برگه:TarikhMoaserIran.pdf/۳۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

فارس راندند و دستهای ایشان را از جزایر خلیج کوتاه کردند، اما تدریجاً ناتوانی ایران بجایی رسید که در مجلس صلح ورسای در پایان جنگ جهانی اول نمایندگان بسیاری از کشورهای کوچک را پذیرفتند و بنمایندهٔ ایران راه ندادند و حتی از شنیدن سخنان ایرانیان خودداری کردند.

سالیان دراز ایران با همسایگان خود اختلافهای سرحدی داشت که بپایان نمی‌رسید زیراکه البته دعاوی دولت ناتوانی را کسی نمی‌پذیرد. درین مدت چندین بار سپاهایان بیگانه برای اینکه دولت ایران را بتسلیم در برابر خود وادار کنند وارد ایران شدند و حتی یک بار تا چند فرسنگی شمال تهران رسیدند. حتی در یکی از قراردادها قید کرده بودند ایرانیان در ارتش ایران نباید از پایهٔ سرهنگی ببالا بروند. بسیاری از اعیان و اشراف و ملاکان و سرمایه‌داران ایران بودند که یا رسماً تبعه و یا تحت‌الحمایهٔ بیگانگان بودند و مستشار مالیه امریکایی ایران که خواست مالیات یکی ازین تحت‌الحمایگان را وصول کند در نتیجهٔ نزدیک شدن سپاهیان بیگانه بتهران ناچار از ایران رفت. حتی اتفاق افتاد که دولت ایران خواست وزیر مختار خود را در یکی از پایتختهای اروپا عزل کند و از عهده برنیامد.

ورود سپاهیان بیگانه از راه بوشهر بتنگستان و دشتی و دشتستان و از راه جلفا بتبریز و کشتارهای ایشان مخصوصاً در تبریز و رشت و بمباران گنبد امام هشتم در مشهد از حوادث بسیار ناگوار دورهٔ زمامداری قاجارهاست که هریک از آنها درخور کتابی جداگانه است.

در برخی از موارد عدهٔ افراد ارتش ایران را معین کرده بودند و دولت ایران حق تجاوز از آن عده را نداشت. دزدان و راهزنان و مردم چادرنشین مسلح را بسرکشی تشویق و تقویت میکردند و در بیشتر حوادث داخلی و غارتگریهایی که روی می‌داد دست بیگانه در کار بود. تقریباً در هر گوشه از ایران گردن‌کشی بود که از خارج

۱۵