پرش به محتوا

برگه:Tarikhe Now.pdf/۱۹۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

سازد. آقا علی اکبر به تبریز رسید چه نویسم که چه‌سان به اهل آذربایجان گذشت و چگونه اضطرار و اضطراب در میان اولاد نایب‌السلطنه و رعیت و لشکر پدید آمد هفت شبانه‌روز هیچ کس را حالت اختیار و شعور نبود، پس از گذشتن حالاتی که لازمۀ این جور وقایعات است قلوب را به وجود پادشاه مرحوم تسلی داده وجود مبارک ایشان را رافع این نقصان و جبران این شکست دانسته به تسلی یکدیگر پرداخته و در ارومیه نیز که این دعاگوی دولت بود بعد از رسیدن این خبر جانسوز به لوازم تعزیت کوشیده در همان دو سه روز اسکندر بیک پیشخدمت خود را با عریضه مشتمل بر خدمتگزاری و جانسپاری به خراسان به خدمت پادشاه مرحوم روانه داشت و عریضۀ سفید مهر پیش محمدخان امیر نظام فرستاده به سبب حکایت ظل‌السلطان که مسموع شده بود خواهش نمود که عریضه به هر مضمون که صلاح دولت پادشاه مرحوم باشد به خاقان مغفور عرضه داشت کرده همراه آقا علی اکبر پیشخدمت روانه نمایند و جواب نوشتجات ظل‌السلطان را نیز به طرزی که مشعر بلکه صریح بر اکراه از تشریف آوردن ایشان به آذربایجان بود نوشته ارسال داشت و امیرزاده بهرام‌میرزا و فریدون‌میرزا نیز با سایر اولاد نایب‌السلطنه و اهالی آذربایجان عرضه داشت نوشته شکر مراحم پادشاهانه را که نسبت به پادشاه مرحوم فرموده بودند به جا آورده همراه آقا علی اکبر پیشخدمت روانه ساختند.

پس از وصول خبر این واقعه اکراد سرحد سر از گریبان خمول بیرون آورده لشکریان میررواندز دست به غارت محالات سرحد گشودند و محال دره و طایفۀ روند را چاپیده و به‌خانۀ کریم‌خان روندی در سه فرسخی ارومیه ریخته او را دست بسته بردند و اکراد جلالی در سرحد خوی و ماکو به قطع طریق و قتل مترددین و گرفتن اموال تجار اقدام نموده فی‌الجمله ولایت سرحد به هم برآمده و طوایف اکراد در آن اوقات مطیع و محکوم دولت روم نبودند و هر بی‌سروپایی محالی را از سرحد متصرف شده به اغتشاش ولایت همسایه در هنگام فرصت می‌کوشیدند به خصوص میررواندز که عظیم و قوی شده بود.

در همین اوقات محمدخان امیر نظام از این دعاگوی دولت شش هزار تومان تنخواه برای تدارکات خراسان خواست، این دعاگوی دولت در راه خدمتگزاری و جانسپاری