تاریخ ایران باستان/قسمت دوم - مشرق قدیم/۲ - کاوشها
آورد، ولی از همهٔ این کشفیات مهمتر نتیجهٔ زحمات گلازر[۱] عالم آثار قدیمه است که از ۱۸۸۲ تا ۱۸۹۴ چهار دفعه به عربستان رفت، هر دفعه یک یا دو سال در آنجا بسربرده متنهای مفصل بدست آورد و کتیبهها و لوحهای زیاد کشف کرد. راجع بعربستان جنوبی موادّ خام زیاد است و امیدوارند که نتائج مهمی از این اسناد بدست آرند. در ۱۸۹۰ (بنت) انگلیسی یک کتیبه بخط سبأ در آن طرف بحر احمر یعنی در حبشه افریقائی پیدا کرد. بیشتر موادّ در موزهها و کتابخانهها جمع شده.
۲ - کاوشها
مصر
در میان اسناد منبع جدید در درجهٔ اوّل اهمیت اسنادی است که فلاّحین مصر در محلی موسوم به (تلّ العامرنه) یافتهاند.
این نوشتهها از دفترخانهٔ دولتی مصر قدیم است، که از (تب)[۲] پایتخت مصر به اینجا نقل شده. توضیح آنکه یکی از فراعنه موسوم به (آمنختب) چون پایتخت را موقّتا بدینجا آورد، دفترخانه دولتی را هم به اینجا نقل کرد. این اسناد برای روشن کردن دورهای از ادوار تاریخ مصر بسیار مهمّ است. اسناد دیگری هم بدست آمده که مجموعهٔ آن پیش از ۳۴۸ طغری است، بزبان بابلی و زبانهای دیگر نوشته شده و خطّ آنها میخی است. اسناد مزبوره راجع به روابط مصر با دول خارجه آن زمان است، مثلاً نامههای سلاطین بابل، میتانیان، هیتها و قبرس به فراعنه مصر و نیز راپورتهای شاهزادگان سوریه، فینیقیه، فلسطین که در آن زمان دستنشاندهٔ فراعنه بودند. زیادی است گفته شود که این اسناد تا چه اندازه جالب توّجه شده، ولی متأسّفانه زمان این اسناد محدود است و از اوائل قرن چهاردهم قبل از میلاد تجاوز نمیکند. درصدد بودند که سایر قسمتهای دفتر دولتی مصر قدیم را هم بدست آرند. اسنادی دیگر شبیه اسناد مذکور در فلسطین بدست آمده که از امراء محلی است و نیز در کاپادوکیه، یا صحیحتر گفته باشیم، در بوغاز (گیی) پایتخت هیتها، وینکلر[۳] دفتر راکد پادشاهان هیت را کشف کرد. عدهٔ اسناد این دفتر قدیم از شماره اسناد (تلّ العامرنه) خیلی بیشتر است و در اینجا هم اسناد حاکی از مکاتبهای است که با پادشاهان معاصر و امراء دستنشانده کردهاند. از جمله نسخهای است از عهدی که پادشاه هیتها (خاتتوشیلم) با رامزس دوّم فرعون مصر بسته.
نسخهٔ دیگر این عهدنامه را در مصر بخط مصری قدیم قبلاً یافته بودند. این سند حاکی از اتّحادی است که دولتین پس از جنگهای متمادی در سر سوریّه کردهاند، یعنی، چون مصر دیده که از عهدهٔ حریف پرزور خود برنمیآید، از در دوستی درآمده و عهد اتحادی با او بسته. مقدّمهٔ عهدنامه نشان میدهد که زبان دیپلوماسی هزاران سال پیش هم تقریباً مانند زبان دیپلوماسی کنونی بوده: طرفین نهایت حسن نیت را نسبت به یکدیگر دارند و برای ابراز صمیمیت و تشیید مبانی آن این عهد را میبندند.
در این معاهده به عهدنامههای پیش که دولتین در زمان پادشاهان سابق بستهاند اشاره شده. از نسخهٔ مصری این سند معلوم است که چند دفعه متن آن را نوشته، ترجمه و اصلاح کردهاند و بهر دو نسخه متن بابلی علاوه شده. این نکته میرساند که زبان بابلی در آن زمان یک نوع زبان بینالمللی بشمار میرفته
آسور تپههائی که در صفحات مجاور فرات و دجله واقع است از دیرگاه توجه سیاحان و مسافرین را به خود جلب میکرد و حدس میزدند که باید زیر این تپهها خرابهها و آثار شهرهای قدیم باشد.
در اواخر قرن هیجدهم، بشام[۴] نمایندهٔ پاپ در کلده، توجه اروپائیها را به بعض تپههای حله و خرابههائی که در جنوب بغداد واقع است جلب کرده مجموعهای از آثار به فرانسه فرستاد. پس از آن کمپانی هند شرقی درصدد تحقیقات برآمد و مجموعهای ترتیب داده به موزهٔ لندن معروف به خانهٔ هند شرقی تقدیم کرد.
بعد (ریچ) نمایندهٔ کمپانی هند شرقی در بابل مشغول تحقیقات شده کتابی در ۱۸۱۵ در توصیف خرابهها و تپهها نوشت و مجموعهای بلندن فرستاد که داخل موزهٔ بریطانیائی گردیده فوقالعاده توجه عامه را جلب کرد. حال بدین منوال بود تا اینکه در ۱۸۴۲ پل بتتا[۵] ویس قونسول فرانسه در موصل بتصوّر اینکه نینوای قدیم در این محل بوده، در تپه (کویونجیک) برای نخستین دفعه به کاوش پرداخت، چون از حفریّات مذکوره نتیجهای که مترقب بودند بدست نیامد، به تپهٔ (خورساباد) متوجه شد و حفریاتی کرد که نتیجه بخشید: باقیمانده قصر سارگن پادشاه آسور را با دیوارهائی که پر از حجاریهای برجستهٔ قشنگ بود یافته، در حال صورتهائی از آن نقاشی کرده با مجموعهای از آثار برای موزهٔ (لوور) فرستادند و دولت فرانسه کتاب نفیسی در پنج جلد بعنوان آثار نینوا[۶] انتشار داد.
اقدام فرانسویها باعث شد که لیارد انگلیسی به خرج (کننینگ) معارفپرور در تپه نمرود، محل کالاه یا کالح توریة پایتخت قدیم آسور، به حفریات پرداخته قصر (آسوربانیپال) پادشاه آسور و حجاریهای برجستهٔ زیاد کشف کرد (۱۸۴۵ م.) بعد در محل (کویونجیک) که فرانسویها ترک کرده بودند کاوشهائی بعمل آورده آثار قصر نینوا را یافت. بهرهمندیهای (لیارد) باعث شد که موزهٔ بریطانیائی مبلغی به او داد و او باز از ۱۸۴۹ تا ۱۸۵۱ به کاوش پرداخت. در نتیجهٔ آثار قصر (سنناخریب) و (تیگلات پیلیستر) پادشاهان آسور پیدا شد و چیزی که خیلی مهم است کتابخانهٔ درباری آسوربانیپال از زیر خاک بیرون آمد. این کتابخانه، که منبع تمام نشدنی آگاهی باحوال آسور میباشد، حالا در موزهٔ بریطانیائی است. حجاریهای برجسته و کتیبههای زیادی هم بدست آمده که متتبع را با زندگانی خصوصی آسوریهای قدیم آشنا میکند. لیارد در کتبی نتیجه تحقیقات و کاوشهای خود را منتشر کرد[۷] و بعد از مراجعت او به انگلستان (رسّام) و (لفتوس) کارهای او را دنبال و اکتشافات عمده کردند. پس از آن دیگر چندان توجهی به نینوا نمیشد، تا اینکه در ۱۸۷۰ (جرج سمیث) در کتابخانه آسوربانیپال حماسهای معروف به (گیلگامش) و روایتی راجع بطوفان یافت (هردو از بابل است).
انتشار این آثار بقدری جالب توجه عامه شد که ادارهٔ جریدهٔ (دیلیتلگراف)[۸] هزار لیره به سمیت داد، تا بقیه این حماسه را بیابد و او به نینوا رفته در کویونجیک بقیهٔ این حماسه را یافت. بعد او را مجدداً به آسور فرستادند و آثاری بسیار راجع به عقاید مذهبی و چیزهای دیگر آسوریها بدست آورد. این اکتشافات توجه خاصی در تمام اروپا و مخصوصا در انگلستان نسبت بمشرق قدیم ایجاد کرد. بعد از سمیث، (رسّام)، بواسطه همراهی لیارد، که سفیر انگلیس در اسلامبول بود، امتیازاتی راجع به حفریات گرفت و در جاهای زیاد کاوشهائی بعمل آورد. از آثار منکشفهٔ این زمان دروازهٔ (بلوات) است که از مفرغ ساخته شده و از حیث صنعت خیلی معروف میباشد. این دروازه نقاشیهای برجسته دارد و آن را به یادگار فتوحات (شلمنصر) دوّم، پادشاه آسور، ساختهاند. رسّام در ۱۸۸۲ م. به انگلستان مراجعت کرد و از این تاریخ دیگر کاوشهائی در نینوا نشد، ولی شرکت آلمانی موسوم به «شرکت شرقی» در (کلاتشرقت)، که محلّ (آسور) یعنی نخستین پایتخت دولت آسور است، مشغول کاوشهائی میباشد. مدارک و اسناد زیاد، که از آسور بدست آمده، غالباً عبارت است: ۱ - از راپورتهای حکام و ولات آسوری راجع بامور قلمرو حکمرانی آنها، اهمیت این اسناد از این حیث است که نصّ وقایع را نوشتهاند، زیرا نفعی در اغراقگوئی برای حکام نبوده، عیب مدارک مزبوره این است که تاریخ ندارد و گاهی هم معلوم نیست که مخاطب کیست. ۲ - از مکاتبهٔ پادشاهان آسور با پادشاهان بابل و پادشاه عیلام با پادشاهان آسور. در زمان (ادادنیراری) پادشاه آسور عهدی بین آسور و بابل منعقد شده و وقایعنگاران دربار آسور بمناسبت موقع، یا بنا به مأموریتی که داشتهاند، فهرستی از تمام عهدنامههای قبل، که بین دو دولت مذکور منعقد شده بود، ترتیب دادهاند، با قید اینکه کدام عهدنامه در زمان صلح یا بر اثر جنگی بسته شده و هر دفعه تصریح کردهاند که حدود دولتین از چه قرار معین شده. اگرچه در این فهرست آنچه برای آسور موهن یا ناگوار بوده بسکوت گذشته، با وجود این فهرست مزبور دارای اهمیت زیاد است، زیرا جاهای خالی سالنامههای بابلی را پر میکند و راجع به دورهایست که اطلاعات دیگر نسبت بآن کم است. مقایسه تاریخ آسور و بابل را بر این سند مبنی میدارند و آن مربوط به ازمنهایست که از قرن ۱۵ تا نهم ق. م امتداد مییابد.
بابل پس از کارهای ریچ ببابل دیگر توجّهی نشد تا در ۱۸۵۲ دولت فرانسه هیئتی در تحت ریاست (فرنل) و (اپپر) بدانجا فرستاد و آثار زیاد بدست آمد، ولی به اروپا نرسید، چه در موقع حمل بدجله ریخت. در ۱۸۵۴ (تیلر) و (لفتوس انگلیسی) در زیر تپههای (وارکه) و (مغیر)، محلهای (اور) و (ارخ)، دو شهر قدیم سومر، را کشف کردند و در همان سال (راولینسن) محل برج معروف (بیرس نمرود) را یافت. هرودوت در کتاب خود توصیفی از آن کرده و آن را معبد هفت طبقهای خوانده. رسام در اینجا باز کاوشهائی بعمل آورد و معلوم شد که این مکان موسوم به (برسیپپا) و از محلههای خارج بابل در ماوراء رود فرات بوده. بعد رسام و (راولینسن) تپه (ابو حبه) را کندند و معلوم شد که شهر قدیم سیپپار با معبد معروف (شمس) ربّ النوع آفتاب اینجا بوده، این معبد سیصد طالار و اطاق و نیز عمارتهائی برای کهنه و ضبط دفاتر داشته. از دفاتری معلوم است که معاملاتی در این معبد میشده و بیشتر اسناد راجع باین نوع کارها است. در ۱۸۷۷ (دسارزک)[۹] فرانسوی در تپهٔ (تلّ) کاوش کرد و چیزهائی یافت که تا آن زمان کشف نشده بود. توضیح آنکه:
مجسمههای گوناگون، ظروف، اشیاء مفرغی و لوحههای زیاد با خطوط میخی، از عهدی که هنوز بابل بنا نشده بود، بدست آمد و به موزه (لوور) پاریس نقل شد.
از ۱۸۸۵ امریکائیها و آلمانیها در بابل مشغول کاوش بودند و آثار زیاد از معابد و غیره کشف کردند از جمله معبد شهر (نیپپور) است، بعد دفتر معاملات و اسنادی زیاد که راجع بقرون ۱۸-۱۳ ق. م میباشد و در بعض موارد تا زمان تسلط پارسیها پائین میآید. نتیجهٔ این کاوشها را نوشته در امریکا منتشر کردند:[۱۰] از طرف امریکا کشیشی (پطرس) نام به حفریات نظارت داشت و او کتابهائی در این باب بطبع رساند.
در ۱۹۰۰ کتابخانهٔ معبدی را یافتند و بعد کمپانی شرقی آلمانی تحقیقاتی راجع به قصر بختالنصر و معبد بزرگ (مردوک) خدای بزرگ بابلیها بعمل آورده نقشه شهر بابل را ترسیم کرد. در خاتمه مقتضی است علاوه کنیم که مؤسسه کارنه جی امریکائی (پومپلی) نامی را فرستاد تا تحقیقاتی راجع بآثار عتیقه بابل و کلده کند و او کارهای مهمی برای روشن کردن تاریخ این مملکت انجام داد.
در بابل اسناد زیاد، از قبیل سالنامهها، نامهها، کتاب دولتها و غیره، بدست آمده بعض این اسناد و سالنامهها محدود به سلطنت پادشاهی است و برخی محدود به دورهای، ولی بیای کتب تاریخی زمان ما نمیرسد.
مبدأ تاریخ را در بابل از واقعهٔ مهمی میدانستند، مثلاً سالی که پادشاه دونگی فلان شهر را خراب کرد، یا سالی که این پادشاه دختر خود را بشاهزاده عیلامی داد، ولی فهرستها و سالنامههائی نیز بدست آمده که از حیث روز، ماه و سال تاریخ معینی دارد، مثلاً فهرستی است که در زمان داریوش نوشته شده و سوادی است از یک نسخه اصلی. در این فهرست (یا سالنامه) صریحاً قید شده «سال ۲۲ سلطنت داریوش». در فهرست مزبور وقایع را از ۷۴۵ تا ۶۸۸ ق. م ذکر کرده و سال به سال شرح دادهاند. باز فهرستی بدست آمده که مربوط است به روزهای آخر دولت بابل تا تسخیر این شهر بدست کوروش بزرگ. کلیة اینگونه فهرستها و سالنامهها در بابل و آسور زیاد کشف شده و بعضی مربوط بازمنهای است که بسیار قدیم است.
ایران در ۱۸۴۰-۱۸۴۱ (فلاندن)[۱۱] و (کست)[۱۲] بطور کلی نقشهٔ تخت جمشید را ترسیم و ضمناً حجاریهای جالب توجهی کشف کردند. از آثار معلوم شد که طالار بزرگ (اپهدان) کجا و چگونه بوده. در ۱۸۵۰ لفتوس[۱۳] و چرچیل[۱۴] در خرابههای شوش تحقیقات و امتحاناتی کردند.
بعد از آنها در ۱۸۸۵ دیولافوا[۱۵] با زوجهاش مشغول تحقیقات در شوش گردید و قصر اردشیر دوّم هخامنشی را کشف کرد (در این محل در ابتداء قصر داریوش اوّل بود و بعد از خراب شدن آن بواسطهٔ حریقی در زمان اردشیر اوّل، اردشیر دوّم از نو قصری بر خرابه آن بنا کرده بود) علاوه بر این اکتشاف سر ستون و کاشیهای زیادی در اینجا پیدا شد که حالا در موزهٔ لوور پاریس است. از جمله فریزی است موسوم به جاویدانها که نمونهای از سپاهیان دورهٔ هخامنشی نشان میدهد و شرح آن در جای خود بیاید. موزهٔ لوور پاریس از حیث آثار ایران قدیم بر سائر موزهها برتری دارد.
پس از لفتوس و دیولافوا هیئتی در تحت ریاست دمرگان،[۱۶] بر حسب اجازهٔ انحصاری، که دولت ایران به دولت فرانسه داده بود، حفریات را دنبال کرد و (شیل) عالم آسورشناس جزو هیئت مزبور بود. اگر چه حفریات شوش هنوز باتمام نرسیده و، چنانکه گویند، نیم قرن دیگر لازم است تا ابتکار انجام شود، با وجود این از آنچه تا بحال بدست آمده تاریخ عیلام تا اندازهای روشن گشته و یک دولت بر دولتهای بزرگ مشرق قدیم افزوده. در اینجا آثاری راجع ببابل و آسور بدست آمد که کسی انتظار آن را نداشت، از جمله ستل[۱۷] حمّوربی[۱۸] پادشاه بابل است که در قرن بیست و یکم قبل از میلاد سلطنت داشت. چون نتائج حفریات شوش پائینتر بمناسبت موقع ذکر خواهد شد عجالةً میگذریم.
بعد دو عالم انگلیسی (تمپسن) و (کینگ) به ایران آمده تحقیقات و مقابلهٔ جدید در نسخههای سهگانه کتیبهٔ بیستون کردند. این کار خیلی مشکل بود زیرا میبایست روی طنابهائی در بلندی ۱۰۰ پا از زمین قرار گرفته کار کنند. نتیجهٔ این تحقیقات در ۱۹۰۷ طبع و منتشر شد، سرلوحهٔ کتاب این است: «حجاریها و کتیبههای داریوش بزرگ - یک مقابله جدید متن پارسی، شوشی و بابلی با ترجمههای انگلیسی».[۱۹] مضامین این کتیبهها در فصلی که راجع بآثار هخامنشی است بیاید. مقارن این زمان در حوالی حدود ایران حفریاتی در مرو و عشقآباد بتوسط مؤسسه (کارنه جی) امریکائی به دستیاری (پومپلّی)[۲۰] بعمل آمد و اشیاء زیادی پیدا شد که جلب توجه کرد، از جمله از این حیث که باشیاء منکشفهٔ (سومر) شباهت داشت. بنابراین بعض علماء حدس زدند که بین تمدن سومر و ماوراء بحر خزر ارتباطی بوده و شاید سومریها از طرف شمال بسواحل خلیجپارس رفتهاند. اخیراً امریکائیها در تختجمشید و محل احتمالی شهر صد دروازه، در نزدیکی دامغان، به اجازه دولت به کاوشهائی پرداختهاند و فرانسویها نیز در نهاوند به همان کار اشتغال دارند.
سوریّه
حفریات سوریّه میبایست خیلی طرف توجه باشد، زیرا محلهائی که در توریة ذکر میشود غالباً در فلسطین یا در این صفحه است.
با وجود این حفریّات و کاوشها در اینجا پیشرفتهای سائر جاهای تاریخی را نداشته.
در میان هیئتهائی که برای تحقیقات و کاوشها به سوریه فرستاده شده، نامیترین آنها هیئتی است که در ۱۸۶۰ در زمان امپراطور فرانسویها ناپلئون سوّم در تحت ریاست (رنان) به سوریه رفت. اگر چه کشفیات این هیئت مهم است، ولی نسبت به پولی که خرج شده در آسور و مصر به نتائج بیشتری رسیدهاند. گذشته از این نکته، آثاری که بدست آمده بیشتر مربوط بازمنهٔ بعد است. نتیجهٔ زحمات این هیئت در کتابی موسوم به «هیئت فینیقیه»[۲۱] بطبع رسیده. در قبرس و جزیره (کرت) حفریات نتایج بهتری داد. در قرطاجنه کاردینال فرانسوی (لاوی ژری) به دستیاری راهبین فرانسوی موسوم به پدرهای سفید از ۱۸۷۶ م. به حفریات و تحقیقات شروع کرد و نتائج آن بطبع رسید.[۲۲]
فلسطین در فلسطین حفریات با جد و جهد انگلیسیها و کمپانیها پیش میرود، ولی اشکالات کار خیلی زیاد و جهت آن از این حیث است که این صفحه همیشه مسکون بوده، مردمان مختلف از نژادهای گوناگون از کنعانیان گرفته تا اقوام معاصر ما در اینجا به نوبت سکنی گزیدهاند و بسا که روی تپهای چندین شهر یکی بعد از دیگری بنا شده. بنابراین در یکجا آثار تمدنهای مختلف از زیر خاک بیرون میآید: هر شهر که خراب میشده بر ارتفاع تپه میافزوده و شهر جدید را بر شهر خراب شده میساختند. گویند که عدّه چنین طبقات گاهی از ده و بیست تجاوز میکند. ارتفاع طبقه یا ضخامت آن بسته بطول زمانی است که شهری آباد بوده. گاهی یک طبقه در طبقه دیگر داخل شده، یعنی مواد طبقهٔ پائینتر را در طبقهٔ بالاتر بکار بردهاند. شاید بارانها هم در این کار دخالت داشته. به هرحال عالم آثار عتیقه باید بسیار رنج برد، تا آثار و علائم هر دوره یا عهدی را از دوره و عهد دیگر تمیز داده آن را بجا و طبقهٔ خود نسبت دهد. با وجود این کاوشها از ۱۸۹۲ جدا تعقیب میشود.
نوبی از زمانی که قشون انگلیسی و مصری نوبی، یا سودان کنونی را، تسخیر کرد، کاوشها در اینجا بمرور شروع شد (۱۹۰۰ م.).
از چند سال قبل باین طرف (۱۹۰۷) دار العلوم پن سیلوانی امریکائی شروع به حفریّات کرده آثار زیاد از دولت (مرات) از قرن اوّل قبل از میلاد بدست آورد. در خواندن خطوط این مملکت (گریففیز) زحمات بسیار متحمل شده بمقصود نزدیک گردید.
این است نتیجهٔ یک نظر اجمالی بتحقیقات و حفریاتی که در جاهای مختلف مشرق قدیم بعمل آمده. گفته میشود یک نظر اجمالی، زیرا مدخل تاریخ ایران قدیم گنجایش بیش از این را ندارد، ولی معلوم است که از تحقیقات و حفریات آنچه راجع به ایران قدیم باشد در جای خود مشروحتر ذکر خواهد شد.
در خاتمه زاید نیست گفته شود که حفریات و تحقیقات را اکنون هم جدّا تعقیب میکنند و هیئتهای علمی اروپائی و امریکائی در جاهای مختلف مشرق قدیم مشغول کارند. بنابراین باید امیدوار بود که تاریخ مشرق قدیم در آتیه نزدیک روشنتر از آنچه هست خواهد بود.
کارهای علماء بعد از کشف سرچشمههای نوین
قبل از کشف منابع جدیده کار علماء منحصر بود به اینکه اطلاعاتی از سرچشمههای قدیم و توریة بدست آورده تفسیر کنند، یعنی کار اینها بیشباهت نبود بشخصی که در جائی ایستاده قدم برمیدارد و میگذارد.[۲۳] با وجود این علمائی پیدا شدند و کتابهائی نوشتند که حالا هم اهمیت دارد، زیرا مدوّنی از مواد منابع قدیم است.[۲۴]
پس از آن علم تاریخ مشرق قدیم تغییر کرد، تغییرات دارای چند مرحله است و سه مرحلهٔ آن را که اساسیتر است ذکر میکنیم:
مرحلهٔ اولی پس از آنکه منابع جدید کشف شد، انقلابی در تاریخ مشرق قدیم پدید آمد و لازم شد که تجدید نظر در تاریخ مزبور کنند.
در ابتداء از جهت زیادی مواد علماء فرصت مداقهٔ کامل نداشتند و نیز فراموش کردند این نکته را در نظر گیرند که تاریخ مشرق قدیم چند هزارساله است، در این مدّت مدید عهود و دورههائی بوده و زبان، مذهب و سائر چیزهای عهدی در عهد دیگر تغییر کرده. در نتیجهٔ این اشتباه چیزهائی را، که از اسناد دوره بطالسه مثلاً بدست آورده بودند شامل سه هزار سال قبل از آن میداشتند یا تاریخ بابل را از اسناد آسوری استنباط میکردند. این نکته نیز از نظرها محو شد، که در موقع تجدید نظر در علمی یا در موقعی که علم جوانی میخواهد جای علم قدیم را بگیرد،
- ↑ Glaser.
- ↑ Thebe
- ↑ Winckler.
- ↑ Archeveque Bauchamp.
- ↑ Paul botta.
- ↑ Monuments de Ninive.
- ↑ Layard.Monuments of Nineveh 1849, Nineveh and its ruins 1850, Discoveries in the ruins of Nineveh and Babylon 1853.
- ↑ Daily Telegraph.
- ↑ De-Sarzee.
- ↑ The Babylonian Expedition of University of Pennsylvania.
- ↑ Flandin.
- ↑ Coste.
- ↑ Loftus.
- ↑ Churchill.
- ↑ M. Dieulafoy.
- ↑ J.de Morgan.
- ↑ Stele (سنک یکپارچه که بر آن خطوطی کندهاند).
- ↑ Hammurabi.
- ↑ The sculptures and inscriptions of Darius the Great.... A new eollation of the Persian, Susian and Babylonian texte with English translations.
- ↑ Pompelli.
- ↑ Mission en Phenieie.
- ↑ Les tombeaux puniques en Carthage
- ↑ یعنی باصطلاح نظامیها در جا میزند.
- ↑ مانند این کتابها: Bunsen, Aegyptens Stelle in d. Weltgeschichte, Hamburg 1845. Niebuhr, Geschichte Assurs und Babels, Berlin 1857. Bochart, Chanaan