برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۱۶۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۱۳۴

نمی تواند بدان متوسل شود. وضع جغرافیایی سه دولت مانع آنست. فواصل بسیاری که در میان ما و فرانسه است همهٔ فواید وساطت آنرا از میان می برد و ناچار برخلاف میل سه پادشاه گفتگوی صلح را بجای آنکه تسریع بکند مانع می شود.

اعلیحضرت خود درین زمینه با آقای سفیر کبیر فرانسه که درین جا مأموریت دارد سخن رانده است و میل دارد شما هم از سوی خود این علل را باطلاع آقای ژنرال گاردان برسانید و باو بگویید تا چه انداژه اعلی حضرت خشنودست از اینکه وی میل دارد ایرانیان را بما نزدیک کند و در هر موردی که بتواند بما حسن خدمت خود را نشان بدهد.

با توجهی که اعلی حضرت دربارهٔ کار های ایران دارد غافل ازین نیست که هر وقت وزرای ایران بشما پیشنهاد میکنند دربارهٔ صلح با ایشان گفتگو کنید بجناب شما میگویند که میل دارند مرز کشور ما مسدو[۱] باشد و درضمن مذاکره در هر موقع از اتحادی که نتیجهٔ صلح در میان دو امپراطور و پادشاهشان برقرار خواهد شد سخن میرانند، گرجستان را هم لازمهٔ این اتحاد می‌دانند. اگر گرجستان مستقل میبود اختلاف عجیبی درست میشد و اینک که متعلق بماست طعمهٔ غریبیست که ما را بصلح وادار کند!

تنها بواسطهٔ همین اغفال امپراطور حق دارد این عقیده را داشته باشد که مقصود ایران اینست که جنگ را دنبال بکند، متارکهٔ یک سال را برای این میخواهد که نیروهایی در برابر لشکریان اعلی حضرت تهیه ببیند و فراهم کند و قطعاً ما امروز برابری جنگ با این نیرو را ندارد. آقای مارشال بدیهیست که سود امپراطور اینست که تحمل نکند. در حقیقت بهتر میداند بشما اجازه دهد جنگ را دنبال کنید تا اینکه یک سال آن را متارکه کنید و مجبور شوید آنوقت جنگ را با زیان بیشتری از سر بگیرید.

پس از آنکه اوامر اعلی حضرت را بجناب شما ابلاغ کردم چیزی که میماند اینست که احترامات بسیار خود را مکرر کنم و افتخار دارم خدمتگزار بسیار حقیر و بسیار مطیع جناب شما باشم.

کنت نیکالا دو رامانزوف

رونوشت مطابقست

کنت گوداویچ»

در تاریخ ۲۶ اوت ۱۸۰۸(۴ رجب ۱۲۲۳) گاردان گزارش مفصلی درباره اوضاع ایران و سیاست ایران در آن زمان از لشکرگاه سلطانیه برای شامپانیی وزیر امور خارجهٔ ناپلئون فرستاده که سند بسیار جالبی برای تاریخ آن زمانست و بدین‌گونه است:


  1. Mosdow