برگه:Tarikhe 500 Saleh Khouzestan.pdf/۲۶۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

آسوده به شوشتر رسیده در دژ سلاسل جای گرفتند.

ناگفته پیداست که شیخ خزعل خان از این کار ناخورسند بود ولی در بیرون خرسندی نموده چهار هزار تومان پول فرستاد که بیمارستانی برای سپاهیان بنیاد نهاده شود و با آقای رئیس الوزراء از در فروتنی و فرمانبرداری بود. لیکن از هر راهی که می‌شناخت می‌کوشید که بر شماره آن یکدسته نیفزوده و از شوشتر آن سوتر نگذارند و همیشه ترس آنرا داشت که مبادا راه خرم‌آباد باز شده عرصه بر او سخت تنگ شود و از اندیشه چنان روز بود که آنگونه فروتنی‌ها می‌نمود. در همان روزها نمایندگانی از وزارت مالیه به خوزستان رسیده به حساب چند ساله شیخ رسیدگی کرده برای پرداخت آن قسطهایی قرار دادند و بار دیگر کنترات مالیات با او بستند: در همان هنگام‌ها من نیز که نگارنده این نامه هستم بنام رئیس عدلیه خوزستان در هفدهم جمادی الثانی از تهران از راه بغداد و بصره روانه و در شب دوازدهم رجب به محمره رسیدم و فردای آن روز شیخ را در آبادان درون کشتی دیدار کرده به محمره بازگشتم و از آنجا به ناصری و از آنجا به شوشتر که جایگاه عدلیه بود برفتم.

نافرمانی آشکار ساختن شیخ خزعل خان

چنانکه گفتیم شیخ خزعل خان همه ترسش از آن بود که راه خرم‌آباد باز شود. چون سرکوب لرها و باز شدن آن راه چنان‌که پنداشته می‌شد به آسانی انجام نیافته به دیری کشید شیخ را ترس کمتر گردیده رفتار خود را با کارکنان دولت دیگرگونه ساخت و کسیکه بیش از همه آزار می‌دید نگارنده این نام بودم زیرا عدلیه تنها اداره دولتی بود