پرش به محتوا

برگه:Tarikhe Now.pdf/۳۲۹

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

دارالخلافه و باطناً به نیت فرار حرکت نمودند و سپهدار جمعی را بر سر راه ایشان فرستاده در منزل اول بر سر آن بی‌دولتان ریختند و بعضی مقتول و بعضی اسیر و نوابان که ریش‌سفید ایشان حیدرمیرزا نامی بود با میرزا عبدالحسین در یکی از قرای کاشان متواری و مخفی شد و مملکت اصفهان از وجود رنود پاک و صاف شده سپهدار به اقتدار تمام در اصفهان نشست.

در این فتنه قریب به پانصد نفر از طرفین مقتول شدند، مآل میرزا عبدالحسین آن‌که حاکم قم از مکان او که در کاشان مخفی بود مستحضر گشته غفلة بر سر او رانده و میرزا عبدالحسین مخبر از آمدن حاکم قم شده فرار نموده به اصفهان رفت و در قریه‌ای درخانۀ یکی از آشنایان خود مخفی شده همان شخص صاحب‌خانه احوال او را به خدمت سپهدار معلوم می‌نماید و سپهدار جمعی را فرستاده او را گرفته به اصفهان می‌برند و حقیقت حال او را به عرض پادشاه جهان می‌رسانند حکم همایون از مصدر جاه و جلال به سیاست او صادر شده سپهدار او را به طناب غضب پادشاهی انداخته هلاک می‌نماید تا عبرت دیگران و نصیحت سایر خودسران باشد. و در همین اوقات به عرض امنای دولت علیه رسانیدند که امیرزاده بهرام‌میرزا را در مملکت فارس چندان تسلط و استقلال حاصل نشده از قوت و قدرت ایشان نمی‌آید که به ضبط و تسلط آن مملکت اقدام توانند نمود و به این جهات امور دیوانی آن مملکت معوق مانده و اهالی فارس از امیرزاده مشارالیه چندان وهم و هراسی ندارند.

امنای دولت علیه امیرزاده فیروزمیرزا را که کاردان و در خدمت دیوانی مهارت و حذاقت تام و تمام داشت از کرمانشاهان احضار فرموده به حکومت مملکت فارس روانه‌اش ساختند و امیرزاده بهرام‌میرزا را احضار به دارالخلافه نمودند و اسکندرخان قاجار را که سردار خراسان بود و به جهتی که مذکور خواهد شد احضار از خراسان شده بود به حکومت کرمانشاهان نامزد فرمودند.

و هم در این اوقات محمد نامی دالان‌دار کاروان‌سرا در خطۀ یزد سر به خودسری برآورده تمکین از حکام دولتی نمی‌نمود و هر حاکم که به آن ولایت می‌رفت به سبب وجود او بی‌تسلط شده خدمات دیوانی در عهدۀ تعویق می‌ماند، شیخ علی‌خان ماکوئی از