پبادکان جلادت قرین بدروب قلعه تعیین نمودند که بنکهبانی راه اقدام و اکر ترکمانیه قلعه فرار نمایند اعلام کنند در آنروز قلعه کیان اقبالی نکرده خدیو بلند اقبال بچهارده برگشتند از اتفاقات در همان شب فوجی از تاتاریهٔ مرو بامداد قراخانه آمده با جمعی از قلعه برآمده ایشان را در کمین باز داشت و خفیفه باز بقلعه برکشت شب پیادکان درب قلعه خروج انجمع را از قلعه تصور فرار ترکمانیه نموده خبر بخدیو بلند اختر رسانیدند آنحضرت نیز هنکام صبح بعزم تعاقب بر مرکب تیزتک سوار شده دو فرسخ که از چهارده دور و بزاغچند نزدیک شدند قراخان دفعتاً بهیأت مجموعی از قلعه برآمده ترکمانیه از سمت میمنه و تاتاریه از جانب میسره از کمین‌کاه اسب انداخته و با شمشیرهای آخته از دو طرف بر قلب سپاه کینه‌خواه تاخته آنحضرت تکیه بیاری باری نموده بمدلول وَاِنُ مِّنْکُمْ مِّائَةٌیَغْلِبِوْااَلْفاًاز قلت خود و عدت آن گروه اندیشه نکرده با دلیران افشار پای ثبات و قرار افشردند و دست باستعمال آلت حرب و پیکار بردند در اندک زمانی جمعیت آنطایفه چون طرهٔ خوبان تاتار تارومار و ترکمانیه تماماً پی سپر وادی فرار گشتند پس موکب والا با نُصرت و فر و فتح و ظفر بچهارده برگشته مقارن آن جمعی از تاتاریه بادای رسم اعتذار بخدمت خدیو کامکار آمده استدعای معاوضهٔ گرفتاران با چراغ‌بیک نمودند آنحضرت نیز مسئلت پذیر گشته گرفتاران را از طرفین مرخص و همان شب تاتاریه خایب و خاسر عازم مرو شدند روز دیکر که سلطان این بلند طارم از قلعهٔ چهارم رایت اقلیم‌کیری برافراخت و قراخان شب در مقابله از قرص بدر انور سپر انداخت خدیو ارجمند به عزم اتمام کار قلعهٔ زاغچند اعلای لوای ظفر پیوند کرده فراخان چون حال خود را تباه و روز مرا درا سیاه دید دست بر دامن استیمان زده از قلعه برآمده و متعهد خدمتکذاری و متقبل رسم فرمان برداری شد آنحضرت نیز سوابق اعمال او را بعفو مقرون و ترکمانیه قلعه را کوچ داده بصوب ابیورد توجه فرمودند و از آنجا بقصد تصرّفِ شاهد نسا که هر روز در آغوش تمنای یکی میبود پرداختند چون ترکمانیه علی ایلی و یَمُرلی و تکّه و یموت که در حدود نسا و درون میبودند در مبادی آنحال باغوای سعید سلطان کلانتر درون پا از جادّهٔ انقیاد بیرون کذاشته ولایت را تصرف کرده بودند حضرت ظل اللّهی بعزم تنبیه ایشان از ابیورد بایکه تازان عرصه نبرد وارد نسا و محمدحسین بیک ولد پیک وکیل چمشکزک نیز اظهار یکرنکی و اختلاص
