ژنرال همهجا شکارکنان در کنار ارس تا پل خدا آفرین که در محال قراجهداغ و بر رودخانۀ ارس بسته شده و بنیان آن از سنگ به قدرت آفریدگار جهان از میان آب بالا آمده تشریففرما شدند و در آنجا نیز ژنرال مدهدوف را که حاکم قراباغ و مستحفظ آن سرحدات بود به خواهش دوستانه احضار و او نیز با دو هزار صالدات روس و پانصد سوارنظام و هزار نفر سوار قراباغی و گنجهای از پل عبور کرده به خدمت نایبالسلطنۀ مرحوم رسیده سه روز او را با جمیع صالدات و سواره مهمانی داده و خلعتها و نشانها مرحمت فرموده از وخامت فتنه و آشوب تحذیر فرموده و میل خود را در استقامت مصالحه و استحکام بنیان قواعد دوستی اظهار فرمودند و نصیحتها نموده مرخص داشتند و خود از راه اهر و قراجهداغ روانۀ دار السلطنۀ تبریز شدند.
حضرات مفسدین چه از سردار ایروان و چه از خوانین مهاجر و چه از امنای دولت علیه که در خدمت خاقان مغفور بودند و اخلاصی به نایبالسلطنۀ مرحوم نداشتند اینجور حرکات حکیمانه را که در دولتداری از نایبالسلطنۀ مرحوم سر میزد در نظر خاقان مغفور به طریقی جلوه میدادند که گویا نایبالسلطنۀ مرحوم را با امپراطور روس صداقتی دیگر در میان است که مثمر ضرر دولتی العیاذ باللّه خواهد بود و در زمستان این سال بعد از معاودت نایبالسلطنه از سلطانیه و تفرس از رأی امنای دولت علیه و ارادۀ خاقان مغفور بر منازعه و مجادلۀ پادشاه روس نایبالسلطنه به احتیاط سرحدداری و ملاحظۀ ذخایر و عساکر و انضباط قلاع سرحدات به عزم شکار روانۀ محال کوردشت قراجهداغ شده بعد از ملاحظۀ قلعۀ کوردشت و ساختن بروج مستحکمه در بالای کوههای مقری روانۀ اردوباد شده و قلعۀ نظاره را که در بالای قصبۀ اردوباد واقع است و مشرف به آن قصبه میباشد استحکام داده از آنجا روانۀ نخجوان شده و این دعاگوی دولت شاهی و امیرزاده بهرام و امیرزاده فریدونمیرزا از ملتزمین رکاب نایبالسلطنۀ مرحوم بودیم و از نخجوان به قلعۀ عباس آباد که سه فرسخی نخجوان است تشریف برده بعد از انتظام امور توپخانه و قورخانه و ذخیرۀ مایحتاج و استمالت تفنگچیان دماوندی که هزار نفر بودند و به سرکردگی عبد اللّهخان پسر اشرفخان دماوندی از طرف خاقان مغفور مستحفظ آنجا بودند روانۀ ایروان شدند و قبل از ورود به ایروان از ارس عبور