خزعل خان از راههایی که خواهیم گفت دست به هر کاری زده میکوشید که روزبهروز نیروی خود را بیشتر گرداند و بیدادگری از مردم دریغ نمیداشت. از سوی دیگر خانان بختیاری که زمستانها به خوزستان سرازیر میشدند آزار از مردم دریغ نگفته هرگونه دستاندازی به زمینهای مردم مینمودند. چنانکه بسیاری از زمینها و دیههای عقیلی شوشتر و رامهرمز و دیگر جاها که اکنون در دست بختیاریان است در آن زمانها با زور از دست دیگران درآوردهاند.
در شوشتر و دزفول نیز کار سرکشان بالا گرفته هر زمان فتنه دیگری برپا مینمودند. آغایان یا به گفته خودشان «آغاوات» چند تنی دست به هم داده با دیگران بازار جنگ را گرم میساختند و در کوچه و پشت بامها سنگر بسته شب و روز شلیک میکردند و بدینسان آسایش را بر مردم حرام میگردانیدند.
در این کشاکشها بیشتر دو تیرگی حیدری و نعمتی دستاویز بود و سردسته نعمتیخانه خانواده کلانتر و پیشوای حیدریخانه دودمان مرعشی بود. و چون این زمان خوزستان میانه خزعل خان و خانان بختیاری افتاده بود در این دستهبندیها شوشتر و دزفول نیز هر یک دسته خود را به یکی از آن دو سوی میبست. چنانکه یکبار چنین رویداد که سید باقر خان کلانتر با همدستی همه آغایان نعمتیخانه به جنگ محمد زمان خان مرعشی و آغایان حیدریخانه برخاسته و از هر سوی گرد ایشان را فراگرفتند چنانکه دسترس به آب نیز نداشتند این کشاکش یک ماه بیشتر کشیده بسی مردم بیگناه نابود گردیدند. تا آنجا که شیخ خزعل خان به یاری محمد زمان خان برخاسته دستهای از عرب را بر سر شوشتر فرستاد. سید باقر خان تاب ایستادگی نیاورده از