پرش به محتوا

برگه:TarikhMashrouteh3.pdf/۱۸۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۷۵۷
بخش سوم
 

ماکو نتیجه‌هایی در پی میداشت، و یکی از آنها این بود که دولتیان اندازه نیرومندی مشروطه‌خواهان را دانسته و دل‌افسرده شده بودند، و اینست خواهیم دید که تا چند روز بخاموشی گراییده بجنگی برنخاستند، و این بار مجاهدان پیشگام گردیده از روز سه‌شنبه بقراملک تاختند که داستانش را خواهیم نوشت. درباری اردبیلی، لشکرگاه عین‌الدوله را پس از این جنگ ستوده چنین می‌نویسد: «ز حرکات رؤسا و سرداران امید غلبه و فتح دیده نمیشود». همو مینویسد: «آقایان اسلامیه را اعتقادی بر این بود اگر مختصر حمله‌ای باهل شهر شود فوراً تسلیم خواهند شد و این ایراد را بعین‌الدوله وارد می‌آوردند در صورتیکه همان روز از هر طرف بلکه از هر سنگر که دولتیان داشتند هجوم برده کاری نساخته بافتضاح تمام رو بفرار گزاشتند برای آقایان اسلامیه ثابت شد با کیها پنجه میزنند». در همین چند روزه بود (گویا در روز چهارشنبه بیست و پنجم شهریور) که مشیرالسلطنه سروزیر محمدعلیمیرزا عین‌الدوله و سپهدار را بتلگرافخانه خواست و تا پایان روز میانه آنان با سروزیر تلگراف می‌آمد و میرفت، و چنانکه سپس دانسته شد مشیرالسلطنه، از زبان شاه پرخاش کرده که چرا کار شهر را بانجام نمیرسانید، و از اینسوی سختی کار و بازگشتن سپاه ماکو و کم‌بودن قورخانه را بهانه آورده‌اند. نیز سپهدار گفته است که کونسول انگلیس میگوید دولت هنگامیکه مجلس را بست نوید داد که دوباره باز گرداند، و پیشنهاد کرده است که برای رام‌شدن تبریزیان شاه مجلس را باز کند، و این گفته‌های او بمحمدعلیمیرزا گران افتاده و این بوده یک تلگراف پرخاش‌آمیزی باو فرستاده، که نسخه این تلگراف را اقبال لشکر از باسمنج بشهر آورد و در اینجا بدستها افتاد که پاسخهایی در برابر آن نوشته با خود تلگراف، در یک دفترچه‌ای بنام «رأفت ملوکانه» بچاپ رسانیدند، و ما هم تلگراف شاه را در پایین می‌آوریم:

«سپهدار اعظم از تلگراف رمز شما تعجب کردم از روز اول سلطنت دستخطی که در اعطاء مجلس دادم لفظ مشروطه و مشروعه مطابق قانون محمدی بود. بعد لامذهبان بنای خودسری گذاشتند خواستند دین و دولت را از میان ببرند هرچه بدلایل و نصایح خواستم آنها را متقاعد کنم نشد تا اینکه بفضل الله و کمک حضرت حجت عجل‌الله فرجه بطوریکه لازم بود قلع و قمع مفسدین دین و دولت را کردم حالا شما می‌نویسید که قونسول می‌گوید دولت وعده داده است مجلس شوری بآنها بدهد قانون بآنها بدهد عدلیه بدهد همگی صحیح است دولت گفته است بسفرا هم امروز کتباً اعلان شده است دولت مجلس مشروعه که مطابق با مزاج مملکت و مطابق با شریعت نبوی صلوات‌الله باشد خواهد داد و بر سر قول خود استوار هم هست ولی چهار نفر مفسد رجاله اسم خودشان را مشروطه‌طلب گذاشته اند در تبریز علم خودسری افراشته‌اند حالا من بآنها تملقاً و مجبوراً بگویم مشروطه دادم و برای سلطنت خود رفتن دین و آیین مسلمانی را ننگ تاریخی بگذارم معاذالله نخواهد شد عجب از غیرت شما عجب دولتخواهی میکنید همان