شیخ حاکم گویا برادر شیخ فارس بوده و در برخی نوشتهها او را نیز شیخ فلاحیه نام بردهاند ولی در دفترچه تاریخ کعب نام او برده نمیشود شاه حداد همان است که گفتهایم ولی نمیدانیم چگونه از شوشتر بیرون آمده بود شیخ جابر گویا همان حاج جابر حاکم محمره باشد دو تن دیگر شناخته نیستند.
باری ناصرالدین شاه پس از نشستن به تخت پادشاهی عموی خود اردشیر میرزا را به حکومت لرستان و خوزستان فرستاد و او به لرستان آمده در سال ۱۲۶۶ با توپخانه آهنگ خوزستان کرد که نخست به دزفول درآمده از آنجا به شوشتر رسیده و به گفته ناسخ مردم فتنهجوی آن دو شهر را دستگیر کرده به تهران فرستاد. سپس سلمان خان نامی را که سردار سپه بود با پنج هزار سپاهی و توپخانه به رامهرمز و گوشمال داده مالیات آن نواحی را گرد آورد. سلیمان خان چون به نواحی رامهرمز رسیده مشایخ عرب دست به هم داده به جنگ او شتافته و در برابر او سپاه آراستند نیز پسر میرزا قوما با دستهای به یاری آنان رسیده.
اردشیر میرزا که خود نیز از دنبال سلیمان خان روانه شده و به آن نزدیکیها رسیده بود از چگونگی آگاه شده نامهها به مشایخ عرب نگاشته آنان را با بیم و نوید به پراکنده شدن برانگیخت ولی سلیمان خان از دنبال آنان رفته شاه حداد و شیخ حاکم و شیخ جابر را دستگیر نمود و آنان را نزد اردشیر میرزا فرستاد و او را یک ماه در دژ شوشتر با کندۀ زنجیر نگاهداشته سپس هر سه تن را روانه تهران گردانید.[۱]
- ↑ ناسخالتواریخ.