برگه:Tarikhe 500 Saleh Khouzestan.pdf/۹

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.


قاضی نوراللّه نیز در مجالس المومنین خلاصه آنرا به فارسی ترجمه کرده به نوشته مولف عراقی سیدمحمد چون به هفده سالگی رسید از پدر خود سید فلاح دستور گرفت که از اواسط که زادگاه و نشیمن او بوده به حله رفته در مدرسه شیخ احمد بن فهد بدرس پردازد. در آن زمان مذهب شیعه رواج بسیار گرفته و روزبروز برونق آن می‌افزود و شیخ از علمای معروف شیعه بود که در حله مدرسه داشت و شاگردان بسیاری بر سر درس او حاضر می‌شدند.[۱]

سیدمحمد سالها در مدرسه شیخ احمد می‌زیست و برخی نوشته‌اند که شیخ مادر او را به زنی داشت.[۲] در این میان گاهی سیدمحمد بر زبان می‌رانده که من مهدی موعودم و ظهور خواهم کرد.


    حوادث صفویان را نگاشته و سپس سفر خود را به مکه شرح داده است به‌هرحال از جهت تاریخ مشعشعیان ارزش بسیار دارد. یگانه نسخه آن‌که نسخه خود مولف بوده در کتابخانه مدرسه سپه‌سالار است. اما داستان سیدمحمد را که می‌گوئیم او از تاریخ غیاثی آورده از این جهت است که نوشته‌های او مفصلتر از نوشته‌های قاضی نوراللّه است با این همه می‌توان احتمال داد که او نوشته‌های قاضی را برداشته چیزهائی از خود بر آنها افزوده باشد.

  1. یکی از شاگردان معروف شیخ احمد سیدمحمد نوربخش است که او نیز در ترکستان دعوی مهدویت کرد ولی کار او پیشرفت نکرد. داستان او را قاضی نوراللّه نوشته.
  2. مسوده‌های جواهری. (از کسانیکه از خاندان مشعشعی سخن رانده‌اند مولف ریاض العلماء و مولف تحفت الازهار است). آقای شیخ عبد العزیز جواهری از روی نوشته‌های این دو کتاب یادداشتهائی کرده که دارای سهوهای بسیاریست. گویا نسخهای آن دو کتاب اغلاط بسیار داشته و آقای جواهری تصحیح نکرده‌اند. بهرحال از آقای جواهری سپاسگذاریم که یادداشتهای خود را در دسترس ما گزارده و مقصود از (مسودۀ جواهری) در همه‌جا این یادداشتهاست.