را سرودهایم نیز در دیگر بخشهای ایران از عراق و آذربایجان و فارس و خراسان بازار فتنه و آشوب بوده سخت گرم چنانکه گفتیم کریمخان و آزاد خان و محمد حسن خان و دیگران هر یکی از گوشهای سر برآورده در آرزوی تخت و تاج میکوشید و پهنه ایران میدان زورآزمایی این بلهوسان گردیده بود. در نتیجه این شوریدگیها تا سالیان درازی کسی در اندیشه شیخ سلمان نبود و او آسوده به کارهای خردمندانه خود میپرداخت. ولی در سال ۱۱۷۰ که دهسال از زمان درآمدن کعبیان به فلاحیه گذشته بود گویا برای نخستینبار گرفتاری برای شیخ سلمان پدید آمد بدینسان که در این هنگام کریمخان که پس از جنگهای بسیار سروسامانی به کارهای خود داده فارس را از آن خود ساخته بود به آهنگ دژ بهبهان به نواحی کهکیلویه آمد و گویا پس از پرداختن آن کار بود که به سروقت کعبیان نیز آمد.
در تاریخ زندیه هرگز یادی از این داستان نکرده تنها در دفترچه تاریخ کعب است که یاد آن کرده شده و در آنجا بیش از این نمیگوید. «در سال ۱۱۷۰ محاصره کریمخان روی داد و او نومید بازگشت» و ما نمیدانیم این سخن تا چه اندازه درست است.
لشکرکشی والی بغداد و مولی مطلّب بر سر کعبیان
پس از آن داستان خبری از کعبیان نیست و گویا آسوده و آزاد میزیستهاند تا در سال ۱۱۷۵ پاشای بغداد و مولی مطلب مشعشعی با لشکر انبوهی بر سر آنان آمدند.
کعبیان چون مدتها در قبان نشیمن داشتند و پس از کوچیدن به دورق نیز هنوز دستههایی از ایشان در قبان بازمانده بودند والیان