بیشتر گردید و چنانکه خواهیم دید در داستان گریختن زکی خان به خوزستان هم اینان بنام دشمنی با کریمخان با او یاری کردند.
فتنهکاریهای مردم شوشتر و دزفول
در سال ۱۱۶۰ که نادرشاه کشته گردید حکمران شوشتر و دزفول محمد رضا خان نامی از افشار قرخلو بود. چنانکه گفتیم در همان سال مولی مطلّب شوریده پس از شکست ابراهیم خان والی لرستان لشکر بر شوشتر آورده آن شهر را محاصره نمود و پس از زمانی که محمد رضا خان ناگزیر گردیده از در زینهار خواهی درآمد و با پای خود به لشکرگاه رفت مولی مطلّب او را گرفته بند نمود و با خود به هویزه برد.
در این میان عادلشاه برادرزادۀ نادر به پادشاهی نشسته بود و چنانکه گفتیم او مولی مطلب را به والیگری هویزه برگمارد نیز عباسقلی خان را که گفتیم در شوش با مولی مطلب همدست بود حکمرانی شوشتر و دزفول داد.
در سال ۱۱۶۱ عباسقلی خان از هویزه به شوشتر آمده در آنجا و در
کریمخان درباره شیخ علیخان با عرب رسیده بود آلکثیر سبز علی خان را بکشتند ولی این از سخنان چاپلوسانه است که تاریخنویسان دربارۀ پادشاهان دارند. زیرا از همان کتاب او پیداست که آلکثیر تا سال ۱۱۷۸ که کریمخان به خوزستان آمد دشمن زندیه بودند و هرگز فرمانی از کریمخان نمیپذیرفتند پس چگونه برای دلجوئی از کریمخان سبز علی خان را کشتند و آنگاه به نوشتۀ خود او سبز علیخان به جنگ آلکثیر آمده بود و آلکثیر ناگزیر از دفاع بودند وگرنه خود آنان کشته میشدند پس کشتن چنین دشمنی چه ربطی به «بیلطفی داور جمشیدنشان» داشت؟