برگه:Tarikhe 500 Saleh Khouzestan.pdf/۱۷۶

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

خوانده است.

این عادت همیشگی کعبیان و دیگر مانندگان ایشان بود که چون دولت را ناتوان می‌دیدند خودسری می‌نمودند و همین‌که دولت توانا می‌گردید و لشکر بر سر آنان می‌فرستاد از در زبونی درمی‌آمدند.[۱]

بارون دوبود که در آغاز پادشاهی محمدشاه سفری به خوزستان کرده و ما نام از او خواهیم برد نیز درباره کعبیان می‌نویسد: «در هر هنگام که پادشاهان ایران نیرومند می‌شدند کعبیان فروتنی از خود نموده فرمان می‌بردند و مالیات می‌پرداختند. در آغاز پادشاهی فتحعلی شاه کعبیان فرمانبرداری نمی‌نمودند ولی گفته‌اند که در آخرها مالیات از پول نقد و اسبهای تازی به فرمانفرمای فارس می‌فرستادند.»

می‌توان گفت تا سال ۱۲۵۷ که منوچهرخان معتمدالدوله گوشمالی سختی به کعبیان داد اینان با دولت ایران رفتار دورویانه داشتند. بدینسان که گاهی مالیات داده و گاهی نمی‌دادند. اگر در بیرون نام رعیتی ایران بروی خود می‌گزاردند در درون خود را آزاد شناخته خودسرانه به کار می‌پرداختند. چنانکه در تاریخچه کعب در همان زمان شیخ غیث از یک رشته حوادثی نام می‌برد که شیخ غیث با شیخ حمود رئیس منتفق پیمان همدستی بسته و با والی بغداد دشمنی نموده یا با او می‌جنگیده‌اند و بصره را به محاصره می‌گرفته‌اند نیز یکرشته جنگهایی میان کعبیان و عشایر عراق و مردم کویت و دیگران را یاد می‌کند.


  1. در تاریخچه کعب به حادثه دیگری نیز اشاره می‌کند به این عبارت «ثم جرت مقدمة العجم اشاره زاده فی سنه ۱۲۳۳». ولی عبارت چون کوتاه و ناروشن است مقصود را درنیافتیم.