برگه:TarikhMashrouteh2.pdf/۶۷

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

پ ۱۹

میر یعقوب با چند تن از مجاهدان


کوی چوستدوزان) انداخته بودند مردم دسته دسته بتماشایش میرفتند. نویسنده نیز که اینزمان هفده سال میداشتم با یکی از دوستان بتماشایش رفتیم، و چون بخانه در آمدیم جوانی تناور و بلند بالا و زیبارویی دیدیم بر روی زمین خوابیده و کسی را در خانه ندیدیم.

از آنسوی در تلگرافخانه و توپخانه امروز انبوهی بسیار بیشتر

۶۲