برگه:Tarikhe 500 Saleh Khouzestan.pdf/۳۲۷

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

اول پشت قلعه محمره بود دو سه روز قبل از دعوا گفتند اینجا را توپ می‌گیرد حرکت کرده بقدر دو هزار قدم بالاتر رفته عرض کردند حالا که اردوی خودتان را حرکت دادید اردوی امیرزاده را هم بیاورید پیش اردوی خودتان فرمودند اسم آن اردو را نیاورید اولا جای آن اردو خیلی خوب جایی است و از این گذشته در حقیقت سردار اردو ابراهیم میرزا است باید اردوی او علیحده باشد روز دعوا هم هرگاه فتح بکند بمن دخلی ندارد باسم خود اوست از این اردوی آخری نواب والا تا لب شط دو هزار و هشتصد قدم بود اما چادر وزیر تا یک روز قبل از دعوا همان جای خود کنار شط.

یکروز قبل از دعوا که معلوم شد که دیگر فردا یقین دعوا خواهد شد بنا کردند حرکت کردن نصفی از چادر و اسباب وزیر را برده بودند نصفی مانده بود که صبح دعوا شد و یکدفعه بنا کردند بار کردن دیگر مجال اینکه آن اردو ببرند نشد بار کردند.

روز دیگر چادرهای افواج فراهانی که پشت چادر وزیر افتاده بودند که پانصد قدم فاصله داشت تا لب شط چهارصد نفر از فوج قدیم در سنگر بود با سرتیپ و محمد طاهر بیک یاور چهارصد نفر از دو فوج مشخص شده بود و سپرده باصلان بیک یاور که در اردوی نواب والا باشند بجهت قراولی قورخانه و نواب والا و اگر جایی لازم شود کمک بروند باقی که مانده بود از دو فوج در پیش چادر سرتیپ در جای خود بودند از فوج جدید هم چونکه سنگر نزدیک بود چادر همان در جای خود بود توپچی هم هرجا که توپ بود چادرش در میان سنگر پیش توپ زده بود.

این حالت قشون محمره و افتادن اردو و سنگرها بود.