برگه:TarikhMashrouteh2.pdf/۳۶۴

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

و تا چند فرسخی تبریز پیش میآمدند.

فرمانفرما والی آذربایجان که پس از گریز از ساوجبلاغ در میاندواب نشسته، با هر دشواری که میبود، بسیج سپاه کرده نوید می داد که با همان سپاه بر سر شاهسونان رود، این زمان او نیز کناره‌جویی مینمود و آن سپاه را پراکنده میگردانید.

در ارومی که محتشم‌السلطنه فرمانروایی آنجا را نیز میداشت تنها در خود شهر اندک آرامش و سامانی میبود، و در پیرامونها کردان آمدن بهار را فرصت شمارده آنچه می توانستند تاراج و کشتار دریغ نمی گفتند. تلگرافی که انجمن ارومی در هفتم اردیبشهت (۲۵ ربیع‌الاولی) به تبریز فرستاده، اگر چه از سراپای آن زبونی میبارد و پیداست که چند تن بیکاره پست نهادی بنام انجمن دست در کارها میداشته اند ، چون اندازه گرفتاری آن پیرامونها را نیک میرساند جمله هایی را از آن در اینجا میآوریم:

«... آتش بیداد در ارومیه و اطراف افروخته تمامی دهات را قتل و غارت زاید بر دو هزار از مرد و زن و بچه سر بریده شکم دریده ... در قریتین شیطان‌آباد و داس‌آغیل زیاده بر یکصد نفر جنازه مسلمان آغشته خون بی‌حفاظ و غسل و کفن می‌مانند راه های شهر از چهار طرف مسدود و هر چه مال‌التجاره و غیره در راه بود کلا بردند و مسافرین را لخت کرده هی سر می‌برند شکم می‌درند و از طرف حکومت هم اقدامی که شفای صدر حاصل نماید نیست... امشب نیز هجوم آورده بکطرف شهر را بردند و سیم تلگراف را بریده‌اند اگر چند روزی حال بدینمنوال بگذرد باید کل یاکل لحم اخیه میتا گردد ای وای که درد دل بسیار و محنت و غم بیشمار انجمن ملی ارومی

در تبریز انجمن ایالتی دل بحال ارومی و اردبیل سوزانیده شب و روز تلاش میکرد که چاره‌ای سازد. ولی چون دولت همداستان نمی بود کاری پیش نمیرفت. پس از فرمانفرما مقتدرالدوله در تبریز جانشین والی میبود. انجمن او را بیکاره دانسته بتهران پیشنهاد کرد که حاجی نظام‌الدوله که رئیس لشگر نیز میبود جانشین والی باشد. از تهران

۳۶۳