برگه:TarikhMashrouteh3.pdf/۱۶۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۷۳۳
بخش سوم
 

پیش آمده بود.

در همین روزها با دستور انجمن ایالتی روزنامه‌ای بنام «ناله ملت»[۱] بنیاد بافت. از روزیکه اسلامیه سر برافراشت و از شهر ایمنی برخاست روزنامه‌ها بریده شد و چاپخانه‌ها بسته گردید. در تبریز یک چاپخانه سربی بزرگی می‌بود (که گویا شادروان سعید سلماسی آنرا پرپا گردانیده بود). آن را نیز روز تاراج مغازه‌های مجیدالملک سواران قره‌داغ و مرند تاراج کردند و بهمزدند.

تاکنون روزنامه‌ای نمی‌بود تا «ناله ملت» آغاز یافت. این روزنامه چنانکه از نامش پیداست بیش از همه بهر نوشتن ستمگریهای دولتیان و ستمدیدگی توده می‌بود. ولی کم کم زمینه دیگر گردیده بیش از همه زبونی دولتیان و فیروزی توده در آن نوشته گردید.

سپس روزنامه انجمن نیز دوباره به پراکندن آغاز کرد. و چون این زمان چاپخانه سربی نمی‌بود، آن نیز بروی سنگ چاپ می‌یافت.

با آنکه نیمی از شهر در دست دوچیان و دولتیان می‌بود، و در پیرامون شهر لشکرگاه‌ها ساخته میشد، مشروطه‌خواهان پروا ننموده بدینسان کارهای خود را پی می‌کردند. بهنگامیکه در سراسر ایران روزنامه‌ای نمی‌بود (جز از روزنامه‌های دولتی در تهران) بدینسان در تبریز دو روزنامه نوشته میشد. در همان هنگام برخی دفترچه‌ها نیز بچاپ رسیده در میان مردم پراکنده می‌گردید، و چنانکه خواهیم دید چاپخانه اسکندانی نقشه تبریز را آماده می‌گردانید که با نشان دادن کویها هوادار مشروطه و پیرو خودکامگی و باز نمودن جایگاه توپها بچاپ رساند، که اکنون نسخه‌های آن در دست ماست.

چون نام روزنامه بردم بهتر میدانم دو تکه شعرهایی را که در همین روزها سروده شده و در روزنامه‌ها چاپ بافته در اینجا بیاورم.

یک تکه از آنها شعرهاییست که میرزا جعفرآقا خامنه‌ای در نکوهش ملایان اسلامیه‌نشین گفته بود و در همان روزها در «ناله ملت» بچاپ رسیده بزبانها افتاد و ما بیت‌هایی را از آن در پایین می‌آوریم:

  من ایخدا بتو نالم ز زاهدان ریایی که عالمی بفریبند با قبا و ردایی  
  بخلق حرمت مِی می‌کنند ذکر ولی خود ز خون بیگنهان مست هر صبا و مسایی  
  بگاه موعظه آزار مور را نپسندند بقتل و غارت شهری کنند حکمروایی  
  دهند مردم بیچاره را به پنجه جلاد نه شرمشان ز پیمبر نه بیمشان ز خدایی  
  بیا که خون شده جاری بجای آب بتبریز بحکم شاه و بفتوای چند شیخ کذایی  
  ببندگان خدا بسته گشته راه معیشت ولایتی شده مفلوک و مبتلا بگدایی  
  خدا که امر عبادش حواله کرده بشوری حرام بشمرد این ابلهان ریش حنایی  
  1. شماره نخست بنام «نوای ملت» بیرون آمد، از شماره دوم نامش را «ناله ملت» گردانیدند.