برگه:Tavalludi Digar - Farogh Farrukhzad.pdf/۱۳۶

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

چی دیده بود؟

چی دیده بود؟

خواب یه ماهی دیده بود

یه ماهی، انگار که یه کپه دوزاری

انگار که یه طاقه حریر

با حاشیهٔ منجوق کاری

انگار که رو برگ گل لال عباسی

خامه دوزیش کرده بودن

قایم موشک بازی میکردن تو چشاش

دو تا نگین گرد صاف الماسی

همچی یواش

همچی یواش

خودشو رو آب دراز می‌کرد

که بادبزن فرنگیاش

صورت آبو ناز میکرد

 

بوی تنش، بوی کتابچه‌های نو

بوی یه صفر گنده و پهلوش یه دو

۱۲۴
به علی گفت مادرش روزی