برگه:Tarikhe 500 Saleh Khouzestan.pdf/۵۱

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

نشیمن ایشان در غربی هویزه بود سید سجاد آنان را به تاراج شوشتر بر می‌انگیخت. و این باعث شد که اعراب به فراوانی به خوزستان درآمده در هرسو پراکنده شدند و بر سجاد جز زیان نفزود.»

قاضی نوراللّه نیز که همزمان سجاد بوده[۱] با آنکه او هواخواه مشعشعیان است و سجاد و پدرش بدران را فرمانبر شاهان صفوی می‌نگارد در جای دیگری از تاخت‌وتاز اعراب در خوزستان و زیان‌کاری‌های ایشان شکایت‌های بسیار می‌نویسد.[۲]

از سخنان او دیگر نوشته‌ها پیداست که پس از مرگ شاه اسماعیل که جانشین او طهماسب خردسال و ایران از درون و بیرون دچار کشاکش‌ها بود اعراب خوزستان هم فرصت بدست آورده آتش چپاول و تاخت‌وتاز را در آن سرزمین شعله‌ور می‌سازند و دیه‌ها و کشتزارها را ویران می‌گردانند. همچنان پس از مرگ طهماسب در زمان اسماعیل میرزا و سلطان محمد کور بار دیگر اعراب خوزستان را میدان چپاول می‌گردانند و پیاپی آتش جنگ و تاخت‌وتاز را روشن می‌سازند و این است که همیشه فریاد مردم از دست ایشان بلند بود.

گویا در همان زمان‌ها بوده که آل سلطان از اعراب عراق به خوزستان آمده با آل مشعشع آغاز دشمنی می‌نمایند و از این دشمنی بهانه به دست هر دو گروه افتاده به نام جنگ و کشاکش با یکدیگر آتش


  1. قاضی در ۱۰۲۷ در هندوستان مرده ولی چون او در ۹۷۹ از شوشتر به مشهد رفته و در ۹۹۲ از آنجا به هند رفته این است که آگاهیهای او از خوزستان راجع به زمان شاه طهماسب می‌باشد اگرچه کتاب خود را بسیار دیرتر نوشته است.
  2. شرحی که او درباره شوشتر و پریشان‌روزگاری خاندان خود نوشته دیده شود.