میدان بختآزمایی خود ساختند پیوسته لشکرها بود که از جنوب به شمال و از مشرق به جنوب رهسپار میگردید و آبادیهای ویران و مردم پراکنده میشدند و هیچیک از آنان را آن چیرگی و نیرومندی روی نمیداد که دیگران را از میان برداشته مردم را از گزند لشکرکشیها و جنگها آسوده گرداند.
اگر کسی تنها داستان آن هفت یا هشت سال را بنگارد و سختیهایی را که در این چند سال بر مردم بیدستوپا رفته شرح دهد خود کتاب جداگانه بزرگی خواهد بود.
چنانکه گفتیم در این هنگام در خوزستان سرکشان در هر گوشه سربرآورده ایمنی و آسودگی پاک رخت بربسته بود و تا سال ۱۱۷۸ که کریمخان لشکر بدانجا کشید بازار فتنه و آشوب در آن سرزمین بس گرم بود.
از یکسوی مولا مطلب مشعشعی به شورش برخاسته همیشه میکوشید مگر بار دیگر دستگاه والیگری خاندان خود را پهن درچیند. از یک سوی کعبیان در همان سال کشتن نادر از قبان به نواحی دورق آمده و میکوشیدند که جایگاه پهناوری برای خود آماده گردانند و گاهی با پاشای بغداد و گاهی با مولی مطلب زدوخورد مینمودند.
از سوی دیگر آلکثیر نیرومند گردیده بر سمت شرقی خوزستان دست یافته و همیشه با مولی مطلب و دیگران در کشاکش و جنگ بودند. از اینها که بگذریم در دوران دو شهر شوشتر و دزفول یک رشته فتنهانگیزیهای شگفتی در کار روی دادن بود که تاکنون کمتر شهری در ایران مانند آنها را دیده است.
در چنین هنگام آسمان نیز تنگچشمی نموده بیشتر سالها باران