پدید آمده و در راه برانداختن دستگاه خودکامگی رومانوفها بکوششهای سختی برخاسته و قربانیهای بسیار داده بود، و این زمان یک باهماد بسیار نیرومندی بشمار میرفت و در شهرهای قفقاز شاخهها میداشت باین شد که بشورش ایران پشتیبانی نشان دهد و دست همدردی بسوی تبریزیان دراز گرداند. هنوز پیش از آنکه کمیته باهماد اندیشهای در این باره بیرون دهد بسیاری از کارگران که بستگان آن باهماد میبودند خود خواهش میکردند که بیاوری تبریز فرستاده شوند. این بود کمیته نوشتهای بیرون داد که از کارگران و دیگران، بکدسته از آنانکه سپاهیگری کردهاند و جنگآزموده میباشند و همچنین از کسانیکه از افزارسازی و بمبسازی آگاهی دارند با تفنک و فشنک و دیگر افزارها بیاری تبریز فرستاده شوند.
در نتیجه این نوشته، کمیته تفلیس صدتن کما بیش از گرجیان را آراسته روانه گردانید. اینان تا مرز ایران با راهآهن آمدند، و از رود ارس نهانی گذشته خود را بخاک ایران رسانیدند، و چون از آنجا تا تبریز که هجده فرسنگ راه است پر از هواخواهان دولت میبود، آنان ناچار گردیدند پیاده از بیراهه روانه کردند، و جای خشنودی بود که بیآنکه بزد و خوردی برخورند خود را بتبریز رسانیدند.
آمدن اینان از چند راه مایه دلگرمی مجاهدان گردید و از یکسو دانستند که در همهجا باین کوششهای جوانمردانه آنان ارج گزارده میشود، و آگاه گردیدند که در میان روسیان و گرجیان و دیگر تودهها همدردانی میدارند و این کشاکش میانه آزادی و بردگی در بسیار جاها پیش میرود. از یکسو این صدتن گرجی هر یکی مرد جنگنده دلیری میبود که در جنگها کاردانی بسیار نشان میداد. گذشته از همه گرجیان «لابراتوار» بمبسازی همراه میداشتند، و چنانکه گفتهایم بمب در این جنگها بسیار کارگر میافتاد.
رویهمرفته از رسیدن این مردان دلیر به تبریز تکانی در میان مجاهدان پدید آمد. یکی از چیزهایی که از همان روزها میان مجاهدان رواج گرفت کلاههای نمدی بود که بنام «کلاه فدایی» نامیده میشد و در برخی از پیکرهها بر سر ستارخان و دیگر مجاهدان پیداست. آنچه ما دانستهایم این کلاه در میان شورشیان بلغار (چتهها) که در همان زمانها بعثمانی شوریده در راه آزادی میکوشیدند رواج میداشته و ما نمیدانیم آیا گرجیان یا چه کسان دیگری آنرا به تبریز آوردند.
این یکدسته گرجیان، گویا در آغازهای مردادماه بود که به تبریز رسیدند، و گویا در جنگهای بازپسین که در امیرخیز میرفت پا در میان میداشتند.[۱]
- ↑ «م. پاولویج ایرانسکی» که ما بیشتر آگاهیها را از کتاب او بدست آوردهایم، مینویسد: «کمیته باکو نیز بیست و دو تن را روانه گردانید». گویا اینان همانند که بگیلان فرستاده شدهاند. ما از آمدن آنان به تبریز آگاهی نمیداریم.