برگه:TarikheJahangoshayeNaderi.pdf/۳۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۳۲

از بیم تیغ و سنان جان ستان دلیران مهابت کیش توبخانه را مامن خویش ساخته با خدیو ظفر فرجام هرکز بجنک میدان اقدام نمیکرد کاری از پیش او نرفته اکر چه اساس قرارش منهدم و بعضی از لشکریانش منعدم کشتند امّا چند نفر از افشار و اکراد رخت بسر منزل نیستی کشیده ابراهیم‌خان برادر آنحضرت زخمدار کردید و بنابر اینکه همیشه توسن سرکشی طایفهٔ اکراد از مشرب بیباکی آب بی لجام خورده در میان خود سرکردهٔ کامل الرای نداشتند با اولجهاء و اسبابی که بدست آورده بودند از صولت ملکی و غلبهٔ تشویش هر یک سر خویش و راه مساکن خود پیش کرفتند و از رفاقت انجماعت کاری میسر نشد ملک بعد از وقوع اینحال نیشابور را محصور ساخته اهل شهر چون خود را در معرض مخاطره و تنکنای محاصره یافتند از در عجز در آمده قلعه را تسلیم و ملک حکومت آنولایت را بفتحعلی‌خان بیات حاکم سابق تفویض نموده آهنک ارض اقدس کرده بعد از ورود بارض فیض بنیاد در خود کمال استعداد و آغاز فرماندهی و استبداد کرده از سبک سری جیقه بر سر و سکه سلطنت برسیم و زر زده چون خود را منسوب بکیان میدانست کلاه کیانی برای خود ترتیب داد ولیکن هاتف قضا از کفتهٔ لسان‌الغیب بکوشش میخواند نه هر که چهره برافروخت دلبری داند نه هر که آئینه سازد سکندری داند نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست کلاه داری و آئین سروی داند چون اهالی بوقمیج که قصبهٔ است ما بین مشهد مقدّس و ابیورد سر از اطاعت برتافته بودند نخست آهنک تسخیر انکرده کرده ملک اسحق را باین امر مأمور ساخته مردم بوقمیج نیز از حضرت ظل‌اللّهی استمداد نموده تا وصول آنحضرت بسرمنزل امداد کار از کار کذشته و ملک اسحق بوقمیج را تصرف کرده برکشته بود آنحضرت بعزم جولکای مشهد بسمت رادکان نهضت فرموده ملک نیز از مشهد مقدس بیرون آمد که بمدافعهٔ آنحضرت پرداخته از انجا برسر خبوشان آید در اشتریی که از مواضع مشهد است تلاقی فریقین اتفاق افتاده تدبیر مخالف تقدیر و دویست نفر متجاوز از اتباع آنحضرت قتیل و دستکیر کشته بقیّه فرار و عزم خانه و دیار خود کردند آنحضرت با دو نفر وارد کلات و ملک عازم تاخت خبوشان کردیده و بعد از صدور این وهن و فتور افشاریه و ارباب حسد و عناد فرصت افسار یافته از راه قصور اعتقاد رفته از ترکمانیهٔ سمت دَروَن استمداد و آنطایفه نیز