برگه:TarikheJahangoshayeNaderi.pdf/۲۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۲۶

باز چوب و خاک بآنموضع ریخته راه دخول بر سپاه نصرت پناه بستند چون نقب کاری ساخته نشد بیلداران پیل توان از اطراف جمع آورده چهار حد قلعه را بفاصلهٔ صد کز کمابیش از خاک و خاشاک بمثانهٔ تل بلندی که بیست سی زرع عرض و نه زرع ارتفاع آن میشد استخر کونه سد بسته آب بران جاری کردند در عرض دو ساعت آب احاطه بر حصار کرده رخنه براساس ثبات و قرار دیوار انداخته بنیاد قلعه بتردستی آن سیل بی امان چون خانهٔ حباب بآب رسید و در بروج و بیوت آثار خاویةُ علی عروشها ظاهر گردید چون مردم آنجا کوکب طالع را در برج آبی منقلب دیدند دست از جان شستند و از عین اضطراب مانند سرشک از خانهٔ چشم روان کشته از روی ندامت بپای سرور دوران فرو ریختند خدیو یکانه چهار نفر از رؤسای آن طایفه را که سرمایهٔ فساد بودند معروض تیغ یاسا نموده برات نام کدخدای قلعه را که مرد شیطنت پیشه بود بکلولهٔ تفنگ نشانهٔ تیر فَاَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ ساخته برات حیاتش را بآتش حواله کرده ساکنین آنجا را بقلاع دیکر فرستادند پس بجانب ابیورد تحریک لوای ظفر پیوند فرمود و بعد از چند روز بهمت بلند عزم تادیب قلعهٔ زاغچند کردند چون قراخان نامی که بزرگ قلعهٔ مزبور بود و جمعی از ترکمانیه را با خود متفق ساخته بهوای دولتخواهی ملک آتش فتنه می‌افروخت حضرت ظل اللّهی در حینی که مشغول محاصره باغواده بودند طهماسب بیک وکیل حلایر را با چراغ بیک افشار و با جمعی از ترکمانیه و دلیران نامدار باطفا آن نایره مامور ساختند چون آب زاغچند از چهار بند کلات منشعب میشد مامورین در سر ممر آب بنای توقف کذاشته برجی ترتیب دادند که محافظت آب نموده نکذارند که داخل قلعه شود قراخان نیز با جمعیت خود بعزم مدافعه بر سر برج آمده با مأمورین محادله و شکست فاحش داده جمعی از تسخیر باغواده فراغت بافته وارد ابیورد شدند اینخبر ملال انکیز بعرض اقدس رسیده شهباز همت والا بعزم شکار زاغ زاغچند چنکل جلادت تیز و سر پنجهٔ یلی را خونریز ساخته هنکام شام بجناح استعجال حرکت و از بیراهه میان جبال با دلیران معرکهٔ جدال خود را بچهارده رسانیده متفرقهٔ سپاه را جمع و تهیه اسباب قلع و قمع کرده در برابر زاغچند جلوه فرمای اشهب برق جهنده کشته جمعی از پیادکان