در هویزه درنگ نموده تا سپس به آهنگ شوشتر از آنجا بیرون آمد.
ابو الفتح خان و شوشتریان برج و باروی شهر را استوار ساخته بیخردانه آماده جنگ و ایستادگی شده بودند و این بود نجف سلطان را به شهر نیافته در جلگان که جایی در آن نزدیکی است لشکرگاه ساخت تا آن هنگام که اسلمس بیگ که نادر او را برای اندرز مردم روانه ساخته بود به شوشتر رسیده با پیام و اندرز ابو الفتح خان و شوشتریان را به فرمانبرداری رام گردانید و کس فرستاده نجف سلطان را به شهر خواند در این میان خود نادر نیز از هویزه رسیده شبانه به شوشتر درآمد روز دیگر با بازپرس و جستجو برخاسته چگونگی را دریافت و کسانی را که دست در فتنه نداشتند جدا کرده پاسبان به خانههای آنان فرستاد و سپس فرمان داد که سپاهیان تاراج خانهها نمایند، ولی دست به خون کسی نیالایند.
نویسنده تذکره میگوید: «در ساعت طوفان بلایی برپا شد که طوفان نوح به گرد آن نرسیده و مخدرات حجب عصمت را کار بر رسوایی کشید حرایر ابکار در کوچه و بازار چون اسرای یهود و نصاری بیع و شری دست به دست افتاد و خروش این مصیبت آوازه فتنه چنگیز را بر طاق نسیان نهاد و این واقعه یله یوم الماربع شهر شعبان بود.»
از این عبارت پیداست که خشم بر نادر چیره و چشم خرد او را بسته بوده که به یک رشته سیاهکاریهایی درباره خاندانهای اسلامی رضایت داده و این خود یکی از کارهای نکوهیده اوست.
این شگفتتر که از کشتن جلوگیری کرده و به چنین سیاهکاریها که بدتر از کشتار است اجازه داده.