پرش به محتوا

برگه:Tarikhe Now.pdf/۱۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

ناصرالدوله والدین السلطان بن السلطان بن السلطان و الخاقان بن الخاقان بن الخاقان ناصرالدین‌شاه قاجار خلداللّه ملکه به نحوی به رشتۀ تحریر می‌کشد که انشاءاللّه تعالی خوانندگان را بهجت افزاید و مطالعه نمایندگان را از حوادث زمان آگاهی حاصل آید و چون عدد لفظ [تاریخ] نو مصادف با سال اختتام این کتاب آمد مسمی به تاریخ نو گردید.

ذکر سنۀ هزار و دویست و چهل هجری که یک قرن از سلطنت خاقان مغفور فتحعلی‌شاه قاجار منقضی شده بود و ما بعدها

چون مملکت ایران به فرّ دولت پادشاه جهان محل امن و امان شد همسایگان قوی‌دست از قوّت بازوی این دولت ابدمدّت در سرحدّات گوشمال کلی یافته و از تطاول لشکرها که به دستیاری اشبال خلافت آماده و مستعد شده بود آرام گرفتند از آن جمله دولت علیۀ روم بود که در سنوات سابقه در سرحد ارزنة الرّوم و بغداد به سرداری چپان اوغلی با صد هزار لشکر سواره و پیاده و پنجاه عراده توپ به طرف سرحدات خوی روان شده تاب صدمات لشکر منصور خاقان مغفور را نیاورده شکست کلی از نایب‌السلطنۀ مرحوم یافته و به مرحلۀ ادبار شتافت و از طرف بغداد نیز داود پاشا که حاکم بغداد بود سلیمان پاشای کهیا را با بیست هزار سوار روانۀ طرف کرمانشاهان نموده از صدمات لشکر خاقانی به دست شاهزادۀ مرحوم محمدمیرزا حاکم کرمانشاهان شکست فاحش خورد و سلیمان پاشا گرفتار و مغلول روانۀ دربار خاقان شد و همچنین فتی‌خان افغان که از طرف قندهار و کابل با پنجاه هزار سوار به هرات آمده و روانۀ مملکت خراسان بود به سرداری ذو الفقارخان سمنانی که در ظل رایت شجاع‌السلطنه حسن علی‌میرزا از طرف پادشاه مأمور شده بود در مابین تربت و هرات بین الجانبین مصاف عظیم دست داده گلولۀ تفنگ به دهان فتی‌خان خورده روانۀ دیار عدم و مقتول آمد، همچنین از طرف گرگان و اترک شخصی که خود را حضرت ایشان لقب داده و ادعای کرامات و معجزات می‌نمود با سی چهل هزار سوار روانۀ استرآباد و از بخت مساعد پادشاهی به سعی و اهتمام شاهزاده محمد قلی‌میرزا ملقب به ملک‌آرا منکوب و مغلول بل مقتول شد.