برگه:Tarikhe 500 Saleh Khouzestan.pdf/۸۱

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

می‌شود و شاخه بزرگتری که «رود شتیت» (شطیط) و «چهاردانگه» نامیده می‌شود بسوی غرب پیچیده از شمال شهر روان گردیده پس از مسافتی بار دیگر رو به جنوب کرده در محاذی شاخه دیگر به فاصله دو فرسنگ کمابیش از آن راه می‌پیماید اگر دنباله یکی از دو رود را گرفته از کنار آن راه پیماییم خواهیم دید که سرانجام دربند قیر که هفت یا هشت فرسخ فاصله از شوشتر دارد بار دیگر دو شاخه بهم پیوسته یکرود می‌گردد و زمینهایی که از شوشتر تا بند قیر میانه دو شاخه رود نهاده و دارای یک رشته آبادی‌هاست «میاناب» یا به زبان خود شوشتریان «مینو» نامیده می‌شود.

اگر بار دیگر به بالاسر شوشتر برگشته در آن جداگاه دو شاخه ایستاده به چپ و راست نگاه کنیم از یکسو و بر دهنه شتیت به فاصله دویست یا سیصد قدم پلی را دارای چهل و چهار چشمه بزرگ و چهل و سه چشمه کوچک خواهیم دید که اکنون بسیاری از چشمه‌های آن برافتاده و آمد و شد از روی آن نمی‌شود ولی خود از بزرگترین بنیادهاست. زیرا آن پل شادروان معروف شوشتر است که مؤلفان پیشین آنرا یکی از شگفتیهای جهان بشمار آورده‌اند.

از سوی دیگر بر دهنه رود گرگر «بندی» را خواهیم دید که آن نیز از بزرگترین بنیادهاست و «بند میزان» یا «بند محمدعلی میرزا» یا «بند خاقان» نامیده می‌شود.

هم در آن جداگاه جویی را خواهیم دید که از رود بسوی درون شهر باز شده ولی جز در هنگام زمستان و بهار که آب رود فزون گردیده بالا می‌آید آب بر این جوی درنمی‌آید و این جوی است که داریان یا دستوا نامیده می‌شود و در زمانهای پیشین آب از آنجا به زمین‌های