«از لشکرگاه سلطانیه ۲۶ اوت ۱۸۰۸
آقای من،
میرزا شفیع پریشب پیش نویس اصلی اظهارات شفاهی را که عالی حضرت میبایست در حضور آقای بیانکی دادا[۱] سروان مهندس بکند بمن داده است، افتخار دارم ترجمهٔ آن را لفا برای جناب شما بفرستم.
این سند بسیار جالبست؛ شامل جزئیات سیاست ایران و اساسهاییست که فتحعلیشاه اتحاد خود را با اعلی حضرت بدان متکی کرده است. مواردی را که بیشتر طرف توجه اوست در آن معین کرده است؛ و نتیجه ای که عالی حضرت از آن میگیرد میرساند که اگر امیدهای او روا نشود در رفتارش نسبت بفرانسه تغییر پیش خواهد آمد.
وقایعی که او اظهار میکند همیشه حقیقت ندارد. چند بند آن نیز شامل جزییاتیست که وظیفه دارم آنچه میدانم بخلاف آن اظهار بکنم. جناب شما میتواند آنها را با ملاحظاتی که باو تقدیم میکنم بسنجد.
بند اول و دوم تنها شامل تکرار شرح سفارتهاییست که دو دربار عالی از جانب خود فرستادهاند و تعهداتیست که دربارهٔ یکدیگر کردهاند. در بند سوم عالی حضرت ببیان وقایع آغاز میکند. از تدارک های خود در برابر افغانستان و هندوستان خبر می دهد. من باید معتقد باشم که هیچ دستوری برای این لشکرکشیها بشاهزادهٔ حکمران خراسان نداده است. تنها پیداست که وی با یک عده لشکریانی که چندان قابل ملاحظه نیستند بسوی مرو رهسپار شده است. قطعاً ایران تا وقتی که قلمروش بروی روس ها باز باشد کاری در برابر هندوستان نخواهد کرد. صفت مبالغه که طبیعی ایرانیانست در اطمینانی که عالیحضرت در گفتگو ازین لشکرکشی دارد دیده میشود. حتی گاهی هم بسمع ما رسانده است که میل دارد تنها عدهٔ کمی از سپاهیان فرانسه با او یاری بکنند و آنها را برای معاونت خود نگاه میدارد. ولی نتوانسته است کتمان کند که تا روسها گرجستان را در دست دارند نمی تواند فکر این کار را بکند.
میتوان از آن نتیجه گرفت که گفتگوی با نمایندگان سند و سفارت نصراللهخان در تته منحصر بتاکید دوستی و وعدهای بسیار احتمالی بوده است.
بند ۵ مربوط بوهابیان و انگلیسهاست. راستست که فتحعلی شاه درصدد برآمده است رابطهٔ دوستانه با سعود بهم بزند. ولی جناب شما از گزارش های من توانسته است متوجه شود که هیچ تهیهای دیده نشده تا در موقع ورود ناوگان انگلیس کرانه شرقی خلیجفارس را حال دفاع بدهند.گفتگوهای من جزین نتیجهای نداشته است که وعدههایی
- ↑ Bianchi d'Adda