سپس سیدمحمد قصد جزایر کرده چون میانه امرای جزایر دشمنی بود امیر شحل نامی نزد سید آمد با کسان خود پیروی او پذیرفت. دیگران که پیش نیامده بودند سیدمحمد هر روز بر سر یکی تاخته کشتار و تاراج دریغ نمیکرد و بر کسانی که زینهار خواسته بودند هم نه بخشید و به گفته مورخ عراقی «همه را کشته ریشهشان برکند».
این زمان چشم سیدمحمد بر واسط و آن پیرامونها بود و میکوشید که بنیاد حکمرانی خود را در آن نواحی بگزارد و آن فیروزیها در جزایر بر امیدواری او افزود. و چون کار جزایر بپرداخت بار دیگر به اندیشه واسط افتاده سه هزار تن از پیروان برگزیدۀ خود را بر کشتیها نشانده بسوی واسط روانه ساخت. حاکم واسط که از شکست پیشین سرشکسته گردیده و همیشه در آرزوی جبران بود این بار تلاش و کوشش فرونگذارده مشعشعیان را سخت به شکست و هشتصد تن از ایشان را بهکشت. انبوهی از آنان هم در راه نابود گردیدند. و چون بازماندگان پراکنده و پاشیده نزد سیدمحمد رسیدند او را ترس سختی فراگرفته در جزایر نماند و بار دیگر با پیروان آهنگ هویزه و آن نواحی کرده و چون بدانجا رسید کشتار و تاراج بیاندازه کرده گزند و آزار دریغ نداشت. به گفته مولف عراقی هر که را دریافت نابودش ساخته زنان و کودکان را همه دستگیر کرد.[۱] (رمضان ۸۴۵).
دست یافتن سیدمحمد به خوزستان
در این زمان که سیدمحمد بدعوی مهدیگری برخاسته و میانه
- ↑ «حزب عمارها و هدم جدارها و قتل جدارها و سباحریمها و اطفالها و نهب اموالها و کل من لقی منهم قتله و لا بقا من ولاد»