برگه:Tarikhe 500 Saleh Khouzestan.pdf/۸۲

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

میاناب روان می‌گردید و مایه آبادی آن زمین‌ها بوده ولی اکنون جز در زمستان و بهار آب به میاناب نمی‌رسد.

این است نمایش امروزی کارون و بنیادهای آن در بالاسر شوشتر که ما با جمال ستودیم. کنون تاریخچه آن بنیادها را بسراییم و برای آنکه درست از عهده سخن برآییم برمی‌گردیم به زمان‌هایی که از این بنیادها نشانی نبوده و رود به حال خود روان می‌گردیده.

نخست باید دانست که شهر شوشتر بر روی تخته سنگی نهاده که سراسر زمین آن جز سنگ یک لختی نیست. ولی سنگ نرمی که کلنگ بر آن کار می‌کند و این است که در هر خانه‌ای آن را شکافته و زیرزمینی به گودی ده و اندی گز پدید می‌آوردند و این زیرزمین‌هاست که در گرمای جانسوز تابستان پناهگاه مردم می‌باشند.

در برابر این تخته سنگ است که کارون به دو شاخه گردیده چنانکه گفته‌ایم شاخه‌ای به غرب پیچیده از شمال شهر روان می‌شود و پس از مسافتی بار دیگر رو به جنوب می‌گردد و شاخه دیگری از جانب شرقی روان می‌باشد.

باید دانست که اصل گذرگاه رود همان است که امروز گذرگاه شاخه شتیت می‌باشد. شاخه شرقی را سپس با دست کنده و پدید آورده‌اند.

دلیل این سخن گذشته از نگارش‌های مورخان که کندن آن را به اردشیر بابکان نسبت داده‌اند اینکه آن شاخه به مسافت یک چهار یک فرسخ تخته سنگ را شکافته از میان آن می‌گذرد و خود پیداست که چنین کاری جز با کلنگ و بدست آدمیان نمی‌تواند بود.

باید گفت زمانی بوده که همه آب رود از یک گذرگاه روان بوده و از همان گذرگاه یکسر به دریا می‌ریخته و چون به علت ژرفی آن جز