خواستار باشند بمحض اطلاع داده خواهد شد و چون این روزنامه نماینده وقایع سفر و شکار شاهنشاه اسلام شعار بود آنرا مرآت السفر نام نهادیم. محل دریافت روزنامه سرای‌امین الملك حجره حاجی میرزا تقی تاجر تبریزی. »

همانطور که اشاره کردیم پس از نشر چند شماره کلمه ( مشكوة الحضر ) نیز باسم روزنامه اضافه گردیده و بنابراین روزنامه بنام ( مرآت السفر ومشكوة الحضر ) موسوم گردیده است. این روزنامه تا سال ۱۳۰۰ قمری که باین اسم موسوم بوده جمعا سیزده شماره از آن منتشر شده و از سال مذکور بنام (اردوی همایون ) تغییر اسم پیدا کرده است.

روزنامه اردوی همایون نیز بمدیری محمد حسنخان اعتماد السلطنه ودر طی سفر دوم ناصرالدین شاه بخراسان منتشر گردیده است. از این روزنامه جمعا ۱۲ شماره که شماره اول آن در دماوند بتاریخ ۱۱ شعبان مطابق اول خرداد و آخری در طهران

بتاریخ ۱۲ ذی حجه مطابق ۶ شهریور ۱۳۰۰ نشر یافته است.

(۷۷) اردیبهشت

روزنامه اردیبهشت در سال ۱۳۰۹ شمسی در خراسان تاسیس و منتشر شده است

(۷۸) اردیبهشت

مرحوم تربیت در فهرست جراید آذربایجان راجع بروزنامه اردیبهشت مینویسد روزنامه هفتگی منتشر در تبریز بمدیریت علی اصغر حریری در ١٣٤٣.»

(۷۹) ارژنك

روزنامه ارژنگ بمديرى و سردبیری ( میرزا عبدالله وزیر زاده ) در اصفهات تاسیس و شماره اول سال اول آن در اردیبهشت ۱۳۰۴ شمسی منتشر شده است . در ابتدا اسم این روزنامه بنام ( علی و رجه ) شورايعالى فرهنك پیشنهاد گردیده و لی در شورای مذکور که در تاریخ ٤ قوس ۱۳۰۳ تشکیل گردیده امتیاز بنام میرزا عبدالله خان صادر شده بشرط آنکه اسم روزنامه را تغییر بدهد از این جهت روزنامه باسم ارژنك انتشار یافته و ( على ورجه ) نام عاریتی یکی از نویسندگان آن گردیده است و این مطلب علاوه بر اینکه در شمارههای ۷ و ۸ سال دوم مجله تعلیم و تربیت بدان اشاره شده؛ در مقاله افتتاحی شماره اول روزنامه نیز ذکر گردیده است ، در این مقاله مینویسد : « ما از وزارت معارف امتیاز يك روزنامه مصور خنده آور بنام مبارك ( على ورجه ) خواستیم از بی وقوفى وعدم معرفت بحال این بزرك شورای معارف تغییر اسم را تقاضا و ما نا گزیر باجازه آن استاد بزرگوار ارژنگ را انتخاب و پیشنهاد دادیم و ناچار برای اینکه علی ورجه را بعموم بشناسانیم تذکره حیات آن بزرگوار را که بقلم توانای خود نوشته اند از شماره دوم ارژنگ شروع بدرج می نمائیم . عقیده این مرد بزرگ در نامه نگاری خیلی متین وضعیات اخلاقی محیط امروز را هم خوب تشخیص داده است چنانچه غالبا در مجالس افاضت و محافل افادت این شعر را مکرر میفرمایند: رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز * تا دا د خو د از کمتر و مهتر بستانی.

قلمش خیلی ساده ورران و همه کس میفهمد ، ادبیات قدیم را خوب میداند جدید را هم تازه دست برده اند شعر هم میسراید ؛ و از هیچ کس نمیترسد ولی جرئت ندارد خیلی با شهامت است ولی ملاحظه میکند . اگر وزارت معارف على ورجه را نشناخته باشد تقصیر کیست ؟ بلی رونق بازار آفتاب نگاهد .

مقصد ارژنك : ما حالات اجتماعی و قضایای جاریه را باشكال مضحك مصور خاطر نشان عموم مینمائیم . اشعار ذیل پسند خاطر مهد مظاهر علی ورجه شده است : با دست قضا رنك قدر خامه تقدير * ارژنك كند نقش خیالات تو تصویر .......» این بود تمام مقاله افتتاحی شماره اول روزنامه ارژنك . چنانکه از همین مقاله بر خوانندگان معلوم میشود روزنامه ارژنگ بیشتر جنبه فکاهی دارد و مطالب اساسی آن بصورت فکاهی ادا شده است. مثلا در همین شماره اول تحت عنوان ( آفت چای و قلیان) چنین مینویسد: «هر جا میروید اول يك فنجان چای و بعد يك قلیان و آخر مجلس هم يك فنجان چاي و يك قلیان و وسط مجلس هم باز يك فنجان چای و يك قلیان ،است وقتی میخواهید بر خیزید باید باندازه يك قلیان کشیدن باز بنشینید و يك فنجان چای هم بخورید. منزل خان، بيك تاجر کاسب توی بازار در بدکان توی کوچه سرچهار راه تو خیابان در مدرسه در کاروانسرا توی شهر بیرون شهر توی ده سر گردنه بالای کوه روی زمین زیر زمین همه جا چای قلیان، سیگار چپق وافور همه وقت حاضر و همه کس هم معتاد است .»

چون آقای وزیر زاده استاد قابلی در فن نقاشی بوده ؛ لذا در تمام شمار های ارژنك يك صفحه ( که معمولا صفحه چهارم است ) و یا دو صفحه دو و سه مشتمل بر کاریکاتورهای انتقادی از اوضاع کشور و شهریست . بخصوص در ایامیکه آقای میرزا فرج الله خان اخگر ، برادر دانشمند آقای وزیر زاده ؛ کمکهای فکری بروز نامه ارژنگ میکرده؛ ارژنگ یکی از روزنامههای خوب انتقادی اصفهان در آن ایام بوده است . شرح حال آقای میرزا فرج الله خان اخگر ، در ضمن روز نامه ( اخگر ) این کتاب بتفصیل ذکر گردیده است.

کاریکاتور شماره اول منظره هیئت تحریریه روزنامه و دوره ششم مجلس شورایملی ، در صفحه دوم ؛ و مقایسه اصفهان و طهران که در اصفهان ، در سده ؛ مدرسه جدیدی که بنا شده بحکم روحانیون خراب و در طهران مشغول نصب تلگراف بی سیم مینمایند ، در صفحه سوم رسم شده است .

روز نامه ارژنگ تا کنون هم که سال ۲۳ انتشار آن می با شد همین سبك و روش را حفظ نموده و یکی دو صفحه آن مخصوص کاریکاتور می باشد قسمت کاریکاتور روزنامه با چاپ سنگی که این اواخر چاپ آنرا هم خود آقای وزیر زاده در منزلش عهده دار میشد ؛ منتشر و بقیه صفحات با چاپ سربی است . قطع روزنامه در طول مدت انتشار تقريبا يك اندازه و معمولا بقطع وزیری متوسط است.

راجع بطرز انتشار آن باید یاد آور شد که چندان مرتب نبوده و با اینکه در ابتدا هر پانزده روز یکبار و بعدا بطور هفتگی بوده ولی هیچگاه مرتب منتشر نگردیده و تا کنون که سال ۲۳ انتشار آن میباشد جمعا بیش از ۸۱۲ شماره منتشر نشده است وجه اشتراك سالیانه ارژنگ دو تومان و برای محصلین و اهل معارف يكتومان و تك شماره سه شاهی؛ در ابتدای تاسیس محل اداره اصفهان، چهار باغ جنب اداره اخگر.

مندرجات روزنامه؛ باستثنای یکی دو صفحه که هر شماره کاریکاتور است ؛ بقیه عبارت از مطالب گوناگون سیاسی و فکاهی و اقتصادی و اخبار شهریست ، روزنامه ارژنك در سنوات اخیر سلطنت رضا شاه پهلوی مانند جراید دیگر منتشر نمیشد تاپس از وقایع شهريور مجددا شروع بانتشار نمود وفعلا سال ۲۳ تاسیس آن میباشد ارژنك چون عنوان يك روزنامه فکاهی را دارد از این جهت تا کنون دوچار توقیف نگردیده و سنوانی منتشر نشده بعلت عدم مساعد بودن اوضاع سیاسی ایران بوده و همان قسم که یاد آور شدیم این وضع برای اغلب جراید بوده است . ارژنگ در سنوات اخیر انتشار خود از لحاظ عقاید سیاسی بیشتر متمایل بچپ و از این جهت أغلب انتقاداتی از سرمایه داری و هیئتهای حاکمه در آن دیده میشود.

میرزا عبدالله خان وزیر زاده

آقای میرزا عبدالله خان از خاندان معروف بوزیر و از اهل فضل و دانش به خصوص در نقاشی استادی زیر دست بشمار میرود . وی مدت زمانی در مدارس اصفهان معلم نقاشی بود و در این اواخر بعلت کهولت وضعف بنیه در اداره تحقیق ا و قاف اصفهان مشغول خدمت میباشد . مردیست خوش اخلاق ونيكو نفس و دارای اندامی كوچك . برادر ایشان میرزا فتح الله خان وزیرزاده نیز مدیر روزنامه بوده و چنانکه قبلا یاد آور شدیم روزنامه اخگر در اصفهان بمدیری ایشان منتشر میشده است .

(۸۷) ارشالوس

روزنامه ارشالوس در سال ۱۲۹۱ شمسی در تهران بطور هفتگی بزبان ارمنی تاسیس و منتشر شده است.

(۸۸) ارشاد

اگر چه روزنامه ارشاد در بادکوبه و بزبان ترکی منتشر میشده ولی چون متجاوز از یکسال ورقه ضمیمه بزبان فارسی داشته و نویسنده ورقه فارسی آن یکی از بزرگترین شعرا و نویسندگان و روزنامه نگاران دوره مشرو طیت ایران یعنی مرحوم ادیب الممالك بوده از این جهت لازم بود که تحت عنوان مستقلی از آن گفتگو شود.

ادیب الممالك پس از مراجعت از مشهد بطهران در سال ۱۳۲۱ قمری بشرحی که در کلمه ( ادب ) کتاب مذکور است، مدتی در طهران مانده و در این شهر بانتشار روزنامه ادب پرداخته است . پس از آنکه مرحوم مجد الاسلام اداره روزنامه ادب را بعهده گرفت . ادیب الممالك در سال ۱۳۲۳ قمری سفری بیاد کوبه نمود و تا شعبان ١٣٢٤ که مجلس شورایملی در شرف افتتاح بود، در آنجا توقف کرد و در سال مذکور مجددا بطهران بازگشت نمود .

هنگام توقف اديب الممالك در باد کو به روزنامه بنام ارشاد بمديريت ( احمد بيك آقايوف قراباقی ) بزبان ترکی ، بطور يوميه انتشار می یافته که پس از ورود اديب الممالك يك ورقه ضمیمه بزبان فارسی بطور هفتگی؛ با آن منتشر شده است . اداره و نویسندگی قسمت فارسی ارشاد بعهده ادیب الممالك بوده و شماره اول ارشاد پارسی ، بنقل آقای تربیت در پاورقی صفحه ۷ کتاب دانشمندان آذربایجان در روز جمعه ١٦ ذیقعده ۱۳۲۳ قمری و شماره آخر آن ۲۷ صفر ۱۳۲٤ قمری منتشر شده است. از این روزنامه بیش از ۱۳ شماره انتشار پیدا نکرده است .

مرحوم کسروی در جلد اول تاریخ مشروطه ایران در دوسه مورد نام احمد بيك آقایوف را بنیکی ذکر کرده من جمله مینویسد: پس از اعطای مشروطیت از طرف مظفرالدین شاه تاسیس دبستان در ایران رواج بسیار یافت بقسمی که مردم خیال میکردند تنها چاره دردهای کشور همان دبستان است احمد بيك آقايوف نویسنده روز نامه حیات قفقاز که خود مرد دانشمندی میبود و بکارهای ایران دلبستگی نشان میداد به زبان آمد و خامی این اندیشه را باز نمود .

در جای دیگر مینویسد : « ایرانیان قفقاز كمك بيشرفت مشروطه ایران میکردند گذشته از آن ایرانیان، خود قفقازیان از دلسوزی و یاوری باز نمی ایستادند و روزنامه های آنان از ارشاد که احمد بيك آقایوف مینوشت و از تازه حيات که هاشم بيك مینوشت و از ملا نصر الدین که میرزا جلیل مینوشت به جنبش ایرانیان اهمیت میدادند ( صفحات ٥٤ و ٢٦٧ کتاب کسروی ) در شماره ١٧٦ سال چهارم روز نامه ادب ، چاپ طهران ، مورخ یکشنبه ۱۷ ذیحجه الحرام ۱۳۲۳ قمری ، تحت عنوان ( تقریظ و اعلان ) شرحی بدین قسم راجع بروز نامه ارشاد نوشته است: « سه چهار هفته است روزنامه مشگین خنامه عنبرین شمامه مسمی به (ارشاد) از بادکوبه بطور يوميه باداره رسیده است و اگر چه این روزنامه غرا بزبان ترکی بسیار فصیح است ولی در هر هفته يكورق فارسی هم ضمیمه دارد و تمام اوراق معانی نطاق مشتمل برسعی فوق العاده در اتحاد مادی و صوری و معنوی مسلمانان و ارتباط هیئت جامعه اسلام و همین قدر بطور اختصار مینویسم که در ذیل کلمه ارشاد که اسم روزنامه است این سه کلمه نوشته شده است . (حریت) (مساوات) (عدالت) باقی مندرجات آن روزنامه شریفه از همین عنوان معلوم است و مدیر معالی سیرش یکی از افاضل عصر و دانشمندان دهر است و ما محض استحضار مشترکین عظام عین اعلانی را که از اداره مبارکه ارشاد فرستاده اند ذيلا مندرج مينمائيم.

اعلان

در بادکوبه غزنه يوميه لمی ادبی علمی اقتصادی و سیاسی ارشاد که مدیرش احمد بك آقا يوف است نشر میشود . مسلك غزنه سعی در اتحاد و ترقی روحانی مادی مسلمان است و تقویت بر اسلام هر کسیکه میل آبونه غزنه داشته باشد بیاد کوبه در کوچه خوبرنسکی باداره غزنه ارشاد رجوع نمایند . قیمت آبونه سالیانه هفت منات و ششماهه چهار منات »

نگارنده تا کنون نمونه ای از این روزنامه بدست نیاورده و از مختصر شرحیکه فوقا نقل کردیم تا اندازه اى بسبك مندرجات و خصوصیات آن میتوان پی برد . در شماره يك صد و هشتاد و سوم روزنامه ادب، قسمت چاپ سنگی آن ؛ قصیده وطنيه ای بنقل از قسمت فارسی روزنامه ارشاد، منطبعه بادکوبه ، نقل کرده این قصیده اثر طبع ادیب الممالك و قسمتی از آن این است، ای خزیده در این سرای کهن * وی دمیده چو گل درون چمن * نکته ای گویمت که گر شنوی * شادمانی بجان وزنده بتن * آدمی را چو هست مهر بدل * نبود کم شعار از اهریمن * مهر و ناموس و زندگانی و دین * شرف و خاندان و مال وطن * هر که ناموس خود ندارد پاس کمتر است از زنان آبستن * این قصیده خیلی مطول و بالا بلند و باین اشعار ختم میشود و تنی بهتر است از آنکه بصدق * نپرسند تو را بسان شمن * ای برادر بتاب از آتش * آن دلی را که سخت تر از آهن * گریه کن بر وطن که گر به تو. چشم دل را کند همی روشن.

مرحوم تربیت در قسمت پاورقی کتاب دانشمندان آذربایجان ( صفحه ۷ کتاب ) مینویسد : تلقین نا مه عربی معروف هم که یکی از منشات سیاسی مرحوم آخوند اف بوده و در اواخر عمر بقلم آورده و در اوائل قرن چهاردهم هجری بخط دستی در تبریز انتشار یافته و بعدها نسخه مخلوطی از آن در قسمت پارسی جریده ارشاد منتشره ر باد کو به چاپ شده و اولش این است : « یا عبدالله ابن عبدالله اسمع افهم اذا جائك الرسولان المقربان من عند روس و انگلیس و آل عثمان و سالاك عن مدارسك وجندك وطرقك وصن المك وتجارتك ومعارفك .. فلا تخف ولا تحزن وقل في جوابهماء . الى آخر» و همین میرساند که نویسندگان مهم و معروفی از قبیل آخوند ملا فتحعلی آخوند اف در روزنامه ارشاد مقالاتی مینوشته اند .

در کتاب مطبوعات و شعر فارسی تالیف برون راجع بروزنامه ارشا د این دو سطر نوشته شده است: روزنامه ارشاد پارسی در سال ۱۳۳۳ هجری در شهر باکو بقلم اديب الممالك و مديريت احمد بيك آقا یوف قراباغی انتشار یافته . ( ص ۳۹ کتاب مذکور ) برای اطلاع از شرح حال اديب الممالك رجوع شود بکلمه ادب از کتاب تاریخ جراید و مجلات ایران.

(۸۹) ارشاد

روز نامه ارشاد، در طهران؛ بمدیر مسئولی ( جواد تبریزی ) تاسیس و شماره ۸۹ سال نهم آن که بشماره مسلسل ٦٨٩ در تاریخ ۲۷ برج سرطان توشقان لیل ۱۲۹۲ شمسی مطابق سه شنبه ۷ رمضان ۱۳۳۳ قمری منتشر شده است . خصوصیات روز نامه از این قرار است:

محل اداره تهران، ناصریه ؛ مقابل وزارت معارف ؛ اداره روزنامه از شاد نمره تلفون ۰۳۱۱ قيمت اشتراك طهران سالیانه ۵۰ ریال و شش ماهه ٢٥ قران ممالك داخله ٦٠ و ۳۰ قران ؛ ممالك خارجه سالیانه ۷۰ و شش ماهه ۳۵ قران ، آبونمان کمتر از ششماه مطلقا پذیرفته نمیشود ؛ قیمت تك نسخه در طهران سه شاهی و در ولایات داخله ٤ شاهی . اجرت اعلانات در صفحه اول به قرآن ، در صفحه دو در قرآن - روزنامه در هفته سه نمره طبع و نشر میشود.

مطالب مذکور عبارت از خصوصیات روزنامه میباشد که در عنوان آن ذکر شده و اسم روزنامه ( ارشاد ) با خط نسخ نوشته شده است . شماره نمونه روی يك ورق بزرگ و با چاپ سربی در مطبعه ارشاد ( طبع شده و مندرجاتش پس از درج مقاله اساسی که بقلم ( م . فکرى ) و بعنوان ( سکوت تاکی - خموشی تا چند ) عبارت است از مقاله دیگری بعنوان ( وقایع مهم میدانهای جنك ) و بعد اخبار پای تخت و سپس اخبار داخله میباشد.

شماره ١٥٢ سال یازدهم ارشاد که نمره مسلسل آن ١٠٢٦ است ، در تاریخ ١٣ سنبله ١٢٩٦ مطابق پنجشنبه ۲۵ ذیقعده ۱۳۳۵ قمری و ۱۳ سپتامبر ۱۹۱۷ میلادی منتشر شده . در این شماره موسس و سردبیر سیاسی در عنوان روزنامه ( م . فکری) و در آخر صفحه دوم مدیر مسئول (جواد تبریزی) نوشته شده است . شماره مذکور روی ورق بقطع بزرك ، در مطبعه (کلیمیان-تهران) چاپ گردیده و قیمت اشتراک آن مختصر تفاوتی با سال نهم کرده است . طرز انتشار در این سال بدینقسم بوده که غیر از روزهای شنبه و سه شنبه همه روزه طبع و توزیع میشده است . مندرجات شماره نمونه پس از درج مقاله اساسی که بعنوان (نظری بساوجبلاغ مكرى) و بقلم م.فکری نوشته شده عبارت است از مقاله ( روسیه وصلح انفرادی ) بقلم جاهد واخبار دا خلسه تحت عنوان ( وضعيات ایران ) . در صفحه دوم اخبار خارجه بطور اختصار از رویتر و مطبوعات خارجه نقل و در گوشه بالای این صفحه ( تقویم ارشاد ) چاپ شده است.

روزنامه ارشاد یکی از روزنامههای کثیر الانتشار و مشهور تهران بوده و نظیر روزنامه ایران نو و این قبیل جراید می باشد.

(۹۰) ارغنون

در تاریخ ششم خرداد ١٣٠٤ شمسی امتیاز روزنامه ارغنون بمدیری ( میرزا عباس خان کاظم زاده فرات ) از تصویب شورایعالی معارف گذشته است . محل انتشار روزنامه در طهران و بطور هفتگی بوده است . ( شماره ۷ و ۸ سال دوم مجله تعلیم و تربیت )

(۹۱) ارمان

مجله ارمان بمدیری دکتر شیراز پور - پرتو ؛ در طهران ؛ در آذر ماه ۱۳۰۹ شمسی با بدایره انتشار گذاشته و اولین شماره آن در تاریخ مذکور در چهل صفحه بقطع كوچك، در مطبعه سربی (فردوسی) طبع و منتشر گردیده است . مجله ارمان ماهیانه بوده و وجه اشتراک سالیانه آن در شماره اول در داخله سه تومان و در خارجه چهار دلار معین شده ولی پس از انتشار شماره اول ؛ بر حسب اخطاریکه در شمار دوم چاپ گردیده؛ در اثر استقبال شایانی که نسبت بمجله بعمل آمده ؛ وجه اشتراك از سه بدو تومان تنزل یافته است .

ارمان مجله ایست ادبی ؛ تاریخی و اجتماعی و بیشتر مقالات آن بقلم نویسندگان معروف آن زمان تهیه شده است . برای اینکه خوانندگان بنوع مقالات و اسامی نویسندگان مجله آشنا شوند بی مناسبت نیست فهرستی از مندرجات با ذکر اسامی نویسندگان آنها در اینجا ذکر کنیم:

ارمان ما بقلم ( دکتر پرتو ( نثر فارسی در قرن چهارم ( سعید نفیسی ) افسانه عمر ( نصر الله فلسفی ) کسائی مروزی ( بدیع الزمان خراسانی ) داستان يك روح ( رضا شهرزاد ) رساله حدايق الحقايق ( م - بهار ) انتقاد لفظی ( بقلم یکی از فضلا ) سلاسل ( رشید یاسمی ) روابط ایران و روم ( رحیم زاده صفوی ) طرزهای نوین ( شاهزاده افسر ) غزل ( محمد پرتو ) مراسله کسروی .

التبيه على حروف التصحيف (م. بهار) فریدالدین عطار ( س . شرف الدين قهرمانی ) مبحث لغوی (م. بهار ) رسم ترجمه ( دکتر شفق ) نغمه شب ( احمدی بختیاری ) پیری و جوانی ( کاتوزیان ) فرضیه انشتین ( هشترودی )

با ملاحظه مقالات فوق معلوم میگردد ارمان یکی از مجلات مفید و متنوعیست تا کنون بزبان فارسی انتشار یافته و با اینکه قطع صفحاتش كوچك و بیش از ده شماره از آن منتشر نگردیده ، مع ذلك مجله ادبی و تاریخی بسیار مفیدیست بخصوص که اطلاع بر بعضی از مقالات آن برای روشن شدن بعضی مباحث لغوی و تاریخی ضروریست گرچه در یکی دو شماره آرمان بعضی تصاویر مانند تصویر مرحوم ادیب پیشاوری و کمال الملك رسم گردیده ولی نمیتوان آنرا يك مجله مصور دانست . ارمان از حیث زیبایی طبع و کاغذ چندان قابل توجه نیست ولی جبران این نقیصه را تا اندازه ای مقالات آن رفع مینماید. راجع بعلت پیدایش و سبك مندرجات مجله مقدمه در شماره اول بقلم مدیر مجله ؛ تحت عنوان «زندگی جنگ ، خوشبختی فتح و سعادت ارمان است » درج شده که قسمتی از آن این است :

تغییرات اخیر کم و بیش مردم را تکان داده و احساسات ملی تا اندازه افکار را مشغول و متوجه نموده است تربیت و تعلیم فعلی اگر چه نسبت به پیش فرق کرده اما پایه و بنیان نداشته زبان و ادبیات فارسی که با چقدر خون دل بما رسیده - رو به پستی و انحطاط میرود - در همین موقع که اکثر ملل او و پائی بحفظ و توسعه صنایع داخلی، زبان و آئین ملی خود میپردازند وجنك نژادی مثل جنگ اقتصادی بازی تازه ای شده است؛ ایرانی دروازه هایش را بتمدن و زبان بیگانه باز کرده و کلمات خارجی مثل برق کلنی های نوی تشکیل میدهند ، زبان فارسی از دست آخوندهای آب فرات خورده بزحمت نجات یافته ، بدست فرنگی ماب های سن دیدن افتاده ۰۰۰۰ پس هنگامیکه زبان و ادبیات فارسی مدافع و رونقی نداشته و حتى يك مجله آبرومندی که معرف کار و ناشر افکار معاصرین باشد و جود ندارد ، ارمان طلوع میکند؛ ما ارمان را برای خدمت بایران ، بزبان فارسی و ادبیات معاصر ایجاد میکنیم ، میخواهیم بانشر مهمترین آثار ادبی معاصر ؛ گزیده و نیکو ، تا آنجایی که برایمان ممکن است ، سرمشق او و راهبر ترقی ایران وجوانان بشويم و نشر کتابهای خوب ؛ ترجمه های منتخب ، مطالب سودمند، فکرهای نویسندگان و متفکرین معاصر، نمایشهای اخلاقی، مطالعات ادبی و اجتماعی تحقیقات تاریخی و موضوعهای علمی چیزهایی هستند که این مجله پذیرفته و انتشار خواهد داد ، امیدواریم این انجام وظیفه و خدمت كوچك ما پسندیده دانشوران و اهل فضل و ادب شده و استادان زبان فارسی و کسانی که پیش از ما به نشر مجله های ادبی رنج برده اند با ما كمك و همراهی نمایند. دکتر پرتو.»

در حقیقت همینطور که در این مقدمه وعده داده شده، مندرجات مجله ارمان عبارت از مقالات ادبی، تاریخی و ترجمههای مفید و سودمند می باشد راجع به کلمه ( ارمان ) که اسم مجله است در پاورقی صفحه يك شماره اول این قسم یادآور گردیده : « آرمان یا ارمان بمعنای آرزو و زیاد حسرت ؛ عنایت فکر و كمال مطلوب است . استعمالات مختلف این کلمه در شیراز آرمان؛ در خراسان ارمان و در بختیاری ارمون است.»

آقای بدیع الزمان خراسانی که یکی از نویسندگان مجله می باشند رباعی ذیل را در باره آرمان سروده اند :

روان چون مرد غمناك باد * همان جای او در بر خاک باد * که آرمان او جز خورو خواب نیست * بگیتی شتابنده چون آب نیست .

سال اول مجله آرمان با انتشار شماره ده که با شمار ۸۰ و ۹ یکجا طبع و توزیع شده خاتمه پیدا کرده و مجموع ده شماره آن باذر ۱۳۰۹ شمسی شروع و در شهریور ۱۳۱۰ شمسی پایان یافته است بر حسب وعده ای که در پشت جلد آخرین شماره داده شده بنا بوده است بجای شماره ۱۱ و ۱۲ يك رمان تقدیم مشترکین گردد ولی نکارنده تا کنون اطلاعی بدست نیاورده که رمان مذکور انتشار یافته است یا خیر با انتشار شماره ۱۰ دوره سال اول پایان یافته و مجله ارمان هم برای همیشه تعطیل شده است . شماره ۶ و ۷ و همچنین شماره های ۸ و ۹ و ۱۰ هر کدام در يك مجلد نشر شده و مجموع صفحات دوره سالیانه آن ٣٤٨ صفحه میباشد . محل اداره طهران خیابان شاه آباد کوچه قدیمی و محل طبع آن در چایخانه های مختلف ( فردوسی ) و ( مطبعه برادران باقر زاده ) و ( مطبعه فرهومند ) است .

(۹۲) ارمغان

مجله ارمغان یکی از مجلات ادبی و تاریخی مفید زبان فارسی است و مرحوم وحید با انتشار بیست و دوساله این مجله خدمت گرانبهائی بزبان و ادبیات فارسی نموده است . آغاز تاسیس ارمغان در بهمن ماه ۱۲۹۸ شمسی در طهران بوده و باستثنای چند سال اول که بعلت نداشتن چاپخانه اختصاصی انتشار ارمغان مرتب نبود . بقیه سنوات همه ساله ده شماره منتشر و بعوض شمارههای یازده و دوازده کتاب نفیسی در شعر و ادب تقدیم مشترکین گردیده است . تصور نمیکنم کسی پیدا شود که کمترین ذوقی داشته و بمجله ارمغان آشنایی نداشته باشد . دورههای ارمغان ، چنانکه مرحوم وحید کرارا در پشت جلدهای مجله نوشته ؛ بمنزله يك كتابخانه جامع و نفیسی است که از هر جهت مطالعه کننده را از داشتن بسیاری از کتب شعر و ادب بی نیاز میسازد . شرح حال شعرای قدیم و جدید ؛ شعرای عالیقدر و متوسط ؛ مباحث لغوی و تاریخی رسا له های كوچك همه در این مجله یافت میگردد • باندازه مطالب آن متنوع و گوناگون است که هرگز خواننده را کسل و خسته ننموده و وقتی دوره یکساله آن بدست می افتد شخص مایل است از آغاز تا انجام آنرا قرائت کند. بنابر مطالب مذکور و اهمیت بخصوصی که مجله ارمغان در تاریخ جراید و مجلات ایران از لحاظ طول مدت انتشار دارد، جای آن است که ما بتفصيل از سنوات مختلف مجله بتر تتب گفتگو نموده و بتوضیح هر سال از آن جداگانه بپردازیم :

سال اول ارمغان - شماره اول سال اول مجله ارمغان بمدیری و موسی(وحید دستگردی اصفهانی) در طهران تاسیس و در بهمن ۱۲۹۸ شمسی مطابق ۱۳۳۸ قمری ؛ با چاپ سربی ، در ۳۶ صفحه بقطع كوچك خشتی ؛ منتشر شده است . شماره اول ارمغان با اشعاری که اثر طبع مرحوم وحید است تحت عنوان (مژده آغاز ارمغان يامراهو مسلك ما) شروع میشود • مطلع اشعار این است: ای تشنه سلسبیل حیوان کاندر ظلمات التهابی با اینکه شماره دوم سال مذکور باید در برج حوت ۱۲۹۸ منتشر گردد ولی بواسطه پاره موانع چنانکه بعنوان ( اعتذار ) در شماره دوم ذکر کرده ؛ در برج حمل ۱۲۹۹ شمسی انتشار یافته است . مقاله افتتاحی این شماره عبارت از اشعاری است که بعنوان ( جشن نوروز از کتاب سرگذشت اردشیر) نقل شده و مشتمل بر این مطالب است شهنشاه شدن اردشیر - گفتار آزادی ویراف موبد موبدان - تسلیم و تبريك گفتن پادشاهان جهان اندرز و چکامه فرشاد حکیم.»

سال اول با انتشار شماره ۹ و ۱۰ که یکجا انتشار یافته و متعلق به برجهای قوس و جدی ۱۲۹۹ میباشد ، پایان یافته ؛ و پس از آن سال دوم مجله شروع گردیده است . بهای سالیانه مجله در سال اول بدین قرار معین گردیده : تهران ۳۰ قران داخله و خارجه ٤٠ قران ؛ تك نمره دو قران اعلانات طری- دو قران . محل اداره طهران ؛ حیات شاهی کوچه منتصر السلطان نمره ۰۳

سال دوم ارمغان - مجله ارمغان در سال دوم نیز که در حمل ۱۳۰۰ شمسی آغاز گردیده: بهمان سبك و شیوه سال اول انتشار یافته و مجله از حيث قطع و چاپ و نوع مطالب نظیر سال اول و خصوصیات دیگر جز محل آن که بخیابان ناصریه منتقل شده ؛ تفاوتی نکرده است . برای آشنا شدن خوانندگان بنوع مقالات و اسامی نویسندگان فهرست شماره ٥ و ٦ این سال را که یکجا منتشر شده نقل مینما تیم : اشتباهات ادبی در جریده کاوه ( وحید ) بكور دانن اینه جهد بی ثمر است ( ادیب الممالك ) قطعات و رباعیات ( ادیب الممالك ) خورشید سرخ خیمه ( وحید ) آثار انجمن ادبی ایران ( آقای ناصح حفظ الصحه عملی ( دکتر حسینقلی خان ) آثار ادبای هندوستان ( پیدل هندوستانی ) آثار ادبی افغان ( آزاد کابلی - واصل كابلى ) ومن يعظم شعائر الله ( عليرضا خان قاجار ) قدر شناسی ادبای ایران از پرفسور برون حکایت فلسفی میکرومکاس ( ترجمه آقای مایل ) قسمتی از دیباچه سرگذشت اردشیر ( وحيد ) معارف اصفهان . دزد داخلی بدتر است یا غارتگر خارجی ( وحید ) ادبای چهار محال بختیاری ؛ شرح حال دانش قهفرخی.

سال سوم ارمغان - سال سوم ارمغان نیز بهمان سبك وروش سالهای اول و دوم شروع و خاتمه پیدا کرده و در این سال نیز مجله مشتمل بر افادات اد بی بی شمار است . شماره ششم این سال در برج میزان ۱۳۰۱ شمسی و شماره ده آن در برج جدی سال مذکور انتشار یافته . در این سال مختصری به بهای سالیانه مجله افزوده گردیده یعنی ٦ ريال بقیمت اشتراك سابق اضافه شده است . در این سال اشعاری تحت عنوان ( جزر و مد اسلام ) اثر طبع ( بسمل هندوستانی ) در چند شماره مجله چاپ شده که نمونه از آن اشعار این است: اندر آمد سیل آفت خانه ویران کرد و رفت * مجمع اسلام را آشفته سامان کرد و رفت • خانه شاه و گدا با خاك یکسان کرد و رفت * خاطر مجموع یاران را پریشان کرد و رفت * دست باز بهای دوران عقد جمعیت گسیخت * بر شکست آن بزم رنگین رشته صحبت گسیخت.

سال چهارم - شماره اول سال چهارم ارمغان در حمل ۱۳۰۲ شمسی انتشار یافته و بهمین مناسبت مقاله افتتاحی آن تحت عنوان ( خطابه دادوند زردشت بمناسبت عید سعید نوروز، از کتاب سرگذشت اردشیر .) نوشته شده است . این خطا به پس از چند سطر نثر ؛ عبارت از اشعاریست از زبان دادوند و زردشت در این ساله مجله بقطع خشتی كوچك و تمام صفحاتش بيك اندازه چاپ شده و جمعا بضمیمه فهرست مندرجات ٦٠٠ صفحه می باشد.

سال پنجم - شماره اول سال پنجم در حمل ۱۳۰۳ شمسی با مزایای بیشتری نسبت بسال چهارم انتشار یافته و آن مزایا عبارت است از اینکه شش صفحه بر هر شماره و پنج سطر بر هر صفحه افزوده شده و چون با حروف نمره ۱۲ طبع شده هر شماره تقريبا يك برابر وثلث سال چهارم مطلب دارد . سال پنجم بشماره ۱۱ و ۱۲ که یکجا منتشر شده پایان یافته و بضمیمه فهرست این سال جمعا ٦٧٤ صفحه میباشد سال پنجم مشتمل بر شرح حال عده ای از شعرا و نویسندگان و اشعار انجمن ادبی و مطالب مفید تاریخی بسیاریست.

سال ششم - شماره اول سال ششم ارمغان در فروردین ١٣٠٤ شمس انتشار یافته و در صفحه اول آن بعنوان ( کلید گنج سعادت قبول اهل دل است ) اشعار تقریظی از شوریده شیرازی که در باره ارمغان سروده نقل کرده است.

سال ششم ارمغان با انتشار شماره ده پایان یافته و بعوض شماره های ۱۱ و ۱۲ دیوان استاد ابوالفرج رونی چاپ و برای مشترکین فرستاده شده است . دیوان مذکور را ( پرفسور چایکین ، مترجم اول سفارت روس در ایران با مقابله با نسخ متعدد تصحیح نموده و نشر آن را باداره ارمغان واگذاشته است. و از این سال ببعد است که مدت چند سال بجای شمارههای ۱۱ و دوازده يك كتاب ضمیمه چاپ گردیده است

سال هفتم - شماره اول سال هفتم متعلق بفروردین ۱۳۰۵ شمسی ؛ با مزایایی نسبت بسال قبل که من جمله چهار صفحه بتعداد صفحات هر شماره افزوده شده و هم چنین يدرج مکاتیب تاریخی اساتید باستان آراسته شده، منتشر گردیده است . در این سال نیز مانند سالهای قبل، مجله در اوقات خود انتشار نیافته و از اینرو چند شمار آن هر دو شماره یکجا منتشر گردیده است، مثلا شمارههای ۹ و ۱۰ که متعلق بماه های آذر و دی بوده؛ در ماه مرداد ١٣٠٦ نشر شده است . راجع بعلت این تاخیر انتشار شرحى بقلم مرحوم وحید در صفحات ۱۸۲ و ۱۸۳ شمارههای دو و سه این سال ذکر شده و علت تاخیر انتشار مجله را بطور کلی نتیجه سعایت یکی از اعضای وزارت فرهنگ دانسته و در این مقاله بوسیله قطعه از آقای حائری که یکی از بزرگان وزارت فرهنگ میباشد ، درخواست كمك نموده ؛ و هم چنین قطعه جوابیه آقای حائری درج شده است سال هفتم نیز با انتشار شماره ۱۰ پایان یافته و بجای شماره های ۱۱ و دوازده دیوان بابا طاهر عریان چاپ و بمشترکین تقدیم شده است مجموع صفحات مجله در سال هفتم ، بضمیمه فهرست و غلطنامه ٦٤٢ صفحه میباشد . مقاله افتتاحی سال مذکور عبارت از این است : بنام یزدان پاك.

« بیاری یکتا خداى بزرك و همراهی دوستان علم و ادب اينك پس از مراجعت از سفر چهل روزه اصفهان شماره اول سال هفتم ارمغان هفت ماه بعد از موقع منتشر میگردد. کسانیکه رهسپار وادی مجله نگاری شده میدانند که با اوضاع حاضره ایران دوام يك مجله ادبی تا هفت سال در حد اعجاز است . و اگر ما هفت ماه از مقصد دور مانده ایم معذوریم و اگر مشترکین عظام ما در ولایات و مرکز وجوه اشتراک خود را رسانیده بودند مسلم از قافله آرزوی خود عقب نمی افتادیم اکنون هم بتوفیق خداوند و مدد دوستان علم و ادب امیدواریم که دو منزل یکی راه مقصد پیموده و کسرهای گذشته را بزودی جبران کرده تا اول فروردین ماه آینده سال هفتم را با تمام برسانیم.»

سال هشتم ارمغان - شماره اول سال هشتم ارمغان که باید در فروردین ١٣٠٦ شمسی انتشار یابد؛ در ماه آبان سال مذکور نشر یافته و علت این تاخیر با ذكر وضع مجله در سال هشتم ؛ در مقاله افتتاحی این سال ، بدین طریق ذکر شده است:

« بنام خدای بخشانیده مهربان - شماره اول سال هشتم ارمغان اينك هفت ماه بعد از موقع (یعنی شماره فروردین در ماه آبان) قدم در عرصه انتشار میگذارد سبب این تاخیر همان تسامح اغلب مشترکین مخصوصا اهالی ولایات در رسانیدن و جـه اشتراك است كه هنوز قريب يك نصف از تمام مشترکین سال هفتم و بسیاری از مشتركين سنوات سابقه نيز وجوه اشتراك خود را نپرداخته اند . اگر بدفاتر ارمغان مراجعه کرده و اوضاع پریشان خرج و دخل سالیانه آنرا به بینید تعجب خواهید گرد که چگونه این مجله هفت سال دوام کرده و از چنگال تعطیل که هر مجله را دامنگیر شده تا کنون جان بدر برده است سبب اصلی و علت تامه دوام مجله ارمغان فقط عشق طبیعی نگارنده بپاس شعر و ادب است و از تاسیس مجله نیز همواره طبع و نشر کتاب (سرگذشت اردشیر) نصب العین اشتیاق بوده و هست و خواهد بود. با اینکه در طول هفت سال گذشته بآرزوی خویش نائل نشديم اينك بدون پاس و نومیدی و با کمال امیدواری سال هشتم را آغاز و بمشتركين عظام وعده حتمی میدهیم که در آخر این سال لا اقل پنج هزار بیت از آن کتاب را که تقریبا ربع دیوانست بنام ضمیمه سال و بجای دو شماره است طبع و نشر و ارمغان خدمت مشترکین عظام داریم مجله ارمغان در سال هشتم از حيث طبع و کاغذ و نویسندگان و انتخاب مقالات و اشعار رجحان زیاد بر سالهای پیشینه دارد و همین شماره نخستین عاشق صادق را گواه آستین خواهد بود.»

در حقیقت همین طور هم هست و سال هشتم از لحاظ طبع و کاغذ و مقالات بر سالهای سابق رجحان و مزیت دارد و علاوه هر شماره بمکاتیب تاریخی اساتید سخن مزین و قسمتی از سرگذشت اردشیر در آن درج است .

سال هشتم با انتشار شماره ۹ و ۱۰ که یکجا در اردیبهشت ماه ۱۳۰۷ شمسی نشر شده، پایان یافته و بعوض شمارههای ۱۱ و ۱۲ سال مذکور ، مثنوی جام جم اوحدی بنام ضمیمه سال هشتم طبع گردیده است . عده صفحات این سال بضمیمه فهرست و غلطنامه ٦٠٨ صفحه باشد.

مثنوی جام جم اوحدی با مقدمه در شر حال و محل دفن این شاعر در ٢٦٤ صفحه بقطع كوچك خشتی ؛ با چاپ سربی ، در مطبعه فردوسی با کاغذ و طبعی مرغوب چاپ شده و قیمت آن هفت ریال معین گردیده است .

سال نهم ارمغان - شماره اول سال نهم شماره اول سال نهم ارمغان متعلق بفروردین ماه ۱۳۰۷ در شهریور ماه سال مذکور انتشار یافته و رویهمرفته در این سال ده شماره از طبع خارج شده است . راجع بعلت تاخیر انتشار در سال نهم شرحی بعنوان مقدمه در شماره اول آورده و ضمنا شرح مذکور مشکلاتی را که مرحوم وحید در راه انتشار ارمغان داشته بخوبی واضح میسازد بدین قرار :

بنام یزدان و دستیاری ادب سال نهم ارمغان آغاز و شماره نخست پنج ماه بعد از موعد انتشار یافت . سبب این تاخیر قصور است نه تقصیر و اگر وجوه اشتراك بموقع میرسید مجله هم بموعد منتشر میگردید و با اینحال بدستیاری عزم راسخ امیدواریم که تا فروردین آتیه سال نهم را انجام داده و سال دهم را بموقع خود آغاز کنیم د شمنان ادب و دزدان سخن در این سال از هیچگونه دشمنی با این مجله که شحنه بازار ادیست کوتاهی نکرده و بواسطه قطع بعضی اعانه ها بموفقیت خود در تعطیل ارمغان یقین پیدا کردند، غافل از اینکه این مجله تعطیل پذیر نیست و هر کسری برما وارد کنند بتوسط دوستان ادب جبران میشود .

جبران کسور برای جبران کور و دوام مجله راهی جز زیاد کردن مشترکین و آشنا ساختن جامعه با علم و ادب نیست چنانچه ما و سایر دستیاران ادب در مرکز و ولایات که اسامی سامیه آنان در دیگر شماره زیب صفحات ارمغان خواهد شد همواره در این راه کوشیده و يك مجله ادبی را در ایران امروزی بنه سال رسانیده ایم .»

شماره دهم سال نهم که آخرین شماره این سال میباشد ؛ در اسفند ماه ۱۳۰۷ شمسی انتشار یافته و مجموع صفحات سال نهم بضمیمه فهرست مندرجات و غلطنامه ٦٤٢ صفحه است . با انتشار شماره ده سال نهم پایان یافته و بعوض شماره های بازده و دوازده ؛ جلد اول کتاب ( ره آورد وحید ) که مشتمل بر وقايع جنك بين الملل اول و مسافرتهای وحید از اصفهات بصفحات بختیاری است؛ بمشتر کین داد. شده است.

سال دهم ارمغان - شماره اول سال دهم ارمغان در فروردین ماه ۱۳۰۸ مطابق ماه مارس ۱۹۲۹ میلادی انتشار یافته و آغاز این شماره بدین قرار است : « بنام ایزد بخشانیده، سخن پرستی پیشه ماست . پاس سخن اندیشه ماست. پایمردی دستیار ماست.

سرمایه دوام نه ساله ارمغان نقد سره این کلمات بوده و اينك با همین سر ما یه سال دهم آغاز میشود . ما در سال دهم از هر گونه كمك و همراهی که سود مادی و زبان معنوی ارمغان است چشم پوشیده و با زاد و راحله بهای دوره دهساله امیدواریم بسر منزل مقصود برسیم . خریداران دوره ده ساله ارمغان نه تنها ما را بسر منزل مقصود میرسانند بلکه خود نیز با داشتن ده دوره ارمغان يك كتاب خانه ادبی پرفایده دارا خواهند بود . »

سال دهم با انتشار شماره ده که در دیماه ۱۳۰۸ منتشر گردیده ، پایان یافته دهم و بضمیمه فهرست مندرجات و غلطنامه جمعا ٦٥٦ صفحه میباشد . کتاب آخر این سال که بعوض شمارههای ۱۱ و ۱۲ است؛ عبارت از دیوان کامل اشعار استاد بزرك قرن اخیر میرزا ابو القاسم قائم مقام فراهانی است این دیوان با مقدمه در ۸۰ صفحه كتاب بقلم ( عبد الوهاب الحمنى القائم مقام الفراهانی ) در شرح احوال آنمرحوم و یکصد و شصت صفحه اصل کتاب که مثنوی ( جلایر نامه ) در هزار بیت مثنوی ضمیمه بطبع رسیده است .

مرحوم وحید ؛ مدیر مجله ارمغان ؛ در سال دهم وعده داده که سال یا زد هم از اول فروردین ماه بدون تاخیر منتشر میشود و هر شماره آن هشتاد صفحه خواهد بود و در واقع شانزده صفحه بهر شماره افزوده میگردد .

سال یازدهم ارمغان - شماره اول سال یازدهم مجله ؛ همانقیم که در سال دهم وعده داده، در فروردین ماه ۱۳۰۹ شمسی مطابق مارس و آوریل ۱۹۳۰ منتشر گردیده. مقاله افتتاحی آن بدین قرار است :

« بنام یزدان پاك . سعی و کوشش برای ادامه مجله ارمغال و فرودین محاسن و مزایا در هر سال روز افزون و آشنایان طبع و نشر مجلات و کتب علمی میدانند که دوام ده ساله يك مجله ادبی که جز پاس سخن و سخن سنجی منظوری ندارد و در این دوره هرج و مرج سخن و ادب و کسادی کالای علم و هنر جز بد ستیاری عشق حقیقی و جنون سخن پرستی امکان پذیر نیست . اگر کسی بدفاتر ده ساله ما مراجعه کرده و خوش رفتاری اکثر مشترکین را بنگرد از بقا و دوام این مجله در شگفت خواهد ماند ولی ما خسته و دلتنگ نبوده و تماشای ده جلد کتاب ادبی دوره دهساله و پنج جلد کتب ضمیمه خستگیهای ما را رفع و بجدیت و کوششهای بی اندازه تشویق و ترغیب میکند . سال یازدهم ارمغان نخستین سالیست که ما بيك قسمت از آرزوهای دیرینه نایل شده و بیاری بزدان و همراهی دوستان ادب میتوانیم مرتب در هر ماه مجله را با هشت صفحه علاوه بر سالهای سابق انتشار دهیم.»

در سال یازدهم بر خلاف سالهای سابق مجله در دوازده شماره منتشر شده و شماره دوازدهم یعنی آخرین شماره این سال در اسفند ۱۳۰۹ شمسی و بنابراین برای هر ماه یک شماره از طبع خارج شده است . مجموع صفحات شماره های این سال بضمیمه فهرست مندرجات و غلطنامه ۹۲۸ صفحه بقطع خشتی است.

سال دوازدهم مجله ارمغان شماره اول سال دوازدهم ارمغان در فروردین ۱۳۱۰ شمسی انتشار یافته و مقاله افتتاحی آن بدین قرار است : « آغاز سال دوازدهم. طی دوره یازده ساله سرمایه ارمغان جز عشق بقای ادب در نگارنده و اکثر نمایند گان و مشترکین چیزی نبوده و اگر دوستان ادب با ما همداستان نمیشدند طی این مراحل امکان پذیر نبود. برای ارمغان در این اواخر دشمنانی چند پیدا شدند که هنوز مقصد آنان برما مجهولست و نمیدانم از تعطیل ارمغان اگر بتوانند کرد چه صرفه میبرند . ما نام دشمنان را فراموش و بیاد دوستان سخن رانده از دور و نزديك مراتب نهایت شکر آن و سپاس خود را با نان تقدیم و امیدواریم دستیاری همت بیدریغ دیرینه آنان بزودی مطبعه ارمغان را دایر و پس از دو زده سال بارزوی ادبی خود که رفع نواقص مجل وطبع ونشر كتب شعر باستان خاصه دیوان مصحح خمسه نظامی است نائل گردیم .

ابنك چهارمین ترکیب بند خود را که در طی دوازده سال هر يك سال مجله را افتتاح کرده بنام تقدیم دوستان ادب و نمایندگان شعر و هنر پرور ارمغان افتتاح سال دوازدهم قرار میدهیم.»

در ترکیب بند مذکور مرحوم وحید اشاره بزحمات و خدمات یازده ساله خود نموده میگوید : « این یازده ساله هر شب و روز * توقیع سخن مثال ما بود * چون شمع شبانه روز با سوز * روشنگری اشتغال ما بود » باز در جای دیگر ترکیب بند میگوید : « از شغل گران و رنج بسیار * تن سود ولی روان نفرسود .»

در سال دوازدهم، مجله دارای مطبعه مخصوصی بنام ( مطبعه ارمغان ) گردید . و از شماره ششم این سال مجله در مطبعه اختصاصی چاپ شده است . مطبعه از مغان تا هنگام فوت مرحوم وحید دایر بود. پس از ورود مطبعه بایران و دایر شدن آن مرحوم وحید بیکی از آرزوهای دیرینه خود که پیدا کردن مطبعه بود نائل گردید و در شماره ششم سال دوازدهم ما في الضمير خود را بدينقم شرح میدهد : « هر چند برای تهیه و تاسیس این مطبعه بمناسبت تصادف با ترقی پوند و قانون انحصار خسارت بسیار بر موسسه ارمغان تحمیل گردید ولی خشنودیم که اگر روزگار مهلت دهد بعد از ادای قروض مطبعه میتوانیم خمسه نظامی را در پنج جلد و دیوان استاد جمال الدین و استاد کمال الدین را با تصحیح و ترجمه کامل آنگونه منظو ر ماست طبع و نشر کنیم . »

در نتیجه تاسیس مطبعه ؛ مجله ارمغان از این سال بعد از لحاظ چاپ و کاغذ خیلی با سابق فرق کرده و در وضع ظاهری مجله از حیث زیبائی چاپ تفاوت زیاد با سالهای قبل پیدا نموده است .

سال دوازدهم با انتشار شماره ۱۱ ، متعلق ببهمن ۱۳۱۰، پایان یافته و بجای شماره دوازده يك كتاب بمشتركين داده شده است . مجموع صفحات این سال بضمیمه فهرست سال دوازدهم ٨٠٤ صفحه خشتی میباشد و اما کتاب ضمیمه این سال، کتا بختیار نامه ، از تالیفات عصر ساسانی است که بضمیمه آن فهرست دوازده ساله ارمغان نیز چاپ شده است .

سال سیزدهم ارمغان - شماره اول سال سیزدهم ارمغان در فروردین ۱۳۱۱ شمسی منتشر گردیده، مقاله افتتاحی آن بدین قرار است : « بنام یزدان يا ك پس از الطاف یزدانی نگاهبان بقا و پشتیبان دوام ارمغان عنایات عمومی شاهنشاه ایران پناه پهلوی خلد الله ملکه و سلطانه ) بوده و هست و بدستیاری این الطاف و عنایات راسخ و عشق مفرط ادبی ما بر خصومت شفعا و دشمنی دوست نمایان چیره گردیده اينك پس از انجام سال دوازدهم سال سیزدهم با مزايا ومحسنات بيش از پیش آغاز میگردد

ارمغان سال اول با کودتای مقدس هم سال و با ترقیات مملکت همقدم و در حقیقت دوره دوازده ساله ارمغان آیینه ترقی نمای مملکت ایران است .

ارمغان سال اول مصادف با کودتا و درده شماره و سیصد و شصت صفحه نامنظم و بی ترتیب مطابق اوضاع آنروزی خاتمه یافت.

دوم در چهار صد و هشتاد صفحه و دوازده شماره سال سوم در پانصد و بیست و هشت صفحه سال چهارم در ٦٠٠ صفحه سال پنجم ٦٧٤ صفحه و هر سال از سال پیش منظم تر بیایان رسید . سال ششم که مصادف با تاجگذاری اعليحضرت شاهنشاه بهلویت دارای ضمیمه آخر سال هم گردیده و با کمال ترتیب و نظم بدون بحران و آشفتگی مانند امور کشور ایران بسر منزل ختام رسید .

سال هشتم و نهم و دهم و یازدهم چنانکه آبادی های تازه و بناهای بی اندازه و خیابان‌های دلپسند مملکت را رونق دیگر داد ارمغان هم از حیث طبع و کاغذ اعلی و صور و تمثال ادبا و فضلا و نظم و ترتیب بکلی دیگرگون و از خارج و داخل نظردانش مندان را بخویش متوجه ساخت سال دوازدهم و سیزدهم همانگونه که مملکت ایران در سایه عظمت و عزم ( شاهنشاهی ) شروع بایجاد کارخانه و احداث خط آهن کرد . و درصدد قطع رشته احتیاجات خویش از بیگانه بر آمده ارمغان هم دارای مطبعه و لوازم طبع و نشر شده و برای طبع كتب علمی وادبی و دواوين شعرا وسایل و اسباب کار را با بهترین و تازه ترین آلات و ادوات تهیه کرده است . باری از آغاز تا انجام دوام و ترقی ارمغان رهین عاطفت ملوکانه است . پس ما بشكرانه این موا سال تازه را بتمثال بی مثال و نام نامی این شاهنشاه ایران پناه بيهمال آغاز و افتتاح کرده دوام و بقای ذات مقدس ملوکانه را از خداوند متعال خواستاریم .»

این بود مقاله افتتاحی سال سیزدهم ارمغان موضوع شایان توجه این که مرحوم وحید هم مانند سایر مدیران جراید و مجلات عصر پهلوی در مجله ارمغان ناچار بمد يحه سرائی و خوش آمدگوئی از پهلوی بوده و سر گذشت سیزده ساله مجله خود را با پیشرفت سلطنت این پادشاه منطبق ساخته و در حقیقت سرمقاله سال سیزدهم را بهمین منظور تهیه و تدوین نموده است .

پس از مقاله افتتاحی سرگذشت اردشیر شروع میشود . سال سیزدهم با انتشار شماره ۱۱ متعلق ببهمن ۱۳۱۱ ، در ۸۰۲ صفحه پایان یافته و بعوض شماره دوازده کتابی بعنوان ضمیمه این سال چاپ شده است.

سال چهاردهم مجله ارمغان - سال چهاردهم ارمغان در فروردین ۱۱۳۳ شمسی شروع گردیده و نوع مطالب و طرز چاپ و قطع صفحات مانند سنوات قبل است در این سال (چکامه هفتخوان پهلوی) در چند شماره بچاپ رسیده و کتابی ضمیمه آن است.

سال پانزدهم مجله ارمغان - شماره اول سال پانزدهم مجله ارمغان در فروردین ماه ۱۳۱۳ شمسی منتشر گردیده؛ مقاله افتتاحی آن بدین قرار است : « بنام ایزد بخشاینده . پانزدهمین سال ارمغان • بیاری یزدان پاك و دستیاری دوران عدل و امان توامان شاهنشاه ایران پناه پهلوی خلد الله ملكه وسلطانه . نامه ارمغان سال چهاردهم را بپایان رسانید و اينك بمرحله پانزدهم زندگانی ادبی وارد میگردد سبب دوام پانزده ساله این نامه ادبی و سرمایه انتشار و توسعه وی چند چیز است :

اول - تصادف با تغییر اوضاع و سپری شدن روزگار هرج و مرج و پیش آمد عصر عدالت و امنیت پهلوی که در حقیقت اس اساس همین است و هیچ اساس و بنائی در مقابل سیل ظلم وهرج ومرج البته دوام نخواهد داشت نامه ارمغان در سال نخست با پیش آمد کودتا و تغییر اوضاع مملکت مصادف شد و مطابق اوضاع مملکت رو بترقی و عظمت نهاد. کسانیکه دورههای چهارده ساله این مجله را دارند محسوس خواهند دید که در سال اول از حیث حجم و اندازه چه مایه كوچك و مختصر بوده و چگونه هر سال بر اوراق و بزرگی آن افزوده شده تا کنون با این پایه رسیده است

دوم - سرمایه اصلی تغییر نا پذیر این مجله عشق و شیفتگی ماست بتر في شعر و ادب و احیای رسوم و اصول باستانی شعر که همیشه این معشوق بر هر مقصودی مقدم بوده یعنی ما همه چیز را برای مجله و مجله را برای احیاء ترقی شعر وادب خواسته و آن را مقدمه نتایج مادی قرار نداده ایم تا بمحض وصول بنتیجه یا مایوس شدن از وصول بترك گوئيم.

سوم - علت دوام همراهي و كمك ادباء و فضلای حقیقی ایران از دور و نزديك و داخل و خارج است که اینک از نام نامی و اسم سامی آنها خودداری میکنیم و لی عنقریب در طي يك قصیده اسامی آنان با مراتب سپاس و شکر آن برده خواهد شد با تمثال و تندیس • باری نخستین روز مجله نگاری همه چیز ما كوچك و مختصر وخود بوديم و اينك پس از چهارده سال اسباب ولوازم کار ارقبیل مطبعه وغير آن فراهم و دوستان دستیار از دور و نزديك فراوانند و بهمین سبب توانسته ایم چند دیوان شعر از اساتید سلف و دیوان یگانه استاد بزرگ و خاتم پیغمبران سخن اديب المما لك فراهانی را طبع و نشر کنیم . اينك هم بر حسب آرزوی دیرینه خویش بطبع کلیات بزرگترین استاد سخن باستان حکیم نظامی قمی موفق و اينك مخزن الاسرار را بطبع مشغول و امیدواریم بزودی این کتاب مقدس را پس از پیرایش اغلاط و سقط تعریف های نویسندگان با شرح و بسط لغات و ديوان قصیده و غزل وی در سه یا شش مجلد که جمعا دو برابر خمسه چاپی کنونیست انتشار دهیم و آنگاه بطبع دواوین استاد جمال الدین و کمال الدین و دیگران آغاز کنیم .»

پس از مقاله فوق ؛ اشعاری بعنوان ( نامه پانزده ساله ما ) که مطلعش اینست: ای پانزده سا له نامه ما * اى پيك سروش آسمانی . چاپ شده است.

سال پانزدهم با انتشار شماره دهم پایان یافته و بعوض شماره های یازده و دوازده کتابی بمشترکین داده شده سال پانزدهم یکی از سالهای گرانبهای مجله ارمغان و مشتمل بر مطالب گوناگون ادبی و تاریخی میباشد و جمعا در ۸۰۰ صفحه نشر شده است .

سال شانزدهم مجله ارمغان - شماره یکم سال شانزدهم در فروردین ماه ١٣١٤ شمسی مطابق آوریل ۱۹۴۵ میلادی انتشار یافته و مقاله اول این شمار که بعنوان ( آغاز سال شانزدهم ) نوشته شده بدین قرار است :

« بدستیاری توفیق یزدان پاك مجله ارمغان سال شانزدهم را در نبشت واينك در مرحله شانزدهم سال زندگانی ادبی خود وارد میگردد ارمغان در سال نخست کودکی نوزاد بود و بتدریج راه تکامل پیموده پس از طی مراحل صباوت اينك وارد منزل بلوغ و شباب میگردد . ارمغان در سال ظهور آفتاب وجود شاهنشاه گیتی پناه پهلوی خلد الله ملکه بروز کرد و با ترقیات روز افزون مملکت ترقی و تعالی خویش را ادامه داد و از این پس نیز با قدم سریع در راه تکامل سیر میکند از قافله سعادت و تکامل باز پس نخواهد ماند .

ارمغان همواره با قلب پاك و دور از شائبه غرض و مرض ستایشگر این شاهنشاه گیتی پناه بوده و هست و خواهد بود و برای تیمن و تبرك برسم پیشینه تمثال بی مثال و همال ویرا زیب وزینت نخستین صفحه از اولین شماره سال شانزدهم قرار داده همواره بدعای سلامت و سعادت ذات خسروانه مانند تمام ایرانیان رطب اللسان خواهد بود.»

از سال شانزدهم قطع صفحات مجله قدری بزرگتر شده و همین قطع تا پایان انتشار مجله محفوظ مانده است . تعداد صفحات این سال بضميه فهرست مندرجات ۸۰۰ صفحه و با انتشار شماره ده پایان یافته و بعوض دو شماره ۱۱ و ۱۲ کتاب تحفه سامی چاپ شده است تحفه سامی تالیف سام میرزای صفوی، فرزند شاه اسمعیل صفوی در ۱۹۱ صفحه بقطع وزیری چاپ گردیده و مشتمل بر اسامی و آثار قریب هفتصد شاعر از شعرای نامدار و گمنام عصر صفویست و قیمت آن ده ریال تعیین شده است.

سال هفدهم ارمغان - شماره اول سال هفدهم مجله ادبی ارمغان در فروردین ۱۳۱۵ مطابق آوریل ۱۹۳۶ میلادی با مقاله افتتاحی بعنوان ( آغاز سال هفدهم ارمغان ) انتشار یافته است . عین مقاله بدین قرار است :

« بیاری یزدان پاك و در سایه نیروی داد و امان و دانش پرور اعلی حضرت شاهنشاه ایران پناه پهلوی خلد الله ملکه و سلطانه مجله ارمغان سال شانزدهم خویش را بیابان رسانیده و اينك وارد هفدهمین مرحله زندگانی ادبی خویش میگردد.

ادامه بك مجله ادبی دور از محیط سیاست در مملکت ایران کار آسان نیست و کسانی که در کار مجله نگاری دستی داشته بخوبی از این قضیه واقف اند . برای آگاهی خوانندگان و علاقه مندان بدوام ارمغان اينك باسباب دوام مجله اشارتی با جمال میرود سبب دوام هفده ساله مجله ارمغان چند چیز است نخست تو فیق و مثبت پاك یزدان دوم عدل و امان نظیر سابقه عهد همایون شاهنشاه پهلوی سوم پایداری عشق نگارنده ارمغان بیاس شعر و سخن و ترویج و تشویق سخن گستر آن و حفظ رسوم وقواعد ادب باستانی و نمودن راه تجدد و تازگی در شعر پار چهارم همت و همراهی دوستان ادب و سخن و دستیاران فضل و ادب در مرکز و ولایات که هر يك از راه ادامه اشتراك و افزودن مشتری سرمایه طبع و نشر هفده ساله و ادامه از مغان را فراهم ساخته و میسازند .»

پس از این مقاله افتتاحی تصویر اعلیحضرت رضا شاه پهلوی و فرزندش محمد رضا شاه، در دو صفحه گراور شده و از این بس تحت عنوان ( نامه هفده ساله ) اشعاری که از اثر طبع مدیر مجله میباشد ، آورده شده واشعار بد ينقسم شروع می گردد :

ای نامه هفده ساله ما * با هفده سال رنج چونی * ای یافته هفت گنج با رنج با دولت هفده گنج چونی . کتاب ضمیمه سال هفدهم بخش اول از تذکره میر زا طاهر نصر آبادی اصفهانی است که در ۲۰۰ صفحه بقطع وزیری چاپ شده است .

سال نوزدهم ارمغان - شماره اول شماره نوزدهم ارمغان متعلق بفروردین ماه ۱۳۱۷ شمسی در خرداد ماه سال مذکور در هفتاد و دو صفحه بقطع خشتی بزرك با سرمقاله زیر منتشر گردیده است : « بنام ایزد بخشاینده . در سایه حمایت داد و دانش مهین آفتاب آسمان بزرگواری و اختر درخشان چرخ کامکاری ۰۰» پس از مقدمه مذکور اشعاری تحت عنوان ( نوزدهمین سال ارمغال ) که با این شعر شروع میگردد؛ چاپ شده : ( عید آمد و سال نوزدهم برنامه ارمغان شد آغاز ۰» در این سال نیز ارمغان ده شماره منتشر شده و در آخر سال کتابی بعنوان ضمیمه بمشتركين داده شده است.

سال بیستم ارمغان - شماره اول سال بیستم ارمغان در فروردین ۱۳۱۸ شمسی انتشار یافته و مقاله افتتاحی آن پس از درج چند سطر بعنوان (بیستمین سال ارمغان) اشعاریت موسوم بچکامه شاباش اثر طبع مرحوم وحید راجع بعروسی محمد رضا شاه پهلوی با فوزيه . اينك چند سطر مقدمه و چند بیت از اشعار ؛

چکامه شاباش

پس از نام پزدان پاك و ستایش و سپاس مهین شاهنشاه ایران پناه پهلوی که آیین و روش همه ساله ما بوده اينك سال بیستم مجله ادبی ارمغان را با چکامه شاباش که بمناسبت جشن عروسی والاحضرت اقدس شاپور نخست و ولیعهد محبوب ایران با والا حضرت اقدس فوزیه شاهنشاه زاده مصر سروده شده افتتاح و این جشن میمون را بتمام فرزندان ایران تهنیت و مبارک باد میگوئیم.

وحید
چکامه شاباش

ارمغان وحید دستگردی

مصر و ایرانرا سر ا پنجه نیروی قضا
داد پوند و یکی ساخت بفرمان رضا
 
گشت این فرمان از جانب یزدان امضا
ورپس امضا در شهروده و کاخ و فضا
 
هر دو کشور راشد شادی و بهروزی یار
هر دو را سودسر فخر بچرخ دوار تا آخر
 
این چکامه مفصل و در حدود یکصد بیت است .

سال بیستم با انتشار شماره نه و ده که یکجا و متعلق بماههای آذر ودی بوده و در اسفند ماه انتشار یافته ؛ ختم شده و بعوض شماره های ۱۱ و ۱۲ کتابی نشر گردیده است . مجموع صفحات این سال ٦٠٨ صفحه وقطع صفحات نسبت بسال های سابق کوچکتر شده است .

سال بیست و یکم و بیست و دوم مجله ارمغان - سال ۲۱ ارمغان متعلق به فروردین ۱۳۱۹ شمسی ؛ در شهریور ماه سال مذکور انتشار یافته و با این مقدمه شروع میشود: « بنام یزدان پاك - مجله ارمغان در سال ۲۱ بسبب انقلاب جهان و جنك و بحران از بحران برکنار نمانده و تا کنون که ششماه از سال میگذرد بنشر يك شماره موفق گردیده است ولی امیدواریم که در پرتو عزم راسخ بتوانیم از این ببعد در هر ماه دو شماره منتشر ساخته و تا آخر سال دوره سال را بانجام رسانیم ۲۰۰ پس از این مقدمه اشعاری تحت عنوان ( بیست و یکمین سال مجله ارمغان ) چاپ شده . سال بیست و یکم با انتشار شماره ۹ در اسفند ماه ۱۳۱۹ شمسی پایان یافته است . مجموع صفحات این سال ۵۹۱ صفحه می باشد.

سال بیست و دوم ارمغان با قطع کوچکتری نسبت بسالهال سابق چاپ شده و شماره اول این سال در فروردین ۱۳۲۰ شمسی انتشار یافته است . مقاله افتتاحی آن بدین قسم آغاز میگردد : « بنام یزدان پاك - اينك بيست و دومین سال مجله ارمغان بتوفيق یزدان پاك و در سایه عدل و امان شاهنشاه ایران پناه رضا شاه پهلوی خلد الله ملکه سلطانه آغاز گردید . بیست و دو سال پایداری وجد وجهد در کار ادب نحوست اور کاری آسان نیست و جز عشق مفرط بیشرفت شعر و سخن هیچ مشوق و دستیاری موجد چنین عزم راسخ نمیتواند شد . روزگار جوانی و نشاط و صحت ما همه در این راه صرف گردید و اينك كه زمان پیری و افسردگی و ابتلا در رسیده از یاران انتظار یاری داشتیم ولی بفرموده خواجه ( خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم ) زهر ملکی که برخیزد چراغی دهندش روغنی از هر ایاغی . با این همه در برابر حمله نکبت و نحوست ادب ما شيوه و پیشه خود را از دست نداده تا رمقی در تن هست بوظیفه ادب پروری و سخن دوستی پرداخته میپردازیم . ( وحید ) » از مقالات مسلسل این سال شرح حال استاد جمال الدین اصفهانی است این شرح حال بمناسبت طبع دیوان این شاعر است ) . سال بیست و دوم با انتشار شماره دهم در دیماه ۱۳۲۰ شمسی پایان یافته و بعوض شماره های ۱۱ و ۱۲ دیوان کامل ( عبید زاکان ) بمشترکین داده شده است مجموع صفحات این سال بضمیمه فهرست پانصد و بیست و هشت صفحه است.

همانقسم که قبلا یادآور شدیم و مرحوم وحيد نيز كرارا در پشت جلد مجلدات ارمغان یاد آور شده، دوره بیست و دوساله ارمغان بمنزله کتاب خانه جامعیست که انواع مختلف مطالب تاریخی ؛ ادبی ، سرگذشت و داستان در آن یافت نمیشود و در نتیجه همین تنوع مطالب است که شخص از مطالعه دوره های ارمغان سیر نمیگردد و هر چه بیشتر مطالعه کند بخواندن زیاد تر راغب میگردد. علاوه بر مطالب تاریخی و ادبی که در این مجله موجود است . شرح حال عده زیادی از شعرا و نویسندگان گمنام فارسی زبان با اشعار و آثار آنها در مجله ارمغان درج شده و بهترین محل برای اطلاع بانار و اشعار شعرای گمنام و متوسط است. گاهگاهی نیز شرح احوال شعرای معروف از قبیل کمال الدين وجمال الدین عبدالرزاق اصفهانی و نظامی گنجوی و ابوالعلای معری، بتفصیل دیده میشود . از اینرو میتوان گفت ارمغان گنجینه گرانبهائیست که هر چه از آن برگیرند پایان نمیپذیرد. برای اینکه تا اندازه حق مدیر و موسس آن مرحوم وحید ادا شود جای آن دارد که شرح حال ويرا بتفصيل در اینجا ذکر کنیم.

مرحوم وحید دستگردی

حسن فرزند محمد قاسم دستگردی از اهالی دستگرد ، از قراى نزديك باصفهان و فاصله آن تا شهر در حدود یکفرسخ است. در سال ۱۲۹۸ هجری قمری در دهکده خود بدنیا آمد و پس از فرا گرفتن تحصیلات مقدماتی ، در سن شانزده سالگی برای تکمیل تحصیلات بشهر روی آورد و برسم قدیم در مدرسه قدیمه میرزا حسن ، جنب مسجد سید واقع در محله بید آباد، سکونت اختیار نمود و در آن مدرسه بکسب کمالات از محضر فیض‌اثر استاد بزرگ و شاعر مغلق مرحوم حاج ميرزا يحيى مدرس بید آبادی پرداخت . مرحوم وحید ادبیات عرب را نزد میرزا یحی و نقه را در محضر شیخ حسن شیرازی فلسفه و حکمت را از استادان بزرگوار مرحومین جهانگیر خان قشقائی و آخوند ملا محمد کاشی آموخت . وحید از همان اوان طفولیت دارای ذوقی سرشار و طبعی روان بود بقسمی که از سنین هشت نه سالگی شعر میرود و اشعار آندو ره از زندگانیش فعلا در دست نیست . بعلت آزادیخواهی که در نهاد او سرشته شد . بود؛ در وقایع مشروطیت در اصفهان: با اینکه جوان و بیست و اندی سال از عمرش بیشتر نگذشته بود ؛ در فتنه اقبال الدوله ، مورد تعقیب مستبدین قرار گرفت و چندی با مرحوم معین الاسلام مدیر روزنامه زاینده رود، از ترس مستبدین؛ در خفا میزیست ولی با ایراد خطابه ها و بنظم در آوردن حوادث و وقایع ؛ از همان وقت در محافل و مجامع شهرتی حاصل کرد و بجرم همین آزادیخواهی مکرر مورد حمله روحانی نمایان و توده عوام واقع شد تا اینکه بالاخره در جنگ بين الملل اول بگناه طرفداری از استقلال و آزادی میهن وهوا خواهی آلمانها ؛ پس از ورود روسها باصفهان ؛ ناچار بمعیت مر حوم حاج آقا نور الله، بداخله بختیاری مهاجرت کرد. تفصيل و قایع حرکت از اصفهان و مهاجرت بداخله بختیاری و حوادث آن سامان را بتفصیل در دو جلد کتاب ( ره آورد وحید ) آورده و هر دو جلد بصورت ضمیمه دو سال ارمغان بطبع رسیده است . در اواخر جنك بين الملل بعنوان تظلم و داد خواهی اموال و املاک او که در دستگرد بغارت رفته بود بطهران رفت و در آنجا ماندنی شد و مجله ارمغان را تاسیس کرد و تا آخر عمر نیز این شهر میزیست .

مرحوم وحید علاوه بر خدماتی که از راه انتشار مجله ارمغان وتصحيح وطبع کتب نفیس دیگر نموده؛ در طهران با معاضدت دوستان علم وادب بتشكيل انجمن ادبی در طهران توفیق یافت و این انجمن که پس از تغییر نام و تبديل باسم انجمن (حكيم نظامی) تا آخر عمر مؤسس در خانه وی تشکیل می یافت ؛ بنوبه خود خدمات شایانی بپیشرفت شعر فارسی نموده است مرحوم وحید با اینکه در سنوات اخیر زندگانی دو چار بیماری ضیق النفس شده بود مع ذالك هيچگاه از فعالیت علمی دست بر نمیداشت و پیوسته بنشر مجله ارمغان و تصحیح آثار سخنوران گذشته میپرداخت تا اینکه روز اول دی ۱۳۲۱ شمسی مرض او رو بشدت گذاشت و این نابغه ادب در سن شصت و يك سالگی شب سوم همان ماه بسرای باقی شناخت و صبح آنروز با حضور دوستان و آشنایان تشییع جنازه مفصلی از وی بعمل آمد و او را برای همیشه در آرامگاه (امامزاده عبد الله) بخاک سپردند . پس از مرگ وی در طهران و سایر شهرهای ایران بنام سوگواری مجالس ترحیمی برقرار نموده و تلگرافات متعددی دائر بابراز همدردی بانجمن ادبی حکیم نظامی مخابره شد. شعراء در رثاء او مرتبه ها سرودند منجمله یکی از دوستان قدیم آنمرحوم ؛ آقای محمد علی ناصح ؛ در انجمنی که برای یاد بود وی در طهران فراهم گردید قصیده شیوائی انشاد کردند که چند شعر آن اینست : کتاب دهرر از آغاز تا انجام اگر خوانی * نبینی اندر آن جز فصل غم باب پریشانی قرار اینجا چه خواهی کاد می گو نیست سرگردان بدینوی و بدانسو درخم این چرخ چوگانی

(این قصیده خیلی طولانی است تا میرسد باین اشعار که ضمنا مشتمل بر ماده تاریخ قوت آنمرحوم نیز میباشد )

چو نومید از در فضلت نگردد هیچ خواهند * بما صبر و بوی تشریف غفران دار ارزانی دعا شد مستجاب آری که شد تاريخ مرك او * وحید جا گزیده در پناه فیض سبحانی

یکی از معاصرین در حق وحید مینویسد : مرحوم وحید چنانکه آثار گرانبهای وی بهترین معرف او وحجت گفتار ماست قریحه وقاد و طبعی توانا داشت و با آنکه در ترکیب الفاظ شیوه اساتید پیشین نظم فارسی را از دست نمیداد معانی بدیع در سخنان وی بسیار دیده میشود . مردی خوش سیما و گشاده روی و فروتن و مهربان و کم آزار؛ در طریق وفا و محبت ثابت و راسخ ؛ در وطن پرستی و ایران دوستی بی نظير ، بلطف طبع وحسن معاشرت یگانه و خلاصه آنکه شخصی بود دارای ملکات فاضله و خصائل حمیده و بهمین سبب در دل دوستان خود جای داشت ۲۰ شماره ۹۳ سال دوم اطلاعات هفتگی.

مرحوم وحید علاوه بر دوره ۲۲ ساله ارمغان که سابقا بتفصیل از آن گفتگو کردیم کتب دیگری تالیف و یا تصحیح نموده و بطبع رسانده و نیز کتبی را که دیگران تصحیح و یا ترجمه نموده بسرمایه وی در مطبعه ارمغان طبع و نشر شده است از این قرار : سبعه نظامی گنجوی مشتمل بر قصاید و غزلیات و مثنویات حکیم نظامی در هفت مجلد . دیوان اديب الممالك ، دیوان استاد جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی دیوان قائم مقام فراهانی . جام جم اوحدی . ره آورد وحید ( در دو جلد ) رسائل خواجه عبدالله انصاری . تذکره سام میرزای صفوی، تذکره میرزا طاهر نصر آبادی ( در سه جلد ) کلیات بابا طاهر . امين ومامون . ديوان ابو الفرج رونی . کلیات عبید زاکانی . دیوان کامل سید احمد هاتف . کاخ دلاويز .

از مرحوم وحید بستگانی هنوز در دستگرد زندگی مینمایند و نیز چند فرزند پسر و دختر از وی باقیست که بزرگتر از همه نسیم زاده وحید است و اکنون در طهران بدستیاری دوستان قدیم پدر خود در انجمن ادبی حکیم نظامی مجتمع گردیده و چند ماهی است بهمت آنان و بمدیری آقای نسیم زاده مجددا مجله ارمغان منتشر میگردد و تا حین تحریر این یادداشت سه شماره منتشر شده است .

(۹۳) اروسياك

روزنامه اروسياك در طهران بزبان ارمنی ، در سال ۱۳۱۳ شمسی تا سیس و منتشر شده است.

(٩٤) ارومی اور نود و کسانا

مرحوم تربیت در فهرست روزنامه‌های آذربایجان درباره این روزنامه مینویسد: «ارومی اور تو دو کسانا روزنامه منتشر در رضائیه در زبان کلدانی در ۱۹۰۷ از طرف هیئت روحانیون مذهب ارتودوکس» ( ص ٤٠٧ کتاب دانشمندان آذربایجان)

برون نیز در صفحه ۲۹ کتاب مطبوعات و شعر فارسی خود راجع باین روز نامه عين مطلب فهرست روزنامههای آذربایجان را بدین قسم یاد آور شده : « روزنامه منتشر در ارومیه بزبان کلدانی از طرف هیئت مذهبی ارتودکس »

بی مناسبت نیست در اینجا یاد آور شویم که رضائیه یا ارومیه قدیم از شهرهایی است که پس از تبریز و طهران و شیراز و اصفهان مطبعه پیدا کرده و مبلغین مسیحی که در این شهر توقف داشته شروع بطبع كتب مذهبی و روزنامه نموده اند . در شماره پنجم سال دوم دوره جدید روزنامه کاوه تحت عنوان ( چایخانه و روزنامه در ایران ) شرحی راجع باغاز تاسیس مطبعه در رضائیه نوشته که عینا آنرا نقل میکنیم:

« بعد از تبریز و طهران و ظاهرا بعد از شیراز و اصفهان نیز اولین شهری مطبعه در آن پیدا شد شهر ارومی بوده که از سنه ١٢٥٦ باینطرف دعات مسيحى امریکائی در آنجا يك مطبعه سربی عربی و سریانی و انگلیسی دارند . دکتر پرکین از اولین مبشرین آمریکائی در ارومی ( موقعیکه این مقاله تنظیم شده هنوز نام ارومیه برضائیه تبدیل نشده بود و لذا در این مقاله همه جا ارومیه استعمال شده است . تسمیه شهر برضائيه بمناسبت نسبت برضا شاه سلسله پهلو بست . مولف ) در کتاب خود بعنوان ( هشت سال در ایران ) در باب اولین مطبعه خودشان چنین مینویسد در ۷ نوامبر ۱۸٤٠ میلادی ( ۱۲ رمضان ١٢٥٦ ) مطبعه چی آقای بریث از آمریکا برگشته و مطبعه ما را كه كوچك و قابل نقل بود آورده در ۲۱ نوامبر ( ٢٦ رمضان) مطبعه را بکار انداخته و بعضی قطعات دعا بزبان سریانی چاپ کردیم . مسلمانان شهر نیز از ورود مطبعه ماممنون بودند منجم باشی ارومی باداره ما رجوع کرده و خواهش کرد که تقویم او را برای سال ۱۲٥٧ چاپ کنیم . در ۳۰ نوامبر ( ۵ شوال ) شروع بطبع زبور در زمان سریانی قدیم کردیم.»

اولین روزنامه که در شهر ارومیه بطور ماهانه از طرف مبشرین امریکائی برای کلدانیان با چاپ سربی نشر شده روزنامه (زاریری دی با هرا) است که شماره اول آن در تاريخ ١٦ صفر ١٢٦٧ مطابق غره ماه ژانویه ۱۸۵۱ میلادی نشر گردیده است . از این روزنامه بعدا گفتگو خواهیم کرد .

(۹۰) آریا

در جلسه سیزدهم اسفند ماه ۱۳۱۹ شمسی شورای عالی فرهنك صلاحيت آقای احمد زاده دهقان را برای چاپ و نشر روزنامه آریا برد بیری آقای حبیب الله آقا زاده در تبریز تصویب نمود .

بنابر این امتیاز روزنامه آریا به دیری احمد زاده دهقان برای انتشار در تبریز تصویب گردیده ولی از قرار معلوم این روزنامه در تبریز منتشر نگردیده است . بدلیل آنکه در سال ۱۳۲۵ شمسی روزنامه بهمین نام ( اریسا) در شهر کرمانشاه بصاحب امتیازی و مدیری و سردبیری ( مهندس محمد علی محمد بان ) انتشار یافته و شماره ۳۷ سال اول آن که فعلا بطور نمونه در دست است در تاریخ چهار شنبه بیستم خرداد ١٣٢٦ روى يك ورق بزرك منتشر گردیده است و همین میرساند که آریا در تبریز در مدت مقرر انتشار نیافته و بنابراین امتیاز آن لغو شده و دیگری درخواست امتیاز کرده است.

(٩٦) آرین

مجله آرین در شیراز در سال ۱۳۳۳ قمری تاسیس و هفته يك شمار ه به قلم مرحوم روحی و آقای پرتو منتشر گردیده مجله مذکور پس از انتشار د. شماره تعطیل شده است.

(۹۷) آرین

در شماره ۷ و ۸ سال دوم مجله تعلیم و تربیت مینویسد: امتیاز روز نامه آرین در تهران ، بمدیری ( آقا سید عبدالحمید تقوی ) در تاریخ ۸ آذر ١٣٠٤ شمسی از تصویب شورای عالی فرهنگ گذشته است .

باید در نظر داشت که این آقای ( تقوی ) غیر از آقای سید محمد علی تقوی) مدیر روزنامه دنیای اسلام منتشر در طهران است و طبق نامه مورخ ۲۶/۴/۱۷ که ایشان بنگارنده نوشته اند روزنامه آرین از طرف ایتان منتشر نشده است.

(۹۸) آزاد

روزنامه آزاد در شهر دهلی هندوستان در سال ۱۳۰۲۳ راجع باین روزنامه می نویسد:

« روزنامه بنام آزاد؛ در دهلی هندوستان ؛ در سالهای ۳ - ۱۳۰۲ قمری منتشر و این روزنامه با روزنامه ( سید الاخبار ) که در حیدر آباد دکن؛ در همان سال انتشار یافته وارد مبارزه قلمی گردید و نگارنده از مبارزه های قلمی که در روزنامه سیدالاخبار یا روزنامه آزاد است؛ بوجود روزنامه اخیر پی برده زیرا تا کنون شمارههای روزنامه آزاد را ندیده ام . »

(۹۹) آزاد

روز نامه آزاد در شهر کلکته هندوستان بسر پرستی مدیر حبل المتین آقای (موید الاسلام) و مدیر کل (میرزا سید حسن کاشانی) عين (عبارات سرلوحه روز نامه است ۰) تاسیس و شماره اول سال اول آن در هشت صفحه بقطع وزیری ( همان قطع روزنامه حبل المتین ) با چاپ سنگی طبع و در تاریخ هشتم ماه ربیع الاخر ۱۳۱۷ قمری مطابق پانزدهم ماه اگست ۱۸۹۹ میلادی منتشر شده است .

روزنامه آزاد ضمیمه روزنامه ( مفتاح الظفر ) منطبعه کلکته بوده[۱۰] و در هر ماه یکم و هشتم و پانزدهم و بیست و دوم طبع و توزیع میشده است . این روز نامه برای مشتركين مفتاح الظفر مجانی بوده و برای دیگران آبونه سالیانه آن بدین قرار است هندوستان و برمه و خلیج فارس ده روپیه ممالك محروسه ایران و افغانستان ۳۵ قرآن • چین و ژاپون و روسیه و اروپا ۲٥ فرانك • ممالك عثمانی از عراق و مصر وغيره . مجیدی • محل اداره روزنامه کلکته ، فوجداری ، بالا خانه شیشه گلی نمره دو راجع بطرز انتشار و مندرجات روزنامه، در هر شماره ؛ در ضمن يك سطر در عنوان روزنامه این قسم نوشته شده است : « این روزنامه هفته وار ملی در مسائلی که راجع بملك و ملت و دولت باشد آزادانه بحث مینماید .»

در شماره اول سال اول صفحه اول ستون اول شرحی تحت عنوان (شکر توفیق) راجع به پیدایش و انتشار روزنامه؛ نوشته که عین آن را نقل میکنیم : « شکر توفیق بعون الله و توفيقاته و باقبال بيزوال اعليحضرت اقدس شاهنشاه اسلامیان پناه السلطان مظفرالدین شاه قاجار خلد الله ملكه وسلطانه موفق باجرای اولین شماره این روزنامه ملی شدیم و از الطاف خداوندی و توجهات ملوکانه امیدواریم که موفق شویم به اتمام و انجام این خدمت بزرك موقتا روزنامه آزاد هشت صفحه قرار یافته در حقیقت ضميمه مفتاح الظفر است ، اگر چنانچه مشترکین محترم توجه فرمایند انشاء الله اوراق او ومفتاح المظار افزوده وجه اشتراك آنچه معین است بر قرار خواهد بود اسامی و کلای محترم را در نمرات آتیه خواهیم نگاشت و ما توفيقى الا بالله • » چنانچه از مقدمه مذکور معلوم میگردد و در قسمت مفتاح الظفر نیز اشاره خواهیم کرد منظور از تاسیس دو روزنامه آزاد و مفتاح الظفر این بوده که دو می مخصوص درج مطلب علمی و مقالات ریاضی و حکمی باشد و برای نشر اخبار و مقالات سیاسی وحوادث داخلی روزنامه آزاد تاسیس گردیده است . بنابراین مندرجات ر و ز نامه آزاد پس از درج مقاله اساسی، عبارت از اخبار داخلی و خارجی و مکاتیب وارده از شهرهای مختلف میباشد. فهرست مندرجات شماره اول روزنامه آزاد بدین قرار است:

سیاسی . کشتی هوائی . مکتوب از کرمان آگهی وکلا و مشتركين محترم آزاد و مفتاح الظفر . مکتوب از بوشهر . بقیه اخبار مدرسه خیریه . قتل عاشق و معشوق ، بوشهر ، مندرجات صفحه ۸ اخبار شهرهای بارفروش، استرآباد ، لاهیجان لنگرود و رشت از قول وقایع نگار روزنامه میباشد . در آخر صفحه ۸ امضای (حسن الحسینی ) که همان میرزا سید حسن کاشانی است؛ درج است . از شماره دوم اسم مدير حبل المتين و قسمت برای مشترکین مفتاح الظفر مجانی است از عنوان روز نامه حذف شده و فقط اسم ( مدیر کل میرزا سید حسن کاشانی ) باقیمانده و معلوم می شود از این پس دخالت مدیر حبل المتین از بین رفته است.

نگارنده شماره دوم این روزنامه را نیز در دست دارد ولی برون در کتاب مطبوعات و شعر فارسی ( ص ۲۹) مینویسد من شماره اول آن را در دست دارم و معلوم میشود از شماره دوم آن بی اطلاع بوده. وأما ميرزا سید حسن کاشی که در عنوان روزنامه سمت مدیر کل داشته برادر مرحوم ( موید الاسلام ) مدیر روزنامه حبل المتین است. میرزا سید حسن کاشی نیز مدتی در طهران روزنامه حبل المتين طهران را منتشر میساخته و بنا براین برای اطلاع از شرح حال آن دو برادر باید خوانندگان بحرف (ح) این کتاب مراجعه فرمایند.

(۱۰۰) آزاد

مرحوم تربیت در فهرست جراید آذربایجان مینویسد: « روزنامه هفتگی آزاد در تبریز با چاپ سنگی و مصور با صور بعضی از مشاهیر وطن پرستان بمدیریت رضا تربیت در آخر سال ١٣٢٤ قمری.»

مرحوم کسروی در تاریخ ۱۸ ساله آذربایجان (ص ۹۵) در ضمن اسامی روزنامه هائیکه در آغاز مشروطیت در تبریز منتشر میشده ؛ اسم روزنامه آزاد را نیز برده است.

ادوارد برون ، در کتاب مطبوعات و شعر فارسی (ص ۲۹ و ۳۰) شرح جامع و نسبتاً مفصلی راجع باین روزنامه نوشته که خلاصه اش این است :

روزنامه هفتگی آزاد با چاپ سنگی مشتمل بر تصاویر وطن پرستان مشهور آن زمان . این روزنامه تحت کنترل کتابخانه تربیت و مسئولیت مستقیم میرزا رضاخان تربیت ، برادر میرزا محمد علیخان تربیت، موسس کتابخانه تربیت اداره میشده است کتابخانه تربیت در تبریز در سال ١٣٩٦ قمری تاسیس یافته و در آذر با یجان اهمیت مخصوصی داشته است . من نمرات دو و سه و چهار روزنامه آزاد را در دست دارم نمره اول آن در تاریخ ٢٤ ذی حجه ۱٢٢٤ قمری مطابق هشتم فوریه ۱۹۰۷ میلادی منتشر شده، در نمره دوم تصویر محمد علیشاه و در نمره سوم تصویر سیدجمال الدین رسم شده؛ تکشماره آن در تبریز سه شاهی و قیمت اشتراك سالیانه آن در تبریز هفت قرآن در سایر شهرها و خارج ایران ۱۵ قرآن • هر شماره در چهار صفحه و قطع هر صفحه ٦ و نیم در ۱۳ سانتیمتر است . روزنامه بخط بسیار خوب نوشته شده است

(۱۰۱) آزاد

روزنامه آزاد در طهران بطور هفتگی در سال ۱۳۲۷ قمری مطابق ۱۹۰۹ میلادی منتشر شده است؛ این روزنامه بمديرى ( ملك المورخين ) مدیر روز نامه های وطن ؛ شاهنشاهی و آئینه غیب نما انتشار یافته و برای اطلاع از شرح حال مدیر آن رجوع شود بروزنامه (آئینه غیب نما)

(۱۰۲) آزاد

روزنامه آزاد در تبریز بمدیریت مرحوم (ابو القاسم (مراغه) بطور هفتگی تاسیس و شماره اول آن در ربیع الاول ۱۳۴۰ قمری با چاپ سربی ؛ منتشر گردیده . مرحوم تربیت در فهرست جراید آذربایجان در باره این روزنامه مینوید: « از روزنامه آزاد شش شماره انتشار یافته است .»

مرحوم ابو القاسم مراغه قبل از انتشار روزنامه آزاد در تبریز ؛ روزنامه بنام ( آسایش ) در طهران منتشر میکرده و چنانچه در حرف الف بعده السين ؛ این کتاب یاد آور خواهیم شد؛ پس از مدتی روزنامه آسایش را بعهده میرزا ابوطالب شیروانی مدیر روزنامه میهن واگذار کرده است. مرحوم ابوالقاسم مراغه بمناسبت انتشار روزنامه آزاد، معروف ازاد مراغه بود و همیشه در امضای نام خود کلمه آزاد را ملحق میساخت و ( ابو القاسم آزاد) امضاء میکرد . مرحوم آزاد؛ در سنوات اخیر عمر خود از طرفداران جدی تغییر الفبای فارسی شده و جمعیتی به نام ( گروه طرفداران الفبای آسان ) در طهران و شهرستانها تشکیل داده و علا و ه مقالات متعددی که در جراید در این زمینه منتشر ساخته ؛ دو سه رساله جداگانه نیز در باره مزیت تغییر البای فارسی چاپ و در دسترس علاقه مندان قرار داده است . من جمله رساله کوچکیست بعنوان ( الفبای آسان شاهراه رستگاری ایرانیان است ) که در آن فواید و محسنات تغيير الفبا را شرح داده و در آن بعضی از جملات را به صورت الفبای آسان نوشته است . این رساله در ٥٦ صفحه بقطع كوچك و در مهرماه ١٣٢٤ شمسی چاپ شده است.

نگارنده طبق روشی که در تدوین تاریخ جراید و مجلات ایران بکار برده برای اطلاع از شرح حال آنمرحوم نامه ای در تاریخ هفتم فروردین ١٣٢٥ شمسى بمشارالیه نوشته و درخواست ارسال شرح حال ويكقطعه عکس نمودم . تصادفا این در خواست خیلی بموقع و بجا بود برای اینکه پس از فرستادن پاسخ باندك زمانی ؛ چنانچه بعدا خواهیم نوشت ، آزاد مراغه فوت کرد و دنباله اقدامات خود را در باره تغییر الفبای فارسی عقیم گذاشت، تا هنگام تدوین این سطور کسی برای راهنائی گروه مذکور دامن همت بکمر نزده شاید در آینده کسانی پیدا شوند که دنباله اقدامات آنمر حو را بگیرند . بهر جهت در اواخر عمر ، گرچه اقداماتش زیاد به نتیجه نرسید ؛ ولی در محافل و مجامع ادبی، بعلت یا فشاری در باره این عقیده شهرتی پیدا کرد و مخالفین و موافقین در جراید درباره نظریات او مقالاتی منتشر کردند.

برای اطلاع از شرح حال مرحوم آزاد مراغه بهتر و مفید تر آنست که عين نامه ای را که در پاسخ در خواست نگارنده نوشته ذیلا نقل نمائیم.

این نامه از لحاظ آنکه بفاصله کمی قبل از فوت آن مرحوم ، بقلم خود او ، نوشته شده بی اهمیت نیست.

پس از سپاسگذاری نسبت بنگارنده و اظهار تاسف از گرفتاری بکارهای گروه طرفداران الفبای آسان مینویسد:

« در دوم دیمام ۱٢٦١ در مراغه متولد شده ام . چون پدرم شاد روان حاج میرزا عبدالمحمد ثقة العلما از مجتهدین آذربایجان بود بنده را نیز برای آن رشته تربیت و تعلیم کردند و لذا پس از اتمام مقدمات علوم عربیه متداول در آن دوره بنجف فرستادند پس از پنج سال و چند ماه توقف و تلمذ در حوزه های درس آقایان آخوند ملا کاظم خراسانی و شیخ حسن ممقانی و فاضل شر بیانی طاب ثراه هم بایران برگشتم.

خویشاوندانم متوقع بودند که بسان سایر مراجعت کنندگان از نجف مسجد و محرابی را اشغال نمایم ولی بنده عمامه ام را برداشته برای فرا گرفتن علوم فرانسه والسنه دیگر رهسپار اروپا شدم. یازده سال در کشورهای روسیه، ترکیه یونان؛ فرانسه ؛ انگلستان بلژيك هلند ؛ مصر ، حجاز و هندوستان بسر برده در اواسط جنك بین المللی نخست بتهران برگشتم . کم و بیش بهشت زبان و خطوط باستانی ایران آشنا هستم . در اوایل ورودم به تهران دو سال مجله ( نامه پارسی ) را مینوشتم که ماهی دو شماره هر شماره شانزده صفحه انتشار مییافت که همه مقالاتش نظما و نترا پیارسی سره بود یعنی از آغاز تا انجام آن يك واژه تازی دیده نمیشود . سپس روزنامه آسایش را در تهران و روزنامه آزاد را در تبریز مینوشتم ه مدت یازده ماه هم همسرم بانو شهناز آزاد مجله نامه بانوان را در تهران منتشر ساخته . بدبختانه بر اثر بارها حبس و تبعيد من و خانواده ام بجرم پیشوائی آزادی زنان و کشف حجاب همه آنها از میان رفته تصنیفات و تالیفات و ترجمه هایم تا کنون بنه جلد رسیده مهمترین آنها فرهنك آزاد از تازی بپارسی سره و انگلیسی است. بطوریکه اطلاع دارید اخيرا بفکر تبدیل این الفبای کنونی بلاتینی افتاده جمعیتی را بنام گروه طرفداران الفبای آسان تا سیس کرده ام و مشغول تهیه مقدمات هستم که با تقديم يك طرح قانونی بمجلس شورا یملی در دوره پانزدهم بان رسمیت داده در سراسر کشور معمولا سازیم » این بود قسمتی از نامه آزاد که بنگارنده مرقوم داشته اند متاسفانه عمر آنمرحوم برای دنبال نمودن طرح خود و تقدیم آن به مجلس پانزدهم وفا نکرد و قبل از گشوده شدن مجلس دار دنیا را وداع نمود .

آزاد مراغه ای در اواخر عمر جمعیتی بنام ( گروه الفبای آسان ) تشکیل داد و خود نیز سمت دبیری گروه مذکور را داشت . وی در تاریخ پنجم خرداد ماه ۱۳۲٥ شمسی در طهران وفات کرد و فرزندی از آن مرحوم بنام ( دکتر آزاد ) باقیست.

(۱۰۳) آزاد

روزنامه آزاد در شهر مشهد بصاحب امتیازی و مدیری (عبدالقدیر سبزواری) تاسیس و در سال ۱۳۰۲ شمسی منتشر گردیده است . روزنامه آزاد معمولا در چهار صفحه با چاپ سربی ( مطبعه طوس ) انتشار می یافته و مندرجات آن پس از درج مقاله اساسی ، اخبار محلی خراسان و مختصری اخبار جهان و ولایات است . قسمت مهم و قابل توجه روزنامه سر مقاله های آنست که بقلم آقای عبدالقدیر آزاد نوشته شده و بیشتر اوضاع عمومی کشور و مسائل اقتصادی و سیاسی را مورد بحث قرار داده است . من جمله سرمقاله شماره ۱۸ سال اول میباشد که بعنوان ( فاتحه تفت شمال ( نوشته شده و در این مقاله پس از اشاره بلزوم استخراج معادن ایران ؛ یاد آور میشود که با قتل قنسول آمریکا در طهران؛ دیگر کمپانیهای خارجی زیر بار استخراج معادن ایران و بخصوص نفت شمال که انگلیسها خواهان آن میباشند نرفته و مملکت ما با فقر و تنگدستی رو برو خواهد بود . و بمناسبت همین سر مقاله رباعی زیر که اثر طبع مدیر روزنامه و بامضای ( عبد القدیر) است در شماره مذکور چاپ شده :

رباعی

با آنهمه سعی و آنهم قبل و مقال‌
دیدی که چه گشت عاقبت نفط شمال
 
تا آنکه يك انقلاب سختی نکنیم‌
خوشبختی ما ز هر جهت هست محال
 

سرمقاله دیگر بعنوان ( اساس ترقی مملکت راه آهن است ) و هم چنین مقاله دیگر بعنوان (انگلیس و ایران ) نوشته شده است .

آزاد روزنامه هفتگی بوده و مرتبا روزهای پنجشنبه منتشر میشده؛ مثلا شماره ۱۱۸ آن در تاریخ پنجشنبه ۸ ربیع الثانى ١٣٤٣ مطابق ١٤ عقرب ۱۳۰۳ و شماره ۱۹ در تاریخ پنجشنبه پانزدهم ربیع الثانی سال مذکور و ۲۱ آن روز پنجشنبه ۲۹ ماه سال مذکور نشر گردیده است . محل اداره آزاد مشهد ؛ جنب اداره معارف و بعدا بچهار باغ اداره چمن منتقل گردیده ، وجه اشتراك : داخله یکساله ۵۰ قرآن شماهه ۲۸ قران، خارجه ٦٠ قران ، تك نمره شش شاهی.

از روزنامه آزاد نگارنده فعلا تا شماره ٢٦ سال اول مورخ پنجشنبه ۳ جمادی الآخر ١٣٤٣ مطابق ۹ عقرب ۱۳۰۳ در دست دارد .

عبد القدیر سبزواری

آقای عبد القدیر سبزواری که اصلا از مردم سبزوار و بمناسبت انتشار روزنامه آزاد بعدا معروف بعبد القدیر آزاد گردیده یکی از آزادیخواهان و مدتی در دوره پهلوی يجرم آزادیخواهی گرفتار زندان شهربانی بوده پس از وقایع شهریور آزاد و در تهران بانتشار ر و ز نامه بنام ( آزاد ) پرداخت و این روزنامه هم اکنون در پایتخت منتشر میگردد و در موقع تنظیم این یادداشت شماره ٤٢٥ آن مورخ دوشنبه ۲۹ تیر ماه ١٣٢٦ شمسی انتشار یافته است . آزاد روزنامه بسیار مفید و همه روز عصرها منتشر میگردد . آقای آزاد، در انتشار مجدد روزنامه، روزنامه خود را ناشر افکار ( حزب استقلال ) معرفی کرده است .

عبد القدیر آزاد با اینکه در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی آراء زیادی از سبزوار داشت ولی رقیب و همكار او سيد محمد تجدد ؛ از وی جلو افتاد و با لنتيجه بنمایندگی این دوره موفق نشد . ولی در دوره پانزده بنمایندگی مردم سبزوار بمجلس شورایملی رفت و از نمایندگان مبرز و آزادیخواه این دوره بشمار میرود .

(١٠٤) آزادی

روزنامه آزادی بزبان فارسی در اسلامبول بمدیری ( حسن ناجی قاسم زاده ) چاپ و شماره اول سال اول آن در هشتم محرم ۱۳۲۷ قمری منتشر شده است . حسن ناجی ، مدیر روزنامه؛ در عنوان روزنامه خود را (صاحب کتاب خانه شرق) معرفی کرد

کرده و در انتهای صفحه چهار روزنامه نیز امضای ( حسن ناجی ) فقط درج است. در شماره نمونه اسمی از محل انتشار و اداره روزنامه نیست ولی از طرز چاپ و کاغ نوع مطالب مسلم است که روزنامه در اسلامبول نوشته و چاپ شده . مضافا با این که برون در کتاب شعر و مطبوعات فارسی محل طبع روزنامه را ( اسلامبول ) ضبط کرده و علاوه بر این مدیر آنرا ( حسن ناجی خولی ) معرفی کرده است .

از روزنامه آزادی بیش از يك شماره منتشر نگردیده و ما ذيلا تمام خصوصيات شماره مذکور را نقل میکنیم: این شماره در چهار صفحه بقطع وزیری متوسط و در مطبعه سربی ( ادب ) چاپ شده سایر خصوصیات و طرز انتشار آن از این قرار است :

د این روزنامه موقتا در حین لزوم طبع و در آتیه هفتگی خواهد شد .» زیر اسم روزنامه (آزادی) این عبارت درج است : « برادری . برابری . قیمت بیست پاره) راجع بقیمت روزنامه نوشته: «قیمت این شماره در ایران خواندن و ببرادران دیگر دادن است در ضمن يك سطر که در زیر عنوان روزنامه چاپ گردیده روز نامه بدین قسم معرفی شده : «این روزنامه مدافع مشروطیت و پولتيك وحقوق مملكت و ناشر افکار آزادی طلبان ایران است.»

در ستون اول در باره (مقصد و ملك روزنامه) که در حقیقت مقاله افتتاحی روز نامه است اینطور نوشته شده: آزادی و اسطه نشر افکار آن آزادی طلبات است که سینه های خود را سپر بلایا ساخته و وجود خود را آماج تیرهای استبداد نموده اند آزادی با عبارات ساده و آسان و اسلوب صاف ملت را بحقوق خود آگاه خواهد نمود آزادی بهیچوجه طرفداری و طرفگیری از هیچکس نخواهد کرد. آزادی اظهار حق و حقیقت را اولین وظیفه خود خواهد شمرد، آزادی از انتشار فاند. شخصی منظور نداشته تنها خدمت وطن و هموطنان را اولین مقصد خود قرار داده است . آزادی حقوق وطن را در پیش اجانب مدافعه و ملت را از مقتضیات آگاه ساخته و بتنویر افکارشان خواهد گوشید، آزادی خادم اتحاد و اتفاق ملت و دفاع کننده حقوق اجتماعيه و بشربه است است؛ آزادی در هر مقالات خود حقوق ایرانیان را که در دست ظالمان خونخوار گرفتار بوده و خود را اسیر آنها میپندار د مدافعه خواهد نمود. آزادی بر همه خواهد فهماند که هیچکس اسیر خلق نشده و هر يك از افراد ملت در همه حقوق آزاد و مساوی هستند. آزادی اثبات خواهد کرد که ترقی ایران جز برادری و برابری حاصل نخواهد شد . آزادی بصدای بلند خواهد گفت ای دهقان وطن ، ای فترای ملت ؛ ای عوام غلفت زده بیچاره باید بدانید سبب آبادی مملکت و مقصود از ولت شما هستید؛ مامورین ؛ ملاكين ؛ تجار ؛ اصناف ؛ علما همه در سایه شما زیست میکنند ای برادران فلک زده بحقوق خود واقف باشید روح وطن شما تيد ؛ حيات مملکت شما هستید؛ اسب زندگانی عموم صفوف شما بیچارگانید چرا حقوق خود بدست گرگان میش صورت داده و بخواب غفلت رفته ا اید تا کسی جهالت را بر خود حیات ثانوی اتخاذ خواهید نمود» پس از مقاله افتتاحی فوق مقاله دیگری بعنوان ( ایران و مطبوعات روسیه ) چاپ شده و خلاصه آن انتقاد از جراید روسیه میباشد که راجع بعدم استعداد ایرانیان برای مشروطیت مطالبی منتشر کرده اند.

درستون آخر صفحه چهار اعلانی مربوط بدو رساله یکی بنام ( تازیانه غیرت ) و دیگری بنام ( رساله اسباب اختلال ) که هر دو صورت کنفرانس میرزا حسن ناجی است چاپ شده و مفاد آگهی این است که دو رساله مذکور در کتابخانه شرق بقیمت هر يكي يك غروش بفروش میرسد . هر صفحه روزنامه مشتمل بر سه ستون است . همان قسم که در ابتدا نوشتیم از روزنامه آزادی بیش از يك شماره منتشر نشده است

(۱۰۰) آزادی

نگارنده از این روزنامه اطلاعی نداشته و نمونه از آن ندیده ام، ولی چون در کتاب شعر و مطبوعات فارسی برون ( ص ۳۰ ) عنوان علیحده برای آن قرار داده شده لذا ما نیز برای آن عنوان جداگانه قرار دادیم . آنچه برون که خود نیز نمونه آن را در دست نداشته و از مستر ( رابینو ) نقل میکند این است که: «روز نامه آزادی منتشر در طهران .» بعد اضافه میکند این روزنامه را را بینو یادداشت کرده و نویسنده آنرا تعیین نکرده است.

(۱۰۹) آزادی

روزنامه آزادی بصاحب امتیازی و مدیری ( محمود آزادی ) در طهران تاسیس و شماره سوم سال اول آن در چهار صفحه بقطع كوچك در تاریخ شنبه غره شهرزی قعده ١٣٤١ قمری مطابق ٢٦ برج جوزا ۱۳۰۲ شمسی منتشر شده است . شعار روزنامه عبارت از فرشته ایست که آزادی ) را در دست گرفته . قیمت اشتراك طهران و ولایات سالیانه ۵ تومان ؛ خارجه باضافه اجرت پست تك شماره چهار شاهی محل اداره : طهران . مطبعه سعادت . آدرس تلگرافی : آزادی . آزادی نامه ایست سیاسی؛ اقتصادی ؛ علمی، ادبی، اخلاقی و فکاهی . مقاله افتتاحی شماره نمونه باین عنوان است : « ما آمدیم با يك سلسله احساسات و نیت پاك . »

آزادی پس از انتشار هفت شماره توقیف گردیده و بجای شماره هشت آن روز نامه ( بهلول ) منتشر گردیده . شماره منتشره بهلول بجای آزادی مورخ بتاريخ يك شنبه ۷ شهر ذی حجه ١٣٤١ مطابق ۳۰ برج سرطان ۱۳۰۲ شمسی میباشد . این شماره در چهار صفحه بقطع وزیری و در صفحه اول آن کاریکاتوری رسم گردید . . صاحب امتیاز ( شیخ حسنخان معمار ) و مدیر و نویسنده اساسی (محمود آزادی) معرفی شده قیمت اشتراك همان قیمت روزنامه آزادیست . مقاله افتتاحی بعنوان (تفصیل ورود) خلاصه اش این است که بهلول بجای آزادی منتشر شده . همین مطلب در ضمن کاریکاتور نیز بیان شده و در آن مناظره بین بهلول و آزادی که بهلول میگوید من آمده ام و آزادی میگوید من بصورت بهلول آمده و حالا هر چه بخواهم میگویم .

از روز نامه بهلول بجای آزادی نگارنده تا شماره ۱۷ مورخ سه شنبه ۵ ربيع الاول ١٣٤٢ مطابق ۲۲ برج میزان ۱۳۰۲ را در دست دارم.

(۱۰۷) آزادی

روزنامه آزادی در شهر مشهد بمدیری ( گلشن آزادی ) تاسیس و شماره اول آن در شهریور ١٣٠٤ شمسی منتشر گردیده است .

امتیاز روزنامه مذکور بنام ) میرزا علی اکبرخان گلشن ) در تاریخ ۶ خرداد ۱۳۰٤ از تصویب شورایعالی فرهنگ گذشته و بنابراين بفاصله چند ماه پس از تصویب امتیاز منتشر شده است.

در عنوان روزنامه؛ آزادی؛ یومیه قید شده ولی بیش از هفته سه شماره از آن نشر نگردیده ، محل طبع آن مطبعه ( گلشن آزادی و با آزادی ) و وجه اشتراك در ابتدا سالیانه ۵۰ ریال و شش ماهه ریال و بعد از مدتی سالیانه ۷۰ و ششماهه ٣٥ ریال و برای طبقه سوم و معارفیون سالیانه ۶۰ ریال است . جای اداره : مشهد کوچه عدلیه • شماره ١٤٣٧ روزنامه روى يك ورق بقطع بزرك و مورخ بتاريخ يك شنبه سوم محرم مطابق ١٤ اسفند ١٣١٦ و ٦ مارس ۱۹۳۸ می باشد . در هر شماره زیر اسم روزنامه ) آزادی ) سال و ماه تاسیس روزنامه ( شهریور ١٣٠٤ ) قيد گردیده است .

مندرجات روزنامه آزادی عبارت از اخبار داخلی و خارجی و مقالات گوناگون و اعلانات مربوط باداره ثبت اسناد و غیره میباشد و بعضی از شماره های آن در چهار صفحه بقطع بزرك است . آزادی تا سال ۱۳۱۷ شمسی هفته سه بار طبع و هر نوبت ۶۰۰ نسخه از آن منتشر میشده و عده کارمندان چهار نفر بوده است .

شرح حال گلشن آزادی

میرزا علی اکبر خان گلشن و بمناسبت اسم روزنامه معروف بگلشن آزادی چندی مدیر داخلی روزنامه (فکر آزاد) و از این راه و بعلت تاسیس روز نامه آزادی خدمات شایانی بعالم مطبوعات کرده. وقتی هم بعلت انتشار مقاله که از روی درد نوشته بوده از طرف ایالت خراسان؛ آقای دادور؛ بکلات تبعید و لی در اثر مداخله آزادیخواهان وسائل استخلاصش فراهم گردیده است . در کتاب شرح حال کلنل محمد تقیخان ، مطبعه برلین ؛ قطعه زیر را بگلشن آزادی نسبت داده که در مرك كلنل محمد تقیخان سروده و آن قطعه این است :

ریخته شد تا که خون پاک تو در طوس
همدم ما گشت آه و ناله و افسوس
 
مرك تو ماتم سرای روی زمین کرد
مملکت داریوش و کشور کاوس
 
خانه آن خالتی خراب که از کین
سوخت بقتلت روان نادر و سیروس
 
بعد تو باید که از ترقی ایران
و صرف نظر کرد و بود از همه مایوس
 
با همه جانبازی ای دریغ ندیدم
هیچ ز مشروطه جز نتیجه معکوس
 
خاك قدوم کسی که مهر تو دارد
گلشن آشفته دل ز شوق زند بوس
 

(۱۰۸) آزادی چه چیز است

برون در تاریخ مطبوعات و شعر فارسی ( ص ۳۰ ) نقل از نمر ۱۷۰ یاد داشتهای را بینو ، راجع باین روزنامه مینویسد : شماره دوم روزنامه ( آزادی چه چیز است ) در پانزدهم ربیع الثانی ١٣٢٦ قمری مطابق ۱۷ می ۱۹۰۸ در طهران منتشر شده است .

(۱۰۹) آزادی دهقان

نگارنده تا کنون از این روزنامه نمونه بدست نیاورده تا بتوانم خصوصیات آن را شرح دهم. آنچه در اینجا نام برده شده از صورت جراید کتاب آقای رشید یاسمی ( ص ۱۱۸ کتاب ) میباشد که ضمیمه ترجمه جلد چهارم ادبیات برون چاپ شده است.

(۱۱۰) آزادی شرق

روزنامه آزادی شرق بمدیر مسئولی و نگارندگی (سیف (آزاد) ابتدا در برلین پایتخت آلمان و سپس در طهران انتشار یافته آزادی شرق تا اوائل سال ١٣٤٣ قمری در برلین منتشر میشده و از آن پس بطهران انتقال یافته و در شهر اخیر نشر یافته است ظاهرا از شماره ۳۳ سال چهارم در طهران منتشر گردیده و این شماره مورخ بتاریخ شنبه ۲۳ ذیحجه ١٣٤٢ مطابق چهارم اسد و ٢٦ ژوئن ١٩٢٤ میلادی در چهار صفحه بقطع بزرك در مطبعه سربی ( باقر زاده ) چاپ شده . در این شماره محل ادار در برلین ( ویلمر سدوف ) و در طهران خیابان چراغ برق معین گردیده است . در اطراف اسم روزنامه ( آزادی شرق ) اشعار بنی آدم اعضای یکدیگرند تا دیگر عضو ها را نماند قرار ، چاپ شده و مندرجات آن پس از درج سرمقاله ، اخبار مجلس و اخبار داخله و خارجه می‌باشد . از روزنامه آزادی شرق نگارنده تا شماره ٣٦ سال چهارم مورخ سوم محرم ١٣٤٣ قمری آنرا در دست دارم .

آقای سیف آزاد علاوه بر روزنامه آزادی شرق؛ مجله ( ایران نو ) و صنایع آلمان و شرق و راهنمای بانوان در برلین و روزنامه ( ایران باستان ) را در طهران منتشر کرده‌اند.

(۱۱۱) آزادیستان

مجله آزادیستان در شهر تبریز بدیری ( تقی رفعت ) تأسیس و شماره اول آن در سرطان ۱۲۹۹ شمسی مطابق رمضان ۱۳۳۸ قمری و ۱۹۲۰ میلادی منتشر شده آزادیستان در ۱۵ هر برج در ۱۳ صفحه بقطع خشتی کوچک در مطبعه سربی ( تبریز مطبعه فاروس ) طبع و توزیع می‌شده و وجه اشتراک آن بدین قسم معین گردیده است: در تبریز ۱۸ قرآن؛ ولایات داخله ۲۰ قرآن ممالك خارجه ٢۵ قرآن • برای معلمین و شاگردان مدارس تبریز ۱۲ قران ولایات داخله ۱۵ قرآن ممالك خارجه ۲۰ قرآن محل فروش مغازه توزیع جراید در تبریز.

مرحوم وحید دستگردی بعنوان ( مژده طلوع مجله آزادیستان در تبریز ) اشعاری سروده و در شماره چهارم سال اول مجله ارمغان مورخ برج جوزای ۱۲۹۹ شمسی آن را چاپ کرده که ذیلا قسمتی از آن را نقل می‌کنیم:

دمید از مطلع تبریز کازادی است فرجامش * زگردون معارف مامی ( آزادیستان ) نامش

یکی شیرین مجله شهد شکر چاشنی گیرش * فصاحت توامش دانش قرینش، معرفت رامش

(تجدد) بود برگردون وی خورشید رخشنده * تك (آزادیستان) برتافت چونان ماه از بامش

زهی نامه که تبلیغات قدوسی است برلیفش * زهی دفتر که تزیلات کروبی است الهامش

موید باد مطبوعش مسلسل بادمنشورش * مبارك باد آغازش، همایون باد انجامش

زهی تبریز کز وی زندگانی یافته ایران * زهی کشور که گیتی خوانده پشتیبان اسلامش

(پس از این اشعار چند شعر دیگر در توصیف تبریز چاپ شده است )

مدیر آزادیستان مجله خود را ادبی و هوا خواه تجدد ادبیات معرفی کرده و چنانچه در صفحه اول شماره سوم ذکر کرده منظور از انتشار مجله رواج و تجدد ادبیات است. در هر شماره فهرست مندرجات در پشت صفحه چاپ شده برای اطلاع از مندرجات مجله فهرست شماره سوم را نقل می‌کنیم: ۱- مكتوب ( تقى رفعت ) ۲ - ادبیات ( جلیل‌زاده) ۲- أصوت تربیت ( ع. عبدالله‌زاده ) ۴ - عالم نسوان ( ه ٠ کلانتری ) ه - مدار افتخار ) شعر ( شمس کسمائی ) ۶ - فداکاری ( ر - جلیل‌زاده ) ۷ - افکار متنوعه. ۸- یك مناظره ذوقی ( جام جم شیرازی )

شماره سوم مجله آزادیستان در تاریخ ۲۰ اسد ۱۲۹۹ شمسی منتشر شده و چون در شماره ٣۶ سال دوم روزنامه زبان زنان مورخ شنبه ۲۸ عقرب ۱۲۹۹ شمسی شرحی بعنوان ( فوت ) راجع بمدير مجله مذکور نوشته که عین عبارتش این است « از قراری که روزنامه‌های زبان زنان که بعنوان مجله آزادیستان تبریز ارسال میشد ، از پستخانه تبریز عودت داده شده و نوشته اند گیرنده مرحوم شده است معلوم می شود مدیر مجله آزادیستان فوت شده اند.» معلوم میشود مدیر مجله در بین ماههای سنبله و میزان ،سال مذکور فوت کرده و بنابراین رویهمرفته از مجله آزادیستان بیش از چند شماره انتشار نیافته است.

مرحوم تربیت در فهرست جراید آذربایجان ( ص ٤٠٥) خیلی با ختصار پرداخته و در باره آزادیستان باین نیم سطر قناعت کرده است :

«آزادیستان، روزنامه نیم ماهه منتشر در تبریز؛ با چاپ سنگی بمدیریت تقی رفعت در ۱۲۹۹ شمسی.»

شرح حال میرزا تقی خان رفعت مدیر مجله آزادیستان

مرحوم مبرزا تقیخان رفعت پسر آقا محمد تبریزی، قدی متوسط : جثه لا غر قيافه متناسب ، چشم و ابروی درشت و سیاه ، نگاههای تند و جذاب ؛ رنگی پریده قلبی از برك گل نازکتر و دلی حساس و براز عشق و شور داشت.

پس از اکمال تحصیلات در اسلام بول چند سال مدیریت مکتب ایرانیان طرابزون را اشغال نموده، پس از تصرف طرابزون از طرف روسها در جنگ عمومی در حوالی سال ۱۳۳۵ بمولد خود تبریز برگشته يك نفر از پر قیمت ترین و مقتدر ترین معلمین مدرسه متوسطه تبریز و نویسنده نامه تجدد ( که در تحت مدیریت مرحوم خیا با نی انتشار یافت ) و مدیر مجله آزادیستان، تبریز بود . در سه زبان فارسی فرانسه ترکی هم ادیب و هم شاعر بود و در هر سه زبان فوق آثار پر قیمت و غزل های دلنشین دارد . اشعار فارسی او اغلب در روزنامه تجدد و مجله از ادیستان مندرج است . میرزا تقیخان يك نفر از دل باختگان پر شور و صمیمی تجدد ادبی و اجتماعی ایران بود . افسوس که از اشعار خود آنمرحوم در دست نبود ولی طرز انشا و قافیه در اشعار فوق ( منظور چند شعر یست که نویسنده شرح حال از احمد خرم که بیاد مرحوم رفعت سروده جلوی این شرح حال ذکر کرده است . برای خوف از اطناب از نقل اشعار صرفنظر نمودیم . مولف ) باسلوب و روش آنمرحوم است .

آقای رفت یکی از پیش قدمان قیام ملی آذربایجان و هم عهد و مجذوب روح د آهی بزرگ ایران شیخ محمد خیابانی بود که در (قزل دیزج ؛ یکی از قراء اطراف تبریز ) پس از خبر قتل خیابانی روز چهار شنبه غره محرم ۱۳۲۹ قمری در سن سي و يك سالی خود را کشت.»

شرح فوق بقلم (ح.مهرداد ) در شمارههای اول و دوم مجله ایرانشهر منطبعه برلین درج است. مطلع اشعاریکه قبل از این شرح حال بعنوان ( چهره ملال ) سروده شده این است:

پیچیده جهان یك سره در چادر ظلمت * انوار صفا دار قمر با لب خندان

(۱۱۲) از دارار

از دارار که بزبان ارمنی یعنی ) اطلاعات ( در تبریز منتشر می‌شده و مرحوم تربیت در فهرست جراید آذربایجان در باره آن می‌نویسد: «روزنامه هفتگی منتشر در تبریز در زبان ارمنی در ۸-۱۹۰ > برون نیز در تاریخ مطبوعات و شعر فارسی می‌نویسد؛ « از دارار روزنامه هفتگی بزبان ارمنی منتشر در تبریز •» بعداً اضافه می‌کند که رابینو از این روزنامه اطلاعی نداشته و آنرا جدا‌گانه یادداشت نکرده است.

(۱۱۲) آسایش

روزنامه آسایش در طهران به دیری و مؤسسی ) حاج میرزا ابوالقاسم آزاد مراغه ) (۱) هفته دو مرتبه طبع و توزیع شده. وجه اشتراك آن بدین قرار است: سالیانه تهران ۵۰ قرآن؛ ولایات ۶٠ قرآن؛ ششماهه ۳۰ قرآن طهران و ولایات ۴٠ قرآن، در ممالك خارجه ۸۰ قرآن • قیمت اعلانات نصف نرخ معمولی سایر جراید است تك نسخه ۵ شاهی • محل اداره طهران گلبندك. عنوان تلگرافی آسایش. آسایش معمولاً در چهار تا شش صفحه بقطع متوسط با چاپ سربی، در مطبعه (دولتی) چاپ شده مندرجات آن پس از درج مقاله اساسی در صفحه اول، عبارت از حوادث داخلی و خارجی است که تحت عنوان ( اخبار داخله ) و ( اخبار خارجه ) در آن درج شده و نیز تحت عنوان ( مخبرین ما ) اخبار شهرستانهاذکر گردیده است. شماره اول روزنامه با خصوصیات مذکور در ربیع الاول ۱۳۳۸ قمری مطابق ۱۲۹۸ شمسی و شماره چهاردهم در یکشنبه اول حمل ۱۲۹۹ مطابق ۲۹ جمادی الثانی ۱۳۳۸ و شماره ۱۸ آن در تاریخ شنبه سوم رمضان ۱۳۳۸ قمری مطابق اول جوزای ۱۲۹۹ شمسی منتشر شده است.

از شماره ۱۸ بانطرف مدیری و سردبیری روزنامه بعهده ۰۱ ب. شیروانی) که همان آقای میرزا ابو طالب خان شیروانی مدیر روزنامه میهن می‌باشد و ما در حرف میم کتاب ( روزنامه مبهن ) بتفصیل از او گفتکو خواهیم کرد؛ و اگذار گردیده و این تغییر در نتیجه توقیفی بوده که برای روزنامه آسایش پیش آمده است. در شماره ۳۵ سال دوم روزنامه زبان زنان مورخ شنبه ۲۱ عقرب ۱۲۹۹ شمسی راجع بتغییر مدیر آسایش اینطور نوشته. در این هفته روزنامه آسایش؛ پس از غروب (۱) برای اطلاع از شرح حال آزاد مراغه مدیر آسایش رجوع شود بکلمه آزاد این کتاب موقتی دوباره از افق طهران تحت مدیریت آقای ( بنان السلطان میرزا ابوطالب خان شیروانی؛ مدیر چوب استبداد چشیده میهن ) طالع شده و باداره ما رسید. معلوم میشود آقای آزاد؛ صاحب امتیاز و مدیر سابق آن نام آزاد خویش را از زیر شکنجه ‌های استبداد کشیده که آسایش را با مداد میهن خوانده‌اند. »

توضیح آنکه پس از تبعید شیروانی از اصفهان بطهران، در صدد برمی آید روزنامه میهن را در طهران منتشر سازد ولی از انتشار آن جلوگیری بعمل می‌آیدو از این جهت شیروانی آسایش را بجای آن منتشر می‌نماید. ظاهراً آسایش بجای میهن؛ بیش از مدت کمی نبوده و با انتقال آزاد مراغه بتبریز وانتشار روزنامه(آزاد) در ربیع الاول ١٣۴٠؛ در این شهر؛ اصولاً انتشار آسایش موقوف گردیده است. روزنامه آسایش یکی از روزنامه‌های مهم و معروف طهران بشمار می‌رفته و مندرجات آن را پس از درج مقاله اساسی و اخبار داخله و خارجه ومكتوب‌های مختلف مطالب متنوع و گوناگونی تشکیل می‌داده است. در هر شماره تحت عنوان ( خلاصه جراید ) و ( یادداشت هفتگی ) مطالب انتقادی درباره جراید در آن دیده می‌شود.

(١١۴) آسایش

مرحوم تربیت نام این روزنامه را در فهرست جراید آذربایجان نقل کرده و در باره آن می‌نویسد: « آسایش؛ روزنامه نیم هفتگی منتشر در تبریز با چاپ سربی بمدیریت سالار ظفر در شهر صفر ١٣۴٣ قمری. »

بفهرست روزنامه‌های موسوم با سایش باید اضافه نمائیم روزنامه بهمین نام را که در تاریخ ششم خرداد ۱٣٠۴ شمسی؛ بمدیری ( میرزا زین العابدین خان قیامی) امتیاز آن از تصویب شورایعالی فرهنگ گذشته و محل انتشار آن تبریز بوده است ( رجوع شود بشماره‌های ۷ و ۸ سال دوم مجله تعلیم و تربیت. فهرست امتیازات شورای عالی فرهنگ. ) نگارنده چون تا کنون از این روزنامه هیچگونه اطلاعی بدست نیاورده و نمی‌داند که اصولاً انتشار پیدا کرده است یا خیر؛ لذا برای آن عنوان جداگانه قرار نداد.

(۱۱۹) آستانه رضوی

روزنامه آستانه رضوی در طهران بمدیری و صاحب امتیازی ( موید الوزارة خراسانی ) تأسیس و شماره اول سال اول آن در تاریخ چهارشنبه ۱۱ رجب ١٣۴١ قمری مطابق ۹ حوت ۱۳۰۱ شمسی و ۲۸ فوریه ۱۹۲۳ میلادی. در چهار صفحه بقطع بزرگ در مطبعه سربی ) ایران ( چاپ و منتشر شده است.

اسم روزنامه (آستانه رضوی) بخط نسخ درشت و در زیر آن طرز انتشار روز نامه ( هفته دو شماره روزهای یکشنبه و چهارشنبه ) چاپ گردیده ؛ بهای روز نامه داخله یکساله ٦٠ قرآن ، شش ماهه ۳۰ قرآن ، خارجه با ضافه قیمت پست ؛ قیمت اعلانات با دفتر اداره و قیمت تك شماره شش شاهی است . تمام مکاتیب با ید بنام مدیر باشد . هر صفحه روزنامه مشتمل بر پنج ستون است . مقاله افتتاحی روز نامه بعنوان ( مقام مطبوعات ) و بدین قسم شروع میشود :

در دنیای متمدن جریده نگاری یعنی نشان دادن مفاسد و دردهای اجتماعی و بیان و ارائه طرق علاج بوسیله نشر عقاید مفیده که عامل قوی و نیرومند سعادت عمومی شناخته شده... (این مقاله باین سطر ختم میشور) در هر حال روز نامه نویسی یکی از مشاغل بزرك و واجب الاحترامی است که خواهی نخواهی افراد در مملکتی ناگزیر از تصدیق آن هستند» در همین شماره اول یاد آور گردیده که این نامه علاقه خاصی نسبت باصلاحات استان قدس حضرت رضا دارد و لذا در هر شماره راجع باستانه و اصلاحات آن گفتگو کرده و تاریخچه از زمان قدیم آستانه در آن نوشته و بهمین مناسبت هم اسم روزنامه را آستانه رضوی نام گذاشته است .

مندرجات روزنامه علاوه بر قسمت مربوط باستانه رضوی عبارت از اخبار مجلس شورایلی و اخبار داخله و مطالب گوناگون دیگری میباشد و رویهمرفته این قبیل مطالب آستانه رضوی را روزنامه متنوع و مفیدی نموده است .

شماره دوم روزنامه در تاریخ یكشنبه ١٦ رجب ١٣٤١ مطابق ۱۳ حوت ۱۳۰۱ منتشر شده . نگارنده از این روزنامه فعلا تا شماره ۱۵ سال اول مورخ ٦ جوزای ۱۳۰۲ شمسی را در دست دارم .

(۱۱۹) استبداد

شماره اول و یا چنانچه در خود مجله قید شده جزوه او ل ؛ مجله استبداد در طهران ، در مطبعه سربی ) شرقی ) طبع و در تاریخ پنجم شهر جمادی الثانی ١٣٢٥ قری در ١٦ صفحه بقطع كوچك خشتی ؛ منتشر شده است .

در پشت صفحه اول مجله، اینطور معرفی شده : « مجله استبداد حاصل افکار آن فرقه در انجمنهای سری » و در پشت جلد درباره مدیر مجله چنین نوشته است: بقلم یکی از دانشمندان با نکات و دقایقی که در نظر هوشمند آن قبول افتد .»

از اینجا معلوم میشود نویسندگان مجله نخواسته اند صریحا نام خود را در مجله ذکر نموده تا بدیگران معرفی شوند . در آخر مجله عنوان مراسلات که در حقیقت آدرس مجله میباشد بدین طریق معین گردیده : « طهران منگلج . خانه و کیل الممالك . شيخ الممالك » و محل توزیع مجله : «کتاب خانه شرافت مقابل شمس العماره قیمت اشتراك مجله سالیانه در طهران ٢٤ قران؛ در خارج عموما ٢٦ قرآن و هر جزوه از آن در خارج دهشاهی و در طهران شش شاهی.

در پشت صفحه اول و آخر شماره اول سال اول اعلانی است که نقل قسمتی از آن برای اطلاع از مندرجات و خصوصیات مجله بیفایده نیست: اعلان. « این مجله همه روزه در تزیید اسباب کار ساعی خواهد بود که انشاء الله الرحمن هر جزوه آن از جزء سابق از هر جهت مفیدتر و بهتر شود • مطالب تاریخی و علمی و سایر مطالب مقبدی در آن درج خواهد شد‌امیدواریم مشترکین عظام از شرکت در این امر خیر مغبون نشوند؛ سهل است منتفع گردند. حوادث و اخبار مفیده نیز گاهی درج می‌ شود اعلانات عام المنفعه مجانی و اختصاصی سطری ۵ شاهی. »

استبداد مجله هفتگی بوده و در باره انتخاب این اسم ( استبداد ) در شماره اول این طور نوشته است:

«این مجله که موسوم باستبداد است و تا هزار نفر بتوسط رقمه امر نفرمایند اسم او را تغییر نخواهیم داد هفته یك جزء بطبع خواهد رسید. وقتیکه هزار و قمه معضی از ارباب دانش رسید آنوقت مسمی به مجله مشروطیت خواهد شد والا بر استبداد خود مثل هزار نفر دیگر باقی خواهیم بود »

مقالات شماره اول بدینقسم شروع می‌گردد: « بسم الله الر حمن الرحیم » ای مستبدین گول نخورید و از خیالات عالیه خویش دست بر ندارید – و از استبداد منحرف و منصرف نشوید - هوشیار باشید که مشروطه طلبات می‌خواهند ما را ازنان خوردن بیندازند - مگر نه ما بر همه آن‌ها سروری داشتیم - حالا چه شده که آن‌ها می‌خواهند با ما لاف برابری بزنند بلکه بالاتر بروند ۲۰۰۰ و خلاصه اینکه تمام مندرجات جزوه اول خطاب بطبقات مختلف بطریق تنقید و بصورت طرفداری از استبداد می‌باشد.

جزوه دوم مجله استبداد در تاریخ ۱۲ شهر جمادى الثانیه ١٣٢۵ قمری منتشر گردیده و بعلت فوت مرحوم حاج آقا محسن عراقی یك هفته انتشار آن از موقع مقرر بتأخیر افتاده است.

مندرجات جزوه دوم بیشر در فواید مشروطیت و مضار استبداد می‌باشد که بصورت طرفداری از استبداد نوشته شده و عموماً مقالات آن بامضای ( شیخ الممالك است ) که در صفحه آخر نیز امضا دارد. سر مقاله جزوه سوم بدین قسم است: « مکتوب ذیل را یکی از مستبدین غیور با نهایت غیظ اداره فرستاده و امر بدرج فرموده است »

جزوه چهارم با این عبارات شروع می‌گردد: « این هفته انجمن استبداد و نك و روئی و کند و بوئی نداشت جمعیت از همه روز کمتر بلکه نصف هر روز بیشتر نبود از شاهزاده پرسیدند پدرت کجاست گفت آخر عمری گول خورده رفته مشروطه شده گفتند شما چطور گفت محال است - گفتند آفرین تو خوب پایداری. »

نوع مندرجات وطرز طبع وسایر خصوصیات مجله در تمام مدت انتشار یکنواخت است؛ فقط در محل اداره وقیمت اشتراك آن مختصر تغییری رویداده؛ مثلاً و چه اشتراك در طهران به ٢۴ قرآن و در ولایات به ٢۶ قران ترقی کرده و محل توزیع نیز بکتاب خانه تربیت نقل شده است.

از مجله استبداد فعلا تا جزوه ١۶ مورخ غره ذیقعدة الحرام ۱۳۲۵ قمری در دست نگارنده می‌باشد و جزوه ۱۷ آن نیز بنظر رسیده است.

(۱۱۷) استخر

روزنامه استخر بمدیری و نویسندگی آقای ( محمد حسین استخر ) در شهر شیراز تأسیس و شماره اول آن در سال ۱۲۹۷ شمسی منتشر گردیده است سالنا ٠ ٠ ١۴ - ۱۳١۵ فارس؛ پس از آنکه مدیر روزنامه را آقای استخر با وصف باینکه از نویسندگان مشهور شیراز می‌باشند؛ معرفی می‌کند. می‌نویسد: « مدیریت جریده مزبور مدتی با آقای میرزا ناصر خان سالار و بعد بآقای سید عبد الرضا معد لت برگزار شده است. »

از اینجا معلوم می‌شود در طول مدت انتشار استخر؛ مدتی مدیری آن عهده دو آقایان مذکور محول شده است.

استخر یکی از روزنامه‌های کهن سال ایران و در موقع تنظیم این شرح (٢۵ تیرماه ٢۶) با انتشار شماره ۱۰۸۱ وارد سیمین سال دوران نامه‌نگاری خود گردیده است. برای یك كشور عقب افتاده مانند کشور ایران، سال روزنامه‌نگاری کار بسیار مشکل و پرزحمتی است. مدیر روزنامه باید خیلی فداکاری و از خود گذشتگی نشان بدهد تا بتواند مدت سی سال بحیات نامه‌نگاری خود ادامه بدهد. د ر آغاز تأسیس، روزنامه استخر بطور هفتگی در چهار صفحه بقطع وزیرى بزرك؛ باچاپ سنگی، طبع و توزیع می‌شده و در عنوان و سرلوحه آن تصویر خورشیدی است که در وسط آن سال تأسیس روزنامه (۱۲۹۷) و در بالای خورشید تصو یر فرو هر رسم شده است. بعداً سرلوحه مذکور عوض شده و بجای آن قسمتی از تالار چهل ستون تخت جمشید که در بالای آن ( استخر ) بخط نستعلیق نوشته، قرار داده شده است

محل اداره در ابتدا: شیراز؛ مدرسه ناظمیه و پس از چندی خیابان زند، جنب بازار وکیل، تعیین گردیده وجه اشتراك استخر در آغاز تأسیس در شیراز سالیانه ۴٠ قرآن، شش ماهه ٢۵ قرآن داخله ۴۰ وخارجه ۵٠ قرآن؛ تك نمره ده شاهی معین شده ولی بعداً با ترقی هزینه زندگی وجه اشتراك روزنامه نیز سالیانه ۳۰۰ و شش ماهه ۱۵۰ ریال وتك نمره بدو رییال ترقی کرده است.

مندرجات استخر؛ پس از درج مقاله اساسی؛ عبارت از مقالات و ترجمه‌های گوناگون و اخبار کشور و اخبار محلی فارس و اخبار جهان است گاه گاهی مقالات تاریخی و ترجمه‌های ادبی نیز در آن دیده می‌شود.

دوره اول روزنامه استخر با ورود مدیر آن بخدمات قضائی ( چنانچه درضمن شرح احوال‌ایشان بتفصیل خواهد آمد ) یعنی بسال ١٣٠۶ شمسی پایان یافته و از آن تاریخ دیگر روزنامه استخر انتشار نیافته است تا خرداد ماه ۱۳۲۱ شمسی که ایشان از کار قضاوت کناره گرفته و مجدداً بروزنامه‌نگاری پر داخته و تا کنون انتشار روزنامه ادامه دارد بنابراین دوره دوم استخر از خرداد سال مذکور شروع می‌گردد شرح حال مدیر روزنامه استخر آقای استخر شرح زیر را در پاسخ در خواست نگارنده درباره شرح حال خود ارسال داشته که بدون کم وزیاد چاپ میشود نام محمد حسین شهرت و‌فامیلیم استخر ولادتم در سال ١٣٠۶ هجری قمری با اینکه در یکی از دهات بوانات فارس متولد شده‌ام چون قبیله پدری و مادریم اهل علم و در شیراز و یزد و مشهد همه از عالمان دین بودند پدر و مادرم از او ان کودکی تعلیم و تربیتم در محط خانه همت گماشته خواندن و نوشتن تا حدی که از تمام همکنان و همسالان ممتاز شده بودم مرهون و مدیون مادر فاضله‌ام هستم که در آن دوره جهالت و تاریکی؛ یکی از زنان ادبیه و عفیفه زمان خود بود و دست تقدیر آن‌ها را از شهر یزد و مشهد بفارس و بلوك یوانات کشیده بود در سن شانزده سالکی بشیر از آمده در مدرسه آقا بابا خان که از مدارس با رونق آن دوره بود بتحصیل علوم متداوله پرداختم. پس از تکمیل مقدمات چون مدارس جدیدة در شیراز تشکیل یافته بود در مدرسه شریعت که بمدیری مرحوم آقا شیخ محمد حسین حیات تأسیس یافته بود مشغول آموزگاری شدم.

چون برای تدریس احتیاج بعلوم جدیده داشتم در خارج بتحصیل علوم جدید.

و بممارست کتب مصری و بیرونی توانستم کلیمی از آب بکشم: تغییر رژیم استبداد بمشروطیت پیش آمد، با سری پرشور مثل اکثر جوانان فهمیده آن دوره و ارد تشکیلات حزبی و حزب دمکرات شده و در سال ۱۲۹۷ شمسی روزنامه استخر را راه انداختم با ادامه روزنامه هفتگی با چاپ سنگی مدیر مدرسه دولتی و حست و کفیل مدرسه ملی ناظمیه بودم.

در سال ١٣٠۶ در کودتای مرحوم داور از راه دور بدادگستری و شغل قضائی انتخاب شدم و مدت دوازده سال در شیراز؛ اصفهان؛ بروجرد؛ خوزستان به امر قضائی مشغول بودم؛ روزنامه استخر پس از ١۴ سال انتشار بعلت انتقال بکار قضائی قهرا تعطیل شد؛ ولی هیچوقت از فرهنگ و کار‌های فرهنگی دل نبریدم؛ دماغم قضائی بود و دلم فرهنگی در ظرف مدت اشتغال بقضاوت چند جلد کتاب ترجمه و تألیف کردم که همه چاپ رسیده و منتشر شده، پیشوایان. فکر روابط ایران و عرب قبل از اسلام و بعد از اسلام مظاهر محمدی؛ فرهنگ اسلامی. پس از واقعه شهریور با هر زحمتی بود از دادگستری منتقل بفرهنك شدم و رجوع باصل نمودم.

چون فکرها؛ و قلم‌ها آزاد شدند، دوباره امتیاز استخر را تجدید کرده در ماه خرداد ۲۱ اولین شماره دوره دوم انتشار یافت که تا کنون مرتباً هفته دو شماره منتشر می‌گردد. »

(۱۱۸) استقه ارولیان

روزنامه استقه ارولیان یکی از روزنامه قدیمی است که در ایران بزبان ارمنی منتشر شده و تاریخ انتشار آن سنوات ۱۳۱۰٫۱۱ قمری است برون در کتاب شعر و مطبوعات، فارسی، در ضمن یك سطر راجع باین روزنامه می‌نویسد: « روزنامه هفتگی منتشر در طهران در سال ۱۸۹۳ میلادی مطابق ۱۱-۱۳۱۰ هجری قمری. »

(۱۱۹) استقامت

روزنامه استقامت که مؤسس آن (لسان الملك نماینده مجلس شورای ملی ) و مدیران ( سعید اصفی ) است، در طهران در سال ۱۳۴۰ قمری تأسیس و شماره اول آن در روز یکشنبه ۱۲ ذیقعده ١٣۴٠ مطابق ١۶ سرطان و ژویه ۱۹۲۲، منتشر شده است؛ استقامت معمولاً در چهار صفحه بقطع بزرك، با چاپ سربی؛ دره طبعه (مدرن) چاپ شده و روز‌های یکشنبه و پنج شنبه انتشار یافته. محل اداره: طهران، خیابان لاله‌زار؛ کوچه مطبعه مدرن. بهای روزنامه: سالیانه ۷ تومان - ششماهه ۴ تومان قیمت أعلانات سطری سی شاهی تك نمره شش شاهی. در زیر اسم روزنامه (استقامت) این جمله ( همه برای ما و ما برای همه ) بعنوان شعار روزنامه درج است.

مندرجات و نوع مطالب روزنامه پس از سرمقاله عبارت از اخبار مجلس واخبار داخله ودر پاورقی صفحه دوم وسوم ( اولین رساله اطلاعات اداره تلگراف مملکت ایران ) می‌باشد رویهمرفته؛ استقامت یکی از روزنامه‌های متنوع و خوب آن زمان است. سر مقاله شماره دوم تحت عنوان ( عقیده ما ) باین قسم شروع می‌گردد: « مقصو د ما از جریده‌نگاری ورود بعالم مطبوعات و تحمل بار سنگین مسئولیت در پیشگاه قضات وجدانی اظهار عقیده و ذکر ادله و براهین در اصلاح امور ۰۰۰»

شماره سوم استقامت در تاریخ یکشنبه ۲۰ ذیقعده و شماره ششم آن در تاریخ پنجشنبه ذیحجه ۱۳۴۰ قمری مطابق ۴ اسد منتشر شده است.

(۱۲۰) استقامت

روزنامه استقامت در شهر کرمان بمدیری و صاحب امتیاری ( اسدالله میرزالی تبریزی ) که بعداً نام‌فامیلی(رشاد) را برای خود انتخاب کرده، تأسیس و در اواخر سال ۱۳۰۳ شمسی منتشر گردیده است. امتیاز روزنامه استقامت در تاریخ ۴ قوس ۱۳۰۳ بنام شیخ اسدالله رئیس المتكلمین) از تصویب شورای عالی فرهنگ گذشته و چنانچه در زیر اسم روز نامه ( استقامت ) در هر شماره قید شده در سال مذکور انتشار یافته است. سرلوحه روزنامه عبارت از مربعی است که درون آن نام روزنامه بخط نسخ و در بالای نام روزنامه آیة (فاستقم كما امرت ) و در دوطرف این شعر چاپ شده است: کردار بیار و گرد گفتار مگرد * چون کرده شود کار بگوید که چه کرد.

استقامت روزنامه هفتگی بوده و مرتباً مدت چند سال و تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد تا سال ۱۳۰۹ شمسی هنوز منتشر می‌شده از خصوصیات این روزنامه اینکه با بودن مطبعه سربی در کرمان، با چاپ سنگی چاپ شده و در سال‌های اول و دوم وسوم در هشت تا دوازده صفحه بقطع وزیری نشر شده است.

محل اداره روزنامه کرمان، کوچه ماهان، منزل شخصی مدیر؛ عنوان تلگرافی استقامت • قیمت روزنامه: یکساله ۴٠ قران، شش ما هـه ۲۲ قران. تك شماره ۸ شاهی؛ . استقامت در عنوان هر شماره بدین قسم معرفی گردیده: « روز نامه‌ایست ناشر انکار عمومی؛ سیاسی، ادبی؛ اخلاقی، طرفدار سلطنت ملی و استقلال ایران. » در حقیقت هم استقامت از ابتدا طرفدار سلطنت پهلوی و روی کار آمدن سردا و سبه بوده و مقالاتی بعنوان ( طریق اصلاح ) و غیره در این زمینه نوشته شده است؟ مندرجات روزنامه، پس از درج مقاله اساسی، عبارت از اخبار داخله و اخبار شهری و مطالب متفرقه راجع باطراف و نواحی شهر کرمان است؛ علاوه بر این آگهیهای ادارات و تلگرافات وارده در آن چاپ شده رو بهمرفته استقامت از روز نامه‌های متوسط ولایات می‌باشد.

شماره ۲۲ سال دوم روزنامه که دارای نمره مسلسل ۶٢ می‌باشد در ۲۴ جمادی الاولى مطابق ۷ آذر ماه شمسی ۱۳۰۵ منتشر گردیده و همچنین شماره دوم سال سوم که دارای نمره مسلسل ۷۱ است؛ در تاریخ شنبه ۸ رمضان ١٣۴۵ مطابق ۲۰ اسفند ١٣۰۵ انتشار یافته است. توضیح آنکه در سال سوم روزنامه هفته دوبار ( دو شنبه و پنجشنبه )) انتشار پیدا کرده است.

(۱۲۱) استقلال

روزنامه استقلال بمدیری (میرزا آقا معروف به ناله ملت) با چاپ سربی؛ در شهر تبریز تأسیس و شماره اول آن در جمادی الاوان ۱۳۲۷ قمری منتشر شده است. میرزا آقا معروف به ناله ملت قبل از تأسیس روزنامه استقلال، چنانچه در حرف نون کتاب یاد‌آور خواهیم شد؛ یعنی در سال ١٣٢۶ قمری روزنامه هفتگی بنام ( ناله ملت ) منتشر ساخته و بهمین جهت هم معروف بنائه ملت شده است.

روزنامه استقلال. بطوریکه در ضمن دو سطر؛ در زیر عنوان روزنامه معرفی شده؛ در آن از وقایع داخله ایران و مذاکرات انجمن ایالتی درج و سایر مقالات مختصر و عام المنفعه نیز با امضاء معروف پذیرفته خواهد شد.

استقلال هفته دو بار در چهار صفحه بقطع وزیری در مطبعه سربی ) خلیفه‌گری حقیقت ( طبع و توزیع می‌شده و مندرجات آن طبق معمول جراید محلی، پس از درج سر مقاله بقلم مدیر روزنامه؛ اخبار داخله و کمی اخبار خارجه است. روز نامه استقلال بدان جهت اهمیت مخصوصی دارد که اخبار و وقایع آذربایجان. بین سنوات ۱۳۲۷ و ۱۳۲۸ قمری؛ در آن چاپ شده و مخصوصاً قسمتی از گذارشات قشون دولتی که برای سرکوبی اشرار بدان حدود عزیمت کرده و در این روزنامه دیده میشود؛ حائز اهمیت است مثلاً در شماره ۴٩ تحت عنوان ( اخبار اردبیل ) سراب ۲۸ حمل اوضاع اشرار گذارشی بامضای ( بپرم ) و ( جعفر قلی بختیاری ) و نیز حوادث اردبیل و شرح فتوحات اردوی دولتی، در آن درج است.

عنوان مراسلات و محل اداره روزنامه: تبریز، اداره استقلال و شرایط اشتراك بدین قرار است: تبریز ١۶ قران، ولایات داخله ۲۰ قران، ممالك خارجه ١۵ فرانك اجرت پست همه جا بعهده اداره و قیمت اعلانات سطرى يك قران است . تك نمره در تبریز دو شاهی، ولایات داخله سه و خارجه پنج شاهی . در زیر اسم روزنامه سال تاسیس (۱۳۲۷) چاپ شده است . شماره ٤٩ روزنامه در تاریخ یکشنبه ١٤ ربيع الثانی و شماره ۵١ در ۲۴ ربیع الثانی ۱۳۲۸ قمری منتشر شده است .

روزنامه حکمت منطبعه مصر در شماره ۹۳۵ سال ۱۷ مورخ غره ر جب ۱۳۲۷ قمری درباره انتشار روز نامه استقلال اینطور نوشته و از آن تعریف کرده است :

« گرامی جریده استقلال منطبع دار السلطنه تبریز ؛ بدون اشعار نام مدیر و محرر و بدون تعیین قیمت آبونه اشتراك از مجمع حریت خواهان آزاده نگاشته و منطبع و و توزیع گشته و چهار شماره از آن باداره رسیده و چشم وطن پرستان از خواندن آن روشن . ما نمیدانیم در نهاد اینان مگر چه سرشته که با این مصائب سه ساله محاصره یکساله ( منظور حوادت و انقلابات آذربایجان است . مولف ) همینکه راه تنفس برایشان باز شد بیدرنگ دست برسیف قلم زدند.»

آنچه در روزنامه حکمت اشاره شده که نام مدیر و محرر و قیمت آبونه اشتراك در روزنامه استقلال ذکر نشده مربوط بشماره های اولیه آنست و گر نه همان قسم که ذکر کردیم مدیر روزنامه میرزا آقا ناله ملت بوده و قیمت اشتراك روزنامه نیز همان است که ثبت کردیم روزنامه استقلال مدت یکسال تمام یعنی تا آخر ربیع الثانی ۱۳۲۸ قمری منتشر شده و در شعبان سان مذکور مدیر روزنامه ( اخطار نامه ) از تبریز برای روزنامه حکمت منطبعه مصر فرستاده و در آن اشاره بتعطيل روزنامه نموده و از مشترکین درخواست کرده که اداره روزنامه استقلال را در جزو ادارات منحله بشناسند مدیر روزنامه حکمت اخطار نامه مذکور را بضمیمه شرحی که چرا آذربایجان ، مهد وموسس مشروطیت باید اینقسم .باشد. در شماره ۵ سال ۱۹، مورخ چهارشنبه ۱۰ شوال ۱۳۲۸ قمری روزنامه چاپ کرده و ما عينا آنرا برای مزید اطلاع خوانندگان گرام نقل می کنیم . اخطار نامه اداره استقلال تبریز شعبان ۱۳۲۸ ۰

« همقلم محترم ما بسیار متاسفم از اینکه نتوانستم در ادامه و تخليد جريده ( استقلال ) با سایر معاصرین همراهی نمایم و این خدمت را بانجام رسانم ؛ اگر چه یکسال تمام در فشار رقیت و ذلت با وجود شکستگی و تنها تی بانتشار آن موفق شدم بامید آنکه حیات آذربایجانی روزی این سلسله تقدیر را بر میدار د ولی چون آن انتظار بپایان رسید مایوس از تعقیب مایراد گردیده و سر بگریبان خموشی کشیدم اينك اين اخطار نامه را بر حسب وعده که از انتشار سال دوم روزنامه و رفع تعطیل موقتی داده شده بود بآن اداره محترمه میفرستم . مشترکین عظام و هموطنان گرامی این اداره محقر ملیه را نیز در جزو ادارات جرايد منحله مستحيله بشناسند . او با بان جراید نیز که بعنوان معاوضه روزنامه میفرستاده چون روزنامه نیست دیگر نفرستند »

خادم اداره استقلال ، میرزا آقا ناله ملت »
 
همانقسم که قبلا اشاره کردیم میرزا آقا مدیر استقلال ؛ قبل از انتشار این

روزنامه؛ روزنامه دیگری بنام ناله ملت در تبریز منتشر کرده و نیز روزنامه فکاهی بنام ( حشرات الارض ) از آثار قلمی اوست.

راجع بشرح حال مدير استقلال تا کنون نگارنده اطلاعی بدست نیاورده ، آن چه میدانم اینست که نامبرده در زمان حکومت حاج مخبر السلطنه هدایت در تبریز در سال ۱۳۲۹ قمری، از طرف والی مذکور بحبس افتاده است ، تفصیل آنکه در حکومت حاج مخبرالسلطنه در تبریز ؛ پس از ورود رحیم خان ، عده عزل مخبر السلطنه را خواسته و نزديك بود تبریز آشوب شود؛ از اینر و از طهران به مخبر السلطنه تلگراف شد که هر قسمی هست فتنه را بخواباند . مخبرالسلطنه عده ای را گرفتار و محبوس نمود من جمله مشهدی میرزا آقا مدیر روزنامه استقلال بود .

( شماره ۵ سال ۸ مجله چهره نما مورخ ١۵ ربيع الاول ۱۳۲۹ قمرى )

(۱۲۲) استقلال

روزنامه استقلال بطور روزانه . در سال ۱۳۰۹ شمسی ؛ در طهران تاسیس و و منتشر شده است.

(۱۲۳) استقلال ایران

روزنامه کثیر الانتشار استقلال ایران بمدیر مسئولی (دکتر حسین خان کحال) و صاحب امتیازی ( مستعان الملك ) در طهران تاسیس و شماره اول آن در تاریخ چهار شنبه ۲۲ جمادى الاولى ۱۳۲۸ قمری مطابق ۳۱ مه ۱۹۱۰ میلادی و ۱۲ خرداد ماه ۸۳۲ جلالی ، در چهار صفحه بقطع بزرك در مطبعه سربی ( ایران نو ) چاپ و توزیع شده است.

استقلال ایران ارگان رسمی حزب ( اتحاد و ترقی ) و از جراید معتدل و میانه رو بوده و در دوره دوم مجلس شورایملی خدمات گرانبهائی بروشن کردن افکار عمومی نموده است . در آن ایام احزاب و اجتماعات هر کدام جراید مخصوص به خود داشته و من جمله دموکراتها روز نامه (ایران نو) را تاسیس و جمعیت اعتدالیون جریده ( شوری ) را بمعرض انتشار گذاردند . بعد از انحلال مجلس و کودتای ناصر الملك اغلب این جراید نیز تعطیل و بازار مطبوعات از رونق افتاد و بهمین مناسبت روزنامه استقلال ایران نیز دیگر منتشر نشد و آخرین شماره آن ٢٣٤ می باشد که در شعبان ۱۳۲۹ قمری انتشار یافته است .

وجه اشتراك ساليانه استقلال ایران در طهران ۵۰ قران ، ششماهه ٢٦ قران ، سه مامه ١٤ قران ؛ ولايات داخله بترتيب ۵۵ و ٣٠ و ١٦ قران ؛ ممالك خار جه ٧۵ و ٤٠ و ۲۲ قران ، تك نمره در طهران چهار شاهی و در ولایات داخله ه شاهی استقلال ایران روزنامه بومیه بوده و همه روزه باستثنای ایام تعطيل عصرها منتشر میشده است. بر خلاف معمول جراید بزرك كه مقاله اساسی خود را از ستون اول شروع میکنند ؛ استقلال ایران؛ در ستون اول شماره اول اعلانی از وزارت پست و تلگراف و بعدا اعلان دیگری راجع بآبونه و درخواست روزنامه و هم چنین اعلانی در باره يك كتاب چاپ شده و مقاله اساسی از آخر ستون اول روزنامه شروع شده و بدین قم آغاز میگردد :

د بدبختی ملك معلوم است ، تجاوزات جابرانه آشکار ؛ تیره روزی اهالی مثل آفتاب روشن. در این حال لازم است دید چه باید کرد . اصول حکومت های کهنه؛ نادانی عمومی اهالی ایران ۰۰۰۰ ما نیز در يك همچو موقع خطر نا کی این طریق از خدمتگزازی باین ملک را چنانکه سابقا در عهده داشتیم تعقیب کرد. یگانه مقصد خود را استقلال و ترقی ایران اعلام میداریم... روزنامه ما بضمانت وجدان تعهد میکند که هیچ وقت خود را آلت اجرای خیالات مغرضانه کسی قرار نداده جز آنچه را وجدان و حقیقت حکم میگند ننویسد . »

در عنوان روزنامه، استقلال ایران؛ اینطور معرفی شده : « این روز نامه طرفدار سعادت و استقلال ایران است »

مندرجات آن ، پس از درج مقاله اساسی که نوها راجع باوضاع سیاسی و اجتماعی است عبارت از اخبار داخله و خارجه و نیز تلگرافات درباره حوادت شهرستان ها و ممالك خارجه میباشد و همین تفصیل اخبار یکی از مزایای روزنامه بشمار می رود . رو بهمرفته استقلال ایران یکی از روزنامههای بسیار مفید و خبری آن تاریخ بوده و بیشتر اهمیت آن از جهت اشتمال بر وقایع آن زمان است .

استقلال ایران از همان شماره اول پاورقی دارد و کتاب پاورقی آن ترجمه ( تاریخ شورش فرانسه تالیف ویلیومه ) است کتاب مذکور بوسیله ( میرزا تقیخان بینش ) شاعر و نویسنده معروف ترجمه شده و در پاورقی روزنامه چاپ شده است شماره ۱۲۹ روزنامه در تاریخ سه شنبه ۱۲ ذیقعده ۱۳۲۸ قمری مطابق ١٥ نوامبر ۱۹۱۰ منتشر شده و نگارنده تا این شماره را در دست دارد ولی همانطور که قبلا اشاره کردیم استقلال ایران تا شعبان ۱۳۲۹ قمری بیشتر منتشر نشده است.

دکتر حسینخان کمال

دکتر حسین خان کحال مدير مسئول روزنامه همان کسیست که همکار سید ضیاءالدین طباطبائی در اداره نمودن روزنامه شرق بوده و چنانکه در کلمه شرق این کتاب یاد آور خواهیم شد، روزنامه شرق بصاحب امتیازی سید ضياء الدين و مدير مسئولی ( دکتر حسین خان کحال ) منتشر شده است.

( ١٢٤ ) استقلال وطن

در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۰۴ شمسی امتیاز روزنامه استقلال وطن بمدیری (ابو القاسم خان کمال زاده ) در طهران؛ از تصویب شورایعالی معارف گذشته و در سال مذکور هفته سه بار منتشر شده است .

(۱۲۵) استوار

روزنامه استوار در شهر قم بمدیری و صاحب امتیازی (ابوالفضل طهماسبی) تاسیس و شماره اول آن در تاریخ ۲۵ تیرماه ۱۳۱٤ شمسی در طهران طبع و در شهر قم منتشر شده است توضیح آنکه در موقع تاسیس روزنامه استو او شهر قم فا قد مطبعه بوده و مدیر روزنامه ناچار شده است مدت ۵ ماه تمام روزنامه را در تهران طبع و در قم منتشر سازد. البته این عمل یعنی طبع روزنامه در يك شهر و انتشار آن در شهر دیگر بیسابقه نبوده و چنانچه بعدا خواهیم گفت روزنامه ( سهیل ) نیز در همدان چاپ و در ملایر منتشر میشده است . اکنون هم بعضی از مدیران جراید شهر ستانها این روش را معمول داشته و مثلا روزنامه ( اراك ) منتشره در شهر اراك بمدیری آقای (موسوی) در طهران چاپ و در اراك منتشر میگردد . قبل از انتشار روزنامه اراك مجله ( همایون ) نیز همین وضع را داشته یعنی از مرداد ۱۳۱۳ تا خرداد ١٣١٤ شمسی که مجله همایون در قم نشر شده ؛ بعلت نبودن مطبعه در قم و یا کهنه و فرسوده بودن آن در طهران چاپ و در قم نشر شده است .

گر چه قبل از این تاریخ مرحوم ( کامکار ) مدیر مجله درخشان ( رجوع شود بحرف دال کتاب ) مطبعه کوچکی از اصفهان برای انتشار روزنامه و مجله خو د بشهر قم برد و مدتی هم بعد از مرگ او برادرش آنرا در قم اداره میکرد ولی به هر صورت در موقع انتشار مجله همایون و روزنامه استوار ؛ قم فاقد چاپخانه آبرومندی بوده و از این رو مدیر آن مجله همایون و روزنامه استوار ناچار بطبع نشریه خود در طهران بودهاند. از اینجا معلوم میشود شهرستان قم از لحاظ نداشتن چاپخانه از خیلی شهرهای ایران و حتی بوشهر هم عقب تر بوده است . پس از پنج ماه که از تاسیس و انتشار روز نامه استوار در قم گذشت ؛ مدیر روزنامه بدستیاری و شرکت چند نفر اقدام بخرید چاپخانه برای قم نموده و چایخانه بنام ( چاپخانه قم ) در آنجا تاسیس گردیده و از آن تاریخ استوار در قم چاپ شده است. در باره روزنامه استوار با اینکه امتیاز آن در تاریخ دوم خرداد ۱۳۱۳ شمسی از تصویب شورایعالی فرهنگ گذشته باوجود این ؛ چنانچه در بالا اشاره کردیم؛ در ۲۵ تیر ماه ١٣١٤ یعنی متجاوز از یکسال بعد منتشر شده ناگفته نماند که بطور کلی تنها علت دوام و بقای روزنامه های شهرستان ها همانا اعلانات ثبتی است . و اگر پای این اعلانات در کار نبود یقینا اغلب روزنامه های شهرستانها تاکنون در محاق تعطیل رفته بودند.

اصولا درباره دوام انتشار بعضی از روزنامههای ایران این نکته را باید در نظر داشت که علت دوام و بقای چندین ساله بعضی از آنها منحصرا آگهیهای ثبت عمومی است و اگر این آگهیها نبود قسمت عمده روزنامه ها ؛ پس از مدت کمی تعطیل میشد ، در صورتیکه پیش آمد ثبت عمومی در کشور و اختصاص اعلانات نوبتی ثبتی پیاره از جراید نه فقط باعث دوام و پایداری روزنامه ها شد بلکه مدیران آنها توانستند از در آمد این آگهی ها چاپخانه هم خریداری نمایند. برای نمونه دوتا از روزنامه های اصفهان بنام عرفان و اصفهان را ذکر میکنم . این دو روزنامه که اولی بیست و سومین سال تاسیس آن است و دومی نیز رویهمرفته با تحولات و تغییراتی که چند بار تاکنون در آن داده شده نزديك بیست و چند سال از انتشار آن میگذرد؛ تنها علت بقای آنها داشتن آگهیهای ثبت عمومی است و از پول همین آگهیهاست که توانسته اند هر کدام چایخانه خریداری کنند بقا و دوام روزنامه استوار قم نیز تا امروز مرهون آگهیهای نبت عمومی این شهرستان است.

باید در نظر داشت که در کشور یکه اغلب مردم آن بیسواد و بواسطه فقر وتنك دستی قدرت خرید روزنامه را ندارند و بیشتر روزنامه های آن بیش از چند سال دوام نداشته و تعطیل گردیده بقسه یکم اثری از آن باقی نمانده است اعلانات ثبت اسناد برای تكافوء مخارج روزنامه سهم بسزائی دارد بلکه عامل اصلی بشمار میرود .

باوجود اعلانات ثبتی و انحصار آنها در قم بروزنامه استوار ؛ مدیر روزنامه دائما شکایت از عدم تکافوء دخل و خرج روزنامه داشته است در شماره اول سال سوم می نویسد: در مقایسه درآمد و مخارج روزنامه در سال اول هفت هزار ریال و در سال دوم چهار هزار ریال کر عمل موجود بوده است. در دنباله این محاسبه ؛ درباره علت عدم تكافو مینویسد: بطور کلی احساسات توده این شهر (باستثنای محدودی) بقدری نسبت برو ز نامه بدبین بود که خواننده اش را بدیده تنفر مینگریستند تا چه رسد بنویسنده آن ، در حقیقت از ساكنين يك شهر مذهبی مانند قم پیش از این هم نمیتوان انتظار داشت.

مندرجات روز نامه استوار پس از درج مقاله افتتاحی؛ در باره اوضاع اجتماعی و سیاسی و اخلاقی . مانند معمول اغلب جراید محلی عبارت از مقالات و اشعار متنوع و اخبار داخله و خارجه و گاهی قوانین مهم مملکتی و همچنین اعلانات مختلف در آن دیده میشود . استوار در ابتدا هفتگی و بعد هفته دو شماره در چهار صفحه بقطع خشتی بزرگ و هر صفحه آن در سه ستون منتشر شده این روز نامه تا این تاریخ نیز دایر و برقرار است . وجه اشتراك سالیانه آن طبقه او ل ٥٠ ريال ؛ محصلین و طبقه دوم سی ریال ، تك شماره ٦ شاهی • محل اداره قم ، گذر حاج سید عبد الله.

نکته که در خاتمه لازم است بدان اشاره کنیم اینکه در سالنامه رسمی ۱۴ - ۱۳۱۵ وزارت فرهنك سال تاسیس استوار قم را ۱۳۱۳ شمسی ضبط کرده ، در صورتیکه طبق نمونه موجود سال تاسیس ١٣١٤ شمسی است . جای بسی تعجب است كه يك سالنامه رسمی مملکتی که حقا باید مطالب و مندرجات آن از هر حيث قابل اعتماد باشد؛ در این مورد مانند موارد دیگر دوچار اشتباه شده و سال تاسیس روزنامه را یک سال زود تر قلمداد کرده است . اگر اشتباه سالنانه وزارت فرهنك منحصر بهمین مورد بود نگارنده چندان اصراری برای تذکار آن نداشت ولی مع الاسف نوعا آنچه راجع بسال تاسیس و انتشار جراید در سالنامه مذکور چاپ شده اشتباه و پس از رسیدگی کامل خلاف آن ثابت گردیده است .

( ١٢٦ ) اسرار الانصار

مجله اسرار الانصار كه بيش از يك شماره از آن نشر نشده در اصفهان بمدیری آقای ( حاج میرزا حسنخان انصاری ) در ۲۷ صفحه بقطع خشتی با چاپ سنگی منتشر گردیده اجازه طبع و انتشار مجله از طرف اداره فرهنگ اصفهان که در آن وقت بریاست مرحوم میرزا آقاخان مصفى (محاسب الدوله) داتر بود. در تاریخ . سرطان ۱۲۹۹ شمسی داده شده و بگفته مدیر مجله يك ماه پس از اجازه طبع مجله منتشر شده و بنابر این سال انتشار ۱۳۲۹ قمری مطابق ۱۳۹۹ شمسی است .

گرچه اسم مجله ( اسرار الانصار ) ضبط شده ولی در عنوان آن اسم د بگری بنام ( افكار الاسحار ) نیز دیده میشود و از اینرو میتوان هر دو را نام مجله دانست ولی ما در اینجا همان اسرار الانصار را که مشهور تر است انتخاب نمودیم . در زیر اسم مجله ( بسم الله الرحمن الرحيم ) و بعد عنوان مراسلات چاپ شده و در دو طرف دو بیت شعر مولوی : ( مدتی این مثنوی تاخیر شد * مهلتی بایست تا خون شیر شد ای دریغا رهزنان بنشسته اند * صد کره زیرزبانم بسته اند * چو آتشی که نشیند ومی و باز بر آید.

مقدمه مجله با عبارات زیر شروع میشود ای هیچ خطی نگشته زاول * بی سکه نام تو مسجل برما سرگشتگان به بختا و دیده بسته مان بگشا که بعصای عقل دست و پا شکسته در سنگلاخ غرور قدم میزنیم و بدوربین چشم کور از دیدار گوهر متور ( م ... » مندرجات مجله بیشتر مطالب اخلاقی و بصورت درس درس آورده شده ، من جمله درس دوم تحت عنوان «افسانه شاهنشاه عشق وجنك عقل و جهل » است و باین اشعار شروع میشود: نخستین باده کاندر جام کردند * زچشم مست ساقی وام کردند بعالم هر کجا درد دلی بود * زچشم مست ساقی وام کردند .»

طبق اظهار آقای انصاری؛ مدیر مجله ، شماره دوم اسرار الانصار نيز بنام ( مور و بلبل ) در همان تاریخ چاپ گردیده ولی چون انتشار مطالب آن با سیاست وقت سازگار نبوده منتشر نشده است . نگارنده رساله ( مور و بلبل ) را نزد خودمو لف دیدم و مطالبی راجع بسیاست استعماری دول اروپایی درباره ملل آسیایی در آن نوشته شده بود که البته با اوضاع و احوال آنموقع کشور ایران انتشار اینگونه مطالب خیلی مشکل بوده؛ مهرجهت میتوان رساله (مور و بلبل) را شماره دوم اسرار الانصار دانست . بضميمه مجله اسرار الانصار رساله دیگری به ان سبك و با همان نوع مطالب بنام ( تدین و تمدن ) چاپ گردیده که باین جملات شروع میشود: راز نخست و درس نخست . حسن جابری مینویسد: روضه من مقدمه ندارد، کره زمین را مرتعش میبینم که امراض گوناگون مانند اتمسفر محیط بردایره اش گشته ...

این رساله نیز بصورت درس درس و مشتمل بر ١٤ درس است . من جمله از حوادثی که در این رساله پیش بینی شده وقوع جنگ بین الملل اول و دوم میباشد . مجله اسرار الانصار ضمیمه دیگری نیز بنام ( ادبیات ) دار که مشتمل بر ۱۵ صفحه به همان قطع مجله است • مجله اسرار الانصار و ضمائم آن ( رساله تمدن و تدین و ادبیات ) هر سه با خط نسخ و چاپ سنگی و قطع خشتی چاپ شده و از لحاظ مطلب برای آن ایام تازگی داشته است سبك عبارات مجله مانند سایر نوشته های آقای انصاری قدری مغلق و پیچیده و بیشتر رعایت لفظ تا معنی شده است . وجه تسمیه مجله با سرار الانصار بمناسبت نام خانوادگی مدیر مجله که از انصاریان است . نام گزاری شده .

شرح حال شیخ جابری انصاری

نگارنده در سال ۱۳۰۷ شمسی که در شهر زنجان اقامت داشبت نا مه مشتمل بر شرح حال آقای انصاری که بقلم خود ایشان نوشته دریافت نمود و اکنون این شرح حال را از نامه مذکور تلخیص و نقل مینماید :

حاج محمد حسن ولد حاج میرزا علی از نژاد جابر انصاری در ۱۸ رجب ۱۲۸۷ قمری بدنیا آمده و تاسنین هفده سالگی مقدمات علوم معقول و منقول و ادبیات را نزد پدر آموخت. در سن هفده سالگی پدر جابری وفات کرد و بنا بر نوشته او د کنیه جویان پدرش بر شغل و وظیفه ملك خانه اش حمله آورده دوچار زحمتش گردند » مدت سه سال در نزد میرزا حبیب الله خان انصاری ملقب بشير انملك در دفاتر دولتی بتحرير سياق پرداخت و از آن پس مدت چهارده سال در خدمت خال السلطان حاکم اصفهان و فارس بود و در طول این مدت جز در سال ۱۳۲۱ قمری که سفر حج نمود یا از اصفهان بیرون ننهاد در مدت توقف در اصفهان علاوه بر کارهای دیوانی بدستور ظل السلطان بترجمه تاريخ ابن خلكان و شرح على قاری برفقه ابو حنیفه و ترجمه جراید عربی پرداخت. آقای جابری مینویسد: « و بجای انعام و تشریف ، املاك اربانی نیاکانش هم تقلبات اتباع ظل السلطان بحكم غلبه قوی بر ضعیف چندی توقیف بود .»

قبل از اعلان مشروطیت، دشمنانش بدسته بندی مشغول و برای بردن ضیاع و عقارش بدسیسه بازی پرداخته ، وی نیز ناچار بحاج آقا نور الله که از رو حانیون و متنفذين بزرگ اصفهان و بلکه ایران بود؛ پناه برد در آغاز مشروطیت و پس از آن، با نگارشات پرمغز و متین خدمات شایانی بیشرفت مشروطیت و استحکام بنیان آن نمود تا اینکه پس از مشروطه صغير؛ بسعایت بعضی ؛ بامر محمد علیشاه خواستند دستگیرش نمایند؛ خدا نخواست و همان ایام روانه عراق عرب شد و مدت یکسال تمام در محضر علمای عراق بتحصیل پرداخت.

در سال ۱۳۲۸ قمری بریاست محکمه جزای عدلیه منصوب و پس از اغتشاش ۱۳۲۹ و غارت عدلیه دیگر از کار دولتی کناره گرفت و منزوی گشت. در ۱۳۳۰ سفری بزیارت حضرت رضا رفت و در مراجعت بطهران کتاب ( نوشدارو و درد و دوای ایرانرا ) طبع و نشر نمود.

از آن تاریخ تاکنون بیشتر ایام را در اصفهان گذرانیده وبتاليف و تصنيف كتب مختلف مشغول است کتبی که تاکنون از وی بطبع رسیده ۱- کتاب تاریخ نصف جهان این کتاب در سال ۱۳۳۳ قمری چاپ شده و مشتمل بر تاریخ اصفهان از آغاز هجرت بترتیب سال میباشد. کتاب مذکور ؛ بار دیگر در مهر ماه ۱۳۲۱ قمری باسم (تاریخ اصفهان وری و همه جهان) تجدید طبع گردیده و این نوبت کتاب خیلی مفصل تر و وقایع مستوفی تر چاپ شده است.

۲- کتاب آفتاب درخشنده که در ١٣٤١ قمری چاپ شده در این کتاب پاره از اكتشافات جدید با آیات و اخبار تطبیق گردیده است - آگهی شهان از کار جهان این کتاب عبارت از چکامه ایست بردیف جهل و مشتمل بر ششصد بیت شعر بدون تکرار قافیه در اخلاق و تاریخ . مؤلف خود براین چکامه شرح جامع و مختصری در چهار جلد بدین ترتیب :نوشته (۱- از کیومرث تا اتابکان . ۲- هجوم تاتار تا طلوع قاجار ٣ - قاجاريه ٤- عثمانی و اروپا)

۴- مجله اسرار الانصار که شرح آن گذشت . ۵- گنجینه انصار یا مجله انصار معروف برمان شیخ و شوخ در سه جلد که در حرف الف همین کتاب بتفصیل ذکر آن خواهد آمد ٦- گوهر شب چراغ در اخلاق که با قطع بزرك و چاپ سنگی چند سال قبل قسمتی از آن چاپ شده ۷ توحید و شئون آن ۸۰ بدایع و نوادر که در ٤٨ صفحه بقطع بزرك با چاپ سنگی طبع گردیده ۹- تفسیر حسن در ٤٨٨ صفحه بقطع خشتی چاپ شده است. علاوه بر اینها جلد دوم و سوم تاریخ نصف جهان مشتمل بر شرح احوال علما و دانشمندان و بزرگان اصفهان از تالیفات اوست که تاکنون بچاپ نرسیده است ۱۰ امثال و حکم

عربی و پارسی ۱۱ - عشق حقیقی و مجازی د ومجلد ۱۲ فتن و محن ۱۳- اوصاف ١٤ - ترغیبات ١۵ - مشات منشات ١٦- ترجمه ابن خلکان ۱۷ - تسهيل وصاف ۱۸ شرح حال شيخ و خواجه ۱۹- مورو بلبل تاریخ سری ۲۰- رساله حال بعضی جا بریان ۲۱ - لالى السمط که بعضی از آن شروع بطبع شده ۲۲ حقیقت معراج ومعاد ۲۳ - ترجمه شرح فقه ابي حنيفه ٢٤ ترجمه عروة الوثقی و مجله ابو نظاره آقای انصاری دارای طبع شعر و از شعرای بنام زمان خود میباشد بخصوص در سرودن اشعار ماده تاریخ که قریحه و ذوق خاصی دارد و کمتر کسی از معاریف چه در اصفهان و چه در خارج که از چهل سال پیش تاکنون فوت کرده و آقای جابری در حقش ماده تاریخ نگفته است. اکنون آقای انصاری اغلب اوقات را در خانه بتحریر و نوشتن مشغول و یا باداره امور ضیاع و عقار خود میپردازد. از وی سه فرزند ذکور مشهور و معروف است یکی میرزا علی آقا انصاری که از قضات پاکدامن و شریف وزارت دادگستری است دوم دکتر جوادخان که در فن پزشکی طبیبی ماهر و حاذق بشمار میرود ۳ آقای میرزا احمد خان انصاری ملقب به نصر السلطان که در در زارت دارائی مشغول کار است . جابری با اینکه سنین عمرش از هشتار متجاوز ؛ پیری زنده دل و باصره و سامعه اش بخوبی بکار و هنوز قدرت آنرا دارد که چند ساعت گفتگو کند و یا بمطالعه و نوشتن مشغول باشد و چون از مال دنیا بهره و نصیبی دارد . اغلب تالیفاتش را بخرج خود بچاپ رساند است . ویرا با نگارنده مهربانی و لطف خاصی است . خدایش او را سلامت دارد

(۱۲۷) اسرار جلالی

روزنامه هفتگی اسرار جلالی در سال ۱۲۹۹ شمسی در همدان تا سیس و منتشر شده ست.

(۱۲۸) اسلام

آنچه نگارنده راجع بروزنامه اسلام اطلاع دارد این است که در شماره ۷ و ۸ سال دوم مجله تعلیم و تربیت در فهرست امتیازات جراید نوشته است: در ۱۵ تیرماه ۱۳۰۵ شمسی امتیاز روزنامه اسلام در شیراز بمدیری ) میرزا علی کازر و نی ) از تصویب شورای عالی معارف گذشت.

(۱۲۹) اسلامی

روزنامه اسلامی بموسی و مدیری ( ع . م ) در طهران تاسیس و شماره اول آن در تاریخ سه شنبه ۲۳ شعبان ۱٣٤١ قمری منتشر شده است . در شماره اول طرز انتشار روزنامه را عجالتا هفته دو شماره و بعد يوميه ضبط کرده ولی چون نگارنده بیش از شماره اول آنرا در دست ندارد نمیتواند راجع بطر ز انتشار آن مطلبی ضافه نماید.

روزنامه اسلامى روى يك ورق بزرگ با چاپ سربی در مطبعه ( بوسفور ) شعبه دو چاپ شده و با سر مقاله زیر شروع شده است: « روزنامه نگاری، ضرورت اجتماع بشر و لزوم اشتراك افراد در تهیه موجبات و وسائل زندگانی موجب آنست که همواره در ایجاد وسائل و مقتضیات امرار حیات و ادامه هستی خود ۰۰۰۰ بهمین نظر است که روزنامه اسلامی که اولین وظیفه اش ترویج دیانت مقدسه اسلام و لزوم اتحاد بین مسلمین میباشد در پرتو شعاع آزادی برای خدمت بعالم معارف و استقلال ملت به تاییدات خداوندی و امداد دانش مندان اوراق پاك خود را منتشر مینماید. و من الله التوفيق . مندرجات روزنامه پس از سرمقاله عبارت از اخبار دار الشورى و بعد اخبار داخله و مقالات متنوعه است . همانقسم که در بالا اشاره شد نگارند . بعنوان نمونه بیش از شماره اول این روزنامه را در دست ندارد و خصوصیات روزنامه از شماره نمونه بدین قرار است :

محل اداره : لاله زار . خانه وثوق نظام عنوان تلگرافی اسلامی . قیمت اشتراك سالیانه مرکز و ولایات ٤ تومان ، خارجه ٥ تومان . تك شماره چهار شاهی.

(۱۳۰) اسلامیه

روزنامه هفتگی اسلامیه با چاپ سنگی در تبریز در سال ١٣٢٤ قمری منتشر شده است . صاحب امتیاز و نگارنده روزنامه اسلامیه میرزا ابو القاسم ضياء العلماء بوده که در روز عاشورای سال ۱۳۳۰ قمری با هفت نفر دیگر بوسیله روس ها بدار آویخته و اعدام گردیدند . اسلامیه مدت زیادی انتشار نیافته و شماره هشتم آن در ۲۹ ربیع الاول ۱۳۲۵ قمری منتشر شده است .

مرحوم کسروی در تاریخ مشروطه ایران در جائیکه از بانیان مشروطه در آذربایجان گفتگو میکند (ص) ٣٦٣ جلد اول تاريخ مذكور ( نام ضياء العلما را پهلوی اسامی شیخ محمد خیابانی و سید المحققین و میرزا اسماعیل نوبری یاد کرده و در باره آنها مینویسد : د اینان همگی در مشروطه خواهی پایدار ماندند » .

سپس در چند سطر پائین تر مینویسد : « ضیاء العلما از يك خاندان تو انگر خود جوان دانشمندی میبود که گذشته از درسهاهای ملائی بزبانهای اروپایی نیز می پرداخت.»

در ص ۳۷۲ همین مجلد تصویر ضیاء العلماء در لباس عمامه با دانی خود حاج محمد قلیخان چاپ شده است.

(۱۳۱) اسلامیه

روزنامه هفتگی اسلامیه بمدیری ( احمد بصیرت ) در تبریز تاسیس و در سال ١٣٢٤ قمری منتشر شده است. مرحوم تربیت در فهرست جراید آذربایجان این روزنامه را « روزنامه ارتجاعی » ضبط کرده است. مدیر روزنامه اسلامیه همان کسیست که در تبریز روزنامه های اخوت و اتحاد را منتشر نموده و ما در محل خود از این دو روزنامه گفتگو کرده ایم.

نکته ای که اشاره بدان لازم میباشد این است که در سال ۱۳۲٤ قمری در شهر تبریز دو روزنامه بنام ( اسلاميه ) منتشر شده است و هر کدام مدير وصاحب امتياز جدا گانه داشته و هیچ کدام مربوط بدیگری نیست. مرحوم برون نیز در فهرست مطبوعات فارسی خود (صفحات ٤٣ و ٤٤) برای هر کدام از این دو روزنامه عنوان علیحده قرار داده و شرح هر يك را جدگانه ضبط کرده است.

(۱۳۱) آسمان

روزنامه آسمان بمدیری و سر دبیری (محمود عرفان) در طهران تاسیس و شماره دوم آن در تاریخ شنبه ۲۹ ذیحجه ١٣٤١ قمری مطابق ۲۱ اسد ۱۳۰۲ شمسی و ۱۲ اوت ۱۹۲۳ میلادی منتشر شده است . روزنامه آسمان هفته سه شماره روزهای دو شنبه، چهارشنبه و جمعه در چهار صفحه بقطع بزرك منتشر و در مطبعه سربی ( بسفور شعبه چهار ) طبع میشده است ، جای اداره : طهران - خیابان صاحب اختیار و بهای آن یکساله داخله ۸۰ قران ، خارجه یکصد قران ، شش ماهه ٤٥ قران ٦٠ قران . تك شماره ٦ شاهی . قیمت اعلانات صفحه اول سطری د و قران ؛ صفحه ۲ و ۳ سطری يك قران و صفحه چهار سطری دهشاهی.

سره قاله شماره دوم تحت عنوان ( انگلیس و عالم اسلام ) بقلم : ۱. عمیدی که از از کارمندان اداره روزنامه بوده نوشته شده و بدینقسم شروع میشود : « روز جمعه عموم طبقات طهران در اظهار نفرت از عملیات مامورین انگلیس در بین النهرین شرکت جستند ۲۰۰۰ پس از سرمقاله اخبار داخله و در صفحه دوم ترجمه خلاصه از داستان ( ماكدولين ) بقلم م . عرفان ( محمود عرفان مدیر روزنامه ) و در پاورقی روز نامه زمان (گناهکار ( اثر (فرانسواگیه) ترجمه آقای نصر الله فلسفی چاپ شده است . پاورقی مذکور در صفحه سوم نیز چاپ شده و در صفحه چهار روزنامه اخبار خارجه است

سرمقاله شماره سوم روزنامه تحت عنوان (مكتوب همکار ) بقلم مدیر و نگارنده روزنامه عصر انقلا ب، آقای سعید نفیسی است . خلاصه سر مقاله که آقای نفیسی نوشته این است که مدتی است روزنامه نمیخوانم ولی دو شماره روزنامه شمارا (آسمان) خواندم ، من غائبانه شما را دوست میدارم و آنوقت که شیراز مجله (خاور) را مینوشتید ارادت داشتم . شما آقای عرفان سه سال است بطهران آمده اید و در این محیط آلوده منزل کرده اید، من بدبختانه بواسطه توقیف بودن روزنامه خودم نمیتوانم در آن چیزی بنویسم و از این جهت این مقاله را بروزنامه شما فرستادم . شماره چهار سال اول آسمان در تاریخ ۲۸ اسد ۱۳۰۲ شمسی منتشر شده است .

میرزا محمود خان عرفان

آقای محمود عرفان اصلا از مردم شیراز و خدمات اداری خود را در این شهر شروع نموده ، وی تا سال ۱۳۳۸ قمری در فارس بسر میبرد و در همانجا در سال مذکور چهار شماره مجله خاور را منتشر ساخت (رجوع شود بحرف خ کتاب) پس از آن بطهران عزیمت کرد و در وزارت دادگستری مشغول خدمت شد . چند سالی در عدلیه اصفهان انجام وظیفه میکرد . الحال در وزارت دادگستری در طهران از اعضای عالیرتبه بشمار میرود . آقای عرفان مردی مطلع و دانشمند و علاوه بر مجله خاور و روزنامه آسمان مقالات متعددی در جراید و مجلات ایران نوشته و چند رساله نیز جداگانه چاپ کرده است من جمله ترجمه منظومه پهلوانی همر شاعر معروف یونانی بنام ( ایلیاد ) است. آقای عرفان ایلیاد را بفارسی روان ترجمه نموده و در سال ١٣٠٤ شمسی ؛ در ١٤٦ صفحه بقطع پستی آنرا در مطبعه روشنایی طهران بچاپ رسانیده است . ترجمه مذکور بسیار پسندیده و جالب توجه واقع گردیده است.

(۱۳۴) آسیا

در سال ۱۲۹۹ شمسی مجله آسیا بطور ماهیانه در طهران تاسیس و منتشر شده است

(١٣٤) آسیا

روزنامه آسیا در طهران بصاحب امتیازی و مدیری اسدالله فروهری ( تاسیس و شماره اول آن در تاریخ شنبه ۲۳ محرم الحرام ۱۳۴۱ قمری مطابق ٢٤ سنبله ١٣٠١ شمسی و ١٦ سپتامبر ۱۹۲۲ میلادی منتشر گردیده است روزنامه آسیا روى يك ورق بزرگ با چاپ سربی در مطبعه برادران باقر زاده طبع و چنانچه در عنوان شماره اول نوشته عجالتا هفتگی؛ روزهای شنبه توزیع میشود و بعد یومیه خواهد شد ولی ظاهرا برای همیشه طرز انتشار هفتگی بوده زیرا در روزنامه ایران مورخ ۹ قوس ۱۳۰۱ شمسی تحت عنوان (اخطار) از طرف دفتر جریده (آسیا) نوشته: «نظر باینکه اداره توزیع جراید روزهای شنبه تعطیل است و روز انتشار روزنامه ما هم شنبه بود و این ترتیب باعث نقصان تکفروشی است لذا از هفته آتیه روزنامه آسیا روزهای جمعه منتشر خواهد شد. این اخطار میرساند که روزنامه تا چند ماه پس از تاسیس بهمان وضع هفتگی بوده و تغییری در آن راه نیافته است.

در زیر اسم روزنامه (آسیا) این شعر چاپ شده زبان سرخ سرسبز میدهد بر باد - بگو که حرف حقیقت نمیرود ازیاد و در عنوان روزنامه آسيا بدينقسم معر في گردیده: « جریده ایست مستقل الافکار اجتماعی ادبی اخلاقی - اقتصادی.»

جای اداره : طهران، سرچشمه آپارتمان جنب کوچه میرزا محمود ؛ تلفن نمره ٠٤٧ عنوان تلگرافی؛ آسیاء قمت اشتراك داخله؛ سالیانه ٦٠ قران سه ماهه ۲۰ قران در ولایات باضافه اجرت پست خارجه بترتيب ٨٠؛ ٤٥ و ٢٥ قران تك نمره شش شاهی مقاله افتتاحی روزنامه تحت عنوان (مسئولیت قلم) باين عبارات شروع میشود :

قلم روی کاغذ گذاشتیم که خدمتی بوطن عزیز خود از این راه نمائیم . کرام الكاتبين هم قلم روی انواح گذاشت که ببیند از من در این قرن بیستم بازهم با نبودن آزادی قلم چه کلماتی صادر میشود؟ زشت یا زیبا...» پس از مقاله افتتاحی اخبار داخله و مختصری از اخبار خار چه و چند اخطار چاپ شده . پاورقی روزنامه که از همان شماره اول در صفحه يك و دو چاپ گردیده ترجمه کتاب (اختناق ایران) تالیف مستر شوستر امریکائیست و طبق شرحی که در مقدمه ترجمه نوشته علت انتخاب کتاب مذکور برای پاورفی این است که باز بناست مستشاران امریکایی بایران بیایند.

از شماره ششم داستانی بنام (فاطمه تیه) بزبان خیلی ساده چاپ شده که خیلی جالب و شیرین است. رویهمرفه قسمت مهم مندرجات آسيا عبارت از سر مقالات آنست که خیلی تند و آتشین نوشته شده مثلا یکی از شماره های آن که روى يك ورق بقطع بزرك منتشر شده بدون ذكر تاریخ و نام مدیر مسئول و سایر خصوصیات روزنامه مقاله بعنوان ( سرير سلطنت میلرزد ) چاپ شده و خلاصه مندرجات مقاله مطالبیست خطاب بمات ایران درباره فجایع قاجاريه ومظالم این سلسله و در قسمت آخر آن از سردار سپه و نمایندگان دوره پنجم مجلس شورایملی درخواست استعانت نموده است این مقاله تمام صفحه اول روزنامه را در چهار ستون گرفته و همانطور که نوشتیم هیچ يك از خصوصیات روزنامه روی آن چاپ نشده فقط کلمه (آسیا) بخط درشت ودريك گوشه آن (قیمت سه شاهی) طبع گردیده است. از این روزنامه تاشماره ۲۳ سال اول مورخ چهارشنبه ۱۸ دلو ۱۳۰۱ شمسی مطابق ۲۰ جمادى الثانى ١٣٤١ در دست دارم و از اعلانی که از طرف دفتر ،روزنامه در شماره ۵۸ سال دوم روزنامه طوفان مورخ ۲۰ حمل ۱۳۰۲ راجع بخرید بلیط نمایش شاه عباس کبیر که بمنفعت جریده ملی آسیاداده میشده چاپ شده؛ معلوم میشود تا این تاریخ هنوز دستگاه روزنامه آسیا دایر بوده است و ما درباره انتشار یا عدم انتشار آن تا این تاریخ اطلاع قطعی ندارم.

(۱۳۰) آسیا مرکزی

روزنامه آسیا مرکزی بصاحب امتیازی و مدیر مسئولی اس، ف) در تهران تاسیس و شماره اول آن در روی دو صفحه مزرك باچاپ سربی مطبعه ،قناعت، در تاریخ سه شنبه ٢٤ ربيع الاول، ١٣٤١ قمرى مطابق ۲۲ برج عقرب ۱۳۰۱ شمسی منتشر شده است.

در عنوان روزنامه آسیا ،مرکزی روزنامه مستقل الافكار اجتماعی و طرفدار رنجبران و اتحادیه های کارگران ،ایران معرفی شده و از اینرو معلوم میشود این روزنامه ارگان رسمی اتحادیه‌های کارگران ایران بوده ولی چون در آن ایام اتحادیه های کارگیری تشکیلاتی مثل امروز نداشته بدین جهت توضیحاتی در روزنامه درباره این اتحادیه ها نیست مقاله افتتاحی روزنامه بدینقسم شروع میگردد:

«بسم الله العلى القاهره محاربات خونین مبادی سرخ مقاتل وحشتناك و از همه بالاتر استقامت رای کارگر برای استرداد حقوق منصوبه و مقدس داشتن کار ما را مجبور میکند که هم از اول شماره نامه خویش تنها برای تسلیم انقیاد بلکه برای تعظیم و احترام سر خود را در مقابل عالم کارگری خم نموده بگوئیم..» پس از این سرمقاله ؛ چند پرسش و بعد اخبار داخله و خارجه درج است.

آسیا مرکزی، از روزنامه هائیست که جدا طرفدار توده و کارگر و دشمن سرمایه دار و سرمایه داریست ؛ چنانچه در شماره سوم آن سرمقاله خیلی تندی بعنوان (مرك سرخ - مرك زرد) نوشته و در آن از انقلاب خونین طرفداری کرده است. در شماره سوم صاحب امتیاز و مدير مسئول ( ح - اسدالله عبدالله زاده ) که (اس) همان اسدالله باشد معرفی شده محل اداره روزنامه : طهران ، سرچشمه مقابل کوچه سرداری و عنوان تلگرافی (اسيام) و طرز انتشار در ابتدا تا چهار شماره هفتگی و روزهای سه شنبه ، و بعدا يوميه ، تعیین گردیده است وجه اشتراك :

داخله سالیانه اشراف صد قرآن شش ماهه ٥٥ قرآن سه ماهه ۳۰ قرآن یکماهه - اعضاء اتحادیه سالیانه ٤٠ قرآن ششماهه ۲۵ قرآن سه ماهه ۱۸ قرآن یکماهه و قرآن ولایات خارجه سالیانه ۱۱۰ قرآن ششماهه ٦٠ قرآن سه ماهه ۳۵ قرآن یکماهه ١٤ قران تك شماره چهار شاهی • وجه اشتراك پس از سه شماره دریافت میشود . پس از انتشار شماره سوم ، بعلت درج سرمقاله شديد العنى ؛ روز نامه توقیف گردیده و مدت ۳۷ روز روز نامه توقیف بوده و از اینرو شماره چهار آن در تاریخ پنجشنبه ۱۳ جدی ۱۳۰۱ شمسی منتشر گردیده است . سرمقاله این شماره بعنوان ( بعد از سی و هشت روز توقیف ) میباشد که خلاصه آن این است که روزنامه سی و هشت روز توقیف بوده و باز با همان سبك و روش سابق خود منتشر میگردد.

(۱۳۶) آسیای وسطی

روزنامه آسیای وسطی بمدیری و سردبیری (رحیم زاده . ف . صفوی) در طهران تاسیس و شماره اول آن در تاریخ دو شنبه ۹ شهر ربيع الاول ١٣٤١ قمرى منتشر شده است . آسیای وسطی عنوان یومیه داشته و هر شماره آن در چهار صفحه يقطع بزرك ، با چاپ سربی ، در مطبعه برادران باقر زاده . طبع گردیده و شماره دوم روزنامه در تاریخ چهارشنبه ۱۱ ربیع الاول و شماره سوم در ۵ شنبه ۱ ربيع الاول ١٣٤١ قدری و شماره ٦٦ در یكشنبه ۱۱ رجب ١٣٤١ نشر یافته است .

محل اداره روزنامه ؛ گرچه در شماره اول فقط طهران ضبط شده ولی در شماره های بعد : شاه آباد؛ کوچه وزیر مخصوص ؛ تعیین گردیده، بهای روز نامه یکساله داخله یکصد ریال ؛ خارجه ۱۲۰ ریال ، شش ماهه ٥۰ ريال ، ٦٠ ريال سه ماهه ۳۰ ریال ؛ ۳۵ ریال . تك شماره ۷ شاهی.

مقاله افتتاحی روزنامه تحت عنوان ( دسايس خطرناك ) نوشته شده و بدينقسم شروع میگردد: « رفقا در موضوع مقاله يك نفر ایرانی که در طلیعه ستاره شرق انتشار یافت بما ایراد کرده خورده گرفتند. آقایانی را که از آن مقاله و مقالات آینده ما ممکن است تا تری حاصل نمایند بدوا توصیه مینمائیم...»

پس از سرمقاله مندرجات روزنامه عبارت از اخبار داخله و بعد اخبار و تلگرافات خارجه بتفصيل می باشد . در پاورقی صفحه دوم وسوم ترجمه رمان ( ژزف بالسامو) تاليف الكساندر دوما چاپ شده و این رمان تا شمارههای زیادی از روز نامه درج است[۱۱] علاوه براین در صفحه چهارم ( تاریخ جنگهای صليب ) كه يك مجله تركى ترجمه شده چاپ شده است . بطور خلاصه آسیای وسطی يك روزنامه کثیر الانتشار خبری و دارای سرمقالههای مفید راجع بسیاست روز می باشد.

از شماره ٦٦ سال اول مورخ یكشنبه ۱۱ رجب ١٣٤١ قمری مطابق ٦ حوت ۱۳۰۱ شمسی کلمه پرچم باسم ،روزنامه ( آسیای وسطی ) اضافه شده و باین صورت چاپ گردیده است « پرچم آسیای وسطی لم ، علت اضافه کردن کلمه پرچم را باسم روزنامه در شماره ٦٧ این قسم نوشته است: رفع محذور . چون دو جریده دیگر بنام آسیا و آسیای مرکزی در مرکز نشر شده و این مساله مورث اشتباهات عدیده گردیده و غالبا در مسائل راجع بآبونمان و مشتركين محذوراتی ایجاد میگشت روزنامه ما کلیه پرچم را عنوان شعار و آدرس تلگرافی خود اختیار کرده دفتر آسیای وسطى .»

آسیای وسطی از همان بدو تاسیس مورد توجه واقع گردیده و بعلت يو ميه بودن آن خوانندگان زیادی پیدا کرده است . آقای ملک الشعرای بهار مدبر و نویسنده روزنامه او بهار که کمتر درباره جراید و مجلات تقریظی مینویسد ؛ در شماره ۷ دوره پنجم این روزنامه ؛ مورخ سه شنبه ١۵ عقرب ۱۳۰۱ شمسی راجع بطلوع روزنامه آسیای وسطی اینطور نوشته است: « روزنامه رومیه آسیای وسطی با قطع بزرك در چهار صفحه بقلم آقای رحیم زاده صفوی ( صاحب مقاله مانی در این شماره . منظور شماره سابق الذکر نوبهار است ) که یکی از جوانان فاضل و محررين خوب معاصر بشمار میآیند؛ یومیه منتشر میشود.»

تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد یکمرتبه دولت از انتشار فوق العاده روزنامه آسیای وسطی جلوگیری نمود و این در همان اوائل انتشار و تاسیس روز نامه یعنی در نیمه اول عقرب ۱۳۰۱ بوده است تفصیل این اجمال آنکه در تاریخ ۱۲ تقرب سال مذكور فوق العاده آسیای وسطی مطالبی مشعر بر اینکه سفارت دولت جمهوری شوروی روسیه در طهران یادداشتی پروتست مانند راجع بالغای مواد قانون جزای عرفی بدولت ایران تسلیم نموده، منتشر کرد. این فوق العاده سر و صدایی در طهران راه انداخت بقمیکه دولت مجبور شد فورا بنظریه دستور داده از فروش فوق العاده جلوگیری نمایند و نیز تمام نسخه های آنرا جمع آوری کنند . علاوه بر این فر دای آنروز وزارت امور خارجه و سفارت روسیه در طهران هر کدام جداگانه شرحی مبنی بر تکذیب مندرجات فوق العاده آسیای وسطی منتشر ساخته و بکلی موضوع را انکار کردند . متن تکذیب نامه سفارت شوروی بدین قرار است : آقای مدیر محترم

« پریروز و هم چنین دیروز در یکی از جراید محلی در (تکذیبنامه وزارت خارجه صريحا اسم برده شده که این روزنامه فوق العاده آسیای وسطی بوده) که نسبت دوستی روس و ایران نظریات خصومت آمیز و دشمنی دارد اخبار جعلی و عاری از حقیقتی درج شده بود که گویا - فارت روس یادداشتی راجع باستقرار رژیم کاپیولاسیون که در مناسبات برادرانه دوملت آزاد مساوی ممنوع و غیر مجاز و دولت روسیه ساوتی بر خلاف سایر دول امپریالیستی مدتهاست از آن امتناع نموده، بدولت ایران تسلیم نموده است.

نظر باینکه دولت علیه ایران که در این اواخر از حملات بر علمیه سفارتخانه های خارجه متاثر میشد تا کنون مفتريات فوق الذكر را رسما تكذیب نکرده است لهذا از آن مدیر محترم خواهشمند است که بموجب این مراسله باطلاع ملت ایران که عقیده آن را دولت متبوعه دوستدار فوق العاده زیقیمت میشمارد برسانید که نمایندگی مختار هیچگونه یادداشتی ارسال ننموده و کلیتا هیچ قدمی در مسئله نسخ قانون جزای عرفی دولت ایران و اجرای رژیم کاپیتولاسیون که مخالف شئونات يك ملت آزاد است برنداشته است . شارژ دافر جمهوری سوسیالیستی فدراتیو شوروی روس در ایران ۲۰ عین این آگهی بزبان روسی نیز در زیر آن چاپ شده است. روزنامه ایران مورخ ١٤ عقرب ۱۳۰۱ شمسی )

رحیم زاده صفوی

آقای رحیم زاده صفوی در پیش آمد جمهوریت و پس از واقعه قتل عشقی در طهران جزو مدیران جراید وابسته بدسته اقلیت بوده و از کسانیست که پس از قتل عشقى بمنظور نداشتن تامین جانی در برابر حکومت وقت در مجلس تحصن اختیار نمود. سایر همکاران او عبارت بودند از رسا مدیر قانون ؛ عباس اسکندری مدیر روزنامه سیاست و فخر الدین شهاب مدیر روز نامه شهاب.

از تالیفات آقای رحیم زاده کتاب ( شهربانو ) و دیگر دو جلد کتاب ( ایران اقتصادی ) که جمعا در ۵٠٤ صفحه جلد اول در اسفند ۱۳۰۸ شمسی و دوم در بهمن ۱۳۰۹ منتشر گردیده است .

(۱۳۷) آسیای وسطی

از این آسیای و سطی نگارنده اطلاعی که دارد عبارت از يك آگهی است که در شماره ۷ سال دوازدهم روزنامه توفیق مورخ ۲ شنبه ۲۷ آذر ۱۳۱۲ شمسی چاپ شده، صورت آگهی این است :

آسیای وسطی در تحت مدیریت ك . يقيكيان ، مدير سابق ايران كبير وهم راهی فکری و قلمی يك عده از نویسندگان نامی از روز چهار شنبه ۳۹ آذر ۱۳۱۲ منتشر میگردد و دارای مخرین مخصوص در شهرهای مهم ایران ( مشهد مقدس ، تبریز، اصفهان ؛ رشت و غیره ) و خارجه نجف اشرف - لندن - پاریس - برلن وين - مسکو و غیره خواهد بود . اشتراك ساليانه ٦٠ ريال : ششماهه ۳۰ ریال محل. اداره؛ چهار راه مخبرالدوله ؛ پشت مغازه آلمان، اداره سابق ایران کبیر ( دفتر آسیای وسطی )

آنچه از اعلان مذکور معلوم میشود این است که روزنامه آسیای وسطی با خصوصیاتیکه نوشته شده، بمديريت ك ؛ يقيكيان در ۲۹ آذر منتشر خواهد شد آقاي ك . يقيكيان از ارامنه با اطلاع و دانشمند بشمار میرود و مدتی روزنامه ایران کبیر را مینوشته و هم چنیین مدت سه سال روز نامه ایران کنونی را که یکی از روزنامههای مفید طهران است؛ بزمان فارسی منتشر میساخت . برای اطلاع بیشتری از شرح حال او رجوع شود بکلمه (ایران کبیر) این کتاب.

(۱۳۸) اشراق

روزنامه هفتگی اشراق با چاپ سنگی در تهران ؛ در سال ١٣٢٦ قمری مطابق ۹-۱۹۰۸ میلادی منتشر شده است . ( کتاب مطبوعات و شعر فارسی برون ص ٤٢ )

(۱۳۹) آشفته

ورزنامه هفتگی آشفته در خراسان در سال ۱۳۰۸ شمسی منتشر شده است .

(١٤٠) اصفهان

روزنامه اصفهان، بقمیکه در عنوان آن نوشته شده از آثار قلم و نتایج افکار و همم جناب میرزا حسینخان اعتلاء الدوله و عنوان و آدرس و مکاتبات بنام ( میرزا جعفر خان منشی ملقب بمعتمد السلطان ، ناظم اذاره، در چهار باغ اصفهان است ) این روزنامه در شهر اصفهان تاسیس و شماره اول آن با چاپ سنگی و خط نستعلیق بسیار خوب در تاریخ دو شنبه سلخ شهر رجب ۱۳۲۵ قمری مصارف مطادف و مطابق ۱۷ سنبله سال قوی ئیل ترکی و ۹ سپتامبر ۱۹۰۷ میلادی منتشر شده است . اصفهان در چهار صفحه وزیری قطع ٢١ در ٤٦ سانتیمتر و در صفحه مشتمل بردو ستون؛ هفته سه نمره طبع و روزهای شنبه و دوشنبه و چهار شنبه توزیع میشده ، کاتب روز نامه میرزا فتح الله فرزند افسر که هر دو از خطاطان معروف اصفهان و در هر شمار . نام خود را در آخر صفحه چهار درج نموده است میرزا فتح الله خان افسر ؛ علاوه بر روزنامه اصفهان؛ پس از مرگ پدرش؛ بشرحيکه بعدا خواهیم نوشت عهده دار نوشتن روزنامه فرهنك گرديده و نزديك هشت سال این روزنامه بخط میرزا فتح الله است و یکی از مزایای این دو روزنامه یعنی فرهنگ و اصفهان همين حسن خط می باشد که بخط یکی از خطاطان بزرگ آنزمان تحریر شده .

اسم روزنامه ( اصفهان ) بخط نستعلیق درشت و در زیر آن سال تاسیس ١٣٢٥ و در بالای آن ( هو المستعان ) درج است . قیمت اشتراك و آبونه در اصفهان سالیانه سه تومان ، ششماهه هفده قرآن ، ساير ممالك ايران بترتيب : سه تومان و ششهزار و دو تومان؛ هندوستان و افغانستان دوازده روپیه و هفت روپیه در تمام اروپا و عثمانی بیست و پنج فرانك . روسیه و ترکستان ده منات - شش منات اعلانات هر کلمه صد دینار . قیمت هر نسخه سه شاهی.

مرام و مسلك و نوع مطالب روزنامه، در ضمن دو سطر ؛ در زیر عنوان ؛ بدین قسم معرفی شده :

« این جریده آزاد است و از هر قوله تحت عناوین و مقالات مخصوصه بحث و لوایح مفيده و مراسلات با امضای معروف یا تعرفه را بامتنان پذیرفته و درج می کنند و بهر صورت مسترد نمیشود . »

منظور از کلمه آزاد که در اینجا ( این جریده آزاد است ) ذکر شده و هم چنین در بعضی از جراید قبل از مشروطیت و زمانهای نزدیك پس از مشروطیت دیده میشود، در مقابل جراید و روزنامه های دولتیست که برای درج هر گونه مطلب و مقاله آزاد نبوده اند. این موضوع بتفصیل در مقدمه مورد گفتگو قرار گرفته خوانندگان بدانجا رجوع فرمایند.

راجع بعلت انتشار و وجه تسمیه روزنامه بنام اصفهان شرحی در مقاله افتتاحی بقلم مدير روزنامه نوشته شده که برای مزید اطلاع خوانندگان چون نسخ روزنامه خیلی کمیاب و دسترسی بدان مشکل است ؛ عین مقاله را در اینجا نقل میکنیم :

بسمه تعالی . افتتاح وعنوان.

« پس از شکر و حمد خدا و صلوة وسلام بی منتهی بر خاتم انبیا و ائمه هدى عليهم الصلوة والسلام باحترام معروض محضر انور مطالعه کنندگان عظام میدارد . سالیان درازی بود که خاطر فاتر خیال ترتیب و طبع روزنامه و بقدر قوه عاجزانه تصور تقدیم این خدمت ناچیز را مینمود و هر وقت بيك مانع و محظور موفق بمقصود و و منظور نمیشد تا در این اوان که تقدیر پروردگار و گردش افلاك وادوار بنده را باين خاك و دیار انداخت و از بعضی جهات دیگر تا اندازه ای زمانرا مساعد و معاضد برای آن ساخت لهذا بی آفاته وقت باجرای مقصد دیرینه پرداخت ولی واضح است این مقصود آنطورها که اصلا در نظر و مطلوب ارباب بصر است لوازم و شرایطی دارد که همیشه همه آنها در هرجا فوری فراهم نمی آید و بالضروره والمجبوريه بدوا و آنا از تمامی نواقص و شوائب مبرا و منزه نمیماند فقط از حضرات مطالعه کنندگان حالا و مالا دو امید دارد یکی آنکه علی العجاله معفو باشید و دیگر اینکه انشاء الله بمساعدتشان آتیه در رفع نقایص حتى الامكان سعی و جہد نماید بهر صورت از خداوند منان موفقيت ميخواهد ومنه التوفيق وعليه التكلان.

وجه تسمیه هر چند از آنجا که میخواهیم بقدر ممکن این جریده را به اصطلاحات متداوله و عبارات سهل و ساده بنویسیم خواستیم بلکه اسم او را هم با این مقصود موافق و با رسم آن مطابق کنیم زیرا مقدرات جهان و مقتضیات زمانرا هر وقت اقتضائی است که جهانیان را از آن گریزی نیست مثلا زمانی تمجید ( دره نادری ) و ( مقامات حریری ) و توصیف ( وصاف ) و نظاير آن باین بیان میشد که اگر دو نفر فاضل حاضر مجلس و محفل شوند يك صفحه آنرا مشکل میفهمند لیکن حالا عکس آنست قاطبه نوشتجات و خاصه روزنامجات که مقصد اصلی از آن استفاده و اطلاع عمومی است هر چه بفهمم نزدیکتر و حتی مطالب عالیه علمیه نیز هر قدر بذهن قریب تر باشد گمان داریم مرغوب تر شمارند و بیشتر بخوانند و بهتر بدانند چرا که حضرات علما و طبقات اعلی همیشه عالم و بارع بوده اند و سایر صنوف باید آگاه و مطلع بشوند و نمی بایست براى يك امر واحد در فهم لغات ودرك مندرجات بين محظورین واقع گردند و بزحمات و مشکلات بیفتند علاوه چون باره روزنامه ها بنام شهرها و رودهای شهیر که اسامی آنها دایم در افواه صغیر و کبیر و برنا و پیر است موسوم و در حقیقت بدون حاجت بكتب لغت و ( ژوغرافى ) معنى و محل انتشار شان معلوم است بنا بر اینها و اینکه هم از مطالعه کنندگان محترم رفع زحمتی و هم از خود برای لیله تسمیه ( شب شش ) و تکلفات آن دفع صعوبتی کنیم اراد . داشتیم که این جریده نا قابل خودمان را که بعون الله در اصفهان نشر مینمائیم به ( اصفهان ) که خاص وعام همه نام نامی این شهر گرامی را میدانند و روان دارند موسوم سازیم اما اینکه این نیست خود را عیان کنیم در مقام تیمن و تغال از حضرت مستطاب ملاذ الانام مروج الاحكام آقای ( ثقة الاسلام حاج آقا نور الله ) مد ظله اسم این روزنامه را استفتا و استعلان کردیم وفورا بزبان الهام بیان فرمود اصفهان و شکی نیست که این را جز بالهامات غیبی و تاییدات لاریبی حمل بچیزی نتوان نمود امیدواریم بغال نيك و باعث رغبت دور و نزديك بوده در خدمت معارف پروران غیور و هموطنان عزیز عموما و اهالی با غیرت و ایمان اصفهان و آقا یا نیکه مراودات و مناسباتی با این ساحت پیدا کرده توطن در این سامان نموده اند خصوصا وسیله ترغیب و تشویق باشد و ( حب الوطن من الايمان ) مصداق آید . » این بود عين سرمقاله شماره اول روزنامه اصفهان.

مندرجات روزنامه؛ پس از سرمقاله ، قسمتی از اخبار داخله واخبار و تلگرافات خارجه میباشد ، منتهی در نوشتن اخبار بیشتر تفسیر آنها مورد توجه بوده تا نقل اخبار چنانچه در شماره اول در زیر عنوان ( ناخوشی و ناخوش ) که راجع بظهور بیماری ( طاعون ) در بحرین نوشته ، شرحی دایر بجلو گیری این بیماری نیز درج و علاوه براینها مقالاتی در باره اوضاع شهری و بخصوص انجمنهای ایالتی و بلدی درج است. نگارنده تاشماره ۲۸ مورخ ۲۸ شهر شوال ۱۳۲۵ قمری این روز نامه را در دست دارم .

مرحوم اعتلاء الممالك در هنگام توقف در اصفهان؛ پس از انتشار ٢٥ شماره این روزنامه بفکر افتاد که بجای یکی از سه شماره روزنامه اصفهان که در هفته منتشر میشد ؛ روزنامه دیگری موسوم به ( نقش جهان ) مشتمل بر تصویر و کاریکاتور طبع و منتشر نماید و یکسانیکه اصفهان را آبونه اند مجانا تقدیم دارد لذا ، بشرحيكه بعد ا در حرف نون این کتاب ) در روزنامه (نقش جهان یاد آور خواهیم شد روزنامه دیگری بنام ) نقش جهان ( منتشر ساخت و از اینرو مشارالیه مدیر و نویسنده دو روزنامه می باشد . اتفاقا بعد از شهریور ۱۳۲۰ که در اوضاع ایران تحولی حاصل گشت دو روز نامه بنامهای ( اصفهان ) و ( نقش جهان ) تاسیس گردید و در هنگام تالیف این کتاب هر دوی این دو روزنامه منتشر میشود .

روزنامه اصفهان بصاحب امتیازی و مدیری آقای امیر قلی امینی ، نویسنده سابق روزنامه اخگر ( برای اطلاع از شرح احوال آقای امینی رجوع شود به کلمه اخگر و باختر این کتاب ) و روزنامه نقش جهان بمديرى ( حسين نور صادقی ) تاسیس و منتشر گردیده اولی هفته دو شماره و دومی در سنوات اول و دوم هفته دو شماره و سالهای بعد یومیه بوده است .

تمام سرمقاله ها و ترجمه‌های از عربی روزنامه نقش جهان از سال دوم ببعد بقلم نویسنده و مولف این کتاب و آقای حسین نور صادقی در نوشتن آنها هیچگونه دخالتی نداشته است .


باری پس از بیست و هفت سال مجددا روزنامه اصفهان بهمت آقای امینی و روزنامه نقشجهان بقلم نگارنده و پشت کار آقای حسین نور صادقی پا بدایره انتشار گذاشت و هر دو روزنامه رونق افزای مطبوعات شهر اصفهان گردیدند . اينك خلاصة تلگرام های خارجه : « از لندن تاریخ رمضان . سه فروند کشتی بخار یا قشون یونان بطرف كریت عازم شده » از لندن تاریخ، ايضا . از لندن ١٦ رمضان از لندن ۱۷ رمضان . از برلین ١٦ رمضان . از لندن ۱۸ رمضان . از آتن ۱۸ رمضان . از لندن تاریخ ایضا . از لندن ۲۰ ايضا از پاریس تاریخ ایضا . از لندن ۲۱ رمضان. از لندن ۲۵ رمضان - مصر ، « از قاهره بروز نامه دیلی نیوز تلگراف کرده اند که در صعيد مصر و در مصر سفلی جمعی از سارقین و اشرار تاخت و تاز و نهب و غارت اموال مردم پرداختند...» جزيره كوبا و دولت اتاز و تی : اظهارات مسيو اولنی وزیر اتازونی در باب جزیره کوبامیان روزنا مجات ینکی دنیا موجب بحت و قیل و قال زیاد گردیده است...» مختلفه : « ماشين كتابت از اختراعات بدیعه جديده ماشین بجهت نوشتن تعبیه شده است موسوم به داکتیل در زیر این قسمت شرحی از طرف اداره روزنامه در دو ستون نوشته شده است : انگلیس ؛ « روزنامه تان منطبقه پاریس می نگارد که همسایگان ما که آن سمت دریای مانش سکنی دارند یعنی اهالی انگلیس ۲۰۰۰ ایضا مختلفه . مكان تحت الماء ايضا تلگرافهای خارجه که مجددا رسیده است: از لندن ٢٦ رمضان . از لندن ۲۷ رمضان . از لندن ۲۸ رمضان از لندن ۲۹ رمضان . از آتن غره شوال . از آتن بتاريخ ايضا . از لندن بتاريخ ايضا . از بندر تولون بتاريخ ايضا . از لندن دوم شوال . از لندن سوم شوال . از بران بتاریخ چهارم شول . ( در زیر هر کدام از این عناوین خبری نقل شده است ) در شماره مذکور پس از اخبار فوق ترجمه داستانی بنام ( داستان ژرژ انگلی عاشق مادموازل مارتی پاریسی ) که باقیمانده نمرات سابق است چاپ شده ( داستان مذکور را مرحوم میرزا محمد حسین خان ذكاء الملك متخلص بفروغی بفارسی روان ساده ترجمه کرده و در همان ایام جداگانه نیز بطبع رسیده است ) و اسم روزنامه (اطلاع) بخط نسخ درشت و شماره روز نامه با حروف و عدد هر دو چاپ شده است . در زیر عنوان روزنامه در ضمن يك سطر بدين قسم روزنامه معرفی گردیده: این روزنامه بکلی از قید رسمیت خارج است مرکس ارتیکل و مطلبی که مفید بحال ملت و اطلاع عامه باشد و منافی و منافض با ملت و دولت نباشد باداره اطلاع بفرستد در این روز نامه نوشته میشود.»

هر صفحه روزنامه مشتمل بر سه ستون و هر نمره روزنامه از چهار تا هشت صفحه است. فهرست مندرجات هر نمره در اول ستون اول صفحه اول بترتيب ذكر مطالب چاپ شده . يعكس روزنامه ( ایران ) که در انتهای صفحه آخر نام ( اعتماد السطنه وزیر انطباعات و دارالترجمه خارجه ) ذکر گردیده در روزنامه اطلاع در هيچ يك از نمرات آن اسمی از اعتماد السلطنه نیست ولی همان قسم که در ابتدا نوشتیم روزنامه حدود یونان و عثمانی و حق عمومی فرنگ در این مسئله ) نوشته که با جملات زیر شروع میگردد: « بدون اینکه ما چندان در عقاید پلیتیکیه حسن داشته باشیم از روش کار چنین استنباط میکنیم که این مسئله....»

پس از مقاله مذکور ) تلگرافهای خارجه بموجب پوبليك نيوس ) كه و قايع مربوط بکشور انگلستان از آن نقل گردیده و بعدا وقايع اسلامبول وبطرز بوغ و پاریس و یونان بموجب روزنامه های خارجی سپس اخبار مختلف راجع بممالك اروپا و مصر نقل شده و مندرجات این شماره با نقل وقایع مصر خانمه پید ا میکند

روزنامه اطلاع يك روزنامه سیاسی و پلتیکی بمعنای آنروز بوده و برای کسانی که بخواهند از اوضاع سیاسی وحوادث اروپا و امريكا وبطور کلی از اتفاقات نیم قرن کشورهای جهان اطلاع حاصل کنند بهترین مجموعه ومدرك می باشد و چوان تا کنون این سبك روزنامه یعنی اختصاص مندرجات روزنامه بحوادث و وقایع خارجی ، در بین مطبوعات این کشور سابقه نداشته میتوان روزنامه اطلاع را درمیان جرایدفا رسی بی نظیر دانست .

نا گفته نماند که تنها مقاله که در طول مدت انتشار چندین ساله روز نامه اطلاع ، در صفحه اول ، مربوط بحوادث داخله نوشته شده ؛ سرمقاله ایست که در روز قتل ناصرالدین شاه ؛ بمناسبت این پیش آمد؛ با عباراتی دلنشین و روان که حکایت از تاثر شدید ملت ایران مینماید؛ در نمره ۳۹۳ مورخ شنبه سوم ذی حجه الحرام ۱۳۱۳ قمری چاپ شده است مقاله مذکور با عبارات زیر شروع میگردد:

قضيه عظمی

« داهيه دهيا و قضیه عظمای شهادت اعلی حضرت شاهنشاه مبرور شهید بی شبهه از غرائب نوائب و نوادر حوادث این جهان است که بناگهان از حجاب غیب بعرصه شهود آمده تمام جهانیان را متالم و محزون نمود...» بطور کلی مندرجات روز نامه اطلاع پس از درج سرمقاله تحت عنوان ( اجمال سیاسی ) که راجع بحوادت جهان و اختلاف دول نوشته شده بقیه عبارت از تلگرافهای خارجه و اخبار کشور های جهان است . بطور نمونه مندرجات نمره ٤١٢ مورخ پنجشنبه پنجم ماه دی القعده الحرام ۱۳١٤ بدین قرار است.

اجمال سیاسی : « اخبار مهمی که این ایام بتوالی و تواتر از اقلیم ار و پ میرسد همه راجع باغتشاش جزیره کریت و فتنه انگیزی یاغیان و جنگ و خونریزی میان مسلمین و عیسویان است . پیوسته مهمات حربی و استعداد بری و بحری دو ازین عثمانی و یونان بسواحل جزیره کریت و حدود خاك عثمانی و یونان میرود...» و شعر فارسی ( ص ٤٣) مینویسد من نمره ۳۱ سال دوم و نمرات و ۸ سال سوم این روزنامه را در دست دارم. نمره اول سال سوم آن در تاریخ سوم محرم ۱۳۲۹ قمرى مطابق ۱٤ ژانویه ۱۹۱۱ میلادی منتشر گردیده ، هر شماره آن ۸ صفحه يقطع ۸ و نیم در ۹ و نیم سانتیمتر است . وجه اشتراك سالیانه آن در ایران ده قرآن ؛ در هندوستان پنج روپیه و در سایر ممالك ٦ و نیم روپیه است.

آغاز سال تاسیس اصلاح محرم ۱۳۲۷ قمری بوده و در روزنامه چهره نما شماره ۳ سال ششم، مورخ غره صفر ۱۳۲۷ قمری، شرح زیر را راجع تاسیس و انتشار اصلاح ، تحت عنوان (نقل از گرامی روزنامه اصلاح منطبعه بمبئی ) نقل مینماید: «برای تاسیس این جریده جهانی داریم که شاید تدریجا در طی مقالات خود باظهارش پردازیم و حالا با وصف ضیق وقت همین قدر بملاحظه کنندگان اعلام میداریم که ابدا قصدی جز خدمت وطن و نوع خود نداریم و از اینرو بالمره با هیچ کس طرف نبوده و نیستیم و فقط هم خود را بر اجراء آن خدمت مصروف کرد و میکنیم و با همین خرابی اسباب و حقارت آلات که دلالت کامل بر بضاعت مزجات ما دارد اقدام نموده امید واریم مشترکین عظام و هم وطنان گرامی همین قدر بر ما منت نهاده عرایض مارا درست گوش دارند تا بلکه از توجهات الهی این سحاب مظلم از افق و طن مرتفع گردد و من الله التوفيق.»

ظاهرا از روزنامه اصلاح بیش از هشت شماره از سال سوم در بمبئی منتشر نگردیده و مدیر آن روزنامه را بطهران منتقل کرده است چه بشرحیکه جدا گانه ذکر خواهیم کرد روزنامه اصلاح در ذیحجه ۱۳۳۹ قمری در طهران منتشر شده است

(١٤٣) اصلاح

هما نقسم که یاد آور شدیم روزنامه اصلاح پس از نشر چند شماره از سال سوم در سال ۱۳۲۹ قمری بعللی که بر ما مجهول است دیگر در بمبئی منتشر نگردیده و اداره روزنامه بطهران منتقل شده است. متاسفانه نگارنده تا کنون نمونه از شماره های اولیه اصلاح منتشره در طهران را بدست نیاورده ولی در سایر نمونه های موجود در داخل اسم روزنامه ( اصلاح ) تاریخ (۲۰) ذیحجه ۱۳۲۹ ) درج شده که میرساند روزنامه از این تاریخ در طهران منتشر گردیده است .

آنچه از روزنامه اصلاح در دست میباشد مربوط باول سال ۱۳۰۳ شمسی است توضیح آنکه صفحه سوم و چهارم شماره اول سال دوم روز نامه حیات که در تاریخ يكشنبه ٤ ذیقعده مطابق ۱۹ جوازی ۱۳۰۳ شمسی منتشر شده ؛ بنام روزنامه (اصلاح) چاپ گردیده و البته انتشار این وضع روزنامه یعنی دو صفحه بيك نام و دو صفحه دیگر بنام دیگر خیلی تازگی دارد. خلاصه آنچه مربوط بروزنامه اصلاح میباشد خصوصیات آن بدین قرار است: صاحب امتیاز و مدیر مسئول (میرزا محمد رضای بوشهری) محل اداره طهران چراغ برق . محل اداره باروزنامه حیات یکجا بوده ولی مدیر مسئول حيات فلسفی است . طرز انتشار اصلاح در هفته سه شماره بوده و سرمقاله شماره مورخ یکشنبه که شماره هفتم اصلاح میباشد تحت عنوان ( نظری در کتب تعلیمیه ) و باین جمله شروع میگردد : مکرر نوشته ایم هر گونه ترقيات ملی۰۰۰ اصلاح يقطع بزرك و با چاپ سربی در مطبعه برادران باقر زاده چاپ ،شد و شماره ٤ حیات باشماره ۱۰ اصلاح یکجا منتشر گردیده است . مندرجات اصلاح عبارت از سرمقاله و اخبار و خلاصه ای از جراید مرکز و حوادث جهان است . نا گفته نماند که شماره اول سال دوم حیات که صفحه سوم و چهارم آن بنام ( اصلاح ) چاپ گردیده ؛ پس از پانزده ماه تعطیل با بدایره انتشار گذاشته و سرمقاله این شماره بعنوان ( پس از پانزده ماه تعطیل ) است.

متاسفانه مجموعه از این روزنامهها حفظ و نگاهداری نشده تا از شماره های قبل آن معلوم شود روزنامه اصلاح برای چه باین صورت در آمده و قبل از آن چگو نه منتشر میشده است و اگر درباره نسخ خط کتب میتوان احتمال داد و امیدوار بو د که روزی نسخه از آنها در گوشه کتابخانه یافت شود ولی در باره جراید و مجلات این احتمال ضعیف است.

(١٤٤) اصلاح

روزنامه اصلاح در شهر خوی بصاحب امتیازی و مدیر مسئولی ( ع . ح زاده خونی ) تاسیس و شماره اول آن در پنجشنبه ۲۹ شعبان طبع و درغره رمضان ۱۳۲۹ قمری منتشر گردیده است . اصلاح روزنامه ایست هفتگی و همه هفته روزهای پنجشنبه طبع و شنبه توزیع میشده است چنانچه تاریخ طبع شماره ا و ل پنجشنبه ۲۹ شعبان و تاریخ انتشار که بشكل مهر سیاه، در يك مربع مستطیلی ، در زیر اسم روزنامه چاپ شده، غره صیام ۱۳۲۹ می باشد.

اداره روزنامه شهر خوی ؛ بازارچه جعفر قلیخان و وجه اشتراك بطور سه ماهه بدیم قرار معین شده است: خوی چهار قرآن؛ ولايات داخله • قران ، ولایات خارجه ٦ قرآن ، تك نمره سه شاهی ؛ قیمت اعلانات سطری دهشاهی ؛ در صفحه آخر پنج شاهی است . اداره درحك و اصلاح مقالات آزاد است.

در زیر عنوان روزنامه، اصلاح بدین قسم معرفی شده : ( روزنامه ایست آزاد ملی ؛ سیاسی ، اکونومی ؛ ادبی، اخلاقی و از هرگونه مطالب سودمند سخن میراند»

اصلاح هر نوبت در چهار صفحه بقطع وزیری متوسط در مطبعه سربی ( نجات ) چاپ شده و مندرجاتش مانند سایر جراید ولایات عبارت از يك سرمقاله و بعد درج اخبار شهری و مکتوبات متظلمین و دیگران است . درستون اول شماره اول اعلانی بدین قسم درج شده : اعلان . خدمت عموم هم وطنان اعلان میدارد از همت معارف پروران روزنامه ( اصلاح ) که تازگی پا بدایره مطبوعات گذارده است روز نامه ایست آزاد و صاحب مسلك مستقيم و طرفدار اصلاح ایران و حامی رنجبران ؛ سیاسی اقتصادی ، اکونومی، اخلاقی عام المنفعه و از هر مقوله سخن میراند . امیدواریم که هموطنان محترم از آبونه شدن آن مضایقه نفرمایند و مدت آبونه آن سه ماه بسه ماه است و همیشه بعد از دادن يك نمره وجه آبونه پیشکی دریافت خواهد شد . »

پس از اعلان مذکور مقاله افتتاحی روزنامه بعنوان ( مارا چه باید ) چاپ شده که بدین قسم شروع میگردد:

د در این عهد آخر که رو بانتخاب گذارده ایم بالطبع يك ابر سیاهی مارا در گرفته...» پس از مقاله افتتاحی؛ در شماره اول ؛ ( اخبار شهری ) و بعد اخبار داخله سپس ( تلگراف از طهران بخوی ) و درستون دوم صفحه آخر تحت عنوان ( سایر - بایر ) قسمتی بزبان ترکی درج شده است.

نکته شایان توجه اینکه از طرز عبارات و جمله بندیهای روزنامه بخوبی عدم اطلاع مدیر روزنامه را از زبان فارسی میرساند . شماره چهار سال اول در تاریخ پنجشنبه ۲۲ رمضان ۱۳۲۹ ، طبع گردیده و در انتهای صفحه آخر این شمار مدیر مسئول ( ع . حسين زاده ) معرفی شده است . ع . حرف اول ( علی ) و مدير مسئول على حسین زاده خوبی است.

(١٤٥) اصول تعلیم

گرچه باید ابتدا از مجله اصول تعلیمات که سال او مول تعلیم است سخن بیان آوریم ولی بر حسب ترتیبی که در نوشتن این کتاب انتخاب کرده ایم یعنی رعایت ترتیب حروف در اسامی جراید و مجلات لذا ابتدا از مجله اصول تعلیم و بعدا از مجله اصول تعلیمات گفتگو خواهیم کرد.

مجله اصول تعلیم و اصول تعلیمات هر دو در زمان وزارت فرهنگی مرحوم (نصیر الدوله بدر) تاسیس شده و از انتشارات اداره تفتیش آن وزارتخانه است . شماره اول مجله اصول تعلیم یا دوره دوم مجله اصول تعلیمات در ۱۵ حمل ۱۲۹۹ شمسی مطابق چهاردهم رجب ۱۳۳۸ قمری منتشر شده است ، توضیح مطلب آنکه پس از انتشار شش شماره از مجله اصول تعلیمات وزیر معارف وقت ؛ مرحوم نصیر الدوله بدر صلاح در آن دانسته که اداره امور مجله را بعهده هیئت مدیره دارالمعلمین مرکری که تازه رونقی گرفته بوده واگذار نماید و مجله تحت نظر هیئتی از معلمین مرکزی انتشار پیدا کند. برای این کار حکمی خطاب بآقای میرزا ابوالحسن خان فروغی که در آن وقت رئیس دارالمعلمین مرکزی بوده صادر مینماید که سواد حکم اینست:

« جناب مستطاب آقای میرزا ابوالحسن خان فروغی رئیس دارالمعلمین مرکزی زید اقباله - نظر باینکه ترقی تعلیمات و خصوصا توسعه فن شریف تعلیم و تر بیت همواره منظور نظر وزارت معارف بوده است برای انجام این مقصو د مجله اصول تعلیم را تاسیس نموده است که هادی افکار معلمین کل مملکت بوده حاصل تجربیات علما و متخصصین را بایشان بیاموزد بدیهی است که نگارش يك چنين مجله حقا از وظایف دارالمعلمین است و اولیای آن مدرسه باید مقالات مفید و مطالب جامعه برای آن تهیه نماید . علیهذا بموجب این حکم مقرر میدارد از این تاریخ که امور آن مدرسه کاملا بجریان افتاده است مسئولیت اداره آن مجله بر عهده جناب عالی محول است که در ترتیب و تدوین آن اقدامات مقتضیه بعمل آورند . نصیر الدوله »

از حکم فوق معلوم میشود که اداره نمودن مجله که تا کنون بعهده اداره تفتيش وزارت فرهنگ بوده بعد از این برئيس دارالمعلمین مرکزی ، آقای ابوالحسن خان فروغی، واگذار گردیده است و چون با این تغییر باز هم انتشار مجله مربوط بوزارت معارف بوده لذا در پشت جلد جمله (وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه) که مارك رسمی دولتی است بشکل نیم دایره، با خط نستعلیق چاپ شده و در داخل نیم دایره جمله ( دارالمعلمین مرکزی ) که انتشار مجله را از طرف دارالمعلمین مرکزی میرساند ؛ درج است . مجله اصول تعلیم از لحاظ کاغذ وقطع صفحات چندان فرقی با مجله اصول تعلیمات نکرده ولی در قسمتهای دیگر تفاوت کلی پیدا کرد. است که در زیر بشرح يك يك اين تغییرات میپردازیم :

اولا سر لوحه مجله عوض شده و بجای سرلوحه سابق شعار جدیدی انتخاب گردید که عبارت از تیم دایره ایست که در داخل آن این آیه نوشته شده است : بسم الله الرحمن الرحيم . قل انظرو ماذا في السموات والارض . آيه مذكرر بخط نسخ ریز و در زیر آن اسم مجله ( اصول تعليم ) بخط نستعلیق چاپ شده است . تا نیا تغییریت که در هیئت مدیره مجله پیش آمده و چنانکه سابق هم اشار . کرد یم مجله اصول تعلیمات را اداره تفتیش وزارت فرهنك ومجله اصول تعلیم را هیئت معلمین دار المعلمین مرکزی منتشر میساخته است . ثالثا تغییر عمده ایست که در نوع و سبك مندرجات مجله پیش آمده و برخلاف سابق که مطالب مجله محدود بقسمتهای رسمی و فنی وزارت فرهنگ بوده مندرجات فعلی مشتمل بر مقالات فلسفی و تربیتی و علمی و تاریخی و ادبی است که تدوین هر کدام را يك نفر مخصوص عهده دار است

مقالات فلسفی مجله بقلم آقای ابوالحسن فروغی ؛ برادر مرحوم محمد علی ذكاء لملك معروف و مدیر دارالمعلمین مرکزی و مدیر مجله تدوین شده و کمتر شماره ایست که یکی دو مقاله بقلم نویسنده مذکور درج نشده باشد . مقالات تربیتی و علمی مجله بقلم چند تن از استادان دارالمعلمین مرکزی از قبیل مرحوم غلا محسین خان رهنما و ابوالقاسم بهرامی و دیگران است . مقالات ادبی و تاریخی مجله بقلم آقایان میرزا عبد العظيم خان قریب و اقبال آشتیانی نوشته شده مخصوصا مقاله آقای میرزا عبدالعظیم خان تحت عنوان ( اولین شاعر فارسی ) حائز اهمیت است . همین مقاله است که بنا بگفته ملك الشعرای بهار ( مقدمه تاریخ سیستان طبع آقای بهار ( سبب و باعث راهنمائی ایشان بوجود تاریخ سیستان گردیده و آقای بهار باهمیت کتاب پی برده اند .


راجع بانتخاب آیه ( قل انظرو ما ذافى السموات والارض ) بعنوان شعار مجله شرحی در شماره دوم تحت عنوان (شمار مجله و حکمت آن) در هفت صفحه ، بقلم آقای ابوالحسن فروغی ؛ نوشته شده که بیشتر آن مربوط بتفسیر و تاویل آیه مذکور است و خلاصه این شرح این که چون تمدن ایران با اسلام آمیزش پیدا کرده و ما پیوسته مجبوریم از پرتو انوار اسلامی و قرآن در تعلیم و تربیت استفاده کنم از اینر و شعار مجله را یکی از آیات قرآنی قرار دادیم . و اما علت انتخاب این آیه این است که چون عقیده دانشمندان امروزه مغرب زمین این است که علم با عمل باید توام باشد و تنها مرا گرفتن مشتی محفوظات کافی نیست و باید علوم را با مشاهدات خارجی تو ام نمود و چون این آیه نیز همین امر را بیان نموده ) بگو خود نظر کنید تا در آسمان و زمین چه میبینید» و تقریبا مورد اثبات این عقیده است لذا ما آن را شعار مجله قرار دادیم.

مقاله های تاریخی آقای اقبال آشتیانی و مخصوصا دو مقاله ایشان در باره زندگانی ( محمد بن زکریای رازی ) شماره اول از صفحه ۱۲ تا ۲۰ و دیگر راجع به شرح احوال خواجه ابو الفضل بیهقی (از صفحه يك تا صفحه ۱۰ شماره ٦) بسیار مفید و نافع است .

امتیاز چهارم اصول تعلیم از مجله اصول تعلیمات فهرست مندرجات است که در هر شماره اصول تعلیم با ذکر اسامی نویسندگان در پشت جلد مجله آورده شده در صورتیکه در مجله اصول تعلیمات باستثناى يك شماره بقیه بدون فهرست است.

با همه کوششی که آقای ابوالحسن فروغی و هیئت معلمین دارالمعلمین مرکزی برای نشر مجله بخرج میداده اند مع ذلك بیش از شش شماره از مجله مذکور منتشر نگردیده و در محاق تعطیل افتاده و رویهمرفته در مدت ششماه یعنی از پانزدهم حمل پیچی ٹیل ۱۲۹۹ شمسی مطابق چهاردهم رجب ۱۳۳۸ قمری تا ٢٥ برج سنبله سال مذکور مطابق ۲۳ شهر ذيحجه الحرام ۱۳۳۸ قمری شش شماره منتشر گردیده است.

پس از انتشار شماره ششم بواسطه علل و جهانی که ما از آن اطلاعی نداریم مجله برای همیشه تعطیل گردیده و دیگر منتشر نشده است گرچه آقای ابو الحسن خان فروغی ؛ در غلطنامه شش ماهه مجله ؛ در جائیکه عدم انتشار بعدی مجله ر باطلاع میرساند و عده انتشار مجله جدیدی را باسم مجله (فروغ تر بیت) بعوض مجله سابق ؛ بخوانندگان داده است ولی چون مجله جدید بهیچ وجه ارتباطی با وزارت فرهنگ و دارالمعلمین مرکزی نداشته و موسس و مدیران خود آقای فروغی بو بنا براین نمیتوان آنرا دنباله مجله اصول تعلیم دانست . اعلانی که فروغی راجع باین قسمت نموده بدین قرار است :

« اعلان - نظر بمصالح چند طبع مجله اصول تعلیم بعنوان تعلق بوزارت جلیله معارف از این تاریخ متروك خواهد بود لیکن برای آنکه از طرف نگارندگان اخیر مجله که از حوزه دارالمعلمین مرکزی بودهاند در اشاعه معارف تقصیری نرفته باشد و منظور مقدس موسسين دار المعلمين ومجله اصول تعلیم عاطل نشود بلکه کامل تر بعمل آید مجله آزاد علمی و تربیتی باسم ( فروغ تريت ) بصاحب امتیازی آقای میرزا ابوالحسن خان فروغی و مساعدت مجمع فروغ که در همان مجله معرفی خواهد شد بطبع خواهد رسید انشاء الله تعالى »

پس از این اعلان راجع بمزا بای مجله فروغ تربیت و اینکه ممکن است بواسطه اشكال كار طبع وقطع كاغذ مجله نسبت بمجله اصول تعلیم کوچکتر باشد شرحی نوشته که ما در محل خود از آن گفتگو خواهیم کرد.

خلاصه سخن در باره مجله اصول تعلیم اینکه از مجله مذکور بیش از شش شماره منتشر نگردیده و این شش شماره متمم ومكمل شش شماره اصول تعليمات بوده است و چون معمولا در مقابل وجه آبونه که مشترکین میپردازند باید یکسال مجله یا روزنامه تحویل گردد و از طرفی چنانچه خواهیم دید مشترکین مجله اصول تعلیمات بیش از شش شماره دریافت نکرده اند لذا موسسین مجله اصول تعليم شش شماره منتشره را بمنزله ادای دین دانسته و از مشترکین سابق و جه آبونه جدیدی مطالبه نکرده و در مقابل پو لیکه مشترکین پر داخته يك يا دوازده سال شماره مجله فرستاده اند.

مطالب مذکور مستخرج از مقاله چند سطریست که در صفحه آخر شماره ٦ تحت عنوان ) خاتمه دوره ششماهه ؛ گفتنیهای اداره ( ذکر شده و ما برای مز ید اطلاع خوانندگان عین عبارت مقاله را در اینجا ذکر میکنیم : « يك دوره شش ماعه از مجله اصول تعلیم در تحت اداره دارالمعلمین مرکزی باین شماره بآخر رسید وقرض وزارت معارف بمشترکین که از ایشان مبلغ نا قابل دوتومان یا هیجده قرآن باسم وجه اشتراک سالیانه دریافت شده بود ( در صورتیکه خرج طبع و كاغذ هر يك دوره سالیانه بتنهائی در حدود بیست و چهار قران بوده است ) از حیث شماره مجلدات بنك تمام ادا شد. با چه وسائل؟ باهتمام کدام کس از موضوع خارج است....

اکنونکه مشغول نوشتن این خاتمه هستم دوماه و نیم از موقع معهود نشر این شماره که تاریخ آنرا روی جلد ملاحظه میفرمایند گذشته بجای آنکه علل این تعویق را برای خوانندگان شرح دهیم باختصار عرض میکنم؛ از این تاخیر معذرت میخواهیم...» مجله اصول تعلیم غالبا در ۲۸ صفحه و گاهی در ٣٢ و ٣٤ صفحه با چاپ سربی در مطبعه فاروس طهران طبع و منتشر شده و وجه اشتراک آن همان وجه اشتراك مجله اصول تعليمات است.

میرزا ابوالحسن فروغی

میرزا ابوالحسن فروغی متولد در سال ۱۳۰۰ قمری در طهران از خاندان فضل و دانش فرزند میرزا محمد حسین معروف بفروغی مدیر روزنامه تربیت ( شرح احوال وی در حروفات این کتاب بتفصیل خواهد آمد ) و برادر کمتر مرحوم محمد علی فروغی سیاستمدار و دانشمند ایران که مدتها مناسب و مشاغل بزرك دولتی را از قبیل پست وزارت خارجه، وزارت جنك ٢ وزارت دارائی و در سنوات اخیر ریاست وزرایی و وزارت دربار را عهده داشت؛ میباشد. میرزا ابوالحسن خان فروغی خود نیز مردی فاضل و دانشمند و فیلسوف و طبعی شاعر انه دارد کتاب از آثار طبع اوست . وی سال های سال در خدمت وزارت فرهنگ بود و مدتی ریاست دارالمعلمین مرکزی ( بعدا تبدیل بدا نشر ایمالی گردید ) را داشت و در هنگام تحریر این سطور هنوز درقید حیات و در دانشکده حقوق و دانشکده معقول و منقول بتدریس مشغول است .

(١٤٦) اصول تعليمات

ها نقسم که در سابق اشاره کردیم تاسیس مجله اصول تعلیمات در زمان وزارت فرهنگی مرحوم نصیر الدوله بدر و مجله مذکور تحت نظر اداره تفتیش وزارت فرهنك منتشر شده و بهمين مناسبت در پشت جلد و عنوان مجله جمله د تاسیس مجله در عصر وزارت آقای نصیر الدوله » چاپ گردیده است . شعار مجله عبارت از تصوير يك كتاب و پرگار باز و يك كونيا وخط کش می باشد که این دو اسباب اخیر در داخل یکدیگر قرار گرفته و همه اینها در زیر اسم مجله ( اصول تعليمات ) که با خط نسخ نوشته طبع شده است .

شماره اول مجله در برج حمل سال ۱۲۹۸ شمسی و شماره دوم و سوم آن متعلق ببرج ثور و جوزا یکجا منتشر شده است . علت تاخیر انتشار مربوط بموجود نبودن کاغذ مرغوب و پاره اشکالات دیگر که در مطبعه روی داده ؛ بوده با اینکه این دو شماره یکجا منتشر گردیده با وجود این هر کدام دارای صفحه شمار مخصوصی است و شماره دوم ٣٦ صفحه و شماره سوم ۲۰ صفحه بهمان قطع شماره اول و قیمت دو شماره جمعا دو قرآن است .

شماره ٤ و ۵ مجله نیز یکجا منتشر گردیده و علت هم طبق اخطاری که در شماره اخیر ذکر شده این بوده که وزارت معارف خواسته است شش جزوه و نیم کنفرانسهای آقای دکتر عیسی صدیق ( صدیق اعلم ) را قبل از افتتاح مدارس چاپ و بمدارس ارسال دارد . از اینرو شش جزوه و نیم کنفرانس های مزبور ضمیمه گردیده و دو شماره مجله را تشکیل داده است . شماره ششم مجله که آخرین شماره مجله بنام اصول تعلیمات میباشد در برج سنبله ۱۲۹۸ قوی تیل با همان قطع و وضع شمارههای سابق، در ۳۲ صفحه چاپ و منتشر و قیمت آن سه قران معین گردیده است .

مجله اصول تعلیمات چون از انتشارات وزارت فرهنك است مدیر مسئول مخصوصی نداشته و همانطور که سابقا گفتیم تحت نظر اداره تفتیش وزارت فرهنگ بوده است. مجله اصول تعلیمات ماهی یکبار غير مرتب منتشر و هر نوبت هزار نسخه از آن طبع میشده است؛ مجله مذکور با چاپ سربی و محل طبع آن مطبعه روشنایی طهران واقع در خیابان علاءالدوله است.

مندرجات مجله مشتمل بريك قسمت مطالب فنی ، مخصوصی وزارت فرهنك از قبیل راپورت امتحانات نتیجه امتحانات مدارس طهران و احصائیه مدارس و دو قسمت علمی و عملی است . نویسندگان آن آقایان دکتر علی اکبر سیاسی ، اسماعیل مرآت ، حبيب الله آموزگار ؛ محسن قریب، رضا فهیمی ، ۰۱ اشرف ، ع ؛ اشرف حبيب الله صحیحی و دکتر عیسی صدیق و کاسپار اپیکیان اند . این آقایان بعدا از صاحب منصبان عالیرتبه وزارت فرهنگ گردیده و هر كدام مشاغل مهمی را در آن وزارتخانه عهده دار شده اند.

( ١٤٧ ) اطاق تجارت

مجله طاق تجارت بمدیر مسئولی آقای (عباس مسعودی) مدیر روزنامه اطلاعات و اطلاعات هفتگی، در تهران تاسیس و شماره اول آن در ۱۵ آبان ماه ۱۳۰۸ شمسی منتشر شده است. مقاله افتتاحی شماره اول بدینقسم شروع میگردد : ( ترقیات و سعادت حقیقی ملت و مملکت را تجارت تضمین مینماید اساس و شالوده تشکیلات هر مملکت ترقی و تعالی هر ملت مستقیما منوط و مربوط بتجارت است» این شماره بضمیمه صفحات اعلان آن جمعا ٥٦ صفحه بقطع وزیری متوسط می باشد.

مجله مذکور که ارگان اطاق تجارت طهران بوده و در پشت جلد آن تصویر اطاق تجارت چاپ شده قبل از این تاریخ بنام ( راهنمای تجارتی ایران ) بمدیری ( فرخ دین پارسای ) منتشر میشده و در این تاریخ بعلل و جهاتی که ذیلا بدان اشاره خواهیم کرد؛ آقای فرخ دین پارسای از اداره امور مجله کناره گرفته و مجله دیگری بنام ( عصر جدید ) جداگانه و بدون ارتباط و بستگی با طاق تجارت منتشر نموده و از این رو اطاق تجارت طهران ناچار بانتشار مجله ای بنام مذکور گردیده است.

آقای فرخ دین پارسای در شماره اول مجله عصر جدید ( از این مجله در حرف عین کتاب گفتگو خواهیم کرد ) و یا راهنمای تجارتی ایران ؛ تحت عنوان ( عصر حدید و اطاق تجارت طهران ) شرحی در باره جدائی خود و انتشار مجله با این نام نوشته که برای روشن شدن موضوع قسمتی از آنرا نقل میکنیم : « ا لبته تغییر روش عصر حديد و انتشار مجله شبیه آن باسم ( اطلاق تجارت ) ایجاب میکرد که پیش آمدهای نسبت باین موضوع باطلاع قارئین برسد ولی از آنجا که عصر جدید همیشه پیرو حفظ نزاکت ومتانت شخصی بوده است هیچ در این باب ننوشت و اگر ادب و احترام نسبت بمشتركين و خوانندگان که سوالاتی در این باب مینمایند نبود حال هم چیزی نمینگاشت. اينك خلاصه از علت جدائی : موقع تصميم بانتشار عصر حديد بعضی از آقایان منور الفكر اطاق تجارت طهران پیشنهاد نمودند که این مجله خود را ارگان رسمی اطلق تجارت قرار دهد و در مقابل آنها هم کمکهایی از حیث تکثیر انتشار باین مجله بنمایند . این وعده البته برای تجديد حيات يك مجله مغتنم و قابل قبول بود و این اداره هم بقبول آن تن در داد ولی متاسفانه باید اذعان شود که نه تنها از طرف اطاق تجارت طهران ایفای بعهد نشد بلکه آزادی کار کنان این اداره هم ساب گردید زیرا در هر موضوعی کارکنان این اداره بایستی تابع و مدافع نظریات بی فلسفه اطاق تجارت طهران واقع شوند کارکنان این مجله با ملاحظه جریانیکه چندان مطلوب نبود فقط باین دلخوش بودند که هر جریانی هست بخارج انعکاس ندارد و باصطلاح دست در آستین شکسته است باین جهت حفظ قول نموده و بخدمت خویش ادامه و حتی توسعه هم داده میشد در مرداد ماه جاری یکی از جراید مرکزی توجه نظری با طاق تجارت طهران کرده و گوشه از پرده این صحنه را بالا زد که کارکنان این اداره را وادار نمود برای حفظ حیثیت خود ، خویش را کنار کنند لهذا در تاریخ اول مرداد ۱۳۰۸ که مصادف با انتشار جریده مذکور بود موقع را مقتضی شمرده و تحت نمره ٤٥٢ استعفاء خویش را با کتمان علل آن که متانت و حفظ ادب ایجاب میکرد با طاق تجارت طهران تقدیم نمود .»

چنانچه فوقا ذکر شد و از مقاله فرخ دین پارسای نیز معلوم میگردد پس از کناره گیری فرخ دین پارسای ، اطاق تجارت طهران؛ مجله ای بدین نام . به مدیر مسئولی آقای عباس مسعودی تاسیس و شماره اول آن در ابان ماه سال ۱۳۰۸ منتشر گردیده. مجله اطاق تجارت از بدو تاسیس تا دو سال مرتبا ماهي يك شماره و از آبان ۱۳۱۰ ماهی دو شماره و جمعاً تا آخر سال ۱۳۱۰ ٣٤ شماره منتشر شده از این پس نیز مدت چند سال انتشار یافته است.


مجله اطاق تجارت هر نوبت در ٥٦ صفحه بقطع خشتی بزرگ که قسمتی از صفحات اول و آخر آن مخصوص آگهی است با چاپ سربی در مطبعه مجلس ؛ چاپ و منتشر شده و در سال اول در پشت جلد اغلب شماره ها عکس یکی از ابنیه تاریخی ایران گراور شده است

وجه اشتراك مجله در طهران و ولایات ساليانه يك تومان وخارجه دو دلار تك شماره يك قرآن و بعدا بدو تومان و تك شماره دوريال ترقی یافته است و چون قسمتی از صفحات مجله مذکور مخصوص چاپ اعلان و پروپاگاند کالاهای تجارتی بوده از این جهت اعلان در آن اهمیت داشته و قیمت آگهی بدین صورت تعیین شده است: برای یکماه يك صفحه ۳۰ تومان، نصف صفحه ۱۵ تومان ربع صفحه ۷٫۵ تومان برای سه ماه بترتيب ۸۰ تومان ؛ ٤۰ تومان ، ۲۰ تومان . برای ششماه : ١٥٠ تومان ٧٥٢ تومان ٤٠ تومان برای یکسال ۳۰۰ تومان ۱۵۰ تومان ۷۵ تومان

نسبت باعلانات تکراری تخفیفات دیگری داده خواهد شد. محل اداره : خیابان لاله زار کوچه برلن همانقسم که یاد آور شدیم قسمتی از صفحات اول و آخر مجله مخصوص درج اعلانات مختلف میباشد و از اینرو در هر شماره چند صفحه از اول و آخر مجله بچاپ آگهیهای مهم تجارتی بزبان فارسی و خارجی اختصاص داده شد . و نیز ستونی بمنظور شناسائی تجار خارجی و هم چنین قسمتی از مطالب مهم مجله به زبان فرانسه چاپ گردیده است. از اینگونه مطالب که بگذریم مندرجان مجله عبارت از مطالب مختلف مربوط بتجارت و تصميمات ومذاكرات اطاقهای تجارت طهران و ولایات می باشده برای نمونه فهرست مندرجات شماره چهارم مجله را نقل مینمائیم: شرکت . قالی بافی در ایران از لحاظ فنی و اقتصادی . اطلاعات تجارتی ( را پورتهای واصله با طاق تجارت ) را پرت اداره نوغان ایران. (رابرت مذکور که بوسیله حاج محتشم السلطنه رئیس و صاحب امتیاز نوغان ایران بدفتر مجله رسیده در چند شماره چاپ شده است) محصو پنبه ایران چگونه پیشرفت و ترقی میکند . هفته پنبه - رقص پنبه . تكذيب . در گمرك بغداد . متحد المالهای گمرگی خلاصه مذاکرت اطاق تجارت . بازار مکاره پاریس نظامنامه اخذ حقوق ( گمرکی دنباله مقالات سابق است ) تعرفه گمرکی - حقوق واردات اطاق تجارت مشهد . اقدامات دولت نسبت بجلوگیری از بحران پول . و اما فهرست مندرجات شماره ( ١٤٠ ) متعلق بسال هفتم مجله که در نیمه دوم مرداد ۱۳۱۵ شمسی انتشار یافته بدین قرار است: تهیه اجناس در ایران . اطاق تجارت ایران و آلمان اعتبار . تعرفه جدید گمرکی بانگهای بزرگ انگلیس . موسسه برق شوشتر اجناس در بازار لندن . شرکتهای جدید تجارتی در ایران . متحد المآلهای گمرکی .

اخبار اقتصادی ایران و خارجه در پانزده دوم مرداد ماه اعلانات.

توضیح آنکه در این سنوات تعداد صفحات و اعلانات مجله اطاق تجارت خیلی تقلیل یافته و شماره مذکور در ۳۰ صفحه چاپ شده است . مجله اطاق تجارت از مجلات مفید و برای اطلاع از وضع تجارت و شناسائی تجار و مردم از کالاهای صادراتی و وارداتی کمال لزوم و اهمیت را داشته و اکنون نیز این لزوم احساس میگردد و معلوم نیست چرا انتشار آن قطع گردیده است. مجله مذکور هر نوبت ۲۲۵۰ نسخه نشر میشده و همین کثرت انتشار دلیل اهمیت آن بوده است .

برای اطلاع از شرح احوال آقای عباس مسعودی بذیل روزنامه اطلاعات کتاب مراجعه شود. نا گفته نماند که مجله اطاق تجارت که فوقا شرح آن ذکر شدغير از مجله ( تجارت ) میباشد که در ایان ١٣٠٦ بمدیری دکتر اسلامی تاسیس و منتشر گردیده و در حرف ت کتاب جداگانه از آن گفتگو خواهیم کرد .

(١٤٨) اطباق تجارت ایران و آلمان

مجله اطاق تجارت ایران و آلمان از طرف اطاق تجارت ایران و آلمان بزبان فارسی و آلمانی در شهر برلین پایتخت آلمان منتشر شده است . شماره دوم سال اول مجله مذکور در مهرماه ۱۳۱۵ شمسی مطابق اکتبر ۱۹۴۶ میلادی ؛ بقطع خشتی در ۲۲ صفحه بزبان فارسی و ۱۰ صفحه بزبان آلمانی با جلدی نفیس و کاغذ و چاپی مرغوب طبع و توزیع گردیده مندرجات مجله بیشتر مطالب مربوط بر وا بط تجارتی ایران و آلمان و مندرجات شماره دوم آن بدین قسم است : گزارش گشایش اطاق تجارت ایران و آلمان در برلین در تاریخ ۲۱ ژویه ١٩٣٦ ٠

( توضیح آنکه در آن هنگام رئیس اطاق تجارت آقای فلاح بوده است ) . مقررات مهم اسعاری آلمان برای تادیه اجناس ایران . اهمیت صنایع آهن آلمان در دنیا . اساسنامه اطاق تجارت ایران و آلمان.

شماره يك سال دوم مجله اطاق تجارت با همان سبك شماره های سال اول در فروردین ماه ١٣١٦ شمسی نشر یافته و نگارنده شماره دوم سال دوم مجله را نیز دیده ام ولی از شمارههای بعد آن دیگر اطلاعی ندارم

با در نظر گرفتن ماینکه دولت آلمان بعد از جنك بين الملل اول و بخصوص بعد از سنوات ۱۳۱۰ شمسی تا چه پایه بروابط اقتصادی خود با ایران اهمیت میداد و در صدد توسعه آن میبود، معلوم میشود که منظور از ایجاد و نشر مجله اطلق تجارت ایران و آلمان بر چه اساسی بوده و اولیاء دولت آلمان از این نشریه چه استفاده ای در نظر داشته اند . بهر جهت وجود این نشریه كمك بزرگی بآشنایی و توسعه روابط اقتصادی دو کشور میکرده است.

(١۴٩ ) اطلاع

یکی از روزنامه هائیکه در زمان ناصرالدین شاه تأسیس شده و مدتی انتشار یافته روزنامه اطلاع است انتشار این روزنامه و سایر روزنامه‌های نیم ر سمـ دولتی که در زمان شاه مذکور منتشر می‌شده بعهده وزارت انطباعات و بنا بر این وزیر انطباعات وقت مدیر روزنامه نیز بوده منتهی اداره مخصوصی در وزارت انطباعات بنام اداره روزنامجات دولتی بوده که اعضای آن عبارت از نویسندگان و مترجمین و نقاشان و مباشرین مطابع دولتی بوده‌اند. انتشار روزنامه اطلاع مصادف باوزارت انطباعات محمد حسن خان صنیع الدوله بوده و چون در همین تاریخ؛ چنانچه در جای دیگر این کتاب بتفصیل بیان خواهیم کرد، روزنامه نیم رسمی دیگری بنام ایران نیز منتشر می‌شده لذا صنیع الدوله مدیر دو روزنامه اطلاع و ایران بشمار می‌رفته است.

ناصرالدین شاه در اوایل سال ۱۲۸۸ قمری اداره امور روزنامه‌های دولتی را از علیقلی میرزا ملقب باعتضاد السلطنه گرفت و بعهده محمد حسن خان ملقب به صنیع الدوله؛ واگذار نمود. صنیع الدوله در سال مذکور؛ بجای سه روزنامه دولتی و ملتی و علمی که در آنوقت منتشر می‌شد؛ روزنامه ایران را هفته سه شماره تأسیس نمود و هر سه روزنامه را تعطیل کرد تا سال ۱۲۹۸ قمری که علاوه بر روز نامه ایران: بمنظور آگهی ایرانیان از اوضاع سیاست جهان روزنامه اطلاع را نیز تأسیس و منتشر ساخت.

شماره اول روزنامه اطلاع روز دوشنبه ۲۷ ربیع الثانی ۱۲۹۸ قمری مطابق ۲۸ مارس ۱۸۸۱ میلادی؛ در چهار صفحه بقطع بزرك. با خط نسخ و با چاپ سنگی؛ در مطبعه دولتی طبع و منتشر شده این روزنامه برای کسانیکه روز نامه ایران را آبونه بوده مجانی داده می‌شده و برای غیر از صاحبان روزنامه ایران د و طهران قیمت سالیانه هیجده هزار و در سایر ولایات نوزده هزار و پنجشاهی بوده روزنامه اطلاع هفتگی بوده و شماره دوم آن در تاریخ دو شنبه چهارم جمادی الاولى ۱۲۹۸ قمری منتشر شده است.

تأسیس و انتشار روزنامه اطلاع، با اینکه در آن موقع روزنامه ایران مرتباً هفته سه شماره منتشر می‌شده، بمنظور آشنا ساختن ایرانیان باوضاع سایر کشور‌های جهان بوده چه مندرجات روزنامه ایران، چنانچه بعداً در کلمه ایران کتاب خواهیم دید؛ بیشتر مربوط بحوادث و اتفاقات داخلی و شکار رفتن شاه و وقایع قابل ذکر دربار است در صورتیکه در روزنامه اطلاع خیلی کمتر مطالبی از این قبیل دیده می‌شود. مثلاً در همان شماره اول، بدون ذکر مقدمه که غرض از تأسیس روزنامه را بیان نماید؛ مقاله بدین عنوان ( پلتیك. مسأله تعیین حدود کشته و لخت دكان‌ها و مغازه‌ها را چپاول کردند؛ فریاد از ظلم این ظالم خونخوار دیوانه. اعظم الدوله وفخیم السلطنه و عیسی خان هم هم قطعه قطعه هم بدار هم آتش زد . اعتلاء الدوله کارگزار عربستان را که انگلیس‌ها واقع سبب کشتن او شدند که عزاش را از محمره خواستند با میرزا جعفر خان؛ برادر زنش، بواسطه نشر فتحنامه با فضیحتی بسیار آورده بدار کشیدند و او را تیر باران کردند دو روز نعش او بود تا همشیره‌های بیچاره و اقوامش نیمه شب آمده با پول گزاف او را پارچه شده بردند دفن کردند. دیگر مالی و حالی باقی نماند • عجب آنکه این شریر وحشی اروغ سلطنت هم می‌زند خوب است اینرا پادشاه خراب‌ها و بیمارستان‌ها یکنند چرنکه این شخص بجز خرابکردن و آدم کشتن هیچ هنری ندارد. »

این بود شرح کشته شدن اعتلاء الدوله در کرمانشاه. مدیر چهره نما عکس اعتلاء الدوله را در زیر شرح فوق گراور کرده است. و اما میرزا جعفر خان نا ظم اداره اصفهان برادر زن اعتلاء الدوله است.

برون در کتاب مطبوعات و شعر فارسی راجع بروزنامه اصفهان بیك سطر قناعت کرده مینوید روزنامه هفتگی اصفهان با چاپ سنگی در سال ۱۳۲۵ قمری مطابق -۱۹۰۷ میلادی، در اصفهان تأسیس و منتشر شده است ( ص ۴٢ کتاب )

(١۴١) اصلاح

روزنامه اصلاح بزبان فارسی بمدیری ) دکتر میرزا جلیل خان موید الحكما ) برادر کهتر دکتر خلیل خان اعلم الدوله؛ در شهر پاریس؛ تأسیس و در ماه ربیع الاول ١٣٣۶ قمری مطابق ۱۹۰۸ میلادی انتشار یافته است این روزنامه ماهی دو مرتبه طبع و مشتمل بر مطالب سیاسی؛ علمی ادبی است. بیشتر مندرجات آن مطالب روزنامه‌های خارجی و تلگرافات راجع بایران است که از روزنامه فرانسه و غیره ترجمه شده و در آن نشر شده و خلاصه اینکه مدیر روزنامه اصلاح سعی کرده است هموطنان خود را باحوال و اوضاع جهان و بتكالیف مقرر راهنمایی نماید. برون در کتاب مطبوعات و شعر فارسی ص ۴٢ پس از بیان دوسه سطر از کتاب بشرح ، فوق، می‌نویسد: من نمره یك؛ ٢ و ۶ و ٧ این روزنامه را در دست دارم، هر شماره آن از چهار تا هشت صفحه یقطع ۸ و نیم تا ۱۱ و نیم سانتیمتر و محل اداره آن در پاریس خانه نمره ۸۲ خیابان سن مارسل می‌باشد روزنامه اصلاح بخط نستعلیق نوشته شده است.

(١۴٢) اصلاح

روزنامه اصلاح بزبان فارسی در شهر بمبئی هندوستان بمدیری ( محمد رضا بوشهری) و با خط نسخ و چاپ سنگی منتشر گردیده است. برون در کتاب مطبوعات

از ترجمه احوال مرحوم میرزا حسینعلن اعتلاء الدوله.

شرح احوال میرزا حسینخان اعتلاء الدوله

میرزا حسینخان اعتلاء الدوله در سال ۱۲۷۹ قمری در طهران بدنیا آمد و پس از کسب معلومات زمان خود وارد خدمات دولتی گردید و سال‌ها در وزارت خارجه مشغول خدمت می‌بود. در اوایل مشروطیت، در سال ۱۳۲۵ قمری بریاست عدلیه کرمان منتخب گردید و در مدت کمی که باین سمت در کرمان بود خدمات بزرگی انجام داد و معنی عدالت و آزادی را بمردم آن سامان حالی کرد ولی چون هنوز وقت و موقع اقتضای اینگونه اقدامات را نداشت بزودی منفصل شد و باصفهان آمد و در آن شهر بناسیس و نوشتن روزنامه‌های اصفهان و نقش جهان پرداخت تا از این راه خدمتی بنوع نماید و انصافا خوب هم از عده بر آمد.

دو سالی در اصفهان بود تا اینکه در محرم ۱۳۲۸ قمری از طرف دولت کار‌گزار خوزستان بمحمره رفت. در آنجا لدى الورود بیرق کارگزاری را بالا و دستور داد هر شب چراغی بر بالای آن نصب کنند که شب‌ها مسافرینی که از در یا و خشکی بطرف بندر می‌آیند هدایت شوند و نیز برای حفظ حیثیات کشور دستور تعمیر این شهر را صادر نمود که در انظار خارجی‌ها نمایشی داشته باشد. در آغاز ورود اعتلاء الدوله شهرت داشت که کمپانی نفت ایران و انگلیس در جزیره آبادان اقدام بساختمان قلعه نظامی نموده و در آنجا اسلحه ذخیره کرده؛ اعتلاء الدوله مامور رسیدگی این موضوع شد و معلوم شد قضیه حقیقت ندارد. اعتلاء الدوله در مدت توقف خود در خوزستان سردار ارفع ) شیخ خزعل) را تشویق کرد که مدرسه بنام (خزعلیه) تأسیس نماید و مدرسه مذکور در دوازدهم ذیحجه ۱۳۲۸ قمری افتتاح گردید و مدت ‌ها در خوزستان دایر بود.

اعتلاء الدوله. در سال ۱۳۳۰ قمری در من پنجاه و یکسالگی؛ در واقعه سالارالدوله در کرمانشاه شهید مظالم ستمکارانه این مرد مستبد وجبار گردیده با بدون گناه او را بدار کشیده تیر باران کردند.

تفصیل بدار کشیده شدن اعتلاء الدوله و حمله سالارالدوله را بشهر کرمانشاه در شماره ۶ سال نهم جریده چهره نما؛ منطبعه قاهره؛ مورخ ١۵ جمادى الاول ۱۳۳۰ قمری بدین قسم آورده است:

«کرمانشاه - پس از آنکه فتحنامه یار محمد خان منتشر شد و اعظم الدوله بخیال آنکه سالارالدوله فرار کرده بنظم شهر پرداخت که طولی نکشید سالار وارد شد تا اعظم الدوله آمد بخود آید در شهر ریختند. چشم کافر نبیند که این خونخوار وحشی چه کرد بخدا زن‌ها و دختر‌ها را یغما و بی‌بصیرت (! ) و مرد‌های پیر کاسب را اطلاع نیز بمدیری و تحت نظر اعتماد السلطنه چاپ و منتشر می‌شده است.

نویسندگان و مترجمین و کسانیکه در کار طبع و نوشتن این روزنامه دخالت داشته عبارت‌اند از؛ میرزا سید حسن منشی و نویسنده و مترجم عربی میرزا محمد حسین ادیب ملقب بفروغی مصحح و منشی و مترجم عربی، میرزا علی محمد ناظم اداره روزنامه و چایخانه و نیز مترجم عربی؛ میرزا سید احمد کا تب روزنامه، میرزا ابوتراب نقاش چاپخانه، میرزا سید ولی مرتب‌کننده حروف فرنگی و ایرانی چایخانه؛ میرزا مهدی محرر چایخانه استاد محمد ابراهیم استاد خصوص طبع روزنامه؛ استاد محمد اسماعیل صحاف، ملا غلامحسین مذهب.

پر واضح است که در طول مدت نزدیك ببیست سال انتشار روزنامه در بعضی از اشخاص نامبرده تغییر و تبدیلی حاصل گردیده ولی اصول تشکیلات روز نامه چایخانه دولتی بشرح فوق بوده است.

آنچه نگارنده بطور قطع اطلاع دارد روزنامه اطلاع تا بعد از سال ۱۳۱۷ قمری منتشر می‌شده است؛ چنانچه در نمره ٩٧۴ روزنامه ایران مورخ ذیحجه ۱۳۱۷ قمری بمناسبت فرا رسیدن تعطیلات عید و عدم انتشار روزنامه اطلاع و ایران از مشتركین عذر خواهی شده است ولی برون در کتاب خود می‌نویسد: « ص ۴٣ مطبوعات و شعر فارسی » روزنامه اطلاع و ایران تا سال ۱۳۲۵ قمری منتشر می‌ شده‌اند و من از نمره -١٩-١۵ سال ۲۹ اطلاع را (۲۹ نوامبر ۱۹۰۹ و ۱۱‌آوریل ۱۹۰۷ ) در دست دارم ولی چون مؤلف مذکور سال تأسیس روزنامه را اشتباه ضبط کرده ( ۱۳۹۰ قمری ) لذا باین قسمت از نوشته او چندان اعتماد نمی‌توان کرد.

(١۵٠) اطلاعات

روزنامه اطلاعات بسردبیری ) میرزا علیخان زنجانی ) و مدیر مستولی (حسین خان ( در طهران تأسیس و در سال ۱۳۳۱ قمری بطور هفتگی منتشر شده است شماره ۱۰ سال دوم که نمره مسلسل ۵۵ را دارد در تاریخ پنجشنبه ۳ ذیقعده ۱۳۳۲ قمری مطابق ۲۴ سپتامبر ١٩١۴ و اول میزان بار ستیل؛ در ۶ صفحه، بقطع بزرك و با چاپ سربی ) مطبعه بوسفور - طهران ) منتشر گردیده.

روزنامه اطلاعات در دو قسمت فارسی و فرانسه که هر کدام در شش صفحه جد گانه نوشته می‌شده و همان مطالب و مندرجات قسمت فارسی روزنامه بزبان فرانسه ترجمه می‌شده؛ انتشار یافته و جمعا هر شماره دوازه صفحه بوده است. خصوصیات قسمت فرانسه روزنامه از لحاظ مطالب و قطع روزنامه و حتی (مطبعه همان مطبعه بسفور با قسمت فارسی روزنامه یکسان و هیچگونه تفاوتی در بین نیست نیست. سرمقاله قسمت فارسی اطلاعات ( شماره ۱۰ ) بعنوان ( جنك اروبا ) وبدین قسم شروع می‌گردد؛ « موقع تعرض فرانسوی‌ها - از ۷ سپتامبر شروع گشته و در ۱۲ و ۱۳ اهمیتی کسب نموده و در ١۴ سپتامبر قشون آلمان قریب یکصد کیلو متر در خاک فرانسه عقب نشسته دریك نقطه مجتمع گشته... »

سرمقاله قسمت فرانسه همین شماره ده نیز تحت عنوان ( جنك اروبا ) شروع می‌گردد.

پس از درج سرمقاله که بیشتر مربوط بحوادث جنك بین‌المللی است او ضاع جاریه و بعد حوادث شهری و در صفحه ۵ اخبار خارجه بتفصیل و در صفحه ۶ چند آگهی درج است.

روزنامه اطلاعات در ابتدا هفتگی بوده ولی پس از مدتی هفته دو شماره نشر شده و رویهمرفته بیش از ۱۳۷ شماره در طول مدت انتشار، منتشر نگردید. است. شماره آخری که شماره ۹۲ - ۱۳۷ می‌باشد در تاریخ جمعه ۱۸ شوال ۱٣٣۴ قمری مطابق ۲۷ اسد لوی لیل انتشار یافته و سر مقاله آن تحت عنوان ( خدا حافظی موقتی اطلاعات ) می‌باشد. در این سرمقاله پس از شرح مختصری راجع باوضاع جنگ جهانی مینوید: د روزنامه ما از دو سال باین طرف با وسائل ممکنه ضعیفه کوشش بارائه طرق مستقیمه حقه نموده؛ در هر مورد حقیقت احوال را نشان داده در راه سعادت و نجات ایران همیشه دفاع از حق نموده، تا می‌رسد باین که: « در این مدت چه تهمتهائی بما زدند که مزدور سفارت خان‌ها هستیم ولی ما همیشه از حق و عدالت دفاع کردیم قارئین محترم ایرانی و اروپایی و هم قلم‌های بزرگ فرانسوی ما که مطالب اطلاعات را تشریح کرده و ما را تشویق نموده انشاآت آن را تعریف و تمجید می‌نمودند مسلماً از تعطیل موقتی آن مطلع خواهند گردید. این است خدا حافظی موقتی اطلاعات، میشل »

در روزنامه کاوه چاپ برلین ( شماره ١٣ و ١۴ سال اول ) در ضمن اخبار اخیر ایران تعطیل اطلاعات را مربوط بپیشرفت قشون دشمانی در ایران وفتح همدان و شکست سیاست روسیه می‌داند می‌نویسد: د یکی دیگر از تأثیرات غیر مترقبه فتح همدان تعطیل روزنامه روس پرست اطلاعات است در طهران که مدیر آن یك ارمنی بود میشل نام • روزنامه مذکور مورخه ۱۸ شوال در قاله افتتاحیه خود بعنوان ( خدا حافظی موقتی اطلاعات ) تعطیل موقتی خود را بقارتن خبر می‌دهد منظور از مقاله افتتاحیه همان مقاله‌ایست که فوقا آن را نقل کردیم در آخرین شماره اطلاعات که بعد از آن روزنامه منتشر نشده پس از خدا حافظی مذكور بشرح اوضاع جنك اروپا وجبهه فرانه پرداخته است.

قسمت فارسی روزنامه اطلاعات همانقسم که سابقا نوشتیم سردبیری ( میرزا علیخان زنجانی ) و مدیر مسئولی ( حسینخان ) و قسمت ضمیمه فرانسه بمدیری ( آقای حاجیان ) و ( حسین یوسف‌زاده ) اداره می‌شده و اغلب مقالات قسمت فرانسه با مضای ( مراد ) است. در عنوان روزنامه اطلاعات (روزنامه آزاد ملی) معرفی شده محل اداره: طهران - خیابان لاله‌زار . قیمت اشتراك: یكساله طهران ١۵ قران ششماهه ٨ قران. ولایات داخله ۲۰ قران و ۱۱ قران، ممالك خارجه ۱۱ فرانك و ۶ فرانك. تك نمره چهار شاهی.

میشل حاجیان مدیر و نویسنده قسمت فرانسه اطلاعات

شرح احوال حاجیان - روزنامه یومیه اطلاعات در شماره ۶۴٣٣ سال بیست و دوم خود مورخ؛ پنجشنبه ۲۹ مرداد ١٣٢۶ شمسی بمناسبت درگذشت حاجیان؛ تحت عنوان ) در گذشت یکی از خدمتگزاران قدیمی مطبوعات ) شرح حال جامعی برای آن مرحوم ذکر کرده که چون از هر جهت جامع و کامل می‌باشد لذا ما عین آن را نقل می‌کنیم.

حاجیان چنانکه در شرح زیر خواهیم دید مدت‌ها تنظیم مه نوشتن مقالات ( ژور نال دو طهران ) را عهده دار بوده و این شغل را تا دقایق آخری عمر انجام می‌داد بتسمیکه عصر چهارشنبه موقعیکه از اداره ژورنال دو طهران عازم منزل خود بود در خیابان حشمت الدوله سکته و همانجا فوت می‌کند و بمناسبت همین وابستگی به دستگاه روزنامه اطلاعات شرح احوال و تفصیل بخاک سپردن او در ضمن دو شماره روزنامه اطلاعات و همچنین در مجله اطلاعات هفتگی نوشته شده است. اینك شرح احوال آنمرحوم بنقل از شماره‌های ۶۴٣٣ و ۶۴٣۴ اطلاعات:

دیروز منظور چهار شنبه ۲۸ مراد ١٣٢۶ شمسی است ) کارکنان اطلاعات و ژورنال دو طهران یکی از همکاران کهن سال خود را که یکی از خادمین بسیار مطلع مطبوعات ایران بود، از دست داد و پیك اجل ناگهان گریبان رفیق گرامی ما آقای میشل حاجیان را گرفت و از میان ما دور بود • حاجیان در آغاز جوانی باسلامبول رفت و تحصیلات خود را در آن کشور در مدرسه افسری آغاز کرد و پس از خاتمه تحصیلات مدت‌ها در کشور فرانسه و سایر کشور‌های اروپا بر برد و در این مدت بدقایق زبان فرانسوی آشنا گردید و نویسنده قایلی در آن زبان شد.

در باز گشت ایران در اوایل تأسیس ژاندارمری با رتبه افسری و ار د خدمت در ژاندارمری گردید و بواسطه اطلاعات گرانب‌های نظامی و علم و دانش خود بدرجات عالی رسید و خدمات گرانبهائی در راه امنیت کشور نمود و مدتی هم در سال‌های سختی و مضیقه عهده دار تأمین غله و نان تهران بود ولی پس از آن بواسطه عشقیکه از جوانی بمطبوعات و روزنامه‌نگاری داشت از کار‌های دولتی کناره گرفت و یکسر وارد خدمت مطبوعاتی شد و برای نخستین بار خبرهای خارجی را بزبان فرانسه ترجمه میکرد و در تهران انتشار میداد و در همین حال بود که چاپخانه نیز تاسیس کرد و در چاپخانه که تحت نظر این مرد شریف و خدمتگزار و درعین حال بیر یا اداره میشد بسیاری از روزنامههای درجه اول طهران چاپ میشد و انتشار می یافت هنگامیکه روزنامه ( ژورنال دو طهران ) ۱۳ سال قبل تاسیس گردید مسیو حاجیان بعضویت هیئت تحریریه و نویسندگی در ژورنال انتخاب گردید و از آن تاریخ تا روزمرك خود در ژورنال با کمال صیمت و علاقمندی کار میکرد و زمانی هم سردبیری ژورنال را بر عهده داشت .

این مرد دانشمند و پیرمرد شریف دیروز در اداره با ما کار میکرد و آنچه در خیال ما در اندیشه او خطور نمیکرد این بود که وقتی از اداره باز میگردد دیگر نزد ما باز نمیگردد . در خیابان حشمت الدوله ناگهان سکته میکند و بزمین می افتد و مردم گرد او جمع میشوند و در همین هنگام یکی از کارکنان روزنامه اطلاعات میرسد وفورا با كمك مردم او را در يك تاكسى نهاده و باتفاق پاسبان ببیمارستان وزیری برای درمان میبرند ولی بیمارستان بعد از اینکه جا نداریم از قبول بیمار بود داری میکند . ناگزیر راه مریضخانه دیگری پیش گرفته و او را ببیمارستان ۳۰۰ تختخوابی میبرند و در آنجا دیگر بواسطه گذشتن وقت معالجات سودمند واقع نشد و حاجیان در میگذرد و اندوهی جاودانی در دل دوستان و آشنایان بمکارم اخلاقی خود باقی می گذارد. مرحوم حاجیان علاوه بر خدمات مستمر خود در بسیاری از مطبوعات کشور خبر نگاریکی از مجلات مهم سیاسی اروپا بود و در جراید خارجی مقالات بیشماری در دفاع از مصالح ایران و معرفی کشور ما در سالهای پیش نوشته است .

باری این مرد شریف مانند همه اهل فضل و دانش در کشور خود غریب بود جز یکعده از نویسند گان قدیمی مطبوعات او را کسی نمیشناخت متواضع برد بار - راستگو - درستکار - و از همه بالا تر با صفا و حقیقت بود و وطن خود ایران را كه يك عمر با قلم و قدم بدان خدمت کرده بود از دل و جان ستایش میکرد و مقالات و نوشته های او در ژورنال دو تهران در طی سالها بهترین معرف روح پرشور و قلم حق گزار او بوده است . جنازه فقید ساعته بعدازظهر امروز (منظور پنجشنبه ۲۹ مرداد مطابق ۲۱ اوت ۱۹۴۷ است از بیمارستان سیصد تختخوابی با احترام و تجلیل تشییع گردیده دسته‌های گل بسیاری از طرف کارکنان روزنامه و چایخانه‌ها نثار شده بود و جنازه در اکبر آباد دولاب پس از اجرای مراسم مذهبی بخاک سپرده شد. »

در شماره روز شنبه مورخ ۳۱ اطلاعات باز تخت عنوان ( حاجیان بخاک سپرده شد ) می‌نویسد:

« شب جمعه گذشته؛ در گورستان ارامنه در اکبر آباد دولاب؛ در حضور جمعی از روزنامه نگاران و مدیران چاپخانه‌ها و کارمندان روزنامه اطلاعات وژور نال دو طهران، یکی از خادمین کهن سال مطبوعات ایران بخاک سپرده شد از آنکه تشریفات مذهبی طبق معمول مسیحیان در باره مرحوم حاجیان انجام گرفت عالی جناب ( آبکار ) خلیفه ارامنه نطق مؤثری درباره دوران زندگانی مرحوم حاجیان بزبان فرانسه ایراد کرد که ترجمه قسمت اول آن بفارسی از اینقرار است: آقایان اکنون با پایان یافتن مراسم دینی، ما یکی از دوستان صمیمی و فعالمان و ا بخاك می‌سپاریم. مرحوم حاجیان قریب ۸۰ سال عمر کرد؛ این مدت اگرچه در برابر ابدیت و جاودانی طبیعت بسیار کم است ولی معهذا برای اینکه بشود از آن بنفع اجتماع و بشریت استفاده کرد مدت خوبیست. حاجیان این ۸۰ سالرا در راه اعتلای نام ایران و خدمت باین سرزمین پر افتخار صرف کرد... »

پس از بیانات عالی جناب ( آبکار ) آقای مطیعی مدیر روزنامه کانون بنام مطبوعات و مدیران چاپخانه‌ها و بعداً آقای عباس مسعودی مدیر روزنامه اطلاعات هر کدام شرح جامعی درباره خدمات آنمرحوم ایراد و بدین ترتیب مراسم تدفین حاجیان پایان یافت

(۱۰۱) اطلاعات

در تاریخ ۶ خرداد ١٣٠۴ شمسی امتیاز روزنامه اطلاعات در تهران به مدیری (میرزا علی اکبر خان سلیمی ( از تصویب شورایعالی معارف گذشته است آقای میرزا علی اکبر خان سلیمی مدیر و مؤسس مجله گل‌های رنگارنگ و ناشر دیوان و کلیات مصور عشقی است. ما در حرف کاف این کتاب از او گفتگو خواهیم کرد

(١۵٢) اطلاعات

روزنامه اطلاعات بصاحب امتیازی و مدیر مستولی ( عباس مسعودی ) در تهران تأسیس و شماره اول آن عصر یکشنبه ۱۹ تیرماه ۱۳۰۵ شمسی مطابق ٣٠ ذیحجه ١٣۴۴ قمرى روى بك ورق بزرك كه در مطبعه سربی (روشنائی) چاپ شده؛ منتشر شده است. در بدو تأسیس اطلاعات بوسیله ( مرکز اطلاعات ایران ) که مؤسسه‌ای برای نشر مطبوعات فارسی در تهران بوده و آقای عباس مسعودی نیز در آن عضویت داشته نشر می‌شده و در شماره اول هم این موضوع تصریح شده یعنی در زیر اسم صاحب امتیاز و مدیر نوشته شده: « ناشر: مرکز اطلاعات ایران »

روزنامه اطلاعات یکی از روزنامه‌های کثیرا لانتشار و متنوع و مفید ایران است و کمتر روزنامه بغیر از چند روزنامه دولتی که در زمان ناصرالدین شاه منتشر می‌شده؛ از قبیل وقایع اتفاقیه؛ اطلاع؛ ایران؛ تاکنون مانند اطلاعات بدون وقفه وتعطیل انتشار یافته است. روش ملایم و سبك متین اطلاعات سبب گردیده که از بدو تأسیس تاکنون ( شهریور ۱۳۲۰ شمسی ) فقط یکبار؛ بعد از وقایع ۱۷ آذر ۱۳۲۱ برای مدت چهل و سه روز توقیف و باز مجدداً منتشر گردد توقیف جراید نیز در این موقع بعلت پیش آمد وقایع ۱۷ آذر طهران بود و تمام جراید طهران از انتشار ممنوع گردیده و منحصراً یك روزنامه از طرف دولت منتشر می‌شد.

چون پیش آمد و وقایع هفده آذر در تاریخ مطبوعات ایران اهمیت بسزائی دارد لذا قبلاً بشرح آن پرداخته؛ سپس بقیه مطالب راجع بروزنامه اطلاعات را شرح می‌دهیم.

تعطیل چهل و سه روزه اطلاعات و ارتباط آن با وقایع هفده آذر

در روز سه شنبه ۱۷ آذر ۱۳۲۱ شمسی در نتیجه نارضایتی مردم از کابینه آقای قوام السلطنه واختلافاتیکه بین شاه و نخست وزیر وقت آقای احمد قوام (قوام السلطنه) موجود بود، انقلابی در تهران پدید آمد که در تاریخ مشهور بانقلاب ۱۷ آذر گردید.

در این روز که ابتدا عده از دانشجویان دانشکده حقوق در مجلس شورایملی مجتمع گشته سپس عده زیادی از مردم و آشوب طلبان بآنان پیوسته؛ جمعی از نمایندگان مجلس که در بین آن‌ها آقای عباس مسعودی، مدیر روزنامه اطلاعات؛ نیز وجود داشت؛ مضروب ومجروح گشتند، مغازه‌های خیابان اسلامبول غارت و‌اشیاء آن‌ها بیغما رفت؛ درخانه نخست وزیر را آتش زدند و نزدیك بود خود او را نیز بقتل برسانند، خلاصه اینکه اگر اقدامات جدی ارتش و حکومت نظامی نمی‌بود یقیناً جمع زیادی مقتول و تا مدتی شهر تهران در حال انقلاب بود.

من جمله از اشخاصیکه در این واقعه صدمه فراوان دیدند، مدیر روزنامه اطلاعات و کارمندان این روزنامه بودند؛ خود آقای عباس مسعودی، مدیر اطلاعات، در مقاله که پس از چهل و سه روز در روزنامه تحت عنوان ( بازداشت شدگان اطلاعات ) نوشته شرح ما جرى را اینطور ضبط کرده است: حرف الف بعده الطاء اطلاعات روز د در این چهل و سه روز که روزنامه ما تعطیل بود گذشته از ضرر و خسارت فوق العاده که در نتیجه توقیف ناروای اطلاعات بینگاه ما وارد آمد حوادث غم انگیزی بر من و خانواده ام و کارمندان روزنامه اطلاعات گذشت که با وجود تاثر و تاسف فراموش نشدنی که از آن دارم مصمم بودم چیزی از آن برزبان فرانم سه شنبه ۱۷ آذر هنگامیکه بقصد آرام کردن مردم و ابلاغ پیام شاهانه و بتصور اینکه با جمعی افراد بیغرضی سروکار دارم وارد صحن بهارستان شدم بتحريك چند آن که از ذکر نام آنها خودداری میکنم گروهی از اجامر واوباش بمن حمله نمودند آنچه بر من در این لحظه و در این ساعت هولناک گذشت خود داستان مفصلی است که مختصری از آن را در مقاله دیگر برای شما حکایت خواهم کرد و فعلا از آن میگذریم . با تنی خسته و کوفته در حالیکه غرق اندوه و تاثر از این پیش آمد بودم بخانه رفته و در بستر بیماری افتادم دانم ساعت ۱۰ روز پنجشنبه ۱۹ آذر آگاه شدم که مامورین شهربانی دو برا در من و چند تن از کارمندان اطلاعات را دستگیر نموده و در شهربانی بازداشت کرد . اند من ابتدا نمیتوانستم این خبر را باور کنم و سخت برآشفتم برادران من و کارمندان اطلاعات چه گناهی کردهاند جرم آنها چیست آیا حقیقت دارد طولی نکشید که مطلب روشن شد و معلوم گردید مرا که بیش از همه از وقایع ۱۷ آذر صدم، و آسیب دیده ام متهم نموده اند که در جریان این وقایع دست داشته و محرك و مسبب این بلو ا و غارت بوده ام . چه عللی داشت که این نسبت را بمن دادند میدانم و نمی . فقط این نکته را بخوانندگان محترم اطمینان میدهم که خودشان هم می دانستند که دروغ میگویند و این نسبتها بمن و خانواده ام نمی چسبد بهر حال وقتی خبر گرفتاری برادران و کسانم را شنیدم با تلفن بآقای سپهبد احمدی فرماندار نظامی وقت و آقای سرتیپ اعتماد مقدم رئیس کل شهربانی اطلاع دادم که اگر سوء ظنی نسبت بمن و کسانم یا کارمندان روزنامه دارند از هر حیث برای باز جوئی و تحقیقات حاضریم و حتی اگر بخواهید از خود من هم بازجوئی کنید با این که قانون مرا مصوت نموده حاضرم برضایت خاطر هر کجا بگوئید حاضر شوم تا حقیقت روشن شود و اگر از کارمندان و کسان من اشخاصی را باز میخواهید و دسترس ندارید اطلاع دهید خودم آنها را تسلیم خواهم نمود . همین کار را کار را هم کردم و اشخاصی را که میخواستند و اطلاع میدادند میفرستادم. در این موقع هريك از دوستان و آشنایان که بعیادت من می آمدند شمه از شایعات خارج را برآیم حکایت میکردند یکی می گفت انتشار دارد مخبر اطلاعات در راس غارتگران خانه نخست وزیر را چاپیده است دیگری میگفت میگویند مسعودی فلانه در چك بانك از ( منظور شاه است. مولف ) گرفته و حتی بعضی ادعا کرده بودند که شماره آنرا هم میدانند و بانك -٢٠٤ملی هم تصدیق کرده است.

شایعه بی اساس سلب مصونیت و گفتگو از زندان و مجازات و تبعید و همه چیز میشد ؛ خلاصه آنچه تصور و پندار آدمی ممکن است خلق و ایجاد کند راجع بمن و چگونکی دخالت من در بلوا گفته بودند همه را با برد باری وصبر و حوصله تحمل میکردم زیرا چیزی که پیوسته مرا تسلی میداد و در برابر مصائب و سختی پایدارم میساخت اول لطف خداوندی و دوم اعتماد بغلبه حق و حقیقت بود..... ده روز تمام گذشت و از آنها تحقیقات نکردند پس از چندی تحقیقات خاتمه یافت و بی گناهی آنها مسلم شد ..ع. مسعودی »

این بود قسمتی از مقاله آقای مسعودی در باره گرفتاری ایشان در واقه ۱۷ آذر.

چنانچه در سابق نوشتیم مدت چهل و سه روز روزنامه اطلاعات توقیف شد و علت توقیف هم نوشتن سرمقاله روزنامه شماره ٥٠٧٦ سال هفدهم مورخ دوشنبه شانزدهم آذر ۱۳۲۱ تحت عنوان ( انتقاد از رویه دولت ) بود سرمقاله مذکور بدينقسم شروع میشود: « آقای قوام میخواهند مقام خود را حفظ کنند و تا آخرین لحظه کاخ ابيض را ترك نگویند، بسیار خوب، بر این نظر ایشان ایرادی نیست اما روشی که برای حفظ مقام و موقعیت خود پیش گرفته اند با مقتضیات امروز بهیچ وجه وفق نمیدهد و حتی نمیتوان گفت کاملا بلا تاثیر و بی ثمر است ۲۰۰۰ خلاصه این مقاله انتقاد شدید از طرز حکومت و زمامداری شخص قوام السلطنه نخست وزیر وقت است و روزنامه اطلاعات برخلاف سبك معمول و همیشگی خود در این مقانه شدت از عمل دولت و رئیس آن انتقاد کرده و مقاله را با جملات زیر خاتمه داد. « ما که اکنون خواه و نا خواه در عرصه سیاست وارد شده و قلم در دست گرفته ایم میدانیم کار ما مبارزه است و البته آن ها که دلیل ندارند و با منطق آشنایی ندارند و بالاخره از هر جهت ضعیفند فحش و دشنام میدهند ولی آیا کسی را سراغ دارید که در عرصه مبارزات اجتماعی و سیاسی وارد شود و هدف تیر تهمت وملامت و فحش قرار نگیرد . ولی آنکس که بوجدان و شرف و ایمان خود متکی است از اینها باك ندارد و از راه خود باز نمیگردد و ما هم راه و روش خود را بتوفیق خداوند ادامه خواهیم و یقین داریم حقیقت هیچ وقت در پرده نمانده و آشکار میگردد »

روزنامه اطلاعات پس از چهل و سه روز تعطیل مجددا در تاریخ چهارشنبه ۳۰ دیماه ۱۳۲۱ شمسی با همان قطع وسبك سابق خود شروع بانتشار نمود و جزواقعه حریق اداره آن روزنامه که بعدا بشرح آن خواهیم پرداخت حادثه دیگری برای آن پیش نیامده و مرتبا تا این تاریخ همه روزه عصرها منتشر شده است در واقعه حریق نیز انتشار روزنامه دو چار وقفه نگردید و در همان روز حریق هم روزنامه در مطبع دیگری چاپ و انتشار یافت.

سرمقاله روزنامه که تحت عنوان (پس از چهل و سه روز) بعد از تعطیل مدت مذکور نوشته شده؛ بدین قسم شروع میگردد : > حادثه ناگوار ۱۷ آذر موجب تغییرات و تحولات تازه در کشور ما گردید؛ این پیش آمد باعث واقعه تاسف آور تعطيل و توقیف کلیه جراید و مطبوعات در مرکز و منجر بآوردن مواد اصلاحی قانون مطبوعات با قید دو فوریت بمجلس گردید و در نتیجه مدت چهل و سه روز روز نامه اطلاعات منتشر نگردید. تعطیل و توقیف کلیه مطبوعات و جرايد يك عملى بود كه نه تنها در این کشور بلکه در هیچ کجای دنیا سابقه نداشت و از هر جهت که فکر کنیم این کار بر خلاف قانون و منطق صورت گرفت..»

بطور خلاصه چون دولت پی برده بود که روزهای ۱۷ یا ۱۸ آذر انقلابی در تهران روی خواهد داد؛ از این جهت ظهر روز سه شنبه ابلاغی مبنی بر توقيف عموم جراید صادر کرد و بدین ترتیب از نشر کلیه جراید جلوگیری نمود . فقط يك روز نامه از طرف دولت مشتمل بر اخبار کشور و حوادت جهان انتشار می یافت .

برگردیم بذکر سایر خصوصیات روزنامه اطلاعات . سابقا یادآور شدیم که در بدو تأسيس صاحب امتیاز و مدير مسئول روزنامه اطلاعات آقای مسعودی ولی ناشر روزنامه اداره مرکز اطلاعات ایران است.

در سرمقاله شماره اول اطلاعات تحت عنوان ( مرکز اطلاعات و نظریات آن ) توضیحاتی در این قسمت داده شده که بعضی از عبارات آن این است : « شاید هنوز عده کثیری از افراد اهالی تهران و بخصوص نقاط دوردست مملکت یافت شوند که اساسا اسم مرکز اطلاعات را نشنیده و یا اگر شنیده اند درصدد برنیامده باشند که از کار و طرز جریان و تشکیلات آن مطلع شده و در نتیجه بدانند که این اداره کار کارش چه و منظور و مقصودش چه و خاصیت آن چیست ؟ ۰۰۰ این اداره در ماه اسد ۱۳۰۲ که تا کنون سه سال کامل است تاسیس گردیده و در قدم اول مبادرت به جمع آوری و تمرکز اخبار نقاط داخلی مملکت و اطلاعات خارجی نمود و در این مدت توانسته است خدمات خود را بعالم مطبوعات انجام دهد . ما انتظار داشتیم که این مرکز هم مثل آژانس اناطولی مرکز نشر اخبار بشود و باب مخابرات را با عالم مفتوح نماید ولی این موفقیت حاصل نشد ولی باز نباید مایوس شد ، کارکنان این اداره در دومین قدم برای پیشرفت و توسعه موسسه اطلاعات باتكاء توجه و علاقه عموم هموطنان مبادرت بنشر روزنامه بنام ( اطلاعات ) خواهند کرد . در حقیقت این روزنامه وسیله ایست برای استقبال و جلب توجه عامه نسبت باین موسسه که شاید بتواند قدری سریعتر داخل مراحل ترقی و تکامل گردد این روزنامه بطور مرتب و یومیه انتشار خواهد یافت و حاوی اخبار و حوادث کلیه نقاط ایران و تفصیل پاره حوادث دنیا و اخبار خارجه و بعضی مطالب سودمند می باشد .»

در حقیقت همان قسم که در مقاله افتتاحی مذکور نوشته شده اطلاعات يك روزنامه یومیه خبریست که بیشتر اخبار ایران و سایر کشورهای جهان و اخبار مجلس شورای ملى بتفصيل در آن درج است .

در شماره اول پس از درج مقاله افتتاحی ( جریان افتتاح مجلس شورایمان ) و نیز متن نطق افتتاحی ششمین دوره تقنینه که بوسیله اعلیحضرت رضا شاه فقید ابرا د گردیده؛ چاپ شده است . نطق افتتاحيه مذكور بدين قسم شروع میگردد : « با نہایت مسرت اولین مجلس شورایملی زمان سلطنت خود را که ششمین دوره تقنینیه است ..» بقیه مندرجات این شماره مربوط بجریان اولین جلسه دوره ششم مجلس میباشد. طبق اخطاری که در همین شماره چاپ گردیده ؛ روزنامه اطلاعات پس از نشر شماره اول برای مدتی تعطیل و بعد مجددا بطور يوميه منتشر شده است . این تعطیل موقتی بمنظور تهیه مقدمات و تنظیم کارهای مربوط بروزنامه بوده از این رو شماره دوم اطلاعات در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۳۰۵ شمسی مطابق دوم شهر صفر ١٣٤٥ قمری و شماره سوم در موقع خود یعنی روز بعد ( ۲۰ مرداد ) انتشار یافته . از شماره دوم بعنوان علامت مخصوص فرشته ای که بوقی در مقابل دهان گرفته در مجاور اسم روز نامه (اطلاعات ) چاپ شده است.

اهمیت روزنامه اطلاعات

همانطور که در خلال سطور گذشته اشاره کردیم روزنامه اطلاعات اولا بعلت بیطرفی که نوعا در قضایا و حوادث پیش گرفته و ثانیا انتشار مرتب آن که همه روزه عصرها منتشر شده، خوانندگان زیادی در ایران دارد و حتی چند سال قبل از وقایع شهریور ۳۲۰ تنها روزنامه بود که مورد توجه طبقات مختلف قرار گرفته و کمتر کسی بود که روزنامه بخواند و اطلاعات خریداری نکند با مشترك نباشد بدین معنی که برای اطلاع از اوضاك كشور روزنامه دیگری برای جانشینی آن وجود نداشت از این جهت مدت چند سال اطلاعات در هشت تا دوازده صفحه بقطع بزرك منتشر میشد و طبق آماری که بطور تحقیق ضبط شده در سال ۱۳۱۷ شمسی اطلاعات هر نویت در ۱۱۵۰۰ نسخه منتشر میشد و عده اعضا و کارمندان آن ۶۲ تن بوده اند.

پس از قضای شهریور و تشکیل احزاب و دسته جات مختلف که هر کدام روز نامه ای بعنوان ارگان منتشر ساخته باز روزنامه اطلاعات همان موقعیت سابق خود را حفظ نمود گرچه از تعداد شماره‌های آن کاسته گشت ولی باز یکی از روزنامه های مهم و مفید کشور بشمار میرفت . رویهمرفته پشت کار و جدیت آقایان مسعودی ها و و دستگاه چاپ وسیع اداره روزنامه اطلاعات ، متجاوز از پانزده سال روز نامه اطلاعات را یکی از روزنامههای بی رقیب و آبرومند ایران قرار داده است.

مندرجات اطلاعات علاوه بر اخبار داخله وخارجه بطور تفصیل و اخبار مجلس شور ایملی ، عبارت از مقالات و ترجمه های سودمند و مفیدیست که اغلب بقلم نویسند كان فاضل و دانشمند و مترجمین زبردست تهیه و تنظیم شده است . قسمت عمده اعلانات دولتی و غیر دولتی در این روزنامه چاپ میشده و چون اطلاعات بتعدا د کافی نمایندگان و مخبرین در شهرستانها دارد همیشه تازه ترین و مفصل ترین اخبار و حوادث ولايات، حتی در شهرهای درجه سوم و چهارم در آن چاپ شده است اداره اطلاعات علاوه بر نشر روزنامه ، يك مجله هفتگی بنام ) اطلاعات هفتگی ( و روزنامه ای بزبان فرانسه باسم ( ژورنال دو طهران ( منتشر میساخته است . روی همین نشر به ها و کتابهای سودمند دیگری که اداره مذکور در مدت بیست سال منتشر ساخته آقایان مسعودی ها شهرت و نفوذ فوق العاده در ایران و خارج پیدا کرده و چنانچه بعدا در شرح حال عباس مسعودی، مدیر اطلاعات، یادآور خواهیم شد؛ خوانواده مسعودی ؛ از خاندانهای بزرگ ایران بشمار رفته و آقایان مسعودی ها هر كدام چندین دوره از طهران و دماند بنمایندگی مجلس شورایملی انتخاب گردیده اند استقبالی که از آقای مسعودی جب اس پس از مراجعت از آمریکا در سال ۱۳۲۶ شمسی بعمل آمد نمونه بارزی از نفوذ آقایان مسعودیها بود . لازم است یاد آور شویم که امتیاز روزنامه اطلاعات بمدیری عباس مسعودی ( در ۱۵ تیر ماه ۱۳۰۰ از تصویب شورایعالی معارف گذشته و روزنامه در ۱۹ ماه مذکور منتشر شده است و این خود حکایت از پشتکار وجديت فوق العاده مدیر روزنامه مینماید.

در آغاز تاسیس محل اداره اطلاعات: طهران ؛ خیابان لاله زار کوچه وثوق نظام وقيمت اشتراك بدین طریق معین شده است : طهران یکساله ۵۰ ريال ششماهه ۳۰ ریال ، سه ماهه ۱۵ ریال ۰ ولایات یکساله ٦٠ ششماهه ۳۵ سه ماهه ۱۸ ریال . خارجه باضافه قيمت بست . تك نسخه چهار شاهی . پس از توسعه اداره؛ محل روزنامه بخیابان خیام (جلیل آباد سابق) منتقل گشته ووجه اشتراك نیز بسالی چهارصد ريال و تك شماره بدو ريال ترقی کرده است .

شرح حال آقای عباس مسعودی

نام برده علاوه بر مدیری روزنامه اطلاعات چندین دوره نمایندگی مجلس شورای ملی را دارا بوده و مردم پایتخت او را بنمایندگی انتخاب نموده و در مجلس از نمایند گان مبرز و فعال بشمار میرفته است. روز نامه آینده ایران مورخ آبان ۱۳۱۰ شمسی درباره ایشان مینویسد: «میرزا عباس خان مسعودی مدیر و موسس روز نامه اطلاعات و مجله اطاق تجارت از جوانان برجسته و پاکدامن است که در ظرف شش سال نامه نگاری طرف توجه جامعه واقع شده و روزنامه بو ميه عصر اطلاعات را توانسته است بمنتهی درجه ترقی برساند آقای مسعودی برای حفظ منافع تو ده و اصلاحات اجتماعی و بیداری نسوان قدمهای بلندی برداشته و من جمله تشکیل کنگره مطبوعات است .»

آقای مسعودی در سالهای اخیر مسافرت هایی باروپا و آمریکا کرده و بعلت طولانی بودن این مسافرتها توانسته است بخو بی به عادات و روحیه و طرز تفکر اروپائیان و امریکا تیان پی برده و در نتیجه نزدیکی با سیاست مداران فعلی جوان بخوبی از نظریات آنان در باره کشور خویش واقف گردد و لذا پس از مراجعت ؛ هر نوبت ، مقالات مفصل و گرانبهائی در باره اوضاع اروپا و امریکا و اخلاق مردمان آن سامان برشته تحریر در آورده و در صفحات روزنامه بچاپ رسانیده است . مقالات مذکور حکایت از کمال اطلاع او از وضع جهان مینماید . سفر اخیر آقای مسعودی بامریکا در سنوات ٢٥ و ١٣٢٦ شمسی و متجاوز از یکسال در امریکا متوقف بوده پس از انتخاب بنمایندگی دوره پانزدهم میهن خود بازگشت و در مراجعت استقبال شایانی از وی بعمل آمد که حکایت از قدردانی ملت ایران از زحمات وی مینمود

(١۵٣) اطلاعات روزانه

روزنامه اطلاعات روزانه بمدیری (مدير الممالك هرندی ، مدیر روزنامه تمدن) در تهران تاسیس و در سال ۱۳۲۹ قمری منتشر شده است .

(١۵٤) اطلاعات مهمه

برون در کتاب مطبوعات و شعر فارسی درباره این روزنامه مینویسد: روز نامه ؛ روزانه اطلاعات مهمه در تهران بمدیرى وموسى ( حسن الحسيني ورضا نوری مازندرانی) تاسیس و در سال ۱۳۲۹ قمری مطابق ۱۹۱۱ میلادی منتشر شده است (ص ٤٤ کتاب)

(۱۵۵) اطلاعات یزد

روزنامه اطلاعات یزد بطور ماهیانه در شهر یزد تاسیس شده است.

(١۵۶) اطلاعات يوميه

دایره مطبوعات سفارت شوروی در طهران بمنظور استحكام مبانی اعتماد دو ملت روس و ایران در سال ۱۳۰۰ شمسی مطابق ۱۹۲۱ میلادی روزنامه ای بنام (اطلاعات يوميه) در تهران تاسیس و منتشر نموده است . روزنامه مذکور روى يك ورق بزرك كه يكطرف آن بزبان فارسی و طرف دیگرش بزبان روسی است انتشار یافته و مندر جاتش عبارت از اخبار و حوادث خارجی و بخصوص بیشتر اخبار مما لك اتحاد جماهیر شوروی است . شماره اول روزنامه روز دوشنبه و شماره دوم روز سه شنبه و سوم آن روز چهار شنبه متعلق بروزهای دهم و یازدهم و دوازدهم برج میزان ۱۳۰ شمسی مطابق سوم و چهارم و پنجم او كتيابر ۱۹۱۲ میلادیست . اطلاعات یومیه با چاپ سربی و در (مطبعه ایران شرکت رفقا) چاپ میشده . در آغاز تاسیس و انتشار قیمت اشتراك روزنامه ، حسب المعمول ،جراید تعیین نگردیده و فقط در عنوان آن قيمت تك نمره پنج شاهی نوشته شده است ولی در شماره ماه قوس ۱۳۰۰ قیمت اشتراك بدين قسم آگهی شده است: طهران سه ماه ۲۰ قران ؛ ششماهه ٤٠ قران سالیانه ۸۰ قران ؛ ولايات بترتيب ۳۲ قران ؛ ٤٥ قران ، ۹۰ قران.

در شماره دوم روزنامه شرحی از طرف دایره مطبوعات بدین قسم نوشته شد . است : « نظر باینکه برای استحکام مبانی اعتماد ملتین روس و ایران نسبت بهمدیگر مسئله تشکیل اطلاعات صحيح ومنظم دارای اهمیت درجه اول است لهذادایره مطبوعات نمایندگی مختار جمهوری سوسیالیستی اتحاد شوروی روس در ایران برای آشنا ساختن ملت ایران از زندگانی و جریان امور روسیه و هم چنین برای استحضار آن از وقایع مهمه دنيا بطبع اطلاعات يوميه مبادرت میورزد . »

با در نظر گرفتن باینکه دولت شوروی در آن تاریخ در روابط خود با دولت ایران تجدید نظر کرده و نسبت بایران گذشتهایی کرده بود ولی در عوض درصدد شناسانیدن مرام جدید کمونیستی بایرانیان بود و سعی وافر داشت که در ایران ملك جدید ریشه بدواند. تاسیس روزنامه بنظر خیلی لازم و واجب می آمده است . از روزنامه اطلاعات يوميه فعلا تا شماره ٧٤ مورخ ۹ برج جدی ۱۳۰۰ شمسی در دست نگارنده است .

(۱۵۷) آفاق

در سال ۱۳۲۷ قمری روزنامه آفاق به دیریت آقای سید جواد بواناتی بطور هفتگی در شیراز انتشار یافت . ( سالنامه ١٤-١٣١٥ معارف فارس )

(۱۵۸) آفاق

در تاریخ ۱۵ تیرماه ۱۳۰۵ شمسی امتیاز روزنامه آفاق دریزد بمدیری (میرزا حسینخان ) از تصویب شورایعالی معارف گذشته است .

(۱۵۹) آفتاب

مجله آفتاب بمدیری ( آمیرزا محمود خان ) . س . طهرانی در شهر اصفهان تاسیس و شماره اول آن در غره فروردین ماه جلالی ۸۲۳ مطابق ۲۰ ربيع الاول ۱۳۲۹ قمری و ۲۱ مارس ۱۹۱۱میلادی منتشر شده است .

گرچه بصورت ظاهر مدیر مجله آمیرزا محمود خان سنجری طهرانی معرفی شده ولی در حقیقت مجله آفتاب از تاسیسات انجمنی بوده که آقای حاج شیخ محمد باقر الفت اصفهانی فرزند مرحوم آقا نجفی معروف از اعضای موثر انجمن و نویسنده و مترجم اغلب مقالات مجله است که با امضای اختصاری (ب) در مجله چاپ شده است

آفتاب مجله ماهانه بوده و در اول هر ماه شمسی در ٤٠ صفحه بقطع خشتی كوچك ، بغیر از هشت صفحه کتاب ( وسائل رستگاری ) و ١٦ صفحه ( پرورش استقلال ) با چاپ سربی ؛ طبع شده و بنابراین رویهمرفته تعداد صفحات هر شماره آفتاب ٦٤ است، برای اینکه در آخر سال بتوان جزوات کتابهای مذکور ر پهلوی هم گذارد و از آنها کتاب مستقلی تشکیل داد، صفحه گزاری اصل مجله از دو کتاب جدا شده و هر کدام صفحه شماری علیحده دارند . برای اینکه خوانندگان از سبك مندرجات و نوع مطالب مجله آگهی پیدا کنند بهتر آنست مقدمه ای که در شماره اول بعنوان (مقدمه آفتاب) ذکر شده در اینجا نقل نمائیم : مقدمه آفتاب.

در بهترین روزهای سال ؛ در خوشترین موقع زندگانی؛ در وقتی که خلایق از عالی و دانی، فقیر و غنی مشغول جشن سال نو و بیا داشتن مراسم مليت خويش اند ، در اولین روز فصل بهاری که ارواح تازه از نباتی و حیوانی از شدت و زحمت سرما آرمیده نسیم جانفزای دوره تازه احساسی نموده مجموعه ( افتاب ) پس از گذراندن شب دیجور جهالت نزديك طلوع نیر اعظم یگانه منجی ملل و فرزانه احساسات بشر - معارف - آزادانه قدم بعالم مطبوعات میگذارد : بلی قدم به عالم مطبوعات میگذارد . مطبوعاتی که نتیجه تکامل درجات آدمیت و بهتر دلیل سالکان راه حقیقت است.

مجموعه ما مشترکین خود را بنشر مقالات نافعه و افاضات علميه بشارت میدهد با مسالك شخصيه سیاسیه ارتباطی ندارد لكن از کلیات هر مسلك بیطرفانه بحث می کند حقیقت را ملك و ارتقاء افراد انسانیت را مقصود خویش میشناسد . فقط خود را ماول حق و حقیقت میداند ، دفاع حملات توحش را با نیکوترین آلت قتاله آن انتشار معارف بقدر امکان مینماید . مسلکی را اختیار کرده که منتهی نقطه ترقیات بشر و منطبق بر مستقبل اجتماع است . از تقویت و تایید هر امری که موجب افتراق افراد بشر است پرهیز میکند . اجراء مساوات و برادری انسانی و احیاء رسوم عدل و احسان عام را جدا مد نظر دارد، در اول هر ماه شمسی يك نمره که دارای ٤٨ صفحه است تقدیم حضور خوانندگان میدارد و علاوه بر این هر سال یکی از کتب نافعه را ترجمه بفارسی نموده با هريك نمره ١٦ صفحه از این کتاب را الحاق مینماید . و بالاخره خواطر قارئین محترم را با مور ذیل مسبوق میدارد (۱) مجموعه آفتاب در صفحات خود بقدر ميسور از تراجم کتب و جراید و مجلات نافعه مذکور میدارد و در اوایل و اواخر مباحث بمصادر نقل یا ترجمه اشاره میکند (۲) مقالاتی که با مقصد و مسلك آفتاب منافی نباشد قبول و بامضای نویسنده مندرج میگردند و اداره در اصلاح موارد لازمه آزاد است.

(۳) مجموعه آفتاب سوالات وارده از هر قبیل را جواب شافی داده و در صورت عدم قدرت برجواب عین سوال و جوابیکه فضلا اعلام تفضل نمایند درج میشود (٤) سایر مندرجات مهمه آفتاب در ضمن مباحت ذیل شناخته میشوند ( ۱ ) تراجم مشاهیر رجال علم و اصلاح که این بحث را اداره بنظر اعتبار دیده رجوع بسیره بزر رگان را موجب تاسی بایشان و بهترین وسیله اصلاح ادبی میداند (۲) مقالات ادبیه و رمان های مفیده مختصره وبالخصوص فلسفه تاریخ ملل و ادیان (۳) دستور حفظ الصحه که اکثر از مصادر معتبره نقل و ترجمه میشود (٤) اخبار علمیه و شرح اختراعات و اكتشافات جدیده و نافعه .»

در حقیقت مندرجات مجله آفتاب را همین نوع مطالب تشکیل داد . مثلا فهرست مندرجات شماره اول عبارت است از : مقدمه آفتاب ؛ اطوار انسانیت - حیات تولستوی معارف . منابع ثروت ایران - معدن نفت خوزستان . علم قیافه ؛ اندرزه وسائل رستگاری . پرورش استقلال.

فهرست مندرجات شماره دوم: شرح احوال لوتر . معدن نفت خوزستان ؛ يك عنکبوت . دانش و اندرز . وسائل رستگاری . پرورش استقلال

لازم است راجع بدو کتاب مذکور که از شماره اول مجله ترجمه آندو چاپ شده مختصر توضیحی بدهیم. کتاب اول که نام اصلی آن بزبان انگلیسی می باشد و در اینجا بنام ( وسائل رستگاری ) ترجمه شده، از تالیفات مستر سموئیل اسمایلز یکی از مشاهیر علما و نویسندگان انگلیس است. مولف در سال ۱۸۱۲ میلادی متولد شده است ، مترجم کتاب که در ذیل ترجمههای خود (ب) امضا کرده ، آقای حاج شيخ محمد باقر الفت فرزند مرحوم آقا نجفی معروف و در حقیقت موسس مجله آفتاب می باشد و اغلب مقالات و ترجمههای مجله بقلم اوست . کتاب مذکور بعدا بنام ( اعتماد بنفس ) مجددا بوسیله آقای علی دشتی، مدير وصاحب امتیاز روزنامه شفق ؛ ترجمه و چند مرتبه چاپ شده است .

تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد ترجمه آقای الفت که ضمیمه مجله آفتاب چاپ شده بیش از ٦٤ صفحه آن طبع نگردیده است . و اما کتاب دوم یعنی پرورش استقلال که آن را نیز آقای الفت ترجمه نموده و از همان شماره اول مجله طبع گردیده، تالیف نویسنده و سیاست مدار مشهور فرانسوی (الفونس اسکروس) متولد ١٨١٤ ومتوفى ١٨٧٦ میباشد .

مترجم در مقدمه که راجع باین کتاب تدوین کرده مینویسد : « از اهم اموری که اداره آفتاب بر عهده دارد یکی ترجمه کتب و مقالاتیست که قارئین را در تربیت و تعليم ابناء عزیز خود بکار آید و از بهترین کتب مولفه در این باب کتابیست که عالم مشهور فرانسوی ( الفونس اسکروس ) تالیف نموده وعبدالعزيز محمد افندی از فضلاء مصر به ترجمه اش بعربی پرداخته است از اینجا معلوم میشود ترجمه آقای الفت از ترجمه عربی کتاب اقتباس شده کتاب مذكور شرح حال يك زن بنام هیلانه و شوهرش موسوم بدکتر ( اراسم ) میباشد که پس از گذشتن يك سال از ازدواج آندو شو هر بسبب يك اتهام سیاسی محکوم بحبس میگردد .

چندی از حبس شوهر نمیگذرد که هیلانه احساس حمل میکند و فرزندی پیدا می کند که آنرا (امیل) نام میگذارد . بین زن و شوهر نامه هائی در باره تربیت و تعلیم پسر رد و بدل میشود که مکاتیب مذکور را مولف بصورت کتابی در آورده و آن را بنام (امیل قرن نوزدهم) موسوم گردانیده است ولی مترجم اسم کتاب را عوض کرده و پرورش استقلال نام گذاشته است .

درباره ترجمه فارسی این کتاب تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد ۱۲۸ صفحه آن بچاپ رسیده و ضمیمه مجله آفتاب منتشر شده است.

مجله آفتاب با قطع كوچك خشتی و با چاپ سربی ، در مطبعه حبل المتین اصفهان چاپ و منتشر میشده و محل اداره آن ( اصفهان تیمچه حاج کریم ) بوده است از مجله آفتاب جمعا هشت شماره منتشر شده و شماره ۷ و ۸ آن که آخرین شماره مجله میباشد در يك جلد در تاریخ ٢٤ رمضان ۱۳۲۹ قمری مطابق سپتامبر و اکتبر ۱۹۱۱ میلادی از طبع خارج گردیده است . وجه اشتراك مجله سالیانه در اصفهان يك تومان و در ولایات داخله ۱۲ قرآن و در ممالك خارجه ١٤ قرآن است تك نمره در اصفهان يك قرآن و در خارج اصفهان مطلقا يك قرآن و نیم است.

انجمن آفتاب

مجله آفتاب از انتشارات ( انجمن ادبی آفتاب ) بوده که این انجمن در همان سنوات ۱۳۲۹ قمری در اصفهان بمنظور بالا بردن سطح معلومات عمومی و آشنا ساختن مردم بعلم و دانش تاسیس یافته . اعضاء عمده و اصلی انجمن عبارت بوده اند از آقایان حاج شيخ محمد باقر الفت ميرزا فتح الله خان وزیر زاده ( اخگر ) نور بخش و جاوید پس از آنکه انجمن فکر نشریه می افتد بصورت ظاهر آقای میرزاحسین خان سنجری طهرانی را که دارای دیلم از دبیرستان کالج طهران و در کمپانی زیگلر منشی بوده برای مدیری مجله معرفی مینمایند ولی صاحب امتیاز مجله همان آقای الفت می باشد. برای براه انداختن امور مجله قرار میشود هر يك از اعضای انجمن آفتاب پانزده تومان و آقای الفت سیتومان بعنوان سرمایه اولیه بپردازند تا پس از راه افتادن امور مجله پول خود را بردارند ولی پس از انتشار بقراریکه آقای الفت اظهار میدارند فقط يك نفر يك تومان بعنوان حق اشتراك پرداخته و چون دیگر کی ابونه نداده و سرمایه اولیه هم تمام شده لذا پس از هشت شماره مجله تحصیل گردید . است . میرزا محمود خان سنجری که مدیری مجله معرفی شده ، تنها دخالتی که در امور مجله داشته براه انداختن کارهای مجله از قبیل بردن مجله بمطبعه و غلط گیری آن بوده است. نامبرده بعد از تعطیل مجله بطهران رفته و از آنجا پس از استخدام در شرکت نفت ایران و انگلیس با هواز ماموریت یافته و فعلا هم در آنجا مشغول خدمت می باشد .

(۱۶۰) آفتاب

روزنامه آفتاب بمدیر مسئولى ( ح . عبد الوهاب زاده ) در طهران تاسیس و شماره اول آن در چهار صفحه بقطع بزرك ، با چاپ سربی که در مطبعه حبل المتین بطبع رسیده در تاریخ شنبه ۲۹ محرم الحرام ۱۳۳۰ قمرى مطبابق ۲۹ جدی تنگوز ئیل و ۲۰ ژانویه ۱۹۱۲ منتشر شده است محل اداره : طهران؛ خیابان لاله زار کوچه فاروس تلفون ۸۷ قيمت اشتراك بايتخت سالیانه ۵۵ قرآن ، ششماهه ۳۰ قرآن سه ماهه ١٦ قران . ولايات داخله بترتيب ٦٠ قران ، ٣۵ قران . ۱۸ قران ؛ مما لك خارجه ۸۰ قران ، ٤٢ قران . قيمت تك نمره : در تهران چهار شاهی؛ در ولایات داخله پنج شاهی.

طرز انتشار آفتاب بغیر از ایام تعطیل عمومی روزهای یکشنبه و سه شنبه و پنجشنبه طبع و توزیع میشده است. سال تاسیس روزنامه (۱۳۳۰) در عنوان زیر اسم روزنامه درج است، در زیر عنوان در ضمن يك سطر نوشته است که این روزنامه هر گونه مقالات سودمند و عام المنفعه را بطبع میرساند مقاله افتتاحی روزنامه که در شماره اول پس از درج يك آگهی از طرف اداره تعلیمات عمومی چاپ شده بدین قسم شروع میگردد :

« يك ما به الامتياز عمده که قسمتهای آخری دوره آزادی ما را از جزء های ابتدائی جدا میکند نسیم حیات بخش در اولی و صرصر هلاکت پاس در دومی است . علت حدوث چنین مرض مزمن را...»

در شماره اول پس از درج سرمقاله مذکور که سه ستون روزنامه را گرفته ( هر صفحه روزنامه پنج ستون است ) نطق وزیر خارجه انگلستان و بعد اخبار خارجه راجع بایران، سپس، حوادث مهم جهان چاپ شده و در صفحه سوم اخبار پایتخت و تلگرافات داخلی و بعد اخبار داخله و تلگرافات خارجی درج است.

بطور کلی آفتاب روزنامه ایست خبری و مندرجات آن پس از درج مقاله اساسی عبارت از وقایع داخلی و حوادث خارجی و مخصوصا وقایع داخلی بتفصیل در آن درج است . مکتوبات و شکایات اشخاص متفرقه که از پایتخت و ولایات برای دفتر روزنامه فرستاده میشده، در آن چاپ شده علاوه بر این در بیشتر شماره ها در پاورقی صفحات ۲ و ۳ روزنامه قسمتهای كوچك و مختلفی و هم چنین اعلانات متعدد در آن طبع گردیده است.

در شماره ششم سال دهم مجله چهره نما مورخ ۱۵ جمادی الاولی ۱۳۳۱ قمری در ضمن تقاریظ مختلف راجع باين روزنامه مینویسد : « روزنامه گرامی آفتاب منطبعه طهران ؛ اثر كلك معانى سلك یگانه دانشمند سیاسی آقا میرزا محمد حسین خان کمال السلطان می میباشد و از اعداد او مستفاد میشود که این آفتاب جهانتاب معارف مدت هاست عالم ادبیات را پرتو فشانی مینماید.»

از تقریظ فوق معلوم میگردد که نام مدیر روزنامه آفتاب ؛ میرزا محمد حسین خان و لقب ایشان کمال السلطان می باشد ولی نگارنده تاکنون بیش از این از نام و نشان ایشان اطلاعی بدست نیاورده است و دیگر آنکه معلوم میشود آفتاب تا اواسط جمادی الاولی ۱۳۳۱ منتشر میشده است. شماره ١٦٢ سال اول روزنامه که در تاریخ چهارشنبه ۱۰ ربیع الثانی ۱۳۳۱ قمری انتشار یافته در دست نگارنده است .

(۱۶۱) آفتاب تابان

روزنامه آفتاب تابان بمدیری ( بنان مدنی ) در طهران تاسیس و در سال ۱۳۰۸ شمسی بطور روزانه منتشر شده است .

(۱۹۲) آفتاب شرق

روزنامه آفتاب شرق بمدیری و موسی آقای ( علیرضا آموزگار ( تاسیس و شماره اول آن در عقرب ۱۳۰۳ شمسی مطابق ربیع الاول ١٣٤٣ قمری در شهر مشهد منتشر شده است .

در شماره هشتم سال سوم مجله ایرانشهر منطبه برلین مورخ او ل تیر ماه ١٣٠٤ شمسی در باره این روزنامه مینویسد : « آفتاب شرق جریده ایست هفتگی که در مشهد چاپ میشود و موسس آن علیرضا خان آموزگار است . شماره ٢٦ آن باداره ایرانشهر رسیده است و علاوه بر مطالب سیاسی و اخبار محلی دارای مقاله مهم بقلم آقای سید حسن طبسی می باشد . »

آفتاب شرق ابتدا بطور هفتگی ولی بعدا روزهای یکشنبه ، سه شنبه و پنج شنبه منتشر می شده است . در طول مدت انتشار روزنامه مذکور ، با چاپ سر بی در مشهد ( چاپخانه حسینی ) طبع گردیده است. محل اداره خیابان خسروی و آدرس تلگرافی : آفتاب شرق . بهای روزنامه یکساله داخله ۵۰ ریال ؛ خارجه ۷۰ ریال ٦ ماهه داخله ۳۰ ریال و خارجه ٤٠ ريال . تك شماره ۲۵ دينار و پس از دو روز ۵٠ دينار.

از روزنامه آفتاب شرق نگارنده فعلا تا شماره ۹۱ و ۹۲ سال سیزدهم که شماره مسلسل آن ۸۹۰ و ۸۹۱ می باشد در دست دارد . شماره های مذکور در تاریخ يك شنبه ۳۰ صفر المظفر ١٣٥٧ قمری برابر ۱۲ اردی بهشت ۱۳۱۷ شمسی و ۲۰ آوریل ۱۹۳۸ منتشر شده است مندرجات آفتاب شرق مانند اغلب جراید محلی ، پس از درج مقاله اساسی ؛ عبارت از اخبار محلی خراسان و اخبار کشور و خلاصه از اخبار جهان و همچنین آگهیهای مختلف و اعلانات ثبتی است .

سالنامه ۱۳۰۹ پارس و سالنامه شرق ایران متعلق بسال ١٣١٦ شمسی هر کدام شرحی راجع بروزنامه آفتاب شرق و شرح حال آقای آموزگار نوشته که عین هر دو قسمت را نقل میکنیم . در سالنامه پارس مینویسد « روزنامه آفتاب شرق در مشهد مدیریت آقای علیرضا خان آموزگار طبع و نشر میشود . آقای آموزگار از سن ١۵ سالگی داخل اجتماعات ملی و مشروطیت بوده در ١٣٣٦ بتاسيس جمعیت سادات رضوی و مدرسه سادات رضوی موفق شده و تا کنون (منظور سال ۱۳۰۹ شمسیت) با تحمل خسارات بی شمار از انحلال و تعطیل مدرسه جلوگیری نموده‌اند جر بده آفتاب شرق شش سال است که تنها با ثبات قدم و استقامت آقای آموزگار که از عناصر ملی و محترم خراسان هستند ادامه یافته است . »

سالنامه شرق در باره آقای آموزگار مینویسد : « آقای علیرضا آموزگار مدیر روزنامه آفتاب شرق از نویسندگان فاضل و معروف خراسان و از ابتدای انقلاب مشروطیت داخل در زمره میهن پرستان و نسبت بمعارف خراسان خدمات ذ يقيمتى نموده اند از آنجمله تاسیس و نگهداری دبستان شش کلاسه سادات رضوی بوده که مدت چهارده سال با سرمایه شخصی و تحمل خسارات عمده بتربیت اطفال مشغول و از بدو طلوع اعلی حضرت همایونی با اخذ امتیاز روزنامه آفتاب شرق از طریق نامه نگاری بهدایت افکار و بیداری عموم اشتغال داشته اند • روزنامه آفتاب شرق از جراید وزین و آبرومند خراسان و فعلا روزهای یکشنبه و سه شنبه و پنجشنبه با مطالبی مفید و سودمند منتشر میشود . »

(۱۶۳) آفتاب شرق

مجله آفتاب شرق در شهر کرمان بمدیری آقای ( مجد نوابی ) تاسیس و در سال ۱۳۱۳ شمسی موفق بدریافت امتیاز مجله گردیده و پس از آن منتشر نموده انده بقرار نامه ای که مشارالیه از کرمان، درضمن شرح احوال خود ؛ باین جانب نوشته ، مجله آفتاب شرق ؛ مدت دو سال منتشر میشده و بعلت کسالت مدیرا دوچار تعطیل گردیده است متن نامه که مشارالیه بنگارنده نوشته بدین قرار است « این بنده در ماه رجب ١٣١٦ قمری متولد شده و دوره تحصیلات را در کرمان و قسمتی در مشهد مقدس بیایان رسانیده و قسمتی هم بتحصیل زبان انگلیسی مشغول بودم شش هفت سال مدیریت مدرسه عمادیه را عهده دار و از چهارده سالگی بامر منبر و وعظ مشغول بوده و اکنون مشغولم دوسه سال قضاوت ارتش شاهنشاهی را در کرمان عهده دار بودم در سال ۱۳۱۲ خورشیدی بدریافت امتیاز مجله آفتاب شرق نائل آمدم دو سال بنگارش مجله مشغول بودم بعدا بواسطه دو چار شدن یکسالت مالاریا از ١٣١٦ موفق بنگارش نشدم ولی در صدد هستم باز بنگارش مجله مشغول گردم از ۱۳۱۵ بمطالعه دروس بنگاه وعظ و خطابه[۱۲] مشغول و از همان سال ١٥ از طرف وزارت فرهنك برياست وعظ و خطا به استان هشتم کرمان مفتخر گردیده و فعلا ( منظور سال ۱۳۱۸ شمسی است که این نامه نوشته شده ) با همان سمت در اداره فرهنك كرمان مشغول بخدمت دولت و ملت هستم مجد نوابی . واعظ رئيس وعظ و خطا به کرمان .» و اما خصوصیات مجله بقسمیکه از شماره چهارم سال اول استخراج شده باین قرار است : مجله آفتاب شرق در کرمان بصاحب امتیازی و نگارندگی و مدیر مسئولی ( مجد نوایی ) تاسیس و شماره مذکور در ربیع الثانی ١٣۵٣ قمری مطابق مرداد ۱۳۱۳ در ۲۲ صفحه بقطع كوچك و شش صفحه ضمیمه در شرح حال خواجوی کرمانی در مطبه سربی ( سعادت كرمان ) طبع و توزیع شده است . محل اداره کرمان خیابان شاهپور . عنوان تلگرافی آفتاب شرق سال تاسیس مجله (١٣٥٢ - ١٣١٢ در پشت جلد قید شده است . در بالای اسم مجله این نیم فرد شعر بعنوان شعار مجاه درج است . آفتاب آمد دلیل آفتاب آبونمان • طبقه عاليه ومعارف پرووان سالیانه ۵۰ ریال ؛ شش ماهه ۳۰ ریال طبقه متوسطه ٢٥ و ١٥ ريال . محصلین و محصلات و عامه کم بضاعت ۱۵ ریال و ۱۰ ریال تك شماره دو ريال مندرجات مجله عبارت است از مقالات و مطالب دینی و اخلاقی و اجتماعی از قبيل فلسفه شهادت و کودتای حسینی ( ترجمه از سیاست الحسینی آلمانی ) فرج . از شدت متضمن تاریخ مختصر اسلام تا عصر پهلوی . رهنمای تربیت جوانان مطالب مجله نوعا بقلم مدير مجله تهیه شده است .

(١۶٤) افسانه

روزنامه افسانه در شهر همدان بمدیری آقای ( غلامعلی خان سروش زاده ) تاسیس یافته ولی ظاهرا قبل از نشر و یا پس از انتشار چند شماره امتیاز آن ملغی شده است .

(١۶۵) افتی ایران

روزنامه افق ایران در سال ۱۳۰۱ شمسی بطور هفتگی در تهران تاسیس و منتشر شده است.

(۱۶۶) افق روشن

روزنامه افق روشن در تهران بمدیری و صاحب امتیازی ( آقا بزرك كشوری) تاسیس و شماره اول آن در تاریخ پنج شنبه سلخ ذى حجة الحرام ١٣٤٠ مطابق اول برج سنبله ۱۳۰۱ منتشر شده است . افق روشن هفته یکبار روى يك ورق بزرك ، با چاپ سربی در مطبعه ( کلیمیان ) چاپ میشده ، انتشار یافته و قیمت اشتراك

آن یکساله داخله ٦٠ قرآن؛ شش ماهه ۳۵ قران . خارجه بعلاوه اجرت پست تك شماره ۵ شاهی . محل اداره ؛ پاچنار ؛ منزل آقای مرتضی خان وکیل عدلیه خانه نمره ۲۰ است .

شماره اول روزنامه با سرمقاله زیر شروع میگردد و فجایع اسفناك . بنام ایزد یکتا و خالقیکه حقایق كاينات موجودات را از کنم هدم بتوسط قلم در صفحه لوق آفرینش بخلمت هستی آرایش داد و کارکنان افق روشن را درمیان آفاق و انفس برای تنویر افکار و خدمت بجامعه برانگیخته از ذات لایزالش موفقیت را مسئلت مینمائیم ..» سرمقاله مذکور بیشتر قسمت صفحه اول را گرفته و بقبه این صفحه را نطق وزير جنگ (سردار سپه رضا خان) در شب جشن ؛ اشغال کرده است . در صفحه دوم مطالبی راجع بوضع آنروز عدلیه تحت عنوان ( رویای صادقه ) و بعد مختصری از اخبار داخله درج است.

در سرمقاله شماره سوم حمله سختی بسیاست انگلیس و توقیف روزنامه های شفق سرخ عصر انقلاب و عهد انقلاب نموده؛ از شماره دهم اسم روز نامه با خط نستعلیق درشت و قرمز چاپ شده . بطور کلی روزنامه افق روشن دارای سرمقاله های تند و زننده ایست و بیشتر مطالب آنها حمله بیاست قوام السلطنه می باشد و بهمین جهت هم یکبار در تاریخ ۲۸ عقرب ۱۳۰۱ شمسی از طرف قوام السلطنه توقیف گردیده و روزنامه طوفان درباره این توقیف مینویسد « افق روشن که این چند روزه افق نفع قوام السلطنه را تاريك نموده بود دیشب توقیف شد ۰» از روزنامه افق روشن نگارنده تا شماره ۲۱ كه تماما روى يك ورق بزرك چاپ شده و این شماره مورخ بتاريخ ٥ شنبه ۱۳ رجب ١٣٤١ مطابق ۱۰ حوت ۱۳۰۱ می باشد در دست دارم.

(۱۹۷) افکار

شماره اول روزنامه افکار بموسى ومدير متولى ( بدالله طهرانی زاده ) روى يك ورق بقطع بزرك ، با چاپ سربی در تاریخ چهارشنبه ٦ شو ا ل ١٣٤١ قمری مطابق دوم جوزا ۱۳۰۲ شمسی در طهران منتشر شده است.

افکار روزنامه ایست اجتماعی و طرفدار زحمت کشان ، محل اداره آن طهران جنب حمام گلشن نمره ۱ قیمت روزنامه یکساله داخله ۸۰ قران خارجه ۹۰ قران ششماهه ٤۵ قران شماره شش شاهی . مقاله افتتاحی روزنامه بدینقسم شروع میگردد «سیاست روشن. از ساعتیکه تخت فرعونیت رژیم تزاری در سایه..»

از روزنامه افکار فعلا همين يك شماره در دست است.

(۱۹۸) افکار ستوده

روز نامه افکار ستوده در سال ۱۳۰۳ شمسی بطور روزانه در تهران تاسیس شده است.

(۱۹۹) افلاطون

روزنامه مصور رنگی افلاطون در شهررشت منتشر گردیده است . برون در کتاب مطبوعات و شهر فارسی ( ص ٤٤) مینویسد از روزنامه افلا طون فقط يك شماره در تاريخ ٢٦ رجب ۱۳۲۸ هجری قمری مطابق ۳ اگوست ۱۹۱۰ انتشار یافته و من اين يك شماره را در دست دارم و خصوصیات آن بدین قرار است : هشت صفحه قطع ۷ و نیم در ۱۲ و نیم سانتیمتر که چهار صفحه آن رنگیست . وجه اشتراك سالیانه آن ٢٤ قران در رشت؛ در سایر شهرهای ایران ۲۷ ریال در ممالك خارجه ٦ منات . برون در کتاب خود ذکری از مدیر روزنامه افلاطون نکرده است.

(۱۷۰) افلاك

امتیاز روزنامه افلاک بنام ( سید نجم الدین طباطبائی ) در تاریخ اول نور ۱۳۰۲ شمسی از تصویب وزارت فرهنگ گذشته ولی بقرار اعلانیکه آن وزارت خانه در شماره ۷۲ سال پنجم روزنامه میهن مورخ ۲۲ قوس ۱۳۰۲ شمسی چاپ و منتشر کرده چون روزنامه افلاک و چند روزنامه دیگر شش ماه از تاریخ صد و امتیازشان گذشته و صاحبان امتیاز موفق به نشر روزنامه نگردیده اذا بايد تجديد امتیاز نمایند. از اینرو مجددا آقای سید نجم الدین طباطبائی در خواست امتیاز کرده و در تاریخ ۸ آذر ١٣٠٤ شمسی امتیاز روزنامه افلاك ( با کاریکاتور ) از تصویب شورایعالی فرهنگ گذشته است .

با این وصف تا کنون نگارنده بنمونههای روزنامه افلاك بمديرى سيد نجم الدين طباطبائی دسترسی پیدا نکرده و اطلاع هم ندارم که اصولا منتشر شده است یا خیر.

در همین اوقات یعنی در سالیکه مجددا آقای سید نجم الدين امتياز افلا ك را گرفته، روزنامه ای بهمین نام ؛ بمدیری میرزا ابراهیم خان ناهید ، مدیر روز نامه ناهید و ستاره صبح، در تهران منتشر شده است؛ تفصیل این اجمال آنکه روز نامه ناهيد بعلت جنبه انتقادی که در مندر جاتش بوده و بخصوص اوضاعیکه از ۱۳۰۰ تا ۱۳۰۶ شمسی در ایران حکمفرما بود؛ پیوسته دو چار توقیف دسته های مخالف می گشت و از اینرو در مدت پنج سال که از آغاز انتشار آن گذشته چند بار توقیف گردیده و بناچار با تغییر اسم روزنامه ناهید را با سامی دیگری منتشر میکرده است. من جمله چنانکه بعدا در حرفهای سين ونون كتاب ( روزنامه های ستاره صبح و ناهید ) یاد آور خواهیم شد ؛ پس از انتشار هشت شماره باسم ستاره صبح باز این روز نامه توقیف گردیده و آقای میرزا ابراهیم خان ناچار شده است و و ز نامه را باسم ( افلاك ) منتشر سازد و هشتمین شماره ستاره صبح و یا در حقیقت ناهید را بنام افلاک بیرون بدهد. و چون هشتمین شماره ستاره صبح که شماره اول افلاك میباشد در تاریخ سه شنبه ٦ محرم الحرام ١٣٤٤ قمرى مطابق ٦ مرداد ١٣٠٤ شمسی انتشار یافته میتوان بطور خلاصه گفت شماره اول روزنامه افلاك بمديري ميرز ابراهیم خان ناهید در ٦ مرداد ۱۳۰۴ شمسی در طهران منتشر شده است.

روزنامه افلاک بیش از شش شماره یعنی از شماره ۸ تا ١٤ منتشر نگردیده و شماره ١٤ یعنی آخرین شماره افلاك مورخ بتاريخ شنبه ٩ صفر ١٣٤٤ قرى مطابق ۸ شهریور ۱۳۰۴ شمسی است . از شماره ۱۵ که در حقیقت شماره ۱۵ سال چهارم ناهیدود همین شماره سال اول ستاره صبح است باز روزنامه اسم دیگری پیدا کرده و بنام ( خلق ) منتشر شده است. و از همین جهت در جلوی شماره ١٤ افلاك سال انتشار روزنامه بدین قسم « سال اول ( چهارم ) » قید گردیده و اگر خواننده اطلاع از چگونگی انتشار روزنامه نداشته باشد دو چار حیرت میگردد که چطور روزنامه در حال که سال اول انتشار را طی میکند سال ( چهارم نیز هست ) . ولی با توضیحی که در بالا ذکر شد این اشکال بکلی مرتفع میگردد راجع بعلت عدم انتشار روز نامه افلاک اقای ناهید در شماره اول ( خلق ) که بجای آن نشر شده تحت عنوان ( مانع قانونی ) چنین نوشته است « بموجب مرقومه وزارت جلیله معارف و اوقاف روزنامه افلاك بواسطه عدم جواز تصویر طبع نشد و روزنامه خلق بجای افلاک منتشر می شود

دیده میخواهم که باشد شه شناس
تا شناسد شاه را در هر لباس
 

چون روزنامه افلاك بعوض ناهيد منتشر میشد، لذا از حيث سبك مندرجات و نوع مطالب بعينه همان روزنامه ناهید است و حتی مثل ناهید موسس وصاحب و سر دبیر میرزا ابراهیم خان ناهید معرفی شده و محل اداره طهران . ناهید ، معین گردیده است .

برای اطلاع از شرح احوال میرزا ابراهیم خان ناهید بحرف نون كتاب كلمه ( ناهید ) رجوع شود .

(۱۷۱) اقافان

مرحوم تربیت راجع بمجله اقاقات در فهرست روزنامهای آذربایجان مینویسد د مجله ماهانه منتشر در زبان ارمنی در ۱۳-۱۹۱۲ » نگارنده بیش از این راجع بسجله اقاقان اطلاعی ندارم.

(۱۷۲) اقبال

روزنامه اقبال در شهر تبریز بدیری ( علیقلی معروف بصفر اف ) بطور هفتگی تاسیس و با چاپ سنگی منتشر شده است .

چنانکه سابقا در حرف الف بعده الحاء این کتاب روزنامه ( احتیاج) یادآور شدیم علیقلی معروف بصفر اف در سال ۱۳١٦ قمری در تبریز روزنامه ای بنام احتیاج تاسیس و منتشر نموده و چون روزنامه موافق میل امیر نظام گروسی والی آذربایجان نبود لذا بدستور والى مذکور از انتشار هفت شماره روز نامه توقیف شد

پس از توقیف روزنامه احتیاج صفر اف روزنامه دیگری بنام ( اقبال ) یعنی همین روزنامه که در عنوان است بجای شماره هشت احتیاج انتشار داد بنا بر این اقبال بعوض احتیاج و در حقیقت شماره هشت آن میباشد . شماره اول اقبال در ۲۹ ربيع الأول ١٣١٦ قمری انتشار یافته است.

برای اطلاع از شرح احوال علیقلی صفر اف رجوع شود بكلمه احتیاج این کتاب.

(۱۷۳) اقبال

مجله اقبال بمدیر مسئولی ( آقا محمد باقر محيط ) وسر دبیری ( سید حسین خان رمزی ) در طهران تاسیس و در سال ۱۳۳۷ قمری منتشر شده است . شماره اول سال دوم آن در اول برج نور ۱۲۹۹ شمسی مطابق ۲ شعبان ۱۳۳۸ قمری در مطبعه سربی ( تمدن تهران ) در ۳۰ صفحه بقطع خشتی كوچك طبع و توزيع گردید .

اقبال مجله ایست ماهیانه ؛ مصور، علمی؛ ادبی اخلاقی اجتماعی و تاریخی و قیمت اشتراك آن بدین قرار است طهران: سالیانه ۳۵ قرآن و ششماهه ۲۰ قران بلاد ایران ٤٠ و ۲۵ قران، خارجه ۵۰ قران و ۳۰ قران در سنوات اولیه انتشار مجله آقای میرزا سید حسنخان رمزی، در پشت جلد مجله ، عضو اول هیئت تحریریه معرفی شده ولی بعدا محمد باقر محیط ( با تعویض نام فامیلی بنهضت) مدبر و سید حسینحان رمزی دبیر مجله معرفی شده اند طرز انتشار مجله ماهیانه بود .

و بقرار ضبط سالنامه معارف هر نوبت ۵۰۰ نسخه از آن منتشر میشده است.

برپشت جلد مجله تصویر سردر و اطراف در میدان سبه طهران رسم شده بقسمی که عبارات سردر بخوبی در این تصویر قرائت میگردد . قال الله تعالى عز وجل و لايه على بن ابيطالب حصني فمن دخل حصنى امن من عذابی و نیز جمله بسم الله الرحمن الرحيم نصر من الله و فتح قریب ، از عباراتیست که در تصویر دیده میشود . نام مجله ) نامه مصور اقبال ( در زیر سر در و سایر خصوصیات جمله در بالا و پائین و اطراف تصویر درج است . مندرجات اقبال عبارت از مطالب متنوع تاریخی، ادبی و اجتماعیت برای اطلاع انوع مطالب و نویسندگان مجله فهرست شمارههای چهارم از سال ۱۲ و شماره اول سال هفدهم را بترتیب ذیلا نقل میکنیم :

عکس آقای جم والی ایالت خراسان . جواب بموقع شیر الاغ ( دکتر شافع ) منتخبات آثار ( آقای رشد یه پیر معارف ) خواص تاهل ومضار تجرد ( آقا محمد خان لاهورى ) استذكار ( آقا میرزا ضیاء الدین خان شیبانی دیپلمه مدرسه عالی علوم سیاسی ) شهر از متاخرین ( سنجابی ) خانم هریت هیچر استور و تحریرات آن (هیئت تحريريه مجله ) شورای عالی مجانین ( آقا میرزا محمد خان مسعود ) زمستان گذشت استقبال از غزل ( عاشقی محنت بسیار کشید * تا لب دجله بمعشوقه رسید) شعر از اشرف دو تصویر از حاج مخبرالسلطنه رئيس الوزراى وقت و سردار اسعد وزیر جنك . فلسفه شك . يقين . عادات قبائل افریقای شرقی و مجالس سری آنها ، اشخاص باهوش محبوبند یا مردود . دیوانه و پادشاه . زنان در قرن بیستم . مقام زن . منتخبات آثار . نصایح رادیو ها . یادآوری ها . دستور خانه داری ( خوبی روغن) اندرز - دو تقویم معروف عیسویان . مالیه ایران .

مجله اقبال در سال ۱۳۱۲ شمسی وارد هفدهمین سال انتشار خود گردیده و شماره اول این سال در ۱۵ مرداد ۱۳۱۲ نشر شده است . در مقدمه که در این شماره بعنوان ( ادامه خدمت ) چاپ کرده اینطور مینویسد:

نامه مصور اقبال هفدهمین سال حیات ادبی خود را شروع نمود ولی با اکمال لوازمات و تهیه و تدارک کلیشه های متعدده و تکمیل ادوات و ماشین آلات مطبعه و مزایای دیگر که فعلا از توضیح و تشریح آنها خودداری و موکول بآتیه نموده ایم ومان با این که در سابق ماعد لوازمات يك چنین مجله بود بهر زحمت و مشقتی بود ندای وظیفه نمود بدین جهت از گذشته خود مسرور و بآتیه خویش امیدوار است .»

(١٧٤) اقتصاد

شماره اول سال اول روزنامه اقتصاد در دو صفحه بقطع بزرگ در مطبعه سربی چاپ و در تاریخ پنجشنبه ۱۷ محرم الحرام ١٣٤٢ هجری قمری مطابق ۷ سنبله تنگوز تیل ۱۳۰۲ شمسی ؛ در طهران منتشر شده است .

روزنامه اقتصاد بصاحب امتیازی و مدیر مسئولی (اسد الله - روح افزائی) تاسیس گردیده و محل اداره آن طهران، خیابان ناصریه اداره حیات جاوید بوده است . طرز انتشار آن هفتگی و قیمت اشتراك بدينقرار است: سالیانه د ا خله ٥٠ قرآن ، شش ماهه ۳۰ قران . تك شماره ۵ شاهی . مقاله افتتاحی روز نامه تحت عنوان ( اصل مهم اقتصادی ) و با سطور زیر شروع میگردد:

در این موقع که ما بدایره مطبوعات قدم گذارده و میخواهیم بنوبه وسهم خویش خدماتی در خور استعداد خود انجام دهیم...» پس از سرمقاله اخبار داخله ی خبرهای خبرگزاری رویتر درج شده است . لازم است یاد آور شویم که ظاهرا روزنامه ای بهمین نام (اقتصاد) در طهران، بطور هفتگی ، در سال ۱۲۹۰ منتشر میشده ولی نگارنده تا کنون نمونه و اطلاعی از آن بدست نیاورده ام

(۱۷۰) اقتصاد ایران

روزنامه اقتصاد ایران در طهران بصاحب امتیازی و مدیر مسئولی ( حاج مستشار الممالك ) و مديری و سردبیری ( میرزا حسن ناجی ) تاسیس و شماره اول آن در ربیع الاول ۱۳۳۸ قمری منتشر شده است . اقتصاد ایران در ابتدا بطور هفتگی در مطبعه ( باقر زاده ) طبع و هر نوبت ۱۵۰۰ نسخه از آن نشر گردیده و پس از انتشار ۲۸ شماره تو قیف شده و در شوال ۱۳۳۸ قمری از توقیف خارج گردیده و مجددا منتشر شده است، روز نامه اختر مسعود چاپ اصفهان، مورخ ۱۵ سرطان ۱۲۹۹ مطابق شوال ۱۳۳۸ درباره طلوع مجدد آن تحت عنوان ( طلوع تانوی) مینویسد « جریده اقتصاد ایران که چندی بود توقیف و بعلت حق گوئی دو چار تعطیل شده بود اینک مجددا در افق مطبوعات مرکز طلوع نموده است .»

اقتصاد ایران روزنامه ملی آزاد و مستقل الافكار معرفى ووجه اشتراك آن بدين قسم تعیین شده است :

سالیانه ٦٠ قران؛ ششاهه ۳۵ قران ؛ تك نمره چهار شاهی ؛ اعلانات در صفحه آخر سطرى يك قران، محل اداره روزنامه : طهران خیابان ناصریه ؛ عنوان تلگرافی طهران ؛ اقتصاد.

همانقسم که فوقا یاد آور شدیم اقتصاد ایران در ابتدا بطور هفتگی روزهای سه شنبه در چهار صفحه يقطع كوچك توزیع میشده و بعدا هفته پنج شمار . طبع و توزیع گردیده است شماره ۱۷ سال دوم آن در تاریخ سه شنبه ۲۰ صفر ۱۳۳۹ مطابق ۱۰ عقرب ۱۲۹۹ و ۲ نوامبر ۱۹۲۰ و شماره دوم سال سوم آن در چهار شنبه ۲۸ سرطان ۱۳۰۱ و شماره ٦٣ سال سوم آن در يك شنبه ٨ ربيع الاول ١٣٤١ مطابق عقرب ۱۳۰۱ شمسی انتشار یافته شعار روزنامه عبارت از نیمه خورشید بست که از افق بیرون آمده و بر روی آن اسم روزنامه نوشته شده است .

مندرجات روزنامه پس از درج مقاله اساسی تحت عناوين ( مواقع خطر ) و ( وزارت معارف ) عبارت از وقایع داخلی و حوادث خارجی و مقالات مختلف می باشد و بطور كلى سباق مطالب اقتصاد ایران اخباریست.

اداره امور داخلی روزنامه ابتدا با آقای میرزا علیمحمد خان مستشار زاده بوده و بعدا طبق قرار دادی که با حاج مستشار الممالك بسته شده بعهده آقای ( ابو الفضل لساني ) وا كذا شده پس از چندی معلمی بین آقای لسانی و و صاحب امتیاز روزنامه اختلافاتی حاصل شده و آقای لسانی دیگر در امور روزنامه مداخله نکرده است و چون این موضوع در آن ایام در جراید منعکس گردیده و چند روز نامه مهم از قبیل طوفان و ایران عدم مداخله لسانی را تحت عنوان (اخطار راجع بروزنامه اقتصاد ایران) چاپ کرده، مانیز برای مزید اطلاع یکی از این اخطارها را نقل میکنیم.

« اخطار البته قارئین محترم جراید در نظر دارند که چندی قبل جریده اقتصاد ایران در تحت مدیریت این جانب اداره میشد و سپس بواسطه مخالفت جدی با دولت وقت دچار محظورات شده در نتیجه صاحب امتیاز آن آقای مستشار السالك بر خلاف قرار داد کتبی ) که فعلا هم در دست (است با زور دولت وقت حق انتشار آن روزنامه را از بنده سلب نموده من هم خواه نا خواه بعد از آن همه مبارزات در زاویه خمول عزلت گزیدم ولی فعلا بقرار اطلاع معلوم میشود که صاحب اصلی آن در نظر دارد نمایشی باسم اقتصاد ایران بدهند لذا خواطر عموم را مستحضر می دارد که از تاریخ ۸ برج عقرب ( منظور عقرب ۱۳۰۱ است) بنده هیچ نوع مداخلاتی در آن روزنامه ندارم و ارباب رجوع بخود مستشار الممالك رجوع نمایند . ابوالفضل لسانی .»[۱۳]

شرح حال حاج مستشار الممالك مرحوم حاج حسین اقتصادی ملقب به (مستشار الممالك) طبق نامه ای که فرزندان مرحوم آقای علیمحمد پیروزمند رئیس اداره قوانین مجلس شورایملی باین جانب مرقوم داشته از نوادههای پسری مرحوم حاج سمیعی از مردم اصفهان و در سال ۱۲٤۰ شمسی در تبریز متولد شده است شرح احوال آنمرحوم در شماره ١٤٦ سال سوم مجله اطلاعات هفتگی مورخ ۱۹ اسفند ۱۳۲۲ بدین قسم نوشته شده که مشارالیه در اوائل طفولیت و جوانی بنا بمقتضیات زمان ؛ پاکتساب معلومات قدیمه و فقه و اصول و فلسفه و ادبیات پرداخته و چون میخواسته است در كسب معلومات جدید نیز بی بهره نماند از اینرو مدت زیادی از اوقات خود را در سلامبول و اغلب شهرهای اروپا گذرانیده و در ضمن تحصیل در رشته های اقتصادی و سیاسی، از اعمال پسندیده و اخلاق شایسته اروپائیان نیز تجارب وافری اندوخت. پس از مراجعت از سفر اول فرنگستان، در سال ۱۳۱۲ قمری ، از طرف اعلیحضرت پادشاه وقت بریاست تجارت آذربایجان که در آنوقت مرکز تجارتی ایران و اروپا از راه روسیه و عثمانی بود ، منصوب شد و در مدت تصدی خدمات گرانبهائی بتجارت وتجار کشور نموده و سپس سالهای متمادی در وزارت امور خارجه بعنوان مشاور تجاری اشتغال داشت و ضمنا با تحصیل امتیاز روزنامه ( اقتصاد ایران ) و انتشار آن تا حدی که موقع جازه میداد هموطنان خود را بعلوم اقتصاد و روش جدید تجارتی آشنا نمود در مدت اقامت در اسلامبول، با مساعدت و همت جمعی از ارباب فرهنك و فتوت بتاسيس دستان ایرانیان همت گماشت که تا سالیان در از این دبستان وسیله نشر زبان فارسی و کسب کمال اطفال ایرانی بود در سالهای آخر عمر بعلت من زیاد و کهولت اغلب اوقات خود ر اصرف مطالعات علمی و اقتصادی نمود و پس از ۸۲ سال عمر در دوازدهم بهمن ۱۳۲۲ از این جهان رخت بر بست .»

فوت آنمرحوم در طهران اتفاق افتاد و بازماندگان وی روز دو شنبه ۱۵ بهمن مجلس ترحیمی برای شادی روانش در مسجد مجد منعقد نمودند و نیز مجلس دیگری روز شنبه همان ماه در منزل آنمرحوم واقع در خیابان سی متری نظامی اول خیابان شاه بر پا داشتند . ارشد فرزندان آن مرحوم آقای علی محمد پیروز مند است که در حین کتابت این اوراق در استخدام دولت و ریاست اداره قوانین مجلس شورای ملی را عهده دار است .

(١٧٦) اقدام

روزنامه اقدام در طهران بمدیری و صاحب امتیازی ( عباس خلیلی ) تاسیس و در سال ۱۲۹۹ شمسی منتشر شده است .

آقای عباس خلیلی صاحب امتیاز و مدیر اقدام از نوادهای حاج ملا علی خلیلی و برادر زاده حاج میرزا حسین خلیلی طهرانی است که هر دو از اعاظم علمای قرن ۱۳ هجری بوده و حاج میرزا حسین خلیلی اول روحانیست که مشروطیت ایران را اعلام نمود . مولد خلیلی در نجف اشرف بوده و پس از تحصیل مقدمات علوم عربیت هنگامیکه در عراق نهضت ضد انگلیسی پیدا شد، مشارالیه جمعیتی بنام (نهضت اسلام) تشکیل داد و خود در راس آن نهضت قرار گرفت و از اینراه زبان فراوان بانگلیس ها وارد ساخت و از این جهت بعد از جنگ جهانگیر اول از طرف انگلیسها محکوم باعدام گردید. ولی وی باین حکم تن در نداد و از عراق بطهران فرار کرد و در طهران مدنی در اداره روزنامه رعد مشغول تحریر شد .

پس از فرار سید ضیاء الدین ؛ مدیر روزنامه رعد، از ایران ، خلیلی بتا روزنامه بنام ( اقدام ) پرداخت و این روزنامه تا کنون که آبانماه ١٣٢٦ شمسیست هنوز در طهران منتشر میگردد و فعلا سال بیست و هفتم خود را طی مینماید و شماره ۱۰۹۸ آن که از شماره های سال بیست و هفتم روزنامه میباشد در تاریخ یکشنبه ۱۷ آبان ماه ١٣٢٦ مطابق ٢٥ ذيحجه ١٣٦٦ قمرى انتشار یافته است .

روز نامه اقدام؛ از همان آغاز تاسیس، بعلت قلم تند و آتشین آقای خلیلی و تظاهر بمخالفت با سیاست بیگانگان در ایران؛ هر چندی بگبار دو چار توقیف شده و از اینرو در مدت ۲۷ سال بیش از ۱۰۹۸ شماره از آن نشر نشده است.

اولین بار که روزنامه اقدام توقیف شد در زمان ریاست وزرانی مستوفی الممالك بود و پس از توقیف بجای آن روزنامه بیدار منتشر گشت ولی این روز نامه نیز پس از انتشار چهار شماره توقیف گردید و ما بتفصيل بعدا در حرف ب کتاب کلمه ( بیدار ) از این قسمت گفتگو خواهیم کرد . توقیف اولیه اقدام در برج دلو ۱۳۰۱ انجام گرفته است .

اقدام در طول سلطنت اعلیحضرت پادشاه سابق، مانند اغاب جراید ایران در محاق تعطیل بسر میبرد تا اینکه وقایع شهریور ۱۳۲۰ پیش آمد و روزنامه مذکور مجددا در دیماه همین سال منتشر گردید. و از آن تاریخ تاکنون با توقیفهای متوالی که داشته باز هم منتشر گردیده است .

آثار و تالیفات خلیلی

چنانکه سابقا اشاره کردیم عباس خلیلی از نوادههای رئیس علمای قرن سیزده مرحوم حاج ملاعلی خلیلی است . نامبرده پس از گذراندن ایام صباوت و آغاز جوانی در عراق ، بعلتیکه قبلا یاد آور شدیم بایران تبعید گردید و در این جا دوران روز نامه نگاری و نویسندگی خود را شروع کرد. خلیلی با همه گرفتاریهائی که بعلت انتشار روزنامه اقدام برایش بوده مع ذلك دارای تالیفات و تصنيفات متعددیست که زیلا بذکر اسامی و خصوصیات آنها تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد میپردازیم این تالیفات غیر از مقالات مختلفی است که خلیلی در جراید طهران منتشر نموده و نیز غیر از سرمقاله های روزنامه اقدام است که تمام بقلم خود اوست . آثار و تالیفات خلیلی:

۱ - ترجمه قسمتی از شاهنامه بعربی شعر بشعر ۲ - ترجمه قسمت عمده کلیات سعدی شعر بشعر ( این ترجمه در یکی از مجلات مهم مصر بنام ( المقتطف چاپ و منتشر شده است ) ۳ - روزگار سیاه . این کتاب در فروردین ۱۳۱۰ شمسی در مطبعه اقدام ، در ١٣٤ صفحه چاپ گردیده و قیمت آن چهار قران است .

روزگار سیاه رمانیست عشقی ، اخلاقی ، اجتماعی و در آن شرح حال فاحشه ای که بروزگار سیاه افتاده و بدبخت گردیده بیان شده است . روزگار سیاه از شاهکار نوشته های آقای خلیلی است و پس از انتشار بی اندازه مور د توجه و اقع گردید بقسمی که در مدت چند سال سه مرتبه بطبع رسید .

٤ - انسان . این کتاب در سال ١٣٠٤ شمسی در مطبعه فاروس در یکصد صفحه بقطع پستی طبع گردیده و قیمت آن چهار قرآن معين شده ولی مدتی است که نسخ آن نایاب است. انسان داستانی است اخلاقی و اجتماعی و پس از انتشار مورد توجه علاقه مندان به آثار خلیلی واقع گردیده است

۵ - انتقام در مرداد ۱۳۰٤ شمسی در ٨٦ صفحه مقطع پستی در مطبعه روشنائی به چاپ رسیده و مدتی است نسخه آن کمیاب است ٦٠ - اسرار شب - کتاب اسرار شب در اسفند ۱۳۰۵ در ۸۴ صفحه بقطع پستی در مطبعه سعادت بچاپ رسیده و قیمت آن چهار قران است . این کتاب قبل از آن که جداگانه چاپ شود ، در روزنامه اقدام طبع شده است ۷۰ – پيرچاك هندى ـ این کتاب در اسفند ۱۳۰٦ شمسی در ۱۰۸ صفحه بقطع پستی در مطبعه باقر زاده طبع گردیده و چهار قرآن هم قیمت آن بوده ولی فعلا مدتی است نایاب است . قبل از آنکه جداگانه چاپ شود ، در روزنامه اقدام چاپ شده است ۸۰ - خیالیات - این کتاب در یکصد صفحه بقطع پستی در مهرماه ۱۳۰۹ شمسی در مطبعه درخشان چاپ شده و چهار قران قیمت آن است ۹۰ ـ مقتسبات کتاب مذکور در بهمن ۱۳۰۹ در ۸۰ صفحه بقطع پستی در مطبعه اقدام چاپ و منتشر شده و قیمت آن دو قرآن است ۱۰ - زندانیان - این کتاب بسال ۱۳۱۰ در ٤٨ صفحه بقطع بتی در مطبعه اقدام چاپ شده و بقیمت دو قران ارزش آن تعیین گردیده است ۱۱۰ – غرایب عالم . در ۱۳۱۰ ؛ در مطبعه اقدام در ٤٨ صفحه يقع بستی طبع و منتشر شده و قیمت آن دو قرآن است ۱۲۰ چال گاو - در ۱۳۱۰ در مطبعه اقدام در ٤٨ صفحه بقطع بستی چاپ شده ؛ و دو قرآن قیمت دارد . ۱۳ شار لو ت این کتاب در ۱۳۱۰ در مطبعه اقدام در ٤٠ صفحه بقطع كوچك چاپ گرد بده و شاهی قیمت دارد .

این بود فهرستی از اسامی کتبی که بقلم آقای خلیلی تالیف گردیده و نگارنده از آنها اطلاع داشت و بیشتر این کتابها هنگامی تالیف شده که آقای خلیلی از فعالیت روزنامه نگاری برکنار بوده است . آنچه بیشتر در خلال سطور این کتب خواننده را مجذوب میسازد احساسات و عواطف غم انگیز بست که خود بخود در خواننده پدید می آید.

آقای خلیلی ؛ پس از وقایع شهر بود که دو مرتبه با بدایره روزنامه نگاری گذاشت، در کابینه آقای قوام السلطنه دو چار زندان شهربانی گردید و پس از مدتی زندانی بودن مجددا آزاد شد . روزنامه اقدام هما نقسم که قبلا یادآور شدیم ، پس از وقایع شهریور ماه ؛ دو مرتبه منتشر گردیده و هر وقت مدیران آقای خلیلی آزاد بوده ، روزنامه از منتشر شده است. قطع نظر از سر مقاله های مفید و موثر که در روزنامه بقلم خلیلی نوشته شده ؛ اقدام روزنامه ایست خبری و مشتمل بر قسمت عمده اخبار داخله و خارجه است و مقالات و ترجمه های مفید و متنوع نیز در آن دیده می شود .

(۱۷۷) اقیانوس

روزنامه هفتگی اقیانوس منتشره در طهران سال ١٣٢٦ قمری • مدیر و نویسنده این روزنامه ( سید فرج الله کاشانی ( نویسنده روزنامه تربا در مصر و طهران است .

برای اطلاع از شرح احوال سید فرج الله رجوع شود بكلمه ( ثريا ) در این کتاب.

(۱۷۸) اکباتان

روزنامه اکباتان در شهر همدان بمديرى ( میرزا ابو القاسم خان ملقب بسيد الاطبا ) تاسیس و هفته یكبار توزیع شده است .

روزنامه اتحاد همدان مورخ سه شنبه ۲۰ جمادی الاولی ۱۳۳۳ قمری طلوع روزنامه ( اکبانان همدان ) را بشارت داده مینویسد روزنامه ایست هفتگی بمدیری آقای سید الاطبا و تحت نظر رئيس معارف و تا کنون دو نمره از آن باداره رسیده است. در سالنامه وزارت معارف متعلق بسال ۱۲۹۷ پس از آنکه نام روز نامه اکباتان را ضبط کرده مینوید این روزنامه هفته یکبار توزیع و در هر نوبت ۵۰۰ نسخه از آن طبع میگردد ؛ در اوایل یونت ئیل ۱۲۹۷ منتشر شده ولی فعلا تعطیل است . » . در شماره اول مجله پروین مورخ ١٦ ذیحجه ۱۳۳۳ قمری نام روزنامه را ( اکباتان نامه عشقی ) و مدیر آن را ( اسماعیل زاده ) نوشته و سال مذکور را سال اول تاسیس آن دانسته است .

برون در کتاب مطبوعات و شعر فارسی ( ص ٤٥) درباره این روزنامه چنین نوشته است :

«روزنامه اکباتان منتشره در شهر همدان در سال ۱۱۰۲۵ هجری، از این روز نامه بیش از يك شماره نشر نشده و بجای آن روزنامه عدل مظفر ؛ بهمان سبك انتشار یافته تا کنون نیز منتشر میگردد .»

(۱۷۹) اکودوپرس

روزنامه اکو دو پرس ) صدای ایران ( تحت نظر و بسرپرستی (دکتر مورل) در طهران ، بزبان فرانسه تاسیس و شماره اول آن در فروردین ۱۳۰۲ قمری مطابق ۱۲ مارس ۱۸۸۵ میلادی متواليا منتشر گردیده است .

لازم است یاد آور شویم که قبل از این تاریخ روزنامه دیگری بنام ( پاتری - وطن ) در طهران بزبان فرانسه انتشار یافته . تفصیل این اجمال آنکه در سفر ناصر الدین شاه بفرنگستان ، هنگام توقف در اسلامبول مطبعه ای خریداری نمود و با يك نفر حروفچين بطهران ارسال داشت . مطبعه مذکور در طهران مدتی بدون استفاده ماند تا اینکه در سال ۱۲۹۳ قمری روزنامه بنام ( پاتری ) بمدیری بارن دو نرمان در طهران تاسیس شد و ظاهرا بازیکی مذکور را یکسال فعل بهمین منظور از اروپا خواسته بودند ولی متاسفانه از این روزنامه بیش از يك شماره كه مورخ بتاريخ ٩ محرم ۱۳۹۳ می باشد منتشر نشد و چون در مقالات آن ذکری از آزادی ۹ شده بود موافق طبع شاه واقع نگردید و دستور توقیف آن صادر گشت.

بنا بر این روزنامه اکو دو پرس با صدای ایران دومین روزنامه ایست که در ایران بزبان فرانسه منتشر گردیده است .

(۱۸۰) آگاهی

برون در کتاب مطبوعات و شعر فاوسی ( ص ۳۳ ) ذکری از روزنامه آگاهی که با چاپ سنگی در طهران طبع شده و در سال ۱۳۲۵ قمری منتشر شده، نموده است ولی نگارنده تا کنون نمونه از آن بدست نیاورده و اطلاعی هم بیش از آنچه برون نوشته ندارم. و اما راجع بروزنامه دیگری که بهمین اسم در سال ۱۳۲۹ قمری در طهران منتشر شده و نمونه ای از آن در دست میباشد خصوصیات آن بدین قرار است :

روزنامه آگاهی در طهران بمدیر مسئولی ( محمد حسین سبزواری حشمت ) تاسیس و شماره دوم سال اول آن در چهار صفحه بقطع كوچك ، با چاپ سنگی در تاریخ سه شنبه ٤ رمضان ۱۳۲۹ قمری انتشار یافته است . در عنوان روزنامه ، آگاهی باین قسم معرفی شده : ( روزنامه ایست هفتگی، اخلاقی، سیاسی، تاریخی ؛ فلاحتی.»

محل اداره روزنامه خیابان ناصریه ، کتابخانه شرافت قیمت اشتراك ساليانه داخله ایران ٦ قران ، خارجه دوازده قران . اسم روزنامه ( آگاهی ) با خط نستعلیق درشت نوشته شده و صفحه اول روزنامه مشتمل بر کاریکاتور پست که دو دسته عقب سربازی که در دست هر کدام بیر قیست و روی آن نوشته ( ارتجاع ) صف کشیده اند . قسمت دیگر این صفحه باز کاریکاتوریست که تحت عنوان ( روابط حسنه ) رسم شده. در این قسمت يك طرف اتومبیلی بوسیله يك نفر اروپائی رانده میشود و در زیرش نوشته: این) رشته سر دراز (دارد و در طرف دیگر اروپائی دیگری اثاثیه وارد میکند و باز زیر آن نوشته : « قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود.»

در صفحه دوم و سوم و چند سطر از صفحه چهارم مقاله سیاسی روزنامه بعنوان ( اجتماع بعد از انفراد ) نوشته شده و بقیه صفحه چهار عبارت است از مقالات ( اخلاق فرانگان، فلاحت سیب زمینی ) و يك اعلان هر صفحه روزنامه مشتمل بر دو ستون و طرز انتشار آن هفتگی است . در شماره ١٤٩ سال چهارم روزنامه مجلس مورخ دو شنبه ٢٦ شمان ۱۳۲۹ قمری بعنوان ( تقریظ ) راجع بطلوع این روز نامه می نویسد : « روزنامه آگاهی روی ورق كوچك با چاپ سنگی در تحت مسئولیت و مدیریت جناب آقا میرزا محمد حسین سبزواری بتازگی از طبع خارج شده و نمره اول آن را باداره ما فرستاده اند »

(۱۸۱) آگاهی

روزنامه آگاهی بمدیری ( شیخ عبدالحسين آل داود) در خراسان ، در سال

۱۳۳۳ قمری، بطور هفتگی تاسیس و منتشر شد. روزنامه مذکور پس از سه سال انتشار برای مدت کمی تعطیل گردیده و مجددا در اوائل سال ١٣٣٦ قمری یا بدایره انتشار گذاشته است شماره های ٢ و ٣ و ٤ و ۵ و ٦ سال ششم روزنامه در ماههای دلو و حوت سال ۱۲۹۹ شمسی از طبع خارج شده است.

(۱۸۲) الادب

مجله الادب در سال ١٣٣٦ قمرى مطابق ۱۲۹۷ شمسی و ۱۹۱۸ میلادی در طهران تاسیس و منتشر شده؛ صاحب امتیاز مجله آقای میرزا محمد و مندرجات آن بقلم ديپلمه ها و محصلين عالی امریکائیها تهیه و تدوین گردیده است در حقیقت مجله مذکور از انتشارات مدرسه امریکائیهای طهران است و این مدرسه همان دبیرستان البرز فعلی است که در طهران اکنون دایر است.

مجله الادب در هر دوماه یکبار در ۳۲ صفحه بقطع خشتي كوچك ، با چاپ سربی طبع و منتشر میشده ؛ قیمت اشتراك سالیانه آن در مرکز ٦٠ قران و در خارج از مرکز ۷۰ قرآن و تك شماره سی شاهی . قیمت اعلان در صفحات اول مجله يك صفحه ٤٠ قران ؛ نصف صفحه ۲۵ قران ، ربع صفحه ۱۵ قران وصفحات آخر بترتیب ۲۵ و ۱۵ و ۱۰ قران محل اداره مجله : طهران. مدرسه عالی آمریکایی معین گردیده است . در عنوان مجله ؛ الادب بنام يك مجله علمی ؛ ادبی، تاریخی و اخلاقی معرفی شده و مندرجات آن نیز از این قبیل مطالب خارج نیست برای نمونه فهرست مندرجات با ذکر اسامی نویسندگان شماره سوم سال اول و شماره ششم سال دوم را نقل میکنیم : چهار روز ( پ ۰۱۰ بیژن ) نيك بيني وشاشت خاطر ( سلطان محمد خان نائینی ) آزادی ( بدر الدجى ) ماژور استوار ( مجله الادب ) زرگی و بزرگان ( ترجمه سلیمان بیرجندی ) دکتر جدسن در انجمن جوانان فارغ التحصيل ) مجله الادب ( كلمات منجمده ( ترجمه . س . جمال الدین ) موش ووزغ ( حکایت منظوم . علی اصغر شیرازی ) رخساره سنگی ( ترجمه الله يار خان صالح اثر مصاحبت ( از کتاب اخلاق تالیف سلطان محمد خان ) پیرانیکه مردان کافی و کامیاب ایجاد میکنند ( ترجمه سلیمان بیرجندى ) أديسون يا يك امريكا تي حيرت آور ( علی پاشا صالح ) فقط يكفسمت از فجایع بلشويك ( ابراهیم مرآت اشتیانی) پرگرام بیست و پنجمین مجلس جشن فارغ التحصیلهای مدرسه عالی آمریکایی تهران جمعه دوم جوزا ۰۱۲۹۸ متن خطابه محمد سنائی فارسی و انگلیسی . رخسار. سنگی ( ترجمه الله يار خان صالح ) لازم است یاد آور شویم که اغلب این نویسنده گان و مترجمین محصلین مدرسه کالج بودهاند. تاریخ انتشار شماره سوم صفر ۱۳۳۷ قمری مطابق قوس ۱۳۹۷ شمسی است .

در سالنامه ۱۲۹۷ وزارت فرهنگ درباره مجله مذکور مینویسد : « مجله الادب بمدیری آقای میرزا محمد خان ناظم مدرسه امریکائی و در تحت نظر و و بقلم محصلین مدرسه تاسیس شده هر سه ماه یکمرتبه در مطبعه فاروس طبع و هر نوبت ۵۰۰ نسخه از آن منتشر میگردد . سیاق مطالب آن ادبیست.

الادب مدت سه سال بنام مذکور منتشر شده و از ابتدای سال چهاره تغییر اسم پیدا کرده و بنام ( مجله فردوس ) و با همان وضع وسبك سابق انتشار یافته است برای اطلاع از سال چهارم بید مجله بحرف ( ف ) كتاب كلمه فردوس مراجعه شود.

(۱۸۳) الاسلام

مجله الاسلام و با گفتگوی صفاخانه اصفهان[۱۴] در شهر اصفهان بمدیری سيد محمد على داعی الاسلام ) تاسيس و شماره اول آن در شهر رمضان المبارك ۱۳۲۰ قمری مطابق سال ۱۹۰۳ میلادی منتشر شده است.

علت تاسیس و انتشار مجله مذکور چنانچه در شماره اول مجله ذکر شد . بدین قرار است : ( چون سالها ست دعات عیسویه میگفتند که چرا اهل اسلام جواب ما را نمیدهند با آنگه از دول فرنگستان ببلدان اسلامی می آئیم و اداره د عوت مفتوح می نمائیم کرورها در هر سال مخارج اینکار میکنیم ، در هر سال کتب فراوان در رد اسلام طبع میکنیم و بدست اهل اسلام میدهیم از این جهت از غره شهر جمادی الاخر ۱۳۲۰ قمری در اصفهان بامر جناب مستطاب حامى الشريعة الفراء مروج الملة البيضاء ملاذ الانام مروج الاحكام حجة الاسلام آقای حاج شيخ نور الله ثقة الاسلام[۱۵] دامت بركاته العاليه اداره دعوت اسلامیه بنام (صفاخانه) در محله جلفا دائر شده است. گفتگوی دعات اسلامیه با مسیحیان ودعات ايشان تحریر میشود و در این اوراق برای انتفاع مسيحيان و مسلمانان دور مندرج میگردد ؛ امید داریم کم کم دعات اسلامیه بممالک خارجه بفرستیم و حجت را بر اهل جهان تمام کنیم» این بود شرحی که داعی الاسلام درباره تاسیس مجله آورده و برای اینکه خوانندگان بهتر مندرجات و سبک مطالب مجله پی ببرند بطور اجمال قبلا شرحی درباره صفا خانه اصفهان ذکر میکنیم.

صفاخانه اصفهان

از چند سطر مقدمه شماره اول مجله و اطلاعاتی که نگارنده از خارج دارم تاریخچه تاسیس صفاخانه اصفهان بدین قرار است که در سال ۱۳۲۰ هجری قمری به دستور آقای حاج آقا نور الله ، در محله جلفای اصفهان دعوت خانه بنام ( صفاخانه اصفهان ) تاسیس گردیده و یکی از مطلعین و آشنایان بمذهب مسبح موسوم بسيد محمد علی و ملقب بداعى الاسلام ( شرح احوال ایشان بتفصيل در صفحات بعد بیان خواهد شد ) از طرف جامعه روحانیون اصفهان مامور بمباحثه و مناظره با علما و مبلغین دین مسیح که در این تاریخ بعد وفور در این شهر رفت و آمد داشته گردیده است . صفاخانه اصفهان که موسوم باداره دعوت اسلامیه بوده ؛ در آغاز امر در خود شهر و جلسات آن در یکی از حجرات مدرسه صدر اصفهان واقع در بازار بزرك كه محل سكونت داعي الاسلام بوده تشکیل میشده و از آن پس دعو تخانه بنام صفاخانه اصفهان بجلفا که مرکز مبلغین و مسیحیان بوده منتقل گردیده است.

داعى الاسلام در شماره ۵ سال اول الاسلام در جائی که تحت عنوان ( سرور غیبی ) شرح احوال ركن الملك را بقلم اديب التجار نقل کرده در ضمن خدمات ركن الملك نايب الحكومه ظل السلطان در اصفهان راجع تاسیس اداره دعوت اسلامیه می نویسد .

«از جمله اقدامات حسنه و خیرات مستحسنه حضرت آقای رکن الملك احداث اداره دعوت اسلامیه است که انشاء الله تا ظهور قائم آل محمد این رشته متصل خواهد بود. در روز دوازدهم جمادی الاولى ۱۳۲۰ در منزل خودشان انجمنی ترتیب دادند مشتمل علما و ارکان و تجار پس از اجتماع با غایت فصاحت و بلاغت با این مضمون نطق فرمودند. خداوند کریم حکیم را شکر بی حصر وحمد ببعد وحد بجا می آوریم که نعمت دین مبین اسلام را بما عطا فرمود ۰۰۰۰ و بمقتضای تکالیف مقرره آن عمل نمائیم و همیشه بفکر آن باشیم که این کلمه جامعه را وسعت دهیم و در استحکام عقاید عوام و ضعفا وسد خروج آنها بکوشیم ۰۰۰ پس بر راهنمایان انام و پیشوایان عظام اسلام یعنی علمای اعلام نیز بر حسب تکلیف اسلامی حتم است که از گوشه های مسجد و زوایای محراب بیرون آمده بیدان تقابل آیند. بخصوص در ایام سلطنت عليحضرت قدر قدرت مظفرالدین شاه ... آقای حاج شیخ نور الله ثقة الاسلام که همیشه در اصول نوعیه اسلامیه ساعی و جاهد در آن مجلس نطقی بسزا فرمودند و به تشکیل اداره دعوت اسلامیه باتفاق ایشان ساعی شدند و حضار از اهل حل و عقد اظهار اتفاق رای و همراهی نمودند اداره تشکیل یافت و دهاتی فراهم شد انشاء الله تعالى بهمت با همتان اسلام اداره وسعت خواهد گرفت و روشنائی بخش دیده تمام اسلامیان خواهد گشت » جلسه مذکور در حقیقت هسته مرکزی صفا خانه اصفهان بوده و پس از توسعه و تشکیل جلسات مرتب آن در اداره دعوتخانه جلفا ، مجله ماهيانه ای بنام الاسلام برای ثبت مذاکرات تاسیس می یابد . مذاکراتی که در باره مذهب اسلام و مسیح بين داعی الاسلام و مبلغین مسیحی درصفا خانه اصفهان میشد همه ماهه در يك رساله طبع و بنام مجله الاسلام و یا گفتگوی صفا خانه اصفهات منتشر میگردید.

مندرجات مجله الاسلام

الاسلام از لحاظ مندرجات آن مجله ایست کاملا دینی و مخصوص درج مذاکرات و مباحثات داعی الاسلام با مبلغین مسیحی میباشد. در هر شماره مجله گفتگوی يك روز درج میشده و اگر احیایا صفحات مجله برای درج تمام مذاکرات کافی نبوده بقیه در شماره بعد طبع میگردیده است . چنانچه بقیه گفتگوی جمعه نهم شوال المکرم مندرج در شماره دوم؛ در شماره سوم درج شده است.

از شماره سوم ببعد علاوه بر درج مذاکرات مذهبی تحت عنوان سرور غیبی بترتيب شرح احوال ( فخر الاسلام ) و ( ركن الملك نايب الحکومه اصفهان ) چاپ گردیده و نیز بعضی از نامه هائی که باداره مجله رسیده در پاره از شماره های مجله بطبع رسیده است، برای اطلاع کامل از سبك مندرجات مجله بنقل گفتگوی یکی از روزها میپردازیم.

گفتگوی پنجم

داعی مسیحی - فى الحقيقه صفا خانه شما در اسلام خیلی تازگی دارد زیر ا هیچوقت چنین مجلسی در اسلام منعقد نشده بود که اهل هر ملت بطور آزادی حاضر شوند در باره دین اسلام و اداء آن گفتگو نمایند . پیش از اینها گمان میکردیم دلیل دین اسلام فقط شمشیر است حال که این مجلس صفا و گفتگوی شما بینیم خیلی تعجب میکنیم.

داعی اسلام - امیدواریم ما هم مثل شما نصاری در تمام روی زمین چنین مجالس منعقد نمائیم و دعات اسلامیه بهر طرف بفرستیم . فرق این است که اهل ملت شما بیدارند و فوائد اداره دعوت و لزوم آنرا فهمیده اند لیکن اهل ملت ما هنوز در خواب غفلتند مثلا جناب جلالتماب آقای علاءالدوله حکمران مملکت فارس بجای این که با ما همراهی نمایند آنچه از رسالات صفاخانه مقدسه شیراز میرود در دارالحکومه توقیف میشود و نمیگذارند منتشر شود، جهت میپرسند، میفرمایند بماند تا وقتی که فرصت پیدا کنیم به بینیم امر منافی دولت در این رسالات نباشد آنوقت اجازه انتشار خواهیم داد در این مدت شش ماه فرصت حاصل نکردند و گرنه در رساله دوم اجازه و خلعت دولت را میخواندند و دیگر ایراد نمیگرفتند و ملتفت میشدند که در حکومت حضرت اقدس اشرف والاظل السلطان دامت شوکته کسی نمیتواند بدون اجازه دولت چیزی طبع کند عمده جهت غفلت اهل اسلام این است که ارکان دولت ما از قوانین دول اطلاع ندارند و از طفولیت علم نمی آموزند لیکن ما اهل اسلام بواسطه حسن نیت مقدسه اعلیحضرت قدر قدرت مظفرالدین شاه عادل ؛ پادشاه جمجاه ، دین پناه اسلام خلد الله ملک و سلطانه نهایت امیدواری داریم. از پیشرفت امور اسلامیت که در ایام سلطنت اعلیحضرتش شده است شب و روز شکر گزاریم ، اللهم آدم وجوده و زد فی توفیقته.

داعی مسیحی - برویم برسر گفتگو ؛ جهت چیست که شما اهل اسلام اعتقاد يكتب مقدسه ما ندارید و میگوئید این تورات و انجیل که در دست ما نصاری است تورات و انجیل اصلیه نیستند و تورات و انجیل اصليه مفقود گشته و اینها که در دست هاست مجهول است و كتب الهامیه نیستند چگونه میشود چنین باشد و حال آنکه کتب مقدسه تورات و انجیل برای هدایت مخلوق فرستاده شده . البته چیزی را که خداوند برای هدایت مردم میفرستند آن را حفظ خواهد کرد زیرا اگر حفظ نکند عاجز خواهد بود و خداوند عجز ندارد پس حفظ کرده است ، بشما اهل اسلام واجب است که رجوع بكتب مقدسه تورات و انجیل نمائید و بانها عمل کنید زیرا قبول دارید که تورات و انجیلی نازل شده بود لیکن مفقود گشت . این کلام غیر معقول است زیرا که فرستاده خدا مفقود نمیشود پس این کتب مقدسه که فعلا در دست ماست كتب الهاميه اصليه است.

مندرجات مجله الاسلام ؛ علاوه بر مطالب فوق، از رساله سوم بیعد ، عبارت از شرح مفصل احوال فخر الاسلام و هم چنين مرحوم ركن الملك نايب الحكومه اصفهان است . شرح حال فخر الاسلام از کتاب انيس الاعلام في نصرة الاسلام اقتباس شده شرح حال ركن الملك بقلم اديب النجار است .

از اینها گذشته بعضی نامه ها که مربوط بمجله و مذاکرات داعی الاسلام می باشد نیز در آن چاپ شده است . چنانکه در ابتدا اشاره کردیم ، شماره اول مجله الاسلام در رمضان ۱۳۲۰ قمری منتشر شده ولی پس از نشر رساله ول مدتی طبع رساله دوم بتاخير افتاده بقسمیکه شماره دوم در ربیع الاول ۱۳۲۱ قمری یعنی پس از گذشتن پنج ماه از انتشار رساله اول ؛ طبع و توزیع گردیده است . راجع بعلت این تأخیر انتشار ؛ تحت عنوان معذرت. در رساله دوم ، چنین آورده است:

« چون مدتی بود که از جهت مصالح دولت و ملت از طرف دولت قويشوکت امر بتعويق طبع گفتگوی ( صفا خانه ) صادر شده بود و در این ایام مجددا بطبع و انتشار آن امر و اجازت شده و يکتوب لباده ترمه نیز خلعت مرحمت شده است شایسته است که تمام مسلمانان بوجود چنان سلطان کامل الایمان اعلی حضرت مظفر الدين شاه تشکر و افتخار نمایند و از دعای ذات ملانی صفاتش انی تغافل نورزند و قدر حسن تدبیرات و توجهات وزیر بی نظیر آقا میرزا علی اصغر خان امیر اتابك اعظم را دانسته .»

از شرح مذکور معلوم میگردد مجله الاسلام پس از نشر شماره اول د و چار توقیف گردیده و مدت پنج ماه انتشار آن بتاخیر افتاده و پس از پنج ماه بدستور اتابك دو مرتبه منتشر شده است . در مرتبه دوم شمارههای مجله مرتبا در هر ماه انتشار یافته و سال اول آن با نشر شماره دوازده مورخ شهر شوال المکرم ۱۳۲۱ قمری پایان یافته است.

سال دوم الاسلام در ذیقعده الحرام ۱۳۲۱ قمری مطابق ١٩٠٤ مسیحی شروع و شماره اول این سال در سال مذکور از طبع خارج شده است . شماره دوازده سال دوم که ختام این سال بشمار میرود در شوال المکرم ۱۳۲۲ قمری نشر یافته و با انتشار این شماره دوره مجله الاسلام در اصفهان پایان یافته است.

اینکه میگوئیم در اصفهان پایان یافت بدان جهت است که داعی الاسلام مدیر مجله ؛ پس از مسافرت بهندوستان و توقف در شهر بمبئی؛ انتشار مجله را بهمین سبك ، منتهی قدری بزرگتر و بدو زبان فارسی و اردو ، ادامه داده و آنرا بنام مجله (دعوت الاسلام) منتشر ساخته است .

دامي الاسلام پس از بازگشت از مکه و توقف در بمبئی برای اطلاع از نظر به مسلمین هندوستان و مصر و ایران، در باره تاسیس مجله و اداره دعوت اسلامی اخطارى بشرح زیر در جراید آن تاریخ بچاپ رسانیده و ما نسخه از آن را از روی آن چه در شماره ۱۹ سال دوم چهره نما مورخ ۱۰ ربیع الثانی ١٣٢٤ قمری چاپ شده ، نقل میکنیم:

اخطار داعی الاسلام از بمبئی

« احسب الناس ان يتركو ان يقولو آمنا و هم لا يفتنون بسیاری از برادران از مشقت احقر در احداث دعوت اسلامیه در اصفهان و اجرای جريده مقدسه ( الاسلام ) اطلاع دارند که در این قریب چهار سال چه رنجها بردم و چه زحمت ها کشیدم تا فی الجمله جریانی دادم تنم از رنج این قضیه گداخت ساختم آنچنانکه نتوان ساخت. اکنون که از حج بیت الله الحرام مراجعت کردم به بمبئی آمدم و از برادران وطن و دین مشورت میکنم که اگر صلاح است شعبه دعوت اسلامیه در این سامان دائر گردد و علاوه بر ادای تکلیف عقلی و دین افتخار برای ملت ايرانية باشد باین قسم که مجلسی برای آمدن اهل ملل در تحقیق حقانیت اسلام دائر باشد و جریده ملتی طبع گردد و مانند کشیشان و دعات عیسویه در گذرهای عمومی بزبان انگلیسی و پس از تعلیم هندوستانی بآن هم دعوت کنم . چون احقر قبل از این سفر باین بلد نیامده بودم و از ترتیبات این سامان بالکل می خبر هستم خواهشمندم مسلمین از این امر مرا مطلع سازنده برای اطلاع بیشتری از مجله دعوت الاسلام و چگونگی انتشار آن در هندوستان خوانندگان بحرف دال کتاب كلمه ( دعوت الاسلام ) مراجعه فرمایند.

مجله الاسلام با چاپ سنگی و خط نستعلیق متوسط چاپ شده بدون آنکه از محل مطبعه ذکری در آن شده باشد قطع صفحات آن خشتی بقرار ۱۸ در ۲۲ سانتیمتر و تعداد مجموع صفحات سال اول ۱۹۲ صفحه و سال دوم نیز بهمین قرار ۱۹۲ صفحه میباشد از حیث طبع و كاغذ تمام ٢٤ شماره بيك اندازه است.

قیمت سالیانه الاسلام در سال اول و دوم در همه جا یکتومان بوده؛ فقط در سال دوم برای شهرهای خارج از اصفهان کرایه پست بقیمت سالیانه اضافه گردیده است در سرلوحه مجله آيه ان الدین عندالله الاسلام چاپ شده بقسميكه كلمه الاسلام که نام مجله میباشد با خط درشت تریست و در زیر آن ( گفتگوی صفاخانه اصفهان که در حقیقت نام دیگر مجله اسمت درج شده و نیز طرز انتشار وقیمت آبونه در همین سرلوحه نوشته شده است . نکته شایان توجه اینکه در هیچ کجای مجله اسمی از موسس آن ( داعی الاسلام ) دیده نمیشود

شرح حال داعی الاسلام

آخرین شرح حالی که بطور تفصیل از داعی الاسلام در دست می باشد شرحی است که بقلم خود مشارالیه در شماره مسلسل ۱۱۷ روزنامه آئین اسلام مورخ سوم تیر ماه ١٣٢٥ قمری نوشته شده و ما در زیر خلاصه از شرح مذکور را نقل مینمائیم

« سید محمد على داعی الاسلام ـ در آخر قرن سیزدهم هجری قمری در لاریجان که نام بلوك حصص شرقی و جنوبی کوه دماوند است از يك پدر سید حسن عالم بوجود آمدم [۱۶] جد اعلایم از آن صد و دوازده نفر سید علوی بود که در اول قرن سوم هجری بخواهش حضرت رضاع که آنوقت در طوس تشریف داشتند و ولیعهد خلافت مامون بودند برای انجام امور خلافت و حکومت ولایات بایران آمد.

بودند که بعد از ورود بولایتری خبر شهادت امام رضا را شنید در کوهستان البرز پخش شدند و یکی از سادات سلسله ما داعى صغیر بسلطنت مازندران هم رسیده بود. ( در اینجا داعی الاسلام شجره نامه خود را تا امام حسن نوشته است که احتیاجی بنقل آن نیست ) چون طبقه عالی و متوسط لاریجان فقط در تابستان در آن کوهستان هستند و باقی فصول در آمل مازندران بکسب و تجارت و دهداری اشتغال دارند، در سن پنج سالگی در آمل بمكتب رفتم و بعد از خواندن قرآن و بعضی کتب فارسی و تعلم خط؛ نصاب الصبیان ابونصر فراهی را در همان مكتب حفظ کردم و بعد برای تحصیل صرف و نحو عربی بمدرسه مسجد جامع منتقل شدم و بعد از خواندن صرف و نحو تا آخر سیوطی و حاشیه ملا عبدالله در منطق بطهران آمدم و اول در مدرسه قاجاریه و بعد در مدسه سپهسالار جدید حجره داشتم تا اوایل تحصیل طهرانم تابع محیط محصلین بودم بعد از نحو وصرف عربی؛ معانی و بیان و بدیع و منطق میخواندم و بعد اصول فقه و حکمت ولی من برای بار اول آن محیط را دریدم و در روز‌های پنجشنبه و جمعه که آن زمان ایام تعطیل و استراحت طلاب بود ریاضی یعنی حساب و هیئت و هندسه و جغرافی می‌خواندم و در ادبیات عربی و فارسی نثر و نظم خوض می‌نمودم و با شعر گفتن هم تفریح می‌کردم. در مدرسه سپهسالار شهرت بود که در مدرسه صدر اصفهان دو نفر فاضل معمر بی‌نظیر ایران آخوند ملا محمد کاشی و جهانگیرخان قشقائی هستند شوق استفاضه مرا با صفهان پرتاب کرد - در همان مدرسه صدر جنب حجره آخوند کاشی حجره گرفتم و سال‌ها استفاضه می‌نمودم و در درس خارج فقه و اصول شیخ محمد تقی معروف بآقا نجفی هم می‌رفتم. احکام فقه را از جواهر الکلام و حدایق و وسایل که کتب اجتهادیست استنباط می‌کردم

غور رسی در ادبیاتم مرا به سلیمان خان ركن الملك شیرازی که نایب - الحكومه اصفهان و مرد ادیبی بود آشنا ساخت اگر شب‌ها و روز‌های جمعه در محفل ادبی‌ایشان حاضر نمی‌شدم گله می‌شنیدم ناگاه اتفاقی افتاد که برای دهه دوم محیط علمی آن زمان را پاره کردم جمعی از مبلغین عیسوی که از اروپا بهندوستان رفته فارسی آموختند و کتب متعدد در رد بر اسلام در هند چاپ کرده باصفهان آمده منتشر نمودند و مبارزه می‌کردند.[۱۷] حوزه علمیه[۱۸] با مشورت رکن الملك مرا برای جواب آن‌ها معین کرده اول خودم را بخواندن کتب عهد عتیق وجدید وكتب رد اسلام بر نصرانیت و بالعکس و آموختن یك درجه از زبان عبرانی مهیای کار کردم و بعد مشغول شدم و مجله الاسلام اصفهان که سال‌ها چاپ می‌شد[۱۹] مناظره من با مبلغین عیسوی بود.[۲۰] در ضمن آن کار زبان انگلیسی را هم آموختم. در سال ١٣٢۴ قمری شو ق حج بیت الله مرا بحجاز برد و در مراجعت از راه شام بمصر رفتم و در آنجا از تجار ایرانی که از کار‌های اصفهانم با خبر بودند پذیرائی و احترام دیدم و چون از آن جا کشتی برای خلیج فارس نبود به بمبئی رفتم که از آنجا بایران بیایم. ایرانیان بیتی که مجله الاسلام مرا خوانده بودند خواهش کردند در آنجا هم با مبلغین عیسوی که سال‌ها مشغول کار بودند و مسلمانان جواب نمی‌دادند مناظره کنم. برای مقدمات کار شروع بآموختن زبان اردو کردم در مدت دو ماه و نیم بقدری اردو آموختم که در یك مجلس عمومی نیم ساعت در موضوع مقایسه ادیان در اردوی فصیح حرف زدم وقتم را منحصر با موختن السنه نکردم مجله دعوت الاسلام بمبئی را[۲۱] در دو زبان فارسی وارد و می‌نوشتم انجمن و مجله دعوت الاسلام در تمام هندوستان شهرت یافت و از شهرستان‌های هند مرا برای مناظره با مبلغین عیسوی می‌طلبیدند. در سال سوم توقفم در هند برای دانشکده حیدر آباد دكن یك استاد ادبیات فارسی می‌خواستند با این شرایط که ایرانی عالم عربی باشد و زبان انگلیسی و اردو هم بداند در ایرانیان آنوقت بمبی غیر از من کسی واجد شرایط نبود و قنسول ایران در بمبئی مرا معرفی کرد. آن شغل را كمك بمقصود که دعوت اسلام بود دانستم و قبولکردم در ایام استادی دانشگاه هم خواستم خود را مستحق واقعی استاد خوانده شدن زبان فارسی نمایم، زبان پهلوی و اوستا و هخامنشی را آموختم و سه زبان دیگرهند یعنی گجراتی و بهاشا وسنسکریت را هم بتدریج یاد گرفتم . ناگاه مورد خواهش دولت اسلامیه دکن برای تدوين يك فرهنك جامع عصری برای زبان فارسی شدم در مدت نوزده سال آن فرهنگ را در پنج جلد با تمام رساندم و از طرف دولت اسلامیه دکن چاپ شد. بعد از بیست و پنجسال خدمت استادی دانشگاه متقاعد شدم و در ايام جنك جهانسوز بوطن عزیزم ایران برگشتم و اکنون متجاوز از سه سال است در طهرانم.»

داعى الاسلام مجددا بهندوستان عودت نموده و اکنون در آن کشور زندگی مینماید . داعی الاسلام گاهگاهی شعر میسراید و در شهر پیرو سبك هنديست كه در عصر صفوی در ایران بین شعرا معمول بوده و این نوع شعر را برسبك شاعری شعرای زمان قاجاریه ترجیح میدهد و معتقد است شعر فارسی در عصر صفوی بمنتهای کمال خود رسیده است. غزل ذیل از اشعار اوست كه بسبك هندى گفته است :

(غزل)

با کم چه ز د شمن که بکس کار ندارم
صد شکر که من یار دل آزار ندارم
 
در وصل رهم جان بتو گمنام چه باک است
منصور نیم چشم سوی دار ندارم
 
سرشار زعشق تو بود هر رك مويم
زين بعد مگوی عاشق بسیار ندارم
 
سرمستی من از ره چشم است و ره گوش
از همت عالی لب میخوار ندارم
 
در زا و یه جو شیدم ای جمع خریدار
کالای سبك قابل بازار ندارم
 
داعی هنرم بین چه گران قدر متاعی است
زان است که جز شاه خریدار ندارم
 

( منظور شاہ دکن است ) داعی الاسلام در شعر تخلص داعی داشته است.

در باره لقب داعی الاسلام باید یاد آور شویم که پس از آنکه و کن ا لملك شیرازی حسن بیان و تاثیر گفتار سید محمد علی را با مبلغین مسیحی در می یابد بوسیله ظل السلطان حاکم اصفهان؛ از مظفرالدین شاه درخواست يك جبه تر مه و لقب ( داعى الاسلام) را برای او مینماید و این درخواست مورد اجابت واقع میشود و از آنوقت سید محمد علی به ( داعى الاسلام ) ملقب و معروف میگردد.

داعی الاسلام دارای دو فرزند پسر بنامهای ایران پرست و سید نصر الله سروش و يك دختر موسوم بزهرا داعی است اولی در طهران مدیر کتابفروشی دانش و دو مید و

شركت كوهرنك اصفهان مشغول کارند .

(١٨۴) الاسلام

مجله الاسلام در طهران بمدیری و صاحب امتیازی شیخ عبد العلی ما زند را نی لاریجانی تأسیس و بطور ماهیانه و یا بتعبیری که در پشت مجله نوشته در هر ماه عربی طبع و نشر شده است. گرچه مجله الاسلام بعنوان مجله دینی، علمی؛ اخلاقی سیاسی و تاریخی معرفی شده ولی بیشتر مندرجات آن مطالب مربوط باحكام وفلسفه و سؤالات اسلامی است و کمتر از قضایای سیاسی و تاریخی در آن بحث شده است. مدیر چهره نما در شماره ۸ سال ۱۱ مجله مذکور مورخ ۱۵ جمادی الاول ۱۳۳۲ قمری بعنوان تقریظ در باره مجله الاسلام می‌نویسد > مجله نامی و جریده اسلامی الاسلام؛ منطبعه طهران اثر قلم معالی شیم بزرك علامه شهیر ویگانه فاضل تحر یر آقا شیخ عبدالعلی مازندرانی لاریجانی است و این مجله نخستین مجله اسلامی است که در ایران زمین با مقاله‌های علمی و دینی و اخلاقی منتشر گردیده است »

الاسلام ظاهراً در رمضان ۱۳۲۱ قمری یا دایره انتشار گذاشته است زیرا شماره ۷ سال اول آن که فعلا در دسترس نگارنده می‌باشد مورخ بتاریخ ۱۸ ربیع الاول ۱۳۳۲ قمریست و اگر فرض کنیم همه ماهه یك شماره از آن نشر شده با شد تاریخ انتشار شماره اول آن رمضان ۱۳۳۱ قمری خواهد بود . الاسلام معمولاً در ۴٨ صفحه بقطع كوچك، در مطبعه سربی (دولتی) واقع در خیابان ناصریه، که رئیس آن عبدالله قاجار بوده؛ طبع شده و محل اداره آن طهران، بازار پامنار مدرسه اقدسیه است. قیمت اشراك آن سالیانه در طهران ۱۲ قرآن و در خارج از طهران و به پست اضافه بوده؛ در پشت جلد مجله کلمه (الاسلام) بخط نسخ جلی و در زیر آن آیه (واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا) نوشته شده است.

در صفحات ۴۶ و ۴٧ شماره ۷ سال اول. مدیر مجله بعلت عدم توجه مسلمین و مردم ایران بخریداری مجله و نخواندن مندرجات آن و از اینکه هر ماه تعداد شماره‌های منتشره مجله بعد نمی‌رسد، از عموم مسلمین طلب كمك و یاری نموده و خرید مجله را خواستگار شده است.

( ١٨۵) الاسلام

شیخ محسن فقیه شیرازی؛ در سال ١٣۴١ قمری مطابق ۱۳۰۲ شمسی مجله ماهیانه الاسلام را در شهر شیراز تأسیس نمود و شماره اول مجله در ذیقعده سال مذکور منتشر گردید . الاسلام که در ابتدا ماهیانه بود، پس از چندی بطور غیر مرتب هر دو سه ماه یک شماره انتشار می‌یافت و ختام سال هشتم آن مطابق دیماه ۱۳۱۰ شمسی است. الاسلام معمولاً در ۳۲ صفحه بقطع كوچك و پشت جلد آن با چاپ سربی و اصل مجله با چاپ سنگی طبع و توزیع شده و شماره ۹ سال پنجم آن که بخت ( بر هیم مشگین قلم ) است در رمضان ١٣٤٦ قمری انتشار یافته است شعار مجله که در عنوان و روی جلد مجله چاپ شده عبارت از آیه ( حسبى الله ونعم الوكيل ) وحديث ( الاسلام يعلو ولا يعلى عليه ) میباشد و نیز آیه ( ان الدین عند الله الاسلام ) که كلمه الاسلام بخط نسخ متوسط نوشته شده و بجای اسم مجله بکار رفته ؛ درسر لوحه درج است .

در شماره های نمونه، همه جا بعوض مدیر و نگارنده که معمول جراید و مجلات است کلمات ( مولف و مصنف و یا نویسنده ) آورده شده و در زیر مقالات جمله ( خادم الشريعة المطهرة محسن فقيه شيرازی ) چاپ گردیده است. الاسلام ، چنانچه اسم آن نیز حکایت میکند ؛ مجله ایست. ذهبی و دینی و مندرجات آن بیشتر مربوط با حكام و فلسفه اسلام است فهرست مندرجات یکی از شماره های آن به بنقرا و ست: «فلسفه و حکمت صیام اسلامی، مزایای علوم و معارف علمای اسلامی و انتقاد مندرجات حبل المتين ؛ بقیه مقاله حجابيه آقای بحر العلوم ؛ پیشنهاد بوزارت معارف در موضوع مدارس جدیده ؛ ادبیات ومتنوعات »

مندرجات خشك و مطالب غير دلجب مجله باعث گردیده که خوانندگان مجله روز بروز نقصان پیدا کند. و بدین واسطه مدیر مجله ناچار باستعانت و دریافت كمك از یکی از مجتهدین و علمای بزرك تجف یعنی آقای آقا سیدابوالحسن مدیه اصفهانی گردیده و مجتهد مذکور حکم زیر را پس از نشر طلیعه سال نهم مجله صادر نموده اند : 2 بسم الله الرحمن الرحيم من الرحيم • مخفی نماناد چون مجله جلیله دينيه الاسلام که از رشحات قلم عالم جلیل وفاضل بنيل علم الاعلام مصباح الكلام ثقة الاسلام آقای آقا شیخ محسن شیرازی دامت تاییدانه نگارش می یابد برای از شاد جمال و جلوگیری از مقالات مضره اهل ضلال و دفع و رفع تشویش اذهان مضعفين بسبب بعضی از نشریات اعادی دین مبين قليل النظير وترویج وطبع و نشر آن خدمت بزرگی است بعالم اسلامیت البته اخوان مومنین بعد از التفات بفوا يد جليله این مجله دینیه خواهند دانست که اعانت و مساعدت و بذل مال در تهیه وسائل طبع و نشر آن از اوضح مصادیق سبيل الله و اظهر افراد وجوه بریه است پس بر همه لازم است در ادامه آن اهتمام نموده از بذل مال و صرف وجوه حتی از زکوت و اوقاف و وصایائیکه مصرف آنها وجوه بریه است دریغ ننمایند بلکه اشخاصیکه سهم مبارك حضرت امام (ع) بر ایشان تعلق میگیرد ماذونند که خمس آن را صرف این مصرف مهم نمایند قبول و ممضی است.»

حکم مذکور در شماره ۵١ سال یازدهم روزنامه ایران آزاد چاپ شده و بظر نگارنده میرسد که اول حکمی است كه يك نفر مجتهد مسلم طبق آن اجازه داده وجوه زکوت و سهم امام صرف خرید مجله گردد و شاید قبل از این مطبوعات فارسی سابقه نداشته است. بہر صورت دستور فوق می‌رساند که مجله الاسلام یك مجله کاملاً و تمام معنی مذهبی است.

محل اداره و مرکز مراسلات و تلگرافات: شیراز، منزل شخصی مؤسس مجله واقع در، درب مسجد آدینه محله اسحق بیك. ووجه اشتراک آن برای طبقه اعیان و تجاز و طبقه اول بقدر همت و فتوت و اسلام پرستی آنان برای طبقه دوم و سوم و چهارم بترتیب سالیانه ۲۸ قرآن، ۲۰ قرآن، ١۶ قرآن و در خارجه ۶ ر و په بعداً در وجه اشتراك تغییر پیدا شده و بطور کلی در داخله ۱۳ قرآن و در خارجه ۳ رویه است.

شیخ محسن فقیه - گفتیم مدیر مجله الاسلام شیخ محسن فقیه شیرازی است وی از مردم شیراز و از علما و وعاظ و مردی روشنفکر و با تقوی بشمار می‌رفته و در اوایل اردیبهشت ١٣٢۴ شمسی در شهر شیراز فوت نموده است. مشار الیه دوره زندگی خود را به نشر حقایق اسلامی مصروف ساخت و دوره مجله الاسلام بهتر بن معرف خدمات برجسته او عالم اسلام و روحانیت می‌باشد.

(١٨۶) البدر المنیر

مجله البدر المنیر در بندر پهلوی ( انزلی سابق ) بمدیری ( آقا سید ابوالفضل در سال ۱۲۹۷ شمسی انتشار یافته مجله مذکور هفته یك بار در مطبعه (بامپولکسکی) طبع و هر نوبت ۲۰۰ نسخه از آن منتشر شده است.

برای رفع اشتباه یاد‌آور می‌شویم که مجله البدر المنیر غیر از روزنامه بدرمنیر است که در شهر رشت بمدیری آقا سید جلال الدین بدری منتشر شده و اکنون نیز انتشار آن ادامه دارد. ما از این روزنامه در حرف ب کتاب جداگانه گفتگو خواهیم کرد.

بندر پهلوی یکی از شهرهائیست که از مدت‌ها قبل دارای چاپخانه و مطبعه بوده و اول بار که چاپخانه در آنجا تأسیس شد بوسیله هیئتی بود که در ابتدا اقدام بتأسیس شهرداری نموده، سپس بوارد کردن چاپخانه پرداختند مطبوعات چاپخانه مذکور عبارت از بیانیه‌ها و اعلامیه‌های مختلف است و اولین روزنامه که در آن چاپ شد روزنامه ( ساحل نجات ) بمدیری مرحوم افصح المتکلمین بود. پس از روز نامه مذکور که انتشار آن در اوائل مشروطیت ایران بوده، و ما در محل خود بتفصیل در باره آن گفتگو خواهیم، کرد نوبت بانتشار مجله البدر المنیر رسیده است. متأسفانه تا کنون نمونه‌هایی از این مجله بدست نیاورده‌ایم تا بتوانیم اطلاعات جامع و مفصلی در باره آن بنویسیم. قدر مسلم این است که مجله مذکور مدتی رونق افروز مطبوعات ایران بوده و مردم بندر پهلوی از مندرجات آن استفاده می‌کرده‌اند.

(۱۸۷) البرز

روزنامه البرز در شهر رشت در آذر ١٣٠۶ شمسی منتشر شد و مدتی انتشار آن ادامه داشت و بعداً تعطیل گردید و تا شهریور ۱۳۲۰ در محاق تعطیل بود. پس از شهریور مانند سایر جراید با بدایره انتشار گذاشت و بطریق هفتگی منتشر می‌شد. نا گفته نماند که در بدو تأسیس محل انتشار روزنامه در طهران بوده و در جلسه سوم خرداد ١٣٠۶ شورایعالی فرهنك محل انتشار طهران معین شده و لی در ۱۷ همین ماه محل انتشار بشهر رشت منتقل گردیده است.


از تأسیس حزب دموکرات ایران برهبری قوام السلطنه و تشکیل کمیته ایالتی حزب مذکور در شهر رشت، البرز ارگان کمیته حزب گردید و با نظر هیئت تحریریه انتشار می‌یافت. البرز در این دوره از انتشار خود یك روزنامه حز بیست و مندرجات آن بیشتر بیانات و سخنرانی‌ها و فعالیت‌های رهبران و اعضاء عمده حزب است، چنانچه در بالا یادآور شدیم روزنامه البرزیس از شهریور ۱۳۲۰ و آزادی جراید مجدداً در شهر رشت منتشر گردید و تا ۲۶ آذر ۱۳۲۰ جمعا تعداد شماره ‌های منتشره روزنامه به ١۶۴ شماره رسیده است.

البرز پس از شهریور دارای قطعى بزرك و مشتمل بر مقالات متعدد اخبار محلی گیلان و کشور و خارجه است. از ابتدا صاحب امتیاز و مدیر آن ( شكرا لله کیهان ( بوده و بغیر از مدتی که ارگان حزب دموکرات ایران گردیده و تحت نظر هیئت تحریریه اداره می‌شده، پیوسته صاحب امتیاز و مدیر شكر الله کیهان بوده است

البرز روزنامه‌ایست هفتگی و محل اداره: آن رشت؛ خیابان البرر وعنوان تلگرافی: رشت البرز. اشتراك سالیانه آن ۵۰ ریال و شش ماهه ۳۰ ریا ل تك شماره سی دینار. البرز با چاپ سربی در چاپخانه‌های مختلف از قبیل ( شرکت سهامی چاپ رشت ) و ( چاپ زربافی ( بچاپ رسیده است.

(۱۸۸) الجناب

الجناب یکی از روزنامه‌های قدیمی است که در اصفهان بعد بری ( حاج میر سید على جناب ( تأسیس و هفته یکمرتبه در هشت صفحه بقطع ٢٣ در ۴۶ سانتیمتر با چاپ سنگی و خط نستعلیق؛ منتشر شده است شماره اول روزنامه الجناب در شهر شوال ١٣٢۴ قمری انتشار یافته و آبونه سالیانه آن بدین قسم معین گردیده است: در اصفهان ۲۵ قرآن و در خارج اصفهان مخارج پست اضافه می‌شود. ششماهه ۱۵ قرآن قیمت اعلان سطرى یك قران. الجناب در هر شماره در ضمن دو سطر که در زیر عنوان روزنامه چاپ شده بدین قسم معرفی شده است: « روزنامه‌ایست ملی کاشف از ناهت ملت نجیبه و باحث از اخبار و علوم و منافع راجعه بملت و متشکر از عنایت ایصال اخبار و فصول و مواد علمیه مقتضیه با آزادی آزاد راج کل با تادیه عوض در موقع مناسبت » علا بر این ( روزنامه آزاد هفتگی ) در عنوان قید شده است.

از ملاحظه دو سطر فوق بر خوانندگان معلوم می‌گردد که مدیر روزنامه تا چه اندازه ساعی بوده است که عبارات را پیچیده و مشکل بنویسد و در حقیقت معانی را فدای الفاظ بنماید و جای تعجب است که این طرز نگارش در مندرجات و مطالب روزنامه نیز بکار رفته و شاید از این جهت روزنامه الجناب در میان جراید فارسی بی‌نظیر و یا اقل کم نظیر است، چنانچه اسم روزنامه (الجناب) نیز تازگی دارد یعنی مصدر کردن ( جناب ) بالف و لام عربی و گویا که مرحوم حاج می‌رسید علی جناب علاقه شدیدی باستعمال الف و لام داشته چه نام کتاب وی نیز ( الاصفهان ) است. برای این که خوانندگان بطرز نگارش و نوع مطالب روزنامه اطلاع پیدا کنند قسمتی از سر مقاله شماره دوم سال اول روزنامه را که بعنوان ( قابل توجه مجلس محترم ) بقلم مدیر روزنامه نوشته شده نقل می‌نمائیم:

روزنامه شریفه مجلس اشعاری بود از این که شخصی اسانید بمجلس ارائه نمود و جواب شنید که این مطلب شخصی است عقیده پاره‌ای این است که این جواب خلاف مامول واقع شده است. برهان ذلك. هر شکایتی اعم از شخصی و جماعت با نوع بواسطه اظهار وقوع مخالفتی است با یکی با بیشتر از قوانین و عواید مرسومه مملکت و این مستند می‌شود بعدم متابعت قانون وهتك ناموس تمدن پس هر شکایت حقیقی بوجهی نفع رفعش عاید می‌شود بهمه اهل مملکت و علیهذا هر مطلبی نوعی است و بوجه دیگر هرگاه حرف مبحث مجلس منحصر باشد بكلیات باز شایسته چنان بود که جواب را ارجاع بلکه انهاء بمجل ومحكمه مخصوصه آن نوع شكایت بنمایند با ملاحظه و نگرانی از تحقیقات آن محكمه مرجوع الیه تا هم محكمه بطور امنیت رسیدگی و حکمش بانجام برسد و هم مجلس بزودی رفع در سر از خود نکرده باشد جهت سرمشق آتیه و سایرین و ذلك ما ارد نایا نه... »

مقاله مذکور دو صفحه روزنامه را اشغال کرده و هر صفحه روز نامه نیز د و ستون است. با اینکه رسم و معمول ما در این کتاب بر انتقاد نیست ولی ناچارا باید متذکر شویم که این سبک نگارش در تاریخ روزنامه‌نگاری ایران بی‌سابقه است. و خیلی مایه تعجب است که روزنامه‌ای که برای عوام و توده مردم نوشته می‌شده و غرض از نشر آن تنویر افکار عمومی بوده بدین طریق نوشته شود نگارنده با همه کوششی که بکار برد از درك مفاد مقاله مذكور عاجز ماند. مندرجات الجناب بیشتر مقالات طولانی و مفصلیست که بطرز مذکور نوشته شده بعضی از مقالات آن از این قرار است: ( لا صدر لمن تصدر ) الله الحمد جلسه ثانيه يوم سه شنبه نهم مجلس ایالتی منعقد شد . سر مقاله شماره چهارم ) مقدمه و تذييل : لطف تاریخ ، بقیه خسارت درتان پنجم ( سر مقاله نمره ششم منظور از عنوان مذکور این است که مقاله در شماره قبل بعنوان خسارت تازه نوشته شده و این مقاله دنباله آن است آنوقت تان اسم روزنامه ایست بفرانسه که قسمتی از مقاله از شماره پنج روزنامه نقل شده است، چنانچه بلا فاصله در زیر این عنوان نوشته فرانسه یعنی وقت ( انكشاف جديد . علاوه بر مقالات مذکور از چهارم در بعضی از شماره های روزنام ادارات مکتوبات شهری و حاجی میرزا شنیده می پندانه لگرافات خارجی نیز من نیم و شار احتمال از قیمت ایران سفری کران چاپ شده است · روزنامه الجناب نگارنده باری بود به شهرهای بنده تا نمره نهم آن مورخ ۲۹ ذی حجه ١٣٢٤ قمری که پهلوی این زنده است می کاشت از بابت هفته نییه بسته تبارک و تعالی عمره چهارم سال اول مالیان آبونه منهای در مرادی خارج مواد و مصانه اسیان وجه آیوانه از بر ما تقدیم کرده علوم و منافع را جعه بخت و تشکر از خاصیت ایصال اخبار و محصول و مواد دیلینه تصفیه با آزادی از امرا کی داتا و یه عرضی به موقع به سایت سرلوحه روزنامه الجناب . این تاریخ ) عدل مظفر ( چاپ شده ، در دست دارد . آمیر سید علی ،جناب مرحوم جناب در مقدمه کتاب الاصفهان نام پدر و جد خود را اینطور نوشته است میر سید علی بن میر محمد باقر بن میر محمد حسين المشتهر بجناب» در ۲۵ ذی حجه ۱۲۸۷ قمری در اصفهان متولد گردیده و پس از رسیدن بسن شباب علوم دینی و ریاضیات را در آنجا تحصیل و با کمال رسانیده است . وی از سادات اصفهان و از خاندانی مشهور و معروف بوده و قسمت اعظم زندگانی خود را صرف تكميل علوم وفنون گردانید و من جمله برای تدوین کتابی درباره اصفهان سالهای سال زحمت کشید تا این که تالیف کتابی بنام ) الاصفهان ( مشتمل بر خصوصیات این شهر از اسم و بنا و موقع و حالات طبیعی و متعلقات ریاضی و حوادث مهمه واقعه در آن و اسامی مشاهیر منسوب بانجا موفق گردید . قسمت اول این کتاب نفيس - بقطع بزرك ، با چاپ سنگی و خط نستعلیق در چاپخانه فرهنگ اصفهان طبع شده است. این قسمت با اینکه جزء کوچکی از اصل کتاب میباشد ولی میرساند مرحوم جناب تا چه انداره در تدوین کتاب زحمت کشیده و رنج متحمل شده است در پاورقی کتاب مذکور مقداری از ترجمه سفرنامه شاردن نیز چاپ گردیده است . -٢٤٧